loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 96 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

درباره این که شناخت و آشنایی حلقه اول ازدواج است و باید طرف مقابلتان را بشناسید و بعد با او وارد یک زندگی مشترک شوید، زیاد شنیده اید. اما شاید مهم تر از این حلقه اول، حلقه ای نامرئی به نام «شناخت خود» باشد که کمتر درباره آن فکر کرده اید. این حلقه گاهی زیر پوشش فرهنگ خانوادگی، هنجارهای اجتماعی و مسائل آموخته شده پنهان می شود و مانع از آن می شود که شما بر اساس روحیات و خصوصیات خودتان همسر آینده تان را انتخاب کنید. در این صورت، شما همسری را انتخاب می کنید که خانواده از شما انتظار دارد، جامعه به شما می گوید خوب است و از آنچه در زندگی آینده تان دیده اید، الگوبرداری کرده اید.

 

 
 
 

بنابراین ما پیشنهاد می کنیم که با نهایت صداقتی که در خودتان سراغ دارید، این فرم خودشناسی را پر کرده و تلاش کنید تا عمیق ترین و روراست ترین پاسخ را به پرسش ها بدهید تا بتوانید به درستی متوجه شوید که از شریک آینده زندگی تان چه انتظاری دارید. بنابراین تکمیل این فرم چند خاصیت مهم دارد:

 

 

 

نکته: ممکن است پرسیدن بعضی از سوالات مثل سن تان، بیماری هایی که داشته یا دارید، تحصیلات تان و... غیرضروری به نظر برسد اما یادتان باشد که همین سوالات می توانند به شما یادآوری کنند که الان در چه مرحله ای هستید و متناسب با جایگاه فعلی تان چه برنامه ریزی برای آینده دارید.

 

 

 

یادداشت برداری

 


 

اطلاعات فردی

 

 

 

نام و نام خانوادگی:

 
 

سال تولد:

 
 

محل تولد:

 
 

دین:

 
 

مذهب:

 
 

وضعیت نظام وظیفه (آقایان):

 

 
 

نوع تحصیلات

 

 

 

دانشگاهی / حوزوی:

 
 

مقطع تحصیلی:

 
 

رشته تحصیلی:

 
 

سالی که فارغ التحصیل می شوید:

 

 

 

اطلاعات جسمی

 

 

 

- آیا تاکنون به بیماری های مهمی مبتلا شده اید؟ بله / خیر (در صورت مثبت بودن پاسخ، نام بیماری را بنویسید.)

 
 

- آیا در تولد یا پس از آن دچار نقص عضوی شده اید؟ بله / خیر (نام و نوع نقص عضو)

 
 

 

 

اطلاعات خانوادگی

 

 

 

شهر محل سکونت فعلی خانواده:

 
 

شهر محل سکونت قبلی خانواده:

 
 

شهری که اصالتاً به آن منسوبید:

 
 

علاقمندید در آینده در چه شهری ساکن شوید؟

 
 

از والدین خود برای کمک به ازدواج خود چه انتظاری دارید؟

 

 
 

وضعیت مالی و رفاهی خانواده ی شما چگونه است؟ (نسبت به معمول خانواده ها)

 
 

عالی / خوب / متوسط / ضعیف

 

 

 

از نظر عرف جامعه، اعتقادات مذهبی خانواده ی شما در چه حدی است؟

 

 

 

1- رعایت حدود شرعی در همه ابعاد و انجام واجبات و ترک محرمات.

 
 

2- رعایت حدود شرعی در همه ی ابعاد و انجام واجبات و ترک محرمات و توجّه به مستحباتی چون نماز اول وقت و جماعت.

 
 

3- رعایت اکثر مسائل شرعی و انجام اهم واجبات و ترک گناهان کبیره.

 
 

4- انجام واجباتی چون نماز و روزه و کم توجّه به برخی مسائل مثل حجاب.

 
 

5- نماز می خوانند، ولی پایبندی های خاصی ندارند.

 
 
 

 

 

- تعداد کل افراد خانواده (درجه اول) شما چند نفر است؟

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

خانواده

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

سن,شغل قبلی,شغل فعلی,میزان تحصیلات,میزان درآمد (ماهانه),پدر,مادر,برادر اول,برادر دوم,خواهر اول,خواهر دوم..........

 

وضعیت مالی - میزان درآمد شما

 

- آیا قبل از دوران دانشجویی / طلبگی شغلی داشته اید؟

در صورت مثبت بودن پاسخ نام شغل را بنویسید:

آیا قبل از دانشجو یا طلبه شدن سرمایه ای پس انداز کرده اید؟ بله / خیر

در دوره دانشجویی / طلبگی چطور؟ بله / خیر

غیر از تحصیل به شغل دیگری نیز اشتغال دارید؟ بله / خیر (اگر بله چه شغلی؟)

میزان درآمد فعلی شما چقدر است؟

حدس می زنید در آینده چقدر درآمد داشته باشید؟

 

وضعیت مسکن

 

(آقا) آیا در مورد مسکن تا به حال اقدامی کرده اید؟

1- مسکن مستقل دارم / قادر به داشتن مسکن هستم

2- تا بحال فکری نکرده ام

3- در منزل پدری، طبقه مستقلی برای زندگی دارم

4- با پدر و مادرم به صورت مشترک در یک منزل زندگی خواهیم کرد

5- در حال حاضر تا چند سالی بعید است بتوانم صاحب مسکن شوم

 

به نظر شما تهیه ی حدّاقل امکانات که زوج های جوان بتوانند زندگی را با آن شروع کنند چه مقدار هزینه می خواهد؟

 

به نظر شما برای شروع زندگی مسکن با چه متراژی می تواند کافی باشد؟

 

صفات بارز شخصیتی

 

- کدامیک از صفات زیر در شما شاخص تر و قوی تر است؟ ( به ترتیب اهمیت 10 صفت را شماره گذاری کنید)

 

عاطفی / خونسرد / صبور / آرام / کم حرف / مدیر / پرتحرّک / حساس / اهل معاشرت / خوش برخورد / منطقی / عصبانی / با نشاط / پرصحبت / مردم دار / مغرور/ غمگین / افتاده / کم تحمل / گوشه گیر / مغرور / غمگین / افتاده / کم تحمل / گوشه گیر / قاطع / کنایه گو / خودنما / کم حوصله / رؤیایی / بذله گو / تحت فرمان / سازنده / بدبین / خوش بین / باگذشت / حسود / ولخرج / صرفه جو / خسیس

 

 

 

- اگر یک روز تعطیلی کاملاً بیکار باشید، چه کاری را انتخاب می کنید؟

 

 

 

استراحت / مطالعه / ماهواره / سینما / مسافرت / رفتن به کوه و دشت و جنگل / ورزش / تلویزیون / بازدید آشنایان / تنها بودن / دیدن فیلم ویدئو / هم نشینی با دوستان / غیره

 

 

 

- تعریف شما از یک انسان مؤمن چیست و چقدر خود را مؤمن می دانید؟

 
 

- دیگران شما را چقدر با ایمان می دانند؟

 

 

 

نشانه های «اجتماعی بودن» چیست؟

 

 

 

- آیا اجتماعی بودن را یک صفت پسندیده می دانید یا خیر؟ چرا؟

 
 

- خودتان تا چه میزان اجتماعی هستید؟

 
 

زیاد / متوسط / کم

 
 

- معمولاً در روز چند ساعت فکر می کنید؟

- بیشتر به چه مسائلی می اندیشید؟

 
 

- از لحاظ روحی و شخصیتی آیا بین آنچه هستید و آنچه که دوست دارید باشید، فاصله ای احساس می کنید؟ بله / خیر

 
 

- اگر بلی این فاصله تا چه حدودی است؟

 
 

- این فاصله در چه زمینه ای است؟

 
 

 

 

ویژگی های اخلاقی - تربیتی

 

 

 

- چه ویژگی های اخلاقی در شما بارزتر است؟

 
 

- به نظر خودتان، شما چگونه آدمی هستید؟

 
 

- دوستان و آشنایان شما را بیشتر به کدام خصوصیات می شناسند؟

 
 

- از معاشرت با چه کسانی رضایت بیشتری دارید؟

 
 

- به دید و بازدید خویشاوندان چقدر اهمیّت می دهید؟

 
 

زیاد / معمولی / کم

 
 

- از معاشرت با چه کسانی آزرده می شوید؟

 
 

- اگر از عمل یا سخن فردی شدیداً دلخور شوید، چه عکس العملی خواهید داشت؟

 
 

- اگر از شما عذرخواهی کنند، چه می کنید؟

 
 

- ناراحتی هایتان را چگونه منعکس می کنید؟

 
 

- بیشتر انتقادپذیرید یا انتقاد کننده؟

 
 

- اگر بخواهید از کسی انتقاد کنید، معمولاً چگونه عمل می کنید؟

 
 

- در چه مسائلی سخت گیر هستید؟

 
 

- به قول و قرارها چقدر پایبند هستید؟

 
 

خیلی زیاد / زیاد / متوسط / کم

منبع:tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 116 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

 

 

مردها چطور انتخاب می کنند؟

 

 

 

آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم ، مثل کشش و جذب به زیبایی ، هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است ، یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

 

 

 

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع ، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند.

 

 

 

این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم بالا زده است ( درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند ) .

 

 

 

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا ؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جوامع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند.

 

 

 

دکتر پوپنو توضیح می دهد ، " خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود. "

 

 

 

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است.

 

 

 

وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.

 

 

 

حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است.

 

 

 

و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

 

 

 

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین می‌کنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است. سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

 

 

 

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند.

 

 

 

طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار می‌گذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می‌کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می‌کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می‌شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، " چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی " من نان آور خانه هستم " استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰-۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی می‌کند و من ظرفها را می‌شویم و از این قبیل... "

 

 

 

یافتن همسر و همدم واقعی

 

 

 

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

 

 

 

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند ، کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می‌خواهند."

 

 

 

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید : " فکر نمی‌کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند. "

 

 

 

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد ، ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی ، اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند.

 

 

 

دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند . و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی - روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

 

 

 

زیبایی در مقابل هوش

 

 

 

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می‌شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. ( اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند )

 

 

 

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

 

 

 

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می‌گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می‌گوید ، " می‌دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد ، حتی مردهای تک همسری ، وقتی یک زن زیبا و جذاب را می‌بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر می‌کند ! "

 

 

 

در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می‌کنند ( درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند )

 

 

 

مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، روابط خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).

 

 

 

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می‌دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، " اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست. "

 

 

 

مردها همچنین به زنانی که از رابطه زناشویی لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجام گرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در روابط زناشویی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه فعال باشند، محتاط عمل میکنند.

 

 

 

در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از دانش زناشویی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند ، که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

 

 

 

بیولوژی در مقابل واقعیت

 

 

 

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند.

 

 

 

بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، " ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند. "

 

 

 

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، " مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند "

 

 

 

مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.

 

 

 

او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.

 

 

 

خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند

 

منبع:ashura.ir

shiva & hasan بازدید : 88 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

شش اشتباه در دوران آشنایی

 

مرگ عشق

 

آشنایی مقدمه ازدواج است و به همین دلیل خیلی از مشاوران ازدواج معتقدند که اهمیت این دوره حتی بیشتر از دوره های بعدی است. یک دوره آشنایی درست و اصولی می تواند تا حدود زیادی تکلیف شما را با طرف مقابلتان روشن کند و در عوض یک آشنایی اشتباه می تواند منجر به شکست رابطه شود. بنابراین بد نیست چند اشتباه رایج در این دوره را بشناسید تا بتوانید از این دوران حداکثر استفاده را ببرید:

 
 

 

 

▪ وقتی دهانتان را می بندید

 
 

 

 

خیلی وقت ها فکر می کنیم که این اولین و آخرین شانس ماست و درست همین حالا باید برای آینده خود تصمیم بگیریم.

 

 

 

یا حتی بدتر از آن، فکر می کنیم که سوال پرسیدن تجاوز به حدود شخصی طرف مقابل است و برای آن که محترم تر جلوه کنیم، سعی می کنیم زیاد وارد مسائل شخصی او نشویم و دانستن خیلی از موضوعات را به آینده موکول می کنیم.

 

 

 

عده ای هم سوال پرسیدن را مته به خشخاش گذاشتن می دانند و معتقدند همین قدر که کلیات را درباره کسی می دانند، کافیست. به این ترتیب وقت کافی برای پرداختن به این که چرا نباید با کسی ازدواج کنیم، پیدا نمی کنند.

 
 
 
 

 

 

▪ وقتی گوش هایتان را می گیرید

 

 

 

روابط یک شبه از بین نمی روند. معمولا پیش از آن که هر رابطه ای خراب شود، علائم و هشدارهایی به شما آلارم می دهند و زنگ خطرهایی برای شما به صدا در می آیند اما شما با این بهانه که نباید زیاد حساس بود، باید او را تغییر دهم، با گذشت زمان همه چیز درست می شود و... گوش هایتان را سفت می چسبید و خلاء ها و کاستی های طرف مقابل را نادیده می گیرید.

 
 
 
 
 

 

 

▪ وقتی چشم هایتان را می بندید

 

 

 

این که هر کس ممکن است کم و کاستی داشته باشد یا اشتباهاتی مرتکب شود چیز عجیبی نیست اما اتفاق بد وقتی می افتد که شما چشم هایتان را بر این کاستی ها می بندید و به خود اجازه فکر کردن به آنها را نمی دهید. بنابراین با هر درخواستی که از طرف مقابلتان مطرح می شود سازش می کنید و آن را می پذیرید.

 

 

 

بعد از مدتی ممکن است احساس کنید مدام در حال اطاعت و کرنش هستید و از عقاید و مواضع خودتان حسابی کوتاه آمده اید اما چاره ای نیست و مجبورید این رویه را ادامه دهید چون اگر غیر از این را انجام دهید، مجبور به دعوا، درگیری و پایان دادن رابطه هستید. بنابراین برای حفظ یک تفاهم یک طرفه، چشم هایتان را بسته نگه می دارید.

 
 
 

 

 

این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.

 

 

 

در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فردصاحب منصب «هم خانه» شده اید.

 

 

 

▪ وقتی چراغ عقلتان را خاموش می کنید

 
 

 

 

وقتی همسرتان را صرفا بر اساس مادیات، ظاهر، معیارهای اجتماع پسند و نه بر اساس معنویات و تشابهات درونی انتخاب می کنید، وارد یک رابطه ای نادرست شده اید و هرچه پیش تر بروید، بیشتر فرو خواهید رفت.

 

 

 

این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.

 

 

 

در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فرد صاحب منصب «هم خانه» شده اید و عملا کسی به عنوان همسر و همراه وارد زندگی تان نشده است.

 
 
 

 

 

▪ وقتی یک چشمی می بینید

 

 

 

خیلی وقت ها، در زمان آشنایی چنان جذب یک ویژگی از طرف مقابل می شوید که بقیه وجوه شخصیتی او را فراموش می کنید. تعهد او آنقدر برایتان مهم می شود که فراموش می کنید طرف مقابل آدم ایرادگیر و سرسختی است. یا آنقدر شیفته صداقت او می شوید که فراموش می کنید طرف مقابل تان فرد افسرده و تنبلی است.

 
 
 

 

 

وقتی از خواستگاری ها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج می کنید یا تنها می مانید و بدبخت می شوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد

 
 
 

 

 

▪ وقتی صفر و یکی می شوید

 

 

 

وقتی ماجرای ازدواج برایتان آنقدر حیاتی می شود که با همه وجود تصمیم می گیرید این آخرین تجربه خواستگاری شما باشد، هیچ کس نمی تواند جلودار بدبختی تان شود جز یک معجزه الهی!

 

 

 

وقتی از خواستگاری ها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج می کنید یا تنها می مانید و بدبخت می شوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد.

 

 

 

این تفکر مطلق و صفر و یکی باعث می شود شما در هر آشنایی، دستپاچه، چشم و گوش بسته و زبان بسته رفتار کنید و در نتیجه بدون منطق و دلیل کافی وارد مسیری شوید که نتیجه ای جز شکست ندارد.

منبع:tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 127 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

پوریا پاکرو کارشناس روانشناسی: در رابطه عاشقانه به وجود مثلث طلایی عشق اهمیت بدهید.در دنیایی که هرچه بیشتر پیش می رویم لازم است چیزهایی را که از گذشته به دوش گرفته ایم زمین بگذاریم و خود را مجهز به تحولات لحظه های بعد کنیم آیا عشق نیز جایگاه خود را به مرور از دست می دهد؟عشقی که با فشار دادن دکمه ای خاموش و با روشن کردن همان سیستم دوباره جریان می یابد. زندگی روباتیک در حال شکل گیری است و ما در میان این فضای ناخواسته ایستاده ایم.اگرچه در کشوری زندگی می کنیم که عقاید سنتی در برابر تحولات جامعه بشری مقاومت می کند اما پیچیدگی موضوع عشق در عصر امروز مبحثی است که نیاز دارد بیشتر و بیشتر درباره آن حرف زد. در گفت وگویی درباره عشق و مصائب آن با پوریا پاکرو کارشناس و مشاور روانشناسی انجام دادیم وی از تقسیمات مختلف عشق و برگزیدن عشق سخن گفت که در ادامه می خوانید:

 

 

 

▪ در ابتدا می شود تعریف کلی از عشق ارایه دهید؟

 

 

 

عشق در زندگی ما انسان ها پدیده ای متفاوت، معجزه آسا و معجزه آفرین است.از این بابت که خمیر مایه وجود همه ما از عشق است. همه آدم ها زمانی که از احساس و لذت زندگی محرومند اگر در اعماق وجودشان جست وجو کنند عشق را کم می بینند. حال این عشق ممکن است به خودشان، به دیگران یا به تمام هستی باشد. این عشق فقط مخصوص یک رابطه دونفره نیست بلکه حسی است نسبت به همه چیز و همه افراد و جالب این جاست که عشق به معناهای مختلف به زندگی ما پا می گذارد و معمولاً زندگی ما را متحول می کند. مثال عینی آن، این است که همه کسانی که عاشقانه در خدمت دیگران هستند پاسخ هایی را از افراد می گیرند که زندگی آنها را تغییر می دهد. در اینجا باید تاکید کنم هر کجا که این عشق پا گذاشته معجزه آفریده و شکی نیست که اگر نگاه کمی عمیق تر بیندازیم می بینیم وقتی خداوند همه موجودات را می آفرید اگر این عشق همه آنچه که خلق کرده نبود طبیعتا زندگی ما دیگر به این شکل دیده نمی شد.

 

این عشق بدون قید و شرط و بدون توقع است که سالم و شدنی است. در کودکی همه ما به مرور یاد می گیریم که عشق مان را با توقع ببخشیم یعنی اینکه من چیزی را می دهم و در قبالش متوقعم که چیز دیگری بگیرم و این تبدیل می شود به یک معامله اما عشق اصلا یک معامله نیست. برای احساس عشق کودکان استادان خوبی برای ما هستند به دلیل اینکه بسیار پاک و بی آلایش اند و از همان کودکی عشق شان را بی شرط و بی توقع می بخشند. آنجایی که با همه وجودش چیزی را به کسی می دهد انتظاری ندارد که او هم این کار را انجام دهد مگر اینکه ما آدم بزرگ ها به آنها یاد بدهیم که اگر چیزی دادی باید چیزی هم دریافت کنی و ناخودآگاه ذهن به سمت معامله کردن عشق می رود. آدم ها معمولاً این سوال را زیاد می پرسند که خوب حالا ما این عشق را بخشیدیم آیا سرمان کلاه نمی رود، آیا آدم ها توقع شان زیاد نمی شود که ما باید همیشه بخشنده باشیم و پاسخی که معمولاً من برای این آمدم ها دارم این است که در زندگی یک قانونی وجود دارد به نام عمل و عکس العمل یعنی اینکه وقتی من اقدام یا عملی در این زندگی انجام می دهم پاسخش به من برمی گردد.

 

وقتی که من عشق را به کسی که دوستش دارم اهدا می کنم آنچه دریافت می کنم در همان لحظه در درون من است ونه در بیرون من و در حقیقت عکس العملی که من باید دریافت کنم قرار نیست چند وقت بعد خودش را نشان دهد و قرار نیست از جای دیگری بیاید یا فرد دیگری آن را برایم جبران کند بلکه در آن لحظه آن عشقی که در حال خرج کردن آن هستم مثل چشمه ای که هرچقدر می بخشد عمیق تر و عمیق تر می شود و اگر من ظرف درونی ام کوچک باشد و فقط به همان اندازه به دیگران ببخشم طبیعتا به همان اندازه هم از این زندگی دریافت می کنم.

 

 

 

 

▪ عشق با این تعریف چند بعد دارد؟

 

 

 

_ به طور کلی عشق دارای اتفاقات فیزیولوژیک واتفاقات درونی و روانی است. ما معمولاً به مرور زمان یاد می گیریم که چیزهایی را دوست داشته باشیم و چیزهایی را دوست نداشته باشیم. به طور کلی عشق چیزی است که هیچ ذهنیتی نمی شناسد. فرآیند عشق کاملا چیزی جدا از ذهنیات است و برای همین است که معمولاً جایگاه عشق را به صورت نمادین در قلب جست وجو می کنند. اما اگر بخواهیم به صورت عینی تر به زندگی آدم ها نگاه کنیم این عشق شکل های مختلفی دارد به خصوص در یک رابطه ابعادی را به خودش می گیرد.

 

 

 

یک عشق کلی داریم یعنی وقتی که من نسبت به همه موجودات حس خوبی دارم و مملو از وحدت و یگانگی هستم و این به آن معناست که ما از اصل وجود با هم یکی هستیم و فقط قالب هایمان با هم متفاوت است.این نگاه عمیق یک کششی ایجاد می کند که من این عشق را به صورت کلی و برای همه چیز و همه فرد تجربه کنم و این عشق کلی از جایی می آید که من خودم را دوست داشته باشم یعنی آدم ها تا خودشان را دوست نداشته باشند، نمی توانند کسی یا چیزی را دوست داشته باشند پس عشق دوم که زیربنای همه عشق هاست عشق به خود آدم است یعنی خود را با همه وجود و با همه نقاط قوت و ضعف پذیرفته باشم.

 

 

 

مدل سوم که معمولاً آدم ها تجربه می کنند عشق به یک نفر است که این نوع از عشق مدل های مختلفی دارد. مثلاً ما ممکن است عاشق فرزند، مادر، همسر یا یک دوست باشیم اما اگر بخواهیم به رابطه یک زوج اشاره کنیم باید به یک سری ملاک ها بپردازیم.

 

 

 
 

 

 

● سه عنصر طلایی عشق

 

 

 

در یک رابطه عاشقانه و صمیمانه معمولاً سه عنصر اصلی یا یک مثلث طلایی باید وجود داشته باشد. صمیمیت، تعهد و میل.

 

 

 

ما روانشناسان معمولاً عشقی را یک عشق کامل می دانیم که این سه عنصر در آن وجود داشته باشد و اگر هریک از این سه عنصر وجود نداشته باشد این رابطه شکل درست خود را از دست می دهد. برای مثال اگر تعهد وجود نداشته باشد و فقط صمیمیت و میل وجود داشته باشد معمولاً رابطه ها به سمتی می روند که خیلی جدی نیست و طرفین نسبت به همدیگر و زندگی و تصمیمات شان مسوولیت نمی پذیرند و فقط شاید یک احساس و کششی وجود داشته باشد که به مرور وقتی تعهدات خود را نشان می دهند با مشکل مواجه می شوند. ممکن است در یک رابطه تعهد وجود داشته باشد یعنی اینکه می خواهم در این ارتباط و زندگی بمانم اما صمیمیت وجود نداشته باشد و در عین حال میل و کشش هم وجود داشته باشد. نبود صمیمیت یعنی اینکه من به مرور اعتمادم نسبت به طرف مقابلم از بین رفته و طبیعتا این ارتباط یک ارتباط خشک و دوست نداشتنی است که طرفین در حال تحمل یکدیگرند و احساس خوبی نسبت به این ارتباط ندارند.

 

ما معمولاً در ارتباط بین زوجین و حتی کسانی که می خواهند ازدواج کنند این فاکتورها را چک می کنیم و جالب اینجاست که ثابت شده در اکثر ارتباطاتی که موفق نبوده عدم وجود یکی از این سه عنصر علت اصلی است. زوجین در ابتدای آشنایی خود همیشه سعی می کنند آن میل و کشش را در طرف مقابل ایجاد کنند مثلاً همیشه لباس تازه می پوشند، حرف تازه می زنند اما بعد از اینکه این ارتباط کهنه می شود این تازگی فراموش می شود.

 

 

 

▪ یک ارتباط دونفره که قرار است جدی شود چه ویژگی هایی دارد؟

 

 

 

_ یک رابطه دو نفره می تواند به شکل های مختلفی اتفاق بیفتد و این دو نفر به گونه های مختلفی می توانند همدیگر را ببینند و انتخاب کنند یکی از این راه ها آشنایی به روش سنتی و خانوادگی است. مدل دیگر این است که دختر و پسر در محیط های اجتماعی یکدیگر را می بینند. مثلاً در دانشگاه، محیط کار، فضای اینترنت، مهمانی ها، خیابان و پارک. طبیعتا بر اساس آنجایی که با فرد ارتباط برقرار می کنیم و درواقع نحوه آشنایی می تواند تعیین کند که ما در آینده ممکن است موفق باشیم یا خیر.

 

خیلی مهم است که زوجین ترجیحا کسی را برای ارتباط یا ازدواج انتخاب کنند که شبیه به خودشان و بر اساس یک سری معیارها باشد. متاسفانه بسیاری از زوج ها قبل از اینکه بخواهند آن فرد را انتخاب کنند یک کششی برای آنها ایجاد می شود. مثلاً از حرف زدن آن آدم، از قیافه یا رفتارهای آن آدم خوش شان می آید. لزوما اگر ما از یک آدم در نگاه اول خوش مان بیاید به آن معنی نیست که آن آدم می تواند برای ما زوج مناسبی باشد و می تواند در آینده تبعاتی داشته باشد. متاسفانه بسیاری از این ازدواج ها بعد از چند ماه به جدایی منجر می شود و این به آن علت است که تازه بعد از اینکه زیر یک سقف رفتند همدیگر را می شناسند و با ابعاد پنهان یکدیگر آشنا می شوند.

 

اکثر آدم ها تکیه کلام شان در توصیه به دیگران برای ازدواج نکردن این است که وقتی می روی زیر یک سقف تازه زندگی عوض می شود. اما آیا زیر این سقف اتفاقی می افتد. حقیقت این است که بزرگترین اتفاق این است که دو من تبدیل به یک ما می شوند و ما در حال تقسیم کردن زندگی و خود هستیم و تا زمانی که در ازدواج شناخت وجود نداشته باشد حتی زیر یک سقف مشکلات و جدایی ممکن است پیش آید. در یک رابطه قبل از اینکه صمیمیت و احساس را بیشتر کنیم باید سعی شود شناخت را بیشتر کرد که این آدم فرد مناسبی برای من هست یا خیر و این نیاز به ملاک هایی دارد که اساسی ترینش این است که خود را بشناسیم اینکه مثلاً من آدم سختگیر یا راحتی هستم یا آدم اجتماعی یا برای طرف مقابلم چه انتظاری دارم. خیلی از آدم ها حتی خودشان را نمی شناسند چه برسد به طرف مقابل . ما برای شناخت ها ملاک های متفاوتی داریم. هفت عامل وجود دارد.

 

 

 

 

هفت ملاک برای انتخاب و شناخت کسی که به او تمایل داریم

 

 

 
 
 

۱) شخصیت آن آدم است یعنی اینکه از نظر شخصیتی این آدم را می پسندم یا خیر. اینکه با شخصیت آن آدم می توانم ۳۰، ۴۰ سال زندگی کنم یا خیر. ممکن است این فرد آدم شوخ طبع یا درون گرایی باشد و خلاصه به لحاظ شخصیتی باید ارزیابی کلی داشته باشیم مثل یک تصویر روشن و دقیق که شبیه تصویر پسر و دختر رویاها نیست بلکه یک تصویر معقولانه و واقعی است.

 

 

 

۲) اینکه من از طرف مقابلم می خواهم چه تحصیلاتی داشته باشد اینکه او باید بیشتر از من تحصیل کرده باشد یا کمتر. چون نگاه ما در باور ماست که در زندگی ما تاثیرگذار است.

 

 

 

۳) آیا برای من مهم است که او چه شغلی دارد یا اصلا شغلی نداشته باشد مثلاً یک پزشک که هر لحظه ممکن است به بیمارستان برود یا یک هنرمند که کار موسیقی انجام می دهد باید دائم در استدیو یا کنسرت باشد. آیا من این را می خواهم؟

 

 

 

۴) اعتقادات و باورهای مذهبی. او چه باورهایی دارد و آیا آن را من او را در این زمینه می پسندم یا نه.

 

 

 

۵) موقعیت اجتماعی و فرهنگی خانواده کسی که می خواهم با او باشم. آیا او با ملاک های خانوادگی ما جور است. ما معمولاً با کسانی راحت هستیم و دوست شان داریم که بیشتر شبیه به ماست. اینکه در رفتارهای خانوادگی شبیه به علایق من رفتار می کند یا خیر یا اینکه آیا ما در گفت وگو با او حرف مشترکی داریم. شباهت محیط فرهنگی دو طرف بسیار مهم است.

