loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 228 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

دوران عقد برای بیشتر زوج‌های جوان، دورانی پر از اضطراب، ناشناختگی و نگرانی است. دورانی که  باید در آن یاد بگیرند چطور با یکدیگر رفتار کنند و چطور خود را برای شروع زندگی مشترکشان آماده کنند. در اینجا 7 نکته مهمی را می‌خوانید که معمولا جوان‌ها آن را فراموش می‌کنند یا درباره آن اطلاعاتی ندارند.

 

 

7 هشدار برای دوران عقد

 

 

 

1ـ زندگى مشترك میدان جنگ نیست

 

 

 

همه چیز بستگی به این دارد که با چه نگاهی وارد زندگی مشترک می‌شوید. می‌خواهید ازدواج کنید تا روی در و همسایه و فامیل را کم کنید یا یک زندگی مستقل آرام داشته باشید. اگر هدف اول ذهن‌تان را پر کرده باشد، هر قدمی که بردارید در راستای مقایسه، خودنمایی، رقابت و جنگ و جدل خواهد بود. شما شاید بخواهید از نظر اطرافیان فوق العاده به نظر برسید اما برای این فوق العاده به نظر رسیدن، مجبورید مدام به نامزدتان فشار بیاورید و او را مطابق خواسته اطرافیان تغییر دهید.

 

 

 

چیزی که قطعا اصطکاک رابطه شما را بالا می‌‌برد و باعث جنگ و دعوا می‌‌شود. سعى نكنید بر همسرتان تسلط داشته باشید. به عبارت دیگر با هم و در كنار هم باشید نه جدا از هم و رو در روى هم!

 

 

 

2ـ محبت را فراموش نکنید

 

 

 

شاید فکر کنید که همیشه به همسرتان محبت کرده‌اید اما این محبت چیزی است که شما می‌‌بینید یا او هم آن را احساس می‌‌کند؟ برای محبت کردن به همدیگر، با روش خودتان پیش نروید، سعی کنید بفهمید طرف مقابل چه چیزی را نشانه محبت شما می‌‌داند و همان کار را برایش انجام دهید. این کار فقط مربوط به روزهای اول ازدواج نیست بلكه با گذشت زمان اهمیت آن بیشتر و بیشتر می‌شود.

 

 

 

3ـ صادقانه اعتراف كنید

 

 

 

نترسید که باید از همین اول کار گربه را دم حجله بکشید و اقتدارتان را حفظ کنید. وقتی اشتباه مى‏كنید، با صداقت اظهار پشیمانى کنید. این تنها علاج واقعه است. قبول نكردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.

 

 

 

4-خودتان را شریک کنید

 

 

 

در مطرح كردن مسائل ناخوشایند و نامطلوب سعى كنید خود را هم دخالت دهید. مثلاً به جاى اینكه بگویید «چرا با فلانى این طور برخورد كردى»، بهتر است بگویید: «كاش با فلانى این طور برخورد نمى‏كردیم.»

 

 
5-از كوره در نروید
 

 

 

همه ما ایرادهایی داریم که ممکن است طرف مقابلمان را آزرده کند. اگر قرار باشد هر کدام مرتب از همدیگر عصبانی شوید و سفره دل‏تان را پیش دیگران باز کنید که سنگ روی سنگ بند نمی‌‌شود. پیش پدر و مادرتان درددل نكنید  و دعواها و اختلافات جزئی تان را به آنها نگویید. با این كار نه تنها آنها را نگران می‌‌کنید، بلکه باعث سست شدن پایه‌های زندگی تان هم می‌شوید. یادتان باشد که از قدیم گفته‌اند حرمت امامزاده را متولی‌اش نگه می‌دارد. حرمت خانواده دونفره‌تان را حفظ کنید!

 

 

 

6ـ با هم باشید

 

 

 

اگر مى‏خواهید عشق و علاقه‏تان تداوم داشته باشد، باید زمان كافى براى با هم بودن و ابراز محبت كردن اختصاص بدهید. سعى كنید به انگیزه عشق و ازدواج‏تان بیندیشید؛ با همسرتان در باره نخستین روزهاى آشنایى و دوران خوشِ اولین روزها گفتگو كنید. یادآورى شادى‏ها و رویدادهاى شیرین، هم وجودتان را گرم كرده و هم تازگى و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد كرد.

 

 

 

7ـ سازگاری را تمرین کنید

 

 

 

زندگی‌ای که به زودی شروع می‌‌کنید، پر از دردسر و سختی های جدید خواهد بود. قرار نیست بترسید، همه عروس و دامادها یک روز این دوران را گذرانده‌اند و با این مشکلات دست و پنجه نرم کرده اند. تنها باید یاد بگیرید که انعطاف پذیر باشید و زود جا نزنید. برای این کار از اولین روزهای نامزدی‌تان تمرین کنید تا برای شروع زندگی آماده باشید.

 
 

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 158 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

توصیه هایی برای حفظ ازدواج

 

همواره راهی برای سرو سامان دادن به ازدواج وجود دارد. به قول معروف:«خواستن، توانستن است». در واقع باید هر دو طرف مایل به حفظ ازدواج خود باشند. دراین مقاله ها در مورد راههای حفظ یک ازدواج بحث می کنیم. آیا آماده اید؟ پس، شروع می کنیم!

 

 

به توصیه های زیر توجه کنید:

 

 

 

۱) به طرف مقابل احترام بگذارید. همواره به شریک زندگی خود احترام بگذارید و حتی اگر با او موافق نیستید برای عقایداش اهمیت قائل شوید برای این کار گاهی لازم است یکی از طرفین کوتاه بیاید ولی رابطه همین است: سازش و تلاش برای حل مشکلات.

 

 

 

۲) گذشت داشته باشید. یادتان باشد که هرکسی ممکن است دچار اشتباه شود و شما نباید از رفتار دیگران به خشم بیایید. درعوض شما باید اشتباهات همسرتان را فراموش کنید و یادتان باشد که هیچ کس کامل و بی نقص نیست. به علاوه شما باید مشکلات جزئی را به دست فراموشی بسپارید و مدام مشکلات گذشته را پیش نکشید.

 

 

 

۳) با همسرتان ارتباط برقرار کنید و به نیازهای او توجه داشته باشید.

 

 

 

با همسرتان صریح حرف بزنید و چیزی را از او پنهان نکنید.

 

 

 

پنهان کاری اعتماد را از بین می برد. در عوض رو راست باشید و با شکیبایی به حرف های همسرتان گوش دهید. این کار نه تنها موجب نزدیکی بیشتر شما می شود بلکه محیطی گرم و دلپذیر را درخانه ایجاد می کند.

 

 

 

۴) خوشبین باشید. هیچ کس دوست ندارد با افراد بدبین نشست و برخاست داشته باشد. برای تبدیل شدن به یک فرد خوشبین، از هیچ تلاش مضایقه نکنید، برروی مسائل مثبت تمرکز داشته باشید.

 

 

 

فرض کنید همسرتان یادش رفته کالاهایی را بخرد. به جای فریاد کشیدن و هیاهو راه انداختن، به خاطر خرید سایر اقلام از او تشکر کنید.

 

 

 

اگر لازم بود برای خرید کالاهایی که همسرتان فراموش کرده خودتان به سوپر مارکت بروید.

 

 

 

۵) خود را نسبت به حفظ ازدواج تان متعهد بدانید. برقراری ارتباط کار دشواری است ولی اگر متعهد باشید عملی خواهد بود.

 

 

 

برای نشان دادن تعهد خود تا حد امکان زمان بیشتری را با همسرتان بگذرانید. رفتن به تعطیلات رابطه شما را تقویت می کند.

 

 

 

۶) یادتان باشد شما می توانید به ازدواج خود سرو سامان بدهید با به کاربستن توصیه های فوق می توانید ازدواجی سالم و سرشار از عشق و صمیمیت داشته باشید. موفق باشید!

 

 

 

● آیا ازدواج شما ارزش حفظ کردن را دارد؟

 

 

 

اگر در زندگی مشترکتان با مشکل مواجه شده اید باید هرچه زودتر درصدد کشف علت آن برآیید. آیا این مشکلات قابل حل هستند و یا باید از همسرتان جدا شوید؟ چگونه می توانید، دریابید که ازدواج شما ارزش حفظ کردن را دارد یا خیر؟

 

 

 

به موارد زیر توجه کنید:

 

 

 

۱) به آزارهای جسمانی یا روحی توجه داشته باشید. آزارهای جسمانی به آسانی قابل تشخیص هستند. از خودتان بپرسید:«آیا من از همسرم می ترسم؟» اگر پاسخ تان مثبت باشد زمان پایان دادن به زندگی مشترک تان فرارسیده است.

 

 

 

بسیاری از زوجین آزارهای روحی را نادیده می گیرند و یا اصلاً تشخیص نمی دهند. برخی از علائم رایج آزارهای روحی از این قرار است: انتقاد مداوم، سرزنش، توهین، برخورد از موضع بالا و درخواست قطع پیوند با اعضای خانواده و دوستان. هر مسأله ای که باعث شود همواره درمورد خودتان احساس بدی داشته باشید آزار روحی محسوب می شود.

 

 

 

اگر به فکر بهبود اوضاع نیفتید باید منتظر بدتر شدن شرایط باشید

 

 

 

۲) در مورد احساسات واقعی خود سوالاتی مطرح کنید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. آیا هنوز عاشق همسرتان هستید؟ آیا از بودن درکنار او لذت می برید و یا این کار باعث خشم و سرخوردگی شما می شود؟

 

 

 

آیا ترجیح می دهید تنها باشید؟ آیا به همسرتان احترام می گذارید و احساس می کنید در ارزش ها و باورها پشتیبان او هستید؟

 

 

 

۳) مشکلات تکراری را دست کم نگیرید. مشاجره درمورد مسائل جزئی، اختلاف نظر درباره همه مسائل، کنایه زدن، امتناع از تلاش برای حل مشکلات بزرگ، بی تمایلی به سازش و پیش کشیدن مسائل گذشته، نشان می دهد که ازدواج شما دچار مشکل شده،مشکلی که شاید قابل حل نباشد.

 

 

 

۴) عامل صمیمیت را در رابطه خود جدی بگیرید: صمیمیت یعنی پیوند نزدیک، دوستانه و مهر آمیز با یک فرد دیگر.

 

 

 

آیا درمورد همسر خود چنین احساسی دارید و یا از تماس با او احتراز می کنید؟

 

 

 

۵) مراقب سلامتی خود باشید. چقدر استرس دارید؟ آیا خوب می خوابید؟ آیا خوب غذا می خورید؟ آیا به طور منظم ورزش می کنید؟

 

 

 

آیا به بهداشت فردی خود توجه نشان می دهید؟ اگر ازدواج بر بهداشت فردی شما تأثیر منفی گذاشته موضوع را جدی بگیرید.

 

 

 

۶) اگر شما و همسرتان به این نتیجه رسیده اید که نمی توانید رابطه خوبی برقرار کنید دراین باره با دیگران مشورت نمایید.

 

 

 

گاهی دیگران می توانند درمورد مشکلات به ظاهر لاینحل راه حل های خوبی ارائه دهند.

 

 

 

۷) برای مدتی مشخص تمام توان خود را برای بهبود زندگی مشترک خود صرف کنید و در این راه دست از تلاش برندارید.

 

 

 

اگر درپایان این دوران همچنان احساس ناتوانی کردید، حداقل به این نتیجه می رسید که در وظیفه خود کوتاهی نکرده اید.

 
 

منبع: kayhannews.ir

shiva & hasan بازدید : 159 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)
حتما براي شما هم اتفاق افتاده که دلتان خواسته باشد زمان را نه يک ساعت که يک دقيقه عقب ببريد و همه چيز را جبران کنيد. اتفاقي که براي خيلي ها در زندگي مشترک رخ مي دهد و آرزو مي کنند زمان چند روز، چند ماه يا چند سال به عقب برگردد تا اشتباهات خود را اصلاح کنند. اشتباهاتي که اگر هوشيار باشيد، مي توانيد جلوي آنها را در همان دوران نامزدي بگيريد.

 

 

7 قدم تا ازدواج بي دردسر

 

 

 

1. شما هم کامل نيستيد

 

 

 

ازدواج پيوند مقدسي است؛ آنقدر مقدس که خيلي ها براي حفظ حرمت آن، زندگي خود را زير و رو مي کنند. ممکن است شما با کسي نامزد کرده باشيد که از هر لحاظ براي ازدواج مناسب به نظر برسد اما اين دليل نمي شود که بي عيب و نقص باشد و به محض ديدن ايرادهاي خلقي و رفتاري او، زمين و زمان را بهم بريزيد و حس کنيد که به ساحت مقدس عشقتان توهين شده است! شما دو آدم خاکستري هستيد که قرار است مثل تمام آدم هاي دنيا يک روند رو به رشد را طي کنيد تا به کمال برسيد.

 

 

 

اگر همسفرتان در مسيرش سکندري مي خورد، به جاي سرزنش کردن او و نگراني از اين که يک عمر بدبخت شده ايد، زير دست و بالش را بگيريد تا راه رفتن را ياد بگيرد.

 

 

 

2. عشق تحميلي

 

 

 

اگر احساس کنيد کسي مي‌خواهد خودش را به شما تحميل کند، چه مي‌کنيد؟ اولين واکنش همه ما «فرار کردن» از دست اوست؛ بنابراين به‌جاي «تحميل کردن» خود به طرف مقابل، خيلي عادي رفتار کنيد؛ نه آن‌قدر بي‌اعتنا و نه آن‌قدر احساساتي که او را پشيمان کنيد و فراري بدهيد؛ خودتان باشيد و بگذاريد گذر زمان و رفتار منطقي هر دوي شما، عشق و علاقه پايدار و محکمي را بينتان ايجاد کند؛ عشق ناشي از يک حس خوب نه عادت و وابستگي ناشي از اجبار. يادتان باشد شما اگرچه قرار است يک زندگي مشترک را شروع کنيد اما براي درک علاقه اي که به هم داريد، بايد کمي از هم فاصله بگيريد تا بتوانيد بهتر همديگر را ببينيد و دلايل دوست داشتن تان را هر لحظه به ياد بياوريد.

 

 

 

3. شما راس دنيا نيستيد

 

 

 

مراقب باشيد از آن طرف بام نيفتيد! همانقدر که بت ساختن از طرف مقابل و بي عيب و نقص ديدن او اشتباه است، بي عيب ديدن خود و غرور بيجا داشتن هم اشتباه است. فکر نکنيد که شما قرار است مرکز دنيا باشيد و همه خود را با شما تطبيق دهند. نامزد شما و خانواده او هم خط مشي ها و طرز فکرهاي خودشان را دارند که چند دهه با آنها زندگي کرده اند. اطمينان و اعتماد به نفس بيش از حد شما مي تواند بين دو خانواده فاصله هاي پر نشدني بيندازد.

 

 

 

4. رؤياپردازي حدي دارد!

 

 

 

چشمتان را باز کنيد؛ روي داشته هاي خودتان نه روي داشته هاي ديگران. به اين فکر کنيد که اين زندگي، خوب يا بد زندگي مشترکي است که شما بايد آن را شروع کنيد و بسازيد. «ساختن» مهم ترين فعلي است که بايد در زندگي صرف کنيد. محض اطلاعتان بگوييم که اين ساختن، به معني سازگار شدن و سوختن و ساختن نيست. بايد سازندگي پيشه کنيد. دست از رويا بافي درباره زندگي و اگر و مگرها برداريد و ببينيد با ظرفيتي که در خودتان سراغ داريد و شناختي که از نامزدتان پيدا کرده ايد، چقدر مي توانيد براي بهتر شدن و عمق گرفتن زندگي تان تلاش کنيد. هرگز، هرگز، هرگز بعد از عقد شروع به حسرت خوردن درباره گزينه هاي ديگري که مي توانستيد به جاي نامزدتان داشته باشيد، نکنيد. نه به خاطر اين که زندگي به عقب بر نمي گردد، نه! چون بايد اساس کارتان سازندگي باشد، نه خراب کردن هر چه تا حالا بدست آورده ايد. اگر ديديد سازندگي به جايي نمي رسد يک بحث جداست. اما لااقل به خودتان فرصت آزمودن زندگي جديدتان را بدهيد!

 

 

 

5. مثل يك راه بي‌پايان

 

 

 

با کمي دقت و تيزهوشي مي‌توانيم طوري رفتار کنيم که هميشه براي هم، حرفي براي گفتن داشته باشيم و از هم خسته نشويم. مطالعه، آگاهي از آنچه در اطراف ما مي‌گذرد، آگاهي از علايق و نيازهاي طرف مقابل و... همگي راهکارهايي است که 2نفر را هميشه براي هم دوست‌داشتني و نو نگه مي‌دارد. در يک کلام اگر از همديگر «عقب بمانيم»، زندگي‌مان نابود مي‌شود؛ مثل ترازويي که هميشه يک کفه آن سنگين‌تر از ديگري است. زن و مرد بايد هم پاي هم حرکت کنند تا هميشه همراه هم باشند.

 

7 قدم تا ازدواج بي دردسر

 

 

 

6. ساده اما نه مثل بچه‌ها

 

 

 

بچه‌ها را ديده‌ايد که چطور بي‌پروا و آزاد ابراز احساسات مي‌کنند. هرچند قرار نيست ما هم مثل کودکان رفتار کنيم اما بايد صداقت و آزادي در نشان دادن احساسات را از آنها ياد بگيريم. وقتي احساسات‌مان را صادقانه بيان مي‌کنيم، همان‌طور هم جواب مي‌گيريم. بنابراين به‌جاي اينکه با تکلف رفتار کنيم و از ابراز احساسات بترسيم،

 

 

 

راحت و آزاد ابراز محبت کنيم. حتي با گفتن دلخوري‌هايمان، به طرف مقابل فرصت دفاع مي‌دهيم و همين فرصت، کدورت‌هاي بين ما را از بين مي‌برد؛ پس از حرف‌زدن نترسيم.

 

 

 

7. آنها نشانه او هستند

 

 

 

اختلاف عروس و داماد با خانواده طرف مقابل آن‌قدر تکراري و نخ‌نماست که بهتر است اصلا درباره آن حرف نزنيم. فقط يادمان باشد پدر و مادر او، بخش مهمي از زندگي و حتي شخصيت او هستند و آزردن آنها مساوي است با آزردن کسي که خيلي دوستش داريم. از طرفي همسر ما هر چقدر هم که باگذشت و مهربان باشد، تحمل بي‌اعتنايي و کم‌اعتنايي به عزيزانش را ندارد. بنابراين اگر تلافي هم نکند، دلخور و افسرده خواهد شد و به تدريج از ما متنفر مي‌شود. يادتان باشد، نامزدي مي‌تواند شيرين‌ترين دوران پيش از شروع زندگي مشترک باشد؛ اگر توقع‌ها، خواسته‌ها و محبت‌ها خالص و دوست‌داشتني و همراه با عقل و منطق باشد.

 
 
 
 
 
 

برگرفته از: سلامت، همشهري

shiva & hasan بازدید : 180 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

اولين قدم ازدواج چيست

 

زياد شنيده ايد که اولين قدم براي ازدواج با يک فرد، شناخت او است. اما شايد کمتر کسي برايتان گفته باشد که پيش از شناخت ديگران بايد خودتان را بشناسيد و بعد بر اساس درکي که از خودتان پيدا کرده ايد، سراغ شناخت همسر آينده تان برويد. شما بايد خود فعلي تان، حالات دروني و شخصيت واقعي و باطني خود را به دور از دورويي ها و تظاهرهاي اجتماعي بشناسيد تا دريابيد که خواسته هايتان از ازدواج چيست و چطور بايد به آنها برسيد.

 


 

براي شناخت خود، بهتر است از سؤالاتي در ابعاد مختلف شروع کنيد و با پاسخ گويي به آن ها (ضمن کمک گرفتن از ديگران) در پي شناخت خصوصيات اخلاقي و شخصيتي خود باشيد. مثلاً از خود بپرسيد واجبات ديني، محرمات، مستحبات، براي من در چه درجه ي اهميّتي هستند.

 

 

 

يادتان باشد، با وجود آنکه راه تکامل و رشد همواره به روي شما باز است و شما فرصت رفع معايب خود را داريد ولي شما با واقعيت هاي دروني تان چه از لحاظ خلق و خوي و چه از لحاظ عادات و اعتقادات زندگي مي کنيد بنابراين در خودشناسي با خودتان صادق باشيد و جهت تعيين اولويت ها و معيارهاي مدنظر تان در ازدواج ابتدا خود را واکاوي نماييد.

 

 

 

شما مي توانيد خود را در ابعاد مختلف شناسايي کنيد و با طرح سؤالات و جواب به آنها در زمينه شناخت خود، گام برداريد.

 
 
 

 

 

پرسش از ديگران (پدر و مادر، دوستان همفکر و...) در مورد خودتان نيز مي تواند در شناخت شما از خود راه گشا باشد. در اينجا نمونه اي از سؤالات خودشناسي آورده شده که مي توانيد آن ها را انتخاب کرده و پاسخ دهيد.

 

 

 

ابعاد خودشناسي

 

 

 

بعد اعتقادي و مذهبي

 

 

 

1. نقش خدا در زندگي شما چيست؟

 

 

 

2. توسل به ائمه چه جايگاهي در زندگي شما دارد؟

 

 

 

3. خط قرمزهاي اعتقادي و مذهبي شما چيست؟

 

 

 

4. چقدر به واجبات، محرمات و مستحبات دين مقيد هستيد؟

 

 

 

5. چقدر به قسمت و تقدير معتقد هستيد؟

 

 

 

بعد اخلاقي

 

 

 

خلق و خوهاي خاص شما چيست؟ (زود رنج و حساس، کمي عصبي، مهربان و عاطفي و...)

 

 

 

- به طور مثال اگر با کوچک ترين مخالفتي با ايده ها و حرف هايتان به شدت مي رنجيد احتمال زود رنج بودن تان مي رود.

 

 

 

- اگر صفات و خلق و خويي در شما وجود دارد که پسنديده نيست يا از داشتن آن ها احساس خوشايندي نداريد بهتر است با برنامه ريزي درصدد رفع تدريجي آن ها باشيد.

 

 

 

- سعي کنيد به دنبال فراگيري و ملکه کردن صفات نيک در وجودتان باشيد به خصوص صفات و خلق و خوهايي که در زندگي آينده تان مؤثرند مثل (گذشت، مهرورزي و...)

 

اولين قدم ازدواج چيست؟

 

 

 

بعد فرهنگي

 

 

 

ارزش، هنجار، باور، اخلاقيات، عادات، آداب و رسوم، نحوه زندگي خانوادگي، مراسم و آيين ها، سلايق، الگوها، معاشرت ها، نحوه ي برقراري ارتباطات، اعتقادات و... همگي اجزاي تشکيل دهنده ي فرهنگ هستند.

