loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 91 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.

 


اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.

 


دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.

 


هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.

 


رفتار آرامتر همیشه بهتر است.

 


قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.

 


اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.

 


یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.

 


پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.

 


هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.

 


تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.

 


از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.

 


برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.

 


اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.

 


هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.

 


شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.

 


هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است...حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.

 


او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.

 


اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.

 


هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.

 


اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.

 


مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.

 


همه مردها بد نیستند.

 


نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید...هر مصالحه ای دو جانبه است.

 


بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید....قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.

 


هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.

 


شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.

 


کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.

 


هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.

 


این مطالب را برای بقیه خانم ها هم مطرح کنید.

 


بااینکار لبخند به لبان بعضی ها می آورید، بعضی ها را درمورد انتخابشان به فکر می اندازید و خیلی های دیگر را هم آماده می کنید.

 

 

 

می گویند یک دقیقه طول می کشد که یک فرد خاص را پیدا کنید، یک ساعت طول می کشد که او را تحسین کنید، یک روز تا دوستش بدارید و یک عمر تا فراموشش کنید.

shiva & hasan بازدید : 102 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

بیشتر مشاجره‌های لفظی میان زن و شوهرها از حرف‌هایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود، برمی‌خیزد؛ حرف‌هایی که یا نشان‌دهنده‌ی اختلاف نظر درباره‌ی عقاید و سلایق آن‌هاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمی‌کنند؟

دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرف‌هایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آن‌که اگر هم پیش بیاید، رودربایستی‌ها و ملاحظات باعث می‌شود، طرفین حرف خود را فروبخورند.

پس اگر دختر و پسر در دوران آشنايي پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقع‌بینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، می‌توانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.

دقت کنید که هیچ‌یک از محورهای پیشنهادی گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، برای ارزش‌گذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوت‌ها است. تفاوت‌هایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت‌.


محاسن خانواده‌ها؛ محور اول

هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده‌ است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که به‌عنوان ارزش‌ها و محاسن خانواده‌ی همسر آینده‌اش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» می‌داند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه به‌عنوان یکی از خوبی‌های خانواده و اقوام خود می‌پنداشته‌اید، در نظر همسر آینده‌تان، یک رفتار ناپسند یا مشکل‌ساز تلقی شود.


معايب خانواده‌ها؛ محور دوم

هريك از طرفين، ابتدا بايد بر اساس معيارهاي عرفي جامعه، معايب خانواده‌اي را كه در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگويد كه آيا اين معايب در زندگي شخصي و مشترك با همسر آينده‌اش مشكل‌ساز خواهد بود يا نه؟ (اگر مشكل‌ساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنين صادقانه بگويد كه افكار و رفتار خودش نيز تحت تأثير اين خلقيات غلط خانوادگي هست يا نه؟ (اگر تحت تأثير است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربايستي بايد بگويد كه آيا مي‌تواند با چنين روحياتي كنار بيايد يا نه؟



زمان بچه‌دار شدن؛ محور سوم

هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی زمان بچه‌دار شدن بگوید.
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را زودتر کنار می‌گذارند.
در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.
اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.


تعداد بچه‌ها؛ محور چهارم
هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی تعداد بچه‌ها بگوید.
ممکن است شما معتقد به تک‌فرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصله‌ی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچه‌ی یکی‌یک‌ دانه، خل و دیوانه می‌شود و بچه باید هم‌بازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیش‌تر پر کند.
حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچه‌دار شدن را باید حتی‌الامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.
پس عقیده‌ی ‌خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.


تربیت بچه‌ها؛ محور پنجم
هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی نحوه‌ی تربیت بچه‌ها بگویند.
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روش‌های سنتی تربیت و سخت‌گیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئن‌ترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.
شاید هم معتقد به روش‌های نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که می‌گویند باید کتاب‌های تربیتی را خواند اما این روش‌ها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه به‌کار بست.
در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سخت‌گیران و آسان‌گیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینه‌های بروز اختلاف است.


دایره‌ی همدلی و پایبندی؛ محور ششم
همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد.
ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشان‌دهنده‌ی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم به‌خاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات‌ خود با آن‌ها باشید.
این هم ممکن است که شما نگران گذشته‌ی نامزدتان باشید.‌
اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:
اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.
دوم این‌که؛ از ماجراهاي گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذاريد و متقابلا به نامزدتان نیز اين را يادآور شوید، اما در گذشته‌ي يکديگر بيش از اين جست‌وجو نکنيد.


خرج کردن؛ محور هفتم
 
از نظر شما چه هزینه‌هایی خرج لازم و چه هزینه‌هایی خرج زائد هستند؟
ممکن است کاری که شما به حساب صرفه‌جویی خود می‌گذارید، همسر آینده‌ی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر می‌دانید؟ نمونه‌هایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آن‌ها را مثال بزنید.
مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصه‌ای برای بروز چشم و هم‌چشمی‌ها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.
یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بی‌مورد به حساب آورید.
نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمی‌هایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالری‌های هنری و کنسرت‌های موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟


پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر می‌کنید که طی هر یک‌ سال باید پیشرفت‌های مهمی در زندگی‌تان محقق شود یا در عرض کمتر از یک ‌سال؟
آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامه‌های کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به ‌عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامه‌های‌تان می‌دانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر می‌کنید فعلا بیش از این نمی‌توان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب می‌دهد و همفکری با همسرتان در این مورد، می‌تواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟
نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانه‌ی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدل‌بالا و یک ویلا در منطقه‌ای خوش‌ آب و هوا؟ یا...؟


اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم

به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟
امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزي، خريد مايحتاج روزانه، امور بچه‌ها و... ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ براي روشن شدن اين ميزان، درصد بگوييد.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟
مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟
چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟
آیا...؟


صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایره‌ی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجره‌های لفظی را چه‌گونه ترسیم می‌کنید؟
آیا درصورت بروز مشاجره‌ با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او می‌کنید، یا کل شخصیت و کل رابطه‌ای را که با او دارید، زیر سوال می‌برید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چه‌گونه باشد؟ با حرف‌های محبت‌آمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟
توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟
تا چه اندازه آمادگی پیش‌قدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع‌ هستید همسرتان در این موارد پیش‌قدم شود؟

منبع:asriran.com

shiva & hasan بازدید : 122 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

خواستگاری مقوله ای است که حکایتی دیرینه دارد. در زمان های قبل وقتی صحبت از خواستگاری می شد خاطره سرخ شدن گونه های دختر خانم و لرزان شدن پاهای آقاپسر زنده می شد و در بسیاری اوقات هم شرم و حیا مانع از برقراری یک ارتباط مفید و سودمند برای شناخت از یکدیگر بود. البته نه اینکه بگوییم امروز دیگر حیا و خجالت کاملاً از جوانان ایران زمین نقش بربسته، نه.

 

 

 

هنوز هم بسیارند خانواده هایی که حتی مجال یک جلسه صحبت دونفره را به دختر و پسر نمی دهند و این فرصت را ترجیح می دهند به بعد از عقد موکول کنند. گاهی هم وقتی از طرف دختر یا پسر بیان می شود که علاقه ای به گزینه مورد نظر ندارند مورد توبیخ قرار گرفته و وعده داده می شود که همه این مسائل پس از جاری شدن خطبه عقد حل می شود. این نوع عقاید سنتی و بی اساس در جای خود، اما عده ای نیز در میان هستند که قصد دارند روالی صحیح و علمی را پیاده کنند، اما آگاهی اندکی داشته و نیاز به کمک و راهنمایی دارند. قصد ما این است که شما را تنها نگذاریم و فوت و فن خواستگاری اصولی را مطرح کنیم.

 

 

 


 

مواد لازم برای تهیه یک خواستگاری اصولی

 

یک آقا پسر سربزیر و پاکدامن * یک عدد دختر خانم نجیب و باحیا *

 

یک مادر با کفش های آهنین و اراده راسخ

 

یک گوشی تلفن آیفون دار برای در جریان گرفتن دختر و پسر از اتفاق های موجود

 

 

 

مسلماً لازمه انتخاب این است که از قبل دو نفر یکدیگر را برای شناخت و آشنایی بیشتر کاندیدا کنند. لذا گام اول آن است که این دو شخص توسط یک معرف به یکدیگر معرفی شوند و با به دلیل اشتراکاتی در محیط کار یا دانشگاه یا ... یکدیگر را به لحاظ ظاهر امر برای این موضوع مناسب ببینند. اما وجوه اشتراک در زمینه های مختلف به این معنا نیست که تمام آشنایی ها و صحبت ها و ارزیابی ها نیز در همان مکان صورت گیرد و فقط جهت برپایی مراسم نامزدی پدر و مادرها در جریان قرار بگیرند!!!!

 


آنها باید و باید خود را چنان ظاهر کنند که به طور واقعی هستند. از کرایه مبل و فرش و ظروف و لباس تا پنهان کردن عینک و قرض گرفتن یک لباس شیک و موقر و چیدن میوه های اشرافی و پذیرایی های آن چنانی و بردن شخصی برای جانشینی داماد جهت ارائه نظرات خانواده و ... همه و همه می تواند حقایق را پشت پرده نگه دارد و دختر و پسر را از یک انتخاب واقع بینانه و اصولی دور نگه دارد.

 

 

خواستگاری

 

 

آشنایی خارج از منزل و یا معرفی از طرف یک معرف صرفا در این حد ضروری است که طرفین احساس کنند به جهت مجموعه ای از خصوصیات ارزش آن را دارد که شناخت بیشتری را از طرف مقابل پیدا کنند و این شناخت با کمک ابزارهایی مثل اظهارنظر والدین، معاشرت های خانوادگی، آشنایی والدین و البته در اولویت همه اینها صحبت های طرفینی صورت گیرد.

 

 

 

پس از معرفی دختر و پسر به یکدیگر و یا به خانواده های آنها نوبت به ساعتی برای ملاقات خانوادگی می رسد. در این جلسه لازم است هم خانواده ها و هم دختر و پسر، خودشان باشند. منظور از خود بودن، عدم حضور افراد و اقوام نیست بلکه آنها باید و باید خود را چنان ظاهر کنند که به طور واقعی هستند. از کرایه مبل و فرش و ظروف و لباس تا پنهان کردن عینک و قرض گرفتن یک لباس شیک و موقر و چیدن میوه های اشرافی و پذیرایی های آن چنانی و بردن شخصی برای جانشینی داماد جهت ارائه نظرات خانواده و ... همه و همه می تواند حقایق را پشت پرده نگه دارد و دختر و پسر را از یک انتخاب واقع بینانه و اصولی دور نگه دارد.

 

 

 

بهتر است هر چه که هستیم با خانواده مقابل روبرو شویم. ضمن آنکه شرایط را برای خانواده مقابل راحت و ساده نیز در نظر بگیریم تا در راحتی کامل بتوانند برانتخابی اساسی و اصولی تمرکز کنند. تجملات بی قید و بند و باید و نبایدهای مرسوم که در برخی خانواده ها وجود دارد فرصت و مجال کافی را برای دقت به مسائل اساسی از افراد می گیرد.

 

 

 

لباس رسمی خواستگاری بهتر است لباسی در خور شخصیت بوده، مرتب و مأخوذ به حیا باشد. به عنوان مثال حتی اگر دختری عادت به لباس های نه چندان پوشیده و یا حجاب ناکامل دارد در این مراسم شایسته است که محجوب بوده و از لباسی مناسب و باوقار استفاده کند. لباس باید پیام نجابت داشته باشد.

 

 

 

خانواده داماد باید سعی کنند زمان خواستگاری را در ساعتی مقرر کنند که امکان آن را دارند. تخمین ترافیک و مسیر طولانی و ... را داشته باشند تا به این بهانه تأخیر خود را توجیه نکنند.

 

 

خواستگاری

 

 

برای دختران محجب بهتر است امکان آن برقرار شود که محارم خانواده داماد بتوانند دختر را لحظاتی بدون حجاب و در پوششی معمول ببینند و ویژگی های ظاهری او را در نظر بگیرند.

 

 

 

در جلسه خواستگاری به خانواده داماد توصیه می کنیم جایی بنشینند که میزبان می گوید. و دخترخانم ها سعی کنند در مکانی بنشینند که زوایه دید بهتری را برای آقاپسر داشته باشد و جلوه بهتری را برای خودشان نمایان کنند.

 

 

 

هر دو طرف لازم است ساعتی پیش از خواستگاری خود را از مشغله ذهنی روزانه رها کنند و اگر نیاز به استراحت دارند زمینه آن را فراهم کنند.

 

 

 

هم دختر و هم پسر بهتر است در حد تعادل صحبت کنند و پاسخ سوالات دیگری را در حد نیاز ارائه کنند. اگر جزو آن دسته از خانواده هایی هستید که عادت به همراهی گل دارید از دسته گل با رنگ های خنثی استفاده کنید. عدد گل ها فرد بوده و دسته گل در حالتی متشخصانه در دستان شما قرار گیرد.

 


آشنایی خارج از منزل و یا معرفی از طرف یک معرف صرفا در این حد ضروری است که طرفین احساس کنند به جهت مجموعه ای از خصوصیات ارزش آن را دارد که شناخت بیشتری را از طرف مقابل پیدا کنند.

 

خانواده دختر گلدانی را برای دسته گل احتمالی آماده کنند تا در آن لحظه خونسردی خود را حفظ کنند. در صورت به همراه داشتن شیرینی حتماً آن را در میان پذیرایی مورد استفاده قرار دهند. اتاق خواستگاری نباید در حدی باشد که میهمان از میزبان و دختر و پسر از یکدیگر دور باشند. خواستگاری در اتاق هایی با مساحت بزرگ صورت نگیرد .

 

 

 

اگر دختر خانم قصد پذیرایی دارند حتماً تبسمی بر لب داشته باشند. داشتن تبسم انرژی مثبتی را به طرف مقابل القا می کند. خانواده دختر نیز در نظر داشته باشند که چون میزبان هستند سعی کنند سکوت موجود در جلسه را بشکنند و موضوعی را برای صحبت به پیش بکشند.

 

 

 

تا اینجا نکاتی را در مورد آداب معاشرت در خواستگاری بیان کردیم. سعی داریم در مقالات بعد در مورد کیفیت آشنایی دختر و پسر و موضوع های مورد بررسی آنها صحبت کنیم.

 

فهیمه کهتری- خانواده و زندگی

shiva & hasan بازدید : 119 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

شاید بتوانیم از عشق به عنوان قدیمی ترین مفهوم بشری یاد کنیم و حتی ممکن است گاهی در حیوانات نیز رفتارهایی ببینیم که بشود آنها را عشق تلقی کرد.

 

 

عشق از آن واژه هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می دانند، ولی به نظر می رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می توانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد.

 

 

 
 
 

اصغر فروع الدین عدل، دکترای روان شناسی و خانواده درمانگر در این باره می گوید: عشق؛ احساس یا هیجان مثبتی است که اگر انسان تجربه اش کرده باشد، آن را دوست دارد. انسان ها هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت می برند، چرا که هیجان عشق خوشایند است. برخی عشق را یک پدیده ناسالم می دانند و فکر می کنند این مقوله فرا رفتن یا خارج شدن از هنجارهاست، اما باید گفت که هم عشق سالم وجود دارد و هم عشق ناسالم. انسان ها دوست ندارند تنها باشند و این حس انسان را از تنهایی می رهاند، چرا که تنهایی احساس ناامنی به ما می دهد، ولی با کسی بودن و حتی فکر با کسی بودن به ما آرامش می دهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیاز های عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد می کشاند.عدل می افزاید:

 

 

 

بخش روانی انسان از تفکر و هیجان و رفتار تشکیل شده است و در عشق این سه با هم به شکل پیچیده ای ترکیب شده اند و کار می کنند. هم جنبه های شناختی و فکری و هم جنبه های هیجانی و هم ابعاد رفتاری عشق بشدت این سه حوزه را درگیر می کند و زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

 

 

ما وقتی می توانیم عاشق شویم که با احساس های خودشیفتگی و خودفریفتگی مان کنار بیاییم و بر آنها غلبه کنیم تا بتوانیم به کسی فکر کنیم و او را وارد زندگی خود کنیم. اگر می خواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی کنیم. انسانی که می تواند تنها زندگی کند و با تنهایی خود کنار بیاید، بهتر می تواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر کسی تنهایی برایش یک فاجعه باشد، ممکن است در رابطه عاشقانه ای ناسالم وارد شود.

 

 

 

دکتر عدل، عشق را قابلیت درونی اهدای بخشی از وجود خود به افراد یا حتی به عقاید و آرمان ها به جای خودخواهی و حفظ همه چیز برای خود می داند. در این تعریف عشق فراتر از انسان ها رفته و ممکن است انسان عاشق یک آرمان یا عقیده باشد.

 

 

 

 

● جنبه های جذابیت

 

 

 

وقتی صحبت از عشق و دوست داشتن می شود یعنی دو نفر به طرف هم جذب می شوند. جذب افراد به هم دارای جنبه هایی است که هر چه در انسان ها بیشتر باشد احتمال جذب شدن آنها به هم بیشتر خواهد بود.

 



 

▪ عدل این جنبه ها را این گونه می شمرد:

 


 

۱) جذابیت جسمانی: دو فرد باید برای هم جذابیت ظاهری داشته باشند که این جذابیت لزوما زیبایی نیست، ممکن است فردی که زیبا نیست به دل فردی بنشیند و به اصطلاح دلنشین باشد. انسان ها به افرادی که برایشان جذابیت جسمانی دارند بدون این که اطلاعات دیگری از آنها داشته باشند، ویژگی های مثبت تری را نسبت می دهند و بیشتر به سمت آنها جذب می شوند.

 


 

۲) مجاورت: انسان هایی که در یک منطقه زندگی می کنند، احتمال این که به هم علاقه مند شوند بیشتر است. اشتراک در محل زندگی، محل تحصیل، محل کار با تعداد دیدارها و برخوردها و امکان علاقه مند شدن رابطه مستقیم دارند. البته امروز با وجود اینترنت و... این جنبه تحت تاثیر قرار گرفته است اما با این حال باز هم از جنبه های جذابیت محسوب می شود.

 

 

 

۳) شباهت: هرچه انسان ها از لحاظ جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقیدتی، هوشی، فرهنگی و... شباهت های زیادی به هم داشته باشند به احتمال بیشتری جذب همدیگر خواهند شد.

 
 

جنبه های دیگری نیز نظیر باکفایتی، باهوشی، جایگاه اجتماعی و تحصیلات بالا، طی کردن اوقات خوش با هم، داشتن مهارت های شنیدن، محبوبیت و دلنشینی و گاهی متفاوت بودن هم می تواند در جذابیت تاثیر داشته باشد.

 

 


 

● چند نکته راجع به عشق

 

 

 

عشق ویژگی هایی دارد که در همه مشترک است و به قول دکتر عدل این ویژگی ها عبارتند از:

 

 

 

۱) دلبستگی و نیاز به یکدیگر (زندگی بدون او برایم سخت است).

 

 

 

۲) اهمیت داشتن (حاضرم هر کاری برایش انجام دهم).

 

 

 

۳) ایجاد تحمل برای خطاهای یکدیگر (با این که از کارش ناراحت شدم اما چون عاشقش هستم او را می بخشم).

 

 

 

۴) اعتماد و امنیت به طوری که می تواند رازهایش را برای او بگوید (من هر حرفی را به او می گویم و در کنارش احساس امنیت می کنم).

 

 

 

به گفته این روان شناس، اینها ویژگی هایی است که وقتی عاشق می شویم در ما ایجاد می شود. اما به غیر از این ویژگی ها عاشق شدن در ما احساس های مثبت و منفی نیز ایجاد می کند که می توان احساس های مثبت را مانند شادی و شور و نشاط که معمولا در اوایل عاشق شدن اتفاق می افتد، تجربه کرد و احساس های منفی نیز مثل دلتنگی و بی قراری و عدم تمرکز بر کار و درس و... گاهی نیز احساس های دوسوگرا و متناقض مثل عشق و نفرت که بیشتر در زن ها پیش می آید اتفاق می افتند.

 

 

 

عدل می گوید: معمولا افراد عشقشان را به این اشکال به هم ابراز می کنند؛ ابراز محبت، تبادل پاداش ها و کارهایی که برای هم می کنند، حمایت های عاطفی و اخلاقی و صبر و تحمل در قبال کارهای ناخوشایند طرف مقابل. با این حال با توجه به معانی و تعابیری که ما از عشق داریم، می توانیم با این خطرات نیز مواجه شویم که شامل هوس، درگیر شدن با فرد نامتناسب، ندیدن عیوب، ماجراجویی، تبدیل کردن رابطه به یک درام و ادامه دادن رابطه به رغم بدرفتاری های طرف مقابل می شود.

 

 

 

 

● عشق های ناسالم

 

 

 

دکتر عدل اظهار می کند که بیشتر عشق ها ناسالم است. به دلیل این که بیشتر آدم ها گره ها و کمبودهایی در درون خود دارند که باعث افتادن آنها در روابط ناسالم می شود.

 

 

 

در عشق های ناسالم ابراز عشق یا نیاز فرد نسبت به رابطه بسیار شدید است. عشق های زودهنگام و شدت یافته معمولا مشکل ایجاد می کنند.

 

 

 

فردی که فکر می کند اگر معشوق کسی نشود، بسیار بدبخت و بیچاره است معمولا گرفتار عشق های ناسالم می شود.

 

 

 

فردی که به طرف مقابلش حکم می کند که تو باید فقط عاشق من باشی و نمی توانی حتی به اشیا یا فعالیت های خود عشق بورزی نیز عشقی ناسالم را تجربه خواهد کرد.

 

 

 

عدل همچنین ادامه می دهد: عشق بی قید و شرط به طوری که (هر کاری کردم باید مرا دوست داشته باشی)، عکس العمل های تند در مواقعی که با عدم عشق متقابل روبه رو می شویم، سیری ناپذیری در انتخاب عاشق و معشوق به طوری که فرد به یک نفر اکتفا نکند، ناتوانی در عشق ورزیدن به طوری که فرد به رغم داشتن عشق نتواند آن را به شکل مناسب ابراز کند، ترس از پذیرفته نشدن و این تفکر که من ارزش عشق را ندارم، ترس از وابستگی، اجبار در عشق متقابل به این صورت که (چون من عاشق توام پس تو نیز باید عاشق من باشی)، جلب ترحم و دلسوزی در رابطه مثلا با مریض جلوه دادن خود، توسل به تهدید در اجبار فرد به ایجاد رابطه مثل تهدید به خودکشی و... خواسته من به خواسته های تو و دیگران ارجحیت دارد (باید همیشه مرا در اولویت قرار دهی) و من همیشه مهم ترین فرد در زندگی تو هستم همه اینها از مصادیق عشق های ناسالم است.

 

 

 

این روان شناس، ریشه عشق های ناسالم را در بچگی و روابط ما با والدینمان می داند و اضافه می کند: وقتی نیاز های ما در رابطه با والدین بخوبی ارضا نشود و محبت کافی ندیده باشیم، به طور ناخودآگاه عشق به والدین را در بیرون جستجو می کنیم و می خواهیم کمبودها و معایبی که در روابط با والدینمان داشته ایم، در روابط عاشقانه خود جبران کنیم. رابطه بین ما و والدینمان دلبستگی است. دلبستگی یک اتفاق است که بین کودک و مراقب مستقیمش که معمولا مادر است، می افتد. این دلبستگی می تواند به اشکال مختلف باشد و نسبت به شکل آن در ما مشکلاتی ایجاد کند یا باعث رشد ما شود.

 

 

 

 

● عدل انواع دلبستگی را این گونه توضیح می دهد:

 

 

 

▪ دلبستگی ایمن: وقتی ما با والدین خود دلبستگی ایمن پیدا می کنیم که محبت و مراقبت و صمیمیت و اعتماد بین ما برقرار است و والدین تمام نیاز های عاطفی کودک خود را ارضا می کنند (البته این روند در سنین مختلف متفاوت است و تقریبا تا ۲ سالگی به تمام نیاز ها باید پاسخ مثبت داد و بعد از آن شکل پاسخ به نیاز ها متفاوت می شود) در این حالت ما در بزرگسالی به طور مناسبی وارد روابط می شویم، چرا که با والدین خود مشکلی در زمینه دلبستگی نداریم.

 

 

 

▪ دلبستگی دوری جو: اما اگر والدین پر توقع، بی اعتنا و عیب جو داشته باشیم در روابط خود نیز دچار شک و تردید به محبت و احساس افراد می شویم، چرا که همواره به احساس والدین خود نیز نسبت به خودمان مشکوک بوده ایم.

 

 

 

▪ دلبستگی مقاوم: اگر والدین غیرقابل پیش بینی و غیرمنصف باشند، احساس های شدید که در پس آن حسادت و ترس و خشم است در بزرگسالی حاصل می شود.