 

 

 

۶) سن. اینکه سن این فرد باید چه اندازه باشد بهتر است معمولاً برای خانم ها پیشنهاد شود آقایان چند سالی بزرگتر باشند. چون سنی عقلی خانم ها کمی بیشتر است و البته نه بسیار زیاد که منجر به تفاوت نسل و باور شود چراکه تفاوت نسل هم منجر به بروز مشکلاتی می شود.

 

 

 

۷) کشش و جذابیت. آیا من اصلا از ظاهر این آدم خوشم می آید یا نه. چون اگر این ملاک وجود نداشته باشد در اکثریت موارد افراد به سراغ آدم هایی کشش پیدا می کنند که از آنها خوش شان می آید و این تعهد را دچار مشکل می کند. عکس این قضیه هم صادق است و اگر فقط به خاطر جذابیت و میل به زیبایی این آدم را انتخاب کنم این در ابتدا خوب است اما بعد از مدتی تبدیل به عادت می شود. کسانی که ملاک جذابیت برایشان در اولویت است توجه داشته باشند که برای چند وقت بعد ملاک های دیگر برایشان اهمیت پیدا می کند؛ اینکه اصلا من با این آدم می توانم حرف بزنم یا مسائل مشترکی با هم داریم. متاسفانه بسیاری از ارتباطات خارج از زناشویی و خیانت ها به همین دلیل است.

 

 

 
 

 

 

● ازدواج های عجیب اما شدنی

 

 

 

▪ امروزه شاهد ازدواج های جدید و در واقع عجیب و غیر منطقی هستیم مثلاً اینکه یک پسر ۲۰ ساله با دختر یا زنی که بیش از ۲۰ سال یا ۱۰ سال با او تفاوت سنی دارد ازدواج می کند یا برعکس، آیا لزوما این ازدواج ها به شکست می انجامد؟

 

 

 

_ البته این اتفاق به چند دلیل می افتد که یکی از آنها عدم آگاهی از عواقب تفاوت سنی است یا اینکه یک دختر ۲۰ ساله یک مرد۵۰ ساله را انتخاب می کند که ممکن است این تصمیم به خاطر موقعیت اقتصادی مرد باشد یا اینکه او می خواهد این فرد را جایگزین پدرخود کند که این موضوع بارها در گروه درمانی ها عنوان شده است. این موضوع به همان عشق بی توقع و بی شرط بر می گردد که ممکن است مادر و پدر آن را از بچه شان دریغ کرده باشند.

 

 

 

البته همیشه این موضوع نمی تواند منجر به اختلاف باشد به خصوص اگر با یک شناخت مناسب اتفاق افتاده باشد. به طور اصولی و منطقی در یک روابط زناشویی یک پسر ۲۰ ساله با زن ۵۰ ساله شاید نتواند حرف مشترکی داشته باشند البته همیشه استثناهایی هم هست اما در ابعاد مختلف روابط زناشویی، نگاه دیگران و احساس دیگران بسیار مهم تر است ولی موارد موفق هم بوده اما ما نمی توانیم این نوع از ازدواج ها را ملاک قرار بدهیم و توصیه کنیم.

 

 

 

در موارد دیگری هم که دختر دو چند سال بزرگتر است باید نکاتی مورد توجه باشد اینکه اختلاف سن خیلی است یا خیر که در غیر این صورت اگر نتیجه ارزیابی ملاک های دیگرمثبت بود از ملاک سن می توان عبور کرد اما سن زیاد ما را به حساسیت بیشتری وا می دارد و شدیدا توصیه می شود در این موارد با مشاورین در ارتباط باشند تا به شناخت آیتم ها بپردازند. چراکه زوج باید از حوادث بعدی این تصمیم آگاه باشند. اینکه آنها می خواهند دیگران از این موضوع باخبر شوند یا اینکه مثلاً دختر مایل است مرد با وجود کمی سنش او را کنترل کند.

 

 

 

دررابطه ای که سن خانم خیلی بیشتر است و قرار است این رابطه به ازدواج بینجامد حتماً باید خانواده ها موافق باشند حتی اگر یکی از دو طرف موافق این موضوع نباشند باعث بروز مشکلات جدی می شود چراکه ما در کشوری زندگی می کنیم که افراد در ازدواج در واقع با یک قوم یا یک نسل ازدواج می کنند و نه مثل زندگی هایی به سبک اروپایی.

 

 

 

 
 
 

● عشق در نگاه اول را چگونه انتخاب کنیم

 

 

 

▪ یکی از زیباترین تصاویری که شاید همه افراد از عشق در خاطر خود دارند عشق اول یا عشق در نگاه اول است، آیا این عشق همیشه خوب، دوست داشتنی و برای ساختن یک زندگی مشترک شدنی است؟

 

 

 

عشقی که در نگاه اول به وجود می آید واقعاً زیباست و واقعاً لذت احساس کردن چنین تجربه ای را نمی توان کتمان کرد که برای تمام آدم ها حتماً این اتفاق می افتد یا در دوران جوانی یا بزرگسالی. اما واقعیت این است که اگر این عشق هم با آگاهی و شناخت همراه نباشد آسیب زاست. من می فهمم که هرکس بعد از تجربه عشق اول چنان شیفته طرف مقابل می شود که برای رسیدن به او می خواهد همه را راضی به این انتخاب کند اما اگر این فرد بتواند به این مفهوم فکر کند که قرار نیست آن دو فقط چند روز در کنار هم باشند بلکه حرف یک عمر مطرح است خیلی از مشکلات پیش نمی آید.ما هرلحظه در زندگی مان در حال انتخاب هستیم که هریک از آنها برای ما تبعاتی دارند.

 

قبول دارم که برخی آدم ها در برخورد با دیگران حتی کسی که دوست شان دارد صادق نیستند که این یک عشق نیست بلکه نیاز است. خیلی از زوجین می گویند من بدون تو می میرم این جمله خود نشان دهنده این است که این فقط نیاز است چون عشق آزادانه است و ما نمی توانیم به آن چنگ بزنیم یا مالک آن باشیم و آن را برای خودمان بخواهیم بلکه باید در لانه عشق را بازبگذاریم تا هر لحظه این پرنده به پرواز درآید و این عشق نباید به خاطر ترحم و نیازباشد بلکه باید برای خود عشق باشد. من معتقدم ما یک نیمه گمشده ای در این زندگی داریم و همیشه کسی هست که این نیمه را پر می کند. زندگی مشترک هم یک پرنده با دو بال است، یک بال از سوی من و بال دیگر کسی که قرار است با او زندگی کنیم.

 


 

▪ چند درصد افراد در زندگی های امروز خود چنین احساسی دارند و با نیمه گمشده خود زندگی می کنند؟

 

 

 

متاسفانه خیلی کم است شاید در نسل قدیم زندگی ها خیلی پایدار بود و نه لزوما موفق اما به خاطر تعهدی که داشتند همیشه پایدار بود. البته پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی هم وجود داشته اند که با عشق بی توقع زندگی رویایی داشته اند. اما امروز معمولاً همه به ازدواج سطحی نگاه می کنند و به نیازهای فعلی خود فکر می کنند. به دلیل اینکه آمار دقیق و مشخصی از ازدواج ها موفق نداریم چراکه خیلی ها در زندگی هستند اما راضی نیستند، به این دلیل شاید از هر ۱۰ زوجی که الان برای مشاوره مراجعه می کنند تنها یک زوج احساس رضایت داشته باشند که آمار خوبی نیست چون این موضوع هم برای خود تبعاتی دارد و روی بچه هایی که در این زندگی به دنیا می آیند،زندگی، شغل و انتخاب آنها تاثیرگذار است چراکه ما بدو ن احساس رضایت نمی توانیم خوب تلاش کنیم و درواقع سلامت روانی آدم ها به محیطی که در آن زندگی می کنند وابسته است.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

منبع: sharghnewspaper.com 

shiva & hasan بازدید : 135 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

تا چند سال قبل اگر از برگزار نکردن جشن عروسی حرفی به میان می آمد، ممکن بود ماجرای ازدواج یک زوج به کلی منتفی شود چون خانواده دختر تعبیر بدی از این تصمیم داشتند. یا اگر کسی می شنید که دختر و پسری پیش از آنکه همدیگر را در روز خواستگاری ببینند، قبلا یکی دو جلسه صحبت مقدماتی داشته اند، ممکن بود روی چنین ازدواجی برچسب های ناخوشایندی بزند. اما این روزها همزمان با تغییر و تحولاتی که در سبک زندگی ما به وجود آمده، ازدواج هم رسم و رسوم جدیدی پیدا کرده است. رسم و رسومی که خیلی ها هنوز آن را نپذیرفته اند و در مقابل خیلی ها عقیده دارند تنها راه مطمئن برای موفقیت زندگی امروزی است.

 
 

 

 

اگر شما هم جزو کسانی هستید که درباره ازدواج سنتی یا مدرن تردید دارند، می توانید پای صحبت دكتر بهروز بیرشك روانشناس و عضو هیأت علمى دانشگاه علوم پزشكى تهران بنشینید که خوب و بد ازدواج های امروزی را برای ما شرح می دهد:

 

 

 

اشكال ازدواج هاى مدرن در این است كه در بسیارى از مواقع پسر و دختر از دید احساسى به مسأله نگاه مى كنند و بدون داشتن آگاهى تن به این ازدواج ها مى دهند و مشكلات آنها پس از شروع زندگى مشترك در زیر یك سقف، مشخص شده و بروز مى كند

 
 

 

 
 
 

«معیارها باتوجه به تحولاتى كه صورت گرفته فرق كرده است. به طورى كه جوانان امروزه نمى خواهند به صورت چشم و گوش بسته تن به ازدواج بدهند و اعتقادشان بر این است كه باید خودشان در این امر نقش داشته باشند. حالا با توجه به فضاى موجود این سؤال پیش مى آید كه آیا نظام تربیتى خانواده هاى ما كه در آن پدر و مادر انتخاب همسر را براى فرزندشان حق خود مى دانند، با این نگرش درمیان جوانان ایجاد تضادنمى كند؟ و آیا اصلاً جامعه ما با توجه به مسائل مذهبى و فرهنگى مان پذیراى ازدواج مدرن هست یا خیر؟ و اصولاً آمار و ارقام ازدواجهاى سنتى را موفق تر مى دانند و یا ازدواج هاى مدرن را؟

 
 
 

 

 

هرچند به اعتقادمن ازدواج یك ریسك است و باید ازطرف مقابل شناخت اولیه داشته باشیم و عواملى مثل سن، فرهنگ دو خانواده، وضعیت اقتصادى، وضعیت تحصیلى و خصوصیت شخصیتى را نیز در نظرگرفت. براى رسیدن به این شناخت باید مشاوره هاى قبل از ازدواج داشت.

 
 

 

 

به نظر من باتوجه به شرایط موجود دیگر نمى شود كاملاً به ازدواجهاى سنتى بازگشت ولى ازسوى دیگر هم نمى شود كاملاً آن را ندیده گرفت. باید به جوانان فرصت داد با همسر آینده خود و یا كسى كه او را براى همسرى درنظرگرفته اند، صحبت كنند و در عین حال نیز از راهنمایى ها و ویژگى هایى كه براى تشكیل یك خانواده لازم است آنان را آگاه كرد. در حقیقت اگر خواهان ازدواج غیرسنتى هستیم، باید مقدارى نقش خانواده را در این موضوع لحاظ كنیم و والدین باید كمك لازم را دراین زمینه به فرزند خودداشته باشند.»

 

 

 
 
 

دكتر شهلا كاظمى پور، عضو هیأت علمى دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه تهران و متخصص جمعیت و توسعه هم دراین باره معتقد است: «باید منظور از ازدواج هاى سنتى و مدرن را كاملاً روشن كرد. در ازدواج هاى سنتى كه از طریق خانواده صورت مى گیرد، انتخاب همسر براى فرزند، تأمین منابع مالى آن، برگزارى مراسم ازدواج و حتى روابط زوجین پس از ازدواج تحت نظارت خانواده هاست درحالى كه در ازدواج هاى مدرن این امور به خود زوجین محول مى شود و روابط هسته اى درون خانواده بیشتر به دختر وپسر محول مى شود.

 

 

 

در جامعه گذشته كشورمان كه جامعه اى سنتى بوده اكثر ازدواجها با نظارت خانواده ها انجام مى شده است. در ازدواج هاى سنتى سن دختر پایین تر از پسر بوده و دایره همسرگزینى نیز محدود بوده است. ولى در مقابل درصد ازدواج هاى خویشاوندى بالا بوده است و به دلیل حمایت هاى مالى كه خانواده مى كرد شروع زندگى مشترك براى زوجین بدون دغدغه بوده است.

 

 

 
 
 

هر چه جامعه كوچكتر و بسته تر بود، شیوه انتخاب همسر ساده تر و دوام و بقاى زناشویى بیشتر بود. به همراه گسترش جوامع و توسعه شهرنشینى و افزایش تحصیلات به تدریج از سهم ازدواج هاى سنتى كاسته شده و به طرف ازدواج هاى مدرن حركت شد ولى این تحول به یكباره بیانگر یك ازدواج مدرن نیست.

 
 

 

 

به عنوان مثال انتخاب همسر توسط دختر و پسر انجام شد و سایر موارد را خانواده ها انجام مى دادند. یا اینكه انتخاب همسر توسط والدین بود و سایر موارد به زوجین واگذار مى شد به همین دلیل از دید جامعه شناسى این مرحله را «مرحله گذار» مى نامند و می توان گفت که بسیارى از مسائل و مشكلاتى كه براى زوجین جوان پیش مى آید ناشى از دوگانگى ازدواج ها است كه بخشى از آن سنتى و بخشى مدرن است.

 

 

 

البته بسیارى از جوانان متقاضى ازدواج مدرن هستند زیرا خود همسرشان را انتخاب مى كنند ولى تنوع فرهنگى، ضعف شناخت از یكدیگر و صرفا شناخت هاى ظاهرى و تكیه كردن به یك سرى از معیارهاى كمى باعث شده است ازدواج هاى مدرن در جامعه ما آسیب پذیر باشند.»

منبع:tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 96 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

مبدع این آزمون، یک شرکت حقوقی است که در انگلستان فعالیت می‌کند یک شرکت حقوقی انگلیسی که به مشکلات خانوادگی رسیدگی می‌کند، زوج‌ها را تشویق می‌کند که پیش از ازدواج کردن یک «امتحان سازگاری» انجام دهند.

 

آزمایش سازگاری شرکت «براس بنت» بر سوالات کلیدی بر وضع مالی، پیوندهای خانوادگی، فرزندان و آرزوهایی است که اغلب زوج‌ها می‌خواهند به آن برسند و سوالاتی که در صورتی که ازدواج آنها از هم گسیخته شود و به طلاق منجر شود، باید به آن پاسخ دهند، متمرکز است.

 

 

روت باس یکی از کارشناسان این شرکت انجام این امتحان را به آزمون‌های شغلی هنگام استخدام تشبیه می‌کند. او می‌گوید: «هر کسی که به طور واقعی به یک رابطه متعهد باشد،‌ اشکالی در بیان کامل و علنی اطلاعاتی که در این سوال‌ها از او پرسیده می‌شود، نمی‌بیند؛ در غیر این صورت از خودتان باید بپرسید، چرا؟»

 

 

در این آزمون از افراد در مورد وضع مالی، میزان شراکت زوجین در اندوخته‌ها،‌ نوع روابط با خانواده و بستگان نزدیک و دوستان، اینکه آیا بچه می‌خواهند یا نه، دیدگاه مذهبی‌شان، عادات‌شان در مورد خرج کردن پول و طرح‌های شغلی‌شان سوال می‌شود. این هم نسخه‌ای از این آزمون برای علاقه‌مندان.

 

 

 

مسایل مالی

 

 

آیا میزان اندوخته‌های طرف مقابل را می‌دانید؟ در مورد شریک شدن در این اندوخته‌ها چه نظری دارد؟ آیا نظرتان در مورد پس‌انداز کردن مشابه است؟

 

 

آیا یکی از شما می‌خواهد پولی را که یک طرف می‌خواهد صرف خریدن یک ماشین جدید کند، صرف پرداخت بیمه بازنشستگی کند؟

 

 

آیا می‌خواهید منابع مالی‌تان را یکی کنید یا می‌خواهید همه چیز جدا باشد؟ حساب مشترک باز می‌کنید یا حساب‌های جداگانه؟ آیا در این حساب مشترک به طور یکسان پول واریز می‌کنید یا به نسبت درآمدتان؟

 

 

آیا بدهی‌‌های همسرتان را از پولی که در نظر دارید برای خرید خانه جمع کنید، خواهید پرداخت؟

 

 

 

ارتباطات خانوادگی

 

 

چه نوع رابطه‌ای با اعضای خانواده و سایر بستگان همسرتان دارید؟

 

 

آیا آنها با شما مراوده دارند؟

 

 

آیا در همان محل سکونت شما زندگی می‌کنند؟

 

 

آیا مهربان و یاری‌رسان هستند؟

 

 

آیا بیش از اندازه در امور خانوادگی شما دخالت می‌کنند؟

 

 

آیا مشکل عمده‌ای با آنها داشته‌اید؟

 

 

 

فرزندان

 

 

آیا می‌خواهید بچه‌دار شوید؟ چند تا بچه می‌خواهید؟

 

 

چطور می‌خواهید بچه‌‌های‌تان را بزرگ کنید؟

 

 

چه نوع ارزش‌هایی را می‌خواهید به فرزندان‌تان منتقل کنید؟

 

 

آیا در مورد فرستادن بچه‌ها به مدرسه دولتی یا خصوصی اختلاف‌نظر دارید؟

 

 

 

مذهب

 

 

دیدگاه‌های مذهبی شما چطور است؟

 

 

آیا می‌خواهید فرزندان‌تان را مذهبی بار بیاورید؟

 

 

چند وقت به چند وقت به مسجد (یا کلیسا یا کنیسه) می‌روید؟ هفته‌ای یکبار یا سالی یکبار؟ یا اصلا نمی‌روید؟

 

 

 

اوقات فراغت

 

 

آیا در اوقات فراغت تفریحات مشترکی دارید؟

 

 

آیا در مورد تفریحات علائق مشابهی دارید یا نه؟ به عنوان نمونه اگر شما دوست دارید ایام تعطیلات را کنار ساحل دراز بکشید، همسرتان می‌خواهد کوهنوردی کند؟

 

 

 

سبک زندگی

 

 

هدف شما چه نوع سبک زندگی است؟ کجا می‌خواهید زندگی کنید؟

 

 

آیا علاقه دارید زمانی کوله‌بارتان را ببندید و خارج شهر زندگی کنید؟

 

 

 

خرج کردن

 

 

آیا عادت به خریدن کفش‌ها یا وسائل الکتر‌ونیکی گران‌قیمت دارید؟

 

 

آیا خرید یک چیز به‌خصوص را برای زندگی‌تان ضروری می‌دانید،‌ در حالی که همسرتان آن را اسرافکاری می‌داند؟

 

 

آیا اعتیادات پنهانی دیگری دارید که برای آنها پول خرج کنید؟

 

 

 

کار

 

 

آیا انتظار دارید به شیوه‌ای سنتی با همسرتان زندگی کنید: زن خانه دار و مرد نان‌آور؟

 

 

چه کسی امور مالی را سامان خواهد داد؟

 

 

آیا مسوولیت انجام کارهای خانه به یکسان تقسیم خواهد شد؟

 

 

چه کسی مسوولیت پرداخت صورت‌‌حساب‌ها را خواهد داشت؟

 

منبع:tafrihi.com

shiva & hasan بازدید : 76 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

داشتن یک رابطه شاد و خوب در زندگی زناشویی کار سختی نیست! خبر بهتر برای زوج های خوشبختاین است که اگر در یک رابطه موفق باشید، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با ایجاد چند رفتار جدید و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور حفظ کنید یا حتی آنرا بهتر هم بکنید.

 

 

با اینکه خیلی متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیق من ثابت کرد که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه تاثیر بسیار بیشتر بر خوشنودی زوج ها دارد. در زیر به 10 راه برای عمیق تر کردن رابطه تان برای خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.

 

 

 

1. خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.

 

 

همه ما در لحظه هایی آرزو می کردیم طرف مقابلمان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقع بینانه هستند. انتظارات غیرواقع بینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.

 

 

 

2. هر از گاهی مهربان شوید.

 

 

اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، "من به تو فکر می کنم" برای حفظ رابطه لازم است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، لمس کردن همدیگر، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.

 

 

 

3. ده دقیقه در روز را به برقراری ارتباط اختصاص دهید.

 

 

بیشتر زوج ها فکر می کنند که همیشه با هم در تماس هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درکتان از طرف مقابل اختصاص می دهید؟

 

 

 

زوج های خوشبخت بیشتر اوقات با هم حرف می زنند اما نه درمورد رابطه شان، درمورد مسائل خودشان و فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشتند: دوستان، محرک های استرس زا، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. 10 دقیقه در روز را اختصاص دهید که با همسرتان در مورد چیزی جز کار، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.

 

 

 

4. هر هفته عاشق شوید.

 

 

قرار ملاقات های ناگهانی فوق العاده هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرار ملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید.

 

 

 

یک نکته برای آقایون: تحقیقات نشان می دهد که خانم ها وقتی خارج از خانه و دور از بچه ها و مسائل خانه داری باشند، مهربان تر و پرحرارت تر می شوند و میل جنسیشان هم خیلی قوی تر می شود. با اجاره یک شب در یک هتل و سپردن بچه های به یکی از افراد فامیل ببینید که چه اتفاقی می افتد.

 

 

 

5. با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.

 

 

رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد.

 

 

 

این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود. جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید: با هم به کلاس رقص یا اسکیت بروید.

 

 

 

6. دوستان و خانواده هم را بهتر بشناسید.

 

 

تحقیقات نشان داده که بخصوص مردها وقتی همسرشان رابطه خوبی با خانواده او دارد شادتر هستند. همچنین زوج هایی که دوستان هم را می پذیرند و برای شناختن آنها تلاش می کنند خوشبخت تر هستند تا زوج هایی که دوستان و زندگی خانوادگی جداگانه دارند.

 

 

 

7. مراقبت و حمایت کنید.

 

 

یکی از سه چیزی که زوج ها برای موفقیت در رابطه شان به آن نیاز دارند حمایت است (آن دوتای دیگر اطمینان آفرینی و صمیمیت می باشد). زوج های خوشبخت معتقدند که داشتن همسری که پشتیبان آنها باشد یکی از مهمترین جنبه های رابطه شان است. خیلی وقت ها مردها دوست دارند حمایت مادی کنند و زن های بیشتر به سمت حمایت عاطفی گرایش دارند. ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و بعد آنرا به او عرضه کنید.

 

 

 

8. بخندید.

 

 

خنده یک تمرین معنوی است. در ازدواج خنده بعنوان یک داروی خوشبختی عمل می کند. برای جلوگیری از یکنواخت شدن رابطه باید بتوانید بین جنبه های منطقی رابطه تان با جنبه های تفریحی آن تعادل ایجاد کنید. بله برای منظم بودن زندگی و امنیت رابطه تان باید کارهای خاصی انجام دهید اما هیچوقت شوخی و تفریح را فراموش نکنید. بد نیست گاهی برای همسرتان بچگانه رفتار کنید، یا در کنار هم یک فیلم خنده دار نگاه کنید.

 

 

 

9. اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم.

 

 

وقتی با هم اختلاف دارید گاهی اوقات بهتر است که آنرا رها کنید و اجازه بدهید روزگار خودش آنرا حل کند. به جای عصبانی شدن سعی کنید از چیزهای کوچک گذشت کنید.

 

 

 

مشاجره و اختلاف در هر رابطه ای پیش می آید. یادتان باشد که اختلاف دلیل عدم موفقیت روابط نیست اما طریقه برخورد شما با آن است که استرس را وارد رابطه تان می کند. باید ببینید چه مسائلی اهمیت بیشتری دارند و به آنها بپردازید و مسائل کوچکتر را فراموش کنید.

 

 

 

10. راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید.

 

 

همه زوج های خوشبخت بر این عقیده اند که داشتن مهارت های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در ماندن آنها کنار همدیگر بوده است. این یعنی نه تنها از همسرتان بپرسید که به چه چیز نیاز دارد بلکه نیازهای خودتان را هم با او در میان بگذارید.

 

 

 

این یعنی مرتب ببینید که چه عوامل استرس زایی وارد زندگی همسرتان شده است تا به برطرف کردن آنها کمک کنید. این یعنی با جنگ و دعوا با هم بحث نکنید، طوری بحث کنید که احترام بینتان خدشه دار نشود و اثاثیه خانه تان هم سالم بماند!

منبع:irannaz.com

shiva & hasan بازدید : 93 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

این سفر برای عشق حقیقی همیشه مسیری هموار ندارد ، و روابط در دوران نوجوانی با افزایش خطر نشانه‌های  افسردگی همراه است که ...

 

 

 

به گزارش ساینس‌دیلی از دانشگاه کاردیف می‌گویند افراد ازدواج‌ کرده به طور میانگین بیشتر عمر می‌کنند. آنها می‌گویند زنانی که دارای روابط متعهدی هستند، سلامت روانی بهتر، ‌و مردان دارای روابط متعهد سلامت جسمی بهتری دارند، و نتیجه می‌گیرند "در مجموع ازدواج ارزش امتحان‌کرد‌نش را دارد."

 
 

 

 

به گفته آنها سلامت جسمی مردان احتمالا به علت تاثیر مثبت همسران‌شان بر سبک زندگی آنها، و "سودمندی روانی ازدواج برای زنان ممکن است به خاطر تاکید بیشتر آنها بر اهمیت روابط باشد."

 

 

 

اما به گفته این دانشمندان این سفر برای عشق حقیقی همیشه مسیری هموار ندارد ، و به شواهدی اشاره می‌کنند که روابط در دوران نوجوانی با افزایش خطر نشانه‌های افسردگی نوجوانی همراه است.

 

 

 

آنها می‌افزایند که همه روابط برای شما خوب نیست، و به شواهدی اشاره می‌کنند که افراد مجرد نسبت به افراد متاهلی که روابط‌شان تحت فشار قرار گرفته است، سلامت روانی بهتری دارند.

 
 

 

 

آنها همچنین تایید می‌کنند جدا شدن همسران کاری بسیار سخت است،‌ و می‌گویند: "خارج شدن از رابطه آزاردهنده است" و طلاق می‌تواند تاثیر ویرانگر بر افراد داشته باشد. بی‌بندوباری و داشتن شرکای جنسی متعدد هم با خطر مرگ زودرس ارتباط داده شده است.

 
 

 

 

این پژوهشگران نتیجه می‌گیرند که با وجود اینکه شکست در روابط می‌تواند برای سلامتی زیانبار باشد، دلیلی وجود ندارد که از آن پرهیز کرد. یک رابطه خوب هم سلامت جسمی و هم سلامت روانی  را بهبود خواهد بخشید و شاید بهترین کار این باشد که از رابطه بد اجتناب کرد و نه اینکه به کلی برقراری رابطه را کنار گذاشت.

منبع : hamshahrionline.ir

shiva & hasan بازدید : 116 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

برخی از عواملی که در شکل گیری یک ارتباط سالم نقش دارند، ثابت هستند، یعنی چیزهایی که شما نمی توانید آنها را تغییر دهید. اما عوامل دیگری هستند که می توانید با کار کردن بر روی آنها رابطه تان را بهبود بخشید. شناختن این عوامل برای هر کسی که ازدواج کرده یا قصد ازدواج دارد، مهم است.

 

۱) برقراری ارتباط درست : زوج های خوشبخت با یکدیگر صحبت می کنند و به حرف یکدیگر گوش می دهند. این زوج ها می دانند که عوامل بیرونی که باعث حواسپرتی می شوند یا بر عواطف فرد اثر می گذارند، مانع ارتباط درست می شوند، و راه هایی را پیدا می کنند تا هنگامی که خودشان و همسرشان آماده هستند، بر این عوامل غلبه کنند.

 

 

۲) برخورد با تعارض ها و اختلافات به شیوه مثبت : پرهیز از بیان اختلافات و تعارض ها عامل شماره یک طلاق است. روابط مستحکم زن و شوهر به توانایی آنها بر غلبه بر این اختلافات به شیوه ای مثبت بستگی دارد.

 

 

۳) داشتن انتظارات واقعی : هنگامی که دو نفر برای اولین بار یکدیگر را ملاقات می کنند، حداکثر تلاش شان را می کنند تا خطاهای شان را بپوشانند. این شیوه ای عادی است، اما زن وشوهر باید بدانند با گذشت زمان، خود "واقعی" شخص بروز خواهد کرد.

 

روابط بین دو فرد در طول زمان تکامل پیدا می کند، اما داشتن انتظارات غیرواقعی از همسر، یا از رابطه با او، باعث ایجاد استرس غیرضروری می شود.

