loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 119 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

 راز جاذبه که خانم ها می دانند ولی آقایون نه

 

خانم ها خیلی بهتر از آقایون می دانند که چطور دیگران را به خود جذب کنند.اشکال از ما نیست. خانم ها سالهای زیادی را صرف این کرده اند که به چشم دیگران بیایند. آنها تجربه های زیادی از تلاش برای علاقه مند کردن آقایون به خودشان داشته اند. به عبارت دیگر: آنها تمرین داشته اند.

 

 

خانم ها رمز و راز جاذبه را می دانند

 

 

 

اما نکته خنده دار درمورد جاذبه این است که آقایون هم می توانند رمز و راز آنرا یاد بگیرند و به نتیجه ای که می خواهند دست پیدا کنند.

 

 

 

حالا 10 راز مهم جاذبه را برایتان عنوان می کنیم.

 

 

 

راز 1: بدانید که چه می خواهید

 

 

 

خیلی از مردها این مشکل را دارند که فقط به همان چیزی که عایدشان می شود راضی می شوند. اما خانم ها معمولاً خواستگاران بیشتری دارند به همین خاطر می توانند در انتخاب خود سخت گیر تر باشند.

 

 

 

وقتی بدانید که از طرف مقابل خود چه می خواهید، نه تنها کاندیدهای احتمالی را بررسی می کنید بلکه قطعیت بیشتری هم در کارتان دارید.

 

 

 

با این کار نشان می دهید که ناامید و بیچاره نیستید. و این شما هستید که قدرت دارید و انتخاب به عهده شماست. و وقتی قدرت دست شما باشد، این طرف مقابلتان است که دنبالتان می افتد.

 

 

 

راز 2: باارزش باشید

 

 

 

اینکه کسی دنبالتان بیفتد یعنی در نظر دیگران ارزش خاصی دارید. آنها شما را می خواهند، به هر دلیلی و این دیگر کار آنهاست که تلاش کنند و شما را به دست بیاورند.

 

 

 

برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید ارزش خاصی برای خودتان قائل شوید. باید خودتان احساس کنید که ارزش این را دارید که دیگران دنبالتان بیفتند و با رفتارهایتان باید این مسئله را به دیگران بفهمانید.

 

 

 

دخترها معمولاً خیلی مردها را دور و بر خود دارند که سعی می کنند او را تحت تاثیر قرار دهند. اما خودشان فقط می خواهند کسی را تحت تاثیر قرار دهند که مثل خودشان باشد.

 

 

 

راز 3: خوب لباس بپوشید

 

 

 

خانم ها اهمیت زیادی برای ظاهر خود قائل هستند. این یکی از دلایل مهمی است که می توانند خیلی راحت توجه هر مردی را به خود جلب کنند.

 

 

 

خانم ها این را می دانند که لباس پوشیدنشان می تواند باعث شود به چشم دیگران برسند. درواقع، چون خیلی از مد سر در می آورند راحت می توانند طریقه لباس پوشیدن شما را وارسی کنند.

 

 

 

مردی که می داند چطور باید خوب لباس بپوشد معمولاً مورد توجه خانم ها قرار می گیرد. اما دلیل آن فقط این نیست که ظاهر خوبی دارد، بلکه بااین کار خود نشان می دهد که از اهمیت ظاهر برای خانم ها آگاه است.

 

 

 

راز 4: خوشبو باشید

 

 

 

بیشتر اوقات مردها حس بویایی را فراموش می کنند و یادشان می رود که از عطر و افترشیو استفاده کنند. اما خانم ها می دانند که اگر بخواهید کسی را به سمت خود جذب کنید، باید نظر همه حواس بدن را به خود جلب کنید.

 

 

 

به عطرهایی فکر کنید که خانم ها استفاده می کنند و شما را دیوانه می کند، آنوقت می فهمید که بو چقدر می تواند اهمیت داشته باشد.

 

 

 

استفاده از عطرهای خوشبو در مواجهه با خانمها، حضور شما را پررنگ تر می کند.

 

 

 

راز 5: جالب توجه باشید

 

 

 

باوجود همه ویژگی های ظاهری که در جذب کردن دیگران موثر است، فقط ظاهر خوب خیلی زود تکراری خواهد شد. به همین خاطر است که داشتن شخصیتی جالب اهمیت زیادی دارد.

 

 

 

جالب بودن یعنی بدانید با چه کسی درمورد چه موضوعاتی حرف بزنید که نظر او را جلب کند. باید درمورد وقایع روز، موسیقی، هنر و فرهنگ و هر چیز دیگری که خانم ها را سرگرم کند اطلاعات داشته باشید.

 

 

 

اما علاوه بر اینکه بدانید درمورد جه صحبت کنید، باید بتوانید به حرفهای طرف مقابل هم گوش دهید.

 

 

 

راز 6: کارهای غیرمنتظره انجام دهید

 

 

 

انجام کاری که از شما انتظار نمی رود می تواند در طرف مقابل هیجان ایجاد کند و باعث شود از کنار شما بودن لذت ببرند.

 

 

 

البته نباید کارهای غیرمنتظره مضحک انجام دهید. مثلاً یکدفعه بلند فحش بدهید یا کار مسخره دیگری مثل این انجام دهید.

 

 

 

باید برخلاف انتظار دیگران باشید. مثلاً به جای اینکه از ظاهر یک خانم تعریف کنید، درمورد هوش و ذکاوتش تعریف کنید. مطمئناً افراد کمی تابحال دراین مورد از او تعریف کرده اند و این کارتان شما را از بقیه جدا میکند.

 

 

 

راز 7: هم گرم باشید هم سرد

 

 

 

برای جذب کردن باید احساسات را تحریک کنید. بدون احساس، جاذبه غیرممکن است.

 

 

 

اما زیاد بودن یک احساس درست به اندازه بی احساس بودن بد است. وقتی همیشه خوب باشید یا همیشه بد باشید، از کسی که می خواهید دورتان میکند.

 

 

 

وقتی احساسات گرم و سرد را به تناسب داشته باشید، یک ترن هوایی احساسی می سازید که همه چیز رابرای فرد مقابلتان جالب و جذاب می کند.

 

 

 

خانم ها خودشان همیشه همین کار را می کنند. یک روز آنقدر خوب رفتار می کنند که خودشان را به شما علاقه مند نشان می دهند که بهترین احساس را عایدتان می کند، یک روز هم نادیده تان می گیرند و باعث می شود حس بدی پیدا کنید.

 

 

 

این ایجاد تغییر بین احساسات خوب و بد باعث می شود طرفشان به آنها جذب شود. مردها هم می توانند همین کار را بکنند.

 

 

 

راز 8: سخت تلاش کنید تا به دست آورید

 

 

 

هیچکس هیچوقت برای چیزی که آسان به دست بیاورد ارزش قائل نمی شود. خانم ها این را بهتر از هر کس دیگری می دانند. اگر خیلی راحت جلوه کنند این امکان وجود دارد که مرد خیلی زود آنها را ترک کند.

 

 

 

وقتی تلاش کنید تا آنچه که می خواهید را به دست آورید باعث می شود برای نتیجه ای که عایدتان می شود ارزش بیشتری قائل باشید.

 

 

 

راز 9: ماجراجو باشید

 

 

 

ماجراجو بودن با انجام کارهای غیرمنتظره فرق دارد. ماجراجویی یعنی گذشتن از مرزها و انجام کارهای جدید و غیرعادی است.

 

 

 

زن های ماجراجو مردها را به سمت خود جذب می کنند. آنها باعث می شوند با بودن کنار آن دختر احساس سرزندگی بیشتری کنند.

 

 

 

این برای مردها هم صدق می کند. یک مرد ماجراجو خیلی راحت می تواند دخترها را به سمت خود جلب کند.

 

 

 

راز 10: از جنسیت خود استفاده کنید

 

 

 

خانم ها می دانند که سکسی بودن و استفاده از جنسیتشان ابزاری بسیار مهم در جذب مردان است. اما مردها هیچوقت نمی دانند چطور باید سکسی باشند.

 

 

 

مردها تمایلات جنسی را با خانم ها در ارتباط می دانند چون فقط به این صورت است که مفهوم سکس را درک می کنند. اما مردها هم می توانند سکسی باشند و در این صورت هر زنی که بخواهند را می توانند به سمت خود جذب کنند.

 

 

 

تفاوت اینجا این است که اگر مردها بخواهند سکسی باشند باید مردانه رفتار کنند. باید بهترین خصوصیات مردانه را که خانم ها را تحریکمی کند از خود نشان دهند.

 

 

 

استفاده از جنسیتتان یعنی قوی باشید، شجاع باشید، خشن باشید و بگذارید که انرژی مردانه از شما منعکس شود.

 

 

 

هرچه بیشتر بتوانید از جنسیتتان استفاده کنید، خانم ها بیشتر به شما جواب می دهند.

 

 

 

می پرسید ما از کجا این رازها را می دانیم؟ خیلی ساده است:

 

 

 

خانم ها خودشان همیشه اینها را برایمان می گویند

 

 

 

خوانندگان ما با ایمیل هایی که می زنند همه حرفهایشان را با ما درمیان می گذارند. خود خانم ها بارها و بارها این حرف ها را به ما گفته اند و ما اینها را یکجا جمع کرده ایم و در اختیار شما قرار داده ایم.

 

 

 

مطمئن باشید که این کارها بی بُر و برگرد جواب می دهد. هرچه که باشد خانم ها خیلی بیشتر از شما از قوانین جاذبه اطلاع دارند.

 

چیزی برای از دست دادن ندارید. پس از همین امروز شروع کنید.

منبع:فان پاتوق

shiva & hasan بازدید : 245 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

دنـیــایی را تصـور کـنید کـه در آن هـمــه ی افراد مجرد روی پـیـشانیـشان نوشته می شد و روی پیشانی  افراد متاهل نیز وضعیتشان را می نوشتند.آیا به نظرتان زندگی اینطور شـادتر نبود؟ مسلماً با این کار پیچیدگی زندگی کمتر میشد، مخـصوصـاً بـرای آن افرادی که پیوسته دنبال شخصی هستند تا به اندازه ی خودشـان مشـتاق برای ادامه رابطه باشد.

 

بله، اینطـوری انتخاب ها در زندگی بسیار آسان تر میشد.اما حال که دنیا اینطوری نیست، ما باید با این واقعیت رو به رو شـویـم. ایــنکه بدانیم سمت چه کسی برویم که دست رد بـه سیـنـه مـان نـزنـد کـار دشـواری اســت، امـا باید یاد بگیریم.

 

 

 

کمی روی تکنیک های انتخاب همسر خودتان بیشتر دقت کنید و حرکاتتان را مرور کنید. من به شما کمک می کنم که بتوانید افراد مجرد را از متاهل تشخیص داده و بفهمید چه زمان یک شخص آمادگی لازم را برای برقراری رابطه دارد.

 
 

 

 

چه کسی آمادگی لازم را دارد؟

 

 

متاسفانه ما در دنیایی زندگی نمی کنیم که مجرد یا متاهل بودن افراد روی پیشانی هایشان حک شده باشد. تشخیص مجرد یا متاهل بودن بسیار دشوار و نیازمند زمان است و با یک دیدار قطعی نمی شود.

 

 

 

به خاطر داشته باشید که یک راه معین برای تشخیص این مسئله وجود ندارد. شما باید از ترفندها و راه های زیادی در این زمینه کمک بگیرید.

 
 

 

 

حالات ظاهری زنان مجرد

 

 

به اطراف نگاه می کند: در مهمانی ها و کلوب ها زنان متاهل معمولاً علاقه ای به اینطرف و آنطرف نگاه کردن نداشته و به دنبال همراهی برای خود نمی گردند. اما دخترهای مجرد پیوسته مشغول نگاه کردن به اطراف در جستجوی مردی برای همراهی هستند.

 

 

 

به شما نگاه می کند و لبخند می زند: نگاه کردن معمولاً جزء اولین علائم علاقه است. و اگر می بینید که زنی شما را عمیقاً نگاه می کند و لبخندی روی لبانش است، به این معنی است که دوست دارد شما را هم امتحان کند. پس جلو بروید.

 

 

 

با مردها در مهمانی صحبت می کند: اگر می بینید که زنی با مردها در فاصله های مختلف صحبت می کند، نشاندهنده ی این است که طالب گفتگو است. جلو رفته و سر صحبت را باز کنید تا بیشتر در مورد او بفهمید.

 

 

 

با سایر زوج ها با ناراحتی نگاه می کند: اگر از دور مشغول نگاه کردن به او هستید و می بینید که با ناراحتی به سایر زوج ها نگاه می کند، احتمالاً یاد زمان هایی افتاده است که خود نیز کسی را در کنارش برای همراهی داشته است. اینجاست که شما باید وارد عمل شوید.

 

 

 

حرکاتش به خوبی بیان می کند که مجرد است: زبان جسمانی یک فرد خیلی چیزها می تواند در مورد او بازگو کند. مطمئناً اگر زنی متاهل باشد موهای خود را افشان نمی کند و اینقدر به سادگی سمت مردها نمی رود. اگر اینقدر شجاعت دارید که به او نزدیک شوید، جلو رفته و ببینید که زبان جسمانی او چه می گوید:

 

 

 

کسی که به صندلی تکیه داده و دست به سینه نشسته است: "جلو نیا وگرنه با پاشنه ی کفشم می کوبم توی صورتت."

 

 

کسی که به آرامی بازو و پایش را لمس می کند: " بیا با هم صحبت کنیم."

 

 

زیاد صحبت میکند: اگر مثلاً با یکی از زنان همکارتان شروع به صحبت می کنید، و در یکی از این گفتگوها به شما می گوید که سگی به اسم جولی دارد، آشپزی زیاد می کند، هر هفته به باشگاه می رود، و به کلاس های هنری نیز می رود به این معنی است که مجرد است و همه ی این کارها را برای مشغول نگاه داشتن خود انجام می دهد.

 

 

 

معمولاً با دخترها برای گردش بیرون می رود: زنان متاهل اگرچه با دوستان دحترشان هم بیرون می روند اما وقت زیادی را هم برای بیرون رفتن با مردشان صرف می کنند. اگر می بینید که زنی فقط و فقط با دخترها بیرون می رود نشان دهنده این است که مردی برای بیرون رفتن با خود ندارد.

 

 

 

با سایر مردها می رقصد: اگر می بینید که زنی در یک میهمانی با مردهای متعدد و مختلفی می رقصد (و می دانید که با یک گروه دختر به آن مهمانی آمده است) می تواند نشاندهنده ی این باشد که با مردی رابطه ندارد و در صدد برقراری ارتباط و شروع یک رابطه است.

 

 

 

رفتاری بسیار دوستانه دارد: تجربه نشان می دهد که زنان متاهل در مقایسه با زنان مجرد رفتاری کمتر دوستانه با سایر مردها دارند. وقتی می بینید که زنی با همه مردها بسیار دوستانه و مهربانانه برخورد می کند، احتمال این وجود دارد که مجرد باشد.

 

 

 

خودتان بفهمید...

 


 

اگر فرد خاصی را در ذهن خود دارید، لزومی ندارد که همه ی این نکات را تند تند در مورد او امتحان کنید تا بفهمید که مجرد است یا خیر. می توانید این مسئله را خودتان به راحتی با نزدیک شدن به او و درخواست شماره تلفنش متوجه شوید. ممکن است بگوید که دوست پسر دارد، اما شما باید تلاشتان را بکنید.

 

 

 

اگر چنین چیزی گفت می توانید از او بپرسید که دوست پسرش چطور به او اجازه می دهد که تنها بیرون برود و با عکس العمل او می توانید پی به راست یا دروغ بودن حرفش ببرید.

 

 

 

در مواجه با یکی از همکاران این کار سختی است. چون نمی توانید مستقیماً جلو رفته و بپرسید دوست پسر دارد یا نه. برای چنین افرادی می توانید از همان راه هایی که قبلاً ذکر شد استفاده کرده و از حرکاتش پی به قضیه ببرید.

 

 

 

پس اگر دیدید که همه ی علائم در مورد او نشاندهنده ی این بود که مجرد است، همه علاقه و اشتیاق و توان خود را جمع کرده و به سمتش بروید. اگر شما را رد کرد، ناراحت نشوید و فکر کنید که متاهل بوده است. زنان دیگری هم برای انتخاب کردن هستند.

 

منبع:فان پاتوق  

shiva & hasan بازدید : 79 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

سخنان رهبر انقلاب كه در جایگاه ولی‌فقیه، معارف غنی اسلامی را برای مخاطبان به زبانی ساده و كارآمد و بنا بر مصادیق عینی و مشخص ارایه می‌كند، كاربردی‌ترین منبع برای فهم دیدگاه روشن اسلام در موضوعات و چالش‌های روز است.

 

 

یكی از این موضوعات عینی و ملموس كه شاید هیچ‌كس نتواند به اندازه رهبر انقلاب در ارتباط با آن رهنمودهای شفاف و روشن ارایه كند، مسأله مهم و حساس و دقیق «حجاب» است و جالب این ‌كه حجم اهتمام و گفتار ایشان در این موضوع بر خلاف توقع و انتظار بسیار قابل توجه است.

 

 

 

ایشان از این زاویه با استفاده از تعبیر دقیق و گویای «نقشه انسانی عالم» با نگاهی حكیمانه و رویكردی تمدنی به تحولات اجتماعی بشری می‌نگرند و مسأله زن را پیش از بحث حجاب به عنوان پایه چالش‌های بعدی چون حجاب مطرح می كنند: «وقتی ما به نقشه انسانی عالم و جوامع بشری نگاه می كنیم ـ هم جوامع اسلامی مثل كشور خودمان و سایر كشورهای اسلامی، هم جوامع غیر اسلامی و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته ـ می‌بینیم كه در همه این جوامع، متأسفانه مسأله‌ای به نام مسأله زن همچنان وجود دارد».

 


 

و سپس از همین نقطه بحث اساسی و محوری خانواده را كه زنان ركن اصلی آن به‌ شمار می‌آیند، با اشاره به برخی آمار و اطلاعات جدید درباره مشكلات مربوط به خانواده در سطح جهان، به بحران جدی دنیای معاصر در همه نقاط جهان به‌ ویژه كشورهای غربی و صنعتی اشاره دارند و ریشه آن را خطای راهبردی در تعریف نقش زن و روابط او ارزیابی می‌كنند: «مسأله خانواده كه امروز یك مشكل اساسی در دنیاست، از كجا ناشی می‌شود؟... اگر این یك قلم مسأله خانواده را شما در دنیا بررسی كنید و این بحرانی را كه در مسأله خانواده وجود دارد درست مورد توجه و كاوش قرار بدهید، می‌بینید كه این ناشی از آن است كه مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستی دو جنس و روابط دو جنس حل نشده یا به تعبیر دیگری، نگرش نادرستی است».

 

 

 

زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندكی در پرده بودن همراه است، این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را باید با نظم و قانون پیگیری شود ـ آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد ـ بی‌قانون و بی‌نظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است كه در درجه اول به زن و در درجه بعد به همه بشریت ـ زن و مرد انجام گرفته، این كار را سیاست های غربی كرده‌اند.

 

 

 

ایشان با تأكید بر جایگاه زن در تفكر اسلامی از اهتمام شگفت رسول گرامی اسلام ـ صلى‌الله‌علیه‌وآله ـ به این مسأله یاد می‌كنند و بوسیدن دست فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌علیها ـ توسط آن حضرت را چیزی بسیار بالاتر از یك رابطه عاطفی و شخصی و نشانه جایگاه والای زن در اندیشه اسلامی می دانند و با این تعبیر كه «اسلام به خانواده اهمیت می‌دهد» به جایگاه زن در خانواده و سپس تركیب محیط اجتماعی می‌پردازند: «مسأله زن واقعاً مسأله مهمی است... نقش زن در خانواده، در اجتماع، ارزش و اهمیت زن و اموری از این قبیل، چیزهایی است كه ما حقیقتا به آنها كم پرداخته‌ایم و از این كم پرداختن خسارت هم می‌بینیم».

 

 

 
 
 

آنگاه از این خاستگاه با قاطعیت و صراحت كامل از تشریع حجاب و  دیدگاه اسلام در این زمینه دفاع می‌كنند و بلكه از این بالاتر، می‌كوشند تا موضع جمهوری اسلامی در جنگ فرهنگی و نرم‌ستیز فكری موجود را از یك موضع انفعالی برای پاسخ‌گویی به یك موضع جدی و فعّال و پرسشگر تبدیل كنند: «در مسأله زن ما از دنیا طلبكاریم، ما مدعی دنیاییم... این ما نیستیم كه باید از موضع خودمان دفاع كنیم، این فرهنگ منحط غرب است كه باید از خودش دفاع كند».

 

 

 

«در مسأله زن ما از دنیا طلبكاریم، ما مدعی دنیاییم... این ما نیستیم كه باید از موضع خودمان دفاع كنیم، این فرهنگ منحط غرب است كه باید از خودش دفاع كند».

 

 

 

ایشان با این رویكرد تعریفی انسانی و همه‌فهم و معقول از زن در دیدگاه اسلام به دست می‌دهند و بر این اساس به تحلیل استراتژی روانی و تبلیغی كلان غرب در حوزه فرهنگ می‌پردازند و به موضوعی اشاره می‌كنند كه شاید بدون روشنگری درست آن هرگز نتوان به نتیجه چشمگیری درباره بحث حجاب رسید: «زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندكی در پرده بودن همراه است، این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را باید با نظم و قانون پیگیری شود ـ آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد ـ بی‌قانون و بی‌نظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است كه در درجه اول به زن و در درجه بعد به همه بشریت ـ زن و مرد انجام گرفته، این كار را سیاست های غربی كرده‌اند.

 

 

 

آن طور جنس زن را ـ یعنی همان بخش زیبا و لطیف و در پرده وجود بشر را ـ برای شغل، برای تبلیغات، برای كار به میدان كشاندن، از لبخند او، از زیبایی‌های او، از جسم او، از چهره او برای ترویج فلان جنس بی‌ارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده كردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد، طبیعی است».

 

 

حجاب

 

 

 

ایشان با این رویكرد، به روح تشریع حجاب در احكام اسلامی یعنی تكریم و تجلیل زن اشاره می‌كنند و با تعبیر دقیق و مختصر «حجاب زن، تكریم زن است» به سرنوشتی كه فرهنگ غربی برای زن رقم زده است، اشاره می‌نمایند و به‌رغم آن‌كه منكر تجربه‌های مثبت فرهنگ غرب نیستند، وضعیت آشفته زن در جهان امروز را مورد بررسی قرار می‌دهند: «زن در فرهنگ و دنیای غربی به ابتذال كشانده و تحقیر و به او اهانت شده است... زن برای این‌كه شخصیت خودش را نشان بدهد، باید برای مردان چشم‌نواز باشد. این شد شخصیت برای یك زن؟

 

 

 

باید حجاب و عفاف را كنار بگذارد، جلوه‌گری كند تا مردها خوششان بیاید، این تعظیم زن است یا تحقیر زن؟... یكی از نشانه‌های مردسالاری غربی‌ها همین است كه زن را برای مرد می‌خواهند؛ بنابراین، می‌گویند زن آرایش كند تا مرد التذاذ ببرد. این مردسالاری است، این آزادی زن نیست. این در حقیقت آزادی مرد است. می‌خواهند مرد آزاد باشد، حتى برای التذاذ بصری، برای همین، زن را به كشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق می‌كنند».

 

 

 
 
 

با این مقدمه صریح و روشن، تعریفی كه اسلام برای زن ارایه داده آشكار می شود و آن جمع بین شرایط طبیعی و ویژگی های بشری و اختصاصی زن با ارزش‌ها و كرامت‌هایی است كه سعادت و نیكبختی فرد و جامعه را در دنیا و آخرت تأمین می‌كند و در مقابل آن حقارت و پستی، به زن عظمت و بزرگی می‌بخشد: «عظمت زن آن است كه بتواند حجب و حیا و عفاف زنانه را كه خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده است، حفظ كند. این را بیامیزد با عزّت مؤمنانه، این را بیامیزد با احساس تكلیف و وظیفه. آن لطافت را در جای خود به كار ببرد، آن تیزی و بُرندگی ایمان را هم در جای خود به كار ببرد. این تركیب ظریف فقط مال زن‌هاست، این آمیزه ظریف لطافت و برندگی، ویژه زن‌هاست؛ این امتیازی است كه خدا به زن داده است».

 
 
 

 

 

حال آیا دیدگاه اسلامی چنین زنی را در چنین محیط و جامعه‌ای به انزوا و پنهان شدن دعوت می‌كند یا برعكس، با حفظ كرامت و جایگاه والای او نقش‌های برجسته‌تر اجتماعی برای او رقم می‌زند؟ رهبر انقلاب با ذكر نمونه‌های عینی و مقایسه شرایط در دوران طاغوت و تحولات گسترده پس از انقلاب تأكید می‌كنند كه نه تنها حفظ حجاب به معنی انزوا و حاشیه‌نشینی زن نیست، بلكه برعكس زن در چنین دیدگاهی از یك عنصر حاشیه‌ای و تزئینی به یك عنصر تعیین‌كننده و فعّال و مؤثر تبدیل می‌شود و این چیزی است كه امروز جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی برای دیگر جوامع عرضه می‌كند.

 

 

 

بدین ترتیب ایشان صراحتاً حجاب را در متن حضور اجتماعی پویا و جدّی زن تعریف می‌كنند: «مسأله حجاب به معنای منزوی كردن زن نیست، اگر كسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، برداشتش كاملاً نادرست و انحرافی است... حجاب به هیچ وجه مزاحم و مانع فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و علمی نیست».

 
 

منبع : تابناک

shiva & hasan بازدید : 129 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج عشاق شکست خورده

 

تعداد زیادی دختر و پسر مدتی با یکدیگر دوست هستند، یا به قول خودشان عاشق یکدیگرند ؛ ولی آنها، به  دلایل گوناگون، با هم ازدواج نمی کنند. در نتیجه آنها در عشق خود ،شکست می خورند. این شکست خورده ها چه برای خود و چه برای جامعه خود، مسایلی به وجود می آورند. گاهی اوقات ، این شکست خورده ها ، به افسردگی یا خودکشی و یا فسادهای دیگر مبتلا میشوند. مسئولین فرهنگی و دینی باید این گروه را دریابند ، با کمک فکری آنها را از مشکلات روحی وروانی نجات دهند. هرگونه طرد کردن وجدایی از آنها ، موجب شدت یافتن معضلات جامعه خواهدشد.

 
 

 

 

یکی از مشکلاتی که آنها با آن روبرو هستند ، امر ازدواج می باشد ، که ممکن است برای آنها ، سؤالات زیر ایجادمی شود :

 

 

 

* آیا به خواستگارم و یا به دختری که به خواستگاری او رفته ام ، درباره عشق گذشته ام صحبت کنم یا خیر ؟

 

 

 

* آیا من با دختر یا پسر ی که مدتی با دیگری دوست بوده ورابطه نامشروع داشته است ، ازدواج کنم ؟

 

 

 

* آیا ممکن است ما  دو نفر،با سوابق گذشته مان ،زندگی خوبی داشته باشم ؟ چگونه؟

 
 
 

 

 

دراین مطلب در صدد هستیم که به مسئله ازدواج این گونه افراد بپردازیم، تا پاسخ پرسش های فوق را بدهیم .

 

 

 

اولین قدم

 

 

 

اولین قدمی که این عزیزان باید بردارند ،آن است که از گذشته خود« توبه» کنند .«توبه » یعنی پشیمانی از گذشته وتصمیم بر آن که دیگر برنگردم . در این زمان است که الطاف الهی به سوی آنها سرازیر می شود!

 

 

 

به آیه53 سوره «زمر » دقت کنید :

 

 

 

قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا  إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

 

 

 

بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است (زمر،53).

 

 

 

قبل از ازداوج ، اولین قدم « توبه کردن » می باشد . خدا در سوره «طلاق» وعده داده است که مشکلات را برطرف نماید ،و از جایی که حساب نمی کنی و غیر انتظار ماست، روزی می دهد

 

 

 

خدای مهربان در این آیه  خطاب به کسانی خیلی گناه کرده اند ، می فرماید : نا امید نشوید ،من تمام گذشته شما را جبران می کنم !!

 

 

 

در آیه بعد می فرماید : « به سوی پروردگارتان برگردید وبه حرف اوگوش کنید».

 

 

 

وَ أَنِیبُواْ إِلىَ‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُواْ لَهُ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ

 

 

 

و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنكه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ كس یارى نشوید! (زمر،54)

 

 

 

در سوره فرقان ،خدای مهربان به توبه کنندگان وعده داده است که گناهان آنها را تبدیل به حسنه و خوبی می کند ؛ یعنی به عوض «گناه» ثواب «حج» ویا چیز دیگر می دهد!!!

 

 

 

إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ  وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

 

 

 

مگر كسانى كه توبه كنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏كند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! (فرقان،70)

 


 

این عزیزان در سه مقطع «قبل از ازدواج» ، « ضمن خواستگاری» و « در زندگی زناشویی » می بایست به نکات ذیل توجه نمایند تا انشاالله در دنیا وآخرت دارای زندگی طیبه داشته باشند:

 

 

 

قبل از ازدواج

 

 

 

قبل از ازداوج ، اولین قدم به همان گونه که گفته شد ، « توبه کردن » می باشد . خدا در سوره «طلاق» وعده داده است که مشکلات را برطرف نماید ،و از جایی که حساب نمی کنی و غیر انتظارماست، روزی می دهد ؛

 

 

 

به آیات زیر دقت کنید:

 

 

 

وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا ؛ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ  وَ مَن یَتَوَكلَ‏ْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ  إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ  قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدْرًا ؛ وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا

 

 

 

و هر كس تقواى الهى پیشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند، و او را از جایى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد و هر كس بر خدا توكّل كند، كفایت امرش را مى‏كند خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است! و هر كس تقواى الهى پیشه كند، خداوند كار را بر او آسان مى‏سازد!  (طلاق،4ـ2)

 

 

 

از افکار نادرست پرهیز کنید، نمونه ای از این افکار عبارتند است از :

 

 

 

* دیگه ازدواج نمی کنم وتا آخر عمر مجرد می مانم !!

 

 

 

* ادامه ارتباط با دوست سابق که  اکنون دارای همسر می باشد ؛ تا زندگی اورا خراب نمایم!!

