loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 82 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

هنرگفتگوی کوتاه برای ایجاد ارتباط موثر در اولین ملاقات

 

 
ارتباط با هنر گفتگو کردن آغاز می شود. انجام یک گفتگوی ساده کار سختی نیست اما اگر بخواهید به طریقی جالب شخصیت و شوخ طبعی خود را نشان دهید نیاز به مهارتی دارد که به نظر می رسد فقط از عهده بعضی ها برمی آید.
 
 

 

 

 

 

شخصیت

 

 

گپ های کوتاه نباید لزوماً پوچ و بیهوده باشند. گپ زدن راهی برای نشان دادن شخصیت و علایق شما به طریقی غیرمستقیم است. گفتگوهای کوتاه تا حد زیادی رفتار، نوع شخصیت و دیدگاه های شما را آشکار می کند.

 

 

 

با داشتن مهارت واقعی گفتگو می دانید چطور باید شخصیتتان را آنطور که می خواهید نشان دهید. این به معنای فریب دادن یا نشان دادن یک تصور دروغین از خودتان نیست، به این معنی است که خواهید دانست چطور باید قسمت هایی از خودتان که به فرد مقابل بی ارتباط است را جدا کرده و قسمتی از خودتان را نشان او دهید که درارتباط باشد.

 

 

 

افراد دوست داشتنی استعدادی طبیعی برای نشان دادن شخصیتشان به گونه ای دارند که دیگران بتوانند به خوبی با آن ارتباط برقرار کنند.

 

 

 
 
 
 

باید نشان دهید، بیان نکنید. هیچکس افراد خودستا و متظاهر را دوست ندارد. سعی کنید متواضع باشید و یادتان باشد نشان دادن ضعف هایتان خیلی بیشتر از خودستایی شما را به دیگران می شناساند.

 

 

 

به دنبال تشابه باشید. نیاز به توافق کامل نیست اما باید بین خودتان و فرد مقابل شباهت هایی پیدا کنید. شاید با دیدگاه سیاسی همکارتان مخالف باشید اما احتمال آن هست که فرزندانی هم سن داشته باشید.

 

 

نقاط آسیب پذیر خود را نشان دهید اما نه بیش از حد. نشان دادن چند مورد از ضعف هایتان البته توام با اعتماد باعث می شود دیگران بتوانند راحت تر با شما ارتباط برقرار کرده و اعتماد کنند. اما اگر به دنبال ترحم باشید و مدام از مشکلاتتان شکایت کنید، دیگران از شما دور خواهند شد.

 

 

 

 

 

تاثیر اول

 

 

لازم نیست برای ایجاد یک تاثیر اولیه عالی روی طرف مقابل خیلی خودتان را نگران کنید. نگرانی بیش از حد برای معرفی خودتان تاثیر منفی خواهد گذاشت. باید بدانید که روابط رشد می کنند و بااینکه ممکن است تاثیر اولیه اهمیت زیادی روی طرف مقابل داشته باشد اما کنترل آن قضاوت های اولیه کار بسیار دشوار است.

 

بهترین شروع ها معمولاً آنهایی است که طبیعی باشد. یک سلام ساده بسیار موثرتر از این است که تلاش کنید در چند دقیقه اول خود را بانمک و کاریزماتیک نشان دهید.

 
 

 


 

اگر می خواهید تاثیر اولیه خوبی بر جای بگذارید، نکات زیر می تواند کمکتان کند:

 

 

 

ظاهری آراسته داشته باشید. نباید طوری به نظر برسید که انگار شش ماه است گوشه خیابان خوابیده اید. خوب لباس بپوشید و به آرایش موها و صورت خود رسیدگی کنید.

 

 

 

معمولی شروع کنید. لازم نیست در 5 دقیقه اول همه زندگیتان را رو کنید. همه چیز را آرام آرام و کاملاً عادی شروع کنید.

 

 

همیشه رفتاری دوستانه داشته باشید. صمیمیت و برون گرایی را نمی توانید تحمیل کنید. سعی کنید همیشه و با همه رفتاری اجتماعی و دوستانه داشته باشید. با این روش هر زمان که خواستید به ملاقات مدیرعاملتان بروید یا با غریبه ای که نظرتان را جلب کرده سر گفتگو را باز کنید کاملاً طبیعی جلوه خواهید کرد.

 

 

 

 

 

لحنتان را بشناسید

 

 

هر که می گوید نباید هیچوقت خودتان را سانسور کنید بیهوده گفته است. هیچوقت نباید در مراسم ترحیم لطیفه تعریف کنید یا در مهمانی گریه سر دهید. هر موقعیت اجتماعی آداب و رسوم خود را دارد.

 

 

اما نباید مقررات اجتماعی را وحی منزل بدانید. سعی کنید تجربه کنید و از تغییرات گاه و بیکار نترسید. آنهایی که استاد گپ های کوتاه و پیدا کردن دوست های تازه هستند می دانند چه چیز قابل قبول است و چه چیز نیست. شناختن لحنتان و توجه به آن نیاز به مشاهده و آزمایش و تجربه دارد.

 

 

 

 

 

شوخ طبعی

 

 

چند جمله شوخ طبع بودن شما را نمی رساند اما خنده یکی از بهترین مولفه های یک ارتباط موفق است. بیشتر شوخ طبعی ها جزء یکی از موارد زیر هستند:

 

 

 

تعجب - یک چیز غیرمنتظره می تواند خنده دار به نظر برسد.

 

 

 

اغراق - داستان ها و مثال هایی که فرای واقعیت باشد باعث خنده دار شدن مطلب می شود.

 

 

 

کنایه - اگر خیلی منفی باشد شاید موجب ناراحتی طرف مقابل شود اما اگر استادانه و برخلاف جهت اغراق بیان شود نوعی شوخ طبعی است.

 

 

 

زمینه مورد نظر - بعضی رفتارها یا کارها به خاطر آن زمینه خاص خنده دار به نظر می رسند. خیلی حرف ها اگر به جا زده شوند مفید هستند اما در زمان های دیگر کاملاً نابجا خواهند بود.

 
 
 

 

 

 

داستان ها

 

 

 

داستان گویی یکی از مهمترین جنبه های گپ های کوتاه است. برای گفتن داستان های جالب به چند نکته باید توجه داشته باشید:

 

 

 

آخر داستان را بدانید. باید بدانید داستان را چطور تمام کنید تا تاثیرگذار باشد.

 

 

 

با یک تله شروع کنید. داستان را با یک سوال یا نظر که توجه را جلب می کند شروع کنید. مثلاً "این من را یاد وقتی می اندازد که ...." می تواند شروع خوبی برای آماده کردن فرد مقابل برای شنیدن یک داستان باشد.

 

 

 

داستان باید کوتاه باشد. وقت را با توضیح دادن پیشینه داستان اگر اهمیتی ندارد تلف نکنید. حرف های اضافی را سانسور کنید و فقط قسمت های مهم را تعریف کنید. با این روش توجه فرد مقابل را برای زمان بیشتری به خودتان معطوف می کنید.

 

 

 

تصویرسازی کنید. داستان را با احساس و با خلق تصویر بیان کنید. وقتی می توانید بگویید، "نمی تونی تصور کنی اتاق چقدر شلوغ بود جای سوزن انداختن هم نبود" نگویید، "اتاق خیلی شلوغ بود". گفتن داستان ها به زبان اول شخص و استفاده از توصیفات کوتاه اما واضح توجه فرد مقابل را بیشتر جلب می کند.

 

 

 

نقشه را فراموش نکنید. داستانتان را تمرین کنید و ببینید کدام قسمت ها بیشتر جلب توجه می کند. داستان های زیادی هست که من بارها تعریف می کنم و یاد گرفته ام روی کدام قسمت ها باید تاکید بیشتری کنم و از کدام قسمت ها باید سریعتر بگذرم.

 

 

 

آنرا شخصی کنید. از گفتن داستان هایی که خودتان نقشی در آن ندارید خودداری کنید چون هیچ اطلاعاتی درمورد شخصیت شما به طرف مقابل نمی دهد.

 

مخاطب را درگیر کنید. فقط نباید از اول تا آخر شما حرف بزنید. باید به داستان های طرف مقابل هم گوش کنید و از او سوال کنید. اینکار باعث می شود از این توجه و علاقه شما خوششان بیاید

 

 

 

 

 

راهکارهایی برای شکستن یخ مکالمه

 


 

عمومی

 

 

 

سوال های آزاد

 

 

 

- درمورد فلان چیز برایم بگو...

 

 

 

- چطور تونستی ....

 


 

درمورد سختی ها بپرسید

 

 

 

- سخت ترین قسمت کارت چه بود؟

 

 

 

- عجیب ترین مشتری که تا به حال داشتی چطوربود؟

 


 

سوال های پیگیر

 

 

 

- چرا؟

 

 

 

- چطور اتفاق افتاد؟

 

 

 

- آنجا چه اتفاقی افتاد؟

 


 

اول گوش کنید، بعد حرف بزنید

 

 

 

- بهترین قانون برای گفتگو این است که اجازه بدهید طرف مقابل اول حرف بزند، و شما به حرف های او خوب گوش کنید و بعد جواب بدهید. تکرار برخی کلمات و کلمات تایید نشان دهنده این واقعیت است که خوب به حرفهای او گوش داده اید و حرفهایش را متوجه شده اید.

 

 

 

نگران عوض شدن موضوع بحث نباشید


 

- نگران عوض شدن طبیعی موضوع بحث با پیش رفتن گفتگو نباشید. اگر شما درمورد چیزی حرف می زده اید اما الان موضوع حرف زدنتان عوض شده، این یک نقطه مثبت است. به خاطر اینکه اگر مکالمه به هر دلیل متوقف شود، می توانید بدون ایجاد تغییر در موضوع به آنچه می گفتید برگردید.

 

 

 

کار

 

 

 

چه چیز کارت برایت لذت بخش است؟

 
 

این کار را چطور شروع کردی؟

 

سخت ترین قسمت کارت چیست؟

 


 

اجتماعی

 

 

 

چه جور فیلم هایی دوست داری؟

 

 

 

درمورد خانواده ات برایم بگو.

 

 

 

رستوران مورد علاقه ات کجاست؟

 

 

بهترین مسافرتی که تا حالا رفتی کجا بوده؟

منبع:mardoman.net 
shiva & hasan بازدید : 113 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

دوست عزيزم تو بيشتر به چه يا کي وابسته اي؟به پدر؟ مادر؟ همسر؟ فرزند؟ يا شغل ، مدرک ، موقعيت و ثروت؟ يا به سلامتي ات؟ تفکراتت؟ احساساتت؟ يا اعتقاداتت؟ فرقي نمي کنه ، وابستگي يعني اينکه خودت را به شيئي غير از اصل خودت ، چنان ببندي که آزاديَت را بگيرد.

 

انسان نامحدود و البته آزاد آفريده شده است . و همه هستي مسخّر و در اختيار اوست. هيچ چيزي ارزش آن را ندارد تا انساني را به خود ببندد و وابسته و زنداني خود کند. و همه هستي رشد و ارتقاءاشان در اينست که در خدمت آدمي باشند نه بر عکس. اشرف مخلوقات و سرور کائنات يعني اين.

 

 

حالا وقتي خودت را وابسته به موقعيت يا فردي مي کني ، در واقع خود را از موقعيت برتر و آزادي که داري به جايگاه پَست و محدودي تنزّل داده و گره مي زني. خود را شکننده مي کني. افراد و اشياء ديگر زوال پذير و رفتني اند. شغل ، مدرک ، ثروت ، سلامتي ، احساس و ... ، همه تغيير پذير و از بين رفتني اند. و هرکس به آنها وابسته باشد نيز رنج فرسودگي ، تنهايي، جدايي و پست شدن را ناچاراً ، همواره با خود دارد.

 

 

 

و اما عشق

 

 

عشق فراتر از هر گونه وابستگي هاست. اگر تو به يک نفر وابسته شدي و بدون او مي ميري ، نام آن را عشق مگذار. مثل نوزادي که به شير مادر وابسته است ، اگر شير مادر نباشد کودک مي ميرد، چون وابسته است. عشق وابستگي نيست که با نبود معشوق ، فرد مردني شود. اصلاً معشوقي که اکنون باشد و فردا نباشد ، چگونه مي تواند عشق ايجاد کند، صرفاً يک نوع وابستگي مي آورد. و صد البته هنگام از بين رفتن هم تاثر و اندوه.

 

 

آري عشق هميشه رو به تزايد است. عشق آزاد و رهاست و پيرو آن عاشق و معشوق هم چنين اند. عشق ، عاشق را هر روز فربه تر مي کند. شادتر مي کند. حرکت عشق فقط رو به جلوست. غم و شادي در عشق واقعي ، مساوي و لذت بخش است. معشوق شکستني نيست، مردني نيست، پژمردني نيست ، بي وفا نيست. لذا عاشق هم به همين صورت پايدار ، قوي و رو به رشد است. و بيت زير نيز توصيف چنين عشقي است.

 

 

مرده بدم زنده شدم گريه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاينده شدم

 

 

وابستگي ، انسان را از بي نهايت هستي ، به محدوده اي گره مي زند، به مانند چشمي که از اين همه رنگ ، فقط رنگ سياه و سفيد را ببيند. مانند اين همه اندام آدمي که به هنگام سرطان ، صرفاً يکنوع از سلولهايش شروع به رشد و توده شدن، مي نمايد. کسي که معتاد به مواد مخدر مي شود ، از بي نهايت لذتي که مي تواند از تمام اعضاء و جوارح خود ببرد ، صرفاً به يک لذت بسنده مي کند. کسي که به يک فرد وابسته مي شود ، از تمامي انسانها ، و بي نهايت هستي، فقط يکي را به عنوان مجراي تنفس خود بر مي گزيند. کسي که خود را به شغل ، ثروت ، ... ، وابسته مي کند، از تمام جنبه هاي آدمي ، و موفقيت هاي گوناگون خود چشم پوشي مي کند.

 

 

عشق را از هر کجا شروع کنيد به زودي متوجه مي شويد بسيار سيار و روان است. و همه آفرينش را در خود جاي مي دهد. وقتي عشق چنين عظيم و بزرگ است ، پس در انحصار شئي يا شخصي نيست، که آن را از ما بگيرد و ما را تنها بگذارد. همه هستي در وجود ماست ، پس، از دست دادن هيچ چيز ، موجب کاستي در اين بي نهايت عشق ما ، نمي شود.

منبع:tafrihi.com

shiva & hasan بازدید : 137 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی-و سلامت احساسی-هستند.

 

 

در رمان نویسی، نشانه های عشق واقعی به سمت ملودرام گرایش دارد. تپش قلب، بی خوابی، بی اشتهایی، به حرکت درآمدن پرده ها و آتش بازی. اما اگر چنین چیزهایی را حس کردید، آنقدر که اسیر هوس شده اید، عاشق نشده اید. اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی-و سلامت احساسی-هستند.

 

 

 
 

به راحتی علت اینکه نمی خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید را توضیح می دهید

 

 

باوجود اینهمه بیماری های مختلف دیگر هر روز با یکی بودن به اندازه گذشته جذابیت ندارد. مسئله تمایل به تک پر بودن نیست مسئله حرف زدن درمورد آن است. تعداد زیادی از زن ها و مردها تک همسری هستند و احساس می کنند که تمایلشان برای چشم پوشی از بقیه به همسرشان قدرت بیشتری می دهد. اما وقتی دوست داشته باشید که این حس و تمایل خودتان را توضیح دهید نه تنها عاشق هستید بلکه فردی منطقی و فهمیده نیز به نظر خواهید رسید.