 

 

۴) توجه کردن به جزئیات زندگی همسر : افرادی که ازدواج های پایداری دارند به خوبی همسرشان را می شناسند. آنها از وقایع عمده زندگی گذشته همسرشان خبر دارند، و از چیزهای دلخواه و چیزهای مورد تنفر او، امیدها و نگرانی های شان آگاهی دارند. و این اطلاعات را با تغییرات دنیای همسرشان به روز می کنند.

 

 

۵) تجربه کردن واکنش های دوجانبه مثبت بیشتر نسبت به واکنش های منفی : برخی از پژوهش ها نشان داده اند در ازدواج های موفق تعداد واکنش های مثبت ۵ برابر بیش از واکنش های منفی است. دادن پاسخ مثبت به خواسته همسر برای توجه کردن به او چه سوالی داشته باشد، چه دست کمک به سوی شما دراز کند، چه تنها یک نگاه به شما باشد رابطه شما را مستحکم تر می کند.

 

 

۶) ایجاد اعتماد : اعتماد به تدریج ساخته می شود، اما برقرار روابط صادقانه و عمل کردن به وعده ها باعث تسریع ایجاد اعتماد می شود.

 

 

۷) گذراندن وقت با یکدیگر : داشتن تجربه های مشترک راه خوبی برای تقویت رابطه با همسرتان است. زوج هایی که به انجام کارهایی می پردازند که هر دو از آن لذت می برند یا وادار می شوند که کارهایی را با هم انجام دهند رابطه سالم تر و قوی تری دارند.

 

 

۸) ارزش های مشترک : زوج هایی که در شروع زندگی طیف گسترده ای از ارزش های مشترک دارند در مورد چیزهای مهم در زندگی توافق دارند شانس بیشتری برای ایجاد رابطه مستحکم دارند.

 

 

۹) مسئولیت های مشترک : هم زن و هم شوهر برای پرورش دادن رابطه شان، حفظ جریان آرام امور خانه و کار کردن برای رسیدن به اهداف مشترک متعهد هستند. اینکه تنها یکی از دو همسر بار این مسئولیت ها را به دوش بکشد، باعث ایجاد نارضایتی می شود.

 

 

۱۰) سازگاری با تغییر : افراد و رابطه ها در طول زمان دگرگون می شوند. باید انتظار این تغییرات را داشته باشید، نه اینکه ازآنها بترسید. انتظارات افراد از رابطه دوجانبه ممکن است تغییر کند. همسران لازم است توانایی صحبت کردن در مورد این تغییرات و یافتن راه هایی برای سازگار شدن با آنها را داشته باشند.

 

پس قبل از ازدواج خود را برای پاره ای تغییرات و پوست اندازی از یک انسان مجرد به یک فرد متعهل آماده کنید تا غافل گیر نشوید !

 

منبع: سیمرغ

shiva & hasan بازدید : 128 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

مردها می توانند به روش های گوناگون و بی آنکه زحمت فراوانی به خود بدهند توجه همسرانشان را جلب کنند و به بار عاطفی زندگی زناشویی خود بیفزایند. اغلب مردها این را می دانند اما زحمت آن را به خود نمی دهند .

 

 

زن برای اینکه احساس کند شوهرش او را دوست دارد، باید از ناحیه ی همسرش بارها مورد محبت قرار گیرد. یک یا دو بار ابراز محبت هر اندازه هم که مهم باشد نمی تواند برای زن رضایت بخش باشد.

 

 

 

زن از نظر روحی و عاطفی احتیاج به توجه و محبت دارد. مردان با انجام کارهای کوچک و جزیی می توانند این نیاز را برآورده کنند . اگر زن مورد مهر و محبت بیشتری قرار بگیرد نسبت به شوهرش نیز محبت بیشتری می کند و در نتیجه خود را موجودی قدرتمند و موثر می بیند، زیرا عشق و علاقه و توجهی را که به آن احتیاج دارد دریافت می کند. در این شرایط زن و شوهر هر دو به خواسته های خود می رسند و از زندگی راضی خواهند بود.زیرا این چرخه تکرار می شود و مردی که احساس مردانگی اش تامین شود از همسر خود حمایت بیشتری کرده و به آن محبت بیشتری می کند.

 
 


 

اقداماتی که مردان می توانند برای جلب علاقه همسرانشان از آن بهره گیرند عبارتند از:

 

 

 

* وقتی به خانه بر می گردید قبل ازهر کار او را بیابید. در اولین زمان ممکن از او درباره ی کارهایی که در طی روز انجام داده سوال بپرسید مثلاً بپرسید آیا امروز به پزشکی که قرار بود مراجعه کنی رفتی؟

 

 

 

*مدت بیست دقیقه را با او صرف کنید؛ در این زمان خاص از خواندن روزنامه و یا انجام کارهایی که حواستان را به آنمعطوف کند خودداری کنید.

 

 

 

* به مناسبت های ویژه و گه گاه بدون دلیل مشخص به او شاخه گلی هدیه کنید.

 

 

 

* از حال چهره و طرز لباس پوشیدنش تعریف کنید.

 

 

 

*اگر ناراحت است به احساساتش بها دهید.

 

 

 

* اگر می بینید دیر به منزل می رسید به او تلفن کنید و دیر آمدنتان را به او اطلاع دهید.

 

 

 

* اگر احساساتش جریحه دار شده با او همدردی کنید. به او بگویید متاسفم که ناراحت هستی ، بگذارید بداند که حال او را درک می کنید.

 

 

 

* " تو را دوست دارم را هرگز فراموش نکنید".

 

 

 

* در حضور دیگران به او محبت کنید.

 

 

 

* نظافت را در منزل رعایت کنید.

 

 

 

* در کیف خود عکسی از او نگهداری کنید و گه گاه این عکس را با عکس دیگری از او عوض کنید.

 

 

 

*در کارها از او نظر خواهی کنید.

 

 

 

* در مناسبتهای ویژه مانند سال روز تولد- ازدواج و ... برای او مطلبی بنویسید.

 

 

 

راه های شاد کردن خانم ها

 

 

 

در این بخش خلاصه ای از راه هایی که می توان با تکیه کردن بر آن ها همسرتان را شاد کنید ذکر می کنیم:

 

 

 

1. زن ها دوست ندارند میهمان نا خوانده داشته باشند. بنابراین به آن ها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. آمادگی آن ها برای پذیرایی امری حیاتی است.

 

 

 

2. از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید؟

 

 

 

3. وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید. وقتی هم که تقصیر از شما نیست بازهم اظهار تاسف کنید، اما تقصیر را گردن خود نیندازید.

 

 

 

4. از تلاش های همسرتان در هر حالی قدردانی کنید و ببینید این تشکر تا چه حد مفید واقع خواهد شد.

 

 

 

5. بدانید زمانی که همسرتان از سردرد شکایت می کند، به احتمال زیاد چاره درد او قرص مسکن نیست ، بلکه یک لبخند محبت آمیز از سوی شما برای او بهترین درمان است.

 

 

 

6. به جای هدایای گرانبها وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید، نشان دهید به او توجه دارید حتی پس از یک روز کاری سخت.

 

 

 

اگر زن مورد مهر و محبت بیشتری قرار بگیرد نسبت به شوهرش نیز محبت بیشتری می کند و در نتیجه مرد تدریجا خود را موجودی قدرتمند و موثر می بیند.

 

 

 

7. هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان برنده شدن شما خیلی کم است در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید.

 

 

 

8. خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلبازی کنید. اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجید را داشته باشد و گرنه ممکن است نتیجه خوبی ندهد.

 

 

 

9. بخش عمده ی نگرانی خانم ها از این است که مبادا چیزی رابطه آن ها را با مردشان مورد تهدید قرار دهد . سعی کنید کاری نکنید تا این اتفاق بیفتد.

 

 

 

10. سلام و خداحافظی و ... برای خانم ها اهمیت ویژه ای دارد. ( صبح بخیر و شب بخیر بگویید سلام و خداحافظی کنید).

 

 

 

11. جشن گرفتن بعضی ایام و مناسبت ها ی ویژه یکی از راه هایی است که زن ها احساس خوشبختی بیشتری می کنند.

 

 

 

12. همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.

 

 

 

13. زیباترین واژه در دنیا متشکرم است؛ پس از این کلمه¬ی زیبا استفاده کنید.

 
 

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 106 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله میخواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.

 

خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید. خیـلیهای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید.

 

 

خیـلیها هم هستنـد کـه در رابـطههایی به سر میبرند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است. .

 

 

اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله میخواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.

 

 

کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست

 

 

خیلی از آهنگها، فیلمها، کتابها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان میدهند. آنها شما را مجاب میکنند که باور کنید میتوانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق میافتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومونها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.

 

 

فرومونها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک dna خاص را کشف میکند، تولید میشوند. بدن ما این dna را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف میکند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومونها پدید میآید، فقط نشاندهنده یک چیز میتواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه میکنند میتوانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب dna آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومونها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه میتوانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.

 

 

یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی میکند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث میشود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد.

 

 

رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.

 

 

یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست

 

 

اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول میانجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوجها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور میکنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کردهاند باید با هم بمانند.

 

 

 

اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد میشود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود.

 

 

تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی میخواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلمها و آهنگها در مورد آن دیده و شنیده ام.

 

 

حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است

 

 

 

اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟

 

 

یکی از نشانههای عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد.

 

 

وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد.

 

 

البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها میکنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت میکنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.

 

 

اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل میگویم به کمی کشش هم نیاز است.

 

 

البته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش میدهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان میگذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش میگذرانید.

 

 

هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر میشود.

 

 

در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر میتوانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.

 

 

افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند.

 

 

 

یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که میگوید، افراد متضاد همدیگر را جذب میکنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج میکنند و آخرسر میفهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.

 

 

گرچه یعضی از زوجها به مرور زمان یاد میگیرند که تفاوتهای همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزشها، مشغولیات و سرگرمیهای مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.

 

 

هیجان اولیه تفاوتهای زیاد، سرانجام وقتی ماهها تبدیل به سالها میشوند رنگ و بوی خود را از دست میدهد.

 

 

و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه میشد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک میکرد یا حداقل همیشه با حرفهای شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر میرود شما وقت کمتری را با هم سپری میکنید و آخر کار محبور میشوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.

 

 

وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین میرود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم میمانید.

 

 

. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر میکنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین میبرد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که میتوانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل میشود و همه باید از گلایهها، دعواها، و جنجالهای همیشگی شما در عذاب باشند.

 

 

صبر و گذشت نشانههای عشق واقعی هستند

 

 

وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتیها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد.

 

 

اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوجهایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند.

 

 

وقتی میفهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کردهاند، واقعاً ناراحت و پشیمان میشوند.

 

 

 

هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید

 

 

ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادنها و گرفتنها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه میکنید، همدیگر را ناز و نوازش میکنید یا به چشمان هم خیره میشوید؟

 

 

خودتان را در کنار همسرتان در ۲۰ سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس میکند یا از تصور آن لبخند میزنید؟

 

 

اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین میکند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان میآید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.

 

 

دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است.

 

 

 

عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت میبرید، پس او بهترین دوست شماست.

 

 

این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا میبرد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک میکند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک میکنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر میتوانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید.

منبع:songsara.net

shiva & hasan بازدید : 106 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

عشق لازم است یا کافی

 

در مورد نحوه انتخاب ملاک های انتخاب همسر، موضوع شاغل بودن خانم از اهمیت خاصی برخوردار  است. هر شخصی پیش از ازدواج می بایست تکلیف خود را با مسأله شاغل یا خانه دار بودن همسر روشن کند. برخی قبل از ازدواج، شاغل بودن همسر را به صورت ملاکی آن چنان برجسته در ذهن خود حک می کنند که بسیاری از موارد دیگر را به پای آن قربانی می کنند. در حالی که اولاً اگر زنی را به خاطر درآمد اقتصادی و استقلال مالی انتخاب کنند هدف از ازدواج بهره کشی خواهد بود، که یکی از اهداف انحرافی ازدواج است.

 

 

در این صورت، بیشتر به آن زن به صورت یک کالای اقتصادی و سودآور نگاه شده تا یک همسر، یک شریک، یک همراه ... دوم طبق قوانین حقوقی، شرعی و عرفی ما، تأمین معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (درآمدی داشته باشد) و چه نباشد، به عهده شوهر است و هیچ وظیفه قانونی، برای زن در مورد تأمین مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئولیتی اخلاقی است که سبب می شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پای مرد خانه کار کنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به نفع اعضای خانواده خرج کنند. در این بین هستند زنانی که درآمد اقتصادیشان را به صورت سرمایه و برای خود پس انداز می کنند و در مواردی که هدف از انتخاب، ملاک اقتصادی بوده باشد طبیعی است که انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگیری و اختلاف بین زوج پیش خواهد آمد.

 

 

 

بلوغ فکری همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصیات اخلاقی متناسب، تلاش جهت حل مشکلات همدیگر در سایه همفکری، تناسب و تفاهم از نکات غیر قابل انکار در معیارهای اساسی انتخاب همسر شمرده می شود.

 

 

 

پس چه بهتر که طرفین از ابتدا به دیدی کاملاً واقع بینانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در کنار مسئولیت خارج از منزل، وظایف خانه داری کم رنگ شد جایی برای گله و شکایت باقی نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسی قرار گیرد و زنانی که قصد دارند درآمد خود را پس انداز شخصی نمایند از ابتدا تصمیم خود را بیان کنند تا مردانی که یکی از پایه های انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود تجدید نظر به عمل آورند. ازدواج شخصی ترین موضوع در زندگی است. خوب است والدین نیز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی که با نظارت بزرگسالان معنی پیدا می کند. جوانان نیز بد نیست بدانند تجربیات بزرگترها در امر ازدواج بسیار بیش از آنچه تصور می کنند می تواند راهگشا و راهنمای آنان باشد.

 

 

 

تعدیل و تعادل، رمز موفقیت هر کار است. همان طور که ازدواج های اجباری که با زور و اعمال فشار والدین بر دختر یا پسر تحمیل می شود پیوند موفقی نیست، خودسری، یک جانبه تصمیم گرفتن جوانان و مقابله با تجربیات مفید و سودمند بزرگترها نیز برای اثبات خود، راه به جایی نخواهد برد. تا فرصت هست از تجربیات و توانایی های والدین استفاده کنید تا بعدها افسوس فرصت هایی که برای سود جستن از نظریات آنها را داشتید و استفاده نکردید بر شما مستولی نشود. اگر عقاید بزرگترهای خود را نمی پذیرید خودتان دست به کار شده و تحقیق کنید. بیایید خانواده های موفق و ناموفق را شناسایی کنید. از آنها که موفق بوده اند معیارها و شیوه ازدواج را جویا شوید و از خانواده های مُطـّلقه به عنوان زوج های شکست خورده علت جدایی را جویا شوید.

 

 

 

دسته سومی هم وجود دارد. می توان از مطلقه های عاطفی نیز (البته بدون وسواس) تحقیق کرد.

 

 

 

زیرا خانواده های نابسامان و آشفته ای هم هستند که به دلایل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتی با هم زندگی کنند. بد نیست جوانان ببینند این گروه چه معیاری برای ازدواج داشته اند که فعلاً مجبور به تحمل همدیگر هستند. سپس می توانند از تجربیات کسانی که موفقیت یا شکست آنها را به چشم دیده اند استفاده کرده و در جهت سعادت خود بهره جویند، که از قدیم الایام گفته اند: «انسان عاقل همه چیز را خود تجربه نمی کند، بلکه از تجربیات دیگران نیز استفاده می کند.» خانواده می تواند در انتخاب صحیح یاریگر شما باشد اما نهایتاً این شما هستید که به عنوان عامل اصلی می بایست شناخت درستی از خصوصیات، توانایی ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگی داشته باشید تا بتوانید بر مبنای آن معیارها و خودشناسی که در سایه خلوت با خویش و جستجوی لایه های ذهنی خود که مسلماً در صداقت کامل به دست آمده مناسبترین فرد را برای شراکت در تمام زندگی خود برگزینید.

 

 

 

عشق می تواند مکمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پیوند، علاقه، محبت و شاید عادت دیداری طرفین باشد و آنها با علاقه شدید در اوج هیجان، اقدام به تصمیم گیری کرده و دست به انتخاب بزنند مشکل بتوان ادعا کرد انتخاب درستی انجام شده باشد.

 

 

 

چنان که گفته اند: «با فردی ازدواج کن که اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت بود.» ازدواج رویدادی است که انسان ها را با اعتقادات، اولویت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (که بعضاً بسیار متفاوت است) رو به رو می سازد. پس اگر این انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد پس از انتخاب عقلانی، عواطف نیز شکل گیرند. اما بر عکس. اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاک، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد، به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد.

 

منبع: e resaneh.com 

shiva & hasan بازدید : 83 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

برقراری رابطه و ازدواج از دهه 70 به بعد پیچیدگی های بیشتری پیدا کرد. انتخاب های بسیار زیادی در پیش روی هر کس قرار می گرفت و حس رقابت نیز همواره در حال افزایش بود. لیست زیر به شما در پیدا کردن همسر دلخواه و حفظ رابطه خود با او کمک می کند.

 

1- قبول کنید به دنبال برقراری رابطه هستید

 

 

افتخار کنید به سن بلوغ و بزرگسالی رسیده اید و همچنین به خوبی می دانید نیازمند همسری هستید که ادامه زندگی خود را با او بگذرانید.

 

 

2- روابط گذشته را برای خودتان حل نمایید

 

 

سعی کنید صدماتی که در گذشته به شما وارد آمده را فراموش کنید و اگر تقصیر از جانب شما بوده تلاش کنید از آنها عذر خواهی کرده و طلب بخشش نمایید. اگر بخواهید همواره وقایع تلخ گذشته را در ذهن خود مرور کنید و سعی بر منطقی کردن آنها داشته باشید، مطمئن باشید که کار به جایی نخواهید برد. شما باید از یک رابطه فقط دریافت احساسی داشته باشید. نامه ای بفرستید، تلفن بزنید، و از همه اینها بهتر رو در رو با شخص مورد نظر صحبت کنید. به خاطر داشته باشید که بخشش و عشق در قلب شما زندگی می کند نه در سرتان.

 

 

3- از تمرین تصویری استفاده کنید

 

 

بر روی یک تکه کاغذ بنویسید: "من خوشحالم از اینکه مالک ......هستم." و رابطه ای که آرزویش را می کنید برای خود توصیف نمایید. سعی کنید احساسات، و آرزوهایی را که دارید، در ذهن خود به تصویر بکشید و البته نه فقط در مورد شریک زندگی، بلکه به طور کلی در مورد رابطه تان. در آن سمت کاغذ هم بنویسید: "مطمئن هستم که به تمام خواست هایم می رسم، به این دلیل که...." و بعد هم تمام حقایق موجود پیرامون آن مطلب را برای خود به رشته تحریر درآورید. این کاغذ را به کسی نشان ندهید، اما آنرا در دسترس نگه دارید و به طور مکرر به آن نگاه بیندازید.

 

 

4- باورکنید که جذب جنس مخالف یکی از طبیعی ترین کارها در سرتاسر دنیاست

 

 

اگر برای بدست آوردن چیزی، بیش از اندازه تلاش می کنید، بهتر است کاملاً ریلکس با قضیه برخورد کنید؛ چراکه طبیعت آنچه را که لازم است، انجام می دهد!

 

 

5- همان طور رفتار کنید که انتظار دارید دیگری با شما رفتار کند

 

 

در خودتان همان صفاتی را که دوست دارید شریکتان داشته باشد، پرورش دهید و برای ارتقای آنها از هیچ تلاشی مضایقه نکنید: کلاس، آماده سازی، تراپی، رشد معنوی، رژیم، ورزش و غیره.

 

 

6- اگر کاری که انجام می دهید نتیجه بخش نیست موارد دیگر را امتحان کنید

 

 

خود را از مرزهایی که در سرتاسر خود کشیده اید، رها سازید. اگر برای مدت زمان بسار زیادی است که با آدم ها متفاوت قرار ملاقات می گذارید، اما به نتیجه دلخواه دست پیدا نمی کنید، به خودتان مدتی فرصت بدهید تا بتوانید راحت تر با مسائل برخورد کنید. اگر جزء افرادی هستید که بیشتر وقت خود را در خانه می گذرانند، بهتر است کمی به بیرون بروید، و یا به کانون های همسریابی ملحق شوید.

 

 

7- به *** با همسرتان به عنوان یک امر مقدس نگاه کنید

 

 

چون همین طور هم هست. *** نشانه مقدسی از عشق حقیقی و سرسپردگی شما، هم نسبت به خودتان و هم نسبت به شریک زندگیتان می باشد. یک رابطه موفق جنسی می تواند یک ارتباط ضعیف را حتی تا 3 سال نیز برقرار نگه دارد. شما که دوست ندارید پس به پایان رسیدن دورانتان مجبور شوید جلوی آینه، سیگار دود کنید؟

 

 

8- اصوات درونی خود را که موجب تخریب رابطه می شوند، کنترل کنید

 

 

وقت بگذارید و با صدای درونتی تان در مورد وقایع گذشته، ترس ها، ناراحتی ها، نگرانی ها، آسیب ها، و زخم ها صحبت می کند. با انجام این کار به طور حتم به نتیجه دلخواه خواهید رسید.

 

 

9- سعی کنید برای شخص منحصر بفردی که وارد زندگیتان می شود ارزش و احترام قائل باشید

 

 

آن خانم و یا آقای مورد نظر در حال حاضر مشغول زندگی شخصی خود هستند. باید برای آنها انرژی بفرستید تا آنها را پذیرای زندگی مشترک سازید.

 

 

10- با روی باز از دیدگاههای جدید استقبال کنید

 

 

کتاب هایی از قبیل آنچه در این قسمت به آن اشاره می شود را مطالعه کنید: کتاب آمادگی برای انجام کارهای شخصی، نوشته دکتر پاتریشیا آلن؛ چگونه مجرد نمانیم، نوشته نیتا تاکر؛ *** ، عشق ، شیفتگی: چگونه می توانم تشخیص دهم؟ نوشته ری ای شرت. حتی اگر با تمام مطالب داخل کتاب موافق نبودید سعی کنید به تدریج دید خود را نسبت به مسائل مختلف تغییر دهید.

 

منبع : مردمان

shiva & hasan بازدید : 88 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

تصمیم گیری درازدواج

 

برخي از مسائل در زندگي سياه يا سفيد هستند و تصميمگيري دربارة آنها آسان است. اتومبيلي با سرعت زياد  به سمت شما ميآيد كه رانندة آن متوجه شما نيست. شما براي اينكه زنده بمانيد، از مسير حرکت آن اتومبيل کنار ميرويد و مطمئن هستيد که تصميم درستي گرفته ايد. اما در مورد مسائل خاكستري چه بايد کرد؟ بايد ازدواج كنيم يا خير؟ تصميم دربارة اينکه با چه کسي ازدواج کنيم، جزو مسائل خاكستري و پيچيده و زيباي زندگي بشري است.

 

اشخاصي که به زندگي نگاهي ساده يا سادهانگارانه دارند، معمولاً سعي ميكنند درست و صحيح تصميم بگيرند؛ اما بعضي از افراد در زمان تصميمگيري مانند خرگوشي هستند که وقتي نور چراغ اتومبيل به آنها تابيده ميشود، بي حرکت و فلج ميشوند. حال چه کنيم که ما هم مانند خرگوش در زمان تصميمگيري براي ازدواجمان به قول معروف «هنگ» نکنيم.

 

 

براي اينكه بتوانيم يك تصميم درست بگيريم، بايد سه مرحلة زير را مدنظر قرار دهيم:

 

1. تحقيق؛

 

2. مشورت؛

 

3. ارزيابي و نتيجه گيري

 

 

تحقيق در امر ازدواج موضوعي اساسي و مهم است، که به صورت کامل و جامع در مراحل گذشته به بررسي آن پرداختيم و تمام سطوح آن را با دقت و حوصله شرح داديم. اول بايد نتايج حاصل از اين تحقيقات را بهدرستي دسته بندي کرد، سپس به مقايسة آنها با صحبتهاي انجام شده در جلسة حضوري پرداخت و درنهايت به ارزيابي موارد مختلف و بررسي ميزان صداقت فرد مورد نظر پرداخته شود. با رعايت اين نكات، ما در رابطه با فرد مقابل به يک پيشفرض مناسب و تا حدود زيادي صحيح دست پيدا كرده ايم. حال زمان آن رسيده که قدم را فراترنهاده و وارد مرحلة بعدي يعني مرحلة مشورت با ديگران و به خصوص اهل فن شويم.

 

 

 

نقش مشاوره و مشورت در ازدواج

 

 

 

اگرچه ازدواج و تشكيل خانواده امري مقدس و باارزش است؛ اما بايد گفت اين ارزش وابسته به حفظ و دوام آن است. ازدواجي كه منجر به طلاق شود، از ارزش خاصي برخوردار نبوده و باعث سرزنش زوجين نيز ميشود. اما چه مسائلي باعث ميشود برخي از زوجها كه غالباً با عبارت «تنها مرگ ما را از يكديگر جدا ميكند» زندگي مشترك خود را آغاز ميكنند، پس از مدتي با مشكلات زيادي روبه رو ميشوند و درنهايت به جاي مرگ، طلاق آنها را از هم جدا ميكند؛ كار آنها بهجايي ميرسد كه نسبت به هم پرخاش و نزاع نموده و در مواردي كار به متاركه و طلاق مي انجامد.

 

 

برخي از زوجهاي جوان اطلاعاتشان از امكانات و تواناييهاي يكديگر بسيار محدود و ناقص است و از آغاز با ديدي غلط وارد زندگي زناشويي ميشوند، آنها از زندگي مشترك براي خود بنايي رؤيايي و سراسر ايده آل تصوّر ميكنند و با اين ديد وارد زندگي جديد ميشوند؛ اما پس از گذشت چند ماه و يا حتي چند سال، تازه به فكر حسابرسي و ارزيابي يكديگر ميافتند. آنها پس از كشمكشهاي فراوان، به اين نتيجه ميرسند كه آنچه تاكنون تصور كرده اند باطل و بي حساب بوده و اين سرآغاز مشكلات جديتري است.

 

 

بنابراين، تشكيل زندگي زناشويي مرحلة انتقالي دشوار و پيچيدهاي است؛ چراكه ازدواج مستلزم از نو تعريف كردن افراد براي خود و توسط والدينشان است. در ازدواج زن و مرد نياز دارند خود را در قالب نقشهاي جديد بپذيرند و اين مهم بدون آگاهي از مسائل مختلف مربوط به زندگي زناشويي و خصوصيات متفاوت زن و مرد امكانپذير نيست.

 

 

پژوهش ها و شواهد بسياري نشان ميدهند كه در جوامع امروز، زوجهاي جوان در اوايل زندگي با مسائل و مشكلات گوناگون و گاه شديدي مواجه هستند. بنابراين پيشنهاد اصلي و اساسي، بهره مندي از مشاوره پيش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهي هرچه بيشتر نسبت اهميت ازدواج و همچنين شناخت ويژگي هاي خود و همسر آيندة خود، به اين دورة پويا و شكوفا با آرامش بيشتري گام نهند.

 

 

به طور کلي، يکي از محورهاي اصلي تصميم گيري در امر ازدواج مشورت است، در اين زمينه توجه شما را به نکات زير جلب ميكنيم:

 

 

1. مشورت باعث ميشود که از تجارب ديگران در زندگيمان استفاده کنيم و همة مسائل را خود تجربه نکنيم؛

 

 

2. به خاطر داشته باشيم که مشاور فقط راههاي درست را به ما نشان ميدهد و انتخاب و تصميم گيري در مورد انتخاب راه، دست خودماست؛

 

 

3. کسي که روحيات، علايق و رفتارهاي فردي و اجتماعي شما را به خوبي ميشناسد و باتجربه، رازدار و آگاه به مسائل و مشکلات ازدواج است، بهترين شخص براي مشاوره است که ميتواند فاميل، دوست، استاد و معلم باتجربه هم باشد؛

 

 

4. گاهي اوقات دوستان و همسايگان دانا در مشورت دادن به شما دربارة مسائل و دغدغه هاي فکري همتراز شما صحبت ميکنند؛ اين موضوع از جهاتي مفيد است اما کافي نيست. پس بهتر است در اين رابطه از افراد با تجربه تر بيشتر ياري بخواهيد؛

 

 

5. در مشورت نتيجة قانع کنندة بحث مهم است نه تعداد مشاوران؛

 

 

6. در اسلام پنهان کردن خواستگاري سفارش شده است، اما اين به معني مشورت نکردن و ناآگاهانه تصميم گرفتن نيست؛

 

 

7. تجربه نشان داده است که مشورت باعث تصميمگيري درست و به موقع ميشود. بنابر فرمايش پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله: «هيچکس به مشورت با ديگري نپرداخت مگر اينکه به راه درست راهنمايي شد»؛

 

 

8. مدت مناسبي را براي مشورت کردن انتخاب کنيد. نبايد عجله کنيد، زيرا انتخاب کسي که همتاي شما باشد و در کنار او بتوانيد زير يک سقف در آرامش زندگي کنيد زمان کافي را ميطلبد؛

 

 

9. براي مفيدبودن مشورت، شما هم بايد مسائل و نقاط ابهام را در مورد گفته ها و شنيده ها به خوبي بيان کنيد و تنها مشاور خوب کافي نيست؛

 

 

10. مشاوران خوب و دانا به راحتي ميتوانند نقاط ابهام ذهن شما در موارد خاص، برطرف کنند؛

 

 

11. البته هرقدر هم که نظرات ديگران خوب و تخصصي باشد، اما بدانيد تصميمگير نهايي خودتان هستيد، پس اين اجازه را به کس ديگري ندهيد كه به جاي شما تصميم بگيرد.[1]

 

 

پس از طي اين موارد، نوبت به ارزيابي و نتيجهگيري از تمام يافته ها است. اين مرحله، مرحلة هنرنمايي فرد است. در اين قدم بزرگ و مهم است که فرد ابتدا به جمعبندي کلي امور يعني کمالات و نقصهاي فرد مقابل پرداخته و سعي ميکند تا به معدلي در اين رابطه دست يابد و براساس معدل بهدست آمده تصميم نهايي خود را بگيرد. بهدستآوردن اين معدل بستگي به ميزان نمرهاي دارد که هر فرد به هر موضوع متناسب با عقيده اش ميدهد.

