loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 148 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

سه عامل مهم افراد را به طرف ازدواج و تشکیل خانواده سوق می دهد: نیاز اقتصادی، میل به فرزند و عشق. میل به فرزند که همان علاقمندی به بقای نسل و حفظ نوع می باشد، عشق یا لذت جنسی یا نیازهای اقتصادی به عنوان مقدمات وصول به این هدفند. از لحاظ جهان شناسی، وظیفه خانواده (زن و مرد) تنها امتداد نسل است و نیازهای اقتصادی یا شهوانی به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به این هدف بزرگند.

 

احترام و گذشت

شما باید در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارید. نزدیکی یک زوج هیچ گاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سۆال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد.

این اصل متضمن دوام و خوشبختی یک خانواده است. وفاداری به همسر، وفاداری به عشق را به ارمغان می آورد.

 

برنامه ریزی برای زندگی

توجه داشته باشید که از نظر جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی صلاح نیست که یک زوج بلافاصله پس از ازدواج بچه دار شوند و حداقل در سال اول زندگی می بایستی از روش های پیشگیری از بارداری استفاده نمود. بهترین سن حاملگی برای زن بین 20 تا 30 سالگی است. حاملگی پیش یا پس از این سنین، احتمال خطرات برای سلامتی جنین و مادر را می افزاید. سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل 1 سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد. هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده، ارضای غریزه جنسی و شهوانی نیست، بلکه تولیدمثل است. بدون شک، خالق بزرگ هستی خواهان تداوم زندگی انسان روی کره خاکی است و تنها راه تداوم نسل بشر، آمیزش جنسی است. ولی هدف اصلی ازدواج، ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه عاملی ورای تمتعات جنسی است که عبارت است از تولید نسل.

 

تناسب های ضروری

تناسب فرهنگى، اعتقادات و مذهب، تحصیلات، شناخت كافى از شرایط یكدیگر، بلوغ فكرى و عاطفى و غیره از عوامل موثر در زندگى موفق است. تناسب فرهنگى یكى از مهمترین عوامل در امر ازدواج است، زیرا معمولا هر فرد واجد خصوصیات و سطح فرهنگ متفاوت است كه در آن رشد و زندگى كرده و در بیشتر موارد بر اساس آن آموخته ها رفتار مى كند. در نتیجه دو نفر هرچه از نظر فرهنگى و اجتماعى به هم نزدیكتر باشند سازگارى آنها پس از ازدواج بیشتر و آسان تر خواهد شد.

 

اهمیت دادن به اعتقادات و باور هاى مذهبى یكى از اساسى ترین معیار هاى انتخاب همسر است. با توجه به این واقعیت ها، حتما باید قبل از ازدواج زوجین به این امر توجه داشته باشند.

 

داشتن تحصیلات یكسان و متناسب هم در زندگى موفق بسیار موثر است. در بیشتر مواقع دیدگاه و بینش فرد تحصیل كرده نسبت به محیط خانوادگى و مسائل و مشكلات، واقع بینانه تر و منطقى تر است. بلوغ فكرى و عاطفى عامل دیگرى براى ازدواج موفق است. رشد عاطفى و فكرى مناسب در پایدارى زندگى زناشویى نقش بسزایى دارد. چرا كه فرد در زندگى نیاز به توانایى فكرى و عاطفى مطلوبى دارد كه داشتن یك ازدواج موفق و رسیدن به بلوغ عاطفى، مهم ترین عامل برقرارى آرامش افراد است. احساس مفیدبودن و ثبات اجتماعى در افراد متاهل بیشتر است و متاهل ها نسبت به مجردها ارتباطات اجتماعى بهترى برقرارمى كنند. البته اگر ازدواج موفق باشد تمام این تاثیرات بیشتر مى شود.

منبع:پزشکان بدون مرز، برنا

shiva & hasan بازدید : 160 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

بهترین وقت ازدواج

از تنهایی وحشت داشت و خوب می دانست که آرزوی پدر و مادر پیرش را تنها او می تواند برآورده سازد. ازهم سن و سالانش تقریباً تنها او مانده بود. دیگر هیچ بهانه ای نداشت، زیرا دوران سربازی اش را به اتمام رسانده بود و با درآمدی که داشت می توانست به راحتی خرج یک زندگی را بدهد. یکی از مهمترین دلایلش این بود که دلش نمی خواست اختلاف سنی اش با بچه هایش زیاد باشد. دلش می خواست مستقل شود و از طرفی از دست حرف و حدیث مردم راحت شود. به تازگی شنیده بود که اداره به متأهلها خانه یا زمین می دهد...

 

اینها همگی بخشی از معیارهای ناپخته اما قدرتمندی است که در جامعه امروز اصل انتخاب آگاهانه و هوشمندانه را کمرنگ کرده است. به راستی آیا می توان با قوانین از پیش تعیین شده، وارد سرنوشت و روحیات و خلقیات انسان دیگری شد؟ مگر نه این است که انسان از روحی بزرگ و نامحدود به وجود آمده است، پس چگونه می توان قوانین این روح نامحدود را با قوانین محدود و شرعی شده قیاس کرد و بر مبنای آن مهمترین و جدی ترین تصمیم زندگی را گرفت.

 

وقت ازدواج, بهانه های اشتباه برای یک انتخاب

 

ازدواج موضوعی نیست که بتوان برای آن قانون و فرمول تعیین کرد و همه را وادار به رعایت این قانون کرد. بر این اساس، سن ازدواج را هم شرایط روحی و آمادگی و نیاز درونی هر فرد مشخص می کند. این که بخواهیم بدون در نظر گرفتن شرایط و آمادگی روحی و روانی، ازدواج کنیم به تبع آن باید شاهد هر گونه اتفاق و رویداد ناخوشایندی هم در زندگی مان باشیم.

 

بهانه های اشتباه برای یک انتخاب

اگر به آمار طلاق و عوامل جدایی ها توجه کنیم، می بینیم که اکثر این ازدواج های بی سرانجام با ظاهری ترین شباهت ها و یا تفاهم بر مبناهای سست و در بعضی موارد، توهمی شکل گرفته است که پس از مدت زمانی کوتاه سطح شکافته و زوجین به عمق حقیقت وجودی فرد مقابل پی خواهند برد و متأسفانه در اکثر مواقع این شناخت زمانی اتفاق می افتد که تقریباً کار از کار گذشته است.

 

همکلاس بودن، همکار بودن، هم رشته بودن، هم زبان و هم فرهنگ بودن، هم سطح و هم مذهب بودن، تنها رضایت داشتن خانواده ها و هزاران دلیل ریز و درشتی که همگی بر پایه ای از شرطی شدگی های ذهن بنا شده است، می تواند نمونه ای از معیارهایی باشد که تنها در سطح مانده است، اما آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که هدف نهایی از ازدواج چیست و چرا انسانها ازدواج می کنند؟

 

قرآن می فرماید: که ما زن و مرد را مایه آرامش هم قرار داده ایم تا در کنار هم آرامش یابند، اما اصلاً چگونه می توان به آن آرامش دست یافت؟ این آرامش در کجای زندگی یافت می شود؟

 

در کنار موهبت های بی انتهای خداوند، ازدواج کردن هم یکی از این نعمتهای بی شماری است که به جرأت می توان گفت، از مهمترین و اساسی ترین و حتی سرنوشت سازترین انتخابهای انسان است.

 

ازدواج یعنی پیوند دو روح که در دو جسم زندگی می کنند. ژرف اندیشان، ازدواج را تجربه یگانگی و یکی شدن دو فرد دانسته اند، بهتر است بگوییم یکی شدن دو روح و زمانی این آرامش به معنای حقیقی خود می رسد، که این یگانگی با تمام وجود اتفاق افتاده باشد.

 

یگانگی اتفاق نمی افتد جز با انتخاب هوشیارانه و همذات پنداری. اما این هوشیاری چه زمانی رخ می دهد و چگونه می توان با درایت و تیزبینی تن به ازدواج داد؟ عده ای معتقدند تا زمانی که زیر یک سقف زندگی نکنیم، نخواهیم توانست طرف مقابل را بشناسیم و دیده شده که بسیاری از زوجها زودتر از احساس نیاز به ازدواج، ازدواج کرده اند. البته منظور از نیاز، چیزی فراسوی نیازهای مادی و جسمانی شرطی شده است.

ازدواج تکامل یافتن و تعالی یافتن است. حال اگر این انتخاب آگاهانه و هوشیارانه صورت گیرد، می توان تقریباً به همان آرامشی رسید که قرآن کریم از آن یاد کرده است

 

کی و چه وقت ازدواج کردن، موضوعی است که افراد زیادی از جمله متخصصان تلاش کرده اند تا در این زمینه به یک جواب روشن و قاطع درباره سن ازدواج برسند. جوابی که برای همه کاربرد داشته باشد. چیزی شبیه یک فرمول یا معادله که بی قید و شرط برای همه یکسان باشد. حال در این میلان اصلاً فرقی نمی کند که کسی میل و نیاز به ازدواج را در خود احساس می کند و یا اینکه فردی دیگر اصلاً حس نمی کند، اما به محض اینکه سنش به فرمول معادله نزدیکتر شد، تحت فشار اطرافیان، مجبور است که تن به ازدواج بدهد و یا آنقدر ذهنش در دامهای شرطی شده گیر کرده است که در خیالات خود دچار خودفریبی می شود. اما در حقیقت ازدواج به سن و سال نیست، بلکه به حس و حال درونی است، به احساسی فرای احساسات زمینی.

 

ازدواج تکامل یافتن و تعالی یافتن است. حال اگر این انتخاب آگاهانه و هوشیارانه صورت گیرد، می توان تقریباً به همان آرامشی رسید که قرآن کریم از آن یاد کرده است. زمانی که روح، آمادگی لازم را برای ازدواج کردن مشاهده کرد و این نیاز درونی آشکار شد، دیگر به هیچ قیمتی بیرون راندنی نیست؛ حتی اگر با آن بجنگی و بخواهی از فکرش رهایی یابی، زیرا دیگر جزیی از خودت است...

 

چه کسی می تواند بگوید که دامنه و عمق تأثیر ازدواج و گستره دگرگونی و تغییری که می تواند در زندگی افراد ایجاد کند تا چه مرزهایی کشیده می شود؟ !پس بهتر است عمیقاً مراقب و هوشیار بود. زیرا به جز خودمان هیچ کس دیگری حاضر نیست تاوان سنگین بزرگترین و جدی ترین تصمیم زندگیمان را بدهد.

 

در چه سنی باید ازدواج کرد؟

برای ازدواج علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی ، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران 18 تا 24 سال و برای پسران 24 تا 28 سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن 2 تا 6 سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود. در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از 20 سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.

 

معیارهای یک ازدواج موفق چیست؟

انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است

منبع: سیمرغ، پزشکان بدون مرز

shiva & hasan بازدید : 145 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

دلایل افزایش سن ازدواج جوانان

جامعه‌ای که می‌کوشد تا به لایه‌های مسائل اجتماعی نفوذ کند و به تمامی طیف‌های انسانی اعم از سنی/ جنسی با پایگاه‌های اجتماعی مختلف شهری، روستایی و... بپردازد با بحران کمتر اجتماعی روبه‌رو می‌شود یا توان برخورد مناسب با آن را دارد و مداخله در بحران را با هزینه کمتری تامین و رضایتمندی بیشتری را جذب می‌کند. ازدواج تشکیل زندگی مشترک در تمامی جوامع برای بقای نسل انسان و خانواده از ضروریات و مورد احترام و حتی از اولویت‌های مهم محسوب می‌شود و می‌باید برنامه‌ریزی مناسبی برای سازوکارهای آن در نظر گرفت.

 

بخشی از آن را عرف، سنت‌ها و باورها تشکیل می‌دهد به همین دلیل است دختر و پسری که تصمیم به ازدواج می‌گیرند اگر معیارهای تعیین‌شده را بپذیرند شاید راحت‌تر از این مسیر اما از سوی دیگر جهان رو به تحول است علوم اجتماعی (جامعه‌شناسی، دانش اجتماعی) این اجازه را ندارد که به تحولات پیش‌رو گزینه خوب یا بد بودن بدهد و به قضاوت بنشیند.

 

پرداخت واقع‌گرایانه و مشاهدات بدون برداشت شخصی در مورد تحولات شرایط بهتری برای مطالعه و بررسی به وجود می‌آورد در کشور ما نیز به تعاریف جدیدتری از زبان جوان می‌رسیم او تمایل به نگاه دیگری دارد او سنت‌ها و هنجارها را دستکاری می‌کند، قانون ازدواج را نقد می‌کند و آن را به قضاوت می‌نشیند. خواستگاری یا جلسه معارفه، سفره عقد، مهریه، جشن عروسی فی‌نفسه مشکلی ندارند اما در طول زمان دستخوش تغییراتی شدند که به جای نقش سازنده شروع زندگی مشترک را دشوارتر کرده است. آیا می‌توان با صراحت گفت که این سنت‌ها مشکل دارند؟ یا اینکه برداشت نادرست ما، آنها را به این شکل درآورده است. هرچه مسائل پیرامون ازدواج دشوارتر می‌شود بر حاشیه‌های آن نیز افزوده می‌شود و مدت‌ها باعث رنجش زوجین و اطرافیانشان می‌شود و به تدریج به حس بیزاری منجر می‌شود.

 

یکی از مسائلی که در حال حاضر با آن روبه رو هستیم تاخیر در ازدواج جوانان است و به راحتی نمی‌توان شاخص‌های آن را مشخص کرد اما بی‌شک متغیرهایی را که با یک مشاهده ساده می‌توانیم ببینیم کم نیستند. مثلا مساله اقتصادی و توان مالی و نگرانی از تورم و درست در نیامدن پیش‌بینی‌های مالی زندگی، جوان را نگران می‌کند. سوالی که بسیار می‌شنویم، آیا می‌توانم قرض‌هایم را بدهم؟ اقساط وام را به موقع بپردازم؟ اگر چک‌هایم برگشت بخورد! اگر نتوانم اجاره‌بها را بپردازم! اگر از شغلم اخراج شوم و... یا اینکه جوان ازدواج را جزء لاینفک زندگی می‌داند و به آن به‌عنوان یک اصول زندگی می‌نگرد و به آن تن می‌دهد بدون آنکه به باور ازدواج برسد چون دیگران این کار را کردند من هم باید انجام دهم این نوع نگاه نیز می‌تواند سرخوردگی‌هایی ایجاد کند. زوج‌هایی را می‌بیند که بعد از سال‌ها زندگی از ازدواجشان خوب نمی‌گویند چه در محاوره‌های معمولی یا لطیفه‌ها و... با حسرت از دوران تجرد یاد می‌کنند مبادا ازدواج کنی! بالا رفتن سن ازدواج دارای رویکردهای متعددی است.

 

1-آیا ازدواج با تعریفی که در حال حاضر در آن قرار داریم باعث این بی‌میلی شده است؟

2-اگر به تدریج ساختار ازدواج تغییر شکل دهد باز هم جوان تمایلی به آن ندارد؟

3-اگر ازدواج با همین شکل و شیوه باشد ولی شرایط تحقق آن آسان شود شاهد کاهش سن ازدواج در آیند خواهیم بود؟

4-اگر جوان وضعیت اقتصادی را باثبات بیابد تمایل به ازدواج در سن پایین‌تر پیدا می‌کند؟

5- افزایش سن ازدواج یعنی دلزدگی از ازدواج دائمی و ترغیب شدن به ازدواج‌های کوتاه یا هم خانه‌شدن؟

سوالات بی‌شمار است، اگر نیم‌نگاهی به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و شب‌های گروهی جوانان بیندازیم با کوهی از دغدغه‌ها مواجه می‌شویم. برخی ناکارآمدی‌های سازمان‌های متولی جوانان را نمی‌توان نادیده گرفت. همانطور که جوانان به‌راحتی و ساده ازدواج می‌کنند و ادامه دهنده پشتیبان خود هستند و تن به هنجارها می‌دهند، می‌پذیرند آنچه که مربوط به این فصل زندگی‌است، در آن طرف جوانان دیگر هستند که پرسش‌هایی دارند و بخش قابل توجهی از جامعه را به خود اختصاص داده‌اند و حتی رو به افزایش‌اند. مجرد، متاهل، مجرد متاهل، متاهل مجرد نقش فشارهای اجتماعی را برای این انتخاب مهم زندگی نمی‌توان نادیده گرفت بسیاری از جوانان وقتی ازدواج می‌کنند می‌باید پاسخ مناسب و قانع کننده‌ای برای ازدواج کردن خود داشته باشند دوستان، جوانان فامیل و... منتظر واکنش‌های او بعد از ازدواج هستند.

ازدواج جوانان,افزایش سن ازدواج جوانان

در آن طرف جوانی که تمایل به ازدواج ندارد یا سن بالاتری دارد نیز می‌باید پاسخ مناسب و قانع‌کننده‌ای برای ازدواج نکردن به پیرامون خود داشته باشد وگرنه باید انگ مجرد ماندن را بر پیشانی‌اش بپذیرد و خود را به قضاوت عجولانه و نه چندان درست جامعه بسپارد. چرا تا حالا ازدواج نکرده، نمی‌خواهد ازدواج کند. بروز اتفاقات ناخوشایند بعد از ازدواج فرد را نگران می‌کند یکی از مسائلی که در حال حاضر به نظر می‌رسد جای بررسی و تجدید نظر دارد مبحث مهریه است که متاسفانه از آن به عنوان یک اهرم فشار، حق سکوت و... استفاده می‌شود و تبدیل به غولی شده است که وحشت‌آور‌ است این نوع مهریه نه‌تنها باعث ترس از ازدواج می‌شود و هیچ کمکی به زن نمی‌کند بلکه به تحقیر زن نیز می‌انجامد و جوانان می‌باید با تشریک مساوی با هم بتوانند راه‌حلی برای این مشکل پیدا کنند.

 

افزایش آمار طلاق و بیوگی می‌تواند سن ازدواج را بالا ببرد. بیکاری جوانان تحصیلکرده و انتظار قرار گرفتن در شغل مناسب خود، نبود امنیت شغلی در هر حرفه‌ای چه آزاد و چه دوستی، نبود قوانین مناسب تامین اجتماعی و کار، گرانی مسکن و اجاره‌بها، کم ارزش شدن پول، بی‌ثباتی اقتصادی، توقعات غیرواقع‌بینانه خانواده‌ها از یکدیگر و از عروس و داماد آینده‌شان تحت فشار قرار دادن آنان با شیوه دلسوزی، هراس از تشکیل خانواده (تعهد مسوولیت‌پذیری) ورود اندیشه‌های جدید به حوزه خانواده، تغییر رویکردهای متعدد و متنوع جوانان از سنت به مدرنیته، احساس شکست در رابطه‌های قبلی انتقام با ازدواج نکردن، نبود درک‌مناسب و متعامل پرداخته در دوستی‌ و داشتن توقع به جای انتظار معقولانه، دروغ گفتن به یکدیگر، اغراق‌گویی باعث دلزدگی آنان از جنس مخالف شده است.

 

نبود تعریف شفاف و درست از عشق و دوستی که در آن قرار دارند برخی از جوانان در رابطه‌هایی که وارد می‌شوند دچار سرگردانی شده دوستی‌های افراطی، روابط غیرسالم، مدعی بودن و طلبکار شدن از همه، نبود شناخت کافی از تفاوت‌های جنسیتی زن و مرد، وعده‌های غیرواقعی دادن برای ماندن در دوستی به هر بهایی، در اکنون بودن بدون داشتن چشم‌اندازی از این نوع دوستی‌ها، رها کردن غیرمنتظره طرف مقابل، درگیر شدن با احساسات و عواطف شخصی و... بخشی از سال‌های جوانی آنان را درگیر می‌کند و فرسودگی روانی ایجاد کرده و مشت را نمونه خروار می‌بیند و نسبت به جنس مخالف بی‌اعتماد شده و بیزار می‌شود. دوست ندارم ازدواج کنم چون همه مردها اینطوری‌اند! چون همه زن‌ها مثل هم‌ هستند! نداشتن اعتماد به نفس؛ آیا استقلال لازم چه از نظر مالی و چه از نظر فکری برای به دست گرفتن زندگی مشترک دارم؟

 

خانواده‌ها به دلیل نگرانی از وضعیت جامعه فرزندان خود را مستقل نمی‌کنند و آنان بیش از پیش درون خانواده می‌مانند و فرصت آزمون و خطا در جامعه بزر‌گ‌تر از خانه، از آنان گرفته می‌شود و به اضطراب جوان در رویارویی با فصل مهم زندگی یعنی ازدواج می‌انجامد. تصور اینکه ازدواج در سن بالا عاقلانه‌تر است و ریسک‌پذیری کمتری دارد. جوان امروز می‌خواهد همه چیز داشته باشد بعد ازدواج کند یا حداقل پس‌انداز، مسکن، اتومبیل، تاخیر در ازدواج برایش مهم نیست فکرکردن به ازدواج در سال‌های آینده هر وقت موقع‌اش شد ازدواج می‌کنم دیر نمی‌شود. وابستگی به خانواده، ترس از دست دادن امکانات خانواده و کاهش روابط عاطفی، چشم و هم‌چشمی‌ها، جشن عروسی را پرهزینه و تجملاتی کرده است در حال حاضر در جامعه ما این نوع روابط پنهانی است اما نمی‌توان شیوع آن را نادیده گرفت و در آینده نه چندانه دور شاهد ازدیاد این نوع زندگی‌ها خواهیم بود. آیا در آینده می‌توان تصور کرد که عروس و دامادهایی را ببینیم که موهای سپیدتری دارند در آن زمان برداشت جامعه چه خواهد بود خوب یا بد؟

منبع:آرمان

shiva & hasan بازدید : 184 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

در زندگی هر کدام از ما، والدین‌مان نقش مهمی دارند اما گاهی دخالت‌های نابجای آنها می‌تواند آسیب‌های فراوانی داشته باشد به خصوص در مرحله انتخاب همسر، وقتی مخالفت‌های آنها آنقدر زیاد باشد که امکان تصمیم‌گیری را از ما بگیرد. اما در این مواقع چه باید کرد؟معمولا چه قبل از ازدواج، چه بعد از ازدواج حضور والدین و همیاری و کمک‌شان می‌تواند مفید و موثر باشد و ما این امر را کتمان نمی‌کنیم و چه بسا در ابتدای زندگی زناشویی کمک‌های ‌مالی آنها، راهنمایی‌هایشان و همچنين دلگرمی ‌آنها کمک فراوانی به زوج‌ها كرده و مسیری را برای آنها مهیا مي‌کند تا آجرهای زندگی آنها تا به آخر درست و صاف روی هم چیده‌ شود و بالا رود. اما والدین همان‌قدر که می‌توانند تاثیرگذاری مثبت داشته‌ باشند، می‌توانند تاثیرگذاری منفی هم داشته باشند که تشخیص تفاوت بین این دو حالت کار چندان ساده‌ای نیست. در اینجا ضمن بررسی این اختلاف‌نظرها، درباره سبک‌های ازدواج هم بحث می‌کنیم و اینکه هرکدام چه معایب و مزایایی دارد.

 

تصمیم‌گیری برای ازدواج,قبل از ازدواج,

 

همه انسان‌ها احساس تعلق به گروه و به‌خصوص خانواده را دوست دارند، حالا کسانی که از خانواده‌هایشان به طور کلی جدا می‌شوند و بدون رضایت آنها زندگی مشترک تشکیل می‌دهند، ممکن است در سال‌های اول چندان به مشکل برنخورند، اما بعد از چند سال همین احساس بدون خانواده بودن غم‌هایی را برایشان به ارمغان می‌آورد که می‌تواند در زندگی تاثیرات بدی را به‌جا بگذارد.