 

 

 

* بی تفاوت شدن در امر ازدواج ،با هر کسی که به خواستگاری من آمد ازدواج می کنم ،زیرا زندگی دیگه برایم مهم نیست !!این فکر صحیح نیست ، بلکه با تجربه ای که از شکست خودم ،کسب نموده ام ، سعی کنم با یک فرد مناسب با روحیه خودم ازدواج نمایم .

 

 

 

این نکته  مهم را مد نظر داشته باشید که هر زندگی زناشویی ، دارای مشکلاتی است ، سعی کنید بیاموزید که چگونه مشکلات ومسایل زندگی را بر طرف نمایید.به راحتی می توان مواردی از عشاقی را در اطرافتان پیداکرد که با عشق داغ، ازدواج را شروع کردند ولی دوران این عشق کوتاه بود ودر کمتر از دوسال از یکدیگر جدا شدند!!!

 

 

 

در زمان خواستگاری

 

 

 

در موقع خواستگاری به دو نکته باید توجه داشت :

 

 

 

اولاً:  از قیاس کردن خواستگارانم با دوستی که قبلاً با او ارتباط داشتم ، جداً بپرهیزم ؛ خواستگارانم را باخودشان قیاس کنم ، چنانچه مناسب بودند پاسخ مثبت دهم ؛اگر دارای ویژگی های خوبی نبود ، پاسخ منفی بدهم ؛ همواره به وعده های خدا در قرآن امید وار باشم .

 

 

 

ثانیاً: به خواستگارم  لازم نیست که بگم با دیگری مدتی ارتباط داشتم ؛چنانچه آنها اطلاع داشتند و ازمن پرسیدند ، انکار نمی کنم ، واحساس پشیمانی خودم را ابراز می نمایم ، ومطمئن باشید خدا به وعده هایش عمل می کند واز جایی که فکرش را نمی کنید روزی خواهد داد.

 

 

 
 
 

در زندگی زناشویی

 

 

 

در زمان زندگی زناشویی باید به نکات زیر توجه نماییم تا انشاالله زندگی شیرین وخوبی داشته باشید :

 

 

 

* به تلفن و یا پیام  های دوست قدیم خودبه هیچ عنوان پاسخ ندهید ، حتی این جمله « دیگه با من تماس نگیر».

 


 

*از تهدید های احتمالی او نهراسید وبا توکل به خدا ،شر اورا از خود برطرف نمایید.گاهی اوقات ، ممکن است ، دوستم بخواهد با تهدید این که « به همسرت میگم که با من ارتباط داشتی » ، او بخواهد از من سوء استفاده کند وزندگی من را به هم بزند ؛ هیچ به تهدید اوتوجه نکنید ، وبه خدا توکل کنید وذکر « یاستار العیوب » را زیاد بگویید.

 

 

 

* چنانچه همسرتان قبل  از ازدواج با شما ، با کسی دوست بود ، هیچ یادآور آن نشوید و اورا به خاطر ارتباط قبلی اش با دیگری ،سرزنش نکنید؛وبه اواعتماد کامل داشته باشید.از کنترل مستقیم وغیر مستقیم او به شدت خوداری نمایید.

 

 

 

* شرایط جدید را کاملاً بپذیرید وبه ساختن زندگی جدید خود همت بگمارید ؛ونسبت به همسرتان وفاداری کامل داشته باشید . این نکته مهم را مد نظر داشته باشید که هر زندگی زناشویی ، دارای مشکلاتی است ، سعی کنید بیاموزید که چگونه مشکلات ومسایل زندگی را بر طرف نمایید ، مبادا این مشکلات (که طبیعی است ) صبر شما را لبریز کند و نسبت به ازدوج نکردن با دوست قبلی خود ،افسوس بخورید ! یقین داشته باشید که اگر با دوست قبلی خود ، ازدواج می کردید حتماً دارای مشکلاتی بودید ، شاید به دلایل مختلف حتی با شدت بیشتر هم بود ، به راحتی می توان مواردی از عشاقی را در اطرافتان پیداکرد که با عشق داغ، ازدواج را شروع کردند ولی دوران این عشق کوتاه بود ودر کمتر از دوسال از یکدیگر جدا شدند!!!

 

 

 
 
 

در خاتمه ضمن تأکید مجدد به « توبه کردن » ، از بیان ذکر های زیر فراموش نکنید : « یا جبار » و « یا ستار » و «یا ارحم الراحمین » .

 
 
 
 

منبع:بخش خانواده ایرانی تبیان

shiva & hasan بازدید : 98 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

هنوز پدرت ازدواج نکرده

 

در مقاله پیش ، مطرح شد که  بحرانی ترین دوران زندگی، کهن سالی است که فرد به لحاظ از دست دادن احترام و منزلت اجتماعی پیشین خود دچار یاس و ناامیدی مفرطی می شود و این ناامیدی و احساس بیهودگی زمانی شدت خواهد گرفت که همزمان با  فقدان منزلت اجتماعی و شغلی، نبود دلبستگی های خانوادگی و شخصی بر آن دامن زده و موجبات پریشانی و دلهره فراوان  را فراهم سازد.

 

 

ازدواج سالمندان

 

 

 

برخی از سالمندان به جهت فوت همسفر جوانی و نبود میوه های زندگی در کنار خود، احساس تنهایی و بی کفایتی می کنند و بدان جهت اندوه و غم مضاعفی را متحمل می شوند که متعاقب آن، زجر گذران این دوران را برای آنان چند صد برابر خواهد نمود و  آنها را ناگزیر از تجربه بحران مختص این دوران که همان «آشیانه خالی» است، می نماید.

 

 

 

با اندک تامل و غایت نگری خواهیم دریافت که تنها ماندن در آن آشیانه خالی، حاصلی جز آسیب های روانی و جسمی برای فرد نخواهد داشت. هجوم افکار منفی و  ناراحت‌کننده، حس ناامنی،بیهودگی، یاس و ترس، افسردگی ، ازدست رفتن سلامت و ابتلا به انواع مختلف بیماریها و...  را می توان از جمله تظاهرات روانی و جسمی تنهایی سالمندان برشمرد که  در خوشبینانه ترین وجه  منجر به اندیشه « انتظار کشیدن برای مرگ»  و در بدترین شق آن موجب پرورش تفکر انتحاری در آنان می شود.

 

 

 

به تبع  ارضای نیاز عاطفی دلیل اصلی تمایل سالمندان به ازدواج است. آنان با ازدواج  ارزشمندترین کانون توجه و محبت را بدست خواهند آورد که در نبود همسر سابق و فرزندان متاهل که هر کدام در پی زندگی خود هستند، می تواند اصلی ترین منبع  تامین کننده  نیاز عاطفی و توجه  در این سن ، که بیش از قبل فرد بدان نیازمند است، باشد.

 

 

 

سالمندان با یافتن یک کانون توجه و عاطفه جدید، می‌توانند مورد توجه و محبت کسی قرار گیرند و با مورد احترام و عزیز کسی بودن،  نه تنها از شدت آلام تنهایی و دوری از فرزندان و هزاران مصائب مختص این دوران بکاهند، بلکه از گذران مابقی عمر خود نهایت رضایت را داشته و مانع مستولی شدن احساس بی کفایتی در خود شوند، چرا که آنها علیرغم کهولت سن، خود را بسان افراد جوانتر از خود قلمداد می کنند و زندگی خود را مشابه دیگر افراد آشنا و مابقی مردم جامعه در سیر طبیعی خود می پندارند اما همراه با مصائب بیشتر.

 

 

 

آنچه که آنان را امیدوارتر به زندگی می سازد آن است که متفاوت از دیگران زندگی نمی کنند؛ که صد البته توجه و مراقبت های فرزندان هر دو سالمند در این مسیر، مولفه ای است که نباید آن را نادیده گرفت

 

 

 

حالا که می‌توان به این تنهایی پایان داد؛ چرا که نه؟!

 

 

 

با توجه به مطالب فوق، بی شک این سوال به اذهانمان خطور خواهد کرد که اکنون،با توجه به وجود نگرش های متعصبانه و سر سختانه عرفی و نگرشی، چه باید کرد ؟

 

 

 
 
 

ابتدا از خودتان شروع کنید

 

 

 

شما می توانید یکی از متولیان و مبلغان این امر خطیر باشید. ابتدا سخت است، اما اگر خود به آنچه به زبان می آورید ایمان قلبی داشته باشید، اگر واقعا ذهن خود را از نوع اندیشه های متعصبانه پاک کرده باشید، خواهید توانست دیگران را نیز تحت تاثیر اندیشه عاقلانه تان قرار داده و توجیه های مبتنی بر عرف اشتباه آنان را با ادله های منطقی و دل نشین اصلاح نمائید. از قدیم گفته اند: سخنی که از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. تنها سخن نگویید بلکه به سخنان خود نیز عمل  بکنید. مثلا ، اگر در اطرافیان خود چنین شخصی را سراغ دارید به ازدواج ترغیبش کنید و یا آستینی برای مادر و پدر تنهای خود بالا ببرید.

 
 
 

 

 

فرزندان باید نگران والدین خود باشند

 


 

فرزندانی که پدر یا مادری تنها در خانواده دارند، بایستی بیش از گذشته دلواپس درّها ی گران بهای زندگی شان باشند؛

 

 

 

بدان لحاظ که علم به اثبات رسانده است عدم ارضای نیازهای عاطفی و تحت فشار عاطفی قرار گرفتن موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن شده و تسریع روند پیری و فاصله گرفتن آنها از سلامت، قطعا از پیامدهای جبران ناپذیر آن خواهد بود که  متعاقب این بی توجهی، بیماری و بستری شدن پیش از هنگام  دامن گیر آنها و شما خواهد شد که این خود نیز دردسرهای بزرگ و گاها غیر قابل تحملی را به وجود خواهد آورد. لذا مانع  و غافل از تامین عاطفه به حق آنها نشوید و خود مشوق و حامی همه جانبه آنان در پیمودن مسیر انتخاب  شریک جدید زندگی شان باشید.

 
 
 

 

 

نقش فرزندان در ازدواج والدینشان قابل انکار نیست

 

 

 

شما به عنوان یک فرزند خلفی که  به ناچار و از ترس زخم زبانهای اطرافیان و امثالهم تسلیم عقاید عرفی جامعه شده اید، اگر در تنهایی‌تان به حقوق والدین خود با ذهن بازتری فکر کنید، بی گمان مصلحت و خوشبختی والدینتان را بر اندیشه های واهی و بی منطق مردم ترجیح خواهید داد  و خود خواهان سر و سامان دادن آنها خواهید شد.البته این منوط برآن است که خود واقف بر آن باشید و ایمان قلبی بر این مهم داشته باشید که  ازدواج هر یک از والدینتان  و یا ترغیب شما به این امر به  منزله فراموش کردن پدر یا مادر از دست رفته نیست و یا جایگزین کردن او با کسی دیگر نمی باشد، بلکه توجه به نیازهای فعلی و عاطفی والد زنده است و تلاش برای جلوگیری از مرگ تدریجی او به موجب خلاء عاطفی موجود و غیر قابل انکار. این  نظر گاه  کاملا با عقاید رایج جامعه سنخیت ندارد اما کاملا قابل تامل و به لحاظ منطقی قابل  پذیرش است.

 

 

 

به جای تمسخر و مضحکه کردن فطرت عاطفه طلب بشر، از ازدواج سالمندان حمایت کنیم.

 

 

 

ترس از دست دادن محبت فرزندان ، واهمه نبود همان دیدارهای هفتگی، ماهانه و حتی سالانه فرزندان ، هراس از ملعبه دست فرزند، عروس ، داماد و نوه ها و هزاران دلهره های فقدان ، والدین را مجبور به تحمل تنهایی و مخالفت با ازدواج می کند. شما باید تسهیل‌گر باشید و به تامین سلامت عاطفی آنها بیش از حفظ سلامت جسمی والدین بیندیشید.

 

 

 

حمایت فرزندان از ازدواج والدینشان، موجب استقبال تدریجی آنان از ازدواج و باعث افزایش توان مقابله آنان با تفکرات تحجری اطرافیان خواهد شد چرا که پشت آنها به  حامی استوار و مقاومی چون شما گرم است.

 

 

فرزندان دست به کار شوند

 

 

 

فرزندان آگاه و دور اندیش برای آشنایی والد تنهای خود با یک همسر مناسب برنامه‌ریزی می کنند و زمینه‌های آشنایی والدین خود  برای یافتن همسری مناسب  فراهم می کنند. مثلا ،

 

 

 

*در مهمانی ها و آمد و شدهای خانوادگی، دوستانه و همسایگان خود اگر مورد خاصی وجود داشت موجبات آشنایی بیشتر را فراهم می آورند.

 

 

 

* آنها را درنهادهای  اجتماعی، فرهنگی، ورزشی،هنری  ثبت‌نام می کنند و بدین طریق  علاوه بر حفظ سلامت و شادابی آنان منجر به آشنایی های هدفمند می شوند.

 
 
 

 

 

نترسید شما می توانید پایه گذار چنین فرهنگی در جامعه باشید.بهتر است فرهنگ‌سازی در ابعاد مختلف صورت گیرد

 
 
 

 

 

برای ایجاد زمینه عمل و ریختن قبح اندیشه های غلط و به اشتباه رسوخ یافته در ذهن  نیازمند  یک فرهنگ سازی عمیقی هستیم تا بستری را برای به اجرا رساندن موارد مطرح شده در فوق، فراهم آوریم. این دست یافتنی خواهد بود اگر متولیان امور فرهنگی من جمله رسانه‌ها دست به کار شوند و جوانان ،بالخص سالمندان را با نوع نیازهای خاص این دوران  آشنا سازند و این نگاه منفی به  ازدواج سالمندان را به یک نگاه مثبتی که ارجحیت ابعاد معنوی و عاطفی این امر را بیش از ارضای نیاز جنسی در صدر قرار می دهد، تغییر دهند.

 

 

 

از آن پس است که دیگر هیچ سالمندی این نیاز کاملا طبیعی تمایل به ازدواج خود را از کسی مخفی نخواهد کرد و دیگران نیز تمایل به ازدواج آنان را غیر عادی و نابهنجار تلقی نخواهد نمود. اگر چنین فرهنگی شکل بگیرد و در جامعه مرسوم شود، از این پس همه خواهند پرسید که   « چرا پدرت/ مادرت تنهاست و ازدواج نمی کند؟»

 

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 117 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

آیا تا به حال به این فکر کردید که چطوری میشه فرد مقابلتون رو بشناسید؟ احتمالاً الان هر کدومتون  شیوهای رو نام میبرید. یکی میگه فرد مقابل خودش رو تو جلسات حضوری و از طریق گفتگو لو میده. اون یکی میگه تحقیق و بررسی از دوست، آشنا و دشمن تنها راه شناخت. شایدم بعضیها مشاهده اخلاق و رفتار فرد رو راه مناسبی بدونن. اما آیا تا به حال به این فکر کردید که اگر این همه راه شناخت هست پس چرا خیلی ها بعد از ازدواج متوجه میشن که تو انتخابشون اشتباه کردن و همسرشون خیلی مشکلات داره که اونها نمیدونستن؟

 

 

میدونید اساساً علت اصلی اینگونه اشتباهات برخی کوتاهیها مثل غلبه احساسات عشقی، اعتماد بیش از حد و بیجا و... افرادِ که باعث میشه اونها قادر به شناخت درست و دقیق فرد مقابل نباشن.

 

 

 

به همین خاطرِ که کلوپ ازدواج تصمیم گرفته راه بهتر، مناسبتر و مطمئنتری رو برای شناخت معرفی کنه که متأسفانه خیلی از ماها به دلایل مختلف از اون فرار میکنیم. اون راه یاری خواستن و مشورت گرفتن از فرد سومی که هم عالم، هم متخصص. هم با تجربهس، و هم بیطرف.

 

 

 

امام علی (علیه السلام): هر کس خود محوری و استبداد رأی داشته باشد، هلاک و نابود میشود و هر کس در کارها با دیگران مشورت کند، از عقل آنان، در آراستگی و کمال کار خویش بهره برده است. (۱)

 

 

 

● مشورت یعنی چه؟

 

 

 

شاید این سوال خیلی از شما دوستای مهربونم باشه. در جوابش باید بگم که «مشاوره» و « مشورت» از ماده شور و به معنای استخراج و بیرون آوردن چیزی سودمند از چیز دیگرس (۲) و در اطلاح به نوعی تعامل و رابطه پویا و هدفمند بین مراجع و مشاور گفته میشه.

 

 

 

باید بدونید که در جریان این رابطه، مشاور که فردی آگاه و متخصصِ با توجه به نیازهای مراجعش از روشهای متفاوت استفاده میکنه تا به اون کمک کنه که به خودشناسی و خود تصمیمگیری برسه.

 

 

 

● فواید مشاوره در شناخت بهتر فرد مقابل

 

 

 

خیلی از ماها معتقدیم که خودمون به تنهایی قادریم فرد مقابلمون رو بشناسیم و تو این راه به کمک کارشناسا و مشاورایی که هدف اصلیشون خالی کردن جیب ما و غیره و ذلکِ نیازی نداریم. میدونید چرا بیشترمون اینطور فکر میکنیم؟

 

 

 

به خاطر یک اشتباه بزرگ. اشتباهی که از اطمینان صد در صد به توانایی و زرنگی خودمون و بیتوجهی به این که شناخت درست و دقیق انسانها به علم، تخصص و تجربه بالا نیاز داره، نشأت میگیره. ماها یا اصلاً نمیدونیم، یا یادمون رفته که مشاورای خبره به خاطر علم، دانش و تجاربی که کسب کردن، توانایی شناخت آدما از طریق نشانهشناسی، حرکتشناسی و... رو دارن. در واقع توجه نمیکنیم که مشاورا میتونن از طریق صحبت با طرفین به امور مهمی که پایین بهشون اشاره میشه، برسن.

 

 

 

هر کس خود محوری و استبداد رأی داشته باشد، هلاک و نابود میشود و هر کس در کارها با دیگران مشورت کند، از عقل آنان، در آراستگی و کمال کار خویش بهره برده است

 

 

 

▪ بررسی و کشف عشقهای دروغین، بیماریهای روانی، اختلالات جسمی، عوامل منفی و مختل کننده ازدواج و نظایر اینها در وجود طرفین:

 

 

 

مشاورای خبره به خاطر علم و تجربهشون و به وسیله ی راههای مختلف میتونن بفهمن که هر کدوم از طرفین مشکل یا اختلالی داره یا نه. فهمیدن این موضوع و اطلاع رسانی از طریق مشاور، باعث میشه که افراد بتونن طرفشون رو بهتر و کاملتر بشناسن. حتی از این طریق میتونن میزان صداقت فرد مقابلشون رو هم محک بزنن.

 

 

 

▪ بررسی رشد اخلاقی، عاطفی، هوشی، سنی، جنسی و... افراد:

 

 

 

همه ما آدما برای اینکه تو زندگی موفق باشیم باید تو همه زمینها رشد کافی داشته باشیم. اما نه به رشد خودمون فکر میکنیم نه به رشد فرد مقابلمون. اصلاً برای همینه که مدام تو زندگی دچار مشکل میشیم و فکر میکنیم که موفقیت یه رویای دست نیافتنیه.

 

 

 

هرچقدر این موضوع، برای ما ناشناخته یا بی اهمیتِ برای مشاورای خوب، مهم و ضروریه. به نظر اونها ازدواج و زندگی با کسی که به رشدهای کافی و همه جانبه نرسیده باشه محکوم به شکسته. شناخت این امور هم به دست توانای مشاورای متخصص انجام میشه.

 

 

 

▪ بررسی تناسب شخصیتی، دینی، اخلاقی، نگرشی، عاطفی،خانوادگی، تحصیلی، جنسی و... طرفین با یکدیگر:

 

 

 

مشاورا علاوه بر اینکه قادرن وجود همه ی رشدها رو تو طرفین شناسایی کنن، میتونن به بررسی و مقایسه طرفین با همم بپردازن. یعنی در نهایت میگن که آیا شما دو نفر در زمینه های مختلف زندگی شخصی، اجتماعی، تحصیلی و .... با هم تناسب لازم رو دارید یا نه؟ اصلاً میتونید در کنار هم خوشبخت بشید یا نه؟

 

 

 

▪ بررسی تناسب شخصیتی، دینی، اخلاقی، نگرشی، عاطفی،تحصیلی، جنسی و... خانوادههای زوجین با یکدیگر:

 

 

 

توجه به تناسب خانواده های زوجین مسئله ی مهم دیگه ایِ که اغلب ماها تو ازدواج به اون توجه نمیکنیم و تازه بعد از ازدواج و تو زندگی مشترک متوجه اون و مشکلاتی که ایجاد میکنه، میشیم. اما مشاور خوب و باهوش بعد از اینکه خود زوجین رو شناخت، سراغ خانواده هاشون میره و اونها رو هم بررسی میکنه. بعد نتیجه گیری میکنه که آیا خانواده هام با هم تناسب دارن و به قول خودمون تو حد و اندازه هم هستن یا نه؟ اون حتی بعضی از اوقات برای آگاه کردن ما بعضی از مشکلاتی که به خاطر عدم تناسب خانوادهها تو زندگی مشترک پیش میاد و ما حتی فکرشم نمیکنیم بهمون گوشزد میکنه.

 
 

حالا نظرتون در مورد مشاور و اهمیتش تو شناخت خودمون و فرد مقابلمون چیه؟

منبع:tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 99 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

زندگی در کنار زنان ناسازگار

 

امروزه سخن گفتن از حقوق زنان بازار داغی دارد اما کمتر راجع به حقوق مردان و تکالیف زنان در قبال همسرانشان بحث می شود . اگر بخواهیم به نرخ جامعه امروز نان بخوریم باید هر گاه از زنان سخن می گوییم با تعریف و تمجید و تشویق مزینش نماییم و خیلی تند نرویم . قوانین اسلام را نیز آنجا که به حقوق شوهران پرداخته ،آنقدر رقیق کنیم و با چاشنی های روانشناسی و امثالهم درآمیزیم تا به کسی برنخورد و خلاف مشهور نشود.

 

 

اگر در گوشه و کنار این مرز و بوم، در روستایی دور افتاده یا در شهری مرزی هنوز ،رسم و رسوماتی وحشتناک و غیر انسانی وجود دارد که زنان را تحت فشار ظلم و ستم در آورده است ،در عوض در کلان شهرهای ما کم نیستند مردان متمدن کم جراتی که روزی چند بار از ازدواج خود اظهار پشیمانی می کنند.

 

 

 

قدر ناشناسی و بی توجهی نسبت به حقوق شوهر، عدم رعایت حال او در مواقع خستگی و کار ، داشتن توقعات بالا و بیش از حد ،دخالتهای بی جا در مسائل شخصی وی ، به حساب نیاوردن او در تصمیم گیریها،قطع رابطه با خانواده و بستگان درجه یک او، بد زبانی و... شرحی از بدبختی های بسیاری از مردانی است که در عین مظلومیت ،خود را مقصر همه کم و کاستی ها نیز می دانند. مردانی که بیشتر وقتشان را صرف کارهای سخت با درآمدهای کم می نمایند و خود ساده روزگار می گذرانند اما هر چه بیشتر فداکاری می کنند کمتر مراعات حالشان می شود.

 

 

 

بالا رفتن سن ازدواج و بجا گذاشتن فرزندان تا سنین بالا در خانه پدر ،بالا رفتن سطح تجملات زندگی ،فشار روانی تبلیغات اقتصادی و...مشکلاتی است که بیش از حد مسئولیت پدر خانواده را سنگین کرده است  که اگر بنا باشد با بدرفتاری های همسر و فرزندان جمع گردد برزخی ساخته می شود که یک سویش به سمت تحمل فشارها و انزوای روانی و سوی دیگرش به سمت لاابالی گری و فرار از زیر بار مسئولیت اشاره می کند؛ لذا وقتی پای درد دل بسیاری از مردهای گرفتار در دام انحرافات اجتماعی می نشینی چاره ای نداری جز آنکه تا حدی هم به ایشان حق بدهی .

 

 

 

چنانچه خشونتی در خانواده ای اتفاق می افتد باید شرایط قبل از دعوا و شرایط روحی و جسمی مرد و نوع رفتار و سخن گفتن زن نیز بررسی شود تا قضاوتی درست و راه حلی مناسب به دست آید.خشونت ظاهری همیشه ملاک قضاوت نیست .گاهی وقتها ستمی که یک زن به مرور و در اختفای یک خانواده به مردی روا می دارد بسیار دردناکتر از سیلی مردی است که بر صورت همسرش می خورد.

 

 

 
 
 

قدرناشناسی بدترین ویژگی زنان ناسازگار

 

 

 

قدر دانی فرمولی دارد که اگر کسی با آن آشنا باشد ،هیچگاه از خیر و منفعت آن صرف نظر نمی کند .قدر دانی همواره موجب افزایش نعمت می شود .اگر زنی ویژگی قدر دانی را در خودش تقویت کند و عادت کند خوبیهای همسرش را درک کرده و با اخلاق و رفتار خود از او سپاسگزاری کند ،خیلی زود متوجه بهتر شدن اخلاق و رفتار او نیز خواهد شد.

 

 

 

این قانون طبیعی قدر دانی است .خداوند در سوره ابراهیم با توجه به قانونی که خود در طبیعت قرارداده می فرماید: « ...لَئِنْ شَكَرْتُمْ‏ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ»(آیه،7): اگر سپاسگزارى كنید بر نعمت‏ها خواهم افزود و اگر ناسپاس باشید شما را عذاب خواهم كرد.

 

 

 

روانشناسان از جمله دکتر جان گری یکی ازمهمترین نیازهای روانی مردان را ،نیاز به قدرشناسی معرفی کرده و آن را سبب رفتار بهترشان می دانند(مردان مریخی زنان ونوسی).در دین ما ناسپاسی در مقابل زحمات شوهر گناه بزرگی محسوب می شود.در روایت است که پیامبر (ص) بر گروهى از زنان عبور كرد، فرمود: «سلام بر شما اى كفران نعمت‏كنندگان» ؛ زنها عرض كردند: بخدا پناه مى‏بریم از این كه نعمتهاى خدا را ناسپاسى كنیم. فرمود:«هر كدام از شما وقتى كه از شوهرتان خشمگین مى‏شوید مى‏گویید: هرگز از تو خیرى‏ ندیدم‏»(مجموعه ورام، ص24)

 

 

 

وقتى زنى به شوهر خود گوید از تو خیرى‏ ندیدم‏ اعمال نیكش از بین می روند. إذا قالت المرأة لزوجها ما رأیت منك خیرا قطّ فقد حبط عملها.(نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص198)

 


 

همانطور که خداوند منت گذاشتن را برای مرد ممنوع کرده است ،قدرناشناسی و ندیدن خوبیها را نیز بر زن حرام کرده است .زنی که لباس تنش ،غذای سفره اش، پول توی کیفش،خانه ای که در آن زندگی می کند ،همه از نعماتی است که با زحمت شوهر یا به اعتبار او به دست آورده است ،چگونه نسبت به او ناسپاس است و قدر نمی داند. درحالیکه وقتی غریبه ای یک لیوان  آب به او تعارف می کند خود را ملزم به تشکر و سپاسگزاری می داند ولی در مقابل شریکی که هر روز ساعات زیادی از وقتش را برای رفاه او و فرزندانش کار می کند،سپاسگزار نیست و نسبت به کوچکترین عیوب او سختگیر است.آیا کمترین حد سپاسگزاری ،خود داری از آزار او با زبان و رفتار نیست.

 

 

 

برخی از زنان گمان می کنند صرف انجام  کارهای خانه ،به وظیفه خودعمل کرده اند لذا با وجود  تحمل زحمات فراوان در خانه ،ملاحظات اخلاقی ندارند. درحالیکه خداوند بزرگ که خود خالق زن و مرد است با علم به روحیات زن و شوهر ،کارهای خانه را بر زن واجب نساخت اما جلب رضایت شوهر و خوب رفتار کردن با وی را بر او واجب ساخت .

 
 
 
 
 
 

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 143 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

يکي از چيزهايي که به دوام زندگي مشترک کمک مي‌کند نيت خوب اول ازدواج است. اينکه اصلا هدف شما  از ازدواج چيست؟ بعد از ازدواج، زن و شوهر در مسيري قرار مي‌گيرند که پر از دست‌انداز است و اگر فردي با انتظارات غيرواقعي ازدواج کرده باشد، خيلي سريع دچار اختلاف‌نظر و اختلاف سليقه با همسرش خواهد شد. اساسا ازدواجي تحت عنون ازدواج ايده‌آل وجود ندارد و اصلا تعريفي برايش نداريم. ازدواج خوب، ازدواجي است که عملکرد و کاربرد مثبت دارد. اين خيلي مهم است که ما طرف‌مان را خوب بشناسيم و دنبال باورهاي غيرمنطقي از ازدواج نباشيم. اگر مي‌خواهيد در اين خصوص بيشتر بدانيد، با ما همراه شويد.

 

نکته کمک‌کننده، اطلاع خانواده و والدين از امور مربوط به ازدواج بچه‌ها است. در اين صورت است که ازدواج دو نفر، مورد حمايت خانواده‌هاي‌شان نيز قرار مي‌گيرد. در غير اين صورت، ازدواج مورد مخالفت خانواده‌ها خواهد بود. پس اجازه بدهيد که پدر و مادرتان نقش خودشان را براي ازدواج شما بازي کنند تا از ايجاد رقابت بين اعضاي جديد و قديم هم پيشگيري شده و مورد حمايت دايمي آنها باشيد.

 

 

قبل از ازدواج درنظر داشته باشيد که سن مرد بايد هميشه کمي بيشتر از سن زن باشد. تفاوت بين 2 تا 3 سال سبب مي‌شود که زن و شوهر بتوانند با هم راحت‌تر به توافق برسند. از آنجا که شخصيت انسان انعطاف‌پذير است، فاصله سني زياد بين زن و شوهر سبب مي‌شود انعطاف شخصيت طرفين کم شده و درک و تفاهم آنها کمتر ‌شود و حالتي به خود بگيرد که يکي معلم ديگري ‌شود. همان‌طور که مي‌دانيد، امروزه اغلب زنان ديگر به دنبال مردي نيستند که نقش معلم را براي‌شان بازي کند. اگر هم کسي دنبال تفاوت سني زياد باشد، احتمالا قضيه بيشتر جنبه مالي دارد. به نظر من در ايران، اختلاف سني بين 6 تا 7 سال به شرط آنکه مرد بزرگ‌تر باشد، مناسب است.