 

 

بهترين راه براي رسيدن به اين هدف درصدگذاري ملاکها يا رتبهبندي آنها براي طرف مقابل است. درصدبندي ملاکها يعني مثلاً اگر يکي از ملاک هاي اصلي شما ظاهر طرف مقابل است از صددرصد چند درصد به آن اختصاص ميدهيد؟ و رتبه بندي ملاک ها يعني از بين ملاک ها کداميک براي شما ارجح است؟

 

 

 

در اين زمينه توجه شما را به چند نکته جلب ميکنيم:

 

 

 

قبل از شروع جلسات گفتگو بهتر است ملاکهاي اصلي خود را درصدگذاري و اولويت بندي کنيد تا بعد از هر جلسه به راحتي بتوانيد ارزيابي و نتيجه گيري کنيد؛

 

 

گاهي اوقات شايد به ميزان كمي ملاکهاي فرعي و غيرضروري نيز در طرف مقابل وجود داشته باشد كه اين مقدار طبيعي است. پس بهتر است اين ملاک ها را در جمع بندي درصدها دخالت ندهيم؛

 

 

از نظر ائمه عليهمالسلام هنگام تصميم گيري ملاک هايي مثل عفت، همفکري، مؤمن بودن و همچنين توانايي ادارة زندگي براي پسر بسيار مهم و بالاترين درصد و جمال و ثروت کمترين درصد را دارد؛

 

 

هرگز نبايد ملاک هاي اصلي را حذف يا کم کرد اما ميتوان از ملاک هاي فرعي گذشت؛

 

 

با وجود يکي از ملاکهايتان در طرف مقابل، تخيلتان شما را به قضاوت سطحي و شتابزده نکشاند و از واقعيت دور نكند که اين شما را ناخودآگاه به خودفريبي سوق ميدهد.

 

 

قرار نيست فرد از همة ملاکها امتياز کاملي بگيرد، بلکه بايد معدل خوبي کسب کند و حد اين معدل خوب به شرايط شما بستگي دارد. فرمول نهايي معدل  گيري را ميتوان به شکل زير ارائه کرد:

 

 

اهداف قابل وصول (امتياز اهداف مثبت و منفي) + کمالات موجود (امتياز کمالات مثبت و منفي) = امتياز قابل قبول

 

 

 

توکل

 

 

 

«توکل» از مادة «وکالت» بهمعني «وکيل انتخابکردن» است و انتخاب يک وکيل براي انجام کارها در جايي است که انسان شخصاً قادر به دفاع نيست، در اين موقع از نيروي ديگري استفاده ميکند و با کمک او به حل مشکل خويش ميپردازد. بنابراين، توکلکردن بر خدا به اين مفهوم است که انسان در برابر مشکلات و آنجايي که نميتواند مشکلات خويش را حل كند پروردگار را وکيل خود كند و به او تکيه کند و از کوشش باز نايستد، بلکه در آنجا هم که توانايي بر انجام کاري دارد باز مؤثر اصلي را خدا بداند.

 

 

خداوند متعال در سورة آلعمران، آيه 159 ميفرمايد:

 

فبما رحمة من الله لنت لهم کنت فظا غليظ القلب لاانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم في الامر فاذا عزمت فتوکل علي الله ان الله يحب المتوکلين

 

رحمت خدا، تو را با خلق مهربان و خوشخوي گردانيد و اگر تندخوي و سختدل بودي، مردم از گرد تو پراکنده ميشدند. پس چون امت به ناداني دربارة تو بد کنند از آنان درگذر و بر آنها از خدا طلب آمرزش کن و در کارها با آنان مشورت نما، ليکن آنچه تصميم گرفتي با توکل به خدا انجام ده که خدا آنان را که به او اعتماد کند دوست دارد و ياوري کند.

 

 

در آية فوق براي انجام کارهاي مهم، نخست دستور به مشورت و سپس تصميم راسخ و بعد توکل بر خدا داده شده است. موضوع مهم آيه اين است که بههنگام تصميم نهايي، بايد توکل بر خدا كرد. يعني با اينكه اسباب و وسايل عادي فراهم است، اما استمداد از قدرت بيپايان پروردگار هم نبايد فراموش شود.

 

 

نکتة مهم ديگر، آرامش خاطري است که در ساية توكل در انجام کارها بهوجود ميآيد. هميشه اضطراب و نگراني يکي از بزرگترين بلاهاي زندگي انسانها بوده و هست، بهطوريکه عوارض ناشي از آن در زندگي فردي و اجتماعي کاملاً محسوس است. اضطراب و نگراني (استرس) عوامل متعددي دارد، اما در اينجا فقط به دو عامل مهم اشاره ميكنيم تا ارتباط آن را با توکل دريابيم:

 

 

1. گاهي اضطراب و نگراني بهدليل آيندهاي تاريک و مبهم است که در اين خصوص ايمان به خداي جهان و توکل بر او به انسان آرامش خاطر ميدهد؛

 

 

2. گاه ضعف و ناتواني در برابر عوامل طبيعي و يا در مقابل انبوه دشمنان، انسان را نگران ميكند، اما هنگامي که به ياد خدا ميافتد و متکي به قدرت و رحمت او ميشود (قدرتي که برترين قدرتهاست و هيچچيز در برابر آن ياراي مقاومت ندارد) قلبش آرام ميگيرد.

 

 

بنابراين، ميتوان گفت که توکل يعني اعتماد و تکيه کردن بر خدا و همة کارها را به او محول کردن. چنين اعتمادي مبتني بر اين است که شخص اعتقاد قلبي داشته باشد که جز خدا فاعلي وجود ندارد و همة حول و قوهها در اختيار خداوند است و اين اعتقاد، آرامشي وصفناپذير در قلب فرد ايجاد ميکند.

 

 

بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که پروردگار، همة کارها را از مسير طبيعي و علل و اسباب عادي انجام ميدهد. بهعنوان مثال، اگر بيماري بخواهد شفا پيدا کند، بايد نزد پزشک برود و از داروهاي طبيعي استفاده كند. اين درست نيست که بگويد بدون دکتر و دوا خوب خواهم شد.

 

 

 

اين صحنه را شايد ديده باشيد که وقتي بچه ميخواهد دوچرخه سواري ياد بگيرد، در ابتدا سوار دوچرخهاي ميشود که دو چرخ کمکي به آن متصل است. هنگامي که براي اولينبار چرخهاي کمکي از دوچرخه جدا شوند، پدر کنار بچه ميايستد و ميگويد نگران نباش، تو پابزن من مواظبت هستم. آن کودک با اعتماد به سخن پدر شروع به رکابزدن ميکند و درحاليکه خودش دارد دوچرخه را کنترل ميکند با اتكا به او جلو ميرود. به اين حالت توکل ميگويند.[2]

 

 

 

توکل در امر ازدواج

 

 

 

توکل در ازدواج نقشي اساسي دارد. مقصود از توکل در موضوع ازدواج اين است كه انسان فقط به مشاورهها و حمايت پدر و مادر و تحقيقات اتکا نکند؛ بلكه علاوه بر همة اينها، در لحظة تصميمگيري نيز از ياد خداوند غافل نشود و سررشتة همة امور را در دست خداوند ببيند و بگويد: خداوندا، به اميد تو حرکت ميكنم و تويي که ميتواني ياور من در زندگي باشي.

 

 

توکل يعني انسان در همة مراحل شناسايي، تحقيق، مشورت و ارزيابي، توجهاش سمت خدا باشد. اگر افراد امور و كارها را به توکل بر خدا پيوند بزنند، امکان رسيدن به حقيقت و درستي افزايش مييابد.

 

 

اگر پايه هاي توکل در زندگي مستحکم شوند، برخي از آفات زندگي اصلاً بهوجود نميآيند. يکي از اين آفات ترس است؛ کسي که به خدا توکل داشته باشد، پشتيباني در زندگي دارد که در لحظههاي خطر دستگير اوست. ترس در وجودش راه پيدا نميکند، زيرا امور خود را به کسي واگذار کرده که به عاقبت همة امور واقف است و تغيير آن به خير و نيکي در دست اوست و همان است که صلاح بندة خويش را بهتر ميداند.[3]

 

 

 

مهارت هاي تصميم گيري

 

 

 
 

دوري از شتابزدگي

 

 

 

تصميم گيري بايد با آرامش و بدون هيچگونه شتابزدگي انجام شود. از اينکه طرف مقابل شما را به بهانه هاي مختلف در تنگنا قرار دهد، تحت تأثير قرار نگيريد و از عجله و شتاب اجتناب کنيد.

 

 

به عنوان مثال، گاهي برخي از خانواده ها ميگويند: پسر ما براي اخذ مدرک دکتري خود قرار است ماه آينده در فلان کشور اروپايي باشد و ما ميخواهيم ايشان با خيال آسوده از پايان نامة خود دفاع کند، به همين خاطر هرچه سريعتر به ما جواب بدهيد و اگر تا دو هفتة آينده اين ازدواج صورت نگيرد، مجبوريم از اين ازدواج صرفنظر کنيم. مسلماً در چنين شرايطي بهتر است پاسخ منفي بدهيد و خيال خانوادة آقاي دکتر را راحت كنيد. هيچگاه شتابزده عمل نکنيد. نبايد يک عمر زندگي فداي يک انتخاب شتابزده شود.[4]

 

 

گاهي به بهانة اينکه ما قصد داريم در فلان مناسبت عقد کنيم، ميگويند: زودتر پاسخ بدهيد و تکليف ما را مشخص کنيد.

 

 

بديهي است عجله در امر ازدواج عواقب خوبي ندارد. در چنين مواردي بايد به طرف مقابل پاسخ داده شود: ما هيچ عجلهاي در اين کار نداريم، هرچند مناسبتها در نظر ما مبارک است، اما مبارکتر آن است که طرفين با هم تناسب و سنخيت داشته باشند. تا زماني که در اين رابطه براي ما اطمينان حاصل نشود، پاسخ شما را نميدهيم. بنابراين اصرار و عجلة زياد طرف مقابل يا خانوادهاش، نبايد مانع از تحقيق، تفکر و ارزيابي ملاکهاي شما شود.

 

 

 

دوري از انتخاب احساسي

 

 

 

تصميم گيري مرحله هاي به ظاهر آسان ولي کاملاً سخت است. بايد تمرين کنيد تا به صورت احساسي عمل نکنيد، اما بايد توجه داشت که بيش از اندازه هم وسواس به خرج ندهيد؛ نترسيد و توکل کنيد.

 

 

اگر در ابتدا احساسي تصميم بگيريد، ديدتان به روي حقايق بسته ميشود و نظرتان به عقل تحميل ميشود. آنگاه مطمئن باشيد که تصميم عاقلانه و درستي نگرفته ايد. از علائم احساسي بودن تصميم اين است که اگر کسي ايرادي از طرف مقابل ميگيرد، شما سعي ميکنيد به انحاي مختلف آن ايراد را توجيه کنيد و اگر ملاکهاي اصليتان در شخص مقابل و خانوادهاش ـ كه آنها را انتخاب کردهايد ـ وجود نداشته باشد، بايد بدانيد که بهطور حتم از روي احساس تصميم گرفتهايد.

 

 

اگر ميان خود و طرف مقابل احساس انس و الفت ميکنيد، حتماً به دنبال ريشة آن بگرديد، تا يقين کنيد که اين انس و الفت حاصل سه چيز نيست:

 

 

1. حس ترحم تحريک شده؛

 

2. شباهت ظاهري به يکي از افراد مورد علاقه تان؛

 

3. زيبايي ظاهري.

 

 

ملاک هاي اصلي كه توسط شما اولويتبندي شده است، در او و خانواده هاش وجود داشته باشد.

 

 

به باورهاي خود احترام بگذاريد.

 

 

تا حدي بدانيد که هنگام مواجهشدن با مشکلات، در کنارتان ميماند و براي حل آنها تلاش ميکند. تمامي اينها باعث آرامش، خوشبختي و کمال شما و طرف مقابلتان خواهد شد.[5]

 

شرايط و خواسته هاي غيرمنطقي را قبول نكنيد. اگر هم قبول كرديد، بايد به آن عمل كنيد.

 

در دوران خواستگاري و مخصوصاً در تصميم گيري، بايد بين شما و شخص مقابل تفاهم باشد. البته بعد از تصميمگيري هم، توافق.

 

 

هيچگاه نبايد به دنبال تفاهم صددرصد باشيم. تفاهم 60 تا 70 درصدي نيز براي ازدواج خوب است.

 

هرگز نبايد تا قبل از تصميم نهايي بهگونهاي رفتار کنيد که طرف مقابل گمان کند که او را انتخاب کرده ايد. شايد در تحقيقات و گفتوگوي جديد از مسئله اي اطلاع پيدا کنيد که مورد قبول شما نباشد.

 

 

اين را بدانيد که وقتي مطمئن هستيد تصميم درستي گرفته ايد، به همسرتان بيشتر اعتماد ميکنيد و برداشت مثبتتري از زندگي خواهيد داشت. پس تصميم را دير بگيريد، ولي در آن ترديد نکنيد.

 

هرگز از روي لجبازي با والدين و اطرافيان و يا برعکس به خاطر اطاعت محض از والدين تصميم گيري نکنيد. زيرا پشيمان ياش براي شماست.

 

 

به دليل معطل نماندن خواهران و برادران بعدي و يا تصور ازدست دادن موقعيت ازدواج ـ مخصوصاً براي دختران سن بالا ـ نبايد تصميم اجباري و عجولانه گرفت.

 

بايد توجه داشت که ازدواج از روي ترحم، براي دو طرف توقع ايجاد ميکند. پس نميتواند منشأ خوبي براي استحکام و علاقه باشد.

 

 

بدانيد با تصميمي كه ميگيريد، عهده دار مسئوليت بزرگي خواهيد شد. با انتخاب صحيح، در اين مسئوليت تنها نخواهيد ماند.

 

در کار خير بايد شتاب كرد. به اين معني که نبايد اصل ازدواج را به تأخير انداخت. اما دربارة مراحل تصميم گيري و انتخاب نهايت دقت بايد به کار گرفته شود.

 

 

اگر برخي از ملاکهاي شما در شخص مقابل وجود دارد، به آنها اکتفا نکنيد اين نبايد باعث شود که شما به دنبال ديگر ملاکها نباشيد.

 

ممکن است در ارزيابي گفته ها، شنيده ها و ملاک ها با موارد ضدونقيضي مواجه شويد، سعي کنيد بعد از رفع اين موارد از طريق تحقيق و گفت وگو تصميم گيري کنيد.

 

 

اگر مطمئن هستيد که تصميم درستي گرفته ايد، اما باز هم نظرات مخالفي وجود دارد، نظر آنها را رد نکنيد. بهتر است دلايل آنها را هم بشنويد و در اينباره تحقيق کنيد.

 

ممکن است مواردي باعث ترديد شما در تصميم گيري شوند که تحقيقات بيشتر و تأمل و مشورت، ممكن است راهگشا باشد. پس حتماً نتيجه گيري را به بعد از کامل کردن تحقيق موکول کنيد.

 

 

هرچه تحقيقات کامل تر باشد، مشورت نتيجه بخش تر خواهد شد و هرچه ارزيابي ملاکهاي دو طرف دقيقتر و مهمتر از همه صداقت بيشتر باشد، اضطراب در زمان تصميم گيري کمتر خواهد شد.

 

قرار نيست همة خوبي ها يك جا در فرد جمع باشد. بلکه بخشي از آنها، بعد از ازدواج به دست خواهند آمد.

 

اين را بدانيد که شايد او بتواند حساسيت و سليقه هاي اکتسابي اش را اصلاح کند، اما هرگز نميتواند رفتار فردي و شخصيت دروني و ذات خود را به زودي تغيير دهد.[6]

 

 

 

جایگاه قسمت و استخاره

 

 

 

در پايان اين مبحث، لازم است به دو نکتة مهم (قسمت و استخاره) که امروزه بيشتر افراد با آن درگير هستند، به طور مشروح پرداخته شود.

 

 

 

جايگاه قسمت در ازدواج

 

 

 

از مباحث مهمي که معمولاً در امر ازدواج از آن خيلي سخن بهميان ميآيد، بحث قسمت است. ميگويند: سختگيري نکنيد، اگر قسمت باشد ميشود و قسمت نباشد نميشود.

 

 

قسمت بهمعناي نقش و ارادهنداشتن انسان در رخدادهاي زندگي ـ از جمله ازدواج ـ درست نيست. زيرا انسان آزاد و صاحب اختيار آفريده شده است، البته اين آزادي مطلق نيست، بلکه مستند به اراده و مشيت خداوند است.

 

 

براي تحقق يک رخداد (ازدواج) عوامل گوناگوني از جمله ارادة انسان دخالت دارد كه البته اين موضوع در طول ارادة خداوند است. مثلاً براي اينکه لامپ منزل شما روشن شود، بايد نيروگاه برقي وجود داشته باشد که نيروي برق را توليد کند و بايد از نيروگاه تا منزل شما سيمکشي شده باشد، در سيمها نيز نيروي الکتريسيته جريان داشته باشد و شما هم بايد کليد برق را فشار دهيد. اگر هريک از اين عوامل وجود نداشته باشد، لامپ روشن نميشود.

 

 

در رابطه با مسئلة ازدواج هم همينطور است. براي ازدواج بايد اراده و اقدام کنيد و فرايند خواستگاري را بگذرانيد، اما درنهايت اگر توکل بر خدا کنيد، ممکن است خداوند بهجهت مصالحي که نميدانيد، ارادة خود را بر ارادة شما حاکم کند و با وجود شرايط مناسب ظاهري، آن ازدواج بهسامان نرسد.

 

 

بنابراين، آنچه در بين مردم معروف است كه در ازدواج قسمت و تقدير دخالت دارد و قبلاً همه چيز معلوم و مشخص شده است و يا ميگويند: فلان دختر قسمت فلان پسر است و يا بالعكس؛ اينگونه سخنان صحيح نيست و هيچ ريشة ديني و عقلي ندارد. همانطور كه به روشني، اختيار و انتخاب را در خريد و فروش، انتخاب شغل و تعيين رشتة تحصيلي ميبينيم، در ازدواج نيز كه موضوع مهم و سرنوشت سازي است، مشاهده ميكنيم.

 

 

علاوه بر حكم عقل و منطق، رواياتي كه در آن معيارهاي انتخاب همسر ذكر شده اند، دليل محكمي بر دخالت انسان در سرنوشت خويش است. پيشوايان دين به ما توصيه كردهاند كه در انتخاب همسر نهايت دقت را مبذول داريد و چشمبسته ازدواج نكنيد. چراكه ازدواج يك موضوع حياتي است و براي هركس بهطور طبيعي در طول زندگياش فقط يكبار اتفاق ميافتد.

 

 

بر اين اساس، پسر و دختر جوان، نبايد منتظر بخت و شانس و قسمت بمانند، بلكه چه پسر و چه دختر بايد براي اين تصميم سرنوشتساز خود را آماده كرده و با كمال دقت و خردورزي و با كمك تجارب خانواده، راهنمايي مشاوران دلسوز و كاردان، فرد مورد نظر را انتخاب كنند. زيرا منشأ و سرچشمة بسياري از گرفتاريها و بدبختيهاي انسان، غفلت و بيتفاوتي است.

 

 

غفلت، در تمام امور، خسارتبار است و در مسئلة انتخاب همسر، خسارت بارتر. ممكن است يك لحظه غفلت و يا انتخاب نادرست، يك عمر پشيماني و حسرت را بهدنبال داشته باشد. افراد زيادي را ميبينيم كه علت ناكاميهاي خود از زندگي زناشويي را يك لحظه غفلت در انتخاب همسر ميدانند.

 

امام علي عليه السلام فرمودهاند: «خداي منزه را به تغيير اراده هاي آهنين شناختم.»[7]

 

اگر شما براي ازدواج اقدام کرديد و موفق نشديد (خود در محقق نشدن آن دخالت نداشتيد) مطمئن باشيد آن ازدواج بهمصلحت شما نبوده است و ديگر جاي رنجش و ناراحتي نيست، اين را ميتوان قسمت الهي دانست. پس قسمت به اين معنا درست و به معناي ارادهنداشتن انسان نادرست است.

 

 

اعتقاد به شانس و ستارة بخت نيز يکي از آسيبهاي ازدواج و شبيه همان اعتقاد به قسمت (به معناي نادرست آن) است که شخص را از حرکت باز ميدارد يا عاملي براي بيدقتي وسهلانگاري در ازدواج ميشود. اشخاصي که به اين خرافات اعتقاد دارند، يا بهدليل تنبلي و سستي براي اقدام است يا از ديدگاه روانشناسي ميخواهند ضعف اعتماد به نفس (خودباوري) خويش را بازيابي کنند.[8]

 

 

 

جايگاه استخاره در ازدواج

 

 

 

از ديگر مباحث مربوط به تصميم گيري، مسئلة استخاره است. مقصود از استخاره «طلب خير از خداوند» است.

 

وقتي ميخواهيم کاري را انجام دهيم، بايد از خداوند طلب خير کنيم، يعني دو رکعت نماز استخاره بخوانيم و بگوييم خداوندا آنچه خير است، براي من رقم بزن. آن راهي که خير است به دل من بينداز تا آن را برگزينم. خدايا اگر خير من در اين ازدواج است، مشکلات را آسان و اگر اين ازدواج به صلاح من نيست، مشکل و موانعي براي آن ايجاد کن.[9]

 

 

نحوة استخاره چنين است که دو رکعت نماز استخاره خوانده ميشود، سپس به سجده رفته و صدمرتبه اين ذکر گفته ميشود: «استخيرالله برحمته»[10]

 

مسئلة ازدواج مورد مهمي است که بسياري از خانواده‏ها براي انجام آن به استخاره روي مي آورند. برخي ميگويند ما با استخاره ميخواهيم با خدا مشورت کنيم؛ استخاره مشورت با خدا نيست. در هيچ روايتي بيان نشده است كه براي مشورت با خدا استخاره کنيد، اما مشورت با مؤمنين، مشورت با خدا دانسته شده و حتي خدا به پيامبر خود امر به مشاوره و مشورت كرده است.[11]

 

 

در روايات آمده است هرگاه در يک تحيّر و سرگرداني گرفتار شديد، با يك نفر مؤمن مشورت کنيد. ما به آن مؤمن خير شما را الهام ميکنيم و به زبان او هدايت شما را جاري ميكنيم.[12]

 

نکتة مهمي که گاهي از آن غفلت ميشود اين است كه بايد قبل از استخاره، مواردي مثل بررسي و تحقيق، مطالعه و فکر، مشورت با اهل فن و افراد مجرب و... انجام شود. اگر اين موارد رعايت شد و باز هم ترديد وجود داشت، آنگاه نوبت به استخاره ميرسد.

 

 

پس بايد قبل از هر تصميم، موارد مذكور رعايت شوند. اگر شواهد و دلايل کافي براي صلاحيت فرد پيدا کرديد و با فرزانگي و حکمت و به دور از هيجان و احساسات طرف را شايستة همسري ديديد، ديگر براي ازدواج با آن شخص بهدنبال استخارهگرفتن نباشيد. اما اگر پس از طي همة مقدمات و اصول لازم باز هم ترديد داشتيد، آنگاه نزد فرد شايسته‏اي رفته و اقدام به استخاره کنيد. به ياد داشته باشيد که هرکسي شايستگي استخارهگرفتن ندارد.

 

مطلب مهم ديگر اين است که براي چه کاري بايد مشورت و تحقيق كرد و براي چه کاري بايد استخاره گرفت. هيچکدام بهمعناي آن نيست که عمل از هر جهت مناسب و بيکاستي است، بلکه بيانگر آن است که درمجموع، مصلحت انجام آن کار يا ترک آن ترجيح دارد.

 

 

 

نکاتي در مورد استخاره

 

 

 

شما وقتي مجاز به استخاره هستيد که پس از گذراندن مراحل تفکر، بررسي تحقيقات و مشورت، بين جواب مثبت و منفي مردد باشيد.

 

اگر شما صرفاً در جواب مثبتدادن ترديد داريد، نبايد استخاره کنيد.

 

اگر از جهاتي فرد مورد تأييدتان بود ولي باز هم در درون ترديد داشتيد، آنگاه ميتوانيد استخاره کنيد.

 

مقيد به استخاره گرفتن ارزش نيست، اگر پسر و دختر از نظر اخلاق، دين و ملاکها تفاهم داشته باشند، ديگر احتياجي به استخاره نيست.

 

بهتر از استخاره، مشورت كردن با افراد صالح و خيرخواه است.

 

برخي بدون تفکر، قبل از رفتن به خواستگاري يا آمدن خواستگار استخاره ميکنند و با اين کار جايگاه عقل را زير سؤال ميبرند. با اين عمل، بسياري از موقعيتهاي مناسب از دست ميروند.[13]

 

 

 

چگونه به خواستگار جواب بدهيم؟

 

 

 

دختر در همان جلسة اول لازم نيست جواب مثبت يا منفي بدهد، خانوادة دختر بايد يک يا دو هفته از خانوادة داماد مهلت بخواهد تا بتوانند پاسخ خواستگاري آنها را بدهند و در اين مدت نيز بايد به کارهاي تحقيق، مشاوره و درنهايت تصميم گيري بپردازند. اگر خواستگار از هر جهت پسنديده شد و نسبت به آنها نظر مثبت داشتيد، جلسات ديگري را ترتيب دهيد تا همة نکات روشن شود و شبه هاي براي طرفين در هيچ زمينهاي باقي نماند. پس از توافق در اين جلسات ميتوانيد جواب مثبت خود را به آنها انتقال دهيد و براي کارهاي آينده برنامه ريزي کنيد.

 

البته اگر پاسخ منفي بود، بايد با کمال احترام، سنجيده و با دلايل محکم آن را به خانوادة داماد منتقل کنيد.

 

منبع: rasekhoon.net

shiva & hasan بازدید : 75 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

آغازهایی به رنگ عشق

 

همین صبح پیشرو یا صبحی که فردا طلوع مینماید، امتحان کنید؛ معجزهای خیره کننده پس از آن آغاز عاشقانه  در انتظار شماست!

 

 

 

طلوع نور، همراه است با آغازی که برای هرکدام از ما رنگ و طرحی منحصر و مخصوص به خود دارد. از خانه بیرون می‌زنیم؛ صبحانه‌خورده یا نخورده، شاد یا غمگین، باانرژی یا بی‌حال و کم‌رمق؛ در تمام حالت‌های ممکن، از خانه به قصد رفتن به محل کار خارج می‌شویم و در این بیرون‌آمدن از یک محیط و وارد‌شدن به محیطی دیگر، عملاً یک‌سری تغییرات، ما را دچار خود خواهد نمود؛ محیط گرم و صمیمی خانه و دنیای خارج از آن با مختصات ویژه و مخصوص به خود. هر کدام از ما وقتی قدم در محیط بیرون از خانه می‌گذاریم، بخشی از تابلوی آن‌روز و یا تکّه‌ای از پازل جامعه را کامل می‌نماییم؛ تابلویی با هزاران‌هزار تکّه که هریک از ما به آن حس و وجود می‌بخشیم. شما خودتان در لحظاتی کوتاه، تصور نمایید که اگر آدم‌هایی اخمو، گیج و گنگ و ناراحت و عصبانی با بی‌حالی تمام خواسته باشند این پازل را کامل نمایند، چه اتفاقی می‌افتد و سرنوشت آن تابلو چه خواهد شد؟!

 

 

 

هر کدام از ما، عادات مخصوص به خود را داریم؛ دیر یا زود خوابیدن، فضایی که برای خوابیدن انتخاب می‌نماییم و... در جهت مقابل، تمام آدم‌ها بیدارشدن‌شان هم تابع برخی عادت‌ها و تکرارهایی‌ست که بر اثر کثرت انجام، به یک تیپ شخصیتی تبدیل شده‌اند. بیدارشدن در ساعات مختلف، فارغ از آن‌که سحرخیزی را همیشه باید درنظر داشته باشیم، یک مسأله‌ی کاملاً طبیعی و فردی‌ست که در دنیای ماشینی و آپارتمانی امروز، برخی را به‌شدت دچار دیر بیدارشدن نیز نموده است؛ خستگی ناشی از رفت‌و‌آمدهای طولانی، دیرخوابیدن‌ها و روبه‌روی تلویزیون خواب‌رفتن‌ها، شام‌خوردن‌های انتهای شب و مهمانی‌هایی که گاه تا پاسی از شب ادامه‌می‌یابد، همه و همه برای بیدارشدن در ساعات نخستین روز، ما را دچار مشکل می‌نماید.