 

 

 

هرگونه مشکلی در روابط ما با والدینمان در دوران بچگی روی روابط ما در بزرگسالی تاثیر می گذارد. اگر کسی در ارتباط عاشقانه اش دچار مشکل است، باید ارتباطش را با والدینش در کودکی و بزرگسالی بررسی کند و مشکلات را حل کند، حتی گاهی نیاز به روان درمانی و بررسی گره های روحی در خردسالی لازم می شود که باید از یک متخصص کمک گرفت.

 

 


 

● باورهای غلط و عشق های بی سرانجام

 

 

 

دکتر عدل می گوید: بسیاری از افراد درباره عشق اشتباه فکر می کنند و باورهای غلطی در مورد آن دارند که باعث بروز مشکل در روابط آنها می شود که برخی آنها عبارتند از:

 

 

 

۱) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می آید. (عشق که باشد همه چیز مهیاست و هر اختلافی را می توان حل کرد).

 

 

 

۲) عشق در نگاه اول. (من با اولین نگاه عاشق او شدم).

 

 

 

۳) عشق فقط یک بار. (فقط یک فرد وجود دارد که نیمه گمشده من است و اگر رابطه ام با معشوقم به هم بخورد دیگر کسی نیست که بتوانم با او ارتباط برقرار کنم).

 

 

 

۴) معشوق مسوول برآورده کردن همه نیازهاست. (معشوق من باید تمام نیازهای من را بر طرف کند و باید جای همه کس را برایم در زندگی پر کند، به طوری که من دیگر نیازی به دوست و خانواده و... نداشته باشم).

 

 

 

۵) جاذبه جنسی همان عشق است.

 

 

 

این روان شناس می گوید: برخی عشق ها بی سر انجامند مثل عشق نابرابر و یکطرفه. عاشق توانایی های بالقوه شدن (فردی که با هوش است ولی بیکار)، عشق به عنوان نجات طرف مقابل (عاشق افراد ناتوان شدن برای کمک به آنها مثل یک فرد معتاد)، عشق به عنوان معلم و شاگردی (یادگیری یک طرفه از یک فرد)، عشق به دلایل بیرونی (تحت فشارهای اجتماعی و خانوادگی)، عشق با حداقل تفاهم (بدون هیچ چیز مشترک)، انتخاب براساس کمبودهای روابط قبلی (مقایسه با رابطه های قبلی)، عشق بدون دسترسی به معشوق (عاشق کسی شدن که در کشور دیگری زندگی می کند)، این عشق ها به احتمال زیاد به سرانجام نمی رسند و افراد را دچار مشکلات متعددی در روابط و زندگی می کنند.

 

 

 

وقتی به عشق فکر می کنیم همیشه داستان های زیبا و افسانه های عاشقانه به یادمان می آید، اما باید به یاد داشته باشیم که عشق در زندگی واقعی با عشق در فیلم ها و داستان ها متفاوت است و ممکن است گاهی زندگی ما را بسیار لذت بخش یا بسیار زجرآور کند، پس کمی آهسته تر و محتاط تر در مسیر پر خطر عشق گام برداریم.

shiva & hasan بازدید : 125 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

این خطر یعنی فشار های قبل ازدواج مانعی برای یک انتخاب صحیح موضوع اصلی صحبت ماست .

 
 
 

شابد انگیزه اصلی برای نوشتن این پست مشاهده یکی از دوستانم است که بر اثر فشار های اطرافیان مجبور به ازدواج با فردی در تضاد با آنچه به دنبالش بود شد اما در حالت کلی این موضوع به اندازه ای قابل تعمیم و به عبارتی بصورت یک مشکل اجتماعی نمود دارد که براحتی میتوانم با دیدی فراتر درباره آن بنویسم .

 


شاید وقتی صحبت از یک فرد مجرد میکنیم نظر همه اختصاصا به پسران و دخترانی معطوف گردد که ازدواج نکرده اند اما روی صحبت این پست با افرادی که طلاق گرفته اند نیز است هر چند مقوله ازدواج مجدد برای این قشر ابعاد اجتماعی و روانشانسی خاصی را نیز می طلبد .

 

 

اگر کمی به اطراف خود بنگریم مشاهده میکنیم نزدیکان یا همکارانمان به بهانه های مختلف کنایه هایی از ازدواج نثارمان میکنند . آنچه که در این میان قابل تامل است تاثیر این روند بر قوت گرفتن یک انتخاب اشتباه است .تصمیمی که اگر در شرایط عادی بودید آنرا نمی گرفتید . همانگونه میدانید میانگین سن ازدواج در کشور افزایش یافته و این امر با توجه به اهمیتی که دین اسلام به موضوع ازدواج دارد نگرانی هر فرد متفکری را در عرصه اجتماعی بر میانگیزد . اینکه چرا این اتفاق رخ داده است موضوع صحبت پست من نیست اما این خطر یعنی " فشار های قبل ازدواج مانعی برای یک انتخاب صحیح " موضوع اصلی صحبت ماست .

 

 

ازدواج

 

 

یکی از فشار هایی که در افراد زیادی مشاهده نموده ام روی آوردن به ازدواج از سر پاسخ به برخی رفتار های فردی است که تامین آنها در گرو ازدواج نیست . بله نیست ! عاشق شدن ماهیتی دارد که با قرار گرفتن در موقعیت آن فکر و حواس شما را از اغلب امور روزمره باز میدارد . آیا شما فردی هستید که بدنبال فرار از دغدغه هایی هستید که شما را فرا گرفته اند و رمز آنرا در ازدواج به عنوان راه حلی که فکرتان را مشغول نموده , هستید ؟

 

آیا از دوستان و یا افرادی که رابطه خوبی با آنها داشتید دور افتاده اید و کسی باید این جای خالی را برای شما پر کند؟ آیا از کمبود سوژه برای پرداختن به آن در رنجید و فکر میکنید زندگی شما بی هدف شده است ؟ آیا بی نظمی هایی در زندگی دارید که فکر میکنید با ازدواج سر براه میشوید و این مشکل حل میشود ؟ و ... تاکید میکنم اگر هدفتان از ازدواج نوعی خودخواهی و به میان کشیدن فردی است که بتواند جای خالی برخی مشکلات درونی شما را پر کند , شما در معرض نوعی انتخاب نادرست با اولیت تامین آن نیاز مدنظر هستید ! اما خودرا گول زده و آنرا حق خود میدانید یا برای شما میدانند ! . از آن رو که در چنین مواقعی، شما عاشق آن شخص نیستید؛ بلکه شیفته "سرگرمی" و "دل‌مشغولی" خود هستید. چنین روابطی هرگز سرانجامی نخواهد داشت.

 

 

یکی از استرس هایی که برای شما ایجاد میکنند موضوعی است که پیش تر به آن اشار نمودم و آن فشار ناشی از بالا رفتن سن شماست . کاری به دلایل آن ندارم .مطمئنا ریشه در زمینه آن خانواده و نیز فرهنگ جامعه دارد. تلقین این نوع استرس اینست که قلمداد کنند سنتان بالا رفته و اکنون شمادر شرایط غیر طبیعی و حساس قرار گرفته اید و باید به خواستگار های اخیرتان بله بگویید و یا عاشق در دسترس ترین دختر شوید . صرف‌نظر از اینکه این فشار از جانب چه عاملی باشد، در هر حال، ممکن است از استانداردهایی که از "همسر ایده‌آل" برای خود تعریف کرده‌اید،چشم‌پوشی کنید و صرفا به خاطر چیزهایی که دیگران فکر می‌کنند و نه بر طبق خواسته واقعی خود، ازدواج کنید .

 

 

ازدواج

 

 

عشق ویژگی دارد که شما را درگیر یک شور و شوق و تعلق خاطری میکند که نمونه آن در کمتر جایی وجود دارد . اما ، این ویژگی مثبت را هنگامی که به منظور پر کردن خلاء‌های احساسی و روحی خود بکار میبرید، می‌تواند خطرناک باشد. خلاء هایی را که خودتان مسئول تامین و پر کردن آن هستید . آیا شما به منظور پر کردن خلاء‌های روحی خود و نه به خاطر اینکه فرد مناسبی یافته‌اید،ازدواج می کنید ؟

 

در اینصورت یک تصور از آینده شما اینست : پس از اینکه دوران اولیه نامزدی و زندگی شما سپری شد ممکن است متوجه شوید نه تنها خلاء تنهایی شما برطرف نشده است بلکه تازه با شناختی که از روحیات همسر خود بدست اورده اید رفتارهای او را نمیتوانید تخمل کنید و نیاز دارید از او فاصله بگیرید .البته اینکه شما از همسر خود انتظار داشته باشید تا به تنهایی شما نیافزاید یا شما را در التیام زخم‌هایتان حمایت کند و به شما عشق بورزد یا به شما بیاموزد که چگونه خود را دوست بدارید انتظار صحیحی است، اما در نهایت این شمایید که باید خودسازی کنید .بهتر است این خودسازی را با برنامه ریزی قبل از ازدواج به اوج خود برسانید و در زندگی بعد از ازدواج تکامل دهید .

 

از دلایل نادرست برای انتخاب اجتناب کنید . خواننده این مطلب خود را به قضا و قدر نمی سپارد و از همه مهمتر اینکه خواننده این پست اول خود را تا حد توان و با متکی به نقاط مثبت خود سرشار میکند و سپس به دنبال گرفتن بله و یا بله دادن میرود.

shiva & hasan بازدید : 106 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

به نظر شما روابط دختر و پسر در دوران نامزدی چگونه باید باشد؟


اصل مهم در دوران نامزدی، شناخت دو طرف از یکدیگر است. این شناخت شامل آگاهی لازم از تمام اجزای شخصیت طرف مقابل است؛ به گونه‌ای که جنبه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی طبقات اجتماعی دختر و پسر نزدیک به هم باشد. دختر و پسری که با هم آشنا می‌شوند و دوران نامزدی‌ را شروع می‌کنند، باید شناخت از یکدیگر را مقدم بر هر مساله دیگری بدانند و روابط‌شان بر مبنای همین اصل شکل بگیرد.

 



 

یعنی روابط دختر و پسر در دوران نامزدی باید کنترل‌شده باشد؟

 

 

البته! درست است که دختر و پسری که جوان هستند با وضعیت هورمونی و هیجانی‌ای که دارند به سمت همدیگر تمایل زیادی دارند و بسیار سخت است که احساسات و غرایزشان را کنترل کنند اما آنها باید به آینده‌ای که در پیش خواهند داشت، بیندیشند. در دوران نامزدی اصل موضوع، شناخت است. حتی اگر دوره نامزدی ثبت قانونی شده باشد و صیغه محرمیت جاری شده باشد، باز هم دختر و پسر باید روابط كنترل‌شده‌ و سنجیده‌ای داشته باشند؛ چراكه ممکن است که این نامزدی به هم بخورد یا دختر باردار شود که در هر دو صورت، مشکلات بسیاری برای آنها به وجود می‌آید و البته این مسایل در فرهنگ ما بسیار پررنگ‌تر و مشکل‌ساز‌تر خواهد بود.

 

 

 

 

 

بهترین مدت برای دوران نامزدی را چقدر می‌دانید؟

 

 

دوره نامزدی باید نه کوتاه‌مدت باشد و نه آنقدر طولانی باشد که مثل سریال «جراحت» مشکلات و تبعات زیادی را به همراه داشته باشد. مناسب‌ترین زمان به نظر من 6 ماه است و در این زمان دختر و پسر باید به صورت معقول و معمول، با شرط شناخت از هم، با یکدیگر رابطه داشته باشند. این کار بسیار سختی است اما اگر دختر و پسر جوان به اصل واقعیت‌گرایی معتقد باشند، برای داشتن آینده‌ای بهتر سعی خواهند كرد روابط خود را سنجیده و محدود کنند.

 
 



 

حالا اگر به هر دلیلی، مثلا شبیه به همین چیزی كه در «جراحت» دیدیم این اتفاق بیفتد و دختر در دوران نامزدی باردار شود، ‌باید چه کار کرد؟

 

 

قطعا تحت چنین شرایطی باید خانواده را در جریان گذاشت اما برخی از خانواده‌ها به دلیل تعصباتی که دارند، نمی‌توانند چنین موضوعی را پذیرا باشند و سریع واکنش نشان می‌دهند. بنابراین لازم است که دختر و پسر این موضوع را با یک روان‌پزشک یا مشاور مطرح کنند و آن مشاور با شیوه مناسب خانواده را در جریان بگذارد و به آنها آموزش‌های لازم را بدهد.

 
 



 

به نظر شما ازدواج‌های فامیلی ازدواج‌های موفقی هستند؟

 

 

به اعتقاد من اصل ازدواج باید بر مبنای شناخت طرفین از یکدیگر باشد و چنین موضوعی صحت ندارد که ازدواج‌های فامیلی موفق‌تر هستند. بسیاری از خانواده‌ها به صرف اینکه دختر و پسرشان با هم بزرگ شده‌اند و سال‌هاست همدیگر را می‌شناسند با ازدواج آنها موافقت می‌کنند و وقتی که آنها وارد زندگی می‌شوند تازه متوجه تفاوت‌ها و اختلاف‌نظراتشان می‌شوند و اینجا نقطه شروع اختلافات خانوادگی است.

 
 

 

 

معمولا این ازدواج‌ها، چشم‌و‌گوش بسته است و افراد فقط شناخت ظاهری از هم دارند اما نکته مهم این است که آنها تصور می‌کنند همدیگر را می‌شناسند. چنین تصورهای غلطی، جوانان را از مسیر شناخت دور می‌کند و زمانی که وارد زندگی می‌شوند، تازه متوجه تفاوت‌هایشان می‌شوند و اختلاف‌هایشان شروع می‌شود.

 

 

 

مشکلی که در ازدوا‌ج‌های فامیلی زیاد دیده می‌شود، این است که مشکلات زن و شوهر سریع به خانواده‌ها کشیده می‌شود و مشکلات را دوچندان می‌کنند. از سوی دیگر، بسیاری از اختلاف‌های خانوادگی نیز در روابط زن و مرد تاثیرگذار است و ممکن است روابط آنها را تیره کند. همچنین بسیاری از مسایلی که در ازدواج‌های فامیلی به وجود می‌آید به دلیل آنکه سبب برهم خوردن روابط فامیلی نشود، مسکوت می‌ماند و چه بسا افرادی سالیان سال با مشکلی زندگی می‌کنند و از آن رنج می‌برند اما از ترس فامیل آن را به زبان نمی‌آورند. مساله دیگر در ازدواج فامیلی، مشاوره ژنتیک است. به اعتقاد من، حتی‌المقدور باید ازدواج فامیلی صورت نگیرد مگر اینکه بر مبنای شناخت صحیح باشد و بعد از آن حتما باید زوجین از خدمات مشاوره استفاده کنند و علاوه بر آن مشاوره و آزمایش‌های ژنتیک نیز اهمیت دارد.

 
 
 

منبع:salamat.ir

shiva & hasan بازدید : 121 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

در این مقاله سرنخ هایی وجود دارد که توسط آنها متوجه می شوید طرف مقابل تعهدی برای ازدواج با شما دارد یا خیر. اگر سه نشانه یا نشانه های بیشتری از نشانه های زیر در او وجود دارد مراقب باشد.

 

 

 

در این مقاله سرنخ هایی وجود دارد که توسط آنها متوجه می شوید طرف مقابل تعهدی برای ازدواج با شما دارد یا خیر. اگر سه نشانه یا نشانه های بیشتری از نشانه های زیر در او وجود دارد مراقب باشد.

 
 

 

 

 

1- همه دوست های قبلی اش از نظر او دیوانه و احمق هستند

 

 

به مردی که دوست یا نامزد قبلی اش را با لقب های مختلفی می خواند حواستان باشد. زیرا با موقعیت فعلی او نیازی به صحبت درمورد نامزد یا دوست قبلی اش نیست.

 

 

 

 

 

2- فضایی فوق العاده رمانیک ترتیب می دهد

 

 

خوردن شام را زیر نور شمع ترجیح می دهد، شما را به مکان های خلوت می برد، و این یک اخطار است که نمی خواهد زن های دیگری به او نگاه کنند. دفعه بعد از شما می خواهد تا به یک رستوران شلوغ بروید. حالا ببینید چه عکس العملی دارد.

 

 

 

 

 

3- پشت تلفن هنگام حرف زدن گاهی گرم و پرشور و گاهی سرد و بی احساس است

 

 

ممکن است در یک روز 10 بار به شما زنگ بزند درکنار آن ممکن است روزها خبری از او نداشته باشید. گاهی 1 ساعت با تلفن با شما صحبت می کند و گاهی هم پیام یا اس ام اس شما رو نادیده می گیرد. دقت کنید که چه اتفاقی درحال افتادن است؟ اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم شاید او سرگرم افراد دیگری است.

 

 

 

 

 

4- شما را به ارتکاب اشتباهی مجرم می کنند

 

 

برای مردها طبیعی است که بعد از ازدواج با همسرشان ساعتها وقت بگذرانند و رابطه عاطفی برقرار کنند اما اگر این مورد با رفتارهایی مانند رفتارهای زیر همراه بود خطرناک است: الف) اگر فشار و اصرار زیادی به شما وارد کرد ب) اگر سعی کرد با گفتن داستان های بد و غم انگیز شما را به داشتن رابطه غیر معمول ترغیب کند.

 

 

 

 

 

5- صمیمانه برخورد نمی کنند

 

 

اگر دونفر فوق العاده با یکدیگر صمیمی باشند ممکن است سوالهای شخصی از یکدیگر نمی پرسند. حقیقت این است که آنها نمی خواهند زمان و انرژی شان را روی شناخت شما بگذارند زیرا قرار نیست مدت ها با شما زندگی کنند تا به شناخت شما نیازی داشته باشند.

 

 

 

 

 

6- به شما می گوید: شما دو روح در یک بدن هستید

 

 

بسیار خب، گفتن جمله های عاشقانه به یکدیگر قابل ستایش است اما گفتن این جمله ها آن هم در ابتدای کار و خیلی زود ممکن است از روی عجله گفته شده باشد. اگر شخص مقابل تان در هفته های ابتدایی ازدواج تان به شما گفت که کم کم درحال عاشق شدن است خیالتان راحت باشد و به او اعتماد کنید.

shiva & hasan بازدید : 98 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

همه چیز از روز بله بران شروع شد. زمانی که بر روی مقدار مهریه، خانواده ها داشتند به توافق می رسیدند که ناگهان مادر داماد یک مقدار باور نکردنی را که بسیار پایین تر از مقدار پیشنهادی ما بود مطرح کرد. ابتدا خانواده من بسیار مخالفت کردند و مجلس در حال به هم ریختن بود که با وساطت چند نفر از اقوام، جمع آرام گرفت اما وقتی بعد از مدتی که از جلسه گذشت و دیدیم که ایشان بر روی مقدار پیشنهادی خود اصرار ورزیده و از همه بدتر هیچ یک از اطرافیان وی حاضر به پادرمیانی و یا تعدیل نظر ایشان نیستند، با کوتاه آمدن خانواده من و البته وساطت بزرگترها مجلس بله بران خاتمه یافت.

 
 
 
 

 

 

الان پنج سال از ازدواج من و داماد آن شب می گذرد و در طی این پنج سال به جرات می توانم بگویم سالی نگذشت که من و مادر همسرم چندین بار با هم اختلاف و درگیری نداشته باشیم و کارمان به قهر و کدورت چند روزه و یا حتی چند ماهه نکشیده باشد. خوب که فکر می کنم احساس می کنم کینه شب بله بران هنوز در قلب من مانده و هر مساله و اختلاف نظر کوچک را به بهانه ای برای تلافی آن شب ، تبدیل می کنم. گاهی اوقات از این وضعیت خسته و مستاصل می شوم و تصمیم می گیرم بار دیگر این رفتارها را تکرار نکنم اما به محض مشاهده و یا برخورد با یک اختلاف نظر کوچک، دوباره تصویر آن شب در ذهن من تداعی یافته و رفتار گذشته را از سر می گیرم.....

 
 
 

 

 

اختلافات و کینه توزیها مسلما در روابط خودمان و اطرافیانمان کم اتفاق نیفتاده. به خصوص زمانی که دو خانواده تازه شروع به آشنایی با یکدیگر کرده و مسلما رفتارهای طرفین بسیار مورد دقت و نکته سنجی قرار می گیرد. البته پول، تفاوت داشتن در نگرش ها و سبک زندگی و یا برخی از برتری ها می تواند محرکی برای کینه توزیها و اختلافات خانوادگی باشد. اما اساسا مشکل اصلی ، شکست در برقراری ارتباط درست و منطقی است.

 
 
 

 

 

در ادامه توصیه هایی به افرادی داده می شود که مدتهاست درگیر یک اختلاف خانوادگی شده و یا اخیرا دچار مشکل شده اند. سعی کنید این گام ها را برای اصلاح روابط از هم گسیخته انجام دهید:

 

 

 

- اگر اخیرا با یکی از اطرافیان خود وارد بحث و مشاجره شده اید و یا کینه و کدورتی قدیمی با وی دارید بهتر است در ابتدا به خودتان فرصت دهید(یعنی اوقاتی را صرف خودتان کنید) و آرامش خود را حفظ کنید.

 

 

 

- غرورتان را زیر پا گذاشته و تصمیم جدی بگیرید که اختلال در روابط را مورد اصلاح و بازبینی قرار دهید. تصور کنید اگر این اختلافات و کینه توزی ها و لج بازی ها ادامه دار شود چه نتایج بد و منفی به دنبال خواهد داشت؟

 

 

 

- با واقع بینی، نقش خود را در این کدورت و کینه توزی مشخص کنید. خوب فکر کنید و بررسی کنید که آیا کاری کرده اید و یا صحبتی بر زبان آورده اید که این اختلافات را شروع کرده و یا به آنها دامن زده باشد؟

 

 

 

سعی کنید خودتان را به جای طرف مقابل گذاشته و او را درک کنید. ببینید چرا او در برابر شما جبهه گیری کرده و عکس العمل نشان می دهد. یادتان باشد که باید از پیش داوری درباره او خودداری نمایید و عادلانه قضاوت کنید.

 

 

 

- ببخشید و فراموش کنید. حفظ و یا ادامه دادن لج بازی ها و لجاجت ها تنها باعث ادامه دار شدن اختلافات می گردد.

 

ببخشید و فراموش کنید. حفظ و یا ادامه دادن لج بازی ها و لجاجت ها تنها باعث ادامه دار شدن اختلافات می گردد.

 



 

مناظره های رودر رو

 

 

 

- با کسیکه دچار چالش و درگیری شده اید یک نشست خصوصی برای گفتگو ترتیب دهید. سر سفره غذا، مهمانی های خانوادگی، گفتگوهای تلفنی و گردشهای فامیلی موقعیت های خوبی برای پیش کشیدن این نوع بحث ها و حل و فصل اختلافات خانوادگی نیست. به خاطر تمام چیزهایی که موجب صدمه دیدن و ناراحت شدن طرف مقابل شده از او عذرخواهی کنید حتی اگر مقصر اصلی و آغاز کننده این ماجرا وی باشد یعنی مسولیت رفتار خود را در این مقوله بر عهده بگیرید. و مسولیت و نقش خود را در این درگیری و اختلاف بر گردن دیگری نیندازید. برای طرف مقابلتان توضیح دهید چرا این رابطه تا این اندازه اهمیت دارد و علاقه تان را به ایشان و اصلاح این رابطه نشان دهید.

 

 

 

- به پاسخ های طرف مقابلتان توجه کرده و گوش دهید. تلاش کنید به درستی موقعیت طرف مقابل تان را در آنچه می شنوید درک کنید.

 

 

 

- اگر در هنگام گفتگو طرف مقابل به مواردی اشاره کرد که واقیعت نداشت و یا در مورد شما صدق نمی کرد عصبانی نشوید و واکنش هیجانی نشان ندهید بلکه به جای آن بگویید: " ببخشید! فکر می کنم شما اشتباه می کنید." و سپس توضیح خودتان را به طور مستدل ارایه نمایید.

 

اگر طرف مقابل تان فردی است که اهل زخم زبان زدن، نیش و کنایه، بدرفتاری و یا بد زبانی است رابطه تان را با وی قطع نکنید اما بسیار حساب شده، با حفظ فاصله مناسب و با احتیاط با وی در تماس باشید

 



 

پیگیری

 

 

 

- برای دور هم بودن و در صورت امکان میزبان فامیل و اقوام بودن وقت بگذارید. این یک فرصت خوب برای دستیابی به صبر و بردباری در برابر افرادی از فامیل است که با آنها مشکل و اختلاف دارید.

 

 

 

- مراقب اعمال، رفتار و گفتار بعدی خود با طرف مقابل باشید. صداقت، پرهیزگاری، آرامش و ... را در گفتگو رعایت کرده و از بکار بردن گفتار سخیف و بی ملاحظه خودداری کنید.