 

 

شما با هر فردي که ازدواج کنيد چند صفت در او مي‌بينيد که خوش‌تان نمي‌آيد و برعکس، شما هم صفاتي داريد که ممکن است همسرتان از آنها بدش بيايد. اگر قرار باشد از اول ازدواج اين صفات را عوض کنيد يا بر آنها ايراد بگيريد، از همان اول، کار خراب مي‌شود. در بحث ازدواج، مطلبي که خيلي مهم است اين است که از نظر خوني، اين دو نفر در چه خانواده‌اي رشد يافته‌اند. بيشتر ما در خانواده‌مان رفتار خوني انجام مي‌دهيم؛ يعني مي‌خواهيم بچه‌هاي‌مان را عوض کنيم، اگر کار بدي انجام بدهند دعواي‌شان مي‌کنيم، قهر مي‌کنيم و اين رفتار تحمل مي‌شود، براي اينکه ما به عنوان پدر و مادر که با فرزندمان رابطه خوني داريم، حق داريم که بچه‌مان را عوض کنيم و ارزش‌هاي خودمان را به او بدهيم و همه سختي‌هايش را هم تحمل مي‌کنيم. اما ازدواج، اين مسايل را تحمل نمي‌کند و نبايد هم تحمل کند. شما نمي‌توانيد رفتاري را که با پدريا مادرتان داشته‌ايد با همسرتان هم داشته باشيد؛ چون او اين رفتار شما را تحمل نمي‌کند و اين امر احتمالا سبب بروز مشکلاتي در زندگي مشترک‌تان خواهد شد.

 

 

خيلي از زن و شوهرها رفتارهايي را که در منزل پدري خود ياد گرفته‌اند، در خانه خود نيز انجام مي‌دهند. به‌عنوان مثال، من از 80 کودک زير 10 سال سوال کردم که آيا تا به حال والدين‌تان از شما عذرخواهي کرده‌اند؟ از اين 80 نفر فقط 12 نفر پاسخ مثبت دادند. وقتي از کودک در دوران کودکي به علت اشتباهي که مرتکب شده‌ايد معذرت نخواهيد، او هم در بزرگسالي از کسي عذرخواهي نمي‌کند. مثال ديگرش اينکه خيلي از آقايان از همسرشان بعد از صرف غذا تشکر نمي‌کنند و اين، شکايت خيلي از خانم‌ها است. توصيه‌ام به اين دسته از خانم‌ها اين است که به جاي اينکه با همسرتان دعوا کنيد خيلي معمولي به هر دليلي از همسرتان تشکر کنيد؛ بدون اينکه برايش مشخص کنيد که «ببين، تو اين کار را انجام نمي‌دهي!» شما اين کار را انجام دهيد و ببينيد فايده‌اي دارد يا نه؟ حتي مي‌توانيد معامله کنيد؛ يعني مثلا به او بگوييد که: «من نمي‌دانم که تو از زحمت‌هاي من راضي هستي يا نه و براي اينکه بفهمم که من همسر خوبي برايت هستم يا نه، بايد به طريقي به من نشان دهي؛ مثلا دست‌ام را بگيري يا هديه‌اي به من بدهي و ...» همان‌طور که آقايان هم بايد از زحمات همسرشان، هرچند کوچک باشد، تشکر کنند. همين تشکر ساده سبب ايجاد انگيزه در طرفين خواهد شد.

 

 

مساله ديگر، به دنيا آمدن فرزند در خانواده است که مي‌تواند مادر را از پدر بگيرد. خيلي از مردها وقتي بچه‌اي وارد زندگي‌شان مي‌شود احساس مي‌کنند که از همسرشان دور شده‌اند که البته دور هم مي‌شوند چون مادر بايد با فرزند باشد تا به او رسيدگي کند ولي مشکل اينجاست که پدرها اغلب نمي‌توانند رابطه را تجديد کنند و به دوران قبل برگردند و همين امر سبب دوري زوجين از همديگر مي‌شود.

 

 

اختلاف ديگر معمولا بر سر مسايل اقتصادي خانواده پيش مي‌آيد. در قديم پدر خانواده خرجي خانه را روي طاقچه مي‌گذاشت و مي‌رفت دنبال کارش؛ اما امروزه متفاوت شده، چون بيشتر خانم‌ها در حال حاضر شاغل هستند و درآمد دارند و همين امر گاهي باعث بروز اختلافاتي مي‌شود. بهتر است زن و شوهر در ابتداي زندگي براي خودشان بحث درآمدها را روشن کنند و البته توصيه‌ام به زن و شوهرها اين است که طوري رفتار نکنند که يکي مرتب در حال خرج کردن باشد و ديگري در حال جمع کردن. به مردها هم توصيه‌ مي‌کنم که در مسايل اقتصادي، خانم‌ها را در صورت تمايل نداشتن، زير بار مسووليت خرج و مخارج خانه نبرند؛ چون آنها به قدر کافي مسووليت خانه و تربيت فرزندان را به عهده دارند.

 

 

عامل ديگر در اختلافات پس از ازدواج اين است که زوجين احساس مي‌کنند نبايد به هم اعتماد کنند چون ممکن است از هم ضربه بخورند و برخي مسايل را از هم مي‌پوشانند.

 

 

عامل ديگر، چشم و هم‌چشمي يا همان حسادت است. اجازه ندهيد چشم و هم‌چشمي و حسادت موجب فروپاشي ازدواج و کانون خانواده‌تان شود. هميشه اين مطلب را بايد مورد توجه قرار دهيد که پس از ازدواج، از ميزان ابراز احساس عشق کاسته مي‌شود اما اين دليل بر اين نخواهد بود که همسرتان هنوز عاشق‌تان نيست.

 

منبع:www.salamat.com

shiva & hasan بازدید : 118 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

این طور بود هیچ مشكلی را در زندگی زناشویی خود تجربه نمی‌ كردیم در صورتی كه هر كدام از ما در زندگی دچار مشكلات كوچك و بزرگی هستیم كه نمی‌ دانیم چگونه به وجود آمده‌ اند و چگونه می‌ توانیم آنها را برطرف كنیم.

 


 

وقتی بدانیم مشكلات از كجا آغاز می ‌شوند و چگونه ادامه می ‌یابند و بزرگ می ‌شوند، می ‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و وقتی بدانیم كه یك زندگی بدون مشكل چه مزیت‌ هایی دارد آن وقت قبل از هر چیز درصدد یاد گیری مهارت‌ های زندگی برمی ‌آییم.

 

 

 

یکی از مشکلات اساسی در زندگی مشترک عدم ارتباط کلامی موثر بین زوجین است. بسیاری از زوجین نمی دانند بهتر است از چه کلمات و جملاتی در گفتگو با همسرانشان استفاده نمایند.

 

 

 

جمله‌های‌ کلیدی برای جذب همسر زندگی زناشویی را باید چون نهالى دانست که لازم است تمام تمهیدات را به‌کار بست تا این نهال سست و شکننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبدیل گردد و ریشه‌ی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ کند. آن‌چه در این میان دارای اهمیت می‌باشد، محبت و شیوه‏هاى صحیح ابراز آن است. محبت بین زن و مرد ، اکتسابى ست، بدین معنا که هم زن و هم مرد، باید شیوه‏هاى ابراز آن را آموزش دیده، تمرین کنند و به کار برند.

 

 

 

**در این قسمت 31 جمله كوتاه، مفید و مختصر عاشقانه و سازنده را برای شما می‌آوریم. باشد كه برای تقویت زندگی ما و روابط مناسب و عاشقانه‌مان خوب و مؤثر باشند. این 31 جمله مشت نمونه خروار است:

 

 

 

1 - یاد خدا باش - با خدا باش - شاد باش.

 

 

 

2 - سینه خود را پر از انرژی مثبت كنید.

 

 

 

3 - در پشت‌بام ذهن خود سبزه و گل بكارید.

 

 

 

4 - به تمام اعضای بدن خود بگو فریاد بزنند: الهی شكر.

 

 

 

5 - مسیر زندگی را از وجود تیغ‌ها و خارها پاك كنید.

 

 

 

6 - تانكر عشق و محبت را همیشه پر نگه دارید.

 

 

 

7 - دشمنی و كدورت را ذوب كنید و در چاه بریزید.

 

 

 

8 - هوای پاك تنفس كنید. فكر منفی سینه شما را مریض می‌كند.

 

 

 

9 - همیشه در كوچه زندگی، دنبال خانه مهربانی باشید.

 

 

 

10 - ورد زبانتان كلمه: دوستت دارم، عاشقتم، باشد.

 

 

 

11 - با چشم خود همسرتان را شیفته كنید.

 

 

 

12 - هر كسی پرسید: حالت چطوره؟ بگویید: خیلی خوبم.

 

 

 

وقتی بدانیم مشكلات از كجا آغاز می ‌شوند و چگونه ادامه می ‌یابند و بزرگ می ‌شوند، می ‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و وقتی بدانیم كه یك زندگی بدون مشكل چه مزیت‌ هایی دارد آن وقت قبل از هر چیز درصدد یاد گیری مهارت‌ های زندگی برمی ‌آییم

 

 

 

13 - همواره تصور كنید خوشبخت‌ترین آدم دنیا هستید.

 

 

 

14 - خوب گوش كن: كسی در دوردست برایت دعای خیر می‌كند كه سلامت و موفق باشی. جوابش را بده.

 

 

 

15 - توجه كن! دلت می‌گه تا دوستی هست چرا دشمنی؟

 

 

 

16 - سعی كن برای همسرت، زیباترین باشی.

 

 

 

17 - گاهی اوقات فكر ما نیاز به سمپاشی داره تا سالم و خوب باشیم.

 

 

 

18 - بگذار دیگران هر چه می‌خواهند بگویند مهم این است كه ما با هم هستیم.

 

 

 

19 - هرشب فكر می‌كنم كه آیا فردا زنده هستم كه باز هم تو را ببینم.

 

 

 

20 - اگر بگویی بمیر، نمی‌میرم. چون می‌خواهم تا انتها با تو باشم.

 

 

 

21 - تا وقتی خنده و شادی هست چرا گریه و غم. پاشو به دنیا بخند پاشو.

 

 

 

22 - چه بوی خوبی می‌دی، چه دست مهربون و گرمی داری.

 


 

23 - چقدر مزرعه دل شما سبز و خرم است. باغت آباد.

 

 

 

24 - می‌دونی چیه؟ تا حالا از گل نازك‌تر به من نگفتی. ممنون تو هستم.

 

 

 

25 - نمی‌دونم اگر تو نبودی چه كسی می‌توانست مرا خوشبخت كند.

 

 

 

26 - پدر و مادرم به خاطر زحمات و محبت‌های تو همیشه دعایت می‌كنند.

 

 

 

27 - راستی چرا آماده نمی‌شوی برویم پارك، قدری قدم بزنیم. به یاد گذشته‌ها.

 

 

 

28 - آدم وقتی وارد این خونه می‌شود. همه ناراحتی‌هاش برطرف می‌شه.

 

 

 

29 - خدایا! زندگی از این زیباتر و بهتر دیگه نمی‌شه. شكر شكر شكر...

 

 

 

30 - می‌دونی عزیزم، خیلی دوستت دارم، خیلی زیاد.

 

 

 

31 - بی‌خیال غم دنیا، بیا چند دقیقه با هم از ته دل بخندیم و برای زندگی بهتر برنامه ریزی كنیم!

 

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 333 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

1. خود را بی‌خیال نشان دادن

 

این راهکار معمولاً به یکی از این دو دلیل استفاده می‌شود. اولین دلیل محافظت از  نفستان است. درمورد قرارهای ملاقات عاشقانه، همه آدم‌ها به طریقی از طرد و رد شدن می‌ترسند. وقتی تظاهر می‌کنید خیلی درگیر نیستید باعث می‌شود احساس امنیت کنید اما ممکن است از نظر طرف مقابل کناره ‌گیر و بی‌خیال بیایید و همین او را دلسرد می‌کند. ایجاد تعادل بین نشان دادن علاقه و حفظ آرامش بهترین راهکار است. یک دلیل دیگر که باعث می‌شود افراد ملاقات را به بازی بگیرند، به دست آوردن چیزی است که می‌خواهید، چیزی که اگر مستقیم آن را عنوان کنید به دست نمی‌آورید. مثلاً، اینکه به یک نفر بگویید عاشقش هستید تا با شما آشنا شود و بعد دیگر به او حتی یک تلفن هم نزنید. این نوع سرکار گذاشتن کاملاً غیرقابل ‌قبول است و موجب یک رابطه سالم نمی‌شود. اشکالی ندارد که بهترین شکل و شخصیت خودتان را به طرف مقابل نشان دهید و کمی محتاط باشید اما باید جرات داشته باشید و خود واقعیتان را به طرف مقابل نشان دهید.

 

 

2. حرف زدن زیاد از حد از روابط قبلی

 

 

 

بااینکه این قبیل اطلاعات در یک نقطه از رابطه بالاخره ردوبدل می‌شوند اما نباید در اولین مراحل رابطه با جزئیات کامل درمورد آنها بحث شود. شما می‌خواهید طرف مقابلتان را بیشتر بشناسید و این برای هر دوی شما یک شانس برای شروع دوباره است. به دنبال کشیدن خاطرات گذشته و وارد کردن آن به رابطه جدیدتان اصلاً کار درستی نیست. اگر خاطراتی از روابط گذشته دارید، بهتر است قبل از انیکه یک رابطه جدید را شروع کنید، نزد مشاور بروید و مشکلتان را حل کنید، حداقل تاحدی که به واکنش‌ها و قضاوت‌های شما در رابطه جدید تاثیر منفی نگذارد.

 

 

 

3. خیال‌پردازی کردن درمورد آینده

 

 

 

مردها معمولاً استاد به بازی گرفتن قرار اول هستند اما خانم‌ها درمقابل استاد خیال‌پردازی کردن هستند. اگر می‌بینید که هنوز از قرار سومتان نگذشته فرد را در فکرتان برای ازدواج بررسی می‌کنید، بهتر است به خودتان یادآور شوید که خیلی تند نروید. در 3 تا 6 ماه اول رابطه، شما با اکسی‌توسین رابطه را می‌گذرانید، همان ماده‌‌ای که در شکلات وجود دارد. این ماده حس شادی و خوشحالی ایجاد می‌کند که در کنار عاشق شدن می‌آید. مغز شما را این ماده فرح‌ بخش دزدیده و توانایی شما را برای خوب فکر کردن گرفته است. تازمانیکه نتوانسته‌اید یک نفر را خوب بشناسید و در موقعیت‌های مختلف واکنش‌ها و رفتارهای او را مشاهده کنید، به نفعتان است که تصمیم جدی درمورد او نگیرید. به آن تصوری که از آن فرد در خودتان ساخته‌اید بسنده نکنید. این باعث می‌شود انتظارات غیر واقعبینانه در خود شکل بدهید که موجب ناکامی و ناامیدی‌های آتی می‌شود.

 

 

 

4. درگیر شدن به جزئیات

 

 

 

این یکی از متداول‌ترین اشتباهات آنهایی است که همیشه نگران هستند. نگرانی می‌تواند یک عادت عمومی باشد اما اینجا منظور نگرانی درمورد رابطه است: نگرانی از اینکه طرفتان چه گفت، نگرانی از اینکه منظورش چه بود، نگرانی از اینکه شما چه واکنشی به آن داشتید، نگرانی از اینکه اگر رابطه ‌تان خوب پیش نرود، نگرانی از اینکه اگر خوب پیش برود چه، اینکه والدینتان چه واکنشی خواهند داشت و ....اضطراب اعصابتان را خرد خواهد کرد و باعث می‌شود آنطور که باید جذب طرف مقابل نشوید. سعی کنید اعتماد به ‌نفس داشته و مطمئن باشید که اگر قرار باشد آن رابطه خوب پیش برود، می‌رود.

 

 

 

5. نادیده گرفتن علامت‌های هشدار

 

 

 

اگر طرف ‌مقابل جایی که قرار داشتید جاضر نشد این یک علامت هشدار است. اگر اجازه نداد که به خانه‌اش زنگ بزنید، یک علامت هشدار دیگر است. علامت‌های هشدار زیادی وجود دارد که ممکن است وسوسه شوید نادیده‌شان بگیرید، مخصوصاً اگر دوست داشته باشید که آن رابطه را پیش ببرید. بااینکه نباید بدون شواهد و مدارک کافی زود با اولین مشکل قضاوت کنید، اما اگر این رفتارها تکرار شود دیگر قابل توجیه نیستند. زود با این مشکلات برخورد کنید و وقتتان را هدر ندهید.

 

 

 

6. استنطاق کردن

 

 

 

"دوست داری چند تا بچه داشته باشی" اصلاً جمله خوبی برای شروع نیست. می‌خواهید علاقه‌تان را با پرسیدن درمورد چیزهایی که دوست دارد و ندارد نشان دهید اما نباید کسی را برای گرفتن اطلاعات تحت فشار بگذارید. اجازه دهید با جلو رفتن زمان بیشتر درمورد آن فرد اطلاعات کسب کنید. اینجا نیاز به صبر و خویشتن‌ داری است.

 

 

 

7. خودداری از صمیمیت

 

 

 

در قدیم خانم‌ها از ترس تعهد زود صمیمی می‌شدند اما جامعه امروز الزامات و انتظارات زیادتری دارد که باعث می‌شود تصمیمگیری درمورد اینکه کسی به دردمان می‌خورد یا نه سخت شود. نمی‌توانیم یکجا بند شویم و مدام دنبال فرد بهتر هستیم. ترس از آسیب دیدن، خیانت دیدن یا طرد شدن هم به همان میزان بالا می‌رود به همین دلیل تا رابطه کمی روی غلطک می‌افتد سریع صحنه را ترک می‌کنیم. اگر ترس از تعهد یک مانع است، بهتر است کمی روی عاداتتان کار کنید تا روابطتان.

 

 

 

8. عجله برای شروع کردن، عجله برای تمام کردن

 

 

 

در عشق بی‌پروا هستید؟ آیا برای اینکه فقط بفهمید آب سرد است در عمق دریا شیرجه می‌زنید؟ پس این اشتباه مال شماست. اینکه خیلی زود خودتان را درگیر کنید یک علامت هشدار بزرگ است. اگر این عادت را دارید، پس باید قدم ‌هایتان را بشمارید و باملاحظه‌تر رفتار کنید. اگر هم معمولاً عاشق کسانی می‌شوید که این اخلاق را دارند، این شما هستید که باید سرعت رابطه را کمی کمتر کنید یا اینکه اصلاً آن رابطه را دنبال نکنید.

 

 

 

9. صادق نبودن درمورد نیازها

 

 

 

اینکه تظاهر کنید همه چیز عالی است فقط برای مدتی اثر دارد. جرات داشتن یک مهارت خیلی عالی برای آنهایی است که برای یک رابطه بزرگانه آماده‌اند. تازمانیکه نتوانید نیازهایتان را مستقیماً مطرح کنید، رابطه‌ بچگانه‌ای را دنبال می‌کنید. جرات داشتن و رک و راست بودن به این معنی نیست که در رابطه رئیس‌بازی دربیاورید یا زیاده‌خواهی کنید. فقط باید بتوانید نیازهایتان را مستقیم و بی‌خجالت مطرح کنید تا بتوانید رابطه موفقی داشته باشید.

 

 

 

10. ازخود گذشتگی زیاد برای رابطه

 

 

 

اگر احساس می‌کنید که بیشتر از آنچه که برای جلب توجه کسی مایه می‌گذارید، در این رابطه خرج می‌کنید، پس باید بدانید که این از خود گذشتگی‌ها بیش از اندازه است. معمولاً آدم‌ها وقتی اعتمادبه‌نفسشان پایین باشد این رفتار را دارند. باید اینقدر برای خودتان ارزش بگذارید که نیازهای خودتان را هم درست مثل نیازهای طرف‌مقابل محترم بشمارید. این یعنی داشتن یک رابطه متعادل. یک رابطه موفق همیشه باید دوطرفه باشد و دو طرف به همان اندازه که دریافت می‌کنند باید مایه بگذارند.

 

 

 

اگر فکر می‌کنید در رابطه‌ای هستید که مزایای زیادی دارد اما نقاط ضعفی هم دارد که باید اصلاح شود، بهتر است به دنبال راه‌های موثر برای حل این مشکلات و تضادها باشید. مشاوره راه خوبی برای کنترل و هدایت مشکلات روابطتان است.

 

منبع:مردمان

shiva & hasan بازدید : 292 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

نکاتی هر چند طنز گونه اما مفید جهت سفت کردن جای پا برای زندگی رویایی:کسانی به شما خواهندگفت در دوره شیرین نامزدی از صبح تا شب بروید پارک و سینما و بازار و کافی شاپ و یک گل دست تان بگیرید و حرف هایی را که توی فیلم ها یاد گرفته اید به هم بگویید. این آدم ها یا شاعرند یا خلبان یا بچه شیر و یقیناً تا به حال روی زمین سفت و آسفالت کار نکرده اند....

 

 

دوران نامزدی

 

 

 

برادر من، خواهر من، اصلاً این جوری نیست: صرفاً یک تشابه لغوی باعث این اشتباه شده. نامزد بازی که میگن این نیست ، دوره نامزدی را برای این گذاشته اند که شما وقت کافی برای سایاندن پاشنه کفش های آهنی جهت تکمیل جهیزیه، تهیه مسکن، استحکام جایگاه شغلی، تامین مخارج عروسی، خرید های لازمه، انتخاب تالار و تهیه لیست مهمان ها داشته باشید و لاغیر. پس وقت تان را الکی تلف نکنید. این دوره بهترین زمان برای تمرین آینده است. می توانید تمام برنامه های رویایی را که حتی ممکن است بعداً تصمیم تان درباره اش عوض شود، با هم در میان بگذارید؛ مثلاً این که قرار است در یک دشت پر از گل، روی بالش ابر دراز بکشید و مثل قناری ها چه چه بزنید و خانه ای بسازید، در و دیوارش همه نور.

 
 
 

 

 

خیلی کار دارید

 

 

 

پسرها اگر تا به حال انگشتر نداشته اند باید تمرین کنند، چون باید حلقه را تا آخر عمر تحمل بفرمایند؛ باید کار کردن زیاد را یاد بگیرند چون بار زندگی به طرز ناجوانمردانه ای سنگین است؛ باید عادت کنند بدون اما و اگر، هر شب آشغال را دم در ببرند دختر خانم ها هم بالاخره باید کمی آشپزی و خانه داری در حد پختن نیمرو، پاک کردن سفره راضی کردن شوهر برای صرف غذا در رستوران، لباس شستن و اتو زدن بیاموزند.

 
 
 

 

 

به پدر و مادر همسرتان زیاد سر بزنید فکر نکنید با یک «مامان» و «بابا» گفتن ساده، کار حل است این کلمات در امتحان سطح بندی حتی در سطح مقدماتی هم قرار نمی گیرند. «مامان جون» و «بابا جون» کمی بهتراست.

 

 

ارزان باشید

 

 

 

کسانی به شما خواهند گفت که پول اصلاً مهم نیست و مهم، تفاهم و عشق و صفا و این جور مسائلی است که کی دیده و کی داده و کی گرفته لازم نیست این افراد را تا جایی که جا دارد بزنید، اما گول شان را هم نخورید. این افراد از سه حالت خارج نیستند: یا از اقوام و آشنایان و کارفرمایان هستند و می ترسند ازشان پول بخواهید؛ یا مریضی خاصی دارند و کتاب های ادبیات و حکمت و داستان های پریان زیاد می خوانند؛ یا این که اصلاً توی باغ تشریف ندارند، گرم اند و هنوز حالی شان نیست. تفاهم و عشق و صفا چیز خوبی است، اما خدا وکیلی خیلی هم خرج بر می دارد.

 

 

 

کم خرج کنید ولی خوب معمولاً یک شاخه گل لاله از یک دسته گل گلایل ارزان تر و خوشحال کننده تر است. گفتن این که «شما خودتان از همه گل ها بهتر هستید، رویم نشد برای تان گل بخرم» خیلی ساده تر هم هست، اگر چه نامزدی است.

 

 

پول جمع کنید

 
 

 

 

تا خود شب عروسی، هر دو مواظب باشید که پول تو جیبی تان قطع نشود. پدر محترم را نسبت به سهمی از مخارج عروسی که قرار است بپردازند آگاه فرمایید. این را البته بیشتر به آقا پسرها باید گفت، ولی اگر دانشجوید، نهار و شام تان را توی سلف بخورید. از دور و بری ها هر چه می توانید پول بکنید می توانید در منزل یا سر کار یک «صندوق کمک های مردمی برای ازدواج اینجانب» تعبیه نمایید. منزل پدری و پدربزرگ را تجدید دکوراسیون نموده. هر چیز غیر لازم قابل فروشی می بینید بفروشید و از قالیچه زیر پای پدربزرگ و چرخ خیاطی کهنه ننه هم نگذرید که ظریفان گفته اند:

 

 

 

این، نقدینگی خالص زوج در بدو ازدواج است که میزان خوشبختی شان را رقم می زند

 
 
 

 

 

پاچه بخارانید

 

 

 

پاچه خواری اصولاً در امر مقدس ازدواج،  کار مردانه ای است. کسانی به شما خواهند گفت در رابطه با فامیل همسرتان سعی کنید خودتان باشید؛ نیازی به تظاهر و دورویی نیست و حق مسلم شماست که از ته دل دوست شان نداشته باشید افرادی که این حرف ها را می زنند خیر شما را نمی خواهند این افراد اصلاً چه می فهمند؟ ولی لااقل در مرحله فعلی در شرایطی نیستید که بخواهید ماهیت واقعی تان را نشان بدهید و دعوای قدیمی عروس- مادرشوهر یا داما- مادرزن را یکسره کنید برای این کار وقت زیاد است و تازه اگر اندکی مثلاً شش ماه صبر کنید، آن وقت خوراک لازم برای یک دعوای جانانه را هم در اختیار خواهید داشت.

 

 

 

سعی کنید با اولین (و آخرین) هدایایی که برای خانواده محترم همسر می خرید، دلشان را تا اطلاع ثانوی به دست آورید. هیچ هدیه ای جای کریستال و طلا (البته حتماً همراه گل) برای مادر و جوراب و زیر پوش و پیچ گوشتی و فوق فوقش کیف پول (حتماً بدون گل) برای پدر همسرتان را نمی گیرد از خریدن خوراکی مثل بستنی، میوه های نوبرانه و شیرینی غفلت نکنید؛ همه آدم ها از ناحیه شکم آسیب پذیر هستند؛ مخصوصاً اگر قبلاً فهمیده باشید که چه هله هوله هایی دوست دارند برادران و خواهران همسرتان به خصوص اگر کم سن و سال تر باشند، بهترین و امن ترین محل برای سرمایه گذاری بلند مدت در این راستا هستند.

 

 

 

از دایی جان، عموجان، خاله جان و دایی زاده جان همسرتان که به ترتیب فاضل ترین، مهربان ترین، شیرین ترین و گرم و دوست داشتنی ترین موجوداتی هستند که حتی نمی توانسته اید خوابش را دیده باشید، مدام تعریف کنید

 

 

 

به پدر و مادر همسرتان زیاد سر بزنید فکر نکنید با یک «مامان» و «بابا» گفتن ساده، کار حل است این کلمات در امتحان سطح بندی حتی در سطح مقدماتی هم قرار نمی گیرند. «مامان جون» و «بابا جون» کمی بهتراست. دست و صورت شان را زیاد ماچ کنید ازشان هی الکی تشکر کنید به مصائبی که حین بارداری و زایمان و دوره پوشک همسرتان کشیده اند، به دقت گوش کنید و حتی گاهی سری تکان بدهید الکی بهشان تلقین کنید مریضند و بعد برایشان وقت دکتر بگیرید. میز شام را بچینید و جمع کنید و ظرف ها را هم بشویید آن تنها غذا یا دسر یا سالادی را که بلدید، برایشان درست کنید و هزار تا پاچه خواری دیگر که ندای قلبتان خودش به شما یاد خواهد داد. از دایی جان، عموجان، خاله جان و دایی زاده جان همسرتان که به ترتیب فاضل ترین، مهربان ترین، شیرین ترین و گرم و دوست داشتنی ترین موجوداتی هستند که حتی نمی توانسته اید خوابش را دیده باشید، مدام تعریف کنید.

 

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 221 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

آه ای روح من، فتنه اینجا خفته است. همه را او موجب شده و شما ای ستارگان آزرمگین مپسندید که با شما بگویم چه کرده است. همه را او سبب شد اما خونش را نخواهم ریخت و این پوست سفید تر از برف را که همچون مرمری که بر گورها می نهند صاف است، زخم دار نخواهم کرد. با این همه باید بمیرد وگرنه باز در حق دیگر مردان خیانت خواهد کرد.../«اتللو» اثر ویلیام شکسپیر

 


 

حسادت همراه با عشق در ادبیات کلاسیک جهان و ایران دستمایه بسیاری از داستان های عاشقانه ماندگار شده است. به نظر می رسد بشر همراه با عشق، حسادت را نیز شناخت و در بسیاری از این داستان ها عاقبت عاشق به دلیل عشقی کور و حسادتی بی منطق معبود خود را به نیستی می کشاند. شاید وقت آن رسیده است که انسان متفکر امروزی از برداشت های شتابزده و احساسی از خیانت یا وفاداری فاصله بگیرد و به عشق خود از زاویه ای دیگر و صبورانه تر نگاه کند.

 

 

 

● اختلاف طبقاتی در عشق و توطئه بدخواهان

 

 

 

نمایشنامه درام (اتللو) که در قرن هفدهم نویسنده معروف انگلیسی، شکسپیر، آن را نوشت، پرجاذبه ترین داستان خیانت در ادبیات کلاسیک است. داستان درباره عشق پرشور اتللو، ناخدایی سیاه پوست به دختر یکی از سناتورهای ایتالیای کهن به نام «دزدمونا» است.

 

 

 

اتللو باوجود مخالفت طبقه اشراف آن روزگار ونیز، موفق می شود عشق دزدمونا را به دست آورد و با او ازدواج کند. از همان هنگام، عشق، حسادت و توطئه عناصر اصلی زندگی این دو دلداده می شود. وقتی زندگی مشترکشان را شروع می کنند، توطئه های کینه توزان، عشق آن دو را هدف می گیرد.

