loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 88 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

موانع ساده ولی مهم ازدواج

 

 

معمولاً هر وقت بحث شیرین ازدواج مطرح می شود ابتدا لبخندی روی لب جوان ها می نشیند اما به مرور این لبخند محو شده و جای خود را به نگرانی می دهد. گاهی مسائل و مشکلات بر سر راه ازدواج به قدری زیاد هستند که یا ازدواج را به تعویق می اندازند یا برای مدت طولانی فکر می کنند که باید قید آن را بزنند. از مهم ترین موانع ازدواج می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

 

طولانی شدن دوران تحصیل

 


 

از آنجایی که در حال حاضر تعداد زیادی از جوانان ایرانی به دانشگاه می روند و دوران تحصیل تقریباً از 12 سال به 16 سال رسیده است، طبیعی است که این گروه دیرتر به استقلال شغلی و مالی می رسند. تا چند سال پیش تعداد زیادی از دختران زمانی که تحصیلات دبیرستانی خود را به پایان می رساندند، ازدواج می کردند و بسیاری از پسران هم بعد از گرفتن دیپلم جذب بازار کار شده و به حرفه مورد علاقه شان می پرداختند. اما اکنون به دلیل مسایلی چون رواج مدرک گرایی، نیاز به تخصص بالاتر برای یافتن شغل مناسب، کمبود امکانات شغلی برای جوانان پس از فراغت از تحصیل، چشم و هم چشمی خانواده در زمینه تحصیلات فرزندان و... طیف وسیعی از جوانان خواهان ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) هستند. ادامه تحصیل به خودی خود منافاتی با ازدواج ندارد. بسیاری از افراد موفق بعد از ازدواج به تحصیل خود ادامه داده اند و این مورد به ویژه در مورد زوجینی که با هم درس می خوانند مشهود است. اما ادامه تحصیل در سنین بالا پیامدهایی دارد که می تواند روی تصمیم جوانان در مورد ازدواج تأثیر بگذارد. یکی از مواردی که ادامه تحصیل را به صورت مانعی برای ازدواج درمی آورد، شاغل نبودن دانشجویان است. جوانانی که در حال تحصیل در دانشگاه (به ویژه در مقاطع تکمیلی) هستند، معمولاً به بلوغ شناختی لازم برای ازدواج دست یافته اند، اما بلوغ اقتصادی آنها به دلیل اشتغال به تحصیل به تأخیر افتاده است.

 

 

 

پیشنهاد: با توجه به اینکه ازدواج های دانشجویی توسط دولت ترغیب می شود، تخصیص اماناتی نظیر وام های دانشجویی ازدواج، فراهم کردن مسکن ارزان برای دانشجویان متأهل، فراهم کردن امکان اشتغال و... می تواند به پیشرفت این طرح کمک کند. از طرف دیگر لازم است که خانواده ها نیز در حد توان، فرزندان جوان خود را از نظر مالی حمایت کنند. در میان گذاشتن شرایط با طرف مقابل نیز موجب می شود که وی با آگاهی وارد زندگی مشترک شده و بهتر با کاستی های اول زندگی کنار بیاید.

 
 

 

 

بیکاری یا نداشتن ثبات شغلی

 

 

 

یکی دیگر از موانع جوانان در راه ازدواج بیکاری یا نداشتن امنیت شغلی است. امروزه با توجه به رکود اقتصادی جهانی، نرخ بیکاری در همه جوامع، به ویژه جوامع در حال توسعه از جمله ایران افزایش یافته است. کاهش فرصت های شغلی در بخش دولتی و همچنین افزایش میزان اشتغال زنان با حقوق و مزایای پایین تر از مردان، موجب بیکاری بسیاری از مردان جوان که نان آور اصلی خانواده محسوب می شوند، شده است. بعضی از جوانان نیز با اینکه ممکن است در حال حاضر درآمد خوبی داشته باشند، به دلیل نامطمئن و مبهم بودن آینده شغلی شان، می ترسند نسبت به ازدواج اقدام کنند. از طرف دیگر دختران جوان که موافق تساوی حقوق زن و مرد هستند و معتقدند که زنان، مانند مردان حق ادامه تحصیل و کار کردن دارند، نوبت به خرج و مخارج زندگی که می رسد، یک مرتبه سنتی می شوند و یادشان می افتد که همه هزینه های زندگی به عهده مرد است و آنها نباید حقوقشان را در خانه خرج کنند.

 

 

 

پیشنهاد: منطقی بودن و البته صحبت کردن در مورد این مسائل قبل از ازدواج موجب می شود طرفین به راهکارهای مشترکی دست پیدا کنند.

 

 

 

جهیزیه سنگین

 

 

 

یکی دیگر از مسایل مالی و اقتصادی که باعث می شود تعدادی از دختران ازدواج خود را به تأخیر بیندازند، عدم استطاعت مالی خانواده برای تهیه جهیزیه است. رسم بردن جهیزیه که به منظور کمک به جوانان برای شروع یک زندگی جدید ایجاد شده، در حال حاضر به دلیل چشم و هم چشمی به یک معضل اساسی برای دختران و خانواده های آنها تبدیل شده است. بسیاری از خانواده هایی که چند فرزند دختر با اختلاف سنی کم دارند، ممکن است به خاطر همین مسأله به یک خواستگار مناسب جواب منفی بدهند. از طرف دیگر تحت فشار گذاشتن پدر خانواده برای فراهم کردن جهیزیه سنگین، نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب افزایش مشاجرات خانوادگی و برهم خوردن آرامش زندگی نیز می شود.

 

 

 

پیشنهاد: بهترین راهکار در این مورد تغییر دادن دیدگاه خانواده هاست. خانواده ها باید این مطلب را مدنظر داشته باشند، که آنها وظیفه ندارند هنگام تهیه جهیزیه تمام احتیاجات فرزندان خود را تأمین کنند. بلکه فراهم کردن اقلام اساسی زندگی کافی است. این کار به فرزندان فرصت می دهد تا نسبت به زندگی خود احساس مسئولیت کرده و نسبت به رفع آن اقدام کنند.


 

عدم حمایت خانواده ها

 

 

 

با توجه به مسایل و مشکلات جوانان امروزی، حمایت خانواده ها در امر ازدواج امری ضروری است. اگر والدین احساس می کنند که فرزندشان به بلوغ عقلانی رسیده است و دارای حداقل شرایط ازدواج نیز هست، لازم است که در حد توان به او کمک کنند. بعضی از والدین تصور می کنند فرزندشان نباید تا وقتی که تحصیلش تمام نشده یا شغل مناسبی پیدا نکرده ازدواج کند. بهتر است که در زمان ازدواج تحصیلات فرد خاتمه یافته و شغلی مناسب و اندکی پس انداز برای شروع زندگی داشته باشد، اما اگر جوانان بخواهند همه این شرایط را کسب کنند، باید ازدواج خود را تا حدود 40 سالگی به تعویق بیندازند و در این سن و سال هم تعداد انتخابهای فرد برای ازدواج کاهش می یابد و هم اینکه ممکن است خود وی دیگر تمایل چندانی به ازدواج نداشته باشد. از طرف دیگر فاصله سنی خیلی زیاد بین والدین و فرزندان نیز توصیه نمی شود.

 
 
 

 

انجام ندادن خدمت سربازی

 

 

 

با توجه به اینکه در طول مدت خدمت سربازی امکان کار کردن برای سربازان وجود ندارد و حقوقی هم که به آنها داده می شود، به اندازه ای نیست که کفاف یک زندگی ساده دونفره را بدهد. اکثر پسران ترجیح می دهند، ازدواج خود را به بعد از انجام خدمت سربازی موکول کنند.

 


 

پیشنهاد: دولت می تواند با استفاده از راهکارهایی از قبیل افزایش مقرری سربازان متأهل، دراختیار قرار دادن مسکن ارزان یا کاهش طول مدت خدمت این دسته از سربازان، به آنها کمک کند.

 
 

 

 

مهریه سنگین

 

 

 

یکی دیگر از سنت های پسندیده ای که متأسفانه امروزه از آن سوءاستفاده می شود، مهریه است. مهریه همان طور که از نامش پیداست، روزگاری قرار بوده موجب مهر و الفت زن و شوهر شود، در حال حاضر به صورت یکی از عوامل اصلی آسیب زننده به زندگی زناشویی درآمده است.

 

 

 

پیشنهاد: در این مورد نیز اصلاح فرهنگ جامعه مهم ترین راهکار به شمار می رود، تغییر دیدگاه والدین نسبت به مهریه و صحبت کردن آنان با فرزندانشان می تواند تأثیرگذار باشد. جای تعجب نیست دختر خانواده ای که در آن والدین مهریه پایین را بی احترامی به فرزندشان می دانند، تنها به دلیل اینکه فرد مورد علاقه اش با مهریه 2000 سکه ای او موافقت نکرده است، این ازدواج را برهم بزند. والدین پسران جوان نیز باید عواقب قبول کردن مبالغ بالای مهریه را که استطاعت پرداختش را هم ندارند، به فرزندشان گوشزد کرده و تسلیم جمله «مهریه کی داده، کی گرفته» نشوند.

منبع:: هفت صبح
shiva & hasan بازدید : 174 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

در اينجا مي خواهيم شما را با راه هاي بدبخت شدن در ازدواج آشنا کنيم!

 

1– احساسي!

 

کاملااحساسي تصميم بگيريد. در همان نگاه اول يک دل نه صد دل عاشق شويد. هرچه زودتر و شديدتر شيفته طرف مقابلتان شويد، احتمال بدبختي شما بيشتر خواهد شد.

 

حتما شنيده ايد که عشق آدم را کور مي کند، خب اين همان عشق کور است. وقتي اين طور شيفته مي شويد ديگر عقلتان از کار مي افتد و بقيه ماجرا را هم خودتان بهتر مي دانيد!

 

2 – جرو بحث کنيد

 

تغيير کنيد. به محض شروع رابطه (يا حتي قبل از شروع آن!) شروع کنيد به تغيير کردن. اين تغيير بايد در راستاي علايق طرف مقابلتان باشد. بلافاصله دريابيد که او چه جور آدمي است و فوري مثل او شويد. بعد هم هرچه او گفت بگوييد: «من هم همين طور، عزيزم!» دقيقا همان چيزي شويد که او مي خواهد. شايد فکر کنيد اين مکانيسم چندان موثر نيست، اما به شما اطمينان مي دهم که هست: با اين کار هم هويت خودتان را از دست مي دهيد، هم طرف مقابلتان را گول مي زنيد و هم بعد از مدتي ديگر نمي توانيد تغييرات تان را حفظ کنيد و خودتان مي شويد و تازه اينجا شروع جرو بحث ها و اختلافات است! البته تاثيرات گسترده ديگري هم دارد که وقتي به اين توصيه عمل کنيد خودتان مي فهميد.

 

3 – معيارهايي منطقي؟!

 

در معيارهايتان تجديدنظر کنيد. فهرستي از معيارهايتان را براي انتخاب همسر تهيه کنيد. اگر مواردي مثل تفاهم داشتن، تناسب فرهنگي و خانوادگي، شخصيت مناسب و از اين قبيل در آن بود بلافاصله آن را خط بزنيد. کجاي دنيا ديده ايد که کسي با معيارهايي چنين منطقي و درست بدبخت شده باشد؟ معيارهاي مهم تري مثل ماشين و خانه شيک، پدر پولدار، خوش تيپي و از همه مهم تر خوشگلي و جذابيت را جايگزين آنها کنيد.

 

4 – حسادت کنيد

 

چشم و هم چشمي کنيد. ببينيد دخترخاله لوس و پرافتاده تان با چه کسي نامزد کرده، بعد معيارهايي انتخاب کنيد که پوز او را بزنيد. مثلا اگر نامزد او پرادو دارد، مال شما بايد بي ام و آخرين مدل داشته باشد. اگر پسرعمو با يک دکتر ازدواج کرده، فوري دست به کار شويد و به هر قيمتي که شده يک پروفسور براي خودتان دست و پا کنيد.

 

5 – ساده لوح باشيد

 

ساده باشيد. اصلا منظورم از ساده بودن، ساده زيستي نيست، بلکه ساده لوحي است. به راحتي گول بخوريد. همه حرف هاي طرف مقابل را – حتي اگر تابلو است که دارد خالي مي بندد – با يک لبخند مليح بپذيريد و تاکيد کنيد که او صادق ترين فردي است که در عمرتان ديده ايد! به همه حرف هايش گوش کنيد و هرچه از شما خواست انجام دهيد. به طور کلي سهل الوصول باشيد.

 

6 – دروغ بگوييد

 

تا مي توانيد دروغ ببافيد. خودتان نباشيد. اين بهترين فرصت است که مي توانيد همه آرزوها و آرمان هاي بربادرفته خود را زنده کنيد! کافي است کمي در درياي وهم و خيال غوطه ور شويد و بعد هرچه به زبانتان مي آيد بگوييد. از مسافرت هاي خارجي گرفته تا صداقت و نجابت و... درمورد خودتان، خانواده تان، دوستانتان، شغل و درآمدتان، محيط کاريتان و خلاصه هرچه به دست تان مي رسد دروغ بگوييد.

 

7 – وعده سر خرمن!

 

وعده هاي بي اساس بدهيد. مي توانيد براساس دروغ هايتان وعده و وعيدهاي واهي هم بدهيد. اصلا نيازي نيست به ميزان توانايي خودتان و امکان پذيربودن وعده ها حتي فکر هم بکنيد. وقتي در کنار دروغ ها چهارتا وعده پوچ هم سوار شود، معرکه مي شود!

اگر يکي، دوتا از اين اصول را به کار ببنديد، بدبخت شدنتان تضمين مي شود.

منبع:مجله موفقيت  

shiva & hasan بازدید : 160 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

از همان روز که به خواستگاری تان آمده و رسما نامزد شما شده، برای ساختن این رابطه هر كاری كرده‌اید اما باز هم همه چیز آنطور كه می‌خواهید پیش نمی‌رود؟ احساس می‌كنید با وجود تمام علاقه‌ای كه به او دارید، چندان دوست‌تان ندارد یا این‌كه سرنوشت این رابطه برایش آنقدرها هم مهم نیست و گاهی به خودتان می گویید شاید همین روزها از ازدواج با شما منصرف شود؟

 

ازدواج با عشق‌های یک طرفه

 

 

 

یادتان نرود برای شما كه آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یك حق طبیعی است. برای این‌كه او را هم درگیر یك عشق واقعی كنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده‌اش كنید، ‌راه‌های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه‌ها را امتحان كنید و بعد در مورد او و ارتباط‌تان قضاوت كنید.

 
 

 

 

با هم بخندید

 

 

 

نامزدتان را در تفریحات و فعالیت‌های‌تان دخیل كنید و اگر هم موفق نمی‌شوید، خودتان زحمت وارد شدن به تفریحات او را بكشید.مثلا از او بپرسید كه امروز دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؟ اگر می‌خواهد یك مسابقه مهم فوتبال را ببیند با او همراه شوید یا اگر هوس دیدن یك فیلم را كرده با هم به سینما بروید.

 

 

 

اگر بخواهید خودتان مشغول كارهای‌تان باشید و او هم درگیر كارهای خودش، فاصله شما از این چیزی كه هست بیشتر خواهد شد. سعی كنید علائق مشترك‌تان را پررنگ‌تر كنید. اگر شما 2 آدم كاملا متفاوت با علائق و فعالیت‌های متفاوت باشید، هرگز نمی‌توانید آنطور كه می‌خواهید به دنیای یكدیگر وارد شوید.

 
 

 

 
 

خودتان را قربانی نكنید

 

به این بهانه كه می‌خواهید یك رابطه دوطرفه بسازید خود را بنده نامزدتان نكنید. فكر نكنید با امتیاز دادن‌های بی‌وقفه، او به این رابطه تكیه خواهد كرد و شما همه كس او خواهید شد. شما قرار است شریک زندگی او باشید نه کسی که همه مشکلاتش را تحمل می‌کند و شکایتی هم نمی کند. شخصیت و استقلال خودتان را حفظ كنید. هیچ مردی از این‌كه وقتش را با یك زن منفعل بگذراند احساس خوشبختی نمی‌كند. پس سعی كنید واقعا یك رابطه دو طرفه بسازید نه این‌كه با چشم گفتن همیشگی بخواهید دل او را به دست بیاورید.

 

 

 

سعی كنید تا آنجا كه می‌توانید در دسترش باشید اما این حق شماست كه چنین انتظاری را از او هم داشته باشید. اگر می‌بینید كه او تمایلی به این موضوع نشان نمی‌دهد، یكدفعه همه چیز را به هم نریزید بلكه سعی كنید با زیركی تعادلی در این بده‌‌بستان‌ها به‌وجود بیاورید البته یادتان نرود كه قبل از قضاوت كردن باید نگاهی به شرایط او هم بیندازید. ممكن است این‌كه او وقت زیادی را برای بیرون رفتن با شما اختصاص نمی‌دهد برای‌تان نشانه بی‌علاقگی‌اش به شما باشد اما شاید هم شرایط كاری او در این روزها به شكلی است كه واقعا نمی‌تواند بیشتر از این شما را ببیند.

 
 

 

 

به اطرافیانش گره بخورید

 

 

 

سعی كنید در دوره نامزدی بیشتر به زندگی خصوصی‌اش وارد شوید. اینکه هنوز رسما ازدواج نکرده اید را بهانه نکنید چراکه نامزدی باید زمان تکمیل شناخت شما باشد. دوستانش را ببینید و تلاش كنید كه به جمع‌شان وارد شوید. هر چه بیشتر خودتان را در زندگی او جا دهید، نزدیكی شما به یكدیگر بیشتر خواهد شد. گاهی هم او را به جمع دوستان‌تان بیاورید یا وقتی كه می‌خواهید با خواهرتان و همسرش برای شام بیرون بروید او و یكی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی‌اش را هم با خود همراه كنید. اجازه دهید كه بخشی از زندگی روزانه او باشید اما طوری رفتار نكنید كه از اصرارهای شما خسته و عصبی شود.

 


 

به خاطراتش وارد شوید

 

 

 

سعی كنید، تجربه‌های مشتركی داشته باشید. به یك محل جدید بروید و یك پیك نیك خوب را تجربه كنید. یك ورزش 2 نفره انتخاب كنید یا این‌كه قرار یك پیاده روی هر روزه را با هم بگذارید. سعی كنید بخشی از حافظه او شوید و برایش تداعی‌كننده شرایط یا مكان‌هایی باشید كه همیشه با هم تجربه‌شان می‌كنید. با هم به كنسرت‌های موسیقی بروید و آلبوم‌های جدید را تجربه كنید. با این كار شما كم كم بخشی از خاطره شنیداری او هم می‌شوید. شاید ابتدا او شما را درگیر همه قرارها و تفریحاتش نكند اما به مرور میل او به حضور شما بیشتر خواهد شد و زمانی كه لذت واقعی این تجربه‌های مشترك را حس كرد، بودن با شما برایش ارزش بیشتری خواهد داشت.

 
 

 

 

هفته ای فقط یك تغییر

 

 

 

به نامزدتان در این رابطه مسئولیت‌هایی بدهید. همانطور كه خودتان همه هوش و حواس‌تان به او و آرامشش است، ‌باید انتظارهایی هم داشته باشید. اگر ازدواج كرده‌اید او را در مسئولیت‌های خانه سهیم كرده و سعی كنید در مورد تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و برنامه‌ریزی‌های آینده، خودتان را وارد میدان تصمیم‌گیری‌اش بكنید. اگر هم نامزد هستید و می‌بینید كه مرد آینده‌تان زیاده از حد از شما فاصله می‌گیرد، از او بخواهید كه گاهی دنبال‌تان بیاید، در مورد بعضی كارها و موضوعات برای‌تان تحقیق كند یا نظرش را در مورد كارهایی كه می‌خواهید انجام دهید بپرسید و وادارش كنید كه فكرش درگیر فعالیت‌های شما و آینده‌تان شود.

 

 

 

باز هم باید تاكید كنیم كه در سهیم كردن او اغراق نكرده و فكر نكنید یك روزه باید همه چیز تغییر كند. اگر شما هر هفته یك تغییر كوچك هم در این رابطه به‌وجود بیاورید یك برنده واقعی هستید. به او بگویید كه چه انتظاراتی از او و این رابطه دارید. سعی كنید بدون دعوا و گلایه‌های همیشگی، خودتان را به او بشناسانید.

 

 

 

هیچ وقت محبتش را رد نكنید. اگر پیشنهاد یك شام بیرون را می‌دهد نه نگویید و نخواهید با مراعات كردن‌های بیهوده فاصله خودتان با او را بیشتر كنید. از او بخواهید كه مثل شما به فكر برنامه‌ریزی‌های مشترك‌تان باشد یا این‌كه گاهی به شیوه‌ای كه دوست دارید و برایش توضیح داده‌اید به شما محبت كند.

 


 

با دنیای هم آشنا شوید

 

 

 

دوره‌های مشاوره 2نفره را تجربه كنید. با مطرح كردن خواسته‌ها و احساسات‌تان در كنار هم و در مقابل یك متخصص بی‌طرف هم یكدیگر را بیشتر بشناسید و هم با دنیای واقعی زنان و مردان هم آشنا شوید. شاید بد نباشد گاهی در كلاس‌ها و همایش‌های رایگانی كه برای زوج درمانی برگزار می‌شود هم شركت كنید و با یاد گرفتن فوت و فن گفت‌وگو با همسر یا نامزدتان، از این فاصله‌ای كه میان شما ایجاد شده كم كنید.

 
 

 

 

یا رومی روم؛ یا زنگی زنگ

 

 

 

نامزدی یک مرحله حساس از زندگی شماست. مرحله ای که در آن نمی توانید به بهانه های کوچک همه چیز را از بین ببرید و نباید هم دلایل بزرگی که به شما خطر یک زندگی ناموفق را گوشزد می کنند نادیده بگیرید. اگر برای ترك‌كردن این رابطه آماده نیستید پس باید راهی برای درست كردنش پیدا كنید. به نامزدتان بگویید كه چه رفتارهایی باعث آزرده شدن‌تان می‌شود، چه انتظاراتی از او دارید و حتی اگر واقعا از این فاصله نگران هستید، نگرانی‌تان را با او درمان بگذارید و بگویید كه نمی‌توانید آنطور كه می‌خواهید به سرنوشت این رابطه امیدوار باشید.

 

 

 

شاید همسر یا نامزدتان نداند كه چطور می‌تواند به شما نزدیك‌تر شود، پس با گفت‌وگو دوستی میان‌تان را عمیق‌تر كنید اما شاید او واقعا میلی به بهتر كردن این رابطه نداشته باشد. اگر شفاف با هم در مورد آینده و احساس‌تان حرف بزنید شاید بتوانید تصمیم منطقی‌تری بگیرید و بدانید كه شكاف میان شما 2 نفر پر شدنی است یا این‌كه بیش از آنچه فكر می‌كنید رابطه‌تان از دست رفته است.

 
 
 
 
 
 

منبع: زندگی ایده آل

shiva & hasan بازدید : 135 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

خيلي وقت ها دختران و پسران جوان تصورات و باورهاي غلطي در مورد ازدواج دارند و بر اساس اين انديشه هاي اشتباه دست به انتخاب همسر مي زنند، اما بعد از مدت کوتاهي احساس شکست يا نارضايتي از زندگي مشترک پيدا مي کنند.


در اينجا به 13 باور غلطي اشاره مي کنيم که هر کدام از انها مي تواند منشا نارضايتي بعد از ازدواج باشند.