 

 

 

- ببخشید و فراموش کنید اما خود را به نادانی نزنید. برای مثال اگر اختلاف شما با طرف مقابل بر سر مسایل مالی است سعی کنید دیگر در این زمینه با یکدیگر هم کلام نشده و به فکر شراکت، قرض دادن و یا قرض گرفتن پول نباشید و کلا از مباحث مالی خارج شوید.

 

 

 

و یا اگر طرف مقابل تان فردی است که اهل زخم زبان زدن، نیش و کنایه، بدرفتاری و یا بد زبانی است رابطه تان را با وی قطع نکنید اما بسیار حساب شده، با حفظ فاصله مناسب و با احتیاط با وی در تماس باشید(به خصوص اگر این فرد از اقوام بسیار نزدیک شماست و سرکشی به اوضاع وی و احوال پرسی از او از وظایف شما نسبت به ایشان به شمار می آید).

 

 

 

اگر علیرغم تلاش هایی که انجام داده اید این کینه توزی ها و اختلافات ادامه دار شد و طرف مقابل همواره در پی رفتارهای تلافی جویانه خود بود و رابطه شما دو خانواده هر روز گسسته تر و با اختلال همراه بود سعی کنید از کمک های اطرافیان و بزرگتر ها استفاده کنید. مسلما در فرهنگ ما ایرانیان بزگتر ها و یا به اصطلاح ریش سفیدان نقش ویژه ای در رفع کدورت ها دارند

shiva & hasan بازدید : 119 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

سن خاصی را نمی توان برای ازدواج مطرح کرد یعنی عدد خاصی وجود ندارد بلکه این مساله تا حد زیادی به بلوغ شناختی ، بلوغ عاطفی، بلوغ جنسی و به خصوص بلوغ اقتصادی شما بستگی دارد. اگر فردی در خود احساس ازدواج کرده(کشش جنسی) و از طرف دیگر احساس می کند که نیاز به یک همراه و همسفر داشته و در ضمن به این نتیجه رسیده که تا حد زیادی توانایی مقابله با شرایط زندگی مشترک و سختی ها را داشته و توانایی حل مساله را دارد و از همه مهمتر بتواند حداقل مایحتاج زندگی را از لحاظ اقتصادی تامین کند، این فرد برای ازدواج کردن امادگی نسبی دارد. ضمن اینکه فرد باید به این توانایی و مرحله رسیده باشد که معیارهای واضح و مشخصی در مورد انتخاب همسر داشته باشد(یعنی بداند که برای ازدواج چه نوع شخصیتی را می پسندد ) و از طرف دیگر بتواند مطالعه کاملی در زمینه انتخاب همسر داشته باشد.

 

 

 

به این مطالب در جلسات خواستگاری توجه کنید:


 

این تناسبها را باید در نظر گرفت:


 

داشتن تناسب خانوادگی (از لحاظ آداب و معاشرت)

 

تناسب فرهنگی - اجتماعی

 

تناسب طبقاتی( از لحاظ وضعیت معیشتی و اقتصادی)

 

تناسب ظاهری(از لحاظ اندام و چهره)

 

تناسب اعتقادی و معنوی

 

تناسب سنی است.

 

 

در ضمن اگر از لحاظ ویژگی های کلی ، فرد مورد نظر مورد نظر شما دارای ویژگی های مناسب است ، بهتر است که جلسه گفتگو را با معرفی خود و خانواده تان آغاز کنید هرچند که ممکن است بسیاری از این موارد تکراری باشند اما شنیدن انها از زبان خودتان بهتر است. همچنین شما را به این نکته متوجه می کنم که در جلسه خواستگاری فقط دنبال این نباشید که چه بگویید بلکه به این موارد نیز توجه کنید.

 

 

۱) توجه به گفتار و رفتار

 

 

۲) شناخت و دقت در محل سکونت خانواده ایشان

 

 

۳) شناخت و توجه به ویژگی های ظاهری خانم( قد، هیکل).

 

 

۴) طرز لباس پوشیدن

 

 

منظور من از ذکر مطالب بالا سخت گیری نیست بلکه توجه کنید که آیا این ویژگی های خانم با معیارهای شما حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد هماهنگی دارد.

 

 

۱) شناخت اهداف و توقعات یکدیگر

 

 

۲) نظر و دیدگاه ایشان در مورد تحصیل و اشتغال شما و در مقابل بیان کردن نظر خود در این مورد

 

 

۳) شناخت نحوه گذراندن اوقات فراغت ایشان

 

 

۴) صحبت کردن در مورد اهمیت صداقت در زندگی مشترک

 

 

۵) بررسی نحوه واکنش فرد در موقعیت هایی که عصبانی می شوند

 

 

۶) اهمیت راز داری و حل مشکلات بین خودتان بدون دخالت والدین (البته به تفاوت دخالت و مشورت واقف باشید)

 

 

۷) در زمینه اعتقادات و باور های مذهبی خود و ایشان

 

 

۸) سابقه بیماری جسمی یا روحی در خودتان و ایشان

 

 

۹) استعمال سیگار

 

 

۱۰) رابطه ایشان با دوستان و چگونگی رفت و امد(مثلا خیلی اهل دوستی های افراطی نباشند تا حدی که خانواده را فراموش کنند.

 

 

۱۱) نگرش سیاسی ایشان(مثلا تفاوت فاحشی در زمینه باورهای سیاسی با هم نداشته باشید مثلا شما موافق نظام حکومتی باشید ولی ایشان کاملا مخالف باشند).

 

 

۱۲) پرسیدن در مورد محل سکونت مثلا کجا را می خواهید برای زندگی انتخاب کنید.

 

 

۱۳) وابستگی به خانواده (البته روشن کنید که منظورتان بررسی وضعیت استقلال عاطفی است نه قطع رابطه کردن با اعضای خانواده شان )

 

 

در ضمن بعد ازاینکه د رجلسات خواستگاری یک شناخت کلی ایجاد شد و به طور کلی طرفین یکدیگر را پسندیدند لازم است که خانواده هابه تحقیقات کامل از هم بپردازند. این تحقیقات می تواند د رمحیط کاری، محل زندگی و تحقیق از دوستان و آشنایان صورت گیرد. در ضمن اگردر خانواده شان دارای عروس یا داماد هستند(یعنی خواهر یا برادرشان ازدواج کرده اند) می توانید برای تحقیقات ازآنها نیز بررسی و پرس و جو بکنید.

 

 

در ضمن در جلسات خواستگاری و در روابطی که با خانواده ایشان دارید باید نحوه ارتباط اعضای خانواده ایشان را باهم(مثلا ارتباط پدر و مادرشان و..) را مورد بررسی دقیق قرار دهید

shiva & hasan بازدید : 109 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

همه آنهایی كه یكی از نزدیكانشان لباس عروسی و دامادی پوشیده‌اند با این جملات آشنا هستند. آشنایی2 فامیل معمولا با طمانینه و احترام انجام می‌شود،

 

 

 

من چی گفتم‌، تو چی گفتی، چرا گفتی، چرا چپ نگاهم كردی، منظورش چی بود، دلم شكست، كوتاه نمی‌آیم، از بس پررو شده، چه اداها، حالا حالیش می‌كنم، به من احترام نگذاشت، تا جوابش را ندهم راحت نمی‌شوم، جلوی همه خیطش می‌كنم و... .

 

 

 

همه آنهایی كه یكی از نزدیكانشان لباس عروسی و دامادی پوشیده‌اند با این جملات آشنا هستند. آشنایی 2 فامیل معمولا با طمانینه و احترام انجام می‌شود، اما هر چقدر زمان به خانه بخت رفتن نزدیك‌تر می‌شود، رابطه‌ها شكل و شمایل متفاوت‌تری پیدا می‌كند و حرف و حدیث‌ها بیشتر می‌شود.

 
 

 

 

در روز اول آشنایی، خانواده دختر و پسر بشدت مراقب رفتارشان هستند تا مبادا اشتباهی بكنند و نظر طرف مقابل را از خود برگردانند. این شدت مراقبت معمولا تا شبی كه عروس، بله را می‌گوید وجود دارد؛ شبی سرنوشت‌ساز كه خیلی از مردم بعد از آن برخی قید و بندهای ادب و احترام را كنار می‌گذارند.

 

 

قدیمی‌ها می‌گویند خرشان از پل گذشته اما بهتر است بگوییم خیلی از آدم‌هایی كه رفتاری صادقانه ندارند، ترجیح می‌دهند تا زمان قانونی شدن ازدواجشان خوددار باشند و خیلی از رفتارهایشان را بروز ندهند و به محض این‌كه خطر جدایی از فرد مورد علاقه‌شان به كمترین حد رسید، دست به كارهایی بزنند كه كسی فكرش را هم نمی‌كرد.

 
 

 

 

 

رسوم من درآوردی


 

گریزان از سنت، وقتی به نفعمان نیست و پای‌بند به سنت، وقتی برایمان سود دارد. شاید این بهترین تعبیر از رفتار خیلی از ما باشد؛ آدم‌هایی كه سعی می‌كنیم خودمان را نه فردی سنتی كه آدمی مدرن نشان دهیم اما به وقت ازدواج كردن، سنت‌ها را با تمام جزئیاتش پیاده می‌كنیم. البته برخی از این آداب و رسوم‌ها هم پذیرفتنی است و هم اجرا كردنش شور ازدواج را چند برابر می‌كند، اما كار وقتی مشكل می‌شود كه رسوم خود ساخته به میدان می‌آیند و جز ایجاد اختلاف و كدورت كاری نمی‌كنند.

 

 

 

ما رسم داریم داماد چند كالای بزرگ با بهترین مارك را پشت قباله عروس بیندازد‌، رسممان این است كه فهرست خرید لوازم چوبی جهیزیه را به داماد بدهیم و او به نشانه عشقش آنها را تقبل كند، همه دختران فامیل ما سه‌دانگ خانه به نامشان می‌شود، عروسی همه جوان‌های خانواده ما در فلان تالار معروف است، ما خانوادگی لباس عروسی دخترمان را از خارج می‌خریم، ما رسم داریم خانواده عروس نامزدی مفصل بگیرد، كت و شلوار همه مردهای خانواده ما فلان مارك است، عقد كنان و حنابندان باید در تالار باشد، پاتختی هم اگر در تالار باشد بهتر است و...

 

 

فهرست سنت‌های دست و پاگیر ازدواج خیلی بیشتر از این حرف‌هاست، سنت‌هایی كه اگر كسی از دور تماشاچی آن باشد ازدواج را میدان دادوستدی می‌بیند كه هر كسی می‌خواهد با به دست آوردن برگ برنده بیشتر، سهم بیشتری از غنایم داشته باشد.

 

 

 

 

حرف‌هایی كه تمامی ندارد

 

 

بیشتر مردها وقتی تصمیم به ازدواج با فرد مورد نظرشان می‌گیرند به خاطر علاقه یا به خاطر ترس از دست دادن طرف مقابل خیلی از تعهدات را می‌پذیرند و گاهی تا آنجا پیش می‌روند كه جلوی اصول خانوادگی‌شان می‌ایستند و همین ایستادگی، پای حرف و حدیث‌های آزاردهنده را به زندگی‌شان باز می‌كند.

 

 

 

البته برخی اوقات نیز پسرها در این باره نقشی ندارند و این خانواده‌ها هستند كه با كشیدن مو از ماست، حرف می‌سازند. فقط یك نگاه خالی از محبت، تنها خرید یك كالای مازاد بر آنچه برای عروس‌های بزرگ‌تر خریده شده، فقط ادای یك جمله مبهم و خیلی از ریزه‌كاری‌های دیگر جرقه‌های خوبی برای تشكیل خانواده‌ای جدید در هاله‌ای از بگو مگوهاست.

 

 

 

خاطرات بدی كه در مراحل مختلف ازدواج ایجاد می‌شوند، خاصیت عجیبی دارند. عمر این خاطرات بسیار بلند است و گاهی به درازای عمر آدم‌ها می‌رسد. همه ما در اطراف خود نمونه‌هایی از این خاطرات داریم كه یادآوریشان نه تنها مشكلی را حل نمی‌كند كه فقط به كدورت‌ها دامن می‌زند.

 

 

 

هنوز مردان و زنان سپید موی زیادی را می‌توان سراغ گرفت كه وقتی یادشان می‌آید مثلا برادربزرگ زن در مراسم عقد فلان حرف را زده یا مادر شوهر یا خواهرهای داماد حرفی زده‌اند و طور خاصی نگاهش كرده‌اند، چطور كینه آنها را به دل گرفته‌اند و منتظر فرصتی برای تلافی نشسته‌اند.

 

 

این‌كه می‌گویند حرف، حرف می‌آورد نیز گفته بسیار درستی است چون كدورت‌های ناشی از ازدواج 2جوان گاهی به حدی كشدار می‌شود كه نتیجه كار به مراتب شدیدتر از نقطه آغاز است، یعنی اگر حرف و حدیث‌ها در ابتدا یك كاه بوده بعد از مدتی تبدیل به كوه شده است.

 

 

 

 

سادگی هم زیباست

 

 

همه زیبایی‌های دنیا دوست داشتنی‌اند بویژه اگر دختر و پسری لباس بخت پوشیده باشند و سوار بر رویاها در حال ساختن خانه آرزوهایشان باشند. میلیون‌ها تومان خرید كردن، رزرو آرایشگاهی كه دستمزدش میلیونی است، گرفتن بهترین تالار، تدارك مفصل‌ترین وسایل پذیرایی، ماشین عروس آنچنانی، لباس‌های فاخر و... واقعا می‌تواند خیلی‌ها را وسوسه كند، اما در مقابل كسانی هستند كه زیبایی و آسایش آسان گرفتن را به دردسرهای اینچنینی ترجیح می‌دهند.

 

 

البته همه آدم‌ها مختارند تا آن‌گونه كه دوست دارند و احساس آرامش می‌كنند زندگی كنند، ولی این باور كه داشتن مراسم عروسی ساده یا حتی بدون داشتن این مراسم به خانه بخت رفتن باعث بدبختی و پشیمانی است، حرف اشتباهی است چون كسانی كه خوشبختی را گمشده خود می‌دانند، می‌كوشند تا به هر وسیله ممكن خوشبخت باشند حتی با انتخاب ساده‌ترین چیزها.

 

 

 

 

چقدر عقبیم؟

 

 

رسوم زائد، حرف‌هایی كه به جنگ فرسایشی می‌ماند، بدهی‌هایی كه بی‌جهت به وجود می‌آید، كدورت‌هایی كه بی‌هیچ علت محكمه‌پسندی خوره روح آدم‌ها می‌شود... اینها همه به ما ثابت می‌كنند مردم ما فراموش كرده‌اند كه فلسفه ازدواج چه بوده است و مراسمی كه عروس و داماد را به خانه جدیدشان بدرقه می‌كرده، چه حكمتی داشته است.

 

 

 

مراسم ازدواج برای این به وجود آمده كه شادی تشكیل خانواده‌ای جدید كه نمادی از استقلال 2 جوان است را با هم جشن بگیریم و با شادی‌هایی كه سر می‌دهیم و هدیه‌هایی كه رد و بدل می‌كنیم، خاطره خوب با هم بودن را تجربه كنیم. حالا این‌كه رسیدن به این اهداف چقدر نیاز به تجملات و زیاده‌خواهی و تولید كدورت دارد، سوالاتی بی‌پاسخ است.

 

 

بررسی مراسم ازدواج در نقاط مختلف جهان نشان می‌دهد كه همه مردم دنیا به این مراسم به چشم فرصتی برای شاد بودن و خلق خاطرات خوش نگاه می‌كنند؛ مراسمی كه دقیق شدن در جزئیات آن نشان می‌دهد ما كه خود را پیشتاز فرهنگ و تمدن می‌دانیم در برخی زمینه‌ها چقدر از دیگران عقب افتاده‌ایم.

 



 

مراسم ازدواج در بلژیك، برزیل، چین و...

 

 

در كشور بلژیك عروس همیشه لباس سفید می‌پوشد، مرد به خانه عروس می‌رود و به وی دسته گلی با گل‌های سفید یا روشن می‌دهد. آنها با هم به كلیسا می‌روند و داماد زودتر داخل كلیسا می‌شود و پدر عروس، عروس را تا جایگاه داماد همراهی می‌كند و به همسر آینده‌اش تحویل می‌دهد و در پایان هنگامی كه آنها از كلیسا خارج می‌شوند، خانواده آنها بر سرشان برنج می‌ریزند.

 

 

 

مراسم ازدواج در برزیل جزئیات مهمی دارد. به عنوان مثال داماد نمی‌تواند عروس را در حالی كه لباس عروسی پوشیده است تا قبل از مراسم ببیند. عروس باید یك چیز كهنه و چیزی نو و چیزی كه قرض گرفته شده باشد را در مراسم استفاده كند. یك نكته دیگر آن است كه حلقه ازدواج باید حكاكی شده باشد و روی حلقه عروس نام داماد و روی حلقه داماد نام عروس نقش بسته باشد.

 

 

 

در چین هر زوج جوان روز قبل از مراسم ازدواج باید برای عصرانه به پارك بروند و یك فیلم ویدئویی از خود تهیه كنند. در این روز عروس و داماد باید دستمال‌های جدیدشان را با هم عوض كنند و برای یكدیگر آرزوی موفقیت و خوشبختی كنند. این دستمال باید قرمز باشد و عكس اردك چینی روی آن باشد، چرا كه این اردك‌ها همیشه كنار هم باقی می‌مانند و این به آن معنی است كه زوج همیشه كنار هم باقی می‌مانند.در مراسم ازدواج مسیحیان كلمبیایی یك رسم سنتی وجود دارد كه بعد از مراسم حلقه، داماد و عروس بایستی شمع روشن كنند. این رسم معنای ویژه‌ای دارد. هر شمع روشن شده‌ای نشان‌دهنده زندگی هر یك از آنهاست. پس از آن با هم یك شمع را روشن می‌كنند و شمع اولیه‌ای را كه هر یك جداگانه روشن كرده‌اند، خاموش می‌كنند و فقط شمعی كه باهم روشن كرده‌اند را روشن نگه می‌دارند. شمع روشن بیانگر آن است كه هم‌اكنون آن دو یكی شده‌اند و باهم لحظه به لحظه زندگیشان را سپری خواهند كرد.

 

 

 

در «سیخ فیت» در شرق هند برخی ازدواج‌ها از قبل تعیین شده و برخی براساس عشق و علاقه است. وقتی 2 نفر خواهان ازدواج با هم هستند، یعنی این كه 2 خانواده با هم ازدواج می‌كنند و نه فقط آن دو فرد. عروس نیز طبق سنت قرمز می‌پوشد (سفید در فرهنگ هند بیانگر مرگ است) و داماد كت كرم رنگی را كه «اتچكین» نامیده می‌شود همراه با عمامه قرمز رنگی می‌پوشد. داماد 4 مرتبه با كمك برادران عروس و 3 عمو‌هایش عروس را به دور كتاب مقدس می‌چرخاند. بعد از اتمام 4 مرتبه چرخش، آن دو زن و شوهر محسوب می‌شوند و شخص روحانی به زوج نصیحت می‌كند كه چگونه زندگی كنند و چگونه در زندگی مشتركشان عشق بورزند. این زوج دو بدن با یك روح هستند.در عربستان هنگامی كه زن و مرد می‌خواهند ازدواج كنند ترجیح می‌دهند كه لباس‌های نو بخرند و لباس‌های كهنه‌شان را دور بریزند. آنها بر این عقیده‌اندكه این زندگی جدیدی است پس نیاز به لباس‌های جدید دارند. در شب عروسی مرد لباس سفید و دشتاشه بلندی كه «بیشت» نامیده می‌شود، می‌پوشد و عروس نیز لباس سفیدی بر تن می‌كند. در پایان عروسی مرد همراه پدر و فامیل به اتاق ازدواج می‌رود و چند دقیقه‌ای آنجا می‌مانند و قهوه می‌نوشند و سپس آنجا را ترك می‌كنند. سپس عروس همراه مادر و اقوامشان می‌آیند و همین كار را تكرار می‌كنند. این سبب می‌شود كه اضطراب از زن و مرد دور شود. فردای ازدواج مرد هدیه‌ای به عروسش اهدا می‌كند.

 

 

در كشور سوئد برای این‌كه عروس بعد از شروع زندگی مشترك باز هم حمایت و پشتیبانی خانواده پدری خود را احساس كند در تمام طول مراسم یك سكه نقره در كفش سمت چپ از پدر و یك سكه طلا در كفش سمت راستش از‌ طرف مادر حمل می‌كند، او باید در تمام طول مراسم سكه‌ها را در كفش خود داشته باشد.

 


 

حرمت، چیزی كه باید حفظ شود

 

 

دقیق شدن در جزئیات این مراسم نشان می‌دهد كه همه مردم دنیا با هر ملیت و هر نوع تفكر مذهبی و قومی، مراسم ازدواج را فرآیندی برای انتقال شادی می‌دانند. از دیدگاه بسیاری از مردم دنیا شاد بودن حتما نباید با زرق و برق زیاد همراه باشد، چون حتی با محدودترین امكانات هم می‌توان شاد بود و از زندگی لذت برد. البته هیچ كس حق ندارد برای مردم تعیین تكلیف كند و یك الگوی خاص برای زندگی آنها طراحی كند، چون اصول زندگی آزاد به افراد این اجازه را می‌دهد آن طوری رفتار كنند كه فكر می‌كنند درست است.

 

 

اما حرف اصولی همه صاحب‌نظران امور خانواده این است: «در ازدواج حرمت‌ها باید حفظ شود.» حفظ حرمت فقط در به كار بردن كلمات آمیخته به ادب نیست، به كار بردن برخی تعارفات كلامی هم فقط جزء كوچكی از حفظ حرمت است، ولی آنچه كه پیكره احترام را می‌سازد، رعایت اصولی است كه دو طرف ازدواج به آن اعتقاد دارند. بی‌شك راضی كردن همه افراد با همه جزئیات امری محال است اما اگر ما یاد بگیریم و تمبرین كنیم كه ازدواج نه فرصتی برای جمع كردن غنیمت كه مجالی است برای پیدا كردن همدمی همیشگی كه باید از او آرامش گرفت و به او آرامش داد، آن وقت بسیاری از تعصبات از بین خواهند رفت و ازدواجی كه نتیجه‌اش ایجاد عشق و تفاهم 2 خانواده است، خواهد درخشید.

منبع:jamejamonline.ir

shiva & hasan بازدید : 100 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

چرا مردان از عشق همسرشان بی خبرند

 

یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .

 

-یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .

 

 

 

-زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .

 

 

 

-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .

 
 
 

 

 

-نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می بخشاید .

 

 

 

-یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود .

 

 

 

-پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد .

 

 

 

-زنان ابتدا کیمیای روح و عاطفه را احساس می کنند و بعد به کیمیای جسم پی می برند .

 

 

 

-لحظاتی که مرد ، دستهای زنی را در دست می گیرد و او را لمس می کند ، لحظاتی هستند که زن به آنها عشق می ورزد .

 

 

 

-هدف یک زن در برقراری رابطه جسمانی ، شور شهوانی نیست. بلکه مقصود او لذت بردن از صمیمیت ، عشق و ملاطفت در کنار شور جسمانی است .

 

 

 

-هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .

 

 

 

-یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .

 

 

 

-یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .

 

 

 

-وقتی مردی با دلسوزی و توجه به مشکلات زن گوش می سپارد و از ارائه راه حل می پرهیزد ، احساس عشق و بلوغ را در او دو چندان می کند .

 

 

 

-مردان و زنان در برابر فشارهای عصبی واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . دراینگونه مواقع زن نیازمند نزدیکی و درک طرف مقابلش می باشد ، در صورتی که مرد به تنهایی احتیاج دارد .

 

 

 

-هنگامی که اظهارات و اعمال زنی بیهوده تلقی می گردد ، او برای مطرح شدن شروع به ابراز نظریات مخالف و عدم توافق می کند .

 

 

 

-به جرات می توان گفت به جز در موارد انگشت شماری ، هیچ چیز بیش از سخن گفتن بر علیه یک زن به او آسیب نمی رساند .

 

 

 

-زن درست مثل یک موج است ، به هنگامی که عشق در قلبش به ظهور می نشیند ، اعتماد به نفسش در حرکتی مواج به اوج می رسد .

 

 

 

-هنگامی که موج احساسات یک زن به اوج می رسد ، به هیچ عنوان محدودیتی در ارائه عشق نمی بیند .

 

 

 

-مردها همواره باید بدانند که هر گاه زنی رنج و عصبانیت خود را بیرون بریزد و آشکار نماید ، احساس آسایش و آرامش بیشتری می کند .

 

 

 

-این نکته را به خاطر بسپارید که هر گاه زنی در اوج فوران خشم و غم قرار گرفته باشد ، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد .

 

 

 

-وقتی زنی از موضوعی می رنجد ، مرد باید ضمن همدردی با او نشان دهد که برای غم او نگران است ، سپس سکوت اختیار کند تا آن زن بتواند احساس همدردی اش را حس کند .

 

 

 

-دردناک ترین مسائل برای بعضی از زنان ، عدم پذیرش ، قضاوت نادرست و ترک شدن است ، چراکه امکان دارد این باورها در عمق ضمیر ناخودآگاهشان آنان را به سوی این تصور نادرست سوق دهد که لیاقتشان بیش از این نیست .

 

 

 

-ماهیت یک زن ، درخواست تایید امور است .

 

 

 

-در صورتی که مردی در مقابل پیشنهادات یک زن از خود مقاومت نشان دهد ، زن با این حال که مفهوم این مقاومت را درک می کند ، اما هیچ گونه توجهی به آن نشان نمی دهد . ولی در این زمان احساس می کند که مرد به او احترام نمی گذارد .

 

 

 

-بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می کنند .

 

 

 

-حتی در صورتی که زنی بپندارد نیازها و خواسته هایش برآورده نخواهند شد ، اجتناب از بیان آنها و قصد انجام دادن تمام کارها به تنهایی ، اشتباه بزرگی است .

 

 

 

-یک زن باید بیاموزد که چطور نیازها و تمایلات خود را بدون نکوهش و یا تزلزل ابراز دارد و این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .

 

 

 

-امروزه بسیاری از زنان از اینکه عشق می ورزند ، اما در عوض چیزی دریافت نمی کنند ، رنج می کشند ، آنان به دنبال وقفه ای می گردند تا در این زمان تنها به خود بیندیشند و توجه کنند و در خلال آن وجودشان را بهتر کنکاش و کشف کنند .

 

 

 
 

-یک زن جوان در اوج جوانی مایل است برای برآوردن تمایلات شریک زندگیش خودش را فدا کند.

 

 

-یک زن بطور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است .اما وقتی آن زن لبخند می‌زند ، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد .

 

 

 

-همیشه زنان به همان اندازه ای که در توان دارند . بخشش می کنند و در این زمان به خاطر می آورند هنگامی که آنان به بخشش نیاز داشتند ، تا حدودی کمتر از این اندازه ، به ایشان بخشیده شده است.

 

-اغلب زنان با آنچه همسرشان می خواهد به راحتی موافقت می کنند ، اما این کار به این معنا نیست که خواسته همسرشان دقیقا همان باشد که آنان می خواهند .

 

 

 

-یک زن ، هرگز به کارهای خودش و همسرش امتیاز نمی دهد ، بلکه شوهرش را آزاد می گذارد و تصور می‌کند او نیز به همین ترتبیب آزادش گذاشته است .

 

 

 

-وقتی زنی به ثبت امتیازات می پردازد ، ممکن است موضوع بسیار کوچکی در نظرش به اندازه امری بسیار بزرگ به شمار آید . پس امکان دارد یک شاخه گل سرخ بتواند برای شما امتیازات فراوانی به همراه داشته باشد.

 

 

 

-یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را برایش بگویم ، اگر عشق او به من واقعی باشد ، خودش از نیازهایم مطلع می گردد .

 

 

-مردان و زنان باید به خاطر داشته باشند که همسرشان به هیچ عنوان خود بخود از نیازهایشان ، مطلع نیست .

 

 

-زنان نمی پسندند که شوهرانشان ، برآورده ساختن نیازهایشان را به دست فراموشی بسپارند . به همین علت ، دست از نق زدن بر می دارند و به حمایت شوهرانشان می پردازند.

 

 

 

-یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .

منبع:سایت تکناز

shiva & hasan بازدید : 78 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

پژوهشگران می گویند که با نگاهی به چهره افراد می توان دریافت که نسبت به رابطه با جنس مخالف خود چه طرز فکر و رفتاری دارند.

 

 

پژوهشگران دانشگاههای ابردین و سنت اندروز در اسکاتلند و دورهام در انگلستان در تحقیق مشترکی که انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که مردها عموما زنهایی را ترجیح می دهند که از برقراری رابطه جنسی کوتاه مدت رویگردان نیستند. در حالی که زنها مردانی را ترجیح می دهند که بتوانند با آنها رابطه ای طولانی برقرارکنند.

 

 

 

در این پژوهش که گزارش آن در ژورنال "تکامل و رفتار انسانی" منتشر شده، چهره ۷۰۰ نفر که بین ۲۰ تا ۲۹ سال سن داشته اند بررسی شده است.

 

 

 

محققان می گویند که افراد می توانند با در نظر گرفتن بعضی ویژگیهای ظاهری و با توجه به نوع رابطه ای که ترجیح می دهند داشته باشند، شریک زندگی شان را آگاهانه تر انتخاب کنند.

 

 

در این پژوهش به داوطلبان شرکت کننده در تحقیق، تصاویری از چهره های زنان و مردانی از گروه سنی یاد شده نشان داده شد و بعد آنها می بایست عکس فردی را انتخاب کنند که به اعتقاد آنها از رابطه ای کوتاه مدت استقبال می کند.

 

 

 

همچنین از شرکت کنندگان خواسته می شد از میان عکسها، عکس جذابترین فرد را برای رابطه ای کوتاه یا طولانی انتخاب کنند و بگویند که کدام چهره از نظر آنها زنانه تر یا مردانه تر و در مجموع جذابتر است.

 

 

 

 

 

داوریهای غریزی

 

 

پژوهشگران که عقاید واقعی صاحبان تصاویر را نسبت به روابط عاشقانه، پیشاپیش از طریق پرسشنامه بدست آورده بودند، در مرحله بعد، نظرات شرکت کنندگان را با آنچه در پرسشنامه ها نوشته شده بود مقایسه کردند. این مقایسه آنها را متقاعد کرد که حدس و گمان بسیاری از شرکت کنندگان درست بوده و حس غریزی آنها به آنها راست گفته است.

 

 

 

زنهایی که با ایجاد رابطه کوتاه مدت مشکلی نداشته اند، معمولا از نظر شرکت کنندگان جذاب بوده اند.

 

 

بر اساس قضاوت شرکت کنندگان در این تحقیق، مردانی که روابط کوتاه مدت را ترجیح می دهند اغلب کسانی هستند با ظاهری مردانه، چانه برآمده، بینی درشت و چشمهای ریز.

 

 

 

دکتر لیندا بوتروید، استاد دانشکده روانشناسی در دانشگاه دورهام به بی بی سی گفته است: "این مطالعه نشان می دهد که ما می توانیم در روابط مان با دیگران از قضاوتهای غریزی خود استفاده کنیم. این قضاوتها همیشه درست نیستند اما راهنمای مفیدی هستند."

 

 

 

دکتر بوتروید یادآور شده که برداشت اولیه آدمها نسبت به هم بر اساس ویژگیهای ظاهری شان، تا حدی در ارزیابی آنها از فردی که می خواهند با او رابطه عاشقانه داشته باشند و یا فردی که او را به چشم رقیب عشقی خود می نگرند، تاثیرگذار است.

 

 

 

محققان می گویند که افراد می توانند با در نظر گرفتن بعضی ویژگیهای ظاهری و با توجه به نوع رابطه ای که ترجیح می دهند، شریک زندگی شان را آگاهانه تر انتخاب کنند.

 

 

 

دکتر بن جونز، استاد دانشگاه ابردین که ازمحققان این پژوهش بوده است می گوید: "بسیاری از مطالعات پیشین نشان داده است که بخش عمده ای از قضاوتهای مردم نسبت به دیگران، از قضاوت راجع به سلامت افراد گرفته تا میزان برونگرایی و درونگرایی آنها، بر اساس چهره انجام می شود.

 

 

 

اما این اولین مطالعه ای است که نشان می دهد مردم در نوع رابطه عاشقانه ای که خوشایند آنها باشد، نسبت به ویژگیهای چهره فرد مورد نظرشان حساسند."

 

 

 

بر اساس یافته های این تحقیق، زنها از مردانی که در روابط جنسی بی بند و بارند ,رویگردان هستند و این نوع مردها را نه برای رابطه ای موقت و نه رابطه ای بلند مدت، جذاب نمی دانند.

 
 

منبع:javoony.com

shiva & hasan بازدید : 96 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

انگشت‌نما شدن آدم‌های چاق، آنها را در زوج‌یابی دچار مشکل می‌کند و باعث تضعیف سلامت جنسی‌شان می‌شود.

 

یک پژوهش جدید نشان می‌دهد که چاقی با کاهش فعالیت جنسی و تضعیف سلامت جنسی همراه است. این پژوهش نشان می‌دهد که چاق بودن، احتمال ناتوانی‌های نعوظی و خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی را به میزان زیادی افزایش می‌دهد.

 

 

ناتالی بایوس، استادیار دانشکده بهداشت و پزشکی گرمسیری لندن و مدیر پژوهشی موسسه ملی پژوهش بهداشتی و پزشکی در پاریس که سرپرستی این پژوهش را بر عهده داشته، می‌گوید: «چاق بودن تاثیر شدیدی بر زندگی جنسی فرد دارد.»

 

 

او می‌افزاید: «زنان چاق به علت فشار اجتماعی و انگشت‌نما شدن در اجتماع با احتمال کمتری ممکن است همسر پیدا کنند و فعالیت جنسی داشته باشند؛ چراکه چاقی آنها برای مردانی که با آنها برخورد می‌کنند، ناراحت‌کننده است.» به گفته بایوس، زنان چاق با احتمال بیشتری نسبت به زنان لاغر، ممکن است همسری پیدا کنند که اضافه وزن داشته یا چاق باشد. او می‌گوید: «بسیاری از این مشکلات ناشی از انگشت‌نماشدن زنان چاق است و این زنان با احتمال بیشتری ممکن است که اعتماد به نفس پایین‌تری داشته باشند.» نتایج این بررسی در شماره 16 ژوئن نسخه آنلاین ژورنال پزشکی بریتانیا منتشر شده است.

 

 

 

نتیجه‌های یک تحقیق علمی

 

 

بایوس و همکارانش، داده‌های مربوط به رفتار جنسی را در بیش از 12 هزار مرد و زن فرانسوی جمع‌آوری کردند. در میان این گروه 3651 نفر از زنان و 2725 نفر از مردان دارای وزن طبیعی؛1010 زن و 1488 مرد دارای اضافه‌وزن و 411 زن و 350 مرد، طبق تعریف طبی، چاق بودند.

 

 

در مقایسه با زنان و مردان دارای وزن طبیعی، زنان چاق با احتمال 30 درصد کمتر و مردان چاق با احتمال 70 درصد کمتر، فعالیت جنسی داشتند. همچنین مردان چاق با احتمال 5/2 برابر بیشتر نسبت به مردان با وزن طبیعی دچار ناتوانی نعوظ ‌و مردان چاق زیر 30 سال با احتمال بیشتری دچار بیماری مقاربتی شده بودند.یک یافته دیگر در این پژوهش آن بود که زنان چاق زیر 30 سال، اغلب به دنبال مشورت برای تنظیم خانواده یا استفاده از قرص‌های خوراکی ضدبارداری نمی‌روند و در نتیجه، با احتمال بیشتری ممکن است دچار بارداری ناخواسته شوند و با احتمال کمتری نیز به متخصص زایمان مراجعه می‌کنند. به گفته بایوس، این زنان به‌خاطر اضافه وزن، در مراجعه به متخصص زنان برای گرفتن توصیه در مورد روش‌های ضدبارداری، احساس راحتی نمی‌کنند.

 

 

دکتر سندی گلدبک وود، متخصص پزشکی روانی‌جنسی از بنیاد بهداشت روانی کامدن و ایسلینگتون در انگلستان که شرحی بر این پژوهش در همین شماره ژورنال پزشکی بریتانیا نوشته است، می‌گوید: «تفاوت تجربیات جنسی افراد چاق و غیرچاق باید با احتیاط تفسیر شود. ما باید شناخت بیشتری از احساس افراد چاق نسبت به زندگی جنسی‌شان پیدا کنیم و دریابیم که چه انگیزه‌هایی نگرش و رفتارهای مشاهده ‌شده در آنها را ایجاد می‌کند. ما باید بدانیم که چرا زنان چاق به‌رغم فعالیت جنسی کمتر، استفاده کمتری از روش‌های ضدبارداری می‌کنند و بیشتر دچار بارداری‌های ناخواسته می‌شوند.» او می‌افزاید: «پاسخ‌ها ممکن است پیچیده و دارای جنبه‌های زیستی، روانی و اجتماعی خاصی باشد که روشن‌شدن آنها نیاز به یك رویکرد پژوهشی‌ کیفی دارد.»

 

 

گلدبک‌وود یادآور می‌شود که پزشکان باید شجاعت، مهارت و حساسیت لازم را برای گفتگوی صریح با بیماران خود درباره وزن آنها و زندگی جنسی‌شان داشته باشند. او می‌گوید:‌ «پزشکان باید توجه ویژه‌ای به نیازهای پیچیده زنان چاق از لحاظ شیوه‌های ضدبارداری داشته باشند.»‌

 

 

دکتر رابرت شوارتز، استاد و رییس بخش پزشکی خانواده در دانشکده پزشکی دانشگاه میامی میلر نیز موافق است که در حال حاضر بسیاری از پزشکان به وضعیت زندگی جنسی بیماران چاق توجهی نمی‌کنند. توصیه او به پزشکان این است که: «فرض را بر این نگذارید که بیماران شما نیازی به مشاوره مناسب در این زمینه ندارند.»

 
 

منبع:تکناز

shiva & hasan بازدید : 96 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

چه کرده بود این آرایشگر! پدر و مادر عروس هم نتوانستند دخترشان را بشناسند! دنباله لباس عروس را 6نفر گرفته بودند‌.

 

 

 

شام عروسی‌؟ فقط 8جور ژله داشتند‌، ماشین شش در برای عروس گل زده بودند‌. تعداد سکه‌های مهریه‌اش هم رکورد مهریه همه دخترهای فامیل را شکسته بود. جهیزیه کامل‌: انواع گوناگون لوازم برقی، خردکن 12کاره و...، ظروف طلاکوب و کریستال و سرویس‌های چینی که گاه در سال یک بار هم استفاده نمی‌شود‌!

 

 

 

همه داستان دارندگی و برازندگی نیست‌. بسیاری افراد، توانایی مالی فراوان دارند اما به‌دلیل باور نداشتن به تشریفات و مراسم پرهزینه، خود را درگیر چنین کارهایی نمی‌کنند و بسیاری نیز که حفظ آبرویشان را در گرو این زرق و برق‌ها می‌دانند با هزار بدهی، وام، قرض و... تلاش می‌کنند که دهان‌ها را ببندند و چشم‌ها را خیره کنند.

 

 

 

برای روشنایی بخشیدن به آینده و موفق بودن ازدواج و زندگی مشترک دختر، چه باید کرد؟ برای رسیدن او به خوشبختی‌، کدام سرمایه‌گذاری می‌تواند پایدار و اطمینان‌بخش باشد؟ باز هم به گفته‌ها و شنیده‌ها‌یی که در نگاه برخی نشانگر خوشبختی است توجه کنیم: «پریسا خوشبخت شد. بالاخره با کسی ازدواج کرد که او را به کانادا برد!»

 

 

 

در چنین نگاه‌هایی زندگی در یک کشور خارجی مساوی با خوشبختی است‌، فارغ از اندیشیدن به اینکه خود دختر چه توانایی‌ها و مهارت‌ها یا تخصصی دارد و آیا تلاشی برای شکوفا شدن استعدادهایش کرده یا نه و یا اینکه فراتر از زندگی‌کردن در کشور خارجی‌، آیا چگونگی آن زندگی هم اهمیت دارد‌؟

 

 

 

آیا دختر، همسرش را به‌دلیل اقامت او در یک کشور خارجی برگزیده یا آنکه احساس همدلی و همفکری با او داشته؟ آیا عکس و فیلم‌هایی که به‌دست‌مان می‌رسد و برخی از دوستان و خویشان را در پارک و خیابان‌ها‌ی فلان کشور خارجی نشان می‌دهد‌، علامت خوشبختی است؟

 

 

 

گاهی نگاه‌ها و تحلیل‌ها، سخت کاسبکارانه و مادی است‌: «شبنم تا دید تنور داغه چسباند‌! افتاد یک جایی که تا آخر عمر بخوره و بخوابه... .»

 

 

 

در چنین مواردی خوردن و خوابیدن و در نتیجه به‌دست‌آوردن شوهر پولدار‌، اوج خوشبختی است، بی‌توجه به آنکه اگر آن شوهر پولدار به‌دلیل جدایی، طلاق، تصادف‌، بیماری، فوت و... دیگر درمیان نبود، عروس خانمی که در زندگی جز خوردن و خوابیدن و مصرف‌کردن نیاموخته، چه سرنوشتی خواهد داشت؟ کم نیستند دخترانی که از شوق یافتن «شوهر پولدار» درس و کار را رها کرده و خانه‌نشین می‌شوند و پس از مدتی دست سرنوشت جایگاهشان را از «زن خانه‌دار‌» به «سرپرست خانوار» می‌رساند؛ آنگاه لب حسرت به دندان گزیده و نیازمند همان کار و درسی می‌شوند که روزی رهایش کرده بودند‌.

 

 

 

اگر دختر توانایی مالی داشته باشد در فضایی عاقلانه‌تر به انتخاب همسر دست خواهد زد و در چنین گزینش با اهمیتی، شتابزده عمل نخواهد کرد چراکه انتخاب همسر برای او برگزیدن یار و همدل و همنشین و شریک زندگی است نه به‌دست آوردن نان‌آور و... و در زندگی مشترکش نیز به‌جای داشتن یک دست همیشه نیازمند نفقه، دست یاری به همسر خواهد داد.

 

 

 

ای کاش همانطور که سخت شدن گذران زندگی و اهمیت اقتصاد در زندگی خانوادگی، دختران و خانواده‌هایشان را واداشته تا در انتخاب همسر به عامل مادیات، توجه ویژه داشته باشند‌، مشاهده آمار رو به فزونی طلاق و تشنج‌ها و درگیری‌های زوج‌های جوان‌، توجه‌شان را به این مهم جلب کند که آگاهی‌، توانایی‌های روحی و داشتن تدبیر در انتخاب همسر و حل مسائل زندگی و نیز داشتن شغل و توانایی اقتصادی دختر نیز نقش کارآمد و مفیدی در زندگی مشترک او دارد‌. اگر دختر در انتخاب همسر اشتباه کند‌، مهریه چند هزار سکه‌ای و جهیزیه مفصل، مشکل‌گشای او نخواهد بود یا اگر عروس خانم آگاهی و توانایی اخلاقی و تدبیر کافی برای زندگی مشترک نداشته باشد، بهترین شوهر را نیز از کنار خویش فراری خواهد داد‌. فرد توانا‌ می‌تواند حتی از یک انتخاب نه چندان مطلوب‌، زندگی خوبی بسازد.

 

 

 

ازدواج و زندگی مشترک‌، تیری نیست که حتی با انتخاب درست همسر(چه رسد به همسر صرفاً پولدار یا مقیم فلان کشور خارجی) به هدف برسد. ازدواج درختی است که با انتخاب همسر، تنها‌، نهال آن را می‌کاریم. برای پرورش این نهال و تبدیل آن به درخت سایه‌گستر و تبدیل زندگی مشترک به کانون شایسته برای رشد و تکامل و شکوفایی افراد خانواده، به تدبیر، اندیشه‌، مطالعه‌، مشاوره‌ و توانایی روحی و مهرورزی مداوم نیازمندیم.

 

 

 

می‌توان چنین نتیجه گرفت که تربیت درست و شکوفا ساختن استعداد و توانایی‌های فرزند دختر و پرورش عقل و اندیشه او و مولد بودنش در امور مالی (به‌جای تنها مصرف‌کننده بودن)، سرمایه‌ای ماندگارتر است؛ ماندگارتر و سازنده‌تر از مهریه، جهیزیه و عروسی پر از تجملات. ‌ای کاش دور شویم از اینکه ازدواج را چیزی در ردیف شغل و روشن‌شدن تکلیف زندگی دختر بدانیم‌. ازدواج مرحله و دوره‌ای از زندگی است و نیازمند آگاهی‌ها و توانایی‌های ویژه خود. ای کاش دیگر نشنویم که فلان دختر کنکور قبول نشد‌، اهل مطالعه و فن و حرفه و صاحب هنری هم نیست‌، پس بهتر است شوهرکند‌!

 

 

 

گویی تشکیل زندگی مشترک و نگهداری از کانون یک خانواده و تربیت فرزند‌، آسان‌ترین کاری است که هرکس‌، هر‌کاری بلد نبود‌، از عهده این یکی برخواهد آمد! ‌ای کاش دور شویم از آنکه خوشبختی دختر را در شرایطی بیرون از وجود خودش‌، بیرون از اراده، عمل، اختیار، توانایی و آگاهی او‌ جست‌وجو کنیم.‌ ای کاش بپذیریم که جست‌وجوی خوشبختی دختر در دستان دیگری‌، در حساب بانکی و جیب شوهر پولدار‌، در ازدواج با مقیم فلان کشور خارجی و... پایین آوردن شأن انسانی او نیست. دختر‌، کالا نیست که به انتظار خریدار مناسب برای او باشیم. او انسان است و شایسته است تا پیش از ازدواج به رشد، تکامل و توانایی روحی‌، اخلاقی و مادی نسبی برسد. ازدواج برای دختر نیز در حکم یافتن همراه و همدل و یاور برای ادامه مسیر زندگی است.

 

 

 

می‌دانم‌، شنیدن صدای بله‌های تلخ و با اکراهی که از سر نیاز اقتصادی و فقر مالی بر لبان دختران نو شکفته و پدران آنها جاری می‌شود‌، دشوار است... اما همیشه اینگونه نیست. افکار و باورهای ما نقشی کمتر از وضعیت اقتصادی در چگونگی زندگی ما ندارند. نمونه آن، زندگی لیلا، دختر 17‌ساله‌ای است که همراه با مادرش نزد یکی از مشاوران دادگاه خانواده آمده بود. مادر لیلا که تنها سرپرست او بود و عهده دار مخارج زندگی 2نفره‌شان، برای دخترش جهیزیه‌ای چندمیلیونی تهیه کرده بود، با هزینه خود خانه‌ای برای زندگی دختر و دامادش اجاره کرده بود‌ و اجاره‌نامه به نام آقای داماد بود تا غرورش جریحه‌دار نشود!

 

 

 

پس از چند ماه‌، شوهر لیلا جهیزیه را به تصرف خود درآورده‌، خانه را پس داده و پول رهن آن را نیز تصاحب کرده بود. پیش‌تر نیز لیلا را راضی کرده بود تا در ازای برگزاری یک جشن عروسی مفصل‌، مهریه‌اش را هم ببخشد و... . حالا لیلا و مادر او نه تنها زیان مالی هنگفت دیده و برای بازگرداندن بخش عمده‌ای از تنها سرمایه زندگی‌شان دچار مشکل شده بودند‌، بلکه برای راضی‌کردن آقای داماد فراری به طلاق و رها شدن از شرایط بلاتکلیفی‌، ناچار بودند رشوه‌ای نیز به او بپردازند.

 

 

 

ای کاش مادر لیلا به‌جای شتابزدگی در شوهر دادن زود‌هنگام دختر نوجوانش، در پی پرورش استعدادهای او بود و هزینه‌ای را که صرف تهیه جهیزیه و اجاره‌خانه کرده بود به آن منظور به‌کار می‌گرفت. ‌ای کاش مادر لیلا او را به حقوقش آگاه ساخته بود‌.‌ ای کاش لیلا آن‌قدر ساده نبود که در ازای وعده جشن عروسی‌، تنها حربه قانونی‌اش را نیز از دست بدهد. ‌ای کاش مادر لیلا سرمایه ماندگاری برای دخترش می‌اندوخت.

 

hamshahrionline.ir

shiva & hasan بازدید : 79 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

چرا دخترها نمی توانند یا نباید از پسرهای مورد توجه خود خواستگاری کنند؟این سؤال از سؤالات بسیار مهم و قابل توجه است و شاید برای بسیاری از دختر خانم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. برخی معتقدند چرا فقط آقایان همیشه به خواستگاری دختر ها می روند؟ چه اشکالی دارد زمینه ای فراهم شود که در صورت مساعد بودن شرایط بعضی دختر خانم ها هم از آقایان مورد توجه و علاقه خود خواستگاری کنند؟

 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

البته باید اذعان کرد که بسیاری از دخترها نیز چنین نمی اندیشند و دوست دارند شاهد آمد و شد خواستگاران متعدد باشند و از میان آنان، کسی را برگزینند که موجّه تر بوده ، از قابلیت همسری و بالاترین توان آرامشگری برخوردار باشد.