 

انتخاب نهایی با چه کسی است؟

پدرها و مادرها وقتی قبل از ازدواج می‌گویند: «تو باید با شخص موردنظر من ازدواج کنی» یا «تو نباید با فرد موردنظرت به فلان دلایل ازدواج کنی و من او را دوست ندارم» و... اینهاباعث به وجود آمدن کدورت می‌شود و خواه ناخواه از فرزندشان فاصله می‌گیرند. شاید اینجا این سؤال پیش بیايد که پدرها و مادرها تا کجا می‌توانند برای ازدواج فرزندشان نظر بدهند؟ والدین نباید به گونه‌ای رفتار کنند که فرزندشان احساس کند از خودش هیچ اراده‌اي ندارد. باید به جرات گفت در این موضوع نظر نهایی را باید خود فرزند بدهد چون یک عمر زندگی را با یک مسئولیت بزرگ پیش‌رو دارد وکسی تا آخر این مسئولیت را به دوش می‌کشد که خودش از اول انتخاب کرده‌ باشد. در واقع بهترین حالت این است که والدین نظر موافق یا مخالف خودشان اعلام را کنند ولی در نهایت تصمیم‌گیری را به عهده خود فرزند بگذارند. پدر و مادر باید به جای دخالت کردن در كار فرزندشان این فضا را به او بدهند تا خودش فکر کند و تنها به اعلام نظر قناعت کنند.

 

همیشه حق با پدر و مادرها نیست

امروز فضای سنتی ازدواج تا حد زیادی تغییر کرده‌ و بچه‌ها ترجیح می‌دهند خودشان انتخابگر باشند و تصمیم بگیرند و انصافا باید گفت گاهی ملاک‌های واقعی‌تری هم برای ازدواج دارند. مثلا من بین مراجعانم جوان‌هایی را داشتم که وقتی درباره دلایل مخالفت‌های والدین و نظرات خودشان صحبت می‌کردند، می‌دیدم دلایل بچه‌ها خیلی منطقی‌تر است. البته در کشور ما نمی‌توان بدون خانواده‌ زندگی کرد. اگر خانواده‌ها برای ازدواج موافق نباشند بچه‌ها هم امروز به مشکل برمي‌خورند و هم فردا. آنها چند سال بعد از ازدواج مشکلاتی هم در رابطه‌شان و هم احساسات بدی را درون خودشان تجربه می‌کنند. وقتی جوانی با خانواده‌اش قهر باشد عملا با خودش و همه آدم‌‌های اطراف به طور ناخودآگاه دچار تنش‌هایی می‌شود، اضطراب‌ها و احساس گناه را تجربه می‌کند و همه اینها می‌تواند روی زندگی شخصی و زناشویی تاثیر منفی بگذارد.

 

ازدواج پنهانی چه عواقبی دارد

متاسفانه برخی مواقع هیجان‌ها و آن کودک درون بر رفتارهای ما مسلط می‌شود و ما را به سوی تصمیم‌گیری‌هایی می‌برد که شاید در شرایط عقلانی به آنها تن ندهیم، تنها چیزی که فکر می‌کنیم این است که من او را دوست دارم پس باید با او ازدواج کنم و تحت تاثیر همین هیجانات و احساسات اقدام هم می‌کنیم و بدون اطلاع پدر و مادر تن به ازدواج می‌‌دهيم، در چنین موقعیتی اول از همه باید در نظر بگیریم تمام مسئولیت این انتخاب بر عهده خودمان است و نباید انتظار داشته ‌باشید والدین به همین راحتی‌ها شما را ببخشند. اگر خودتان را هم جای آنها بگذارید می‌بینید، حق دارند. زمان می‌برد تا وضعیت به حالت عادی برگردد، حتی ممکن است تا مدت‌ها واکنش‌های منفی بسیاری چون متلک، حرف‌های نامناسب و... از خود بروز ‌دهند. اما بچه‌ها باید عذرخواهی كرده و سعی کنند آرامش را به همراه هم به فضا بازگردانند تا نشان دهند که انتخاب درست بوده ‌است. در چنین شرایطی شاید پدر و مادر ببخشند و آن اعتماد گذشته بازگردد و شاید هم شرایط هیچ وقت عادی نشود.

تصمیم‌گیری برای ازدواج,قبل از ازدواج,

چه زمانی خودتان باید برای ازدواج تصمیم بگیرید

هرچند دل‌کندن سخت است ولی پیشنهاد ما این است که بدون رضایت والدین تن به ازدواج ندهید، مگر اینکه پدر و مادر یا آگاهی مناسب یا سلامت روانی چندانی نداشته باشند. مثلا پدری را می‌شناختم که دچار بیماری پارانوئید بود و با همه رفتار‌های اطرافیان دچار سوءظن می‌شد، مسلما مخالفت چنین پدری با ازدواج جای اما و اگر بسیاري دارد. در چنین جاهایی شاید ازدواج بدون رضایت خانواده چندان بد نباشد چرا که همان محیط ناسالم خانواده می‌تواند آسیب‌زا باشد، چون پدر و مادرهایی که به لحاظ روانی چندان سالم نیستند برای اعضای خانواده و فرزندانشان نیز تصمیمات ناسالمی می‌گیرند. البته ناگفته نماند که بهتر است در چنین مواردی حداقل با یک مشاور مشورت کنید تا مطمئن شوید تصمیم درستی گرفته‌اید.

 

با مخالفت شدید والدین چه کنیم؟

اگر پدر و مادر به هیچ عنوان با ازدواج موافقت نمی‌کنند، جنگیدن با آنها اصلا توصیه نمی‌شود، فرزندان بايد آنقدر درایت داشته ‌باشند تا بتوانند با دوستی و جلب اعتماد با پدر و مادر کنار بیایند، کمک یک مشاور هم می‌تواند در چنین مواقعی بسیار کمک‌کننده باشد، چرا که می‌توان با تشکیل جلسات و گفت‌وگوهای گروهی به همراه مشاور، فضا را کمی بازتر کرد تا والدین تا حدی نرم شوند. بهترین راه در اینجا صبور بودن است حتی تا چند سال، شاید کمی مشکلات سبک‌تر شوند، اگر هم مشکلات حل نشوند اما این اطمینان‌خاطر وجود خواهد داشت که به اندازه کافی سعی خود را کرده‌اید و هیچگاه احساس گناه نخواهید کرد.

 

کدام بهتر است؟

من نه کاملا ازدواج به سبک سنتی را توصیه می‌کنم نه غیر سنتی را بلکه می‌گویم باید چیزهای خوبی را که در ازدواج سنتی وجود دارد با خوبی‌های ازدواج غیر سنتی ترکیب کرد تا بهترین تصمیم گرفته شود. باید بدانید هنر ما در تلفیق است نه در حذف یکی به نفع دیگری.

 

ازدواج‌‌های سنتی روز به روز کمتر می‌شود

آمار ازدواج‌های سنتی روز به روز کمتر می‌شود به‌خصوص در شهرهای بزرگ و در میان افراد تحصیلکرده، از جهت دیگر فاصله نگرش بین پدر و مادرها و بچه‌ها روزبه‌روز بیشتر می‌شود چرا که والدین خودشان را به روز نمی‌کنند و در نتیجه تفاوت سلیقه‌ها بیشتر می‌شود و همین می‌تواند تنش‌ها را بیشتر کند. گاهی والدین فراموش می‌کنند که دیگر گذشت آن دورانی که در مهمانی‌های زنانه یا حمام‌ها برای پسرانشان همسر انتخاب می‌کردند، حالا بچه‌ها می‌خواهند خودشان انتخاب کنند. از طرف دیگر گاهی ملاک‌های پدر و مادر خیلی متفاوت از بچه‌هاست چون عموما از نظر آنها ظاهر، میزان تمکن مالی، اصالت خانواده و... مهم است در حالی که فرزندان این‌طور فکر نمی‌کنند. 

منبع:مجله ایده آل

shiva & hasan بازدید : 147 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

معمولا تمام هم و غم افراد در دوران عقد این است كه نامزد خود را بهتر و كاملتر بشناسند. در این راستا بسیاری از خانم ها در مورد رابطه نامزدشان با مادرش نیز کنجکاو و حساس می باشند. آنچه در این راستا جالب توجه می باشد آن است كه دقت به نحوه رفتا همسر با مادرش در شناخت شخصیت و ویژگی های اخلاقی او به فرد مقابل(نامزد) كمك شایانی كرده و او را نسبت به اخلاق و روحیات همسرش آگاه تر می سازد. در ذیل به برخی از رفتارهای پسران با مادرشان و شناخت حاصل از آن اشاره می شود.

 

1. برخی از پسران در همه شرایط به مشورت با مادرشان نیاز دارند

رفتار مرد بالغی که حتی بعد از ازدواج به مشورت با مادرش نیازمند است و نمی تواند بدون دانستن نظر مادر خود تصمیم بگیرد کمی ناامیدکننده به نظر می رسد. البته که احترام به نظرات مادر و پدر ضروری است، ولی وقتی این احترام به صورت یک وابستگی و نیاز در آمده باشد می تواند نشانه عدم اعتماد به نفس یک مرد باشد. اگر مردی نتواند به تصمیمات خود اعتماد کند در جلب اعتماد همسر خود نیز موفق نخواهد بود. این افراد به دلیل اینكه از مستقل زندگی کردن می ترسند، مرتب از جمله "مادرم می گوید، مادرم معتقد است و... " استفاده می کنند.

 

2. برخی مدام در حال تماس با مادرشان و صحبت با وی هستند

مردی که هر روز با مادرش صحبت می کند احتمالا همه چیز از جمله جزئیات رابطه خود با همسرش را به او می گوید. این کار به مادر او فرصت و شرایطی برای قضاوت راجع به رابطه پسر و عروسش، و همین طور فرصتی برای سبک سنگین کردن همه اختلاف نظرها و چالش های یک رابطه می دهد... و زمینه دخالت خانواده پسر در زندگی زوجین را فراهم می سازد.

  

3. برخی قدردان زحمات مادرشان نیستند

اگر مردی قدر مادرش را نداند، یقینا قدردان همسرش نیز نخواهد بود. چنین افرادی معمولا خودمحور هستند و همیشه خود را محق می دانند. از نظر این افراد دیگران به آنها لطف نمی کنند، بلکه صرفا وظیفه خود را انجام می دهند. آنها هرگز از کسی تشکر نمی کنند. خواه از همسرشان، خواه از مادرشان، و خواه از دوستانشان.

 

4. عده ای از مردان با مادرشان صمیمی نیستند

بعضی از مردان عجول هستند یا وقت و حوصله ای برای بودن با مادرشان ندارند. اگر مردی برای رابطه خود با اولین زنی که دوستش داشته است، یعنی مادرش، ارزش قائل نباشد احتمالا با همسر خود نیز صمیمی و نزدیک نخواهد بود. این امر به احتمال زیاد در مورد رابطه او با فرزندانش نیز صادق خواهد بود. 

 

5. برخی مدام در حال ملامت مادرشان هستند

مسلما ممکن است بعضی از زنان، مادران چندان خوبی نباشند. اما وقتی مردی زنی را که او را به دنیا آورده است سرزنش می کند یا او را با لحن تند و توهین آمیز مورد خطاب قرار می دهد، باید در مورد شخصیت او بیشتر فکر کنیم. البته عصبانیت های آنی و زودگذر اگر از حد خاصی تجاوز نکنند طبیعی هستند، ولی وقتی حالت توهین یا کنایه به خود بگیرند و بیشتر از حد خاصی تکرار شوند نشان دهنده عدم احترام به زنان می باشد.

 

مردی که حتی در سن جوانی همچنان مسئولیت های خود را به گردن دیگران می اندازد نمی تواند قابل اعتماد باشد چرا که تنبل و نابالغ است

 

6. بعضی از پسران به مادرشان احترام نمی گذارند

درست است که بسیاری از مردان و زنان از رفتار مادر خود راضی نیستند، ولی مردی که در برابر شما یا سایر افراد به مادرش بی احترامی کند، احتمالا فردی گستاخ و تند است. چنین فردی پتانسیل آن را دارد که در مقابل دیگران به همسر خود نیز بی احترامی کند.

 

7. مردانی كه با مادرشان مثل یک خدمتکار رفتار می کنند

بعضی از مردان حتی در سنین بزرگسالی از مادر خود انتظارات عجیب دارند، مثلا انتظار دارند که مادرشان اتاقشان را تمیز کند، برایشان غذا بیاورد و ... . مردی که حتی در سن جوانی همچنان مسئولیت های خود را به گردن دیگران می اندازد نمی تواند قابل اعتماد باشد چرا که تنبل و نابالغ است.

منبع: برترین ها

shiva & hasan بازدید : 169 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

مراسم خواستگاری راه و رسم خاص خودش را دارد. راه و رسمی که همه کم و بیش از آن اطلاع دارند اما تفاوت های فرهنگی یا کم تجربگی ممکن است باعث شود خارج از انتظارات طرف مقابل رفتار کنند. بنابراین این نکات را بخوانید تا جزئیات یک خواستگاری استاندارد را یاد بگیرید.

 

بردن گل

در جلسه اول بردن گل را به دو جهت انجام می دهند. اول: اگر خانواده دختر انتظار آوردن گل را داشته باشند ولی چنین کاری انجام نشود به حساب بی احترامی خود بگذارند.

 

دوم: اثر روانی خوبی بر روی خانواده ی دختر خواهد داشت. بهتر است گل صورتی رنگ (علامت خلاقیت، لذت و زندگی) از یک نوع به تعداد فرد باشد.

 

زمان خواستگاری:

بهتر است زمان خواستگاری بعد از ظهر باشد.

 

افرادی که به خواستگاری می روند

بهتر است افرادی که به خواستگاری می روند از بردن عروس خانواده، دختر مجرد خودداری کنند دختر خانم های مجرد قدرت تجزیه و تحلیل کامل فضای خواستگاری را ندارندو ممکن است عملی انجام دهند که مشکل ساز شود.

 

لباس خواستگاری

آقا پسر باید لباس سنگین و مناسبی بپوشد و دختر خانم نیز در جلسه هایی که با مردان حضوردارند باید به این نکته توجه کنندکه از پوشیدن لباس آستین کوتاه و مدل های جلف که علامت نقص عقل تلقی می شود خودداری کنند.

 

اضطراب خواستگاری

اگر قرار است سوالاتی از یکدیگر بپرسید قبل از مراسم آن ها را مرور کنند و خوب است که دختر خانم قبل از آمدن میهمان کمی تمرین کند تا اضطرابش کاهش یابد.

 

ساعت خواستگاری:

ساعت 4-7 بعد از ظهر زمان مناسبی برای خواستگاری است.

 

کنترل عروس و داماد

عروس و داماد باید هر لحظه توسط خودی ها تحت نظر باشند تا ایراد های ظاهری لباس وچهره ی خود را بر طرف کنند. اولین دیدار و ملاقات رسمی دختر و پسر به یاد ماندنی و تأثیر گذار است.

 

زنگ زدن در منزل:

  توصیه می شود وقتی زنگ توسط خواستگاران زده شد بلافاصله در را باز نکنید، زیرا علامت عجله و اشتیاق خانواده ی دختر است باید توجه کرد که در هم از قبل باز نباشد چون معنی خوبی ندارد.

 

وقت جلسه اول :

بهتر است مدت زمان جلسه اول محدود باشد. 45 دقیقه تا یک ساعت مدت قابل قبولی است.

 

فضای خواستگاری:

فضا باید بدون محرک باشد.

 

زن ومردی که می خواهند عمری در کنار هم به سر برند، باید جاذبه و کشش لازم را نسبت به یکدیگر داشته باشند و اگر این کشش و جاذبه در میان نباشد، شرایط مناسب دیگر، این کمبود را جبران نمی کند. چون آنچه ادامه زندگی را ممکن می کند تنها زیبایی نیست، وجود تفاهم و کمالات روحی و اخلاقی همسر، در این میان نقش برجسته تری را بر عهده دارد

مراسم خواستگاری,زمان خواستگاری

خوردنی ها و نوشیدنی ها:

در مراسم خواستگاری نباید از شیرینی تر استفاده کرد. همچنین در این میهمانی رسمی بهتر است ظرف میوه حاوی میوه های نظیر سیب، کیوی، گیلاس، زردآلو باشد. خوب است یک نوشیدنی مناسب فصل سال و فرهنگ جامعه نظیر چای برای پذیرای آماده شود.

 

شکستن سکوت:

برای شکسن سکوت می توان سخن را از مسائل فرهنگی، اجتماعی، خبر های داغ صدا و سیما، و مانند این ها آغاز کرد.

 

پذیرایی:

عروس خانم هنگام پذیرایی به نکات زیر توجه کند:

 

1- سینی چای یا شربت زیاد سنگین نباشد.

 

٢- هنگام پذیرایی لبخندی برلب داشته باشد. قبلاٌ نوع لبخند را در مقابل آینه امتحان کند.

 

٣- هر وقت عروس خانم احساس کرد که تحت فشار خنده پر سرو صدای است به بهانه درست کردن چادر دهان را باز کند تا خنده اش تمام شود.

 

٤- در هر سینی باید حاوی شش ظرف نوشیدنی باشد.

 

٥- اساسا خوردنی ها کمکی است برای کم کردن استرس و اضطراب

 

معرفی

عروس خانم و آقا داماد باید در اولین جلسه ای که همدیگر را می بینند، خود را معرفی کنند. پس از این که ملاقات دختر و پسر پایان یافت، باید در انتظار تلفن خواستگار بود اگر پاسخ مثبت بود زمان جلسه بعدی مشخص می شود. در کشور ما رسم نیست خانواده پسر پاسخ منفی خود را به خانواده دختر اطلاع دهند، عدم پیگیری خانواده پسر پس از گذشت چند هفته به مفهوم پاسخ منفی آنهاست.

 

کشش و جاذبه ی ظاهری دختر و پسر

زن و مردی که می خواهند عمری در کنار هم به سر برند، باید جاذبه و کشش لازم را نسبت به یکدیگر داشته باشند و اگر این کشش و جاذبه در میان نباشد، شرایط مناسب دیگر، این کمبود را جبران نمی کند. چون آنچه ادامه زندگی را ممکن می کند تنها زیبایی نیست، وجود تفاهم و کمالات روحی و اخلاقی همسر، در این میان نقش برجسته تری را بر عهده دارد.

 

مکان و تعداد جلسات

پسر و دختر باید چند جلسه با هم صحبت كنند به فرهنگ خانواده، سن آنها، بزرگی و كوچكی شهری كه در آن زندگی می كنند بستگی دارد. برخی مطالب جنبه عمومی داشته و لازم است روی آن بحث شود.

 

یكی از كارها و شیوه های دیگر، ارایه ی مكتوب مطالب راجع به خود طرف مقابل است. مطالب مكتوب به دلایل زیر دارای مزیت هستند: 1- با تمركز و تفكر بیشتری به رشته تحریر در می آید 2- به دلیل پیوستگی، منطقی تر كم كم تناقص تر هستند. 3- برای هر دو طرف باز خوانی مجدد فراهم می شود 4- در صورت ایجاد شرایط ازدواج، طرفین همواره خود را متعهد به انجام آن دانسته و با مراجعه های بعدی می توانند در اصلاح و تصحیح انحرافات بكوشند.

 

نوع سوالات

بستگی به عوامل گوناگون مثل اهمیت موضوعات مختلف برای دختر و پسر میزان شناخت آنها از یكدیگر دارند. از طرح پرسش هایی كه جواب آنها از قبل روشن است جدا پرهیز كنید. بهتر است از شیوه های توضیحی- سوالی استفاده كنید به این ترتیب كه ابتدا هریك از طرفین توضیحات كاملی پیرامون خود در همان زمینه ارائه و سپس مشابه آن را از طرف مقابل در خواست كنید.

 

آغاز گفتگو

هر كدام از طرفین می توانند گفت گو را شروع كنند و باعث كاهش اضطراب طرف مقابل شوند معرفی مجدد خود و خانواده، اطلاعات مربوط به سن، تولد، شغل، سابقه شغلی و غیره را بیان كنند. یك زن و شوهر در دراز مدت بیش تر با وی ‍ ‍ ژگی های اخلاقی و شخصیتی منش ها و باورها یكدیگر زندگی می كنند تا با ویژگی های نظیر موقعیت خانوادگی، اجتماعی، و تیپ و چهره.

 

و اما یک نکته مهم:

1- الزام شرعی در خواستگاری از طرف مرد وجود ندارد و خواستگاری از طرف زن حرام نیست.

 

2- رسم خواستگاری مرد از زن، منحصر به ایران، جوامع اسلامی و زمان حاضر نبوده بلكه از دیر باز در میان اقوام و ملل مختلف مرسوم بوده است.

 

3- انجام خواستگاری از سوی مرد، مطابق راز خلقت انسان و هماهنگ با روحیات و نقش زن و مرد درزندگی است.

 

4- شكست و ناكامی در خواستگاری، برای مرد قابل تحمل است.

 

5- خواستگاری مرد، ضامن حفظ تعادل نظام اجتماعی و ایجاد توازن میان قدرت جسمانی مرد و ضعف جسمانی زن است.

 

6- در مجموع خواستگاری مرد، نوعی ادای احترام به شخصیت زن است.

منبع: ایرانی سلام

shiva & hasan بازدید : 129 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

دنبال همسر مناسب هستید؟ آرزو دارید شریک زندگی تان را پیدا کنید و کسی در شان و مرتبه خودتان همدم بقیه عمرتان شود؟ برای این کار باید قبل از هر چیز از هفت خوان بگذرید!

 

هفت خوان ازدواج

1) قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قایل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

 

کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.

 

اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.

 

2) مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟ خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

 

3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر.

 

مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

 

قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟

 

4) مرحله چهارم عبارتست از دیدن و دیده شدن برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیط های مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.

 

5) مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

انتخاب همسر, همسر مناسب

6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:

 

الف) می توانید بپرسید: هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید .

 

ب) مثلا: هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟

 

پ) من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟

 

ت) در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟

 

پرسیدن این سوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.

 

از سوال مهم تر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟

 

علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسیله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسیله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

 

7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارایه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.

 

می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.

 

مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشم های باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

منبع: ایران ناز

shiva & hasan بازدید : 147 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

در جلسات خواستگاری، ارزیابی شما سۆال‌محور باشد نه جواب‌محور. روش‌های کلاسیک و قدیمی آموزش و ارزیابی‌ها، جواب‌محور است. هنوز در نظام آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها برای ارزیابی، یک سری سۆال می‌دهند، اگر توانایی پاسخگویی را داشت، این دانشجو یا دانش‌آموز، درس‌خوان و اهل مطالعه به شمار می‌آید.

 

سوال پرسیدن از خواستگار

این سۆالات و ارزیابی‌های جواب‌محور فقط میزان حافظه‌ی دانشجو را نشان می‌دهد؛ نه میزان فهم او را. از این رو، در مدارس و دانشگاه‌ها اگر مطرح شود که امتحان گرفته شده در ماه پیش مورد قبول نیست و باید مجدّداً امتحان دهند، با مخالفت شدید دانش‌آموزان و دانشجویان مواجه می‌‌شوند؛ زیرا آنان دروس را فقط برای امتحان خوانده‌اند و حالا دیگر یادشان نیست؛ این ارزیابی مطرود است.

 

در استخدام‌ها و گزینش‌های بورس از مصاحبه‌گران خواسته می‌شود فهم و درک فرد را ارزیابی کنند نه محفوظاتش را؛ مثلاً اگر بخواهند دانشجوی رشته‌ی فیزیک را بورس کنند، بهتر است از او بپرسند: مهم‌ترین سۆال فیزیکی که برای شما مطرح است، چیست؟ چه گره‌ای در فیزیک دارید؟ سۆالات این دانشجو مشخص می‌کند که سطح علمی و فهم علمی این دانشجو در چه حدّی است.

 

در جلسات خواستگاری، بیش و پیش از آنكه سۆال مهم باشد، نوع پاسخگویی مطرح است؛ زیرا چه بسا پاسخ به سۆالات را حفظ کرده باشد. سۆالات بیش‌تر معرّف افراد است تا جواب‌ها؛ به عنوان مثال اگر در مصاحبه‌های صدا و سیما دیده باشید، وقتی خبرنگار از مصاحبه شونده‌ی دختر بپرسد، الگوی شما کیست؟ معلوم است که بطور کلیشه‌ای پاسخ می‌دهد: حضرت زهرا&. این پاسخ معلوم نیست بیانگر رفتار او باشد و نمی‌توان اطمینان كرد كه واقعاً هم چنین باشد.

 

از طرفی فرد ممکن است در جلسه‌ی خواستگاری هول شود و پاسخی را که خود به آن معتقد است را نگوید. نباید بر اساس پاسخ او تصمیم قطعی بگیریم. امّا نوع سۆال‌ها و موضوع سۆال‌ها بیش‌تر تعیین کننده است و نشان می‌دهد او چه دیدگاه و دغدغه‌هایی دارد. حتّی ترتیب سۆالات و تأكید روی بعضی از آن‌ها می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ایده‌ها و تفكّرات او باشد.