 

1- بايد با کسي ازدواج کنم که از همه نظر کامل باشد: انسانها ترکيبي از ضعف ها و قوت ها هستند. تصور يک انسان کامل و ايده آل که هيچ مشکلي نداشته باشد بيشتر در خيالات جا مي گيرد تا واقعيت. زمان ازدواج دقت کنيد که نقاط ضعف و قوت همسر آينده تان را بشناسيد و کسي را انتخاب کنيد که نقاط قوتش ارزشمندتر از نقاط ضعفش باشد. توجه کنيد، ارزشمندتر باشد نه اين که صرفا بيشتر از نقاط ضعفش باشد.

 

2- بعد از ازدواج مي توانم همسرم را تغيير دهم: تغيير فرايندي انرژي بر، زمان بر و نسبتا دشوار است وقتي که قصد تغيير ديگري را داريد، با مقاومت او رو به رو مي شويد و اين کار را سخت تر مي کند. شما وقتي ازدواج مي کنيد که احساس مي کنيد به پختگي رسيده ايد و ويژگي هاي لازم را براي اين کار داريد. بنابراين انتظار نداريد که کسي از راه برسد و همه آنچه شما دليل بر صلاحيت خود مي دانيد، زير سوال ببرد و تغيير دهد. وضعيت درباره همسر شما هم به همين شکل است.

 

3- فقط با يک نفر خوشبخت مي شوم: خوشبختي يک احساس دروني است که به شخص خاصي بستگي ندارد. مهم اين است که شما و همسرتان قواعد زندگي را بلد باشيد و به کار ببريد. وگرنه اگر هنگام ازدواج اين خوشبختي را صرفا به يک شخص گره بزنيد، پس از ازدواج ممکن است حس کنيد اشتباه کرده ايد چون به هر حال هيچ کس کامل و ايده آل نيست. آن وقت است که سرخورده مي شويد. اگر هم به هر دليلي اين ازدواج سر نگيرد، با هر مشکل و دردسري که مواجه شويد فکر مي کنيد چون با فرد مورد نظرتان ازدواج نکرده ايد به مشکل برخورده ايد بنابراين توان حل مساله را از دست مي دهيد.

 

4- ازدواج، راه حل مشکلات است: ازدواج غالبا با مشکلات جديدي همراه است که در شروع هر زندگي به وجود مي آيند. نه اين که به عنوان راه حل مسائل پيشين کاربرد داشته باشد. شما بايد قبل از ازدواج به حل مشکلات مختلف خود اقدام کنيد تا هم تمريني براي حل مسائل ازدواج باشد و هم فارغ از مشکلات مجردي وارد زندگي متاهلي شوند.


5- ازدواج راه کسب استقلال است: استقلال نياز به حس مسئوليت پذيري و انجام بهينه وظايف دارد. اگر چنين تمريني در زمان مجردي به خوبي صورت نگيرد پس از ازدواج هم به خاطر ورود به بافت خانوادگي جديد بازهم فرد با مشکل عدم استقلال روبروست.

 

معمولا وابستگي به خاطر اين است که خود فرد قادر به انجام صحيح وظايفش نيست و نياز مفرط به حمايت ديگران دارد. لذا پس از ازدواج هم همسرش جايگزين والدين و خانواده اصلي اش مي شود و استقلال در زندگي جديدش نيز مورد تهديد واقع مي شود.

 

6- ازدواج، يعني آرامش: آرامش هم چون خوشبختي يک حس و نفسيردروني آدمي از شرايط و موقعيت هاست. بنابراين کسي که نمي تواند پيش از ازدواج به چنين مفهومي دست يابد، پس از ازدواج هم از درک آرامش عاجز است. زوج هاي زيادي هستند که مي گويند با ازدواج آرامش خودرا ازدست داده اند.

 

7- ازدواج راه فرار است: گاهي فشارهاي زندگي آنقدر شديد است که قدرت تصميم گيري و حل مسئله را از ما مي گيرد. و براي خلاص شدن از مشکلات و فرار ازموقعيت خانواده به اشتباه ازدواج را به عنوان راه آزادي خود مي گيريم. در اين موارد شانس موفقيت ازدواج خيلي کم است چون دقت کافي در انتخاب همسر وجود ندارد و با نگاهي مسامحه آميز به مسئله نگاه کرده ايم.


8- دوستي قبل از ازدواج لازمه يک ازدواج موفق است: متاسفانه اين اشتباه روز به روز در بين جوانان بيشتر مي شود. از انجا که اين دوستي ها براساس مسائل احساسي و جذابيت هاي نخستين، بين 2 نفر صورت مي گيرد، به کلي زمينه يک ازدواج موفق را به مخاطره مي اندازد. به همين علت است که اکثر اين دوستي ها به ازدواج ختم نمي شود. بهتر است دوستي قبل از ازدواج ، به صورت آشنايي قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده ها و صورت بگيرد و به جاي مسائل احساسي دختر و پسر به مسائل منطقي فرايند شناخت منجر شود.

 

9- ازدواج به خاطر رضايت والدين و ديگران: ازدواج مهمترين تصميم گيري شما در زندگي است و مسلما عواقب اين انتخاب قبل از هرکس، گريبانگير خود شما مي شود. پس اگرچه مشورت گرفتن از ديگران کاري پسنديده است، ولي با رضايت دروني خودتان ازدواج نکنيد نه به خاطر رضايت اطرافيان.

 

10- ازدواج يعني سعادت و تکامل: ازدواج هدف زندگي نيست حتي تنها راه خوشبختي و تکامل نيست. ازدواج اگر چه مسير مهمي در رسيدن به مقصد است ولي تنها راه نيست. اگر کسي تنها راه خوشبختي را ازدواج بداند آن وقت تحت فشارهاي اجتماعي مجبور است به هر ازدواجي تن دهد تا بدبخت نماند. درحالي که ازدواج موفق و با شناخت کافي مي تواند راه رشد را تسهيل کند، در غير اينصورت خود ازدواج مانعي بر سر راه تکامل و خوشبختي است.

 

11- ازدواج فرد را مسئوليت پذير مي کند: در واقع دقيقا به عکس است. يعني فرد بايد مسئوليت پذير باشد تا به سراغ ازدواج برود. کسي که قبل از ازدواج از انجام وظائف فردي و اجتماعي خود سرباز مي زند چگونه پس از ازدواج مسئوليت پذيرمي شود؟

 

12- ازدواج هر کس تابع تقدير و سرنوشت است: اين اشتباه منجر مي شود که دختران و پسران و خانواده هايشان به اندازه کافي در تحقيق و بررسي و شناخت همسر دقت نکنند. و اهمال و بي مهارتي خود را به گردن تقدير بيندازند. بسياري هم براي فرار از مسئوليت انتخاب همسر، با يک استخاره کار خود را راحت مي کنند و اين طور نقش انديشه و اختيار خود را ناديده مي گيرند.

 

13 - مهريه تضمين کننده ازدواج است: مهريه هديه اي است که داماد بايد با همه وجود خواهان پيشکش کردن به عروس باشد. علاوه بر اينکه نقش عاطفي دارد، مي تواند بخشي از آن به صورت نقدي، کمکي به خانواده عروس جهت تهيه مايجتاج اول زندگي و جهيزيه باشد. طبيعي است که مقدار آن بايد متناسب با توانايي اقتصادي طرفين و با رضايت کامل باشد. معمولا مهريه هاي سنگين، تخفيف گرفتن ها و چک و چانه زدن ها و... همه و همه اولا منجر به از بين رفتن نقش محبتي و عاطفي مهريه مي شود، ثانيا کدورت هايي به وجود مي آورد که گاهي براي هميشه روي زندگي مشترک سايه مي اندازد. از همه مهم تر اين که مهريه نقش تثبيت کننده اي در پيوند زناشويي ندارد و اگر اساس يک زندگي اشتباه باشد، مهريه بالا هيچ وقت نمي تواند زندگي را حفظ کند.

منبع: همدردي

shiva & hasan بازدید : 160 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

از شما پرسيده بوديم  که: «آيا داشتن يک ازدواج موفق با مخالفت والدين امکان پذير است؟ در صورت مخالفت والدين شما چه اقدامي مي کنيد؟»

 

 

چطور رضايت والدين را براي ازدواج جلب کنيم؟

 

 

50 نفر از کاربران به اين نظرسنجي راي دادند که نظرات 38 نفر قابل بررسي بود. از اين بين، 4 نظر به دليل مرتبط نبودن کنار گذاشته شد و 34 نظر ديگر، مورد بررسي قرار گرفت که 17 کاربر اعلام کرده بودند ازدواج با مخالفت والدين را در شرايط خاص تاييد مي کنند و 17 کاربر ديگر، چنين ازدواجي را تحت هر شرايطي مردود دانسته بودند. به عبارتي، 50درصد کابران موافق ازدواج با مخالفت والدين هستند و 50 درصد ديگر مخالف آن.

 

 

اما نظر مشاوران  درباره اين موضوع

 

 

ازدواج در ايران به معني پيوند دو نفر نيست، بلکه به معني 10، 20 يا حتي 50 نفر است! شما با ازدواجتان دو خانواده (و در برخي مناطق کشور دو طايفه) را به هم پيوند مي زنيد و به همين دليل، خانواده سهم بزرگي در انتخاب و زندگي آينده دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سايه اين مخالفت همواره بر سر زندگي شما خواهد بود.

 

اما واقعيت اين است که الگوهاي ازدواج در سال هاي اخير تغيير کرده و اين دختر و پسر هستند که ملاک هاي خود را تعيين کرده و همسرشان را انتخاب مي کنند. اين ملاک ها البته در چهارچوب خانوادگي هر فرد تعريف مي شود اما به هر حال گاهي تفاوت هايي وجود دارد که به فاصله ديدگاه جوان ترها با والدينشان برمي گردد.


ازدواج با رضايت والدين، آرامش بيشتري را براي شما در پي دارد اما اين رضايت نبايد به قيمت نارضايتي شما از ازدواج به دست بيايد. به بيان ديگر، نبايد صرفا به خاطر رضايت والدين تن به ازدواجي دهيد که با آن موافق نيستيد.

 

از سوي ديگر، گاهي اوقات والدين با دلايل واهي با ازدواج شما مخالفت مي کنند ولي اگر شما ثابت قدم باشيد، مي توانيد تلاش کنيد که بعد از ازدواج نظر مساعد آنها را جلب کرده و آنها را متوجه اشتباه خود کنيد. در اين صورت به کفش هاي آهني نياز داريد و تحملي بسيار بسيار طولاني. آن هم نه يک تنه، بلکه شما و همسرتان هر دو بايد صبور باشيد تا با وجود ديدن رفتار نامناسب آنها و شنيدن زخم زبان هايشان، باز طوري رفتار کنيد که در گذر زمان به شما اعتماد پيدا کنند.

 

به هر حال بايد بپذيريد که اگر انتخابي خارج از رضايت والدين انجام داديد، تا پايان مسئوليت انتخابتان را به عهده بگيريد و اگر لازم بود بهاي آن را بپردازيد. مسلم است که چنين چيزي وقتي امکان پذير مي شود که شما از انتخاب خود کاملا مطمئن باشيد و بعد از ازدواج سعي کنيد زندگي تان را مستحکم نگه داريد.

 


چطور والدين را راضي کنيم؟


 

1.اول از همه بگوييم که تهديد و پرخاشگري و جنگ و دعوا به هيچ نتيجه اي نمي رسد و فقط آتش معرکه را بيشتر مي کند. بنابراين از فکر قهرمان بازي بيرون بياييد و بيشتر تلاش کنيد در سکوت و آرامش ماجرا را پيش ببريد.

 

2. با والدين تان صحبت کنيد. در شرايطي آرام و منطقي و هر از چند گاهي بحث را پيش بکشيد و سعي کنيد نظر مثبت شان را جلب کنيد.

 

3.والدين شما، حتما دلايلي براي مخالفت شان دارند. آنها را بشنويد و سعي کنيد فارغ از شور و شوق عاشقي و هيجانات مقطعي، اين دلايل را تحليل کنيد. شايد واقعا حق با آنها باشد. مي توانيد اين دلايل را با فرد سومي که به بي طرفي او اطمينان داريد در ميان بگذاريد و مشورت کنيد. اين فرد مي تواند دوست، استاد، بزرگ فاميل يا مشاور باشد.

 

4.والدين گاهي به خاطر بي اعتمادي به شما با انتخابتان مخالفت مي کنند چون فکر مي کنند به قدر کافي بزرگ و عقل رس نشده ايد. در اين شرايط بايد دلايل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشريح کنيد و به آنها ثابت کنيد که بزرگ و قابل اعتماديد.

 

5.اگر لازم بود از بزرگترهاي فاميل و دوستان مورد اعتماد والدين تان کمک بگيريد و آنها را واسطه قرار دهيد.

 

6.مي توانيد اين جلسات گفتگو را با حضور نامزدتان برگزار کنيد تا در شرايطي منطقي، والدين هر دو شما را محک بزنند و دلايلتان را بشنوند و به شما اعتماد پيدا کنند.

 

7.اگر هيچ کدام از راه ها نتيجه نداد، سعي کنيد همراه والدينتان پيش مشاور يا روانشناس برويد و در شرايطي منصفانه درباره مشکل صحبت کنيد.

 


مخالفت خانواده‌ها را جدي بگيريد


 

اگر مخالفت خانواده ها به خاطر تفاوت اعتقادات مذهبي دو خانواده بود، اگر اختلاف مالي فراوان بين خانواده‌ها وجود داشت، اگر فاصله سني شما و نامزدتان بسيار زياد است و اگر مخالفت والدين به دليل موجه نبودن شخصيت فرد مورد نظر است (در حالي که شما معتقديد مي توانيد با قدرت عشق و صبر او را عوض کنيد) بهتر است به توصيه والدينتان گوش دهيد و بي گدار به آب نزنيد. حساسيت والدين در اين مسائل کاملا منطقي است و شما بايد در انتخابتان دقت بيشتري داشته باشيد.

منبع: تبيان

shiva & hasan بازدید : 145 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

اگر به اينترنت به عنوان يک ابزار آشنايي نگاه کنيم، درست مثل محيط دانشگاه يا محل کار و مهماني خانوادگي، آن وقت مي توانيم به اين نتيجه برسيم که اينترنت هم مي تواند بهانه آشنايي دو نفر باشند. دو نفر که اگر آشنايي شان را به دنياي واقعي بکشانند، ممکن است تصميم بگيرند تا پايان عمر زير يک سقف زندگي کنند!


 

وقتي شبکه ارتباطي و اطلاعاتي ما به گستردگي جهان مي شود، عمق شناسايي ما متناسب با اين گستردگي، زياد نمي شود. آن وقت است که با يک سوال جدي مواجه مي شويم: چگونه مي توانيم در اين پهنه گسترده به شناسايي عميق کاربران اينترنت و لايه هاي پنهان شخصيت آنها دسترسي پيدا کنيم؟! چگونه اسير سطحي نگري و ساده لوحي نشويم؟! خلاصه اينکه در ميان اين همه افراد که فقط چند خطي از آنها مي خوانيم يا چند کلمه اي را مي شنويم آدم مورد اعتمادي را پيدا کنيم؟

 

 

کسب اطلاعات از پسران

 

 

اگر جزو دختر خانم هايي هستيد که در موقعيت آشنايي اينترنتي قرار گرفته ايد، بايد 2 نکته مهم را به ياد داشته باشيد. اول اين که با خودتان صادق باشيد و انگيزه شما صرفا کسب اطلاعات عميق در مورد همسر آينده تان باشد؛ نه سرگرمي و نکته دوم اين که زياد اطلاعات بگيريد و در مقابل، کم اطلاعات بدهيد. براي رسيدن به اين دو هدف مي توانيد روش هاي متفاوتي را به کار بگيريد. مثلا

 

 

1- با آي دي پسرانه بين نويسندگان وبلاگ ها و اتاق هاي گفتگو و... رفته و فرد مورد نظر را گزينش کنيد. (در اين مرحله جنيست خود را روشن نکرده، تا مشخص نمائيد که قادر به ايجاد و ادامه ارتباط، با فرد مورد نظر خود از طريق افکارتان هستيد نه جنسيت خود).

 

 

به عنوان يک دوست اينترنتي (بدون توجه به جنسيت) اطلاعاتي را در مورد وي کسب کنيد. سن؟ جنس؟ تحصيلات؟ محل سکونت؟ رشته تحصيلي؟ شغل؟ هدفش از چت کردن با با شما؟ هدفش از ايجاد سايت و وبلاگ شخصي؟ فرهنگ و نژاد؛ مذهب؟ سرگرمي ها، نظرات سياسي، متاهل يا مجرد بودن؟ تعداد افراد خانواده؟ شغل پدر؟ شغل مادر؟ وضعيت مالي؟ تحصيلات افراد خانواده و برادران و خواهران؟ توضيح در مورد تخصص و شغلش با سئوال از جزئيات آن؟ ميزان و ساعاتي که که به اينترنت وصل هست؟ و خلاصه هر آنچه که به نظرتان براي آشنايي اوليه مفيد است.

 

 

2- سعي کنيد در اين مرحله اطلاعات کمي از خودتان بدهيد يا بسيار خلاصه باشد. براي قدمهاي بعدي لازم است که او از شما کمتر بداند. البته براي تحکيم ارتباط لازمست که مقداري اطلاعات عام از خودتان بدهيد مثل تعداد خانوار، سن، رشته تحصيلي، مدرک، تفريحات مورد علاقه؛ ولي اطلاعات خاص از جمله نام محل تحصيل، نام واقعي خودتان، نام محل کار، آدرس منزل؛ همچنين عقايد مذهبي، سياسي را در اين مرحله عنوان ننمائيد. البته سئوال و جواب ها نبايد خشک و پشت سر هم باشد تا شک طرف مقابل را بر انگيزد. بلکه با ظرافت بايد مطرح شود.

 

 

3 – با روشن کردن جنسيت خود، ساير سرنخ هاي شناسايي او را با ظرافت طلب کنيد. مثل آدرس سايت هاي محبوبش؟ آدرس وبلاگ يا سايت شخصي اش؟ آي دي و آدرس ايميلش و در صورت امکان ايميل و آي دي دوستان مورد تائيدش؟ و از او بخواهيد طي ايميل هايي، در مورد خودش مطالب جالب و اختصاصي را بنويسد.

 

(بديهي است،در هر مرحله از مراحل مذکور؛ اگر فرد با پارامترهاي دلخواه شما تطابق نداشت يا قصد ازدواج ندارد، فرايند ازدواج اينترنتي در مورد او به اتمام مي رسد.)

 

 

4 – به مطالعه ايميلهاي ارسالي، سايت، وبلاگ و اشاراتي که داشته است به طور عميق بپردازيد و با ديد منتقدانه بررسي کنيد. پس از اين مي توانيد با افکار او چالش منطقي و علمي کنيد تا او بيشتر صحبت کند – که اين مطلب به شناسايي او کمک خواهد کرد.

 

 

5 - با آي دهاي ناشناس و دخترانه با او ارتباط بگيريد و به او ايميل بزنيد و با دادن اطلاعات ديگر، و گرفتن اطلاعات از او، مطالبش را چک کنيد. در اينجا دختر ديگري باشيد و نظراتي مخالف نظرات واقعي خود بدهيد. آيا او همان پسر است و با همان افکار. يا چهره متفاوتي از خود ارائه مي دهد. (ثبات و واقعيت مطالب وي را بررسي کنيد).

 

 

6 – گاهي از چيزهايي که بدتان مي آيد براي او به خوبي ياد کنيد و تعريف کنيد و به عکس از چيزهايي خوشتان مي آيد به بدي ياد نمائيد، و نظر او را بطور غير محسوس در رابطه با نظراتتان جويا شويد. تا واکنش واقعي فرد را چک کنيد. (تا مطمئن شويد او نقش بازي نمي کند و نظرات قطعي خود را ابراز کرده است)

 


7 – کم کم اطلاعات خاص از او بخواهيد. نام، نام خانوادگي، تاريخ تولد، نام پدر، آدرس منزل، شماره تلفن محل تحصيل، کار، منزل، و...، را از او بخواهيد و در اينترنت مشخصات او را جستجو کنيد. همچنين صحت مشخصات او را بررسي نمائيد.

 

 

8 – سعي کنيد به غير از خودتان حداقل يک نفرد ديگر که داراي تجربه و علم لازم در اين مورد است، از رابطه شما با خبر باشد و مشخصات بند 8 را پس از بررسي صحت آن، به فرد امين خود بدهيد (اشخاص پيشنهادي: پدر؛ مادر؛ خواهر يا برادر بزرگتر، معلم؛ مشاور خانواده و ازدواج)

 

 

9 – به احساس هايش، افکارش، و رفتارش در خلال صحبت ها توجه نموده و به صورت جزئي و با مثال در رابطه با زندگيش سئوال نمائيد. و واکنش ها و سخنانش را با تمام صحبت ها و نوشته هاي قبلي او که در آي دي ها متفاوت شما، به شما گفته است جمع بندي و آناليز کنيد. همچنين در مورد پروفايلش سئوالاتي بکنيد. چرا تکميل نکرديد؟ چرا اين آي دي را انتخاب کرديد؟ چرا عکس واقعي خود را در آن نگذاشته ايد؟ چرا به سرگرمي هاي خاصي علاقه داريد؟....

 

 

10– اگر به شما پيشنهاد ازدواج داد، نظرش را در مورد ملاقات حضوري وي با پدرتان، برادرتان و خانواده اتان در منزل شما، جويا شويد. (با اين مسئله او را چک کنيد تا چه اندازه جدي و مصمم است – در صورت مخالفت؛ دلايل او را با ساير بهانه تراشي ها و دليل تراشي هايي که از او به دست آوريد جمعبندي و تحليل نمائيد)

 

 

11- مراحل فوق نبايد پشت سر هم و سريع سپري شود و به زمان نياز دارد. اگر تمام اين مراحل با موفقيت طي شده است، او مي تواند صرفا يک خواستگار بالقوه براي شما باشد. مسئله ازدواج را به صورت صريح و شفاف با او بيان نمائيد. در اينجا تاکيد روي مراسم سنتي صرفا به خاطر اينست که ارتباط مجازي شما به ارتباط واقعي و دقيق تري تبديل شوند و فرايند به صورت عميق تري دنبال شود.

 

 

12– طي مراحل فوق به معناي شناخت فرد مذکور نيست. لذا براي انتخاب او به همسري بايد شروع به بررسي و شناخت او در خارج از دنياي مجازي نمائيد که خود بحث نسبتا مفصلي هست. در اين مورد اگر اطلاعات بيشتري لازم داريد مي توانيد به مراکز مشاوره مراجعه نمائيد.

منبع : همدردي

shiva & hasan بازدید : 159 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

قدرت برنامه ریزی زندگی و هدف گذاری برای پیشرفت زندگی مشترک، یکی از مهم ترین توانمندی هایی است که باید قبل از شروع زندگی مشترک آن را کسب کنید. این ویژگی به خصوص برای مردان که سیاست گذاران اصلی زندگی هستند، نقش مهمی دارد.

 



برای رسیدن به این توانایی شما نیازمند اعتماد به نفس هستید. اعتماد به نفس به باور و احساس درونی فرد نسبت به توانایی ها،‌ شایستگی ها،‌ لیاقت و ... خود گفته می شود. به بیان ساده تر اعتماد به نفس عبارت است از احساس اطمینان فرد نسبت به خود.

 

 

اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه می دهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشد. افراد با اعتماد به نفس به توانایی هایشان اعتماد دارند، به راحتی قادر به برنامه ریزی و كنترل زندگیشان هستند، قدرت ریسك دارند و اگر با شكست مواجه شوند، دیدگاه مثبتشان را حفظ كرده و همچنان خود را قبول دارند.