 

 

 

1. الگوي شما در زمينه هاي مختلف (مذهبي، اخلاقي، تحصيلي و...) کيست؟ الگوي خانواده تان چه طور؟

 

 

 

2. اخلاقيات خاص خانواده شما در برخورد با ديگران و با يکديگر در جمع خانواده چگونه است؟

 

 

 

3. آيا شما ملزم به رعايت احترام به ديگران هستيد يا خير؟ خانواده تان چطور، آيا خود را ملزم مي دانند؟

 

 

 

4. خود و خانواده تان را از لحاظ پايبندي به اعتقادات مذهبي چگونه ارزيابي مي کنيد؟

 

 

 

5. ويژگي اخلاقي حاکم بر خانواده ي شما چيست؟ (خانواده اي آرام، صبور، کاملاً رسمي، مقيد به رعايت اصولي خاص، مهمان نواز، مؤدب و خونگرم و...)

 

 

 

6. مراسم شادي و عزا در خانواده شما به چه طريق برگزار مي شود، آيا رسوم خاصي داريد که به آن ها پايبند باشيد؟

 

 

 

7. چقدر مهمان نوازيد و به معاشرت و رفت و آمد با ديگران تمايل داريد؟ خانواده تان چه طور؟

 

 

 

8. در معاشرت با ديگران آداب مهمان داري و پذيرايي شما چگونه است؟

 

 

 

9. خرافات در زندگي شما چه جايگاهي دارد؟

 

 

 

10. آيا در کل با فرهنگ خانواده خود همسو هستيد يا خير؟

 

 

 

بعد سلامتي

 

 

 

1. آيا بيماري خاص روحي يا جسمي داريد؟ در صورت داشتن، آيا درمان پذير است؟

 

 

 

2. چقدر در مورد بيماري خود اطلاعات داريد؟

 

 

 

3. در صورت داشتن بيماري مزمن، با آن کنار آمده ايد؟

 

 

 

4. آيا بيماري شما مانعي براي ازدواج محسوب مي شود يا خير؟ نظر پزشک در اين مورد چيست؟

 

 

 

بعد خصلت هاي شخصيتي (درون گرا، برون گرا)

 

 

 

1. آيا حضور در جمع و برقراري ارتباطات اجتماعي شما را خرسند مي کند؟

 

 

 

2. آيا توانايي و تمايل داريد که افکار و احساسات تان را به راحتي بيان کنيد؟

 

 

 

اگر بيشتر دوست داريد تنها باشيد، تمايل به حضور در بين افراد را نداريد، از حضور و اظهار نظر در ميان جمع معذبيد و مسائلي از اين دست، اين نشان مي دهد که شما فردي درونگرا هستيد و اگر از حضورتان در ميان اجتماع احساس خوبي داريد، توانايي و علاقه صحبت در حضور ديگران را داريد و در ابراز احساسات مشکلي نداريد اين نشان مي دهد که شما برون گرا هستيد.

 

 

 

بعد خانواده

 

 

 

1. اعضاي خانواده شما چند نفرند؟ خلقيّات خاص هر کدام چيست؟

 

 

 

2. فوت پدر و مادر يا طلاق آن ها (در صورت وقوع) چه تأثيري روي شما داشته است؟ و براي بهبود اوضاع آيا اقدامي کرده ايد؟

 

 

 

3. آيا خانواده شما با اعتياد يا انواع بزه مواجه بوده است؟ واکنش شما و ديگر اعضا در اين باره چگونه بوده است؟

 

اولين قدم ازدواج چيست؟

 

 

 

بعد اقتصادي

 

 

 

1. شاخصه هاي رفاه اقتصادي براي شما و خانواده تان چگونه تعريف مي شود؟

 

 

 

2. آيا فعاليت هاي اقتصادي داريد؟

 

 

 

3. چقدر مقيد به رزق حلال، پرداخت خمس و زکات مال، برکت رزق، انفاق، صدقه و... هستيد؟

 

 

 

4. آيا با پس انداز کردن موافقيد؟ آيا پس اندازي داريد؟

 

 

 

5. تعريف شما از صرفه جويي و ولخرجي چيست؟ خودتان صرفه جوييد يا ولخرج؟

 

 

 

6. اگر در وضعيت اقتصادي بالايي قرار داريد آيا در خود قدرت تطبيق با شرايط مالي متوسط يا پايين را مي بينيد؟

 
 
 

 

 

اگر با کم شدن رفاه اقتصادي تان حس مي کنيد آرامش خود را از دست مي دهيد، خوب است بدانيد که مسائل اقتصادي براي شما اهميّت ويژه اي دارد.

 

 

 

بعد اجتماعي

 

 

 

1. چقدر با اجتماعات خارج از خانه در تعامليد؟

 

 

 

2. حضور يا عدم حضور در اجتماع چقدر براي شما اهميّت دارد؟

 

 

 

3. آيا در خود علاقه و توانايي مسؤوليت پذيري در گروه هاي اجتماعي را مي بينيد؟

 

 

 

بعد ظاهري

 

 

 

1. از نظر ظاهري و اندام در چه وضعيتي قرار داريد؟

 

 

 

2. ظاهري زيبا يا معمولي داريد؟ آرايش مي کنيد يا خير؟

 

 

 

خوب است بدانيد وضعيت ظاهري عنايت خداست و ما نقشي در انتخاب آن نداشته ايم. اگر داراي حسن صورت هستيد، مراقب باشيد مغرور نشويد، اين زيبايي پايدار نيست و اگر ظاهر جذابي نداريد حتماً خداوند صفات و ويژگي هاي مثبتي در شما قرار داده است، سعي کنيد آن ها را تقويت کنيد. داشتن سيرت زيبا مهم است نه صورت زيبا.(1)

 

 

 

3. چگونه پوششي را استفاده مي کنيد؟

 

 

 

4. آيا پوشش خود را متناسب با شرع و عرف عقلايي جامعه و... مي دانيد؟

 

 

 

5. نظرتان راجع به پوشش هاي مد روز چيست

 

 

 

6. به نظافت شخصي و آراستگي لباس چقدر اهميّت مي دهيد؟

 

 

 

7. به نظر شما آيا لباس معرف شخصيت فرد است؟

 

 

 

بعد سياسي

 

 

 

1. مسائل سياسي چقدر براي شما مهم است؟

 

 

 

2. آيا سياست با دين مرتبط است؟

 

 

 

3. اخبار کشور را دنبال مي کنيد يا نه؟

 

 

 

4. نظر شما راجع به رهبري جامعه چيست؟

 

 

 

5. آيا در راهپيمايي ها و انتخابات شرکت مي کنيد؟

 

 

 

6. شرکت در نماز جمعه چقدر براي شما اهميّت دارد؟

 

 

 

7. آيا عضو حزب يا گروه سياسي خاصي هستيد؟

 

 

 

8. اگر کسي در مقابل نظرات سياسي شما جبهه گيري کند واکنش شما چيست؟

 

 

 

بعد سليقه

 

 

 

1. تفريحات شما چيست؟

 

 

 

2. در اوقات فراغت چه کارهايي انجام مي دهيد که از انجام آن ها لذّت مي بريد؟

 

 

 

3. از ميان تفريحات و سرگرمي هايي که عموم مردم انجام مي دهند، چه تفريحي شما را آزار مي دهد؟ چه نوع سرگرمي هايي را دور از شأن خود مي دانيد؟

 

 

 

4. آيا در مورد نوع تغذيه، مسائل هنري (علاقه به رنگ خاص، موسيقي خاص و...) سليقه مشخصي داريد؟

 


 

بعد استعداد تحصيلي

 

 

 

1. مدرک تحصيلي شما چيست؟

 

 

 

2. آيا از رشته اي که در ان درس خوانده ايد راضي هستيد؟

 

 

 

3. برنامه علمي آينده تان چيست؟ آيا قصد ادامه تحصيل داريد؟

 

 

 

4. سطح قوت و توان تحصيلي تان را در چه حد مي دانيد؟

 

 

 

5. آيا با توجه به استعداد و قوت تحصيلي تان، براي خود، آينده علمي، اقتصادي و... خاصي را پيش بيني کرده ايد؟

 

 

 

بعد هوشي

 

 

 

سطح هوش خود را چگونه ارزيابي مي کنيد؟ ميزان پذيرش و يادگيري شما در فهم و درک مطالب چقدر است؟

 

 

 

آيا مطالب و موضوعات را به سهولت فرا مي گيريد يا به سختي؟

 

 

 

توافق با والدين

 

 

 

- بهتر است اقدام به ازدواج همراه با توافق نسبي با والدين باشد، تا از ايجاد مشکلات در آينده جلوگيري شود.

 

 

 

- اغلب ازدواج هاي بدون توافق با والدين از ابتدا دچار استرس و مشکل و معضل مي شود.

 

 

 

- اگر احساس مي کنيد که زمان ازدواج شما فرا رسيده است اما خانواده چنين اعتقادي ندارند با صبر و حوصله و بياني نرم و منطقي دلايل خود را جهت ازدواج براي آن ها شرح دهيد تا نگران خام و احساساتي بودن تصميم شما نباشند و در هر حال بدون توافق با آنان از اقدام خودسرانه بپرهيزيد.

 

 

 

- اگر والدين تان دلايل شما را نمي پذيرند و به مخالفت خود ادامه مي دهند، مي توانيد از يکي از بزرگان فاميل يا آشنايان که مورد اعتماد و احترام شما و خانواده تان است کمک بگيريد.

 

 

 

- بدانيد که اگر دست به ازدواج بدون توافق با والدين تان بزنيد حمايت آن ها را نيز از دست خواهيد داد.

 

 
 
 
 
 
 
 
 

برگرفته از مجموعه کتاب‌هاي آيينه و شمعدان

shiva & hasan بازدید : 207 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

سوالات خواستگاري را چطور بپرسيم

 

مهمترين بخش خواستگاري گفتگوي دختر و پسر است که گاهي خانواده‌ها و حتي عروس و داماد خيلي سرسري از کنار آن مي‌گذرند و با اين توجيه ‌که «وقت براي شناختن هم بسيار است» فرصت گفتگوي مقدماتي را به کمترين زمان ممکن تقليل مي‌دهند. اما بايد بدانيد که اين گفتگو، نه تنها به زمان کافي احتياج دارد، بلکه راه و رسم خاصي هم دارد تا بتوانيد در کمترين زمان ممکن بهترين شناخت را از طرف مقابلتان به دست بياوريد. براي يادگيري، اين روش‌ها مطلب زير را بخوانيد.

 


 

- سعي کنيد سوالاتتان را از قبل بر روي کاغذي بنويسيد تا مبادا در جلسه خواستگاري و در مواجهه با فرد مقابل فراموشتان شود. براي فراموش نکردن پاسخهاي فرد مقابل ميتوانيد آنها را يادداشت کنيد تا بعداً بهتر و با دقت بيشتري مورد بررسي و ارزيابي قرار دهيد.

 

 

 

- توجه داشته باشيد که هميشه اولين سوالات فرد مقابل مهمترين دغدغه‌ها و حساسيتهاي فردياش را نشان ميدهند. بنابراين از اين طريق مي‌توان بهتر و بيشتر فرد مقابل و دل مشغولي هايش را شناخت.

 

 
 
 
 

به عنوان مثال اگر دختري اولين سوالش در مورد مسائل مادي مانند مسکن، ماشين وغيره باشد مطمئناً دغدغه¬اش دنياي بيرون فرد و ماديات او است.

 

 

 

- سوال محور و پاسخ محور باشيد. يعني هم به سوالاتي که از شما پرسيده مي‌شود و هم به پاسخ هايي که به شما داده مي‌شود، توجه کنيد. سوالات فرد مقابل دغدغه‌ها و پاسخ هايش افکار و عقايدش را نشان مي‌دهند.

 

 

 

- بهتر است از پرسيدن سوالات بي¬ارزش و بي اهميتي چون رنگ و غذاي مورد علاقه و... خودداري کرد. چون اولاً در اکثر اين موارد افراد سعي مي¬کنند سلايقشان را شبيه به فرد مقابل نشان دهند. ثانياً لزومي ندارد سليقه¬ها يکسان باشند . مهم اين است که نگاهها، تفکرات، باورها و... افراد با يکديگر همسو، همجهت و همسنخ باشند.

 

 

 

- سعي کنيد از پرسيدن سوالات کلي خودداري کنيد چون اينگونه سوالات براي شروع خوب ولي فايدهاش اندک است. مثلاً نظر شما در مورد حجاب چيست؟

 

 

 

پاسخ سوالهاي کلي، جوابهاي کلي است و چون جوابهاي کلي مبهم و ناشفاف هستند، طرفين همانگونه که دوست دارند و براساس ذهنيات خود آنها را تفسير ميکنند. اين امر باعث اجتناب افراد از شناخت درست و دقيق يکديگر ميشود. پس بهتر است به جاي سوالات کلي، مفاهيم را به طرف مصداقها و مثالهاي عيني کشانده و با طرح مسئله، فرد را در موقعيتهاي واقعي قرار دهيد. موقعيتهايي که هر روز در زندگي خانوادگي افراد پيش ميآيد و زوجين نسبت به آن واکنش احساسي، فکري يا رفتاري نشان مي دهند مثلاً ميتوان به جاي سوال کلي بالا سوالات جزئي زير را پرسيد:

 
 

 

 

آيا آقايان هم بايد حجاب داشته باشند؟

 

 

 

شما حجاب همسر خود را چه مي دانيد؟

 


 

-  متاسفانه در جلسه خواستگاري عمده دغدغه‌‌ي افراد، خوب حرف زدن است به همين دليل فراموش ميکنند که بايد به حرفهيا فرد مقابل نيز خوب گوش دهند. مهارت خوب گوش دادن را از همين الان تمرين کنيد.

 

 

 

- مي‌توانيد از فرد مقابل بخواهيد که گفتگويتان را در اتاق شخصي او انجام دهيد. چون نظم وچينش وسايل اتاق، تابلوها، کتابها و...  همه و همه شما را در راستاي شناخت دقيقتر او ياري ميرسانند. شايد همين امور سوالهاي تازهاي در ذهن شما ايجاد کند.

 
 
 

 

 

- به طرح زيرکانه سوال‌هاي معکوس بپردازيد. همه سوال‌هايتان را مستقيم نپرسيد، زيرا پاسخ‌هاي آن قابل اعتماد نيستند. به عنوان مثال اگر به بگوييد من خيلي اهل تفريحم نظر شما درباره تفريح وگردش چيست؟ او نيز  در پاسخ به شما ميگويد: من هم همينطور.

 

 

 

در اين گونه مواقع بايد به صورت معکوس سوال بپرسيد. مثلاً نظرتان راجع به کساني که مي¬گويند هيچ جا خانه نمي-شود، چيست؟ در اين صورت فرد مقابل نميتواند نظر واقعي شما ا تشخيص داده و طبق آن پاسخ دهد. جوابي که در پاسخ به اين سوالات داده ميشود نظر حقيقي فرد مقابل است.

 

 

 

- سوالاتي که پاسخ آنها بله يا خير است هم سوالات معتبري نيستند. چرا که جواب کامل و قانع کنندهاي نميدهند. اولاً سوالهايتان را طوري طراحي کنيد که فرد مقابل بتواند در پاسخ به آنها توضيح دهد و ثانياً حتماً از فرد مقابل بخواهيد در مورد پاسخ‌هايي که نوع نگاهش به زندگي را بيان مي‌کنند، توضيح بيشتر و کاملتري بدهد.

 

 

 

- توجه داشته باشيد که گفتن همه چيز لازم نيست. برخي از مسائل بايد تا آخر عمر در دل فرد به عنوان راز بمانند. مثلاً اگر فرد با دوستي از جنس مخالف دوست بوده ولي بعد از مدتي پشيمان شده و اين کار را کنار گذاشته است و کسي هم جريان را نمي‌داند و احتمال آشکار شدن آن هم صفر است، نگويد. اما اگر احتمال لو رفتنش وجود دارد، حتماً بگويد.

 

 

 

اما مطرح کردن مسائلي که به زندگي آينده و مشترک دو نفر ربط دارد، ضروري است. مانند بيماريهاي حاد يا خاص جسمي و روحي، ازدواج پيشين، هرگونه اعتياد و...

 
 

برگرفته از :گلبرگ زندگي، حسين دهنوي/کارگاههاي آموزشي دکتر شاهين فرهنگ

shiva & hasan بازدید : 176 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

انتخاب همسر در دانشگاه

 

دوران دانشجویی بهترین زمان و دانشگاه بهترین مكان برای همسرگزینی است. چون نسبت به روشهای دیگر از امتیازات زیر برخوردار است. مثلا این که دانشجویان نسبت به نوجوانان دبیرستانی كه با التهاب غریزی و احساسی وارد رابطه های نافرجام میشوند، پخته تر و رشدیافته ترند و می توانند علاقه های خود را به ازدواج برسانند. از سوی دیگر، افرادی كه در یك دانشگاه درس می خوانند از نظر سنی، تحصیلی، فكری، علایق و انتظارات با هم تناسب و هماهنگی دارند. ضمن این که به خاطر حضور طولانی دختران و پسران دانشجو در كنار هم، علاوه بر پسند ظاهر، امكان شناخت ویژگی های رفتاری، روانی و اخلاقی یكدیگر برایشان فراهم تر است. از سوی دیگر، حضور تعداد زیاد جنس مخالف امكان مقایسه را به وجود می آورد و این تضمین را می دهد كه برخورد سریع و احساسی با یك نفر او را در دام عشق گرفتار نكرده است.

 


اما بد نیست اول نگاهی كلی و گذرا به وضعیت ازدواج بیندازیم و آنگاه انواع شیوه‌های دستیابی به همسر آینده را با یكدیگر مقایسه ‌كنیم. حقیقت این است که بعد از ازدواج، كاروان كوچك خانواده در یكی از این سه مسیر قرار می‌گیرد و حركت می‌كند: گسستگی، آشفتگی یا بالندگی.

 

 

 

گسستگی

 

 

 

‌عوامل گوناگونی پیوند شرعی و قانونی همسری را از هم می‌گسلد و آنها را به جدایی می‌كشاند. آشكار شدن ناراستی‌ها و نیرنگ‌ها، پدیدآمدن كژرفتاری‌های ریشه‌دار مانند سوء مصرف مواد، الكل، خیانت، پرخاشگری و خشونت پی‌درپی، كمبود استقلال و مسئولیت‌پذیری، و نیز به‌كار گرفتن روش‌های ناپسند و غیر كارامد برای رفع مشكلات و اختلاف‌های قابل انتظار از مهم‌ترین این عوامل هستند.

 
 
 

 

 

آشفتگی

 

 

 

در بسیاری از موارد، زنان و شوهران ناسازگار به خاطر عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی از هم جدا نمی‌شوند، اما خانواده به جای آنكه كانون پرطراوت شادی و امید باشد، به سرزمین آشفته و رنج آفرینی تبدیل می‌شود كه تندرستی، آرامش، پاكی و مسئولیت ساكنان خود را آرام‌آرام می‌گیرد و از بین می‌برد. اگر افراد خانواده، به‌ویژه زن و شوهر، پیوسته درگیر مشكلات زیر باشند، با نشانه‌های اصلی خانواده آشفته روبه‌رو هستیم: سكوت‌های درازمدت، برخوردهای آزاردهنده كلامی و جسمی، فاصله‌گرفتن عاطفی و جسمی از یكدیگر، ناهماهنگی‌های فكری و عقیدتی، بیماری‌های روانی و روان‌تنی متناوب، ناخشنودی جنسی و كاهش تدریجی عزت نفس.

 

 

 

بالندگی

 

 

 

قرآن خانواده را آیت بزرگ خداوند می‌داند كه مركز پیدایی و پرورش آرامش، مودت و رحمت است (روم، 21). اگر خانواده‌ای این ویژگی‌ها یا كاركردها را به همراه مشخص بودن و انسجام نقش‌های هر یك از اعضای خود داشته باشد (نساء/34)، همسران و فرزندان اندوه‌زدا و سرورآفرین هم می‌شوند و به چكاد بلند رهبری و پیشوایی پارسایان و شایستگان روزگار می‌رسند (فرقان/74). رسیدن به این مرتبه از ثبات و بالندگی در گرو سه شرط است: انتخاب مناسب و درست، آموزش‌های سازنده و مستمر و برخورداری از مشاوره هنگام ضرورت.

 

 

 

از این سه مورد، انتخاب مناسب مهم‌تر و مؤثرتر از بقیه است، چون زیربنای آن دو به حساب می‌آید.

 

 

 

مهم‌ترین ویژگی‌هایی كه در انتخاب همسر باید در نظر گرفت عبارتند از:

 

 

 

1ـ پسند ظاهر(چهره، قد و اندام)؛

 

 

 

2ـ سن مناسب؛

 

 

 

3ـ تناسب سطح و رشته تحصیلی؛

 

 

 

4ـ همسانی وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده‌ها؛

 

 

 

5ـ هماهنگی فرهنگی (مذهب، نژاد و آداب و رسوم)؛

 

 

 

6ـ همسطح بودن برون‌گرایی؛

 

 

 

7ـ شغل مناسب (ثابت و سالم)؛

 

 

 

8ـ تندرستی؛

 

 

 

9ـ انگیزه و توان فرزندپروری

 

 

 

به کی اعتماد کنیم؟

 


 

هر دانشجو، به خصوص دانشجوی دختر، باید بداند در محیط كار و تحصیل با سه گروه از افراد جنس مخالف برخورد می كند: همكاران، هوسرانان و خواستگاران. همكار می تواند استاد، كارمند اداری یا یك همكلاسی باشد. او فرد محترمی است كه یا ازدواج كرده و یا برای ازدواج آمادگی و تناسب لازم را ندارد. ارتباط با همكار باید در همان چارچوب و وظیفه مشخصی باشد كه در دانشگاه تعریف شده است. هر نوع برخورد كلامی، رفتاری و دیداری خارج از مرزهای تعیین شده زیان آور و ناپسند است.

 

 

 

 

 

 

 

هوسرانان را در هر گروه می توان دید، ولی بیشتر آنان پسران دانشجویی هستند كه به خاطر زمینه های تربیتی نادرست و تجربه های غیراخلاقی در گذشته، در كمین دختران ساده دلی قرار می گیرند كه فریب ظاهر جذاب و زبان چرب آنان را می خورند. هوسرانان می دانند كه دختر دانشجو را نمی توان راحت و صریح به خلوته ای گناه آلود كشاند. از این رو، با پیشنهاد ازدواج، دام هوس را می گسترانند. معدودی از مردان متأهل كه دردناكانه در كسوت مقدس معلمی قرار گرفته اند نیز با وعده ها و تهدیدهای آموزشی، دختران كم تجربه را وادار به رابطه های ناشایست می كنند.