 

 

 

اما در هر ساعت از روز که بیدار شدیم، باید خود را برای یک زندگی زیبا و دوست‌داشتنی به تمامی معنای کلمه مهیا نماییم. خوردن صبحانه‌ای هرچند مختصر، دوش‌گرفتن و تغییر هرچند اندک در پوشش و ظاهر، می‌تواند به این مهم کمک نماید که «بازسازی‌شده»، قدم در اجتماع گذاریم. اگرچه نحوه‌ی خوابیدن و تعداد ساعاتی که به بدن فرصت می‌دهیم تا نیروهای از دست‌رفته‌ی خود را بازیابی نماید، مهم است اما در همان دقایقی که بیدار می‌شویم هم می‌توانیم تغییراتی اساسی و درخور توجه در خود به‌وجود آوریم.

 

 

 

گوش‌دادن به خبرهای صبحگاهی رادیو، فقط چند دقیقه گوش‌دادن به یک موسیقی آرام و التیام‌دهنده، خوش‌وبش با اهل منزل، حتی قدم در کوچه نهادن به بهانه‌ی خرید نان، همه در بازیابی روحی ما تأثیر به‌سزایی می‌تواند داشته باشد که در بیش‌تر مواقع از آن غافلیم.

 

 

 

اگر بپذیریم که همراه‌شدن با دریای خروشان جامعه در ساعاتی می‌تواند تأثیر متقابل داشته باشد، هر کدام از ما می‌توانیم منبع بی‌کران شادی و انرژی برای اطرافیان خود باشیم؛ هم‌صحبتی شاد و پرانرژی، همکاری سرحال و بانشاط ، همسایه‌ای خوش‌رو و مهربان ، هم‌کلاسی آرام و دوست‌داشتنی، همسری مهربان و صبور ، کسانی هستند که یا با ما مواجه‌اند و یا ما دیگران را با این عناوین مواجه می‌نماییم.

 

 

 

آغاز هر مقوله‌ای اگر همراه با شادی و رضایت باشد، در پایان نتیجه‌ای خارق‌العاده برجای خواهد نهاد؛ پدر شاد و پرانرژی، خانواده‌ای موفق را به بیرون از خانه هدایت می‌نماید و همسری مهربان و گشاده‌رو، روزی همراه با سرور و شادی را مژده می‌دهد و فرزندان این خانواده تمام روز، منبعی تمام‌ناشدنی از شادی و نیرویی اثرگذار می‌شوند که بخشی از جامعه را متأثر از خود به‌سمت کمال پیش‌می‌برند. این اثرات در محیط جامعه، محل کار و بازخوردهای کاری، نمود عینی و مستقیم پیدا می‌نماید.

 

 

 

با آغازهایی عاشقانه می‌توانیم به زیباترین شکل ممکن در بهبود کیفیت روحی جامعه‌ی اطراف خود و یا دست‌کم جامعه‌ای که با ما سر و کار دارد، مفید و مؤثر باشیم.

 

 

 

یک لبخند، یک فنجان چای داغ، یک تکه نان تازه و چند جمله‌ی کوتاه و امیدبخش، می‌تواند صبحی دلنشین برای تمامی اطرافیان ما فراهم نماید؛ همین صبح پیش‌رو یا صبحی که فردا طلوع می‌نماید، امتحان کنید؛ معجزه‌ای خیره‌کننده پس از آن آغاز عاشقانه در انتظار شماست!

منبع :رضا بردستانی/ مجله شادکامی و موفقیت

shiva & hasan بازدید : 97 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

کلید طلایی باز کردن قفل های زنگ زده زندگی

 

گروه نسل سوم آقایان جوانی که قصد ازدواج دارید یا به تازگی به خانه بخت رفته اید، لطفا توجه  کنید!

 

 

 

اگر فرض کنیم که شما مدت هشتاد و پنج سال عمر کنید حال ۱۰ سال بیشتر یا کمتر و اگر فرض کنیم که در سن بیست و پنج سالگی ازدواج کنید، انتظار می رود مدت ۶۵ سال با ۱۰ سال کم و زیاد با همسر خود زندگی کنید.

 

 

 

شوخی نیست رفیق، ۶۵ سال تمام! این زمان کمی نیست. پس بهتر است یاد بگیری که همسرت را راضی نگه داری، در این صورت تو نیز در کنار او خوشبخت خواهی بود. حتی اگر این راه حل ها طنزآمیز به نظر برسد!

 

 

 

یک راه حل ساده و آسان وجود دارد که به نظر عملی می رسد و آن از قول حکیمی است که گفته است:

 

 

 

هرگاه بین من و زنم اختلا فی باشد، او راه خود را در پیش می گیرد و من راه او را.

 

 

 

چو خانم روز را گوید شب است این

 

 

 

بگو آری همین ماه است و پروین

 

 

 

خلا ف رای خانم رای جستن

 

 

 

به خون خویش باشد دست شستن

 

 

 

● آقایان لطفا با همسر خود موافقت کنید

 

 

 

آقایان جوان به یاد داشته باشید که اداره کردن همسر و خوشبخت کردن او علم نیست بلکه یک هنر است. اصولا عیال شما علا قه ای ندارد که کسی با او مخالفت کند، پس شما هم سعی کنید با او موافق باشید. این کار سختی نیست به غرورتان هم بر نمی خورد، چون عیال شما به همان میزان که از مخالفت بیزار است، فراموشکار نیز هست. شما می توانید با او موافقت کنید اما دقیقا کار خود را انجام دهید و اگر با عکس العمل او مواجه شدید اظهار تاسف کنید.

 

 

 

● کاری را که همسرتان می گوید

 

 

 

▪ در درجه اول قرار دهید

 

 

 

سعی کنید مرد باهوشی باشید، خودتان حدس بزنید که برای خانمتان کدامیک بهتر است؟ کارهای عقب افتاده اداره شما که فردا رئیس آنها را از شما تحویل خواهد گرفت یا بازدید از مغازه ای که به تازگی حراج زده است؟ خب معلوم است حراجی مغازه بسیار بسیار مهمتر از کارهای بی اهمیت شماست. پس لطفا بهانه نیاورید و در اولین فرصت وقت خود را تنظیم کنید و با میل و علا قه به دیدار مغازه بروید. مقایسه این دو کار مثل مقایسه پشه و ببر است. در حکایتی، مردی با تفنگ به شکار ببر رفت. پس از طی مسافت طولا نی به ببر رسید و خواست نشانه گیری کند ولی پشه های مزاحم مانع کار او شدند. چاره چیست؟ تا شما پشه ها را از خود دور نکنید نمی توانید ببر را شکار کنید. پس این درسی آموزنده است. اول افراد نزدیک به خودتان را راضی کنید که منظور همان همسر مهربان شماست و سپس به کارهای بیرون از منزل بپردازید.

 

 

 

● معذرت خواهی یادتان نرود

 

 

 

بی زحمت وقتی از شما خطایی سرمی زند اظهار تاسف کنید، وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید. در هر صورت شما چاره ای جز اظهار تاسف ندارید پس در انجام وظیفه خود کوتاهی نکنید. این اصلا به معنی زن ذلیل بودن نیست. این اقتدار و شهامت یک مرد را می رساند. معذرت خواهی هم یک نوع شهامت است.

 

 

 

یادتان باشد مطرح کردن این مساله که در دعوا حق با چه کسی است در اصل ماجرا هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند چون این مساله سرانجام احساسات هر دو طرف را جریحه دار می کند و یک دعوای خونی وخاکی راه می افتد که از حوصله جوان های امروزی خارج است، پس از همان ابتدا با یک معذرت خواهی ناقابل این نتایج فجیع را برطرف کنید!

 

 

 

● در شرایط بحرانی لبخند را فراموش نکنید

 

 

 

▪ یک پند عارفانه: اگر بخندید دنیا هم به روی شما می خندد.

 

 

 

این پند را همواره آویزه گوشتان کنید، حتی زمانی که خانم با فریادها و غرغرهایش روی اعصاب شما پیاده روی می کند.

 

 

 

● از همسر خود تعریف کنید

 

 

 

باور کنید هیچ چیز از شما کم نخواهد شد اگر از همسر خود تعریف کنید و نشان دهید مدیون او هستید.

 

 

 

اگر همسر شما ساعت ۷ صبح بیدار می شود از او تعریف کنید و بگویید: «خانم خوشحالم که با تو ازدواج کردم ، زنهایی را می شناسم که حتی ساعت ۱۰ صبح هم به زور بیدار می شوند» اگر هم همسر شما ساعت ۷ صبح بیدار نمی شود و جزو افرادی است که ساعت ۱۰ هم به زور بیدار می شود باز هم از او تعریف کنید و بگویید: «همسر عزیزم از اینکه بعد از یک خواب کامل سرحال و شاداب هستی خوشحالم چون من زنهایی را می شناسم که با اخم و تخم از خواب بیدار می شوند» در هر حال این مسوولیت بر عهده شماست که در میان رفتارهای همسرتان یک نکته مثبت پیدا کنید و آن را به شدت به رویش بیاورید، در واقع باید در رفتار با خانمتان نیمه پر لیوان را ببینید!

 

 

 

البته یادتان باشد تعریفتان به جا و به موقع باشد واز هیچ موردی مبالغه نکنید. در این صورت می توانید روی تعارف های بجای همسرتان حساب باز کنید.

 

 

 

● هیچ گاه انتظار تشکر نداشته باشید

 

 

 

از همسر خود توقع نداشته باشید که برای خوش خدمتی های شما اظهار تشکر کند، زیرا این طبیعت انسان است که خوبی های دیگران را فراموش کند!

 

 

 

● دهانتان را ببندید

 

 

 

بعضی از آقایان جوان عادت دارند که برای به کرسی نشاندن حرف هایشان بگومگو کنند، نتیجه این کار به خوبی مشخص است، جنجال به پاخواهد شد. آقایان; برای شیرین شدن زندگی زناشویی تان هرگز و هیچ وقت حرف ناخوشایندی بر زبان نیاورید چرا که این حرف ها هیچ گاه در طول تاریخ بشریت موثر نبوده است و نتیجه ای جز ناراحتی به همراه نخواهد داشت.

 

 

 

ی▪ ک پیام اخلا قی: سبیل قلدری خود را از ته بتراشید و سبیل درویشی بگذارید!

 

 

 

▪ یادتان باشد: حتی یک ماهی هم اگر دهانش را ببندد هیچ وقت اسیر قلا ب نمی شود.

 

 

 

▪ نکته: اگر برای زندگی با همسرتان نیاز به شادی دارید، یاد بگیرید که همسر خود را دوست داشته باشید، در هر دقیقه به او نشان دهید که دوستش دارید ، این مساله را بارها و بارها در روز تکرار کنید، به او بگویید که دوستش دارید.

 

 

 

به مادرش بگوئید که عاشق دخترش هستید.

 

 

 

● زنان رویایی

 

 

 

و حالا خانم های جوان! بدانید که برای یک زندگی شاد و سالم این فقط همسر شما نیست که موظف است مسائلی رادر قبال شما رعایت کند. شما هم وظایفی بر عهده دارید که اگر از وظایف همسرتان بیشتر نباشد، مسلما کمتر نیست.

 

 

 

اما اول این نکته کلیدی را به خاطر داشته باشید که تنها زمانی که زن توانایی ایجاد تغییر درمرد را دارد زمان بچگی اوست، بنابراین هرگز تلاش نکنید که شوهرتان را تغییر دهید، سعی کنید شوهرتان را همان طور که هست دوست داشته باشید نه آن طور که دوست دارید باشد!

 

 

 

با وجود این اگر باز هم علاقمند هستید که تغییراتی در شوهرتان ایجاد کنید می توانید تعدادی از عادت هایش را که دوست ندارید در طول چند سال عوض کنید.

 

 

 

خانم های جوان یادتان نرود که شوهر شما ذاتا خیلی ساده است، موجودی با پوست سخت اما درون نرم، یک آناناس!

 

 

 

هر خانمی باید این را بداند که برای شادی خود، ناچار از داشتن شوهری شاد است. همه شوهر ها مثل هم هستند، درون آنها کودکی است که دوست دارد لوس شود با ظاهری شبیه آدمی بزرگ که با باطنش متفاوت است، اما در این مورد باز هم مطمئن باشید که هرگز نمی توانید شوهرتان را عوض کنید، پس او را همانطور که مادرش ساخته بپذیرید:

 

 

 

«پسر مامان»!

 

 

 

● به شوهرتان قدرت بدهید

 

 

 

اقدامات کوچک می توانند پیامدهای بزرگی داشته باشند، این پیامدها می توانند اوضاع را بهتر یا بدتر کنند.

 

 

 

فلسفه «راضی کردن خود» پدیده ای روانشناختی است که بین زن و شوهر بیشترین کاربرد را دارد. این پدیده به عنوان «پیگماسیون» هم شناخته می شود، پیگماسیون یکی از شخصیت های افسانه ای یونان است. او آنقدر به زیبایی مجسمه ای که خود تراشیده بود معتقد بود که سرانجام مجسمه جان گرفت.

 

 

 

حالا اگر شما فکر می کنید که شوهر شما یک پیگا است، مطمئن باشید که بعد از چند سال چنین خواهد شد. نظر شما روی شوهرتان و رفتاراو اثر می گذارد مخصوصا وقتی شما حضور دارید.

 

 

 

● وقتی شوهرتان به شما گل می دهد

 

 

 

در چنین شرایطی چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟ فکر می کنید این کار وظیفه اوست یا با خود فکر می کنید دسته گلی که پریروز شوهر دوستتان به او هدیه کرده از دسته گل شوهر شما گران تر بوده است پس کار شوهرشما چندان ارزشی ندارد؟!

 

 

 

بعضی از خانم ها معتقدند که بهتر است شوهرشان پولی را که صرف خرید گل می کند، جهت خرید یک چیز دیگر صرف کند که ماندگاریش بیشتر از گل است.

 

 

 

اما در هر حال خانم های جوان! به یاد داشته باشید که باید تفکرات این چنینی را ازذهنتان پاک کنید و درازای هر محبت کوچک شوهرتان به گرمی از او تشکر کنید و به خاطر هرکاری که شوهرتان انجام می دهد تشویقش کنید، فکرنکنید این کارها وظیفه اوست. با خود فکر کنید که شوهرتان این گل را با تمام عشق درونی اش برای شما خریده است، دراین صورت شوهرتان بهتر هم خواهد شد.

 

 

 

● وقتی شوهرتان به خانه برمی گردد

 

 

 

وقتی شوهرتان به خانه برمی گردد بدخلقی نکنید، از فیش آب و برق و تلفن بعد از ظهر صاحب خانه که در مورد افزایش اجاره بها بود هم با او حرفی نزنید.

 

 

 

در این لحظه هیچ چیز مهمتر از این نیست که با لبخند به استقبال او بروید، یاد بگیرید که دختر بزرگی باشید به جای اینکه کوچکترین مشکلا تتان را برای شوهرتان مطرح کنید شخصا آن را حل کنید.

 

 

 

یادتان باشد درنود دقیقه اولی که شوهرتان تازه به خانه رسیده است حرف ناراحت کننده ای بر زبان نیاورید، آسمان که به زمین نمی رسد!

 

 

 

● از حرص و آز بپرهیزید

 

 

 

خانم های عزیز این شما هستید که راجع به زندگی خود تصمیم می گیرید، برآورده کردن نیازها یا برآورده کردن حرص!

 

 

 

نیازها برآورده می شوند اما حرص هرگز!

 

 

 

● شنونده خوبی باشید

 

 

 

وقتی شوهر شما با شما صحبت می کند درواقع در برابرتان دست به عمل می زند نه اینکه فقط حرف بزند، بنابراین شما باید خود را آموزش دهید، فعال باشید. نه شنونده ای منفعل! نقش شما این است که به شوهرتان آرامش دهید نه اینکه او را فراری دهید.

 

 

 

باید به او بیاموزید بایستد و از گفتگو با شما لذت ببرد تشویقش کنید تا نگرانی هایش را با شما در میان بگذارد.

 

 

 

هر دوی شما یک هدف مشترک دارید اینکه اززندگی لذت ببریدو خوشحال باشید این بدان معنا نیست که هر دو یک مسیر را انتخاب کنید یا باسرعت یکسان به هدف نزدیک شوید بلکه می توانیددر کنار هم بروید یا اینکه از مسیرهای مختلف طی طریق کنید!

 

 

 

● به شوهرتان اعتماد به نفس بدهید

 

 

 

وقتی به شوهرتان اعتماد داشته باشید، اعتماد به نفس او هم افزایش پیدا می کند، باور کنید! به شوهرتان اعتماد داشته باشید چون اگر شما به او اعتماد نکنید هیچ کس دیگر هم به او اعتماد نخواهد کرد. با اعتماد کردن به شوهرتان، قدرت او را افزایش می دهید، پر و پاقرص ترین طرفدار او باشید، سردسته تشویق کنندگان.

 

 

 

کمک کنید شوهرتان سرش را بالا نگه دارد، مطمئنا قدش هم بلند تر خواهد شد!

منبع: mardomsalari.com 

shiva & hasan بازدید : 106 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

آیا شما یا همسرتان علاقه‌تان را به فعالیت زناشویی از دست‌داده‌اید؟ پزشکان می‌گویند عوامل بدنی و روانی  گوناگونی ممکن است بر میل جنسی شما اثر گذاشته باشند. از شایع‌ترین این عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد

 

 

1.استرس: ممکن است شما از آن افرادی باشید که تحت شرایط استرس بسیاری از کارها را به خوبی انجام می‌دهند. اما تمایل جنسی مانند کارهای دیگر نیست. استرس کاری، مشکلات مالی، مراقبت از یک عضو بیمار خانواده و سایر عوامل استرس‌زا می‌تواند میل جنسی را کاهش دهد. برای اینکه میزان استرس خود را تحت کنترل داشته باشید،‌ شیوه‌های مهار استرس را بیاموزید یا از توصیه‌های یک مشاور یا پزشک استفاده کنید.

 

 

 

2.مشکل در روابط: مشکلات حل‌نشده در رابطه زن و شوهر یکی از شایع‌ترین کشنده‌های میل جنسی هستند. برای زنان به خصوص نزدیکی عاطفی یک جزء اصلی در میل جنسی است. اختلاف پنهانی و نارضایتی بیان‌نشده،‌ اشکال در ارتباط برقرار کردن، خیانت کردن به اعتماد همسر و سایر موانع رابطه صمیمی می‌تواند میل جنسی را از بین ببرد.

 

 

 

3.الکل و مواد مخدر: الکل می‌تواند باعث خاموش شدن میل جنسی شود و حتی اگر میل جنسی شما از بین نرود، دائم‌الخمر بودن می‌تواند میل جنسی همسر شما را از بین ببرد. در مورد مصرف مواد مخدر و محرک نیز این قضیه صادق است.

 

 

 

4.کم‌خوابی: اگر میل جنسی‌تان را از دست‌داده‌اید، شاید خیلی زود از خواب برمی‌خیزید یا خیلی دیر به خواب می‌روید. یا شاید دچار بی‌خوابی یا قطع تنفس حین خواب هستید. این مشکلات خواب می‌توانند میل جنسی را مختل کنند. کم خوابیدن به خستگی و فرسودگی منجر می‌شود و خستگی میل جنسی را از بین می‌برد.

 

 

 

5.مراقبت از بچه: مراقبت از بچه به خودی خود میل جنسی را از بین نمی‌برد. اما ممکن است زن و مرد به علت مشغولیت به بچه‌ها فرصتی برای رابطه صمیمی پیدا نکنند. در این موارد با کمک گرفتن از یک پرستار بچه یا فردی دیگر، برای ساعاتی از روز رابطه‌تان با همسرتان را تقویت کنید. نوزاد تازه‌ای به خانه‌تان آمده است؟ روابط جنسی خود را در زمان خواب بودن نوزاد برنامه‌ریزی کنید.

 

 

 

6.داروها: داروها به طور رایجی ممکن است میل جنسی را از بین ببرند. از جمله این داروها:

 

 

 

داروهای ضدافسردگی

 

 

 

داروهای ضدفشار خون

 

 

 

داروهای آنتی‌هیستامین (ضد حساسیت)

 

 

 

داروهای ضدبارداری خوراکی (برخی از بررسی‌ها این اثر را نشان‌ داده‌اند و برخی دیگر نه)

 

 

 

داروهای شیمی‌درمانی

 

 

 

داروهای ضد ایدز

 

 

 

فیناستراید (داروی ضد هورمون جنسی مردان برای درمان بزرگی پروستات)

 

 

 

پروژسترون‌های مصنوعی مانند مدروکسی پروژسترون

 

 

 

تغییر نوع یا دوز دارو ممکن است مشکل جنسی ناشی از آن را حل کند. برخی از داروهایی دیگر هم ممکن است بر میل جنسی اثر بگذارند. اگر پس از شروع مصرف یک داروی جدید میل جنسی‌تان شروع به کاهش کرده است، با پزشکتان مشورت کنید. هرگز یک دارو را بدون مشاوره با پزشکتان قطع نکنید.

 

 

 

7.تصویر ذهنی از بدن: اگر به خاطر اینکه از تصویر بدنی خود راضی نیستید، عزت نفس‌تان جریحه‌دار شده،‌ ممکن است احساس جذابیت جنسی‌تان را از دست بدهید. برای نمونه احساس شرمندگی از اضافه وزن بیش از حد (حتی در مواردی که واقعا این‌گونه نیست)، ممکن است میل جنسی شما را کاهش دهد. اگر همسرتان دچار این احساسات است، با اطمینان بخشیدن در مورد جذابیتش می‌توانید به او کمک کنید. باید به طرف دیگر این معادله هم توجه کرد: ورزش و فعالیت جسمی نه تنها عزت نفس شما را بالا می‌برد، بلکه میل جنسی شما هم را بالا می‌برد.

 

 

 

8.چاقی: اضافه وزن داشتن یا چاقی با فقدان لذت و میل جنسی و مشکلات در فعالیت جنسی همراهی دارد. دلیل این تاثیر کاملا روشن نیست، اما ممکن است به کاهش عزت نفس، روابط غیررضایت‌بخش، انگ زنی اجتماعی و سایر عوامل روانی هم مربوط باشد.

 

 

 

9.اختلال نعوظ: اختلال نعوظی (ED) نوع دیگری از اختلال جنسی مسبب کاهش میل جنسی است. اما مردانی که مبتلا به اختلال نعوظی هستند، در مورد کارکرد جنسی خود نگران هستند ‌و این نگرانی دایمی به طور ثانوی ممکن است میل جنسی آنها را هم مهار کند.

 

 

 

10.کمبود تستوسترون: افزایش تستوسترون میل جنسی را می‌افزاید. با افزایش سن مردان، میزان تستوسترون به صورت تدریجی کاهش می‌یابد. اما همه مردانی که میل جنسی‌شان را ازدست می‌دهند، دچار پایین آمدن تستوسترون نیستند، هر چند که بسیاری از آنها هم کمبود هورمونی دارند. تستوسترون با میل جنسی در زنان هم مربوط است. اما تعادل هورمونی در زنان بسیار پیچیده‌تر از مردان است و عوامل بسیاری در آن نقش دارند. در حال حاضر معلوم نیست که آیا درمان با تستوسترون مانند مردان روشی موثر و بی‌خطر برای افزایش میل جنسی در زنان هم می‌تواند باشد یا نه.

 

 

 

11.افسردگی: شاید خیلی منصفانه به نظر نرسد. اما بسیاری از داروهای ضدافسردگی- و خود بیماری افسردگی - میل جنسی را مهار می‌کنند. اما به هم ریختن میل جنسی‌ شما ممکن است نشانه‌ای از افسردگی‌تان باشد. افسردگی بالینی یک بیماری جدی اما درمان‌پذیر است.

 

 

 

12.یائسگی: حدود نیمی از زنان حدود زمان یائسه‌شدن (قطع قاعدگی) دچار کاهش میل جنسی می‌شوند،‌ هر چند که اعتقاد داشته باشند که باید زندگی جنسی فعال‌شان را ادامه دهند. علائم یائسگی مانند خشکی واژن هنگام مقاربت، ممکن است آمیزش جنسی را مشکل کند. اما تغییرات هورمونی هنگام یائسگی تنها بخشی از این مشکل هستند. زنی که سنش بالا می‌رود و نگران کاهش میل جنسی‌اش است، باید به کیفیت روابط با همسر،‌ تصویر ذهنی از بدن و عزت‌ نفس،‌ داروهای مصرفی و سلامت کلی جسمی‌اش هم توجه داشته باشد.

 

 

 

13.نبود صمیمیت: آمیزش جنسی بدون صمیمیت، میل جنسی را از بین می‌برد. صمیمیت تنها کلمه کلیدی برای انجام فعالیت جنسی نیست. اگر زندگی جنسی شما سرد شده، ‌سعی کنید زمان بیشتری را برای ایجاد صمیمیت غیرجنسی در همراهی با همسرتان صرف کنید. با همسرتان صحبت کنید،‌ پیامک رد و بدل کنید،‌ او را در آغوش بگیرید. هنگامی که صمیمیت میان شما و همسرتان برقرار شود، میل جنسی هم باز می‌گردد.

 
 

منبع : سلامت

shiva & hasan بازدید : 86 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

 آداب روز عروسی مخصوص عروس و دامادها

 

روز عروسی شما قرار است به ‌یادماندنی‌ترین روز زندگیتان باشد، به همین دلیل رفتار شما باید نشاندهنده  این موضوع باشد. نمی‌دانید در روز عروسی باید چه بکنید و چه رفتاری داشته باشید؟

 

 

خیلی مهم است که با میهمانانتان صحیح، صمیمی و قدرشناسانه برای آمدنشان به مراسمتان، رفتار کنید. مطمئن باشید اگر عروس یا دامادی قدرشناس باشید، پنج، ده یا پنجاه سال دیگر افسوس نمی‌خورید. همچنین باعث می‌شود در خاطر میهمانانتان چیزی جز عروس یا دامادی دوست ‌داشتنی، زیبا و متواضع نخواهد ماند. یادتان باشد این میهمانی فقط درمورد شما نیست، درمورد عروس و داماد و البته میهمانان است! برای اینکه مطمئن شوید در مراسم ازدواجتان تصویری زیبا و به ‌یادماندنی در ذهن میهمانانتان ایجاد می‌کنید، نکات زیر را رعایت کنید:

 

 

 

* راهرو طراحی شده برای ورودتان را با متانت و وقار طی کنید، دسته‌ گلتان را طوری بگیرید که ساقه گل‌ها در دستتان قرار گیرد و گل‌های آن به سمت جلو بیفتد.

 

 

* بوسه عروسی را از قبل تمرین کنید این بوسه باید بوسه‌ای شیرین و وزین باشد.

 

 

* در ذهنتان نگه دارید که بعد از اتمام مراسم برای کسی دست تکان ندهید. دارید ازدواج می‌کنید، یک تیم فوتبال را که تشویق نمی‌کنید! همراه با همسرتان راهرو را دوباره برگردید، طوری که در ذهن همه، زوجی شاد و زیبا باقی بمانید.

 

 

* وقتی زوج‌ها درگیر عکس گرفتن و فیلم‌برداری می‌شوند، فرصت پیدا نمی‌کنند که اولین ساعت‌های متاهلی خود را با دوستان و خانواده ‌شان شریک شوند. مخصوصاً اینکه معمولاً عروس و داماد کمی دیرتر از مهمانان وارد مراسم می‌شوند و این باعث می‌شود زمان بیشتری از میهمانان خود دور بمانند.

 

 

* وقتی حرف می‌زنید، به چشمان میهمانانتان خوب نگاه کنید. این در هر زمان و هر گفتگویی، یکی از اصلی‌ترین آداب معاشرت است.

 

 

* پس از وارد شدن به مراسم، به تک‌تک میزها سر بزنید. درصورت امکان حداقل دوبار در طول مراسم به دیدن تک‌تک میهمانان بروید و از آنها تشکر و قدردانی کنید.

 

 

* همیشه و هرکجا که می‌روید حتماً همراه با همسرتان باشید نه تنها!

 

 

* نه عروس و نه داماد نباید حین سیگار کشیدن یا نوشیدن آبمیوه مگر در گیلاسی لوکس دیده شود.

 

 

* مشروب نخورید. هیچ‌کس از دیدن عروس یا دامادی مست خوشحال نمی‌شود.

 

 

* گیلاس آبمیوه را از پایه آن بگیرید تا خنک بماند.

 

 

 

اگر دوست دارید، رفتارهای خوب و بدی که در عروسی‌های مختلف دیده‌اید را با ما مطرح کنید و اظهارنظرهای خودتان را به لیست ما اضافه کنید!

 

منبع:مردمان

shiva & hasan بازدید : 84 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

گرچه شروع یک زندگی می تواند از طریق خواستگاری باشد، ولی لازم است که طالبین ازدواج، پس از خواستگاری سنتی ،حداقل از نقطه نظرها، عقاید و تفکرات یکدیگر باخبر شوند.