 

 

اما فردی كه اعتماد به نفس پایینی دارد دارای ویژگی های خاصی است كه زندگی زناشویی را دچار مشك می كند.

 

 

ویژگی های افراد دارای اعتماد به نفس پایین

 

 

-چون خود را دست کم میگیرند و به خود اعتقاد ندارند قادر به تصمیم گیری در مسائل مهم و غیرمهم زندگی شان نیستند و معمولاً تصمیم گیری هایشان را بر عهده اطرافیان می گذارند.

 

-این افراد به دلیل عدم مسئولیت پذیری، دیگران را مسئول مشكلات و كمبودهایشان می دانند.

 

-همیشه احساس می کنند قربانی رفتار دیگران هستند.

 

-آنها برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به تایید و تمجید دیگران وابسته هستند.

 

-اما هرگز تعریف و تمجید اطرافیان را جدی نگرفته و خود را سزاوار آن نمی دانند. گاه حتی گمان می كنند كه دیگران با این تعاریف قصد مسخره كردن آنها را دارند.

 

-قادر به انتقال درست احساسات، عقاید و نظرات خود به دیگران نمی باشند به همین دلیل مدام اطرافیان به خصوص همسرشان را متهم می كنند كه او را نمی فهمد و درك نمی كند.

 

-این افراد معمولاً به همسر خود بدبین هستند.

 

-در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه درست یا نادرست) بسیار آسیب پذیر، حساس و شكننده اند.

 

-از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.

 

-قادر به «نه» گفتن نیستند به همین دلیل میزان دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی آنها بسیار زیاد است.

 

-معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند زیرا از شکست به شدت هراس دارند.

 

-معمولاً دچار افسردگی،‌ عصبانیت و پرخاشگری می شوند.

 

-برخی از آنها سعی می كنند كه كمبود اعتماد به نفسشان را پشت نقاب گستاخی و پررویی پنهان نمایند.

 

 

راه های بررسی میزان اعتماد به نفس در خواستگار

 

 

1.پرسیدن برخی از سوالات در جلسات خواستگاری برای محك میزان اعتماد به نفس فرد مقابل.

 

- نظر شما در مورد خودتان چیست؟ یا به چه چیزی بیش از هر چیز دیگر در زندگی خود افتخار می کنید؟ (توجه كنید كه آیا در پاسخ به سوال شما از آنچه هست و دارد راضی است یا نه. زیرا عزت نفس حقیقی به انسان حس استواری و قدرت درونی می بخشد.)

 

- تا به حال چه کارهایی انجام داده اید که نشانگر عشق و توجه شما نسبت به خودتان باشد؟

 

- آیا تا به حال در زندگی تان ریسك كرده اید؟ كجاها؟

 

-نگرش شما در مورد زندگی چیست؟ (افرادی كه دارای اعتماد به نفس پایین هستند خود را قربانی می دانند و به زندگی بد و سیاه می نگرند.)

 


2. توجه به رفتارها و حركات فرد مقابل در رفت و آمدهای قبل و یا حتی پس از عقد.

 

 

راه دیگر پی بردن به احساس فرد به خود (میزان اعتماد به نفس) این است که به رفتارها و حركاتش دقت کنید. مثلاً توجه كنید كه چقدر به ظاهر خود می رسد،‌ چگونه از جسم و سلامتی خود محافظت می كند،‌ چه غذاهایی می خورد و...

 

تمامی این موارد انعکاس هایی از اعتماد به نفس هستند. کسی که با خود بد رفتار می کند، برایش اهمیتی ندارد که با شما نیز بد رفتار کند.


منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 102 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

نوجوانان در سنين بلوغ، تحت فشارهاي عاطفي و هيجاني زيادي قرار دارند. در اين دوره، نوجوانان به طور طبيعي گرايش به مظاهر نو دارند و در مورد ظاهر، مدل مو و انتخاب پوشش با والدين خود اختلاف دارند. اين نوع گرايشات طبيعي، از عوارض دوران بلوغ است که اگر والدين برخورد درستي با آن داشته باشند، با گذشت زمان تعديل مي شود. متاسفانه به دليل فشارها و محدوديت هايي که والدين بر فرزندان خود اعمال مي کنند " تب دوره نوجواني" در آنها نهادينه شده و والدين و فرزندان وارد يک دوره طولاني لجاجت مي شوند. خانواده ها اطلاع چنداني از شرايط دوران بلوغ ندارند و با ظهور علايم دوران بلوغ در فرزندان خود ، دچار ترس شده و به محدود سازي فرزندان خود مي پردازند.

 

 

اين شرايط ، باعث مي شود که تعارض بين والدين و فرزندان زياد شده و نوجوان از لحاظ عاطفي تحت فشار شديدي قرار گيرد. نوجوان در اين صورت، براي ارضاي نيازهاي رواني خود به اجتماع کشيده مي شود و با اولين ابراز محبت، احساس "عاشق شدن" در او شکل مي گيرد و فکر مي کند کسي پيدا شده که او را مي فهمد و تاييد مي کند. در اين مقاله قصد داريم عوارض اين هيجانات دوران بلوغ را مورد بررسي قرار دهيم:

 

 

پشيماني از قول و قرار ازدواج

 

 

از عوارض عشق هاي دوران بلوغ، رد و بدل شدن قول و قرار ازدواج بين دختر و پسر است.برخي از نوجوانان تحت تاثير هيجانات روحي دوران بلوغ، نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج مي دهند; اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعديل هيجانات روحي، به اين نتيجه مي رسند که تصميم غلطي گرفته اند ; اما به دليل قولي که به هم داده اند ، قادر به جدايي نبوده و مجبور به ازدواج مي شوند. اين احساس تعهد در دختران بيشتر ديده مي شود. در اين حالت، آنها فکر مي کنند که در صورت پايان رابطه، اگر طرف مقابل دچار مشکلي شود ، مسئوليتش با آنهاست و دچار عذاب وجدان مي شوند.

 

 

روان شناسان معتقدند که "بي تجربگي و سادگي نوجوانان در روابط اجتماعي، مشکلاتي در زندگي آينده آنها ايجاد مي کند". مدارک دوستي هاي دوران نوجواني، عکس، نوشته و هدايايي که بين دختر و پسر رد و بدل مي شود، به عنوان تهديدي براي زندگي آينده آنها مطرح است. برخي از نوجوانان با دوست خود عکس مي گيرند و عکس هاي خانوادگي رد و بدل مي کنند. اين عکس ها مورد سو» استفاده قرار گرفته و پس از جدايي، وسيله باج خواهي يکي از طرفين (معمولا پسران) مي شود. بسياري از پسران و دختراني که تجربه اين دوستي ها را دارند ، پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگراني فاش شدن روابط گذشته خود را دارند.

 

 

در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. بدبيني نسبت به همسر آينده و احساس خيانت، از ديگر عوارض دوستي هاي دوران نوجواني است. افرادي که در دوران نوجواني روابطي با جنس مخالف داشته اند، پس از ازدواج به همسر خود شک دارند. حتي اگر دختر و پسر پس از دوستي با هم ازدواج کنند ، نسبت به هم اطمينان لازم را ندارند و همواره ظن به خيانت دارند. آنها فکر مي کنند کسي که حاضر به دوستي با آنها شده ممکن است با ديگران نيز رابطه برقرار کند.

 

 

افسردگي و خودکشي

 

 

افسردگي پس از جدايي و احتمال خودکشي، از ديگر عوارض چنين دوستي هايي است. پس از ايجاد دوستي، به دليل ارتباط مستمر، نوعي حالت وابستگي بين طرفين ايجاد مي شود. در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. در اين شرايط خانواده ها بايد نسبت به شرايط آگاه باشند و تعادل برقرار کنند. برخي از خانواده ها با ايجاد محدوديت بيش از حد و جداسازي فرزندان خود و برخي نيز با دادن آزادي هاي بي حساب و بي منطق به نوجوانان، دچار رفتارهاي افراطي مي شوند.

 

 

اما اگر نوجوان احساس کند که مي تواند براساس معيارها و ضوابط، رابطه اي منطقي با جنس مخالف برقرار کند، دچار عوارض شايع اين روابط نمي شود. گذشته از بي کفايتي و ناآگاهي والدين، شرايط محيطي، تناقضات اجتماعي، افراط و تفريط در مناسبات اجتماعي، به هم ريختگي اوضاع فرهنگي و عدم الگوسازي مناسب براي جوانان در کنار عوارض طبيعي دوران نوجواني، شرايط را براي ايجاد ناهنجاري هاي اجتماعي مهيا کرده و موجب ايجاد مشکلات عاطفي و رواني براي نوجوانان شده است. برخي مطبوعات با بزرگ نمايي حوادث و ناهنجاري هاي اجتماعي، باعث نگراني خانواده ها مي شوند و فضايي نامناسب و آلوده را در ذهن والدين شکل مي دهند.

 

 

در اين صورت والدين براي جلوگيري از انحراف فرزندان، اقدام به محدود سازي آنها کرده و به طور افراطي آنها را از جامعه جدا مي کنند. هميشه اين احتمال وجود دارد که نوجوانان عاشق شوند; اما صرف "دل ستاني" مشکل اين پديده نيست بلکه مشکل اصلي از ناآگاهي والدين و فرزندان از چگونگي ايجاد اين روابط و حد آن ناشي مي شود. در جامعه پيچيده امروز، نمي توان به طور سنتي جوانان را با هم آشنا کرد و بايد به نقش اجتماع در اين زمينه توجه شود. دانشگاه، محيط کار، مناسبات اجتماعي و رفت و آمدهاي خانوادگي، بسترهاي ايجاد ارتباط بين دو جنس مخالف را ايجاد مي کند.

 

 

با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. با توجه به اينکه نوجوانان در اين سنين، نياز به جلب محبت و ابراز وجود دارند، با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. انگيزه سازي، ايجاد خلاقيت و الگوسازي مناسب، نقش مهمي در سرگرم سازي نوجوانان و کاهش ميزان دوستي هاي افراطي در بين آنها دارد.

منبعروزنامه مردم سالاري 

shiva & hasan بازدید : 172 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

دختر و پسرهای زیادی هستند كه گمان می‌كنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج كافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست می‌شود و چشمان 2 طرف را كور می‌كند. اما اگر خود شما یا یکی از نزدیکانتان تا به حال عاشق شده‌باشید اذعان می‌کنید که آدم عاشق خیلی عقلانی تصمیم نمی‌گیرد و خیلی سخت می‌تواند منطقی باشد.

 

در اینجا قصد داریم به شما کمک کنیم حتی اگر عاشق هم هستید چشمانتان را باز کنید و از تمام اشتباهات پیش از ازدواج آگاه شوید.

 

فردا عوض می شود

 

 

این یكی از رایج‌ترین اشتباهات است، خیلی از زوج‌های جوان تنها به این امید با هم ازدواج می‌كنند كه فکر می کنند در آینده یكدیگر را تغییر می دهند. اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشكلات را خواهید داشت. در دوران آشنایی به روحیات، شخصیت، عادت‌ها، مهارت‌های ارتباطی، وضعیت ظاهری فرد مقابل خوب دقت كنید و مطمئن شوید می‌توانید با چنین ویژگی‌هایی راحت كنار بیایید.


عشق در یک نگاه

 

اگر با یک نگاه عاشق شده اید بدانید که این دلیل خوبی برای ادامه دادن احساساتتان نیست. انتخاب شما اشتباه است چون بیشتر بر زیبایی‌‌های ظاهری تاكید دارد تا شخصیت فرد. زیبایی می‌تواند مثل جرقه آتش رابطه را روشن كند ولی تنها یك شخصیت خوب می‌تواند آتش رابطه را روشن نگه دارد. یادتان باشد4 ویژگی شخصیتی وجود دارد كه باید حتما در طرف مقابل چك كنید.

 

الف) فروتنی: آیا این فرد عقیده دارد كه «انجام كار درست» خیلی مهم‌تر از آسایش شخصی است؟

 

ب) مهربانی: آیا این فرد از كمك كردن به دیگران لذت می‌برد؟ چگونه با دیگران برخورد می‌كند؟ آیا سعی می‌كند برای دیگران خوشایند باشد؟ آیا علاقه‌ای به كارهای داوطلبانه و خیرخواهانه دارد؟

 

ج) مسئولیت‌پذیری: تا چه حد می‌توان روی حرف‌های او حساب كرد؟ اگر بگوید كاری را انجام می‌دهد، می‌توان مطمئن بود؟

 

د) خوشحالی: چقدر از خودش راضی است؟ آیا از زندگی‌اش لذت می‌برد؟ آیا به لحاظ عاطفی و هیجانی ثبات دارد؟

 

در نهایت از خودتان بپرسید: دوست دارید بیشتر شبیه این آدم شوید؟ آیا دوست دارید فرزندتان بیشتر شبیه این آدم باشد؟

 

نیازهای شما را درک نمی‌کند

 

زن‌ها و مردان هركدام احتیاجات عاطفی خاصی دارند و معمولا این مردان هستند كه نمی‌توانند این نكته را درك كنند، البته در بعضی از فرهنگ‌ها تلاش بسیاری می‌شود كه به مردان نیازهای عاطفی زنان را یاد دهند و راه خوشحال كردن زنان را بیاموزند.

اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشكلات را خواهید داشت.

 

فقط از او بدتان نمی آید

 

انتخاب شما اشتباه است چون شما او را کاملا نپسندیده اید فقط از سر ناچاری به او رضایت داده اید. از خود بپرسید: «آیا من این فرد را تحسین می‌كنم و به او احترام می‌گذارم؟» دقت كنید چیزهایی كه باید شما را تحت تاثیر قرار دهد ویژگی‌هایی چون خلاقیت، صداقت و راسخ بودن و... است نه عناصر ظاهری و فیزیكی. همچنین از خودتان بپرسید: «آیا من به این فرد اعتماد دارم؟» كه می‌تواند این معنا را داشته‌باشد كه «آیا این فرد به لحاظ عاطفی ثبات دارد؟ آیا می‌توانید با خیال راحت به او تكیه كنید؟»

 

خود سانسوری می کنید

 

انتخاب شما اشتباه است چون نمی توانید به‌راحتی همه چیز را به او بگویید. هر چیز آزاردهنده كوچكی كه برای شما در رابطه وجود داشته ‌باشد باید درباره آن با طرف مقابل صحبت كنید، در طول زندگی ناگزیر مشكلات زندگی بیشتر خواهند شد، شما باید قبل از این‌كه ازدواج کنید، این مورد را بفهمیدآیا می‌توانید اختلافات را به‌راحتی حل كنید و موارد مورد توافق‌تان را به راحتی پیدا كنید؟ هیچ وقت از این نترسید كه فرد مقابل بفهمد چه چیزی شما را آزار می‌دهد. این مورد همچنین می‌تواند نشان دهد شما در مقابل فرد مقابل چقدر آسیب‌پذیر هستید، یادتان باشد كه هرقدر كسی با شما صمیمی‌تر باشد بیشتر می‌تواند به شما آسیب برساند.

 

او آدم کنترل‌گری است

 

انتخاب شما اشتباه است چون شما كسی را انتخاب كرده‌اید كه وقتی با او هستید به لحاظ عاطفی احساس امنیت نمی‌كنید. در این مورد سوالات زیر را از خودتان بپرسید: «آیا هنگامی كه با این فرد هستم احساس آرامش و آسایش می‌كنم؟ آیا واقعا خودم هستم و واقعیات درونی خودم را راحت با او مطرح می‌كنم؟ آیا با بودن با این فرد احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می‌كنم؟» مطمئن شوید با كسی ازدواج می‌كنید كه به شما تمام این احساسات را می‌دهد. حواس‌تان باشد فردی كه مدام بخواهد شما را عوض كرده و تغییر دهد مورد مناسبی برای ازدواج نیست.

 

گروهی دیگر از افراد هم هستند كه ممكن است احساس ناامنی در شما به وجود بیاورند، این‌گونه افراد می‌خواهند تمام زندگی شما را كنترل كنند. رفتارهای كنترل‌گر می‌توانند یك زندگی را به‌راحتی خراب كنند. حواس‌تان باشد كه فرق بزرگی بین كنترل كردن و پیشنهاد دادن وجود دارد. یك پیشنهاد به نفع خود شماست ولی یك رفتار و حرف كنترل‌گر به نفع فرد كنترل‌كننده است.

 

ازدواج می کنم تا از این وضع رها شوم

 

اگر شما ناراحت و افسرده هستید، به احتمال فراوان حتی اگر متاهل هم بشوید باز ناراحت و افسرده خواهید بود، قرار نیست ازدواج مشكلات شخصی، روانی و عاطفی شما را برطرف كند. اگر شما هر مشكلی داشته ‌باشید، ازدواج آن را بزرگ‌تر هم خواهد كرد. اگر شما از خودتان و زندگی‌تان راضی نیستید، مسئولیت آن را قبول كنید و بكوشید كه در همان زمان مجردی با مشكلات بجنگید. در این صورت احتمالا هم خودتان احساس بهتری خواهید داشت و هم همسر آینده شما خوشبخت‌تر خواهد بود.

منبع: برترین ها 

shiva & hasan بازدید : 156 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

در دهه هفتاد و همزمان با دوره تعادل اقتصادی چنان به مشکلات مالی برخوردند که تصمیم گرفتند فرزندانشان و به خصوص دخترانشان را با مطالبات افراطی مالی روانه خانه بخت کنند. آثار این دوره در دهه ۸۰ باعث تغییر رفتار مردان ایرانی شد و آنها اکنون گرایش کمتری به ازدواج در سنین پایین تر دارند و گاهی مجبور می شوند توان مالی و موقعیت خود را بیش از آنچه است، نشان دهند تا بتوانند با فرد موردنظر خود ازدواج کنند (البته این کار غیرقانونی است و از نظر حقوقی مصداق «تدلیس» محسوب می شود). اکنون به ادامه بحث دراین باره می پردازیم.

 

یکی از مهم ترین اصول در دوره نامزدی، شفافیت در امور مالی است. لازم است هر دو طرف در این حوزه ها با شفافیت و صراحت با هم صحبت کنند:

 

۱. شغل فعلی

 

۲. میزان درآمد واقعی فعلی

 

۳. هرگونه تغییر احتمالی در درآمد در آینده

 

۴. انتظارات مالی ای که طرفین چه در دوره نامزدی و چه پس از عروسی از همدیگر دارند.

 

۵. هرگونه برنامه یا طرح مالی برای آینده از قبیل سرمایه گذاری و... که مستلزم صبر، تحمل و استقامت زوج در آینده باشد.

 

این مذاکره ها بهتر است در روزهای اول آشنایی انجام نشود و به زمانی موکول شود که دختر و پسر شناخت بیشتری از هم پیدا کرده اند و اعتماد متقابل شکل گرفته است. اگر یکی از طرفین سخنانش را با بحث های مادی و اقتصادی آغاز کرد، باید بلافاصله مذاکره را قطع و او را به نزدیک ترین بنگاه راهنمایی کرد زیرا جای معامله، در بنگاه معاملات ملکی است.

 

● قرارداد مالی

 

عروس و داماد آینده، باید پس از کسب اطمینان و برقرارشدن یک رابطه عاطفی مناسب، درباره هزینه های رایج در دوره نامزدی، هزینه های عروسی و محل تامین آنها به توافق برسند و در مورد مذاکرات خانواده های خود درباره میزان مهریه و نحوه برگزاری مراسم عروسی و هزینه های آن با هم صحبت کنند. دختر و پسر نباید وظیفه مذاکره مستقیم در این موارد را به پدر و مادرشان بسپارند، چون این بخشی از مسوولیت مرد و زنی است که بلوغ عاطفی و اجتماعی لازم را برای ازدواج پیدا کرده اند. یعنی برخلاف باورهای قدیمی، اگر قرار باشد پسری منتظر شود تا پدرش همه کارها را انجام دهد یعنی هنوز برای ازدواج آمادگی لازم را ندارد. هریک از دختر و پسر باید جداگانه با پدر و مادر خود براساس توانایی های مالی، هنجارهای فرهنگی، قومی و خانوادگی به توافق برسند و بعد خودشان با یکدیگر مذاکره کنند. بارها دیده شده است که باوجود توافق های اولیه دختر و پسر قبل از مراسم بله برون،یکی از بزرگ ترها به طور غیرمترقبه و با دیدگاه فرصت طلبانه یا دلسوزانه موضوع یا عدد جدیدی را مطرح می کند که باعث ایجاد تنش و اختلاف می شود.

 

● رفتار مالی خانواده ها

 

بسیار مهم است که نامزدها در طول دوره نامزدی، وضعیت مالی خانواده طرف مقابل را در نظر بگیرند زیرا اختلاف شدید سطح مالی و اقتصادی، احتمال بروز تنش و تعارض را در زندگی آینده زوج بسیار بالا می برد و احتمال طلاق را افزایش می دهد. همچنین ممکن است باوجود وضعیت مالی مشابه خانواده ها، رفتارهای مالی دو خانواده متفاوت باشد مثلا هر دو خانواده بسیار مرفه باشند و سطح اقتصادی یکسانی داشته باشند اما یکی از خانواده ها معتقد به حسابگری مفرط در خرج کردن باشد و خانواده دیگر، اهل بریز و بپاش و ولخرجی. این نگرش های متفاوت در درجه اول در دوره نامزدی و مراسم نامزدی و عروسی تاثیر می گذارد و اختلاف هایی به وجود می آورد که ممکن است خفیف و گذرا یا شدید و عمقی باشد. از طرف دیگر، وقتی دو آدم تربیت هایی با این همه تفاوت داشته باشند و قرار باشد با هم زیر یک سقف زندگی کنند، ممکن است در ساده ترین مسایل مالی دچار اختلاف شوند.

 

● تفاوت رفتار مالی از زوجین

 

▪ دختران و پسرانی که می خواهند با هم ازدواج کنند، باید به رفتارهای مالی طرف مقابلشان دقت کنند، مثلا اینکه طرف مقابل درخواست ها و توقع های مفرط و غیرمنطقی مالی از طرف مقابلش دارد؟

 

▪ آیا حاضر است برای رسیدن به این اهداف مالی، هر روز بحث و دعوا و ناراحتی راه بیندازد؟

 

▪ آیا مرد هنوز تمایل دارد که پول هایش را با الگوی دوره مجردی صرف دوستان یا هزینه های شخصی دیگر کند یا به بلوغی رسیده است که بداند اکنون ▪ مسوولیت یک زندگی دو نفره را برعهده دارد؟

 

▪ آیا طرف مقابل خسیس است یا ولخرج؟

 

▪ زندگی یک فرد خسیس با یک فرد ولخرج مشکلات زیادی در پی خواهد داشت.

 

▪ آیا یکی از طرفین خود را متعهد می داند برخی هزینه های خانواده اش را تامین کند؟ دیدگاه همسر درباره این هزینه ها چیست؟ همسر نباید صرفا براساس عشق و علاقه، این تعهدات را چشم بسته بپذیرد چون این خطر وجود دارد که مدتی پس از شروع زندگی تازه، یادش بیفتد که این هزینه ها و تعهدات را قبول ندارد.

shiva & hasan بازدید : 170 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

دختر و پسرهای زیادی هستند كه گمان می‌كنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج كافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست می‌شود و چشمان 2 طرف را كور می‌كند. اما اگر خود شما یا یکی از نزدیکانتان تا به حال عاشق شده‌باشید اذعان می‌کنید که آدم عاشق خیلی عقلانی تصمیم نمی‌گیرد و خیلی سخت می‌تواند منطقی باشد.