 

 

 
 

شایسته است در ارتباط با این سؤال اساسی، توجه علاقه مندان را به نکات زیر جلب نماییم:

 

 

 
 
 

به رغم مشابهت میان هوش و توانمندی های ذهنی دختران و پسران، تفاوت های موجود در خصیصه های زیستی و ویژگی های عاطفی دخترها و پسرها نشانگر شاکله ی خاص شخصیتی هر کدام از دو جنس است. دختر خانم ها در کنار وظیفه خطیر همسری و آرامشگری، از ارزشمندترین قابلیت انسانی یعنی توانایی مادر بودن نیز بهره مند هستند. قابلیت و شایستگی مادری، خود آمیزه ای از ویژگی های خاص زیستی و صفات برجسته عاطفی و احساسی است. از این رو ایفای بهینه نقش همسری و توفیق عهده دار شدن وظیفه بزرگ و سرنوشت ساز مادری از نشانه های شخصیت برتر و کمال وجودی زنان میباشد.

 
 
 

 

 

چنین تفاوت های بارز شخصیتی میان زن و مرد ، ضرورت بهره مندی فوق العاده زنان از احساسات لطیف و عواطف عمیق ، خود بستر پدیدآیی نگرش ها، رفتارها و نیازهای ویژه ای را در وجود آن ها فراهم می آورد. به همین دلیل است که زن ها به حمایت عاطفی، روانی و اجتماعی بیشتری نیاز دارند، زیرا هرچه پدیده ای ارزشمند تر باشد ، باید مورد حمایت و پشتیبانی بیشتری قرار گیرد.

 
 
 

 

 

این در حالی است که زنان عموماً دوست دارند همسرشان فردی باشد که شخصیت او جلوه گر اقتدار منطقی و عاطفی است. به عبارت دیگرنسبت به مردانی که از صفاتی همچون اعتماد به نفس، قدرت رهبری و مدیریت، شجاعت و حمایتگری بهره مند نیستند نظر مثبتی ندارند. مردان نیز غالباً دوست دارند همسرانشان منبع آرامش و شخصیت وجودی شان مملو از مهر و عطوفت،منطق و صبوری باشد.

 

 

 

تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.

 

 

 

خلاصه کلام آن که ساختار شخصیتی هریک از دو جنس زن و مرد به گونه ای است که هر کدام ویژگی های لازم را در مسیر تحول وجود و نیل به کمال شخصیت بی بدیل خود دارا هستند. تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.

 

 
 
 
 

بنابراین از یک نگاه ژرف ، برای زنان که وجودشان منبع احساسات، عطوفت و مهرطلبی و تمایل درونی اش مبتنی بر محبوب و معشوق بودن است و دوست دارد که بر دل و جان مرد حاکم باشد ، بسیار دشوار خواهد بود از مردی برای ازدواج خواستگاری کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ فرد دیگری برود. بطوریکه این امر با ویژگی های خاص شخصیتی او سازگار نیست.

 

 

 

بدیهی است برای یک مرد بیشتر قابل تحمل است که از دختری خواستگاری کند و پاسخ رد بشنود و بعد از مدتی از دختر دیگری خواستگاری کند و احتمالاً بازهم با جواب منفی مواجه شود تا این که سرانجام پاسخ مثبت دختر دیگری را برای ازدواج دریافت دارد.

 

 

 

هنگامی که آقایان به خواستگاری دختر ها می روند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژه های آری و خیر می باشند.

 

 

 

هنگامی که آقایان به خواستگاری دختر ها می روند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژه های آری و خیر می باشند.

 

 

 

پر واضح است که خواستگاری آقایان از خانم ها هرگز به معنای محدودیت آزادی و اختیار خانم ها در حق انتخاب همسر نیست. ازدواج دختر خانم ها همواره باید با آگاهی، اراده و اختیارشان همراه باشد و همه دخترها حق دارند از میان خواستگاران داوطلب ازدواج با آن ها، آن کس را که اصلح می دانند با آزادی کامل انتخاب کنند وهیچ گونه اجباری و تحمیلی در این ارتباط روا نیست.

 

 

 


 

از منظری دیگر به این مهم نگاه کنیم!

 

 

 

در جامعه امروز که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود، حلقه های خویشاوندی گسسته تر می گردد، دایره شناخت های متقابل خانواده ها و بالطبع پسرها و دخترها محدودتر می شود و ارتباطات خانوادگی و آمد و شدهای فامیلی و همسایگی به حداقل می رسد، چه باید کرد؟

 
 
 

 

 

باید به روش ها و شیوه هایی اندیشید که ضمن تکریم شخصیت متعالی، حساس و لطیف دختر زمینه طرح نظریات و نگرش ها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش تقاضای ازدواج از طرف افراد واجد شرایط و مورد نظرشان( در صورت تقاضا و خواستگاری) به گونه ای که بایسته و شایسته است فراهم شود. این اندیشه و روش می تواند به فرایند "انتخاب" دختر ها که از حقوق فطری و طبیعی آنان است، معنا و مفهوم روشن تری ببخشد. به سخن دیگر در فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامی ما مسأله خواستگاری دخترها از پسرهای مطلوب و واجد شرایط ازدواج می تواند به صورت غیر مستقیم (از طریق شخص سوم) و در زیباترین و شایسته ترین وجه و با حفظ کرامت، شأن والا و احترام به مراتب صداقت، پاکی و سلامت اخلاقی آنان انجام پذیرد.

 

 
 
 
 

به یقین در روش غیر مستقیم که در بستری از اخلاق، صداقت، اعتماد و اطمینان متقابل مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن پاسداری از شخصیت ارزشمند دختران بیشترین مسؤولیت متوجه رابطین می باشد ، بطور مثال دختری یا خانواده دختر نگرش مثبت خود را درباره ویژگی های شخصیتی پسری که بطور نسبی او را می شناسند با فرد مورد اعتمادی در میان می گذارد این شخص ضمن بررسی کلیه جوانب امر در فرصتی مقتضی با پسر مورد نظر یا حتی خانواده وی ارتباط برقرار کرده نظر آنها را نسبت به زوجیت آن دو جویا می شود(به آنها اطلاع می دهد چنانچه مایل به ازدواج پسرشان باشند فلان دختر از کفایت و شایستگی های ارزشمندی برخوردار است) و در صورت موافقت دو طرف شرایط معارفه و شناخت متقابل بیشتر فراهم می شود.

 
 
 

 

 

به کلام دیگر، در دنیای امروز با توجه به پیچیدگی های خاص آن و محدودیت های موجود در ارتباط متقابل، ویژگی های شخصیتی جوانان و عدم برخورداری بسیاری از ایشان از مهارت های بایسته و شایسته اجتماعی در جهت گشایش فصل آشنایی به منظور شناخت متقابل و تمهید مقدمات امر ازدواج، علاوه بر شیوه مطلوب و پسندیده حاکم بر جامعه ما یعنی خواستگاری آقایان از خانم ها باید به روش و شیوه هایی اندیشید که هم تسهیل کننده امر ازدواج باشد تحت نظارت خانواده ها باشد و هم فرصت زوجیت جوانان واجد شرایط را بارور سازد.(شما کاربران عزیز و فهیم تبیانی ، می توانید با نظرات خود در جهت یافتن را های مناسب به ما و دیگر دوستانتان کمک کنید. )

 
 

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 105 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

دیدگاه جامعه شناسى, ازدواج یک قرارداد اجتماعى و ضامن بقاى نسل انسان است و از منظر روانشناسان ازدواج یکى از بالاترین ترکیبات روانى را در بر دارد.

 

در واقع ازدواج از دیدگاههای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته حتی از منظر پزشکی، به عقیده بسیاری از پزشکان بیشترین ضایعات انسانى و بیماریها متوجه افراد مجرد بوده و سهم ازدواج در کاهش آن حائز اهمیت است.

 

 

 

از نظر علماى اخلاق هم ازدواج مى تواند از اشاعه فساد و فحشا و رفتارهاى ناپسندى که مى تواند پیامد مستقیم عنان گسیختگى غرایز جنسى باشد جلوگیرى کند و یکى از پایه هاى حفظ سلامت جامعه محسوب می گردد در واقع آرامش و امنیت در یک جامعه, نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است.

 

 

 

برخی از محققان طی تحقیقات خود متوجه شدند سن ازدواج و میزان تحصیلات یکی از مهم‌ترین فاکتورها برای موفقیت یک ازدواج است.

 

 

 

گرچه بالا رفتن سن ازدواج به ویژه در دختران موجبات دل نگرانی بسیاری از خانواده ها و حتی برخی از مسئولان و کارشناسان را فراهم کرده اما به نظر می رسد این امر یعنی تأخیر در ازدواج آن هم به بهانه ادامه تحصیل در بسیاری از اوقات باعث شکل گیری ازدواج های مستحکم تری نسبت به ازدواج های زودهنگام شده است.

 

 

 

بتسی استیونسون از دانشگاه پنسیلوانیا که تحقیقی در این خصوص انجام داده مطرح می کند: بررسی‌های ما نشان می‌دهد پایین‌ترین نرخ طلاق در بین افرادی است که در سن بالاتری ازدواج کرده و دارای تحصیلات بالاتری هستند. در مقابل افرادی که تحصیلات پایین‌تری دارند و در سنین پایین ازدواج کرده‌اند بالاترین نرخ طلاق را به خود اختصاص داده‌اند.

 

 

 

وی معتقد است: هرچه سن انسان‌ها بالاتر می‌رود آنها دید بهتری نسبت به اولویت‌های خود برای ازدواج پیدا می‌کنند در نتیجه با بالا رفتن سن، انسان‌ها توانایی بیشتری برای پیدا کردن افرادی که با روحیات آنها سازگار است پیدا می‌کنند.

 

 

 

یکی دیگر از دلایل بالا بودن نرخ طلاق در بین افرادی که در سنین پایین ازدواج کرده‌اند این است که بسیاری از این افراد از روی احساسات تصمیم به ازدواج می‌گیرند و سپس نیز از روی احساسات تصمیم می‌گیرند که به زندگی مشترک خود پایان دهند.

 

 

 

اما افرادی که دارای تحصیلات بالاتری هستند بهتر می‌توانند زندگی مشترک خود را مدیریت کنند، این افراد معمولاً درآمد بیشتری دارند و به همین دلیل کم‌تر در زندگی خود با مسائل و مشکلات مادی روبه‌رو می‌شوند که البته این مسائل یک بعد قضیه است.

 

 

 

روبرت مک‌هانری روانشناس دانشگاه آکسفورد طی انجام تحقیقاتی عنوان کرده است: میزان تحصیلات تأثیر زیادی روی زندگی آینده انسان‌ها دارد. هرچه دانشجویان در دانشگاه موفق‌تر باشند به همان میزان در زندگی کاری و به تبع آن در زندگی خانوادگی خود موفقیت بیشتری کسب خواهند کرد.

 

 

 

فاطمه برهانی از جمله کارشناسانی ست که به مسئله ازدواج و ارتباط آن با میزان تحصیلات پرداخته و در مقاله خود اینگونه می نویسد: از دیدگاه اسلام ازدواج ضمن دارا بودن همه ویژگیهاى لازم در حفظ روابط خانوادگى و اجتماعى و بقا نسل و جلوگیرى از انحرافهاى مختلف عبادت به شمار می آید.

 

 

 

وی ادامه می دهد:در واقع ازدواج راهى ست که به کمال انسان منتهى شده و در اصلاح کج رویهاى اجتماعى, تضمین بهداشت روانى و کاهش رفتارهاى زشت اخلاقى نقش تعیین کننده و بس مهمى دارد.

 

 

 

و از نقطه نظر اجتماعى بدون تردید ازدواج واجد ارزش و از آن جمله آداب اجتماعى ست که در تمام جوامع بشرى، آن گونه که تاریخ نشان مى دهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلى بر فطری بودن آن است.

 

 

 

در هر حال سن ازدواج به طور طبیعى به یک سرى عوامل بستگى دارد اما این عوامل در جامعه ما تحت تأثیر تغییرات و تحولات شرایط اجتماعى، اقتصادى و تغییر ارزشها و هنجارها, به یک باره زیاد مى شوند و انجام این امر را دچار اشکال ساخته و ازدواج به موقع جوانان را به تأخیر انداخته یا اصولا منتفى مى کنند.

 

 

 

در کشور ما با نگاهى به آمار میانگین سن ازدواج دختران مشاهده مى شود که در سالهاى اخیر این میانگین به تدریج افزایش یافته است. این واقعیت نشان مى دهد که امروزه جوانان دیرتر به بلوغ اقتصادى و اجتماعى مى رسند و فاصله میان بلوغ جنسى عاطفى و بلوغ اقتصادى و اجتماعى آنها روز به روز بیشتر مى شود.

 

 

 

به هر حال کشور ما به دلیل ریشه های دینی و فرهنگی غنی که دارد نگاهش نسبت به امر ازدواج و تأخیر در آن متفاوت است به نحوی که در بسیاری از جوامع و خانواده ها این امر به شدت نهی می گردد. اما آنچه حائز اهمیت است توجه به اثرات این نوع نگاه ست، اینکه از یک سو تأخیر در ازدواج و افزایش سن زوجه در بسیاری از مواقع موجب کاهش نرخ طلاق شده و در بسیاری موارد نیز موجب بروز مشکلات و مسائل جبران ناپذیری شده است.

 

 

 

در هر حال از سوی دیگر نیز مشاهده خانواده هایى که در حیات زناشویى موفقیت نداشته و پیوسته در مشاجرات و اختلافات به سر مى برند و متأسفانه تعدادشان هم کم نیست به منزله یک تهدید جدى براى جوانان محسوب مى شود.

 

 

 

در واقع این امر موجب می گردد آنها تمایل نداشته باشند که فراقت خاطر و آسایش خود را از دست بدهند، این دسته از جوانان ناملایمات تجرد را بر گرفتاریها و مشاجرات خانواده هاى متأهل ترجیح مى دهند بنابراین تجارب تلخ از زندگى ناموفق والدین یا اطرافیان موجب روگردانى جوان از امر ازدواج مى شود واین خود مسئله بسیار مهمی ست که باید مورد بررسی و نقد قرار گرفته و راهکاری عملی به جوانان ارائه گردد.

 

 

 

در نهایت با عنایت به فرهنگ اسلامی که در میان خانواده های ایرانی به چشم می خورد بهتر است بیش از پیش به امر ازدواج وعوامل تأخیر در آن توجه کرد و باید تلاش کرد تمام عوامل را مورد بررسی قرار داد و نکات مثبت و منفی آن را به جوانان گوش زد کرد تا جوان ما به راحتی بتواند دست به انتخاب بزند.

منبع:زن فردا

shiva & hasan بازدید : 85 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

آیا مهریه می تواند ضامن خوشبختی افراد باشد؟! این سؤالی ست که شاید هنوز بسیاری نتوانسته اند پاسخی برای آن بیابند. گرچه تعیین مهریه های سنگین و نجومی نیز چند سالی ست همچون رسوم دست و پا گیر دیگر ازدواج مرسوم شده اما افزایش آمار طلاق نشان می دهد که مطمئناً مهریه های سنگین هم نمی تواند خوشبختی افراد را ضمانت کند.

 

 

آنچه این روزها نقل مجالس عقد وعروسی شده مقدار و نوع مهریه عروس است، یک هزار شاخه گل رز، جمع آوری دو هزار بال مگس، تاریخ تولد عروس، دو چشم داماد و... بسیار مهریه های عجیب دیگر که به تازگی به قول معروف مد شده است.

 

 

 

آیا تا کنون وجود مهریه سنگین زوجی، مانع فروپاشی زندگی شان شده است؟ بی شک خیر، چراکه اگر مانع بود آمار طلاق شناسنامه ای و عاطفی زوجین تا این حد بالا نمی رفت.

 

 

 

در عصر حاضر که دنیای ارتباطات وتکنولوژی ست مهریه از جایگاه و معنای واقعی خود منحرف شده و خانواده ها اهداف دیگری را در خصوص این مسئله دنبال می کنند. تعدادی از خانواده ها گمان می کنند مهریه قیمت و بهای زن است و با توجه به خصوصیات و ویژگی های دختر خود مثل میزان تحصیلات، سطح مالی خانواده و حتی ویژگی های ظاهری، مهریه بالا و یا پایین تعیین می کنند.

 

 

 

اما چه عواملی موجب گردیده در سال های اخیر علاقه به مهریه های سنگین در بین دختران جوان رشد چشمگیری داشته باشد و به همان نسبت هم پرونده های قضایی مربوط به مهریه و در خواست طلاق در دادگاه ها افزایش یابد؟!

 

 

طبق پژوهش های صورت گرفته میانگین مهریه زنان ایرانی بین ۲۶۰ تا ۴۵۰ سکه طلاست، که البته در بین مهریه ها میزان ۱۲۴ هزار سکه طلا هم به چشم می خورد.

 

 

 

با توجه به شرایط به وجود آمده به نظر می رسد زمان آن فرا رسیده که خانواده ها، دختران و پسران جوان و مسئولان ذی ربط چاره ای بیندیشند و راه حلی را پیشنهاد دهند که به قول معروف نه سیخ بسوزد و نه کباب.

 

 

زمانی که به بررسی علل بروز این مسئله می پردازیم عده ای از زنان دلیل تعیین مهریه های سنگین را ایجاد مانعی برای ازدواج مجدد و طلاق مردان می دانند و معتقدند با تعیین اینگونه مهریه ها دوام زندگی خود را تضمین کرده اند، چیزی که شواهد نشان می دهد در بسیاری از موارد نتیجه بخش نبوده و موجب وفاداری مردان نیز نشده است.

 

 

 

از سوی دیگر نیز عدم فرهنگ سازی صحیح و حتی گاهی فرهنگ سازی منفی در این زمینه عامل بروز معضل مهریه های سنگین شده است. بررسی ها نشان می دهد میزان مهریه با توجه به سن و میزان تحصیلات افراد متغیر است و هرچه سن کاهش و میزان تحصیلات افزایش یابد مهریه ها نیز سنگین تر می شود که باز هم این مسئله جای تأمل دارد.

 

 

 

اگر کمی به گذشته بازگردیم می بینیم که مهریه ها کم اما دوام زندگی ها بیشتر بوده است و با افزایش میزان مهریه مسائل و معضلات اجتماعی نیز افزایش یافته و زنان گاهی به دلیل داشتن مهریه های سنگین در زندگی زناشویی تمام حق را به خود داده و این چیزی ست که مردان را وادار به طلاق عاطفی می کند چیزی که در کشورمان بسیار شاهد آن هستیم و از طرف دیگر نیز برخی زنان که دارای مهریه های سنگین هستند به طمع رسیدن به سود بسیار از خانه و خانواده خود چشم پوشی کرده و در نتیجه آمار طلاق افزایش می یابد.

 

 

 

تحقیقات میدانی که در این زمینه صورت گرفته نشان می دهد، ۹۰ درصد دختران مهریه را بالا می گیرند و همه معتقدند، به علت بالابودن حقوق مردان و با توجه به اینکه مرد هر زمان که اراده کند، می تواند همسر خود را طلاق دهد و یا می تواند به راحتی ازدواج مجدد کند تنها مهریه می تواند حقوق آن ها را تأمین کند.

 

 

 

با توجه به این موضوعات وضعیت حقوقی مناسب تر مردان نسبت به زنان نیز خود یکی از عوامل بروز معضل مهریه های سنگین است که باید به این مسئله هم توجه شود.

 

 

 

گرچه نمی توان مهریه های سنگین و سرسام آور را مانع ازدواج ندانست اما شاید شما هم بسیار این جمله را شنیده باشید که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته! جمله ای که نه تنها خوشایند نیست بلکه در دین ما هم تأکید شده است که این امر مانند بدهی، بر گردن مرد خواهد ماند تا زمانی که آن را به زن پرداخت کند.

 

 

 

در واقع آنچه در دین ما از آن به عنوان مهریه یاد شده چیزی ست که موجب مهر و محبت باشد و مبلغ بالای آن ممکن است موجب بغض و کینه می گردد و اساس زندگی زناشویی علاقه و عشق است نه معامله و کسب و کار. حضرت علی (ع) می‏فرماید:"در مهریه زن‏ها زیاده‏روی نکنید که موجب عداوت و دشمنی می‏گردد" .

 

 

 

با توجه به دیدگاه دین مبین اسلام نسبت به مهریه معلوم می گردد مجالسی که برای مهربزان تشکیل می‏شود و طرفین عقد، گویی در خرید و فروش کالایی نایاب به جدال می‏پردازند، ابدا اسلامی نیست؛ چرا که باید به فرمایش رسول خدا (ص) توجه کرد که فرموند: "بهترین زنان امت من زنانی هستند که در عین اینکه زیبارویند، مهرشان کم است".

 

 

 

زمانی که مهریه سنگینی برای دختر قرار داده می شود،خود به خود در کوران زندگی و سختی‏ها و عصبانیت‏ها به این فکر می‏افتد که اگر کار به طلاق هم کشید این مهریه زیاد پشتوانه‏ای برایش خواهد بود؛ لذا به راحتی ناسازگاری می‏کند و از طلاق و جدایی واهمه‏ای نخواهد داشت.

 

 

 

محمد روشن یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی در این خصوص می گوید: تعیین نشدن حداکثر و حداقل مهریه در قانون باعث افزایش مبلغ مهریه و چشم ‌و هم‌چشمی در جامعه شده است.

 

 

 

روشن ادامه می دهد: مهریه که آن را صداق هم می‌گویند مالی است که زن با عقد دائم و ازدواج موقت و به محض وقوع عقد مالک آن و متعاقباً مرد ملزم به پرداخت آن می‌شود.

 

 

وی افزود: اگر مدتی برای پرداخت مهریه تعیین نشده باشد زن به موجب عقد مالک آن شده و پس از وقوع عقد می‌تواند آن را از مرد مطالبه کند،‌ زمانی که مرد از دادن مهریه استنکاف کند زن می‌تواند از تمکین و انجام وظایف زناشویی خاص خودداری کند البته اگر نخستین تمکین خود را انجام نداده باشد.

 

 

 

این استاد دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت‌: البته مهریه می‌تواند عین معین از قبیل اموال منقول و غیرمنقول باشد و یا می‌تواند پول رایج باشد و ممکن است که منفعت چیزی برای مدت معینی قرار گیرد و نیز ممکن است مهریه کار یک نفر باشد. مثل آن‌که شوهر قبول کند مثلاً یک زبان خارجی را به همسر خود تعلیم دهد.

 

 

 

روشن با بیان این‌که برای مهریه سقف تعیین نشده است تأکید کرد‌: مهریه نه در قانون و نه در شرع امر ممنوعی نیست‌ اما به نظر می ‌رسد مهریه‌های سنگین ناپسند باشد همچنین کسانی که فکر می کنند می‌توانند با مهریه‌های سنگین از ازدواج خود صیانت کنند، اشتباه می‌کنند.

 

 

 

در هر حال آمار و ارقام نشان می دهد که مهریه های سنگین نمی تواند ضامن خوشبختی و یا مانعی برای از هم پاشیدگی خانواده ها باشد، پس چه خوب است که زنان و دختران جوان ما بیش از آنکه به دنبال مطالبه مهریه های سنگین و گاهی عجیب باشند تلاش کنند راه و رسم درست و با عشق زندگی کردن را از همسر خویش مطالبه کنند که مطمئناً این مطالبه می تواند ضامن خوشبختی افراد باشد.

منبع:زن فردا

shiva & hasan بازدید : 97 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

در هر جامعه‌ای خوب و بد، هنجار و ناهنجار و یا شرافتمندانه و ننگ‌بار جز ارزشهای تعیین شده اجتماعی هستند، در واقع ارزشهای اجتماعی به عوامل و عناصری گفته می شود که اکثریت جامعه به اهمیت و اعتبار معتقدند. به طور کلی هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز، محترم و مقدس، خواستنی و مطلوب تلقی شود، جزء ارزشهای آن جامعه است و ازدواج یکی از ارزشهای قابل پذیرش در کشور ماست.

 

 

ازدواج به عنوان یک پدیده اجتماعی از جهات گوناگونی قابل بررسی ست، با توجه به اهمیت و تاثیر جریان زناشوئی بر جنبه های مختلف زندگی بررسی و مطالعه در خصوص ازدواج امری مهم و ضروری شمرده شده و از آنجا که تغییرات بنیادی و اجتماعی در هر جامعه ای، در روابط افراد تاثیر فراوانی دارد پدیده ای مثل ازدواج بسیار حائز اهمیت است.

 

 

 

طبق آنچه بسیاری از کارشناسان عنوان کرده اند ازدواج در درجه نخست یک قرارداد اقتصادی و اجتماعی بین دو انسان است که وقتی به اوج هماهنگی در امور مهم رسیدند، به آن متعهد می شوند.