 

 

 

گروه سوم جوانان متین و پاكدامنی هستند كه می خواهند با دخترانی خوب و تحصیلكرده ازدواج كنند. برای اینكه بتوان با چنین دانشجویان شایسته ای پیوند زناشویی موفقیت آمیز و بالنده ای برقرار كرد، توصیه می كنیم دختر و پسر در ترم های اول و دوم رابطه های عاطفی و عاشقانه برقرار نكنند. یعنی اگر از كسی خوششان آمد یا دانشجویی به آنها پیشنهاد دوستی و ازدواج داد، به كشش احساسی و غریزی خود میدان ندهند و گفت وگوی كوتاه را به رابطه های طولانی و پنهان از والدین خود نكشانند، بلكه بگذارند فارغ از تب و تاب احساس و دور از میدان مغناطیسی عشق، قطب نمای عقلشان جهت درست را نشان دهد.

 

 

 

باید درباره فرد پیشنهاد دهنده هماهنگی ها و تناسب هایی را كه در بحث ملاك ها گفتیم، بررسی كنند و مطمئن شوند كه خود و فرد مورد نظرشان بهراستی انگیزه، توان و امكانات تشكیل زندگی را دارند. در صورتی كه نتیجه بررسی ها مثبت بود، اشكالی ندارد كه حداكثر سه جلسه با او در مكان های عمومی صحبت و سپس با پدر و مادر یا یكی از خویشاوندان آگاه مشورت كنند.

 
 
 
 


 

برگرفته از سایت بیداری

shiva & hasan بازدید : 190 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

خواستگار زن است یا مرد

 

«چرا ما دخترها همیشه باید صبر کنیم تا کسی به خواستگاریمان بیاید و اگر از پسری خوشمان بیاید  نمیتوانیم به خواستگاریش برویم؟» این یکی از مهمترین سوالاتی است که این روزها در ذهن خیلی از دخترها به وجود می آید. به خصوص کسانی که ساختارهای فعلی را به دنبال راه و روش های جدیدتری کند و کاو می کنند و دنبال نوآوری هستند.

 

 

خواستگار زن است یا مرد؟!

 

 

 

این فقط مخصوص جامعه ما نیست که طبق رسم و عادت قدیمی، خانواده پسر به خواستگاری دختر می روند. حتی این سنت به جوامع شرقی هم محدود نمی شود و ریشه در تاریخ هزاران ساله بشر دارد. خواستگاری پسر از دختر از فطرت مرد و زن نشأت می‌گیرد و مرد همیشه خواهان است و زن خوانده .

 

 

 

به بیان دیگر با وجود مشابهت میان هوش و توانمندی ذهنی دختران و پسران، تفاوتهای موجود در ویژگیهای زیستی و عاطفی دخترها و پسرها ویژگی های شخصیتی متفاوتی به آنها می دهد که بر اساس آن سنت غالب جوامع شکل می گیرد.

 

 

 

این که دخترها در کنار وظیفه خطیر همسری و آرامشگری، از ارزشمندترین قابلیت انسانی یعنی توانایی مادر بودن نیز بهره مندند، نشان دهنده شخصیت کمال جوی زنان است که قابلیت و شایستگی دخیل شدن در پروسه آفرینش را همراه با ویژگی های خاص زیستی و صفات برجسته عاطفی و احساسی در آنها به وجود می آورد. وظیفه بزرگ و سرنوشت ساز مادری از نشانه های شخصیت برتر و کمال وجودی زنان است و به این معناست که زنان از احساساتی لطیف و عواطفی فوق العاده عمیق، برخوردارند که باعث پدید آمدن نگرشها، رفتارها و نیازهای ویژه ای در وجود آنان میشود. در حالی که که مردان دقیقاً برعکس زنان هستند. البته باید توجه داشت که تفاوتهای زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، بلکه این تفاوتها بیانگر ویژگیها و نیازهای خاص، قابلیتها و مسئولیتهای ویژه و در خور هر کدام از آنها است.

 

 

 

بنابراین برای زنان که وجودشان منبع احساسات، عطوفت و مهرطلبی و تمایل درونیشان مبتنی بر محبوب و معشوق بودن است و دوست دارند که بر دل و جان مرد حاکم باشند ، بسیار دشوار خواهد بود از مردی برای ازدواج خواستگاری کنند و احیاناً جواب رد بشنوند و سراغ فرد دیگری بروند.

 

 

 

باید پذیرفت که این امر با ویژگیهای خاص شخصیتی زنان سازگار نیست. اما درمقابل برای یک مرد بیشتر قابل تحمل است که از دختری خواستگاری کند و پاسخ رد بشنود و بعد از مدتی از دختر دیگری خواستگاری کند و  او ناز کند، بهانه بیاورد، شرط بگذارد و نهایتا" جواب منفی بدهد. این سیر معمولاً برای پسرها ادامه دارد تا زمانی که سرانجام از دختری پاسخ مثبت بگیرند.

 


 

به بیان دیگر خواستگاری مرد از زن به خاطر بالا بودن ارزش، حیثیت، لطافت، ظرافت و قشنگی زن است.گوهر را در موزه نگهداری می‌کنند و خواستاران جهت دیدن از آن موجود ارزشمند به سراغش می‌روند. به همین دلیل کاملاً خلاف فطرت،  احترام و شخصیت زن است که به دنبال مرد برود.

 

 

 

عده ای از خانمها معتقدند که چون قادر به خواستگاری رفتن نیستند پس در انتخاب همسر آزاد نیستند. در حالیکه وقتی آقا پسر به خواستگاری دختر خانم میرود، این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده واژهی آری یا خیر میباشند و پسر تنها شنونده این الفاظ است. بر این اساس پر واضح است که نه تنها خواستگاری آقایان از خانمها به معنای محدودیت آزادی و اختیار خانمها در حق انتخاب همسر نیست بلکه نشاندهنده حق انتخاب بالای آنهاست.

 

 

 

البته لازم به ذکر است که این امر(خواستگاری دختر از پسر) در اسلام رد نشده است بلکه نمونه هایی از آن نیز در زندگی بزرگانی چون حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و دختران حضرت شعیب به چشم میخورد.

 

 

 

« ناگهان یكى از آن دو دختر به سراغ موسی آمد در حالى كه با نهایت حیا گام برمى‏داشت، گفت: پدرم از تو دعوت مى‏كند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى به تو بپردازد. هنگامى كه موسى نزد او ( شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات یافتى!»

 

 

 

شعیب گفت: «من مى‏خواهم یكى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم.... » (قصص/27 و 25)

 

 

 

راهکار

 

 

 

همانطور که اشاره شد دختر خانم میتواند در شرایطی که از پسری خوشش آمده و او را لایق همسری میداند، از او خواستگاری کند. ولی این امر باید به شکلی صورت پذیرد که اگر پاسخ پسر منفی بود، ارزش معنوی دختر خانم کم نشده و او ضربه روحی نبیند؟

 

 

 

یکی از برترین راهها برای رسیدن به این مقصود استفاده از معرف آشنا و امین است. یعنی اگر دختری خواستار ازدواج با پسری بود نباید خودش مستقیماً خواستگاری نکند بلکه بهتر است ابتدا فرد امینی را که هم او و هم پسر را میشناسد، پیدا کند و موضوع را با او در میان بگذارد. معرف میتواند فردی از خانواده دختر یا یکی از آشنایان و دوستان مشترک طرفین باشد.

 

 

 

سپس معرف باید به صورت غیر مستقیم با فرد مقابل صحبت کرده و او را ترغیب به ازدواج با آن دختر نماید. نکته مهم در این ماجرا آن است که معرف و دختر خانم (چه ازدواج صورت پذیرد چه نپذیرد) باید این راز را تا آخر عمر حفظ کرده و برای پسر و اطرافیان بازگو ننمایند.

 
 

منابع: پایگاه اینترنتی تکناز، گلبرگ زندگی، حسین دهنوی

shiva & hasan بازدید : 131 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج درمانگاه نیست

 

«ازدواج کند خوب می شود»، «درمان این درد ازدواج است»، «بچه م مریض نیست، بدخلقی اش مال بی زنی است» و.... حتما بارها جملاتی مشابه اینها را شنیده اید که وقتی پای صحبت بدخلقی، رفتارهای عجیب و بیمارگونه یا اختلال های رفتاری کسی به میان می آید، از زبان اطرافیان شنیده می شوند. بیماران بالقوه یا بالفعلی که با فشار اطرافیان به یک زندگی زناشویی وارد می شوند و اغلب به یکی دو سال نرسیده، مهر طلاق را پای عقدنامه شان می بینند.

 

 

ازدواج درمان نمی کند

 

 

 

حقیقت این است که ازدواج هیچ بیماری را درمان نمی‌كند. این را بارها روانشناسان در رسانه ها اعلام کرده اند و هنوز هم خانواده هایی هستند که با نسخه های سنتی و بی اساس، پایه های یک زندگی سست را بنا می کنند. بیماری های روانی گاهی کاملا مشهود هستند و گاهی پشت پرده رفتارهای اجتماعی پسندیده یا کنترل شده قرار می گیرند با این حال در روابط نزدیک تر، همه اطرافیان از این رفتارها کلافه می شوند و به ستوه می آیند. در این موارد، احتمال اختلالات شخصیت پررنگ می شود. اختلال هایی که خیلی سخت برملا می شوند و سخت تر از آن درمان.

 
 
 

 

 

بررسی‌های روانشناسان بالینی و روانپزشکان نشان داده است که شناخت کسانی که اختلال شخصیت دارند در برخوردهای کوتاه مدت کار ساده‌ای نیست. زیرا این افراد غالباً در ابتدای آشنایی تصویر بسیار خوبی از خود در ذهن شما به جای می‌گذارند. آن‌ها ممکن است در حیطه کاری، فعالیت‌هایی اجتماعی افراد خوب و شایسته‌ای جلوه کنند. علاوه براین، فرد دچار اختلال شخصیت می‌تواند مانند بسیاری از افراد دیگر زیبا و باهوش باشد و چنین چیزی موجب شود درباره او نگاه مثبتی پیدا کنید. حتی متخصصان روانشناس، در جلسه اول درمان، تشخیص صحیحی درباره آن‌ها نمی‌دهند.

 
 
 

 

 

دومین چیزی که شناسایی فرد دارای اختلال شخصیت را دشوار می‌سازد این است که برای شخص او لازم است به طور دقیق از گذشته‌اش، به ویژه الگوها و مشکلات رفتاری و روابط ناخوشایند او با دیگران و... اطلاع کافی داشت. از آنجا که در اوایل رابطه، دوران آشنایی، خواستگاری و حتی اوایل نامزدی، پی بردن به چنین گذشته‌ای میسر نیست بنابراین هیچ تعجبی ندارد که نتوان در اوایل آشنایی چنین فردی را شناخت.

 

 

 

یک تحقیق بسیار معتبر نشان داده است که اختلال شخصیت باعث ایجاد مشکلات روانی، اجتماعی حقوقی و شغلی می‌شود. برای مثال فرد دارای اختلال شخصیت مرزی احتمال بیشتری دارد که افسرده شود و یا فرد جامعه ستیز در مقایسه با دیگران بیشتر احتمال دارد که به مصرف مواد مخدر یا الکل اعتیاد پیدا کند و نیز کسی که دارای اختلال شخصیت پارانویید است بیش از دیگران با همکاران خود به درگیری و نزاع بپردازد.

 


 

در این شرایط، شاید اولین راهی که به نظر می رسد این باشد که باید با برقراری ارتباط زیاد و رفیق حجره و گرمابه و گلستان بودن با فردی که قرار است با او پیوند ازدواج برقرار شود او را بشناسیم و در واقع روابط و مسائل گذشته او را بررسی کرده و به شناخت کارکردها و مشکلات روانی، شغلی، حقوقی و اجتماعی کنونی و جاری‌اش برسیم. اما مشکل اینجاست که چنین روابطی که منجر به این عمق از شناخت می شود، در فرهنگ ایرانی- اسلامی ما کاربردی ندارند و حتی اگر در موقعیت خاصی چنین امکانی فراهم شود، وابستگی عاطفی در طول رابطه آنقدر زیاد می شود که عملا شناخت منصفانه و واقع بینانه غیرممکن است.

 

 

 

متاسفانه در بیشتر موارد هنگامی‌که جوانی به فرد دیگری علاقمند می شود، غالباً علائم اختلال شخصیت او به عنوان رفتارهای خوب و پسندیده می بیند و مجذوب آنها می شود.

 
 
 

 

 

بنابراین نسخه بعدی که پیچیده می شود، مشورت است. مشاوره با کسی که یک سر و گردن از شما بالاتر است، بیشتر می داند، بیشتر تجربه کرده و علم بیشتری دارد. مشخصا چنین کسی نمی تواند همسایه، دوست یا قوم و خویش میانسال شما باشد. تجربه این افراد در جای خود کارآمد است اما وقتی پای سنجش شخصیت به میان می آید و می خواهیدفردی را که قرار است شریک زندگی شما باشد، از نظر سلامت روانی و شخصیتی بسنجید، باید سراغ یک روانشناس دلسوز و کارآزموده بروید تا با چند جلسه مشاوره و انجام تست های روانشناسی، شناخت دقیق تری از یکدیگر به دست آورید. یادتان باشد ازدواج به همان اندازه که مهم و پر ریسک است، به همان اندازه ارزش توجه، دقت و تحقیق دارد.

 
 
 
 
 
 
 
 

برگرفته از بیداری

shiva & hasan بازدید : 265 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

شروط ضمن عقد بسیار ارزشمند است و بهتر است خانم‌ها به جای مهریه‌های  سنگین، شروط ضمن عقد محكمی برای همسران‌شان بگذارند تا در طول زندگی به استناد آنها بتوانند حقوق نسبتا برابری با همسر خود داشته باشند.

 

 

 

ازدواج یك قرارداد است كه حقوق و تكالیفی را بر دوش مرد و زن قرار می‌دهد، اما رسوم حاكم بر جامعه باعث شده ما كمتر به این مساله توجه كنیم همه افراد اوایل ازدواج توجه‌شان به حاشیه‌های ازدواج است، خواستگاری و مراسم عروسی، جهیزیه و... ،توجه نمی‌كنند كه پای یك قرارداد و عقد را دارند امضا می‌كنند و باید متوجه این مساله باشند كه به موجب این قرارداد چه تعهداتی نسبت به طرف مقابل دارند.

 

 
 
 

متاسفانه در كشور ما بیشتر مردم عادت دارند نخوانده پای قراردادها را امضا كنند، این مساله در ازدواج بیشتر هم اتفاق می افتد و بیشتر اوقات دختر و پسری كه می‌روند برای ازدواج، همان موقع كه سند ازدواج‌شان می‌خواهد امضا شود، سند نكاحیه را كه شرایط در آن نوشته شده برای اولین بار می‌بینند و امضا می‌كنند و در آن موقع هم زیاد از مفاد سند ازدواج سر در نمی‌آورند، چون از طرفی اصطلاحات فنی و حقوقی است و از طرف دیگر آن موقع دو طرف در حال و هوای دیگری هستند.

 
 

 

 

یک وكیل دادگستری با بیان این كه براساس قوانین مدنی ایران حقوق و تكالیف به صورت برابر بین زن و شوهر تقسیم نمی‌شود، عنوان كرد: زن به موجب عقد ازدواج بسیاری از حقوق مدنی و معنوی خود همچون حق سفر، اشتغال، انتخاب مسكن، ولایت بر فرزندان و جدایی از همسر را از دست می‌دهد و در قبال آن حقوق مادی مانند مهریه و نفقه را به دست می‌آورد كه در بسیاری از موارد دستیابی به این حقوق مادی هم با مشكل همراه است.

 
 

 

 

برای رفع نابرابری میان زن و مرد و برای اینكه یك تعادلی بین این حقوق و تكالیف برقرار شود، می‌توانیم از شروط ضمن عقد استفاده كنیم.

 

 
 

شروط ضمن عقد متاسفانه در جامعه ما رایج نشده است و حتی بسیاری از افراد تحصیل‌كرده هم از آن استفاده نمی‌كنند چون اولا، همه جامعه از این شروط آگاه نیستند و نمی‌دانند كه چنین شروطی را می‌توانند بگذارند، دوما هم اینكه ما می‌گوییم از این شروط استفاده كنید بسیاری می‌گویند اصلا زندگی كه بخواهد با این شرط و شروط باشد بهتر است كه شروع نشود.

 
 

 

 

هر 12 موردی كه زن و مرد برای عقد امضا می‌كنند. شروطی است كه مرد به زن وكالت می‌دهد با اثبات آن شرایط برای طلاق وكالت داشته باشد، یعنی آن 12 مورد را برای ازدواج امضاء نمی‌كنیم بلكه برای طلاق امضاء می‌كنیم.

 

 
 

این شروط شامل حق مسكن، كار، تحصیل، طلاق، تقسیم دارایی‌های مشترك در هنگام جدایی و حضانت فرزندان است، باید در هنگام عقد نكاح در دفتر خانه ثبت اسناد رسمی در قباله ازدواج ثبت شود.

 

 
 

با استناد به ماده 1119 قانون مدنی طرفین می‌توانند تمامی شروطی را كه مخالف مقتضای ذات عقد نباشد برای یكدیگر بگذارند.

 
 

 

 

البته شروط نباید مخالف مقتضای ذات باشد بنابراین اگر زنی حین عقد شرط كند كه از همسرش تمكین نكند شرط هم باطل است و هم عقد را باطل می‌كند.

 

منبع:ایسنا

shiva & hasan بازدید : 213 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

تنها زندگی می‌کند و زندگی‌اش را دوست دارد. تمام تلاشش نگاه داشتن استقلالی است که با زحمت به آن رسیده. تحصیل کرده است و کار خوبی دارد. مخالف مردها نیست اما تصمیم ندارد ازدواج کند. کلمه ازدواج را که می‌شوند، پوزخند می‌زند. تشکیل زندگی را تنها مسؤولیتی می‌داند که هیچ دلیل قابل قبولی ندارد.

 

 

آمارهای رسمی می‌گویند، در شهرهای بزرگی همچون تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و ... زندگی مجردی دختران رونق گرفته است. دختران بسیاری در این شهرها، در خانه‌های مستقل به صورت مجردی زندگی می‌کنند.

 

 

 

آخرین آمارهای سازمان ملی جوانان، مشخص کرده است که 30درصد از مجموع کل دختران مجرد در پنج شهر بزرگ کشور برای خود زندگی‌ مستقل از خانواده تشکیل داده‌اند. بیشترین این دختران، دانشجویان و فارغ‌التحصیلانی هستند که برای تحصیل یا در جست‌وجوی کار، راهی شهرهای بزرگ شده‌اند.

 

 

 

بر اساس تحقیقات این مرکز که سال گذشته انجام شده است، با بررسی نسبی مردان و دختران در گروه سنی 15 تا 19 سال و 20 تا 24 سال، ازدواج دختران در دو دهه اخیر کاهش داشته است و در عوض آمار تجرد قطعی بالا رفته است. گفته می‌شود که اگر این روند تا سال 1395 ادامه یابد، نسبت فاصله سنی در ازدواج برای مردان و دختران مجرد به هم نزدیک می‌شود.

 

 

 

بر اساس تحقیقات مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی - اجتماعی زنان، مشخص شده است که بررسی آمار میزان تجرد دختران با تحصیلات عالی در یک دهه گذشته، نشان می‌دهد که تعداد دختران تحصیل‌کرده‌ای که هرگز ازدواج نکرده‌اند، از حدود 5 درصد به 16 درصد رسیده است.

 

 

 

جوانان از ازدواج گریزانند


 

کارشناسان اجتماعی دلایل بسیاری را مطرح می‌کنند که در عدم تمایل دختران به تشکیل خانواده مؤثر است؛ یکی از مهم‌ترین آن‌ها علاقه دختران به تحصیلات عالیه و داشتن استقلال مالی است. از دیگر دلایلی که سبب تأخیر در ازدواج و گرایش به تجرد می‌شود، تغییر الگوی زندگی مشترک است. به این معنا که نسل‌های قبلی برای شروع زندگی به استقلال نیاز نداشتند، اما رفته رفته این الگو تغییر کرد و امروزه کمتر کسی است که خواهان زندگی صددرصد مستقل نباشد.

 

 

 

برخی نیز بر این عقیده‌اند که خانواده‌ها برخلاف گذشته، فرزندان خود را به ازدواج تشویق نمی‌کنند و یا نفوذ خود را برای وادار کردن جوانان به تشکیل زندگی از دست داده‌اند. همچنین در موارد بسیاری، خود خانواده عامل بازدارنده ازدواج محسوب می‌شوند؛ چرا که ملاک‌ها و دیدگاه‌های این خانواده‌ها به سوی مادیات متمایل شده است. این خانواده‌ها در امر ازدواج فرزندانشان چنان سخت‌گیری می‌کنند که در نهایت جوانان تصمیم می‌گیرند به کلی قید این امر را بزنند.

 

 

 

رئیس انجمن علمی مددکاران ایران بر این عقیده است که مردم دید منفی خود را نسبت به زندگی مجردی دختران از دست داده‌اند. او در این‌باره می‌گوید: «با کوچک کردن خانه‌ها و یک یا دو خوابه کردن آن‌ها دیگر خانه‌ها جایگاهی برای بچه‌های ۱۵ ساله به بالا نیست و این موضوع باعث می‌شود تا در چند سال آینده بچه‌های بالای ۱۵ سال به دنبال خانه بگردند.»

 

 

 

به اعتقاد وی جوانان در خانه‌های مستقل زندگی می‌کنند زیرا طرز فکر آنان تغییر کرده است؛ که همین می‌تواند استقلال آنان را افزایش دهد.

 

 

 

راه حل‌های بدون جواب

 

 

اردشیر انتظاری، استاد دانشگاه علامه‌طباطبایی بر این باور است که دختران دیپلمه بیشتر فرصت ازدواج دارند تا دختران لیسانسه. او در این‌باره گفته است: «وقتی شاهد زیاد شدن تعداد دختران تحصیل‌کرده باشیم، به جایی می‌رسیم که اساساً دیگر ازدواج برایشان اتفاق نمی‌افتد و این دختران به مرحله تجرد قطعی می‌رسند. تجرد قطعی مشکلی است که حال حاضر در جامعه به وجود آمده است چرا که دختران زیادی داریم که تحصیل‌کرده و شاغل هستند، ولی مجردند.»

 

 

 

این آسیب‌شناس اجتماعی طرح آمایش جنسیتی در دانشگاه‌ها را راهی برای مقابله با این مشکل می‌داند. بدین معنا که ترتیبی اتخاذ شود تا میزان دانشجویان دختر و پسر در مقطع کارشناسی برابر شود.