 

 

 

زوج جوان در توطئه و فریب گرفتار می شوند. اشراف درباری که روزی سودای ازدواج با زیباروی ونیز را در سر می پروراندند از یک سو و دریاسالارانی که به موفقیت و کامیابی ناخدای سیاه پوست حسادت می کنند، از سوی دیگر نمایشی را تدارک می بینند که در آن دزدمونای پاک و غافل از توطئه را گناهکار جلوه دهند.

 

 

 

یادگاری های زمان دلدادگی زوج جوان در گوشه و کنار اقامتگاهشان یا در دست رقبای عشقی اتللو دیده می شوند و با نیرنگ، نقل قولی ساده از دزدمونا درباره فلان اشراف زاده که روزی به خواستگاری اش آمده بوده به عنوان سندی بی خدشه در باب خیانت او دهان به دهان می گردد تا به گوش اتللو برسد.

 

 

 

● بدگمانی و حسرت

 

 

 

قلب اتللو که زمانی سرشار از عشق بی خدشه به دزدمونا بود، آرام آرام از شک و بدگمانی پر می شود. آنان که در پی جدا کردن آن دو دلداده از یکدیگرند، از روی حسادت نقشه پایان دادن این عشق را می چینند و اتللو و دزدمونا را هر یک با ترفندی به سوی دامی مهلک می کشانند. اتللو به تدریج با دیدن نشانه های دروغین خیانت همسر، بدگمان می شود و هرگز به این فکر نمی افتد که این بدگمانی را با شریک زندگی خود که بی نهایت دوستش دارد، در میان بگذارد.

 

 

 

در تنهایی خود دزدمونا را محاکمه و سپس محکوم می کند. زندگی عاشقانه آنان پایان غم انگیزی دارد. از نظر اتللوی عاشق، همسرش به دلیل خیانت سزاوار مرگ است و سرانجام دزدمونا در بستر، سرشار از عشق به همسرش قربانی توطئه اطرافیان می شود. اتللو پس از کشتن دزدمونا به اشتباه خود پی می برد؛ کشفی بسیار دیرهنگام و می فهمد که نااهلان از سر حسادت گام به گام او را به سوی نابود کردن معبودش کشانده اند. از قرن هفدهم به این سو که نمایشنامه اتللو اجرا شده، منتقدان بسیاری از جهات مختلف به آن توجه داشته و شخصیت های مختلف آن را از نظر روان شناسی بررسی کرده اند.

 

 

 

حسادتی که به جان اتللو افتاده بوده و ساده دلی دزدمونا دستمایه ای بوده برای آنچه در عرصه ادبیات کلاسیک مظهر حسادت، خیانت و سوءتفاهم نامیده می شود. برخی عبارت های این درام ضرب المثل گونه شده اند، «باید دلم را روی دست بگیرم» و «مردی که در پیروی عشق راه عقل ندید ولی از جان عشق ورزید»

 

 

 

هر سردی ای دال بر خیانت نیست و هر حرف دوپهلویی را نمی توان نشانه ای از بی مهری دانست. در بسیاری موارد آنچه از طرف یکی از زوجین خیانت تلقی می شود، سوءتفاهمی است که در بستر تفاهم متقابل و با صحبت رودررو می توان به آن پایان داد. مراقب باشید شما اتللوی دیگری نشوید، عشقتان را پاس بدارید و فقط در خلوت خود به قضاوت ننشینید.

 

منبع: salamat.ir 

shiva & hasan بازدید : 171 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

در مقاله گذشته جهت طولانی نشدن مطلب  ،ادامه بررسی نقش و تاثیر خانواده در تربیت فرزند را که در  زندگی مشترک او بسیار موثر است ،به این مقاله موکول کردیم ،واینک ادامه مطلب... .

 

 

تصمیم گیری برای ازدواج

 


 

دراین مرحله تلاش میشودبه سوالاتی ازاین قبیل پاسخ داده شودکه یک فردچگونه می تواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟

 

 

 

در انتخاب زوج چه اولویت هایی را مدنظرقرار دهد؟ آیاشرایط مادی مهم تر است یا شرایط خانوادگی وفرهنگی؟

 

 

 

روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به این سوالات پاسخ های مناسب ارائه کند.

 

 

 

انچه در فرایند مشاوره ی ازدواج مهم است،رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است.براساس اصل تناسب گفته می شود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط فرهنگی و شخصیتی و تحصیلی مناسب بایکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهندداشت.عدم تناسب ویژگی های شخصیتی مشکلات عمیقی را به همراه خواهد داشت.براساس اصل اولویت بندی گفته میشود چون در عمل امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبه ها مطابق با شرایط ومدارک های فرد باشدپایین است بنابراین توصیه می شود بااولویت بندی وامتیا زدهی به هریک ازجنبه های مورد ملاک تصمیم گیری را  آسانترانجام دهند.

 

 

 
 
 

نقش خانواده

 

 

 

اهمیت خانواده از آنجا ناشی می شود که تنها عاملی است که بیشترین تاثیر را در زندگی فرد دارد.خانواده نقش تعیین کننده ای در سرنوشت فرد و دیدگاهی که به خود دارد ایفا می کند.

 

 

 

تجربه جوانان از زندگی والدین و روابط زناشویی آنها درنگرش جوانان نسبت به ازدواج بشدت موثراست.

 

 

 

اگراز موهبت داشتن پدر و مادری خوشبخت برخوردار هستید ، این شانس رادارید که بفهمید ازدواج موفق به چه عواملی نیازدارد.

 

 

 

پژوهشها نشان داده است که کودکانی که پدرومادرشان ازهم جداشده اند و بیشترسالهای رشد را فقط با پدر یا فقط با مادرگذرانده اند به احتمال زیاد در زندگی زناشویی خود نیز مشکل داشته اند

 

 

 

دیدگاه افراد درباره ی هریک از سوالات زیر میتواند راجع به ازدواج موثرباشد

 

 

 

1. به عقیده ی شما چه عواملی پدرومادرتان را کنار هم نگه داشته است؟

 

 

 

2. پدرتان چه رفتاری با مادرتان دارد؟مادرتان همینطور

 

 

 

3. ایا دوست دارید زندگی شما وهمسرتان هم از همین الگو پیروی کند؟

 

 

 

4. ایا پدرومادرتان اغلب با هم جروبحث میکنند؟

 

 

 

5. به عقیده ی شما رابطه ی پدرومادرتان مثبت است یا خنثی یا تلخ ؟

 

 

 

6. ایا پدرومادرتان از هر گونه اختلاف عقیده ومشاجره پرهیز میکنند؟

 

 

 

7. ایا پدرومادرتان اوقات خوش فراوانی باهم دارند؟

 

 

 

8. ایا شاهد بوده اید که پدرومادرتان چگونه دشواری های زندگی زناشویی شان را برطرف میکنند؟

 
 


 

پژوهشها نشان داده است که کودکانی که پدرومادرشان ازهم جداشده اند و بیشترسالهای رشد را فقط با پدر یا فقط با مادرگذرانده اند به احتمال زیاد در زندگی زناشویی خود نیز مشکل داشته اند.شما میتوانید علل عدم موفقیت زندگی مشترک پدرومادرتان را بررسی کنید وبا اجتناب از آن رفتارها شانس موفقیت خود را در زندگی زناشویی افزایش دهید.

 

 

 

البته فقط افرادی که ژن خود را به شما داده اند پدرومادرتان محسوب نمی شوند کسانی که شما را به فرزندی پذیرفته اند،ناپدری،نامادری،افرادی که شما را بزرگ کرده اند و اشخاصی که بیشترین تاثیررادر پرورش شما داشته اند نیز والدین شما محسوب میشوند.

 

 

 

درجست وجو همسرنه تنها به دنبال شخصی میگردیم که اینده مان را با اوسهیم شویم ، بلکه فردی را میخواهیم که بخشی از گذشتمان نیز با او مشترک باشد اگر پدرومادر یا قوم وخویشی را تحسین می کردیم که مرفه بود،به احتمال زیاد درپی همسری هستیم که از نظر مالی تامین شده باشد واحیانا کمبودهایی را که در دوران کودکی ونوجوانی احساس میکردیم پرکند.

 

 

 

در یک آزمایش معروف روانشناسی ازتعدادی بزرگسال خواسته شد که از میان چند خط روی تابلویی کوتاهترین آن را نشان دهند ، درضمن از همه ی افراد گروه به غیر از یک نفر محرمانه خواستند که بلندتری خط رانشان دهند.وقتی درجمع پرسیده شد که کدام خط کوتاهترین است،تک تک افراد،به بلندترین خط اشاره کردند تا نوبت به ان فردی رسید که از ماجرا بی اطلاع بود اما اوهم به بلندترین خط اشاره کرد.اگرچه کاملا واضح بود که آن پاسخ اشتباه است .

 

 

 

این آزمایش نشان می دهد که عقیده ی فرد چقدر تحت تاثیر اطرافیان است .افرادی که در زندگی شما مهم هستند تاثیربسیار زیادی بر رفتار و گفتارتان دارند.شاید مجبورنباشید که در حضور آنها کوتاه ترین خط را انتخاب کنید اما به همان اندازه تحت تاثیر عقایدشان قرار میگیرید.

 

 

 

مهم این است که ما بدانیم چقدر خودمان را تصفیه  ،  ویراستاری و قوی کرده ایم  که خرد بر ما حاکم شود و ما را راهنمایی کند اگر این کار را نکنیم ما بشدت تحت تأثیر عوامل حاکم بر جامعه و والدینمان هستیم

 

 

 

افرادی که خودرا مجردی اهل حال یا کودکی تحت تکفل پدرومادرمیبینند،باتصویری از خودزندگی میکنند که باازدواج هم خوانی ندارد.این احتمال وجوددارد که افرادی که بسیار مستقل بوده و به زندگی مجردی عادت کرده اند انعطاف پذیر نباشند ودرنتیجه تغییر برنامه وزندگی کردن در کنار یک فرد دیگر برایشان دشوار باشد.  خانواده ها معرف خوبی  برای نشان دادن فرهنگ فرزندشان هستند اگر شما می بینید که در خانواده تشنج وجود دارد. احتمال اینکه در آینده او هم اینگونه باشد زیاد است. البته این به این معنی نیست که لزوماً این اتفاق می افتد چون خیلی ها خودسازی می کنند خیلی ها در خودشان تغییر ایجاد می کنند اما اگر تغییری در کار نباشد خیلی در حال و هوای تأثیر خانوادگیشان هستند.

 

 

 

ما در واکنش های روانی مان یک سری مکانیزم های دفاعی داریم که در مقابل ناکامی هایمان یک روشهایی برای دفاع در پیش می گیریم . حالا یک سری هم الگوسازی می کنیم ، فردی  که پدر و مادر خیلی ول خرجی دارد هم ممکن است مانند آنها زندگی می کند، هم ممکن است واکنش معکوس نشان دهندو خسیس شود و یا بر عکس.

 

 

 

اگر مثلا"  در خانواده بی برنامه بار آمده باشد ، دلش می خواهد منضبط شود. اما زمانی که خرد ما، ما را تأیید می کند آن روش درست است. و نه زمانی که اختلالات روانی ما را پیش می برند.

 
 

 

 

مهم اینست که ما بدانیم چقدر خودمان را تصفیه  ،  ویراستاری و قوی کرده ایم  که خرد بر ما حاکم شود و ما را راهنمایی کند اگر این کار را نکنیم ما بشدت تحت تأثیر عوامل حاکم بر جامعه و والدینمان هستیم.

 

 

 

اولین حیطه  در وجود ما ، حیطه ی دانش ماست. که یکسری اطلاعات وارد ذهن ما شود.

 

 

 

حیطه ی دوم حیطه ایست که ما علاقه مند شویم که راجع به اطلاعات کاری کنیم و بگوئیم مثلاً اگر کودکی من، خانواده ی من، دوستان گذشته من، این طوری بوده اند من دوست دارم برای خودم کاری کنم که مانند آنها نباشم.

 

 

 

حیطه ی سوم حیطه ی رفتاری است یعنی همه ی اینها را در رفتارمان پیاده کنیم. یعنی اگر دیروز یکسری اطلاعات ما کسب کردیم. امروز شد و همچنان ما همان اطلاعات را داریم و کاری برای آنها نکردیم  ولی اگر آن اطلاعات را بررسی کردیم و آن ها باعث شد من تغییر  و رشد کنم فایده دارد. مثلاً جلسات مشاوره که می رویم. در ابتدا حیطه ی دانش است اما اگر این حیطه ی دانش را وارد حیطه ی عاطفی و احساسی نکنیم فقط می توانیم راجع به آن صحبت کنیم و عملاً در رفتار ما تغییری صورت نگرفته است. هیچ عوض نمی شویم. ما باید در حیطه ی رفتاری خود کار کنیم.

 
 
 
 
 
 

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 279 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

این که هر زوجی در کدام یک از سه سبک تصدیقی،پرآشوب ،اجتنابی قرار می گیرند به خلق و خو، پیشینه و شخصیت آنها بستگی دارد...

 

 

دعوا

 

 

 

نحوه دعوای زن و شوهرها راه خوبی برای شناخت انواع زوج هاست. هنگام طبقه بندی ازدواج به موارد زیر توجه می شود:

 

 

 

دفعات دعوا   حالات چهره و پاسخهای فیزیولوژیک (نبض،تعریق)طرفین در هنگام جر و بحث محتوای سخنان و تن صدای آنها.

 

 

 

با توجه به این عوامل سه نوع زندگی زناشوئی با ثبات بدست خواهد آمد.

 

 

 

ازدوج تصدیقی

 

 

 

این زوج ها دارای خصوصیات زیر می باشند:

 

 

 

آنها اهل گفتگو و تبادل نظرند- آنها به یکدیگر گوش می دهند و دیدگاه ها و هیجانات یکدیگر را درک می کنند- آنها وقتی با یکدیگر اختلاف نظر دارند - به همسر خود حق می دهند - عقاید و هیجاناتش را درست و صحیح بداند حتی اگر با آنها مخالف باشند.این نوع زن و شوهرها علاوه بر گوش دادن به شکایت های همسرشان،نگرانی او را مثل آینه به او باز می گردانند.اما این تصدیق گری الزاما"به معنای موافقت آنها با شکایت همسرشان نیست. بلکه با رفتار خود می گویند خیلی خوب،ادامه بده،احساساتت را درک می کنم.

 

 

 

وقتی زوج های عاقل با هم اختلاف نظر پیدا می کنند از کلماتی چون درسته،می فهمم،بله زیاداستفاده می کنند.آنها علاوه بر خصوصیت تصدیق /امتناع/مصالحه ویژگی های دیگری هم دارند.در این گونه زناشوئی ها نقش های جنسی در حالت تعادل بسر می برند.بعبارت دیگر در اینگونه ازدواج ها طرفین حیطه های نفوذ مشخصی دارند. در این نوع خانواده ها شوهر خودش را فردی تحلیل گر،مسلط و پرجرات و زن خودش را فردی مراقبت کننده،تیمارگر و راحت و ابرازگر می داند. زن و شوهرهای تصدیقی برای یکدیگر دوستان خوبی هستند برای احساس همبستگی خودشان ارزش زیادی قائلند و اهداف و ارزش های یکدیگر را محترم می شمارند. آنها در روابط خودشان به ارتباط،بازگو کردن مسائل،عشق و ابراز محبت،گذراندن اوقات مشترک و انجام فعالیت های مشترک اهمیت زیادی می دهند.

 

 

 

این زن و شوهرها در خانه حریم یا محدوده های شخصی ندارند. وقتی این زن و شوهر با هم بحث می کنند سعی می کنند بین امیال شخصی خود و نیازمشترکشان به زندگی زناشوئی تعادل ایجاد کنند

 

 

 

با این وجود ،ازدواجهای تصدیقی ،ازدواجهای محکم و بادوام هستند و خیلی از آنها به مصالحه و توافق می رسند.

 
 

 

 

ازدواج پرآشوب

 

 

 

این زن وشوهر ها باهم خوب دعوا می کنند و هم خیلی خوب دعواهای خود را جبران می کنند. در روابط پرآشوب به ویژه در هنگام بحث اثری از کناره گیری یا عدم درگیری دیده نمی شود. در گرماگرم بحث علاقه چندانی به شنیدن نقطه نظرهای یکدیگر ندارند. در واقع این نوع زن و شوهرها از اولین مرحله بحث های زن و شوهرهای تصدیقی عبور نمی کنند یعنی سعی نمی کنند همسر خود را درک کنند و با او همدلی نمایند.بلکه از همان ابتدا وارد مرحله دوم می شوند یعنی سعی می کنند یکدیگر را قانع کنند. زوج های تصدیقی وقت زیادی را صرف قانع کردن یکدیگر نمی کننددر حالیکه زن و شوهرهای پرآشوب به پیروزی در بحث و قانع کردن یکدیگر خیلی اهمیت می دهند .این نوع زن و شوهرها هم از لحاظ عصبانیت و هم از لحاظ ابراز محبت بالاتر از زن و شوهرهای تصدیقی قرار می گیرند و در مقایسه با آنها،هم هیجانات منفی بیشتری ابراز می کنند و هم هیجانات بیشتری .

 
 

 

 

این نوع زن و شوهرهابه همان اندازه که جنگ و دعواهای شدیدی دارند،به همان اندازه هم شادی هایشان شدید است. زندگی پرآشوب با درامها و مخاطرات بیشتری مواجهند. این نوع زن و شوهر ها،حد و مرزها را گم می کنند و به ورطه جدایی کشیده می شوند.

 

 

 

زن و شوهرهای پرآشوب از اذیت کردن و به بازی گرفتن یکدیگر لذت می برند. گاهی اذیت و آزارهای بازیگوشانه آنها به نقطه حساسی اصابت می کند و احساسات طرف مقابل را جریحه دار می کند.

 

 

 

ازدواج اجتنابی

 

 

 

ظاهرا"بین این نوع زن و شوهرها اتفاق خاصی نمی افتد،یک نام بهتر برای این زوج ها،زوج های کاهنده تعارض است چون بجای حل اختلاف نظرها سعی می کنند  از اختلاف نظرها بکاهند. زن و شوهرهای تصدیقی بیش از قانع کردن یکدیگر به محبت های طرف مقابل گوش می دهند در حالی که زن و شوهر های پرآشوب برای دفاع از نظر خودشان ناگهان وارد بحث می شوند.

 

 

 

اما زن و شوهرهای اجتنابی با مطرح کردن مشکل به راه حل نمی رسند.اختلاف این نوع زن و شوهرها به توافق بر سر عدم توافق ختم می شود.یعنی از بحث هایی که به بن بست کشیده می شوند اجتناب می کنند. این نوع زن و شوهرها می دانند که اختلاف نظر دارند،اما نمی توانند ماهیت هیجانی اختلاف نظرشان را کشف کنند. در این گونه روابط،نادیده گرفتن اختلافات را همان حل مساله می دانند و یکی از طرفین سعی می کند رفتاری مشابه به طرف مقابل داشته باشند. این گونه زن و شوهرها بجای حل اختلافشان،غرق فلسفه مشترکات زندگی هستند. این نوع زن و شوهرها،ثبات زناشوئی را منوط به بیان ماهرانه مسائل می دانند و معتقدند بدون حل اختلاف نظرها نیز می توان زندگی زناشوئی را ادامه داد.

 

 

 

در این سبک زناشوئی،زن و شوهرها برداشت دیگری از ما بودن دارند.

 

 

 

زن و شوهرهای پرآشوب از اذیت کردن و به بازی گرفتن یکدیگر لذت می برند. گاهی اذیت و آزارهای بازیگوشانه آنها به نقطه حساسی اصابت می کند و احساسات طرف مقابل را جریحه دار می کند

 

 

 

در این سبک زناشوئی ها میزان همدلی و اشتراک نظر طرفین کم است.اگرچه کمتر از زوج های پرآشوب و تصدیقی شور و شوق دارند اما در روابط زناشوئی خود با خطرات کمتری روبرو هستند.از جمله مشخصه های این سبک آن است که درون نگری و تعمقات روان شناختی در آن کم است.

 

 

 

بنابراین گاهی زن و شوهرهایی تصور می کنند طرف مقابلشان آنها را نمی شناسند و یا او را درک نمی کنند این حالت وقتی پیش می آید که هیچ کدام از آنها شناخت عمیقی از مبانی هیجانی ناراحتی های خود ندارند.در واقع آنها مدام از یکدیگر غافل می شوند و بشدت از یکدیگر فاصله می گیرند.

 

 

 

این که هر زوجی در کدام یک از سه سبک تصدیقی،پرآشوب ،اجتنابی قرار می گیرند به خلق و خو، پیشینه و شخصیت آنها بستگی دارد.

 

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 304 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

براي درمان زودانزالي مردان رعايت موارد زير توصيه مي شود:1. قبل از هرچيز بايد توجه داشته باشيد كه محيط و فضا و اتاقي كه در آن استراحت مي كند بايد فضاي آرام و امن باشد زيرا فضاي امن و آرام زمينه كافي را براي عمل زناشويي فراهم مي كند و آرامش رواني محيط زمينه ساز عجله نكردن براي تمام شدن كار لازم و ضروري است. ولي اگر احساس شود ممكن است در معرض مشاهده ديگران حتي كودك خردسال و يا شيرخوار واقع شويد دچار مشكل مي شويد بنابراين توصيه مي شود در اتاق اختصاصي و درب اتاق بسته و حتي قفل شده عمل انجام گيرد.

 

 

2. اگر از مطلب خاصي دچار اضطراب مي شويد به رفع علت اضطراب پرداخته شود زيرا اضطراب از هر مطلب و موضوعي به از دست دادن كنترل و تسلط بر اعصاب و وضيت رواني منجر مي شود.

 

 

3. پيش از ارتباط جنسي، مرد حتما بايد با مالش نقاط حساس و جنسي بدن زن را تحريك كنيد و او را به سر رضايت و شوق آورده تا زماني كه زن به آمادگي كافي براي عمل زناشويي پيدا كند زيرا زن براي رسيدن به اوج لذت جنسي مدت زمان بيشتري نياز دارد. بخلاف مردان كه زودتر تحريك شده و به اوج لذت جنسي مي رسند. بنابراين مرد بايد تحمل كند و با ايجاد آمادگي در زن زمان ارگاسم همديگر را نزديك تر كنند لذا گاهي لازم است 15 دقيقه مقدمات عمل زناشويي طول بكشد.

 

 

4. قبل از ارتباط جنسي، زن، آلت مرد را به مدت 15 دقيقه ماساژ دهد.

 

 

5. در طول شبانه روز و هفته به وضعيت زود انزالي فكر نشود.

 

 

6. در طول شبانه روز و هفته به امور غيرجنسي فكر شود و يا به فعاليتي مشغول شود مثلا آدامس جويده شود.

 

 

7. به محض احساس نزديك شدن لحظه انزال، مقعد خود را سست كرده و با دهان باز نفس آرام و عميق كشيده شود.

 

 

8. براي ارتباط جنسي، مرد در زير قرار گيرد و زن در رو تا مرد ديرتر به ارگاسم و اوج لذت جنسي برسد.

 

 

9. به هنگام ادرار كردن، 2 تا 3 بار و حتي بيشتر ادرار كردن را قطع و وصل كنيد.

 

 

10. از تغذيه مناسب بهره گرفته شود از خوردن ماست و ترشي و نيز مواد غذايي تحريك كننده غريزه جنسي خودداري شود.

 

 

11. در شبانه روز به طور مرتب ورزش كنيد و به تقويت عضلات بدني خود بپردازيد.

 

 

12. با مراجعه به پزشك از داروهاي مناسب استفاده شود.

منبع:porseman.org

shiva & hasan بازدید : 168 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن  طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است. تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش های نفسانی و غرائز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج و بالطبع از مهمترین عوامل موثر درآرامش روان، اسایش فکر و جان و احساس رضایت مندی درونی است.

 

 

زندگی زناشویی سعادت مندانه

 

 

 

اولین و برترین معیار و نشانه برتری و سعادت مندی همسران احساسی است که از آرامش روان و شکوفایی بوجود می آید. خانه ای که آرامشگاه است، مناسب ترین سکوی اعتلای وجود است و همسری که آرامش بخش است مطلوبترین همدل و همسفر راه.

 

 

 

حضرت علی (ع) می فرماید: ( و اما حق همسرت، بدان که خداوند او را برای تو مایه آرامش و الفت قرار داده، بدان که آن نعمتی از پروردگار برای توست، لذا به احترام و مهربانی کن و به او ترحم نما چرا که در اختیارت قرار دارد، و از نظر تغذیه و لباس تامین نما و اگر نادانی کرد او را ببخش.)- وسائل الشیعه ج 6 ص 134.

 

 

 
 
 

با توجه به مقدمه  گفته شده چهار اصل وجود دارد که بایستی جهت دست یابی به خوشبختی برآن اعتماد نمود:

 

 

 

احترام به همسر: مرد و زن ، دو انسان مساوی در داشتن رغبت ها و آرزو ها می باشند، لذا بایستی به همسرت احترام بگذاری، همانگونه که از همسرت انتظار داری که به تو احترام بگذارد، همانگونه که در تو انگیزه و رغبتی وجود دارد در او نیز همان انگیزه و رغبت و جود دارد.

 
 

 

 

به همسرت احترام بگذار و به اراده و تصمیمش ارزش بگذارو کوشش نکن که دیدگاهت را بر او تحمیل کنی، در اینصورت  او احساس کند تنها ابزاری در دست مرد جهت خوشگذرانی اوست.

 

 

 

کوشش نما که با همسرت در تمامی مسائل مشترک تفاهم داشته باشی و اگر نظر او را قبول نداری کوشش کن که او را قانع نمائی.

 

 

 

کوشش کن که نه تنها شوهر،که دوست همسرت باشی چونکه مردی که تنها (شوهر) از نظر جنسی برای همسرش باشد، هرگاه نیاز جنسی نداشته باشد،خودرا از همسرش دور احساس می کند و این باعث ناامیدی در او می شود و احساس تنهایی می کند و در صورت بروز چنین حالت ،بر روابطش با مرد انعکاس خواهد داشت.

 

 

 

مهمترین نکته ای که بایستی شوهر در زندگی شناسایی کند و به آن توجه نماید، این است که کوشش کند همسرش را با تمامی نقاط ضعف و قوت درک کند و بر مبنای آن و به صورت واقعی و به دور از رویاهای زرین که غالبا مردان در ذهنشان از زن می بافند برخورد نماید

 

 

 

مربی همسرت باش نه کنترل کننده او شاید همسر در اندازه مطلوب کامل نباشد،وظیفه شوهر در این حالت این است که همچون مربی دلسوز برخورد کرده و او را تربیت نماید،نه اینکه او را بشدت کنترل نماید و در قیدو بند های تعصب و نادانی گرفتار سازد. چونکه تربیت زن را اصلاح می کند، در صورتیکه کنترل او را به فساد می کشاند، مربی انتقاد نمی کند، اصلاح می نماید در صورتی که کنترل کننده انتقاد می کند و خیلی وقتها انتقاد ها درد آور و شدید با عث نوعی ناهماهنگی عاطفی میان دو زوج می گردد.

 

 

 

روحیه زن همچون گل نازک و رقیق است لذا یک سخن نیش دار کافیست که کشتزار محبت را در اعماق درون دل او بسوزاند و آثارش در ذهن مدت طولانی ادامه یابد.

 


 

مهمترین نکته ای که بایستی شوهر در زندگی شناسایی کند و به آن توجه نماید، این است که کوشش کند همسرش را با تمامی نقاط ضعف و قوت درک کند و بر مبنای آن و به صورت واقعی و به دور از رویاهای زرین که غالبا مردان در ذهنشان از زن می بافند برخورد نماید.

 

 

 

مردانی که با زنان بر مبنای رویای زرین خود برخورد می نمایند به مجرد این که زن مورد نظر خود را مخالف رویاهای ذهنی خود می یابند اقدام به نابودی رابطه زناشویی می نمایند و منهدم شدن رویاهای ذهنی تنها به ظهور حالت انتقاد شدید در ساختار خانواده نخواهد شد، بلکه حالتی است که اکثرا منجر به نابودی ساختار خانواده و از هم پاشیدگی آن می گردد.

 

 

 

در مسائل جزئی که تنها مربوط به خانه است از اجرای تصمیم همسرت جلوگیری بعمل نیاور، هرچند که تصمیمش مخالف تصمیم تو باشد، و همیشه بدان که مسائل جزئی تمام زندگی نیست، بلکه نباید درباره مسائل جزئی خانه زیاد اندیشید.

 

 

 

اندرزی که می شود در این رابطه به مرد داد اینست که  مدیریت خانه را برای همسرت واگذار و خود به مسائل مهم بپرداز.

 
 
 

منابع:کتاب روانشناسی خانواده همسران برتر. دکتر غلامعلی افروز

 
 

راز خوشبختی در زناشوئی. سید هادی مدرسی

shiva & hasan بازدید : 234 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

اتاق خواب خصوصي ترين محل خانه است .اما اين بدان معنانيست كه آمیزش لزوماً بايستي در اتاقخواب صورت بگيرد . محل انجام آمیزش مي تواند در ايجاد يك رابطه بهتر، موثرتر لذت بخش تر، حتي متنوع تر نقش مهمي را ايفا نمايد . شما معمولاً بايستي اتاق خوابتان را بر طبق فانتزيهاي جنسي تان تزئين نمائيد . براي برقراری آمیزش با كیفيت بالا مي توان نكات زير را در نظر گرفت :

 

 

 

1- هر از چند گاهي محل انجام آمیزش را تغيير دهيد . اين مكان مي تواند صرفاً محدود به اتاق خواب نبوده و در مكانهاي ديگر منزل نيز انجام شود . اين به شرطيست كه مكان مورد نظر آرامش و امنيت داشته باشد . گاهي انجام آمیزش برروي يك كاناپه راحت كه در سالن پذيرايي خانه مي باشد بسيار لذت بخش تر از مجلل ترين تختخوابهاست .

 

 

 

2- اتاق خوابتان را در بهترين قسمت منزلتان انتخاب نمائيد به نحويكه هيچ مكان ديگري به آن مشرف نباشد .

 

 

 

3- حتماً براي اتاق خوابتان قفل و كليد جداگانه داشته باشيد و به افراد ديگر اجازه ندهيد كه بدون اجازه شما وارد آن شوند .