 

در اینجا قصد داریم به شما کمک کنیم حتی اگر عاشق هم هستید چشمانتان را باز کنید و از تمام اشتباهات پیش از ازدواج آگاه شوید.

 

فردا عوض می شود

 

 

این یكی از رایج‌ترین اشتباهات است، خیلی از زوج‌های جوان تنها به این امید با هم ازدواج می‌كنند كه فکر می کنند در آینده یكدیگر را تغییر می دهند. اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشكلات را خواهید داشت. در دوران آشنایی به روحیات، شخصیت، عادت‌ها، مهارت‌های ارتباطی، وضعیت ظاهری فرد مقابل خوب دقت كنید و مطمئن شوید می‌توانید با چنین ویژگی‌هایی راحت كنار بیایید.

 

عشق در یک نگاه

 

اگر با یک نگاه عاشق شده اید بدانید که این دلیل خوبی برای ادامه دادن احساساتتان نیست. انتخاب شما اشتباه است چون بیشتر بر زیبایی‌‌های ظاهری تاكید دارد تا شخصیت فرد. زیبایی می‌تواند مثل جرقه آتش رابطه را روشن كند ولی تنها یك شخصیت خوب می‌تواند آتش رابطه را روشن نگه دارد. یادتان باشد4 ویژگی شخصیتی وجود دارد كه باید حتما در طرف مقابل چك كنید.

 

الف) فروتنی: آیا این فرد عقیده دارد كه «انجام كار درست» خیلی مهم‌تر از آسایش شخصی است؟

 

ب) مهربانی: آیا این فرد از كمك كردن به دیگران لذت می‌برد؟ چگونه با دیگران برخورد می‌كند؟ آیا سعی می‌كند برای دیگران خوشایند باشد؟ آیا علاقه‌ای به كارهای داوطلبانه و خیرخواهانه دارد؟

 

ج) مسئولیت‌پذیری: تا چه حد می‌توان روی حرف‌های او حساب كرد؟ اگر بگوید كاری را انجام می‌دهد، می‌توان مطمئن بود؟

 

د) خوشحالی: چقدر از خودش راضی است؟ آیا از زندگی‌اش لذت می‌برد؟ آیا به لحاظ عاطفی و هیجانی ثبات دارد؟

 

در نهایت از خودتان بپرسید: دوست دارید بیشتر شبیه این آدم شوید؟ آیا دوست دارید فرزندتان بیشتر شبیه این آدم باشد؟

 

نیازهای شما را درک نمی‌کند

 

زن‌ها و مردان هركدام احتیاجات عاطفی خاصی دارند و معمولا این مردان هستند كه نمی‌توانند این نكته را درك كنند، البته در بعضی از فرهنگ‌ها تلاش بسیاری می‌شود كه به مردان نیازهای عاطفی زنان را یاد دهند و راه خوشحال كردن زنان را بیاموزند.

اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشكلات را خواهید داشت.

 

فقط از او بدتان نمی آید

 

انتخاب شما اشتباه است چون شما او را کاملا نپسندیده اید فقط از سر ناچاری به او رضایت داده اید. از خود بپرسید: «آیا من این فرد را تحسین می‌كنم و به او احترام می‌گذارم؟» دقت كنید چیزهایی كه باید شما را تحت تاثیر قرار دهد ویژگی‌هایی چون خلاقیت، صداقت و راسخ بودن و... است نه عناصر ظاهری و فیزیكی. همچنین از خودتان بپرسید: «آیا من به این فرد اعتماد دارم؟» كه می‌تواند این معنا را داشته‌باشد كه «آیا این فرد به لحاظ عاطفی ثبات دارد؟ آیا می‌توانید با خیال راحت به او تكیه كنید؟»

 

خود سانسوری می کنید

 

انتخاب شما اشتباه است چون نمی توانید به‌راحتی همه چیز را به او بگویید. هر چیز آزاردهنده كوچكی كه برای شما در رابطه وجود داشته ‌باشد باید درباره آن با طرف مقابل صحبت كنید، در طول زندگی ناگزیر مشكلات زندگی بیشتر خواهند شد، شما باید قبل از این‌كه ازدواج کنید، این مورد را بفهمیدآیا می‌توانید اختلافات را به‌راحتی حل كنید و موارد مورد توافق‌تان را به راحتی پیدا كنید؟ هیچ وقت از این نترسید كه فرد مقابل بفهمد چه چیزی شما را آزار می‌دهد. این مورد همچنین می‌تواند نشان دهد شما در مقابل فرد مقابل چقدر آسیب‌پذیر هستید، یادتان باشد كه هرقدر كسی با شما صمیمی‌تر باشد بیشتر می‌تواند به شما آسیب برساند.

 

او آدم کنترل‌گری است

 

انتخاب شما اشتباه است چون شما كسی را انتخاب كرده‌اید كه وقتی با او هستید به لحاظ عاطفی احساس امنیت نمی‌كنید. در این مورد سوالات زیر را از خودتان بپرسید: «آیا هنگامی كه با این فرد هستم احساس آرامش و آسایش می‌كنم؟ آیا واقعا خودم هستم و واقعیات درونی خودم را راحت با او مطرح می‌كنم؟ آیا با بودن با این فرد احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می‌كنم؟» مطمئن شوید با كسی ازدواج می‌كنید كه به شما تمام این احساسات را می‌دهد. حواس‌تان باشد فردی كه مدام بخواهد شما را عوض كرده و تغییر دهد مورد مناسبی برای ازدواج نیست.

 

گروهی دیگر از افراد هم هستند كه ممكن است احساس ناامنی در شما به وجود بیاورند، این‌گونه افراد می‌خواهند تمام زندگی شما را كنترل كنند. رفتارهای كنترل‌گر می‌توانند یك زندگی را به‌راحتی خراب كنند. حواس‌تان باشد كه فرق بزرگی بین كنترل كردن و پیشنهاد دادن وجود دارد. یك پیشنهاد به نفع خود شماست ولی یك رفتار و حرف كنترل‌گر به نفع فرد كنترل‌كننده است.

 

ازدواج می کنم تا از این وضع رها شوم

 

اگر شما ناراحت و افسرده هستید، به احتمال فراوان حتی اگر متاهل هم بشوید باز ناراحت و افسرده خواهید بود، قرار نیست ازدواج مشكلات شخصی، روانی و عاطفی شما را برطرف كند. اگر شما هر مشكلی داشته ‌باشید، ازدواج آن را بزرگ‌تر هم خواهد كرد. اگر شما از خودتان و زندگی‌تان راضی نیستید، مسئولیت آن را قبول كنید و بكوشید كه در همان زمان مجردی با مشكلات بجنگید. در این صورت احتمالا هم خودتان احساس بهتری خواهید داشت و هم همسر آینده شما خوشبخت‌تر خواهد بود.

منبع: برترین ها 

shiva & hasan بازدید : 141 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

قدرت برنامه ریزی زندگی و هدف گذاری برای پیشرفت زندگی مشترک، یکی از مهم ترین توانمندی هایی است که باید قبل از شروع زندگی مشترک آن را کسب کنید. این ویژگی به خصوص برای مردان که سیاست گذاران اصلی زندگی هستند، نقش مهمی دارد.

 



برای رسیدن به این توانایی شما نیازمند اعتماد به نفس هستید. اعتماد به نفس به باور و احساس درونی فرد نسبت به توانایی ها،‌ شایستگی ها،‌ لیاقت و ... خود گفته می شود. به بیان ساده تر اعتماد به نفس عبارت است از احساس اطمینان فرد نسبت به خود.

 

 

اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه می دهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشد. افراد با اعتماد به نفس به توانایی هایشان اعتماد دارند، به راحتی قادر به برنامه ریزی و كنترل زندگیشان هستند، قدرت ریسك دارند و اگر با شكست مواجه شوند، دیدگاه مثبتشان را حفظ كرده و همچنان خود را قبول دارند.

 

 

اما فردی كه اعتماد به نفس پایینی دارد دارای ویژگی های خاصی است كه زندگی زناشویی را دچار مشك می كند.

 

 

ویژگی های افراد دارای اعتماد به نفس پایین

 

 

-چون خود را دست کم میگیرند و به خود اعتقاد ندارند قادر به تصمیم گیری در مسائل مهم و غیرمهم زندگی شان نیستند و معمولاً تصمیم گیری هایشان را بر عهده اطرافیان می گذارند.

 

-این افراد به دلیل عدم مسئولیت پذیری، دیگران را مسئول مشكلات و كمبودهایشان می دانند.

 

-همیشه احساس می کنند قربانی رفتار دیگران هستند.

 

-آنها برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به تایید و تمجید دیگران وابسته هستند.

 

-اما هرگز تعریف و تمجید اطرافیان را جدی نگرفته و خود را سزاوار آن نمی دانند. گاه حتی گمان می كنند كه دیگران با این تعاریف قصد مسخره كردن آنها را دارند.

 

-قادر به انتقال درست احساسات، عقاید و نظرات خود به دیگران نمی باشند به همین دلیل مدام اطرافیان به خصوص همسرشان را متهم می كنند كه او را نمی فهمد و درك نمی كند.

 

-این افراد معمولاً به همسر خود بدبین هستند.

 

-در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه درست یا نادرست) بسیار آسیب پذیر، حساس و شكننده اند.

 

-از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.

 

-قادر به «نه» گفتن نیستند به همین دلیل میزان دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی آنها بسیار زیاد است.

 

-معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند زیرا از شکست به شدت هراس دارند.

 

-معمولاً دچار افسردگی،‌ عصبانیت و پرخاشگری می شوند.

 

-برخی از آنها سعی می كنند كه كمبود اعتماد به نفسشان را پشت نقاب گستاخی و پررویی پنهان نمایند.

 

 

راه های بررسی میزان اعتماد به نفس در خواستگار

 

 

1.پرسیدن برخی از سوالات در جلسات خواستگاری برای محك میزان اعتماد به نفس فرد مقابل.

 

- نظر شما در مورد خودتان چیست؟ یا به چه چیزی بیش از هر چیز دیگر در زندگی خود افتخار می کنید؟ (توجه كنید كه آیا در پاسخ به سوال شما از آنچه هست و دارد راضی است یا نه. زیرا عزت نفس حقیقی به انسان حس استواری و قدرت درونی می بخشد.)

 

- تا به حال چه کارهایی انجام داده اید که نشانگر عشق و توجه شما نسبت به خودتان باشد؟

 

- آیا تا به حال در زندگی تان ریسك كرده اید؟ كجاها؟

 

-نگرش شما در مورد زندگی چیست؟ (افرادی كه دارای اعتماد به نفس پایین هستند خود را قربانی می دانند و به زندگی بد و سیاه می نگرند.)

 

 

2. توجه به رفتارها و حركات فرد مقابل در رفت و آمدهای قبل و یا حتی پس از عقد.

 

 

راه دیگر پی بردن به احساس فرد به خود (میزان اعتماد به نفس) این است که به رفتارها و حركاتش دقت کنید. مثلاً توجه كنید كه چقدر به ظاهر خود می رسد،‌ چگونه از جسم و سلامتی خود محافظت می كند،‌ چه غذاهایی می خورد و...

 

تمامی این موارد انعکاس هایی از اعتماد به نفس هستند. کسی که با خود بد رفتار می کند، برایش اهمیتی ندارد که با شما نیز بد رفتار کند.

shiva & hasan بازدید : 210 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

چرا او را به عنوان همسر آینده تان انتخاب كردید؟ این سوالی است كه اغلب اوقات دیگران و یا حتی خودِ فرد از خودش می پرسد. یقیناً هر فردی برای انتخاب نامزد خود دلایل متعددی دارد ولی برخی از امور در این انتخاب مهم بسیار تاثیرگذار می باشند كه در ذیل به آنها اشاره می شود.

 

انتخاب همسر  

 

1. جذابیت  

 

معمولاً یكی از مهمترین عنصرهای محرک برای انتخاب همسر جذابیت فرد مقابل است. جذابیت در چند آیتم تعریف می شود:  

 

- جذابیت ظاهری: متاسفانه بسیاری زیبایی را یكی از مهمترین معیارهای انتخاب همسر می دانند. برای این گروه زیبایی ظاهری بسیار مهمتر از زیبایی باطن است. باید توجه داشت كه زیبا بودن همسر در حد متعادل و معقول نه تنها ایرادی ندارد كه لازم نیز می باشد اما انتظار داشتن همسری بسیار زیبا دور از عقل به نظر می رسد. در واقع فردی برای ازدواج با شما مناسب است که از نظر زیبایی در حد شما باشد؛ نه بیشتر نه كمتر.    

 

-جذابیت شخصیتی: معمولاً افرادی كه از نظر شخصیتی گرم، مهربان، مدیر و با کفایت، خوش تیپ،‌سخن ورز و... هستند بیشتر مورد توجه و انتخاب دیگران قرار می گیرند.  

   

-جذابیت اجتماعی: جذابیت اجتماعی آیتم های طبقه اجتماعی، موقعیت اقتصادی، شأن و منزلت اجتماعی، شهرت و اعتبار، اصالت خانوادگی، تحصیلات، شغل و... فرد مقابل را در بر میگیرد. معمولاً افرادی كه دارای جذابیت های اجتماعی بیشتر هستند، بیشتر مورد توجه و انتخاب قرار می گیرند.

   

2. شباهت  

 

عامل مهم دیگر در انتخاب همسر شباهت یا كفویت نام دارد. براین اساس افراد بیشتر مایلند با فردی را به عنوان همسر انتخاب نمایند كه از همه نظر به آنها شبیه است. شباهت شامل اموری چون كفویت در اعتقادات، شخصیت، فرهنگ، سیاست،‌ ظاهر و ... می شود.  

 

3. مجاورت  

 

عامل دیگری كه سبب انتخاب همسر می‌شود مجاورت طرفین در کنار یکدیگر است. براساس تحقیقات برخی از افراد به علت مجاورت در محل سکونت، محل کار و... با یكدیگر آشنا شده و ازدواج می نمایند. در این گزینه نیز اگر به برخی از اصول چون شناخت كامل فرد مقابل،‌تحقیق و... كم توجهی شود احتمال اشتباه و خطا در ازدواج بسیار زیاد می شود.  

 

در نگرش تضاد، شخص معتقد است كه باید با کسی ازدواج کند که خصوصیات و ویژگی هایش متضاد با خصوصیات او است زیرا در این صورت می‏توانند کامل کننده ضعف ها و قوت های یکدیگر باشند و زندگی كاملی تشكیل دهند

 

4. تفاوت  

 

یکی دیگر از علل آشنایی و انتخاب همسر «تضاد و تفاوت» افراد با یکدیگر است. در این نگرش شخص معتقد است كه باید با کسی ازدواج کند که خصوصیات و ویژگی هایش متضاد با خصوصیات او است زیرا در این صورت می‏توانند کامل کننده ضعف ها و قوت های یکدیگر باشند و زندگی كاملی تشكیل دهند. پس در این نوع ازدواج فرد با كسی ازدواج می كند كه نداشته های او را جبران می نماید. مثلاً فردی که پر سر و صدا و پر حرف است بیشتر جذب كسی می شود كه کم ‌حرف و بی ‌سر و صدا است.    

 

5. عشق و علاقه  

 

عده ای دیگر براساس عشق و علاقه ای كه میان آنها و فرد مقابل حاصل شده است،‌ همسر بر می گزینند. آنها معتقدند تنها در صورتی خوشبخت می شوند كه با فرد مورد علاقه شان ازدواج نمایند. عشق و علاقه به فرد مقابل برای موفقیت در زندگی لازم است به شرطی كه در حد معقول باشد و عشق زیاد باعث كوری و كری فرد شده و اجازه تشخیص و شناخت بدی ها و كاستی های فرد مقابل را نمی دهد.          

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 230 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

کسانی که در غم اندوه به هم خوردن رابطه یی هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقا برعکس آنچه که باید را انجام دهند. به همین خاطر گاهی صدمه ی جبران ناپذیری را به رابطه شان می زنند. در هر فاجعه یی، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است. رابطه ی عاطفی شما هم از این امر مستثنی نیست. زن ها دنبال مردهای قوی هستند که بتوانند از آن ها محافظت کنند و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آن ها اجازه نمی دهند هر کاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند پس اگر می خواهید عشق سابق تان را دوباره به رابطه برگردانید چند اشتباه زیر را مرتکب نشوید.

 

 

با ترک این ده اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزش یک عشق واقعی را دارید.

 

۱) بیش از حد مهربان نباشید

 

نباید این قدر راحت هر چه طرف تان می گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه تان هم خیلی عالی باشد! اینطور در موردش فکر کنید؛ در همه ی داستان های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد. در فیلم جنگ ستارگان، هم آدم های خوب بودند و هم آدم های بد! پس این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسایل می شود و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته کننده خواهد شد. خیلی مهربان و خوب بودن یعنی منفعل، بی اعتماد به خود مضطرب و قابل پیش بینی هستید. یادتان باشد که برای روشن کردن شعله ی آتش، اصطحکاک لازم است پس روی حرف خودتان بایستید.

 

۲) او را مجبور نکنید

 

نمی توانید با یک بحث منطقی رابطه تان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید. اما برای طرف مقابل تان نمی توانید!

 

شما نمی توانید یک نفر را قانع کنید دوست تان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به این طریق عمل نمی کنند. قلب انسان ها واکنشی است. نه منطقی، پس به جای این که با بحث منطقی طرف تان را برگردانید، کارهای دیگری انجام دهید تا قلب او واکنش دهد.

 

۳) التماس نکنید

 

خیلی ها برای نگه داشتن طرف شان دست به عجز و لابه می زنند؛ «خواهش می کنم نرو، هر کاری که بخواهی برایت می کنم...» به هیچ وجه این کار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه ی عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند، اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد. این یعنی به محض این که یک نفر بهتر سر راه او قرار بگیرد، شما را ترک می کند.

 

۴) مرتب هدیه نخرید

 

تا به حال شنیده اید: «عشق من را نمی توانی بخری!» شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، اما برای شما جذابیت نمی خرند. در واقع، حتی می تواند تنفر آور هم باشد. این کار به طرف تان می گوید که شما فکر می کنید به اندازه ی کافی خوب نیستید و نمی توانید روی خوبی های خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خود برای او هدیه می خرید.

 

۵) هر ۵ دقیقه یکبار نگویید «دوستت دارم»

 

افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، این که بخواهید تند و تند به طرف تان بگویید که چقدر برای تان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خسته کردن طرف تان با «دوستت دارم» ها چندان کار رمانتیکی نیست.

 

احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرف تان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید.

 

۶) تفاوت های جنسی را فراموش نکنید

 

خیلی وقت ها افراد نمی توانند نظر جنس مخالف شان را به خود جلب کنند، چون کارهایی انجام می دهند و طوری رفتار می کنند که نظر خودشان و هم جنسان شان را جلب می کند. مردها و زن ها به چیزهای مختلفی جذب می شوند. نمی توانید از چیزهایی که برای خودتان جذاب است برای جلب توجه جنس مخالف استفاده کنید.

 

مثلامردها بیشتر جذب ظاهر زن ها می شوند.در حالی که برای زن ها بیشتر شخصیت مردها مهم است.

 

این به آن معنی نیست که مردها نباید به ظاهرشان برسند یا زن ها نباید سعی کنند آدمهای خوبی باشند. معنی آن این است که باید تلاش تان را بکنید که روی چیزهایی که برای طرف مقابل تان جذاب است بیشتر کار کنید.

 

۷) همه قدرت را به او ندهید

 

طوری رفتار نکنید که اگر طرف تان شما را ترک می کند انگار زندگی تان به پایان رسیده است. این کار همه قدرت را به او می دهد و باعث می شود شما یک بدبخت بیچاره به نظر برسید که هر کس می تواند شما را راحت دور بیندازد. این چیز جالبی نیست و فقط تا زمانی ادامه پیدا می کند که یک فرد جدید از راه برسد. اگر می خواهید طرف تان را برگردانید باید احترام خودتان را نگه دارید.

 

۸) در دام ظاهر و پول نیفتید

 

فرهنگ ما طوری است که همه تصور می کنند ظاهر و پول برای همه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما واقعیت این است که مردم ما با این قدر کوته بین نیستند، مخصوصاً وقتی رابطه یی نزدیک با طرف مقابل داشته باشید. ظاهر و پول نمی توانند پایه و اساس یک رابطه ی پایدار را بسازند. این ها فقط مثل پرده ی خانه می مانند که بعد از یک مدت کهنه شده و دل صاحبخانه را می زند. بعضی ها اشتباه کرده و می گویند: «فوقش اینقدر پول از دست می دهم، اما باز او را به دست می آورم. نه! باید وارد عمل شوید و برای برگرداندن عشق تان اقدام کنید.

 

۹) اشتباه نشانه ها را درک نکنید

 

وقتی طرف مقابل تان می خواهد برای اصلاح اوضاع به شما فرصتی بدهد، یک نشانه وجود دارد. باید این نشانه ها را درست درک کنید تا دچار اشتباه نشده و به موقع به آن نشانه ها واکنش دهید. این مورد کمی سخت می شود، اما می توانید در مورد رفتارهای انسانی مطالعه کنید. مخصوصاً در مورد دینامیک های مرد و زن و روابط عاشقانه، وقتی اطلاعات تان در این زمینه زیاد شد. آن وقت می توانید با نشان دادن علامت های خاص خودتان، شروع به تأثیر گذاری و گرفتن کنترل هر رابطه یی کنید.

 

۱۰) کمک بگیرید!

 

خیلی ها با اشتباهات مختلفی که پشت سر هم مرتکب می شوند، رابطه شان به طور دردناکی به هم می خورد.

 

در این گونه مواقع اکثر افراد نمی دانند چه باید بکنند، اما اگر وقت بگذارید و کمی در مورد روانشناسی و نیازها و امیال پایه یی انسان مطالعه کنید، می توانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرف تان را به دست آورید. باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید.

 منبع:۷ روز زندگی

shiva & hasan بازدید : 181 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

سفره عقد، آرایشگاه، آتلیه عکاسی، نورپردازی، میز شام و ده ها مورد دیگر باید در یک مجموعه منظم قرار بگیرند تا یک مجلس عروسی درست و حسابی برگزار شود. شاید به یادماندنی ترین شب زندگی هر کسی مراسم عروسی اش باشد؛ مراسمی که تکرار نمی شود و همه دل شان می خواهد به بهترین نحو ممکن برگزار شود البته گاهی رقابت و چشم و هم چشمی هم وجود دارد که کار را سخت تر می کند. 

 

 

● چیزی از قلم نمی افتد

 

طراحی باید خاص و در عین حال متناسب با شخصیت عروس و داماد باشد. این کار فراتر از برگزاری یک مراسم عروسی است. باید در همان جلسات اولیه آشنایی عروس و داماد را با دید روان شناسی تجزیه و تحلیل کرد تا یک فضای دوستانه ایجاد شود. برای موسسات تشریفات که یک شب خاطره انگیز برای عروس و داماد و خانواده های شان بسازند. باید قبل از رسیدن زمان مراسم تمام تلاش مان را بکنیم که در عروس و داماد و خانواده ها احساس آرامش ایجاد کنیم. این آرامش خیلی مهم است چون معمولا قبل از برگزاری چنین مراسم مهمی افراد اصلی استرس دارند و نگران هستند که مشکلی پیش نیاید. برای رسیدن به این آرامش باید به خانواده ها برنامه های دقیق با جزئیات کامل بدهیم تا خیال شان راحت باشد که برگزارکننده مجلس به تمام ریزه کاری ها فکر کرده و چیزی از قلم نیفتاده است. اگر در مجالس حرفه ای حضور داشته باشید می بینید که عروس و داماد و نزدیکان شان با آرامش و اطمینان و مثل مهمان وارد مجلس می شوند.