 

 

 

البته نوع ازدواج و آشنایی در جوامع متفاوت است و در یک جامعه مدرن دو نفر ممکن است دوستان بسیار خوبی برای همه باشند اما هیچ وقت با یکدیگر ازدواج نکنند اما در جامعه سنتی زن و مرد قبل از ازدواج نباید بینشان دوستی باشد در واقع هر گونه رابطه ای قبل از ازدواج ممنوع بوده و حتی در برخی از خانواده ها که ریشه مذهبی قوی دارند گناه محسوب می شود.

 

 

 

گرچه در حال حاضر رابطه زنان و مردان در جامعه ما تغییرات فراوانی یافته و زنان به آسانی در کنار مردان به فعالیت می پردازند و در عرصه های اجتماعی فعالیت بسیاری داشته، همچنین در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز ارتباط گسترده تری را تجربه می کنند اما این گونه زندگی و باور هنوز به طور کامل تمام جامعه را فرا نگرفته است.

 

 

 

در خصوص مسئله ازدواج می توان گفت که همچنان نگاه سنتی نسبت به ازدواج در کشور ما حاکم است که البته بخش وسیعی از این نگاه ناشی از تأملات مذهبی ست و نیمی از مردان و زنان ما به شکل سنتی فکر می کنند و همچنین خانواده هایی که به این نحو ازدواج می کنند فراوانند.

 

 

 

از سوی دیگر نیز آداب و سنن حاکم بر جامعه باعث شده ازدواج زنان در سنین پایین تری اتفاق افتاده که البته از طرف دیگر تمایمل شدید گزینش همسر جوان از جانب مردان نیز در این میان بی تاثیر نیست.

 

 

 

از آنجا که خانوده مهمترین بستر در نهادینه شدن سنت ها و آداب و رسوم فرهنگی و پایداترین و قدیمی ترین عامل در زمینه رشد و تربیت انسان و همچنین شناخت زمینه های مختلف برای ازدواج جوانان به خصوص دختران است، متأسفانه نخستین مشکل و بزرگترین مسئله، عدم شناخت ابعاد شخصیت زن از بعد انسانی است.

 

 

 

با یادآوری اینکه سهم عمده زنان در رفاه خانواده و پیشرفت جامعه تا به حال بطور کامل شناخته نشده اما مطمئناً اهمیت نقش اجتماعی زنان و نقش والدین در خانواده و تربیت و رشد کودکان قابل تأمل است. البته ناگفته نماند که تحقیقات فراوانی نشان داده است که دلیل بسیاری از طلاق ها و جدایی های امروزه در کشور ما ناشی از ازدواج به شکل مدرن است یعنی دوستی و آشنایی قبل از ازدواج!

 

 

 

نباید فراموش کرد که امروزه تنها جنبه‌های بیرونی زندگی ما نیست که تغییر کرده، بلکه دگرگونی و تغییر در شخصی‌ترین و خصوصی‌ترین جنبه‌های زندگی ما نیز ریشه دوانیده است؛ تا جایی که ازدواج‌های سنتی دیروز، جای خود را به همسرگزینی آزاد امروز داده است.

 

 

 

طی سال‌های گذشته همراه با تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در جامعه ما روی داده، بسیاری از ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی نیز دستخوش تغییر و دگرگونی شده است که حتی گاهی با باورهای گذشته همخوانی چندانی نداشته و حتی در تعارض با آن‌ها نیز قرار می گیرد که ازدواج سنتی یکی از این ارزشهاست.

 

 

 

در واقع تغییرات به وجود آمده در زمینه شیوه‌های همسریابی و ازدواج جوانان،بسیاری از خانواده‌ها را با مسایل متعددی روبه‌رو کرده ساخته به نحوی که آنها در دوراهی ازدواج سنتی و مدرن دچار سرگردانی شده اند

 

 

 

در گذشته ازدواج ها به صورت سنتی انجام می گرفت که امروزه با گذشت زمان و ارتباط با کشورهاى اروپایى و... گونه دیگرى از ازدواج که از آن به ازدواج مدرن یاد می‌شود، در جامعه ما سایه انداخته است، دراین گونه ازدواج‌ها که بیشتر درمیان کشورهاى غربى رایج است و مطابق با فرهنگ و سنت‌هاى این گونه کشورها است، دختر و پسر پس از آشنایى و دوستى با یکدیگر مدتى در کنار هم زندگى کرده و یا به دوستى و برقرارى رابطه‌اى عاطفى می‌پردازند و در نهایت درصورت وجود هماهنگى و رضایت میان آنها اقدام به ازدواج می‌کنند و این همان چیزی ست که بدون توجه به ریشه های مذهبی و فرهنگی ما در کشورمان ریشه دوانیده است.

 

 

 

اینکه آیا جامعه ما با توجه به مسائل مذهبی و فرهنگی پذیرای ازدواج مدرن است یا خیر؟ سؤالی ست که باید پیش از بروز مشکلات جدید و جبران ناپذیر به آن پاسخ داد!

 

 

 

برخی از متخصصان عقیده دارند، نمی‌شود بین ازدواج سنتى و مدرن مشخص کرد که به طور قطع کدامیک موفق‌تر است اما براساس آمار طلاق و نگاه به اظهارنظرهاى نمونه‌هایى که به صورت سنتى یا مدرن ازدواج کرده‌اند، پى می‌بریم که با توجه به فرهنگ کشورمان ازدواج های سنتی کمتر دچار اشکال می شود.

 

 

 

دکتر شهلا کاظمی‌پور عضو هیئت علمى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران در این خصوص اظهار داشته: هر چند در گذشته جامعه کوچکتر و بسته‌تر بود، امّا شیوه‌ی انتخاب همسر ساده‌تر و دوام و بقاى زناشویى نیز بیشتر بود. به همراه گسترش جوامع و توسعه شهرنشینى و افزایش تحصیلات به تدریج از سهم ازدواج‌هاى سنتى کاسته شده و به طرف ازدواج‌هاى مدرن حرکت می‌شود ولى این تحول به ‌یکباره بیانگر یک ازدواج مدرن نیست.

 

 

وی معتقد است: به هر حال اکنون بسیارى از جوانان متقاضى ازدواج مدرن هستند زیرا خود همسرشان را انتخاب می‌کنند ولى تنوع فرهنگى، ضعف شناخت از یکدیگر و صرفاً شناخت‌هاى ظاهرى و تکیه کردن به ‌یک سرى از معیارهاى کمّى باعث شده است ازدواج‌هاى مدرن در جامعه‌ی ما آسیب‌پذیر باشند.

 

 

 

در هر حال نباید فراموش کرد که ازدواج در دین وآیین ما سنتی ست الهی و باید آن را به بهترین نحو پاس داشت.

منبع:زن فردا

shiva & hasan بازدید : 89 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

بیشتر مشاجره‌های لفظی میان زن و شوهرها از حرف‌هایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود ، برمی‌خیزد؛ حرف‌هایی که یا نشان‌دهنده‌ی اختلاف نظر درباره‌ی عقاید و سلایق آن‌هاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمی‌کنند؟

 

 

دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرف‌هایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آن‌که اگر هم پیش بیاید، رودربایستی‌ها و ملاحظات باعث می‌شود، طرفین حرف خود را فروبخورند.

 

 

 

پس اگر دختر و پسر در دوران آشنايي پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقع‌بینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، می‌توانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.

 

 

 

دقت کنید که هیچ‌یک از محورهای پیشنهادی گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، برای ارزش‌گذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوت‌ها است. تفاوت‌هایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت‌.

 

 

 

 

 

محاسن خانواده‌ها؛ محور اول

 

 

 

هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده‌ است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که به‌عنوان ارزش‌ها و محاسن خانواده‌ی همسر آینده‌اش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» می‌داند؟

 

 

نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه به‌عنوان یکی از خوبی‌های خانواده و اقوام خود می‌پنداشته‌اید، در نظر همسر آینده‌تان، یک رفتار ناپسند یا مشکل‌ساز تلقی شود.

 

 

 


معايب خانواده‌ها؛ محور دوم

 

 

 

هريك از طرفين، ابتدا بايد بر اساس معيارهاي عرفي جامعه، معايب خانواده‌اي را كه در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگويد كه آيا اين معايب در زندگي شخصي و مشترك با همسر آينده‌اش مشكل‌ساز خواهد بود يا نه؟ (اگر مشكل‌ساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)

 

 

همچنين صادقانه بگويد كه افكار و رفتار خودش نيز تحت تأثير اين خلقيات غلط خانوادگي هست يا نه؟ (اگر تحت تأثير است، تا چه اندازه؟)سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربايستي بايد بگويد كه آيا مي‌تواند با چنين روحياتي كنار بيايد يا نه؟

 

 

 

 

 

زمان بچه‌دار شدن؛ محور سوم

 

 

 

هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی زمان بچه‌دار شدن بگوید.ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را زودتر کنار می‌گذارند.

 

 

در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.

 

 

 

 

 

تعداد بچه‌ها؛ محور چهارم

 

 

 

هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی تعداد بچه‌ها بگوید.ممکن است شما معتقد به تک‌فرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصله‌ی بیش از یک بچه را نداشته باشید.

 

 

شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچه‌ی یکی‌یک‌ دانه، خل و دیوانه می‌شود و بچه باید هم‌بازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیش‌تر پر کند.

 

 

حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچه‌دار شدن را باید حتی‌الامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.پس عقیده‌ی ‌خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.

 

 

 

 

 

تربیت بچه‌ها؛ محور پنجم

 

 

 

هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی نحوه‌ی تربیت بچه‌ها بگویند.ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روش‌های سنتی تربیت و سخت‌گیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئن‌ترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.

 

 

شاید هم معتقد به روش‌های نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی تربیت بدانید.کسانی هم هستند که می‌گویند باید کتاب‌های تربیتی را خواند اما این روش‌ها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه به‌کار بست.

 

 

در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سخت‌گیران و آسان‌گیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینه‌های بروز اختلاف است.

 

 

 

 

 

دایره‌ی همدلی و پایبندی؛ محور ششم

 

 

 

همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد.ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشان‌دهنده‌ی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.

 

 

یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم به‌خاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات‌ خود با آن‌ها باشید.این هم ممکن است که شما نگران گذشته‌ی نامزدتان باشید.‌

 

 

اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:


 

اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.

 

دوم این‌که؛ از ماجراهاي گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذاريد و متقابلا به نامزدتان نیز اين را يادآور شوید، اما در گذشته‌ي يکديگر بيش از اين جست‌وجو نکنيد.

 

 

 

 

 

خرج کردن؛ محور هفتم

 

 

 

از نظر شما چه هزینه‌هایی خرج لازم و چه هزینه‌هایی خرج زائد هستند؟ممکن است کاری که شما به حساب صرفه‌جویی خود می‌گذارید، همسر آینده‌ی شما به پای خساست شما بگذارد.

 

 

در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر می‌دانید؟ نمونه‌هایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آن‌ها را مثال بزنید.مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصه‌ای برای بروز چشم و هم‌چشمی‌ها تلقی کنید.

 

 

شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بی‌مورد به حساب آورید.نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمی‌هایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالری‌های هنری و کنسرت‌های موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟

 

 

 

 

 

پیشرفت مالی؛ محور هشتم

 

 

 

آیا شما فکر می‌کنید که طی هر یک‌ سال باید پیشرفت‌های مهمی در زندگی‌تان محقق شود یا در عرض کمتر از یک ‌سال؟

 

 

آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامه‌های کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به ‌عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامه‌های‌تان می‌دانید؟

 

 

به عنوان مثال؛ آیا شما فکر می‌کنید فعلا بیش از این نمی‌توان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب می‌دهد و همفکری با همسرتان در این مورد، می‌تواند منشاء تحول باشد؟

 

 

آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانه‌ی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدل‌بالا و یک ویلا در منطقه‌ای خوش‌ آب و هوا؟ یا...؟

 

 

 

 

 

اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم

 

 

 

به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟

 

 

آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزي، خريد مايحتاج روزانه، امور بچه‌ها و... ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ براي روشن شدن اين ميزان، درصد بگوييد.

 

 

چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟

 

تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟

 

مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟

 

چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟

 

دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟

 

چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟

 

آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟

 

آیا...؟

 

 

 


صمیمیت و احترام؛ محور دهم

 

 

 

دایره‌ی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجره‌های لفظی را چه‌گونه ترسیم می‌کنید؟

 

 

آیا درصورت بروز مشاجره‌ با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او می‌کنید، یا کل شخصیت و کل رابطه‌ای را که با او دارید، زیر سوال می‌برید؟

 

 

ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چه‌گونه باشد؟ با حرف‌های محبت‌آمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟

 

 

توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟تا چه اندازه آمادگی پیش‌قدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع‌ هستید همسرتان در این موارد پیش‌قدم شود؟

 
 

asriran.com

shiva & hasan بازدید : 109 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

عده‌ای از خانم ها دچار دردهای شدیدی هنگام قاعدگی می‌شوند و علائم زیر هم در آنها بیشتر است: تغییرات خلق و خو ، کاهش انرژی بدن و احساس خستگی. اما این نشانه‌ها با درمان‌های متفاوتی کاهش یافته و از شدت‌شان کم می‌شود.

 

 
 

بیش از نیمی از خانم ها در هنگام قاعدگی دچار درد می‌شوند و برخی از آنها به مدت 1 تا 3 روز توانایی انجام فعالیت‌های روزمره را ندارند.درد معمولاً در محل کمر، زیر شکم و پهلوها ظاهر می‌شود و به صورت قولنجی است؛ یعنی شدت آن کم و زیاد می‌شود. درد در روز اول شدید است و به تدریج کاهش می‌یابد.

 

 
 

درد گاهی با تهوع، استفراغ، ضعف، خستگی و سردرد همراه است.درد قاعدگی ممکن است در همه دوره‌های خونریزی یا فقط در بعضی از دوره‌ها اتفاق بیافتد.قاعدگی دردناک معمولا با افزایش سن و پس از ازدواج و زایمان کاهش می‌یابد.

 

 

 

اصولا درد قاعدگی به دلیل ترشح پروستاگلاندین‌ها ایجاد می‌شود. پروستاگلاندین‌‌ها موادی هستند که از بافت‌های نکروزه‌ یا فاسدی که ریزش می‌کنند، ترشح می‌شوند و سبب ایجاد درد قاعدگی می‌شود. هر ماده‌ای که بتواند ترشح پروستاگلاندین‌‌ها را مهار کند، می‌تواند سبب کاهش درد قاعدگی شود.

 

 

 

 

بر حسب شدت درد می‌توان برای تسکین درد قاعدگی از شیوه‌های مختلفی استفاده کرد:

 

 

 

* اگر درد قاعدگی شدید نباشد، استفاده از مسکن‌های ضد التهاب غیراستروییدی مانند مفنامیک ‌اسید یا ایبوپروفن می‌تواند سبب کاهش درد شود. این داروها برای کسانی مفیدند که معمولا یک یا دو روز درد دارند. این افراد باید قبل از این که دردشان تشدید شود، هر 8 ساعت یک بار از این داروها استفاده کنند. مسکن‌هایی مثل استامینوفن و استامینوفن کدئین‌دار برای تسکین درد تاثیر چندانی ندارند.

 

 

 

* کسانی که درد شدیدی دارند و به مسکن‌های بالا جواب نمی‌‌دهند، باید از قرص‌های ضدبارداری استفاده کنند. در کسانی که خون‌ریزی زیاد و درد شدیدی دارند، استفاده از این داروها هم خون‌ریزی را کاهش می‌دهد و هم به تدریج درد آنها را کمتر می‌کند؛ مخصوصا کسانی که دچار مشکل "آندومتریوز" هستند، یعنی بافت رحمی در محل‌هایی به غیر از حفره رحم رشد کرده است که در این صورت این افراد هنگام قاعدگی دچار درد بسیار شدیدی می‌شوند.

 

مصرف قرص‌های ضد بارداری باعث می‌شود کم‌کم بافت نابه‌جای رحمی از بدن دفع شود. همچنین شدت درد و نیاز به مصرف مسکن‌ها را کمتر می کنند.

 

 

 

* افرادی که درد شدیدی ندارند، می‌توانند از روش‌هایی مانند گرم کردن کمر و زیر شکم با حوله گرم، یا کیسه آب‌ گرم و پوشیدن لباس گرم استفاده کنند.

 

 

 

* روش‌هایی نظیر فیزیوتراپی با استفاده از دستگاه‌هایی که به شکم متصل می‌شود و ایجاد ارتعاش و ماساژ شکم، کمر،‌ پهلوها باعث تسکین درد می‌شود؛ مگر این که علت این درد، پاتولوژیک یا بیماری‌زا باشد که در آن صورت، درمان‌‌های خاص خود را نیاز دارد.

 

 

 

* افسردگی یکی از دلایل ایجاد و تشدید درد قاعدگی است ، زیرا افراد افسرده تحریک‌پذیرتر بوده و هر دردی در آنها ممکن است تشدید شود. درمان افسردگی در این افراد می‌تواند درد قاعدگی را نیز کاهش دهد.

 

salamatnews.com

shiva & hasan بازدید : 128 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

آيا دخترها و پسرهايی كه قبل از ازدواج (در دوران عقد) فعاليت جنسی داشته‌اند پس از ازدواج روابط زناشويی بهتری دارند؟...

 

 

اغلب دخترها و پسرهایی كه در كشور ما با هم ازدواج می‌كنند (برخلاف كشورهای غربی) تا پیش از عقد هیچ‌گونه فعالیت جنسی نداشته‌اند و نخستین روابط زناشویی آنها پس از عقد شكل می‌گیرد. به همین دلیل ، باورهای نادرست در این زمینه و ناآشنایی با تفاوت‌های جنسی زن و مرد در بسیاری از اوقات به عدم رضایت‌ در روابط زناشویی می‌انجامد و زوجین تصور می‌كنند كه همه این ناكامی‌ها ناشی از بی‌تجربگی آنها در فعالیت‌‌های جنسی است.

 

 

 

واقعیت این است كه میل جنسی و پاسخ به آن مانند سایر امیال بشری همچون میل به خوردن و خوابیدن و آشامیدن غریزی است؛ با این تفاوت كه میل جنسی با آغاز بلوغ بیدار می‌شود و هدایت درست آن نیازمند تربیت و آموزش است. تجارب قبلی جنسی برای فردی كه اكنون زوج یا زوجه‌ای را به همسری برگزیده و پیش از این هیچ‌گونه فعالیت جنسی نداشته، نه تنها تضمین‌كننده رابطه زناشویی رضایت‌بخش نیست؛ بلكه گاه به علت مقایسه‌های دایم به افزایش تنش‌های زناشویی منجر می‌شود. همچنین اگر فرد در تجارب پیشین با ناكامی‌ها یا انگ‌های مختلفی برخورد كرده باشد، هنگام ازدواج از اعتماد به نفس لازم برخوردار نخواهد بود و این مسأله بر روابط زناشویی وی تاثیر منفی خواهد گذاشت.

 

 

 

پایبندی و وفاداری متعهدانه، مسوولانه و عاشقانه به همسر از اصول مهم بقای زندگی مشترك است؛ در حالی كه این پایبندی و وفاداری در فردی كه پیش از این و خارج از قراردادهای قانونی و رسمی همسرگزینی، فعالیت داشته؛ ممكن است كم‌رنگ یا بی‌رنگ باشد. این مساله می‌تواند به فروپاشی زندگی مشترك بینجامد. همسران جوان برای داشتن روابط زناشویی سالم و لذت‌بخش فقط به آگاهی کامل از مسایل جنسی نیاز دارند و دوران عقد بهترین فرصت برای کسب این نوع آموزش‌ها است.

 

منبع:salamat.ir

shiva & hasan بازدید : 137 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

چرا دخترها نمی توانند یا نباید از پسرهای مورد توجه خود خواستگاری کنند؟این سؤال از سؤالات بسیار مهم و قابل توجه است و شاید برای بسیاری از دختر خانم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. برخی معتقدند چرا فقط آقایان همیشه به خواستگاری دختر ها می روند؟ چه اشکالی دارد زمینه ای فراهم شود که در صورت مساعد بودن شرایط بعضی دختر خانم ها هم از آقایان مورد توجه و علاقه خود خواستگاری کنند؟

 

 

 

البته باید اذعان کرد که بسیاری از دخترها نیز چنین نمی اندیشند و دوست دارند شاهد آمد و شد خواستگاران متعدد باشند و از میان آنان، کسی را برگزینند که موجّه تر بوده ، از قابلیت همسری و بالاترین توان آرامشگری برخوردار باشد.

 

 

 

 

شایسته است در ارتباط با این سؤال اساسی، توجه علاقه مندان را به نکات زیر جلب نماییم:


 

به رغم مشابهت میان هوش و توانمندی های ذهنی دختران و پسران، تفاوت های موجود در خصیصه های زیستی و ویژگی های عاطفی دخترها و پسرها نشانگر شاکله ی خاص شخصیتی هر کدام از دو جنس است. دختر خانم ها در کنار وظیفه خطیر همسری و آرامشگری، از ارزشمندترین قابلیت انسانی یعنی توانایی مادر بودن نیز بهره مند هستند. قابلیت و شایستگی مادری، خود آمیزه ای از ویژگی های خاص زیستی و صفات برجسته عاطفی و احساسی است. از این رو ایفای بهینه نقش همسری و توفیق عهده دار شدن وظیفه بزرگ و سرنوشت ساز مادری از نشانه های شخصیت برتر و کمال وجودی زنان میباشد.

 

 

 

چنین تفاوت های بارز شخصیتی میان زن و مرد ، ضرورت بهره مندی فوق العاده زنان از احساسات لطیف و عواطف عمیق ، خود بستر پدیدآیی نگرش ها، رفتارها و نیازهای ویژه ای را در وجود آن ها فراهم می آورد. به همین دلیل است که زن ها به حمایت عاطفی، روانی و اجتماعی بیشتری نیاز دارند، زیرا هرچه پدیده ای ارزشمند تر باشد ، باید مورد حمایت و پشتیبانی بیشتری قرار گیرد.

 

 

 

این در حالی است که زنان عموماً دوست دارند همسرشان فردی باشد که شخصیت او جلوه گر اقتدار منطقی و عاطفی است. به عبارت دیگرنسبت به مردانی که از صفاتی همچون اعتماد به نفس، قدرت رهبری و مدیریت، شجاعت و حمایتگری بهره مند نیستند نظر مثبتی ندارند. مردان نیز غالباً دوست دارند همسرانشان منبع آرامش و شخصیت وجودی شان مملو از مهر و عطوفت،منطق و صبوری باشد.

 

 

تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.

 

 

 

خلاصه کلام آن که ساختار شخصیتی هریک از دو جنس زن و مرد به گونه ای است که هر کدام ویژگی های لازم را در مسیر تحول وجود و نیل به کمال شخصیت بی بدیل خود دارا هستند. تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.

 

 

 

بنابراین از یک نگاه ژرف ، برای زنان که وجودشان منبع احساسات، عطوفت و مهرطلبی و تمایل درونی اش مبتنی بر محبوب و معشوق بودن است و دوست دارد که بر دل و جان مرد حاکم باشد ، بسیار دشوار خواهد بود از مردی برای ازدواج خواستگاری کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ فرد دیگری برود. بطوریکه این امر با ویژگی های خاص شخصیتی او سازگار نیست.

 

 

 

بدیهی است برای یک مرد بیشتر قابل تحمل است که از دختری خواستگاری کند و پاسخ رد بشنود و بعد از مدتی از دختر دیگری خواستگاری کند و احتمالاً بازهم با جواب منفی مواجه شود تا این که سرانجام پاسخ مثبت دختر دیگری را برای ازدواج دریافت دارد.

 

 

 

هنگامی که آقایان به خواستگاری دختر ها می روند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژه های آری و خیر می باشند.

 

 

 
 
 

پر واضح است که خواستگاری آقایان از خانم ها هرگز به معنای محدودیت آزادی و اختیار خانم ها در حق انتخاب همسر نیست. ازدواج دختر خانم ها همواره باید با آگاهی، اراده و اختیارشان همراه باشد و همه دخترها حق دارند از میان خواستگاران داوطلب ازدواج با آن ها، آن کس را که اصلح می دانند با آزادی کامل انتخاب کنند وهیچ گونه اجباری و تحمیلی در این ارتباط روا نیست.

 

 

 

 

 

از منظری دیگر به این مهم نگاه کنیم!