 

 

 

4- اتاق خوابتان را بسيار جذاب و زيباتزئين نمائيد و سعي كنيد حتي المقدور و تا جائيكه امكانات مالي شما اجازه مي دهد هر از چند گاهي دكوراسيون و رنگ آن را تغيير دهيد .

 

 

 

5- تختخوابتان را طوري تزئين كنيد كه مركز توجه قرار گيرد .

 

 

 

6- رطوبت و دماي اتاق خواب بايستي مناسب باشد .

 

 

 

7- تخت يا رختخواب شما بايستي همواره راحت و پاكيزه باشد .

 

 

 

8- رنگ اتاق خوابتان را از رنگهاي آرام بخشي مثل آبي و سفيد و صورتي انتخاب كنيد . اگر به رنگهاي گرمتر علاقه منديد رنگهائي مثل نارنجي يا قرمز عنابي بسيار رويائي هستند .

 

 

 

9- آويختن پرده هاي كافي و زيبا با رنگ هاي صورتي، نارنجي، يا قرمز ( به تناسب رنگ اتاق و دكوراسيون آن ) علاوه بر حفظ خلوت شما به مهيج ترين شدن اتاق خواب شمانيز كمك مي كنند .

 

 

 

10- بهتر است نور اتاق خواب شديد و مستقيم نباشد . ترجيحاً از آباژورها يا لامپهايي كم نور با نور ملايم قرمز استفاده كنيد .نورپردازيي كه فضائي به رنگ غروب خورشيد ايجاد مي نمائيد مناسب به نظر مي رسد . استفاده از شمع هاي معطر علاوه براينكه فضاي رومانتيكي ايجاد مي كند هوارا نيز عطر آگين مي نمايد

 

 

 

11- حتماً آيينه بزرگ و قدي در اتاق خوابتان تعبيه نمائيد .

 

 

 

12- هرگز لباسهايتان را به در و ديوار اتاق خواب آويزان نكنيد و از آن به جاي انباري خانه استفاده نكنيد .

 

 

 

13- سعي كنيد فضاي اتاق خواب بسيار مرتب و جالب توجه باشيد .

 

 

14- وسايلي نظير تلويزيون كامپيوتر و يا وسايل كارتان را از اتاق خواب خارج كنيد . فراموش نكنيد كه شما در دفتركارتان نمي خوابيد و قرار نيست در اتاق خوابتان وظايف حرفه ايتان را انجام دهيد و يا به سرگرمي هاي تلويزيوني بپردازيد.

 

 

15- حمام و دستشوئي در اتاق خواب وجود داشته باشد امكانات زير را در اتاق خوابتان تعبيه نمائيد.

 

وسايل كامل آرايش و عطريات، انواع لباسهاي خواب و لباسهاي زير، دستمالها و نوارهاي بهداشتي ،وسايل آرايش مو و ملحفه هاي تميز

 
 

منبع : سایت همسر

shiva & hasan بازدید : 283 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

مطلبی باحال در مورد عشق و رابطه جنسی

 

هلن فیشر (Helen fisher) ، محقق و انسان شناس دانشگاه روتگر نیوجرسی ، یکی از سرشناسترین  محققین موضوع عشق در سطح جهان است . از او کتابهای متعددی در این مورد به چاپ رسیده ، از جمله "آناتومی عشق" ( ۱۹۹۲) و "جنس قوی" ( ۱۹۹۹) که به رل زنان در جامعه می پردازد . کتاب جدید او با عنوان "چرا عاشق می شویم" به موضوع عشق، شکست در عشق ، و نقش هورمونها در این مورد می پردازد.

 

مجله اشپيگل مصاحبه جالبي با اين پرفسور انجام داده :   مجله شپیگل : خانم فیشر ، زنان و مردان با ازدواج ، به یکدیگر قول عشق تا هنگام مرگ می دهند. طبق گفته شما ولی معمولا بعد از ۴ سال این قول به جدایی می انجامد ؟

 

 

فیشر: بله. من به مدارک جمع شده از ۵۸ کشور نگاه کرده ام، در آنها دیده می شود که نیمی از کسانی که از یکدیگر جدا می شوند، این کار را در طول ۴ سال اول دوران ازدواج خود انجام می دهند و بعد از آن به دنبال پارتنر جدید هستند

 

 

 

شپیگل: این نیاز به عوض کردن پارتنر از کجاست؟

 

 

فیشر: در واقع باید سوال شما بر عکس باشد: " چرا ما اصولا به مدت طولانی با هم می مانیم؟ " ۹۷٪ از جانواران پستاندار چنین تیمهای دو نفری درست نمی کنند. چرا پس انسان؟ این مساله ساده که ما یکدیگر را به عنوان پارتنر پیدا کرده و به هم وفادار هستیم، یک حادثه شگفت انگیز است، و دلیلش این جاذبه غریبیست که آنرا عشق می نامیم .

 

 

 

شپیگل: شما در مورد پدیده عشق تحقیق می کنید، اینکار را چگونه انجام می دهید؟

 

 

فیشر: ما تعدادی از زنان و مردانی را که در آنها نشانه های عاشق بودن دیده می شود توسط دستگاه MRI معاینه کرده ایم، تا بفهمیم احساس عشق در کدام قسمت مغز جای دارد .

 

 

 

شپیگل: از کجا می دانید که آیا کسی واقعا عاشق است یا نه ؟

 

 

فیشر: در این مورد کافیست که از او بپرسم در طول روز چه مدت به معشوق خود فکر می کند. معمولا جواب حدود ۹۵ ٪ از وقت روز است، خوب چون عشق همین مسخ شدن خالص است. این تمایل شدید، این جوشش، هسته اصلی عاشق بودن است. عشق بسیار سرسخت و به ندرت قابل کنترل است و بسیار به سختی می توان به آن پایان داد. به نظر من عشق قویترین میل جهان است، بسیار قویتر از میل به سکس. کسی که از رختخواب شریک جنسی خود رانده می شود، دست به قتل او نمی زند، اما تعداد کسانی که شریک خود را به خاطر رد کردن عشق آنها به قتل رسانده اند زیاد است، به خصوص در مردان

 

 

 

شپیگل: شما نوشته اید از هر سه زن مقتول در آمریکا یکی از آنها از سوی پارتنر سابق خود به قتل رسیده است. اما تعداد مردان مقتول از سوی شریک سابق آنها تنها ۴٪ است . آیا زنان هنگام شکست در عشق بیشتر دست به خودکشی می زنند ؟

 

 

فیشر : نه ، در مورد خودکشی هم تعداد مردان بیشتر است . سه چهارم کسانی که به خاطر سرخوردگی در عشق خودکشی کرده اند، مردان هستند. زنان معمولا رابطه بهتری با خانواده و دوستان خود دارند و در دوران بحرانی از سوی آنها بهتر پشتیبانی می شوند. بر عکس مردان معمولا وابستگی شدید به رابطه با آن یک شخص خاص دارند که این می تواند نتایج خطرناکی داشته باشد . ولی البته در زنان هم خودکشی از روی عشق دیده می شود.. من از افراد تحت معاینه خود سوال کرده ام که آیا حاضرند برای عشق خود بمیرند یا نه. بسیاری از آنان، به خصوص جوانان در گروه سنی حدود ۲۰ سال، به این سوال پاسخ مثبت دادند، فکر می کنم خود من نیز در آن مقطع زندگی همین پاسخ را می دادم .

 

 

 

شپیگل: در بدن افراد عاشق چه اتفاقی می افتد؟

 

 

فیشر: ما به افراد مورد آزمایش خود در حالیکه در دستگاه MRI قرار داشتند، یک بار عکس معشوق خود و یک بار یک عکس غریبه نشان دادیم و عکسهای مغزی آنها را در این دو حالت مقایسه کردیم. به نظر می آید که دو ناحیه در مغز که مسئول احساس عشق هستند را شناسایی کرده ایم. از علائم بارز دیگر، بالا رفتن میزان هورمون دوپامین (Dopamin) و نورآدرنالین (Noradrenalin ) و پایین آمدن میزان هورمون سروتونین (Serotonin) در مغز است. انرژی جوشان، تحریکات خوشحال کننده گاهی تا به حد رسیدن به خلسه، عرق کردن زیاد و طپش قلب نتیجه ترشح این سوپ هورمونی است

 

 

 

شپیگل: هومر (Hommer ) هم به این نتیجه رسیده بود که:" و نیروی عشق در آن درون بود که حتی از عاقلان نیز عقلشان را ربود". این همه دیوانگی چه معنایی می دهد؟

 

 

فیشر: خود من هم مدتها تصور می کردم که طبیعت در مورد عشق اغراق کرده است. الان ولی فکر می کنم که عاشق شدن برای این به وجود آمده است که توجه ما (برای تولید مثل) متوجه یک پارتنر باشد و وقت و انرژی تلف نشود

 

 

 

شپیگل: آیا میل جنسی برای این منظور کافی نبود؟

 

 

فیشر: نه، میل جنسی به تنهایی توجه ما را به سوی شریکهای متعددی جلب می کند، عاشق بودن باعث تحریک این میل در رابطه با معشوق می شود. میزان بالای ترشح هورمون دوپامین باعث ترشح شدیدتر هورمون جنسی تستسترون هم می شود.. به همین دلیل است که عشاق میل ترک اطاق خواب را ندارند .

 

 

 

شپیگل: علت این شدت احساسات چیست؟ همانطور که خود در کتابتان نوشته اید، موشهای صحرایی فقط برای چند ثانیه جلب یکدیگر می شوند، فیلها مدت چند روز. حتی در شامپانزه ها نیز دوان عشق کوتاه است. چطور این احساس در ما تا به این حد پیش میرود که حاضر به مرگ برای دیگری هستیم؟

 

 

فیشر: من تصور می کنم که راه رفتن بر روی دو پا همه چیز را در ما تغییر داد. تا قبل از اینکه نیاکان ما (که احتمالا شبیه شامپانزه های امروز بوده اند) راه رفتن روی دو پا را بیاموزند، ماده ها فرزندان خود را به پشت حمل می کردند، دستانشان آزاد بود و احتیاج به نرها برای حفاظت و همراهی نداشتند. ولی از حدود ۶ تا ۷ میلیون سال قبل که انسان شروع به راه رفتن به روی دو پا کرد، مشکل آغاز شد: چرا که حالا ماده ها باید فرزندان خود را بغل می گرفتند و من نمی توانم تصور کنم که آنها می توانستند با یک دست فرزندان خود را حمل کنند و با دست دیگر به دنبال آذوقه بگردند و یا از خود دفاع کنند، پس به یک شریک برای بزرگ کردن فرزندان خود احتیاج داشتند.

 

 

 

شپیگل: و مردان؟  فیشر: برای آنها هم تمرکز به روی یک شریک نفع داشته است. به عهده گرفتن وظیفه محافظت از چند شریک برای آنها هم کار سختی بوده است. بچه هایی که از سوی یک جفت محافظت می شده اند، شانس بهتری برای زنده ماندن پیدا می کردند و از همانجا ارتباطهای سلولهای عصبی برای ایجاد حس عاشق بودن شکل گرفته است.

 

 

 

شپیگل: مدت زمان عاشقی چقدر است؟

 

 

فیشر: طبق تحقیقات ما بین ۱۸ ماه تا سه سال. البته این مدت زمان می تواند طولانی تر هم بشود اگر در برابر رابطه عشقی موانعی وجود داشته باشند. این نیز از خصوصیات سیستم ترشحی دوپامین است: اگر مغز "پاداشی" دریافت نکند، این سیستم خیلی فعالتر میشود...

 

 

 

شپیگل: ... و با ترشح بیشتر قابلیت رنجبری را بالا می برد .

 

 

فیشر: بله. البته کار این سیستم به هیچ وجه همیشگی نیست . اگر خوش شانس باشیم، این حس عاشقی تبدیل به دوست داشتن می شود. در آن صورت هورمونهای دیگری کارگردانی را به عهده می گیرند: اوکسیتوسین (Oxytocin) و واسوپرسین (Vasopressin) که باعث حس نزدیکی و رابطه نزدیک هستند و ترشح هورمونهای دوپامین و تستسترون را کم می کنند. و این خوب هم هست. کسی که صاحب فرزندی می شود، نمی تواند تمام شب در اطاق خواب به دنبال معشوق بدود !

 

 

 

شپیگل: ولی برای بسیاری از زوجها دقیقا همین از دست رفتن رابطه جنسی یک مشکل بزرگ است.

 

 

فیشر: برای همین توصیه من برای رابطه های دراز مدت این است که از داشتن مرتب رابطه زناشویی خود داری نکنند. ما جانوری هستیم که برای این ساخته شده ایم که مرتب با هم آمیزش داشته باشیم. انسانهایی که به صورت قبیله ای زندگی می کنند، اکثرا روزانه با یکدیگر رابطه جنسی دارند. ترشح هورمون تستسترون، باعث بالا رفتن هورمون دوپامین هم می شود که به برقراری رابطه کمک می کند . ولی البته من زوجهایی را می شناسم که بدون این ارتباط نزدیک جنسی هم با یکدیگر زندگی می کنند.. کیفیت داشتن ارتباط نزدیک کمی دست کم گرفته می شود. ما به دنبال عشق رمانتیک هستیم، که میلی ساده و یک جور دیوانگی کور است. احساس رابطه نزدیک ولی یک حس بسیار رنگارنگ مانند نقشهای یک قالی شرقی است، که پر از احترام، طنز و خاطرات مشترک است .

 

 

 

شپیگل: و با وجود همه اینها این سیستم می تواند خیلی آسان از هم بپاشد.

 

 

فیشر: درست است و قابل توضیح هم هست: این در طبیعت انسان است که تا زمانی با شریک خود همراه باشد که فرزند آنها از آب و گل در آمده باشد. زنهای قبیله ای در جنوب آفریقا هر چهار سال یک بار بچه دار می شوند و هر بار از مردی دیگر. در جامعه مدرن این مساله به شکل بالاتر رفتن میزان طلاق به خصوص در دوران ۴ سال اول شکل پیدا می کند . به نظر می آید طبیعت انسان برای این ساخته شده است که با شریک خود فرزندی داشته باشد، و بعد از مدتی برود. و من فکر می کنم زندگی ما کم کم به زندگی نیاکانمان شبیه تر می شود.

 

 

 

شپیگل: چرا؟  فیشر: در دوران زندگی قبیله ای، زنان ۸۰٪ آذوقه را تامین می کردند . به این ترتیب آنها قدرت "اقتصادی" داشتند و به همین خاطر وابسته نبودند. امروزه همسر یک رئیس بانک به عنوان مثال، که از خود تحصیلات یا در آمدی ندارد، همسرش را ترک نمی کند چون از نظر اقتصادی قادر به این کار نیست. ولی در بسیاری از جوامع دنیا این موقعیت تغییر می کند، زنان بیشتر صاحب استقلال اقتصادی می شوند و بیشتر توانایی آنرا پیدا می کنند که به رابطه های ناخواسته پایان دهند ...

 

 

 

شپیگل: یا بیشتر رابطه های موازی داشته باشند ؟

 

 

فیشر: نه، نه الزاما. جالب اینجاست که امروزه نسبت به گذشته کمتر رابطه های موازی دیده می شود ، یکی به خاطر اینکه این امکان بیشتر هست که نوجوانان و جوانان تجربه های متعدد خود را داشته باشند ، و یکی دیگر به این دلیل که رابطه ها امروزی هم کوتاه تر شده اند.

 

 

 

شپیگل: آیا این جریان در آینده ادامه پیدا می کند؟ آیا آمار طلاق بالاتر نیز می رود ؟

 

 

فیشر: بله، در این مورد شک ندارم. و البته شکلهای جدید با هم زندگی کردن به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال یک نوع ازدواجهایی که بعد از مدت زمان خاصی خود به خود لغو می شوند. در آنصورت دو طرف تلاش بیشتری برای حفظ ارتباط خود خواهند کرد. البته انسانها در آینده نیز همچنان ازدواج خواهند کرد-حتی دوباره و سه باره . این به معنای پیروزی امید بر تجربه است. ما همچنان تلاش خود را خواهیم کرد-تقصیر به گردن سیستم عصبی و هورمونی ماست !

 

 

 

شپیگل: آیا ما واقعا اینقدر در برابر عشق بی اراده هستیم؟ تا چه حد آزادی انتخاب پارتنر خود را داریم ؟

 

 

فیشر: ما حداقل این توانایی را داریم که از عاشق شدن خود جلو گیری کنیم.  تصور کنید شما تازه صاحب فرزندی شده اید، همسر خود را دوست دارید و در عین حال شخصی را در محل کار خود بسیار جذاب می یابید. شما قادر هستید به خود بگویید:"نه،من خوشبخت هستم، این شخص نیز متاهل است، رابطه ما، موفق نخواهد بود". چنین صرف نظر کردنی مشکل، ولی ممکن است. صرف نظر کردن از سکس خیلی ساده تر هم هست.

 

 

 

شپیگل: آیا عشق و دوست داشتن و دوست بودن در کنار هم ممکن است؟

 

 

فیشر: قاعدتا بله. قسمتها مختلف مغز که مسئول احساس عشق، رابطه ، دوستی و هوس هستند، می توانند موازی هم کار کنند. ما حتی قادریم با کسی زندگی کنیم و در عین حال عاشق شخص دیگری شویم. این توانایی از نظر تئوری تکامل هم قابل توضیح است، چرا که این کار یک استراتژی دوبرابر به حساب می آید: در یک سو رابطه دراز مدت که باعث ثبات اجتماعی می شود، از سوی دیگر پارتنر جدیدی که امکان انتقال ژنها به نسل بعدی را بیشتر می کند. واقعیت این است که حتی در رابطه های موفق نیز ، ما شبها در تخت خوابیده ایم و از خود سوال می کنیم که آیا نمی توانستیم انتخاب بهتری داشته باشیم. این یک نیروی تخریب کننده مغز ماست ....

 

 

 

شپیگل: و وقتی این نیروی تخریب کننده زمانی باعث جدایی شود، درد آن جدایی تقریبا به همان شدت شادابی زمان عاشق بودن است. آیا این اشخاص را هم تحت نظر داشته اید؟ در مورد آنها چه مشاهداتی داشتید؟

 

 

فیشر: در این اشخاص دو حس به شدید ترین شکل خود دیده میشود: خشم و ناامیدی. این دو احساس در دو فاز مختلف به سراغ فرد می آید: بعد از جدایی ابتدا زمان خشم یا اعتراض است، شخص سعی می کند پارتنر خود را دوباره به دست بیاورد. سیستم ترشحی دوپامین ، بسیار فعال میشود ،چون مغز باز هم "پاداشی" دریافت نمی کند. انرژیی که در این زمان صرف می شود بسیار زیاد است. دوباره پارتنر سابق محور همه چیز می شود و حس عشق باز هم قویتر می گردد که حتی ممکن است تبدیل به حس نفرت هم بشود.

 

 

 

شپیگل: ...حس نفرت برای به دست آوردن دوباره پارتنر کمی عجیب به نظر می آید .

 

 

فیشر: این آخرین تلاش است. هر چه باشد، اینجا یک نفر دارد بر سر آینده ژنهای خود مبارزه می کند! و در واقع گاهی این روش کارساز نیز هست. گاهی دو نفر دوباره به سوی هم برمی گردند وقتی یکی از آنها دیگری را تحت فشار سخت احساسی، مثلا تهدید به خودکشی قرار می دهد.

 

 

 

شپیگل: ولی سوال این است که ارتباطی که با این روش دوباره بر قرار شود تا کی ادامه پیدا کند.

 

 

فیشر: درست است. ولی خشم و نفرت می تواند کمکی هم باشد برای اینکه شخص خود را راحتتر از پارتنر خود جدا کرده و به دنبال پارنتر جدید باشد. البته قبل از آن فاز افسردگی شدید سر می رسد. تمام دنیا خاکستری می شود، کسی زنگ نمی زند. و شخص دچار دپرسیون می شود.

 

 

 

شپیگل: چرا طبیعت جدایی را برای ما اینقدر مشکل کرده است؟ آیا بهتر نبود که خیلی راحتتر با نیرو و انرژی دوباره به زندگی بر می گشتیم ؟

 

 

فیشر: من فکر می کنم که این افسردگی هم فایده های خودش را دارد. کسی که ترک می شود، احتیاج به کمک دارد، چرا که همیاری پارتنر او یکباره از بین رفته است. مسلما کسی که با لبان خندان به سوی دوستان برای کمک خواستن می رود، زیاد قابل باور نیست. افسردگی یک نشانه خیلی خوب برای اطرافیان است که یک مشکل بزرگ این وسط وجود دارد. در ضمن، یک افسردگی خفیف در این موقعیت می تواند کمک کند که شخص خود و اطراف خود را واقعی تر ببیند.

 

 

 

شپیگل: آیا راههایی وجود دارد که ما عشق از دست رفته خود را راحتتر فراموش کنیم؟

 

 

فیشر: بزرگترین توصیه من این است که هر چیزی که ما را به یاد او می اندازد ، از بین ببریم و یا از زندگی خود دور کنیم. نامه ها، عکسها، کارتها ، و البته که هرگز به او تلفن نکنیم ...

 

 

 

شپیگل: پس عشق مانند یک ماده مخدر است؟

 

 

فیشر: دقیقا، پس برای ترک اعتیاد باید از آن دوری کرد. نشانه های ترک اعتیاد عشق خیلی شبیه به ترک کوکائین است: خواهش بسیار شدید، مالیخولیا، خستگی، از دست دادن تعادل روحی. البته تفاوتهایی هم وجود دارد. کسی که به کوکائین معتاد است، هر روز همان خواهش روز قبل را احساس می کند، در حالیکه کسی که به عشق خود رسیده باشد، اکثرا بعد از مدتی این خواهش را ندارد که هر روز پارتنر خود را ببیند.

 

 

 

شپیگل: شما برای این مشکل تجویز قرص را نیز پیشنهاد می کنید .

 

 

فیشر: وقتی برای مقابله با افسردگی از دارو استفاده می شود، چرا برای مقابله با درد عشق از این روش استفاده نشود؟ البته با اینکار قادر نخواهید بود یک رابطه را نجات دهید، ولی می شود با اینکار مثلا جلوی خودکشی از سر عشق را گرفت. البته من اخطار می دهم که از این داروها به مدت زمان طولانی استفاده نشود، این داروها ترشح دوپامین و سروتونین در مغز را کم می کنند، و این در دراز مدت می تواند باعث شود که شخص میل به پیدا کردن رابطه( جدید) و میل به ارتباط جنسی را از دست بدهد .

 

 

 

شپیگل: برای استفاده از دارو تا کجا می توان پیش رفت؟ مثلا می توان برای کسانی که به دنبال عشق از دست رفته خود تا حد مزاحمت پیش می روند ( به اصطلاح: استاکر Stalker ) درمان با قرص را تجویز کرد؟

 

 

فیشر: چرا که نه؟ اینکه مواد شیمیایی چقدر رفتار ما را تغییر می دهند را هر کسی که یک آبجو هم خورده باشد ، می داند. البته نباید فراموش کرد که در مورد استاکر ها، اختلالات رفتاری دیگر نیز به مساله اضافه می شود.. من فکر می کنم که هر کسی دلش می خواهد به دنبال عشق از دست رفته اش برود، ولی اینکار را نمی کند چون یاد گرفته است که نباید این کار را بکند. ولی استاکرها قادر به کنترل این کشش خود نیستند.

 

 

 

شپیگل: داروهایی که میل جنسی را تشدید می کنند ، مدتهاست که ساخته شده اند. آیا زمانی علم قادر به ساختن ماده ای برای ایجاد عشق و برقراری یا تشدید آن خواهد بود؟

 

 

فیشر: فرمهای مخصوصی از LSD باعث میشود که شخص راحتتر عاشق شود. اما در کل من احتمال نمی دهم که چنین دارویی در آینده واقعا ساخته شود. باید پارامترهای مختلفی کنار هم جمع شوند که شخصی عاشق شود: زمان مناسب و تحریکات حسی مختلفی که پاسخ دادن به آنها از دوران کودکی ما شکل گرفته است. البته من فکر می کنم ماده ای ساخته خواهد شد که میزان ترشح دوپامین و نورآدرنالین را در مغز افزایش دهد و با اینکار آمادگی مغز را برای عاشق شدن بالا ببرد .

 

 

 

شپیگل: آیا ممکن است این آماده سازی مغز بدون دارو نیز انجام گیرد؟

 

 

فیشر: بله ، البته. من به تمام جوانانی که دلشان می خواهد عاشق شوند توصیه می کنم: بروید به بیرون، به سوی دنیای بیرون بروید، به دیگران نشان دهید که دنبال عشق هستید، و بازی عشق را بازی کنید. آماده سازی مغز، بر پایه به تحرک در آوردن سیستم ترشحی دوپامین است، وقتی کسی را پیدا می کنید که فکر می کنید می تواند پارتنر شما باشد، بهتر است با او کارهای جدید، مهیج و حتی خطرناک انجام دهید. نزدیکی نیز میزان ترشح دوپامین و تستسترون را بالا می برد، برای همین من همیشه به دانشجویان خود می گویم با کسی به رختخواب نروید که از او خوشتان نمی آید،چون ممکن است عاشقش بشوید !

 

 

 

شپیگل: آیا حقه های دیگری برای ایجاد عشق به ذهنتان می رسد؟

 

 

فیشر: همانطور که Baudelaire گفته است:"ما زنان را هر چه غریبه تر باشند، بیشتر دوست داریم" ، من به زنان توصیه می کنم که کمی مرموز باقی بمانند. و کلا این راه موثری است که علاقه های طرف مقابل را پیشبینی و ارضا کنیم. همانطور که مردان در هیچ زمان دیگری به اندازه چند هفته اول عاشق بودن خود میل به صحبت کردن ندارند، یا زنان هیچ زمان دیگری به اندازه آن زمان با شریک خود فوتبال تماشا نمی کنند!...البته کارسیستم مغزی مردان در این دوران هم با زنان متفاوت است، در مردان قسمتهایی از مغز که مربوط به تحریکات بینایی می شوند بیشتر فعال است .

 

 

 

شپیگل: و این تعجب آور نیست، درست است ؟

 

 

فیشر: درست است. ولی پیش ضمینه تکامل در این مورد جالب است. مردان به زنانی نگاه می کنند که قابلیت زایش داشته باشند  ، و زنان برای اینکه بدانند آیا پارنتر آنها می تواند از پس نگهداری از بچه ها خوب بر بیاید، سعی در شناختن شخصیت او دارند. اینکار به مراتب مشکل تر است و پیش از همه احتیاج به داشتن حافظه ای قوی دارد. برای همین زنان مرتب با دوستان خود از این صحبت می کنند که طرف مقابل چه گفته است، چه رفتاری داشته است و چکار کرده است. در زنان آن قسمت از مغز که مربوط به حفظ خاطرات است بیشتر فعال می شود .

 

 

 

شپیگل: اما خاطرات به تنهایی آتش عشق را روشن نگه نمی دارند.

 

 

فیشر: نه، در دراز مدت احتیاج به کار کردن دائمی روی رابطه هست .

 

 

 

شپیگل: توصیه شما در این مورد چیست ؟

 

 

فیشر: در اصل الان باید می گفتم سالی یک بار از پارتنر خود جدا شوید، رابطه های دیگری را تجربه کنید و بعد سعی کنید دوباره از اول شروع کنید !

 

 

شپیگل: این را جدی نمی گویید ! فیشر: البته که نه. مسلم است که کسی نمی خواهد واقعا اینطور زندگی کند. ولی توصیه من اینست که از اول انتخاب درست انجام دهید، شخصی را انتخاب کنید که برایتان در دراز مدت جالب باشد، به نوع خاص خودش. به طرف پارتنر خود بروید، با او صحبت کنید و به حرفهایش گوش دهید، از او سوال کنید، سعی کنید جذاب باقی بمانید و احتیاجات خود را بیان کنید. البته که با وجود همه اینها تضمینی وجود ندارد. چرا که متاسفانه واقعیت اینست: ما برای این در دنیا نیستیم که خوشبخت باشیم، ما در این دنیا هستیم که تولید مثل کنیم

 
 

منبع:فان پاتوق 

shiva & hasan بازدید : 314 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

معنای پرده بكارت چیست؟

پرده بکارت ، غشاء البکارة ، هایمن،Hymen، به زبان لاتین برگرفته از نام الهه عروسی در فرهنگ یونان باستان است. در  زبان فارسی بكارت به مفهوم دوشیزه بودن ، دختری و تازگی استفاده می شود.بکارت در اصطلاح پزشکی به انواع پرده ها گفته می شود. از جمله پرده یا غشایی که قلب را احاطه می کند ولی به دلیل کاربرد بیشتر آن در غشای واژن ، این واژه ، معادلی برای پرده بکارت واژن جا افتاده است.
اما در اصطلاح عموم، پرده بكارت به بافت یا غشای نازکی می گویند که از جنس مخاطی است و ورودی مهبل زن را به صورت ناقص می پوشاند.

به چه کسی باکره می گویند؟
از دیدگاه های مختلف مفهوم باکرگی متفاوت است. از نظر پزشکی به دختری باکره می گویند که پرده بکارتش سالم باشد. بنابراین حتی اگر پرده بكارت او به یک علت طبیعی و بدون دخول آلت ، مانند وارد شدن یک شی در واژن به صورت تصادفی ، پاره شود ، آن شخص دیگر باکره نخواهد بود. 
از نظر فقهی به دختری باکره می گویند که پرده بکارت او سالم باشد. با این توضیح که وقتی اولین نزدیکی و دخول صورت گرفت دیگر دختر باکره محسوب نمی شود ، ولو پرده بکارت وی از نظر علمی سالم بماند و هیچ آسیبی نبیند.از نظر قضایی و قانونی دختری باکره است که سابقه ازدواج ثبت شده نداشته باشد. 
بنا بر این به محض این که اولین ازدواج وی ثبت شود ، وی دیگر دوشیزه نخواهد بود ، حتی اگر از نظر علمی و فقهی پرده بكارت وی سالم باشد. همچنین حتی اگر پرده بکارت دختری سالم نباشد و در عین حال سابقه ازدواج برای وی ثبت نشده باشد ، از نظر قانونی باکره خواهد بود.
فرایند شکل گیری پرده بکارت به چه صورت است؟
تشکیل پرده بکارت -اندام جنسی جنین در مراحل اولیه رشد کاملاً بسته است و به مرور لایه های پوستی به صورت ناقص از هم جدا می شوند وپرده بكارت را تشکیل می دهند. پرده بكارت شکل ثابتی ندارد و در بسیاری از زنان نیز از ابتدا وجود ندارد و به مرور تشکیل می شود. در صورتی که در مرحله قبل از تولد تقسیم لایه های پوستی به طور کامل انجام شود ، باعث می شود تا این دسته از خانم ها که درصد کمی از جامعه هستند ، به طور مادرزادی پرده بکارت نداشته باشند.