 

 

 

 

دفترچه خاطرات گذشته تان را دفن می کنید.

 

 

"من دفترچه خاطراتم را دفن کرده ام!" این جمله نه تنها تک پر بودن فرد بلکه برنامه داشتن برای آن را نشان می دهد مخصوصاً وقتی می گویید که هیچکس از آشنایانتان به پای معشوق فعلیتان نمی رسد. تمایل شما برای خلاص شدن از آن، نشان از این واقعیت دارد. همچنین نشانه این است که دیگر هیچ تمایلی برای دیدن عشق های قبلیتان ندارید و این یعنی در این رابطه دیگر میلی به برگشت وجود ندارد و فقط می خواهید به جلو بروید.

 

 

 

شاید با خودتان فکر کنید که منصفانه نیست که دفترچه خاطرات را در شومینه بیندازید و بسوزانید، به همین دلیل اطلاعاتتان را روی لپ تاپ شخصیتان که دست هیچکس به آن نمی رسد ذخیره می کنید. تعهد، تعهد است. اگر تظاهر کنید که دفترچه خاطراتتان را دور ریخته اید یعنی تظاهر به متعهد بودن می کنید. پس بزرگ شوید: اگر به اندازه کافی بزرگ شده اید که کسی که دوستش دارید شما را جدی بگیرد، پس یعنی به اندازه کافی هم بزرگ شده اید که خودتان خودتان را جدی بگیرید. در روابط متعهد دیگر جایی برای دوز و کلک نیست.

 

 

 

 

جایی می روید که از آن متنفر هستید.

 

 

اینکه دلتان بخواهد که با عشقتان جایی بروید که به شدت از آنجا متنفر هستید و اصلاً هم به خاطر آن ناراحت نشوید یکی از نشانه های خوب عاشق شدن است.

 

 

 

وقتی تازه شروع به قرار گذاشتن کرده بودید وسوسه می شدید که این رابطه را بر هم بزنید. در مرحله بعدی رابطه برای خودتان می ایستید و کارهایی که دوست ندارید را به هیچ وجه انجام نمی دهید. این فرایند کاملاً لازم است چون اگر قرار است یک عشق واقعی وجود داشته باشد باید بر مبنای اینکه خود واقعیتان کیست بنا شود نه کسی که طرفتان دوست دارد باشید. اما وقتی در آخر به عشق می رسید نیاز به اثبات مداوم خودتان با تاثیرات معشوقتان نرم تر می شود و این حس بخشش به خاطر عشقتان سخاوتتان را جبران می کند.

 

 

لازم نیست خوب حواستان به همه چیز باشد تا همه چیز ۵۰-۵۰ باشد. اما وقتی حس کنید که عدالت و مساوات و احترام بینتان وجود دارد آنوقت برای انجام کاری که از آن متنفرید اما طرفتان به آن علاقه دارد تمایل بیشتری پیدا می کنید. به عبارت دیگر، آن فرد از آن کار یا اتفاق مهمتر می شود.

 

 

 

 

اگر ولخرج باشید صرفه جوتر و اگر خسیس باشید دست و دلبازتر می شوید

 

 

مسئله پول نیست بلکه میل به امتحان کردن اعتقادات اصلی به خاطر ارزش گذاشتن به فردی دیگر و دیدگاه و نظرات اوست. هر رابطه خوبی ما را تغییر می دهد. اگر با عشقتان بودن باعث می شود یک بخش اصلی از خودتان را تغییر دهید فقط نشانه عشق نیست، بلکه نشاندهنده احترام و میل به یادگرفتن از همدیگر است. این یعنی رابطه تان اینقدر امن هست که بخواهید در آن دست به امتحان کردن کاری جدید بزنید.

 

 

ریا و دورویی را فراموش کنید. باید اینقدر جرات، قدرت و انرژی داشته باشید تا سیستم اعتقادی خودتان را چه سیاست، سقط جنین، غذای چینی، مسافرت، بچه دار شدن، باغبانی، پول یا هر عقیده دیگری به چالش بکشید.

 

 

 

 

هیچ کاری نکردن اما با هم بودن فوق العاده به نظر می رسد

 

 

در مراحل اول رابطه عطش عمیقی برای شناختن همدیگر وجود دارد اما این دوران کمی ترسناک هم به نظر می رسد چون ممکن است طرف مقابل کسی نباشد که شما فکر می کردید یا بدتر از آن، شما آن کسی نباشید که طرف مقابلتان می خواسته است. بااینکه در ابتدای رابطه هیچ چیز قطعی نیست اما شما فکر می کنید که اینطور است به همین خاطر دوست دارید همیشه با هم باشید و کاری انجام دهید، چه در ملاء عام چه محرمانه. در این دوران همیشه دنبال جایی هستید که با هم بروید و کاری که با هم انجام دهید. اگر زن و شوهری هستید که به رابطه جنسی علاقه دارید، کارهایی که می کنید هم پیرامون این رابطه خواهد و بقیه کارها اهمیت زیادی نخواهد داشت. اما وقتی آن عطش جنسی اولیه فروکش کرد دوست دارید پز همدیگر را به بقیه بدهید چون حس می کنید که خوب با هم جور شده اید و به آن افتخار می کنید.

 

 

وقتی حس کنید که هیچ کاری نکردن اما با هم بودن هم می تواند لذت بخش باشد یعنی عاشق شده اید چون مراحل قبلی که مرحله ترس، رابطه جنسی و پز دادن است را پشت سر گذاشته اید. حالا رابطه فقط به شما دو نفر منحصر می شود نه آدم ها یا کارهای دیگر. درواقع بااینکه در زندگی طبیعی همدیگر وارد شده اید اما با هم بودن برایتان فوق العاده ترین چیزی است که می توانید فکر انجامش را بکنید.

 

 

 

 

حاضرید خودتان بودن را به خطر بیندازید

 

 

خودتان بودن مهمترین مسئله ممکن است. بقیه مواردی که در این مقاله ذکر کردیم همه مستلزم این است که خودتان باشید اما وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید دوست دارید بداند که شما که هستید و شما را برای آنچه که هستید دوست بدارد نه آنچه که تظاهر می کنید هستید. وقتی در یک رابطه عاشقانه واقعی باشید می توانید صادق و رک و راست باشید و از فرصت ها استفاده کنید.

 

 

بخش نیرنگ آمیز عاشق بودن این است که می تواند شما را ترغیب کند خودتان باشید. شما دوست دارید کسی که قرار است شریک زندگیتان شود همیشه خوشحال و خوشبخت باشد و تنها راه آن این است که خودِ واقعیتان باشید. مطمئناً الان که او را اینقدر دوست دارید دلتان نمی خواهد با دروغ با او زندگی کنید اما باید مراقب باشید که به چه اعتراف می کنید. یادتان باشد که بین صداقت و دورویی سکوت است. اگر اینقدر بزرگ شده اید که عاشق شوید، پس اینقدر عاشق شده اید که بفهمید بعضی وقت ها باید ساکت باشید.

منبع:partab.org

shiva & hasan بازدید : 107 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

لابد گاهی از خود پرسیده‌اید که چه چیز باعث می‌شود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقایع زندگی روزمره‌شان با همه صحبت کنند، در حالی که مردان عمدتا درون‌گراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگی روزمره‌شان را ندارند؟

 

 
 

چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی می‌کنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح می‌دهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول به‌نظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب می‌کنند؟ شاید علت، تفاوت‌های بنیادین در مغز مردان و زنان باشد.

 

 

در بررسی نمونه‌ای از تفاوت‌های رفتاری، محققان دانشگاه باث‌ متوجه شدند احساس درد در زنان و مردان متفاوت است.

 

 

مردان در مواجهه با درد بیشتر به این فکر می‌کنند که چگونه از شر آن در کوتاه‌ترین زمان ممکن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بیشتر درگیر پاسخ احساسی‌شان نسبت به آسیب هستند که این خود ممکن است باعث شود تا آنها درد را شدیدتر احساس کنند.

 

 

برای مقابله با ناراحتی ناشی از طلاق نیز تفاوت دو جنس به خوبی مشهود است. زنان توانایی بیشتری برای تطابق با موضوع دارند. تحقیقی که در یورکشایر انجام شد نشان داد زنان در مقابله با تمامی مراحل مختلف قطع رابطه از مردان قوی‌تر هستند.

 

 

۶۱ درصد از زنان اظهار داشتند که در طی ۲ سال اول بعد از طلاق، آنها بسیار خوشحال‌تر از موقعی بودند که هنوز در حال زندگی مشترک بودند در حالی که فقط ۵۱ درصد از مردان نظر مشابهی را داشتند.

 

 

دکتر فرانک تالیس روان‌شناس بالینی معتقد است یافته‌های فوق را می‌توان به وسیله تفاوت‌های مشخصی که در مغز دو جنس وجود دارد، توجیه کرد.

 

 

در سیر تکاملی، زنان بیشتر اهل معاشرت و رفتارهای اجتماعی هستند، چرا که به هر حال این زنان هستند که بچه‌ها را بزرگ کرده و آنان را برای رویارویی با اجتماع آماده می‌کنند.

 

 

آنها دارای مهارت‌های برقراری ارتباط‌اجتماعی هستند که مردان فاقد آن هستند و این‌ مهارت‌ها به آنها اجازه می‌دهد تا از طریق احساساتشان صحبت کرده و با دوستان و خانواده‌شان راحت‌تر ارتباط برقرار کنند در حالی که مردان کمتر قادر به برقراری رابطه اجتماعی مناسب حتی با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتی‌های احساسی، به‌جای مواجهه با مورد ناراحت‌کننده، بیشتر سعی می‌کنند آن را از هر طریق ممکن و لو اینکه در درون خود بریزند، به حداقل برسانند.

 

 

شاید یک دلیل علمی برای این موضوع این باشد که مغز مردان طوری تنظیم شده که به‌صورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است.

 

 

در تحقیق یورکشایر این‌طور به‌نظر رسید که مزیت‌های ذاتی فوق، نقش مهمی در زندگی جنس موِنث داشته باشند؛ در طی چند سال اول پس از طلاق، زنان روابط بیشتری با دوستانشان برقرار و وقت بیشتری صرف خانواده‌‌شان کردند و به‌دنبال مشاوره‌ها و درمان ناراحتی‌هایشان بودند در حالی که مردان غالبا به‌دنبال لذت‌های موقتی بودند.

 

 

عمدتا پس از به هم خوردن یک رابطه زناشویی، مردان برای حفظ اعتماد به نفسشان به‌دنبال رابطه جدید هستند به‌جای آنکه فکر کنند چرا ازدواجشان با شکست مواجه شده است.

 

 

علاوه بر این، برخلاف عقیده عمومی، در یک رابطه دوطرفه، مردان بیشتر از زنان درگیر عشق می‌شوند چرا که براساس بررسی‌ها مردان بیشتر از زنان تمایل دارند تا غریزه‌شان را برای رسیدن به فردی که او را جذاب و دلربا می‌دانند، ارضا کنند.

 

 

از طرف دیگر، زنان بیشتر از طریق برنامه‌ریزی‌شده‌تری عاشق می‌شوند که تحت تاثیر سیر تکاملی‌شان است. آنها بیشتر به‌دنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانواده‌شان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطه‌شان با طرف مقابل علاوه بر جذابیت‌های فیزیکی، به‌دنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.

 

 

البته دکتر تایس خاطر نشان می‌کند فشارهایی نیز در اجتماع وجود دارند که باعث می‌شوند مردان و زنان به سوی شیوه‌های رفتاری برنامه‌ریزی‌شده‌شان هل داده شوند. در اجتماع، مردان بیشتر تشویق می‌شوند تا احساسات خود را کنترل کرده و تابع آن نباشند.

 

 

شاید کنترل‌ احساسات در قرون گذشته و به‌ویژه در جنگ‌ها برای مردان خوب بوده باشد، اما در کل کنترل کردن احساسات برای شکل‌دهی یک رابطه زناشویی کار جالب و مفیدی نیست.

 

 
 

در سمت مقابل، زنان در اجتماع غالبا به سوی شیوه رفتاری رانده می‌شوند که در طی آن از زنان بیشتر انتظار می‌رود ملایم‌‌تر و مهربان‌تر باشند که این خود موجب می‌شود برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه برایشان آسان‌تر باشد.به همین دلیل زنان بیشتر از مردان به اطمینان کلامی اهمیت می‌دهند.

 

 

در تمام موارد ذکر شده سعی شده کارهای پیچیده مغزی تا حد بسیار زیادی ساده شوند. البته باید توجه داشت هیچ زن و مردی تمام خصوصیاتی که محققان در مورد مغز زن و مرد می‌گویند را ندارد. اغلب مردم مغزهای متعادلی دارند که دارای مقادیر مساوی از خصوصیات مردانه و زنانه است. حتی برخی از افراد دارای مغزهایی هستند که رفتاری خلاف جنس آنها دارد.

 

 

دکتر تایس معتقد است تفاوت دو جنس هم در روابط سالم و هم در روابط شکست خورده کاملا مشهود بوده و باید به‌دقت بررسی شود. موارد اختلاف زیادی بین دو جنس وجود دارند اما اگر موردی به‌طور عمده و در میان تعداد زیادی از افراد صحیح بود، می‌تواند کمک‌کننده باشد، به‌ویژه به این دلیل که شما بفهمید و بدانید آن موضوع، یک رفتار عمومی است و یک مورد ناخوشایند و یا شخصی نیست و شما نباید احساس بدی در این مورد داشته باشید.

 

 

به‌عنوان مثال، ممکن است در اختلاف زناشویی، مرد آرام و ساکت باشد ولی این بدان معنا نیست که وی عصبانی شده است، بلکه معنای عمده آن این است که مغز آن مرد بهتر می‌تواند مسئله را درون خود و با آرامش حل و فصل کند.

 

 

به‌طور مشابه، چنانچه زنی برای صحبت‌کردن و مباحثه پافشاری می‌کند، نباید فکر کرد علت آن بهره‌برداری از نق‌زدن‌های مداوم است، بلکه این غریزه وی است که از او می‌خواهد تا برای برقراری ارتباط و نشان دادن احساسش صحبت کند. اگر شما این تفاوت‌ها را قبل از اینکه موردی پیش بیاید درنظر بگیرید، حتما رابطه راحت‌تر و درک بهتری از طرف مقابل خواهید داشت و متوجه خواهید شد که کار مغزهای متفاوت زن و مرد به کمک یکدیگر کامل می‌شود.

 

منبع: vista.ir

shiva & hasan بازدید : 103 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج، این پیمانی که با رضایت زن و مرد، بر اساس اراده آنها بسته می شود، دارای آثاری شگفت انگیزی است.

 

 
 

ازدواج قرارداری رسمی برای پذیش یک تعهد دو طرفه به منظور تشکیل زندگی مشترک است تا زوج ها در سایه آن، در خط سیر جدیدی از زندگی قرار گیرند. این پیمان که با رضایت زن و مرد، و بر اساس اراده آنها بسته می شود، دارای فواید بسیار شگفت انگیزی است که هنوز بسیاری از روانشناسان به دنبال کشف آثار آن می باشند.به نحوی که حتی دین اسلام آن قدر برای ازدواج اهمیت قائل است که پیامبرش می فرمایند: «نزد خداوند هیچ بنایی محبوب تر از خانه ای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد.»اما ازدواج دارای چه فوایدی می باشد؟

 


 

ازدواج دارای هم فواید جسمانی است، هم روحی ـ روانی و هم اجتماعی. که به ترتیب آنها را شرح می دهم:

 

 


 

الف) فواید جسمانی

 

 

 

تاکنون به فواید پزشکی و جسمانی ازدواج فکر کرده اید؟ محققان دریافته اند که ایجاد رابطه جنسی از طریق ازدواج تأثیر مستقیمی بر سلامتی افراد دارد از جمله:

 

 

 

1. بهبود حس بویایی: در رابطه جنسی زن و مرد ازدواج کرده هورمونی به نام پرولاکتین در آنان افزایش می یابد که باعث بهبود حس بویایی در آنان می گردد.