 

● مدیریت در ۲ موضوع

 

کارها خیلی ساده و با مدیریت پروژه هر مجلس عروسی در ۲بخش انجام می شود. یکی مدیریت وسایل و اقلام است و یکی مدیریت زمان. در بخش اول باید برنامه ریزی کنیم که چه احجام و وسایلی برای دکوراسیون و تزئینات باید به محل برگزاری مجلس منتقل شود مثلا چه گل هایی لازم است، چه تعداد باید روی هر میز قرار بگیرد و چه رنگ هایی باشد. بهتر است همه چیز بیش از آن چیزی باشد که قول داده ایم و کیفیت بهتری هم داشته باشد تا رضایت صاحبان مجلس در حد عالی و ایده آل تامین شود. بخش دوم زمان بندی است. تمام جزئیات مراسم، از آرایشگاه تا فیلم و عکس و زمان مراسم عقد و حتی ساعت شام، چند بار کنترل می شود تا همه چیز منظم باشد و طبق زمان بندی پیش برود.

 

● بهترین مهمان باشید

 

اگر می خواهید در برگزاری یک مجلس باشکوه به عروس و داماد کمک کنید و مهمان خوب و ایده آلی باشید این ۵ نکته را به خاطر بسپارید:

 

● وقت شناس باشید

 

سعی کنید سروقت و راس ساعت درج شده در کارت در مراسم حاضر شوید. عروسی ها معمولا چند ساعتی بیشتر نیست و بخش های مختلفی دارد که باید پشت سر هم انجام شود. تاخیر شما به عنوان مهمان عقد باعث دیرتر شروع شدن مجلس می شود.

 

● در محل تعیین شده بنشینید

 

اگر برگزارکنندگان در کارت، شماره میز شما را تعیین کرده اند در جای مشخص بنشینید. حتما این شماره گذاری براساس آشنایی بیشتر اقوام و دوستان است. اگر هم مراسم جانمایی نشده هر میز و صندلی را که انتخاب می کنید تا پایان همانجا بنشینید.

 

● به موقع با عروس و داماد احوالپرسی کنید

 

قطعا عروس و داماد از حضور شما در مجلس شان خوشحال هستند ولی برنامه های فشرده مانع از احوالپرسی های طولانی با تک تک مهمان ها می شود آن ها را با لبخندی همراهی کنید و احوالپرسی را به ساعات بعد از شام موکول کنید. عکس های یادگاری را هم برای بعد از شام بگذارید.

 

● هدیه بدهید

 

اگر به نامزدی می روید حتما با خود گل ببرید. یک سبد گل یا یک تاج گل با ذکر نام شما برای نامزدی مناسب است. برای مجلس عروسی از قبل به هدیه تان فکر کنید و چیزی تهیه کنید که به کار عروس و داماد بیاید و تا سال ها آن ها را به یاد شما بیندازد. اگر امکان حضور در مراسم را ندارید یک سبد گل با نام خودتان ارسال کنید.

 

● لباس رسمی بپوشید

 

لباس رسمی چنین مجالسی کت و شلوار تیره است. استفاده از کت و شلوار روشن، اسپرت یا کت تک مناسب نیست.

 

● باید پیش بینی نشده ها پیش بینی شود

 

مراسم عروسی یک برنامه پر از ریزه کاری است که هر کدام باید درست سرجای خودش قرار بگیرد تا برآیند کار قابل قبول باشد. یک اشتباه یا اتفاق پیش بینی نشده می تواند همه چیز را به هم بریزد. مثلا ممکن است ناگهان برق قطع شود، ماشین داماد خراب شود یا در ترافیک بماند. موردی داشتیم که ماشین آقای داماد را که اتفاقا یک وکیل بود، صبح روز عروسی دزدیدند. با درایت آقای داماد، ماشین پیدا شد و به مراسم رسید ولی خیلی دیر رسید. ما هم برای این که کل برنامه ها به هم نریزد مراسم عقد را از ابتدای مجلس به انتهای آن یعنی بعد از ۱۲ شب منتقل کردیم و بقیه برنامه ها طبق زمان بندی انجام شد. برای مشتری ها هر دقیقه ارزش دارد. آن ها برای دقیقه ها پول می دهند. اتفاق های غیرقابل پیش بینی همیشه وجود دارد ولی مهم این است که موسسه تشریفات بتواند آن ها را مدیریت کند. راه حل مدیریت بحران این نیست که منتظر بحران شویم؛ باید بتوانیم پیش بینی کنیم و قبل از اینکه اتفاق بیفتد به فکر راه حل آن باشیم. اصلا ذات همین موضوع است که هزینه ها را بالا می برد مثلا اگر برای خنک کردن یک مکان نیاز به یک کولر گازی داشته باشیم، ۳ تا تهیه می کنیم که اگر یکی مشکل پیدا کرد جایگزین داشته باشیم. اصلی ترین ترفند این است که هیچ وقت بیش از یک مراسم در یک روز انجام نشود.

 

● تنوع طلبی کار ما را مشکل کرده

 

در اروپا و ایالات متحده۲ نوع مجلس برگزار می شود. در نوع اول سالن های ویژه برای هر نوع مجلس عروسی پیش بینی شده و آماده است. برگزارکنندگان فقط یک سری کارهای خاص انجام می دهند. نوع دوم برای خاطره انگیز شدن مجلس فضایی مثل یک باغ را انتخاب می کنند که متفاوت باشد و طراح آن را تزئین می کند. کار ما در ایران به سبک دوم آن ها شبیه است. اینجا گاهی مجبوریم یک مخروبه را تحویل بگیریم و برای عروسی آماده کنیم یا مثلا باغ هایی که عروس و داماد انتخاب می کنند هیچ امکاناتی ندارد.

 

حتی باید فکر برقش را هم بکنیم. البته باید بگویم مجالسی که در اینجا برگزار می شود کیفیت بالاتری دارد. نمونه هایی بوده اند که خودشان قضاوت کرده اند، مثلا عروس و دامادی که از انگلستان آمده بودند و عقیده داشتند مراسمی که در ایران برای شان برگزار شده بهتر است یا موردی که برادر عروس بعد از ۴۰ سال از ایالات متحده آمده بود و مجلس ایرانی را بهتر از مجالسی که در آنجا شرکت کرده بود می دانست. در ایران سرعت تغییرات خیلی زیاد است. از ظرف های پذیرایی تا نوع میز و صندلی همه دائما در حال تغییر است و این هزینه ها را افزایش می دهد. در کشورهای دیگر این طور نیست. سال ها از یک نوع میز و صندلی یا سرویس ظرف استفاده می کنند. تنوع طلبی ایرانی ها کار را سخت می کند. امیدوارم به جایی برسیم که سرعت این تغییرات کمتر شود چون هزینه های زیادی به عروس و داماد تحمیل می کند. به نظر من لزوم یک مراسم خوب تغییر نیست. گاهی هم پیش آمده که در خارج از ایران مراسمی را برگزار کرده ایم که البته برای صاحبان مجلس مقرون به صرفه نیست و گران تر در می آید ولی این افراد به این نتیجه رسیده اند که کارهای ایران خاص تر است و حاضرند هزینه کنند. به هر حال در این موارد چیزی که در مراسم های خارج از ایران بیشتر نمود دارد مدیریت است. لازم نیست اکسسوری ها را از اینجا به آنجا ببریم چون همه وسایل مورد نیاز آنجا وجود دارد.

منبع:مجله زندگی ایده آل

shiva & hasan بازدید : 142 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند، مشکلات زیادی در زندگی مشترک شان دارند و به نظر می رسد از همان اول، ازدواج شان نادرست بوده است.  

 

در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟ شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع این طور نیست!  

 

مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با ۱۰ وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.  

 

۱ – زیبایی خیره کننده  

 

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!  

 

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.  

 

۲ – پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه  

 

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!  

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!  

 

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟  

 

۳ – شیفتگی و عشق بی اندازه  

 

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!  

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.  

 

اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.  

 

اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.  

 

۴ – احساس تنهایی شدید

 

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.  

 

تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!  

افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.  

 

۵ – عجله  

 

«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟  

 

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.  

 

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!  

 

۶ – سن پایین  

 

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.  

 

این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.  

 

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟  

 

۷ – شناخت ناقص  

 

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.  

 

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.  

 

۸ – بحران روحی  

 

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.  

 

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.  

 

۹ – سرخوشی و هیجان  

 

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!  

 

هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.  

 

در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.  

 

۱۰ – چشم و هم چشمی  

 

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.  

 

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!  

 

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!

منبع:مجله موفقیت

shiva & hasan بازدید : 161 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

آنچه از انسان سرمی زند ، رفتاری است که شخصیت او را نمایان می سازد . " رفتار " انسان ، آینه ای است از درونیات و ویژگی های شخصیتی او . حال آنکه چگونه رفتار نمائیم و از چه رفتارهایی حذر نمائیم ، موضوع مورد بحث در این مقاله می باشد . برآنیم تا در این مجال ، ساختارهای صحیح روابط انسانی به خصوص اصول و ضوابط مهم و برجسته در رابطه ی بین دختران و پسران را مورد بررسی قرار دهیم .

 

 

برخورد مبتنی برشناخت و احترام متقابل

 

انسانی كه برای انسانیت و شأن خود ارزش والایی قائل است، روابطش را با دیگران به گونه ای تنظیم می كند كه در آن احترام متقابل و ارزش گذاری متعالی و متعامل رعایت شده باشد.

 

چنین برخوردی زمانی ایجاد می شود كه انسان به نیازهای روانی خود در كنار نیازهای زیستی خویش توجه داشته باشد و نوع برخورد او با دیگران، بیشتر از سطوح بالاتر نیازها نشأت گرفته باشد. این نوع برخوردِ احترام آمیز، به دور از پرخاشگری، به دور از نیات سود جویانه و اندیشه های مبتنی بر سوء استفاده انجام می گیرد.

 

برخورد مبتنی بر حیا، نه شرم و خجالت

 

بهتر است در ابتدا به تفاوت دو اصطلاح " شرم " و " حیا " بپردازیم. شرم كه بیشتر مترادف با خجالت كشیدن و یا كناره گیری كردن است، اصطلاحی است ناظر بر ناتوانی انسان در یك برخورد اجتماعی. فردی كه دچار شرم است، در یك موقعیت اجتماعی خاص نمی تواند رفتار مناسب و مطلوب از خود نشان دهد.

 

اصطلاح دیگر حیاست. حیا ، یك صفت پسندیده اخلاقی است و آن عبارت است از خویشتنداری ارادی فرد در انجام اعمالی كه خلاف قاعده و شأن شرعی و عرفی باشد.

 

حیا در حقیقت نوعی توانایی است، در حالی كه شرم یا خجالت، نوعی ناتوانی به شمار می آید. انسان وقتی می باید سخنی را در مقابل جمعی بگوید، ولی خود را ناتوان از بیان آن می یابد، دچار شرم است؛ در حالی كه وقتی انسان تمایل دارد مثلاً نسبت به بزرگتر خویش از جمله پدر، مادر، معلم و یا مربی خود رفتاری مبتنی بر بی حرمتی نشان دهد و از عهده انجام چنین كاری نیز برمی آید، ولی به دلیل داشتن صفت حیا خویشتن داری كرده، آن را انجام نمی دهد، نوعی توانایی و قدرت را از خود به نمایش گذاشته است. با این توصیف می باید برخورد مبتنی بر شرم و برخورد مبتنی برحیا با جنس مخالف را از یكدیگر تفكیك كنیم. برخورد مبتنی بر شرم برخوردی از روی ناتوانی است، در حالی كه برخورد مبتنی برحیا، برخوردی خویشتندارانه و ارادی است.

 

كسانی هستند كه در مقابل جنس مخالف دچار خجالت زدگی شده، از خود شرم افراطی نشان می دهند؛ دسته ای دیگر انواع برخوردهای اجتماعی بین دو جنس را می سازند. پسری كه به هنگام مواجهه با جنس مخالف دست و پای خود را گم می كند و نمی تواند بر اعصاب خود مسلط شود و یا دختری كه در مواجهه با جنس مخالف توانایی برخورد صحیح كلامی را از دست می دهد و نمی تواند مطالب را به درستی و مبتنی بر تفكر بیان نماید، مصداق چنین برخوردی هستند. چنین فرد یا افرادی از این ناتوانی به نوعی دچار آسیب خواهند شد.


برخوردی به دور از اضطراب و هیجان

 

این نوع برخورد به صور مختلف مانند عصبانیت، سرخ شدن و بالارفتن ضربان قلب، عجولانه رفتار كردن و رفتار مبتنی بر ترس و یا خوشحالی افراطی دیده می شود. هیجان كه یك حالت برانگیختگی روانی است شامل تمامی مواردی كه نام بردیم اعم از ترس، خوشحالی، عصبانیت، عجله و امثال این هاست.

 

هر چند كه هیجانات اجزای لاینفك رفتار انسانی هستند ، ولی باید برای اتخاذ تصمیم صحیح و نشان دادن رفتار مناسب ، تحت كنترل در آیند.

 

برخورد با جنس مخالف به شكل هیجان زده، می تواند تصمیم گیری و نیز انجام اعمال صحیح ما را تحت الشعاع خود قرار دهد. به طور كلی، توصیه روان شناسان به انسان، كنترل هیجان ها و حفظ خونسردی در تمامی موقعیت های زندگی است. این توصیه، از رفتار اجتماعی ما با جنس مخالف نیز جدا نیست.

 

برخوردی به دور از پرخاشگری

 

پرخاشگری ، تمایل و یا عمل فرد است در جهت آسیب زدن به یك شیء و یا شخص دیگر. برخی از برخوردهای بین دو جنس در جامعه ی ما از نوع برخوردهای پرخاشگرانه است.

 

پسری كه برای نشان دادن توجه خود به یك دختر، با موتور و یا ماشین از كنار او به سرعت می گذرد و او را دچار ترس می كند ، نشانگر رفتارهای پرخاشگرانه است. پرخاشگری نسبت به جنس مخالف می تواند مشكلاتی را در زندگی آتی انسان ایجاد كند.

 

دوستی دختر و پسر

 

پرخاشگری كه سرچشمه ی آن یك تمایل درونی برای آسیب زدن می باشد، ممكن است به صورت اعمالی كه به نحوی فرد مقابل را ناراحت می كند و یا می رنجاند و نیز گفتن كلماتی كه به نوعی آزار دهنده است، تجلی داشته باشد.

 

گاهی برخی از افراد ، برخوردهای غیر عادی و ناپخته ای از خود نشان می دهند که به لحاظ فرهنگی، تحول هوشی و تحول شخصیتی، آنان را در سطحی بسیار پایین و مبتذلی قرار می دهد. متلك گویی، ایجاد مزاحمت های خیابانی و یا مزاحمت های تلفنی از جمله این نوع رفتارهای ناپخته است.

 

کناره گیری از معاشرت های افراطی

 

افراط در معاشرت ، معمولاً متأثر از فرهنگ غربی در زمینه ی ارتباط بین دو جنس می باشد . این رابطه بیشتر در میان خانواده هایی دیده می شود كه دارای یك فرهنگ منسجم و اصیل شرقی و اسلامی نیستند. اختلاط بیش از حد بین دختر و پسر پیش از ازدواج ، با توجیهاتی مانند زمینه سازی برای شناخت بهتر دو جنس از یكدیگر ، و یا زمینه سازی برای كسب تجربیات عملی برای انجام یك ازدواج موفق صورت می گیرد.

 

میهمانی ها، جشن تولدها، مراسم مختلف ورزشی و مسافرت های دسته جمعی كه معمولاً بستر و محمل چنین روابطی است، در میان این دسته از افراد به وفور دیده می شود. چنین اعمالی بدون توسل به عناصری از فرهنگ غرب اساساً امكان پذیر نیست و این نكته معمولاً مردم ما را دچار تعارض و آشفتگی می كند، زیرا یك فرهنگ در درون خود دارای انسجام است و ما نمی توانیم فرهنگ را به شكل مخلوط و بدون انسجام و برگرفته از جوامع مختلف به كار گیریم.


برخوردی در چارچوب ضوابط شرعی

 

رابطه دو جنس مخالف باید همواره در چارچوب ضوابط شرعی و با رعایت احکام نورانی شرع باشد . بدین معنا که بسیاری از روابط گسترده و بی حد و مرز شارع مقدس توصیه نمی کند، بلکه همواره زنان و مردان را از ورود به آن محدوده ها پرهیز می دهد . نگاه ، گفت و گو های طولانی مدت بی هدف ، آرایش نامناسب ظاهری ، تماس های بیش از حد متعارف از جمله این موارد است .

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 149 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج مثبت ترین اتفاق زندگی است که گاهی وقت ها به خاطر اشتباهات به ظاهر کوچک به تعویق می افتد و شانس ازدواج را کاهش می دهد. اگر فکر می کنید کم کم دارید به جمع دختران مجرد سخت گیر می پیوندید، این مطلب را بخوانید تا متوجه اشتباهات ناخواسته خود شوید.

 

 

اشتباه شماره 1: ملاک های خود را با شرایط دیگران تعیین می کنند

 

تعجب نکنید هنوز هم بسیارند دخترانی که ملاک ها و معیارهای خود را برای ازدواج از روی چشم و هم چشمی و برای تایید دیگران انتخاب می کنند . به عنوان مثال چنین می گویند: “وای ببین دختران فامیل با چه شرایطی و چه سطح سوادی چه ازدواج هایی کرده اند، آن وقت من با یک شخص کم سواد تر از خودم ازدواج کنم؟ این طوری همیشه احساس حقارت می کنم. مگه من چی کم دارم؟”‌

 

نه تنها دختران بلکه همه جوان ها باید بدانند که هر کس باید به فراخور حال خود معیارهایش را برگزیند. مقایسه خود با دیگران و تعیین ملاک ها باعث می شود تا شما را از واقع بینی دور کند و نتوانید در شرایط خود بهترین انتخاب را داشته باشید.

 

اشتباه شماره 2: تجارب خود از افراد را تعمیم می دهند

 

برخی از دختر ها سعی می کنند دور کلیه خصوصیات رفتاری یک فرد نابهنجار در زندگیشان خطی بکشند و در مواجهه با هر یک از این ویژگی ها در فرد دیگر، نگاهی غیر اصولی به او خود داشته باشند . به عنوان مثال اگر مردی بد اخلاق همراه با اعتقادات دینی را در زندگی اطرافیان خود مشاهده کرده اند و شاهد آسیب های وارده از او به همسرش بوده اند ،تلاش میکنند خواستگاری هر شخص با اعتقادات دینی را رد کنند و به او با نگرشی منفی بنگرند. در حالی که نابهنجاری اخلاقی فرد ربطی رفتارهای دینی او ندارد. اگر چه فرد دیندار باید در کلیه منش های خود اصول دینی را رعایت کند و اخلاق یکی از شاخه های اصلی دین است، اما نداشتن اخلاق مناسب در شخصی مذهبی نشان از زیر سئوال بردن اعتقادات دینی نیست.

 

بارها و بارها مشاهده کرده‌ایم که دختران جوان منتظرند مرد مناسب از آنها خواستگاری کند. اما زمانی که این اتفاق می‌افتد، آنها پا به فرار می‌گذارند و از او دور می‌شوند. به خودتان اجازه بدهید زمینه را برای آشنایی و شناخت برای ازدواج موفق فراهم کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید

 

اشتباه شماره 3: مردان مناسب را نادیده می‌گیرند

 

وقتی یک دختر مجرد باور می‌‌کند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه می‌گذارد. ما به همه کسانی که فکر می‌کنند همه مردان خوب ازدواج کرده‌اند پیشنهاد می‌کنم که این احساس را کنار بگذارند و به جای آن، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند. امید همیشه منشا تلاش و موفقیت است . پس بنا را بر این نگذارید که با ناامیدی آینده خود را بیهوده و یکنواخت تصور کنید.

 

اشتباه شماره 4: آنها پا به فرار می‌گذارند

 

بارها و بارها مشاهده کرده‌ایم که دختران جوان منتظرند مرد مناسب از آنها خواستگاری کند. اما زمانی که این اتفاق می‌افتد، آنها پا به فرار می‌گذارند و از او دور می‌شوند. به خودتان اجازه بدهید زمینه را برای آشنایی و شناخت برای ازدواج موفق فراهم کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید.

 

اشتباه شماره5: اجازه می‌دهند که کار حسابی مشغولشان کند

 

دختران زیادی را می بینید که به شدت در کارشان غرق شده اند و موفقیت در کار را در اولویت همه مسایل دیگر زندگی می دانند. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیت‌های فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با آنها بسته است، چرا که تمام زندگی شان در کار خلاصه می شود. بعضی دختران فکر می‌کنند اگر مردی به آنها علاقه‌مند شده‌ اند، حتما مشکلی در آنها وجود دارد. این افکار باعث می‌شود که مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یک‌بار به آنها فرصت داده باشند تا به خواستگاری بیاید.

 

اشتباه شماره 6: تجربه را به بدبینی تبدیل می کنند

 

برخی دختران تجارب خود را از ازدواج و زندگی دیگران به نوعی بدبینی و احتیاط فوق العاده و غیر ضروری تبدیل می کنند و در انتخاب و ارزیابی طرف مقابل دچار سخت گیری و وسواس می شوند . درست است که کسب تجربه لازم و ضروری است اما قرار نیست به خاطر شنیدن وقایع آزارنده از اطراف دچار استرس در انتخاب باشیم. تیزبینی و زیرکی متعادل برای یک انتخاب مناسب کافی است. لازم نیست از ابتدا با منفی اندیشی مثل یک کارآگاه عمل کنیم.

 

اشتباه شماره 7: آنها باور کرده‌اند که زمان مناسب برای آنها تمام شده است

 

دختران زیادی هستندک به دلیل بالا رفتن سنشان باور دارند که زمان ازدواج و بچه‌دار شدن از آنها گذشته است . درست است که زمان ازدواج و بچه‌دار شدن، پیش‌بینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیش‌بینی است، که البته این نکته مثبتی است.

 

دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج خود را به تاخیر می‌اندازند، اما واقعیت این است که ما هیچ‌وقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم. ما هر لحظه در مناسب‌ترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمی‌کند، اما اگر شما واقعاً می‌خواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمی‌دهد که بچه‌های خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآورده‌شدنی نیست. می‌توانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده‌ دهید.

منبع:آلامتو

shiva & hasan بازدید : 178 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

شما از نظر عاطفی رسیده اید یا خیر؟ آیا می دانید بلوغ عاطفی موجب پیشبرد اهداف و بهبود روابط تان در زندگی می شود؟ بلوغ عاطفی در واقع به معنای رهبری عواطف است به جای اینکه اجازه دهیم عواطف ما را هدایت کنند و طبعاً مشخصه هایی دارد.

 

 

روان شناسان، بلوغ عاطفی را توانایی افراد برای پذیرش اشخاص و مسائل به همان شکلی که هستند و بدون نیاز به تغییر تعریف می کنند فکر ما هر آنچه به او بگوییم باور می کند. بنابراین اگر شما افکار نادرست و منفی را با افکار درست، مثبت و سازگار جایگزین کنید، توانایی هدایت عواطف به طرز چشم گیری افزایش می یابد و این مسئله موجب می شود روابط شما بهبود یابد، احساس شاد بودن کنید، خود را بیشتر دوست داشته باشید و بیشتر به اهداف تان برسید.

 

- ویژگی های افرادی که به بلوغ عاطفی نرسیده اند

 

نیازمند محبت: اشخاصی که بلوغ عاطفی آن ها رشد نیافته، نیازمند محبت و توجه هستند، اما نشانه های ضعف خود را پنهان می کنند و در نشان دادن عواطف خود دچار مشکل می شوند.