 

 

 

مدیر کل امور تربیتی سازمان ملی جوانان نیز، تشکیل خانواده‌های نیمه مستقل راهکاری مهم در کاهش تجرد جوانان می‌داند.

 

 

 

این در حالی است که معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، تنها راه حل مشکل تجرد قطعی دختران را در این می‌داند که همسن گزینی همسری در کشور رخ دهد؛ چرا که اگر تعداد پسران در سن ازدواج را با دختران در آستانه ازدواج با فاصله سنی دو یا سه سال نیز در نظر بگیریم، تعداد دخترهایی که مجرد باقی می‌مانند کمتر می‌شود.

 

 

 

ریشه اصلی مشکل

 

 

علی‌رغم نظرات، طرح‌ها و راه‌حل‌های مختلف کارشناسان، روز به روز به تعداد دختران با زندگی مجردی افزوده می‌شود. چرا که مشکل بسیاری از این دختران، نداشتن فرصت ازدواج نیست، بلکه عدم تمایل به این امر است.

 

 

 

جامعه‌شناسان دریافته‌اند که زندگی دشوار زوج‌های جوان و عدم انعطاف‌پذیری آنان از مهم‌ترین دلایل مخالفت آن‌ها با امر ازدواج است. افزایش آمار طلاق و مشکلات خانوادگی، مسائل پر اهمیتی همچون خیانت و خشونت در خانواده‌ها، زنگ خطری است که جوانان را از تعهد ازدواج باز می‌دارد.

 

 

 

در شرایط فعلی الگوی ناموفق زندگی مشترک زیاد شده و در مقابل زندگی‌های آسوده و بی‌دغدغه مجردی تبلیغ می‌شوند. در حالی که جرم‌شناسان بر این عقیده‌اند که یکی از دلایل زیاد شدن جرم، نداشتن پایگاه عاطفی است. فردی که تعلقات عاطفی دارد در زمان مشکلات مقاوم‌تر است و راحت‌تر تصمیم‌گیری می‌کند. شاید از این روست که محققان پیامدهای افزایش زندگی مجردی را بسیار حائز اهمیت می‌دانند.

 

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

shiva & hasan بازدید : 158 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

آخرین باری که کسی به زور از شما کمکی می خواست به یاد دارید ؟! بطور مثال ، دوست ناامید و درمانده خودتان که نمی خواهد تنها به سینما برود و شما را مجبور می کند که حتما" او را همراهی کنید !!

 

 

چه احساسی به شما دست می دهد ؟ مسلما" خیلی خوشایند نیست .

 

تحقیقات روانشناسان و محققان علوم اجتماعی ثابت کرده است که" انسان ناخودآگاه از مردمی که همیشه به آنها آویزان هستند ( مثل کنه !!) بیزارند ! " ، این یک امر طبیعی است که برخواسته از اساس و بنیاد ساختار انسان است .

 

و در مقابل ، ما همیشه به طرف کسی که به ما هیچ نیازی ندارد ، جذب می شویم .

 

 

طبق مطالعه تجربی بروی زنان ، اصولا" آنان مردانی را که مدام آوازه ی ناامیدی و یأس را سر میدهند قبول ندارند و آنها را رد می کنند ! وقتی شما به کسی نیازمندید ، ضمیر ناخودآگاه شما همیشه این حس را القاء میکند که " من بی ارزش هستم "

 

 

مطمئنا" ، اگر آخرین باری را که از طرف خانمی رد شده اید را به خاطر بیاورید و دقت کنید ، می بینید که شما بیشتر وقتها نیاز خود را به او نشان داده اید .

 

 

برای جذب خانم ها ، همیشه اعتماد به نفس خود را حفظ کنید ، در کمال اطمینان به توانایی های خود ایمان داشته باشید، عذر خواهی نکنید ! همیشه متغیر عمل کنید یا حداقل کاملا" طبق خواسته آنها قدم بر ندارید !

 

 

با اعتماد به نفس شما ، هر زنی آرزو دارد که در اعماق وجود شما نفوذ کند و شاید باورش سخت باشد ، اما شما تمام روز را می توانید با او صحبت کنید بدون اینکه او خسته شود ! با قدرت و جذبه ، آنچنان انرژی مثبتی خواهید داشت که آنها شما را باور خواهند کرد و براحتی می توانید بین خانم ها انگشت نما باشید، و بدون هیچ زحمتی آنها را به طرف خود جذب می کنید !

 

 

نه اینکه همیشه مثل کنه به آنها بچسبید !!

 

تا اینجا متوجه شدید علت اصلی رد کردن بعضی مردها توسط خانم ها ، چیست ،

 

حالا دقیقا" فکرکنید ، چه روشهایی را برای جذب خانم ها تا به حال اجرا کرده اید و پاسخ منفی گرفتید و بیشتر آنها از شما دفع شده اند !

 

 

روش صحیح آن است که با بررسی بیشتر ، کاملا" بفهمید چه خصوصیاتی او را مجذوب می کند و سعی کنید موقع اجرای آنها کاملا" حرفه ای و واقعی عمل کنید ، چرا که اگر رفتار شما مصنوعی و فریب کارانه به چشم آنها بیاید ، نتیجه ای معکوس خواهد داشت !

 

 

پس واقعیت این است که شما مثل یک آهن ربا آنها را جذب یا دفع کنید ، پس در نحوه ی رفتار خود ماهرانه عمل کنید !

 

 

یک لحظه خودتان را جای یک خانم بگذارید و تصور کنید با یک مرد متشخص ، گرم ، با روحیه ، با تجربه و جذاب ! روبرو می شوید که کاملا" اعتماد به نفس و کنترل خود را در همه حال حفظ می کند ، مسلما" با خود می گوید من مرد رویایی خود را پیدا کردم!

 

 

و حال برعکس آن ، تصور کنید آقایی با حالتی سرخورده ، سرد ، مدام دست و پا می زند تا بتواند یک کلمه با شما حرف بزند ، ارتباط کلامی او بسیار ضعیف است و لباس پوشیدنش مثل این است که جلوی شما اصلا" راحت نیست ! بله ، او فقط وقت شما را تلف می کند و سریع تر می خواهید که از دستش راحت شوید !!

 

 

تنها به " اشعات و رایحه جذابیت " فکر کنید ، نه اینکه "من می خواهیم تأثیر گذار باشم" ، به یاد داشته باشید چیزهایی که برای شما جذاب است برای یک خانم هیچ وقت جذاب نخواهد بود ، بنابراین همیشه به قضیه از دید یک خانم نگاه کنید.

 

 

این بدان معنی است که مادامی که دیگر آقایان به سهولت خانم ها را با رفتار جالب خود ، جذب می کنند ، شما همچنان زن ذلیل و ناکام خواهید ماند !

منبع:مردمان

shiva & hasan بازدید : 131 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

مردم بعد از ازدواج تمایل بیشتری برای تغییر رفتار خود نخواهند داشت. یکی از دلایل عمده که سازگاری  زوج های جوان را با ازدواج مشکل تر می کند، ایده آل گرایی افراطی آنهاست. ارتباطات پیش از ازدواج اغلب با افسانه ها و خیال پردازی ها پر می شود، به ویژه این اعتقاد که صفات نامطلوب همسر بعد از ازدواج تغییر خواهد کرد.

 

متأسفانه، ازدواج نه مردم را تغییر می دهد و نه زمینه نفوذ و اثرگذاری دیگران را برای آنها آسانتر می کند. در حقیقت، ازدواج اغلب صفات نامطلوب را برجسته تر می کند.

 

 

شخصی که قبل از ازدواج اغلب دیر بر سر قرارهایش حاضر می شد، نوعاً بعد از ازدواج نیز اینگونه عمل خواهد کرد. شخصی که قبل از ازدواج شلخته بوده، بعد از ازدواج نیز شلخته خواهد بود؛ اما شلختگی او بعد از ازدواج آشکارتر و مشکل سازتر است.

 

 

گاهی این تفکر اشتباه در مورد مشکلات و صفات عمیق تر شخصیتی نیز اتفاق می افتد. برای مثال بسیار دیده شده است که دختری به پسری معتاد علاقه پیدا می کند و به خواستگاری او جواب بله می دهد با این عنوان که او تغییر می کند و یا او را تغییر می دهم.

 

 

بر عکس این موضوع هم دیده می شود، پسرانی که بعد از ازدواج می خواهند سبک زندگی و یا شخصیت همسرشان را تغییر دهند. مواردی که این تغییرات اتفاق افتاده است در برابر مواردی که این تغییرات صورت نپذیرفته است، تقریباً صفر است.

 

 

در حقیقت، ازدواج نمی تواند مردم را تغییر دهد، حتی ممکن است صفات نامطلوب به علت ارتباط بیشتر در ازدواج آشکارتر شود.

 

 

یک زن جوان که درباره یک مشکل جدی که قبل از ازدواج شروع شده بود، صحبت می کرد، گزارش داد: نامزد او تا قبل از شب عروسی با او مهربان و مؤدب بود. سپس او عصبانی شد و عصبانیت خود را در یک بحث بر سر هزینه های جشن عروسی نشان داد. او (خانم) فکر کرد که دلیل رفتار نامزدش نگرانی او درباره مراسم جشن عروسی بوده، با او ازدواج کرد. در ۶ ماه اول ازدواج همسر او بارها با او بدرفتاری جسمی داشت. او بعد از یک سال از همسر خود طلاق گرفت.

 

رویای لذت بخش پیش از ازدواج می تواند واقعیت های زناشویی را مختل کند!

 

منبع:شبکه خبری برنا

shiva & hasan بازدید : 177 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

آشنایی های اینترنتی؛ خوب یا بد

 

چت کردن نقطه شروع آشنایی اینترنتی است. ابزاری که از نظر خیلی ها وسیله مناسبی برای برقراری  ارتباط با افراد مختلف به شمار می رود و حتی برای انتخاب شریک زندگی خود هم به آن متوسل می شوند. البته قرار نیست پیش داوری کنیم و پرونده شناخت چتی را از همین اول ببندیم چرا که خیلی ها معتقدند با تغییر جوامع و رایج شدن روش های ارتباطی جدید، چت کردن هم می تواند جایگاه خود را به عنوان یک روش ارتباطی پیدا کند. به هر حال حتی اگر این فرضیه هم درست باشد، باید دید که در زمان فعلی و جامعه امروزی ما، چت کردن چقدر برای برقراری رابطه مناسب است و مهم تر از آن چقدر می تواند برای هدفی مثل ازدواج به کار گرفته شود.

 


 

مشکل اساسی این شیوه ی آشنایی این است که چون افراد در آن با هم ارتباط رو در رو و حضوری ندارند، شناخت، منحصر به گفته های افراد می شود. از آنجایی هم که اغلب نوجوانان و جوانان احساسی و عاطفی هستند به سخنان غیر واقعی فرد مقابل و تناقض های گفتاریش توجه نداشته و پس از گذشت مدتی به فرد مقابل علاقه مند می شوند.

 

 

 

در اغلب موارد ارتباط از چت روم به ارتباط تلفنی مبدل می شود. این ارتباط همچنان ادامه مییابد و طرفین هر روز بیشتر شیفته ی گفتار و بیان یکدیگر می شوند بدون آنکه حتی بدانند ظاهر همدیگر را می پسندند؟ شیوه رفتاری طرف مقابل از نظرشان مورد قبول است یا حتی جایگاه اجتماعی آنها و خانواده شان تناسبی با هم دارد یا نه.

 
 
 

 

 

شاید بگویید که روابط می تواند از این هم پیشرفته تر شده و وارد مرحله ارتباط رو در رو شود. به هر حال موارد زیادی اتفاق افتاده که دو طرف پس از ملاقات، با دیدن یکدیگر شوکه شده و متوجه می شوند که هیچ سنخیتی با هم ندارند. اما چون پیش تر دلبسته و عاشق هم شده اند یا در بهترین حالت به هم عادت کرده اند، پذیرش واقعیت برایشان سخت می شود. این افراد حتی گاهی به سبب ترحم و یا ترس از نفرین وتهدید فرد مقابل و ... به ازدواج با او تن می دهند. لذا آشنایی از طریق چت راه مطمئن و معقولی نیست.

 

 

 

اینترنت محیطی مجازی است و خیلی ها به چشم سرگرمی به آن نگاه می کنند و زندگی ایده آل یا حتی فانتزی شان را در آن به تصویر می کشند. از معرفی خود با یک جنسیت دیگر گرفته تا ادعای تحصیلات و موقعیت خاص

 

 

 

بنابراین آسیب های این روش آشنایی را می توان در چند گزینه خلاصه کرد

 

 

 

ـ معمولاً کسانی چت را انتخاب می کنند که به دلایلی نمی خواهند دیده و کاملاً شناخته شوند. بنابراین ارائه اطلاعات غلط توسط یکی از طرفین به دیگری، درصد بالایی را به خود اختصاص می-دهد.

 

 

 

ـ افراد در این نحوه آشنایی چون فقط از فرد مقابل خوبی میشنوند او را کاملاً آرمانی و خوب تصور میکنند چون روابط در این نوع از آشنایی براساس احساسات است.

 

 

 

ـ چت اعتیادآور است و معلوم نیست شخص با چند نفر در ارتباط بوده و هست. پس فرد را در آینده دچار سوءظن و سلب اعتماد می کند.

 

 

 

ـ این مورد را هزار بار شنیده اید. ما هم برای بار هزار و یکم تاکید می کنیم که اینترنت محیطی مجازی است و خیلی ها به چشم سرگرمی به آن نگاه می کنند و زندگی ایده آل یا حتی فانتزی شان را در آن به تصویر می کشند. از معرفی خود با یک جنسیت دیگر گرفته تا ادعای تحصیلات و موقعیت خاص.

 

 

 

ـ در این گونه ارتباطات، شناخت جدی امکان پذیر نیست. چون دو طرف مراقب خود هستند و طبیعی است که فهرستی از معایب خود را در اختیار دیگری قرار نمی دهند.

 

 

 

ـ این ارتباط که ماه ها بدون هیچ آشنایی واقعی به طول می انجامد، می تواند فرد را درگیر توهمات و واقعیات ساختگی کند.

 

 

 

ـ در این روش آشنایی فقط یک یا دو تا از حواس افراد درگیر می شود. به همین دلیل اطلاعات غیر کلامی از فرد رو به رو ندارند.

 

 

 

ـ معمولاً خانوادهها از این گونه آشناییها و ازدواجها حمایت نم یکنند.

 


 

مزایای آشنایی اینترنتی

 

 

 

ـ بعد از آنکه گفتگوهای رسمی در چند جلسه با اطلاع خانواده ها انجام شد، چت می تواند راه مناسبی باشد برای تکمیل بحث یا مواردی که قبلاً از یاد برده اید. باید در نظر داشت که چت کردن بدون تشریفات انجام می شود و زحمت بیرون رفتن را به شما نمی دهد.

 

 

 

ـ با اخلاقیات و فرهنگ عموم مردم آشنا می شوند.

 

 

 

ـ چون در فرهنگ ایرانی موانع زیادی برای ارتباط طولانی قبل از ازدواج بین خانواده های جوانان وجود دارد و جوانان نمی توانند با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند استفاده از این ابراز برای آشنایی پیش از ازدواج مطلوب و مفید خواهد بود. البته در صورتی که همه در بیان اطلاعات و خصوصیات خود صادق باشند.

 

 

 

- ازدواج اینترنتی در یک صورت می تواند موفق باشد که صرفاً نقش واسطه (معرف) را ایفا کند و دو طرف به شدت مراقب دلبستگی ها و شیدایی ها باشند و کر و کور نشوند که البته همین نوع ازدواج هم دو تا مشکل دارد که باید به آنها توجه کرد:

 

 

 

1. در ایران به طور معمول، والدین جوانان زیر بار چنین ازدواجی نمی روند.

 

 

 

2. حضور در چت روم و ارتباط با جنس مخالف ممکن است پس از ازدواج، عامل سلب اعتماد طرفین از هم شود.

 

 

 

استفاده از اینترنت برای همسریابی ظاهراً آسان ترین راه تشکیل زندگی مشترک به نظر می رسد اما واقعیت این است که فضای نامطمئن مجازی نمی تواند ملاک دقیق و قابل اعتنایی برای یافتن یک شریک دائمی به حساب آید.

 
 
 
 
 
 

برگرفته از: گلبرگ زندگی، حسین دهنوی

shiva & hasan بازدید : 144 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

رقابت در عشق

 

اگر عاشق فردي بوديد و يك نفر ديگر نيز عاشق همان شخص بود، چه مي‌كنيد؟ وقتي دو نفر عاشق يك نفر هستند، شرايط پيچيده‌اي بوجود مي‌آيد، به ويژه زماني كه آن دو نفر آشناي هم باشند. زمانی كه دو دوست یا دو برادر یا دو خواهر یا دو خویشاوند عاشق یك نفر هستند، شرایط بسیار پچیده می‌شود.

 
 

 

 

زمانی كه موضوع رقابت عشقی مطرح می‌شود افراد به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند. یكی آنها كه اصل را بر عدم رقابت قرار می‌دهند و خودشان سرنوشت بازی را با كنار رفتن خود تعیین می‌كنند و دیگری آنها كه اصل را بر رقابت قرار می‌دهند و سرنوشت بازی را به دست معشوق و حق انتخاب او می‌سپارند.

 
 

 

 

دیدگاهی وجود دارد كه به رقابت به عنوان یك امر منفی می‌نگرد. این دیدگاه رقابت را بر نمی‌تابد و از آن به بدی یاد می‌كند چرا كه ممكن است افراد برای پیروزی دست به هر اقدامی بزنند به ویژه اگر هدف آنها فقط پیروزی باشد. این دیدگاه اصل را بر عدم رقابت در عشق قرار می‌دهد. اما اگر دقیق‌تر نگاه كنیم آنها كه وارد رقابت نمی‌شوند هركدام دلایل خاص خود را دارند. برخی عشق را از خود گذشتگی و ایثار می‌دانند و قصه‌ی آنها قصه ایثار است و در شرایط رقابت عشقی ممكن است احساس كنند كه بالاترین ایثار و از خود گذشتگی آن است كه از معشوق بگذرند و از رقابت خارج شوند.

 

برخی دیگر خود را لایق معشوق نمی‌دانند و خود را همسر شایسته‌ای برای او نمی‌دانند، برخی دیگر جسارت رقابت را ندارند و برخی دیگر احساس می‌كنند كه شرایط به گونه‌ای است كه نباید رقابت كنند و اگر رقابت كنند، دیگران به دیده‌ی منفی به او خواهند نگریست. برخی دیگر رقابت نمی‌كنند تا با نشان دادن عدم رقابت خود، قدرت و توانمندی خود را به رقیب و معشوق نشان دهند. آنها كه رقابت نمی‌كنند كنترل شرایط را با عدم رقابت به دست می‌گیرند و به این وسیله بر شرایط اعمال كنترل می‌كنند. احساس كنترل به افراد احساس ایمنی می‌دهد. زمانی كه افراد، درگیر رقابت عشقی می‌شوند احساس ناامنی ناشی از عدم كنترل اوج می‌گیرد. یكی از راه‌های اعمال كنترل، رقابت نكردن و كنار رفتن است. فردی كه كنار می‌رود، تسلط خود را بر شرایط اعمال می‌كند و به این ترتیب احساس ایمنی می‌كند.

 
 
 

 

 

اما آنها كه اصل را بر رقابت می‌گذارند معتقدند كه بهرحال زندگی و حیات با رقابت همراه و توأم است و ما از رقابت گریز و چاره‌ای نداریم فقط آنچه مهم است چگونگی رقابت است. رقابت می‌تواند جوانمردانه و اخلاقی باشد و نیز می‌تواند ناجوانمردانه و غیراخلاقی باشد. پس همه آنچه كه مهم است چگونگی رقابت است نه اینكه رقابت كنیم یا نكنیم. رقابتی كه براساس اخلاق در چارچوب اخلاقیات باشد همانند مسابقات علمی و ورزشی است كه همه‌ی انسان‌ها به این رقابت‌ها به دیده‌ی مثبت می‌نگرند. رقابت در عشق همانند هر رقابت دیگری می‌تواند اخلاقی یا غیراخلاقی باشد آنچه مذموم و ناپسند است رقابت غیراخلاقی است نه خود رقابت. در رقابت‌های ورزشی یا علمی نیز وقتی دو برادر یا دو خواهر یا دو دوست یا دو خویشاوند رقیب یكدیگر باشند، شرایط پیچیده می‌شود. طبیعتاً رقابت در عشق بین این افراد از پیچیدگی بسیار بیشتری برخوردار است.

 
 
 

 

 

اما رقابت اخلاقی چه ویژگی‌هایی دارد؟! اخلاق به معنای رعایت حقوق دیگری در عین رعایت حقوق خود است. از آنجا كه انسان تمایل به خودخواهی دارد و حقوق خودش را بیشتر مد نظر دارد اخلاق از او بیشتر رعایت حقوق دیگری را می‌طلبد. رقابتی اخلاقی شمرده می‌شود كه به حق تجاوز نشده باشد و حقوق رقبا مد نظر گرفته شده باشد. حفظ حقوق دیگری در عین حفظ حقوق شخصی اخلاقایت را ایجاد می‌كند. اگر حق شخصی نادیده گرفته شود به شخص خود ستم كرده‌ایم و اگر حق دیگری یا حق رقیب نایده گرفته شود به دیگری ستم روا داشته‌ایم و در هر دو صورت اخلاق رعایت نشده است. افرادی كه از حقوق خود می‌گذرند به خاطر حقوق دیگری، اخلاق را در مورد خود نادیده گرفته‌اند و به خود ستم روا داشته‌اند. برای آنكه مفهوم حقوق شخصی و حقوق رقیب در رقابت عشقی مشخص‌تر شود این حقوق را به طور مشخص در زیر می‌آوریم.

 
 
 
 

 

 

حقوق عاشق

 

 
 
 
 
 

عاشق حق ابراز عشق دارم.

 
 
 
 
 
 

عاشق حق خواستگاری دارم.

 

عاشق حق دارم كه برای ابراز عشق و خواستگاری كسی مزاحم من نشود.

 

عاشق حق دارم كه از یك شیوه غیراخلاقی برای دور كردن من از معشوق استفاده نشود.

عاشق حق دارم كه اگر با معشوقم ازدواج كردم، دیگری وارد حریم زندگی خصوصی ما نشود.

 

حقوق رقیب

 

او حق ابراز عشق دارد.

او حق خواستگاری دارد.

او حق دارد كه برای ابراز عشق و خواستگاری كسی مزاحم او نشود.

او حق دارد كه از یك شیوه غیراخلاقی برای دور كردن او از معشوق استفاده نشود.

او حق دارد كه اگر با معشوق ازدواج كرد، دیگری وارد حریم زندگی خصوصی آن دو نشود.

 

حقوق معشوق

 

 

او حق دارد تا زمانی كه با كسی ازدواج نكرده است با خواستگاران مختلف صحبت كند.