 

 

اگر دختر یا پسر به اصطلاح دم بخت هستید که تا کنون به خواستگاری نرفته اید ، یا به تازگی میخواهد برای شما خواستگاری بیاید لطفا" به چند توصیه ای که در این خصوص نوشته شده دقت کنید....

 
 
 

 

 

چگونه خواستگاری شروع می شود

 

 

در گذشته، ازدواج های سنتی براساس صلاح دید بزرگان فامیل صورت می گرفت. ولی امروزه جوانان در چنان مرحله ای از بینش قرار گرفته اند که دیگر در مقابل تصمیمات یک طرفه والدین شان ساکت نمیشینند. اینان خواسته هایی  دارند که گاهی با خواستگاری سنتی، هم خوانی ندارد. از آن گذشته، تغییرات اجتماعی، مثل ادامه تحصیلات، تفاوت های فکری، رشد فرهنگی و امثالهم، امکان خواستگاری سنتی را لااقل در شهرها کم تر کرده است.

 

 

 

بنابر این گرچه شروع یک زندگی می تواند از طریق خواستگاری باشد، ولی لازم است که طالبین ازدواج، پس از خواستگاری سنتی و آشنایی با یکدیگر، حداقل از نقطه نظرها، عقاید و تفکرات یکدیگر باخبر شوند. نشست و برخاست، گفتگو و تامل در رفتار و کردار یکدیگر، جوانان را قادر می سازد که در صورت عدم تفاهم، از ادامه معاشرت، پیش از آنکه عوامل عاطفی به وجود آید، جلوگیری نمایند.

 
 

 

 

در سال های اخیر بیشترین ازدواج ها به صورتی است که دختر و پسر قبلاً با هم آشنا شده اند و یکدیگر را دیده اند و سپس به خواستگاری رفته اند و احتمالاً پس از مذاکره اولیه نامزد شده اند؛ یعنی از این به بعد، شناسایی بیشتر و دقیق تر از یکدیگر را شروع کرده اند.

 
 

 

 

توصیه هایی که به زوج های جوانی که در شروع اشنایی هستند  می توانم بکنم، این است که سعی کنید به جای اینکه به امور تشریفاتی و ظاهری این دوران، مثل: گل آوردن، هدیه خریدن، حرف های شیرین و با محبت زدن، شیک پوشی یا خوش لباسی و خلاصه، آراستگی های ظاهری طرف، که سهم کمتری در پایه ریزی ازدواج و زناشویی تان دارند توجه کنید، بیشتر به طرز تفکر، هدف ها، آرا و عقاید طرف مقابل توجه نمایید که پایه و اساس، و تفاهم زندگی آینده شما را این عوامل تعیین می کنند.

 

 

 
 

همان طور که همیشه  بزرگترها توصیه میکنند،در خواستگاری اگر دو چشم دارید، دو چشم دیگر هم قرض کنید و همه چیز را در زیر «ذره بین شناخت» بگذارید تا بتوانید « خود واقعی اش» را بشناسید. چون بعد از ازدواج، شما با این «خود واقعی» زندگی می کنید؛ نه با گل آوردن و هدیه خریدن و... آراستگی دوره نامزدی!

 
 

 

 

اجازه ندهید « خواستن » و مورد « تأیید » قرار گرفتن، فرصت اندیشه و آینده نگری را از شما بگیرد. رویایی فکر نکنید؛ زندگی زناشویی سخت و پیچیده است. تا زمانی که زوج مورد اطمنیان خود را پیدا نکرده اید، ازدواج نکنید. ازدواج نکردن و یک عمر تنها ماندن، هزاران بار آسان تر از ازدواج ناموفق، و به وجود آوردن چند بچه ناخوشبخت است. دقت و تامل را با « وسواس » در انتخاب خواستگار یا دختر مورد علاقه خود اشتباه نگیرید؛ اولی لازم، ولی دومی غیرضروری است.

 
 
 

 

 

ملاک انتخاب را تماماً روی ظاهر افراد نگذارید که نتایج خوبی در بر ندارد. سیرت زیبا، تفکر صحیح و... بر آراستگی ظاهری ترجیح دارد. هرگز دختری را فقط به خاطر « زیبایی » اش انتخاب نکنید. هرگز مردی را فقط به خاطر قد و بالا و زلف آشفته اش انتخاب نکنید. صدور فرمان این گونه انتخاب ها از ناحیه ستاد فرماندهی عقل و اندیشه نیست! وقتی تو صندلی راحت اتومبیل شیک خواستگارتان لم داده اید! به جای این که با کبر و افاده، به اطراف چشم بیندازید، از خود بپرسید: «پول این اتومبیل را چه کسی پرداخته است؟ پدر پولدار خواستگارتان، یا خود خواستگارتان با دسترنج خود؟ »

 
 

 

 

اگر خوب به این نکات مهم و برجسته توجه کردید، آن گاه است که سر عقل آمده اید و خواستگار بدون ماشین اما هدفمند خود را ندیده نمی گیرید و در گزینش او، قادرید تا دست به انتخاب اصلح بزنید.

 

 

داشتن شغل ثابت و مناسب، اولین امتیاز یک خواستگار است. اگر مسکن هم داشت، چه بهتر! ولی نداشتن مسکن و اتومبیل، به شرط داشتن شغل ثابت و آتیه دار، از ارزش و اعتبار یک خواستگار نمی کاهد. جوانی که هدف دارد به همه چیز از جمله، مسکن خوب و اتومبیل و سایر مایحتاج می رسد. به ثروت پدر زن آینده تان فکر نکنید که اگر همسر آینده شما قابلیت های لازم را داشته باشد شما را به همه جا می رساند.

 

 

 

تکرار می کنم، تا زمانی که به قابلیت های طرف مقابل تان از هر جهت اطمینان پیدا نکرده اید، تا زمانی که به توانایی های او واقف نشده اید، جلوی احساس خود را بگیرید و اجازه ندهید عواطف و هیجانات قبل از ازدواج، مانع دیدن واقعیت ها شوند. پس از این که از هر نظر اطمینان شما کاملاً جلب شد، آن گاه عنان احساس را با احتیاط و نه افسار گسیخته رها سازید تا خود سیر طبیعی خویش را طی کند. اگر پس از مدتی معاشرت، متوجه شدید که از نظر عاطفی هم به طرف مقابل تمایل دارید، آن گاه می توانید قرار و مدار ازدواج را با خیال راحت بگذارید.

 
 

 

 

در هر صورت یادتان باشد که عجله نکنید و به توصیه دیگران و مخصوصاً پافشاری آن ها وقعی ننهید. اگر تردیدهایی دارید، اشکالی ندارد که با محرم رازی که حتماً باید از شما تجربه بیشتری داشته باشد، ضمیر دل و ندای باطن تان را در میان بگذارید؛ یا با مشاوری کارکشته و با تجربه، به شور و مشورت بنشینید؛ ولی مشاوره با افراد با تجربه، با وسواسی فکر کردن و بیش از حد «کمال گرا» بودن فرق دارد. کمال مطلق و وجود بی عیب و نقص، در هیچ جایی پیدا نمی شود. مگر نشنیده اید که می گویند: «گل بی خار، خداست»! پس بیشتر به واقعیت ها بیندیشید که زندگی هیچ کس کامل نیست.

 

 

 

پس از اینکه این مرحله را پشت سر گذاشتید، حال میتوانید به خواستگاریتان رسمیت بیشتری بدهید.

 
 
 

منبع : tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 94 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

چندی پیش در حاشیه هفدهمین کنگره ملی باروری و ناباروری ایران اعلام شد سن ازدواج و باروری  در ایران افزایش یافته است به طوری که سن ازدواج برای پسران ۲۹ و دختران ۲۸ تخمین زده می شود...

 

 

متأسفانه براساس آمارها، ۱۵ درصد زوج های جوان از ناباروری رنج می برند و افزایش سن ازدواج یکی از دلایل ناباروری هاست اما شاید این سوال برایتان مطرح شود که چه عواملی باعث افزایش سن ازدواج شده است؟ برای پاسخ به این پرسش، گفتگوی ما را با دکتر نادر شکیبا، روان شناس و مشاور خانواده بخوانید.

 

 

 

▪ آقای دکتر! بهترین سن برای ازدواج چه سنی است؟

 

 

 

سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل «بلوغ جسمانی»، «بلوغ روانی» و «بلوغ اجتماعی» باشد. منظور از بلوغ جسمانی، دوران توانمندی فرد از نظر تولیدمثل است که برای دختران از حدود سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی و در پسران از حدود ۱۴ تا ۱۶ سالگی آغاز می شود. روان پزشکان بلوغ روانی را رشد شخصیت می دانند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می شود. درواقع فرد باید زمانی تصمیم به ازدواج بگیرد که از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به دست آورد. معمولا دختران در سن ۲۰ تا ۲۴ سالگی و پسرها در سنین ۲۲ تا ۲۶ سالگی به این شناخت می رسند اما با افزایش سن، قدرت باروری هم کاهش می یابد و با مشکل ناباروری، مشکلات زناشویی و اختلافات خانوادگی هم آغاز می شود. مثلا در خانم ها قدرت باروری در ۳۵ سالگی به سرعت کاهش می یابد و در سن ۴۵ سالگی با مشکل شدید مواجه می شود و بارداری در این سن به ندرت صورت می گیرد. هر چقدر زمان تشخیص ناباروری و مدت زمان نازایی بیشتر طول بکشد، احتمال بارداری نیز کاهش می یابد.

 

 

 

▪ چه عواملی بر افزایش سن ازدواج موثر است؟

 

 

 

سن ازدواج در اغلب کشورهای در حال توسعه، روندی صعودی دارد و آمارها نشان می دهد در چند دهه اخیر به طور مرتب با نوسانات جزیی افزایش یافته است. بخشی از این افزایش عملی به دیدگاه های فرهنگی بازمی گردد که واکنشی در برابر الگوی توسعه در این جوامع است. نتایج یک نظر سنجی در تهران نشان می دهد پسران، سنین بالای ۲۶ سال را برای ازدواج مناسب می دانند و دختران ۲۱ تا ۲۵ سالگی را سن ایده آل ازدواج تلقی می کنند. البته سن مطلوب ازدواج برای اقشار کم سواد و بی سواد که الگوهای توسعه تاثیر پذیری کمتری دارند

 

 

 

۲ تا ۳ سال پایین تر از این حد است. در این بین عوامل موثر بر افزایش فرهنگی سن ازدواج را باید در واقعیات جامعه و تلقی نسل جوان از مفهوم تأهل و استقلال جست وجو کرد.

 

 

 

▪ بیشتر توضیح می دهید؟

 

 

 

الگوهای رفتاری معاصر به دنبال رفاه است و آن را جزیی ضروری از زندگی می داند و توقع مادی بیشتری ایجاد می کند. بالطبع دستیابی به این رفاه زمان بر است. تحول الگوهای دختران که آنها را به ادامه تحصیل و کسب شأن تحصیلی، شغلی و اجتماعی تشویق می کند و ازدواج را مانع دستیابی به آنها می پندارد، در افزایش سن ازدواج در نظر و عمل تأثیری چشمگیر دارد. بی اعتمادی نسبت به جنس مخالف، وسواس بیش از اندازه در انتخاب همسر و فراهم بودن زمینه روابط آزاد قبل از ازدواج عوامل دیگری هستند که در تأهل تاخیر ایجاد می کنند. نکته دیگر الگوپذیری از جوامع توسعه یافته غربی است. به نظر می رسد با آنکه تمایل به استقلال در جوانان بسیار زیاد است، دیگر ازدواج را وسیله تحقق آن نمی دانند و نگرشی مبتنی بر جست وجوی استقلال در تجرد دیده می شود. جوانان ترجیح می دهند به استقلال مالی برسند و بدون داشتن تعهد زندگی مشترک، خانه ای بخرند یا اجاره کنند و تجرد و آزادانه زندگی کردن را محک بزنند.

 

 

 

▪ مشکلات مالی تا چه حد در افزایش سن ازدواج مؤثر است؟

 

 

 

مشکلات مالی را باید از مهم ترین عواملی دانست که در جامعه ما باعث بالا رفتن سن ازدواج شده است. براساس تحقیقات میدانی و آنچه از شواهد جامعه برمی آید، با وجود همه دگرگونی های فرهنگی، ازدواج هنوز یکی از دغدغه های اصلی جوانان بالای ۲۰ سال است. اغلب دختران و پسران ازدواج و تشکیل خانواده را نقطه عطفی در روند زندگی شان می دانند، به آن فکر می کنند و در صورت توانایی برای تأهل به اقدامات عملی دست می زنند. در حقیقت افزایش سن تأهل در جامعه ما با دلایل اقتصادی نظیر تامین معیشت خانواده آینده، اشتغال و مسکن ارتباطی قوی دارد و از این نظر با عوامل تاخیر ساز تأهل در کشورهای غربی که دلایل عمده فرهنگی دارند به کلی متفاوت است. البته ناگفته نماند این مشکلات اقتصادی علاوه بر ناتوان کردن بخش بزرگی از جمعیت جوان برای تشکیل خانواده به تدریج از مطلوبیت ازدواج و تأهل نیز می کاهد و نوعی مقاومت منفی در برابر این جریان طبیعی زندگی پدید می آورد. جوان ها به ویژه پسرها به قول معروف با یک دو دوتا، چهارتا ازدواج را عقلانی نمی دانند. رفتن زیر بار هزینه های گزافی که پیش، حین و پس از ازدواج وجود دارد از مخارج مراسم نامزدی، عقد و عروسی گرفته تا اجاره خانه های سنگین با وجود بیکاری یا سطح درآمد پایین، یا غیرممکن است یا بسیار دشوار و بر این اساس تجرد برای آنها هرچند که طولانی شده باشد، یک مزیت محسوب می شود. دیدگاه جدیدی میان جوانان پسر به دور از تعارفات و تبریک های ازدواج و پیوند زوجین در حال شکل گیری است و آنها تأهل و به دوش گرفتن بار سنگین زندگی خانوادگی را نوعی حماقت، فریب، ندانم کاری یا به قول معروف افتادن در چاه زندگی پس از بیرون آمدن از چاله تجرد می دانند.

 

 

 

▪ همان طور که اشاره کردید با بالا رفتن سن ازدواج احتمال باروری هم کاهش می یابد. این موضوع تا چه حد سلامت روانی ازدواج را تحت تاثیر قرار می دهد؟

 

 

 

بچه دارشدن یکی از هدف های ازدواج و تشکیل خانواده است و شاید اوایل زندگی مشترک خیلی مهم نباشد اما با گذشت زمان این هدف پررنگ تر می شود. در کنار همه سختی های

 

 

 

بچه دار شدن، نمی توان این نکته را نادیده گرفت که تولد یک کودک شادی را برای زندگی زن و شوهر به ارمغان می آورد و نبودنش می تواند نشاط را از بعضی از خانواده ها بگیرد. البته با پیشرفت علم پزشکی احتمال بچه دارنشدن زوج ها به حداقل رسیده اما برخی زوج ها به دلیل مسائل فرهنگی، اجتماعی و مالی نمی توانند پدر و مادر شوند. حتی گاهی همین دلیل به ظاهر بی اهمیت باعث می شود تا زندگی مشترک به بن بست برسد. البته ما همواره به زوج هایی که صاحب فرزند نیستند توصیه می کنیم به مشاور مراجعه کنند تا از لحاظ روانی واقعیت ها را بپذیرند و بتوانند با هم زندگی کنند.

 

 

 

▪ بعضی از زوج ها ترجیح می دهند بعد از ازدواج بچه دار شدن را به تأخیر بیندازند. این موضوع می تواند تاثیر منفی روی روابط?شان داشته باشد؟

 

 

 

هنوز چنین چیزی ثابت نشده اما اگر سن زن و شوهر بالا باشد و بچه دار شدن را به تأخیر بیندازند بدون شک مشکل ایجاد خواهد شد.

 

 

 

▪ آیا انجام مشاوره بارداری قبل از ازدواج ضروری است؟

 

 

 

برای همه زوج ها نیازی نیست اما افرادی که در معرض خطر ناباروری قرار دارند باید به مراکز ناباروری معتبر مراجعه کنند تا وضعیت سلامت آنها بررسی شود و بعد از ازدواج به مشکل برنخورند.

 

منبع:salamat.ir

shiva & hasan بازدید : 68 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

1-سعي كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد .

 

2- از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.

 

3- از نگاه كردن به مناظر، فيلم ها و تصاوير تحريك كننده جدا" خودداري كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيددوستان انقدر اينترنت مطالب خوبی داردکه لزومی ندارد تصاوير منحرف را نگاه کنيد.

 

4- از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخي هاي جنسي وتحريك كننده و فكر كردن در اين امور جدا" پرهيز كنيد .

 

5- از خوردن موادغذايي كه محرك است مانند : خرما، پياز، فلفل ، تخم مرغ ، گوشت قرمز،غذاهاي پرچرب ، حتي المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد .

 

6-قبل از خواب حتما" مثانه خود را تخليه نماييد .

 

7- از نوشيدن افراطگونه آب و مايعات پرهيز كنيد ( به خصوص شب ها و قبل از خوابيدن ) . 8- هيچ گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد .

 

9- از دست ورزي اندام جنسي خود اجتناب كنيد و به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي دست ورزي نكنيد مخصوصا هنگامی که در رختخواب هستيد.

 

 

 

10- هرگز به رونخوابيد .

 

11- به منظور تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.

 

12- هيچ گاه بيكار نباشيد و براي اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيدو آن را با مطالعه ، ورزش ، زيادت عبادت کتاب و ...پر كنيد .

 

13- هرگز در مكاني خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد.

 

14- هرگاه مورد هجوم افكار جنسي واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران بسر نبريد بلكه در مجالس عمومي وارد شويد و در آنجا به سر بريد بهترين روش پيشنهادی در اين حالت اين است که به دوستانتان تلفن زده وبا انها مدتی صحبت کنيد.

 

15- هفته اي يكي دو روز روزه مستحبي بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقي بگيريد؛ يعني ، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا راكاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد .

 

 

 

16- با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت آميز با آنها خودداري كرده واز نرمي و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد .

 

17- هيچ گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي نمانيد، حتي براي آموزش و ...

 

18- قرآن زياد بخوانيد و درباره معاني آيات آن فكر كنيد وازهمه مهمتر

 

۱۹.تا قبل از اينکه شما را خواب نگرفته به رختخواب نرويد (سعی کنيدزمانيکه ميخواهيد به رختخواب برويد با خواندن کتاب يا تماشای تلويزيون افکارجنسی را از خوددور کنيد).

 

۲۰-به محض بيدار شدن رختخواب را ترک کنيد.

 

۲۱-اگر قصد استحمام داريدو مورد حجوم افکار جنسی واقع هستيداز استحمام خودداری کنيد.

 

۲۲-زمانی انسان استمناء ميکند که تحريک شده باشد پس بار ديگر ميگويم از فکرهای بدچه صحنه هايی که قبلا ديده ايد و چه مواردی که به اقتضاء جوانی خود دوست داريد جدا خودداری کنيد بار ديگر تاکيد می کنم تا قبل از اينکه شما را خواب نگرفته به رختخواب نرويد.

منبع:iransalamat.com

shiva & hasan بازدید : 89 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

مهریه، صداق یاکابین، مقدار مالی است که از سوی شوهر به زن در فرآیندی به نام ازدواج داده می شود. اما آیا واقعاً ازدواج یک معامله و عقدی همانند دیگر عقود است؟ اگر ازدواج به معنای قرارداد و پیمان زناشویی باشد، مهر و محبت و عشق در این معامله، در کجای آن قرار دارد؟ چگونه می توان از یک قرارداد و معامله انتظار دست یابی به آرامش را داشت که در آموزه های قرآنی به عنوان یکی از مهم ترین اهداف ازدواج و همسری مطرح شده است؟ و اصولا فلسفه و اهداف مهریه و صداق در آموزه های قرآنی، چیست؟

 

 

نویسنده در این مطلب به تحلیل و تبیین مساله مهریه در ازدواج های دایم و موقت پرداخته و تحلیل قرآن را از این مساله ارائه داده است. اینک با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

 

 

 

● در جست وجوی آرامش و آسایش

 

 

 

انسان همواره دغدغه آرامش و آسایش دارد. از این رو خوشبختی و سعادت را به عنوان یک فضیلت در این دو مولفه و عنصر جست وجو می کند. البته هدف واقعی انسان، دست یابی، به سعادت ابدی و پایدار است؛ چرا که به تجربه در یافته، آرامش و آسایش در دنیا ماندگار و پایدار نیست و هر دم در معرض زوال و از دست رفتن است. با این همه، آرامش و آسایش، هر چه پایدارتر و ماندگارتر باشد، مطلوب تر است.

 

 

 

انسان راه های بسیاری را برای دست یابی به سعادت یعنی آرامش و آسایش تجربه کرده و در یافته که یکی از مهم ترین راه های دست یابی به سعادت و خوشبختی، تشکیل خانواده است.

 

 

 

آموزه های وحیانی قرآن چون مطابق فطرت سالم انسانی است، به این مساله توجه داشته و یکی از آیات و نشانه های پروردگاری خداوند را در موضوع مودت میان زن و شوهر دانسته که ثمره آن آرامش و آسایش است. خداوند درباره نقش همسری در ایجاد مودت و رحمت و آرامش و آسایش می فرماید: و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک الآیات لقوم یتفکرون؛ از نشانه های خداوندی آن است که از نفس (خود) شما همسرانی را آفرید تا شما بوسیله آنها آرامش و سکونت یابید و میان شما مودت و رحمت قرار داد. در این امر نشانه هایی از پروردگاری خداوند برای متفکران است.

 
 

(روم، آیه ۱۲)

 

 

 

علامه طباطبایی در ذیل آیه می نویسد: هر یک از مرد و زن فی نفسه ناقص و محتاج به طرف دیگر است و از مجموع آن دو، واحدی تام و تمام درست می شود و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوی دیگری حرکت می کند، و چون بدان رسید آرام می شود، چون هر ناقصی مشتاق به کمال است و هر محتاجی مایل به زوال حاجت و فقر خویش است و این حالت همان شوقی است که در هر یک از این دو طرف به ودیعت نهاده شده است.

 

 

 

( و جعل بینکم موده و رحمه) کلمه (مودت) تقریباً به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع، چون خضوع، آن خشوعی را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود، به خلاف خشوع که به معنای نوعی تاثر نفسانی است که ازمشاهده عظمت و کبریایی در دل پدید می آید.

 

 

 

و (رحمت)، به معنای نوعی تاثیر نفسانی است که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید می آید و صاحبدل را وادار می کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند.

 

 

 

یکی از روشن ترین جلوه گاه ها و موارد خودنمایی مودت و رحمت، جامعه کوچک خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند و این دو با هم مخصوصاً زن، فرزندان کوچکتر را رحم می کنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده می کنند و می بینند که طفل صغیرشان نمی تواند حوائج ضروری زندگی خود را تامین کند، لذا آن محبت و مودت، وادارشان می کند به اینکه در حفظ و حراست، تغذیه، لباس، منزل و تربیت او بکوشند و اگر این رحمت نبود، نسل به کلی منقطع می شد و هرگز نوع بشر دوام نمی یافت.

 

 

 

نظیر این مورد، مودت و رحمتی است که در جامعه بزرگ شهری و در میان افراد جامعه مشاهده می شود، یکی از افراد وقتی همشهری خود را می بیند، با او انس می گیرد و احساس محبت می کند و به مسکینان و ناتوانان اهل شهر خود که نمی توانند به واجبات زندگی خود قیام کنند، ترحم می نماید.

 

 

 

از این سخن علامه می توان دریافت که ارتباط میان همسران، ارتباطی با ابعاد و اهداف چندگانه است که آرامش، مودت و رحمت در کنار تناسل و توالد از جمله اهداف آن است.

 

 

 

البته برخی ها تفاوت میان مودت و رحمت را این گونه گفته اند که مودت همواره طرفینی است، در حالی که رحمت می تواند یک سویه باشد. بنابراین، مودت همانند خدمات متقابل زن و مرد به یکدیگر است، اما رحمت همانند احسان، ایثار و عفو یک سویه است و شخص در برابر رحمت خویش متوقع چیزی نیست.

 

 

 

در آیه فوق و نیز آیه ۹۸۱ سوره اعراف، هدف نخست از ازدواج و گرایش طبیعی میان زن و شوهر، سکونت دانسته شده است که آرامش و اطمینان روحی و روانی میان زن و شوهر است. پس، ازدواج تندبادهایی را که بر مرد و زن می وزد به سکونت و آرامش تبدیل می کند و قلب و دل را آرام می سازد.

 

 

 

مرد و زن همانند دو سنگی هستند که ملاط مودت و رحمت، میان آنان پیوندی ناگسستنی ایجاد می کند و زمینه ساز آرامش و آسایش می شود. به این معنا که مودت و رحمتی که خداوند میان زن و شوهر ایجاد می کند، روان آنان را به سکونت و آرامش و تن ایشان را در کنار هم به آسایش می برد. بنابراین، به هر دو جنبه مادی و معنوی یکدیگر پاسخی درخور و مناسب می دهند و مکمل یکدیگر می شوند و هر یک دیگری را به کمال شایسته و بایسته اش می رساند.

 

 

 

● مهریه، هدیه مرد به زن

 

 

 

از آن جایی که مبنای زوجیت و جفت و همسری، مودت و رحمت است، عشق و محبت است که پیوند زننده میان زن و مرد می شود. براین اساس، اگر معامله و بده و بستان یا داد و ستدی میان زن و مرد ایجاد می شود، داد و ستد عشق و محبت و سکونت و آرامش است. از این رو خداوند نخست بر واژه مودت که بین طرفینی است توجه می دهد. به این معنا که هر یک از زن و مرد، برای دست یابی به سکونت و آرامش روحی و روانی، چیزی از کمالات خود را به فرد دیگر می دهد تا نقص طرف دیگر به کمال تبدیل شود؛ چرا که هر یک از زن و مرد، دارای کمالی است که در دیگری نیست و نقصی دارد که در دیگری به شکل کمال می باشد. یعنی همان طور که در شکل ظاهری مرد و زن نیازمند آن هستند تا یکی به عنوان مذکر و دیگری به عنوان مونث عمل کند تا چیزی به کمال برسد، در بعد معنوی نیز این گونه، نقص هر یک با کمال آن دیگری کامل می شود و از میان می رود. از این رو در برخی از آیات از همسری به عنوان لباس یکدیگر یاد شده است؛ زیرا لباس، زشتی های آدمی را می پوشاند و به شخص زیبایی و کمال می بخشد. پس هر یک از همسران، زشتی دیگری را می پوشاند و دیگری را به کمال می رساند و زیبا جلوه می دهد.( بقره، آیه ۷۸۱)

 

 

 

اما عنصر اساسی در همسری که پایداری و ماندگاری آن را تضمین می کند، رحمت است که در آیات دیگر قرآن با واژگانی دیگر چون عفو، احسان، ایثار و مانند آن بیان شده است تا جلوه کمتری به این مسئله داد و ستد داده شود و از حدود و مرزهای عقود و معاملات صرف و محض مادی بیرون برد؛ زیرا عقد نکاح و ازدواج هر چند به ظاهر به شکل معامله و داد و ستد است، ولی در باطن نمی توان آن را از مصادیق عقود و معاملات دیگر دانست، بلکه مصداقی از رحمت و محبت است.

 

 

 

یکی از ویژگی های آموزه های قرآنی این است که زندگی بشر را در دو فاز تعریف و تبیین می کند که آن دو، فاز عدالت و احسان است. مرتبه عدالت مرتبه ای مرتبط با عقلانیت و مرتبه احسان مربوط به حوزه عاطفه و احساس است. از این رو در آموزه های قرآنی با دو دسته قوانین حقوقی و اصول اخلاقی مواجه می شویم. قوانین حقوقی با خاستگاه عقلانیت بر مدار عدالت می گردد، در حالی که اصول اخلاقی با خاستگاه عاطفه و احساس بر مدار احسان می چرخد.

 

 

 

● نگاه قرآن به مهریه

 

 

 

براین اساس، قرآن به مسئله مهریه از دو زاویه دید متفاوت می نگرد. بر همین اساس گاه از مهریه به عنوان هبه، هدیه، صدقه و نحله و مانند آن یاد می کند؛ (نساء، آیه ۴) و گاه دیگر، از مهریه و صداق به عنوان اجرت و مزد نام می برد. (نساء، آیه ۴۲؛ مائده، آیه ۵؛ احزاب، آیه ۰۵ و ممتحنه، آیه ۰۱)

 

 

 

با این همه باید توجه داشت که در هیچ یک از آیات قرآنی از مهریه و صداق به عنوان قیمت و بهای کالا یاد نشده و عنوان ثمن در آیات قرآنی برای مهریه نیامده است.