 

به عنوان مثال اگر شما از خانواده‌ی دختر یا خود دختر بپرسید: شما در قید و بند مادیات هستید یا نه؟ جوابی كه تقریباً همگان می‌دهند، این است: ما به نجابت داماد بیش‌تر نظر داریم نه مادیات! پس نمی‌توان این سۆال و جواب را ملاک قرار داد.

 

اما اگر به نوع سۆالاتی که دختر یا مادرش می‌پرسند توجّه کردید، مثلاً این ماشین را تازه خریده‌اید؟ مدلش چیست؟ این سۆالات برای ما مشخّص می‌کند که همّ و غمّ این دختر چیست و چه چیز برایش جلوه دارد. قطعاً دغدغه‌های مادّی برایش مهم است که در این زمان مهم، سۆالاتی در زمینه‌ی ماشین از او می‌پرسد.

 

اگر دختر از پسر بپرسد: نظرتان راجع به ادامه‌ی تحصیل دخترها چیست؟ عموم پسرها پاسخ می‌دهند: من افتخار می‌کنم همسرم تحصیل کرده باشد! این جواب کلیشه‌ای است که همه‌ی پسرها یاد گرفته‌اند اینگونه پاسخ دهند. به این جواب نباید اعتماد کرد. امّا اگر این آقاپسر از رشته‌ی تحصیلی دخترخانم بپرسد و وضعیت درسی او را جویا شود و با شور و حالی به آن بپردازد، نشان می‌دهد او به ادامه‌ی تحصیل همسرش علاقمند است تا آنكه فقط بپرسد: «درس شما كِی تمام می‌شود؟!»

 

شیوه‌ی سۆال كردن

در جلسه‌ی خواستگاری این نکته را به عنوان یک قاعده در نظر داشته باشید که هر کس بیش‌تر حرف بزند، كم‌تر شناخت حاصل می‌كند و مخاطب بیش‌تر از او کسب اطّلاعات می‌کند. بنابراین اگر کسی بگوید من در جلسه‌ی خواستگاری با زرنگی تمام مثل صحبت می‌كردم، کاملاً در اشتباه است. زرنگی از طرف مقابل بوده است که بیش‌تر شنونده بوده است!

 

بدیهی است اگر سۆالات کلیدی و خوب مطرح شود، پاسخ‌ها هم تا حدودی می‌تواند نکات و اطّلاعاتی را به ما بدهد که بر اساس آن، تصمیم‌گیری صحیح‌تری داشته باشیم.

در بعضی سۆالات که احتمال می‌دهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوی كه جهتگیری و نظر شما در سۆال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی می‌شوید، چه می‌کنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی می‌کنند، چه می‌کنید؟

 

اما چند نكته:

ـ اگر طرف مقابلتان از جواب سۆال شما طفره رفت، سۆالتان را به همان شکل در جلسات دیگر و به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.

 

ـ اگر از جواب او به سۆالی قانع نشدی، از او بیش‌تر توضیح بخواه تا به نتیجه‌ی دلخواه دست یابی.

 

ـ سۆالاتی که دغدغه‌ی فکری تو نیست، یا غیر از آن چیزی که هستی تو را نشان می‌دهد، نپرس.

جلسات خواستگاری,سوال پرسیدن از خواستگار

ـ سۆالات شما به طور غیرمستقیم نشان‌دهنده‌ی ایده‌ها و تفکّرات شماست که معرّف شما خواهد بود، دقّت در سۆالاتی که می‌خواهید از او داشته باشید و سۆالاتی که او از شما می‌پرسد شما را در شناخت بهتر کمک می‌کند.

 

ـ از آنچه برای شما یا خانواده‌تان اهمیت دارد، سۆال کن؛ نه مطالبی که به آن اعتقاد نداری زیرا نه تنها به تو کمکی نمی‌کند بلکه باعث سردرگمی می‌شود.

 

ـ‌‌ در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش می آید از قبیل روابط شما با خانواده ی او یا برعکس سۆال کنید.

 

ـ‌‌ از سۆالاتی که در بطن آن جواب نهفته است و طرف با بله و خیر می تواند از آن بگذرد پرهیز کنید.

 

ـ‌‌ سۆالات کلی نپرسید؛ مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سۆال باید به چند سۆال تقسیم بندی شود.

 

ـ‌ سۆال‌هایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید؛ نه به صورت بله و خیر. مثلاً به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی می‌شوید؟ سۆال کنید چه موقع عصبانی می‌شوید و موقع عصبانیت چه می‌کنید؟ چون به هر حال همه عصبانی می‌شوند.

 

ـ‌‌ نسبت به جواب‌هایی که می‌دهد، سۆالی طرح كنید تا عمیقاً به نظر او پی ببرید.

 

ـ‌ در بعضی سۆالات که احتمال می‌دهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوی كه جهتگیری و نظر شما در سۆال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی می‌شوید، چه می‌کنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی می‌کنند، چه می‌کنید؟

 

تشخیص صداقت

یکی از سۆالات مهمی که معمولاً پیرامون جلسات خواستگاری می‌شود، این است که ما از کجا بفهمیم طرف مقابل سۆالات را با صداقت پاسخ داده است یا نه؟

 

صبحت جلسه خواستگاری

برای اطمینان از جواب‌های او، باید مقدّمه‌ای را درباره‌ی صداقت بیان کنید. به مخاطب خود بگویید: «صداقت در خواستگاری یک امر حیاتی است. من خود آدمی نیستم که همیشه در زندگی راستگو باشم و انتظار ندارم همسرم نیز همیشه در زندگی راست گفته باشد. امّا اینکه انسان در جلسه‌ی خواستگاری به راستگویی دقّت داشته باشد، بحث بسیار مهمّی است؛ زیرا عدم صداقت در جلسه‌ی خواستگاری را خیانت به طرف مقابل می‌دانم و من هر نقطه ضعفی را از خواستگارم می‌پذیرم مگر این نقطه ضعف را». باید بکوشید بگونه‌ای با بیانی جدّی این مطلب را یادآور شوید؛ مثلاً اینکه بگویید: «من اگر متوجّه شوم در جلسه‌ی خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است؛ اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد، نمی‌توانم از او بپذیرم؛ زیرا ازدواجی موفّق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.»

 

البته جمله‌ی آخر پیام مهمی است برای خود شما. اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی مسافرت شوید، مسافرت به هر دوی شما تلخ خواهد شد. ازدواج بالتر از این است. اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود، خود این فرد هم از زندگی لذّت نمی‌برد. بنابراین باید صداقت داشته باشیم.

 

پس از اینکه این مطالب را مطرح کردید، یکی از نقاط ضعف خود را هم بیان کنید و بگویید: من برای اینکه صداقت خود را نشان دهم این نکته را می‌گویم، و از او بخواهید که این مسأله را حتّی با پدر و مادرش در میان نگذارد. و در مقابل شما نیز از او بخواهید اگر او هم نکته‌ای و نقطه‌ی ضعفی دارد که لازم به گفتن است، برای شما بازگو کند.

 

بدیهی است شما قبل از جلسه‌ی خواستگاری تحقیقاتی انجام می‌دهید و قطعاً ممکن است از نقاط ضعفی آگاهی پیدا کنید. اگر در جلسه‌ی خواستگاری در قالب سۆالی به آن نکته اشاره نمودید و طرف مقابل به آن نقطه ضعف اشاره کرد، می‌توانید نتیجه بگیرید که در سخنان او نیز صداقت وجود دارد و آدم دروغ‌گویی نیست. ولی چنانچه برداشت صحیحی از خود نداشت، معلوم نیست دیگر سخنان او نیز واقعیت داشته باشد.

 

اما چند نكته:

ـ برای اینکه راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید، از همان کلمات معمول و همیشگی‌تان استفاده کنید نه از کلمات سخت و قلمبه ‌ـ‌‌ سلمبه و غیرمعمول.

 

ـ صداقت شما و خانواده‌تان در رفتار و گفتار، آن‌ها را نیز تشویق می‌کند که صادق باشند.

 

ـ در گفتگو دو طرف، بنا را بر معرّفی واقعی و صریح خود بگذارند.

برگرفته از: سامانه ملی ازدواج و خانواده

shiva & hasan بازدید : 128 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

آخرین روزهای خانه پدری

برای افراد دوران عقد با همه سختی ها و زیبایی هایش همیشه شیرین و دلچسب است زیرا افراد در این دوران برای اولین بار حس با هم بودن و در كنار عشقی بی همتا نفس كشیدن را تجربه می كنند. در این ایام است كه فرد تنها و تنها غرق در زیبایی ها و خوبی های شریك جدیدش می شود و ارتباط خود را تا حدود زیادی با دنیای حقیقی خارج کمرنگ وگاه حتی با پیرامون خود قطع ارتباط می كند.

 

دوران عقد

این تجربه به خصوص در ابتدای دوران عقد برای بسیاری از افراد اتفاق می افتد و كاملا هم طبیعی می شود. زیرا زمانی كه دختر و پس با یكدیگر عقد می كنند وارد دنیای تازه ای می شوند كه در گذشته هرگز تجربه نكرده اند. زیبایی های این دنیا گاه آنها را چنان مجذوب خود می كند كه دیگر به غیر از خود و فرد مقابل و دنیای زیبایشان به چیز دیگری توجه نمی كنند.

 

چنانچه قبلا اشاره شده همه این شیدایی ها و بی توجهی ها به خارج كاملا منطقی است اما افراد باید بدانند كه خارج از دنیای جدید و زیبایی كه به روی آنها باز شده،‌ دنیای حقیقی در مسیر همیشگی خود در حال حرکت است و افراد بسیاری در این دنیای حقیقی به افكار و اعمال آنها چشم دوخته اند. به بیان دیگر افراد نباید در این ایام از توجه به خانواده هایشان به خصوص پدر و مادرشان غافل شوند، زیرا هنوز هم فرزند آن خانواده ها محسوب می شوند و مسئولیت های فرزندی بر عهده شان است. با این تفاوت كه علاوه بر آنها عضوی جدیدی با مسئولیت هایی جدید با نام «عروس یا داماد» نیز به خانواده اضافه شده است و افراد توقعات متفاوتی از دختر و پسر دارند.

 

حال شما اوضاع و احوال والدینی را تصور كنید كه دختر یا پسرشان به قول معروف در عالم نامزدی خود غرق شده و به آنها هیچ توجهی نمی كند؟ به نظر شما این امر باعث ایجاد تفكراتی چون: دیگر فرزندانمان ما را دوست ندارد، عروس یا دامادمان دل فرندانمان را ربوده است، او می خواهد فرزندانمان را از ما جدا كند، چرا فرزندی را كه یك عمر ما زحمتش را كشیده ایم باید دو دستی تقدیم یك غریبه كنیم و.... در پدر و مادرها نمی شود؟

 

از دید شما این تفكرات منفی مایه اصلی اختلافات آینده را پدید نمی آورد و باعث ایجاد دشمنی بین خانواده ها با عروس یا داماد جدیدشان نمی شود؟

 

بله متاسفانه بی توجهی دختر و پسر به خصوص در دوران عقد به خانواده هایشان باعث دوری آنها از پدر و مادر و ایجاد كدورت میان آنها می گردد. البته این بدان معنا نیست كه پدر و مادرها از سر و سامان گرفتن فرزندشان و ازدواج وی ناراحت می شوند، بلكه این مفهوم را می رساند كه برای والدین فرزند هرچقدر هم كه بزرگ شود باز بچه كوچك آنهاست و والدین به او بسیار دلبسته اند و نمی توانند بی توجهی یا كم توجهی او به خود را تاب بیاورند. معمولا در این شرایط پدرها دوست دارند دخترشان پس از عقد هم آنان را اسطوره قدرت، امنیت و اقتدار بدانند و مادرها هم دوست دارند پسرشان چون گذشته به آنان علاقمند باشد و وجود عروس از جایگاه آنان در قلب پسرشان چیزی کم نکند. افراد برای موفقیت در این راستا می توانند با توسل به برخی امور زا ایجاد تنش در خانواده جلوگیری نماییند.

 

راهكارها:

- توجه بیشتر افراد هم به پدر و مادر خود و هم به والدین همسرش

- قدردانی زوجین از زحمات و تلاش های كوچك و بزرگ والدینشان

- توجه زوجین به روزهای خاصی چون روز سالگرد ازدواج، تولد و ... والدین

- تهیه هدیه جهت ابراز علاقه و محبت به والدین

- گذراندن اوقاتی با آنها و صحبت و درد و دل كردن با آنها

- توجه و اهمیت دادن به صحبت ها و نظرات درست و منطقی آنها

- و ....

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 150 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

اگر به ازدواج فکر می‌کنید یا به دنبال همسر ایده آل خود هستید، توصیه می‌کنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزه‌تان برای ازدواج را بسنجید. آیا انگیزه‌تان از یکی از این دلایل ریشه می‌گیرد؟

 

قبل از تصمیم به ازدواج، انگیزه‌تان را بررسی کنید

درمورد انگیزه‌های ازدواج، تفکرات توهم‌زایی که با خیالپردازی در ابتدای رابطه‌ها ایجاد می‌شود، یکی از بدترین‌هاست. بعنوان مثال، درمورد نامزدی‌های کوتاه‌مدت، دو دلیل توهم‌زا برای ازدواج کردن، «چون بااینکه تازه با هم آشنا شده‌ایم اما همیشه می‌شناختمت» و «چون از داستان عشق ما فیلم زیبایی می‌توان ساخت» می‌توانند باشند.

 

دلایل بد دیگری هم برای ازدواج کردن هستند. این دلایل معمولاً سه دسته هستند: اضطراب، بی‌کفایتی و واقعیت‌گرایی خودمحور.

 

می‌خواهم ازدواج کنم…

• چون همه دوستانم ازدواج کرده‌اند.

• چون نمی‌دانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای ازدواج پیش خواهد آمد یا نه.

 • چون می‌خواهم احساس امنیت کنم.

 

این انگیزه‌ها ریشه در ترس دارند. وقتی می‌ترسیم که تنها بمانیم یا از قافله عقب بیفتیم، وقتی قبول کنیم که یک زندگی کامل و جالب بدون همسر کمتر از یک زندگی متاهلی موفق است، یا وقتی باور داشته باشیم که ازدواج به ما احساس امنیت می‌دهد، اضطراب علت اصلی است.

 

فردی که به این دلایل ازدواج می‌کند، می‌خواهد همسرش برای او نقش یک نوع دیگری از موادمخدر را بازی کند. وقتی کسی به همسر خود بعنوان یک ماده مخدر نگاه کند نه یک موجود، نتیجه رابطه‌ای کوتاه‌مدت خواهد بود.

 

دسته دوم از انگیزه غیرمنطقی ازدواج کردن بخاطر احساس بی‌کفایتی است که خود را در افکار زیر نشان می‌دهد:

 

می‌خواهم ازدواج کنم…

• چون او دوستم دارد و این باعث می‌شود احساس خاص بودن کنم.

• چون ازدواج به همه نشان می‌دهد که بزرگ شده‌ام.

• چون ازدواج نشان می‌دهد که یک نفر هست که من را بخواهد.

• چون این تمرکز بهتری به زندگیم می‌دهد.

• چون تنها هستم.

 

اگر انگیزه شما برای ازدواج جزء این دسته است، باید روی اعتمادبه‌نفس و نگاه تان به خوشبختی بیشتر کار کنید.

وقتی می‌ترسیم که تنها بمانیم یا از قافله عقب بیفتیم، وقتی قبول کنیم که یک زندگی کامل و جالب بدون همسر کمتر از یک زندگی متاهلی موفق است، یا وقتی باور داشته باشیم که ازدواج به ما احساس امنیت می‌دهد، اضطراب علت اصلی است.

 

و دسته سوم از انگیزه‌های نادرست برای ازدواج واقعیت‌گرایی سطحی است که به صورت افکار زیر نمود می‌یابد:

 

می‌خواهم ازدواج کنم…

• چون چند وقتی می‌شود که با هم آشنا هستیم و ازدواج قدم منطقی بعدی برای ماست.

• چون اگر با او ازدواج نکنم نمی‌توانم به استقلال برسم.

• چون می خواهم به او نزدیک و نزدیک تر شوم.

انگیزه‌هایی که چزء این سه دسته باشند، برای ازدواج کاملاً نادرست و حطرناک هستند و چنین ازدواج‌هایی معمولاً دوام چندانی نخواهند داشت.

shiva & hasan بازدید : 153 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

چرا برخی خانمها تمایلی به ازدواج ندارند؟

در یک آمارگیری جدید که در آن از ۱۰۵ زن شرکت‌کننده درمورد تمایل به ازدواج سوال شده بود، نتیجه از این قرار بود:

 

۴۵ درصد دوست داشتند ازدواج کنند

۴۵ درصد دوست نداشتند ازدواج کنند

۱۰ درصد تصمیمی در این رابطه نداشتند

 

۴۵ درصدی که تمایلی به ازدواج نداشتند، دلایل خود را اینطور عنوان کرده بودند:

 

استقلال

این یکی از شایع‌ترین دلایل بود. به نظر می‌رسد این روزها خانم‌ها بیشتر از آزادی خود لذت می‌برند.یکی از شرکت‌کنندگان عنوان کرده بود که، «از وقتی که ۱۲ سال پیش بیوه شدم، یاد گرفتم که برای اولین بار در زندگی‌ام مستقل باشم و واقعاً عاشق این استقلال هستم. واقعاً افتخار می‌کنم که می‌توانم از خودم مراقبت کنم. در ازدواجم فردی به شدت وابسته بودم.»

 

یکی دیگر از آنها می‌گوید، «این روزها خانم‌ها هم کارهای زیادی دارند و نیاز به داشتن یک همراه مرد کمتر حس می‌شود.»شرکت‌کننده دیگری می‌گوید، «من نیازی ندارم که کسی از من مراقبت کند. من شغل و کار بسیار موفقی دارم، از خودم خانه، ماشین و خانواده دارم. از حریم شخصی، آزادی و استقلال فردی و مالی خودم لذت می‌برم.»

 

اوقات تنهایی

بعضی از زنان هم وقت گذراندن برای خودشان را یکی از دلایل عدم تمایل به ازدواج ذکر کردند.یکی از آنها می‌گوید، «من به هیچ عنوان دوست ندارم که عمرم را کنار فردی دیگر بگذرانم. از تنها بودن واقعاً لذت می‌برم. حتی وقتی دوست‌پسرم بیشتر از چند ساعت کنارم می‌ماند اذیت می‌شوم و دوست دارم تنها باشم.»

 

خانم دیگری می‌گوید، «من ۲۳ سال پیش ازدواج کردم و اصلاً دوست ندارم به وضعیت سابقم برگردم. ازدواج خیلی آدم را محدود می‌کند. من از استقلال، فضای شخصی و آزادی خودم لذت می‌برم.»

 

یکی دیگر از شرکت‌کننده‌ها می‌گوید، «من ۱۱ سال است که مجرد هستم و بالاخره توانستم شخصیت خودم را پیدا کنم. واقعاً کاش شوهرم خیلی زودتر از آن من را ترک می‌کرد. من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم و همیشه هم وقت کم می آورم. اینکه مجبور نیستم زن یا مادر کسی باشم و شخصیت مستقلی دارم خیلی خوب است.»فردی دیگر می‌گوید، «من بعنوان زنی که قبلاً ازدواج کرده باید بگویم که از تنهایی خودم لذت می‌برم و اصلاً علاقه‌ای به بر هم زدن آن ندارم. کاملاً احساس شادی و خوشبختی می‌کنم.»

 

ازدواج‌های قبلی

تجربیات بد از ازدواج‌های قبلی یکی دیگر از دلایلی بود که خانم‌ها را از ازدواج دور می‌کرد.شرکت‌کننده‌ای می‌گوید، «دو ازدواج ناموفقی که قبلاً داشتم باعث شده است تصور کنم که ازدواج هیچ وجه مثبتی ندارد.»

 

یکی دیگر از خانم‌ها عقیده دارد، «آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود. از این گذشته اصلاً هم علاقه‌ای به مراقبت از بچه و شوهر ندارم.»زنان متاهلی که نظرات منفی درمورد ازدواج دارند هم بر دوستان مجردشان تاثیر می‌گذارند.یکی از شرکت‌کننده‌ها می‌گوید، «بیشتر دوستانم می‌گویند با ازدواج نکردن هیچ چیز را از دست نداده‌ام. آنها قبلاً این را امتحان کرده‌اند و اصلاً راضی نبوده‌اند.»

 

پول

مسائل مالی هم یکی دیگر از دلایلی بوده که باعث شده بعضی زن‌ها دست به ازدواج نزنند.یکی از شرکت‌کننده‌ها عنوان کرده بود که، «من هر ماه یک چک از بیمه شوهرم که فوت شده است دریافت می‌کنم و چه لزومی دارد که بخواهم دوباره ازدواج کنم؟»

 

شرکت‌کننده دیگری گفته است، «اصلاً دوست ندارم مجبور به مراقبت از بچه و شوهر شوم و خودم می‌توانم از نظر مالی روی پای خودم بایستم.»

 

خانم دیگری عقیده دارد، «چون بسیاری از زنان هم سن و سال من می‌توانند به اندازه کافی پول دربیاورند که هزینه‌های خود را تامین کنند، دیگر برای سر و کله زدن با مردها زیر یک سقف ریسک نمی‌کنند.»

منبع : مردمان

shiva & hasan بازدید : 177 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

پژوهش ها نشان می دهد، که با ثبات ترین ازدواج ها آن است که زن وشوهر بیش ترین شباهت ها را با هم داشته باشند. بعضی از روانشناسان شباهت های بین زوجین را در حکم سپرده بانکی مشترک تلقی کرده و اشاره می کنند. اگر میزان سپرده بانکی شما کم تر باشد در مقابل بحران اقتصادی و اجتماعی بهتر می توانید مقاومت و احساس امنیت کنید. در غیر این صورت دچار مشکل می شوند. این تشبیه نشان می دهد هر چه قدر میزان تشابه بین زوجین بیشتر باشد کمتر دچار بحران می شوند.

 

تشابه در ازدواج

 

چه تشابه هایی لازم است؟

- هوش: اگر هوش زن وشوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی آنان با گرفتاری کم تری روبرو می شود.

 

- ارزش ها: لازم است که زن و شوهر به بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلا: مهم است زن و شوهر از نظر معنوی و یا درک اقتصادی اختلاف نظر زیادی نداشته باشند.

 

- علائق: اگر زن وشوهر در بسیاری از زمینه ها علائق مشترک داشته باشند زندگی به کامشان شیرین خواهد شد.

 

با این حال زن و مرد ذاتا با همدیگر تفاوت هایی دارند که شناخت این تفاوت ها می تواند باعث شود طوری رفتار کنند که با هم به اختلاف نخورند. تفاوت های میان زن و مرد تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوتها ریشه در عوامل فیزیولوژیكی و زیستی و بعضی نشأت گرفته از عوامل اجتماعی و فرهنگی و باید در ازدواج و زندگی مشترك به آن توجه كرد.

ازجمله:

 

1- دیدگاه زنان و مردان نسبت به مسائل جنسی كاملاٌ متفاوت است: این تفاوت ریشه نسبی دارد. رابطه جنسی در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده ولی در مردها بیشتر جنبه فیزیولوژیكی دارد.

 

2- برای مردان استقلال اهمیت بسیاری دارد: آنها می خواهند در مورد مسائل مالی معملات و سایر موارد مشابه مستقل باشند. و مخالفت همه و عدم توجه وی به این نكته می تواند مشكلات و موانعی را در زندگی مشترك ایجاد كند زیرا مرد تصور می كند كه به استقلالش لطمه خورده است.

 

3- زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند: چنانچه حس كند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته به شدت آزرده شده و واكنش های شدید عاطفی نشان می دهد.

 

4- مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است: با مراجعه به فرهنگ های مختلف در جوامع گوناگون خواهیم دید كه مردها به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شده است. البته، این مسئله را باید جدا از تبعیض جنسی میان زن ومرد به حساب آورد. در خانواده ها كه زن بدون نظر خواهی و مشورت همسرش درباره ی مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می كند با این كه قدرت اول خانواده است، مشكلات زیادی مشاهده می شود. البته این كه مردها قدرت اول خانواده باشد به این معنا نیست كه مرد همانند یك دیكتاتور عمل كند بلكه منظور نقش مدیریتی است.