 
 
 
 

او حق دارد كه خودش همسرش را انتخاب كند و كسی او را برای انتخاب مجبور نكند.

 
 
 
 
 

او حق دارد كه پس از ازدواج كسی وارد حریم خصوصی او و همسرش نشود.

 

منبع:seemorgh.com

shiva & hasan بازدید : 171 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

درآشنایی های قبل از ازدواج خود را سانسور نکنید

 

ارتباطات و آشنایی‌های قبل ازدواج، می تواند بستری برای شناخت خود باشد، اما شیوه مناسبی برای ازدواج نیست چون، محدودیت هایی دارد.

 

 

 

با اینکه آشنایی ها مقاصد و مزایای زیادی دارد اما سیستم آشنایی کاملاً روشن نیست. مزایای آشنایی از طریق چندین محدودیت معنادار تعدیل می شوند. در واقع این آشنایی ها به خودی خود ما را برای ازدواج آماده نمی کند و چون سبک این نوع ارتباط ها در سطح جامعه منطقی نشده است، مکانیزم کاملی برای شناخت نیست.

 
 

 

 

امروزه جوانان برای شناخت یکدیگر به شیوه های سنتی متوسل نمی شوند( صحبت در خانه یکدیگر و یا تحقیق از در و همسایه). جوان امروز، شیوه های سنتی را از نظر کمیت و کیفیت، نامناسب می شمارد و برای شناخت کافی نمی داند.

 
 

 

 

برای ایجاد یک رابطه سالم و کاهش میزان طلاق ، نیازمند شناخت کافی افراد از یکدیگر هستیم. امروزه مراکز مشاوره و روانشناسی، در افزایش شناخت طرفین از یکدیگر بسیار کمک کننده هستند، هرچند باز هم سوال های بی پاسخ و ناشناخته ایی باقی می ماند.

 
 

 

 

نکته مهم در این میان آن است که هر دو نفری که قصد ازدواج دارند،باید سعی در نشان دادن ویژگی های واقعی داشته باشند، سانسور کردن در ابتدای ازدواج، خیانت به خود و همسر در آینده است، چرا که بعد از ازدواج بسیاری از چیزها روشن می شود و ازدواج شیرین ابتدا، به تلخی می گراید.

 
 
 
 

 

 

مزایای آشنایی:

 

 

 

1- آشنایی با تفاوتهای فردی انسانها

 

 

آشنایی با افراد مختلف به ما کمک می کند تا درباره ی افراد مختلفی که در جامعه ی ما وجود دارد اطلاعات کسب کنیم.

 
 

 

 

2- شناخت بهتر خودمان

 

 

تعامل با انسان های دیگر به ما کمک می کند تا خودمان را هرچه شفاف تر و روشن تر بشناسیم.مردم به شیوه های متفاوتی فکر و عمل می کنند .آگاهی هرچه بیشتر از این تفاوت ها در شناخت بهتر از خود به ما کمک می کند.

 
 

 

 

3- آشنایی با چیزهایی که دوست داریم و چیزهایی که از آنها متنفریم

 

 

آشنایی با دیگران به ما کمک می کند تا آنچه را که در شریک خود جستجو می کنیم روشن تر بفهمیم، بفهمیم با چه کسانی راحت تر هستیم و چه کسانی ما را ناراحت می کنند.

 
 

 

 

4- یادگیری مهارتهای ارتباطی

 

 

آشنایی،فرصت زیادی برای تمرین ارتباط با افراد دیگر در اختیار ما می گذارد.ما باید در دنیای آشنایی تصمیم گیری درباره ی آنچه می گوییم و آنچه عمل می کنیم را تجربه کنیم.

 
 
 
 

 

 

محدودیت های آشنایی :

 

 

آشنایی می تواند مجموعه ای از تجارب را برای ما فراهم کند و به ما کمک کند تا دانش خوبی درباره ی خود و دیگران کسب کنیم .اما معایبی نیز دارد:

 
 

 

 

1- تمرکز زیاد بر نشان دادن صرفاً ویژگی های مثبت خودمان

 

 

زمانی که ما شروع به آشنایی با همدیگر می کنیم، تمام تلاش ما این است که فقط ویژگی ها و صفات مثبت خود را نشان دهیم. ما تمایل داریم تمام صفات منفی خود را که ممکن است موجب ناراحتی افراد شود یا منجر به قطع رابطه ی آشنایی ما شود را پنهان کنیم.

 
 

 

 

2- جدا شدن از دوستان، خانواده و فعالیت های قبلی

 

 

هنگامی که درگیر یک رابطه ی آشنایی جدی می شویم،تمرکز خیلی زیادی روی فرد می کنیم و اغلب از دوستان و اعضای خانواده غفلت می کنیم. درگیری در هر رابطه احساسی جدید انرژی زیادی می گیرد.

 
 

 

 

3- شکست در برخورد با مسائل و مشکلات روزمره ی مشترک

 

 

معمولاً هنگامی که به طور جدی وارد فرآیند آشنایی می شویم غالباً از صحبت درباره ی تفاوت هایی که داریم اجتناب می کنیم یا سعی می کنیم که مشکلات ارتباطی مسکوت بمانند اما مشکلات خودبخود حل نمی شوند بلکه روی هم جمع می شوند و بعدها تبدیل به یک انفجار می شوند.

 
 

 

 

4- آمادگی ضعیف برای ازدواج

 

 

ناظران حرفه ای(مشاوران،حقوقدانان و روان شناس ها) به این نتیجه رسیده اند که آشنایی به تنهایی برای ازدواج کافی نیست. زوج ها به کسب تجربه ای بیش از آنچه ما آشنایی می نامیم نیاز دارند.آنها نیاز به یک مجموعه آموزشی برنامه ریزی شده درباره ی ازدواج دارند. آمادگی خالصانه برای شریک زندگی کسی شدن، پاداش دهنده ترین و مشکل ترین تکلیف است، که یک ازدواج خوب را ایجاد و حفظ می کند.

منبع:funpatogh.com

shiva & hasan بازدید : 165 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

ماسک برای نرمی و لطافت پوست آرنج و سرزانوبهترین و موثرترین لوسیون برای درمان پوست خشن و زبر این قسمت از اعضای بدن ، استفاده از لوسیون زیر می باشد که قابل نگهداری در یخچال نیز می باشد:

 

شیر نصف پیمانه ، گلیسیرین یک قسمت ، بی کربنات سدیم یک قسمت ، بوراکس یک قسمت شیر را گرم کرده و سپس گلیسیرین و بی کربنات سدیم و بوراکس را به آرامی به آن اضافه نمایید. از این لوسیون برای مالیدن به محل مورد نظر استفاده نمایید. استفاده از سرکه سیب نیز برای پوست های خشن این قسمت از بدن مفید می باشد.

 

برای این کار باید از ۱ قسمت سرکه با ۸ قسمت آب استفاده نمایید و بر روی پوست مورد نظر مالیده تا روشن و نرم شود.

 

استفاده از شیره بادام با شیر و یا روغن بادام با عسل، نیز در لطافت پوست های خشن بسیار موثر می باشد. راه بسیار مفید و آسان تر برای لطیف نمودن و روشن کردن پوست تیره و زبر آرنج و سرزانو استفاده از آب لیموترش می باشد که استفاده مرتب از آن اعجاز می نماید.

shiva & hasan بازدید : 181 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

از هر همسر جوان و یا پدر و مادری سوال کنید، نظر خاص خودش را در رابطه با زمان مطلوب بین عقد تا عروسی دارد. این روزها دیگر معمولاً هر کسی ازدواج می کند، تجربه فاصله بین عقد و عروسی را دارد. اغلب همسران جوان بعد از گذشت مدتی از خواندن صیغه عقد زیر یک سقف می روند. واقعیت این است آماری از اینکه این فاصله چه میزان است. وجود ندارد؛ چرا که تنها عقد به صورت رسمی ثبت می شود و زمان مراسم عروسی در جایی ثبت نمی شود.

 

 

کارشناسان در رابطه با فاصله مناسب نظرهایی دارند، اما علاوه بر نظر کارشناسان، تلاش کردیم تا نظر تعدادی از افراد را نیز بپرسیم تا ببینیم نظر آنها چیست و البته آیا بین نظر آنها و کارشناسان تفاوتی وجود دارد؟

 

 

 

از دو گروه سنی در رابطه با فاصله مناسب بین عقد و عروسی پرسیدیم؛ همسران جوان و ولدینی که این روزها به دنبال متاهل شدن فرزندان خود هستند و یا خود فرزندانی متأهل دارند. نتایج چنین چیزی را نشان می داد:

 

 

 

معمولاً همسران جوان بر وجود این دوره تاکید داشته و در مورد چرایی آن مواردی مانند لزوم وجود آن برای شناخت بیشتر، کم بودن مسئولیت در این دوران و در نتیجه لذت بخش بودن آن اشاره داشتند.

 

 

 

والدین غالباً بعد از اعلام مطلوب بودن وجود این دوره بر کوتاه بودن آن تاکید داشتند و در مورد چرایی کوتاهی آن به مواردی مانند کم شدن اشتیاق جوانان برای عروسی در صورت طولانی شدن و سخت بودن این دوران برای والدین اشاره داشتند.

 

 

 

در گروه همسران جوان، هیچ فردی معتقد نبود که اصلاً نباید فاصله ای وجود داشته باشد، تنها در یک مورد از بدون فاصله تا شش ماه اشاره شد. اما در گروه والدین دو نفر معتقد بودند به وجود فاصله نیازی نیست و زمان مطلوب را صفر اعلام کردند.

 

 

 

اگر به واسطه رفت و آمدهای فامیلی و خانوادگی و یا صحبت هایی که خود زوج پیش از ازدواج با هم داشته اند با همدیگر آشنایی دارند، مناسب نیست که این فاصله زیاد باشد، به خصوص اگر دو نفر با هم مشکلی ندارند. و ممکن است در حاشیه مسائل مشکل ایجاد شود

 

 

 

زمانی که صحبت درباره فاصله مناسب بین عقد تا عروسی است، همسران جوان و والدین باید به چند نکته توجه داشته باشند. اگر زوج آشنایی قبلی خوبی ندارند، باید این فاصله بیشتر باشد تا شناخت ها کامل تر شود منظور آن است که زوجین بتوانند در این مدت توانمندی ها، سلیقه ها، نقاط قوت، آداب و اعتقادات همدیگر را بشناسند.

 

 

 

اما اگر به واسطه رفت و آمدهای فامیلی و خانوادگی و یا صحبت هایی که خود زوج پیش از ازدواج با هم داشته اند با همدیگر آشنایی دارند، مناسب نیست که این فاصله زیاد باشد، به خصوص اگر دو نفر با هم مشکلی ندارند. و ممکن است در حاشیه مسائل مشکل ایجاد شود در این شرایط فاصله عقد تا عروسی نباید طولانی باشد؛ چرا که ایجاد حاشیه در اطراف زوج ها می تواند باعث اختلاف میان آنها شود.

 

 

 

موضوع دیگر اینکه زمانی که افراد انتخاب درستی داشته اند و خودشان هماهنگی دارند و شبیه هم هستند، در این شرایط بهتر است فاصله کم باشد و عروسی را به تأخیر نیندازند. در انتخاب درست مهم آن است که فرد در زمان انتخاب، تشابه را رعایت کند. متاسفانه برخی افراد تصور می کنند که تفاوت داشتن با همسر خوب است. در حالی که در یک انتخاب مناسب همسران باید با هم شباهت هایی داشته باشند.

 

 

 

البته در بحث شباهت، چند مورد بسیار اهمیت دارد. چیزی که فرهنگ ما روی آن بسیار تأکید دارد، تشابه اعتقادی است. در صورتی که چنین موضوعی وجود نداشته باشد، بعدها می تواند مشکل ایجاد کند. یادمان باشد در زوج ها دو مورد ایجاد مشکل می کند؛ یکی تفاوت های جدی اعتقادی و دیگری هم نظرهایی که اطرافیان در مورد این انتخاب دارند. در صورت وجود چنین مسائلی، طولانی شدن فاصله عقد تا عروسی هم کمک چندانی نمی کند.

 

 

 

به طور کلی اگر بخواهیم حدود زمانی مناسب برای فاصله عقد تا عروسی را بگوییم، می توان گفت شش ماه تا یک سال، زمان مناسبی است. البته این محدوده قطعی نیست و نمی توان گفت که برای همه افراد مناسب است، اما حدود مناسب را این مقدار می دانم.

 

منبع: tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 200 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

همه چیز درباره ازدواج های فامیلی

 

مشکلات ژنتیکی برای فرزندان کسانی که ازدواج فامیلی کرده اند، اصلی ترین دلیل برای این است که کارشناسان توصیه کنند که افراد اقدام به ازدواج فامیلی نکنند. در واقع مهم ترین مسئله، مسئله پزشکی است اما حوزه های دیگر نیز می توانند به مبحث ازدواج فامیلی وارد شوند. در ذیل به برخی از مهم ترین معایب و مزایای آن می پردازم و آنها را مورد بررسی قرار می دهم.

 

 

ذهنیت منفی؛ اگر قرار باشد معایب و مزایای ازدواج فامیلی را با یافته های علم روان شناسی بررسی کنیم، اولین موضوع تبلیغات و ذهنیتی است که حداقل در سال های اخیر درباره ازدواج فامیلی وجود داشته است. در واقع اینکه عنوان می شود درصد بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج های فامیلی نسبت به دیگر ازدواج ها بالاتر است، خود نوعی ذهنیت منفی در زوج هایی که به چنین ازدواجی تن داده اند به وجود می آورد. روان شناسان می گویند این ذهنیت منفی می تواند جدا از مشکلات ژنتیکی احتمالی، رابطه خوب زوج ها را در ازدواج فامیلی تحت الشعاع قرار دهد و سلامت روانی آنها را تهدید کند.

 

 

 

دخالت خانواده ها؛ مورد دیگری که می توان درباره ازدواج های فامیلی مطرح کرد و باز هم موضوعی روان شناختی است، دخالتی است که در زندگی زوج هایی که تن به ازدواج فامیلی داده اند دیده می شود. بررسی ها نشان می دهد دخالت خانواده ها در زندگی این زوج ها بیشتر از دیگر زوج هاست و از طرف دیگر، گستردگی این دخالت ها هم بیشتر از دیگر زوج هاست و از طرف دیگر، گستردگی این دخالت ها هم بیشتر است؛ توضیح آنکه هم خانواده های زوج ها و هم فامیل در زندگی آنها دخالت می کنند.

 

 

 

کسانیکه تن به ازدواج فامیلی داده اند نباید اجازه دهند دیگران در زندگی شان دخالت کنند و اطرافیان نیز با توجه به حساسیت موضوع باید از دخالت در زندگی این زوج های جوان بپرهیزند. در این صورت، خطری زندگی این زوج ها را تهدید نمی کند

 

 

 

اگر این فرض را بپذیریم که دخالت زیاد از حد در زندگی زوج ها می تواند مشکلاتی برای آنها به وجود بیاورد، باید این را یکی از معایب ازدواج های فامیلی بدانیم. بررسی های روان شناسان نشان می دهد دخالت اطرافیان در زندگی زوج های جوان یکی از عوامل اصلی طلاق است. پس زوج هایی که ازدواج فامیلی کرده اند خود به خود یک گام به طلاق نزدیک ترند. البته این گزاره، گزاره ای توصیفی است و اگر قرار به توصیه کردن باشد، باید بگوییم اگر کسانی تن به ازدواج فامیلی داده اند نباید اجازه دهند دیگران در زندگی شان دخالت کنند و اطرافیان نیز با توجه به حساسیت موضوع باید از دخالت در زندگی زوج های جوان بپرهیزند. در این صورت، خطری زندگی زوج هایی را که تن به ازدواج فامیلی داده اند تهدید نمی کند.

 

 

 

طلاق کمتر؛ در سال های اخیر که تبلیغات زیادی روی امتناع از ازدواج های فامیلی شده است برخی کارشناسان نظری را مطرح کرده اند که از جهاتی قابل تأمل است، اما با اندکی بررسی می توان آن را رد کرد و نادرست نامید گفته می شود ازدواج فامیلی احتمال طلاق را پایین می آورد؛ یعنی اینکه چون شناخت زوج ها از هم بیشتر است، خود به خود احتمال طلاق پایین می آید. جتی برخی کارشناسان از این هم فراتر می روند و می گویند یکی از دلایل افزایش طلاق در سال های اخیر تبلیغات برای امتناع از ازدواج فامیلی است.

 

 

 

شاید بتوان این نظر را قبول کرد؛ هر چند در دنیای امروز، ارتباطات و به تبع آن شناخت این قدر محدود نیست و ممکن است یک فرد شناخت بیشتری از کسی که فامیل او هم نیست نسبت به آنکه خویشاوندش داشته باشد. مسئله این است که طلاق در ازدواج فامیلی سخت تر از طلاق در ازدواج عادی است. طلاق در ازدواج فامیلی نه تنها دو نفر و دو خانواده را، که افراد و خانواده های زیادی را تحت الشعاع قرار می دهد. بررسی ها نشان می دهد افرادی که ازدواج فامیلی داشته اند و طلاق گرفته اند، طلاق شان به ایجاد کینه و کدورت و جناح بندی در فامیل منجر شده است.

 

 

 

خانواده خاله از مرد جانبداری می کنند و خانواده عمو از زن، و به همین ترتیب فامیل دو شقه شده است. پس کسانی که تن به ازدواج فامیلی داده اند به سختی تن به طلاق می دهند و برخی از آنها که در زندگی مشترکشان مشکلات زیادی دارند، برای اینکه طلاق شان به کدورت های بزرگ تر و گسترده تر منجر نشود، می سوزند و می سازند.

 

 

 

مجموعه این موارد باعث می شود بر امتناع از ازدواج فامیلی تأکید کنیم، اما اگر کسانی به هر دلیل تن به ازدواج فامیلی دادند باید ذهنیت منفی را از خود دور کنند. ازدواج فامیلی از طرف کارشناسان توصیه نمی شود، اما اگر اتفاق افتاد هم فاجعه رخ نداده است. افراد می توانند با حساسیت زدایی از موضوع، زندگی خوبی داشته باشند بسیاری از زوج ها ازدواج فامیلی داشته اند و سال ها در کمال آسایش و آرامش در کنار هم زندگی کرده اند.

 

 

 

باید توجه داشت که ذهنیت منفی، خود می تواند مشکل ساز شود. روان شناسی مثبت می گوید این ذهنیت می تواند زندگی را به کام افراد تلخ کند. بنابراین زوج هایی که ازدواج فامیلی داشته اند باید این ذهنیت را از خود دور کنند. البته باید توصیه های پزشکی را نیز در این زمینه مدنظر داشت و آزمایش های لازم را پیش از ازدواج و برای بارداری انجام داد.

 

منبع:tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 149 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

شما از زمانی که قصد ازدواج می کنید، تا وقتی زندگی مشترکتان را شروع می کنید به مهارت هایی نیاز دارید که مهم ترین آنها انتخاب درست و مناسب همسر و دانستن اصول‌ مهارت‌های ارتباطی در زندگی مشترک است تا بتوانید یک خانواده درست و اصولی تشکیل دهید.

 


خانواده شباهت زیادی با خانه دارد. در قرآن كریم جایی که قرار است به خانه و خانواده اشاره شود، از ریشه لغوی "سكن" استفاده می شود. قرآن از خانه با تعبیر «مسكن» یاد كرده و یكی از هدف‌ها و فایده‌های پیوند زناشویی را لیسكن الیها (اعراف/ 189) و لتسكنوا الیها (روم/21) می داند.

 

 

 

همان طور که خانه محل آرامش است، ازدواج هم فرصتی برای آرامش گرفتن و تسکین به حساب می آید. یک خانه خوب، خانه ای محکم و استوار است که روی زمین سفت ساخته شده باشد و خطری آن را تهدید نکند. درست مثل یک ازدواج خوب و سالم!

 
 
 

 

 

شما در خانه ای راحت هستید که تجهیزات آن متناسب با نیازهایتان انتخاب شده باشد. یک ازدواج خوب و موفق هم ازدواجی است که در آن دو طرف بیشترین سازگاری و تناسب را با هم داشته باشند.

 

 

 

بنابراین، اینجا بیش از هر چیز انتخاب همسر و شرایط آن اهمیت پیدا می کند. همان طور که زیبائی، نوساز بودن، خیره‌ كنندگی نما و گران‌بها بودن وسایل یک خانه نمی تواند سستی پایه‌های یك ساختمان را جبران كنند، در ازدواج هم باید به دنبال معیارهایی اساسی تر از ظاهر و اسم و رسم باشید.

 
 

 

 

که عشق آسان نمود اول

 

 

 

در زمانه ما، دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر، كه مهم‌ترین و اساسی‌ترین این مراحل است، با سه دغدغه مهم روبه‌رو هستند:

 

 

 

1- ملاك‌ها: از بین ده‌ها ویژگی و صفتی كه یك نفر دارد به كدام یك بیشتر توجه كنیم؟ سن، ظاهر، فرهنگ خانواده، باورها و اعمال دینی، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، شغل، صفات اخلاقی، موقعیت اجتماعی، نژاد، سلامت جسمی، سلامت روانی، اصالت خانواده،...

 
 
 

 

 

2- راه‌های تشخیص ملاك‌ها: سن را با شناسنامه می‌توان به دست آورد، ظاهر را با مشاهده. تحصیلات، وضعیت اقتصادی و شغل را با پرس و جو. مسئولیت‌پذیری، مهربانی، سازگاری، بردباری، اصالت و سلامت خانواده را ـ كه در شكل‌گیری و تداوم یك زندگی مشترك نقش و اثر بسیار زیادی دارند ـ چگونه و از كجا می‌توان فهمید و نسبت به وجود آنها اطمینان خاطر پیدا كرد؟

 
 
 

 

 

3- روش‌های پیداكردن فرد مورد نظر: داشتن یك فهرست بلند بالا از ویژگی‌ها و صفات همسر آینده، هرچند با مطالعه، دقت و مشورت تنظیم شده باشد برای فرد طالب همسر، "همسر" نمی‌شود. با آنكه در فرآیند گزینش همسر كه سرنوشت‌سازترین انتخاب هر فرد است، مراحل " آگاهی از ملاك‌های اساسی" و "آشنایی با روش‌های تشخیص هر ملاك" اهمیت زیادی دارند، اما مشكل عده زیادی از افراد عاقل و آگاه كه نمی‌خواهند با یك نگاه و برخورد، شیفته و دلداده كسی شوند و در دام عشقی تند و آینده‌ساز بیفتند این است كه دسترسی به فرد مطلوب خود ندارند و نمی‌دانند از چه كس یا سازمانی كمك بگیرند. در این آشفته بازار ناآگاهی و نیاز، هر از گاهی بنگاه‌های همسریابی قارچ‌‌گونه می‌رویند و با دفتر و دستك و این روزها با سایت و رایانه و آزمون ! بدون پشتوانه علمی و كارشناسی معتبر یا از سر خیرخواهی و احساس وظیفه، و یا به قصد فریبكاری و سودجویی، جوانان را به سوی خود می‌كشند و بر بحران‌های فردی و خانوادگی متقاضیان می‌افزایند.