فایده پرده بکارت چیست؟
برخی تصور می کنند وجود پرده بكارت فقط برای اثبات دوشیزگی و عدم ارتباط جنسی زن است. در پاسخ به این سوال و نیز فواید پرده بكارت می گویم:
1. پرده بکارت مختص انسان نیست. بسیاری از پستانداران مانند اسب ، وال و ... 
نیز از وجود چنین پرده ای بهره مندند. در حالی که در حیوانات مساله دوشیزگی مفهومی ندارد. بنا بر این عامل وجود پرده بكارت در انسان نمی تواند صرفا اثبات دوشیزگی باشد و اگر کسی پرده بكارت را نداشت به مفهوم پاک نبودن یا ارزش نداشتن این شخص نیست.

 

 

پرده بکارت

پرده بكارت


2. اگر علت پرده بكارت عدم رابطه جنسی باشد ، بدون اسیب رساندن به این پرده نیز می توان رابطه جنسی داشت. بنابراین نمی توان داشتن یا نداشتن پرده بكارت را نشانه پاکی یا ناپاکی یک شخص دانست. علاوه بر این چه بسا فردی پس از رابطه توبه کرده باشد و مقام معنوی ای بالاتر از کسی که پرده بکارت دارد ، داشته باشد.


3. بسیاری از پزشکان می گویند،پرده بكارت موجب حفظ دستگاه تناسلی از بیماری های عفونی در نوزادی است .

4. برخی نیز معتقدند که پرده بکارت مانند آپاندیس است که فلسفه آن چندان روشن نیست.

محل قرار گیری پرده بکارت کجاست؟
پرده بکارت در حقیقت بخش خارجی اندام جنسی است.به همین دلیل دقیقا در ورودی دهانه واژن تعبیه شده است. اما ورودی دهانه واژن در برخی از افراد در همان ابتدای اندام تناسلی است و به سادگی قابل رویت و تشخیص است و در برخی نیز در عمق است و مشاهده آن به طور معمول امکان پذیر نیست.

بعضي مادر زاد پرده بكارت ندارند، بعضي ديگر پرده بكارتشان بدون سوراخ است، درحاليكه برخي ديگر پرده بكارت بسيارضخيمي دارند كه ممكن است براي پاره كردن آن،كمك پزشك مورد نياز باشد تا از بروز درد در هنگام ارتباط جنسي جلوگيري شود،اين شيوه را بريدن پرده بكارت مي نامند.

طي اولين دخول ، پرده بكارت در چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسيم ميشود، غالباً تا زماني كه زن نوزادي به دنيا بياورد باقيمانده پرده بكارت در دهانه واژن وجود خواهد داشت.

پرده بكارت يك غشا نازك، همراه با سوراخ يا سوراخهايي براي عبور جريان خونريزي عادت ماهيانه از درون آن است مي توان گفت در بچه ها و اطفال پرده بكارت ه مي تواند تا حدي يك نقش محافظتي را در برابر وارد شدن اشيا به داخل واژن بازي كند.


آیا همه پرده های بکارت شبیه هم هستند و در همه آن ها موقع پاره شدن،خونریزی وجود دارد؟
پرده های بکارت با یکدیگر متفاوتند. انواع گوناگونی از پرده بکارت شناسایی شده اند اما از بین آنها به طور کلی رایجترینشان عبارتند از:


الف) پرده بکارت حلقوی: در این نوع پرده بکارت، پرده به صورت حلقه ای دور ورودی واژن را می پوشاند. لذا در خیلی از موارد خون ریزی ندارد.

ب) پرده بکارت ارتجاعی: پرده ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل ارتجاع است و به هنگام ورود آلت تناسلی پاره نمی شود، یا اینکه به طور جزئی پاره می شود و معمولاً خونریزی ندارد.

ج)پرده بکارت تیغه ای: پرده تیغه ای یا دو سوراخی، پرده ای است که یک تیغه ممتد در طول واژن دارد. خون ریزی دارد.

د) پرده بکارت غربالی: پرده غربالی یا سوراخ سوراخ، پرده ای است که به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده امّا سطح آن سوراخ سوراخ است. خون ریزی دارد.

ھ) پرده بکارت بسته: پرده بسته یا پرده بدون سوراخ، پرده ای است که تنها با خروج نوزاد پاره می شود. امّا به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند. همان طور که قبلا هم گفتیم، در دخترانی که به سن بلوغ می رسند. در صورتی که دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود و در نتیجه باعث بروز درد می شود. اینگونه افراد باید به پزشک مراجعه نمایند تا طی عمل جراحی و ایجاد برش در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود.

پرده بکارت حلقوی چیست؟  یعنی یک چیزی شبیه پرده است یا این که فقط یک سوراخ کوچک است که با دخول پاره می شود؟
پرده های بکارت حلقوی دو نوعند :
1)قابل اتساع
2)غیرقابل اتساع.
انواع پرده های بکارت حلقوی غیرقابل اتساع در حین اولین دخول آلت تناسلی مردانه پاره می شوند و مانند سایر انواع بکارت هستند.اما انواع حلقوی قابل اتساع علیرغم دخول ممکن است پاره نشده و برای مرد این تصور را ایجاد کنند که همسر او باکره نیست. افراد زیادی به خاطر این توهم مکررا به پزشکی قانونی مراجعه می کنند ولی با یک معاینه سطحی توضیحات لازم را به این ها می دهند.در عین حال در لبه پرده بکارت حلقوی قابل اتساع می توان علائم سائیدگی خفیف یا خونمردگی را مشاهده کرد.

 


آیا می توان تشخیص داد که پرده بکارتی وجود دارد یا نه و نوع آن چیست؟
تشخیص پرده بکارت تنها از طریق معاینه امکان پذیر است. برای معاینه پرده بکارت نیز ، سه راه وجود دارد.

-مراجعه به متخصص زنان و زایمان یا اورولوژیست. در این صورت حتما به متخصص خانم مراجعه کنید. هم برای این که گناه نکرده باشید. زیرا معاینه بدون ضرورت زن توسط مرد، جایز نیست. هم این که امنیت روانی بیشتری دارید. هم این که از عواقب سو آن در امان خواهید بود. کمتر مردی است که اندام جنسی زن غریبه را ببیند و تحریک نشود و ... . مراجعه به متخصص زنان و زایمان تنها برای معاینه و اطمینان از نداشتن مشکل است. ولی جنبه قانونی ندارد.
-مراجعه به پزشکی قانونی برای گرفتن گواهی سلامت. پزشکی قانونی با توجه به تخصصی که دارد بهتر از متخصص زنان و زایمان تشخیص می دهد که ارتباط جنسی برقرار شده است یا خیر. به همین دلیل است که از نظر قانونی تنها پزشکی قانونی می تواند گواهی سلامت برای پرده بکارت صادر کند.

 

آسیب پرده بکارت

پرده بکارت از نظر فرم در چند نوع می باشد و برخی فعالیت ها می تواند سبب آسیب و پارگی برگشت ناپذیر پرده بکارت شود از جمله :
-ورزش های سنگین حرفه ای از جمله ژیمناستیک
-انجام نزدیکی و فعالیت جنسی با مرد - دخول آلت تناسلی
-عمل بسیار ناپسند و مضر و پر خطر خودارضایی
-برخی نیز بطور مادر زادی با مشکل آسیب یا حتی نبود پرده بکارت مواجه هستند
-تصادف
-عملهای لگنی وخیم و ....
قابل توجه اینکه تمامی مسائل ذکر شده بالا توسط پزشک قابل معاینه و تشخیص صد در صد می باشد . از جمله موارد ذکر شده در بالا مسئله خودارضایی می باشد. پرده بکارت بافتی بسیار حساس و نازک دارد و با کوچکترین تحریک آسیب پذیر می باشد . گرچه تحریکات کوچک و مختصر آسیب کامل به پرده بکارت نمی رساند ولی همین آسیب جزئی برگشت ناپذیر و قابل تشخیص است و سبب حساس شدن آن و احتمال پارگی وجود دارد .

مالش گاهی ناخواسته با ورود و یا حرکت انگشت به سمت کانال واژن می تواند می تواند سبب آسیب شود اگرچه درصدش پایین است ولی یک احتمال آسیب می باشد .توصیه اکید ما اینکه از عمل بسیار ناپسند و ناخوشایند خودارضایی دوری کنید تا بر اثر چند لحظه کوتاه احساس لذت جنسی که بر اثر خودارضایی حاصل می شود و عذاب وجدان سختی را به همراه دارد ، زندگی مشترک آینده خود را دچار مخاطره نسازید و خود را دچار فشارهای روحی روانی نسازید .
در خودارضایی دختران ورود انگشت و یا هر وسیله ای دیگر سبب آسیب قطعی به پرده بکارت می شود و مالش سبب بروز آسیب نمی شود .
تشخیص و بررسی آسیب به پرده بکارت برای افراد غیر متخصص بسیار مشکل می باشد . اینکهبکارت در اثر مالش آسیب نمی بیند دال بر این نیست که می توان خودارضایی با مالش رو انجام داد . این عمل سبب بروز مشکلات جدی روحی و جسمی به فرد شده و اثرات مخربی در زمان ازدواج خواهد داشت .

منبع:تلخیص ازirshafa.ir,iranerooz.com

shiva & hasan بازدید : 184 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج، تکامل یا افول

 

کسی که در زندگی مشترک به جای فکر تغییر در طرف مقابل به دنبال خودسازی است و از هر موقعیتی  در این راستا استفاده می کند ، بسیار زندگی شیرینی خواهد داشت ؛ مشکلات همسرش نه تنها او را اذیت نمی کند ، بلکه آنها را موقعیتی برای رشد خودش می داند. البته اگر کسی بتواند این گونه زندگی کند ، کم کم همسرش نیز تغییر می کند و او نیز اصلاح می شود.

 


 

در جامعه ی امروزی که آمار ازدواج رو به کاهش و آمار طلاق رو به افزایش می باشد ، سوالاتی بطور جدی مطرح می گردند : آیا ازدواج - بر اساس آنچه که در بین مردم رایج است- واقعا باعث تکامل انسانها می گردد؟  اگر چنین است چرا این مقدار نارضایتی از زندگی های مشترک وجود دارد و چرا آمار طلاق بالاست ؟ آیا تکامل در زندگی زناشویی زمانی صورت می گیرد که زندگی، هموار و به دور از مشکلات  باشد ؟ و ...

 
 
 
 
 

 

 

در پاسخ لازم است که به چند نکته توجه گردد:

 

 

 

1. انسانها موجودات مختاری هستند و اگر خودشان نخواهند که تکامل پیدا کنند ، کسی نمی تواند آنان را به زور و اجبار به این نتیجه از ازدواج برساند . در وضعیتی که زوجهای جوان یا نمی دانند برای چه ازدواج می کنند و یا فقط برای لذت بردن بیشتر از زندگی ازدواج می کنند ، آیا می توان انتظار رشد و تکامل از چنین ازدواجی داشت ؟ اگر زوجهای جوان ندانند که چگونه باید باهم زندگی کنند و هر کدام فقط به دنبال رسیدن به خواسته های خودشان باشند ، چگونه می توانند انتظار دیگری غیر از طلاق از این زندگی داشته باشند ؟ کسانی می توانند در زندگی مشترک کامل گردند که اولاً مکانیزم و شیوه تکامل در زندگی مشترک را بداند و ثانیا در آن جهت حرکت کند .

 
 
 

 

 

کسانی می توانند در زندگی مشترک کامل گردند که اولاً مکانیزم و شیوه تکامل در زندگی مشترک را بداند و ثانیا در آن جهت حرکت کند .

 
 
 

 

 

2. بعضی گمان می کنند که تکامل در ازدواج به این معناست  که باید به کمک همسرشان از ایراد هایشان  آگاه گردند و باز هم به کمک او آنها را برطرف کنند . نتیجه ی چنین تفکری این است که همسر باید بالاتر از خود فرد - از منظر تکامل و رشد - باشد تا بتواند کمک کند و در غیر این صورت نمی تواند  . خصوصا این که به خاطر اختلافات زناشویی حتی اگر همسر انسان از خودش بالاتر باشد ، معمولا پذیرش نسبت به ایرادات و مشکلات از طرف مقابل کم می شود و فرد حاضر نیست که به حرفهای همسر گوش کند . البته این نکته شایان ذکر است که اگر زن و شوهر به روشی صحیح در مسیر تکامل قدم بردارند ، پس از مدتی می توانند از این روش نیز به هم کمک کنند .

 
 

 

 

3. تکامل انسان در یادگیری زندگی با دیگری است؛ هر انسانی در یک محیط خانوادگی با مشکلات خاص خودش بزرگ می شود . هرکدام از اطرافیان انسان و کسانی که در تربیت او نقش دارند ، دارای مشکلاتی روحی و اخلاقی هستند که این روحیات کم و بیش به فرد منتقل می گردد . از طرف دیگر، محرومیت ها ، فشارها و مشکلات زندگی ، عواملی هستند برای بوجود آمدن نقاطی منفی در روح و اخلاق انسان . این مشکلات روحی و اخلاقی در طول زندگی همراه انسان هستند و ممکن است بواسطه مشکلات ، بیشتر نیز بشوند. عمده ی اختلافاتی که بین افراد در یک جامعه و یا در یک زندگی زناشویی پیش می آید ، بخاطر این خُلقیات ناپسند می باشد . کسانی که حاضر نباشند به خاطر همسرشان پا روی خواهشهای نفسانی خود بگذارند و یا تغییری در رفتارهای ناپسندشان بدهند ، معمولا یا از همسرشان جدا می شوند و یا زندگی مملوّ از مشکلات را تحمل می کنند . علت عمده ی طلاقها و رواج پیدا کردن آمار طلاق نیز همین مسئله می باشد .

 

 

 

هنر، در یک ازدواج موفق انتخاب همسر ایده آل نیست بلکه هنر، شناخت خود و برطرف کردن عیبهای درونی است و این عامل خوشبختی است .

 
 

 

 

از طرف دیگر، اگر کسانی بخواهند که آن رذائل اخلاقی که از دوران کودکی همراهشان شده است را برطرف کنند و اخلاقیات نیکو را جایگزین آن گردانند ، در موقعیت های مختلفی از زندگی ، این امکان برای آنها وجود دارد . از جمله ی موقعیت های کم نظیر برای این منظور ، ازدواج است . در ازدواج ،چون دو نفر که از جهت رتبه هم سطح هستند ، باید با هم زندگی کنند ، بیشترین زمینه برای بروز اختلاف وجود دارد . هنر، در یک ازدواج موفق انتخاب همسر ایده آل نیست بلکه هنر، شناخت خود و برطرف کردن عیبهای درونی است و این عامل خوشبختی است . هندریکس ( 1383، ص 24) می نویسد : «خوشبختی شما نه به پیدا کردن همسر ایده آل بلکه به میزان تمایل شما به کشف و درک بخشهای پوشیده و پنهان وجود خودتان بستگی دارد. »

 
 
 

 

 

آنچه که باعث تکامل می شود این است که انسان دراختلافاتی که بین او و همسرش پیش می آید می تواند مشکلات روحی خود را پیدا کند و در جهت برطرف کردنش قدم بردارد. کسی که در زندگی مشترک به جای فکر تغییر در  طرف مقابل به دنبال خودسازی است و از هر موقعیتی در این راستا استفاده می کند ، بسیار زندگی شیرینی خواهد داشت ؛ مشکلات همسرش نه تنها او را اذیت نمی کند ، بلکه آنها را موقعیتی برای رشد خودش می داند. البته اگر کسی بتواند این گونه زندگی کند ، کم کم همسرش نیز تغییر می کند و او نیز اصلاح می شود همانطور که رفتار اهل بیت علیهم السلام چنین تأثیری را بر روی دیگران داشته است.

 

پیشنهاد : دفتر یادداشت کوچکی را در دسترس داشته باشید . هر زمان که از دست همسرتان ناراحت شدید ، آنچه که باعث ناراحتی شما شده است را بنویسید . زیر آن علت ناراحتی را بنویسید ؛ علت ناراحتی را در اخلاقیات خود جستجو کنید ( نه در نوع رفتار همسر) . سعی کنید که اخلاقیات منفی خود را برطرف کنید.

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 168 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

هیچ کس منکر این نیست که ازدواج خوب است اما اول باید تکلیفتان با خودتان معلوم باشد که اصلا برای چی  دارید ازدواج می کنید؟ نگویید ازدواج کردن دلیل نمی خواهد. اگر شما خدایی نکرده در نا خوداگاه قصد بی منطقی برای ازدواج داشته باشید ممکن است بعدا دچار مشکلاتی شوید که حل کردنش به فکر هیچ عاقلی نرسد. پس حواستان را جمع کنید!

 


 

1. شورش علیه والدین

 

 

 

خیلی ها به خاطر این ازدواج می کنند که به خانوادهایشان دهن کجی کرده باشند. در این ازدواج ها فکر و ذکر فقط لج کردن با خانواده است و نه پیدا کردن یک شریک خوب برای زندگی. خب این دیگر گفتن ندارد که شما حتی اگر با این کار از پدر و مادرتان انتقام بگیرید، باز هم دودش به چشم خودتان می رود. چون این بار هم خانواده را از دست داده اید و هم پشتوانه ای برای روزهای سخت زندگی دو نفره تان نخواهید داشت.

 

 

 

2. جستجوی استقلال

 

 

 

معمولا آدمها اول باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند. اما گاهی قضیه بر عکس می شود. بعضی ها م ی خواهند به وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند. اگر شما موفق شدید یک پارچ آب را با قاشق چایخوری بخورید، در این کار هم موفق می شوید. البته که فرض محال محال نیست اما قیمت این فرض خیلی بالاست!

 

 

3. التیام یک رابطه شکست خورده

 

 

 

این هم از آن دلایل پیچیده است که خیلی ها بی توجه به آن تن در می دهند. این که در یک رابطه عشقی به هر دلیلی شکست خورده اید و نه شنیده اید و حالا می خواهید از راه ازدواج با یک آدم جدید به خودتان ثابت کنید که می توانید عزت نفستان را بازگردانید. این هم اشتباه است چون انگیزه ازدواج یک رابطه دیگر است و نه رابطه با آدم جدید.

 

 

4. فشار خانواده و اجتماع

 

 

 

زن بگیر، موهات داره رنگ دندونات میشه، داری تو خونه می ترشی !... کافی است چندتا دختر معرفی کنند و بگویید نمی خواهم یا چندتا خواستگار بیاید و رد کنید، آن وقت است که سیل حرف و حدیث های این طوری از هر طرف به سویتان جاری می شود. انصافا فشار روانی بسیاری به آدم وارد می کند.

 

 

5. ازدواج اجباری

 

 

 

خوشبختانه دوره این کار در حال ور افتادن است. اما خیلی پیش می آید که پدر و مادری از روی مصلحت یا خودخواهی، یا هر دلیل دیگری فرزند بینوا را مجبور می کنند که با یک نفر به خصوص ازدواج کند. خودتان تصور کنید که با شرایط امروز چه زندگی ای در پیش روی این زوج اجباری است.

 

 

6. نیاز جنسی

 

 

 

یعنی اینکه یک نفر فقط و فقط به خاطر نیاز جنسی اش ازدواج کند و نه چیز دیگر... مسلما بی خردی بزرگی است.

 

 

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید

 

 

 

7. دلایل اقتصادی

 

 

 

‌بعضی وقتها دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط به پول طرف مقابل نگاه می کنند تا بعد از ازدواج به واسطه خانواده همسر به یک نان و نوایی برسند.حالا تصورش را بکنید که بعد از ازدواج خانواده پولدار ورشکست شوند، دیگر به چه امیدی می شود آن زندگی را ادامه داد.یعنی طرف ازدواج کند به این دلیل که به واسطه ی خانواده زن یا شوهر و با خود طرف مقابل، پول پله ای بهم بزند و به رفاه اقتصادی برسد.

 

 

8. تنهایی و استقلال

 

 

 

‌بعضی موقع ها یک نفر به خاطر اینکه تنهاست و دارد مستقل زندگی می کند، تصمیم به ازدواج می گیرد بدون اینکه شرایط ازدواج را داشته باشد. وقتی كه احساس تنهایی می كنید و به تنگ آمده اید، احتمال آن كه انتخاب های ضعیف تری بكنید بالا می رود و در نهایت از روابطی سر در خواهید آورد كه چیز زیادی برای شما ندارند.

 

 

9. احساس گناه یا ترحم

 

 

 

‌اگر دل ادم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمی تواند مثل زن و شوهرعای معمولی عادلانه و برابر باشد. اینطوری حتما کسی که دلسوزی کرده بعدها احساس قربانی بودن پیدا میکند.

 

 

10. احساس کمبود یا تهی بودن

 


 

بعضی از احساس کمبودها و احساس تهی بودن ها هیچ ربطی به ازدواج کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به خاطر این احساس کمبود ازدواج می کنند و این هم اشتباه است. این افراد می خواهند طرف مقابلشان نواقص كودكی شان را بر طرف كند. آنها با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می كنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی كند كه ممكن است به زودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود. ضمن اینكه هر رابطه صحیح الزاما به خودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نا به جا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد.

 

 

11. احساس گناه

 

 

 

زمانی كه ادامه یك ارتباط باعث به وجود آمدن این احساس می شود كه اگر ازدواج نكنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد. ازدواج شما نه به خاطر مصلحت بلكه به خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یك طرف نقش ناجی را بازی خواهد كرد كه با مصلحت ازدواج منافات دارد.

 

 

12. ازدواج ابزاری

 

 

 

گاهی انگیزه‌ی‌ اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان‌شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر می‌شود. برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه‌ی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرس‌های متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و ... صورت می‌گیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل‌های زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواج‌ها، بالا می‌باشد.

 

 

13. ازدواج به خاطر آرزوهای پدر و مادر

 

 

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید.

 

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 251 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

معمولا زمانی که رابطه ما با فردی به پایان رسید تـازه بـه دنـبــال چـراهـا می گـردیـم. آیـا علائــمـی وجــود دارد کــه نشان دهنده از دست رفتن علاقه فرد مقابـل نـسبــت بـه ما باشد؟ بله، گاهی اوقات آنچنان در رابطه و یا چــیزهای دیگر غرق می شوید که حتی متوجه چنین علائمی هــم نمی شوید.

 

 

در این قسمت 8 زنگ خطر که نشان دهنــده کم شدن علاقه او نسبت به شما است را ذکـر می کنیم، شاید این مـوارد بـه دلـیـل رفـتـارهـای شما به وجود آمـده باشند. به هر حال دلیـل بـروز آنها هر چه که باشد، شایـد وقت آن رسیده که نگـاه دقیقتری به رابطه خود بیندازیـد و تصمیم خود را برای ادامه و یا قطع آن اتخاذ کنید.

 

 

 

اخطار 1 - چند روز با شما تماس نمی گیرد :

 

 

 

البته این علامت لزوما نشان دهنده اتمام رابطه نیست، اما اگر او سابقا عادت داشته که همیشه به شما تلفن کند، پس بدانید که یک جای کار اشتباه است.

 

 

 

اخطار 2 - دعوا کردن :

 

 

 

آیا او به تازگی بیش از حد معمول از کوره به در می شود؟ آیا به خاطر مسائل جزئی و بی ارزش بحث و مشاجره راه می اندازد؟ این مورد زمانی روی می دهد که طرف شما هیچ گونه تمایلی به ادامه ارتباط ندارد، اما در عین حال نمی خواهد رابطه از طرف او قطع شود. بهتر است خودتان را گول نزنید، اگر احساس می کنید که او به رابطه علاقمند نیست، خیلی راحت از او در مورد این مطلب سوال کنید.

 

 

 

اخطار 3 - او مرموز می شود :

 

 

 

او به شما نمی گوید که کجا بوده و یا با چه کــسی در حال برقراری مکالمه تلفنی است. شما دیگر نمی توانید به حریم شخصی او نفوذ داشته باشید. ممکن است برای چندین ساعت ناپدید شود بدون اینکه هیچ توضیح قانع کننده ای برای کار خود داشته باشد.

 

 

 

اخطار 4 - "من" جایگزین "ما" می شود :

 

 

 

شما سابق بر این می نشستید و با هم در مورد آینده مشترکتان صحبت می کردید: ما این کار را می کنیم، ما آن کار را می کنیم. ولی حالا او به شما می گوید: "من میخواهم این کار را انجام دهم" دیگر شما جزئی از آینده او به حساب نمی آیید.

 

 

 

اخطار 5 - او بیشتر وقت خود را با دوستانش صرف می کند :

 

 

 

آیا می خواهید با دوستانش بجنگید یا با توجهی که به شما ندارد؟ شما قبلا مهم ترین و با ارزش ترین دارایی او بودید، اما حالا دوستانش برایش مهمتر از شما هستند.

 

 

 

اخطار 6 - با هم اختلاط نمی کنید :

 

 

 

شاید قبلا سالی یکبار می نشستید و در مورد هرچیزی از آب و هوا گرفته تا اینکه چه بلایی بر سر لایه ازن خواهد آمد بحث می کردید، اما دیگر هیچ خبری از آن بحث های طولانی مدت نیست.

 

 

 

اخطار 7 - اطرافیان نسبت به رابطه شما مشکوک می شوند :

 

 

 

دوستان و اطرافیان متوجه وجود تنش و خلاء عاطفی در رابطه شما شده و سوال هایی از این قبیل را از شما می پرسند: "آیا همه چیز خوب پیش می رود؟"

 

 

 

اخطار 8 - بیش از هر زمانی از شما انتقاد می کند :

 

 

 

می گوید "این چه لباش زشتی است؟!" البته این در حالی است که همین چند هفته پیش خود او پیشنهاد خرید لباس را به شما داده بود.

 

 

 

توجه داشته باشید که این علائم تنها به عنوان زنگ خطر محسوب می شوند و اگر بتوانید دوباره ارزش های از دست رفته را باز جویید، ارتباط شما کماکان پابرجا خواهد ماند. پیش از آنکه دست به هر گونه اقدامی بزنید، باید بنشینید و با هم صحبت کنید تا بعدها از کرده خود پشیمان نشوید.

 

منبع: nabzefarda.com

shiva & hasan بازدید : 236 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

چرا ازدواج می کنید

 

در خواستگاری بهتر است بحث را دو بخش کنیم: مسائل فردی و مسائل عمومی مثل موقعیت خانوادگی ، پول، محل سکونت و...؛ البته نباید فراموش کرد که نکات عمومی با هم? اهمیتی که دارند، به اندازه مسائل فردی اهمیت ندارند.

 

 

تو واجد شرایط نیستی!

 
 


 

من به عنوان پسر باید دختر را ببینم، با او صحبت کنم. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل این چنینی با هم صحبت کنیم. پسر باید خودش را معرفی کند؛ این معرفی هم یک معرفی شغلی برای استخدام نیست. باید توانایی این را داشته باشد که در یک محیط صمیمی و در عین حال نه خیلی خودمانی، خودش را به دختر و خانواده او معرفی کند؛ در این حد که من کی هستم، تحصیلاتم این است، اعتقادم این است و ... و به این ترتیب خودش را به خانواده دختر معرفی کند. دختر هم همین طوری باید عمل کند.

 

 

 

البته دختر معمولاً مورد سؤال قرار می گیرد و خیلی لازم نیست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نیست که در جلسه خواستگاری صحبت نکند. این معنی‌اش این است که موضوعی برای صحبت از خودش ندارد. به همین دلیل من به عنوان یک مشاور می¬گویم خواستگاری نرو، اگر هنوز تکلیفت با درس و سربازی ات معلوم نیست و کارت هنوز مشخص نیست؛ یک روز خیاطی، یک روز نقاشی و ... هستی. چون با این تنوع رفتاری و کاری در شرایطی که هنوز به ثبات کاری و فکری نرسیده ای، اصلی واجد شرایط ازدواج نیستی. یکی از وظایف خانواده دختر هم همین است. تشخیص مشخص بودن وضعیت یا بلاتکلیفی خواستگاری که در خانه شان را زده.

 

 

 
 
 

چرا الآن اینجایی؟

 

 

 

مهم‌ترین سؤالی که باید از پسر پرسیده شود، دلیلش برای ازدواج است و این که چرا این دختر را انتخاب کرده. خیلی از آدم ها تعاریف و معانی مختلفی از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشی را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ یعنی در خانه شان همیشه یک کسی بوده که این‌ها را خوشحال کند و حالا در زندگی خانوادگی این انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش این طوری نباشد، شرایط خیلی سخت می شود. به نظر من گفت و گو در این مورد که توقع تو از نقش همسری چیست، گفت و گوی خیلی مفیدی است.

 

 

 

بعضی از زندگی ها حتی بعد 24 سال می روند روی هوا؛ داستان بعضی ها عشق است، داستان بعضی ها علم است و داستان بعضی ها هم معنویت؛ بعضی ها ازدواج می کنند که به آرامش معنوی برسند، در حالی که همسری که انتخاب کرده اند خیلی مادی گراست. این توقعات و لینک کردن و سنجاق کردن همه چیز به هم باعث می شود که آخر سر نه دین بماند نه زندگی. آسیب شناسی این داستان ها را می توانید در کتاب «عشق داستان است» نوشته رابرت استرنبرگ بخوانید.

 

 

 

مسأله دیگر در خواستگاری روابط قبلی و پرسش از آن‌هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است

 

 

 

سؤال ها و درخواست جواب ها

 

 

 

بعضی ها که فقط کتاب خوانده اند، می آیند و زیاد هم حرف می زنند اما خسته کننده و همه را گیج می کنند: «هدف من از زندگی این است که ...» در حالی که خیلی راحت باید هدفت را برای طرف مشخص کنی: «آقا من PHD گرفتم و انتظارم از همسرم این است که به پیشرفت من کمک کند».