 

 

 

اما اگر از منظر اخلاقی به قضیه ازدواج و زناشویی نگاه کنیم، در این صورت مهریه، هدیه ای از سوی مردان به همسران خویش می باشد. خداوند در آیه ۴ سوره نساء می فرماید؛ «و آتوا النساء صدقاتهن نحله. کلمه نحله حال برای صدقات و به معنای عطیه، هبه بدون عوض است. (مقتضیات الدرر، ج۳، ص ۶۴؛ انوار التنزیل، ج۰۲، ص ۰۶)

 

 

 

بنابراین، وقتی از زاویه عشق و محبت و رحمت به مسئله همسری و زناشویی میان آنان نگاه می شود، مرد مالی را که پرداخت می کند، نمادی از عشق و محبت مرد به همسر است که این گونه تجلی کرده است. براین اساس، مرد بی هیچ محدودیتی می تواند ثروت فراوان خویش را به پای عشق خود بریزد. (نساء، آیه ۰۲)

 

 

 

از آن جایی که بنیاد خانواده و همسری بر عشق و رحمت است تا زن و مرد در کنار هم به آرامش روحی و روانی و آسایش جسمی و بدنی دست یابند و سعادت و خوشبختی را برای یکدیگر رقم زنند، همسران هرگاه احساس کنند که زندگی بر ایشان تلخ شده و بقای خانواده در حالت کنونی شدنی نیست، می توانند از هدیه و صدقه خود چشم پوشی کنند و برای رسیدن به آرامش در همسری دیگر، از هم جدا شوند.(همان)

 

 

 

در هنگامی که مبنای ازدواج رحمت و محبت است، پرداخت هرمقدار مال از سوی مرد به زن، می بایست بی هیچ منت و چشم داشتی باشد. از این رو در آیه از صدقات به شکل نحله سخن به میان آمده است. (کشاف، زمخشری، ج ۰۱، ص ۸۹۴)

 

 

 

● ازدواج از منظر حقوقی و اخلاقی

 

 

 

به هر حال، به مسئله ازدواج می توان از دو منظر حقوقی و اخلاقی نگریست؛ ولی نگاه حقوقی هرگز بازدارنده از نگاه اخلاقی نخواهد بود، چنان که نگاه اخلاقی به معنای چشم پوشی از مباحث حقوقی نیست. به سخن دیگر، زندگی با عشق آغاز می شود ولی به عللی به مباحث حقوقی و عقلانی کشیده می شود. این بدان معنا نیست که زن از حقوق خویش باید چشم بپوشد؛ بلکه زن می تواند از حق خویش بگذرد یا آن را استیفا نماید اما اگر بزرگواری کند و از حق خویش بگذرد و آن را به مرد هبه کند این امر به تحکیم روابط عاشقانه میان زن و مرد کمک بسیار می کند. خداوند در آیه ۷۳۲ سوره بقره وقتی از منظر اخلاقی و عاطفی به مسئله زناشویی می نگرد، به مرد و زن توصیه می کند که مسایل را همواره از منظر حقوقی ننگرید و در پی عدالت عقلانی نباشند؛ چرا که بنیاد زناشویی و همسری بر رحمت و عشق نهاده شده است و بهتر و مستحب است که به مسئله جدایی هم از این منظر اندیشیده شود؛ زیرا اگر همسران نمی توانند در کنار هم به آرامش برسند، پس بهتر است که از هم به گونه ای جدا شوند که بخش عواطف و احساسات آنان همچنان متاثر از رفتار ناخشنود اخلاقی نباشد. بر این اساس، چشم پوشی دختر باکره عقد کرده از مهریه و حق قانونی خود، به عنوان یک امر مستحب و ارزشمند مطرح شده است؛ (بقره، آیه ۷۳۲ و المیزان، ج ۲، ص ۵۴۲) چرا که با چشم پوشی زن از مهریه و صداق خود، نشان داده می شود که جنبه حقوقی و داد و ستد در زندگی ایشان کمتر مدنظر بوده است و آن چه اصالت دارد، عواطف و احساسات است که در این زندگی مشترک به هر علتی ارضا نشده است و طرفین نتوانسته اند به این جنبه از عواطف یکدیگر پاسخ مثبت و درخوری بدهند.

 

 

 

این که در اسلام، بخشش قنطار و فراوان ثروت و مال از سوی شوهر به زن مطرح و تایید می شود و از سویی دیگر، چشم پوشی دختر باکره عقد کرده از نحله و مهریه فریضه، مستحب و ارزشمند دانسته شده است، تاکید بر این معناست که نگاه اسلام به زندگی خانوادگی و همسری، نگاه عاطفی و احساسی و اخلاقی است و جنبه حقوقی تنها برای برون رفت از مشکلات و معضلات میان همسران مطرح می شود. به سخن دیگر، از آن جایی که زندگی زناشویی بر عشق و رحمت در جهت دست یابی به آرامش و سکونت و خوشبختی است و این مسئله در سایه پول و ثروت به دست نمی آید، مهریه به عنوان نحله، صدقه و هدیه مطرح می شود و گذشت از سوی طرفین در آغاز یا فرجام ازدواج می تواند این ارزش ازدواج را همچنان در سایه عشق و رحمت حفظ کند و از مدل احسان به مدل عدالت و قانون و حقوق در نیاورد.

 

 

 

بنابراین اگر مردی به زنی هدیه و هبه ای به نام صداق و مهریه و نحله داد، حرام است که این مال را پس گیرد (نساء آیات ۰۲ و ۱۲ و نیز بقره، آیه ۹۲۲) و اگر چنین اقدامی از سوی مرد انجام گیرد، کاری باطل و گناهی نابخشودنی است؛ (همان) چرا که نمی توان عقد ازدواج را به یک معامله و داد و ستد جنسی مانند معاملات کالا تنزل داد و عشق و رحمت و محبت را تا حد یک کالا پایین آورد. (همان)

 

 

 

با نگاهی به مطالب پیشین به سادگی می توان دیدگاه اسلام به مسئله ازدواج و جایگاه مهریه و صداق را در آن به دست آورد و دانست که مهریه تنها پاسخی به مهر و محبت از سوی مرد است و هدیه و هبه ای است که مرد با این کار می خواهد عشق و مهر خویش را به نمایش گذارد. بر این اساس، حاضر است تا همه ثروت خویش را به پای عشق و مهر و محبتی بریزد که آرامش و آسایش یعنی خوشبختی را برای او به ارمغان می آورد و امید آنکه به زندگی و مسایل زناشویی و خانوادگی بیش از آن که از منظر عقل و حقوق، قانون و عدالت بنگریم، از منظر دل، احساس، احسان، اخلاق و ایثار بنگریم و خوشبختی را در سایه سار چنین بینش و نگرشی تجربه کنیم و این شدنی و آسان است و به امتحانش می ارزد پس یک بار هم که شده آن را تجربه کنیم.

 

منبع: kayhannews.ir 

shiva & hasan بازدید : 121 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

در پژوهش‌هاي دو دهه اخير كه خانواده‌هاي چند همسري و تك‌همسري را مقايسه كرده‌اند، مشكلات جسماني و تنش در همسران اول خانواده چند همسري، بيش از گروه مشابه در خانواده تك همسري است. همچنين از نظر سلامت رواني، زناني كه در خانواده‌هاي چندهمسري هستند، عزت نفس همسران اول خانواده، بسيار پايين و احساس تنهايي در آنها بسيار بالاست و معمولا زنان احساس نابرابري را از سوي همسرانشان تجربه مي‌كنند.

 

 

شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان، پيشنهاد حذف مواد 22 و23 لايحه خانواده را داد و دليل اين امر را لايحه اي دانست كه در آينده پيش روی داريم؛ ازدواج موقت و ازدواج مجدد، بحث بي‌سرانجامي است كه تا بوده، زنان و مردان را در برابر يكديگر قرار مي‌داده و هر كدام از حق خود سخن مي‌گويند و با استناد به پيامد‌هاي اجتماعي، رفع تمايلات خود را به نفع جامعه مي‌دانند. از قشر بي‌سواد تا برترين كارشناسان، پرداختن به آن را واجب مي‌دانند و همچنان قرار است اين امر حل‌ ناشدني باقي بماند!

 

 

 

به گزارش «تابناک»، رييس شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان گفت: «اين شورا پيشنهاد داده است تا لايحه حمايت از خانواده بدون دو ماده 22 و 23 كه به ازدواج موقت و ازدواج مجدد اشاره مي‌كنند، تصويب شود».

 

 

 

كبري خزعلي در نشست خبري هم‌‌انديشي زن و خانواده كه در محل شوراي عالي انقلاب فرهنگي برگزار شد، اظهار داشت: «مقام رهبري از جايگاه زن در خانواده به عنوان ريحانه ياد كردند و اينكه در ارزش‌هاي ديني، ملاك كمال و كرامت يك مرد، ارزشگذاري او نسبت به همسرش است».

 

 

 

وي با اشاره به سياست‌هاي كلان ابلاغي از سوي مقام رهبري براي برنامه چهارم و پنجم توسعه گفت: «نقش خانواده، جايگاه زن در خانواده و حضور او در عرصه‌هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و احقاق حقوق قانوني زن مورد توجه قرار گرفته است».

 

خزعلي عنوان كرد: «شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان به كميسيون قضايي مجلس پيشنهاد داده است تا لايحه حمايت از خانواده بدون دو ماده 22 و 23 كه به ازدواج موقت و ازدواج مجدد اشاره مي‌كنند، تصويب شود. در لايحه ديگر حمايت از خانواده كه از دولت به مجلس خواهد آمد، اين دو ماده مطرح خواهند ‌شد، چرا كه مواد 22و 23 ماهوي هستند و در لايحه ديگر حمايت از خانواده نيز دقيقا به ماهيت ازدواج و طلاق پرداخته مي‌شود».

 

 

 

ماده ۲۳ اين لايحه به اين شرح است: «اختيار همسر دايم بعدي، منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانايي مالي مرد و تعهد اجراي عدالت بين همسران است. تبصره ـ در صورت تعدد ازدواج چنانچه مهريه حال باشد و همسر اول آن را مطالبه نمايد، اجازه ثبت ازدواج مجدد منوط به پرداخت مهريه زن اول است».

 

 

 

اما شادي اين ريحانه‌ها چه ميزان مد نظر است؟ چند همسري، بیشتر تأثيرات بسيار بدي بر روحيه بانوان مي‌گذارد و آنها را از شاد بودن دور مي‌كند. اين در حالي است كه شادي او مساوي است با شادي فرزند. آنچنان كه پيش از اين در«ملت ما» آمد: «ما مادر‌ها نمي‌توانيم اجازه دهيم كه فرزندانمان بيش از آنچه ما شاد هستيم، شادي كنند. اگر ما توانايي شاد بودن را داشته باشيم، فرزندانمان شاد‌تر خواهند بود. اگر ما شادي خود را محدود كنيم، براي شادي آنها نيز مرزهاي زيادي قرار مي‌دهيم؛ بنابراين، ميزان شادي مجاز فرزندان ما در ارتباط مستقيم با حالات ماست. اگر شاد بودن، اولويت نخست ما باشد، آن زمان فرزندان ما ميزان بيشتري از شادي را تجربه مي‌كنند. وقتي شاد هستيم، فرزندانمان دوست دارند كه كنار ما باشند».

 

 

 

چند همسري در منابع مذهبي

 

 

 

در قرآن مجيد، زماني كه داشتن ده‌ها همسر رايج بوده، آيه اي براي اجازه مشروط بر چند همسري آورده شده كه بسيار مورد توجه قرار گرفته و چه بحث‌ها و نشست‌هايي كه بر سر چرايي و چگونگي اين آيه كه تشكيل نشده است!

 

 

 

اما بايد گفت، آيه اي ديگر نيز در همان سوره آورده شده است كه گويا كمتر به آن توجه شده است! در سوره نساء آيه 129 آمده است: «و هر قدر هم كه بكوشيد و بخواهيد نمى‏توانيد بين زنان به عدل و انصاف رفتار كنيد، پس [در ميل به ديگرى‏] پا را از حد فراتر مگذاريد تا همسر [پيشين‏] خود را بلاتكليف بگذاريد و اگر به اصلاح بپردازيد و تقوا پيشه كنيد، [بدانيد كه‏] خداوند آمرزگارى مهربان است‏».

 

 

 

تك همسري‌ها سالم‌ترند

 

 

 

در گزارشي با نام «اختلالات رواني در خانواده‌هاي چند همسري زياد است»، به نقل از آفتاب مي‌خوانيم كه عضو پژوهشكده‌ خانواده دانشگاه شهيد بهشتي گفته است: «پژوهش‌هاي دو دهه اخير كه خانواده‌هاي چند همسري و تك‌همسري را مقايسه كرده‌اند، مشكلات جسماني و تنش در همسران اول خانواده چند همسري بيش از گروه مشابه در خانواده تك همسري است. همچنين از نظر سلامت رواني، زناني كه در خانواده‌هاي چندهمسري هستند، عزت نفس همسران اول خانواده بسيار پايين و احساس تنهايي در آنها بسيار بالاست و معمولا زنان احساس نابرابري را از سوي همسران‌شان تجربه مي‌كنند.»

 

 

 

موتابي در ادامه گفت: «زنان در خانواده‌ چندهمسري سوء‌رفتار فيزيكي، كلامي، هيجاني و جنسي را توسط شوهر و همسر ديگر تجربه مي‌كنند. همچنين تشخيص اختلالات روانپزشكي در خانواده‌ چندهمسري بيش از خانواده تك‌همسري است».

 

 

 

وی همچنین درباره‌ وضع كودكان خانواده‌هاي چند همسري، عنوان كرد: «ميزان مرگ‌ومير كودكان در خانواده‌هاي چند همسري، بسيار بيشتر از خانواده‌هاي تك‌همسري است و بنا بر برخي نظريه‌ها كه بر این باورند، خانواده يك سيستم است تغيير و فشار به اعضاي ديگر خانواده اثر مي‌گذارد و در نتيجه فرزندان خانواده‌هاي چند همسري در مقايسه با خانواده‌هاي تك‌همسري احساس امنيت نداشتن، بدرفتاري، رفتار پرخطر، تمركز كمتر، ناسازگاري بيشتر در كلاس درس و تعامل ناكارآمد با ديگران را بيشتر احساس مي‌كنند».

 

 

 

وي ادامه داد: «خشونت خانگي، گسستگي خانوادگي، تنش، حسادت، رقابت بين همسران و فرزندان و غيبت از جمله مواردي است كه در خانواده‌هاي چندهمسري بيش از خانواده‌هاي تك ‌همسري است.»

 

 

 

عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي، با بيان اينكه تنها يكي از اين تحقيق‌ها به مرداني كه در خانواده چندهمسري هستند، پرداخته است، گفت: «مردان چندهمسري نسبت به مردان تك ‌همسر مشكلات بيشتري دارند و نقش پدر در تربيت و نقش‌پذيري جنسيتي فرزندان در اين خانواده‌ها كاهش مي‌يابد.»

 

 

 

موتابي درباره‌ وضع پژوهش چندهمسري در ايران، اظهار داشت: «تنها يك تحقيق نزدیک ده، دوازده سال قبل صورت گرفته كه اشكالات متدلوژيك بسياري دارد و نتيجه گرفته است كه از چندهمسري تنها خانم‌ها آسيب مي‌بينند.

 

 

 

عرف ايران اين اجازه را نداده كه پژوهش‌هاي بيشتري در اين زمينه صورت بگيرد و چندهمسري هنوز يك پديده‌ ناخوشايند و نامطلوب است و اگر چندهمسري در جامعه پذيرفته شده نباشد آسيب‌ها چند برابر مي‌شود.» در مقابل اين مطالب، ما با نظر جامعه‌يي ديگر از روانشناسان مواجه هستيم كه شادي زنان را موجب شادي فرزند و شوهر مي‌دانند. همان گونه كه مي‌دانيم، كوچك‌ترين واحد جامعه، خانواده است. اثر شاد بودن افراد خانواده و به طبع آن شاد بودن جامعه بر كسي پوشيده نيست.

 

 

 

حال چگونه مي‌توان گفت: «اگر چند همسري در جامعه پذيرفته نباشد، آسيب‌ها چند برابر مي‌شود»؟ آنچه مسلم است، مغايرت تمايل زنان و مردان در اين امر است كه بايد با فداكاري يكي از اين دو جنس و سركوب تمايلات اساسي آنها همراه باشد.

منبع:تابناک

shiva & hasan بازدید : 112 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

زدواج تنها دست کردن یک حلقه نیست. ازدواج پیوندی عاطفی میان دو نفر است که باید در طول زمان رشد کند و به ارزش زندگی شما بیفزاید...

 

 

دکتر مارک اوکانل روان شناس و روان درمانگر دانشگاه هاروارد، می گوید: «ازدواج تنها داشتن حلقه در یک انگشت نیست. ازدواج، رابطه ای صمیمی و مداوم است که در طول زمان رشد و شما را به شخص بهتری بدل می کند.» او که نویسنده کتابی با نام «مزیت ازدواج: پاداش های غافلگیرکننده با هم ماندن در میانسالی» است، می گوید: «لازم است افراد به رابطه با همسرشان به عنوان فرصتی برای نه تنها درک کردن شخصی دیگر بلکه برای

 

 

 

درک کردن بهتر خودشان از طریق شخص دیگری نگاه کنند.» به گفته او، اولین گام با فکر کردن پیش از ازدواج شروع می شود: «به این موضوع بپردازید که چرا ازدواج برای شما اهمیت دارد و چرا می خواهید بقیه عمرتان به این رابطه اولویت دهید؟» یک پرسش ساده این است: «این رابطه برای ما چه چیزی را به دنبال دارد؟» اوکانل می گوید: «ازدواج یک رابطه مداوم است درنتیجه باید محیطی را ایجاد کنید که در آن بتوانید تغییر کنید و رشد پیدا کنید. با وجود اینکه فرهنگ ما بیشتر بر مسائل آنی و لحظه کنونی متمرکز است اما مهم است که دو نفر نه تنها به لحظه کنونی، بلکه به ۱۰ سال بعد هم فکر کنند تا بتوانند درک بهتری از آنچه ازدواج به زندگی شان در مدت زمان طولانی می افزاید، پیدا کنند.» ازدواج چیزی بیشتر از با هم کنارآمدن و داشتن رابطه ای خوب است اما رسیدن به سطوح بالاتر صمیمیت به تلاش بیشتری نیاز دارد. اوکانل می گوید: «روابط صمیمی ما باید ما را تغییر دهد. این روابط باید باعث رشددادنمان شود و اگر اینچنین نباشد پس خلأیی در رابطه ما وجود دارد.»

 

 

 

● آغاز معنادهی به ازدواج

 

 

 

ساختن ازدواجی قوی و صمیمی از درون خود شما شروع می شود و بعد به پیوندی عاطفی میان شما و همسرتان بدل می شود که برای یک عمر به طول می انجامد. اوکانل می گوید: «موضوع این نیست که دو نفر باید صرف نظر از هر شرایطی با هم بمانند اما صمیمیت مداوم می تواند به افراد شانس شناختن خودشان و یکدیگر را به روشی صادقانه تر و واقعی تر بدهد.» به گفته او چه شما یک رابطه مستحکم با همسرتان داشته باشید که بر اساس مصالحه و فداکاری شکل گرفته باشد و چه رابطه ای مشکل ساز داشته باشید که از اختلافات و نومیدی های دائمی آسیب دیده باشد، روش اصلی این است که خودتان را بشناسید تا بتوانید چگونگی سازگارشدن با همسرتان را بهتر درک کنید. راهی که یک زوج برای بهبود بخشیدن به رابطه شان انتخاب می کنند با برخی کارهای بدیهی اما مهم باید آغاز شود. گرچه ممکن است به نظر برسد این قواعد بسیار ساده هستند اما برای بهبود صمیمیت حیاتی اند:

 

 

 

تفاوت های تان با همسرتان را بشناسید و به آنها احترام بگذارید.

 

 

 

با یکدیگر صحبت کنید.

 

 

 

به هم احترام بگذارید.

 

 

 

نکات مثبت را تقویت کنید و نکات منفی را کاهش دهید.

 

 

 

تقصیر را گردن یکدیگر نیندازید.

 

 

 

نسبت به یکدیگر صادق باشید.

 

 

 

مسائل را از دیدگاه همسرتان هم ببینید.

 

 

 

قضاوت نکنید.

 

 

 

● به سوی ازدواجی پرمعناتر

 

 

 

این نکات تنها برای شروع هستند. اما هنگامی که رابطه ای با همسرتان ساختید که کنارآمدن با یکدیگر جزء اساسی آن است و به میانه میدان مسائل عمده مربوط به زندگی مشترک تان پا گذاشتید، ساختن حس قوی صمیمیت به هر دوی شما این امکان را می دهد از مزایای ازدواج بهره ببرید. این توصیه ها به شما کمک می کند، همسرتان را بهتر درک کنید و ازدواج تان را معنادار کنید:

 

 

 

▪ به عشق در رابطه طولانی مدت فکر کنید: به گفته اوکانل عشق تنها رابطه ای کوتاه مدت و آنی نیست. بر معنای ازدواج و عشق در طول سال ها و اینکه چگونه زندگی شما به خاطر همسرتان بهتر شده است، متمرکز شوید.

 

 

 

▪ از تفاوت های تان استقبال کنید: به جای این برداشت که افراد به خاطر عادت کردن به یکدیگر از دست هم خسته می شوند، این مساله را که انسان ها به نحوی بی نهایت پیچیده و همیشه در حال تغییرند، درک کنید.

 

 

 

▪ زمان بزرگ ترین هدیه است: زمان یکی از پرارزش ترین هدایایی است که می توانید به دیگری و از همه مهم تر به همسر و خانواده تان بدهید. برنامه ریزی کنید که حداقل ۲۰ دقیقه در روز با همسرتان خلوت و آن را صرف بهبود رابطه تان کنید و این مدت کمترین زمانی است که برای این کار لازم است.

 

 

 

▪ به روابط جنسی تان اهمیت بدهید: راه هایی وجود دارد که همسران با افزایش سنشان همچنان رابطه جنسی خود را گرم نگه دارند. با افزایش سن در حالی که رابطه تان تکامل پیدا می کند به دنبال راه هایی باشید که رابطه جنسی تان را زنده نگه دارید.

 

 

 

▪ تعادل را حفظ کنید: اختلافات زیادی در زندگی زناشویی به وجود می آید. شما و همسرتان باید این اختلافات را به شیوه ای خلاق که به رشد شما کمک کند، حل کنید. سعی کنید بین تعامل های مثبت و منفی تان با همسرتان تعادلی برقرار کنید. یک قاعده ساده این است که این تعادل بین موارد مثبت و منفی باید ۴ به یک باشد تا ازدواج تداوم پیدا کند.

 

 

 

▪ آزادی را از طریق متعهدبودن بیابید: اوکانل می گوید: «تعهد به دیگری شامل کنار گذاشتن برخی چیزهاست اما لازم است دریابید که متعهدبودن هنگام ازدواج به معنای گرفتن چیزی در عوض آن هم هست. به جای آنکه بر چیزهایی متمرکز شوید که ندارید، بر چیزهایی متمرکز شوید که ازدواج به زندگی شما هدیه داده است.

 

 

 

▪ ببخشایید و تشکر کنید: به گفته اوکانل به مشکلاتی که در طول ازدواج به طور مکرر پیش می آید، نه به عنوان مشکل بلکه به عنوان فرصت نگاه کنید. از این مسائل به عنوان فرصتی برای تلاش دونفره و پیش رفتن همگام با هم استفاده کنید.

 

 

 

▪ به تفریح بپردازید: دو جزء اساسی یک ازدواج صمیمی، رفاقت و دوستی است و به تفریح و سرگرمی پرداختن جزء اساسی هر دوی اینهاست. این کار به شما کمک خواهد کرد با گذشت زمان و سالمندتر شدن رابطه تان را گسترش دهید نه اینکه رابطه تان نزول پیدا کند.

 
 

منبع: WebMd

shiva & hasan بازدید : 74 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

زندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى  مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود .

 

 

محبت

 

 

 

محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد. اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».

 

 

 

اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:

 

 

 

زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است

 

 

 

یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.

 

 

 

زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند

 

 

 

اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.

 

 

 

محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد

 

 

 

اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید

 

 

 

به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.

 
 

 

 

آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند

 

 

 

مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى

 
 

 

 

جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.

 

 

 

در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.

 

 

 

 

 

مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند

 

 

 

مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.

 

 

 

زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند

 

 

 

با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.

 

 

 

همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند

 

 

 

براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید

 

 

 

اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.

shiva & hasan بازدید : 100 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

بررسی‌ها نشان داد که هر اندازه فرد مورد نظر به ما شبیه‌تر بود، بخش بیشتری از قسمت مرکزی مغز که  به مرکز تصمیم و کنترل هیجانات و تصمیمات مربوط است، برای فعالیت باز می‌شد و ...

 
 

 

 
 
 

محققان دریافته‌اند که قسمتی از مغز که هیجانات و احساسات را کنترل می‌کند، در هنگام مشاهده افراد مشابه خودمان فعال‌تر می‌شود.

 
 
 

 

 

به گزارش اعتدال ، دانشمندان توانستند پاسخ این پرسش را که" چرا به طور طبیعی با افراد هم طبقه خود، دوست شده و یا ازدواج می‌کنیم" دریابند.

 
 

 

 

دکتر کارولینا زینک در انستیتو سلامت ذهنی در مریلند آزمایشی را ترتیب داد که بر اساس آن به 23 نفر اطلاعات افرادی نزدیک به وضعیت اقتصادی ، اجتماعی بالاتر و پایین‌تر آن‌ها نشان داده شد. سپس از طریق MRI فعالیت قسمت مرکزی مغز در هر حالت اندازه‌گیری شد.

 
 
 

 

 

بررسی‌ها نشان داد که هر اندازه فرد مورد نظر به ما شبیه‌تر بود، بخش بیشتری از قسمت مرکزی مغز که به مرکز تصمیم و کنترل هیجانات و تصمیمات مربوط است، برای فعالیت باز می‌شد.

 
 

 

 

در واقع مغز افراد متعلق به طبقه بالای اجتماعی هنگام ملاقات با افراد هم طبقه خود فعال‌تر و مغز افراد متعلق به طبقه پایین هنگام ملاقات با افراد هم طبقه خود، واکنش مثبت دارند.

 
 

 

 

محققان نشان دادند که این نتایج با نتایج به دست آمده از میمون‌ها بسیار سازگار است. در میمون‌ها نیز رفتارها بسته به موقعیت آنان در گروه متفاوت است.

 
 

 

 

دکتر زینک می‌گوید: نحوه واکنش و رفتار ما با افراد اطراف خود بر اساس موقعیت اجتماعی آنان نسبت به ما صورت می‌گیرد و به همین علت اطلاعات مرتبط با طبقه اجتماعی افراد برای ما بسیار ارزشمند است.

 
 

 

 

به عنوان یک انسان ما ظرفیت تشخیص محیط بیرونی را برای انتخاب بهترین و مناسب‌ترین احساس برای خود داریم.

 
 

 

 

مغز ما حالت ایستا ندارد و می‌تواند خود را با شرایط وفق دهد. زمانی که موقعیت یک شخص عوض می‌شود، انتظار داریم ارزش‌های مرتبط با موقعیت اجتماعی و نظر او نسبت به دیگران نیز در قسمت تصمیم‌گیری تغییر کند.

منبع : isna.ir

shiva & hasan بازدید : 100 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

بخشی از این بی اعتمادی می تواند به افزایش روابط دختر و پسر در زمان پیش از ازدواج برگردد و حال آنکه همه دختران و پسران موافق چنین ارتباط هایی نیستند.

 
 

 

 

"چندین سال است که خواستگاران زیادی به خانه ما رفت و آمد می کنند با شرایط شغلی و تحصیلی متفاوت. اما حقیقت آن است که به هیچ کدام نمی توانم اعتماد کنم. و در هنگام صحبت کردن با آنها تشخیص میزان صداقت و راستگویی طرف مقابل برایم مشکل است. احساس می کنم هر حرفی که با من می زنند عاری از صداقت است و به همین دلیل تا به حال نتوانستم همسر مورد دلخواه خود را انتخاب کنم. ناگفته نماند که خواستگاران مناسبی هم داشته ام و بارها از اطرافیان خود شنیده ام که گفته اند: تو فرصت های زیادی را از دست داده ای. اما نمی دانم چه کنم. چگونه به دیگران اعتماد کنم."

 
 

 

 

واقعیت این است که افزایش میزان آمار طلاق و عدم موفقیت در ازدواج های امروزی نوعی بدبینی و بی اعتمادی را در نسل جوان به وجود می آورد. مشکلات اقتصادی، کمبود درآمد، بالا رفتن انتظارات دختر و پسر، و... به جای خود بی اعتمادی که در حال حاضر در دل ها وجود دارد در طرف دیگر زمینه سازی برای شکل گیری یک ازدواج را با مشکل روبرو کرده است.

 
 

 

 

البته بخشی از این بی اعتمادی می تواند به افزایش روابط دختر و پسر در زمان پیش از ازدواج برگردد و حال آنکه همه دختران و پسران موافق چنین ارتباط هایی نیستند و تمایل دارند همسر آینده خود را از میان افراد پاکدامن و متعهد انتخاب کنند. و در این آشفته بازار بی مبالاتی و عشق های زود گذر و روابط سطحی و آرمان های نه چندان منطقی، عده ای بدون داشتن توان محک زدن خوب و بد به بی اعتمادی و بدبینی روی می آورند.