 

5- صحبت كردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است: زنان با دور هم جمع شدن و حرف زدن بسیاری از نگرانی ها و اضطرابها و ناراحتی های خود را تخلیه می كنند و تمایل به ارتباطات اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است. چنانچه درك و آگاهی زن ومرد به این خصوصیات ضعیف باشد، مطمئاٌ آنها را دچار سوء تفاهم های جدی در زندگی مشترك می كند.

 

6- نگاه مردان به مسائل كلی تر است : مردها معمولاٌوارد جزئیات و نكات ظریف نمی شوند در حالی كه زنها به عمق مسائل و اجزای ریز در ارتباطات توجه زیادی دارند و این خصوصیت زن و مرد باعث می شود، كه زن تصور كند كه مرد درباره بسیاری از مسائل بی دقت است و مرد نیز تصور كند كه همسرش فردی حساس و ریز بین است.

 

7- زن ها عاطفی تر از مردها هستند: تفاوت عمده بین زن ومرد عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است كه زنها از مردها دارند. مثلاٌ زنی كه همواره تاریخ دقیق روز ازدواج، تاریخ تولد و مانند آن را به یاد دارد وقتی با شوهری روبرو می شود كه نسبت به این مسائل بی اعتنا است نخستین احساسش این است همسرش نسبت به او بی علاقه است و ادامه چنین تفكرات منفی در مدت زمان اندك موجب سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترك می شود. لذا آگاهی از این نكات ضمن آنكه از ناراحتی های بسیار زیادی جلوگیری می كند. احساس توانایی و مهارت زندگی مشترك را در شخص رشد می دهد.

 

با تفاوت ها چه کنیم؟

چیزی که تحمل تفاوت ها را ساده تر می کند، همدلی است. یعنی پذیرفتن این که تنها زاویه دید شما مهم نیست و باید گاهی دنیا را از چشم همسر خود ببینید. همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به معنی توانایی درك و فهم احساسات دیگران است، به طوری كه فرد بتواند خود را به جای دیگران بگذارد. از دید او به موضوع نگاه كند و احساسات او را درك كند. همدلی به معنی تایید   رفتارهای فرد مقابل نیست بلكه فقط به این معنی است كه او و شرایط او را درك می كنیم.

 

همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی با افراد كمك می كند گاهی افراد به اشتباه تصور می كنند تفاهم به این معنی است كه با فرد مقابل كاملاٌ هم فكر و هم عقیده باشیم در حالی كه چنین تصوری از پایه اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو نفر را یافت كه شبیه هم باشند اختلاف در دیدگاه ها، علائق ها، آرزوها، سلیقه ها، امری طبیعی و عادی است.

حرف زدن همسران

 

اصول مهارت همدلی

 

1- به صحبت های دیگران خوب گوش كنید.

2- با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.

3- به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.

4- خود را به جای طرف مقابل بگذارید.

5- در همدلی با طرف مقابل از جمله های قاطع استفاده نكنید.

  

اثرات همدلی

1) عامل پیشگیری بسیاری از رفتارهای ناخوشایند می شود.

2) در طرفین احساس خوشایند و مثبت به وجود می آورد.

3) فرد را از احساس تنهایی نجات می دهد.

4) موجب اخذ تصمیم های صحیح تر می شود.

5) از بسیاری تعارضات و سوء تفاهم ها جلوگیری می کند.

6) همدلی به جا و مناسب موجب تعدیل و اصلاح شناخت، احساس و رفتار می شود.

7) در تحکیم روابط همسران می تواند نقش مهمی داشته باشد.

8) احساس آرامش و قوه ی ادارک فرد را افزایش می دهد.

9) موجب افزایش اعتماد به نفس می شود.

10) زمینه شناخت بهتر و بیشتر از دیگران را فراهم می آورد.

11) روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود می بخشد.

12) امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت می نماید.

13) میل به شرکت در فعالیت های گروهی را افزایش می دهد.

14) بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران را آسان تر می کند.

منبع: خراسان، گفتگوی دینی

shiva & hasan بازدید : 197 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

حالا دیگر وقتش است. اصلا شاید دیر هم شده باشد. عاشق شدن را نمی‌گویم. آن خودش دیر یا زود اتفاق می‌افتد. منظورم واكاوی عشق‌های گذشته و حال و احتمالا آینده است. اصلا با كدام تعریف اینقدر مطمئنید كه عاشق هستید و عشق‌تان اگر اولی در دنیا نباشد بعد از لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد مقام سوم را می‌تواند بگیرد؟ لطفا برای چند دقیقه بی‌خیال باورهای خودتان شوید، ببینید كارشناسان چه می‌‌گویند؟ اصلا عشق واقعی چیست و چند درصد از آدم‌هایی كه ادعای عاشقی می‌كنند واقعا عاشق هستند؟

 

نقطه پایان عشق کجاست؟

جسم ما گرایش‌هایی دارد كه اسمش میل است. مثلا من به این شیرینی میل دارم و این یك گرایش یكسویه محدود است. می‌گویم یك‌سویه چون من به شیرینی میل دارم ولی شیرینی به من میلی ندارد و می‌گویم محدود چون گرایش من هم تا زمانی است كه شیرینی را نخورده باشم. وقتی بخورم و سیر شوم دیگر میلی به آن ندارم. همین گرایش یك‌سویه می‌تواند نامحدود باشد.

 

مثلا من گل‌ها را دوست دارم ولی معلوم نیست گل من را می‌خواهد یا نه. این می‌شود حب یا دوست داشتن چون نامحدود است ولی یك طرفه. علاقه یك خانم به طلا و جواهر هم مشابه همین است، محدودیت ندارد و مثل میل به غذا و شیرینی نیست كه از آن سیر شود ولی یك طرفه است. حالت سوم می‌شود گرایش دو سویه محدود؛ یعنی دو نفر همدیگر را دوست دارند ولی این دوست داشتن محدود است و بالاخره یك جایی تمام می‌شود. به این دوست داشتن می‌گویند شوق. بیشتر احساساتی كه ما از آن به عنوان عشق یاد می‌كنیم در واقع شوق است. یعنی اشتیاق شدیدی كه تمام می‌شود.

 

حتی عشق‌های تاریخی هم بیشترش شوق بوده ولی چون به هم نرسیده‌اند، تمام نشده. مطالعات نشان می‌دهد نقطه پایان این شوق‌های به ظاهر بی‌پایان نقطه به هم رسیدن است. یعنی 2نفر همدیگر را در حد مرگ دوست دارند ولی به محض اینكه به هم می‌رسند این علاقه شروع به كم شدن می‌كند. همین است كه خیلی از جوانانی كه عاشقانه همدیگر را دوست دارند و زمین و زمان را به هم می‌ریزند تا با هم ازدواج كنند از همان ماه عسل اختلاف‌هایشان شروع می‌شود و زندگی‌شان دوامی ندارد. در واقع آنها هیچ وقت عاشق هم نبوده‌اند و فقط اشتیاق شدیدی نسبت به هم داشته‌اند كه به اشتباه نامش را عشق گذاشته‌اند و به بیراهه رفته‌اند. در واقع شوق همان هوس است.

 

یعنی همه عشق ها روزی از بین می رود؟

اما حالت چهارمی هم وجود دارد؛ یعنی خواستن دو طرفه نامحدود. این نوع خواستن یك خواستن بی حد و مرز است كه برتر و متعالی‌تر از همه خواستن‌های دیگر است و می‌شود نام عشق بر آن نهاد. حالت زمینی این نوع دوست داشتن عشق میان مادر و فرزند است؛ رابطه‌ای نامحدود و دوطرفه.

 

هر كدام از ما در زندگی یك وضعیت موجود داریم و یك وضعیت مطلوب. من موجود چگونه باید به من مطلوب تبدیل شوم؟ مسیری كه مرا به حالت مطلوب هدایت می‌كند عشق است ولی آیا عشق به تنهایی می‌تواند؟ اینجاست كه پای عقل به میان می‌آید. عقل به ما تاكتیك می‌دهد. روش می‌دهد كه چطور به پشتوانه عشق به وضعیت مطلوب برسیم. عقل به ما نشان می‌دهد وقتی دچار هیجان عشق هستیم چطور اشتباه نكنیم و در بهترین مسیر قدم بگذاریم.

 

چطور مطمئن شویم احساسی که به یک نفر داریم همان عشق است؟

عشق از دوست داشتن مجزاست ولی گاهی به دلیل شباهت‌هایی كه با هم دارند اشتباه گرفته می‌شوند وگرنه هركدام از اینها یك مقوله جداست. اگر بخواهیم با مفاهیم آكادمیك صحبت كنیم، دوست داشتن همان چیزی است كه در عربی می‌گویند «حُب» و از جنس عالم دوم است ولی عشق از جنس عالم چهارم است. از این تعاریف متوجه می‌شویم عشق و دوست داشتن به اندازه دو دنیا با هم تفاوت دارند و این تفاوت كمی نیست. حتما می‌پرسید منظور از 4 عالم چیست؟ این عالم‌ها مقوله پیچیده‌ای دارند ولی در یك تعریف ساده باید بگویم این چهار عالم عبارتند از: اول، طبیعت كه همین جهان ملموس است. دوم، فطرت كه عالم معناست. سوم، طینت كه می‌گویند تركیب عالم اول و دوم است و چهارم، حیرت یعنی همان عالمی كه پیامبر(ص) در معراج دید و متحیر شد و گفت: «خدایا تو را آنقدر كه باید نشناختم.» بعضی‌ها معتقدند بالاترین درجه دوست داشتن عشق نام دارد. یكی از حكما هم عشق را مستی عقل معرفی كرده است. در حقیقت عشق یك مقدمه دارد به نام شناخت و معرفت و یك موخره به نام ایثار و فداكاری. اگر كسی را با معرفت آنقدر دوست داشته باشید كه برایش ازخودگذشتگی كنید، عاشقش هستید.

فرض كنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد كه دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از كجا معلوم وقتی با هم زیر یك سقف قرار می‌گیرند هزار و یك اختلاف‌نظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص می‌شود

 

سن عاشقی در مردان چند سال است؟

هر چیزی یك سنی دارد؛ مثل سن بلوغ. بچه‌ای كه خیلی عقلش می‌رسد ولی هنوز به سن بلوغ نرسیده بالغ نیست یا برعكس، كسی كه به سن بلوغ رسیده ولی آثار بلوغ در او وجود ندارد هم بالغ نیست. در این جهان همه‌ چیز تابع زمان و مكان است. هر چیزی باید بر روال طبیعت بگردد. از 9 ماه ماندن بچه در رحم مادر تا كشیدن 4 درد زایمان كه باعث جفت شدن جمجمه بچه می‌شود همه چیز در طبیعت قانون دارد. در عاشق شدن هم سن مهم است. یك نوجوان اگر احساس می‌كند عاشق شده است هنوز بلوغ عقلی‌اش كامل نشده و نمی‌تواند برای آینده برنامه‌ریزی كند. اگر بخواهم از دید علمی بگویم عقل مردها تا 40 سالگی كامل نمی‌شود. اصلا همین است كه می‌گویند دوران چل‌چلی! همین است كه باعث می‌شود هرقدر هم طرفین به عشق‌شان مطمئن باشند باز نیاز به مشاوره دارند و نباید بی‌گدار به آب بزنند.

عشق و عاشقی,عاشق شدن,نقطه پایان عشق

تا کی برای عاشق شدن فرصت داریم؟

در تكامل سنی انسان‌ها یك تقسیم‌بندی جالب وجود دارد؛ می‌گویند اگر كسی بخواهد زیبا شود تا 20سالگی می‌شود، اگر بخواهد قهرمان شود تا 30 سالگی می‌شود، اگر بخواهد عاقل شود تا 40 سالگی می‌شود و اگر بخواهد عارف شود تا 60 سالگی می‌شود. به اصطلاح می‌گویند اگر تا این سن شد، شد و اگر نشد دیگر فایده ندارد. البته این بیشتر درباره مردان صدق می‌كند و زنان تكامل سریع‌تری دارند.

 

زن برای مادر شدن آفریده شده و مرد برای پدر شدن. زن باید زن باشد و مرد باید مرد باشد. یعنی زن نیاز به زنانگی دارد و مرد، مردانگی. زنانگی یعنی ایجاد آرامش و مردانگی یعنی ایجاد آسایش. زن باید مثل گل باشد و مثل گل با او رفتار شود و مرد باید مثل درخت باشد و مثل درخت با او رفتار شود. اگر این‌ چنین باشد عشق دوام می‌آورد و زندگی به وضعیت مطلوب می‌رسد.

 

چرا داغ ترین ازدواج ها بعد از ازدواج سرد می شود؟

مشاوره قبل از ازدواج یك ضرورت است. همه زوج‌ها باید قبل از ازدواج به مشاور مراجعه كنند تا بتوانند مشكلات احتمالی آینده را پیش‌بینی كنند. فرض كنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد كه دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از كجا معلوم وقتی با هم زیر یك سقف قرار می‌گیرند هزار و یك اختلاف‌نظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص می‌شود.

 

در این جلسات تست‌هایی از هر دو نفر گرفته می شود كه پاسخ خیلی از پرسش‌ها را مشخص می‌كند. این همان مكانیسم عقل است كه كنار عشق قرار می‌گیرد. یعنی دو نفر كه احساس می‌كنند عاشق هم هستند با یك روش عقلانی به این نتیجه می‌رسند كه آیا ازدواجشان به صلاح است یا نه؟ اگر بخواهیم یك مثال ساده بزنیم، می‌گوییم عشق شبیه یك جواهر گرانبهاست و عقل حلقه‌ای فلزی كه ركاب این جواهر گرانبها می‌شود. اگر این حلقه باشد، می‌توانی جواهرت را دستت كنی و همیشه همراهت باشد ولی نمی‌توانی یك جواهر گرانبها را تا ابد بدون هیچ محافظی توی مشتت نگه داری، شك نداشته باش كه بالاخره گم خواهد شد. همین است كه گاهی عشق‌های آتشین ناگهان خاموش می‌شود. در حقیقت نگین باارزش آنها گم شده است.

 

چرا بعضی از عشق ها تبدیل به نفرت می شود؟

ازدواج نیاز به استطاعت دارد. همان‌طور كه وقتی كسی به حج می‌رود باید استطاعت داشته باشد در ازدواج هم استطاعت لازم است. البته این استطاعت فقط توان مالی نیست. استطاعت باید در عقل، در مسئولیت‌پذیری، در تعهدپذیری و خیلی چیزهای دیگر باشد. كسی كه استطاعت ندارد و می‌خواهد همه چیز را موكول به آینده كند نباید به خیال خودش عاشق شود و درگیری عاطفی ایجاد كند. هیچ فاجعه‌ای از اول فاجعه نبوده. شرایط و اشتباه‌ها به سوی فاجعه شدن هدایتش كرده است. وقتی یكی جا می‌زند طرف دوم دو راه دارد؛ یا خودش را منهدم می‌كند و دچار افسردگی می‌شود یا دست به اقدامات خشونت‌بار می‌زند و برای نابودی طرف مقابل تلاش می‌كند. سد كه بشكند همه چیز را با خودش نابود می‌كند.

 

آیا عشق مرد و زن تعدد می پذیرد؟

عشق ممنوع یعنی واژه‌پردازی‌های بی‌خودی. یعنی چیزی كه اصل عشق نیست. یك هوس زودگذر است كه تمام می‌شود اما در مسیر خودش زندگی افراد را نابود می‌كند. عشق باید منطق داشته باشد. اصلا عشق یعنی احساسی از جنس خدا. چیزی كه از جنس شیطان باشد نمی‌شود نام عشق برآن گذاشت و بی‌شك هوس است. كسی كه دچار این اشتیاق غلط می‌شود باید پیش از آنكه گره روی گره بزند به مشاور مراجعه كند و راهنمایی بخواهد.

 

یك نكته مهم دیگر این است كه عشق در هیچ شرایطی تعدد نمی‌پذیرد. در یك دل امكان ندارد محبت دو نفر بگنجد. منظورم عشق میان زن و مرد است. ممكن است هوس كنی 01 نوع غذا را با هم بخوری ولی حتما بعدش دل‌درد می‌گیری. لازمه عشق وفاداری است. نباید اجازه بدهیم سریال‌های بی‌سر و ته ماهواره‌ای با رواج عشق‌های به اصطلاح ممنوع كانون خانواده‌ها را به خطر بیندازند. بیشتر از اینها كاملا هدفمند پیش می‌روند. در خیلی از كشورها بعد از پخش هر فیلم تحلیلگر اجتماعی می‌آید و درباره موضوع فیلم حرف می‌زند. ما هم به چنین كارشناسی‌هایی نیاز داریم.

منبع: زندگی ایده آل

shiva & hasan بازدید : 165 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

مهم‌ترین ملاك‌های ازدواج

هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیكتر باشند تركیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود. این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان كفویت عنوان شده است كه در ابعاد گوناگونی چون: سن، وضعیت روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی قابل بررسی است.

 

ملاك‌های ازدواج, عوامل خوشبختی,رمز ازدواج موفق

 

به طور خلاصه ملاك های ازدواج كه باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:

1- ایمان و دینداری: پایبندی به ارزش های دینی بدون شك یكی از عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی است.

 

2- اصالت خانوادگی: شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می كند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.

 

3- سن: تناسب سنی بین زن و مرد، تشابه نیازها و علایق، توقعات و انتظارات را تا حدودی به دنبال دارد. كارشناسان خانواده، حدود 2 تا 6 سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.

 

4-تحصیلات: تشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. و كسب علم و دانش به خودی خود یك مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فكری افراد نقش بسزایی دارد.

 

5- وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده: تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یك اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. به این ترتیب هیچ کس نسبت به دیگری احساس برتری نمی کند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر خواهند داشت.

 

6-زمینه های فرهنگی: ارزش های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوك، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیت های ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

 

نكته ای كه یادآوری آن در این قسمت ضروری به نظر می رسد اینكه ملاك های فوق هیچ یك به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در زندگی زناشویی باشد. افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد كه هیچ كسی كامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.

 

رمز ازدواج موفق

ازدواج یك پدیده اجتماعی است. بدون تردید انتخاب همسر یكی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.

 

زن و مرد به عنوان مكمل یكدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می كنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نكته كه هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.

ملاك‌های ازدواج, عوامل خوشبختی,رمز ازدواج موفق

ملاك های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه كرد:

1ـ برخورداری از علاقه های مشترك

2ـ داشتن فعالیت های مشترك یا سرگرمی های مشترك

3ـ اظهار محبت نسبت به همدیگر

4ـ اعتماد داشتن به یكدیگر

5ـ رد نكردن یا كمتر رد كردن انتخاب همدیگر

6ـ موفقیت در روابط جنسی

7- داشتن زمینه های خانوادگی همسان

8ـ احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر

  

یک نکته مهم:

هرکس طبیعتا مایل است همسری برگزیند كه بیشتر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو فرد نه تنها آنها را به سوی یكدیگر جلب و جذب می كند، بلكه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می سازد. هر اندازه فرد با همسر خود وجود اشتراك فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر است و با اختلافات كمتری مواجه می شود.

 

هر چقدر در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اكتسابی تلاش كنیم ولی بازهم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یكدیگر خواهند داشت كه باید یاد بگیرند با این تفاوت ها زندگی كنند و ثمره این زندگی یك ازدواج شاد و رضایت بخش باشد.

 

همچنین پژوهش ها نشان می دهد كه تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی می توان پیشگویی كرد و به بیان دیگر بسیاری از مشكلات آن ها قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یك ضرورت مسلم تلقی می شود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاك های عقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشكلات و ناسازگاری های كمتری مواجه خواهند بود.

منبع:برگرفته از عصر ایران، پرسمان

shiva & hasan بازدید : 191 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

5 راه شناخت کامل نامزدتان

در ادامه بحث طراحی سوالات خواستگاری به مسائلی می رسیم که باید بیشتر به آن ها دقت کنید و با طرح سوالات مختلف به واکاوی آن ها بپردازید، در این شماره به ۵ راه شناخت و گزینش همسر اشاره می کنیم

1 - فرآیند زندگی فرد را مرور کنید
بسیار مهم است که در جلسات خواستگاری تنها به آخرین اخبار زندگی فرد مقابل بسنده نکنید. در مواردی فردی که شما را پسندیده است، ممکن است تحت تأثیر هیجانات و احساسات عاشقانه و دوست داشتن، تغییراتی در خود احساس کند که با دیدگاه شما همسو است، اما این یک امر پایدار نیست. بنابراین شما باید از ویژگی های ثابت شخصیت فرد آگاهی پیدا کنید که بخشی از آن در گفت و گوهای دو نفره مشخص می شود و بخشی در تحقیقاتی که باید انجام دهید. از فرد بخواهید خودش را توصیف کند. از زبان خودش ویژگی هایش را بشنوید و در تحقیقات بعدی در پی این باشید که صحت ادعای او را کشف کنید. دکتر «محسن ایمانی» در کتاب «شیوه های شناخت و گزینش همسر» برای تناسب میان ادعا و عمل طرفین به جوانان توصیه می کند که این امر را جدی بگیرند و به آن توجه کنند؛ برای مثال از کسی که خود را فردی هنرمند یا نویسنده، شاعر یا خوشنویس و ... معرفی می کند بخواهید نمونه اثرش را به شما نشان دهد.

2 - از فن سؤال معکوس، هوشمندانه استفاده کنید
دکتر ایمانی در تبیین شیوه های گزینش همسر این شیوه را با مثال زیر مطرح می کند؛ اگر شما فردی اجتماعی هستید و دوست دارید همسرتان نیز اجتماعی باشد، بهتر است سؤال خود را این گونه مطرح کنید: "اگر همسر شما اجتماعی نباشد، خیلی ناراحت می شوید یا برایتان مهم است؟" و در این شرایط پاسخ فرد احتمالا به واقعیت نزدیک است.

3 - دوستان فرد، منبع اطلاعاتی ارزشمندی هستند
فراموش نکنید از او بخواهید دوستانش را به شما معرفی کند. هر کسی با افرادی دوستی می کند که به آن ها شبیه است و از سوی دیگر دوستان تأثیر زیادی بر شخصیت فرد می گذارند؛ بر این اساس شناخت دوستان طرف مقابل، اطلاعات خوبی در اختیار شمامی گذارد.

4 - ویژگی های شخصیتی را ارزیابی کنید
روحیات طرف مقابل را هم مستقیما از خود او بپرسید و هم در اطلاعاتی که از او به دست می آورید واکاوی کنید.
برخی ویژگی ها برای تشکیل زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد در حالی که برخی دیگر تنها به این بستگی دارد که خود شما چه روحیه ای دارید. به عنوان مثال: ازدواج با کسی که اهل گذشت نیست در زندگی مشترک می تواند خیلی مشکل ساز باشد، اما این که کسی معتقد باشد که در مهمانی نباید چند نوع غذا پخت، آسیبی به اصل زندگی مشترک نمی زند!

5 - به قضاوت چشم هایتان اعتماد نکنید
امکاناتی را که در جلسه خواستگاری به چشمتان می آید چه از طرف دختر و چه از طرف پسر مبنای تصمیم گیری و قضاوت قرار ندهید. مثلا این که داماد با دسته گل یا خودرویی گران قیمت به خواستگاری آمد و یا همراهان او از لباس های بسیار شیکی برخوردار بودند، اگر چه در صورت واقعی بودن معرف ویژگی های اقتصادی طرف مقابل است، اما دلیل نمی شود که شما دست از بررسی بردارید، کم نبوده اند کسانی که با آراستگی های ظاهری در جلسات خواستگاری خانواده های بسیاری را فریفته اند. در شماره های بعد به موضوع «تحقیقات» بیشتر می پردازیم.
منبع :khorasannews.com

shiva & hasan بازدید : 198 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

خانواده ها می توانند در ازدواج هم نقش مثبت و هم نقش منفی داشته باشند. قبل از هر چیز خانواده ها باید بدانند که با توجه به رشد فرهنگی و اجتماعی، اصول مورد نظر آنان در ازدواج خودشان نمی تواند در مورد فرزندان آنها معیارهای صحیحی باشد. و مقایسه خود با فرزندشان کاری نادرست است.