 

کج خلق: این افراد انتقاد پذیر نیستند حسودند، کسی را نمی بخشند، خلق و خوی آن ها ثابت نیست و کج خلق هستند.

 

نپذیرفتن واقعیت: کسانی که بلوغ عاطفی ندارند، از ارتباطات گریزان هستند یا آن را تکذیب می کنند و به دنبال سرزنش اشخاص در این موارد هستند.

فرار از واقعیت، بدبینی، عصبانیت و اضطراب و جمله به اشخاص دیگر هنگام ناامیدی نیز از ویژگی های کسانی است که به بلوغ عاطفی نرسیده اند

 

بخشیدن و دریافت نکردن: تمایل به بخشیدن و بی میلی برای دریافت بخشش، از خصوصیات دیگر نابالغان از نظر عاطفی است.

 

نپذیرفتن مسئولیت شخصی: این گروه از تجربیات خود درس نمی گیرند. آن ها معتقدند تجربیات خوب و بد به بخت و اقبال بستگی دارد و کمتر مسئولیت شخصی را بر عهده می گیرند.

 

مضطرب، بدبین و عصبانی: فرار از واقعیت، بدبینی، عصبانیت و اضطراب و جمله به اشخاص دیگر هنگام ناامیدی نیز از ویژگی های کسانی است که به بلوغ عاطفی نرسیده اند.

 

وابسته: اشخاصی که از نظر عاطفی نابالغ اند، وابسته بوده، به آسانی تحت تأثیر قرار می گیرند، تردید دارند و بدون فکر عمل می کنند و مسئولیت عیوب خود را بر عهده نمی گیرند.

 

صحبت کردن بیش از گوش دادن: نابالغان از نظر عاطفی بیش از اینکه گوش بدهند، صحبت می کنند گوش دادن به صحبت های دیگران به درک افکار و دیدگاه های آن ها نیازمند است. اما این اشخاص برای شنیدن دیگران وقت نمی گذارند و همین امر موجب می شود نتوانند به عمق هوشیاری عاطفی خود برسند.

 

همیشه محور و مرکز بودن: این اشخاص دوست دارند همیشه مرکز و محور توجه و تمرکز مکالمات و موضوعات باشند و با این مسئله که محوریت موضوع قرار نگیرند مشکل دارند.

 

- روش هایی برای بهبود بلوغ عاطفی

 

از آنجایی که بلوغ عاطفی تأثیر بسزایی در بهبود روابط و پیشبرد اهداف دارد، اشخاص می توانند با به کار بردن نکات زیر، بلوغ عاطفی خود را بهبود بخشند.

 

1- خود را درک کنید و بپذیرید: از اشخاص مهم در زندگی تان بخواهید در مورد رفتار شما بازخورد ارائه دهند خود را همان گونه که شما را می بینند، ببینید واقعیت را بپذیرید و با آن کنار بیایید.

 

2- خودخواه نباشید: اجتناب از خودخواهی را تمرین کنید و ببینید دیگران چه عکس العملی نشان می دهند. رفتار دیگران را در مقابل خودتان با زمانی که خودخواه نبودید مقایسه کنید. کدام رفتار را ترجیح می دهید.

 

3- راه حل های بر نده- برنده را برای کشمکش با اشخاص پیدا کنید: از تسلط بر دیگران اجتناب کنید. اگر راه حل مسئله ای برای هر دوی شما خوب نیست حتماً برای روابط و زندگی تان هم خوب نیست.

 

4- روابط اجتماعی خود را ارزیابی کنید: دوستان خود را ارزیابی کنید. به موقعیت هایی که بهترین و بدترین را برای شما می آورد، توجه کنید. خود را در معرض افراد و موقعیت هایی قرار دهید که بهترین را برای شما به ارمغان می آورند.

 

5- از تفکرات جادویی پرهیز کنید! تفکر جادویی اعتقاد به این مسئله است که هر چیزی بدون ذره ای تلاش شما اتفاق می افتد. این روند فکری در بچه ها طبیعی است، اما در بزرگسالان روند فکری متناقضی است.

همه ما گاه اشتباه می کنیم و ممکن است رفتاری خودخواهانه از خود نشان دهیم. بعضی مواقع این احساس گناه بر مبنای واقعیت است و مواجهه با آن به ما کمک می کند به فرد بهتری تبدیل شویم. اما برخورد غیرمنطقی با این احساس گناه موجب می شود ما دوباره اشتباه مان را تکرار کنیم

 

6- یاد بگیرید که در دو آسیب را تحمل کنید: درد و آسیب از پیامدهای طبیعی زندگی است، به دلیل این حقیقت ساده که زندگی پر از بالا و پایین و از دست دادن و به دست آوردن است، عواطف ما نیز مستعد آسیب پذیری هستند. چنانچه به آن ها بیش از حد حساسیت نشان دهیم، آسیب پذیرتر می شوند. در واقع در معرض درد و آسیب قرار گرفتن، فرصتی را برای ما به وجود می آورد تا قوی تر شویم و مهارت های کنترل و رویارویی با این آسیب ها را توسعه دهیم.

 

7- با احساس گناه خود روبه رو شوید: همه ما گاه اشتباه می کنیم و ممکن است رفتاری خودخواهانه از خود نشان دهیم. بعضی مواقع این احساس گناه بر مبنای واقعیت است و مواجهه با آن به ما کمک می کند به فرد بهتری تبدیل شویم. اما برخورد غیرمنطقی با این احساس گناه موجب می شود ما دوباره اشتباه مان را تکرار کنیم. پس بهتر است مسئولیت اشتباهمان را بر عهده بگیریم، پشیمانی را در گفتار نشان دهیم و به اصلاح آن اقدام کنیم.

 

8- با خود صادق باشید: بهتر است برای خود این مسئله را روشن کنید که شما چه کسی هستید و از زندگی خود چه می خواهید. همیشه نقاطی در زندگی شما وجود دارند که نیاز به توسعه و پیشبرد آن ها دارید. بعضی مواقع تغییرات از درون شما آغاز می شود و وقتی شما تغییر کنید، دنیای اطراف تان هم تغییر می کند. ما نباید در زندگی تحت کنترل چیزی باشیم. صادق بودن با خود موجب درک این نکته می شود که بعضی چیزها در زندگی اصلاً ارزش نگران شدن ندارند.

 

9- زندگی نه سیاه است و نه سفید، بلکه خاکستری است: هیچ چیز در این دنیا کامل نیست ما هم کامل نیستیم. برای رسیدن به بلوغ عاطفی هیچ گاه دیر نیست. پس بهتر است مسئولیت اشتباهات خود را بپذیریم و برای بهتر شدن اقدام کنیم. از به کار بردن کلمات همیشه و هرگز هم اجتناب کنیم.

منبع:سپیده دانایی

shiva & hasan بازدید : 155 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

در دوران پیش از مراسم ازدواج انواع متفاوتی از تصمیمات، هزینه ها، انتظارات و نقش‌های جدید جود دارند که می توانند بسیار استرس زا باشند. بسیاری از افراد متوجه نمی شوند که این استرس ها چه تأثیر عظیمی بر شادکامی و ارتباطات آن ها می گذارند.

 

چگونه استرس‌های پیش از ازدواج را کنترل کنیم

 

شاید یکی از دشوارترین جنبه های دوران پیش از مراسم ازدواج، ناهمخوانی میان استرس همراه آن از یک سو و انتظار فرد مبنی بر اینکه این دوران باید از شادترین برهه های زندگی وی باشد، از سوی دیگر است. کمال گرایی درباره برنامه های مراسم ازدواج که در میان زوج های جوان بسیار رایج است می تواند یکی از منابع اصلی استرس باشد.

 

دیگر منابع استرس که از قبل وجود داشته داشته اند نیز تنها به این دلیل که شما در حال ازدواج هستید، خود به خود از بین نمی روند.

 

این عوامل استرس زا با استرس قبل از مراسم ازدواج ترکیب شده و بر شدت فشاری که شما تجربه می کنید می افزایند به یاد داشته باشید که هر گونه تعبیری- حتی تغییرات مثبت- استرس زا است. عوامل دیگری که موجب استرس می شوند، عبارتند از مشکلات حرفه ای، تعهد مفرط، نقل مکان، مسافرت، بیماری یا از دست دادن یکی از اعضای خانواده یا دوستان.

 

در مورد کسانی که برای بار دوم ازدواج می کنند و فرزندی هم دارند، مسائل مربوط به فرزند پروری و حمایت های مالی نیز به فهرست عوامل استرس زا اضافه می شود.

 

برخی از این عوامل استرس زا قابل کنترل هستند برای مثال، انجام بعضی از کارها یا سپردن بعضی تعهدات، اختیاری است. شما درباره اینکه مراسم ازدواج تان تا چه حد کامل باشد و چه تعداد افراد را دعوت کنید، تصمیم گرفته و این فرآیند را هدایت می کنید بعضی دیگر از عوامل فشارزا، غیر قابل کنترل هستند برای مثال، هیچ کس نمی تواند از بیماری یا مرگ دیگران جلوگیری کند.

 

ممکن است نیاز باشد شما دوباره درباره بودجه ای که برای برگزاری مراسم ازدواج تان در نظر گرفته اید فکر کنید. شاید پذیرش این موضوع که نمی توانید از عهده همه مخارج جشن ایده آلتان بر آیید سخت باشد، اما از اینکه میانه کار دست خالی بمانید و ندانید باید چه کار کنید، خیلی بهتر است

 

روش هایی برای کنترل عوامل استرس زا

 

برای کنار آمدن با استرس مفرط، باید پیش از هر چیز آن دسته از عوامل استرس زا را که تحت کنترل تان هستند، شناسایی کرده و مدیریت کنید. استفاده از نکات زیر می تواند کمک تان کند این عوامل را شناسایی و کنترل کنید و در نتیجه استرس تان را کاهش دهید.

 

- با نامزدتان صحبت کنید و از اینکه برنامه مراسم ازدواج تان مطابق خواسته های شماست اطمینان یابید. مسلماً اگر شما استطاعت داشته باشد، یک مراسم ازدواج مجلل بسیار خوب است. اما بعضی اوقات یکی از زوج ها بدون پرسیدن نظر طرف مقابل، با تصور اینکه نامزدش حتما این نوع مجلس عروسی را می پسندد، برای مراسم برنامه ریزی می کند شاید نامزد شما یک مراسم ساده و خودمانی را به مراسمی مجلل و پرهزینه ترجیح دهد. بنابراین بجاست که در این باره نظر نامزدتان را به روشنی جویا شوید.

 

- ممکن است نیاز باشد شما دوباره درباره بودجه ای که برای برگزاری مراسم ازدواج تان در نظر گرفته اید فکر کنید. شاید پذیرش این موضوع که نمی توانید از عهده همه مخارج جشن ایده آلتان برآیید سخت باشد، اما از اینکه میانه کار دست خالی بمانید و ندانید باید چه کار کنید، خیلی بهتر است.

 

نمی توانید همه موارد مربوط به جشن ازدواج تان را کنترل کنید. هر رویدادی مثل آمدن تعدادی میهمان ناخوانده به جشن تان تأثیر منفی کمی بر مراسم شما می گذارد از طرف دیگر، مواردی که کاملاً مطابق میل شما پیش نرفته اند، به خاطره ای تبدیل می شوند که بعدها با خنده آن را برای فرزندان تان تعریف می کنید

 

- شاید بتوانید بعضی از کارها و وظایف را به دیگران محول کنید. از اینکه در این باره از نامزدتان، دوستان یا اقوام تان کمک بگیرید. خجالت نکشید کمک گرفتن از موسسات برگزار کننده جشن عروسی هم می تواند استرس شما را تا حد زیادی کاهش دهد. به هر حال، این گونه موسسات در برگزاری چنین مراسم هایی تبحر دارند و خیلی راحت تر از شما از عهده امور بر می آیند. ببینید که آیا می توانید برای کاهش استرس تان مبلغی را هزینه کنید یا خیر. تنها وظایفی را به عهده بگیرید، که فقط خودتان قادر به انجام دادنشان هستید.

 

 - این موضوع را بپذیرید که نمی توانید همه موارد مربوط به جشن ازدواج تان را کنترل کنید. هر رویدادی مثل آمدن تعدادی میهمان ناخوانده به جشن تان تأثیر منفی کمی بر مراسم شما می گذارد از طرف دیگر، مواردی که کاملاً مطابق میل شما پیش نرفته اند، به خاطره ای تبدیل می شوند که بعدها با خنده آن را برای فرزندان تان تعریف می کنید.

 

 - از راهکارهای مدیریت زمان به منظور تعیین اولویت و حدود کارها استفاده کنید.

 

- اگر این امکان برایتان وجود دارد که حجم کاری تان را کاهش داده و حتی چند روز پیش از مراسم تان مرخصی بگیرید، حتماً این کار را بکنید. ممکن است شما به مرخصی بیش از آنچه برنامه ریزی کرده بودید نیاز داشته باشید، اما نگران نباشید، بعداً می توانید خسارت مالی ناشی از این مرخصی ها را جبران کنید.

 

 - بسیاری از محضورات اجتماعی می توانند به تعویق انداخته شوند. بعضی اوقات این طور به نظر می رسد که همه اطرافی تان دوست دارند از این زمان باقی مانده استفاده کنند و در این مدت هر چه بیشتر با شما باشند. این موضوع تا حدی جالب است، اما گاهی اوقات عملی نیست به یاد داشته باشید که شبانه روز تنها بیست و چهار ساعت دارد. مطمئن باشید که اگر به دیگران بگویید درگیر کارهای مربوط به مراسم هستید و وقت زیادی ندارید، این موضوع را درک می کنند.

 

روش هایی برای کاهش پیامدهای استرس

 

حتی زمانی که شما آنچه را که در توان تان بود برای کنترل منابع استرس انجام دادید، ممکن است باز هم تعدادی از عوامل استرس زای غیرقابل کنترل باقی بماند. نترسید، راهکارهای متعددی وجود دارد که با استفاده از آن ها می توانید خود را تقویت کرده و با پیامدهای استرس مقابل کنید.

 

- هنگامی که استرس دارید خودتان را تقویت کنید.

 

شما می توانید از طریق انجام دادن کارهایی به ظاهر ساده توانایی تان را به منظور مقابله با استرس و بهبود یافتن از آن تقویت کنید.

 

این کارها عبارتند از:

 

- خوابیدن به میزان کافی

 

- ورزش کردن روزانه

 

- غذا خوردن منظم و متعادل

 

- اجتناب از استفاده مفرط از قند کافئین، نیکوئین و یا استفاده از الکل و مواد مخدر. همه این مواد پس از از بین رفتن اثر آرام بخشی موقت شان، موجب درهم شکستن سیستم بدن شما می شوند.

 منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 167 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یكدیگر توجه می‌كنند. اكثر ما انسان‌ها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و...

 

از نظر روانپزشکان 5 عامل در انتخاب همسر آینده شما دخیل است . به این 5 عامل توجه کنید:

 

1. ژن CHM

 

مطالعه‌های اخیر لكوس و دكونیگ سوئیسی نشان داده ما از نظر ژنتیكی قادر به تشخیص بو هستیم. وقتی فردی به شما می‌گوید بوی خوبی می‌دهید در واقع بدنش در حال تجزیه و تحلیل ژن‌های CHM شماست. این گروه از ژن‌ها، مسوول تدارك سیستم ایمنی هم هستند و وقتی قرار است عضوی اهدا شود، پزشكان توجه می‌كنند كه ژن‌های ‍CHM گیرنده و دهنده یكی باشد تا عضو پیوندی پس‌زده نشود.

 

معمولا اعضای یك خانواده ژن‌های CHM مشابهی دارند اما در خارج از خانواده موارد مشابه به سختی پیدا می‌شود. نكته بسیار جالب اینكه افرادی كه ژن‌های CHM آنها كاملا متضاد است جذب هم می‌شوند. برای اثبات این قضیه لكوس و دكونیگ تی‌شرت‌های چند مرد را به چند زن دادند تا بو كنند و لباسی را كه به نظرشان بوی جذاب‌تری دارد انتخاب كنند. نتایج بررسی‌ها نشان داد زنان لباس‌هایی را انتخاب می‌كنند كه متعلق به مردانی است كه ژن CHM آنها هیچ شباهتی به ژن‌های CHM آنها ندارد.

 

2. تناسب

 

مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یكدیگر توجه می‌كنند. اكثر ما انسان‌ها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و دیگری پاهای كشیده اما این عدم تناسب گاهی به چشم جنس مخالف زیبا به نظر می‌رسد. رندی تورنهیل، روان‌پزشك آمریكایی به این نتیجه رسیده كه زنان هر چند به مردان غیرمتناسب علاقه داشته باشند به ویژه در دوره تخمك‌گذاری مردانی را جذاب می‌دانند كه بدنی كاملا متناسب دارند. دلیل آن هم تمایلی ناخودآگاه به داشتن فرزندانی متناسب است. مردان نیز زنانی كه اندامی متناسب دارند و اندازه دور كمر آنها كمتر از دور باسن شان است را جذاب‌تر و بارورتر می‌دانند.

 

3. هورمون‌ها

 

تستوسترون هورمونی مردانه است كه باعث به‌وجود آمدن خوی خشن ماست. براساس تحقیقات هر چه میزان این هورمون بالاتر می‌رود میزان خوشبختی در میان زوجین كاهش می‌یابد.

 

آمار نشان می‌دهد میزان خیانت، خشونت‌های خانگی و طلاق در میان زوجینی كه هورمون تستوسترون در جنس مرد بالاتر است، بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل زنان ناخودآگاه بیشتر به مردانی جذب می‌شوند كه صورتی نسبتا زنانه دارند.

 

4. شباهت

 

شباهت، دلیل دیگر جذب شدن برخی زوجین به هم است. بیشتر مردان به سمت زنانی جذب می‌شوند كه نشان یا ردپایی از مادرشان داشته باشند. مدل مو، رنگ چشم، نوع حرف‌زدن، شكلی از رفتار... هر چیزی كه در ذهن یك مرد تداعی‌گر مادرش باشد، ممكن است باعث جذب او به یك زن شود.

 

5. مهربانی

 

جذاب بودن، تنها به دلیل داشتن یك ویژگی فیزیكی نیست. خلاق بودن ، مهربان و باهوش‌بودن از جمله ویژگی‌هایی است كه باعث جذب افراد به هم می‌شود. دیوید باس، روان‌شناس آمریكایی 10 سال پیش تحقیقی انجام داد و در آن از 10 هزار زن و مرد با 37 فرهنگ مختلف درخواست كرد معیارهای انتخاب همسر خود را بیان كنند.

 

تمامی این افراد درصدر فهرست خود مهربانی و بعد از آن ذكاوت را قرار داده بودند. به نظر می‌رسد برای بزرگ كردن فرزندان و زندگی كردن در این دنیای ستمكار، زیبایی روح مهم‌تر از زیبایی جسم است.

shiva & hasan بازدید : 232 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

از بچگی به ما یاد داده ‌اند که ازدواج پیوندی ثابت و ماندگار بین دو نفر است که عمیقاً به هم متعهدهستند و می‌خواهند با هم زندگی نو بسازند ، اما از کی ؟!

 

 

آمار بالای طلاق سوالات زیادی مطرح می‌کند : آیا ازدواج به اندازه کافی جدی گرفته نمی‌شود ؟ آیا زوج‌ ها خیلی جوان ازدواج می‌کنند ؟

 

از بچگی به ما یاد داده ‌اند که ازدواج پیوندی ثابت و ماندگار بین دو نفر است که عمیقاً به هم متعهد هستند و می‌خواهند با هم زندگی نو بسازند. ازدواج باید سرشار از عشق، همراهی، اعتماد، حمایت و شادی باشد.

 

اما وقتی جوان و در حال رشد هستیم، وقت این است که آزاد باشیم و فردیتمان را رشد دهیم—یک شغل برای خودمان انتخاب کنیم ، مسافرت کنیم ، مستقل شویم. اینها چیزهایی هستند که به شکل زوج هم می‌توان انجام داد اما وقتی یک خانواده تشکیل می‌دهید، محدودتر می‌شوید.

 

وقتی جوان ‌تر هستیم و دهه بیست سالگیمان را پشت سر می‌گذاریم، بعضی وقت ‌ها نمی‌دانیم که بعنوان یک "فرد" چه هویتی داریم. همین باعث می‌شود در رابطه ‌مان خود را گم کنیم. بیشتر زوج‌هایی که در سنین پایین ازدواج می‌کنند به خاطر همین عدم بلوغ احساسی و تجربیات محدود زندگی با طلاق روبه رو می‌شوند.

 

دختر و پسری که از 16-17 سالگی رابطه خود را شروع می‌کنند، احساس می‌کنند که ازدواج ، قدم بعدی برای آنها در دهه بیست زندگیشان است. بااینکه این می‌تواند موثر باشد اما خیلی مهم است که بدانند مشکلاتی هم در راه خواهد بود. بعنوان مثال، اگر به این دلیل که از دبیرستان فقط با یک نفر دوست بوده‌ اید و از او برای خود یک بت ساخته اید ، این را بدانید که وقتی بزرگ تر و بالغ تر شدید و به اجتماع راه پیدا کردید دیگرانی را خواهید دید و شناخت کامل تری از ازدواج و تعهد پیدا خواهید کرد .

 

همچنین داشتن امنیت مالی هم اهمیت زیادی دارد. مراسم عروسی خرج و مخارج بالایی دارد و چیزهایی مثل تهیه مسکن و شروع یک خانواده نیاز به مقدار زیادی پول دارد. وقتی جوان ‌تر هستیم، می‌توانیم بدون خرج پول زیادی زندگی را بگذرانیم اما وقتی به کسی متعهد شوید، خیلی مهم است که هر دوی شما ثبات مالی داشته باشید.

 

هیچ چیز بدتر از دعوا کردن بر سر پول یا بالا آوردن بدهی برای مخارج خانه نیست. این مشکلات ایجاد رنجش می‌کند و استرس زیادی بر رابطه وارد می‌کند. هرچه سنمان بالاتر می‌رود، یاد می‌گیریم که چطور بودجه ‌بندی کنیم و چطور مدیریت مالی داشته باشیم. لازم به ذکر نیست که وابستگی مالی به خانواده‌ ها هم فشار زیادی بر زوج وارد می‌کند.

 

اگر بدانید ازدواج کاملاً متعهد چیست، هیچوقت برای رسیدن به آن عجله نمی‌کنید. طلاق گرفتن سخت است. همه جدایی‌ها همینطور هستند اما طلاق بسیار مشکل سازتر است، مخصوصاً اگر پای بچه هم وسط باشد. در ازدواج کردن هیچوقت نباید عجله کنید. درست است که ازدواج قدم بسیار خوبی در زندگی می باشد که نشان‌ دهنده عشق و محبت است، اما نباید به آن بعنوان راهی برای مقابله با بی وفایی کسی که دوستش دارید ، به دست آوردن امنیت بیشتر یا نجات از تنهایی به آن نگاه کنید.

 

ازدواج تعهدی واقعا جدی است و نباید آسان به آن نگاه کرد. وقتی هنوز جوان هستیم و فردیت خودمان را کشف نکرده ‌ایم، بهتر است این قدم را برای زمانی که بزرگتر و بالغ‌تر شدیم و از نظر مالی و احساسی ثبات و امنیت بیشتری به دست آوردیم، نگه داریم.