 

 

 

2. کاهش بیماری های قلبی: داشتن رابطه جنسی مرد و زن ازدواج کرده باعث کاهش بیماری های قلبی به ویژه کاهش کلسترول می گردد.

 

 

 

3. کاهش وزن و تناسب اندام: رابطه جنسی یک نوع فعالیت بدنی است. داشتن رابطه جنسی سالم و مناسب زوج ها باعث می گردد. وزن زوجین کاهش یابد و از چاقی آنها و نامتناسب بودن اندامشان پرهیز شود.

 

 

 

4. استحکام عضلات و استخوان ها: داشتن رابطه جنسی زوج ها باعث افزایش هورمون تستوسترون و در نتیجه محکمتر شدن عضلات و استخوان ها ی آنان می گردد.

 

 

 

5. بالا رفتن مقاومت بدن در مقابل درد: در رابطه جنسی زوجین، هورمون اِکسی توسین به مقدار زیادی ترشح می شود و این هورمون باعث ترشح اَندروفین یعنی هورمون ضد درد طبیعی بدن گردیده و بدن را درمقابل درد مقاوم می سازد.

 

 

 

6. سلامت پروستات: رابطه جنسی زوج ها باعث می گردد از سرطان پروستات در مردان جلوگیری شود.

 

 

 

7. افزایش جریان خون: رابطه جنسی زوج ها باعث افزایش خون به مغز و اعضای دیگر بدن می شود. بنابراین، اکسیژن و مواد مغذی بیشتری به بافت های بدن می رسد.

 

 

 

 

ب) فواید روحی ـ روانی ازدواج

 

 

 

ازدواج علاوه بر فواید جسمی، دارای فواید روحی ـ روانی نیز هست. چرا که ازدواج فقط به خاطر روابط جنسی نیست بلکه می توان گفت بیشتر به علت روابط روحی و روانی است که ماندگار می ماند:

 

 

 

1. آرامش: انسان موجودی است که نیازمند آرامش و آسودگی است. او این آرامش و آسودگی را به علت این که فطرتاً موجودی است اجتماعی به وسیله دیگران به دست می آورد. بهترین فردی می توانند انسان را به آرامش برساند همسر اوست. زیرا محبت ودوستی زوجین به علت اتحادشان، دائمی و نامحدود است که باعث می شود آنها در کنار هم احساس آرامش و امنیت کنند.

 

 

 

2. دوستی و محبت و عشق: انسان در هر مرحله از حیات خویش به محبت و مهر دیگران نیازمند است. هم چنین نیاز دارد که به دیگران مهر بورزد. دریافت کامل ترین و دائمی ترین نوع محبت، دوستی و عشق با ازدواج صورت می گیرد. زیرا انسان هر قدر در محیطی سرشار از محبت بزرگ شده باشد باز در جوانی نیاز به وجود کسی دارد تا با او راحت تر باشد و حرف های دلش را بزند، محبتش را عرضه کند و مورد پذیرش آغوش باز او قرار گیرد.

 

 

 

3. مسئولیت پذیری: مسئولیت پذیری در مقابل دیگران که باعث رشد اجتماعی شده و شخصیت فرد را به پختگی می رساند، از مزایای ازدواج کردن است. این تأثیر را در هیچ عمل و رفتار فردی و اجتماعی دیگر نمی توان یافت. ازدواج انسان را از مدار خودبینی به مدار دیگربینی ارتقاء می دهد.

 

 

 

4. تکامل: تکامل به چگونگی فرآیند شکل گیری و رشد انسان ها در تمام ابعاد زندگی گفته می شود. انسان از طریق ازدواج می تواند به رشد برسد. به عبارتی، زمانی که مرد و زن با یکدیگر ازدواج نموده اند، کامل می شوند. زیرا آنها برای رهایی از رنج و تنهایی، رسیدن به کمال، پختگی و رشد، رنگ دادن به زندگی و حضور فعالتر در جامعه انسانی نیازمند پیوستن به یکدیگر هستند. از این طریق است مرد کاملاً مرد و زن کاملاً زن می شود.

 

 

 

 

ج) فواید اجتماعی آن

 

 

 

ازدواج کردن برای جامعه دارای پیامدهای مثبت و دستاوردهای عالی است از جمله:

 

 

 

1. تداوم نسل: یکی از ثمرات بزرگ ازدواج، به وجود آمدن فرزند و بقای نسل آدمی است. جامعه ای که نسل خود را افزایش و حفظ کند می توان فرهنگ و بینش خود را نگهدارد و آن را گسترش دهد. از دیدگاه اسلام بقای نسل بشر باعث سهیم شدن آن در رسیدن به تکامل انسان و استواری اسلام می گردد.

 

 

 

2.تشکیل خانواده: از طریق ازدواج زن و مرد، خانواده به کانون محبت و رشد انسان ها تبدیل می شود. خانواده تنها کانونی مطمئن و کاملی است که در آن به نیازهای روحی، روانی، جسمی و ... افراد کاملاً توجه می شود. نبودن کانون خانواده که از اساسی ترین اهداف ازدواج است، باعث می گردد انسان به اهداف دیگری نرسد یا ناقص برسد.

 

 

 

3. حفظ عفت و حیای فردی ـ اجتماعی: عفت و حیات از جمله صفات برجسته انسانی هستند. یکی از راه های تکمیل این صفت، ازدواج است. ازدواج ا نسان را از رفتارهای نادرست و خلاف فطرت او دور کردن و از او در قبال آنها محافظت می کند.

 

 

 

 

د) فواید دینی

 

 

 

ازدواج نمودن علاوه بر سه فواید مذکور، دارای فواید دینی و ارزشی نیز می باشد از جمله:

 

 

 

1. تکمیل دین و فرد: جوانی اوج نشاط و توانایی فرد است. این توانمندی ها می توانند او را به مسیر موفقیت و دوری از انحرافات بکشاند. از دیدگاه اسلام ازدواج کردن باعث می گردد جوان دین و توانمندی هایش را حفظ کند. و آنها را رشد دهد.

 

 

 

2. افزایش دین: ازدواج کردن باعث می گردد جوان ایمانش را افزایش یابد.

 

 

 

3. تعاون در اطاعت: از دیدگاه اسلام، یک انسان مؤمن در صورتی که همسر مؤمن داشته باشد می تواند در شیوه های انجام وظایف دینی اش از تشویق ها، راهنمایی ها و کمک های او بهره مند گردد.

 

 

 

4. جلب رضایت الهی و بهره مندی از پاداش اخروی: از دیدگاه اسلام ارزش ازدواج به اندازه ای است که باعث جلب رضایت خداوند و کسب پاداش اخروی می گردد زیرا عبادت انسان متأهل اجری فراتر از اجر انسان مجرد دارد.

 

 

 

5. زیاد شدن روزی و بهبود وضع اقتصادی: از دیدگاه دین اسلام ازدواج کردن باعث می شود خداوند روزی زن و شوهر را افزایش دهد و آن را از کرم خود غنی کند. به همین علت خطاب به جوانان می فرماید: «هر کس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستی ترک کند به خدا سوءظن برده است»، زیرا خداوند می فرمایند: «اگر (زن و شوهر) فقیر باشند، خدا هر کدام را از کرم خود بی نیاز می کند.» بنابراین، ازدواج فواید بسیاری برای ما دارد. اما این فواید در سایه یک ازدواج موفق و سالم به دست می آید. و داشتن ازدواج سالم و موفق در گرو انتخاب همسر مناسب و درست طی کردن مراحل ازدواج است.

منبع :ساج

shiva & hasan بازدید : 86 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

قبل از ازدواج به این سوالات پاسخ دهید

 

هر جوانی- چه پسر و چه دختر- به هر حال آرزو دارد یک روز ازدواج کند ولی قبل از اینکه در وادی ازدواج بیفتد مراحل مختلفی باید طی شود. یکی از این مراحل، صحبت با طرف مقابل و پرسیدن سئوالاتی از اوست.

 

 

سئوالات زیادی در این زمینه مطرح است اما چند سوِال مهم وجود دارد که باید حتما از همسر آینده خود بپرسید. در جلسات مشاوره متوجه شده‌ام متداول‌ترین و شایع‌ترین دعواها بعد از ازدواج بر سر دو موضوع پول و مسائل جنسی است. شمائی که قرار است ازدواج کنید، آیا میزان تطابق خود با موضوعات مختلف زندگی را می‌دانید؟ در مورد خرید منزل و کارهای روزمره چطور؟ آیا بچه‌هایی را که در آینده دور و بر شما را پر می‌کنند درنظر گرفته‌اید؟ در مورد بزرگ‌کردن فرزندان چه ‌می‌دانید؟‌

 

 

به یاد داشته باشید تفاو‌ت‌هایی که آنها را پیش‌بینی نکرده‌ایم، می توانند آنچنان زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار دهند که فکرش را هم نمی‌توانید بکنید. همین تفاوت‌ها و اختلاف‌های از قبل پیش‌بینی شده هستند که زندگی مشترک را تخریب می‌کند.

 

 

 

 

● قبل از ازدواج این ۲۵ سئوال را حتماً از همسر آینده خود بپرسید:

 

 

۱. آیا شما می‌خواهید بچه‌دار شوید؟ اگر مایلید چند فرزند؟

 

 

۲. اگر زمانی مشخص شد من یا شما قادر به بچه‌دار شدن نیستیم، آیا قبول دارید که فرزندی را از پرورشگاه بپذیریم و بزرگ کنیم.

 

 

۳. اگر در آینده صاحب فرزند شویم، آیا حاضرید او را به مهدکودک بفرستیم؟ در غیر این صورت چه کسی از او نگهداری خواهد کرد؟

 

 

۴. آیا مادر باید از شغل خود چشم بپوشد و از فرزندان نگهداری کند؟ در این صورت وضعیت مالی زندگی مشترک به چه وضعی در خواهد آمد؟ آیا مرد خانه قادر است در این صورت زندگی را به تنهایی اداره کند؟

 

 

۵. تعطیلات را چگونه بگذرانیم؟ آیا برنامه تعطیلات را دو نفری خواهیم گذراند یا حتماً باید با فامیل به تعطیلات برویم؟

 

 

۶. در مواقعی که جر و بحث پیش می‌آید ،چه واکنشی نشان می‌دهید؟ آیا عصبانی می‌شوید؟ در صورت عصبانیت چه رفتاری از خود نشان می‌دهید؟‌

 

 

۷. نظر شما در مورد تعهد به زندگی چیست؟ در صورت خیانت از طرف خود‌تان یا من چه واکنشی نشان می‌دهید؟

 

 

۸. در مورد فرزندان چه رفتار و انطباقی مدنظرتان است؟

 

 

۹. عقاید مذهبی شما چگونه است؟

 

 

۱۰. در مورد روابط زناشویی چه‌نظری دارید؟

 

 

۱۱. در مورد مسائل مالی چه‌نظری دارید؟ درآمد هرکدام از ما چگونه خرج می‌شود؟

 

 

۱۲. هزینه‌های زندگی بر چه مبنایی تعیین می‌شود؟ منبع درآمد چگونه است و آیا کفایت زندگی مشترک را می‌کند؟ آیا امکان پس‌انداز وجود خواهد داشت؟

 

 

۲.۱۳ سال، ۵ سال، ۱۰ سال و ۲۰ سال آینده، خود را چگونه می‌بینید؟

 

 

۱۴. ساعات خواب و بیداری و کارتان چگونه است؟ صبح‌ها زود بلند می‌شوید؟ آیا عادت دارید شب‌ها تا دیروقت بیدار باشید؟

 

 

۱۵. چه‌کسی مسئول خرید منزل، پخت و پز و تمیز کردن است؟ آیا در این زمینه کمک می‌کنید؟

 

 

۱۶. عادت خرج‌کردن پول در شما چگونه است؟ هر ماه چه میزان پس‌انداز می‌کنید؟

 

 

۱۷. آیا در خانواده شما سابقه بیماری روانی وجود دارد؟

 

 

۱۸. در مورد مسائل زیر،اهداف طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت شما چگونه است: شغل، فرزندان، مالکیت منزل و هر نوع متعلقات که به هر دوما مربوط است؟

 

 

۱۹. کجا زندگی خواهیم کرد؟ محل سکونت و منزل ما کجا و با چه شرایطی خواهد بود؟‌

 

 

۲۰. شهر محل سکونت ما کجا خواهید بود؟ آیا این شهر تغییر می‌کند؟

 

 

۲۱. آیا شغل شما به صورتی است که مجبورید شب‌ها کار کنید؟

 

 

۲۲. آیا برای همسر آینده خود محدودیت‌هایی در ذهن دارید؟

 

 

۲۳. وقتی استرس دارید، ناراحتید و یا درگیری ذهنی شدیدی دارید، بهترین روش کمک به شما چیست؟

 

 

۲۴. اگر در ازدواج مشکلی پیش بیاید، تا چه مدت می‌توانید صبر کرده و مشکل را حل کنید؟ آیا مسئله‌ای در ذهنتان وجود دارد که اگر در زندگی مشترک بروز کند به‌نظرتان غیرقابل ترمیم و جبران است؟

 

 

۲۵. پنج روش کوچکی که شما به وسیله آن هر روز می‌توانید به همسرتان بگویید و نشان دهید که دوستش دارید (البته بدون آنکه همسرتان تقاضا کند) چیست؟ پاسخ بعضی سوِالات به زمان زیادی احتیاج دارد. برای پاسخ به این سوِالات بهتر است هر دوی شما وقت بگذارید.

 

 

نگذارید نداشتن پاسخ برای یک سوِال مانع بررسی سایر سوِالات شود. اگر پاسخ یک سوِال به تفکر بیشتری احتیاج دارد ،فعلاً از آن بگذرید و به سراغ سوِال بعدی بروید. یادتان باشد بهترین ازدواج‌ها بر مبنای پایه و اساس محکم و قوی استوار شده‌اند.

 

منبع:دکتر جان گری

shiva & hasan بازدید : 89 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

مجلس بله برون

 

بله بران بخش مهمی از مراحل عروسی سنتی ایرانی است که در تحقق پیمان زناشویی و پیوند دو خانواده اهمیت بسیاری دارد.

 

 

بَله بُرون (یا بَلّه بُرون = بلی بُران ) بخش مهمی از مراحل عروسی سنتی ایرانی است که مراسم آن‌معمولاً پس از مرحلة خواستگاری و پیش از عقدکنان برگزار می‌شود.

 

 

 

بنابر عرف و سنتهای اجتماعی، مجلس بله برون بیشتر شب هنگام و با حضور جمعی از بزرگان وسالخوردگان دوگروه از قوم و طایفه و خویشان خانوادة دختر و پسر، در خانة پدر دختر برگزار می‌شود. گردهمایی در این مجلس به قصد تعیین شرایط مادی و معنوی ازدواج وپذیرش تعهدات خانوادة داماد نسبت به خانوادة عروس است. از این رو، بله­بُران در تحقق پیمان زناشویی و پیوند دو خانواده یا دو طایفه اهمیت بسیاری دارد.