 


 

ملاك‌ها ازكجا می‌آیند؟

 

 

 

تفاوت انتخاب همسر با هر انتخاب دیگر، در همین ملاك‌های سلیقه‌ای است. والدین دختری، خواستگار او را به این خاطر نمی‌پذیرند كه تعداد اعضای خانواده‌ پسر زیاد است. به باور آنها این امر، رفت و آمدها را افزایش می‌دهد و باعث مزاحمت و هزینه فراوان می‌شود! پسری از ازدواج با دختری كه تك فرزند است ابا می‌كند، چون به نظر او، فرزندِ تنها، سلطه‌گر بار می‌آید و خواسته‌های زیادی را بر همسر خود تحمیل می‌كند! بعضی سخنان نیز به صورت ضرب‌المثل رایج شده است: «از مردم فلان شهر زن بگیرید اما به آنها زن ندهید!» با تمام این ها، به نظر می‌رسد خاستگاه ملاك‌های ازدواج، مانند بسیاری از موارد دیگر باید عقل و دین باشد. در بین ملاك‌های همسرگزینی باید به چند مورد توجه کرد:

 

 

 

ملاك‌های مثبت

 

 

 

1-تعهد به رشد خود و بهبود زندگی مشترك

 

 

 

2 -بازبودن روحی و احساسی

 

 

 

3-صداقت

 

 

 

4-پختگی و مسئولیت‌پذیری

 

 

 

5-اعتماد به نفس بالا

 

 

 

6-نگرش مثبت به زندگی

 
 

 

 

ملاك‌های منفی

 

 

 

1-اعتیاد به مواد مخدر و الكل

 

 

 

2-پرخاشگری شدید و مداوم

 

 

 

3-ذهنیت قربانی

 

 

 

4-تلاش برای مهاركردن دیگران

 

 

 

5-اختلالات و انحرافات جنسی

 

 

 

6-ناپختگی و كودك صفتی

 

 

 

7-سطح هیجانی پایین

 

 

 

8-زخم‌های عاطفی بهبود نیافته

 

 

 

9-سابقه آزار و اغفال در كودكی

 
 

 

 

ویرانگرها: این ها مواردی هستند که از همان آغاز ازدواج آسیب‌رسان و مخرب می شوند

 

 

 

1-تفاوت سنی فاحش

 

 

 

2-تفاوت دینی و مذهبی

 

 

 

3-تفاوت‌های نژادی، اجتماعی و فرهنگی

 

 

 

4-خانواده آشفته و ناسالم

 

 

 

5-همسر قبلی دردسرساز

 

 

 

6- فرزند ناتنی مشكل‌ساز

 

 

 

7- رابطه از راه دور

 
 
 
 
 

برگرفته ازسایت بیداری

shiva & hasan بازدید : 197 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

نشان ازدواج، صمیمیت و محبت القابی است که به حلقه ازدواج می دهند. حلقه از قدیم به عنوان نشان پیوند همسران شناخته می شود. وقتی جوانی در دست چپ خود حلقه داشته باشد، یعنی متاهل است و به همسر خود تعهد دارد. اما انتخاب و خرید یک حلقه ازدواج در این روزها کار ساده ای نیست.

 

 

● انتخاب حلقه

 

 

 

معمولا اولین قدم در مسیر هر پیچ و خم مراسم ازدواج با خرید حلقه شروع می شود، حلقه ای که گاه به جای اینکه نماد پیوند قلب دو جوان باشد تبدیل به نمادی برای به رخ کشیدن امکانات مالی و در نقطه مقابل گاهی جیب خالی شده باشد. رسم بر این است که حلقه داماد را عروس و حلقه عروس را داماد خریداری می کند. در حال حاضر خرید طلا برای عروس و داماد به یک معضل تبدیل شده، به طوری که در این میان برخی این خرید را صحنه تفاخر و چشم و هم چشمی قرار می دهند.

 

 

 

● بورس طلا

 

 

 

انتهای خیابان ناصرخسرو و در خیابان ۱۵خرداد بازاری آشنا برای زوج های جوان به نام بازار طلا وجود دارد. مغازه هایی که می شود از دور برق طلاهای پشت ویترین آنها را دید که هر چند دقیقه یک بار پشت ویترین پر می شود از خانم ها و یا دختر و پسری که همراه هم مشغول تماشای حلقه ها و گاهی پچ پچ کردن هستند. خیلی راحت می شود برق شادی را در چشم جوانانی که به همراه همسر خود از مغازه خارج می شوند، دید.

 

 

 

به طور معمول ساده ترین و سبک ترین حلقه ازدواج که به رینگ معروف هستند از ۱۷۰ تا ۲۰۰هزارتومان قیمت دارند. اما این قیمت بیشتر یک قیمت پایه محسوب می شود و بیشتر جوان ها تمایل به خرید حلقه های گران تر دارند که البته گاهی اوقات این تمایل یک طرفه است و نکته جالب این است که بسیاری از جوانان حتی طبقه متوسط جامعه با وجود قیمت های بالا استقبال زیادی از این حلقه ها می کنند که گاهی قیمت این حلقه ها تا سه میلیون تومان هم می رسد. قیمت این حلقه ها نسبت به وزن، طرح و نوع نگین های آن متغیر است.

 

 

 

● نکاتی برای خرید حلقه

 

 

 

خرید حلقه ازدواج هم یکی از اجزای مراسم ازدواج است که اگرچه آسان به نظر می رسد ولی معمولا وقتی پای خریدش به میان می آید، وسواس بیش از اندازه مانع این می شود که انتخاب راحت و درستی داشته باشیم. قبل از هر چیز به یاد داشته باشید که حلقه گران خوشبختی نمی آورد. بعد هم به نکات زیر توجه کنید.

 

 

 

۱) حلقه با انگشتر فرق دارد. از همان اول دنبال انگشترهای بزرگ و پرنگین نباشید. آنها حلقه به شمار نمی آیند. حلقه خیلی ظریف است و روی آن یک ردیف نگین یا یک نگین درشت کار شده است. شما حتی می توانید یک حلقه طلایی ساده را به عنوان حلقه ازدواج تان انتخاب کنید. بعدا می توانید برای جشن ازدواج یک انگشتر پرنگین را برای روی حلقه ازدواج تان بخرید.

 

 

 

۲) دقت کنید که حلقه و انگشتر شما باید با یکدیگر هماهنگی رنگ و جنس داشته باشند.

 

 

 

۳) اگر خیلی نسبت به رنگ و شکل حلقه ازدواج تان حساس هستید و مدل های موجود در بازار را نمی پسندید می توانید یک مدل حلقه ازدواج را که می پسندید، پیدا کنید و یک جواهرسازی معتبر انتخاب کنید و از او بخواهید عین آن حلقه را برایتان بسازد.

 

 

 

۴) اگر حلقه های جفت را می پسندید، سعی کنید که حلقه های باریک تر و کم نگین انتخاب کنید تا داماد بعدها برای استفاده از حلقه در معذوریت قرار نگیرد.

 

 

 

۵) سعی کنید خرید حلقه را با همسرتان و دو نفره انجام دهید شاید حضور مادر و پدر قابل توجیه باشد ولی حضور سایر اعضای خانواده با ایجاد ازدحام در مقابل طلافروشی باعث می شود که شما در زمان خرید با مشکل روبه رو شوید.

 

 

 

دلیل انتخاب حلقه هر چه باشد، آنقدر مهم نیست که خود و همسرتان را برای آن آزار دهید. کم کردن توقع باعث می شود که زوجین خرید حلقه را شیرین ترین خرید قبل از ازدواج بدانند نه اینکه این خرید اولین سد در مقابل آنها باشد. خانواده ها در این زمینه می توانند تاثیر مهمی داشته باشند و با باز گذاشتن دست زوجین آنها را از چشم و هم چشمی در زمان خرید دور کنند. همه اینها زودگذرند و مهم تفاهم و انتخاب همسر مناسب برای شماست.

 

 

 

● سرویس طلا

 

 

 

سرویس طلای عروس خانم هم فلسفه جدایی دارد. قیمت این سرویس که معمولا شامل یک گردنبند، دستبند، یک جفت گوشواره و در مواردی یک انگشتر است. بسته به میزان طلا و جواهرات به کار گرفته شده در آن از یک میلیون تومان که نوع بدون جواهرات است، آغاز می شود و گاهی به رقم های نجومی سرسام آوری می رسد.

 

 

 

البته سرویس طلا را می توان پشتوانه ای برای عروس و داماد دانست ولی خرید آن هیچ اجباری نیست و نمی توان آن را لازم و واجب دانست که اگر نباشد ازدواج سر نگیرد.

 

 

 

معمولا اغلب زوجین برای خرید سرویس طلا هم به بازار طلا می روند چون در آنجا می توان همه نوع سرویس با هر قیمتی را پیدا کرد. ولی کسانی که می خواهند مدل های جدیدتر با قیمت های خاص را انتخاب کنند، مغازه های خیابان کریم خان یا میرداماد را ترجیح می دهند.

 

 

 

● کارهای عجیب

 

 

 

فروشنده جوان یک طلا فروشی می گوید: برخی از پسرها قبل از خرید حلقه و طلا می آیند و با ما هماهنگ می کنند که وقتی با همسر خود برای خرید آمدند ارزان ترها را نشان بدهیم ولی اکثر آنها بی خبر هستند که همسر آنها یک ماه است که تمام مغازه ها را گشته است و تمام قیمت ها را می داند.

 

 

 

به گفته او خریدن حلقه قدیم ها راحت تر بود. آن زمان دختر و پسر از یکدیگر توقع زیادی نداشتند و بیشتر حلقه ها نیز ساده و بدون نگین بودند جواهرسازان وقتی می بینند توقع ها بالاست حلقه های گران تری می سازند.

 

 

 

یک فروشنده دیگر که از فروش حلقه و طلای عروسی خاطرات زیادی دارد، می گوید یک بار یک زوج جوان با خانواده هایشان برای خرید آمده بودند. خانواده ها هم به جوان ها تاکید می کردند ما دخالتی نمی کنیم تا خودتان انتخاب کنید دختر و پسر هم حلقه های ارزانی را انتخاب کردند. موقع خروج خواهر عروس می گفت ما گفتیم دخالت نمی کنیم، نگفتیم که حلقه ارزان بردار. او این خاطره را تعریف می کند و می خندد و در ادامه می گوید به خدا برخی اینقدر در خرید حلقه وسواس نشان می دهند که گاهی چند ماه طول می کشد تا ازدواج کنند آنها می خواهند حتما آخرین طرح بازار را بخرند ولی نمی دانند که فلسفه وجود حلقه در دست آنها نشان دادن وحدت و صمیمیت میان زن و شوهر است. جوانان زیادی را دیده ام که حلقه های نقره می خرند و با خوشحالی زندگی می کنند و جوانان زیادی را هم دیده ام که ۱۰میلیون تومان خرید می کنند و با دلخوری از مغازه بیرون می روند. پس یادتان باشد که طلا خوشبختی نمی آورد.

 

منبع: sharghnewspaper.com

shiva & hasan بازدید : 149 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

 

یکی از مقوله های بسیار مهم و اساسی در امر ازدواج شناخت طرفین نسبت به هم دیگر است؛ زیرا اگر دو نفر نسبت به هم شناختی نداشته باشند، ازدواج آنها با جهل و نادانی صورت گرفته و تبعات منفی را به دنبال دارد و منجر به طلاق و جدایی می شود.

 

 

این در حالی که است که ازدواج فامیلی در میان برخی از خانواده‌ها بدون هیچ شناختی در زمینه ازدواج بشدت طرفدار دارد و اما برخی دیگر خانواده‌ها فرزندان خود را از این نوع ازدواج منع می‌کنند.

 
 

 

 

در گذشته به دلیل اینکه ارتباطات بین قبیله، قوم و خویش محدود بود و افراد با خانواده و فامیل رابطه بیشتری داشتند و معمولا همه جزئیات و کلیات رفتار دختر را مورد نظر را می‌سنجیدند و او را به عنوان همسر مناسب برای فرزند خود انتخاب می‌کردند در حالی که این ازدواج‌ها معمولا تحمیلی بود و براساس شناخت پدر و یا مادر صورت می‌گرفت.

 
 

 

 

این در حالی است که درمورد انتخاب همسر باید به صورت مجموعه‌ای از ملاک‌ها ، معیار و پارامترها توجه کرد و هر فردی با توجه به روحیات خود همسر خود را با توجه به شناخت از او انتخاب کند.

 

 

 

تجربه‌ها نشان داده است برخی مواقع زمانی که ازدواج فامیلی صورت می‌گیرد زوجین زندگی خوب و خوشی ندارند زیرا شناختی از قبل از هم نداشته و براساس فامیل بودن با هم ازدواج کردند و در این موارد اقدام بسیار جاهلانه و اشتباهی انجام داده‌اند.

 

 

اما در بعضی اوقات ازدواج فامیلی صورت نمی‌گیرد و دو نفر هیچ نسبت فامیلی با هم ندارند ولی چون قبل از ازدواج همدیگر را شناخته اند ، زندگی موفقی دارند.

 

به همین دلیل ازدواج‌های فامیلی و یا غیر فامیلی باید همه بر مبنای شناخت صورت بگیرد.

 
 

 

 

یکی از آفت و آسیب های ازدواج فامیلی دخالت خانواده و فامیل‌ها است زیرا بستگان و فامیل‌ها به خودشان این حق را می‌دهند که در زندگی زوجین دخالت و مالکیت کنند و بستگان دو طرف حق انتخاب و اختیار را از زن و مرد گرفته و اجازه زندگی مستقل و پایدار را به آنها نمی‌دهند و آنها دچار سرگردانی می‌شوند.

 

 

 
 

موارد زیادی مشاهده شده است که زن و شوهری که ازدواج فامیلی داشته اند و دردادگاه‌ها خواهان طلاق هستند، عامل اصلی طلاقشان دخالت خانواده ها و یا بستگان است.

 
 

 

 

هرچه نسبت فامیلی نزدیکتر باشد، طرفین و خانواده‌ها به خودشان بیشتر اجازه و حق دخالت را می‌دهند و به تدریج زندگی آنها دچار سرگردانی شده و از هم پاشیده می شود؛ زیرا خود زوجین هم نمی توانند تشخیص بدهند که خانواده کدام طرف دلسوز آنها بوده وتصمیم درست را می‌گیرد.

 
 

 

 

شناخت عمیق در زندگی زن وشوهر بسیار مهم و این شناخت را در فامیل نمی توان پیدا کرد. بارها اتفاق افتاده زن و شوهری که هیچ نسبت فامیلی نداشته، سالیان سال در کمال آرامش باهم زندگی می‌کنند، زیرا همه زوایای همدیگر را می دانند وبا صداقت و معیار همسر آینده شان را انتخاب کرده‌اند و براساس احساس تصمیم نگرفته‌اند.

 
 

 

 

در قرآن، آیات و روایت بیشتر بر دلیل شناخت تاکید شده است. زمانی که در قرآن آمده که ما شما را در کنار همدیگر آفریدیم تا جفت و عشق خود را پیدا کنید و در کنار هم به آرامش برسید نتیجه می گیریم که عشق عمیق و شناخت بعد از ازدواج مهم است نه قبل از ازدواج. در نتیجه فامیل بودن به معنای شناخت نیست و کلیت ندارد.

منبع : bornanews.ir

shiva & hasan بازدید : 178 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

شوخی شوخی عاشق می شوید

 

هیچ کدام از دو نفر متوجه آن نخواهند شد. شدت وابستگی هم به قدری بالاست که بعضاً با عشق اشتباه گرفته می‌شود.

 
 

 

 

اساساً هیچ دوستی را نمی‌توان بدون هدف و انگیزه دانست. ممکن است انگیزه برای فردی که از بیرون ناظر این رابطه است مشخص نباشد و یا این گونه به نظر برسد که یک زوج بدون هیچ گونه تفکری اقدام به برقراری یک رابطه کرده‌اند، ولی در واقع این طور نیست و تحت هیچ شرایطی نمی‌توان از واژه بی هدف استفاده کرد. اطمینان داشته باشید که چیزی درون دختر یا پسر وجود داشته که وی را به طرف دوستی با جنس متفاوت سوق داده است و این همان انگیزه دوستی است.

 
 

 

 

انواع دوستی ها

 

 

 

برای دوستی‌ها چند فرض وجود دارد. یک فرض این است که افراد با آدم‌هایی که از نظر شخصیتی در تضاد با آن‌ها هستند، رابطه پیدا می‌کنند و با آن‌ها طرح دوستی می‌ریزند. شعاری که برای این گروه به کار می‌رود، این است که «ضدها همدیگر را جذب می‌کنند ».

 

 

 

گروه دومی وجود دارند که با افراد مشابه با خودشان دوست می‌شوند. به قول معروف «کبوتر با کبوتر، باز با باز ». گروه دیگری هم هستند که بر اساس صلاحیت‌ها و توانایی‌های افراد و با توجه به آینده نگری برای خودشان دوست انتخاب می‌کنند. البته دسته بندی‌های دیگری هم وجود دارد. به طور مثال، مجاورت دو فرد، آشنایی می‌آورد، آشنایی جذابیت می‌آورد و به واسطه همین دو نفر با هم طرح دوستی می‌ریزند.

 
 
 

 

 

دختر و پسری که فقط همدیگر را به عنوان دوست انتخاب می‌کنند و به قول خودشان »just friend« هستند، هیچ رابطه خاص و بسیار صمیمانه‌ای با هم نخواهند داشت و صرفاً به صورت گروهی و جمعی اوقات فراغتشان را با هم می‌گذرانند و هدفی برای عمیق شدن رابطه وجود ندارد، اما از این نکته غافل اند که همین مجاورت و آشنایی خود به خود جذابیت ایجاد می‌کند؛ حتی اگر در مرحله اول این دو مطابق میل هم نباشند.

 
 
 

 

 

چرا دوست نشویم؟

 

 

 

این امر موجب بروز مشکلاتی می‌شود. از جمله این مشکلات می‌توان به شکل گیری رابطه‌ای که به هیچ عنوان عمیق نیست ولی طرفین را دچار وابستگی‌های احساسی و عاطفی بسیار می‌کند، اشاره کرد. این موضوع آن قدر آرام و آهسته و در سطح ناخودآگاه ذهن رخ می‌دهد و پیشرفت می‌کند که هیچ کدام از دو نفر متوجه آن نخواهند شد. شدت وابستگی هم به قدری بالاست که بعضاً با عشق اشتباه گرفته می‌شود.

 
 

 

 

از طرف دیگر، تجربه ثابت کرده است که هیچ دختری صرفاً به قصد دوستی با یک پسر اقدام به برقراری رابطه نمی‌کند. حتی ممکن است شعار و حرفش صرفاً دوستی باشد، اما ته ذهنش به ازدواج فکر می‌کند. البته در پسران این وضعیت متفاوت است. پسرها می‌توانند در ذهنشان مرز بین دوستی و ازدواج را حفظ کنند، ولی دخترها قادر به انجام این تفکیک نیستند. یعنی دخترها اغلب کسی را برای دوستی انتخاب می‌کنند که معیارهای جذابیت برای ازدواج را داشته باشد و چون پسرها در دوستی به ازدواج فکر نمی‌کنند، معمولاً این دخترها هستند که در این قبیل دوستی‌ها متضرر می‌شوند.

 
 

 

 

قطع رابطه در این شرایط یک نوع شک کردن به کفایت و صلاحیت طرف مقابل در فرد ایجاد می‌کند و این در حالی است که فرد نمی‌خواهد خودش را یک بازنده که در انتخاب دوست دچار اشتباه شده است، بداند.

 
 

 

 

نکته دیگر این است که این گونه دوستی‌ها تجارب زیادی برای طرفین به همراه خواهد داشت و بعد از مدتی طرفین از این کسب تجربه پشیمان خواهند شد؛ چرا که در ضمن کسب این تجارب، به طور ناخواسته و ناآگاهانه وابستگی شدیدی به یکدیگر پیدا می‌کنند، به طوری که جدایی هر چند که به صلاح دو نفر باشد، برایشان سخت و ناگوار خواهد شد. قطع رابطه در این شرایط یک نوع شک کردن به کفایت و صلاحیت طرف مقابل در فرد ایجاد می‌کند و این در حالی است که فرد نمی‌خواهد خودش را یک بازنده که در انتخاب دوست دچار اشتباه شده است، بداند.

 
 
 

 

 

بهترین راهکار

 

 

 

بهترین راهکار در چنین شرایطی «تجدید قوا بعد از شکست» است. دو نفر باید عزت نفس خودشان را بازسازی کنند و سعی کنند بر احساسات ناخودآگاهشان چیره شوند و بپذیرند که ادامه این دوستی به صلاحشان نخواهد بود.

 

 

 

این افراد باید بدانند که راه را اشتباه رفته‌اند و موفقیت در زندگی یعنی حذف عوامل خطا. ما خودمان مقصر شکست ها و اشتباهات زندگی‌مان هستیم و نباید تقصیر را به گردن دیگران بیندازیم. باید بپذیریم فردی که ما با او دوست شده‌ایم، از همان ابتدا مجموعه‌ای از اخلاق و رفتارهای فردی و اجتماعی را داشته است.

 

 

 

اگر اکنون این رفتارها برای ما ناگوار به نظر می‌رسد، به این معنا نیست که طرف مقابل دچار تغییرات زیادی‌ شده است و یا ما را فریب داده است بلکه این ما بوده‌ایم که از همان ابتدا با دقت نکردن و احساسی عمل کردن، این رفتارها را نا دیده گرفته‌ایم. پس بهتر است فرد هرچه سریع‌تر تکلیف خود را در چنین روابطی روشن کند و از ادامه بیهوده آن اجتناب ورزد.

 
 
 
 
 
 
 

منبع : tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 131 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

زنانی که همسرانشان در هنگام وضع حمل در کنار آن‌ها بودند، در مقایسه با زنانی که شوهرانشان حضور نداشتند، کمتر درد کشیدند.

 
 

 

 

مطالعات نشان می‌دهد که مراقبت مرد از همسر باردار خود، تاثیرات مثبتی بر روابط خانوادگی برجای می‌گذارد.

 

 

 

در واقع حضور پدر به عنوان یکی از عناصر مهم در ابتدای فرزند‌دار شدن هم می‌تواند تاثیر عمیق در روابط زناشویی داشته باشد و هم شیوه فرزند پروری را تحت تاثیر قرار دهد.