منبع : mardoman.net

shiva & hasan بازدید : 183 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

روابط دختر و پسر

 

روابط دختر و پسر قبل از ازدواج،درست یا نادرست؟

 

بالاخره روابط دختر و پسر چگونه باید باشد؟ برخی می گویند اصلا چه لزومی دارد روابط داشته باشیم؟ و برخی دیگر روابط کاملا آزاد را تجویز می کنند... نظر شما چیست؟

 

اگر کسی به شما بگوید کلاً رابطه بین دو جنس ممنوع است نه تنها مسلمان نیست بلکه به عقلش هم شک کنید!!! در دین مبین اسلام ، که برای همه شئون بشر برنامه جامع دارد برای روابط بین دو جنس بشر نیز حساسیت به خرج داده شده است و برای آن ضوابطی تعیین شده از جمله:

شناخت واقعیت های جنس مخالف: اول باید بدانیم که او نیز انسانی چون ماست که دارای ویژگیهای مثبت و منفی ، توانایی و ضعف و خصوصیات اخلاقی مثبت و منفی است. نباید ناراحتی ما از اعضای خانواده منجر به تصوری ایده آل و غیرواقعی از جنس مخالف شود.

 

شاهزاده ی رؤیایی! : خیالبافی افراطی درباره جنس مخالف به واقع بینی شما لطمه می زند. حواستان باشد آنقدر درباره اش رویاپردازی نکنید که کم کم خودتان هم خیالات خودتان را واقعیت بپندارید! 

ترس؟هیجان؟خصومت؟ هیچکدام!! باور کنید جنس مخالف شما نه دیوه نه فرشته! نه به آن شوری که تمام افراد غیر همجنس تان را وحشی و سوء استفاده گر بدانید نه به این بی نمکی که یکطرفه و در ذهنتان او را فرشته و عالیترین انسان بدانید.

 

کنترل خونسردی و صلابت شخصیت در مقابل او: تو یک انسانی و محترم، او نیز یک انسان است و دارای ارزش و احترام. پس وقتی با هم روبرو می شوید مثل دو انسان محترم ارزشمند رفتار کنید بدون اینکه هیجان زده شوی و دستپاچه از اینکه با جنس مخالفت روبرو شدی ، یا از آن طرف خیلی خودت را دست بالا بگیری که انگار فقط خودت محترمی!

دینت کجای این روابطه؟ حدود شرعی که درباره محرم و نامحرم در اسلام وارد شده است برخلاف نظر بعضیها، به حفظ احترام متقابل کمک می کند. می پرسید چگونه؟ وقتی شما بر اساس الگوی دینت ، چارچوب رفتاری را تعیین می کنی درواقع به طرف مقابلت می گویی من با تو مثل یک انسان رفتار می کنم و روابط ما نیز انسانی است نه بر اساس شهوت و جنسیت. خود شما می پسندید که به چشم یک انسان نگریسته شوید یا یک شئ جنسی؟

 

روابط پنهان؟  اگر قصد، ازدواج است چرا نباید خانواده ها در جریان قرار گیرند؟ فقط یک درصد احتمال بدهید که این آشنایی منجر به ازدواج نشود آنگاه تکلیف نامه ها، عکس ها و .... چه می شود؟ یا از کجا مطمئنید که شما اولین و آخرین نفر در زندگی این فردی هستید که با شما روابط پنهانی دارد؟ از کجا از روابط پنهانی او با دیگران – چه قبلاً چه در آینده و چه حتی همزمان با خودتان – خبر دارید؟

 

 

روابط دختر و پسر

روابط دختر و پسر

 

روابط صمیمانه قبل از عقد؛ نظر شما چیست؟ آشنایی و شناخت قبل از ازدواج، هم ازنظر عقل و هم از نظر شرع مقدس اسلام نه تنها جایز بلکه بسیار لازم است. اما این شناخت باید تحت نظر خانواده و بر اساس موازین اسلام باشد. و آنگاه پس از انتخاب بر اساس شناخت است که مهر و صمیمیت بین زوجین پس از عقد روز به روز بیشتر می شود وگرنه صمیمیتی که از شناخت متقابل سرچشمه نگرفته باشد ، بیشتر احساس و شوری ناشی از غلیان شهوت است که زود هم به سردی می گراید.

 

از همین رو پیامبر اکرم(ص) ارتباط زن و مرد نامحرم را نهی کردند و فرمودند: «هر مرد ی که با زن نامحرمی دست دهد ، دچار غضب الهی شود و هر کس با زن نامحرمی همراه شود و در جای خلوتی قرار گیرد ، در زنجیری از آتش قرار خواهد گرفت»


نداشتن روابط سبک، خودنمایی، و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف: در روانشناسی، اینگونه رفتارها نشانه عدم رشد کافی شخصیت در انسان است. انسانی که به لحاظ شخصیتی به سطوح بالاتر دسترسی پیدا می کند، بر اساس اصول و ضوابط عقلانی و انسانی عمل می کند نه برای جلب توجه دیگران.

خانواده از ازدواج زن و مرد به وجود می آید . و به دنبال این ارتباط است که بقای نسل حاصل می شود. اما اگر این روابط دختر و پسر شکل و قانون مناسبی نداشته باشد صرفاً بستری برای ارضای شهوت می باشد و آرامش و انسجام خانواده را متزلزل می کند.

 

پیامدهای روابط دختر و پسر

پیامدهای روابط دختر و پسر-یکی از پیش نیازها و کلیدهای موفقیت و آرامش در زندگی، آشنایی با روانشناسی ارتباطات و آگاهی از فنون و تکنیک های ارتباطی با گروههای مختلف اجتماعی بویژه گروه غیر همجنس می باشد.عدم تعریف روابط سالم و هدفمند بین گروههای غیر همجنس با تأکید بر رویکرد دینی و فرهنگ بومی و ملی، موجب تنش ها و تلخی های آزاردهنده بین اعضای خانواده بخصوص بین والدین و فرزندان نوجوان و جوان و نیز بروز آسیب‌هایی نظیر فرار دختران و پسران از خانه، ازدواج های ناموفق، دوستی های ناسالم دختران و پسران، احساس شکست و ناکامی در فرآیند این نوع دوستی ها و بدنبال آن گسترش اعتیاد، خودکشی، افسردگی، افت تحصیلی و دهها معضل و مشکل دیگر در بین لایه های مختلف اجتماع گردیده است.

بنابراین بازکاوی و تبین روابط دختر و پسر یکی از ضروریات بسیار مهم جامعه امروز ما به شمار می آید.

سه نوع روابط بین دختر و پسر وجود دارد:
در یک تقسیم بندی کلان سه نوع رابطه در جامعه امروز مابین گروههای غیر همجنس مشاهده می شود:
1-اولین گروه از روابط دختر و پسر، گروهی که بدون شناخت از مهارتهای ارتباطی و صرفاً با انگیزه های عاطفی، احساسی و البته با هدف ازدواج وارد عرصه روابط با جنس مخالف شده و با انگیزه‌ی شناخت بیشتر و آمادگی بهتر برای زندگی برتر! بر گستره و گرمی روابط می افزایند. و در این مسیر دیدارهای روزانه، گفتگوی تلفنی شبانه، پیامک‌های مستمر عاشقانه! و آرزوها و رؤیاهای کودکانه همه ذهن و زندگی دو طرف بخصوص، دختران را که عاطفی‌تر و زود باورترند را در برگرفته و در توهماتی افسانه ای فرو می غلتند. اما دیری نمی پاید که واقعیت ها چهره خشن خود را نمایان ساخته و واقعه تلخ مذکور بارها و بارها تکرار می شود.
فرایند معیوب مذکور زمانی رخ می دهد که دختر و پسر می توانند بدون طی کردن راههای پرخطر، بعد از تحصیل شرایط ازدواج، از طریق یک رابط واسط مجرب و متعهد که ازدواج کرده و در روابط زناشویی، فردی موفق و خوشبخت می باشد استفاده کرده و به راحتی می توانند فرد را هم تا حدّ هشتاد درصد شناسایی کنند. بدون اینکه دامنه حرارت علاقه و شور و هیجان ارتباط بین آنها گسترش یافته و دلبستگی موجب به حاشیه رانده شدن عقل در تصمیم گیریها شود؛ همسر آینده خود را بهتر و دقیق مورد شناسایی قرار دهند. البته بعد از شناخت کلیات و تأیید رابط و واسط و خانواده شان، در نشست ها و روابط سالم و آشکار (و نه پنهان) در منزل و منظر والدین دختر، جزئیات هم روشن شده و گام های محکم و مطمئن خود را به سوی ازدواجی پایدار و ماندگار و عشقی مبتنی بر عقل (و نه احساسی ناپایدار و کودکانه) بر می دارند.

2- گروه دوم روابط دختر و پسر، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.

 

 

روابط دختر و پسر,روابط پسر و دختر,آشنایی دختر و پسر

روابط دختر و پسر

 

این گروه ممکن است روزهای آغازین نسبتاً خوشی را با هم سپری کنند. اما وابستگی و علاقه ی توأم با تماسهای تلفنی، پیامک های مهیج و گفتگوها و دیدارهای پرخاطره تبادل هدایا و احساسات، این دوران را به فرآیندی غیرقابل بازگشت تبدیل نموده و دختر و پسر بدون تماس با یکدیگر (به شکل‌های مختلف) دچار نوعی احساس کمبود، کلافگی، بی حوصله شده و استرس و اضطراب و نگرانی، خوراک روزانه شان می شود.

برای مثال،پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.

این گروه بدلیل غیر همجنس بودن نمی توانند برای همیشه دوستی خود را ادامه بدهند. چرا که بعد از ازدواج پسر یا دختر با فرد دیگری، قطع رابطه قطعی شده و طرفی که شاهد این ازدواج است، دنیایی پر از درد و حسرت و اندوه و احساس حقارت خواهد داشت. و آنکه ازدواج می کند، گاهی همسرش را با دوست غیرهمجنس خود مقایسه نموده، بین آن رؤیاهای شیرین و این واقعیت های نسبتاً تلخ و گزنده، گرفتار شده و زندگی را بر خود و همسرش تیره و تاریک نموده و با مرگ عاطفی(طلاق غیررسمی) هم آغوش می شوند.

 

هر چه دوستی ها و روابط دختر و  پسر قبل از ازدواج بیشتر و گسترده تر، درگیریها و تنش های بعد از ازدواج بیشتر، پس هیچ آدم عاقل و دوراندیشی به دوستی ها و در واقع دشمنی های قبل از ازدواج تن نمی دهند.در این گروه از روابط دختر و پسر،نیز همچون گروه اول افراد از نظر فعالیت های درسی دچار افت تحصیلی شده و به لحاظ روحی و روانی از بی ثباتی و ناآرامی و افسردگی رنج می برند.در این نوع از روابط دختر و پسر خوشی های کودکانه ی خیابانی. و تلفنی و ... به سرعت به پایان می رسد و زمستانی سرد و پر درد و حسرت فرا می رسد. از نظر اجتماعی نیز بین دوستان، آشنایان و خویشان، شکست سختی را متحمل شده و نگاه دیگران به این گروه، نگاهی توأم با بی اعتمادی و بدبینی خواهد بود.

به لحاظ اخلاقی بی مبالات و نیز در بعد اعتقادی دچار تردید و دودلی در انجام فرایض دینی می شوند. چرا که همواره احساس گناه (رابطه عاطفی، شخصی، تحریک آمیز با نامحرم از نظر شرعی حرام و از نظر روانشناختی باعث خود کم بینی و بی ثباتی و استرس می شود) نموده و خود را در انجام تکالیف شرعی، سست و شکست خورده تلقی می کنند.

3- گروه سوم از روابط دختر و پسر، دختران و پسرانی هستند که دوران خوش دوستی های قبل از ازدواجشان بسیار وحشتناک‌تر و سیاه‌تر به پایان می رسد. که در این اجمال (به جای نقل دهها حادثه و رویداد واقعی که در آرشیو نگارنده پرونده پر حجم و سنگینی را تشکیل داده است) پیامدهای شوم و ناگوار این نوع دوستی ها را با تأکید بر خلاصه چند نمونه حادثه مرور می کنیم.

 

* دختری بعد از افشا شدن اهداف پلید دوست پسرش! تصمیم به قطع رابطه می گیرد. اما پسر با تهدید، خواهان ادامه روابط می شود. دختر امتناع می کند. پس با همدستی دوستانش، دوست دخترش را ربوده و یک هفته در زیر زمین منزلی مورد آزار و اذیت قرار داده و رهایش می کنند و از تمامی صحنه ها عکس و فیلم گرفته و دخترک را تهدید می کنند که اگر ماجرا را با کسی یا کسانی در میان بگذارند و دردسر ایجاد کند، با تکثیر و توزیع تصاویر مذکور در سطح محله و شهر، آینده اش را به تباهی می کشند. این، همان کسی بود که روز و شبی را بدون ارسال پیامهای عاشقانه و دیدارهای عاشقانه! با دوست دخترش سپری نمی کرد. قلب های تیرخورده و هدایای گاهی گرانقیمت و گردش ها و تفریح های پر از احساس و هیجان را از اصلی ترین برنامه های زندگی خود می دانست.

 


*سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختر و پسر و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.

*دختر جوانی، بعد از مطمئن شدن از اینکه دوست پسرش با دختر دیگری طرح دوستی ریخته. در پی تعقیب برآمد،  آنان را در پارکی در حال قدم زدن دیده به خانه بازگشت درِ اطاقش را از داخل قفل کرد و گاز شهری را باز کرد و ...

* خانم جوانی با نگارنده (به عنوان مشاور خانواده) تماس گرفت و گفت: بر اساس توصیه ها و گفته های شما و معیارهایی که برای انتخاب همسر به من داده بودید. با جوانی با فرهنگ و با اصالت ازدواج کردم دو سالی است که با هم زندگی می کنیم. زندگی خوب و خوشی داریم. امّا چند روزی است که زندگی آرام و شیرینم در گرداب ناآرامی و تلخی فرو افتاده است. سر و کلّه دوست پسری که قبل از ازدواج با او مدتی رابطه عاطفی و کلامی داشتم، پیدا شده و با تهدید و ارعاب می گوید اگر با من نباشی تمامی خاطرات و با هم بودن هایمان را به همسرت خواهم گفت، چه کنم؟


این دوستی ها چه به ازدواج منجر شود و چه به جدایی ختم شود در هر دو صورت آثار و عوارض تلخ و گزنده و سیاهی را در بر دارد. لذا هیچ آدم عاقلی به صرف گذران چند روز به اصطلاح خوش امروز، فرداهای خود را تیره و تباه نمی کند.../tebyan

shiva & hasan بازدید : 193 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

این روزها پسرها ( و البته برخی خانواده‌ها) به‌سراغ دختری می‌روند زیبا، یکی‌یکدانه، از یک خانواده سرمایه دار و به‌قول خودمان مایه‌دار ترجیحا تحصیل کرده، شاغل و اجتماعی.

 

 

خیلی‌ها معتقدند که این روزها معیارهای جوانان با گذشته تفاوت زیادی کرده است آنقدر تفاوت کرده که بعضی وقت‌ها خانواده ها را رو در روی جوان‌ها قرار می‌دهد و یا اینکه خانواده‌ها هم خودشان در مسیر یک انتخاب درست( به تعبیر خودشان) هم‌قدم با جوان می‌شوند. از این رو پسرها ( و البته برخی خانواده‌ها) به‌سراغ دختری می‌روند زیبا، یکی یک دانه، از یک خانواده سرمایه دار و به قول خودمان مایه دار ترجیحا تحصیل کرده، شاغل و اجتماعی. اگر این گزینه پیدا شود آن وقت است که از هول حلیم آنچنان با کله وارد دیگ می شوند که...

 

در نقطه مقابل برخی دختر خانم‌های این روزگار (و البته خانواده‌هایشان) در آمال‌ها و آرزوهایشان دنبال شاهزاده‌ای می‌گردند که با اسب سفید( شما بخوانید با لیموزین و ماشین های بالاتر از آن) دم خانه بیایند و کلی کلاس هم داشته باشد تا پزش را بتوان به دوست و در و همسایه و مخصوصا دختر خاله‌های بزرگتر خودشان بدهند...

 

چقدر از این نمونه ها دور برخودمان دیده‌ایم؟

 

-پدر می‌گوید: آخر زمان شده است والا به خدا امان از رویی که دختر پسرها پیدا کردند. زمان ما کی کسی جرائت داشت روی حرف پدر و مادر حرف بزند. یک کلام ختم کلام. هر کسی که آنها برای ازدواج تشخصیص می‌دادند همان بود و لاغیر. اصلا دختر را تا وقت عقد نمی‌دیدیم همه چیز قانون داشت،حساب و کتاب داشت. اما الان همه‌اش ادا همه‌اش اطوار...

 

- پسری می‌گفت: مادرم زنگ زد برای خواستگاری. پرسید قد دختر چقدر است؟ مادر دختر گفت: 165 سانتی‌متر.مادرم منصرف شد و قضییه بهم خورد. مادرش گفته قدش کوتاه است و اصلا گزینه مناسبی برای تو نیست چون ممکنه کوتاهی قد در قد فرزند تاثیر گذار باشد و اینکه باید دختر قد بلند بگیریم مردم چه می گویند!

 

- جوان کلی با خانواده‌اش سر جنگ می‌گذارد که من عقل کل‌ام، من خیلی می‌فهمم، من می‌خواهم برای زندگی آینده ام خودم تصمیم بگیریم، من قرار است یک عمر با همسرم زندگی کنم، پس لطفا اصلا در ازدواج من دخالت نکنید! هنوز جوهر عقدنامه خشک نشده که فریاد "ما به درد هم نمی خوردیم" " ما باید از هم طلاق بگیریم " سر به آسمان می برد و ...

 

- سر مهریه، شیربها و این را باید بخریم و آن را نباید بخریم، ماه عسل برویم ماداگاسکار و... آنقدر وقت می‌گذارند که نگو و نپرس اما سر اینکه" اعتقادات مذهبی ات چیست؟ " و "چرا ازدواج می کنی؟ " و "هدفت چیست؟ " و "دنبال چه می گردی در ازدواج ؟" و... آنقدر صم و بکم می‌شوند که نتیجه اش مشخص است!

 

معیار واقعی ازدواج چیست؟

 

با تمام این اوصاف کارشناسان معتقدند که جوانان در انتخاب همسر باید دقت کنند که سراغ خانواده‌ای بروند که آرامش ، تقوا و متانت داشته و از آلودگی به دور باشند. اگر طرفین در یک سری شاخه و برگ‌های جدا شده از اخلاق با یکدیگر متفاوت باشند اهمیتی ندارد. تکبر، حرص و حسد از آسیب‌های زندگی هستند و دیگر آسیب‌های اخلاقی هم برخواسته از این آسیب‌ها است.

 

حجت الاسلامی ابولقاسم آذرسا، مشاور خانواده می‌گوید: بین زوج‌ها باید تجانس وجود داشته باشد؛ باید با هم در ابعاد مختلف مثل طبقه اجتماعی، اقتصادی و شرایط فرهنگی هم کفو و هم‌شان باشند. خانواده‌ها باید از نظر اخلاقی نزدیک به یکدیگر باشند. در این صورت ناخودآگاه به یکدیگر تفاخر نمی فروشند.

 

او می افزاید: در این صورت درک تنگناهای زندگی میسر و قابل فهم می شود، چون هر 2 مسایل مشترکی را تجربه کرده‌اند و درک‌شان از زندگی شبیه یکدیگر است. آشنا بودن به چاله و چالش‌های زندگی در هر برهه‌ای از زندگی باید خودش را نشان بدهد. هم کفو بودن باعث می‌شود زوجین از ابعاد مختلف به یکدیگر نزدیک باشند.

 

او معتقد است که بعضی مسایل سطحی است. اخلاق مسئله‌ای زیربنایی و عمیق است و مسایلی مثل آداب سطحی‌تر است. وقتی تشابه‌های اصلی مطرح می شود و زوج‌ها در این موارد با یکدیگر تشابه دارند، نیاز نیست حتما با هم تطابق داشته باشند، چون در این صورت مته به خشخاش گذاشتن محسوب می شود.

 

ظرافت زیاد و وسواس به خرج دادن درست نیست. بین زوجین در اصول و مبانی اصلی باید تشابه‌های زیاد وجود داشته باشند و در فرهنگ، دین و مذهب باید هم کفو باشند.

 

نمی‌دانیم بحث "اخلاق در زندگی مشترک" دقیقا چقدر از اهمیت انتخاب همسر را در بین جوانه‌های امروزی دارد اما امیدواریم، مثل آئینه و شمعدان و آن یک جلد قرآن، یک سنت عادی نشده باشد!

منبع:سیمرغ

shiva & hasan بازدید : 129 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

دوران دانشجویی، برای بسیاری از افراد دوران مناسبی برای انتخاب همسر محسوب می شود. چون فرد در دانشگاه با طیف عظیمی از جنس مخالف كه از نظر سنی، تحصیلی، فکری، علایق و انتظارات بیشتر با هم تناسب و هماهنگی دارند، مواجه است. در عین حال از دوران ناآمادگی جوانی فاصله گرفته و کم کم به فضای رسمی جامعه و محیط کار نزدیک می شود.

 

 

مزیت ازدواج در دوران دانشجویی وقتی بیشتر می شود که دانشجویان مدت زمان زیادی (حداقل 2 سال) در کنار هم درس می خوانند و می توانند بهتر و بیشتر خصوصیات و ویژگی های رفتاری، روانی و اخلاقی یکدیگر را ببینند و بشناسند.

 

اما در كنار تمام مزایایی كه برای این دوران قید شد، معایب بسیاری نیز وجود دارد.

 

-معمولاً ایجاد رابطه برای آشنایی در این دوران باعث ایجاد روابط عاطفی عمیق میان طرفین شده و به فرد اجازه رسیدن به یك شناخت درست و دقیق از فرد مقابل نمی دهد.

 

- بسیار اتفاق افتاده كه برخی از افراد سودجو به بهانه ازدواج با فرد مقابل رابطه برقرار می كنند و پس از ایجاد دوستی و رابطه عاطفی نه تنها رابطه به ازدواج ختم نمی شود، بلکه باعث ایجاد مشكلاتی چون افت شدید تحصیلی، برقراری ارتباط های غیراخلاقی، ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی مثل افسردگی های حاد، اقدام به خودكشی و...   نیز می شود.

 

- برخی دیگر به بهانه اینكه سالهاست فرد مقابل را در دانشگاه دیده و می شناسند از تحقیق و بررسی در مورد وی اجتناب می ورزند.-و ...

 

بسیار اتفاق افتاده كه برخی از افراد سودجو به بهانه ازدواج با فرد مقابل رابطه برقرار می كنند و پس از ایجاد دوستی و رابطه عاطفی نه تنها رابطه به ازدواج ختم نمی شود، بلکه باعث ایجاد مشكلاتی چون افت شدید تحصیلی، برقراری ارتباط های غیراخلاقی، ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی مثل افسردگی های حاد، اقدام به خودكشی و... نیز می شود

 

بررسی این مشكلات به این معنا نیست كه ازدواج دانشجویی از بیخ و بن اشتباه است. توجه به این نكته حائز اهمیت است كه حركت در هر مسیری هم می تواند فرد را به هدف نهایی و پیروزی و موفقیت برساند هم قادر است با كوچكترین انحرافی از مسیر درست او را به پرتگاه بیاندازد.

 

به بیان دیگر تا زمانی كه روابط افراد در دوران دانشجویی در قالب عرف و شرع اسلامی باشد هیچ اشكالی ندارد اما وقتی به هر دلیلی حتی به بهانه ازدواج، از حد خود خارج شود مشكل آفرین و دردسرساز خواهد شد.