 

 

 

در مجلس بله برون، مردان ریش سفید دوگروه دربارة میزان مهر، شیربها، و نقد یا نسیه پرداختن یا کم و بیش کردن میزان آنها، تأمین بعضی از هزینه های عروسی مانند میزان خرید طلا و جواهر، چگونگی برگزاری مجلس عقد و عروسی و سنگین یا سبک گرفتن آنها، شمارمهمانان و مانند اینها گفتگو می‌کنند که گاه ساعتها به درازا می کشد. پس از توافق طرفین، معمولاً سیاهه‌ای از تعهدات را روی دو نسخة کاغذ می‌نویسند و به امضای پدر داماد و پدرعروس و چندتن از ریش سفیدان مجلس می‌رسانند.

 

 

 

گل و شیرینی یکی از نمادهای زیبا و به یادماندنی­ ترین این مراسم که نمایان­گر حُسن سلیقه و مهر و محبت داماد و هم چنین توجه ویژه خانواده داماد به عروس و خانواده اوست. پس به جاست که در انتخاب آن دقت لازم به کار رود. هنگام ورود به خانۀ عروس حتماً سبد گل در دست داماد باشد و آن را به عروس خانم تقدیم کند.

 

 

 

معمولاً سینی شیرینی توسط قنادی­ها تزیین می­شود، سبد یا دسته­ گل انگشتر‌نشان برای عروس خانم و بعضی‌ها یک کله ­قند تزیین شده هدیه می­برند.

 

 

 

طبق یک سنت قدیمی خانواده داماد در مراسم بله بُران برای جلب رضایت عروس و خانواده او در گرفتن بله قطعی هدایایی تقدیم می­کنند. از قدیم پیش­کش متداول در این مناسبت یک قواره پارچه پیراهنی زنانه و یک انگشتر برای عروس است. البته در برخی خانواده­های مذهبی معمولاً به جای پارچه پیراهنی پارچه چادری هدیه می­شود. بدیهی است این پارچه چادری نباید مشکی باشد.

 

 

 

پس از یک پذیرایی مقدماتی، بر عهدۀ پدر یا بزرگ خاندان داماد است که باب گفتگو دربارۀ شرایط ازدواج را بگشاید. در این مورد بهتر است که پدر داماد مطلب کوتاهی را در رابطه با هر چه زودتر و بهتر سرگرفتن این پیوند با امید تداوم آن بیان کند و با احترام، شرایط پیشنهادی خانوادۀ عروس را از پدر عروس جویا شود. در این مرحله وظیفۀ بزرگ­ترها، افراد نکته­دان و خوش سخن است که نقش خود را به خوبی ایفا کنند و نگذارند زمانی دراز به سکوت یا تعارف­های بیهوده بگذرد.

 

 

 

در این هنگام بزرگ خاندان یا پدر عروس شرایطی را که در مشورت با مادر دختر، عروس و دیگر نزدیکان در نظر گرفته است با صراحت و بدون حاشیه رفتن مطرح می­کند. خانوادۀ عروس باید به خوبی آگاه باشند که این مرحله نه فقط از دیدگاه مادی، بلکه از منظر تمامی مسایل معنوی و خواسته­ های ویژه تأثیر به سزایی در آیندۀ زوج، به خصوص دخترشان خواهد داشت. به این دلیل باید توجه داشته باشند که نکته­ای را از قلم نیندازند.

 

 

 

 

معمولاً موارد زیر، در شرایط بله­ بُران مطرح می­شوند:

 

 

 

1. تعیین مهریه

 

 

 

2. اعلام میزان تقریبی جهیزیه عروس

 

 

 

3. مطرح کردن رسوم قدیمی مانند درخواست شیربها در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس

 

 

 

4. تعیین دقیق وضعیت مسکن زوج

 

 

 

5. اجازه ادامه کار یا ادامه تحصیل عروس

 

 

 

6. تقاضای حق انتخاب مسکن، طلاق و کار برای دختر، در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس

 

 

 

7. مطرح کردن آداب خانوادگی مانند امضای فهرست جهاز عروس از سوی داماد و بزرگ­تر او، در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس

 

 

 

8. مشخص شدن زمان مراسم نامزدی در صورت پذیرش خانواده عروس و فاصله زمانی آن تا عقد و ازدواج

 

 

 

9. مشخص شدن دقیق زمان عقد و عروسی و هم­زمانی یا جدا بودن آن.

 
 
 

 

 

 

شیربها


 
 

در بین بعضی مردم و در بعضی جاها مرسوم است که هنگام قرار دادن مهر چیزی را به عنوان شیربها تعیین می­کنند. شيربها را غالباً قبل از عروسي و بصورت نقد در اختيار خانواده عروس قرار مي ‎دهند.

 

 

 

شیربها میزانی از پول یا املاک و مستغلات و یا کالایی است که برای انجام عقد ازدواج از طرف داماد یا خانواده او به پدر یا خانواده عروس و در مواردی به مادر عروس داده می­شود. کلمه شیربها به خوبی منظور از این رسم را می­رساند که داماد بهای رنج و زحمت والدین عروس و بزرگ شدن دختر را به آنها می­پردازد.

 

 

 

برابر واژه شیربها در پاره­ای نقاط واژه­ های «نقدینگی»، «زر» یا «باشلق» هم به کار می­رود.

 

 

تعیین شیربها به یکی از دو صورت می­تواند انجام بگیرد که حکم آنها متفاوت خواهد بود.

 

 

 

اول: این که شیربها واقعاً جزئی از مهر باشد که والدین دختر نقداً آن را دریافت می­کنند برای این که در خرید جهیزیه به مصرف برسانند. در این صورت وجه نقد گرچه به عنوان شیربها نامیده شود ولیکن در واقع جزء مهر می­باشد و مالک آن هم دختر است نه والدین او. چنین قراردادی اشکال ندارد، لیکن چون ملک دختر است تصرف در آن باید با اجازه او باشد.

 

 

 

دوم: این که شیربها جزء مهر نباشد بلکه مقداری باشد اضافی که والدین دختر می­خواهند آن را برای خودشان و به عنوان حق­الزحمه از داماد بگیرند، البته چنین قراردادی باطل ولی اصل عقد صحیح است. والدین دختر حق ندارند به عنان شیربها چیزی را از داماد مطالبه نمایند. و اگر بدون رضایت چیزی از او بگیرند حرام است و غیر مشروع.

 

 

 

به هر حال شیربها با این‌که یک امر غیرمشروعی است (در صورت دوم) اما متأسفانه در بین بسیاری از مردم و بالأخص در بعضی مناطق ایران صورت رسمیت به خود گرفته و یکی از لوازم حتمی ازدواج به شمارمی­رود. و به صورت مشکلی در طریق ازدواج به موقع جوانان شده است. چه بسیارند جوانانی که چون قادر به پرداخت شیربها نیستند ناچارند بر خلاف میل طبیعی ازدواج را به تأخیر بنیدازند.

shiva & hasan بازدید : 101 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

فیلم‌های پورنو و تاثیرات مخرب آن بر روابط جنسی

فیلم‌های پورنو تاثیرات بسیار بد و مخربی  بر نگرش و رفتار جنسی  نوجوانان و جوانان دارد.فیلم‌های پورنو تصویر نادرستی از روابط زن و مرد نیز ارائه می‌دهند. علت این امر عدم دسترسی جوانان به بزرگسالان قابل اعتمادی است که بتوانند آنان را راهنمایی کنند. جوانانی هستند که هیچ چیز در مورد روابط جنسی نمی‌دانند چرا که هیچکس در مورد مسائل جنسی با آنان گفتگو نمی کند. فیلم‌های پورنو برای این جوانان می‌تواند نقش الگو را ایفا کند و همین مساله باعث نگرانی است.

 

برای اغلب جوانان، تماشای فیلم پورنو نخستین قدم‌ها به‌ سوی ارضای میل جنسی است. چنین بازنمایی روابط جنسی، چه تاثیری بر جوانان می‌گذارد؟


به گفته خانم میشلا مارزانو (Michela Marzan)، فیلسوف و جامعه‌شناس، تا سال ۲۰۰۲ سن متوسط اولین تماشای فیلم پورنو در میان نوجوانان، حدود ۱۳ سالگی بود. امروزه امکان دسترسی به تصاویر پورنوگرافی از طریق اینترنت، این سن را در میان نوجوانان باز هم پایین‌تر آورده است.

یک جوان ۲۶ ساله می‌گوید در میان اطرافیانش هیچکس را نمی‌شناسد که دوران نوجوانی و قبل از داشتن اولین تجربه جنسی، فیلم پورنو تماشا نکرده باشد.

به اعتقاد سرژ تیسرون (Serge Tisseron)، روانپزشک و روانکاو فرانسوی، تماشای فیلمهای پورنو، امروزه روش جدیدی برای عبور از دوران نوجوانی به بزرگسالی است.

در حال حاضر حمایت بیش از حد والدین از فرزندان نوجوانشان، موجب طولانی شدن دوران نوجوانی در آنان شده است.جوانان امروزی برای اینکه بتوانند مرز مشخصی بین گذشته و آینده بکشند رفتاری از خود بروز می‌دهند که بیش از هر چیز بر محور خشونت و سکس می‌چرخد. پورنوگرافی مرز بین خشونت و سکس است.

تماشای فیلم‌ها و پورنو به نوجوانان امکان می‌دهد بگویند دیگر بزرگ شده‌اند، به این دلیل ساده که تماشای این نوع تصاویر برای آنها ممنوع است و محتوایشان خاص بزرگسالان است.

تماشای فیلم‌های پورنو، که برای نوجوانان امروزی همچون مناسکی است که باید آنرا به جا آورد، شامل دو مرحله است.

مرحله اول وقتی است که نوجوان فیلم پورنو را تماشا کرده و مرحله دوم زمانی است که نوجوان در موقعیتی قرار می‌گیرد که می‌تواند آنچه را دیده عیناً اجرا کند.خطر واقعی فیلم‌های پورنو، می‌تواند بروز این تصور غلط در نوجوان باشد که آنچه دیده، الگوهای درست روابط جنسی در زندگی واقعی هستند.

جوان ۲۷ ساله‌ای می‌گوید اولین تجارب جنسی‌اش او را با تفاوت فاحشی بین آنچه در فیلم پورنو دیده و آنچه تجربه کرده بود مواجه کرده است.او می‌افزاید، احساس سردرگمی می‌کردم چرا که کارهایم، تاثیری که در فیلم‌ها دیده بودم را بر زنان نمی‌گذاشت.برخلاف آنچه در فیلم‌های پورنو دیده بودم، زنانی که با آنان همبستر می‌شدم به راحتی هنرپیشه‌های فیلم، ارضا نمی‌شدند و این موجب می‌شد تصور کنم حتماً ناتوانی و ایراد از من است.

این مرد جوان همچنین می‌گوید برای مدتها خودش را زیر‌سوال برده و اعتماد به نفسش را در زمینه روابط جنسی از دست داده بود. تنها گفتگو با دوست دخترهایش در این زمینه موجب شده در یابد که کاملاً طبیعی است و در رابطه اش احساس امنیت کند.

به اعتقاد خانم میشلا مارزانو، عواقب ناشی از دستورالعمل‌هایی که اینگونه فیلم‌ها برای ارضای جنسی ارائه می‌دهند،نادیده گرفتن ویژگی‌های شخصی افراد است.در فیلمهای پورنو احساسات و مشخصه‌های فردی مد نظر قرار نمی‌گیرند.خانم کلود روزیه (Claude Rozier)، پزشک و متخصص مسائل جنسی می‌گوید، مشکل اساسی فیلم‌های پورنو، مکانیکی بودن روابط جنسی در آنهاست.

 

پورنو,فیلم پورنو,فیلم های پورنو,پورنوگرافی

 

 

فیلم‌های پورنو همچنین به نظر او تصویر نادرستی از روابط زن و مرد نیز ارائه می‌دهند: مردها همواره بر رابطه بین دو نفر مسلطند و آنها هستند که قادر به ارضای زنانند،زنانی که همیشه آماده و موافقند.

در واقع نوجوانان با تماشای فیلم‌های پورنو، بیش از اینکه در مورد چگونگی برقراری رابطه بیاموزند، مجموعه تخیلات جنسی را که برای خودارضایی نیاز دارند غنی‌تر می‌کنند.به اعتقاد ژرارد بونه Gérard Bonnet، روانکاو، هدف اصلی پورنوگرافی این است که با بازنمایی روابط جنسی، به افراد لذت آنی بدهد.فیلم پورنو، همچون راه میانبری است که به بیننده امکان می‌دهد تا با دستچین تصاویر تحریک‌آمیزتر، بیشترین لذت جنسی را، بدون نیاز به ایجاد رابطه، کسب کند.فیلم‌های پورنو، عاری ازاحساسات و مقدمه‌چینی‌هایی است که برای جذب طرف مقابل لازم و ضروری است. در این فیلم‌ها رابطه جنسی بدون هیچ پیش‌درآمد، گفتگو و به ویژه بدون هیچ عشقی برقرار می‌شود.

به اعتقاد سرژ تیسرون، فیلم‌های پورنو توانایی تخیل کردن را از ببیننده سلب می‌کنند، در حالی که خیال‌پردازی و تصورات، جای مهمی را در روابط جنسی اشغال می‌کنند.او می‌گوید پورنوگرافی این روابط را به حد قالب‌های پیش‌ساخته پایین می‌آورد، قالب‌هایی که مدعی‌اند همه واقعیت روابط عاشقانه انسان‌ها را بازسازی می‌کنند.

در مقابل، خانم کلود روزیه معتقد است، دختران و پسران نوجوان ممکن است در ابتدا چنین قالب‌هایی را پذیرا شوند، اما به سرعت و با همفکری اطرافیانشان به واقعیت پی می‌برند.پذیرش یا رد آنچه در فیلم‌های پورنو می‌گذرد،کاملاً به این نکته بستگی دارد که نوجوان بتواند یافته‌هایش را با دیگران درمیان بگذارد و تنها روبرو شدن با ایده های مخالف است که می‌تواند او را از برداشت اولیه‌اش دور کند.

دختر هفده‌ساله‌ای که تاکنون رابطه جنسی را تجربه نکرده و همچون اکثر نوجوانان، فیلمهای پورنو را تماشا کرده، می‌گوید برای او همه چیزکاملاً روشن است، در این فیلم‌ها هنرپیشه‌ها بازی می کنند و همه چیز بر مبنای س ک س است‌. در حالی که لازمه یک رابطه جنسی، احساسات عاشقانه است.برای سرژ تیسرون، نظر این دختر نشان‌دهنده چیزی است که او به آن یقین دارد: خطر اصلی پورنوگرافی را پشت سر گذاشته‌ایم.

 

به نظر او، بچه ‌های امروزی خود تهیه‌کنندگانی هستند که به طرق مختلف از تصاویری که با استفاده از تلفن همراه یا دوربین‌های دیجیتال و فیلمبرداری می‌گیرند استفاده می‌کنند.آنها می‌دانند که می‌توان این تصاویر را دستکاری کرد.این روانکاو معتقد است که جوانان کمتر آنچه را می‌بینند باور می‌کنند و به نظر او به مرور از اینگونه فیلم‌ها فاصله می‌گیرند.

یک مدد‌کار اجتماعی که با جوانان حومه شهری کار می‌کند، چندان با آقای تیسرون موافق نیست و معتقد است که نظریه‌اش را نمی‌شود به همه جوانان تعمیم داد.