 
 

 

 

درست است که در نگاه اول این طور به نظر می آید که طرف می خواهد از همسرش استفاده ابزاری کند اما هر چه باشد، تکلیف طرف مقابل را مشخص می  کند؛ یعنی انتظار ندارد که همسرش رفتارهای عجیب و غریب برای او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعی بیشتر می خواهد. این‌ها البته یکی دو تا نیست، طرف مجموعه ای از رفتار را از تو می خواهد. اما همین که یک نفر می آید در مورد دلیلش برای ازدواج این طور حرف می زند؛ یعنی فکر کرده به موضوع. قبول که اگر کسی بیاید مستقیم بگوید من برای رابطه زناشویی ازدواج می کنم، قشنگ نیست و در عمل هم هیچ کس نیست که بیاید این را بگوید و قصدش صرفاً همین باشد.

 

 

 

اما بیان همین مسأله نشان می دهد که طرف روی زمین دارد زندگی می کند و خودش را روی مریخ تصور نکرده. این آدم با خودش روراست است. این که من به عنوان خواستگار چهار تا جواب این طوری برای خودم داشته باشم و خانواده دختر هم چهار تا سوال این طوری داشته باشند، خیلی مهم است. ضمن این که خانواده پسر هم باید سؤال کنند که شما تصمیمت در مقابل این حرف ها چیست؟ حاضری با این شرایط ازدواج کنی؟

 
 
 


 

قبلاً کجاها بودی؟

 

 

 

مسأله دیگر، روابط قبلی و پرسش از آن‌هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است. اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلاً در دوران نقاهت به سر می برد و هنوز کاملاً خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد می‌کند. البته یادتان باشد که جواب این سؤال ها فقط با حرف زدن به دست نمی آید. باید بیشتر با هم هم نشینی کنند و بعد، همه‌ی داشته هایشان را کنار هم بگذارند برای تصمیم گیری و حتی از مشاور کمک بگیرند.

 
 
 

برگرفته از: ساج/دکتر علیرضا شیری

shiva & hasan بازدید : 176 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

حتماً بارها شنیده‌اید که برای شروع یک زندگی مشترك، فقط علاقه داشتن کافی نیست و باید نکته‌های ریز و ظریفی را هم دانست که امروزی‌ها به آن مهارت‌های زندگی می‌گویند. نکاتی که کمک می‌کنند شما فرایند ازدواجتان را مدیریت کنید و با بهترین شکل ادامه دهید و نادیده گرفتن آن‌ها منجر به تجربه‌های تلخ و پر اضطرابی می‌شود که گاهی خانواده‌ها را هم درگیر می‌کند. از کشمکش برای چگونگی برگزاری مراسم عقد و عروسی گرفته تا سیاست گذاری برای نوع روابط با فامیل و آشنا. ما برای شما چند توصیه داریم که کمک می‌کند مهارت‌های اول زندگی‌تان را ارتقا دهید و این استرس‌ها را به حداقل برسانید.

 

 
 
 
 
 

سنگ‌ها را وا بكنید

 

 

 

یکی از اصلی‌ترین موارد نگران کننده برای عروس و دامادها چطور برگزار کردن مراسم عروسی است. این که طبق عرف دو خانواده باشد، سنت‌های هر شهر در آن در نظر گرفته شود، مطابق میل امروزی‌ها باشد و... .

 

 

 

مشخص نبودن مسائل دیگری مثل وضعیت شغلی پسر، مسكن، باقی ماندن بخشی از تحصیل دختر یا پسر و... نیز می‌تواند شدت این نگرانی‌ها را بیشتر کند. راه پیشگیری از این مشکل این است که قبل از عقد و خواستگاری و قبل از اینكه دلبستگی‌های دوطرف بیشتر شود تمام موضوعات را صادقانه با یكدیگر مطرح كرده و خواسته‌های منطقی خود را بیان كنید و در این بین احیاناً اگر مشكلی هم باشد كه فكر می‌كنید قادر به حلش نیستند، آن را به بزرگ‌ترها واگذار كنید. سعی کنید این توافقات را در همان روزهای اول به دست آورید تا بعد از نامزدی و عقد مجبور نباشید برای پذیرش شرایط جدید با هم سر و کله بزنید.

 
 
 

 

 

برنامه‌ریزی روی كاغذ

 

 

 

شما قطعاً تا پیش از ازدواج، ذهنیت روشنی از زندگی مشترک داشته‌اید (نگویید نه که در این صورت مجبوریم خدمتتان عرض کنیم برای ازدواج عجله کرده‌اید و خودتان را دستی دستی توی دردسر انداخته‌اید). ایده آل‌هایتان را روی یک کاغذ بنویسید، وضع موجود را هم در یک ستون مقابل آن بیاورید و با توجه به شرایط فعلی مشخص کنید که چقدر می‌توانید به این ایده آل‌ها یا وضع مطلوب نزدیک شوید. این موارد می‌تواند شامل روابط بین فردی شما و نامزدتان، نحوه برگزاری مراسم، نحوه برقراری مناسبات فامیلی، شرایط کار، زندگی، تحصیل و... باشد. این موارد را در خلوت خود بسنجید و نتیجه را با همسر و خانواده خود در میان بگذارید. قطعاً تعارض‌هایی هم در میان خواهد بود. سعی کنید برای این تعارضات راه حل منطقی پیدا کنید و اگر راه حلی نبود، از گذشت و چشم پوشی غافل نشوید.

 

 

 

شاید باور نکنید اما بخش مهمی از تنش‌های دوران نامزدی به تصورات اشتباه از همدیگر مربوط می‌شود. چطور؟ این که یکی از شما چیزی را می‌گوید و دیگری آن طور برداشت می‌کند که خودش می‌خواهد. نتیجه هم این می‌شود که یا دلخوری پیش می‌آید یا کارها خارج از نقشه و برنامه‌ای که برایش داشته‌اید ادامه پیدا می‌کنند

 

 

 

حواست به من هست؟

 

 

 

شاید باور نکنید اما بخش مهمی از تنش‌های دوران نامزدی به تصورات اشتباه از همدیگر مربوط می‌شود. چطور؟ این که یکی از شما چیزی را می‌گوید و دیگری آن طور برداشت می‌کند که خودش می‌خواهد. نتیجه هم این می‌شود که یا دلخوری پیش می‌آید یا کارها خارج از نقشه و برنامه‌ای که برایش داشته‌اید ادامه پیدا می‌کنند. همین اول کاری خیالتان را راحت کنیم که این کج‌فهمی های اول ازدواج کاملاً طبیعی است. به هر حال زمان می‌برد تا شما به زبان مشترک برسید و متوجه شوید که همسرتان از بیان هر کلمه‌ای چه منظوری دارد. بنابراین سعی کنید که:

 
 
 

 

 

* احساسات همدیگر را بشناسید: یعنی اینكه اول از همه ناراحتی طرف مقابل را به خوبی متوجه شوید.

 

 

 

* انتقال احساسی داشته باشید: یعنی احساس همدردی كردن و سعی در برگرداندن آرامش به همسر خود را تمرین کنید.

 

 

 

*‌ علت ناراحتی را بفهمید: یعنی بدون آنکه عصبانی شوید و کاسه کوزه را بهم بریزید، منظور خود را تشریح کنید و سعی کنید دریافت و برداشت همسرتان از موضوع را هم درک کنید. این طوری به علت دلخوری و ناراحتی همسرتان پی خواهید برد.

 

 

 

* ‌نظراتتان را صریح بگویید: از این به بعد یاد می‌گیرید که نظراتتان را صاف و پوست کنده بیان کنید تا کج‌فهمی به وجود نیاید. مطمئن باشید به خیلی از اتفاقات، بعدها خواهید خندید، پس سعی نكنید با سختگیری‌های بیش از اندازه جلوی همدیگر سنگ بیندازید زیرا پس از عقد خود شما هم از سختگیری خودتان متضرر خواهید شد.

 

 
 
 

ذهنتان مشغول است؟

 

 

 

این‌ها مواردی است که باید خوب درباره‌شان فکر کنید:

 

 

 

* چه احساسی درباره ازدواج كردن دارید؟ خوشحالید یا سعی می‌كنید در این مورد فكر نكنید؟

 

 

 

* احساس می‌كنید كه رابطه شما و نامزدتان مشكلی دارد، اما نمی‌توانید علت را تشخیص دهید؟

 

 

 

* سعی می‌كنید كه خودتان را متقاعد كنید كه نامزدتان همان همسر مناسب شماست؟

 

 

 

* برای برنامه‌ریزی مراسم ازدواج مردد هستید و هر وقت به عروسی خودتان فکر می‌کنید دلهره می‌گیرید؟

 

 

 

* دیگران بیش از شما برای ازدواجتان شور و شوق دارند؟

 
 
 

 

 

اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است، باید یکی از همین روزها با خودتان خلوت کنید و با نهایت صداقتی که در خودتان می‌شناسید، درباره علت این احساسات فکر کنید. برای خودتان دلایلتان را مرور کنید و حتی به مسخره‌ترین و بی اهمیت‌ترین مورد هم بی توجه نشوید. مثلاً اگر ترس از رو در رو شدن با خواهر شوهر یا وحشت از تأمین مالی خانواده شما را نگران می‌کند، این مورد را یادداشت کنید. بعد به همراه دلایل دیگر، یادداشتتان را به نامزدتان نشان دهید و سعی کنید مشارکت او را برای پیدا کردن راه حل‌های این مشکلات جلب کنید. اگر موردی بود که هیچ کدام برایش راه حلی نداشتید، می‌توانید از بزرگ‌ترها، پدر و مادر و حتی یک مشاور آگاه کمک بگیرید. یادتان باشد هیچ موضوعی را به حال خود رها نكنید. این طرز فكرها كه «بعداً همه چیز درست می‌شود» می‌تواند زندگی را برای همیشه به کامتان تلخ کند.

 

منبع:برگرفته از ساج، همدردی

shiva & hasan بازدید : 294 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

آیا می دانید ازدواج از مهم ترین تصمیم ها در طول زندگی فرد است؟خشت اول چون نهد معمار کج /تا ثریا می رود دیوار کج

 

آیا به بیت بالا عقیده دارید؟ آیا تا به حال فکر کرده اید که شما معمار خانواده آتی خود خواهید بود؟ آیا می دانید ازدواج از مهم ترین تصمیم ها در طول زندگی فرد است؟ و اینکه هیچ چیزی نمی تواند زندگی انسان ها را شاداب تر و بهتر کند، مگر ازدواج های موفق؟

 

 

 

مسلما به همه موارد فوق آگاه هستید و می دانید شما به عنوان یک فرد مستقل و در درجه اول غریبه هایی هستید از دو فرهنگ و تربیت متفاوت که بدون عمق وارد مرحله پیش از ازدواج می شوید که از آن به عنوان مرحله آشنایی قبل از ازدواج نام می برند و با ازدواج، نسل های متمادی را از خود باقی می گذارید. در واقع آشنایی پیش از ازدواج که به طور معمول با توجه به شرایط فرهنگی و سنتی خانواده از یک ماه شروع می شود تا شش ماه تا اینکه سرانجام به مرحله نامزدی و عقد بینجامد.

 

 

 

آشنایی در امر ازدواج یک فرآیند تبادل اطلاعات و احساسات بین دو نفر از جنس متفاوت به منظور تصمیم گیری برای زندگی مشترک است. اما متاسفانه امروزه تصمیم گیری در این امر مهم برای پسران و دختران جوان چندان اهمیتی ندارد و این امر سبب شده است که در جامعه ازدواج های نامناسب رخ دهد که منجر به جدایی و طلاق می شود. هرایر دانلیان، مشاور زوج درمانی و کارشناس ارشد بالینی معتقد است: «متاسفانه دلایلی که فرد به خاطر آنها ازدواج می کند اگر نادرست باشد ازدواج را با مشکلات و تضادهای قابل توجهی روبه رو می کند.»

 

 

 

● دلایل نادرست ازدواج

 

 

 

دانلیان یک سری عوامل را به عنوان عوامل نادرست ازدواج برمی شمارد:

 

 

 

۱) جست وجو برای استقلال: متاسفانه بسیاری ازدواج را به دلیل مستقل شدن فرد انتخاب می کنند در صورتی که استقلال امری است که فرد می تواند تنهایی به آن دست یابد.

 

 

 

۲) فرار از تنهایی: این ایده بیشتر در دختران دیده می شود که فکر می کنند با تنهایی به آرامش نمی رسند در صورتی که فرد زمانی که در تنهایی خویش به احساس آرامش دست نیابد مسلما در زندگی مشترک هم نمی تواند آرامش داشته باشد.

 

 

 

۳) شورش در خانواده (مخالفت با خانواده): عده ای چون با خانواده خود در تعارض و تضاد هستند به سمت ازدواج روی می آورند. در صورتی که باید از افرادی که با خانواده خود ناسازگارند و با خواهر و برادرهای خود نمی سازند، دوری کرد.

 

 

 

۴) فشار خانواده و اجتماع: در برخی از خانواده ها دیده شده است که روی جوانان خود چه به صورت محسوس و چه نامحسوس فشار می آورند که ازدواج کنند که بیشتر دختران در معرض این استرس هستند.

 

 

 

۵) دلایل اقتصادی: این مساله در دختران امروزه رایج شده است چون فکر می کنند با ازدواج به امنیت اقتصادی می رسند.

 

 

 

۶) نیاز جنسی: ازدواج اگر فقط به صرف رفع نیاز جنسی باشد احتمالا نمی تواند ازدواجی موفقیت آمیز باشد.

 

 

 

۷) مرمت یک رابطه شکست خورده: فرد برای اینکه بخواهد رابطه قبلی خود را به دست فراموشی بسپارد دست به ازدواج می زند. درصورتی که پس از شکست یک رابطه عاطفی، حداقل فرد تا شش ماه نباید به هیچ رابطه عشقی دیگری بیندیشد که در غرب این مورد از اولویت هایی است که افراد آماده ازدواج به آن خیلی جدی تر آگاهی دارند.

 

 

 

● افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند

 

 

 

این مشاور خانواده یک سری ریزفاکتورهایی را به عنوان افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند و باید از آنها دوری کرد، برمی شمارد که به صورت فهرست وار ذکر می شود:

 

 

 

۱) افراد معتاد به مواد مخدر و الکل: این گونه افراد تا زمانی که معتاد هستند، نمی توانند در جلسات زوج درمانی شرکت کنند و اینکه مشاوره تا زمان ترک آنها صورت نمی گیرد. پس بهتر است درصدد انکار این موضوع برنیایید و خودتان را گول نزنید که فرد مقابل بعد از ازدواج درصدد ترک آن برمی آید.

 

 

 

۲) افراد خشن و پرخاشگر: افرادی که به سرعت خشمگین می شوند و برخورد فیزیکی دارند از جمله مواردی هستند که برای ازدواج به هیچ عنوان مناسب نیستند و نباید حتی به آنها برای تشکیل زندگی فکر کرد.

 

 

 

۳) افرادی که دارای اختلالات روحی و روانی هستند مخصوصا افسردگی حاد: در زوج درمانی ها، مشاوران قبل از هر چیز به دنبال افسردگی می گردند؛ چراکه این بیماری پنهان است و برای دختران و پسران از موارد سختی است که باید در انتخاب خود به آن توجه داشته باشند.

 

 

 

۴) افرادی که بیانگر نیستند و احساسات را نشان نمی دهند: رابطه ازدواج یعنی بیان. اگر بیان وجود نداشته باشد زندگی آنها مستعد تعارض است.

 

 

 

۵) افرادی که وابستگی شدید عاطفی و مالی به خانواده دارند که بیشتر در پسرها دیده می شود: این دسته از افراد نمی توانند در آینده مسوولیت زندگی خود را بپذیرند.

 

 

 

۶) افرادی که تفاوت سنی زیادی دارند، چون برای هر دو نفر مشکلات جدی ایجاد می کند و عواقب زیادی را در بردارد که البته پس از گذشت چندسال به طور جدی خود را نشان می دهد.

 

 

 

۷) افرادی که به هر نحوی در دسترس نیستند و از ما دورند چه در خارج از کشور چه از طریق اینترنت چه به شیوه های مختلف، چون ما در ذهن خودمان از آن فرد یک شخصیت کاذبی می سازیم که در برخورد رو دررو دچار مشکل می شویم. این نوع ازدواج نه تنها در ایران بلکه در غرب هم موفقیت آمیز نبوده است.

 

 

 

۸) افرادی با تفاوت شدید مذهبی و فرهنگی که در جامعه ما از اولویت ها و ریزفاکتورهای اصلی است.

 

 

 

۹) یک مورد احتیاط هم تک فرزند بودن است: ازدواج با تک فرزند به دلیل اینکه فرد در خانواده همواره محور توجه قرار گرفته نسبت به سایر افراد دیگر از ریسک بالایی برخوردار است.

 

 

 

● علایم هشدار

 

 

 

دانلیان همچنین یک سری عوامل هشداردهنده را در دوران آشنایی پیش از ازدواج برمی شمارد که دختران و پسران باید نسبت به این عوامل آگاه باشند؛ چراکه انکار آنها سبب ازدواج ناموفق می شود.

 

 

 

▪ علایم هشداردهنده در رابطه پیش از ازدواج

 

 

 

۱) رابطه ای که شما در آن بیشتر عشق می ورزید: در این رابطه شما از احساس طرف مقابل خود مطمئن نیستید اما به عاشق تر شدن خود ادامه می دهید.

 

 

 

۲) رابطه ای که در آن به همسر آینده خود به چشم یک الگو یا آموزگار نگاه می کنید: مثل آنکه دانشجویی عاشق استاد خود می شود. این گونه روابط مناسب ازدواج نیستند.

 

 

 

۳) رابطه ای که فقط به جذابیت ظاهری و اجتماعی طرف مقابل توجه شود؛ چرا که ما با ویژگی ظاهری و اجتماعی فرد مقابل مان ازدواج نمی کنیم بلکه ویژگی های اخلاقی وی است که مسیر ازدواج را برای ما متداوم می کند.

 

 

 

۴) رابطه ای که در آن یکی از دو طرف برای فرار از مشکلاتش تصمیم به ازدواج می گیرد که یا دلیل، مشکلات و فشار خانواده یا فراموشی رابطه گذشته یا به دلیل شباهت یا تضاد با فردی که در رابطه قبلی داشته اند، است.

 

 

 

۵) رابطه ای که در آن می خواهید طرف مقابل تان را نجات دهید، یعنی برای او دلسوزی و به او کمک می کنید.

 

 

 

متاسفانه یکی از مشکلاتی که جوانان در مرحله آشنایی پیش از ازدواج با آن مواجه هستند این است که از یکدیگر سوال نمی پرسند. دانلیان می گوید: «این سوال نپرسیدن ریشه در فرهنگ ملت مان دارد؛ چرا که در جامعه ما سوال کردن مترادف با دخالت کردن به حساب می آید. در دوران آشنایی بهترین نحوه رفتار و برخورد این است که آن گونه که خودمان هستیم را به هم نشان دهیم، باور و خواسته هایمان را بیان کنیم در واقع بیان آنچه برای ما مهم است، یک هنر است که متاسفانه افراد به دلیل عدم خودآگاهی نمی دانند چه خواسته ها و باورهایی را دارند و متاسفانه از بیان کردن آن هراس دارند.

منبع:siasatrooz.ir

shiva & hasan بازدید : 171 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

عوامل متعددی در ایجاد سردرد هم در مردان و هم در زنان دخیل است. از جمله این عوامل می‌توان به تاریخچه خانوادگی و سن اشاره کرد اما در زنان بین هورمون‌ها و سردردشان ارتباط واضحی وجود دارد.

 

 

 

آمار میگرن در میان زنان بیشتر از مردان است. از هر 100 زن 12 ساله و بالاتر، 18 نفر، حداقل یک بار سردرد میگرنی را تجربه کرده‌اند. این آمار در میان جمعیت مردان 6 تا 7 درصد است. اما تفاوت چیست؟ پاسخ اصلی، هورمون‌هاست...

 

 

 

سردرد معمولا در زنان حول و حوش دوران قاعدگی شروع می‌شود و در دوران باروری آنها را درگیر می‌کند. قرص‌های ضدبارداری و هورمون‌‌درمانی هم سردرد را تشدید می‌کند. در دوران بارداری، سردرد غالبا کمتر آزاردهنده است. یک توضیح ساده! هورمون استروژن و پروژسترون که نقش اصلی را در تنظیم قاعدگی و بارداری دارند، ممکن است دلیل سردرد باشند و این مساله به علت برخی موادشیمیایی موجود در مغز است. سطح بالای استروژن ممکن است سردرد را بهبود ببخشد در حالی که سطح پایین استروژن می‌تواند سبب تشدید سردرد شود. نوسانات سطح هورمون‌ها روی الگوی سردرد تاثیرگذار است. پزشک می‌تواند در پیشگیری یا درمان سردرد به شما کمک کند.

 

 

 

در دوران قاعدگی

 

 

افت هورمون استروژن قبل از شروع قاعدگی در ایجاد سردرد و افزایش حساسیت شما به درد نقش مهمی دارد. سردرد علامت شایع نشانگان پیش از قاعدگی است و 60 درصد از زنان مبتلا به میگرن قبل یا در دوران قاعدگی سردرد را تجربه می‌کنند. تسکین‌دهنده‌های بدون نسخه می‌تواند سردرد ناشی از دوران قاعدگی را تسکین دهد. شیوه زندگی هم همین‌طور. خوردن غذاهای سالم، ورزش منظم و کنترل میزان استرس و انجام ورزش‌های آرامش‌بخش و خواب کافی نیز در تسکین این سردردها نقش مهمی دارند. در صورتی که شما به عنوان یک خانم مبتلا به سردرد دوران قاعدگی می‌شوید، از داروهای ضدالتهاب غیراستروییدی با توصیه پزشک استفاده کنید. گاهی در شروع سردرد این داروها بسیار موثر خواهد بود.

 

 

 

گاهی هم پزشک داروهای قوی‌تری را برای شما تجویز می‌کند. اگر چرخه قاعدگی‌تان منظم است بهتر است داروهای پیشگیری از سردرد را چند روز قبل از شروع قاعدگی و در اولین روزهای شروع قاعدگی مصرف کنید. در صورتی که در دوران قاعدگی دچار میگرن شدید، یا قاعدگی شما نامنظم است بهتر است با نظر پزشک خود هر روز از داروهای پیشگیری از سردرد مصرف کنید.

 

 

 

اگر قرص‌های ضدبارداری مصرف می‌کنید...

 

 

برخی زنان سردرد را بلافاصله بعد از شروع اولین بار قرص‌های ضدبارداری یا سایر روش‌های هورمونی ضدبارداری تجربه می‌کنند. در برخی دیگر، تغییرات هورمونی ناشی از این قرص‌ها یا هورمون‌های ضدبارداری باعث تغییراتی در الگوی سردرد می‌شود. گاهی آن را بهتر می‌کند و گاهی آن را تشدید می‌کند. اگر مصرف داروهای ضدبارداری سبب تشدید یا بدتر شدن سردرد شما شد، حتما با پزشک خود مشورت کنید.

 

 

 

دوران بارداری

 

 

اوایل بارداری سطح استروژن به سرعت افزایش می‌یابد و همچنان در دوران بارداری بالا باقی می‌ماند. میگرن غالبا در این دوران بهتر شده یا حتی از بین می رود. گاهی هم سردردهای تنشی به کلی ناپدید می‌شوند. بعد از زایمان، کاهش سطح استروژن ممکن است سبب تشدید سردرد شود. اگر در دوران بارداری سردرد داشتید حتما از پزشکتان در مورد نحوه درمان آن سوال کنید. داروهای سردرد ممکن است در این دوران غیرمجاز باشد یا روی جنین در حال رشد و تکامل تاثیر بگذارد. مخصوصا اگر در دوران لقاح مصرف شوند. اگر سردرد شما در دوران بارداری بهتر شد، ممکن است همین بهبودی و تسکین در دوران شیردهی هم وجود داشته باشد. ترشح هورمون شیردهی سطح استروژن را پایدار و سایر هورمون‌ها را هم بالا نگه میدارد و این مساله به کاهش حساسیت به درد کمک می‌کند. اگر چه ممکن است در مورد داروهای سردرد هنگام شیردهی نگران باشید اما نسبت به دوران بارداری داروهای زیادتری را می‌توانید در این دوران برای تسکین سردردتان استفاده کنید.

 

 

 

دوران یائسگی

 

 

یائسگی زمان دیگری برای تغییر الگوی سردرد زنان است. در بسیاری از زنان، میگرن هنگامی که دوره قاعدگی قطع می‌شود، بهتر می‌شود. اما سردرد تنشی اغلب بدتر می‌شود. هورمون‌‌درمانی می‌تواند روی سردرد تاثیر داشته باشد. هورمون‌درمانی یائسگی سردرد را در برخی زنان بدتر میکند و در برخی دیگر موجب تسکین و بهتر شدن سردرد می‌شود.

 

 

 

اما اگر سردرد بعد از یائسگی همچنان باقی ماند، شما می‌توانید به مصرف همان داروها ادامه داده و نحوه زندگی خود را به شیوه بهتری تغییر دهید. اگر برای کنترل علایم و نشانه‌های یائسگی از استروژن استفاده می‌‌کنید، پزشک ممکن است برایتان چسب‌های پوستی استروژن هم تجویز کند. این چسب‌ها به طور مداوم و آهسته استروژن را درون خونتان آزاد کرده و به این ترتیب احتمال تشدید سردرد در شما کاهش می‌یابد.

 

 

 

شما فرد واحدی هستید!

 

 

برخی زنان نسبت به سایر زنان به اثرات هورمون‌ها حساس‌تر هستند. اگر سردرد در انجام کارهای روزمره شما خللی وارد کرد، حتما از پزشک تان کمک بگیرید. چرا که درمان‌های زیادی برای سردرد وجود دارد.

 
 

منبع : salamat.ir

shiva & hasan بازدید : 374 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

شیوه ها و طرق مختلف باز شدن باب آشنایی

 

رو در رو شدن دو نفر و باز شدن باب آشنايي به شيوه‌ها و طرق مختلف به انجام مي‌رسد مهم‌ترين اين شيوه‌ها را مي‌توان در شش حوزه خلاصه نمود.

 

 

رو در رو شدن دو نفر و باز شدن باب آشنايي به شيوه‌ها و طرق مختلف به انجام مي‌رسد مهم‌ترين اين شيوه‌ها را مي‌توان در شش حوزه خلاصه نمود.

 

 

 

محيط زندگي:

 

 

محيط زندگي شامل همسايگي، محيط تحصيل و محيط كار است. در اين سه محيط اصلي، باب بسياري از آشنايي‌ها گشوده مي‌شود. محيط زندگي بهترين محيط براي آشنايي است. چرا كه هم فرد را در يك محيط طبيعي مي‌بينيم و كنش‌ها و واكنش‌هاي او را از نزديك درك مي‌كنيم و هم از اين جهت كه منابع اطلاعاتي متكثري وجود دارد و اطلاعات فقط از خود فرد اخذ نمي‌شود بلكه افراد زيادي هستند كه مي‌توانند در مورد او به ما اطلاعات بدهند.

 

 

 

ميهماني‌ها و مراسم:

 

 

بسياري از افراد در ميهماني‌ها و مراسم اجتماعي مختلف باهم آشنا مي‌شوند. جمع شدن انسان‌ها در كنار يكديگر فرصت تعامل را افزايش مي‌دهد. در هر مراسمي چه شادي و چه عزا، ممكن است افراد براي ازدواج باهم آشنا شوند فقط در يك مراسم، نبايد آشنايي رخ ندهد و آن مراسم وفات يكي از عزيزان درجه اول فرد است. گاهي اتفاق مي‌افتد كه پس از مرگ يكي از نزديكان درجه اول براي تسلي خاطر باز مانده، مثلاً در مراسم چهلم، سايرين به فكر انتخاب همسر براي او مي‌افتند. معمولاً ازدواج‌هايي كه پس از يك فقدان جدي روي مي‌دهد با درصد طلاق بالاتري همراه هستند. توصيه مي‌شود پس از مرگ يكي از عزيزان يا پس از طلاق و يا پس از ناكامي در عشق بين 6 ماه تا يكسال وارد رابطه جديدي نشويد تا اثرات فقدان ناشي از مرگ يا طلاق و يا عشق ناكام بر طرف شود. معمولاً در اين شرايط توصيه به «روزة ارتباطي» مي‌شود. اين توصيه قديمي ايراني كه تا سر سال متوفي صبر كنيد و ازدواج نكنيد به واقع بهترين توصيه است. البته نه براي هر مرگي بلكه براي مرگ عزيزان درجه اول يا افرادي كه براي ما همان حالت را داشته باشند.

 

 

 

معرفي:

 

 

يكي از شيوه‌هاي سنتي آشنايي معرفي است. ايرانيان از آنجا كه بر سنت ازدواج تأكيد دارند معرفي براي ازدواج را نيكو مي‌شمارند. در معرفي، بسياري از افراد به معرفي كننده توجه مي‌كنند و هرچه معرفي كننده فرد عاقل‌تر و داناتري باشد اطمينان بيشتري نسبت به آن ازدواج احساس مي‌كنند اما بايد توجه داشت كه معرفي كننده نمي‌تواند بيان‌گر موفقيت ازدواج باشد و بهتر است كه در امر ازدواج، جداي از فرد معرفي كننده، به بررسي و كسب اطلاعات لازم بپردازيم. بهترين كار اين است كه فارغ از فرد معرفي كننده به خود فرد بپردازيم تا در هر صورت؛ چه ازدواج موفق باشد يا ناموفق؛ مسئوليت آن را خودمان بر عهده بگيريم و به فرد معرفي كننده نسبت ندهيم. اما اتفاق جديدي كه در جامعه فعلي افتاده است معرفي از طرف گروه همسالان است. به ياد داشته باشيم كه گروه همسالان به دليل تجربه اندك، معرفي كنندگان مناسبي براي ازدواج نيستند و معمولاً معرفي آنها آغشته به انگيزه‌ها و هيجانات شخصي است و معرفي آنها ما را درگير انگيزه‌ها و هيجانات شخصي آنها مي‌كند. آنها معمولاً وقتي خودشان نمي‌خواهند با كسي ازدواج كنند اما به هردليلي دلشان براي او مي‌سوزد، او را به ساير دوستان معرفي مي‌كنند و معمولاً باعث مي‌شوند كه روابط دوستانه به دليل اين نوع معرفي‌ها دچار اختلال شود.