 
 

 

 

تقاضای داشتن روابط پنهانی و ذکر راز و رمزهای فراوان در جلسات و خواستن از طرف مقابل که آنها را افشا نکند، همچنین غیرطبیعی بودن برخی روابط مثل اینکه خواهر و یا پدر او مایل به آمدن به خواستگاری نباشد، همه و همه می توانند از جمله عوامل کمک کننده برای تشخیص راستگو نبودن طرف مقابل باشد.

 
 

 

 

اما روان شناسان راه برون رفت از این مخمصه را برای جوانان، آگاهی از راه های شناخت صحیح و توانایی محک زدن افراد معرفی می کنند. امام صادق می فرمایند: همه گناهان و پلیدی ها در اتاقی قرار می گیرد که کلیدش دروغ است. لذا شناخت همسر راستگو می تواند زندگی را از بسیاری از مشکلات و دغدغه ها و نابهنجاری ها نجات دهد.

 
 
 

 

 

اولین اقدام برای تشخیص راست و دروغ طرح سئوالات معکوس است به نوعی که خواسته خود را به صورت معکوس بیان کنید. مثلاً خانم می تواند در مورد نحوه خرج کردن از آقا چنین سئوال کند. "به نظر شما این چیز بدیه که تمام درآمد خودمون رو جز برای نیازهای ضروری و اولیه خرج نکنیم و اون رو پس انداز کنیم؟ مسافرت نریم، میهمانی ندهیم، خرید نکنیم و..." شما با این روش با شیوه ای غیرمستقیم خواسته خود را در نوع دیگری مطرح کرده اید.

 
 
 

 

 

گام بعد برای تشخیص راست از دروغ این است که ادعاهای او را با عملش تطبیق دهید. مثلاً اگر او مدعی است که اهل مطالعه بسیار است می توانید از او بخواهید که تعدادی از کتاب های مورد مطالعه اش را معرفی کند. در فرصتی بعد مبحثی را در همان کتاب طرح کنید و او را به گفتگو بکشانید .و یا فرد معتقدست که انجام واجبات از اهمیت خاصی برایش برخوردار است اما در مواقع رفت و آمدهای خواستگاری و ملاقات ها عمل به واجبات را در اولویت خود نمی گذارد (فرض کنید اعتقاد به حجاب را عنوان می کند اما در عمل پای بند به عمل کردن به آن نیست.) در موردی دیگر فرد عنوان می کند که مقید به رعایت نظم در کارهاست در این شرایط می توانید دقت کنید که آیا ملاقات های خواستگاری را در وقت تعیین شده به انجام می رساند؟

 
 
 

 

 

گام بعد این است که به دریافت پاسخ در مورد موضوعات مختلف در شرایط متفاوت بپردازیم. در این مورد توصیه می شود در مورد یک موضوع چندین بار، سئوال های گوناگون پرسیده شود. از قدیم گفته اند دروغ گو فراموش کار است. لذا اگر شخص در ارائه پاسخ صداقت نداشته باشد در یکی از این شرایط عدم راستگویی خود را بروز خواهد داد.

 

 

 

فرض کنید شخص عنوان می کند اولویت ملاک های من ایمان است. می توانید در شرایطی دیگر از او سئوال کنید میزان درآمد ماهیانه همسر باید در چه حد باشد تا مورد رضایت شما باشد؟ و یا «اگر شخصی مؤمن و معتقد با درآمدی نه چندان بالا اما تحصیل کرده به خواستگاری شما بیاید مورد قبول شما واقع می شود؟»

 
 
 

 

 

وقتی طرف مقابل شما در پاسخ به یک سئوال چشم هایش را به سمت چپ خود هدایت می کند به راستگویی نزدیک تر است و اگر چشمان خود را به طرف راست خود سوق می دهد احتمالاً به پاسخی ساختگی روی آورده است.

 

علاوه بر این صاحب نظران در زمینه مهندسی ذهن و NLP معتقدند افراد در هنگام بیان نظرات و به خاطر آوردن و ابراز صحبت های خود معمولاً به یکی از طرفین نگاه می کنند. در تمایل چشم ها به چپ فرد در حال یادآوری تصویر واقعی درگذشته است. و در تمایل چشم ها به راست فرد در حال ساخت تصاویر نو و تازه است.

 

 

 

لذا وقتی طرف مقابل شما در پاسخ به یک سئوال چشم هایش را به سمت چپ خود هدایت می کند به راستگویی نزدیک تر است و اگر چشمان خود را به طرف راست خود سوق می دهد احتمالاً به پاسخی ساختگی روی آورده است. البته در مقاله «چشم ها چه می گویند» به صورت گسترده تر معنای حرکات چشم را برای شما توضیح داده ایم.

 
 
 
 

منبع : tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 101 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

هیچ زنی از این مشكلات در امان نیست

 

زنان و دختران روزهایی از ماه عصبی و بد اخلاق می‌شوند و در واقع آنقدر تحریك‌پذیر هستند یا بقدری افسرده كه بی‌دلیل در هر فرصتی، ‌های های گریه می‌كنند، اما آیا تا به حال با خود فكر كرده‌اید كه چرا ناگهان این حالات در خانم‌ها بروز می‌كند؟

 

 

تنها شما نیستید كه از سندرم پیش از قاعدگی رنج می‌برید

 

 

این مساله یك ویژگی اخلاقی نیست و یك دلیل كاملا علمی و واقعی دارد. این علائم ناشی از شایع‌ترین بیماری زنان است و این فقط زنان اطراف یا حتی خود شما نیستید كه از این مشكل در عذاب هستید. جالب است بدانید كه بسیاری از اوقات هیچ‌كس حتی خود فرد از نوع مشكل خبر ندارد و نمی‌داند كه همه این مسائل به سندرم PMS باز می‌گردد.

 

 

 

PMS یا سندرم پیش از قاعدگی در واقع مجموعه‌ای از علائم است و یك مشكل بسیار شایع زنان محسوب می‌شود. این علائم معمولا یك یا 2 هفته قبل از قاعدگی تا چند روز پس از آن بروز می‌كند و گاه تمام زندگی فرد را مختل می‌كند. این سندرم بقدری شایع است كه تقریبا هیچ زنی نیست كه در طول عمر خود حداقل یك بار یكی از این علائم را تجربه نكرده باشد.

 

 

 

PMSمی‌تواند تمام سیستم‌های بدن را تحت تاثیر قرار دهد و علائم آن به قدری متنوع هستند كه آن را بیماری هزار چهره می‌دانند و متخصصان نزدیك به 100 تا 150 علامت را برای آن برشمرده‌اند. این علائم در هر فرد می‌تواند با الگوی خاصی بروز كند و وقتی این علائم به طور دوره‌ای تكرار شوند، تشخیص این سندرم مشخص می‌شود. شایع‌ترین این علائم شامل مواردی مثل ناپایداری خلقی، تحریك‌پذیری، زود رنجی، عصبانیت و تنش‌های عصبی، بدگمانی، ناامیدی، گریه و خشونت، انواع سردردها، میل شدید به شیرینی‌جات، افزایش اشتها، ورم دست و پا، احساس ورم و نفخ در شكم، مشكلات چشمی، گرفتگی‌های عضلانی و بروز مشكلات در دستگاه شنوایی، ادراری و گوارشی هستند. بسیاری از مشكلات حوالی بلوغ دختران جوان مثل بدخلقی، سركشی در برابر والدین، فرار از منزل و عدم حضور در كلاس‌های درس می‌تواند به دلیل این سندرم و عواقب روحی و روانی آن باشد كه اگر به آن توجه نشود تا سنین بالا تشخیص داده نمی‌شود.

 

 

 

به این ترتیب سیستمی از بدن نیست كه این سندرم آن را درگیر نكند. بیشتر علائم به صورت پایدار نیست و در زمان‌های گوناگونی بروز پیدا می‌كند ولی گاهی ممكن است فقط 5 روز در ماه این علائم محو شوند كه این خود یعنی 60 روز در سال می‌توان از این سندرم در امان بود و حدود 300 روز از یك سال در معرض این مشكلات بودن چیز كمی نیست البته خوشبختانه در واقع این میزان از شدت كمتری برخوردار است ولی آگاهی داشتن از وجود چنین اختلالی به شما كمك می‌كند تا در صورت بروز به خوبی با آن برخورد كنید.

 

 

 

PMS چطور ایجاد می‌شود؟

 

 

با وجود اینكه PMS علت اصلی سندرم پیش از قاعدگی شناخته نشده است، ولی برخی از صاحبنظران علت اصلی آن را به هم خوردن تعادل هورمون‌های زنانه یعنی استروژن و پروژسترون می‌دانند. این سندرم فقط در افرادی دیده می‌شود كه تخمك‌گذاری دارند، بنابراین می‌توان سندرم پیش از قاعدگی را به وقایع ناشی از تخمك‌گذاری دانست. خیلی وقت نیست كه پروستاگلندین‌ها شناخته شده‌اند ولی اثرات آنها روی كل سیستم‌های بدن در حال كشف است. این مواد روی همه جای بدن اثر دارند: رگ‌های خونی، مغز و سیستم ادراری ـ تناسلی از آن جمله‌اند. این مواد علاوه بر اثرات مثبت فراوان خود، می‌توانند ایجادكننده حس درد نیز باشند. به همین علت در بسیاری از مشكلات از جمله دردهای قاعدگی از مواد ضد پروستاگلندین استفاده می‌شود.

 

 

 

پیشگیری و درمان سندرم پیش از قاعدگی

 

برای تشخیص سندرم پیش از قاعدگی جداولی وجود دارد كه شما برای استفاده از آنها باید علائم روزانه را علامت بزنید و برگه را نزد پزشك خود ببرید تا به این وسیله پزشك بتواند مشكل شما را بخوبی تشخیص دهد.

 

اولین اقدامی كه پس از تشخیص PMS ضرورت دارد و هیچ اقدامی نمی‌تواند به این اندازه اثر داشته باشد، در میان گذاشتن آن با همسر و در صورت امكان با خانواده، دوستان و همكارانتان است. چرا كه برای به حداقل رساندن این علائم هیچ چیز به اندازه آگاهی، حمایت و همدلی نزدیكان و بویژه همسر اثربخش نخواهد بود. اطرافیان با دانستن این مساله بهتر شما را درك می‌كنند و می‌توانند به شما در مسیر درمان كمك كنند.

 

خوشبختانه سندرم پیش از قاعدگی با ایجاد آرامش روحی و عمل به توصیه‌های تغذیه‌ای حتی بدون درمان دارویی تا حد زیادی بهبود می‌یابد.

 

 

 

در بروز این مشكل افت قند خون بسیار شایع است و تغییر در هورمون‌های بدن، زمینه را برای بروز واكنش‌های مربوط به كاهش قند خون مساعد می‌سازد. این واكنش‌ها می‌توانند به صورت غیر متعارف مثل زودرنجی، میگرن، وحشت، گریه و عصبانیت شدید بروز كنند. بنابراین به هیچ عنوان بیش از 5 ـ 4 ساعت گرسنه نمانید، سعی كنید از چربی تا حد امكان كمتر استفاده كنید و مصرف كربوهیدرات‌های پیچیده مثل غلات را افزایش دهید. تا می‌توانید قند ساده و آبنبات و چیزهایی از این قبیل را كمتر مصرف كنید، نمك را از رژیم غذایی خود حذف كنید تا از احتباس آب و ورم جلوگیری كنید، سعی كنید تنش‌ها و استرس زندگی خود را بسیار محدود كنید و به ورزش منظم بپردازید و ویتامین‌هایی نظیر ویتامین‌های گروه B بخصوص B6 می‌تواند باعث كاهش افسردگی و ورم و كاهش میل شدید به قند شود.

 

 

 

مصرف روزانه یك عدد قرص ب كمپلكس می‌تواند كمك‌كننده باشد. سعی كنید كافئین رژیم غذایی خود را به حداقل برسانید و از نوشیدنی‌های گازدار و آماده كه حاوی شكر زیادی هستند خودداری كنید.

 

 

در نهایت در صورتی كه علائم شما با این روش‌ها بهتر نشد حتما با پزشك خود مشورت كنید.

 

 

 

دردسرهای قاعدگی دردناك

 

 

یكی از مشكلاتی كه می‌تواند به تنهایی یا همراه علائم PMS رخ دهد، قاعدگی دردناك است. حدود 50 تا 70 درصد خانم‌ها با این مشكل دست و پنجه نرم می‌كنند. پزشكان دلیل بروز این دردها را آزادسازی پروستاگلندین‌ها در بدن می‌دانند. این درد معمولا یكی دو روز قبل از قاعدگی شروع می‌شوند و در روز اول قاعدگی به اوج خود می‌رسد. این درد می‌تواند همراه بروز تهوع و استفراغ، تكرر ادرار، بی‌حالی و ضعف و سردرد باشد. دیسمنوره 2 نوع اولیه و ثانویه دارد و معمولا 2 تا 3 سال پس از شروع اولین دوره قاعدگی بروز می‌یابد. قاعدگی دردناك معمولا در مواقعی رخ می‌دهد كه تخمك‌گذاری صورت بگیرد و در غیر این صورت باید به دنبال دلایلی باشیم كه به طور ثانویه باعث بروز این دردها می‌شود. به عنوان مثال وقتی مشكلی در لگن باشد می‌تواند به طور ثانویه دردهایی همراه با قاعدگی بدهد.

 

 

 

افرادی كه چاق هستند، دخانیات مصرف می‌كنند، بچه‌دار نشده‌اند، سابقه این دردها را در مادر یا خواهر خود ذكر می‌كنند یا تحت استرس و فشارهای عصبی زیادی هستند، بیشتر دچار دیسمنوره می‌شوند. داروهایی كه معمولا توسط پزشك تجویز می‌شود مثل داروهای ضد پروستاگلندین و گرم كردن موضعی، می‌تواند درد را كاهش دهد. به علاوه توصیه‌هایی كه در مورد سندرم پیش از قاعدگی گفته شد نیز در كاهش این مورد موثر هستند.

منبع : jamejamonline.ir

shiva & hasan بازدید : 154 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

اگرچه بیشتر خانم ها تصور می‌کنند درباره قاعدگی اطلاعات کافی دارند، ولی مواردی هست که خیلی از آنان درباره‌اش بی‌اطلاع‌اند و همیشه ممکن است در این خصوص، اتفاقاتی بیفتد که تا کنون با آن مواجه نشده باشند.

 

 

این مطلب، شما را با رایج‌ ترین پرسش‌هایی که خانم ها درباره قاعدگی از پزشک متخصص زنان و زایمان می‌پرسند، آشنا می‌کند.

 

 

 

1- چرا قاعدگی، خلق و خوی آدم را عوض می کند؟

 

 

 

اصولا سندروم پیش از قاعدگی (PMS) به این دلیل رخ می‌دهد که بدن به تغییرات هورمونی، حساس می‌شود. 10 روز قبل از شروع قاعدگی، سطح هورمون‌هایی مثل پروژسترون و استروژن به سرعت تغییر می‌کنند و این تغییر سبب بروز علایمی مثل نفخ، تغییرات خلق و خو، سردرد، حساسیت پستان‌ها و خستگی می‌شود.

 

 

 

نزدیک به 90 درصد از خانم ها قبل از قاعدگی‌شان این نشانه‌ها را تجربه می‌کنند. حتی 20 درصد از آنها دچار علائم شدیدتری می‌شوند که بر فعالیت‌های طبیعی‌ زندگی‌شان و حتی بر روابط فردی آنها تاثیر می‌گذارد.

 

 

 

اما چه باید کرد؟ اول اینکه مطمئن شوید که از نظر جسمی مشکلی ندارید. بعد سعی کنید ورزش کنید، مخصوصا وقتی احساس می‌کنید خلق شما تنگ شده است. مایعات فراوانی بنوشید، حتی هر دو ساعت یک بار. اگر با این کارها بهتر نشدید از پزشک خود کمک بگیرید. مکمل‌های کلسیم و ویتامین‌ها نیز در کاهش نشانه‌های پیش از قاعدگی موثرند. گاهی مصرف قرص‌های ضد بارداری با نظر پزشک و در موارد شدید، مصرف داروهای ضدافسردگی سبب بهبود این نشانه‌ها می‌شود.

 

 

 

2- چرا گاهی اوقات قاعدگی‌ نامنظم می‌شود؟

 

 

 

عادت ماهیانه خانم ها هر 28 روز یک بار تکرار می‌شود، اما گاهی پیش می‌آید که شما دو ماه یک بار پریود می شوید و گاهی هر 26 روز ، 35 یا 42 روز یک ‌بار. قاعدگی طبیعی باید به فاصله 25 تا 35 روز رخ ‌دهد؛ یعنی از شروع اولین خون‌ریزی تا خون‌ریزی بعدی باید 25 تا 35 روز طول بکشد. بسیاری از خانم ها که قاعدگی شان در یک روز در هر ماه اتفاق نمی‌افتد (مثلا تاریخ بیست و پنجم هر ماه)، فکر می‌کنند قاعدگی‌شان طبیعی نیست. ولی این افراد نباید نگران شوند؛ زیرا لازم نیست قاعدگی دقیقا در همان روز ایجاد شود. تغییر دو سه روزه در قاعدگی، مشکل خاصی نیست. اما اگر فاصله بین دو پریود، به کمتر از 25 روز یا بیشتر از 35 روز برسد، باید با پزشک مشورت کرد.

 

 

 

عادت ماهیانه به ویژه در دوران نوجوانی و سال اول بلوغ منظم نیست، چون سیستم هورمونی بدن هنوز کار خود را به خوبی آغاز نکرده است. این امر ممکن است دو سال یا حتی بیشتر هم ادامه یابد. حدود 45 تا 50 سالگی نیز که اکثر خانم ها به سن یائسگی نزدیک می‌شوند، دستگاه هورمونی تقریبا خسته و عادات ماهیانه نامنظم می‌شوند. این حالت تا زمان یائسگی ادامه خواهد داشت!

 

 

 

حتی اگر از موضوع سن هم بگذریم، باز هم نامنظم بودن عادت ماهیانه امر بسیار مهمی نیست. اما اگر عادات ماهیانه شما مدت‌ طولانی نامنظم بود، توصیه می‌کنیم به متخصص زنان مراجعه کنید.

 

 

 

استرس، اضطراب و اتفاقات نگران‌کننده با تغییر روند تخمک‌گذاری و ایجاد اختلالاتی در ترشح پروژسترون می توانند سبب قاعدگی نامنظم شوند. مشکلات تیرویید، هیپوتالاموس یا هیپوفیز که در تولید هورمون‌های زنانه دخیل‌اند، هم می‌توانند سبب نامنظمی عادات شوند. حتی ممکن است تخمدان‌ها دچار مشکلی باشند و با وجود فرمانی که از مغز دریافت می‌کنند، هورمون کافی تولید نکنند! جالب است بدانید افزایش ترشح هورمون مردانه هم سبب نامنظمی دوره‌ها می‌شود. عفونت، تومور، فیبروم یا آندومتریوز هم می‌توانند از علل احتمالی باشند.

 

 

 

از دلایل دیگر بی‌نظمی یا قطع قاعدگی، اضافه وزن ، کاهش وزن ، اختلالات تغذیه‌ای و انجام ورزش‌های سنگین است.

 

 

 

3- چرا گاهی اوقات بین دو قاعدگی، ترشحات سفید رنگ دیده می‌شود؟

 

 

 

نگران نباشید؛ این ترشحات طبیعی هستند. این ترشحات در برخی روزها کمتر و گاهی بیشترند. غددی که داخل واژن قرار گرفته‌اند این ترشحات را تولید می‌کنند که نقش اصلی آن جلوگیری از ورود میکروب به داخل رحم است. در میان دو دوره و در زمان تخمک‌گذاری میزان ترشحات افزایش می‌یابد و وجود آن کمک می‌کند تا در این زمان اسپرم ها راحت‌تر از دهانه رحم بالا بروند و به تخمک برسند.

 

 

 

در حالت طبیعی این ترشحات، بی‌رنگ و بی‌بو هستند، اما اگر ترشحات زرد رنگ یا سوزناک یا بد بو بودند، می‌توانند نشانه بروز عفونت یا قارچ باشند. در این صورت برای جلوگیری از پیشرفت عفونت باید به پزشک متخصص زنان مراجعه کرد.

 

 

 

4- آیا استفاده طولانی‌ مدت از تامپون، شوک توکسیک می‌آورد؟

 

 

 

سندروم شوک توکسیک به دلیل عفونت باکتریایی ایجاد می‌شود و با حملات ناگهانی تب و لرز، اسهال، تهوع، درد عضلانی و بثورات پوستی مشخص می‌شود. اگر تامپون‌ها به مدت طولانی بمانند، زمینه را برای ایجاد عفونت‌های باکتریایی آماده می‌کنند. بهترین وضعیت آن است که تامپون‌ها هر 8 ساعت یک بار تعویض شوند.

 

منبع: webMD

shiva & hasan بازدید : 100 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

نیاز به جنس مخالف، یکی از نیازهای اساسی است که وقتی توسط شخصی از جنس مخالف برطرف می شود آن قدر در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می کند که مسلما هر فردی برای رسیدن به این خشنودی نسبت به جنس مخالف کشش پیدا می کند و...

 


 

نیاز عاطفی اشتیاق و خواسته ای است که در صورت ارضا شدن در فرد احساس رضایت و شادمانی ایجاد می کند و در غیر این صورت موجب احساس ناکامی و ناخشنودی در فرد می شود. شاید هزاران نیاز عاطفی وجود داشته باشد، نیاز به تفریح، تماشای فوتبال، رفتن به خرید، شرکت در مهمانی و ... بعضی از این نیازها در ما وجود دارد و بعضی دیگر وجود ندارد. اما برخی از نیازهاست که در همه ما مشترک است.

 

نیاز به جنس مخالف، یکی از نیازهای اساسی است که وقتی توسط شخصی از جنس مخالف برطرف شود آن قدر در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می کند که مسلما هر فردی برای رسیدن به این خشنودی نسبت به جنس مخالف کشش پیدا می کند و به طور قطع برای کنترل و هدایت و ارضا این نیاز در مجرای طبیعی است که اسلام ازدواج را امری مستحب موکد قرار داده است.

 

اما گاهی اوقات این کشش شکل غیر طبیعی به خود گرفته و تبدیل به اختلال می گردد. یکی از انواع این اختلالات چشم چرانی است که عمدتا در مردان مشاهده می شود. این که مشکل به چه دلیل در افراد شکل می گیرد می توان دلایل مختلفی را نام برد. به تعریف و نشانه شناسی این مشکل نخواهیم پرداخت چرا که برای همگان روشن است ولی ذکر این مطلب ضروری است که این مشکل در بسیاری از موارد علی رغم میل باطنی فرد شکل گرفته و افراد بعد از ارتکاب این عمل، عمدتا احساس گناه می کنند و همچنین سعی دارند این رفتار را مخفیانه و به دور از چشم قربانی انجام دهند.

 

 

 
 
 

به طور کلی برای بروز این رفتار چند عامل مهم را می توان برشمرد

 

 

 

* تربیت دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی

 

 

 

* قدرت تجسم

 

 

 

* جذابیتهای(محرکهای) محیطی

 

 

 

* تغذیه های فکری شامل دوستان که یک کلاس آموزشی غیر رسمی به شمار می روند و خصوصا در دوران نوجوانی بسیار نقش دارد.

 

 

 

* رسانه های گروهی، ماهواره، سایتهای اینترنتی

 

 

 

* جو خانوادگی(مانند عدم رعایت شئونات رفتاری از جانب پدر و مادر و یا پوشش نادرست مادر در منزل

 

 

 

* فیلمها و کتابهایی که در سنین نامناسب در اختیار کودک یا نوجوان قرار گیرد

 

 

 

* محرومیتهای شخصی

 

 

 

منظور از مدیریت ذهن این است که محتوای ذهن و فکرمان را خودمان انتخاب و کنترل کنیم. افراد مبتلا به چشم چرانی فاقد چنین توانایی مدیریتی هستند و وقتی انتخابی بر روی محتوای ذهن خود ندارند

 

 

 

مسلما هر فرد نیازمند آن است که از لحاظ عاطفی و احساسی مورد توجه قرار گیرد. اگر این ارضا عاطفی و احساسی به موقع صورت نگیرد، مسلما این نیاز در فرد شکل گرفته و برای تامین آن ممکن است به رفتارهای نامعقول اقدام نماید. برخی از افراد وارد روابط تعریف نشده با جنس مخالف می شوند. این دسته از افراد از لحاظ شخصیتی دارای تیپ برون گرا هستند ولی تیپ شخصیتی درون گرا رفتارهای دیگری مانند چشم چرانی را اتخاذ می کند.

 

 

 
 
 

فقدان مدیریت ذهن

 

 

 

منظور از مدیریت ذهن این است که محتوای ذهن و فکرمان را خودمان انتخاب و کنترل کنیم. افراد مبتلا به چشم چرانی فاقد چنین توانایی مدیریتی هستند و وقتی انتخابی بر روی محتوای ذهن خود ندارند، خود ذهن محتواها را پیدا کرده و کار می کند که مسلما محتوای انتخابی ذهن ما تحت تاثیر آرزوها، نیازها، اضطراب، کمبودها و ناکامی ها و ... خواهد بود. وقتی ذهن ما درست کار نکند و تنها تحت تاثیر ناکامی ها باشد مسلما بر روی رفتار هم تاثیر نامطلوبی خواهد گذاشت.

 
 
 

 

 

حال برای رفع این مشکل چه باید کرد؟

 
 


اگر شما فردی هستید که از این مشکل رنج برده و دایما احساس گناه می کنید بهتر است که به این نکات توجه داشته باشید:

 
 
 

 

 

* این تعهد را در خودتان ایجاد کنید که به محض قرار گرفتن در موقعیت چشم چرانی، فرمان توقف یا "ایست" به خودتان بدهید. این تمرین را می توان از موقعیتهای خنثی آغاز کرد. مثلا وقتی مشغول تماشای تلویزیون، یک فیلم، یک شی و .. هستید این فرمان را به خودتان بدهید و خودتان را موظف کنید که مثلا پانزده دقیقه به تماشای آن صحنه نپردازید. از آن طریق می توانید بر روی نگاههای خود کنترل بیشتری بیابید و هنگامی که در موقعیت تحریک کننده قرار بگیرید بر روی رفتارتان تسلط بیشتری داشته باشید.

 
 
 

 

 

* به طور قطع افرادی که دچار مشکل چشم چرانی هستند خوب می دانند که در چه موقعیتهایی و در مقابل چه افرادی بیشتر دچار این مشکل می شوند لذا توصیه می شود حتی الامکان این موقعیتها را شناسایی کرده و از قرار گرفتن در این موقعیتها احتراز کنند.

 

 

 

* اگر ناخواسته در چنین موقعیتهایی قرار گرفتید(مثلا در یک اتاق انتظار و یا آسانسور با تعداد زیادی خانم رودر رو شدید) آرامش خودتان را حفظ کنید، چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید فکرتان را متمرکز کنید. به خاطر داشته باشید که این یک موقعیت طبیعی است که هر کسی می تواند در معرض آن قرار بگیرد اما شما به خاطر مشکلی که داشته اید با این نوع موقعیتها دچار چالش می شوید. در هر حال سعی کنید نگاه خود را متوجه محرکهای خنثی محیط مانند مطالعه مجله، نگاه کردن به زمین و در صورت امکان به ترک موقعیت بپردازید.

 

 

 

* موفقیتها و شکستهای خود و همچنین موقعیت هر کدام از آنها را ثبت کنید. ثبت این موارد و این خود نظاره گری، بر توانایی کنترل شما می افزاید.

 

 

 

* زود تسلیم نشوید احساس ناکامی، رنجش، اضطراب، خشم و تنفر و .. احساساتی است که مسلما با تلاشهای شما برای غلبه بر این مشکل توام می شود. بنابراین زود نا امید نشوید. اگر تمرکزتان را حفظ کرده و به تلاشتان ادامه دهید این احساسات زودگذر خواهد بود.

 
 
 

 

 

چشم چرانی اگر به صورت عادت در آمده باشد همچون خصایص طبیعی و ذاتی، دامنه دار و پرنفوذ می گردد و به منزله طبیعت دوم در می آید. در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد

 

 

 

* طرد افکار شیطانی برای کنترل نگاه باید اندیشه را از نفوذ افکار شیطانی دور نگه داشت زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است.

 

 

 

* تقویت اراده چشم چرانی اگر به صورت عادت در آمده باشد همچون خصایص طبیعی و ذاتی، دامنه دار و پرنفوذ می گردد و به منزله طبیعت دوم در می آید. در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد.

 
 
 

 

 

آنچه در شروع کار مهم است خواستن و انگیزه داشتن است.

 

 

 
 
 

برای مبارزه با چشم چرانی باید دو کار انجام داد:

 

 

 

* به خواسته نفس پاسخ داده نشود.

 

 

 

* عادت پسندیده ای جایگزین گردد و خود را به کارهای مناسب و مطلوب مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول ساخت.

 

منبع:تبیان

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 278
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,416
  • بازدید ماه : 2,344
  • بازدید سال : 15,519
  • بازدید کلی : 170,959
  • کدهای اختصاصی