 

تناسب خانواده ها

یکی از مهم ترین روابطی که همسران را تحت تأثیر قرار می دهد رابطه ی خانواده های آن ها با یکدیگر است که اگر مناسب نباشد زوجین دچار مشکل می شوند تنها زمانی رابطه خانواده ها کم ترین تأثیر را دارد که پسر و دختر افرادی مستقل و پخته باشند شخصیت اخلاقی و معنوی افراد در خانواده شکل می گیرد ویژگی های اخلاقی فرزندان بازتاب تربیت خانوادگی آن هاست گاهی در خانواده هایی که با شرایط نامناسب افرادی شایسته رشد می یابد و برعکس در خانواده های خوب فرزندان نا صالح بار می آیند. تناسب خانواده ها بهتر است در این جنبه ها باشد: اعتقادات مذهبی و دینی، عوامل فرهنگی، طبقه بندی اقتصادی و اجتماعی.

 

اگر وجوه مشترکی بین خانواده ها نباشد در اولین قدم این خود همسران هستند که آسیب می بینند مخصوصاً اگر وجوه متفاوت یکدیگر را درک نکنند و نخواهند که درک بکنند و یا نتوانند درک بکنند. در اینجاست که زن و شوهر به جای اینکه به همدیگر در زندگی کمک کنند گاهی همدیگر را تحقیر و سرزنش می کنند یا به بهانه گیری می پردازند. پس در اولین قدم آنها آسیب می بینند و در پرتو این آسیب قطعاً فرزندان و دیگران مرتبط با آنها آسیب خواهند دید. همچنین بسیاری وقتها پدیده طلاق ناشی از همین عنصر یا عامل مهم است.

 

با چه خانواده ای وصلت کنید؟

قبل از ازدواج دقت کنید که خانواده طرف مقابل، یک خانواده سالم و منسجم باشد. این که بگویید من قرار نیست با خانواده اش زندگی کنم، خود او با خانواده اش متفاوت است و... شاید توجیهات عاشقانه ای باشند اما در عمل زندگی شما را به نابودی می کشند. هر فردی حتی اگر بسیار از خانواده اش متفاوت باشد، باز در مواقع بحرانی همان طوری رفتار می کند که در خانواده اش مرسوم بوده. کنترل یک فرد و تعقل و انتخابگری او روی رفتارهایش همیشه ادامه نخواهد داشت و زمان هایی هم هست که او مطابق آنچه از کودکی در ضمیر ناخودآگاهش ثبت شده رفتار می کند. آن طوری که پدر و مادرش رفتار کرده اند نه آن طوری که منطق و آموخته هایش به او می گوید.

 

یك خانواده محكم و منسجم، خانواده ای است که همه اعضای آن در جای اصلی خود قرار دارند، همواره می كوشند در همه موارد پشت و یا رویاروی یكدیگر باشند. در چنین خانواده هایی ارزش ها و قابلیت های هرشخص اعم از بزرگ و كوچك كشف و شكوفا می شود. در نتیجه هر مرحله از زندگی به گونه و شیوه یی مرتب پیش خواهد رفت و چنانچه مشكلی هم پیش آید، همه با همفكری و همیاری یكدیگر بسرعت مانع به وجود آمده را برطرف خواهند كرد.

 

والدین و حق انتخاب

ازدواج، شخصی ترین موضوع در زندگی است. بنابراین والدین بایدحق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی که با نظارت بزرگسالان معنی پیدا می کند. جوانان نیز باید بدانند که تجربیات بزرگ ترها در امر ازدواج بسیار بیش از آن چه تصور می کنند می تواند راهگشا و راهنما ی آنان باشد. تعدیل و تعادل، رمز موفقیت در هر کاری است.

 

ضرورت رضایت خانواده ها

روابط خانوادگی زن و شوهر با افراد خانواده خود نیازی طبیعی است و این در صورتی برآورده و یا ممکن خواهد شد که هر دو خانواده با ازدواج فرزندان موافق باشند. اما اگر فرزندان بدون رضایت خانواده ی خود ازدواج کند، باید به پیامد های آن از قبیل عصبانیت والدین آگاهی داشته باشند که بسته به شدت وضعف آن، واکنش هایش نیز متفاوت خواهد بود.

منبع: اعتماد، خراسان

shiva & hasan بازدید : 159 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

سایت‌های همسریابی نرخ طلاق را افزایش می‌دهند

ضرب‌الاجل شش ماهه برای کسب مجوز سایت‌های همسریابی همزمان با راه‌اندازی سامانه ثبت‌نام صدور مجوز برای مراکز مشاوره ازدواج شروع شد. به گفته معاون وزارت ورزش و جوانان، پس از گذشت شش ماه پلیس یا قوه‌قضاییه در صورت عدم تطبیق سایت‌های همسریابی با مراکز مشاوره ازدواج، در مورد سایت‌های همسریابی تصمیم‌گیری می‌کنند.

 

حدود پنج سال پیش بود که بحث راه‌اندازی این مراکز مطرح شد. مسئولان در سال ۸۷ به این فکر افتادند که این مراکز را راه‌اندازی کنند. همچنین سازمان ملی جوانان هم موظف شد تا طرحی را برای ساماندهی مراکز همسریابی تهیه کند، تا این‌که بالاخره مجوز آن از سوی وزارت ورزش و جوانان صادر شد. البته پیش‌نویس این آیین‌نامه سال گذشته توسط دفتر برنامه‌ریزی ازدواج و تحکیم بنیان خانواده وزارت ورزش و جوانان تهیه و در دی‌ ماه به دولت تقدیم شد که پس از انجام مراحل کارشناسی در آبان‌ماه سال‌جاری به تصویب رسید. در حال حاضر اشخاص حقیقی می‌توانند در این سامانه ثبت‌نام کنند، ولی اشخاص حقوقی نیز از چند روز آینده می‌توانند در این سامانه ثبت‌نام کنند و زمینه‌ ثبت‌نامشان فراهم می‌شود.

 

علاوه بر سایت‌های همسریابی، باقر پیشنمازی، معاون وزارت ورزش و جوانان، درباره ثبت‌نام برای صدور مجوز مراکز مشاوره ازدواج گفت: آیین‌نامه ساماندهی مراکز مشاوره ازدواج و تحکیم بنیان خانواده، مراکز مشاوره حضوری را ترغیب کرده است، در فضای مجازی نیز فعالیت داشته باشند یا مراکز مجازی با اخذ پروانه و احراز هویت و صلاحیت با تحت‌نظارت قرار گرفتن، فعالیت کنند. با توجه به شرایط کسب مجوز، اگر مراکز این مسیر را طی نکنند، مشمول ضرب‌الاجل شش ماهه خواهند شد. براساس صحبت‌های پیشنمازی، دو نوع مرکز مشاوره در کشور تعریف شده است: مراکز مشاوره اجتماعی تحت پوشش سازمان بهزیستی و مراکز مشاوره ازدواج و تحکیم بنیان خانواده تحت پوشش وزارت ورزش و جوانان.

 

متقاضیان می‌توانند ابتدا آیین‌نامه ساماندهی مراکز مشاوره ازدواج و تحکیم بنیان خانواده را در وب‌سایت «وزارت ورزش و جوانان» مطالعه و ثبت کنند و اگر صلاحیت آن‌ها تایید شد نسبت به صدور پروانه برای آن‌ها به مدت سه سال اقدام خواهد شد. مراکز مشاوره اجتماعی هم زیر پوشش بهزیستی فعالیت خواهند کرد و قاعدتا توسط این سازمان، مراحل اجرایی و گردش کاری آنان تعریف می‌شود. با این حال آمار مراجعه به سایت‌های همسریابی در دست پلیس فتاست و وزارت ورزش و جوانان، آماری از بازدید این سایت‌ها در دست ندارد. از جمله شرایط کسب این مجوز‌ها از این قرار است، کسانی که مدرک تحصیلی‌شان کارشناسی ارشد، عدم سوءپیشینه، تابعیت جمهوری اسلامی ایران و ترجیحا سابقه فعالیت‌های مشاوره‌ای داشته باشند؛ البته افرادی هم که می‌خواهند به صورت مستقیم برای خود مرکز داشته باشند و کار مشاوره‌ای انجام دهند، باید پروانه صلاحیت را از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور دریافت کنند.

سایت‌های همسریابی,مراکز مشاوره ازدواج

پنج وظیفه در آیین‌نامه ساماندهی مراکز ازدواج برای مراکز مشاوره در نظر گرفته شده است. آموزش و مشاوره درباره حقوق و تکالیف اعضای خانواده، آموزش و مشاوره در امر ازدواج، آموزش و مشاوره برای افزایش توانمندی جوانان، آموزش و مشاوره در زمینه‌ مسائل اعتقادی، فرهنگی، تربیتی و رفتاری خانواده و نیز تسهیل همسرگزینی.

این وظایف به‌خصوص بحث آموزش و مشاوره در امر ازدواج و تسهیل همسرگزینی در حالی مطرح می‌شود که براساس آمار قوه‌قضاییه در تهران روزانه دو‌هزار نفر به مراکز قضایی خانواده مراجعه می‌کنند که از این تعداد مراجعه، ۵۰۰ پرونده قضایی با موضوع طلاق تشکیل می‌شود. البته به گفته محمد عباسی، وزیر ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران به دلیل افزایش آمار طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در تهران است که به سایت‌های همسریابی، مجوز داده شده است. با این حال رابعه موحد، روانشناس و مشاور خانواده می‌گوید: «در حال حاضر که ازدواج با تحقیق و تفکر صورت می‌گیرد و وضعیت طلاق در کشور به این شکل است، چه برسد به این‌که افراد یکدیگر را از سایت پیدا کنند یا مشاوره‌ها و مشکلات‌شان را از این طریق حل کنند.»

 

به گفته موحد، ازدواج در این روزها به‌هم ریخته است. چراکه جوان‌ها دیگر خانواده سنتی را نمی‌خواهند و از طرفی چارچوب زندگی مدرن را هم بلد نیستند. او ادامه می‌دهد: «سایت‌ها به هیچ عنوان نمی‌توانند کارکرد خوبی داشته باشند. اگر بنا بر آشنایی است افراد در بسیاری از مکان‌های دیگر و بهتر می‌توانند با یکدیگر آشنا شوند. البته فرهنگ تعدیل‌شدنی است ولی با این قبیل کار‌ها، به بدترین شکل در حال تعدیل‌شدن است و نباید کاری کرد که به ابتذال کشیده شود.»از طرف دیگر، اشرف بروجردی، فعال زنان و استاد دانشگاه، معتقد است که «سایت‌های همسریابی» چه از نوع مجوزدار و چه از نوع بدون مجوز راهکار چندان مناسب و نتیجه‌بخشی برای حل مسائل مربوط به ازدواج در جامعه نیست. به گفته او، صحبت از صدور مجوز برای این سایت‌ها از سوی دولت در راستای تصدی‌گری بیشتر است و سیاست‌های متناقض طی سنوات گذشته تشدیدکننده مشکلات خانواده در جامعه بوده است.

 

او می‌گوید: «به نظر من بحث انتخاب همسر یک موضوع شخصی است و نمی‌شود این موضوع را از این منظر که دیگران بخواهند در مورد آن تصمیم بگیرند، پر و بال داد. بنابراین به نظر من راه‌اندازی سایت‌های همسریابی اگر بخواهد مداخله‌ای در صورت مسئله باشد، نمی‌تواند مفید باشد. از این منظر هم که زمینه را برای معرفی و آشنایی فراهم می‌کند، باز هم به نظر من احتیاجی به راه‌اندازی سایت خاصی نیست، چراکه این‌قدر راه‌های ارتباطی گسترده شده که خود به خود زمینه آشنایی را فراهم می‌کند و احتیاج به راه‌اندازی سایت خاصی که لزوما باید در آن اطلاعات افراد ارائه شود، نیست.» موضوع سایت‌ها و صدور مجوز به گفته بروجردی، مشاوره‌ها و مداخلاتی در مباحث روانشناسی افراد ایجاد می‌کند. اگر بناست سایتی را‌ه‌اندازی شود که به امر ازدواج کمک کند، بیش از این‌که مفید باشد، یک نوع مداخله را ایجاد می‌کند که معلوم نیست نتیجه آن برای جوانان لزوما مثبت باشد. از طرف دیگر ما معیارهایی درون خانواده داریم که وقتی سایت‌های همسریابی راه‌اندازی شد، به تدریج این معیارها کم‌رنگ می‌شود.

منبع:بهار

 

shiva & hasan بازدید : 191 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج موفق، ازدواجی است که با بیشترین شباهت و تناسب و کمترین تفاوت شخصیتی انجام شود. بنابراین مهم است که بتوانید ویژگی های شخصیتی خود را بشناسید و فردی متناسب با آنها را برای ازدواج انتخاب کنید. این بار درباره شخصیت های جدی با شما صحبت می کنیم و بهتان می گوییم که چه کسانی با این شخصیت ها خوشبخت تر خواهند شد.

 

جدی ها را خیلی راحت می توانید تشخیص دهید. خشک و عصا قورت داده هستند، کم می خندند، در هر مساله ای به ظرافت های منطقی آن دقت می کنند. باهوشند ولی ترجیح می دهند خودشان را درگیر قواعد و قوانین کنند و به اصول و مقررات احترام بگذارند.

 

آنها معمولا برای ابراز احساسات وقت زیادی ندارند. از توانمندی های خود مطلع هستند و محدودیت های خود را می شناسند. بنابراین ریسک نمی کنند و در چهارچوب همین توانمندی ها زندگی می کنند. مسئولیت کارهایشان را خودشان به عهده می گیرند و سعی می کنند همیشه طبق قانون عمل کنند. شخصیت های جدی آدم های درستکاری هستند.

 

آنها متفكر، تحلیل گر و ارزیاب هستند و همیشه همه جوانب یک موضوع را می سنجند بعد تصمیم می گیرند. آنها در خانواده مغز متفکر به حساب می آیند و دیگران تمایل دارند با آنها مشورت کنند. جدی ها تا حدود زیادی محافظه کارند و به عدالت و قانون اعتقاد عملی دارند. همیشه خود را برای مواجهه با بحران آماده می بینند و تقریبا می توان گفت هیچ وقت آنها را دستپاچه، سردرگم، ناامید یا بلاتکلیف نخواهید دید. آنها حد و حدود روابط اجتماعی را رعایت می کنند و از شما هم توقع دارند مثل خودشان مودب و حد نگهدار باشید. شخصیت های جدی آدم های منظمی هستند و توجیه، تنبلی، سر هم بندی و بی توجهی برایشان قابل قبول نیست.

 

جدی ها در شرایط خاص استعداد دیکتاتوری دارند و اگر روحیات افراطی داشته باشند، می توانند به خاطر مقررات، احساسات و عواطف را آنقدر نادیده بگیرند که در حد یک انسان خشک و بی انصاف و انعطاف ناپذیر به نظر برسند.

 

یک فرد جدی معمولا به خوبی با همسر جدی خود کنار می آید بنابراین بهترین گزینه برای ازدواج با جدی ها، افراد جدی هستند. البته افراد با اعتماد به نفس هم گزینه خوبی به نظر می رسند. جدی ها نیاز زیادی به پذیرش دارند و بنابراین مهر طلب ها که آدم های انعطاف پذیر و همراهی هستند هم برای آنها خوب به نظر می رسند. با همه این ها، جدی ها بهتر است با ماجراجوها، احساساتی ها، متلون المزاج ها و شخصیت های نمایشی ازدواج نکنند.

 

نقطه مقابل جدی ها

در مقابل شخصیت های جدی، شخصیت های فارغ البال قرار دارند. کسانی که حق مسلم خود می دانند كه هر طور می خواهند از زندگی لذت ببرند. به آسایش و راحتی خود بها می دهند و نه هیچ چیز دیگر. آنها برای وقت آزادشان ارزش فراوان قائلند و می خواهند خوشبختی را جستجو كنند. هیچ وقت بیش از حد مسئولیت نمی پذیرند و بیش از اندازه به خودشان فشار نمی آورند. در بهترین حالت همانقدری که ازشان کار خواسته می شود انجام می دهند. خیلی راحت رها می کنند و سراغ یک کار، رابطه یا ماجرای جدید می روند. آنها احساس می کنند همیشه برای انجام کارها زمان دارند. عجله ای نشان نمی دهند. خوش بین هستند و معمولا بی نظم، بدقول و ساده انگار و سهل گیر. برای آنها عجله كار بی موردی است. آنها خیلی راحت شکست را می پذیرند و با آن کنار می آیند.

 

هیچ چیزی حتی تشویق و تنبیه هم آنها را تکان نمی دهد چون معتقدند هر کاری را اگر دوست داشته باشند بالاخره انجامش می دهند. چه دیر چه زود.

 

آنها نیاز به همسری دارند که بارشان را به دوش بکشد. بنابراین باز هم مهر طلب های همیشه پذیرا، برای این افراد مناسبند. اما ماجراجو ها هم برای این شخصیت ها مناسبند. با این حال به هیچ عنوان نخواهند توانست با شخصیت های نمایشی، متلون و جدی کنار بیایند.

 

درباره این شخصیت ها باید آسان گیر باشید، در خوشی هایشان شریک شوید و زندگی را مثل خودشان سخت نگیرید. یادتان باشد تلاشتان برای حرکت دادن یا تغییر دادن آنها بی نتیجه است. پس هر طور هست با آنها کنار بیایید و شریک شادی شان باشید.

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 166 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

رازهای افزایش سن ازدواج پسران ایرانی

زمان اقدام به ازدواج یکی از شاخص‌های مهم در افزایش جمعیت و تداوم نسل محسوب می‌شود. سن ازدواج دختران و پسران یکی از نکات بسیار مهم برای برخورداری از جامعه و نسلی سالم به حساب می‌آید.

 

این روزها بالا رفتن سن ازدواج به ویژه افزایش سن پسران در جامعه ایرانی به دغدغه ای برای برخی مسئولان و كارشناسان اجتماعی بدل شده است.بر اساس گزارشی که معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان منتشر کرده است، کل جمعیت هرگز ازدواج نکرده 10 سال به بالا در ایران 23 میلیون نفر است که از این تعداد حدود 13 میلیون نفر را مردان و 10 میلیون را زنان تشکیل می‌دهند. جمعیت مجردان قطعی نیز که بین 30 تا 65 سال را شامل می‌شود بر اساس سرشماری سال 85، یک میلیون و 220 هزار نفر است. در این تحقیق، 60 درصد از پاسخگویان بهترین سن ازدواج برای پسران را بین 25 تا 29 سال دانسته اند و 23 درصد از آنها گفته اند که سن مناسب برای ازدواج پسران 30 تا 35 است.

 

در کشور ما هر چند روند حرکت به سمت مدرنیسم با شتاب زیادی رو به گسترش است، اما همچنان بسیاری از پدیده‌های اجتماعی به شکل سنتی پیگیری می‌شوند. ازدواج جزو مسایلی است که با وجود آمیختگی‌های بسیار با جلوه‌های مدرن و غربی، همچنان از پایه‌های سنتی برخوردار است. یکی از ویژگی‌های سنتی ازدواج ایرانی، اقدام پسران یا خانواده آنها برای انتخاب زوج است. بنابراین بالا رفتن سن ازدواج پسران ارتباط مستقیمی با کاهش میزان ازدواج‌ها در جامعه و در نتیجه بالا رفتن سن ازدواج دختران دارد.

 

کارشناسان نظرات مختلفی را درباره علت افزایش سن ازدواج پسران مطرح می‌کنند. توقع نابجای خانواده‌ها و توجه به معیارهای مادی و باورهای اشتباه و افراطی نسبت به نظر اطرافیان به عنوان مهمترین دلایل ازدواج نکردن پسران مطرح می‌شود و سپس از نارضایتی پسران نسبت به نحوه پوشش دختران در جامعه، افزایش سطح توقع دختران، رقابت‌های نابه جای برخی خانواده‌ها در انتخاب همسر آینده پسران شان، توجه افراطی به ویژگی‌های ظاهری، برخوردار نبودن از مهارت‌های اجتماعی برای انجام مناسب مراحل مختلف ازدواج و هماهنگ نبودن معیارهای پسران با خانواده به عنوان دلایل مهم دیگر بیان می‌شود.

 

مسایل و مشکلات مالی، مشکل بیکاری یا برخوردار نبودن از امنیت شغلی، شرایط نامناسب مسکن و ترس از هماهنگ نشدن با شرایط مالی همسر آینده به عنوان آخرین و کم اهمیت ترین دلایل بالا رفتن سن ازدواج پسران مطرح می‌شود. در این شرایط باید ببینیم اگر پسری از خانواده ای متوسط بخواهد ازدواج کند و بتواند از پس تمامی مسایل و مشکلات فرهنگی بربیاید، تا چه اندازه از توان مالی لازم برای تامین هزینه‌های یک ازدواج و زندگی متوسط برخوردار است.

 

در حال حاضر به جز هزینه‌های مربوط به خواستگاری، بله برون و جشن نامزدی، بیشترین هزینه ازدواج مربوط به مراسم عروسی است. اکنون برگزاری یک عروسی که می‌تواند شامل لباس عروس و داماد، آرایشگاه، یک جفت ساعت، آینه و شمعدان، محضر، سفره عقد، خرید عروس و داماد، آتلیه عکس و فیلمبرداری، کارت عروسی، گل زدن ماشین و دسته گل عروس، اجاره تالار یا باغ – تالار، شام عروسی و موسیقی باشد در خوشبینانه ترین شکل به طور متوسط بیش از 11 میلیون تومان هزینه دارد.

خرید حلقه‌های ازدواج و سرویس طلا در خوشبینانه ترین شرایط حدود 4 میلیون تومان هزینه بر می‌دارد.

 

رفتن به ماه عسل (برای نمونه سفر به مشهد مقدس) با هواپیما و اقامت 4 روزه در یک هتل چهار ستاره حدود یک میلیون و صد هزار تومان هزینه در پی دارد. اجاره یک واحد آپارتمان 45 متری در مناطق متوسط شهر بیش از 25 میلیون تومان و خرید چنین خانه ای حدود 130 میلیون تومان برای تازه داماد هزینه دارد. خرید ارزان ترین ماشین تولید داخل کشور بسته به شیوه خرید آن (لیزینگی یا نقدی) از حدود 5 میلیون تا 18 میلیون تومان هزینه دارد.در جامعه ایرانی حدود 50 درصد افراد در طبقه متوسط قرار دارند و بین 20 تا 25 درصد جزو افراد فرودست جامعه محسوب می‌شوند که در تامین هزینه‌های زندگی خود دچار مشکلاتی هستند. یک جوان متعلق به طبقه متوسط چه اینکه کارمند رسمی دولت باشد یا در بخش خصوصی کار کند با مدرک لیسانس یا فوق لیسانس بین 500 تا 800 هزار تومان در ماه حقوق می‌گیرد.

 

اگر یک جوان بدون وقفه تا مقطع لیسانس تحصیل کند و بدون تلف کردن وقت دو سال خدمت سربازی را بگذراند، در 24 سالگی به نقطه ای می‌رسد که بتواند شغلی داشته باشد. این جوان اگر فقط یک سال برای یافتن شغل مناسب تلاش کند در سن 25 سالگی صاحب درآمد می‌شود. حال اگر در نظر بگیریم متوسط درآمد یک جوان در ماه 600 هزار تومان است. یعنی در سال 7 میلیون و 200 هزار تومان درآمد خواهد داشت و با در نظر گرفتن شرایط تورم به صورت خوشبینانه و اینکه یک جوان مجرد تمامی درآمد خود را طی 5 سال پس انداز کند در 30 سالگی حدود 36 میلیون تومان پول نقد خواهد داشت که در شرایط امروز با این پول حتی نمی‌تواند از پس تمامی هزینه‌های مربوط به عروسی، ماه عسل و تهیه مسکن و خودرو بر بیاید.

 

در حالی که پیش و پس از برگزاری مراسم عروسی، هزینه‌های بسیار زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها باید از طرف داماد پرداخت شود و هیچ کدام از آنها در فهرست هزینه‌های بالا مطرح نشده است.شاید همین دلایل باعث شده است که 60 درصد از پسران بهترین سن ازدواج را بین 25 تا 29 سال دانسته اند و 23 درصد از آنها گفته اند که سن مناسب برای ازدواج پسران 30 تا 35 سال است.