 

 

 

محيط مجازي:

 

 

در سال‌هاي اخير اينترنت يكي از شيوه‌هاي آشنايي به ويژه در ميان جوانان شده است. محيط مجازي ويژگي‌هاي آشنايي از راه دور را دارد. آشنايي از راه دور آشنايي كاملي نيست براي رفع مشكلات آشنايي در محيط مجازي مهم‌ترين كاري كه مي‌توان انجام داد آشنايي رو در رو و چهره به چهره است. افرادي كه از طريق اينترنت باهم آشنا مي‌شوند لازم است به سرعت با يكديگر رو به رو شوند تا يكديگر را ببينند و با واقعيت هم از نزديك آشنا شوند. ارتباط اينترنتي كه ماه‌ها به طول انجامد بدون هيچ آشنايي واقعي، مي‌تواند ما را درگير توهمات و واقعيات ساختگي كند. توجه داشته باشيد كه آشنايي اينترنتي فقط يكي يا دو تا از حواس ما را درگير مي‌كند و ما اطلاعات غيركلامي فرد را نداريم.

 

 

 

مراكز همسريابي:

 

 

اين‌گونه مراكز در ايران بسيار اندك هستند. بسيار مناسب است كه اين‌گونه مراكز به صورت تخصصي در ايران راه‌اندازي شود. چرا كه به دليل پيچيدگي‌هاي اجتماعي و فرآيند مدرن شدن جامعه، كاركردهاي سنتي نياز به مدرن شدن دارند. مراكز همسريابي يك نياز واقعي براي افرادي است كه داراي شرايط خاص هستند. اگر فردي شرايط خاصي داشته باشد مثلاً معلول باشد يا سوختگي داشته باشد يا شرايط ژنتيكي ويژه‌اي داشته باشد طبيعتاً با هركسي نمي‌تواند ازدواج كند. يافتن فردي با شرايط ويژه براي همة خانواده‌ها و افراد مشكل است. اما چنين مراكزي مي‌توانند افرادي را كه داراي شرايط خاصي هستند، حالا چه به جهت جسمي يا به لحاظ سني يا به هر لحاظ ديگري، به هم معرفي نمايند.

 

 

 

آشنايي اتفاقي :

 

 

گاهي افراد به شيوه‌اي باهم آشنا مي‌شوند كه اتفاقي است. گذر از يك خيابان يا عبور از يك محل و... باعث آشنايي مي‌شود. در اين شيوه ما نياز داريم كه اطلاعات بيشتري را كسب كنيم. برخي از شيوه‌ها مانند محيط زندگي اطلاعات زيادي را به ما مي‌دهد اما در آشنايي اتفاقي مثلاً دو نفر كه در كوه باهم آشنا شده‌اند، اطلاعات بسيار اندك‌ است. نمي‌توانيم حكم كنيم كه هرگاه دو نفر به شيوه اتفاقي باهم آشنا شدند ازدواج نامناسبي صورت خواهد گرفت بلكه ميزان آشنايي ملاك است. افرادي كه با اين شيوه باهم آشنا مي‌شوند لازم است كه اطلاعات بيشتري را كسب كنند و بيشتر باهم آشنا شوند و منابع اطلاعاتي متكثرتري را بدست آورند. مسأله مهم در آشنايي اتفاقي اين است كه قبل از بدست آوردن اطلاعات لازم، افراد درگير روابط عاطفي مي‌شوند و زماني كه اطلاعات بدست مي‌آورند ديگر توان جدا شدن از يكديگر را ندارند؛ حتي اگر پدر يكي قاتل يا دزد هم باشد به دليل درگير شدن عاطفي، سعي مي‌كنند شرايط را بپذيرند. لذا در اين نوع آشنايي توصيه مي‌شود قبل از گسترش روابط عاطفي سعي كنيد اطلاعات مربوط به خانواده و شرايط زندگي و ساير اطلاعات را بدست آوريد.

 
 
 
 

تهیه شده توسط :  مر کز خدمات رواشناسی سیاووشان

shiva & hasan بازدید : 243 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

دختران جوان هنگام ازدواج ممکن است تحت تاثیر احساسات عاشقانه و بدون توجه به موضوعات جدی که  پس از ازدواج با آن روبرو می‌شوند، تن به ازدواجی دهند که بعدها باعث پشیمانی‌شان شود. در این مطلب مواردی از شایع‌ترین اشتباه‌های دختران هنگام ازدواج را می‌خوانید.

 

 

همیشه زندگی خوشی خواهیم داشت

 

 

 

زنان از همان روز اول زندگی، آرمان‌های عاشقانه دارند. کتاب‌ها و فیلم‌هایی که هدفشان جلب‌توجه دختران است، تصور عروسی مجلل و مرد کامل را در ذهن آنها ایجاد می‌‌کند. بنابراین تعجب‌آور نیست كه زنان پیش از ازدواج بیشتر به عشق و عروسی توجه دارند تا 50 سالی که پس از آن باید با همسرانشان بگذرانند! حقیقیت این است که ازدواج، کار مشکلی است. یک دیدگاه واقع‌گرایانه‌ این است که ازدواج شامل حدود 20 درصد خوشی و شادی، 30 درصد رضایت و 50 درصد کار سخت است. ازدواج با نگرشی واقع‌گرایانه از بروز بسیاری ناامیدی‌ها جلوگیری می‌کند.

 


 

می‌توانم همسر آینده‌ام را تغییر دهم

 

 

 

زنان تمایل دارند خصوصیات ناخوشایند فرد مورد علاقه‌شان را نادیده بگیرند و خودشان را قانع کنند که در آینده می‌توانند آنها را تغییر دهند اما حقیقت این است كه چنین آرزویی معمولا برآورده نمی‌شود و نمی‌توان به زور کسی را تغییر داد. تازه اگر زن با فشار بتواند مرد را به تغییری وادارد، ممکن است روابط آسیب ببیند. در این موارد یا باید تفاوت‌های‌تان را با همسر آینده‌تان بپذیرید و از آنها لذت ببرید یا باید محیطی ایجاد کنید که همسرتان تشویق شود به خاطر شما خودش تغییر مورد نظر را بپذیرد.

 

 

 

مشکلی به نام حفظ هویت

 

 

 

مشکل رایج دیگر یک زن جوان پیش از ازدواج، عواطف شدیدی است که در دوران نامزدی پیش از آنکه درک روشنی از هویت خود داشته باشد، او را در برمی‌گیرد. برخی از دختران جوان و کم تجربه در این دوره بدون اینکه درک واضحی از هویت خود داشته باشند به نحوی آشکار با نامزدشان همانندسازی می‌کنند بنابراین توجه و دفاع از خود و نیازهای‌شان برایشان مشکل می‌شود. زنی که حسی قوی از هویت خودش داشته باشد،  همسر متعادل‌تر و موفق‌تری خواهد بود.

 

 

 

رهاکردن دوستان و علایق قبلی

 

 

 

عشقی که زنان را در دوره ازدواج فرامی‌گیرد، ممکن است باعث شود دوستان، خانواده، سرگرمی‌ها و ورزش‌های مورد علاقه‌شان را کنار بگذارند. این کار اشتباهی اساسی است، به این علت که زنان به شبکه‌های حمایتی در سراسر زندگی‌شان نیاز دارند و فقط همسرشان نمی‌تواند همه مشکلات آنها را حل کند. داشتن چنین تقاضایی از همسر بیش از حد توان آنهاست. مهم است که در این مورد در زندگی‌تان تعادل را حفظ کنید.

 

 

 

صحبت‌نکردن درباره موضوعات جدی

 

 

 

لازم است با همسر آینده درباره نظرات خود در مورد مسایلی که ممکن است باعث اختلاف در زندگی مشترک شود، صحبت کنید. درباره تعداد بچه‌هایی که می‌خواهید داشته باشید، در مورد اینکه برای بزرگ‌کردن آنها حاضرید کارتان را رها کنید و در خانه بمانید یا نه، درباره اولویت‌های‌ زندگی، نحوه هزینه‌کردن درآمدها در زندگی، آرزوها و اهداف، اینکه 20 سال بعد می‌‌خواهید در چه موقعیتی قرار داشته باشید، سبک‌های تربیت بچه‌ها، سهیم شدن در مسوولیت‌ها و... از قبل باید دانست آیا عقاید همسران شبیه هم هست یا نه. به توافق رسیدن درباره این موضوعات می‌تواند تعیین‌کننده ازدواجی شادمان یا پر از مشاجره در آینده باشد.

 

برگرفته از سلامت

shiva & hasan بازدید : 187 جمعه 20 دی 1392 نظرات (1)

خواستگاری و چالش های پیش رو

 

از آنجا كه در جامعه سنتي، خانواده‌ها يكديگر را مي‌شناختند،آشنايي چندان معنا نداشت.اما در جامعه كنوني كه اكثر افراد يكديگر را نمي‌شناسند به نظر مي‌رسد كه آشنايي يك نياز جدي باشد.

 

 

آشنايي به عبارتي همان خواستگاري است. از آنجا كه در جامعه سنتي، خانواده‌ها يكديگر را مي‌شناختند و اكثر مردم به نوعي باهم آشنا بودند، آشنايي چندان معنا نداشت. اقتضاي آن زمان‌ها اين بود كه از بين آشنايان به خواستگاري يك نفر بروند. اما در جامعه كنوني كه اكثر افراد يكديگر را نمي‌شناسند و تحرك اجتماعي افزايش پيدا كرده است، به نظر مي‌رسد كه آشنايي يك نياز جدي باشد. از قديم ما ايرانيان معتقد بوده‌ايم كه ازدواج بهتر است با يك فرد «ديده و شناخته» انجام گيرد. بسياري از ما ايرانيان در اين سال‌ها به ازدواج خويشاوندي روي آورده‌ايم چرا كه ازدواج با خويشاوند، ازدواج با يك فرد ديده و شناخته است. اما واقعاً ما تا چه زماني مي‌توانيم براي ازدواج ديده و شناخته به ازدواج خويشاوندي روي آوريم. ازدواج خويشاوندي شرايط ژنتيكي دشواري را براي نسل آينده فراهم مي‌سازد و مشكلات ژنتيكي را به ارمغان خواهد آورد. پس به نظر مي‌رسد كه براي ديده شدن و شناخته شدن و انجام ازدواج ديده و شناخته بايد به دنبال راههاي ديگري باشيم. نياز جامعه امروز ما ديده شدن و شناخته شدن است.

 

 

خواستگاري، درخواست ازدواج از يك فرد آشناست اما اگر آشنا نبوديم اگر غريبه بوديم چه بايد بكنيم؟! آشنايي نياز جامعه شهري ماست كه مردم اكثراً يكديگر را نمي‌شناسند. اكثراً غريبه‌اند، آشنايي به طور طبيعي در سال‌هاي گذشته در بين مردم شهرها و روستاها پيش مي‌آمد. آدم‌ها يكديگر را يا به طور مستقيم يا به طور غير مستقيم مي‌شناختند، از يكديگر دور نبودند و اكثر افراد، ديده مي‌شدند. اما امروزه در پهنه‌ي شهرهاي چند ميليون نفري چه كسي، چه كسي را مي‌شناسد؟! خانواده‌هاي پر ارتباط كاهش يافته‌اند؛ سازمان‌ها؛ شركت‌ها و ادارات؛ قبايل جديدي هستند كه با يك نفر از خانواده در ارتباطند و با ساير افراد خانواده كاري ندارند، روابط خانوادگي بين كاركنان سازمان يافته نيست و بنابراين فقط اين كاركنان هستند كه يكديگر را مي‌شناسند نه خانواده‌هاي آنها و طيف وسيع‌تري از اجتماع.

 

روابط انساني در شرايط ويژه‌اي به سر مي‌برد. اگر يك نفر درونگرا باشد و عزلت گزين در بين انبوده جمعيت ديده نخواهد شد. آنچه امروز مانع ديده شدن و شناخته شدن است انبوه جمعيت است و سست شدن روابط سنتي انسان‌ها از قبيل خويشاوندي و پا نگرفتن روابط مدرن و جديد؛ انسان‌ها در يك جامعه‌ي بدون ساختار به حال خود رها شده‌اند. پارك‌ها فضاي آشنايي و شناخت شده است و ملاك آشنايي در پارك و خيابان هرچه باشد به نظر عميق و اصيل نمي‌آيد. خانواده به عقب رانده شده و روابط انسان‌ها بدون شكل و خياباني شده است، بدون عمق و بدون ريشه و بدون تاريخچه؛ انسان‌ها با يكديگر آشنا نيستند.

 

 

انسان‌ها غريبه‌هايي هستند كه بدون عمق باهم آشنا مي‌شوند. يك آشنايي سطحي يك آشنايي بي‌مايه، يك آشنايي نسنجيده و بي‌قيد؛ ازدواجي كه از اين گونه آشنايي برخيزد مي‌تواند ازدواجي سطحي و بي‌قيد و غيرمسئولانه باشد. ريشه‌ها سست شده است و مردمان بي‌ريشگي را دوست دارند. ارتباط با خواهر و برادر و خويشاوند سست شده و درختان تنومند اصيل به يك گياه يك ساله فروخته مي‌شوند.

 

موضوعات جنسي و لذت آني محور شده است و ازدواج به عنوان سرآغاز يك نسل و يك تبار و يك ماندگاري هزاران ساله به فراموشي سپرده شده است. تمتع جنسي و لذت آني اعتقاد اكثريت مردمان بي‌اعتقاد شده است. بزرگترين لذت‌ها را در سريع‌ترين لذت‌ها مي‌يابيم، صبوري را فراموش كرده‌ايم و سرعت را پذيرفته‌ايم، غذاهاي سريع به جاي خوراكي‌هايي نشسته است كه مهمترين لذت آنها در طول زمان تهيه و فرآوري آنها بود. ازدواج بيشتر به سمت موقت بودن جاري است تا به سمت دائمي بودن.

 

درختچه‌هاي چند ماهه‌ي ارتباط جنسي بر درختان تنومند يك نسل كه در هزاره‌ها جاري است ارجحيت يافته‌اند. همه چيز سرعت گرفته است؛ همه چيز تند شده است و همه چيز به تندي و سرعت بايد به لذت منتهي شود. انسان وقار خود را از دست داده است و بازگشت به اجداد حيواني را تجربه مي‌كند.

 

 

در اين شرايط چه بايد كرد؟

 

 

آشنايي در اين شرايط نياز انساني ما قبل از خواستگاري شده است اما از آنجا كه حرص آدميان به موضوعات جنسي افزايش يافته است، اين نياز اساسي به ديده‌ي منفي نگريسته مي‌شود. اگر پسري بخواهد با دختري آشنا شود تا بعد از آشنايي براي خواستگاري از او تصميم‌گيري كند، اين آشنايي را به چشم يك ارتباط بي‌جا و بي‌قاعده و اصول مي‌نگريم كه در آن پسر قصد سوء استفاده جنسي دارد؛ البته در بسياري از اينگونه روابط اين قصد وجود دارد اما اين بدين معني نيست كه آشنايي يعني قصد سوء استفاده؛ آشنايي قرار ملاقات (Date) نيست، آشنايي، دوستي دختر با پسر يا پسر با دختر نيست، اكثر خانواده‌هاي شهري آشنايي را به رسميت نمي‌شناسند آنها خواستگاري را جدي مي‌گيرند. و دختر و پسر آنها تعارض را تجربه مي‌كند و در برابر اين ضرورت خاموش تنهايي را احساس مي‌كند. پدر و مادر او را تنها مي‌گذارند، آنها نمي‌دانند كه اين تنهايي مي‌تواند براي او بسيار پر هزينه باشد و جوانان پنهان كاري مي‌كنند فاصله نسلي به شدت خود را به نمايش مي‌گذارد و اين دو نسل يكديگر را نمي‌شناسند و از يكديگر پرهيز مي‌كنند.

 

تجارب نسل قديمي‌تر به هيچ گرفته مي‌شود و احساس و نياز نسل فعلي به تمسخر گرفته مي‌شود. و چنين است كه اين دو نسل بسيار با يكديگر مبارزه مي‌كنند، بسيار مي‌جنگند. خانواده‌ها عقب‌نشيني مي‌كنند تا موعد تصميم‌گيري، آن وقت است كه ساز مخالفت مي‌زنند و نسل فعلي را به چالشي جدي فرا مي‌خوانند. و همه رشته‌هاي آنها را پنبه مي‌كنند. افزايش جدايي‌هاي قبل از ازدواج و افزايش طلاق مي‌تواند ما شما از هدي اين دو نسل از يكديگر باشد.

 

 

 

مراحل ازدواج

 

 

دو نوع نگاه و رويكرد نسبت به ازدواج وجود دارد يكي نگاه فرايندي يا نگاه چند مرحله‌اي و ديگري نگاه تك مرحله‌اي كه البته هركدام از اين دو رويكرد عواقب و نتايج خاص خود را در ازدواج دارند.

 

 

رويكرد تك مرحله‌اي؛ ازدواج را يك تصميم مي‌داند كه وقتي اين تصميم گرفته شد، امكان بسيار اندكي براي تغيير آن وجود دارد. ما بسيار شنيده‌ايم كه كه گفته مي‌شود: «دو جلسه يكديگر را ديده‌ايم و من بايد تا آخر هفته پاسخ بدهم»، اين نوع گفتگو بيانگر رويكرد تك مرحله‌اي به ازدواج است. ازدواج يك تصميم است كه پس از آن، امكان بازگشت يا تغيير نظر بسيار اندك است. در اين گونه ازدواج مراسم «بله بران و مهربران» مهمترين مرحله است و مابقي مراحل فقط يك تشريفات است كه بايد طي شود. تصميم در مراسم بله بران يا مهربران گرفته مي‌شود و در مراحل بعدي همه درصدد به انجام رساندن آن تصميم هستند كه امكان تغيير و بازنگري در آن بسيار كم است.

 

 

رويكرد چند مرحله‌اي يا رويكرد فرايندي، نگاه ديگري به ازدواج است. در اين رويكرد، ازدواج پس از چند گام به انجام مي‌رسد و در هر گام «تصميم» ازدواج مورد بررسي مجدد قرار مي‌گيرد و در صورتي كه در هركدام از اين مراحل، فرد تصميم به جدايي بگيرد، امكان آن وجود دارد. در نگاه چند مرحله‌اي تصميم به ازدواج يك شبه گرفته نمي‌شود، اين تصميم در طول يك فرايند و با سپري شدن زمان اتخاذ مي‌شود. ازدواج فرايندي يا ازدواج چند مرحله‌اي حداقل از سه مرحله تشكيل شده است. مراحل «آشنايي»، «نامزدي» و «عقد» سه مرحله يا سه گام اصلي ازدواج فرايندي هستند.

 

ممكن است برخي بر اين تصور باشند كه ازدواج فرايندي يك جور ازدواج مدرن است و ازدواج تك مرحله‌اي ازدواج سنتي است اما به نظر مي‌رسد كه هم افراد سنتي و هم افراد متجدد اكثراً درگير ازدواج تك مرحله‌اي هستند و افراد بسيار اندكي هستند كه نگاه فرايندي به ازدواج داشته باشند. اگر ازدواج را شامل سه مرحله اصلي آشنايي، نامزدي و عقد بدانيم، افراد سنتي معمولاً اهميت بيشتري به دوران عقد مي‌دهند. خانواده‌هاي سنتي معمولاً مرحله آشنايي و نامزدي را در يك زمان بسيار كوتاه پشت سر مي‌گذارند تا خطبه عقد خوانده شود و از آنجا به بعد با خيال راحت به دختر و پسر فرصت و مجال مي‌دهند تا باهم آشنا شوند و نامزدي را تجربه كنند و عقد هم كه هستند.

 

به عبارت ديگر براي افراد سنتي دوران عقد از اهميت ويژه‌اي برخوردار است و دو مرحله آشنايي و نامزدي بسيار فشرده و مختصر مي‌شود و قصد بر آن است كه به سرعت از اين دو مرحله عبور شود چرا كه خانواده‌هاي سنتي بيشتر بر اين اعتقاد هستند كه مرحله آشنايي يا مرحله نامزدي به گونه‌اي ممكن است منجر به سوء استفاده و مسايل ديگري شود كه آنها با كاهش زمان سعي در پيشگيري از آنها دارند.

 

 

اما متجددين بيشتر بر اين عقيده‌اند كه دوران آشنايي مهم‌تر است و به آن اهميت ويژه‌اي مي‌دهند. معمولاً در اين گونه خانواده‌ها دوران آشنايي را طولاني مي‌كنند در آشنايي طولاني مدت نامزدي مدت نامزدي و عقد هم اگر به طور غيررسمي هم اتفاق افتاد از نظر آنها قابل پذيرش است. اما قرار دادن نامزدي و عقد در دوران آشنايي همانند قراردادن آشنايي و نامزدي در دوران عقد است و هيچ تفاوتي ندارد. هرگونه خلاصه‌سازي و مختصرسازي اين مراحل منجر به تك مرحله‌اي شدن ازدواج مي‌شود. همان‌طور كه ملاحظه مي‌كنيد هر دو گروه داراي نگاه تك مرحله‌اي به ازدواج هستند حالا يك گروه دوران عقد را برجسته مي‌كند و ديگري دوران آشنايي را.

 

 

جالب اينجاست كه مراسم و سنن ما ايرانيان مبتني بر نگاه چند مرحله‌اي و فرايندي به ازدواج است اما رفتار و عرف اجتماعي ما اكثراً مبتني بر رويكرد تك مرحله‌اي به ازدواج است. مراسم مربوط به خواستگاري، نامزدي و عقد نشان از وجود مراسم و سنن فرايندي است اما فشرده سازي و تأكيد بر يكي از اين مراحل و حذف يك يا دو مرحله، نشان از رفتار و نگاه تك مرحله‌اي متجددين و سنتي‌هاي ما ايرانيان دارد.

 
 
 

تهیه شده توسط :  مر کز خدمات رواشناسی سیاووشان

shiva & hasan بازدید : 161 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)

تغييرات در قانون ازدواج، نگرشي آزادانه‌تر به موضوعات جنسي، دسترسي آسان به راه‌هاي جلوگيري  از بارداري، رشد قدرت مالي و سياسي زنان، باعث شده است كه انتظارات و الزامات ازدواج بسيار فراتر رود.

 

 

تغييرات فرهنگي چشمگيري كه در نيمه دوم قرن گذشته به وقوع پيوست، تاثير عظيمي بر ازدواج و انتظارات و تجربيات آنها كه ازدواج كرده‌اند، گذاشته است. خانواده‌درمانگر معروف گورمن، اعتقاد دارد تغييرات در قانون ازدواج، نگرشي آزادانه‌تر به موضوعات جنسي، دسترسي آسان به راه‌هاي جلوگيري از بارداري، رشد قدرت مالي و سياسي زنان، همه و همه باعث شده است كه انتظارات و الزامات ازدواج، تنها داشتن وضعيت مالي مناسب و اطمينان از توليدمثل نباشد و بسيار فراتر از آن رود.

 

 

معيارهاي هر كشور

 

 

در هر كشور ازدواج بر اساس فرهنگ و سنت‌هاي آن جامعه صورت مي‌گيرد. افراد يكديگر را براساس وجوهي كه به نظر خودشان مهم است، ‌مانند زمينه‌هاي مذهبي، هوشي، مالي، موقعيت اجتماعي، ‌خانوادگي، تحصيلي و فردي به عنوان زوج خودشان انتخاب مي‌كنند. موضوعي كه قابل بررسي است، اين است كه چرا و چگونه برخي از زوج‌ها در حل كردن ساده‌ترين مسائل زندگي با دشواري و سردرگمي مواجه هستند؟ عناصر اصلي يك انتخاب خوب در ازدواج چه مي‌توانند باشند.

 

 

جهت يافتن پاسخ اين سوال‌ها و سوال‌هاي مشابه، تحقيقات بسيار گوناگون و فراواني صورت گرفت كه ازدواج تعريف شد و كاركردهايي كه ازدواج دارد، مشخص‌تر شد. خانواده درمانگران و زوج درمانگران مختلف با گرايش‌هاي نظري متفاوت منشأ مشكلات و شيوه‌هاي حل كردن آنها را تعريف كرده و پژوهش‌هاي ميداني متفاوتي جهت مشخص كردن ميزان اثربخشي آنها انجام دادند.

 

 

 

پيش‌آگهي‌هاي مثبت و منفي

 

 

پيروي همين تحقيقات، متخصصان عوامل منفي و مثبت در ازدواج را تعيين كرده و نام بردند. عوامل منفي به عنوان پيش‌آگهي منفي و وجود عوامل مثبت به عنوان پيش‌آگهي مثبت در ازدواج در نظر گرفته مي‌شوند. برخي از عوامل منفي، وابستگي مالي و عاطفي زياد به والدين،‌تفاوت سني زياد، تفاوت در فرهنگ و خرده‌فرهنگ، وجود مشكلات در خانواده اصلي با والدين يا برادر و خواهرها، اعتياد و مشكلات شخصيتي؛ عوامل مثبت: تشابه در وضعيت تحصيلي، اقتصادي - اجتماعي، علايق، هوش و شخصيت هستند.

 

 

هنري بيكس همين مفهوم را به نوع ديگر ابراز بيان كرده. او اعتقاد داشت دو نفر كه ازدواج مي‌كنند، در سه «زير سيستم» با يكديگر درگير مي‌شوند و «مكمل بودن» افراد در آنهاست كه اهميت دارد. «زيرسيستم عمومي» كه نژاد و قوميت، طبقه اجتماعي، ارزش‌هاي فرهنگي و زمينه‌هاي مذهبي در آن قرار دارند. «زيرسيستم من مركزي» كه ارزش‌ها و اهداف شخصي فرد را دربر مي‌گيرند و زيرسيستم سوم كه بيانگر «تناسب ناهشيار» بين زوج است. او اعتقاد داشت مكمل بودن در دو زيرسيستم مي‌تواند پيش‌آگهي خوبي براي ازدواج باشد و روابط را از ثبات نسبي برخوردار كند و منجر به رضايت‌مندي در رابطه شود. مثلا اگر زوجي ارزش‌هاي فرهنگي و طبقه اجتماعي (زير سيستم1) و در تصميمات شخصي (زير سيستم 2) با يكديگر هماهنگي و تناسب داشته باشند يعني مكمل باشند، مي‌توان گفت كه مي‌توانند زندگي زناشويي بهتري داشته باشند. او اعتقاد داشت با بررسي اين تناسب‌ها چه در جهت مشاوره ازدواج و چه در زوج‌درماني، مي‌توان مراجعه‌كنندگان را راهنمايي و كمك كرد.

 

 

بدين ترتيب برقراري يك رابطه خوب و صميمانه بستگي به اين دارد كه هر فرد چه خصوصياتي دارد و آن خصوصيات براي طرف مقابل چه ارزشي دارد. ارزش هر خصوصيتي بسته به اين است كه طرف مقابل از چه فرهنگ و طبقه اجتماعي آمده و ارزش‌ها و اهداف شخصي وي چگونه است. در ميان تحصيلات نيز از آن دسته خصوصياتي است كه تاثيرگذاري آن در وهله اول بستگي به فرهنگ و طبقه اجتماعي كه زوجين در آن زندگي مي‌كنند، دارد. در برخي كشورها و فرهنگ‌ها هنوز براي زن‌ها و مردها تحصيل امري لازم شمرده نمي‌شود و در برخي، ارزش‌ اجتماعي محسوب مي‌شود يا در برخي طبقات اجتماعي و خانواده‌ها تحصيلات عالي امري بسيار مهم و در برخي بي‌اهميت است. در وهله دوم به اهداف و ارزش‌هاي هر فرد مربوط مي‌شود يعني اين مساله براي هر فرد چه اهميتي دارد.

 

 

معيارها در كشور ما

 

 

در ايران ميزان تحصيلات از عوامل مهم و تعيين‌كننده وجهه اجتماعي است. بيشتر تحقيقات نشان داده‌اند كه اگر مرد داراي تحصيلات عالي باشد و زن داراي تحصيلات متوسطه يا هر دو داراي تحصيلات يكسان باشند، احتمال اينكه مشكل پيش آيد كمتر است ولي اگر زن داراي تحصيلات عالي باشد و تحصيلات مرد در سطح عادي يا كم باشد يا مرد داراي تحصيلات عالي باشد و تحصيلات زن كم يا وي بي‌سواد باشد احتمال اينكه مشكل پيش بيايد، بيشتر است. گاهي اين امر يعني كسب تحصيلات بالاتر يكي از زوج‌ها حين زندگي زناشويي اتفاق مي‌افتد و كم نيستند خانواده‌هايي كه به دليل همين اتفاق مثبت از هم مي‌پاشند؛ اصولا بهتر است سطح تحصيلات زوجين با يكديگر تفاوت زيادي نداشته باشد.

 

 

افرادي وجود دارند كه سطح و نوع تحصيل برايشان مساله‌اي بسيار مهم است و در صورت كوچك‌ترين احساس برتري نسبت به همسرشان از اين جهت، احساس برتر بودن پيدا مي‌كنند زيرا آنها افراد را براساس سطح و نوع تحصيلاتشان ارزش‌گذاري مي‌كنند. اينها اصولا افرادي هستند كه يا در هنجارها و ارزش‌هاي اجتماعي‌شان سطح تحصيلات امري بسيار مهم شمرده مي‌‌شود يا در ارزش‌ها و اهداف فردي خودشان اين‌گونه است، مثلا بعضي افراد بزرگ‌ترين هدف برايشان كسب تحصيلات عالي است، بعضي در دوستيابي داشتن تحصيلات بالا برايشان ارزش مهمي محسوب مي‌شود و بعضي با تحصيلات بالا سعي مي‌كنند احساس‌هاي كهتري خودشان را بپوشانند.

 

 

در صورت وجود اختلاف سطح تحصيل، افراد قبل از ازدواج بايد از آگاهي اين تفاوت در به وجود آوردن اختلاف آگاه شوند تا با پيش‌زمينه بيشتري ازدواج كنند يا اگر ازدواج كرده‌اند، با آگاهي بيشتري اقدام به تحصيل يا ادامه تحصيل دهند.

 
 
 
 

تهیه شده توسط :  مر کز خدمات رواشناسی سیاووشان

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 211
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,349
  • بازدید ماه : 2,277
  • بازدید سال : 15,452
  • بازدید کلی : 170,892
  • کدهای اختصاصی