 

آشنایی و ازدواج دانشجویی یقیناً یكی از مهمترین و بهترین راه های ازدواج جوانان در جامعه امروز محسوب می شود. به همین دلیل توجه و توفیق در آن حائز اهمیت است.

 

افراد برای موفقیت در ازدواج دانشجویی و تشكیل زندگی مشترك پایدار باید به برخی اصول توجه کنند.

 

- مراقب باشند قبل از رسمی شدن قضیه یا عقد درگیر روابط عاطفی عمیق با فرد مقابل نشوند.

 

- دوران آشنایی شان تحت نظر خانواده باشد تا از مسیر طبیعی خود خارج نشود.

 

-در دوران آشنایی به میزان تناسب خود با فرد مقابل در زمینه های مختلف اعتقادی، فرهنگی، ‌اجتماعی، سیاسی و...‌ توجه بسیار داشته باشد.

 

-مراحل گفتگو، تحقیق و بررسی را به صورت دقیق و اصولی انجام دهند و به شناخت سطحی شان اكتفا ننمایند.

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 189 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

«برای ازدواج دنبال دختری می گردم كه سنش كم باشه. دختر باید تو خونه شوهر تربیت بشه تابشه همون كسی كه من می خوام.»

 

 

این سخن بیانگر یكی از عقاید اشتباه و هنجارهای نادرست جامعه قدیم ایران بود كه علی الظاهر امروزه با گسترش علم و تغییر فرهنگ از بین رفته است اما اگر قدری بیشتر و بهتر بنگریم در می یابیم كه این عقیده نادرست با چهره ای متفاوت هنوز هم در میان برخی از جوانان و خانواده هایشان رواج دارد.

 

«میدونی به نظر من همه آدما با هم فرق می كنن به همین خاطر من قصد دارم با كسی ازدواج كنم كه از نظر ظاهری همونی باشه كه همیشه آرزوشو داشتم. اخلاق و كردار و رفتارشم كم كم تو زندگی مشترك طبق علایقم تغییر می دم. به قولی گفتنی درستش می كنم. راحت!!! »

 

انسان موجودی با اراده، آزاد و انتخاب گر است و براساس شرایط فرهنگی ـ‌ اجتماعی خانواده و شهری كه در آن زیسته و رشد یافته، شكل گرفته است و دارای عقاید و سلایق خاص خود می باشد

 

متاسفانه همیشه افرادی هستند كه معتقدند با هر كسی كه بخواهند ازدواج می كنند و بعد از ازدواج او را بر طبق علایق و سلایقشان و همانگونه كه دوست دارند تغییر می دهند. این افراد انسان را با موم اشتباه گرفته اند. آنها گمان می كنند انسانها هم شبیه موم هستند. یعنی همان گونه كه موم در هر ظرفی ریخته شود شكل آن را به خود می گیرد، انسان ها هم برطبق شرایط و موقعیت تغییر می كنند. در حالی كه اصلاً توجه ندارند كه انسان موجودی با اراده، آزاد و انتخاب گر است و براساس شرایط فرهنگی ـ‌ اجتماعی خانواده و شهری كه در آن زیسته و رشد یافته، شكل گرفته است و دارای عقاید و سلایق خاص خود می باشد.آنچه عقل سلیم بر آن صحه می گذارد این است كه یقیناً فردی كه عمری با سلایق و باورهای خاص رشد یافته و شخصیتش بر طبق آنها شکل گرفته است هرگز نمی تواند چند ماهه یا چند ساله تغییر عقیده داده و شخصیتش را دگرگون كند.

 

در واقع باید به طرفداران این گروه یادآوری کرد كه شاید افراد بتوانند خود را با شرایط موقعیت جدید وفق دهند ولی این تغییر در امور اساسی و مهمی چون عقاید دینی،‌ سیاسی،‌ فرهنگی و... نخواهد بود. به مثال زیر توجه نمایید.

 

فردی برای خرید لباس به بازار می رود. در آنجا با انبوهی از لباس های متفاوت رو به رو می شود اما نمی تواند از میان آنها، لباس مورد علاقه اش را پیدا كند. از دید او هر كدام از لباس ها یك مشكلی دارد. در نهایت متوجه لباسی می شود كه به نظرش طرح و مدل زیبایی دارد ولی رنگش خوب نیست. به همین دلیل از فروشنده جویای رنگ های دیگر لباس می شود. به نظر شما چرا این فرد اولین لباسی كه در بازار دید نخرید؟ او می توانست یك لباس بخرد و بعد با كمی تغییر در آن، لباس مورد علاقه اش را ایجاد كند.

 

بله. هیچ فردی این حرف را نمی پذیرد. مگر می شود لباسی را با مدل و طرح و رنگ متفاوتی خرید و بعد طوری در آن تغییر ایجاد كرد كه كاملاً متفاوت از قبل و مورد علاقه اش شود؟

شاید افراد بتوانند خود را با شرایط موقعیت جدید وفق دهند ولی این تغییر در امور اساسی و مهمی چون عقاید دینی،‌ سیاسی،‌ فرهنگی و... نخواهد بود

 

بر این اساس كار عاقلانه این است كه فرد بیشتر بگردد و لباسی را كه متناسب با علایق و سلیقه اش می باشد، بخرد. بسیار جالب است كه همه افراد این كار را در مورد محصولات بی جان یا كارهای دیگر غیر عاقلانه می دانند اما برخی همین كار را در مورد موجود با جان، با عقل و شعور و اراده ای چون انسان انجام می دهند. این افراد به دلیلی چون میل به ایده آل گرایی، ‌اعتماد به نفس پایین و... تصمیم می گیرند با کسی که صرفا ظاهرش را پسندیده اند ازدواج کرده و بعد از ازدواج او را براساس ویژگی ها و خصوصیات مورد نظر خود تغییر دهند. كاری که یقیناً غیر ممکن و بی نتیجه است.

 

بر همین اساس است كه هم اسلام و هم همه روانشناسان و صاحب نظران معتقدند كه هر فردی باید با «هم كفو» خود ازدواج نماید. یعنی باید كسی را برای ازدواج انتخاب نمود كه در تمام زمینه های اصلی و مهم چون اعتقادات،‌ فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... بیشترین شباهت را به فرد داشته باشد زیرا تفاوت و مغایرت تنها در امور غیر مهم و سطحی قابل جبران و تغییر می باشد.

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 146 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

 

یکی از دلایل شکست در زندگی زناشویی این است که افراد پیش از ازدواج مکالمه طولانی و جدی با یکدیگر ندارند. در اینجا سوالاتی را مطرح کرده ایم که به شما در شناخت بهتر همسر آینده تان کمک می کند. حقیقتا این سوالات، کلیدهایی طلایی هستند و اگر شما و همسرتان این نکات را از یکدیگر بدانید امکان شکست در ازدواج تان کمتر خواهد بود.

 

 

● چه عادت هایی دارد؟

 

آیا شما سحرخیز هستید؟ همسر آینده تان چطور؟ چند ساعت در شبانه روز تلویزیون تماشا می کنید؟ آیا طرف مقابلتان آدم ولخرج، مقتصد یا خسیسی است؟ چقدر کار می کند؟ بهتر است بدانید همسر آینده تان چقدر زمان صرف حمام رفتن، خوابیدن یا کارهای شخصی اش می کند؟ آیا این زمان ها با ساعت طبیعی زندگی شما در تداخل است یا نه؟

 

● زبان ابراز عشق طرف مقابلتان چیست؟

 

وقتی از صمیم قلب به کسی که دوستش دارید، حرف های دلتان را می زنید در او احساس عشق را بیدار می کنید. برخی افراد زمانی که یک هدیه دور از انتظار از طرف مقابل دریافت می کنند به اوج عشق می رسند. روشی که به وسیله آن افراد به عشق می رسند «زبان عشق» آنهاست. این زبان می تواند تماس فیزیکی، سپری کردن اوقات فراغت با یکدیگر یا کلمات عاشقانه و هدیه باشد. مطمئن شوید که زبان عشق یکدیگر را پیدا کرده اید.

 

● نظر طرف مقابل در مورد فرزند چیست؟

 

آیا شما فرزند می خواهید؟ چند تا؟ آیا شما و همسر آینده تان بر سر تعداد فرزندان موافق هستید؟ بسیار مهم است که هر دو موافق یک نوع روش تربیتی خاص باشید.

 

● روابط خانوادگی او چگونه است؟

 

خانواده او چگونه هستند؟ افراد خانواده چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟ دانستن این مطالب به این معنا نیست که شما حتما در آینده خانواده ای شبیه خانواده همسرتان خواهید داشت، اما به شما در شناخت بهتر و بیشتر او کمک می کند. بیشتر شخصیت او در همان خانواده شکل گرفته است. همه خانواده ها مشکلاتی دارند، از ابتدا موضع خود را مشخص کنید، آیا دوست دارید با آنها بیش از حد صمیمی شوید یا می خواهید فاصله را با آنها نگه دارید؟

 

● طرف مقابل چگونه از پس لحظات سخت برمی آید؟

 

ازدواج همیشه آسان نیست، اختلاف نظر همیشه وجود دارد. گاهی اوقات شما و همسرتان هر دو خسته اید و به کمی تنهایی نیاز دارید. در کنار مشکلات کوچک مشکلات بزرگ هم به وجود می آید.

 

از دست دادن شغل، بارداری بدون برنامه ریزی، سقط بی دلیل جنین، فوت یکی از اعضای خانواده، تصادف ماشین، بیماری های جدی و... مشکلات غیرقابل پیش بینی هستند. آیا شما و همسرتان در مواجهه با این مشکلات دلسرد می شوید؟ آیا شما یا همسرتان برای کنترل امور به یکدیگر کمک می کنید؟ آیا یکدیگر را در شرایط سخت تنها نمی گذارید، حتی اگر زندگی آن طور که تصور می کردید پیش نرفته باشد؟

 

● آیا هر دو اعتقادات مذهبی یکسانی دارید؟

 

همسر آینده شما ممکن است یا بسیار مذهبی باشد یا اصلا مذهبی نباشد، اما به هر حال بیشتر افراد حد معقولی از مذهب را در زندگی شان دخالت می دهند. اگر شما و همسرتان اعتقادات مذهبی متفاوتی دارید، چگونه می خواهید فرزندانتان را تربیت کنید؟ حتما لازم نیست که بر سر کوچک ترین مسائل دینی با هم موافق باشید، اما باید در اصل پیرو یک اعتقاد باشید.

 

● انتظار او از ازدواج چیست؟

 

از کار خانه گرفته تا حساب های پس انداز، همسرتان از شما انتظار دارد در زندگی زناشویی چه مسوولیتی داشته باشید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا انتظار دارید یک زندگی زناشویی عاشقانه داشته باشید یا فکر می کنید این کارها مربوط به پیش از ازدواج است؟

 

هر دو طرف باید منظور و انتظار واقعی خود از ازدواج را بدانند و برای درک انتظارات طرف مقابل کوشش کنند.

 

● اهداف زندگی طرف مقابلتان چیست؟

 

در لحظاتی که بسیار عاشق هستید و مطمئنید این دختر یا پسر همان است که می خواهید، فراموش نکنید هدف های زندگی طرف مقابل را بشناسید. یک سوال قدیمی وجود دارد که همه باید از همسر آینده خود بپرسند: «تو ۱۰ سال آینده خود را کجا می بینی؟» یا «می خواهی ۲۰ سال آینده چه زندگی ای داشته باشی؟»

 

اهداف شغلی طرف مقابلتان چیست؟ کجا می خواهد زندگی کند؟ دوست دارد در جایی ثابت باشد یا هر جا باد می وزد برود؟

 

هر کس یک طرح یا آرزوی اصلی دارد. دریابید. آیا شما می خواهید همسفر رویاهای همسر آینده تان باشید یا نه؟!

 

البته نمی توانید همه چیز را در مورد همسرتان بفهمید. گذر زمان شما را پخته تر خواهد کرد و مطالب بیشتری در مورد هم می فهمید. اگر مسائل اصلی و اولیه را از ابتدا درست کنار هم قرار دهید تا آخر عمر یک زندگی شاد خواهید داشت.

منبع:irannaz.com


shiva & hasan بازدید : 147 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

خیلی ها معتقدند که باید برای انتخاب همسر، به شباهت ها دقت کنند و همسری را بر گزینند که تا حدودی شبیه خودشان باشد. اما عده ای دیگر معتقد به تفاوت ها هستند و می گویند تضادها و تفاوت ها، زندگی را خیلی هیچان انگیز تر و جالبتر می کنند.

 

 

شما طرفدار کدام رویه هستید؟ فکر می کنید چقدر تفاوت و چقدر تشابه زندگی شما را جذاب تر می کند؟

 

1) شباهت در خلق و خو: کلمه خلق و خو خیلی کلی است اما اگر دقیق تر بخواهید باید بگوییم شما هر دو باید یک تیپ شخصیتی داشته باشید. یا هر دو درون گرا باشید یا هردو برون گرا. زندگی یک آدم درون گرا با یک برون گرا واقعا سخت است. این خلق و خو موروثی است و با تمرین و تلاش تغییر نمی کند. شاید مهارت های فرد در برخی زمینه ها قدری بهتر شود اما دگرگون نمی شود.

 

تصور کنید شما بخواهید تعطیلات آخر هفته را به سفر بروید و همسرتان دوست داشته باشد مطالعه کند یا به تنهایی قدم بزند. یا به یک عروسی دعوت شوید و شما از یک ماه قبل برنامه ریزی کنید برای این که یک شب به یاد ماندنی داشته باشید اما درست روز عروسی، همسرتان بگوید که نیاز به آرامش دارد و بهتر است شما به تنهایی راهی مهمانی شوید. می بینید؟ سنگ روی سنگ بند نمی شود!

 

2) شباهت در علایق: شما به حد مشخصی از شباهت ها نیاز دارید تا بتوانید بدون هدر دادن انرژی در زندگی تان پیش بروید. تفاوت داشتن علایق شما، باعث می شود برای تصمیم گیری روی هر مورد جزئی، وقتی را برای توجیه یکدیگر صرف کنید، تمایلات طرف مقابل را بشنوید، دلایل خود را توضیح دهید و خیلی وقت ها بدون توجیه شدن، صرفا برای مراعات حال طرف مقابل حرف او را بپذیرید. هرچه زن و مرد در زمینه های بیشتری علایق مشترکی داشته باشند، زندگی برایشان شیرین تر می شود و انتخاب آسان تر.

 

3) شباهت در ارزش ها: این یکی از آن شباهت های بسیار ضروری است. تفاوت ارزشی و اعتقادی معمولا بهانه اختلاف های زیادی است که زندگی را از ریشه سست می کند. اگر برای شما شهرت پیدا کردن در شغلتان ارزش باشد و برای همسرتان مهاجرت و داشتن یک زندگی حداقلی در یک کشور دیگر، آب تان با هم در یک جوی نخواهد رفت. درباره ارزش ها مذهبی هم این قضیه بسیار مهم است. اگر شما اعتقاد به خدا را به معنی دینداری بدانید و همسرتان پایبند به واجبات و مستحبات باشد، آن وقت است که با هم به مشکل برمی خورید. چون برای هر مساله کوچکی باید با هم وارد بحث شوید و عقاید طرف مقابل را زیر سوال ببرید.

 

4) هوش: فهمیدن سطح هوشی طرف مقابل در برخوردهای اول کار ساده ای نیست اما کم کم می توانید در مراوداتی که دارید، این را درک کنید. تفاوت هوش داشتن باعث می شود یک نفر در زندگی رئیس باشد و دیگری مرئوس. یکی آدم عاقل قصه باشد و دیگری فرد خطاکاری که همیشه گیج می زند. و در نهایت طرف باهوش قضیه احساس می کند همه بار زندگی روی دوش اوست و همسرش توانایی درک زندگی، اداره خود و زندگی و فهمیدن حرف های او را ندارد. توجه کنید که منظور از هوش، میزان تحصیلات نیست. هوش علاوه بر توانایی درک و استدلال و استنتاج، به حیطه هیجان فرد هم مربوط می شود. این که کسی نمی تواند خشم خود را کنترل کند، با کسی همدردی داشته باشد، محبتش را نشان دهد، بر استرس خود مسلط باشد و یا قبل از عمل، فکر کند، نشان دهنده کم هوشی او در حیطه هیجانات است.

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 159 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

نامزدی بهترین دوران برای شناخت پیدا کردن است. در این مدت می توانید تفاوت های اساسی تان رابشناسید و سعی کنید درباره آنها به توافق برسید.

 

1) عادات شخصی

 

وقتی زن و شوهر عادات شخصی متضاد و متفاوتی داشته باشند، به تدریج تنش و اختلاف میانشان بروز می کند و شدید می شود. بعضی از عادت های مسئله ساز عبارتند از: نظم و ترتیب،مسئولیت پذیری، وقت شناسی، نظافت و نظایر این ها.

 

اگر یکی از زوجین سیگار می کشد و دیگری به بوی سیگار آلرژی داشته باشد، یا مثلا یکی از طرفین به خوردن غذاهای مغذی و مرتب عادت داشته باشد و دیگری اصلا به اینکه چه می خورد بها ندهد، در زندگی شان دردسر درست می شود. دردسرهای ریز و کوچکی که می تواند اوقات زندگی آن ها را تلخ و حتی آسیب پذیر کند. بنابراین سعی کنید در همین دوران نامزدی و عقد درباره این خصوصیات به توافق برسید.

 

2) میزان انرژی

 

ازدواج دو نفر، که یکی کم انرژی و دیگری پر انرژی است، بسیار دردسرساز است. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلفی خودش را نشان می دهد، مثلا در معاشرت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی، بر قراری روابط خصوصی، تغذیه و... بنابراین سعی کنید در انتخابتان به سطح انرژی ها توجه داشته باشید و اگر بعد از عقد متوجه این تفاوت در سطح انرژی هایتان شدید، به شکل مصالحه آمیزی با عادت های یکدیگر کنار بیایید.

 

3) خرج کردن پول

 

متاسفانه بسیاری از ازدواج ها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی از هم می پاشند یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید و دیگری به فکر خوش بودن در لحظه حال است، دوست دارد ریسک کند، سرمایه گذاری های پر خطر داشته باشد و فعل حال خوش باشد. به هر حال تفاوت در نوع خرج کردن پول، می تواند دردسر ساز باشد.

 

4) علاقه به حرف زدن و مهارت های کلامی

 

اگر یکی از زوجین پر حرف و دیگری کم حرف باشد، اگر یکی خواهان سکوت و دیگری علاقه مند به گفتگو باشد، اگر یگی دوست داشته باشد موقع غذا خوردن آرامش بر قرار باشد و دیگری تمایل به تعریف وقایع روز در زمان غذا خوردن باشد معمولا نارضایتی به با ر می آورد. و کسانی هستند که از ساکت بودن بیش از حد همسر، یا پر حرف بودن بیش از اندازه او گله مندند و افسرده می شوند. این تفاوت می تواند در دراز مدت مساله ساز شود.

منبع: همپرواز

shiva & hasan بازدید : 160 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

در حوزه انتخاب، بدون هیچ شک و تردید، زنان و دختران حق انتخاب دارند و معمولا در بیشتر موارد، وقتی کسی به خواستگاری آنها می آید، می توانند در مورد آن فرد تحقیق کنند و پس از تحقیقات لازم انتخاب کنند؛ یعنی جواب آری یا نه بگویند.

 

 

انتخاب شرعا و قانونا حق طبیعی زنان در مورد همسر آینده شان است و از لحاظ عرفی هم در حال حاضر در اغلب مناطق کشور ما تقریبا همین طور عمل می شود؛ مگر در موارد بسیار نادری که ممکن است خانواده ای از روی تعصب، فردی را به دختر تحمیل کند. اما مسئله خواستگاری گرچه مقدمه یک انتخاب است، ولی بیشتر شبیه به پیشنهاد است؛ یعنی آنچه در فرآیند خواستگاری رخ می دهد، این است که از طرف خانواده پسر یا از طرف خود پسر به خواستگاری دختر می روند و در واقع پیشنهاد ازدواج با دختر را مطرح می کنند و دختر حق دارد انتخاب کند و جواب مثبت دهد و همچنین حق دارد رد کند و جواب منفی بدهد.

 

خواستگاری زن از مرد، یک مساله فرهنگی است و در قانون و شرع محدودیتی برای آن ذکر نشده اما در عرف، این زنان هستند که باید مورد خواستگاری قرار گیرند. در آیات قرآنی به این نکته توجه داده شده است که در عقد زناشویی، اصلی‌ترین مرجع تصمیم گیرنده زن و شوهر هستند و این مطلب به رغم محدودیت‌هایی که برای زنان مطرح بوده، جالب توجه است.

 

آیه 230 سوره بقره نکاح را به زن نسبت می‌دهد و تحقق آن را به اراده او می‌داند. از داستان حضرت شعیب(ع) و موسی(ع) در قرآن استفاده می‌شود که خواستگاری از سوی خانواده دختر (و نه صرفا دختر) نیز صورت می‌پذیرد.

 

در این گونه مسائل که هم احتمال دریافت پاسخ منفی و یا مثبت وجود دارد، باید با درایت خاصی عمل شود و در صورت لزوم باید با افراد کارشناس و مجرب مشورت شود و در مرحله بعد از واسطه استفاده شود؛ واسطه ای که از نظر تعهد، دلسوزی و رازداری مورد اعتماد باشد

 

در بعضی از کشورها مانند هندوستان مرسوم است که خانواده دختر به خانواده پسر پیشنهاد ازدواج می کند و خواستگاری بیشتر از سوی خانواده دختر مطرح می شود. در چنین فرهنگ هایی، خواستگاری زن از مرد از قدر و منزلت زن نمی کاهد و او را در چشم مرد کوچک نمی کند و حتی اگر جواب از طرف خانواده مرد منفی باشد، موجب سرشکستگی خانواده دختر نمی شود و نیز از نظر روانی، برای دختر آسیب زا نیست.

 

اما در کشورهایی مثل کشور ما که چنین فرهنگی وجود ندارد و فرهنگ خواستگاری دقیقا برعکس است، خواستگاری مستقیم زن از مرد، مطلوب نیست و عوارضی دارد که در نهایت از نظر روانی و شخصیتی و حیثیت اجتماعی و خانوادگی به ضرر زن تمام می شود؛ به ویژه اگر زن در این رابطه پاسخ منفی دریافت کند؛ زیرا زنان از نظر عاطفی و هیجانی در عین حال که در سطح بالاتری از جنس مخالف هستند، اما شکنندگی آنها نیز به همین میزان از نظر عاطفی بیشتر از مردان است.

 

بنابراین در این گونه مسائل که هم احتمال دریافت پاسخ منفی و یا مثبت وجود دارد، باید با درایت خاصی عمل شود و در صورت لزوم باید با افراد کارشناس و مجرب مشورت شود و در مرحله بعد از واسطه استفاده شود؛ واسطه ای که از نظر تعهد، دلسوزی و رازداری مورد اعتماد باشد تا به صورت کاملا محرمانه کار را پیگیری کند و با مهارت و کیاست خاصی، فرد مورد نظر را تشویق و ترغیب کند و بعد از این که آمادگی ازدواج در او ایجاد شد، به او جهت بدهد و او را به خواستگاری دختر هدایت کند.

 

با این شیوه، هم دختر از حق انتخاب خود به خوبی استفاده کرده است و هم با واسطه و به صورت غیر مستقیم از فرد مورد نظر خواستگاری کرده و هم از آسیب های خواستگاری مستقیم در امان مانده است.

منبع:  سپیده دانایی، برنا

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 305
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,443
  • بازدید ماه : 2,371
  • بازدید سال : 15,546
  • بازدید کلی : 170,986
  • کدهای اختصاصی