 

به گفته او نوجوانانی که وی با آنان سر و کار دارد، فیلمهای پورنو را اغلب جدی می‌گیرند. او علت این امر را عدم دسترسی جوانان به بزرگسالان قابل اعتمادی می‌داند که می توانند آنان را راهنمایی کنند. به گمان او جوانانی هستند که هیچ چیز در مورد روابط جنسی نمی‌دانند چرا که هیچکس در مورد این مسایل با آنان گفتگو نمی کند. فیلم‌های پورنو برای این جوانان می‌تواند نقش الگو را ایفا کند و همین مساله باعث نگرانی است.لازمه آموزش جنسی نیز مانند دیگر مقوله‌های آموزشی، گفتگو است. گفتگو بین جوانان و بزرگسالان، تنها راه برخورد صحیح با کجروی‌ها و برداشت‌های نادرست است

shiva & hasan بازدید : 130 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

آسیب و پارگی پرده بکارت

برخی فعالیت ها می تواند سبب آسیب و پارگی برگشت ناپذیر پرده بکارت شود.برخلاف تصور برخی که می پندارند پرده بکارت دختران در داخل واژن قرار دارد،پرده بکارت که از جنس دیواره واژن می باشد در بخش خارجی دستگاه تناسلی زنان قرار دارد و در دهانه واژن واقع شده است.پرده بکارت از نظر فرم در چند نوع می باشد که قبلا به آن اشاره شده است.

 

برخی فعالیت ها می تواند سبب آسیب و پارگی برگشت ناپذیر پرده بکارت شود از جمله :

-ورزش های سنگین از جمله ژیمناستیک

-انجام نزدیکی و فعالیت جنسی با مرد – دخول آلت تناسلی

-عمل خودارضایی اگر همراه با داخل کردن یک شئی به داخل واژن باشد میتواند سبب پارگی و آسیب پرده بکارت شود.

-برخی نیز بطور مادر زادی با مشکل آسیب یا حتی نبود پرده بکارت مواجه هستند.

-تصادف نیز میتواند سبب آسیب و پارگی پرده بکارت شود.

-عملهای لگنی وخیم

 

قابل توجه اینکه تمامی مسائل ذکر شده بالا در مورد آسیب و پارگی پرده بکارت توسط پزشک قابل معاینه و تشخیص صد در صد می باشد.

پرده بکارت بافتی بسیار حساس و نازک دارد و با کوچکترین تحریک آسیب پذیر می باشد. گرچه تحریکات کوچک و مختصر آسیب کامل به پرده بکارت نمی رساند ولی همین آسیب جزئی برگشت ناپذیر و قابل تشخیص است و سبب حساس شدن آن و احتمال پارگی پرده بکارت وجود دارد.

منبع:pezeshkan.org

shiva & hasan بازدید : 153 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

اغلب ما یک نکته مهم را نمی دانیم، این که جذابیت فقط زیبایی نیست؛ بلکه مجموعه ای از ویژگی هاست.ازدواج مقوله ای است که برای آن از یک طرف نباید وسواسی شد و از طرفی نباید بی محابا بود. قویاً تأکید می شود ازدواج مقوله ای است که هم جنبه های روحی ـ روانی دارد و هم عاطفی و هم حقوقی. ازدواج یک رابطه نیست که اگر خسته شدیم و دلمان را زد بی خیالش شویم. اما در این مقوله جذابیت فیزیکی چرا مهم است؟

 

دلیلش به راحتی قابل اثبات است. چون بالاترین میزان طلاق در کشور ما به خاطر مسائل جنسی است و خود به خود بخشی از مشکلات جنسی، ناشی از عدم دقت در این زمینه در مراحل انتخاب (همسر) است. اما آیا جذابیت فیزیکی یعنی زیبا بودن؟ خیر! کسی منکر این نیست که زیبایی خود به خود آدم را خواستنی تر و جذاب تر می کند ولی نکته این است که جذابیت ترکیبی است از جذابیت فیزیکی به علاوه جذابیت رفتاری که تیتروار به شاخص هایی که در جذاب ترین مردان و زنان دنیا شناسایی شده و شما هم می توانید بخش هایی از آنها را در خودتان فراهم کنید، در زیر اشاره می کنم.

 

 

* آراستگی ظاهر: متناسب پوشیدن، همیشه اسپرت نبودن، همیشه لباس رسمی نپوشیدن، تنوع رنگی متناسب با فصل و رنگ پوست خود داشتن؛ یادمان باشد بهترین خواستگار ما ابتدا ما را می بیند و حتی اگر مثل من نویسنده چهره ای معمول دارید، با رعایت نکات زیر می توانید تأثیر برخورد اولتان را بهینه کنید.

 

 

 

* با ادب بودن: منظور وسواسی بودن در طرز صحبت و استفاده از کلمات قُلمبه، سُلمبه نیست؛ بلکه لازم است در رفتار با یک بزرگتر یا کوچکتر از خود، یا احترام به یک خانم، احترام به خانواده و اطرافیان ،یا کسی که با ما ارتباط دارد، تبریک و پاسخ تبریک های روزهای خاص، ادبیات نامه نگاری و ارسال ایمیل و خلاصه مبادی آداب بودن خودتان را نشان بدهید. شاید خیلی از پسرها نتوانند حدس بزنند که رفتار احترام آمیز نسبت به یک خانم، چه تأثیر عمیقی بر او می گذارد. وقتی نامزد خود را به یک رستوران دعوت می کنید و هنگام ورود به محل از او می پرسید که کدام میز را می پسندد (حتی در حالتی که خیلی هم فرقی ندارند)، حتماً یک خانم متوجه این احترام می شود. یا وقتی صندلی او را برایش عقب می کشید که راحتتر بنشیند (برای خانم سخت است با یک دست صندلی اش را عقب بکشد زیر دست دیگرش کیفش را گرفته اما وقتی مردی این توجه را نشان می دهد، بیشتر خانم ها می گویند چه مرد فهمیده ای!) شاید بگویید که بابا شما هم دلتان خوشه! اما من تأکید دارم که این ظرافت ها و ریزه کاری ها کم کم رابطه را متحول می کند و مرد و زن را به سمت رعایت حقوق بالاتر در ازدواج سوق می دهد.

 

 

 

* مهارت های ارتباطی: خوب گوش کردن، به موقع حمایت کردن و تأیید دادن به کسی که دوستش داریم باعث دلگرمی می شود. بسیاری از مردم هنوز نمی دانند پیامی که مخاطب ما از ما می گیرد، بسیار مهم تر از کلماتی است که به هم می گوییم. به همین دلیل است که تأکید می کنند حرف های مهم را تلفنی، پیامکی و ایمیلی به هم نزنید چون احتمال سوءتفاهم زیاد است.

 

 

 

* آگاهی های جنبی: این که شما تحصیل کرده باشید، قاعدتاً باعث می شود بیشتر به حرف های شما توجه کنند و درباره شخصیت شما نوعی جدیت و هدفمندی را حس کنند. اما با وجودی که معلومات مختلف درباره تاریخ، فلسفه، موسیقی ها و فیلم های روز دنیا، رخدادهای مهم کشور و دنیا باعث می شوند شما وزین دیده شوید، مراقب باشید در تله خودنمایی علمی و اظهار فضل نیفتید. منظور، نمایش آگاهی نیست؛ بلکه خودآگاهی ای است که با مطالعه، دیدن فیلم و شنیدن اخبار زود دنیا حاصل می شود.

 

 

 

* حس شوخ طبعی: یکی از نه مهارت اصلی جذابیت افراد موفق در تجارت و روابط شخصی، حس شوخ طبعی است. اگر نمایشگاه کاریکاتوری بود با نامزدتان بروید و درباره آثار آن بیندیشید و نظر همدیگر را جویا شوید. کتاب های سامپه، شل سیلور استاین و بزرگمهر حسین پور به ویژه برای سن و سال های 25 تا 45 ساله بسیار فهمیدنی و خندیدنی است. لطیفه ها را تمرین کنید، بدترین کار این است که جوکی را باید با شور و حرارت تعریف کنید، اما برای محبوبتان پیامک کنید! با هم بروید و بدهید کاریکاتور دو نفره تان را بکشند و این تصویر را در پس زمینه تلفن های همراهتان بگذارید.

 

 

 

بنابراین شما هم می توانید دختر یا پسری بشوید با ظاهری آراسته و رفتاری خواستنی. تا بدین وسیله خواستگاران و نامزدی خوب دانسته باشید. ضمن این که مراقب باشید فرد مقابل شما را فقط به خاطره ظاهرتان نخواهد.

 
 
 
 
 
 

منبع:ساج

shiva & hasan بازدید : 97 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

قبل از ازدواج بهتر است این موارد رابه عنوان واقعیات زندگی زناشویی بدانیم

۱) شما نمیتوانید فردی را مجبور کنید تا شما را دوست داشته باشد و هیچ کس توانایی خوشبخت ساختن صد در صد شما را ندارد.

 

۲) هر چه میخواهید تلاش کنید، شما هیچگاه قادر نخواهید بود شریک خود را تغییر دهید، هر چند اگر شما خود را تغییر دهید، ممکن است شریک شما نیز تغییر کند.

 

 

۳) اشخاص با اشخاص ازدواج نمیکنند، بلکه آنها با توهمات و خیالپردازیهای خودشان ازدواج میکنند.

 

 

۴) یک ازدواج حقیقی درست از نقطه ای آغاز میگردد که توهمات پایان می یابند. چالش یک ازدواج آن است که کشف کنیم با چه کسی ازدواج کرده ایم.

 

 

۵) عشق تنها یکی از عللی است که ما شریک خود را بر میگزینیم. (برخی اوقات مهمترین فاکتور نمیباشد)

 

 

۶) به احتمال زیاد، خصلتها و صفات موجود در شریکتان که دیوانه وار خشم شما را برمی انگیزند، همان صفاتی هستند که در ابتدا شما را مجذوب شریکتان کرده بوده اند.

 

 

۷) این غیر ممکن است که شما بدون تجربه کردن دوران درد و تنهایی یک رابطه را پشت سر بگذارید.

 

 

۸) بزرگترین هدیه ای که میتوانید به فرزندانتان اعطا کنید یک ازدواج محبت آمیز میباشد.

 

 

۹) موفقیت زمانی در یک ازدواج حاصل میگردد که هر کدام از ما به این واقعیت پی ببریم که نیازهای شریکمان حداقل به اهمیت نیازهای خودمان میباشد.

 

 

۱۰) ازدواج بهترین فرصت برای رشد و بالندگی، غلبه بر حس خودخواهی و آموزش عشق ورزی میباشد.

منبع:سلامت نیوز

shiva & hasan بازدید : 130 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

زوجین، نه به این دلیل که یکی شده اند، بلکه به دلیل شناخت واحترام زن و مرد از لحاظ ماهیتی کاملاً با یکدیگر متفاوتند، به گونه ای که ظاهراً از دو سیاره جداگانه آمده اند.

 

 

 

آیا یک زوج می­توانند به یکدیگر بسیار نزدیک شوند؟ و آیا این نزدیکی بیش از حد می­تواند به جدایی آنها بی­انجامد؟ تحقیقات علمی جدید ثابت کرده است که وقوع این جدایی بسیار محتمل است. چنان چه زوجین مراحل متفاوت متغیر ازدواج را به درستی درک نکنند، امکان بروز جدایی امری دور از ذهن نیست. به علاوه، از آن جا که مغز انسان در طول زندگی زناشویی دستخوش تغییرات طبیعی می­گردد، از این رو پیش­بینی زمان جدایی نیز بسیار ساده است. درک، رویارویی و برخورد منطقی با این تغییرات طبیعی توسط زوجین، نه تنها ضامن بقای ازدواج آنهاست بلکه شکوفایی و تعالی آن را نیز به همراه خواهد داشت و عکس آن چه ذکر شد به جدایی خواهد انجامید.

 

 

 

نحوه تأثیرگذاری مغز زن و شوهر بر ازدواج چگونه است؟ طبق تحقیقات مایکل گورین که بیش از 20 سال به طول انجامید، مغز انسان در جریان مراحل مختلف ازدواج تغییرات زیادی را تجربه می­کند. همین تغییرات مغزی سبب ایجاد تغییرات رفتاری می­گردد. ادراک صحیح این تغییرات همان کلید دست­یابی به ازدواج موفق است.

 

 

 

 

مرحله اول: عشق

 

 

 

وقتی زن و شوهر احتمالی با یکدیگر آشنا می­شوند و رابطه عاطفی بین آنها برقرار می­شود، مغز آنها وارد مرحله «عاشق شدن» می­گردد. در این مرحله، بدن آنها ماده­ای موسوم به فرومونز (pheromones) تولید می­کند. به عنوان مثال، هنگامی که زن و مرد به یکدیگر نگاه می­کنند، خود را به هم بسیار نزدیک و وابسته می­بینند و احساس می­کنند که یک روح در دو جسم­اند.

 

 

 

در این میان هورمون اکسیتوسین نقش بسیار مهمی ایفا می­کند. این هورمون را "ایجاد وابستگی" نیز می­نامند. این همان هورمونی است که در بدو زایمان مادر در بدن او ترشح می­شود و عامل به وجود آمدن وابستگی عمیق مادر به نوزادش است. به همین دلیل این هورمون، زن و مردی را که عاشق یکدیگر هستند، به هم وابسته می­سازد. اکسیتوسین باعث می­شود که طرفین رابطه رفتارهای ناخوشایند یکدیگر را نبینند. درست نظیر مادری که از گریه­های نیمه شب کودک خود یا چنگ کشیدن او بر صورتش نمی­رنجد. اما این مرحله نیز پایان خواهد یافت و مراحله بعدی شروع می­شود.

 

 

 

 

مرحله دوم: دلسردی

 

 

 

چندین ماه یا حتی یک سال پس از ازدواج، هورمون­ها و شیمی مغز دچار تغییراتی می­گردند. بخش <فکر کردن> در مغز به وجود نقاط ضعف در زندگی مشترک پی می­برد. در این مقطع است که زن و شوهر به راحتی از رفتارهای یکدیگرناراحت می شوند. اگر زوجین در مرحله اول با یکدیگر ازدواج کرده باشند، در مرحله دوم نسبت به انتخاب خود دچار شک و تردیدی جدی خواهند شد.

 

 

 

در این جا به یکی از موارد رایج اشاره می­کنیم. مرد روی مبل دراز کشیده و در حال تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود است. زن به واسطه این موضوع که همسرش در حال تماشای تلویزیون بوده و به او توجهی نمی­کند، ناراحت می­شود. زن احساس طردشدگی می­کند خصوصاً آن که شوهرش مانند سابق به او محبت نمی کند.

 

 

 

از طرف دیگر، شوهر نیز از این شرایط راضی نیست. او نیز نمی­داند چرا همسرش دائماً او را به خاطر موضوع کوچکی سرزنش می­کند. آنها سال­هاست که با هم زندگی می­کنند، ممکن است که بچه­دار نیز شده باشند. شوهر با خود فکر می­کند «دیگه به چی احتیاج داره؟» او می­داند که مشکلی در رابطه وجود دارد. اما نمی­داند چگونه آن را حل و فصل کند. شیمی مغز مربوط به مرحله اول به تدریج دچار تغییراتی شده است. در این مرحله، زوجین به سادگی در می­یابند که ازدواج آنها با مشکلی روبه­رو شده است و با خود می­گویند که «این آدمی نیست که من باهاش ازدواج کردم». اما به یاد داشته باشید که این مرحله کاملاً طبیعی است و این دلسردی ناشی از تغییرات شیمیایی بدن است. مضافاً آن که گذر از این مرحله، به منظور همگام کردن دو دیدگاه متفاوت، الزامی است.