منبع:ابتکار

shiva & hasan بازدید : 142 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج و مشورت

اگر چه ازدواج و تشكیل خانواده از دید همه امری مقدس و با ارزش محسوب می شود، اما باید پذیرفت كه این قداست به حفظ و دوام آن بسیار وابسته است. ازدواجی كه منجر به طلاق می شود نه تنها از ارزش خاصی برخوردار نیست، بلكه باعث سرزنش زوجین نیز می ‌شود.

 

بسیاری از زوجین در ابتدای زندگی معتقدند كه «تنها مرگ قادر است آنها را از یكدیگر جدا ‌كند»، اما پس از مدتی كه از زندگی مشترك می ‌گذرد و با مشكلات زیادی روبرو می شوند قضیه تغییر كرده و به جای مرگ، طلاق آنها را از هم جدا می‌ كند. براستی چرا؟

 

آنچه مسلم است زوج جوانی كه از آغاز با دیدی غلط و محدود وارد زندگی زناشویی می ‌شوند و برای خود بنایی رویایی و سراسر ایده‌آل به تصویر می ‌كشند، از آنجا كه آگاهی شان از یكدیگر و از امكانات و توانایی ‌های هم بسیار محدود و ناقص است و چه بسا توام با وهم و خیال می باشد، پس از گذشت چند ماه و یا حتی چند سال زندگی مشترك به فكر حسابرسی و ارزیابی‌ می ‌افتند و در می ‌یابند آنچه تصور كرده ‌اند باطل و بی‌ حساب بوده ‌است و این خود سرآغاز جدی ‌ترین مشكلات زندگی می شود.

 

به بیان صریحتر زن و مرد پس از ازدواج صاحب نقش های جدیدی می شوند كه انجام آنها نیازمند دانش و آگاهی است و این مهم بدون آگاهی از مسائل مختلف مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امكان ‌پذیر نمی ‌باشد. آنچه در این راستا مهمترین دستگیری را از دختر و پسر جوان می كند بهره گیری از متخصصان، صاحب نظران و ریش سفیدان این امر می باشد. در مشورت با این افراد است كه دختر و پسر با آگاهی هرچه بیشتر و تجهیز به دانش كافی در ارتباط با خود، ویژگی ‌های خود و همسر آینده و ... نسبت به تشكیل یك زندگی پایدار امیدوار می شوند.

 

بدانیم و به خاطر داشته باشیم:

- مشورت باعث می‌ شود که از تجارب دیگران در زندگی مان استفاده کنیم و همه چیز را خود تجربه نکنیم.

 

- مشاور تنها راههای درست را به ما نشان می‌ دهد و انتخاب و تصمیم گیری در مورد انتخاب راه، دست خود ماست.

 

- کسی که روحیات، علایق، رفتارهای فردی و اجتماعی شما را به خوبی‌ میداند و با تجربه، راز دار و آگاه به مسائل و مشکلات ازدواج است بهترین شخص برای مشورت می باشد، حال از اقوام و دوستان باشد یا استاد و معلم یا دوست و غریبه.

 

- مشورت باعث تصمیم ‌گیری درست و به موقع می ‌شود.

به فرمایش پیامبر اکرم(ص): هیچ کس به مشورت با دیگری نپرداخت مگر اینکه به راه درست راهنمایی شد. انتخاب کسی که همتای شما است و در کنار او می توانید به آرامش رسیده و خوشبخت گردید، زمان کافی می ‌طلبد.

 

- برای توفیق در امر مورد مشورت سعی كنید همه مسائل و نقاط ابهام را به خوبی و درستی به فرد مشاور منتقل نمایید. انتقال درست اطلاعات به مشاور به اندازه داشتن مشاور خوب لازم ضروری است.

shiva & hasan بازدید : 245 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

چرا پسرها از ازدواج فراری اند؟

چندان نیازی به آمار و ارقام نیست. همین که به اطراف‌تان نگاه کنید، می‌بینید که تعداد پسران مجرد نسبت به نسل قبل چند برابر شده است. این موضوع را سازمان جوانان هم تایید می‌کند و به گزارش روزنامه هفت‌صبح، با توجه به نتایج یک نظرسنجي در شهر تهران می‌گوید، پسرها اشتیاق چندانی برای ازدواج ندارند.

این نظرسنجی که با هدف بررسی عوامل موثر بر تاخير ازدواج از منظر جوانان انجام شد، نشان داد که 49/5 درصد پسران 15 تا 29 ساله مجرد اصلا شرايط خود را براي ازدواج مناسب نمي‌بينند اما از ميان دختران همين سال، تنها 22/3 درصد براي ازدواج آمادگي ندارند. به بهانه این آمارها   با دکتر افسر افشار نادری گفت‌وگو کردیم تا از تحلیل این جامعه شناس با خبر شویم.

 

52/6 درصد از دختران به خاطر ادامه تحصیل ازدواج نمی‌کنند

دلایلی که جوانان را در بستن پیمان مشترک منصرف می‌کند کم نیستند، اما این نظرسنجی نشان می‌دهد قصد ادامه تحصیل، یکی از اصلی‌ترین این دلایل است. یافته‌ها نشان می‌دهد 52/6 درصد از دختران و 44/8 درصد از پسران ترجیح می‌دهند به جای ازدواج، درس‌شان را ادامه دهند. افزايش سطح تحصيلي دختران نسبت به پسران هم به نظر 74/4 درصد دختران و 40درصد پسران در کاهش آمار ازدواج تاثيرگذار است.

 

نمی‌توان عوامل دیگر را فراموش کرد و تنها تمایل به ادامه تحصیل را در این زمینه موثر دانست. در بسیاری موارد، تمایل افراد، به ویژه دختران به ادامه تحصیل ناشی از بیکاری است و بسیاری از پسر‌ها هم برای به‌دست آوردن شأن اجتماعی بالاتر به تحصیلات رو می‌آورند. خیلی از دخترها تحصیل را به عنوان یک سرگرمی و راهی برای ورود به جامعه می‌بینند و پسرها هم گمان می‌کنند که با بالاتر بردن پایگاه اجتماعی‌شان، برای داشتن یک ازدواج موفق امکان بیشتری را پیدا می‌کنند.

 

91/8 درصد پسران به خاطر نداشتن شغل مناسب ازدواج نمی‌کنند

بر کسی پنهان نیست که نگرانی‌های اقتصادی بیشتر از هر دلیل دیگری جوانان را به مجرد ماندن ترغیب می‌کند. از هزینه‌های سرسام آور اجاره‌خانه گرفته تا فراهم کردن مقدمات یک جشن عروسی و به‌جا آوردن رسوم، همه و همه در منصرف کردن جوانان از ازدواج نقش دارند.

طبق اين نظرسنجي، يافتن شغل مناسب به نظر 89/9 درصد دختران و 91/8 درصد پسران، انتظار جهت دستيابي به امكانات رفاهي براي شروع زندگي مشترك از نظر 81/5 درصد دختران و 83/6 درصد پسران، اشتغال زنان نيز از نظر 78/4 درصد دختران و 41/6 درصد پسران تاثير زيادي دارد. همچنين به نظر 52/2 درصد دختران و 44/9درصد پسران كسب درآمد توسط زنان و بي‌نيازي آنها از مردان در افزايش سن ازدواج جوانان تاثير بسيار زيادي در تاخير سن ازدواج دارد.

 

می‌توان مشکلات اقتصادی و معیشتی را به عنوان عامل اصلی دوری جوانان از ازدواج در نظر گرفت. در کشور ما با وجود سنت‌های بسیاری که بار مالی زیادی را بر دوش خانواده‌ها می‌گذارند، اقدام برای ازدواج نیازمند پشتوانه مالی بزرگی است و این موضوع باعث طفره رفتن جوانان از این تصمیم می‌شود. سنت‌هایی مثل جهیزیه کامل، هدیه‌های سنگین برای مناسبت‌های مختلف و بسیاری موارد دیگر، به 2 جوان که پشتوانه مالی قوی ندارند اجازه تصمیم‌گیری در این مورد را نمی‌دهد. در بسیاری از موارد، خانواده‌ها هم امکان تحمل چنین بار مالی سنگینی را ندارند و برای ازدواج فرزندانشان پیش‌قدم نمی‌شوند.

 

45درصد دخترها برای شرایط ازدواج‌سختگيري می‌‌کنند

ميزان سختگيري پاسخگويان براي انتخاب همسر در پسرها از دختران بيشتر است. نتايج ارزيابي‌ها نشان مي‌دهد درحالی كه تنها 45درصد دخترها سختگيري بسيار زيادی برای شرایط ازدواج دارند اما حساسیت پسرها هم کم نیست و 53/1 درصد آنها دنبال شرایط ایده‌آلی برای ازدواج هستند.

 

یکی از علت‌های کم شدن آمار ازدواج در جامعه ما، روابط آزاد خارج از محدوده ازدواج است. دکتر افشار نادری با بیان این مطلب می‌گوید:« زمانی که پسرها به سادگی به چنین روابطی دسترسی دارند، انگیزه چندانی برای تشکیل خانواده برایشان باقی نمی‌ماند. پسرهایی که از این طریق خود را از نظر عاطفی ارضا می‌کنند، دیگر دلیلی نمی‌بینند که برای ساختن یک زندگی خود را به دردسر بیندازند و از زیر بار مسئولیت‌هایی که فرهنگ بر دوش‌شان می‌گذارد، فرار می‌کنند.»

 

فقط 6/5 درصد پسرها شرايطشان را براي ازدواج مناسب می‌دانند

27/5 درصد دختران و 49/5 درصد پسران اصلا شرايط خود را براي ازدواج مناسب نمی‌بینند و فقط 22/3 درصد دختران و 6/5 درصد از پسران شرايط خود را به ميزان زياد و بسيار زياد براي ازدواج مناسب دانسته‌اند.

 

در شرایط فعلی تنها در موارد اندکی می‌بینیم که هر دو طرف شاغل هستند و در اغلب موارد تنها یکی از 2نفر، شغلی با درآمد قابل قبول دارد. از آنجا که در فرهنگ ما برعهده گرفتن مسئولیت‌های مالی توسط زنان چندان شایسته تلقی نمی‌شود، پسرانی که درآمدی ندارند، نمی‌توانند تصمیمی برای تشکیل خانواده بگیرند. درست است که پسران شاغل در شرایط فعلی کم نیستند. اما با وجود هزینه‌های بالای زندگی، یک کار ساده با درآمد ناچیز نمی‌تواند هزینه‌های سنگین زندگی را پاسخگو باشد و از عهده مخارج سنگین یک زندگی بربیاید.

 

20/8 درصد دختران، عروسی رؤیایی می‌خواهند

نحوه برگزاري مراسم ازدواج هم از مواردی است که نمی‌گذارد این پیمان به راحتی بسته شود. این بار دختران هستند که مانع می‌تراشند و از آرزوهای کودکی‌شان نمی‌گذرند. بر اساس آمار‌ها تنها 40/3 درصد از دختران حاضرند با یک عروسی ساده به خانه بخت بروند، درحالی‌که 43/2 درصد از پسران اهمیتی به یک عروسی مجلل نمی‌دهند. ميزان تمايل به انجام مراسم عروسي در يك سالن مجلل يا در يك هتل يا باشگاه درجه يك هم در دختران 20/8 درصد است و در پسران 15/2 درصد است.

 

بعضی از تجملات نادرستی که در فرهنگ ما نهادینه شده‌اند، مانع از تشکیل یک زندگی آرام می‌شوند. شاید اگر خود خانواده‌ها در این زمینه آگاهی پیدا کنند آمار ازدواج روزبه‌روز بالاتر برود.

مسئولان باید با ایجاد کار برای جوانان، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌ها را حل کنند. از طرف دیگر اگر دولت بتواند مسکن‌هایی را با شرایط ویژه به جوانان واگذار کند، مطمئنا شاهد آمار بسیار بالاتری در زمینه ازدواج خواهیم بود. گام بعدی فرهنگ‌سازی است؛ با از بین بردن تجملات و فرهنگ سازی درست در میان جوانان، می‌توانیم مشکل را حل کنیم.

 

معيارهاي ازدواج موفق چيست؟

به گفته رئيس مركز مطالعات و پژوهش‌هاي راهبردي وزارت ورزش و جوانان، نتايج مربوط به معيارهاي پاسخگويان از ازدواج موفق نشان مي‌دهد تفاهم و درك متقابل، شرايط مالي مناسب و صداقت به ترتيب از مهم‌ترين معيارهاي موردنظر پاسخگويان محسوب مي‌شود و از بين معيارهاي عنوان شده براي ازدواج در اين طرح در بين دختران و پسران به ترتيب 3مورد اخلاق و رفتار، همفكر و هم عقيده بودن و هم ترازي فرهنگي خانواده‌ها از مهم‌ترین عوامل بوده‌اند.

 

همه این عوامل را می‌توان به عنوان فاکتور‌های دخالت کننده در ازدواج و موفقیت آن بررسی کرد اما همانطور که گفته شد، در شرایط فعلی، عامل اقتصاد از مهم‌ترین دلایلی است که تشکیل یک زندگی و دوامش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. با فرهنگ سازی و تغییر نگاه جوانان نسبت به شرایط تشکیل خانواده هم می‌توان قدم بسیار موثری در این زمینه برداشت.

 

جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند

به گفته دكتر مطلق، رئيس دفتر سلامت جمعيت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، در گذشته ميانگين سن ازدواج 21 سال بوده، اما امروزه به‌طورمیانگین جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند.

 

دكترمطلق پیش از این با بيان اينكه سن بارداري در كشور حدود 8 تا 10 سال افزايش پيدا كرده است، گفته بود: «بهترين شرايط براي بارداري زنان در 20 تا 30 سالگي است و كشورهاي غربي بهترين سن باروري را 25سال اعلام كرده‌اند.» او در شرایطی این موضوع را بیان کرده بود که به دلیل بالا رفتن آمار ازدواج فاصله فرزندآوري پس از ازدواج هم بسيار طولاني شده است.

 

زوجی که در سن بالاتری ازدواج می‌کنند، فرزندان کمتری خواهند داشت و انعطاف خود را برای کنارآمدن با سختی‌های زندگی از دست می‌دهند. شاید در برخی موارد با بالا رفتن سن، نگرش زوج‌ها منطقی‌تر شود، اما گذشته از رشد این منطق، سختگیری‌های بی‌مورد هم از مواردی هستند که با بالا رفتن سن ازدواج به این مسیر راه پیدا می‌کنند. خانواده ها باید اندکی سنت‌های پرهزینه را کنار بگذارند و به جوانانشان آگاهی لازم را داده و آنها را در این مسیر حمایت کنند.

منبع:مجله سیب سبز

shiva & hasan بازدید : 163 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

معمولا هر وقت در خانواده ها صحبت از معیارهای انتخاب همسر به میان می آید برخی از بزرگ ترها به هم شأنی و هم ترازی دختر و پسر اشاره می کنند. اما واقعیت این است که در موضوع انتخاب همسر به «هم کفو بودن» کمتر توجه و گاهی اوقات در انتخاب شریک زندگی صرفا به «خوب بودن» طرف مقابل اکتفا می شود. در این شماره بیشتر به مفهوم هم کفو بودن و همتایی خانوادگی می پردازیم و در شماره های بعد درباره مصادیق دیگر همتایی از جمله همتایی در عقاید دینی و اخلاقی، همتایی در دانش، همتایی در سن، همتایی فکری، روحی و ... بحث می کنیم.

 

چرا هم‌تایی مهم است؟!

ازدواج باید با افراد هم شأن باشد. خوشبختی برای کسانی است که در زندگی هم شأنی و توافق بیشتری داشته باشند. کفو بودن دو همسر، یعنی تناسب، همتایی، هماهنگی، هم شأنی، سنخیت، کفایت و هم ترازی بین دختر و پسر و به اصطلاح با هم جور در آمدن زن و شوهر. این مشابهت ها باعث خواهد شد که قدر مشترک های دو همسر بیشتر و دایره وجودی آن ها بر یکدیگر منطبق تر و استحکام زندگی آن ها افزون تر شود، در نگرشی علمی، تا آن جا که ممکن است همسران باید همتایی داشته باشند و البته تشابه و همتایی در طرز فکر و شیوه زندگی مهم تر است. زندگی مشترک پدیده ای مرکب است که اجزای اصلی و اساسی آن «زن و مرد» هستند.

 

هر قدر بین این دو عنصر، هماهنگی، هم فکری، تناسب و سنخیت روحی و اخلاقی و جسمی بیشتر باشد، این «ترکیب»استوارتر، مستحکم تر، پرثمره تر، شیرین تر، لذت بخش تر و جاودانه تر خواهد بود و هرچه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد زندگی سست تر، تلخ تر و ناپایدارتر است.

 

دو انسانی که در کنار هم قرار می گیرند و می خواهند یک عمر با هم زندگی کنند و در همه امور شریک باشند و فرزندانی را به دنیا آورند، تربیت کنند و به سعادت برسانند، حتما باید هماهنگ و هم سنخ و کفو هم باشند. متاسفانه معمولا در «انتخاب همسر»، به «خوب بودن عرفی» اکتفا می شود و به «هم کفو بودن» دختر و پسر، کمتر توجه می کنند و حال آن که محور معیارهای انتخاب همسر، همین «همتایی» است.

 

در اسلام بر اصل همسان همسری به عنوان معیار همسرگزینی و ضامن انسجام خانواده، در ذیل عنوان «هم کفو بودن» تاکید شده است. دیدگاه های ارزشی اسلام، تعریف خاصی از هم کفو بودن زن و شوهر ارائه می دهد و با برخی جنبه های همسان همسری مانند همسانی دینی و اخلاقی، برخوردی ایجابی و با برخی جنبه های دیگر مانندهمسانی نژادی، قومی و طبقاتی، برخورد سلبی دارد.

 

اسلام مبنای اصلی همسان همسری را ایمان و اسلام می داند. مردی از پیامبراسلام(ص) سوال کرد: «با چه کسی ازدواج کنیم؟» ایشان فرمودند: «کفوها (همسان ها، هم شأن ها) او پرسید: کفوها چه کسانی هستند؟» حضرت فرمودند: «مومنان، کفو و هم شأن هم اند.» (وسایل الشیعه، ج7)

 

اسلام، ایمان را برای تحقق هم کفو بودن لازم می داند، اما در عین حال، به پایبندی عملی شخص به لوازم ایمان نیز توجه کرده است. برای مثال در برخی روایات، پاکدامنی و امانت داری مرد به عنوان معیاری در کفو بودن او در نظر گرفته شده است.

 

پیامبراکرم(ص) فرمودند: «کسانی را که همتا و هم شأن یکدیگر هستند، ازدواج دهید و از کسانی که همتا و هم شأن شما هستندهمسر بگیرید تا برای فرزندانتان مادر مناسبی باشد.» (بحارالانوار، ج103)

 

آرمان گرایی یکی از ویژگی های خوب دوره جوانی است. این ویژگی، به علاوه خصوصیت حق پذیر بودن جوانان، از ویژگی های بسیار خوب آن ها و نعمت و فرصتی برای رشد و تعالی فرد و اصلاح معایب جامعه به شمار می رود

 

آرمان گرایی همراه با واقع بینی

شواهد تاریخی فراوان از صدر اسلام تاکنون و نیز شواهدی بسیار از دوران معاصر نشان می دهد که الگوی اسلامی همسان همسری از نظر تامین ثبات و استحکام خانواده، الگویی موفق بوده است و همسران با ایمان به ارزش های دینی پایبند هستند و هیچ گاه به دلیل ناهمسانی های جانبی، دچار تعارضات و ستیزه های خانوادگی نمی شوند. البته در رعایت معیار همسانی و تناسب با همسر آرمان گرایی را باید با واقع بینی همراه کرد. آرمان گرایی یکی از ویژگی های خوب دوره جوانی است. این ویژگی، به علاوه خصوصیت حق پذیر بودن جوانان، از ویژگی های بسیار خوب آن ها و نعمت و فرصتی برای رشد و تعالی فرد و اصلاح معایب جامعه به شمار می رود. اما این صفت، یعنی آرمان گرایی به تنهایی کافی نیست، واقع بینی، درایت و دوراندیشی نیز باید به آن اضافه شود. به عبارت دیگر، آن چه از آرمان گرایی همراه با واقع بینی به دست می آید، به هیچ وجه از آرمان گرایی تنها به دست نمی آید.

 

بر این اساس، در ازدواج نیز باید آرمان گرایی همراه با واقع بینی باشد و باید درک کرد که همه افراد مزایا و معایبی دارند و باید مجموع و برآیند را در نظر گرفت. بنابراین باید توجه داشت که: همتایی و هماهنگی و تناسب کامل میان همسران امکان پذیر نیست، زیرا هر انسانی مغز، روح، اخلاق، تربیت، محیط و خانواده، خاص خود را دارد و با دیگری فرق می کند، اما باید کوشید تا در حد امکان، فاصله ها کمتر باشد.

 

همتایی خانوادگی

ازدواج با یک فرد، مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل، از این رو خانواده دختر و پسر باید از لحاظ دینی، فرهنگی و اخلاقی «سنخیت و تناسب» داشته باشند، البته این سنخیت به طور کامل ممکن نیست، اما باید به صورت نسبی به آن توجه کرد.

 

در مسئله «انتخاب همسر» معقول نیست که انسان بگوید: «من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده طرف مقابل ندارم.» زیرا:

 

1 - این فرد جزوی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است و این شاخه، از ریشه های همان درخت، تغذیه کرده است و بر این اساس بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده از راه وراثت، تربیت، محیط و عادت به او منتقل شده است.

 

2 - اگر فرد با خانواده و فامیل همسر کاری نداشته باشد، آنان با او کار دارند. هرگز نمی توان همسر را از آنان و آنان را از همسر جدا کرد.

 

3 - بدنامی یا خوشنامی آنان، تا آخر عمر همراه انسان است و در زندگی تاثیر می گذارد و تحمل بدنامی برای انسان بسیار مشکل خواهد بود.

 

4 - صفات و خصوصیات آنان، در فرزندان آینده، تاثیر دارد.

 

پیامبراسلام صلی ا... علیه وآله در این باره می فرمایند: «در دامن و خانواده شایسته، ازدواج کنید، زیرا عِرق (نطفه و ژن ها) تاثیر می گذارد.» (مکارم الاخلاق، ص80)

 

5 - از آن جا که رفت و آمد و صله رحم امری اجتناب ناپذیر است و در هر صورت فرزندان با بستگان پدر و مادر رفت و آمد خواهند داشت، توجه به خانواده همسر ضروری به نظر می رسد. باید دقت داشت که زمینه و بستر اصلی ایجاد رفتارهای متعالی، منش نیکو و صفات برتر اخلاقی، معرفت دینی و تعهدات و مسئولیت پذیری های اجتماعی در دختران و پسران داوطلب ازدواج، بیش از همه در محیط خانه و با تاثیرپذیری از نظام تربیت خانوادگی والدین فراهم می شود. از این رو ضمن تاکید بر استقلال فکری و توان و مهارت فردی داوطلبان ازدواج، توجه به وضعیت خانوادگی، ارزش های حاکم بر خانواده داوطلبان ازدواج و تعهدات اخلاقی آنان در تربیت فرزندان سالم، می تواند در ارزیابی تناسب و هم کفو بودن، مهم و ارزشمند باشد.

 

شایسته و بایسته آن است که هنگام بررسی وضعیت خانوادگی داوطلبان ازدواج و احراز تناسب و هم خوانی خانواده ها، با محور قرار دادن استقلال فکری و هم کفو بودن ایمانی و اخلاقی به شناخت تناسب در رفتارهای دو جوان داوطلب ازدواج نیز پرداخت.

 

تفاوت سطح اقتصادی خانواده های دو جوان، تفاوت در محل تولد، برای مثال تهرانی بودن یا شهرستانی بودن و تفاوت در گویش ها و لهجه های خانواده ها لزوما نمی تواند به عنوان هم کفو یا همسان نبودن تلقی شود و امکان زوجیت دو جوان واجد شرایط، متعهد و مسئولیت پذیر را که با اندیشه و شخصیت مستقل خود از بیشترین هم کفوی یا همسانی برخوردارند و می توانند زندگی آرامش بخش و موفقی داشته باشند منتفی کند.

 

بنابراین توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی و نظام تربیتی و فرهنگی خانواده ها هنگام ارزیابی تناسب زوج ها، باید به دور از تعصبات شخصی، پیش داوری های ناسنجیده و غیرمنطقی و نگرش های کلیشه ای اطرافیان باشد و ازدواج با محور قرار دادن قابلیت ها، شایستگی ها و تعهدات دو جوان صورت پذیرد.