 

 

در جامعه امروز که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود، حلقه های خویشاوندی گسسته تر می گردد، دایره شناخت های متقابل خانواده ها و بالطبع پسرها و دخترها محدودتر می شود و ارتباطات خانوادگی و آمد و شدهای فامیلی و همسایگی به حداقل می رسد، چه باید کرد؟

 

 

 

باید به روش ها و شیوه هایی اندیشید که ضمن تکریم شخصیت متعالی، حساس و لطیف دختر زمینه طرح نظریات و نگرش ها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش تقاضای ازدواج از طرف افراد واجد شرایط و مورد نظرشان( در صورت تقاضا و خواستگاری) به گونه ای که بایسته و شایسته است فراهم شود. این اندیشه و روش می تواند به فرایند "انتخاب" دختر ها که از حقوق فطری و طبیعی آنان است، معنا و مفهوم روشن تری ببخشد. به سخن دیگر در فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامی ما مسأله خواستگاری دخترها از پسرهای مطلوب و واجد شرایط ازدواج می تواند به صورت غیر مستقیم (از طریق شخص سوم) و در زیباترین و شایسته ترین وجه و با حفظ کرامت، شأن والا و احترام به مراتب صداقت، پاکی و سلامت اخلاقی آنان انجام پذیرد.

 

 

 

به یقین در روش غیر مستقیم که در بستری از اخلاق، صداقت، اعتماد و اطمینان متقابل مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن پاسداری از شخصیت ارزشمند دختران بیشترین مسؤولیت متوجه رابطین می باشد ، بطور مثال دختری یا خانواده دختر نگرش مثبت خود را درباره ویژگی های شخصیتی پسری که بطور نسبی او را می شناسند با فرد مورد اعتمادی در میان می گذارد این شخص ضمن بررسی کلیه جوانب امر در فرصتی مقتضی با پسر مورد نظر یا حتی خانواده وی ارتباط برقرار کرده نظر آنها را نسبت به زوجیت آن دو جویا می شود(به آنها اطلاع می دهد چنانچه مایل به ازدواج پسرشان باشند فلان دختر از کفایت و شایستگی های ارزشمندی برخوردار است) و در صورت موافقت دو طرف شرایط معارفه و شناخت متقابل بیشتر فراهم می شود.

 

 

 

به کلام دیگر، در دنیای امروز با توجه به پیچیدگی های خاص آن و محدودیت های موجود در ارتباط متقابل، ویژگی های شخصیتی جوانان و عدم برخورداری بسیاری از ایشان از مهارت های بایسته و شایسته اجتماعی در جهت گشایش فصل آشنایی به منظور شناخت متقابل و تمهید مقدمات امر ازدواج، علاوه بر شیوه مطلوب و پسندیده حاکم بر جامعه ما یعنی خواستگاری آقایان از خانم ها باید به روش و شیوه هایی اندیشید که هم تسهیل کننده امر ازدواج باشد تحت نظارت خانواده ها باشد و هم فرصت زوجیت جوانان واجد شرایط را بارور سازد.

 
 
 
 

منبع:.tabnak.com 

shiva & hasan بازدید : 118 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

واقعا ازدواج امری خلافه ؟؟ ترس داره ؟ از نظر قانونی اشکال داره ؟ جواب همه اینا منفیه . اولا یه پسر اگر قصد ازدواج داشته باشه در اولین اقدام خانواده خودش رو از رابطه با شما در جریان میزاره.



 

روشهای آشنایی و شناخت جهت ازدواج

 

 

روش سنتی : انقدر بشینین چشم به درخونه بدوزید که شاهزاده سفید پوش سوار بر اسبش بیاد زنگ خونه رو بزنه یکی دو جلسه هم بشینین تو یه اتاق اولش به هم نگاه کنید بعد بشنینید یه ساعت حرف بزنید اونم چه حرفهایی بعدا بیایید بیرون خوب دیگه به توافق رسیدید برید وقت عقدو عروسی رو تعیین کنید شما خوشبخت میشید.

 

 

 

روش امروزی امر خیری ها : تو دانشگاه یا تو راه منزل یا اینکه تو تاکسی شایدم هزار جای دیگه طرف شما رو دیده بعد میگه خانوم من از شما خوشم اومده و ... عجب !!

 

 

 

روش امروزی دوستی : تو چت باهاش آشنا شدی ؟ همکلاسیته ؟ یا تو خیابون شماره بهت داده ؟ آقا اصلا به من چه به هر حال یه جوری اشنا شدید می دونید اصلا مهم نیست چطوری اشنا شدید این مهمه که بتونید هم دیگرو بشناسید چون اگر طرفتون آدمی باشه که قصد سر کار گذاشتن شما رو داشته باشه از هر طریقی که آشنا شده باشه می تونه سرکارتون بزاره اما و اما از کجا بدونید طرفتون قصد ازدواج با شما رو داره :

 

 

 

 

 

از کجا بفهیمد یک پسر قصد ازدواج با شما را دارد یه به اصطلاح سر کار نیستید؟

 

 

واقعا ازدواج امری خلافه ؟؟ ترس داره ؟ از نظر قانونی اشکال داره ؟ جواب همه اینا منفیه . اولا یه پسر اگر قصد ازدواج داشته باشه در اولین اقدام خانواده خودش رو از رابطه با شما در جریان میزاره اشکال هم نداره . مثلا میره به خانوادش میگه من چند روزه با یه دختر خانم آشنا شدم و هدفم ازدواجه و الان جهت آشنای با هم در ارتباط هستیم همین .همیشه جهت ازدواج منتظر بمانید تا طرف مذکر پا پیش بزاره این نکته مهمیه هستش بعد از مدتی که گذشت منظور از مدتی کمتر از ۶ ماه هستش و دو طرف به یک سطح شناخت نسبی از هم رسیدن در این زمان وظیفه پسر هستش که قبل از خواستگاری شخصا با پدر دختر صحبت کنه البته ممکنه اون پسر در حال حاضر شرایطش بریا ازدواج جور نباشه اما واقعا قصدش ازدوئاج باشه مثلا طرف دانشجو هستش نه کار داره نه سربازی رفته یا حالا کاستی های دیگه خوب چه اشکالی همه که همه شرایط رو یه جا ندارن . اما می تونه با این حال با پدر اون دختر صحبت کنه حتی یک جلسه ملاقات هم بزارن و کسب اجازه کنه که دختر او ناقارو بیشتر بشناسه . به خاطر داشته باشید مردها حرف یکدیگر رو بهتر می فهمند و امروزه هر کسی اینو درک میکنه که پسری که مه شرایط لازم بریا ازدواج رو داشته باشه کم پیدا میشه؟ اینم به خاطر داشت هباشید یک پسر حتی میتونه به خواستگاری دختر رئیس جمهور یک کشورم بره ( برداشت سیاسی نشه مثال بود) کسی هم جلوشو نمیتونه بگیره . .

 

 


 

هرچه سن دختر بالاتر برود انتخابش محدود تر می شود تا جای که حق انتخاب از وی سلب می شود

 

 

متاسفانه در جامعه ما به یک دختر و کلا زن از دید کالا نگاه می شود . حالا ما هم اگر بخواهیم از همین دید به مسئله نگاه کنیم در نظر داشته باشید دختران تا یه سنی در بورس هستند یعنی طالب دارند معمولا بین ۱۹ تا ۲۵ سال دیگه اوجشه و تو این سن و سال بهترین خواستگارها بر سر راه آنها سبز می شوند و این در حالیست که ممکنه اون دختر به حرفه یک نفر تو زندگیش دلبست هباشه مثلا دوست پسرش که به اون وعده ازدواج داده حالا چه موقعیتهای خوبی رو باید از دست بده تا اینکه شاید اون آقا یه روز بیاد خواستگاریش تازه اگر خانوادش طرف رو قبول کنند . خوب این دختر خانم دیگه بعد از یه سنی که خواستگارهای خوبشرو از دست داده و دیگه انتخابهاش محدود شده اگر این آقا هم که به امیدش صبر کرده سرکارش گذاشته باشه پس دیگه باید بشینه هر کی اومد قبول کنه چون شاید دیگه کسی نیاد .آیا این بی عدالتی نیست ؟پس اینجا مقصر خوده شما دخترخانم ها هستید ساده نباشید اگر حس کردید طرفتون داره بازتون میده خیلی راحت بهش بگید فلانی اگر قصدد ازدواجه پا پیش بزار . فراموش نکنیدشما اگر خیلی زرنگ باشید فقط فرصت یکبار زندگی کردن رو دارید پس از این فرصت استفاده کنید .

 

 

 

یادمه یه بار یه پسر ۱۹ ساله خودش گل میخره و میره خواستگاری یه دختر ۲۲ ساله شاید همه بخندید اما اون پسر اینقدر شهامت داشته که برای رسیدن به خواسته اش گرچه شاید خواسته ای نا معقول بوده اما با این حال پاشده رفته خواستگاری . به خاطر داشته باشید یه پسر اگر جرات بیان کردن خواسته هاشو نداشته باشه نمی تونه شما رو خوشبخت کنه .آخه باید یه چشمه نشون شما بده پس حواستون جمع باشه که سرکار نباشید . زیاد به حرف توجه نکنید افرادو در عمل بشناسد در مورد قضیه ازدواج تا پیشنهادی از سوی طرف مذکر ندشاتید هرکگز خودتون پیشنهاد ندید مگر اینکه از طرفیت طرف مقابلتون مطللع باشید و اگر یه پسر با طرفیت باشه هیچ وقت این مسئله رو به روی شما نیمیاره .

 

 

 

 

هیچ تعهدی بین دو طرف در زمان دوستی وجود ندارد

 

 

اصلا و اصلا دلیل نمیشه چون با هم دوست هستید و پیش خودتون یه حرفهایی زدید که عموما بر پایه احساساته تعهدی داشته باشید . پس وابسته نشید رابطه شما یک رابطه دوستی که هر لحظه ممکنه به هم بخوره هر دوی شما حق انتخاب دارید ندارید ؟ اگر شما موقعیتی بهتر نسیبتون بشه که بدونید درصد بیشتری ازمعیارهاتونه داره آیا منطق میگه ولش کن ؟ نه . پس به جای اینکه در دوران دوستی و حتی نامزدی ( قبل از عقد) پای احساسات رو وسط بکسید سعی کنید هم دیگرو بشناسید . معمولا در دوران دوستی دو طرف صدها بار به هم دیگه ابراز احساسات می کنند و بارها به یکدیگر می گن دوست دارم و از این جور حرفهای قشنگ اما بعد از ازدواج اصلا این واژه هابراشون بیگانه میشه . اینا دسوت داشتن نیست اینا وابستگیه اینا عادته سعی کنید با منطق پیش بروید و به خاطر داشته باشید در دوستی هاتون همیشه یک راه برای جدایی بزارید . اینم به خاطرداشته باشید معمولا وفای دشمنان از دوستان بیشتره اوکی ببخشید اگر زیاد از حد پیشروی کردم . این مقاله بر اساس ایملهای مشابه بود که دریافت کرده بودم . موفق باشید

منبع:javoony.com

shiva & hasan بازدید : 93 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

 

 

 

مردها چطور انتخاب می کنند؟

 

 

آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم-مثل کشش و جذب به زیبایی-هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است-یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

 

 

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند.

 

 

این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم بالا زده است (درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند).

 

 

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جوامع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند.

 

 

دکتر پوپنو توضیح می دهد، "خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود."

 

 

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است.

 

 

وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.

 

 

حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است.

 

 

و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

 

 

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین می‌کنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است. سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

 

 

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند.

 

 

طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار می‌گذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می‌کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می‌کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می‌شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، "چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی "من نان آور خانه هستم" استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰-۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی می‌کند و من ظرفها را می‌شویم و از این قبیل..."

 

 

 

یافتن همسر و همدم واقعی

 

 

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

 

 

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند-کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می‌خواهند."

 

 

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، "فکر نمی‌کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند."

 

 

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد-ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی-اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند.

 

 

دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

 

 

 

زیبایی در مقابل هوش

 

 

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می‌شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

 

 

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

 

 

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می‌گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می‌گوید، "می‌دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد-حتی مردهای تک همسری-وقتی یک زن زیبا و جذاب را می‌بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر می‌کند!"

 

 

در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می‌کنند (درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند).

 

 

مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، روابط خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).

 

 

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می‌دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، " اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست."

 

 

مردها همچنین به زنانی که از رابطه زناشویی لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجام گرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در روابط زناشویی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه فعال باشند، محتاط عمل میکنند.

 

 

در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از دانش زناشویی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند-که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

 

 

 

بیولوژی در مقابل واقعیت

 

 

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند.

 

 

بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، "ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند."

 

 

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، "مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند."

 

 

مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.

 

 

او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.

 

 

خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

منبع:tafrihi.com

shiva & hasan بازدید : 108 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

تأهل، در مورد همه ی ابنای بشر ماهیتی سرشتی دارد و غالب وجود آن عالمگیر میباشد. لذا تفاوت فرهنگها موجب دگرگونیهای اساسی در قواعد آن نمیشود!

 

 

 

مطالبی که در ذیل می آید بر اساس تحقیقاتی است که استیون ناک ( Steven I.nox ) استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ویرجینیا، پیرامون "علل و پیامدهای تغییرات در خانواده آمریکایی" انجام داده است. بر همین اساس باید در ابتدا ذکر شود که عواملی که در "نفع بیشتر مردان از ازدواج " مطرح میشود، عواملی جامع و مانع برای جامعه ی ایرانی نیست و با توجه به اعتقادات مسلمین در باب ازدواج باید تاکید کرد که نفع طرفین از ازدواج خیلی بیشتر از مطالب عنوان شده است....

 

 

 

با توجه به تحقیقات افراد متأهّل عموما افراد سالم تری هستند و عمر طولانی تری دارند و از سلامت عقلانی و نفسانی بیشتری برخوردارند، شاد‌ترند و در آمد بیشتری دارند.

 

 

 

هر چند ازدواج تاثیرات مثبتی را در هر دو جنس باعث میشود اما ذی نفع اصلی آن مردان میباشند. مردان در تمام اموری که ازدواج در آنها تاثیر دارد، منفعت بیشتری بدست می آورند و انتفاع زنان از ازدواج در صورتی حاصل میشود که یک رابطه ی زناشویی مطلوب و کانونی گرم و صمیمی ایجاد شود. در حالیکه به نظر میرسد مردان کمتر تحت تاثیر کیفیت زندگی مشترک خود قرار میگیرند و بطور ساده و اولیه به محض تأهل از مزایای آن بهره مند میشوند، به عبارت دیگر نفس عمل ازدواج باعث بهبود زندگی مردان میشود، اما بهبود زندگی زنان تحت تأثیر کیفیت زندگی زناشویی خواهد بود.

 

 

ازدواج و تشکیل زندگی مشترک در واقع تشکیل یک کانون اجتماعی است. این بدان معنی است که همراه با مفهوم ازدواج یکسری انتظارات وابسته به فرهنگ نیز وجود دارد و بدینگونه مردان با این اقدام کاری بیش از شروع یک زندگی ساده با یک زن را آغاز میکنند و در واقع با این عمل خود را به مجموعه ای از قوانین قرار دادی و انتظارات متصل میسازند. او در مقام همسر و پدر مورد انتظارات دیگران قرار میگیرد و از دیدگاه سایرین باید رفتاری متفاوت از زمان تجرد داشته باشد.

 

 

 

ازدواج بیش از ارتباط بین دو شریک جنسی را پدید می آورد و ارتباطی است که مفاهیم آن از باورهای فرهنگی نش?ت گرفته، با ازدواج زوجین تعهداتی را پذیرا میشوند از جمله وفا‌داری، غمخواری، تحمل...

 

 

 

زوج‌هایی که برای طولانی مدت تنها رابطه ی همزیستی داشته‌اند از جنبه های قابل پیش بینی بسیاری از زوج‌هایی که به ازدواج یکدیگر در آمده اند متفاوتند. اینگونه زوجها توسط تمایلات جنسی به یکدیگر وابسته هستند و روابط اخلاقی دیگر در آن ها بسیار کم است، آزادی بیشتری نسبت به افراد متاهل دارند و قانون تعیین کننده ای برای اینگونه روابط وجود ندارد، شانس بیشتر طلاق و رضایت‌مندی کمتر از روابط جنسی از معایب این نوع زندگی است و طرفین حداقل تعهد را نسبت به یکدیگر دارند.

 

 

 

 

مفهوم ازدواج در جامعه امریکا بدین معنی است:

 

 

 

۱- شخص انتخابی آزاد دارد که بر پایه ی عشق است

 

۲- بلوغ و استقلال نیاز مسلم اقدام به ازدواج است

 

۳- ازدواج ارتباط بین دو جنس مخالف است

 

۴- در زندگی مشترک مرد تامین کننده اصلی معاش است و او رئیس است

 

۵- وفا‌داری جنسی و تک همسری انتظارات یک ازدواج است

 

۶- ازدواج بطور طبیعی با تولد فرزندان همراه است.


 

و ماهیت مردانگی در ازدواج هم یعنی: مرد پدر فرزندانی است که از همسرش متولد میشود / تامین معاش زن و فرزندان بر گردن اوست / حافظ و محافظت کننده ی خانواده است.


 

بر این اساس اگر مرد از محافظت یا تامین معاش سر باز زند، نه تنها همسری نا‌شایست تلقی میگردد، بلکه به نوعی کمتر از یک مرد کامل محسوب میگردد. در یک زندگی مشترک مرد آنگونه رفتار میکند که به حسب فرهنگ مطابق با هویت مردانگی‌اش باشد. موضوع اصلی در مورد ازدواج در زندگی مردان عبارتست از اینکه ازدواج به دلیل آنکه موقعیتی جهت تکامل و حفظ ماهیت مردانگی میباشد باعث ایجاد تغییراتی در مردان میگردد. حقیقت آشکار آنست که غالب مردان و زنان، زندگی مشترک خود را به گونه ای طراحی میکنند که نسبت به کلیات ازدواج اصولی تطابق زیادی داشته باشد. و ازدواج اصولی تنها راهی است که همسران ِ مرد، میتوانند به یک مرد کامل تبدیل شوند. هنگامیکه قضیه اساسی مفهوم گردید، درک علت اثرات مثبت ازدواج در مردان بسیار آسانتر خواهد بود. هویت مردانگی موقتی است و می بایست در دوران پس از بلوغ مستمراً و فعالانه حفظ گردد که این امر بوسیله ی یک ازدواج اصولی امکان پذیر میشود و یک مرد هویت مردانگی خود را طی زندگی مشترک حفظ کرده، توسعه میدهد و به نحوی آن را ابراز میکند. نقش تکامل و بلوغی که یک مرد به عنوان همسر ایفا میکند هسته ی اصلی هویت مردانگی وی قرار میگیرد و این موضوع راهنمای اصلی در علت ثمر بخش بودن ازدواج در زندگی مردان است.

 

 

مردان متاهل بیش از مردان مجرد در زمینه فعالیتهای اجتماعی و معقول درگیر میشوند و پاداش چنین فعالیتهایی به صورت شاءن و اعتبار یا مادیات به ایشان برمیگردد. مردان متاهل تابعیت خود از روابط غیر رسمی یا دوستانه را با شرکت در روابط مبتنی بر نقشهای اصولی جایگزین میکنند و در واقع به این طریق اجتماعات خصوصی خود را تغییر میدهند، آنها در اجتماع بر نقشهایی تاکید میکنند که جزئی از کانونهای اجتماعی هستند مثل نقشهای مذهبی و اقتصادی.

 

 

Card gillian" " نیز در تحقیق خود در مورد مردان متاهل میگوید: مردان متاهل در مواد و نوع و سطح، روابط خود را بر اساس میزان نیل به اهداف تنظیم میکنند و طبیعتاً موفقیت و شکست آنها تعیین کننده خواهد بود. بر خلاف وابستگی به دیگران، اینگونه موفقیتهای شخصی خصوصیات مردانگی را تحکیم می بخشد....

منبع :فان پاتوق

shiva & hasan بازدید : 127 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

آیا ازدواج به معنای پایان آزادی است

 

قابل توجه دختران و پسرانی که تصور میکنند ازدواج به معنی اسارت است .چند وقت پیش که فرزندانم در تعطیلات تابستانی مدارس بودند، به سفری رفتیم که از قبل برنامه ای برای آن نداشتیم. این سفر اتفاقی باعث شد به آزادی و روابط بیشتر فکر کنم چون خیلی ها فکر می کنند که ازدواج به معنای اتمام همه آزادی ها و لذت هاست. به نظر من و شوهرم چنین سفر بدون برنامه ای برای کل خانواده در مقایسه با زمانیکه بچه هایمان شیرخواره بودند خیلی غیرمنتظره و ناگهانی آمد.

 

 

واقعاً اینکه ازدواج کرده باشید یا نه، چقدر بر میزان آزادی شما اثر می گذارد؟ بعد از بررسی وضعیت یکسری از دوستان مجردم به این نتیجه رسیدم که واقعاً آنها آزادی چندان بیشتری ندارند. درواقع در دوستی های پیش از ازدواج که نسبت به رابطه زناشویی بسیار نامطمئن ترند، انسانها از آزادی کمتری برخوردارند. در این مقاله واقعیت هایی را بیان می کنم که نشان می دهد این تئوری به هیچ وجه صحت ندارد که با ازدواج آزادی افراد از بین می رود.

 

 

 

با بالا رفتن سن، مسئولیت ایجاد می شود-چه مجرد باشید و چه متاهل، هر چه سنتان بالاتر می رود، مسئولیت بیشتری روی دوشتان می آید. من کسانی را می شناسم که ادعا می کنند آزادی کامل دارند چون می توانند هر لحظه که بخواهند ساکشان را برداشته و راهی مسافرت شوند چون کسی در خانه نیست که بخواهد جلوی آنها را بگیرد. البته همین آدم ها هم کار و تعهدات دیگری دارند که اجازه نمی دهد اینقدر راحت هر وقت دلشان خواست سوار ماشین شده و مسافرت بروند اما هیچوقت درمورد آن آزادی اضافی به خاطر مجرد بودنشان حرفی نمی زنند.

 

 

 

همه چیز به این بستگی دارد که طرفتان چه کسی باشد - وقتی شوهرم می خواهد با دوستانش بیرون برود، مکالمه ای که بینمان اتفاق می افتد خیلی کوتاه است. او نگاه می کند که برنامه ای نداشته باشیم یا مجبور نباشد که دنبال بچه ها برود و اگر برنامه ای نبود خیلی راحت می رود. من هیچوقت از او نمی پرسم که چرا می خواهد برود چون درک می کنم که لازم است گاهی با دوستانش هم بیرون برود و می دانم که اگر اتفاق ضروری افتاد خیلی راحت در دسترس من است. البته اگر من هم بخواهم با دوستانم بیرون بروم وضع همینطور است یک تلفن به او می کنم و بعد می روم.

 

 

 

ولی زوج هایی را می شناسم، چه ازدواج کرده و چه آنهایی که دوست پسر/دوست دختر هستند که چنین مکالمه ای برایشان تبدیل به یک جنگ و مشاجره اساسی می شود. سوالاتی مثل با کی می روی، چرا می روی و اینکه چرا اصلاً می خواهی وقتت را به جای من با دوستانت بگذرانی پرسیده می شود. حتی بدتر از اینها، خیلی ها قانون گذاشته اند که برای بیرون رفتنشان باید از همدیگر "اجازه" بگیرند و مدام با هم در تماس باشند!

 

 

 

مطمئناً این اصلاً آزادی نیست ولی متاسفانه خیلی از زوج ها گرفتار چنین مشکلاتی هستند. البته خیلی زوج های ازدواج کرده هم قبل از بیرون رفتن همدیگر از هم ۲۰ سوالی می پرسند. پس وقتی صحبت از آزادی به میان می آید، باید بگویم که اگر همسرتان اعتماد ندارد و می خواهد کنترلتان کند، این یعنی هیچ آزادی ندارید چه مجرد باشید و چه متاهل.

 

 

 

برای اعتماد باید اعتماد جلب کنید-در دفاع از آندسته افرادیکه سعی می کنند همسرشان را کنترل کنند باید بگویم که بعضی از آنها واقعاً نگرانیشان به جا است. بعضی مردها و زن ها با دیر آمدن به خانه، مست کردن و حتی خیانت های گاه و بیگاه به همسرشان ثابت کرده اند که قابل اعتماد نیستند. به همین خاطر است که همسر خود را مجبور می بیند مدام طرف مقابل خود را چک کند. آنهایی که قابل اعتماد هستند، چه ازدواج کرده باشند و چه دوست، نسبت به آنهایی که در گذشته علائمی از بی اعتمادی و بی صداقتی نشان داده اند، آزادی خیلی بیشتری دارند.

 

 

 

شاید در ظاهر به نظر برسد که آنهایی که مجرد هستند آزادی بیشتری نسبت به افراد متاهل دارند اما من متوجه شده ام که معمولاً آنهایی که کمترین آزادی را دارند عادت دارند درمورد آزادی بی حد و حصر خود غلو کنند. ازدواج فقط در صورتی پایان آزادی هاست که اجازه بدهید شما جزء این افراد شوید. البته درست است که وقتی بچه دار می شوید دیگر آنقدر برای برنامه ریختن راحت نیستید اما با کمی برنامه ریزی درست باز هم آزادی کامل برای لذت بردن از مسافرت یا هر برنامه دیگری که در زندگی از آن لذت می برید را پیدا خواهید کرد و البته یک امتیاز دیگر هم هست که می توانید این آزادی ها را با کسانیکه بیش از هر چیز در دنیا دوستشان دارید قسمت کنید.