 

 


 

مرحله سوم: قدرت نمایی

 

 

 

زن و شوهری که مرحله دلسردی را پشت سر می­گذارند معمولاً وارد مرحله سوم می­شوند.این مرحله قدرت­نمایی نام دارد. به منظور مقابله با دلسردی، زوجین تلاش می­کنند تا با تغییر درفردمقابل او را به مرحله اول بازگردانند؛ اما این کار بیهوده است. به همین دلیل، تلاش زوجین درتغییریکدیگر، به پیچیدگی مشکل آنان دامن می­زند. اما آن چه مسلم است این است که شیوه تفکر، عملکرد و رفتار زن و مرد متفاوت است.

 

 

 

این بخش دردناک­ترین قسمت ازدواج است. اما زوجین که در این مرحله باقی می­مانند باید بدانند که تفاوت های مغزی آنان خود کلیدی در رسیدن به ازدواج موفق است. باید به خاطر داشت که مرد،مرد است و زن، زن. آنها دو روح در دو جسم کاملاً جدا از یکدیگر هستند.

 

 

 

پس از تضعیف عشق، شوهر به فعالیت­های مستقل بیشتری احتیاج پیدا می­کند و زن نیز به تقویت ارتباط با دوستان خود روی می­آورد. بر اساس تحقیق گورین، یکی از دلایل که مردان و زنان در مرحله قدرت نمایی یکدیگر را سرزنش می­کنند، عدم درک و تعریف مشترک از مفهوم استقلال در زندگی زناشویی است.

 

 

 

بسیاری از طلاق­ها در هفتمین یا هشتمین سال پس از ازدواج روی می­دهند. درست زمانی که زوجین سعی در «تغییر» یکدیگر دارند. اما، طبیعت به ما اجازه بازگشت نمی­دهد، طبیعت رو به جلو حرکت می­کند و ما هم ناگزیر به حرکت با او هستیم. مرحله دیگری در انتظار زوجین است اما برای رسیدن به آن، آنها باید بیدار شوند.

 

 


 

مرحله چهارم: بیداری

 

 

 

طی مراحل عشق، دلسردی و قدرت­نمایی، زن و مرد به یکدیگر بسیار نزدیک می­شوند. حال آن که غالب زوج­ها به این موضوع توجهی ندارند. در حقیقت، که به حدی به یکدیگر نزدیک می­شوند که هر یک فردیت فرد مقابل را نادیده می­گیرند. مرد نیازهای عاطفی، هیجانی و توجه زن به کارهای خانه بیهوده تلقی می­کند. از سوی دیگر، زن نیز عادات، سرگرمی­ها، پرکاری و استقلال خواهی مرد را خودخواهانه و زنگ خطری برای ازدواج ارزیابی می­کند.

 

 

 

در این مرحله، زوجین بیدار می­شوند. آنها در می­یابند که نزدیکی آنها بسیار غیرمنطقی و خارج از چارچوب بوده است و این که باید از نظر روان­شناختی از یکدیگر جدا شوند. به عنوان مثال، مرد ممکن است در قبال رفتار ناراحت کننده همسرش سکوت اختیار کند. زن نیز ممکن است به دلیل انجام کارهای خانه، از رفتن به میهمانی شام صرف نظر کند.

 

 

 

در نهایت، مرد متوجه می­شود که حق با زن است. اگر زن و مردی در ارتباط خود همدیگر را یاری نکنند، ارتباط به شکست می­انجامد. از سوی دیگر زن نیز حق را به جانب خود می­بیند، اگر استقلال کافی در رابطه وجودنداشته باشد، ارتباط با مشکل مواجه خواهد شد.

 

 

 

وقتی زوجین از یکدیگر فاصله می­گیرند، رابطه قوی که در ابتدا وجود داشت، کمرنگ می­شود. ضمناً نزدیک بیش از اندازه به گونه­ای که هر یک فردیت دیگری نادیده بگیرد، پیامدی مشابه را به همراه خواهد داشت.

 

 


 

مرحله پنجم: ازدواج مادام­العمر

 

 

 

با ایجاد توازن در نحوه ارتباط زن و مرد ازدواج نیز به توازن خواهد رسید. قدرت­نمایی از بین می­رود و یک ارتباط رشد یافته و بالغ، زن و مرد را به یکدیگر پیوند می­دهد. در این شرایط، آنها ضمن آن که به هم نزدیکند، از هم جدا هستند؛ به همین دلیل آن را ارتباط متوازن می­نامند. دراین حالت، زوجین نه به این دلیل که یکی شده­اند، بلکه به دلیل شناخت و احترام به فردیت یکدیگر، در کنار هم زندگی می­کنند.

 

 


 

چگونگی رشد صمیمیت و نزدیکی

 

 

 

زن و شوهر خوشبخت به منظور در کنار یکدیگر ماند، کارهای عادی و روزمره انجام می­دهند. مانند رفتن به میهمانی­های خانوادگی، مکالمه تلفنی یا ارسال ایمیل در مواقعی که یکی از آنها در سفر است. این فعالیت­ها در استوار نگهداشتن ستون ازدواج بسیار مؤثر است.

 

 

 

زن و شوهر باید به نسبت به همدیگر مهربان و مبادی آداب باشند. هیچ کس به اندازه همسر شایسته مهربانی و احترام نیست. افراد بالغ می­دانند که یک ازدواج موفق مرهون مهربانی متقابل است.

 

 

 

زوجین باید در حل اختلافات خود بکوشند و از رشد این اختلافات جلوگیری کنند. قطعاً در مقاطعی عصبانی شده و بحث می­کنند اما نهایتاً باید ضمن عذرخواهی به حل مشکل بپردازند.

 

 

 

 

چگونه جدایی روان­شناختی راحفظ کنیم؟

 

 

 

زوجین باید این واقعیت را بپذیرند که زن و مرد از نظر ماهیت متفاوتند. شاید مرد از این که همسرش کانال تلویزیون را هنگامی که در حال دیدن برنامه مورد علاقه­اش می­باشد، عوض کند، ناراحت شود. به جای عصبانی شدن، زن باید اهمیت تماشای تلویزیون را توسط همسرش درک کند. زن نیز دوست دارد تا راجع به احساسات خود با همسرش صحبت کند. پس مرد هم باید زمانی را به این خواسته زنش اختصاص می­دهد.

 

 

 

ممکن است زوجین دوستانی داشته باشند. عموماً زن و مرد دوستان مختص خودشان را دارند. آنها باید یکدیگر را در حفظ روابط با دوستانشان تشویق و ترغیب کنند. شوهر باید بداند که اگر چه بهترین دوست همسرش است، اما زن او هنوز برخی از نیازهای احساسی خود را از طریق دوستان خود تأمین می­کند. هم چنین زن نیز باید به روابط همسرش با دوستان خود احترام متقابل بگذارد. زوجین باید به یکدیگر اجازه داشتن تفریحات و سرگرمی­های خود را بدهند و هر یک برای مکان، زمان و نوع فعالیت یکدیگر ارزش و احترام قائل شوند. در سایه همین فعالیت­هاست که شادی و استحکام ازدواج تضمین می­شود.

 

 

 

باید بدانیم که با گذشت زمان، احساسات ما نسبت به همدیگر تغییر می­کند و این تغییر کاملاً طبیعت است مغز انسان مسئول این تغییرات است و مقابله با این تغییرات کاری بیهوده است. در عوض، هر کس باید با شناخت صحیح این تغییرات، روش دست­یابی به ازدواج موفق را بیاموزد. باید بدانیم که انسان مخلوق طبیعت است و طبیعت نیز قانون­مند و خردمندانه عمل می­کند.

shiva & hasan بازدید : 88 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

عشق نه تنها به زندگی معنا می‌بخشد، بلکه برای سلامتی فوایدی را به همراه دارد. به مناسبت های مختلف به افراد خاص در زندگیتان عشق بورزید.

 

 

● عشق رگ ها را باز می‌کند.

 

 

تحقیقات نشان داده‌اند که عشق و دوست داشتن تشکیل پلاک‌ها را در رگ‌ها کاهش می‌دهند. در تحقیقی به تعدادی خرگوش کلسترول خوراندند و تعدادی از آنها محبت را تجربه کردند، محققان دریافتند که در این دسته خطر حمله قلبی و تصلب شرایین کاهش داشته است.

 

 

 

● با عشق ایمن شوید.


 

محبت پر قدرت ترین تجربه احساسی است، و مطالعات نشان می‌دهد که وقتی محبت را احساس می‌کنید، تعداد زیادی سلولهای ایمنی و اندورفین تولید می‌شود. حتی تماشای یک فیلم رومانتیک و عاشقانه، سبب افزایش ایموگلوبین می‌شود.

 

 

 

● داشتن روابط جنسی سالم سبب افزایش عمر می‌شود.

 

 

مطالعات نشان داده است که افراد پیری که روابط جنسی فعالی داشته اند خوشحال ترین مرد و زن‌ها می‌باشند. جای تعجب نیست: نزدیکی سالم سر چشمه جوانی طبیعت می‌باشد. روابط جنسی سطح موادی را که باعث افزایش عمر می‌شوند بالا می‌برد، این مواد شامل اندورفین، DHEA و هورمون رشد می‌باشند: همچنین سطح کورتیزول، هورمون استرس و آدرنالین را کاهش می‌دهد.

 

 

چین باستان سنتی داشت که بر انتقال موثر انرژی در طول فعالیت های جنسی تاکید می‌کرد. همان طور که یک تحقیق چینی مشخص می‌کند، فعالیت های جنسی صحیح مزایای احساسی و بدنی فراوانی را به همراه دارند، این فواید شامل تولید هورمون متوازن، استراحت، شور و حرارت مضاعف و خلق و خوی مناسب می‌باشد. از طرف دیگر، روابط جنسی اشتباه، هیچ فایده ای را به همراه ندارد و از نظر عاطفی و جسمی ‌مضر می‌باشند. پس روابط جنسی و عاطفی سالم نه تنها کیفیت زندگی را، بلکه کمیت زندگی را بهبود می‌بخشد.

 

 

 

● با افرادی که دوست دارید در تماس باشید.

 

 

تماس با انسان‌ها، به عنوان یک تکنیک قوی، تولید اندورفین، هورمون رشد و DHEA را افزایش می‌دهد و از طرف دیگر استرس را کاهش می‌دهد. در حقیقت بیمارانی که با افراد دیگر در تماس می‌باشند، نسبت به بیمارانی که تنها می‌باشند زودتر بهبودی می‌یابند. بنابراین برای یکدیگر پیام عاشقانه بفرستید، یکدیگر را در آغوش بگیرید و سبب بهبودی سلامت همدیگر بشوید.

 

 

 

● افزایش عمر با محبت به خانواده

 

 

افراد پیر یا صد ساله توسط خانواده هایشان دوست داشته و گرامی ‌داشته می‌شوند. طبق مطالعات، افرادی که زندگی شادی دارند، کمتر دچار بیماری می‌شوند و عمرشان هم افزایش پیدا می‌کند. یک رابطه معنادار با خانواده به طور خودکار به وجود نمی‌آید، بلکه باید برای آن تلاش کرد و سپس آن را نگه داشت. اگر برای روابط خود در خانواده اهمیت قائل شوید، احساس عشق، محبت و تعلق خاطر در خانواده به وجود می‌آید. در خانواده خود، اعتماد، کمک به یکدیگر، عشق، صلح و صفا، گوش دادن به حرفهای طرف مقابل، انسانیت، صداقت و عدا لت را حکمفرما سازید.

 

 

 

● افزایش عشق در زندگی

 

 

اگر عشق با سلامتی برابر است، چگونه آن را آشکار سازیم؟ باید برای آن وقت و انرژی به کار ببرید. راه‌های عشق ورزیدن به معشوق خود را بیاموزید. برای نمونه یک غذا بپزید یا ظروف را بشویید. یا یک کارت پستال برای وی بفرستید تا به این طریق او را خوشحال کنید. نیازی نیست که پول زیادی صرف کنید، بلکه باید نشان دهید که مواظب وی هستید و او را تحسین می‌کنید. باید محبت خود را ابراز کنید. امیدوارم به نتایج مثبتی در زمینه عشق ورزیدن به طرف مقابل خود، برسید.

منبع:salamat news .com

shiva & hasan بازدید : 129 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

همیشه در نظر داشته باشید که شما و شریکتان با هم مساوی هستید از تمامی جهات همیشه بودن در یک رابطه با جنس مخالف بسیار هیجان انگیز است. مهمترین نکته در ذهن شما این است که اگر زمانی فرد مورد علاقه تان را پیدا کردید، تا چه زمانی می توانید با او در رابطه باقی بمانید؟ خوب، بزرگترین نگرانی این است که چگونه در یک رابطه شاد و راضی باشیم! اما در آخر، یک رابطه سالم، رابطه ای است که هم دختر و هم پسر از بودن با هم خوشحال باشند! در زیر مواردی برای رسیدن به این شادی لیست شده است.



 

مواردی برای شاد بودن در یک رابطه


 

در همه ی موارد مساوی باشید.

 

 

همیشه در نظر داشته باشید که شما و شریکتان با هم مساوی هستید از تمامی جهات. صرفنظر از اینکه چه کسی بیشتر پول در می آورد و یا اینکه یا تا دیر وقت کار می کند و یا اینکه در خانه کار می کند هیچ وقت این مسائل را با هم مقایسه نکنید. این مسئله فقط منجر به یک دعوای غیر ضروری می شود که بسیار زشت است. پس سعی کنید و همیشه به جای اینکار خیلی دوستانه وظایف و مسئولیت هایتان را کنار بگذارید. زمانی که شما به این مطلب برسید که شریک شما هم مانند شما از همه لحاظ خوب است آنوقت این مسئله به شما کمک می کند تا از کاری که او برای شما انجام می دهد متشکر و ممنون باشید.

 

 

 

ارتباط برقرار کنید

 

 

مهمترین نکته ای که برای شاد باقی ماندن در رابطه وجود دارد تلاش برای برقراری رابطه است. اکثر زوج ها برای این بینشان فاصله به وجود می آید چون که نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند. این فاصله های کوچک اکثرا باعث می شود تا دعواهای بسیار جزئی بالا بگیرند و از کنترل خارج شوند. اغلب مشاوران روابط اعتراف می کنند که صحبت نکردن زوج ها با یکدیگر منجر به انهدام رابطه می شود. بهترین چیز این است که اگر چیزی در ذهنتان دارید در موردش با او صحبت کنید هیچ چیزی نباید از طرف مقابلتان پنهان شود. چرا که اگر همینگونه انباشته شود به شدت عمیق تر، بزرگتر و زشت تر می شود.

 

 

 

جرقه های آتشین را دوباره برگردانید

 

 

معمولا دیده شده است که رابطه ها بعد از مدتی خسته کننده و یکنواخت می شود. هر کاری که هر یک از طرفین انجام می دهند تکراری و کسل کننده به نظر می رسد هیچ عشقی باقی نمانده است. در این موارد بهترین کار این است که جرقه ها را دوباره به رابطه برگردانید. به مسافرت بروید، در کلاس رقص با هم شرکت کنید یا در مورد ایده های خلاقانه که باعث می شود شما دو نفر زمان بیشتری را با هم بگذرانید، فکر کنید. در آخر تنها چیزی که به درد می خورد این است که شما یک تفریحی برای سرگرم کردن یکدیگر در دست داشته باشید. نگذارید رابطه تا اندازه ای دچار رکود شود که ضربات ناشی از آن غیر قابل کنترل باشد.