 

بنابراین به هم خوانی زوجین در مسائل خانوادگی در امور زیر باید بیشتر توجه شود:

1 - ارزش ها و گرایش های عقیدتی، فرهنگی و سیاسی

2 - نوع تربیت خانوادگی

3 - عادات و آداب گروهی

4 - سطح ثروت و درآمد

 منبع:سلامت نیوز

shiva & hasan بازدید : 150 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

سوالاتی که باید قبل از ازدواج پاسخ دهید

ازدواج وقتی می تواند موفق و سازنده باشد که بدانید چه چیزی از آن می خواهید. چرا با این فرد به خصوص ازدواج می کنید و بعد از رفتن زیر یک سقف از او چه انتظاراتی دارید. در این صورت می توانید امیدوار باشید که با چشم باز راهی مسیر تاهل شده اید.

  

برای داشتن یک ازدواج موفق، باید قبل از ازدواج تکلیفتان را با این سوالات مشخص کنید:

 

سوالاتی که برای انتخاب یک همسر مناسب، باید به آن پاسخ داد

 

1-چه کسی باعث رشد شما می شود؟

 

2- چه کسی به نیازهای روحی شما بهتر پاسخ می دهد؟

 

3- با چه کسی راحت تر می توانید کنار بیایید؟

 

4- چه کسی نیازهای مادی شما را بهتر برآورده می کند ؟

 

5- چه کسی باعث خشنودی و رضایت خاطر بیش تر شما می شود؟

 

بعد از پاسخگویی به این سوالات، باید اولویت ملاک ها و معیار ها در انتخاب همسر را در نظر داشته باشید. این ملاک ها عبارتند از:

 

الف- ملاک های درجه اول: این ملاک ها بسیار مهم تر از ملاک های درجه دوم هستند و کار ارزیابی را باید از این ملاک ها شروع کرد. 1- ایمان 2-اخلاق 3- تشابه علاقه ها و سلیقه ها

 

ب- ملاک های درجه دوم: این ملاک بستگی به شرایط اقتصادی و پایگاه اجتماعی آن ها دارد به گونه ای که بیشتر از حد به این ملاک ها اهمیت می دهند دچار درد سرهای بزرگی می شوند عده زیادی باید توجه داشته باشند به دلیل زرق و برقی که این ملاک ها دارندافراد نباید بی جهت گم شده شان را در دارندگان این ملاک ها جستجو کنند و گذشته از ظاهر به گشت گذاری هم در باطن افراد باشید. این نکته را به خاطر بسپاریدکه ازدواج برای توانمندی شخصیت فضایل اخلاق و به نمایش گذاشتن جوانمردی و محبت زنانگی و یافتن عزت نفس است. 1- ثروت 2- تحصیلات

 

توقع از وظایف و مسئولیت های خانوادگی

زن و شوهر باید درباره وظایف و مسئولیت های زناشویی وحدت نظر داشته باشند طرز فکر افراد به دو دسته تقسیم می شود: بعضی از افراد درمورد وظایف و مسئولیت های زن وشوهر سنتی فکر می کنند. به این معنا که زن مدیریت خانه را بر عهده بگیرد و مرد مدیریت بیرونی منزل را. این نوع افراد باید با فردی ازدواج کنند که با او هم فکر باشد. اما دسته دوم شیوه مدیریت مشارکتی هستند که براساس ویژگیها ی فطری و طبیعی در زن و مرد است.

قبل از ازدواج ,ازدواج موفق,همسر مناسب

اختلاف هایی که می تواند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزند عبارتند از:

1- میزان انرژی: وقتی یکی از طرفین پر انرژی و در مقابل همسر او کم انرژی باشد. این افراد به مشکل عدیده ای برخورد می کنند و این اختلاف در زمینه های معاشرت اجتماعی، و مذهبی خود را نشان می دهد.

 

2- عادات شخصی: وقتی زن وشوهر عادات شخصی متفاوتی با هم دارند به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود و این در مواردی مانند وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی، و احساس مسئولیت اشاره کرد.

 

3- استفاده از پول: بسیاری از زوجها در اثرفقدان بر سر مسائل مالی دچار مشکل می شوند یکی می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه علاقمند است اختلافاتی مانند این می تواند بر زندگی زنا شویی تأثیر بگذارد.

 

4- علائق و مهارت های کلامی : اگر یکی از زوجین پر حرف و دیگری کم حرف باشد چه مشکلی پیش می آید؟ اگر یکی به هنگام صرف غذا علاقمند به حرف زدن باشد و همسرش بخواهد سکوت کند یا یکی از طرفین علاقمند به مکالمه ی تلفنی طولانی باشد زمینه اختلاف را پایه ریزی کرده اند.

 

بعضی از افراد درمورد وظایف و مسئولیت های زن وشوهر سنتی فکر می کنند. به این معنا که زن مدیریت خانه را بر عهده بگیرد و مرد مدیریت بیرونی منزل را. این نوع افراد باید با فردی ازدواج کنند که با او هم فکر باشد. اما دسته دوم شیوه مدیریت مشارکتی هستند که براساس ویژگیها ی فطری و طبیعی در زن و مرد است

 

قبل از ازدواج این 25 سئوال را حتماً از همسر آینده خود بپرسید:

1. آیا شما می‌خواهید بچه‌دار شوید؟ اگر مایلید چند فرزند؟

 

2. اگر زمانی مشخص شد من یا شما قادر به بچه‌دار شدن نیستیم، آیا قبول دارید که فرزندی را از پرورشگاه بپذیریم و بزرگ کنیم

 

3. اگر در آینده صاحب فرزند شویم، آیا حاضرید او را به مهدکودک بفرستیم؟ در غیر این صورت چه کسی از او نگهداری خواهد کرد؟

 

4. آیا مادر باید از شغل خود چشم بپوشد و از فرزندان نگهداری کند؟ در این صورت وضعیت مالی زندگی مشترک به چه وضعی در خواهد آمد؟ آیا مرد خانه قادر است در این صورت زندگی را به تنهایی اداره کند؟

 

5. تعطیلات را چگونه بگذرانیم؟ آیا برنامه تعطیلات را دو نفری خواهیم گذراند یا حتماً باید با فامیل به تعطیلات برویم؟

 

6. در مواقعی که جر و بحث پیش می‌آید،چه واکنشی نشان می‌دهید؟ آیا عصبانی می‌شوید؟ در صورت عصبانیت چه رفتاری از خود نشان می‌دهید؟‌

 

7. نظر شما در مورد تعهد به زندگی چیست؟

 

8. در مورد فرزندان چه رفتار و انطباقی مدنظرتان است؟

 

9. عقاید مذهبی شما چگونه است؟

 

10. در مورد روابط زناشویی چه‌نظری دارید؟

 

11. در مورد مسائل مالی چه‌نظری دارید؟ درآمد هرکدام از ما چگونه خرج می‌شود؟

 

12. هزینه‌های زندگی بر چه مبنایی تعیین می‌شود؟ منبع درآمد چگونه است و آیا کفایت زندگی مشترک را می‌کند؟ آیا امکان پس‌انداز وجود خواهد داشت؟

 

13. .2سال، 5 سال، 10 سال و 20 سال آینده، خود را چگونه می‌بینید؟

 

14. ساعات خواب و بیداری و کارتان چگونه است؟ صبح‌ها زود بلند می‌شوید؟ آیا عادت دارید شب‌ها تا دیروقت بیدار باشید؟

 

15. چه‌کسی مسئول خرید منزل، پخت و پز و تمیز کردن است؟ آیا در این زمینه کمک می‌کنید؟

 

16. عادت خرج‌کردن پول در شما چگونه است؟ هر ماه چه میزان پس‌انداز می‌کنید؟

 

17. آیا در خانواده شما سابقه بیماری روانی وجود دارد؟

 

18. در مورد مسائل زیر،اهداف طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت شما چگونه است: شغل، فرزندان، مالکیت منزل و هر نوع متعلقات که به هر دوما مربوط است؟

 

19. کجا زندگی خواهیم کرد؟ محل سکونت و منزل ما کجا و با چه شرایطی خواهد بود؟‌

 

20. شهر محل سکونت ما کجا خواهید بود؟ آیا این شهر تغییر می‌کند؟

 

21. آیا شغل شما به صورتی است که مجبورید شب‌ها کار کنید؟

 

22. آیا برای همسر آینده خود محدودیت‌هایی در ذهن دارید؟

 

23. وقتی استرس دارید، ناراحتید و یا درگیری ذهنی شدیدی دارید، بهترین روش کمک به شما چیست؟

 

24. اگر در ازدواج مشکلی پیش بیاید، تا چه مدت می‌توانید صبر کرده و مشکل را حل کنید؟ آیا مسئله‌ای در ذهنتان وجود دارد که اگر در زندگی مشترک بروز کند به‌نظرتان غیرقابل ترمیم و جبران است؟

 

25. پنج روش کوچکی که شما به وسیله آن هر روز می‌توانید به همسرتان بگویید و نشان دهید که دوستش دارید (البته بدون آنکه همسرتان تقاضا کند) چیست؟ پاسخ بعضی سوِالات به زمان زیادی احتیاج دارد. برای پاسخ به این سوِالات بهتر است هر دوی شما وقت بگذارید.

 

نگذارید نداشتن پاسخ برای یک سوِال مانع بررسی سایر سوِالات شود. اگر پاسخ یک سوِال به تفکر بیشتری احتیاج دارد ،فعلاً از آن بگذرید و به سراغ سوِال بعدی بروید. یادتان باشد بهترین ازدواج‌ها بر مبنای پایه و اساس محکم و قوی استوار شده‌اند.

منبع: خراسان، سلامت

shiva & hasan بازدید : 166 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

همه انسان ها به صورت ذاتی و طبیعی به زیبایی گرایش دارند و به سمت آن كشیده می شوند. زیبایی امری است كه هرگز هیچ یك از فیلسوفان و دانشمندان نتوانسته اند به تعریفی یكسان از آن دست یابند. علت اصلی این امر هم نسبی بودن امر زیبایی است.

  

به بیان دیگر چون زیبایی امری نسبی است تعریف آن از دید هر فردی به چیزی خاص اطلاق می گردد. در واقع زیبایی از دید افراد متناسب با نوع نگاه و تفكرشان متفاوت است. ممكن است فردی امری یا شی را زیبا بنامد در حالیكه دیگری همان امر یا شی را نه تنها زیبا ندانسته بلكه زشت بداند. اما به هر صورت توجه به زیبایی و تمایل آن در همه انسان ها وجود دارد. یقینا این رغبت و تمایل به داشتن زیبایی ها در امر مهمی چون ازدواج هم برای افراد نمود پیدا كرده و آنها را به انتخاب همسری زیبارو ترغیب می نماید.

 

مطمئنا دوست داشتن و به دل نشستن چهره و ظاهر همسر یكی از مهمترین اصول ازدواج است. زیرا زن و مردی كه با هم ازدواج می كنند علاوه بر همه چیز باید نسبت به ظاهر یكدیگر نیز تمایل و علاقه داشته باشند و یكدیگر را تحمل ننمایند. اهمیت این امر تا به جایی است كه بزرگان از قدیم الایام از ضرب المثل «علف باید به دهن بزی شیرین بیاد» بسیار استفاده می كردند.

 

به خاطر همین دلایل است كه افراد باید قبل از ازدواج ابتدا به تعریفی از زیبایی از نظر خود دست یابند و سپس براساس تعریف به دست آمده شخصی را به عنوان همسر دلخواه برای خود انتخاب نمایند. توجه وی ‍ ‍ ژه به برخی نكات در این راستا نیز لازم به نظر می رسد.

 

- درست تعریف كردن امر زیبایی توسط شخص: افراد باید در این قضیه به اعتدال و دوری از افراط و تفریط توجه نمایند. به بیان دیگر داشتن تناسب دختر و پسر در زیبایی و جسم كاملا ضروری است.

 

- تفاوت دیدگاه زن و مرد در امر زیبایی: معمولا دیدگاه های زن و مرد در زیبایی نه تنها یکسان نیست، بلکه در مقابل یكدیگر نیز قرار دارد. زیبایی همسر از نظر مرد، تناسب اندام، ظرافت مو و ابرو، زیبایی چشم و لب و دهان، ایمان، حیا، عفّت و پاکدامنی زن است و از نظر زن، زیبایی همسر، قدرت و نیرومندی، شهرت اجتماعی، غیرت و پاکی چشم و فکر و عمل و ... است.

 

- توجه به ابعاد مختلف زیبایی در فرد مقابل: با اینكه اغلب افراد زیبایی را در داشتن ظاهری خوب و اندامی متناسب توصیف می كنند اما باید توجه داشت كه زیبایی تنها در جسم و ظاهر محدود نشده و درجه والاتری هم دارد. فردی در زندگی زناشویی موفقتر است كه در انتخاب همسر آینده اش علاوه بر توجه به زیبایی های صوری و ظاهری یا تناسب اندام كه امری زوال پذیر هستند به زیبایی های باطنی یا معنوی و فرهنگی فرد مقابل كه ماندگار و پابرجایند و نقش مهمی در زندگی دارند نیز توجه نماید.

 

- اجتناب از سخت گیری و مشكل پسندی در انتخاب همسر: گر چه توجه به زیبایی ظاهری، معنوی، فرهنگی و... در انتخاب همسر امری پسندیده و نیکو هستند، لیکن افراد نباید از حد معمول تجاوز کرده و در مسیر افراط، سخت گیری و مشکل پسندی در آیند و بدین سان از ازدواج به موقع اجتناب نمایند.

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 189 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

امروزه با پیچیده شدن روابط، تغییر الگوهای آشنایی و ازدواج، زیاد شدن مهاجرت و حتی بالا رفتن مشکلات زمینه‌ای مثل اعتیاد یا بیماری‌های عصبی، باید در امر ازدواج تحقیق بیشتری کرد. در واقع همان قدر که احتمال ازدواج ناموفق بالا رفته، ضرورت تحقیق و دقت و شناخت هم بیشتر شده است.

 

از کی چی بپرسیم؟!

مسلم است؛ از خواستگار! اما این که چه چیزهایی را درباره خواستگار باید بدانید، نکته مهمی است که خیلی‌ها ساده از کنار آن می‌گذرند. با این توجیه که: شناخت کامل زیر یک سقف به دست می‌آید. اما واقعیت این است که بخش مهمی از شناخت با همین پرس و جوها حاصل می شود. شما درباره این ویژگی‌ها باید از اطرافیان عروس خانم یا آقای داماد پرس و جو کنید:

 

الف) خانواده

ب) رفتار فردی و اجتماعی

ج) دوستان

د) مسئولیت‌پذیری

ه) رعایت حقوق دیگران

و) اعتقادات مذهبی

ز) توانایی‌های او

 

سوالاتتان هم باید حول و حوش این موضوعات باشد:

صفت بارز اخلاقی او چیست؟ تا به حال عصبانی شدنش را دیده‌اید؟در چه مواردی عصبانی می شود و این جور وقت‌ها چطور رفتار می‌کند؟ رفتار اجتماعی او را چطور می‌بینید؟ روابطش با دوستان و خانواده چطور است؟ کدام صفات اخلاقی را در او بیشتر می‌بینید؟ با چه افرادی (چه تیپ شخصیتی) رفت‌وآمد می‌کند؟ اجتماعی است یا منزوی؟ تا چه حد به خانواده و دوستان خود وفادار است؟ چقدر به قولی که می‌دهد پایبند است؟ تلاش او برای کسب روزی حلال چگونه است؟ و...

 

1- تحقیق از آشنایان: بستگان شخص‌ از روحیات‌، اخلاق و کردار او باخبرند. می‌توان درباره فرد مورد نظر از آن‌ها تحقیق کرد. البته این به تنهایی کافی نیست چون ممکن است خویشاوندان‌، مصلحت‌اندیشی و واقعیت را کتمان کنند.

 

 

2- تحقیق از دوستان: دوستان نزدیک فرد منابع خوبی برای تحقیق هستند. دوستی محصول هم رنگی و تفاهم است و معمولاً افراد درستکار با افراد ناشایست و بی‌بندوبار دوست نمی‌شوند. در واقع ویژگی های شخصیتی دوستان فرد تا حدی منعکس‌کننده روحیات او است.

 

3- تحقیق از محل کار یا تحصیل: همکاران فرد ممکن است مطالبی درباره شخص مورد نظر بدانند که حتی خویشان و دوستان نزدیک او ندانند. این روش تحقیق از دو روش پیش بهتر نیست اما کامل کننده آن‌هاست. از این طریق ما در باره فرد در زمینه‌هایی مانند: نحوه برخورد با ارباب رجوع، نحوه مراوده با همکاران، همکاری و سازش با دیگران و پایبندی به اعتقادات دینی شناخت پیدا می کنیم.

 

4- تحقیق از همسایه‌ها: این رایج‌ترین روشی است که افراد در تحقیقات خواستگاری از آن بهره می برند. با تحقیق در محل کار و تحصیل می‌توان به شناختی از فرد و روحیات او دست یافت، اما با تحقیق در محل زندگی او، امکان شناخت خانواده هم میسر می‌شود. البته مشروط بر آنکه مدتی از زمان سکونت آن‌ها در آن محل گذشته باشد تا همسایگان به شناختی هرچند نسبی از آن خانواده رسیده باشند. از همسایگان در باره اخلاق در خانه، سابقه دعوا و یا رفتار بد در محله پرس‌وجو کنید اما مواظب باشید که جزئیات خواستگاری و ارتباط با آن‌ها را بر ملا نکنید؛ چون ممکن است بعضی از همسایه‌ها بعداً مزاحمت ایجاد کنند.

 

5- تحقیق از معرف: در باره ازدواج‌هایی با حضور یک معرف، اگر فردی که دختر و پسر را به هم معرفی می‌کند، نسبت به اهمیت کار خود آگاه باشد و آن را با شناخت کافی نسبت به روحیات دو طرف انجام دهد، منبع خوبی برای تحقیق خواهد بود.

 

چند نکته مهم در تحقیقات

قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم‌جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای کشف حقیقت آمده‌اید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم، هرچند ارتباط مناسب و حسن‌تفاهم، می‌تواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نکات مهمی را بیان کند .

 

سعی کنید با همکار او قرار ملاقاتی بگذارید و از دوستان او در باره خصوصیات روحی‌اش سۆال کنید.

 

از مسافرت‌ها و جاهایی که با هم رفته‌اند و از علایق او بپرسید. همچنین از موقعیت آن‌ها و این که به چه صفت و عنوانی مشهورند، چقدر با همسایگان ارتباط دارند و این که چه چیزهایی بیشتر برایشان مهم است.

 

تغییر و تحول در زندگی فرد نشانه‌هایی از حالات و روحیات اوست. در تحقیق به این مسئله توجه کنید.

 

کسی که برای تحقیق می‌رود، می‌تواند با موضوع دیگری غیر از ازدواج سۆالاتی بپرسد. سپس موضوعات را به طور مستقیم بیان کند.

 

در باره موضوعاتی که برایتان اهمیت بیشتری دارد به محقق تأکید کنید و از او بخواهید اهمیت موضوع را بروز ندهد.

 

اگر هنگام گفت وگو با افراد مختلف به تناقضی رسیدید، تحقیق در آن زمینه را با دقت بیشتر و به دور از حساسیت ادامه دهید.

shiva & hasan بازدید : 194 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

معمولا عمر زندگی مشترک کسانی که بر اساس معیارهای منطقی و منافع مشترک ازدواج می‌کنند بیش از زندگی زوج‌هایی است که تنها عشق را دستمایه شروع زندگی قرار داده‌اند. بعد از ازدواج و فروکش کردن شعله‌های عشق، زن و مرد عاشق دیگر دلیلی برای ادامه زندگی مشترک ندارند؛ اما کسانی که براساس معیارهای منطقی ازدواج کرده‌اند، به دلیل ریشه دار بودن منافع مشترک (مانند مسائل مالی)، انگیزه بیشتری برای ادامه زندگی دارند.

 

بی سرانجامی در عشق

عشق حالات متفاوتی دارد. متداول‌ترین شیوه عشق ورزی در ایران، پدیده عشق القایی است. این عشق برپایه فاصله فیزیکی بین دو جنس شکل می گیرد. همانگونه که دو آهنربای غیر همنام در صورت قرار گرفتن در فاصله مناسب همدیگر را جذب می کنند، هنگامی که زنی با ابراز علاقه مردی رو به رو می‌شود، این اثر القایی احساس مرد است که عشق متقابل را در او شکل می‌دهد.

 

در واقع زن فارغ از شخصیت مرد، عاشق عشق ورزی او می‌شود. زن و مرد هر چه به یکدیگر نزدیکتر باشند، احتمال شکل‌گیری احساس مشترک در آنها بیشتر است. پس از ایجاد شرایط محیطی و نزدیکی بین زن و مرد، یکی از طرفین به دلایلی چون وضعیت روحی و روانی،‌ نوع بینش، شرایط خانوادگی و میزان آگاهی و تجربه در رابطه با جنس مخالف، آمادگی بیشتری برای شکل گیری احساس مشترک داشته و علاقه قلبی خویش را ابراز می‌کند، به این ترتیب فرآیند القای عشق شکل می‌گیرد.

 

چنین عشق‌هایی عمر کوتاهی دارند و با کاهش تعداد و شدت سیگنال‌های عاطفی، اثر القایی آن نیز ضعیف می‌شود تا جایی که کینه و نفرت جای احساس قبلی را می‌گیرد. به این ترتیب پس از شروع زندگی مشترک و عادی شدن رابطه جنسی، عشق نیز مفهوم خود را از دست می‌دهد. بسیاری از زوج‌ها در چنین شرایطی ازدواج می‌کنند و به علت ریشه دار نبودن این عشق، در زندگی مشترک خود به بن‌بست می‌رسند.

 

جوانان به دلیل شرایط دوران بلوغ و نیاز به جلب توجه و محبت، اهمیت زیادی به عشق در شروع زندگی مشترک می‌دهند. دختران به طور فطری تمایل دارند روح و جسم خود را تواما، در یک رابطه عمیق عاطفی به همسر خود اهدا کنند.

 

در روابط عشقی، افراد برای جلب توجه، وعده‌های زیادی به هم داده و تنها بخشی از شخصیت خود را که طرف مقابل از آن خوشش می‌آید نشان می‌دهند. دختر و پسر هر زمان که تمایل داشته باشند با هم ارتباط دارند و مجبور نیستند در هر شرایطی یکدیگر را تحمل کنند (در حالی که پس از ازدواج چنین نیست). آنها برای رسیدن به هم نقاط ضعف یکدیگر را نادیده می‌گیرند و از مشکلات صرف نظر می‌کنند.

 

جوانان قبل از ازدواج به هزینه‌های مادی و روانی تشکیل خانواده فکر نمی‌کنند و تصورات غلطی از یکدیگر دارند آنها تنها پس از شروع زندگی مشترک در شرایطی که به دلیل وعده‌های رد و بدل شده توقع زیادی از یکدیگر دارند) با شخصیت واقعی هم روبه‌رو می‌شوند. آنها در مواجهه با واقعیت‌های زندگی تمام وعده‌های گذشته را فراموش می‌کنند و دچار سرخوردگی می‌شوند.

 

کسانی که عاشقند، برای رسیدن به هم خیلی از مسائل را نادیده می‌گیرند؛ اما دیگران (که بدون تب و تاب عاشقی زندگی می‌کنند) واقع بین هستند و به علت آن که عشقی وجود ندارد که آنها را وادار به ازدواج در هر شرایطی کند، تمام مسائل را بررسی کرده و با فرد مناسبی ازدواج می‌کنند.

 

روابط عشقی با زندگی مشترک متفاوت است. هر کسی را می‌توان دوست داشت ولی برای شروع زندگی مشترک باید به واقعیت‌های زندگی توجه کرد. جوانان امروز استقلال لازم را ندارند و از واقعیت‌های اجتماعی بی‌خبرند. آنها قبل از ازدواج تنها خنده‌ها و لحظات خوش یکدیگر را می‌بینند و توقع دارند در زندگی مشترک نیز وضعیت اینگونه باشد؛ اما پس از رویارویی با ناملایمات زندگی، توان تحمل یکدیگر را ندارند.