 

شما چه فکر می کنید؟ آیا فکر می کنید ازدواج دست و پای شما را بسته است؟

منبع:mardoman.net

shiva & hasan بازدید : 119 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

۱۲مورد وجود دارد که دختر خانم‌ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم‌گیری برای ازدواج به اشتباه می‌اندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب همسر مناسب از این ۱۲ خطا دوری کنید:

 

 

- تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه‌ کاری‌ها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه‌تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه‌کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می‌آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می‌شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.

 

 

 

- اگر تا یک سنی ازدواج نکرده‌اید و حالا فکر می‌کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره‌بین قرار داده‌اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می‌گویید، اشتباه می‌کنید.

 

 

 

- مقایسه همیشه کار را خراب می‌کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته‌اند، مقایسه ‌کنید، مطمئنا نمی‌توانید تصمیم درستی بگیرید.

 

 

 

- اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده‌اید، اشتباه می‌کنید. اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.

 

 

 

اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فکر نکنید پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید

 

 

 

- بعضی‌ها به خودشان اجازه نمی‌دهند کسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشکل ایجاد می‌کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث‌ بی‌منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی‌ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده‌اید.

 

 

 

- گاهی بعضی دختر خانم‌ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می‌کنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی‌گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلی‌ها بهتر به نظر می‌رسند.

 
 

 

 

- در مواردی، دختر خانم‌ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده‌شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی‌افتد، فورا دلسرد شده، عقب می‌کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته‌اید. با این کار واقع‌بینی را کنار گذاشته‌اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.

 

 

 

- مرد ایده‌آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده‌آل فیلم‌ها کاملا فرق می‌کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم‌ها تعلق دارند.

 

 

 

- گاهی دخترها سراغ فردی می‌روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی‌توان زندگی کرد.

 

 

 

- تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما ‌وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.

 

 

 

- بعضی دختر خانم‌ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می‌کنند به دلیل رفع نیاز مالی می‌توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم‌ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می‌کنند و نمی‌توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می‌رنجانند.

 

 

 

- ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می‌شوند. اگر به هر دلیل بار مسئولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی‌تان فکر کنید و موقعیت‌ها را از دست ندهید.

 
 
 
 

منبع: سایت علمی دانشجویان ایرانی

shiva & hasan بازدید : 117 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

دانشجوی سال آخرم، دو سال پیش با پسری در دانشگاه آشنا شدم، مشترکات زیادی از نظر فکری و سلیقه ای داشتیم در آغاز قرارمان ارتباط کلامی و تلفنی و گاهی دیدار در گوشه و کنار دانشگاه بود. بعد از مدتی این ارتباط در خارج از دانشگاه ادامه یافت گاهی در پارک و گاهی در سینما و ... قرار ملاقات می گذاشتیم. از هر فرصتی برای تجدید دیداری استفاده می کردیم. روابط ما روز به روز عاطفی تر می شد. تا اینکه یک روز درباره ازدواج با من صحبت کرد. خیلی خوشحال شدم که او هم قصدش از این روابط (مثل من) ازدواج است. از آن روز به بعد گفتگوها و ارتباطات ما با هدفی مشخص و آرزوها و امیدها و قول و قرارها و اینکه کی و چگونه با خانواده مان در میان بگذاریم، چه تغییرات و تحولاتی در خود و زندگی آینده مان ایجاد خواهیم کرد.

 

 

هیجان و نشاط با هم بودنمان بقدری ذهن و زندگی مرا به خود مشغول ساخته بود که به هنگام خواب و مطالعه کتابهای درسی و در جمع خانواده و دوستان و به هنگام خوردن غذا و تماشای تلویزیون حتی سر جلسات امتحانی یاد و نام و چهره و حرکات و حرفهای او در ذهنم مرور می شد. شب ها را به امید دیدار او صبح می کردم. حسابی دلبسته و وابسته شده بودم. با خانواده ها در میان گذاشتیم حالا به راحتی با هم ارتباط داشتیم چرا که هم هدفمان ازدواج بود و هم مجبور نبودیم پنهانی با هم رابطه داشته باشیم. گاهی به منزلشان می رفتم و خواهر و مادر همسر آینده ام از من پذیرایی می کردند. ماجرای دوستی مان را والدین او فهمیده بودند. و می دانستند که ما حدود دو سال با هم روابط عاطفی و پنهانی داشته ایم. زمان به سرعت سپری شد.

 

 

 

ادامه دوستی ها نه برای من و نه برای والدینم قابل تحمل نبود و می بایست از بلاتکلیفی خارج می شدم. با درخواست من قرار شد جلسه خواستگاری برگزار شود. روز موعود فرا رسید. از چند روز پیش با خوشحالی و شادابی تدارک دیدیم. همه چیز آماده بود. صدای تیک تاک ساعت منزلمون با ضربان قلبم مسابقه گذاشته بودند. شور و هیجان وجودم را در برگرفته بود. صدای زنگ تلفن طبق معمول مرا به سوی گوشی تلفن پرتاب کرد. دوست پسر سابقم را، حالا به عنوان همسر آینده و همیشگی تداعی می کردم. صدای او بود با شور و شیدایی تمام پرسیدم پس کجایید. چرا دیر کردید؟ با ناله ای سرد گفت: والدینم با ازدواج ما مخالفند تمام وجودم سرد شد. دست و پایم نای حرکت نداشتند. با صدای لرزان گفتم: چرا چی شده؟ گفت: مادرم میگن دختری که حدود دو سال با تو دوست بوده و گاهی تا ساعاتی از شب را در پارک و سینما و کوچه و خیابان بوده و روابط احساسی و عاطفی داشته از کجا معلوم با دیگران هم نداشته و نخواهد داشت.

 

 

عدم تعریف روابط سالم و هدفمند بین گروههای غیر همجنس با تأکید بر رویکرد دینی و فرهنگ بومی و ملی، موجب تنش ها و تلخی های آزاردهنده بین اعضای خانواده بخصوص بین والدین و فرزندان نوجوان و جوان و نیز بروز آسیب‌هایی نظیر فرار دختران و پسران از خانه، ازدواج های ناموفق، دوستی های ناسالم دختران و پسران، احساس شکست و ناکامی در فرآیند این نوع دوستی ها و بدنبال آن گسترش اعتیاد، خودکشی، افسردگی، افت تحصیلی و دهها معضل و مشکل دیگر در بین لایه های مختلف اجتماع گردیده است.

 

 

 

او به گونه ای صحبت می کرد که گویی با شکی که والدینش در دلش کاشته بودند، دلزده و نگران شده بود. گوشی را گذاشتم از آن روز لحظه ای روی خوش ندیدم. هر روزم اشک بود و ناله و گوشه گیری و از هیچ چیز لذت نمی بردم. هر کس به من می رسید سرزنشم می کرد. یاد حرفهای عاشقانه و هدیه ها و وعده ها و قرارها و با هم بودنها و خنده ها و شادیهایی که طی دو سال با هم داشتیم عذابم می داد. دچار افت تحصیلی شدم. ادامه تحصیل برایم ممکن نبود. دوستانم از من فاصله گرفتند. حوصله هیچ کس را نداشتم. نسبت به نماز و حجاب سست بودم، سست تر شدم. و امروز از آن همه شادی و نشاط و هیجان و گفتگوهای طولانی با او غم و اندوه و دلشوره و احساس حقارت و تنهایی برایم باقی مانده بود.

 
 


 

این ماجرای تلخ، یکی از هزاران نمونه ای است که همه روزه در گوشه و کنار جامعه بزرگمان روی می‌دهد، چرا؟

 

 

 

چرا مشاوران، شاهدان، و پدران و مادران این همه داستانها و سریال های تلخ و تکراری را در زندگی دیگران و اطرافیان خود شاهدند، بدون اینکه پند و عبرتی برای گروههای بعدی باشد، باز از همان سوراخی گزیده می شوند که گروههایی قبلی گزیده شده‌اند. بیایید با هم مروری کوتاه داشته باشیم به آثار و عوارض اینگونه روابط، و نیز بازکاوی روابط گروههای غیر همجنس، باشد که زمینه های پیشگیری از حوادث تکراری مذکور فراهم آید.

 



 
 

پیامدهای روابط دختران و پسران

 

 

 

یکی از پیش نیازها و کلیدهای موفقیت و آرامش در زندگی، آشنایی با روانشناس زندگیی ارتباطات و آگاهی از فنون و تکنیک های ارتباطی با گروههای مختلف اجتماعی بویژه گروه غیر همجنس می باشد.

 

 

 

عدم تعریف روابط سالم و هدفمند بین گروههای غیر همجنس با تأکید بر رویکرد دینی و فرهنگ بومی و ملی، موجب تنش ها و تلخی های آزاردهنده بین اعضای خانواده بخصوص بین والدین و فرزندان نوجوان و جوان و نیز بروز آسیب‌هایی نظیر فرار دختران و پسران از خانه، ازدواج های ناموفق، دوستی های ناسالم دختران و پسران، احساس شکست و ناکامی در فرآیند این نوع دوستی ها و بدنبال آن گسترش اعتیاد، خودکشی، افسردگی، افت تحصیلی و دهها معضل و مشکل دیگر در بین لایه های مختلف اجتماع گردیده است.

 

 
 
 

گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.بنابراین بازکاوی و تبین روابط دختران و پسران یکی از ضروریات بسیار مهم جامعه امروز ما به شمار می آید.

 

 

 


 

سه نوع رابطه

 

 

 

در یک تقسیم بندی کلان سه نوع رابطه در جامعه امروز مابین گروههای غیر همجنس مشاهده می شود:

 

 

 

1- گروهی که بدون شناخت از مهارتهای ارتباطی و صرفاً با انگیزه های عاطفی، احساسی و البته با هدف ازدواج وارد عرصه روابط با جنس مخالف شده و با انگیزه‌ی شناخت بیشتر و آمادگی بهتر برای زندگی برتر! بر گستره و گرمی روابط می افزایند. و در این مسیر دیدارهای روزانه، گفتگوی تلفنی شبانه، پیامک‌های مستمر عاشقانه! و آرزوها و رؤیاهای کودکانه همه ذهن و زندگی دو طرف بخصوص، دختران را که عاطفی‌تر و زود باورترند را در برگرفته و در توهماتی افسانه ای فرو می غلتند. اما دیری نمی پاید که واقعیت ها چهره خشن خود را نمایان ساخته و واقعه تلخ مذکور بارها و بارها تکرار می شود.

 

 

 

فرایند معیوب مذکور زمانی رخ می دهد که دختر و پسر می توانند بدون طی کردن راههای پرخطر، بعد از تحصیل شرایط ازدواج، از طریق یک رابط واسط مجرب و متعهد که ازدواج کرده و در روابط زناشویی، فردی موفق و خوشبخت می باشد استفاده کرده و به راحتی می توانند فرد را هم تا حدّ هشتاد درصد شناسایی کنند. بدون اینکه دامنه حرارت علاقه و شور و هیجان ارتباط بین آنها گسترش یافته و دلبستگی موجب به حاشیه رانده شدن عقل در تصمیم گیریها شود؛ همسر آینده خود را بهتر و دقیق مورد شناسایی قرار دهند. البته بعد از شناخت کلیات و تأیید رابط و واسط و خانواده شان، در نشست ها و روابط سالم و آشکار (و نه پنهان) در منزل و منظر والدین دختر، جزئیات هم روشن شده و گام های محکم و مطمئن خود را به سوی ازدواجی پایدار و ماندگار و عشقی مبتنی بر عقل (و نه احساسی ناپایدار و کودکانه) بر می دارند.

 

 

 

2- گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.

 

 

 

این گروه ممکن است روزهای آغازین نسبتاً خوشی را با هم سپری کنند. اما وابستگی و علاقه ی توأم با تماسهای تلفنی، پیامک های مهیج و گفتگوها و دیدارهای پرخاطره تبادل هدایا و احساسات، این دوران را به فرآیندی غیرقابل بازگشت تبدیل نموده و دختر و پسر بدون تماس با یکدیگر (به شکل‌های مختلف) دچار نوعی احساس کمبود، کلافگی، بی حوصله شده و استرس و اضطراب و نگرانی، خوراک روزانه شان می شود.

 

 

پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.

 

 

 

این گروه بدلیل غیر همجنس بودن نمی توانند برای همیشه دوستی خود را ادامه بدهند. چرا که بعد از ازدواج پسر یا دختر با فرد دیگری، قطع رابطه قطعی شده و طرفی که شاهد این ازدواج است، دنیایی پر از درد و حسرت و اندوه و احساس حقارت خواهد داشت. و آنکه ازدواج می کند، گاهی همسرش را با دوست غیرهمجنس خود مقایسه نموده، بین آن رؤیاهای شیرین و این واقعیت های نسبتاً تلخ و گزنده، گرفتار شده و زندگی را بر خود و همسرش تیره و تاریک نموده و با مرگ عاطفی(طلاق غیررسمی) هم آغوش می شوند.

 
 
 

هر چه دوستی های قبل از ازدواج بیشتر و گسترده تر، درگیریها و تنش های بعد از ازدواج بیشتر، پس هیچ آدم عاقل و دوراندیشی به دوستی ها و در واقع دشمنی های قبل از ازدواج تن نمی دهند. این گروه نیز همچون گروه اول از نظر فعالیت های درسی دچار افت تحصیلی شده و به لحاظ روحی و روانی از بی ثباتی و ناآرامی و افسردگی رنج می برند. خوشی های کودکانه ی خیابانی. و تلفنی و ... به سرعت به پایان می رسد و زمستانی سرد و پر درد و حسرت فرا می رسد. از نظر اجتماعی نیز بین دوستان، آشنایان و خویشان، شکست سختی را متحمل شده و نگاه دیگران به این گروه، نگاهی توأم با بی اعتمادی و بدبینی خواهد بود.

 

 

 

به لحاظ اخلاقی بی مبالات و نیز در بعد اعتقادی دچار تردید و دودلی در انجام فرایض دینی می شوند. چرا که همواره احساس گناه (رابطه عاطفی، شخصی، تحریک آمیز با نامحرم از نظر شرعی حرام و از نظر روانشناختی باعث خود کم بینی و بی ثباتی و استرس می شود) نموده و خود را در انجام تکالیف شرعی، سست و شکست خورده تلقی می کنند.

 

 

 

3- گروه سوم دختران و پسرانی هستند که دوران خوش دوستی های قبل از ازدواجشان بسیار وحشتناک‌تر و سیاه‌تر به پایان می رسد. که در این اجمال (به جای نقل دهها حادثه و رویداد واقعی که در آرشیو نگارنده پرونده پر حجم و سنگینی را تشکیل داده است) پیامدهای شوم و ناگوار این نوع دوستی ها را با تأکید بر خلاصه چند نمونه حادثه مرور می کنیم.

 

 

 
 

* دختری بعد از افشا شدن اهداف پلید دوست پسرش! تصمیم به قطع رابطه می گیرد. اما پسر با تهدید، خواهان ادامه روابط می شود. دختر امتناع می کند. پس با همدستی دوستانش، دوست دخترش را ربوده و یک هفته در زیر زمین منزلی مورد آزار و اذیت قرار داده و رهایش می کنند و از تمامی صحنه ها عکس و فیلم گرفته و دخترک را تهدید می کنند که اگر ماجرا را با کسی یا کسانی در میان بگذارند و دردسر ایجاد کند، با تکثیر و توزیع تصاویر مذکور در سطح محله و شهر، آینده اش را به تباهی می کشند. این، همان کسی بود که روز و شبی را بدون ارسال پیامهای عاشقانه و دیدارهای عاشقانه! با دوست دخترش سپری نمی کرد. قلب های تیرخورده و هدایای گاهی گرانقیمت و گردش ها و تفریح های پر از احساس و هیجان را از اصلی ترین برنامه های زندگی خود می دانست.

 

 

سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.

 

 

 

* پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.

 
 
 

 

 

* دختر جوانی، بعد از مطمئن شدن از اینکه دوست پسرش با دختر دیگری طرح دوستی ریخته. در پی تعقیب برآمد، آنان را در پارکی در حال قدم زدن دیده به خانه بازگشت درِ اطاقش را از داخل قفل کرد و گاز شهری را باز کرد و ...

 

 

 
 
 

* خانم جوانی با نگارنده (به عنوان مشاور خانواده) تماس گرفت و گفت: بر اساس توصیه ها و گفته های شما و معیارهایی که برای انتخاب همسر به من داده بودید. با جوانی با فرهنگ و با اصالت ازدواج کردم دو سالی است که با هم زندگی می کنیم. زندگی خوب و خوشی داریم. امّا چند روزی است که زندگی آرام و شیرینم در گرداب ناآرامی و تلخی فرو افتاده است. سر و کلّه دوست پسری که قبل از ازدواج با او مدتی رابطه عاطفی و کلامی داشتم، پیدا شده و با تهدید و ارعاب می گوید اگر با من نباشی تمامی خاطرات و با هم بودن هایمان را به همسرت خواهم گفت، چه کنم؟

 

 

 

سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.

 

 

 

این دوستی ها چه به ازدواج منجر شود و چه به جدایی ختم شود در هر دو صورت آثار و عوارض تلخ و گزنده و سیاهی را در بر دارد. لذا هیچ آدم عاقلی به صرف گذران چند روز به اصطلاح خوش امروز، فرداهای خود را تیره و تباه نمی کند.

 

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 126 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

تحقیقات جدید نشان می دهد که ازدواج هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است، بسیار پردوام تر و مثبت تر است.

 

 

از آنجا که خانم ها دنبال مردی برای زندگی هستند ممکن است کسی را انتخاب کنند که از نظر ظاهری پایینتر از آنها باشد. تحقیقات جدید نشان می دهد که ازدواج هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است، بسیار پردوام تر و مثبت تر است.

 

 

 

تصور محققان از دلیل آن این است که مردها اهمیت زیادی به زیبایی می دهند درحالیکه خانم ها بیشتر می خواهند همسری داشته باشند که به خوبی از آنها حمایت کند.

 

 

 

محققان قبول دارند که مسئله زیبایی بسیار شخصی و نسبی است اما تحقیقات نشان می دهد که استانداردهای عمومی برای زیبایی وجود دارد مثل چشمان درشت، داشتن صورت متقارن، و بیبی فیس بودن و یک نسبت خاص برای دورسینه و دور لگن

 

 

 

تحقیقات گذشته نشان داده است که افراد با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می شوند و وقتی با هم رابطه برقرار می کنند، رابطه شان بسیار عالی خواهد شد. اما این تحقیقات عموماً مبنی بر زوج های جوان است و نشان می دهد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش جذابیت ظاهری در ارتباطات رسمی تر و باقاعده تر مثل ازدواج تقریباً یک راز است

 

 

 

یک تحقیق جدید نشان می دهد که ظاهر بعد از آن جذب شدن اولیه هم همچنان دارای اهمیت است اما به طریقی متفاوت

 

 

 
 
 

زوج های...این تیم تحقیقاتی ۸۲ زوج که طی شش ماه قبل ازدواج کرده بودند و حدود ۳ سال قبل از ازدواج با هم رابطه داشتند را ارزیابی کرد. شرکت کننده های تحقیق بین ۲۰ تا ۲۵ سال سن داشتند

 

 

 

محققان گفتگوی هر زوج درمورد یک مشکل شخصی را به مدت ۱۰ دقیقه فیلمبرداری کردند. فیلم ها بعداً از این جهت ارزیابی شد که آیا زوج ها درمورد مشکلشان یکدیگر را حمایت می کردند و پشت هم را داشتند یا نه. این مشکلات مسائلی از قبیل تصمیم به داشتن تغذیه سالمتر، شروع یک کار جدید و ورزش بیشتر را شامل می شد

 

 

 

یک شوهر منفی احتمالاً در چنین موقعیتی می گوید، "این مشکل توست و خودت باید حلش کنی". اما یک شوهر مثبت خواهد گفت، "من با توام، کاری از دستم برمیاد برات انجام بدم؟"

 

 

 

یک گروه از محققان جذابیت های ظاهری هر زوج را بین ۱ تا ۱۰ کدگذاری کردند که عدد ۱۰ بهترین و کامل ترین ظاهر را نشان می داد. تقریباً در یک سوم زوج ها، زیبایی زن ها بیشتر بوده، در یک سوم جذابیت مرد بیشتر بوده و سایر زو ج ها ظاهری تقریباً هم ردیف داشتند

 

 

 
 

به طور کل، در مواردی که زن ظاهر بهتری نسبت به مرد داشت، زن و مرد مثبت تر رفتار می کردند.

 

 

نتیجه این تحقیق بسیار منطقی به نظر می رسد. مردها حساسیت زیادی به زیبایی خانم ها دارند. زن ها بیشتر به قد و درآمد مردها اهمیت می دهند.

 

 

 

در زوج هایی که مرد ظاهر بهتری نسبت به زن داشت، هر دو طرف چندان حمایت کننده نبودند. یکی از محققان این تحقیق می گوید که زن ها معمولاً درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس می کنند. مردی که ظاهر پایینتری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه که انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین خاطر همه تلاشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد

 

 

 

مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارد، طبیعتاً به زن هایی زیباتر از همسر کنونیشان دسترسی دارند و ایده مرغ همسایه غازه ممکن است باعث کمتر کردن تعهد آنها نسبت به ازدواجشان شود

 

 

 
 
 

محققان عقیده دارند که جذابیت ظاهری شوهرها برای خانم ها اهمیت چندانی ندارد، درعوض زن ها به دنبال مردهایی هستند که بتوانند به خوبی از آنها حمایت کنند.پس به نظر می رسد که آن ازدواج ناجور و نابرابر ازدواج عالی باشد.

 

گردآوری :گروه سبک زندگی سیمرغ

shiva & hasan بازدید : 108 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

درباره ازدواج بسیار گفته و شنیده ایم اما مطالبی که در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد.از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان

 

 

پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم ، بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد

 

 

 

اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد !

 

 

 

همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد

 

 

 

۱) هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

 

 

 

۲) مردی که به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

 

 

 

۳) لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

 

 

 

۴) زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی )

 

 

 

۵) زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

 

 

 

۶) زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

 

 

 

۷) زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی)

 

 

 

۸) داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی)

 

 

 

۹) دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

 

 

 

) داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

 

 

 

۱۱) دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

 

 

 

۱۲) در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( آذربایجانی )

 

 

 

۱۳) برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( چینی )

 

 

 

۱۴) تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( چینی )

 

 

 

۱۵) اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( اسپانیایی)

 

 

 

۱۶) اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار (ترکی)

 

 

 

۱۷) ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

 

 

 

۱۵) ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( اسپانیایی )

 

 

 

۱۹) ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( فرانسوی )

 

 

 

۲۰) ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

 

 

 

۲۱) ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)

 

 

 

۲۲) ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

 

 

 

۲۳) ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون)

 

 

 

۲۴) اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی)

 

 

 

۲۵) انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک)

 

 

 

۲۶) با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

 

 

 

۲۷) با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

 

 

 

۲۸) برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " کر " باشد و زن " لال " . ( سروانتس)

 

 

 

۲۸ ) عاقلانه ازدواج کن ، تا عاشقانه زندگی کنی.

 

 

 

29) ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( کریستین )

 

 

 

۳۰) تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز)

 

 

 

۳۱) پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )

 

 

 

۳۲) خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک )

 

 

 

۳۳) تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

 

 

 

۳۴) ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی)

 

 

 

۳۵) ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )

 

 

 

۳۶) شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس)

 

 

 

۳۷) عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاک )

 

 

 

۳۸) قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

 

 

 

۳۹) مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر)

 

 

 

۴۰) با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس)

 

 

 

۴۱) خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )

 

 

 

۴۲) ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

 

 

 

۴۳) قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی)

 

 

 

۴۴) مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)

 

 

 

۴۵) من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی)

 

 

 

۴۶) هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر)

 

 

 

۴۷) هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون)

 

 

 

۴۸) زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد)

 

 

 

۴۹) اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

 

 

 

۵۰) وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی)

 

 

 

۵۱) هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 

 

 

۵۲) با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی)

 

 

 

۵۳) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )

 

 

 

۵۴) دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 

 

 

۵۵) ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )

 

 

 

۵۶) زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )

 

 

 

۵۷) ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )

 

 

 

۵۸) ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

 

 

 

۵۹) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر )

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 498
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,636
  • بازدید ماه : 2,564
  • بازدید سال : 15,739
  • بازدید کلی : 171,179
  • کدهای اختصاصی