 

 

 

به یکدیگر فضا بدهید

 

 

رابطه باید به فرد احساس آرامش بدهد. شما نباید وقتی با فرد دیگری بیرون هستید احساس اضطراب و خفقان کنید. شما باید زمان بی نظیری را با هم سپری کنید در حالی که باید به یکدیگر فضای لازم را نیز بدهید. به او اجازه بدهید با دوست های خود بیرون برود همچنین دختر ها هم نیاز دارند تا زمانی را با دوست های دخترشان سپری کنند. به سرعت مشکوک نشوید و اجازه ندهید که هر گونه حسادت چیزهای خوبی را که با هم دارید به خطر بیندازد. اجازه بدهید تا هر اندازه ای که می تواند با دوست هایش خوش بگذراند آنجاست که کم کم دلش برای شما تنگ می شود. شما هیچوقت تا از کسی دور نباشید دلتنگش نمی شوید.

 

 

در آخر مهم نیست که شما چه اندازه نصیحت می شنوید و میخوانید اما تا زمانی که خودتان نخواهید که رابطه تان کار کند و به جایی برسد، این اتفاق هرگز نخواهد افتاد هیچ کسی هم نمی تواند به شما کمک کند. الان که فهمیدید که چگونه می توانید رابطه شاد داشته باشید بروید و آن جادو را دوباره برگردانید.

 
 

منبع:buzzle.com

shiva & hasan بازدید : 97 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

وقتی مردی وارد یک زندگی مشترک می شود و تعهدات آن را می پذیرد، دیگر نمی تواند فقط به فکر خودش باشد، زیرا بعضی وقت ها مجبور است در باره نیازها و خواسته های همسر و خانواده خود فکر کند. حتی قبل از اینکه به خود بیندیشد. آنچه یک مرد باید در نظر داشته باشد این است که فقط حمایت اقتصادی خانواده و پرورش فرزندان وظیفه یک مرد نیست. کارشناسان به مردانی که علاقه مند به یک زندگی مشترک خوب بوده و دوست دارند عنوان همسر و پدری خوب را به خود اختصاص دهند. توصیه کرده اند:

 

 

 

 

شنونده خوبی باشید

 

 

 

وقتی همسرتان در کنار شما می نشیند و شروع به حرف زدن درباره مشکلاتش می کند، لازم نیست. بلافاصله راه حلی را به او پیشنهاد کنید. او فقط می خواهد شما به او توجه داشته و او را همراهی کنید. با توجه کردن به حرف های او می توانید بذر صمیمیت را در قلب اش بکارید به یاد داشته باشید هنگام طرح مشکلات توسط همسرتان هرگز راه حل ارایه ندهید و چاره جویی نکنید. آن چه شما به او پیشنهاد می دهید هرگز چیزی نیست که او می خواهد او هرگز شما را به عنوان یک وکیل، داور یا پزشک انتخاب نکرده و منظورش این نیست که با شنیدن مشکلاتش به او راه حل نشان بدهید.

 

همیشه قضاوت های تند و نابجا، هر نوع رابطه ای را خدشه دار می کند. هیچ کس زندگی با فردی بدبین را دوست ندارد و حاضر نیست حتی چند ساعتی او را تحمل کند،

 

 

 

 

 

به همسرتان احترام بگذارید

 

 

 

یکی از ویژگی های شوهر خوب این است که همیشه به همسرش احترام بگذارد. کسی که این مورد را به اضافه خوب شنیدن رعایت کند، به طور قطع لحظات خوشی را در کنار همسرش خواهد گذراند. یکی از نشانه های احترام این است که مرد از انتقاد یا سرزنش کردن همسرش حتی الامکان پرهیز کند. هرگز همسر خود را به خاطر انتخاب لباس، نوع آشپزی، نظافت خانه یا نوع برخورد با بچه ها سرزنش نکنید. شاید از نظر شما چنین کاری از روی صمیمیت با همسرش باشد، اما باور داشته باشید عیب جویی و انتقاد برای همسرتان آزادهنده و مخرب صیمیمت است. همسرتان نباید احساس کند شما همانند یک بچه با او رفتار می کنید و هر حرف یا حرکت او را تحقیر می کنید. این یکی از سموم خطرناک در زندگی مشترک است.

 
 

 

 


 

از قضاوت پرهیز کنید

 

 

 

همیشه قضاوت های تند و نابجا، هر نوع رابطه ای را خدشه دار می کند. هیچ کس زندگی با فردی بدبین را دوست ندارد و حاضر نیست حتی چند ساعتی او را تحمل کند، اگر شما عادت دارید از هر عمل و رفتار همسرتان برداشت سویی داشته باشید به طور قطع زندگی مشترک شما دوام زیادی نخواهد داشت.خانه ی شما دادگاه نیست و قرار نیست مدام در حال محاکمه ی همسرتان باشید.

 



 

با همسرتان گفت و گو کنید

 

 

 

زنان احتیاج به صحبت کردن دارند تا آرام شوند. بنابراین در هر روز زمانی را به گفت و گو با همسرتان اختصاص بدهید. درباره نیازها و خواسته های همدیگر حرف بزنید و به او بگویید چه احساسی نسبت به وی دارید. مراقب باشید او را به موقعیت تدافعی نکشانید. موقع گفت و گو، به او بگویید که از ازدواج با او خوشحال هستید و تاکید کنید او بر زندگی تان تاثیرگذار بوده است. زندگی مشترک سالم و پایدار، حاصل یک گفت و گوی خوب است.

 

 

 

در یک زندگی مشترک باید مراقب باشید که دیگر «من» وجود ندارد و بعضی وقت ها باید از نیازها و خواسته های خود دست بکشید.

 

 


 

مسائل شخصی را به زندگی مشترک سرایت ندهید

 

 

 

در یک زندگی مشترک باید مراقب باشید که دیگر «من» وجود ندارد و بعضی وقت ها باید از نیازها و خواسته های خود دست بکشید. زمانی که مرد مسائل شخصی و عقده های پنهانی خود را در زندگی مشترک عنوان کرده و تمام عقده هایش را بر سر همسر خود خالی می کند. در حقیقت به سست کردن پایه های زندگی مشترک دست می زند.

 

 

 


 

مقتدر و کار آمد باشید

 

 

 

به همان نسبت که مردان از قدرتمند بودن لذت می برند، زنان نیز از داشتن مردی مقتدر و توانا در کنار خود لذت می برند. به همسرتان نشان بدهید که مرد کار و تلاش هستید و چنانچه خود را فردی ضعیف و تنبل نشان بدهید، در چشم همسرتان فردی آزاردهنده و بی لیاقت جلوه خواهید کرد و هرگز همسرتان از شما به عنوان شوهری خوب و مسولیت پذیر تشکر نخواهد کرد.

 

منبع : ایران فرهنگی

 

گروه خانواده و زندگی تبیان

shiva & hasan بازدید : 116 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

8عادت بد که بعد از ازدواج باید ترک کنید

 

ساری هارر و ریتا دماریا دو نفر از روانشناسان معروف مدعی اند که خوشبختی نتیجه از بین بردن این 8 عادت است

 

 

همه ما می خواهیم ازدواج و زندگی خوشبخت و سعادتمندانه ای داشته باشیم. درست است؟ ساری هارر و ریتا دماریا دو نفر از روانشناسان معروف مدعی اند که خوشبختی نتیجه از بین بردن این 8 عادت است که یک ازدواج خوب را زیر و رو می کند. اگر حتی یکی از این عادتها را دارید مقاله زیر را بخوانید.

 

 

 

 

آیا از عادات بد ازدواج آگاهی دارید؟

 

 

در این مقاله، ساری هارر و ریتا دماریا، عادتهایی که شما باید از آن دوری کنید را متذکر می شوند تا یک ازدواج پایدار و مملو از عشق داشته باشید.

 

 

 

1. دلیل و برهان را کنار بگذارید

 

 

زندگی، میدان جنگ نیست. نه تنها این کار باعث از بین بردن احساساتتان می شود بلکه حتی همسرتان به طرز زیرکانه ای می فهمد که احساساتش برایتان مهم نیست.

 
 

 

 

2. محیط خانه را امن نگه داشتن همیشه اثر نمی کند

 

 

اگرچه جمله "هرچه تو بگویی عزیزم" محیط خانه را آرام و امن می کند اما شما را در نقش یک همسر فداکار نشان می دهد. شما بایستی گاهی اوقات عصبانی، گاهی اوقات حالت تدافعی و گاهی اوقات هم فداکارانه رفتار کنید. این جالبتر نیست؟

 
 

 

 

3. حواس پرتی و گیج بودن را دور بریزید

 

 

بیش از اندازه فعال بودن وتمرکز نداشتن، در مکالمه بینتان یا در زندگی، صمیمیت و علاقه بینتان را از بین می برد.

 

 

 
 

4. دست از سرزنش بردارید

 

 

می دانیم که خانمها جیغ جیغو هستند. اما با صدای بلند گله و شکایت کردن فقط برای مدت کوتاهی مفید است و باعث نارضایتی و عصبانیت همسرتان می شود.

 
 

 

 

5. از عیب جویی، انتقاد و مسخره کردن دوری کنید

 

 

این تکنیک ها،فردی که به او عشق ورزیدید را تحقیرمی کند. به جای آن، با او محترمانه برخورد کنید، و اجازه دهید با شما مثل یک فرشته برخورد کند، و مسئولیتهایی که هر دو شما موظف به انجام آن هستید را برای داشتن زندگی شاد با هم تقسیم کنید.

 
 

 

 

6. قلدری نکنید

 

 

این کار زشت به همسر شما می فهماند که او در نظر شما هیچ ارزشی ندارد.

 

 

 
 

7. تدافعی برخورد نکنید

 

 

تدافعی برخورد کردن، صحبتها و بحثهای سازنده تان را سرد می کند. اگر اینگونه رفتار کنید، همسرتان دیگر حق صحبت کردن در مورد موضوع مورد بحث را ندارد.

 
 

 

 

8. یک جانبه تصمیم گیری نکنید

 

 

گاهی اوقات، شما می خواهید رنگ حمامتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید. این مانعی ندارد اما اگر بخواهید درمورد پول، زمان، بچه ها و زندگی تان به تنهایی تصمیم گیری کنید، به این معنی است که همسرتان را نادیده گرفته اید و یک طرفه و از جانب او تصمیم گیری کرده اید..

 

 

 

نکته ای که از نظر ساری هارر و ریتا دماریا بسیار حائز اهمیت است، خنده، صمیمیت و علاقه شدید بین همسران، برای امروز، فردا وهمیشه وهمیشه است.

 

ghoory.com

shiva & hasan بازدید : 107 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

مي خواهم يک توصيه جدي و اساسي به همه شما داشته باشم؛ اينکه حتما ازدواج کنيد! شايد تعجب کنيد و بگوييد ازدواج که کار بي حساب و کتابي نيست که فقط با يک توصيه بتوان آن را انجام داد. بله درست است اما هر ازدواجي هم لزوما آن ازدواجي که شما فکر مي کنيد، نيست!

 

ازدواج يعني پيوند با فرد ديگر و شروع زندگي مشترک با او. کسي که بين او و ما نوعي همدلي، تفاهم و علاقه عميق وجود داشته باشد و بتوانيم براي يکديگر و به خاطر هم، گذشت و فداکاري کرده و در فراز و نشيب هاي زندگي از خودخواهي ها و منيت خود بگذريم. اما ازدواج، محدود به اين نوع ازدواج کردن نيست! غير از يافتن جفتي ايده ال که بتوانيم زندگي مشترک خود را با او آغاز کنيم و ادامه دهيم، همه ما نياز به پيوند ها و مزدوج شدن هاي ديگري هم داريم! پيوندهايي که براي رشد ما ضروري هستند و بدون آنها نمي توانيم زندگي موفقي داشته باشيم.

 

 

 

 

با «شعور» ازدواج کنيد!

 

 

 

همه ما براي حل مسائل زندگي و روبه روشدن با سختي ها و مشکلات آن و همچنين در برخورد و برقراري رابطه با ديگران، نيازمند خرد و شعور هستيم. گرچه براي واژه شعور معاني زيادي قيد شده است، اما در اين مقاله ما شعور را توانايي به کار انداختن قوه عقل و خرد معنا مي کنيم؛ قدرتي که به وسيله آن مي توان به هر موضوعي، نگاه کامل تر و همه جانبه تري داشت و ابعاد بيشتري از موضوعات را ديد و فهميد. با آنکه گوهر شعور به همه انسان ها داده شده، اما متاسفانه اين گوهر در همه انسان ها به اندازه کافي آشکار نمي شود و مورد استفاده قرار نمي گيرد. در واقع ما ترجيح مي دهيم به جاي فکر کردن، سنجيدن شرايط و عواقب و تبعات کار و بررسي ابعاد مختلف موضوعات، واکنش هاي آني و هيجاني نشان دهيم و مسائل را به جاي عقل و تدبير با برخوردهاي احساسي زودگذر حل کنيم؛ در حالي که نقش شعور در زندگي ما خيلي بيش از اينهاست. شعور به ما کمک مي کند تا دريافت هاي ما عميق تر باشد و به عمل تبديل شود. به ما کمک مي کند تا مسائل خود و اطرافيان مان را به بهترين نحو، بدون ترس و اضطراب و ناکامي و بدون شکست حل کنيم. متاسفانه ما از اين گوهر دروني و نهائي دور مانده ايم و به همين دليل لازم است هر چه زودتر پيوند و ازدواج مان را به شعور و خرد خود برقرار کنيم.

 

 

 

 

با «بخشايش» ازدواج کنيد!

 

 

 

تنفر تبديل به بيماري مي شود و نبخشيدن ديگران مانند زنجيري از وجود آنها به گردن ما مي افتد؛ زنجيري که مدام کشيده مي شود و اگر به اين نبخشيدن ادامه دهيم ممکن است ما را خفه کند. بسياري از ما اطرافيان و نزديکان خود را نمي بخشيم و کينه به دل مي گيريم و اين کينه را همچنان در قلب و وجود خود پرورش مي دهيم . ما دلايل نبخشيدن ديگران که برگرفته از نتايج يک پژوهش در همين زمينه است، عبارتند از:

 

 
 

آسيب رواني جدي که فرد هنوز نتوانسته آن را فراموش کند يا آثار آن همچنان باقي است.باور به اينکه با بخشيدن او ممکن است نتايج عمل منفي و مکافات براي او از بين برود و به جزاي عمل خود نرسد!

 

 
 

قرباني، دليلي براي بخشيدن و ادامه رابطه با چنين شخصي ندارد.قرباني، براين باور است که افراد تغييرپذير نيستند و شخصي که او را آزار داده همچنان ديگران را هم آزار مي دهد و هنوز ادب نشده است و دلايل ديگر.

 

 

در آستانه سال جديد با حس بخشايندگي دروني خود پيوند برقرار کنيد. با قوه شعور خود دليل نبخشيدن خود را پيدا و هر چه زودتر زنجيرهاي نامرئي را از دست و پا وگردن خود باز کنيد.

 

 

 

 

با «محبت» ازدواج کنيد!