 

عشق مثل اندام های درون بدن انسانها، درون او رشد نمی کند یا توسط یک هورمون خاص در بدن ترشح نمی شود. عشق فقط با تمرین در طولانی مدت است که به وجود می آید. و ازدواج برای زوج ها فرصت های خیلی زیادی را برای تمرین آن فراهم می کند

 

عشق پدیده‌ای لحظه‌ای و آنی است که بعد از ازدواج، کمرنگ می‌شود. همه زندگی مشترک عشق نیست و علاوه بر آن به هم فهمی گذشت و ایثار نیاز دارد. به عشق قبل از ازدواج بیش از حد اهمیت داده می شود و هیچ توجهی به بعد از آن نمی شود. این به آن خاطر است که عشق مثل اندام های درون بدن انسان ها، درون او رشد نمی کند یا توسط یک هورمون خاص در بدن ترشح نمی شود. عشق فقط با تمرین در طولانی مدت است که به وجود می آید. و ازدواج برای زوج ها فرصت های خیلی زیادی را برای تمرین آن فراهم می کند.

 

بیشتر جوانان ایرانی رویا پردازند و توجهی به واقعیات اجتماعی ندارند. آنها بدون توجه به وضعیت اجتماع، شرایط اقتصادی و غیره و تنها با الهام از داستان‌ها و فیلم‌های عشقی ازدواج می‌کنند و پس از رویارویی با شرایط دشوار زندگی و مشکلات اقتصادی، در کنار فروکش کردن عشق دوران نامزدی، از هم جدا می‌شوند.

برگرفته از: مردمان، آسمانی ها

shiva & hasan بازدید : 163 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

انتخاب همسر,ازدواج با یک فرشته, زندگی زوج جوان

 

دو گروه در انتخاب همسر، دچار افراط و تفریط می شوند، اولین گروه کسانی هستند که می خواهند با فرشته ها ازدواج کنند. گروه دوم کسانی هستند که فکر می کنند آدم ها مثل خمیر بازی هستند و هر طور که بخواهند می توانند آنها بار بیاورند.

 

گروه اول می خواهند همه ی کمبودها و محرومیت های خود را با ازدواج با یک فرشته از بین ببرند و گروه دوم می خواهندهنر انسان سازی را خود را به نمایش بگذارند. در مواردی پیش آمده که انسان بد اخلاق با فرد خوش اخلاق ازدواج کرده در این راستا باید به نکاتی چند توجه کرد:

 

1- ما این گونه وصلت را تعبیر به ازدواج نمی کنیم بلکه تعبیر به ایثار می کنیم.

 

2- مسأله ی ازدواج با دلسوزی متفاوت است، ازدواج حساب یک عمر است.

 

3- همان قدر که احتمال می دهیم هنگام رودرویی دو فرد با صفات مثبت و منفی، گرایش از منفی به مثبت باشد، همان قدر هم باید احتمال بدهیم که گرایش از مثبت به منفی باشد.

 

4- به کسانی که می خواهند ایثار یا ریسک کنند، توصیه می کنیم که حد تحمل خود را در نظر بگیرید.

 

در ازدواج چیزی که بیش از همه اهمیت دارد تناسب و هماهنگی و کفویت است. نه فداکاری و قربانی کردن خود یا به دوش کشیدن بار دیگری.

 

اصل کفویت

آیا کسی که تحصیلات دانشگاهی مثلاٌ در مقطع لیسانس را تجربه کرده و افکار و عقایدش منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی شکل گرفته با فردی که مثلاٌ در مقطع ابتدایی است یکسان است؟ پس اصل کفو بودن یکی از عوامل موثر در رسیدن به زندگی متعادل و منطقی است.

 

طرز فکر یکسان

طرز فکر و اندیشه های افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات، و سن آنان تأثیر می پذیرد مشابه بودن در نوع تفکر هم سطح بودن و یکسانی در نوع جهان بینی فهم و ادراک به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی است.

 

عوامل فرهنگی

فرهنگ دارای ابعاد متفاوتی است که ریشه در افکار انسان داشته و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه ی معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به جنسیت افرادو …. متأثر از فرهنگ حاکم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی، در معاشرت ها و رفت وآمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده و مستقیماٌ در زندگی زوج جوان اثر خواهد گذاشت.

 

مسائل دینی- مذهبی

بهتر است كه دختر و پسر از نظر اعتقادات دینی و مذهبی با یكدیگر تشابه داشته باشند، نه تنها نوع مذهب، بلكه شدت پایبندی به این باورها هم عامل مهمی است.

 

دختر و پسری كه از نظر اعتقادات دینی تناسب نداشته باشند در زمینه های گوناگون اختلاف نظر و احتمالاً ناسازگاری خواهند داشت از جمله زمینه های مورد بحث موارد زیر را می توان نام برد: اختلاف در تربیت فرزندان – اختلاف در مسافرت ها و گردش – لباس پوشیدن( به ویژه حجاب برای زنان ).

 

صورت را دیدید سیرت را دقیق تر ببینید

الگوی شخصیت افراد در نحوه لباس پوشیدن، آرایش موها، شیوه ی سخن گفتن، ترکیب چهره و نوع کار های که به آن مشغول اند نهفته و مستتر است. انسان هر کاری که انجام می دهد نوع شخصیت و وی روی آن حک شده می شود.

منبع: خراسان

shiva & hasan بازدید : 185 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «هر كس می خواهد پاكیزه خدا را ملاقات كند، باید ازدواج كند.» به دلیل آنكه انسان موجودی با نیازهای طبیعی و در عین حال اجتماعی است، پدیده ازدواج قادر است بسیاری از نیازهای فردی و اجتماعی زن و مرد را در قالب ارتباطات جسمانی و جنسی، روانی- اجتماعی و دیگر قراردادهای عرفی و اجتماعی برآورده سازد. ازدواج در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دامنه ای وسیع و گسترده تر دارد و دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی و نیز روانی- اجتماعی است.

 

باز هم رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده است كه نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد». این امر مهم در آغاز نیاز به مجموعه ای از آگاهی ها، اطلاعات و بینش هایی در جهت شناخت دختر و پسر از خود و طرف مقابل ازدواج دارد. و این شناخت نسبی در زمینه رشد عاطفی و رفتاری است. عدم شناخت و درك صحیح از یكدیگر موجب ناسازگاریهای خانواده می شود و حتی ممكن است به از هم پاشیدگی زندگی زناشویی بیانجامد.

 

چرا ازدواج کنیم؟

از نظر سنتی ازدواج وسیله ای بوده است كه جامعه رفتار جنسی افراد را تنظیم می كرده است، تولید نسل و حفظ وضعیت اقتصادی واحد خانواده را ممكن می ساخته است.

 

دلایل اساسی دیگری كه در جوامع امروز مطرح هستند عبارتند از:

الف- عشق و علاقه

ب- مصاحبت

ج- تامین انتظارات.

 

عشق و علاقه احساسات مثبتی است كه زن و مرد پس از ازدواج نسبت به یكدیگر تجربه می كنند و همچنین به دلیل داشتن نیاز به مصاحبت، ازدواج می نمایند و یكدیگر را به خاطر آنچه كه هستند می پذیرند. و زن و مرد باید بدانند چه انتظاراتی از خود، از همسر خویش و در مجموع از ازدواج دارند. هر اندازه این انتظارات واقع بینانه تر باشد، پایه های زندگی زناشویی مستحكم تر خواهد بود.

 

مهم ترین اهداف ازدواج نیل به آرامش و آسایش، تامین نیازهای جنسی، بقای نسل، تكمیل و تعامل فردی و اجتماعی، سلامت و امنیت فردی و اجتماعی و سرانجام تاثیر نیازهای روانی- اجتماعی می باشند.

 

- ازدواج عاملی است در رهایی فرد از تنهایی، محملی برای بیان و تسكین خاطر، ارائه دوستی و صمیمیت و مهر و محبت و در مجموع وسیله ای است برای آرامش و آسایش و تكمیل خود.

 

- یكی از نیرومندترین غرایز انسان، غریزه جنسی است كه بر اثر ازدواج تامین این نیاز در مسیر طبیعی و سالم قرار می گیرد و علاوه بر این كه این نیاز جسمانی تامین می شود، فرد از لحاظ روانی، ذهنی و اخلاقی نیز به آرامش می رسد.

 

- یكی دیگر از موضوعات بسیار مهم در امر ازدواج مساله تولید مثل و بقای نسل است كه از اهداف اساسی ازدواج محسوب می شود و تولد انسانهایی كه نیازمند تربیت و پرورش صحیح هستند در درون كانون گرم و سالم خانواده امكانپذیر است.

 

- هنگامی كه فرد در كانون یك زندگی مشترك قرار می گیرد در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیك و صمیمانه بیشتر احساس مسوولیت می كند، استقلال می یابد، زندگی خویش را هدفدار می كند و از ثمرات كسب و كار و تلاش خود در واحد خانواده نوبنیاد خویش بهره می گیرد.

 

- خانواده یك گروه و واحد اجتماعی است و دربرگیرنده بیشترین، عمیق ترین و اساسی ترین مناسبات انسانی می باشد. ازدواج و تاسیس كانون خانوادگی برای سلامت و امنیت و سعادت اجتماع سودمند و ضروری است.

 

- ازدواج فرد را از حالت خودمداری، اضطراب و احساس سلطه بر اشیاء اشخاص رها می كند و موجب بقای سلامت روان و تن و دوری از بسیاری از بیماری های جسمانی و روانی و انحرافات اجتماعی می شود.

 

مشورت، مشورت و باز هم مشورت

قدمی به بزرگی ازدواج نمی تواند بدون دقت و توجه و مشورت باشد. همان طور که خداوند متعال در سوره آل عمران آیه 159 می فرمایند: «در كارها مشورت كن، پس هنگامی كه تصمیم گرفتی به خدا توكل كن. به درستی كه خداوند توكل كنندگان را دوست می دارد.» اما برای این کار باید با چه کسی مشورت کنیم؟

 

در قدم اول حتما با پدر و مادر و افراد مورد اعتماد خود و خانواده تان مشورت کنید. نظر پدر و مادر و جلب رضایت آنها، استفاده از نگاه و تجربه شان بسیار مهم است. فراموش نکنید که آنها چندین سال بیش از شما زندگی کرده اند و تجربه برخورد با افراد بسیار متفاوت و متعددی را دارند. سرگذشت های زیادی را دیده و شنیده اند و مشورت با آنها حتی اگر تحصیلات و موقعیت اجتماعی شان از وضعیت فعلی شما کمتر باشد، باز هم کار ضروری و ارزشمندی است.

 

فرد طرف مشورت شما اگر از دوستان یا اقوام است، باید با تدبیر، بدون حب و بغض، موفق و با ایمان باشد. در چنین شرایطی می توانید به مشورت های او اعتماد کنید.

 

در درجه بعد، مشورت باید با مشاور آگاه و منصف و با تجربه صورت گیرد. مشاور ویژگی های شخصیتی شما دو نفر را می سنجد و بر اساس آنها می گوید که به درد یکدیگر می خورید یا نه. با هم خوشیخت خواهید شد یا نه و اگر موانعی در شخصیت هر کدام از شما وجود داشته باشد، کمک تان می کند تا آنها را برطرف کنید.

درباره ازدواج,زندگی زناشویی,پس از ازدواج

 استخاره کنیم یا نه؟

شما در صورتی می توانید در امر ازدواج به استخاره پناه ببرید که مراحل تفکر، بررسی، تحقیقات و مشورت بین جواب مثبت و منفی قطعی مردد باشید.

 

گاهی افراد در همان ابتدای امر ازدواج استخاره می کنند. این کار اشتباه است. چرا که هر نوع استخاره ای باید بعد از تفکر، تحقیق و مشورت صورت بگیرد. استخاره فقط وقتی جایز است که بعد از مشورت های بسیار هنوز در تردید باشید و بین دو موقعیت مساوی گرفتار شده باشید.

 

مقید به استخاره بودن ارزش نیست. اگر دختر و پسری از نظر اخلاق و دین و ملاک ها تفاهم دارند و نقاط مشترک فراوانی دارند دیگر احتیاجی به استخاره نیست. با مشورت با بزرگترها، مشاوران و صاحب نظران و با اتکا به قلب و دل خود می توانید تصمیم بگیرید. باز هم تکرار می کنیم که استخاره بعد از مراحل تفکر، تحقیق و مشورت جایز است.

منبع: ازدواج آسان، خانواده مطهر

shiva & hasan بازدید : 251 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

آنچه که اغلب آقایان به دنبالش هستند، یک سری علائم و نشانه هایی اسـت که بوسیله آنها متوجه علاقمندی حقیقی طرف مقابلشان شوند...

 

شـنیدن جواب رد از طـرف یـک زن بـرای مـردان اصـلا" مسئله خوشایندی نیست. هیچ چیـز بـه انـدازه اینکه زن رویاهایتان تقاضای ازدواج شمـا را نـپـذیـرد، برایتـان گـران تـمـام نـمی شود. پـیـش خـود تـصـور می کردید که او به شما علاقه مند است ولی احتمالا" برداشتتان از علائم علاقمندی او اشتباه بوده است.

 

از نقطه نظر مردان، زنان هنگام ابراز علایق رومانتیک خود بصورتی زیرکانه و پیچیده عمل می کنند (مگراینکه طرف مقابلشان خوش تیپ و پول دار باشد آنجوری که خودشان اظهار می کنند) و اکثر آنها جوابهای ضـد و نقیضی میـ دهـند چون خودشان مطمئن نیستند که چـه چیزی در سرشان میگذرد. بنابراین آنچه که اغلب آقایان به دنبالش هستند، یک سری علائم و نشانه هایی اسـت که بوسیله آنها متوجه علاقمندی حقیقی طرف مقابلشان شوند.

 

در زیر برخـی از نـشـانه هـای کـه می تـواند نـشانه علاقمندی یک زن باشد را مشاهده می کنید:

 

علائم علاقه مندی اغلب زنان:

1- او همگام با شما است. ناگهان متوجه می شوید که او همه جا حضور دارد. او "بطور اتفاقی" هر کجا شما هستید پیدایش می شود، یا در راه روی محل کارتان مرتب جلوی شما قدم میزند، یا "تصادفی" به شما برخورد میکند، یا در میهمانی در اطراف شما مانور می دهد.

 

آنچه که او انجام می دهد تلاش برای جلب توجه شما است، و بـرای این اسـت که خود را در موقعیتی قرار دهد تا شما "قدم اول" را بردارید. مسئله اینـجا اسـت کــه بـسـیـاری از مردان نسبت به این عمل زنان بی توجه هستند و به همین دلیـل بسیاری از فرصت ها را از دست میدهند. مردان مستقیم عمل می کنند، زنان غیر مستقیم. بنابرایـن اگر زنـی مکررا" شروع به قـرار گـرفـتـن سـر راه شـما نـمود، احتمال اینکه(صد در صد نیست) او اینکار را عمدا" انـجام میدهد زیاد است.

 

2- او حرکاتی بخصوص انجام می دهد. لبخند می زند. سعی می کند رفتار محجوبانه تری نسبت به شما داشته باشد. دنبال نقاط مشترک با شما می گردد تا درباره آن صحبت کند. در بحث های جدی سعی می کند دقیق حرف بزند و بدون جنجال، بحث منطقی داشته باشد.

تقاضای ازدواج,نـشانه علاقمندی یک زن

3- او هیچگاه برای شما سرش شلوغ نیست. او به بهانه های کاری، یـک شـمـاره تلفن کاری یا آدرس ایمیل به شما خواهد داد. در اسرع وقت به تلفـن یا ایـمیـل شـما جواب خواهد داد. او دعوت شما را برای با هم بودن خواهد پذیرفت - و اگر او در روزی که شما تعیـین کرده اید وقت نداشت، چیزی شبیـه این خواهد گفت: "خوب، این پنجشنبه نمیتونم، اما اگر اشکال نداره بندازیم برای پنجشنبه دیگه، باشه؟ "شـمـا هـرگـز از یـک زن عـلاقـمـند چـنین جملاتی را نخواهید شنید: " الان واقـعـا" سـرم شلوغه"، یا "بذار بینم وقت دارم"، یا "نمیدونم بتونم بیام یا نه"

 

4- او در مورد شما کنجکاو است زنی که به شما علاقمند است دوست دارد همه چیزتان را بداند (تا بتواند در این مـورد با دوستان دخترش صحبت کند). او درمورد خانواده، پیشینه، سلیقه غذایی، موسیقی، فیلم و مسائل گوناگون شما پرسش خواهد کرد. انگیزه اصلی او این اسـت کـه عـلایـق شما را بشناسد تا بتواند خود را دارای علایق مشــتـرک بــا شما نموده و پـیـوسـتـگـی بیشتری با شما ایجاد کند- اگر از قایق سواری خوشتان نمیآید، او نیز ناگهان از این کار متنفر می شود.

 

5- او وضعیت مالی شما را می سنجد. زن علاقمند دوست دارد منابع و بنیه مالی همسر آینده خود را مورد سنجش قرار دهد. سۆالاتی مانند: "کجا زندگی میکنی؟"، "چه ماشینی داری؟" و "شغلت چیه؟" مـیتواند نشانه علاقمندی وی باشد. اگر پاسخ این سۆالات مطابق با "استانداردهای" او باشــد، علائم بعدی ظاهر خواهند شد وگرنه او در غباری از مه فرو خواهد رفت.

 

توجه: البته پیشنهاد ما این است که اگر دیدید دختری خیلی چشم به مال و اموال شما دوخته، اصلا وقت خود را برای چنین دختری صرف نکنید زیرا او همسر خوبی برای شما نخواهد شد بلکه در موقع دارایی همدم پول شما خواهد بود و در موقع تنگدستی مته ای بر اعصاب شما.

 

6- او در مورد آینده صحبت می کند. یک زن علاقمند همیشه دوست دارد در مورد نقشه های آینده و کارهایی که می توانید با هم انجام دهید اشتیاق نشـان دهد. در واقع او اغلب چیزی شـبـیـه ایـن می گـویـد: "وای... تـو هـم از فیلم دیدن خوشت میاد؟"

 

7- او بیقراری و بی تابی می کند. اگر او واقعا" علاقمند باشد، دور و بر شما دستپاچه و بیقرار خواهد بود، بخصوص هنگامی که شما نتوانید متوجه علائم اشتیاق او شوید. البته ممکن است که ذاتا" یک شخص خجالتی نرمال باشد. اگر او فقط پیش شما بی قراری می کند، احتمالا در سرش فکر ازدواج دارد.

 

8- او نسبت به زنان دیگر، حسادت می ورزد؛ یک زن سعی می کـند از مـرد مـورد علاقه خود همانند یک عقاب مراقبت نموده و او را با چنگ و دندان حفظ کند. نشانه های فوق ممکن است لزوما" دلیل بر علاقـمـندی یک زن نـبـاشد چـون بـرخـی از زنان کلا" با دیگران حالتی دوستانه دارند اما اگر تـعـداد زیـادی از ایـن عـلائم را در فـردی مشاهده نمودید میتوانید به خود امیدواری دهید و به دلتان صابون بزنید.

منبع: ایده آل

shiva & hasan بازدید : 163 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

همسران افراد سیگاری,ازدواج امر ازدواج,ازدواج با فرد سیگاری

 

ازدواج با فرد سیگاری

از دید بسیاری از جوانان استعمال سیگار نه تنها موردی ندارد بلكه در بسیاری از موارد آنها را از برخی آسیب های فردی و اجتماعی چون استرس و اضطراب، كاهش اعتماد به نفس، كاهش محبوبیت به خصوص درگروه همسالان و ... مصون می دارد.

 

البته این باور همین جا به پایان نمی رسد و آنها گمان می كنند كه چون سیگار جزء مواد مخدر محسوب نمی شود هر لحظه كه بخواهند و اراده كنند قادر به ترك آن خواهند بود در حالیكه سیگار هم مانند تمام دخانیات دیگر اعتیاد آور است و ترك آن بسیار سخت می شود. جالب آنكه بسیاری زا متخصصان سیگار را سرنخ و مادر بسیاری از اعتیادها معرفی می نمایند.

 

با توجه به رواج این باورهای غلط در میان جوانان به خصوص پسران باید به امر ازدواج این قشر نیز توجه ویژه داشت. آیا از دید متخصصین و مشاوران، ازدواج با فرد سیگاری اشكالی ندارد؟ آیا سیگاری نبودن فرد مقابل چه دختر و چه پسر را باید جزء معیارهای همسر آینده مان در نظر بگیریم؟ سیگاری بودن یا نبودن فرد مقابل چه تاثیراتی بر زندگی مشترك دارد؟ و ...

 

پاسخ جوانان به سوالات بالا بیش از دو حالت نیست: برخی معتقدند فرد سیگاری با فرد معتاد هیچ فرقی نداشته و به هیچ وجه نباید با آنها ازدواج كرد. بعضی دیگر برعكس معتقدند كه سیگاری بودن عیب محسوب نشده و مشكلی در زندگی آنها ایجاد نمی كند. معمولا استدلال این افراد برای این طرز فكر، زندگی نزدیكانی چون پدر و مادر یا عمو و دایی شان می باشد كه در عین سیگاری بودن علی الظاهر مشكلی ندارند و به خوبی زندگی می كنند.

 

برای آشنایی با مشكلات و معضلات زندگی با فرد سیگاری بهتر است با ما همراه شوید:

 

1.تغییر در چهره: سیگار كشیدن باعث ایجاد برخی تغییرات در چهره و ظاهر افراد شده و صد البته بر زیبایی آنها تاثیر بسیاری دارد. معمولا همسران افراد سیگاری پس از مدتی از دركنار آنها بودن دچار شرم شده و نمی خواهند فرد مقابل را به عنوان همسر خود به جامعه و دوستانشان معرفی نمایند.

 

- زرد شدن و از بین رفتن دندانها: تماس مداوم دود سیگار با دندانها باعث زرد شدن و فاسد شدن آنها می گردد.

 

- لاغری بیش از حد

 

- ایجاد چین و چروك بسیار بر روی دست ها و صورت

 

- ریزش یا سفیدی موها زود از موعد

 

- و ...

 

2.ابتلا به بیماری های جسمی مختلف: معمولا افراد سیگاری پس از چند سال دچار اختلالات و بیماری های جسمی بسیاری می شوند.

 

- سرطان: بیش از ‌4ظ عنصر سرطانزا در دود سیگار وجود دارد به همین دلیل احتمال ابتلای افراد سیگاری به سرطان هایی چون سرطان ریه، حنجره، پوست، زبان، دهان، غدد، بزاق و حلق، سرطان بینی، مری، معده، رحم و ... بسیار بالاست.

 

- بیماری های قلبی: دود سیگار باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون، افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتا ایجاد حمله قلبی و سکته می شود.

سیگار كشیدن باعث ایجاد برخی تغییرات در چهره و ظاهر افراد شده و صد البته بر زیبایی نها تاثیر بسیاری دارد. معمولا همسران افراد سیگاری پس از مدتی از دركنار آنها بودن دچار شرم شده و نمی خواهند فرد مقابل را به عنوان همسر خود به جامعه و دوستانشان معرفی نمایند

 

- ایجاد ضایعه در شنوایی و بینایی: معمولا افراد سیگاری پس از مدتی دچار آب مروارید و برخی ضایعات در گوش كه باعث كم شنوایی شان می شود.

 

- نیکوتینی كه در سیگار وجود دارد، اثر اعتیادآور دارد و شخص به مرور زمان به آن عادت می‌کند و مانند بقیه اعتیادها، کم کم مقدار مصرف و نیاز به نیکوتین بالا می‌ رود و بالطبع تعداد مصرف روزانه سیگار نیز باید افزایش یابد و با عدم مصرف آن، علایم قطع نیکوتین مانند عصبانیت، پرخاشگری و زودرنجی در فرد ایجاد می شود.

 

- و ...

 

3. ایجاد مشكلات خانوادگی

- احتمال تاثیر پدر یا مادر سیگاری بر فرزندان آینده و سیگاری شدن آنها بسیار زیاد است.

 

- دود ناشی از سیگار كه در محیط خانه وجود دارد باعث ابتلای افراد سالم خانواده به خصوص نوزادان وكودكان به بسیاری از بیماری های ریوی و سرطان ها می شود.

منبع: تبیان

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 262
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,400
  • بازدید ماه : 2,328
  • بازدید سال : 15,503
  • بازدید کلی : 170,943
  • کدهای اختصاصی