 

 

 

تحقیقات نشان می‌دهد زنانی که همسرانشان در هنگام وضع حمل در کنار آن‌ها بودند، در مقایسه با زنانی که شوهرانشان حضور نداشتند، کمتر درد کشیدند، کمتر دارو مصرف کردند و احساس بهتری در مورد زایمان داشتند.

 

 

 

همچنین در میان کسانی که به روش سزارین وضع حمل کرده اند نیز همبستگی و ارتباط مشابهی میان حضور پدر و احساس مادر راجع به وضع حمل مشاهده شده است. علاوه بر این مطالعات دیگری نشان می‌دهد پدری که در دوران حاملگی همسرش شوق و ذوق بیشتری از خود نشان می‌دهد وقتی بچه به دنیا می‌آید، وقت بیشتری را برای او صرف می‌کند و بیشتر احتمال دارد به گریه بچه‌اش واکنش نشان دهد.

 

 

 

در واقع تجربه فرزند دار شدن برای مادر تنها تجربه فرزند وابسته نیست؛ بلکه نگاه مادر به فرزنددار شدن وابستگی بالایی به دیدگاه پدر، حضور فیزیکی و توجهات عاطفی وی به این پدیده دارد.

 
 
 
 
 

منبع : bornanews.ir

shiva & hasan بازدید : 160 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

اگر چه دلایل بسیاری برای شکست خوردن ازدواج ها وجود دارد اما در بسیاری از موارد می توان مشترکاتی را نام برد. اغلب دلایل طلاق پیش از ازدواج وجود دارند اما به خاطر دوره عشق بازی و باورهای مبهم از آن ها چشم پوشی می شود.

 

 

● ناسازگاری

 

 

همه یکتا هستیم و مانند برفی که در زمستان می آید همزمان بر روی زمین نمی نشینیم.آیا چیز عجیبی است که بگوییم یکی از دلایل طلاق ناسازگاری است؟

 

 

مطمئناً نه اما موضوع تعجب آور ناتوانی ما در شناسایی این ناسازگاری ها قبل از ازدواج است.

 

 

چرا در افرادی که برای اولین بار یکدیگر را می بینند و از هم خوششان می آید با هم ازدواج می کنند؟ باید دلیل آن را در ذیل عناوینی چون رابطه ضعیف ( ارتباط بدون شناخت، جست وجو تفاوت در دوره عشق بازی و جذابیت های افراد جست وجو کرد.

 

 

انواع مختلفی از ناسازگاری مانند انتظارت و بلند پروازی ها وجود دارد. از سویی می توان ازنوع تفکر،احساسات و انتظارات به عنوان منابع ناسازگاری نام برد.

 

 

 

● مشکلات اقتصادی

 

 

وقتی مشکلات اقتصادی فشار می آورد، تفاوت سلیقه در دخل و خرج می تواند ریشه طلاق شود. برای مثال وقتی زنی بدون در نظر گرفتن وضعیت مالی دست به خریدهای غیر ضروری می زند و یا مردی که تحت فشار مالی نسبت به وضعیت اقتصادی بی خیال است، راه برای طلاق گرفتن تسهیل می شود.

 

 

 

● بد رفتاری

 

 

بد رفتاری می تواند فیزیکی، احساسی و جنسی باشد. در بسیاری از موارد یکی از زوجین از طریق کتک کاری یا فشار برای کار بیش از حد، تحقیر و توهین مداوم و پرخاشگری، بد رفتاری می کند.

 

 

 

● خیانت

 

 

در فرهنگ ما و در بسیاری از فرهنگ ها ازدواج به معنای تک همسری است. اگر چه در فرهنگ ما چند زنی مشکل شرعی و قانونی دارد اما پسندیده نیست. به همین دلیل یکی از دلایل طلاق ارتباطاتی است که یا فراتر از ازدواج اول به صورت شرعی اتفاق می افتد و یا ارتباطاتی است که بین زن و مرد به صورت مشترک و غیر شرعی صورت می پذیرد.

 

 

دلایل بسیار دیگری نیز برای طلاق وجود دارد دلایلی چون:

 

 

ـ ناپختگی ( عدم مهارت های زندگی)

 

ـ عدم تعهد به ازدواج

 

ـ انتظارات جنسی متفاوت

 

ـ مصرف مواد مخدر و الکل

 

ـ بیماری های روانی

 

ـ تفاوت در سبک زندگی

 

ـ از بین رفتن عشق

 

ـ تفاوت های فرهنگی و مذهبی

 

 

در واقع برای جلوگیری از طلاق بایستی بدانیم از زندگی چه می خواهیم و دانستن این خواسته ها احتیاج به شناخت خود دارد. در مرحله بعد بایستی بتوانیم طرف مقابل را بشناسیم تا بتوانیم در مرحله بعدی زندگی را براساس آنچه هستیم بسازیم.

 

منبع:شبکه خبری برنا

shiva & hasan بازدید : 261 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

او چهار اشتباه اساسی کرده بود که باعث می‌شود یک خانم مجرد همیشه تنها بماند.چندی پیش، فیلمی تماشا کردم که در آن، خانمی مسئول کارهای حقوقی یک شرکت بود. این خانم، در آستانه چهل سالگی، وقتی پرونده‌های شرکت را بازبینی می‌کرد، به فکر بازبینی زندگی شخصی خودش افتاد و با این تصور که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد به این نتیجه رسید که هیچ راهی برای تشکیل خانه برایش وجود ندارد.

 

 

او این موضوع را بارها و بارها برای خودش تکرار ‌كرد، تا اینكه یک روز مرد مناسب خود را ملاقات کرد. حالا خودتان نتیجه را پیش بینی کنید. کاری از دست من برای این خانم بر نمی‌آمد، اما متوجه شدم اشتباهی را که دختران مجرد زیادی مرتکب می‌شوند کرده است. در واقع، او چهار اشتباه اساسی کرده بود که باعث می‌شود یک خانم مجرد همیشه تنها بماند.

 
 
 
 

 

 

1- آنها اجازه می‌دهند که کار حسابی مشغولشان کند

 

 

 

خانمی كه وضعیتش در بالا اشاره شد از کار قبلی‌اش استعفا داد تا کسب و کاری برای خودش راه بیندازد و همین باعث شد که به شدت در كارش غرق شود. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیت‌های فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با او بسته بود، چرا که تمام زندگی‌اش در کار خلاصه شده بود. حتی زمانی که یک مرد مناسب و خوش‌پوش را می‌دید، نهایت تلاش خود را برای فراری دادن او می‌کرد، مشکلی که خیلی از دختران مجرد دچارش هستند.

 

 

 

بعضی دختران فکر می‌كنند اگر مردی به آنها علاقه‌مند شده‌ است، حتما مشکلی در او وجود دارد. این افكار باعث می‌شود که مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یک‌بار به آنها فرصت داده باشند. بعد، دوباره خود را در کار غرق می‌کنند و به‌شدت سخت و خشک می‌شوند.

 
 
 
 

 

 

2- آنها باور کرده‌اند که زمان مناسب برای آنها تمام شده

 

 

 

در فیلم، خانم موردنظر باور کرده بود که زمان عاشق شدن، ازدواج و بچه‌دار شدن از او گذشته است. این دقیقا همان جایی است که اشتباه می‌کند و البته، همان جایی که دختران مجرد زیادی دچار اشتباه می‌شوند. درست است که زمان ازدواج و بچه‌دار شدن، پیش‌بینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیش‌بینی است، كه البته این نکته مثبتی است.

 

 

 

دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج خود را به تاخیر می‌اندازند، اما واقعیت این است که ما هیچ‌وقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم. ما هر لحظه در مناسب‌ترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمی‌کند، اما اگر شما واقعاً می‌خواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمی‌دهد که بچه‌های خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآورده‌شدنی نیست. می‌توانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده‌ دهید.

 
 
 
 

 

 

3- آنها مردان مناسب را نادیده می‌گیرند

 

 

 

من این موضوع را بارها و بارها دیده‌ام كه وقتی یک دختر مجرد باور می‌‌کند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه می‌گذارد. من به همه کسانی که فكر می‌كنند همه مردان خوب ازدواج کرده‌اند پیشنهاد می‌كنم كه این احساس را که دوست دارند تصدیق شوند کنار بگذارند و به جای آن ، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند.

 

 

 

واقعیت این است که مردان خوب و مناسب همه جا هستند، ولی همه آنها مجرد نیستند، همه آنها به شما علاقه ندارند و شما هم به همه آنها علاقه‌مند نیستید. اما به هر حال، آشنایی با یک مرد خوب می‌تواند یک فرصت باشد. وقتی با یک مرد مناسب آشنا شدید، با او رفت‌و‌آمد داشتید و این ایده که مرد مجرد مناسبی باقی نمانده در ذهنتان از بین رفت، متوجه خواهید شد که توجه چه کسی را به خود جلب کرده‌اید. در حقیقت، آن هنگام است كه شما متوجه خواهید شد افراد مناسب زیادی وجود دارند كه به آشنایی با شما علاقه دارند.

 
 
 
 

 

 

4- آنها پا به فرار می‌گذارند

 

 

 

بارها و بارها مشاهده کرده‌ام که دختران جوان منتظرند مرد مناسب پا پیش بگذارد. اما زمانی که این اتفاق می‌افتد، آنها پا به فرار می‌گذارند و از او دور می‌شوند. این کاملاً طبیعی است. زمانی که دختر مجردی در تمام رابطه‌هایی که داشته شکست خورده باشد و دچار ناامیدی، افسردگی و بی‌توجهی عاطفی شده باشد، این عکس‌العملی است که نشان خواهد داد. اما به هرحال، اگر او بخواهد نتیجه‌ای از روابط خود بگیرد، باید این رفتار خود را کنار بگذارد.

 

 

 

هنگامی که شما با مردی مناسب آشنا می‌شوید، ممکن است ابتدا اظهار علاقه و توجه او برای شما دشوار باشد، چرا که قبل از این تجربه‌اش را نداشته‌اید. اما حالا زمان آن رسیده است که این دشواری را تحمل کنید. به خودتان اجازه بدهید رابطه جدیدی تجربه کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید. سعی كنید از این حس زیبا، یعنی شناختن شخصی مناسب که واقعاً به شما علاقه‌مند است و دوست دارد شما را آن‌گونه که هستید بشناسد، لذت ببرید.

 
 
 
 
 
 
 
 

منبع :eramnews.ir

shiva & hasan بازدید : 123 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

تا کنون عوامل زیادی در خصوص موفقیت در ازدواج مدنظر قرار گرفته است .بدون شک مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی رشد عاطفی و رشد فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری فقط بستگی به سن ندارد و بلوغ روانی همواره به موازات رشد و بلوغ بدنی حاصل نمی شود، بلوغ روانی به ندرت زودتر از بلوغ بدنی و غالبا دیرتر از آن آشکار می گردد. بلوغ روانی یک کیفیت مطلق و کلی نیست و به عوامل مختلفی بستگی دارد.

 

بلوغ روانی برای زناشویی را نباید با بلوغ جنسی برای زناشویی اشتباه کرد. بسیاری از افراد هستند که از نظر بدنی دارای رشد کافی می باشند لیکن هنوز از نظر روانی، برای زناشویی و تقبل مسئولیت های خاص و اجتماعی آن بالغ به شمار نمی روند. بلوغ روانی برای زناشویی، زمانی دست می دهد که زن و شوهر کم و بیش نفوذ عوامل را در حیات زناشویی خود بتوانند پیش بینی کنند و یا حداقل در نظر گیرند و برای مقابله با آنها حتی المقدور آماده باشند.

 

 

همچنین مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی در موضوعات مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق کاملا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد به طور کلی طرز تفکر، موضوع بسیار مهمی است. زیرا براساس آن فلسفه زندگی هر فردی ریخته می شود و سرنوشت بچه ها اعم از نحوه بزرگ کردن، تربیت و غیره بر این موضوع بنا نهاده می شود. شباهت در عقاید مذهبی نیز به قدری در سعادت کانون خانواده اهمیت دارد که روانشناسان ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیرعاقلانه می دانند. دلایل این نظریه بسیار است.

 

 

در این خصوص باید نسبت به مقوله طلاق نیز توجهی ویژه داشت .امروزه زرق و برق های فراوان، مانند سمی بر خانواده ها پاشیده می شود و زوجین برای تهیه این زرق و برقها، غرق در آن شده و از همدیگر غافل شده و به صورت ناخودآگاه به اختلافات خود دامن می زنند. این افراد با ندیدن جنبه های مثبت زندگی خود و دیدن جنبه های منفی این زرق و برقها، دچار کشمکش شده و وقتی زندگی خود را از دست می دهند تازه می فهمند چه بر سرشان آمده است.

 

 

مقایسه زندگیها با یکدیگر بیانی دیگر است که زندگی های زیبا را تبدیل به ویرانه می کند، اگر زوجین دچار چنین حالتی شوند، تحت هر شرایطی به آرامش نخواهند رسید. پس بهتر است برای رسیدن به آرامش خود، شرایط زندگی مان را بپذیریم. از نظر بسیاری از مردم نبودن حمایت های بزرگترها عامل طلاق تلقی می شود، در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که در یک زندگی زناشویی زوجین اگر همدیگر را دوست داشته باشند و منطقی فکر کنند می توانند با داشتن حداقل امکانات به خوشبختی برسند. پس قناعت و پذیرش موقعیتها و وضعیت طرفین می تواند عامل مالی و اقتصادی را خنثی کند، اما متاسفانه به دلیل اینکه اکثر جوانان بدون نگاه کردن به خود و فرد مقابل، توقعات آرمانی را برای زندگی زناشویی تصور می کنند که به عمل رساندن آن غیرممکن است با گذشت مدتی از زندگی مشترک، این زندگی به طلاق ختم خواهد شد.

 

 

عوامل ارتباطی نیز همان ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسر(والدین، خواهر و برادر و بستگان) و نگرشی است که این دو نسبت به هم دارند. شاید بتوان این عامل را در جامعه از مهمترین علل اختلافات زناشویی دانست. جایی که خود زوجین با هم اختلافی ندارند، مسائل فرعی دیگری همانند ارتباط با خانواده همسر، مشکلات فراوانی را ایجاد می کند. در هر صورت روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت میان سطح تحصیلی و طبقاتی، یکی از عوامل بسیار مهم اختلافات خانوادگی است. یکی از علائم بارز رشد عاطفی و اجتماعی، استقلالی است که هر جوان نسبت به اولیای خود دارد. شخصی که رشد واقعی کرده باشد، والدین خود را دوست می دارد ولی اجازه مداخله و کنترل زندگی خود را به آنان نمی دهد.

 

 

به طور کلی توجه به ریشه های خانوادگی و نیز به رسمیت شناختن روابط جدید و قرار دادن هریک در جایگاه مخصوص خود، از ویژگی های افرادی است که از تقارن عاطفی برخوردارند. عواملی که پیش بینی موفقیت را در زناشویی ممکن می سازند.

 
 

منبع:روزنامه رسالت

shiva & hasan بازدید : 184 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

در سال های اخیر، به ویژه در سنین زیر ۳۰ سال، شاهد ازدواج هایی هستیم که به باور خیلی ها، خارج از عرف است، مثلا دختری ۲۶ ساله تصمیم می گیرد با پسری ۲۱ ساله ازدواج کند...

 

 

گاهی در مراحل اولیه و با توجه به فشار خانواده ها طرفین از این کار صرف نظر می کنند ولی گاهی هم عروسی سرمی گیرد. برای بررسی معضلات و آسیب های چنین ازدواج هایی با دکتر بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه، گفت وگو کردیم.

 

 

 

▪ خانم دکتر! در سال های اخیر ازدواج دختران با پسران کوچک تر از خود که معمولا هم خانواده ها و هم جامعه با آن مخالف اند بیشتر شده است. دلیل افزایش چنین ازدواج هایی چیست؟

 

 

 

معمولا پسر جوانی که نیاز عاطفی به او فشار می آورد ولی هنوز آمادگی تشکیل خانواده و زندگی مستقل ندارد، با مشاهده موفقیت مالی و اجتماعی دختر خانمی که دانشگاه را به پایان رسانده، مشغول کار است، درآمد دارد و نسبت به او ابراز تمایل می کند، سست می شود. خانواده اش را وادار می کند با ازدواج او موافقت کنند. این اتفاق در سنین بالاتر هم می افتد، مثلا دختری ۳۷ ساله با پسری ۳۳ ساله ازدواج می کند ولی پس از مدتی به زنی سرخورده تبدیل می شود و پایانی تلخ رقم می خورد.

 

 

 

▪ آفت چنین ازدواج هایی چیست؟ چرا اطرافیان مدام تکرار می کنند این اقدام عاقبت خوشی ندارد؟

 

 

 

چون معمولا وقتی چند سالی از زندگی می گذرد، پسر سر و سامان می گیرد و بعد از یافتن شغل خوب و جایگاه اجتماعی مناسب، حس می کند دلایل لازم برای ماندن در این زندگی را ندارد، بنابراین کم کم رابطه اش با همسرش سرد می شود. زن هم حس می کند پلکان ترقی و رشد همسرش بوده و حالا که چند سال از زندگی مشترک گذشته، دیگر از این زندگی خسته شده و او را نمی پسندد. اگر فرزندی هم داشته باشند، شرایط بدتر می شود زیرا بچه به شدت آسیب می بیند. خانم هایی که سن بیشتری دارند، سن و احساسات خود را برای مادر شدن مناسب می دانند و اصرار دارند بچه دار شوند. آقایان هم با وجود اینکه با توجه به سن و سال و احساساتشان، تمایلی به این کار ندارند، می پذیرند. بچه های والدینی که بدون عشق و عاطفه کنار هم زندگی می کنند، صدمه می بینند زیرا پدر و مادرشان اغلب از خانه گریزان هستند.

 

 

 

▪ مرد با تمایل و میل باطنی خود با خانمی که از او بزرگ تر است ازدواج می کند پس چرا معمولا برای جدایی پیشقدم می شود؟

 

 

 

مرد جوان به مرور همسرش را تنها می گذارد چون در مقایسه ای درست یا غلط، درمی یابد می توانسته با دختری که ۱۰ یا ۱۵ سال از همسر فعلی اش کوچک تر بوده، ازدواج کند و به خود این حق را می دهد که خانواده اش را ترک کند. درنهایت زن می ماند و انتخاب اشتباهی که چند سال قبل بر آن اصرار داشته و تصمیمی که براساس احساسات و کورکورانه گرفته است. این خانم?ها معمولا قبل از ازدواج معتقدند مخالفانی که تکرار می?کردند «موقعیت تو برای او مهم است نه خودت» یا «او به خاطر خودت مشتاق به ازدواج نیست» به آنها حسودی کرده اند!

 

 

 

▪ چرا چنین ازدواج هایی این روزها زیاد دیده می شود؟

 

 

 

چون سن ازدواج بالا رفته و بیشتر پسرها یی که به سن ازدواج می رسند، تمایلی به تشکیل خانواده ندارند. به جز مشکلات اقتصادی، خیلی از مشکلات و معضلات اجتماعی که گریبانگیر جامعه شده، از جمله وجود زنان خیابانی به تجرد ناخواسته دختران و پسران منجر شده است. به علاوه چون این روزها خانم ها می توانند در عرصه های مختلف اجتماعی حضور پیدا کنند، موقعیت و جایگاه خوبی در جامعه به دست می آورند و با گروه های مختلف سنی هم در تماس قرار می گیرند. این ارتباط ها اگر کنترل شده نباشد و مدیریت نشود به بیراهه می رود. در چنین حالتی است که ناگهان چشم باز می کنند و می بینند دل در گروی کسی دارند که از هیچ نظر با آنها سنخیت ندارد و نه تنها از دو دنیای متفاوت هستند، بلکه آقا چند سال هم از آنها کوچک تر است. اگر هم کار به ازدواج نرسد، فکر می کنند احساسات و موقعیت اجتماعی شان، به بازی گرفته شده است.

 

 

 

▪ با این تفاسیر چطور می توان ازدواج کرد و خوشبخت شد؟ تمام ازدواج هایی که سن عروس در آنها بیشتر از داماد است، پایانی تلخ خواهد داشت؟

 

 

 

نه، اگر تناسب ها و معیارهای بین دختر و پسر در سطح معقولی باشند، ۱ یا ۲ سال بزرگ تر بودن عروس خانم و این فاصله سنی معکوس ولی اندک، بحران ایجاد نمی کند اما فاصله سنی معکوس ۶ یا ۷ سال یک زوج واقعا نگران کننده است. تجربه نشان داده عمر این ازدواج ها خیلی زود به سرمی آید و پس از چند سال زندگی مشترک، با خانم های سرخورده ای مواجه می شویم که باوجود آن شور و شوق اولیه برای به دست آوردن همسری جوان تر از دیگر همسالانشان، احساس شکست و ندامت می کنند.

 

 

 

▪ چطور باید تناسب در ازدواج را سنجید؟ چه معیارهایی باید بیشتر موردتوجه قرار بگیرند؟

 

 

 

درحقیقت چارچوب های اولیه لازم برای تشکیل زندگی مشترک باید وجود داشته باشد تا ما از نظر علمی یک زوج جوان را تشویق کنیم با هم ازدواج کنند. بعد از آن می گوییم که این ازدواج موفق خواهد بود یا نه. اگر این تناسب ها در دوره آشنایی اولیه سنجیده نشوند و دختر و پسر آنقدر براساس عواطف پیش بروند که توصیه های منطقی بزرگ ترها یا کارشناسان را نپذیرند، صددرصد می توان گفت زندگی مشترک موفقی نخواهند داشت. به مرور زمان، این عدم تناسب ها واضح تر می شود و آنها را آزار می دهد. دانستن اینکه تربیت، شیوه رشد و تکامل، محیط تربیتی و فرهنگ خانواده طرف مقابل چگونه است، واقعا مهم است. افراد علاوه بر صفات شخصیتی و رفتاری که از والدین خود به ارث می برند، با توجه به محیطی که در آن پرورش یافته اند، رفتارهایی نهفته در وجود خود دارند که در شرایط خاص بروز پیدا می کند. شما باید از نظر خانوادگی با همسرتان تناسب داشته باشید تا بتوانید او را درک کنید. فرض کنید در خانواده مرد، مردسالاری حاکم بوده و با این طرز فکر بزرگ شده و در خانه خانم فرهنگی کاملا مخالف این نگرش وجود داشته است. آیا حرف ها و باورهای آقا که از کودکی با وجودش عجین شده به نظر خانم مضحک نمی رسد؟ چگونه می توان اصل باورهای همسر را قبول نداشت و درکش کرد؟ به دلیل این عدم تناسب های خانوادگی، شما مدام سر موضوع?های کوچک با یکدیگر جر وبحث های جدی خواهید داشت؛ بحث هایی فرسایشی که پایانی ندارد.

 

منبع: salamat.ir 

shiva & hasan بازدید : 174 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

یکی از حساس‌ترین لحظات زندگی دختر و پسرجوان، دوران نامزدی است که در این دوره طرفین باید تا حدی به شخصیت درونی همدیگر پی ببرند.

 
 

 

 

در دروان نامزدی اگر دختر و پسر بخواهند به شخصیت واقعی یکدیگر پی ببرند، باید با هم صادق باشند؛ اما متاسفانه برخی افراد در این دوره صداقت نداشته و با اعمال فریبکارانه فرد مقابل خود را فریب می‌دهند. در این‌باره «حسن میرزا حسینی» دکترای روانشناسی و استادیار دانشگاه، ا می‌گوید:

 

 

 

دوران نامزدی، دوره‌ای کاملاً حساس است که در آن دختر و پسر باید به شناخت از همدیگر، بپردازند. در این دوران جوانان با فرصت دادن به همدیگر می‌توانند بیشتر طرف مقابل را بشناسند. بنابراین اگر آنها هر چقدر باهم صادق‌تر باشند، به نفع همدیگر کار کرده اند. در این برهه از زمان، دختر و پسر باید آنچه که هستند، رفتار کنند.

 

 

 

البته باید بدانید که با یک و یا دوجلسه نمی‌توان راهکارهایی را در نظر گرفت که دختر و پسر را همدیگر را بشناسند؛ زیرا آنها روانشناس ماهر و خبره‌ای نیستند که رفتار فریبکارانه و یا فیلم بازی کردن طرفین را حدس بزنند. اما با بررسی، تحقیق و تفحص می‌توان به شخصیت ذاتی فرد تا حدودی پی برد.

 

 

 

هر چقدر دوران نامزدی طولانی باشد و به دختر و پسر فرصت بیشتر داده شود که در موقعیت‌های اجتماعی قرارگیرند، به شخصیت اصلی و واقعی همدیگر بیشتر، دست پیدا خواهند کرد و حتی می توان رفتار آنها را متناسب با موقعیت سنجید.

 

 

 

بعضی از رفتارها در زندگی زناشویی ضعف آن زن و شوهر محسوب می‌شود که در دوران نامزدی می‌توان تا حدودی به آن پی برد، مانند:

 
 

 

 

1.پنهانکاری

 

 

 

یکی از نشانه‌های پنهانکاری دختر و یا پسر از همدیگر این است زمانیکه دختر و یا پسر، برخی از مسائل را بازگو نمی‌کنند و یا از جواب دادن به نامزد خود طفره می‌روند، در نتیجه می توان خیلی راحت به این مسئله پی برد.

 
 

 

 

2.تناقض‌گویی

 

 

 

شاید به این مثال توجه کرده اید که «دروغگو، کم حافظه می‌شود» یکی دیگر از روش‌های شناخت افراد این است که وقتی سوالی از او می‌پرسید، او به دروغ جواب شما را می‌دهد و اگر در زمان دیگری دوباره همان سوال را ‌پرسید جوابی می‌دهد که اصلا با قبل مطابقت ندارد.

 

 

 
 

3.وانمودکردن یا نقش بازی‌کردن

 

 

 

از طریق تست‌های روانشناختی تا حدی می‌توان به این خصوصیات پی برد و محک زد که چقدر طرف مقابل می‌تواند خودش را خوب جلوه دهد و یا نقش بازی کند. البته ناگفته نماند، ممکن است بعضی دختر،پسرها واقعا خودشان را بدتر از آنچه که هستند، نشان دهند.

 
 

 

 

4.وسواس داشتن

 

 

 

گاهی وقت‌ها فرد به آرایش و لباس پوشیدن طرف مقابل حساسیت نشان می‌دهد و به طرف مقابل تذکر می‌دهند، این رفتار نشان می‌دهد که طرف مقابل بسیار حساس بوده و ریزبین و نکته بین است.

 

 

 
 

5.پرتوقع بودن

 

 

 

توقع برخی افراد بیش از توان فرد مقابل است و خیلی راحت می توان این رفتار را شناخت.

 
 

 

 

6.عدم سازگاری

 

 

 

بارها اتفاق می‌افتد که دختر و پسر به علت عدم سازگاری از هم جدا می‌شوند و هیچ تفاهمی ندارد و هرکدام ساز مخالف طرف مقابل را می‌زند که این رفتار در دوران نامزدی قابل تشخیص است.

 

 

 
 

7.زود رنج بودن

 

 

 

یکی از ضعف‌های زن وشوهر در دوران زناشویی زودرنج بودن آن‌هاست و خیلی راحت این رفتار را می‌توان در دوران نامزدی تشخیص داد.

 

 

 
 

8.بی‌ملاحظه بودن

 

 

 

یک رفتاری که باعث جدایی در بین زن و شوهر است، این است همسر آنها بی‌ملاحظه است. زمانیکه دختر و یا پسر در دوران نامزدی ملاحظه طرف مقابل و یا خانواده و اطرافیان را نکنند؛ قطعاً آنها بی‌ملاحظه بوده و فقط به فکر نیازهای خود هستند.

 
 

 

 

9.عمل نکردن به وعده و مقررات

 

 

 

زمانیکه در دوران نامزدی، بین دختر و پسر قرار ملاقات گذاشته می‌شود و فرد مقابل طبق همان وقت به محل قرار نمی‌رسد، می‌توان متوجه شد که در آینده هم، به قول و وعده خود عمل نخواهد کرد.

 
 

 

 

10.عجول بودن

 

 

 

در بعضی اوقات شخص مقابل با کوچک‌ترین اشتباه از طرف دختر و یا پسر عصبانی شده و عکس العمل‌های غیر منطقی از خود نشان می‌دهند.

 

 

 

یکی از بهترین روش‌های آشنایی طرفین«مسافرت» است. اگر دختر و پسر در دوران نامزدی به مسافرت بروند، خیلی بهتر می‌توانند به روحیات و شخصیت همدیگر آشنا شوند.

 
 
 
 
 
 

منبع :bornanews.ir

shiva & hasan بازدید : 156 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

شاید برای موفقیت افراد در ازدواج هزاران دلیل وجود داشته باشد، اما یکی از دلایل مهم و در واقع پیش‌نیاز موفقیت، خودشناسی یا خودآگاهی است.


 

خودشناسی راز ساده و مهم زوج های خوشبختی است که مسیر رسیدن به تکامل و سعادتمندی را از درون خود شروع کرده اند و پایه های آرامش و عشق را با خودشناسی گذاشته اند.

 

 

 

با توجه به اهمیت خودآگاهی، می توان به چند مورد از کاربردهای آن در ازدواج و زندگی اشاره کرد

 
 
 

 

 

1- هوش: یكی از عواملی كه به داشتن زندگی سعادتمند كمك می كند مسئله هوش است. در هنگام خودشناسی فرد باید از میزان هوش خود آگاهی كامل داشته باشد و این مسئله را در انتخاب همسر ملاك قرار دهد.

 

 

 

به بیان دیگر دختر و پسری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند باید از نظر تفكر و هوش با یکدیگر هم ‌طراز باشند تا در زندگی مشترکشان موفق تر باشند.

 

 

 
 
 

مثلاً كسانی كه از نظر هوشی ضعیف هستند مسائل را به راحتی نمی فهمند و باید با کلی تمهیدات مسائل را به آنان فهماند. در حالی كه افراد باهوش حتی با یك اشاره كوچك خیلی خوب می فهمند و با رمز و اشاره نیز آشنا هستند.

 
 
 

 

 

2- سلامتی جسمانی و روانی: یكی دیگر از ابعاد خود شناسی مسئله سلامتی است كه از نظر جسمانی و روانی باید مورد بررسی قرار گیرد. شناسایی مشكلات روحی و روانی شامل افسردگی، وسواس عملی و فكری، سوءظن و... می‌باشد و مشكلات جسمی مثل معلولیت های ذهنی و جسمی، ایدز، سوختگی، سل و... در امر ازدواج بسیار مهم هستند. افراد باید از سلامت جسمی، روحی و روا‌نی خود آگاه بوده و بدا‌نند که در چه وضعیتی قرار دارند تا در انتخاب همسر و زندگی مشترك با مشكل مواجه نشوند.

 
 
 

 

 

3- اعتقادی مذهبی: بعد دیگر خودشناسی در امر ازدواج، شناخت خود از نظر اعتقادات مذهبی است. یعنی فرد باید خود را در زمینه اعتقادات كامل بشناسد و تعریف دقیق و جزئی از موارد اعتقادی خود داشته باشد و حتی این مسئله را هم مورد بررسی قرار دهد كه میزان و درجه تقید و ایمانش به آن اعتقادات تا چه حدی است. به عبارت دیگر خود را از لحاظ پایبندی به اعتقادات مذهبی مورد ارزیابی قرار دهد، زیرا این مسئله در ازدواج اهمیت فراوانی دارد و افراد در ازدواج باید، در كلیات و جزئیات مسائل اعتقادی هم‌طراز و یا به هم نزدیك باشند. در غیر این‌صورت احتمال تداوم این زندگی بسیار كم است.

 
 
 

 

 

4- تحصیلات : یكی از عوامل دیگر خود‌شناسی تحصیل و میزان تحصیلات و هدف انسان از تحصیل است. چه بسا افرادی که دارای مدرک تحصیلی بالایی نیستند ولی از نظر سطح دانایی در رده بالایی قرار دارند. با این وجود میزان تحصیلات بر توقعات فرد تاثیر می گذارد و بعضاً مشاهده شده که همسطح نبودن افراد در تحصیلات باعث عدم تفاهم در میان آنها گردیده است. لذا باید در این زمینه نیز میان زن و مرد تعادل برقرار گردد.

 
 

 

 

5- اقتصادی : یكی دیگر از ابعاد خودشناسی در امر ازدواج امور اقتصادی وسبک زندگی است كه شامل سطح مالی فرد، شغل فرد، مسكن، هزینه های رفاهی و معیشتی، وسایل زندگی و غیره می باشد . این امور به نوبه خود در زندگی نقش مهمی دارند كه وجود یا عدم وجود و یا كمبود آنها می تواند مشكل ساز باشد. لذا باید در انتخاب همسر مسئله اختلاف سطح اقتصادی، میزان سازگاری فرد با انواع شرایط اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد .

 
 
 

 

 

به طور كلی فرد باید در امر خودشناسی قبل از ازدواج و شناسایی مسائل اقتصادی خود، این موارد را مدنظر قرارداده و همسری متناسب با شرایط خود انتخاب کند، مثلاً میزان رفاه اقتصادی خود و خانواده، نوع فعالیت‌های اقتصادی كه انجام می دهد، در مورد پس انداز كردن، كه آیا با پس انداز موافق است یا نه؟ و یا این كه پس انداز دارد یا نه؟ صرفه جو و یا ولخرج بودن و تعریف این شخص از این دو. میزان قدرت تطبیق خود با شرایط مالی متوسط و یا پایین و... خود را مشخص کند و بر طبق این شرایط به انتخاب همسر بپردازد.

 
 
 

 

 

6- اخلاقی : مشخص كردن خصوصیات اخلاقی خوب و پسندیده در مقابل خصوصیات ناپسند می‌تواند نقش مهمی در خودشناسی داشته باشد. زیرا اخلاق نیکی چون عفت، نجابت، وظیفه شناسی، خوش زبانی، پاكیزگی، بردباری، كم توقعی و... از مزایای واقعی یک فرد می باشند و در موقع انتخاب همسر باید در خود و فرد مقابل مورد توجه و ارزیابی قرار گیرند.

 
 
 

 

 

7- ظاهر: نقش ظاهر فرد همچون قد، وزن، رنگ پوست، اندام و زیبایی در شناخت خود و انتخاب همسر خالی از اهمیت نمی باشد. شناخت فرد از عقیده اش نسبت به این قضیه نیز کاملاً مهم است. یعنی افراد باید بداند که معیار ظاهر برای آنها در چه درجه ای از اهمیت قرار دارد و بر طبق این شناخت به انتخاب همسر بپردازند تا در آینده خود و دیگران را به خاطر عدم توجه به این موضوع سرزنش نکنند.

 
 
 

 

 

8- فرهنگی: ارزش، هنجار، باور، اخلاقیات، عادات، آداب و رسوم، نحوه زندگی، خانوادگی، مراسم، آئین ها ، سلایق، الگوها، معاشرت ها، نحوه برقراری ارتباطات، اعتقادات و... همگی اجزای تشكیل دهنده فرهنگ هستند و فرد باید در خودشناسی قبل از ازدواج و حتی در انتخاب همسر، تفاهم و نزدیکی در این موارد را مورد توجه قرار دهد.

 


 

9- خانواده: ازآنجا که رشد انسان در تمامی ابعاد وجود در خانواده شکل می‌گیرد، شناخت خانواده در راستای شناخت خود بسیار حائز اهمیت است. افراد می‌توانند با استفاده از این روش هم به خودشناسی دست یابند و هم در ‌انتخاب همسر از آن استفاده کنند. یقیناً ما با فردی که درخانواده ای با ویژگی های مشابه با خانواده خودمان زندگی کرده، راحت تر و موفق تر خواهیم بود. مثلاً میزان تشابه خانواده ها در

 

 

 

- تعداد اعضای خانواده

 

 

 

- نگرش مذهبی، اجتماعی و سیاسی

 

 

 

- فرهنگ و اخلاقیات

 

 

 

- میزان پایندی به زندگی زناشویی و...

 
 
 
 
 

 

 

10- سلیقه ها: یكی از مواردی كه در رابطه با خودشناسی باید مورد بررسی قرار گیرد، سلیقه می باشد. به طوری كه شخص باید ابتدا سلیقه های خود را در زمینه های گوناگون مثلاً سلیقه در لباس پوشیدن، انتخاب رنگ، غذا و... برای خود مشخص نماید تا در هنگام انتخاب همسر با بررسی و ارزیابی سلیقه های خود و فرد مقابل به تفاهم یا عدم تفاهم شان در این زمینه ها پی ببرد.

 
 
 

 

 

11- سیاسی: فرد باید در زندگی از نظر سیاسی جهت گیری خود را مشخص نموده و میزان وابستگی به مسائل سیاسی و میزان تاثیرگذاری این چنین مسائل را در زندگی خود مشخص نماید و در انتخاب همسر این همسویی سیاسی را مورد توجه قرار دهد تا بعضاً از این نظر دچار مشكل نشوند.

 

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 173 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

نشان ازدواج، صمیمیت و محبت القابی است که به حلقه ازدواج می دهند. حلقه از قدیم به عنوان نشان پیوند همسران شناخته می شود. وقتی جوانی در دست چپ خود حلقه داشته باشد، یعنی متاهل است و به همسر خود تعهد دارد. اما انتخاب و خرید یک حلقه ازدواج در این روزها کار ساده ای نیست.

 

 

● انتخاب حلقه

 

 

 

معمولا اولین قدم در مسیر هر پیچ و خم مراسم ازدواج با خرید حلقه شروع می شود، حلقه ای که گاه به جای اینکه نماد پیوند قلب دو جوان باشد تبدیل به نمادی برای به رخ کشیدن امکانات مالی و در نقطه مقابل گاهی جیب خالی شده باشد. رسم بر این است که حلقه داماد را عروس و حلقه عروس را داماد خریداری می کند. در حال حاضر خرید طلا برای عروس و داماد به یک معضل تبدیل شده، به طوری که در این میان برخی این خرید را صحنه تفاخر و چشم و هم چشمی قرار می دهند.

 

 

 

● بورس طلا

 

 

 

انتهای خیابان ناصرخسرو و در خیابان ۱۵خرداد بازاری آشنا برای زوج های جوان به نام بازار طلا وجود دارد. مغازه هایی که می شود از دور برق طلاهای پشت ویترین آنها را دید که هر چند دقیقه یک بار پشت ویترین پر می شود از خانم ها و یا دختر و پسری که همراه هم مشغول تماشای حلقه ها و گاهی پچ پچ کردن هستند. خیلی راحت می شود برق شادی را در چشم جوانانی که به همراه همسر خود از مغازه خارج می شوند، دید.

 

 

 

به طور معمول ساده ترین و سبک ترین حلقه ازدواج که به رینگ معروف هستند از ۱۷۰ تا ۲۰۰هزارتومان قیمت دارند. اما این قیمت بیشتر یک قیمت پایه محسوب می شود و بیشتر جوان ها تمایل به خرید حلقه های گران تر دارند که البته گاهی اوقات این تمایل یک طرفه است و نکته جالب این است که بسیاری از جوانان حتی طبقه متوسط جامعه با وجود قیمت های بالا استقبال زیادی از این حلقه ها می کنند که گاهی قیمت این حلقه ها تا سه میلیون تومان هم می رسد. قیمت این حلقه ها نسبت به وزن، طرح و نوع نگین های آن متغیر است.

 

 

 

● نکاتی برای خرید حلقه

 

 

 

خرید حلقه ازدواج هم یکی از اجزای مراسم ازدواج است که اگرچه آسان به نظر می رسد ولی معمولا وقتی پای خریدش به میان می آید، وسواس بیش از اندازه مانع این می شود که انتخاب راحت و درستی داشته باشیم. قبل از هر چیز به یاد داشته باشید که حلقه گران خوشبختی نمی آورد. بعد هم به نکات زیر توجه کنید.

 

 

 

۱) حلقه با انگشتر فرق دارد. از همان اول دنبال انگشترهای بزرگ و پرنگین نباشید. آنها حلقه به شمار نمی آیند. حلقه خیلی ظریف است و روی آن یک ردیف نگین یا یک نگین درشت کار شده است. شما حتی می توانید یک حلقه طلایی ساده را به عنوان حلقه ازدواج تان انتخاب کنید. بعدا می توانید برای جشن ازدواج یک انگشتر پرنگین را برای روی حلقه ازدواج تان بخرید.

 

 

 

۲) دقت کنید که حلقه و انگشتر شما باید با یکدیگر هماهنگی رنگ و جنس داشته باشند.

 

 

 

۳) اگر خیلی نسبت به رنگ و شکل حلقه ازدواج تان حساس هستید و مدل های موجود در بازار را نمی پسندید می توانید یک مدل حلقه ازدواج را که می پسندید، پیدا کنید و یک جواهرسازی معتبر انتخاب کنید و از او بخواهید عین آن حلقه را برایتان بسازد.

 

 

 

۴) اگر حلقه های جفت را می پسندید، سعی کنید که حلقه های باریک تر و کم نگین انتخاب کنید تا داماد بعدها برای استفاده از حلقه در معذوریت قرار نگیرد.

 

 

 

۵) سعی کنید خرید حلقه را با همسرتان و دو نفره انجام دهید شاید حضور مادر و پدر قابل توجیه باشد ولی حضور سایر اعضای خانواده با ایجاد ازدحام در مقابل طلافروشی باعث می شود که شما در زمان خرید با مشکل روبه رو شوید.

 

 

 

دلیل انتخاب حلقه هر چه باشد، آنقدر مهم نیست که خود و همسرتان را برای آن آزار دهید. کم کردن توقع باعث می شود که زوجین خرید حلقه را شیرین ترین خرید قبل از ازدواج بدانند نه اینکه این خرید اولین سد در مقابل آنها باشد. خانواده ها در این زمینه می توانند تاثیر مهمی داشته باشند و با باز گذاشتن دست زوجین آنها را از چشم و هم چشمی در زمان خرید دور کنند. همه اینها زودگذرند و مهم تفاهم و انتخاب همسر مناسب برای شماست.

 

 

 

● سرویس طلا

 

 

 

سرویس طلای عروس خانم هم فلسفه جدایی دارد. قیمت این سرویس که معمولا شامل یک گردنبند، دستبند، یک جفت گوشواره و در مواردی یک انگشتر است. بسته به میزان طلا و جواهرات به کار گرفته شده در آن از یک میلیون تومان که نوع بدون جواهرات است، آغاز می شود و گاهی به رقم های نجومی سرسام آوری می رسد.

 

 

 

البته سرویس طلا را می توان پشتوانه ای برای عروس و داماد دانست ولی خرید آن هیچ اجباری نیست و نمی توان آن را لازم و واجب دانست که اگر نباشد ازدواج سر نگیرد.

 

 

 

معمولا اغلب زوجین برای خرید سرویس طلا هم به بازار طلا می روند چون در آنجا می توان همه نوع سرویس با هر قیمتی را پیدا کرد. ولی کسانی که می خواهند مدل های جدیدتر با قیمت های خاص را انتخاب کنند، مغازه های خیابان کریم خان یا میرداماد را ترجیح می دهند.

 

 

 

● کارهای عجیب

 

 

 

فروشنده جوان یک طلا فروشی می گوید: برخی از پسرها قبل از خرید حلقه و طلا می آیند و با ما هماهنگ می کنند که وقتی با همسر خود برای خرید آمدند ارزان ترها را نشان بدهیم ولی اکثر آنها بی خبر هستند که همسر آنها یک ماه است که تمام مغازه ها را گشته است و تمام قیمت ها را می داند.

 

 

 

به گفته او خریدن حلقه قدیم ها راحت تر بود. آن زمان دختر و پسر از یکدیگر توقع زیادی نداشتند و بیشتر حلقه ها نیز ساده و بدون نگین بودند جواهرسازان وقتی می بینند توقع ها بالاست حلقه های گران تری می سازند.

 

 

 

یک فروشنده دیگر که از فروش حلقه و طلای عروسی خاطرات زیادی دارد، می گوید یک بار یک زوج جوان با خانواده هایشان برای خرید آمده بودند. خانواده ها هم به جوان ها تاکید می کردند ما دخالتی نمی کنیم تا خودتان انتخاب کنید دختر و پسر هم حلقه های ارزانی را انتخاب کردند. موقع خروج خواهر عروس می گفت ما گفتیم دخالت نمی کنیم، نگفتیم که حلقه ارزان بردار. او این خاطره را تعریف می کند و می خندد و در ادامه می گوید به خدا برخی اینقدر در خرید حلقه وسواس نشان می دهند که گاهی چند ماه طول می کشد تا ازدواج کنند آنها می خواهند حتما آخرین طرح بازار را بخرند ولی نمی دانند که فلسفه وجود حلقه در دست آنها نشان دادن وحدت و صمیمیت میان زن و شوهر است. جوانان زیادی را دیده ام که حلقه های نقره می خرند و با خوشحالی زندگی می کنند و جوانان زیادی را هم دیده ام که ۱۰میلیون تومان خرید می کنند و با دلخوری از مغازه بیرون می روند. پس یادتان باشد که طلا خوشبختی نمی آورد.

 

منبع: sharghnewspaper.com

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,160
  • بازدید ماه : 2,088
  • بازدید سال : 15,263
  • بازدید کلی : 170,703
  • کدهای اختصاصی