 

 

 

گرچه اکثر انسان ها محبت کردن و دوست داشتن را تجربه کرده اند، اما خيلي از آنها قادر نيستند اين محبت را جز افراد خانواده و نزديکان به همه دنيا و همه انسان ها تعميم دهند. رحيم و مهربان بودن از صفات الهي است. کسي که با اين صفت پيوند بخورد و ازدواج کند به سطح بالاتري از ارتباط با هستي و کائنات و خداوند دست خواهد يافت. در اين سطح او همه انسان ها را دوست خواهد داشت و به همه به عنوان اعضاي خانواده و عزيزان خود خواهد نگريست. بدين ترتيب او نوعي از وحدت را درک مي کند، وحدتي که او را به يگانگي دروني خواهد رساند. محبت در هر سطح و با هر کس معنا و مفهوم خود را دارد. دقت در اين نکته مهم است که محبت به معناي لوس کردن و فراهم آوردن تجمل و امکانات زياده از حد براي ديگري نيست. معناي اصيل وحقيقي محبت اين است که اسباب رشد روحي و رواني و ارتقاي فهم و آگاهي را براي کسي که دوستش داريم فراهم آوريم و اين همان محبتي است که لازم است روح خود را با آن پيوند دهيم.

 

 


 

با «انعطاف» ازدواج کنيد!

 

 

 

نرمي و انعطاف کليد موفقيت است. همه ما با استفاده از نرمي و انعطاف مي توانيم بر نزديکان مان تأثير بگذاريم و خود و آنها را از نظر رواني و حتي روحي ارتقا دهيم. در غير اين صورت روش هاي خشن و سخت هر يک از ما مي تواند منجر به انباشت خشم، کينه و ترس در ديگران شود و در نهايت هم به روابط بين فردي ما آسيب وارد کند و هم به سلامت رواني هر يک از ما. هيچ چيزي در اين دنيا ثابت و بدون تغيير نيست. همه چيز در حال حرکت و پويايي و تحول است. اگر انسان با حرکت جهان و با روند تکامل و پويايي آن حرکت کند، مي تواند زنده بماند و همچون همه موجوداتي که با سازگاري خود در جهان ماندگار شدند، در نظام هستي ماندگار شود. اما اگر بي انعطاف و سرسخت باشد، مانند موجوداتي که نسل آنها منقرض شد، نابود خواهد شد و اين قانون درباره تک تک ما صادق است. بدون نرمي و پذيرش ، طرد شده و يکه و تنها مي مانيم و محکوم به نابودي رواني و حتي جسمي مي شويم؛ چون انسان بدون محبت و حمايت نزديکان نمي تواند چندان به زندگي خود ادامه دهد. انعطاف، کليد سازگاري و موفقيت است. هستي خود را با انعطاف پيوند دهيد و با هستي کل پيوند حاصل کنيد.

 



 

با «ايمان» ازدواج کنيد!

 

 

 

به گمانم وقت آن رسيده که در سال جديد، دوگانگي ها و چند پارچگي را به طور کامل کنار بگذاريم و براي هر کاري به خداي خود و تنها و تنها به او مراجعه کنيم، چرا که منبع برکت و رحمت، تنها و تنها خداوند است.گرچه از دوران بت پرستي قرن ها مي گذرد، اما متاسفانه هنوز بسياري از ما براي رفع حاجات و آرزوها و خواسته ها و نيازهاي مان به جاي خداوند به ديگران مراجعه مي کنيم؛ کساني که بدبختانه در ذهن ما موثرتر از خداوندند و گمان مي کنيم بيشتر منشأ اثرند! البته من منکر اين نيستم که گاهي خداوند بندگان خود را اسباب انجام کاري براي بندگان ديگر مي کند، اما اين بدين معنا نيست که آنها منشأ و منبع برکت اند، بلکه تنها وسيله اي هستند در دست خدا که به خواست خدا و تحت سيطره او فعال مي شوند و عمل مي کنند.

 

ايمان خود را قدرت ببخشيد و گسترش دهيد. هميشه فقط به يکي، همو که يگانه است و تنها يگانه و بي همتاست، پناه ببريد . او را بخوانيد و او شما را اجابت خواهد کرد. تا اينجا از چيزهايي گفتيم که بايد با آنها ازدواج کنيم؛ اما راستش براي داشتن يک ازدواج موفق هم همه اين ويژگي ها به کار مي آيد و حتي لازم و ضروري است. پس اگر خواستيد ازدواج کنيد، باز هم اين نکات را در نظر داشته باشيد.

منبع: دنياي سلامت 54

shiva & hasan بازدید : 114 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

یكی از بحث‌های داغی كه این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی می‌شود، محدوده سنی ازدواج جوانان است. این سن برای دخترها 16 تا 18 سال و برای پسرها 19 تا 21 سال ذكر می‌شود...

 

 

در حالی که از دیدگاه روان‌شناسی، ازدواج کردن در سنین یاد شده قابل‌تامل است. برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دكتر سیدعلی احمدی ابهری، روان‌پزشك و استاد دانشگاه علوم پزشكی تهران را جویا شده‌ایم که می‌خوانید.

 
 


 

سوال: آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، می‌توان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشم‌پوشی کرد؟

 

 

 

از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است كه برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع می‌شود. بلوغ روانی، عنوانی است كه روان‌پزشكان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام می‌برند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می‌شود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدان‌ها به حداقل كفایت می‌كنند و معتقدند فقط كافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روان‌پزشكان و اصولا مكاتب روان‌شناختی بر این است كه فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله‌ای برسد كه نه تنها نسبت به خود شناخت كافی پیدا ‌کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلكه نسبت به فردی كه در نظر دارد با او ازدواج كند نیز شناخت كافی به‌دست آورد.

 


 

سوال: و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟

 

 

بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآورده‌شدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی،‌ علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسكن و حداقل نیازهای خانواده را تامین كند.

 

 

 

سوال: خصوصیاتی كه ذكر کردید معمولا در چه سنی به‌دست می‌آید؟

 

 

بستگی به فرد دارد. یك فرد ممكن است در سن 20 سالگی زمینه‌های فوق را یكجا و كامل پیدا كند. در حالی كه فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانم‌ها هم به همین شكل است. یك دختر جوان ممكن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد كامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یك رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی كه با او پیوند می‌خورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلكه به جامعه هم كشیده می‌شود. جامعه‌ای كه نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاك اولیه و اصلی برای تشكیل خانواده یا ازدواج قرار نمی‌دهیم.

 

 

البته به این نكته هم باید اشاره كنم كه خرده‌گیری و سخت‌گیری و اینكه افراد فكر كنند ابتدا باید همه امكانات را فراهم و تمام دوره‌های تحصیل را طی كنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج كنند را تایید نمی‌كنیم. صحبت ما در مورد حداقل‌هاست. اگر فرد بتواند به توانمندی‌های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، می‌تواند ازدواج كند كه این اتفاق می‌تواند در شروع دهه سوم زندگی باشد كه بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممكن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نكنند و انجام این کار مهم به سنین و سال‌های بعدی موكول شود.

 

 

 

سوال: آیا جوانان كشور ما این قابلیت را دارند كه در سنین ذكر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟

 

 

ممكن است برای تعداد كمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اكثریت افراد جامعه محقق نمی‌شود. البته این تعداد كم نیز وابسته به خانواده‌شان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانواده‌ای تحصیلكرده و هوشمند هستند، خانواده‌هایی كه ازدواج‌‌والدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخاب‌شان برنامه‌ریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندان‌شان فراهم كرده‌اند.

 

 

 

سوال: پس با توجه به گفته‌های شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟


 

بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع كوچك و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یك حداقل‌هایی را نیاز داریم. علت تاكید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است كه ما ببینیم دو نفری كه می‌خواهند ازدواج كنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیده‌اند یا خیر.

 

 

 

سوال: بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟

 

 

ما اختلاف سنی 5 سال را مطلوب می‌دانیم. در این صورت می‌توانیم بگوییم كه زمینه‌ها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن شروع می‌شود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، می‌توانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران 18 سال و در پسران 5 سال بیشتر یعنی 23 سال است البته با حداقل توانمندی‌ها، مهارت‌ها، حرفه و تحصیلات.

 

 

 

اگر خانمی از همسرش بزرگ‌تر بود چطور؟

 

 

این مساله هم اگر به‌صورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاوره‌های لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و می‌توان آن را پذیرفت اما به عنوان یك قانون عام مورد تایید نیست.

 

 

سوال: همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و كمتر در مورد فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر می‌شود. نظر شما در این رابطه چیست؟

 

 

ازدواج كردن به مفهوم این نیست كه بلافاصله زوجین بچه‌دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه‌دار شوند، مشكل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی كه با حداقل سنینی كه صحبت كردیم ازدواج می‌كنند نباید برای بچه‌دار شدن عجله كنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمان‌هایی است كه زندگی مشترك برای یك زوج بسیار جوان‌ معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال كه یك دامنه وسیعی را شامل می‌شود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی كه مطلوب‌ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندان‌شان ایجاد می‌شود. به عنوان نمونه برای یك مرد 30 ساله و یك زن 25 ساله بچه‌دار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی كه در 23 سالگی و 18 سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه كسب كنند و بعد صاحب فرزند شوند.

 

منبع: salamat.ir

shiva & hasan بازدید : 101 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

در هزاران مصاحبه ای که در شش قاره جهان انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید، سن شما و سن طرف مقابلتان دیگر چندان اهمیتی پیدا نمی کند. اما یک واقعیت هم وجود دارد و آن این است که موقعیت هایی هست که تفاوت سنی واقعاً مهم می شود.

 

 

 

 

 

وقتی 17 سالتان باشد، اقدام به ازدواج با کسی که 47 ساله است، ایده چندان جالبی به نظر نمی رسد. تجربیات زندگی یک نوجوان 17 ساله تقریباً هنوز بچگانه است. اما فرد 47 ساله فردی بالغ و باتجربه است و پستی و بلندی های زندگی را پشت سر گذاشته است. این تفاوت ها می تواند چالش بزرگی در رابطه ایجاد کند. پس اشتباه نکنید.

 

 

 

موفقیت یک ازدواج به سطح بلوغ و تجربیات دو طرف بستگی دارد. واقعیت این است که وقتی پای عشق و ازدواج به میان می آید، فاصله سنی جادویی وجود ندارد.

 

 

 

اما تجربه به ما می گوید که هر چه فاصله سنی دو طرف کمتر باشد، شانس ساختن عشقی ماندگار برایشان بیشتر می شود. این تفاوت سنی چه یکسال باشد، چه 5 سال، 10 سال، یا حتی بیشتر، عشق بر همه چیز غلبه می کند. مسئله این است که ببینید واقعاً عاشق هستید یا نه، نه اینکه ببینید کسی که دوستش دارید چند سالش است. عاشق بودن خیلی مهمتر از تفاوت سنی بین دو طرف است.

 

 

 

به یک مثال خوب اشاره می کنیم. بابک و سوزان 48 و 37 ساله هستند. هر دو طلاق گرفته اند. می توانیم صادقانه بگوییم که هر دو آنها ازدواج هایی واقعاً بد را تجربه کرده اند. اما فعلاً این را همین جا نگه می داریم.

 

 

 

خوشبختانه بابک و سوزان همدیگر را پیدا می کنند! درواقع، واقعاً عاشق هم می شوند.

 

 

 

وقتی گوش می دهیم که چطور عشق و محبتشان را به هم توصیف می کنند واقعاً سرحال می آییم. این دو نفر نه تنها عاشق هم هستند، بلکه فهمیده اند که مورد احترام قرار گرفتن، اعتماد کردن به هم، صادق بودن و ارزش گذاشتن بر همدیگر چه ارزشی دارد.

 

 

 

هم بابک و هم سوزان از ازدواج اولشان بچه دارند. هر دوی آنها واقعاً بچه هایشان را دوست دارند و می خواهند به خوبی از آنها مراقبت کنند. و در واقع، هر دوی آنها حاضر نیستند کسانی را که به فرزندانشان عشق نمی ورزند را دوست بدارند. و واقعاً خوشا به حالشان!

 

 

 

اول رابطه کمی درمورد اختلاف سنیشان تردید داشتند. اما دیگر اینطور نیست! الان فقط به عشقشان به هم فکر می کنند و بس! سنشان دیگر اهمیتی ندارد.

 

 

 

خوب، دوست دارید بدانید از سه دهه تحقیق درمورد اختلاف سنی در ازدواج چه دستگیرمان شد؟ فهمیدیم که عاشق بودن و دوست داشتن همدیگر بر همه چیز غلبه می کند. اکثر ازدواج ها وقتی تفاوت سنی بین دو طرف کمتر از 10 سال است موفق تر هستند اما وقتی این اختلاف بیشتر از 10 سال باشد، احتمال موفقیت ازدواج به تدریج کمتر می شود. به عبارت دیگر، واقعاً صحت دارد که اگر اختلاف سنی بین دو طرف کمتر باشد احتمال موفق بودن رابطه بیشتر است.

 

 

 

اما، درمورد عشق هیچ جادویی وجود ندارد. عاشق بودن خیل مهمتر از سن است. سن مسئله ای نسبی است. مهمتر از آن، سن در رابطه خیلی کمتر از عشق اهمیت دارد. عشق بی حد و مرز است. پس عاشق باشید و تا ابد با هم بمانید.

Funshad.com

shiva & hasan بازدید : 138 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

برقراری رابطه و ازدواج از دهه 70 به بعد پیچیدگی های بیشتری پیدا کرد. انتخاب های بسیار زیادی در پیش روی هر کس قرار می گرفت و حس رقابت نیز همواره در حال افزایش بود. لیست زیر به شما در پیدا کردن همسر دلخواه و حفظ رابطه خود با او کمک می کند.

 

 

1- قبول کنید به دنبال برقراری رابطه هستید

 

 

افتخار کنید به سن بلوغ و بزرگسالی رسیده اید و همچنین به خوبی می دانید نیازمند همسری هستید که ادامه زندگی خود را با او بگذرانید.

 

 

 

2- روابط گذشته را برای خودتان حل نمایید

 

 

سعی کنید صدماتی که در گذشته به شما وارد آمده را فراموش کنید و اگر تقصیر از جانب شما بوده تلاش کنید از آنها عذر خواهی کرده و طلب بخشش نمایید. اگر بخواهید همواره وقایع تلخ گذشته را در ذهن خود مرور کنید و سعی بر منطقی کردن آنها داشته باشید، مطمئن باشید که کار به جایی نخواهید برد. شما باید از یک رابطه فقط دریافت احساسی داشته باشید. نامه ای بفرستید، تلفن بزنید، و از همه اینها بهتر رو در رو با شخص مورد نظر صحبت کنید. به خاطر داشته باشید که بخشش و عشق در قلب شما زندگی می کند نه در سرتان.

 

 

 

3- از تمرین تصویری استفاده کنید

 

 

بر روی یک تکه کاغذ بنویسید: "من خوشحالم از اینکه مالک ......هستم." و رابطه ای که آرزویش را می کنید برای خود توصیف نمایید. سعی کنید احساسات، و آرزوهایی را که دارید، در ذهن خود به تصویر بکشید و البته نه فقط در مورد شریک زندگی، بلکه به طور کلی در مورد رابطه تان. در آن سمت کاغذ هم بنویسید: "مطمئن هستم که به تمام خواست هایم می رسم، به این دلیل که...." و بعد هم تمام حقایق موجود پیرامون آن مطلب را برای خود به رشته تحریر درآورید. این کاغذ را به کسی نشان ندهید، اما آنرا در دسترس نگه دارید و به طور مکرر به آن نگاه بیندازید.

 

 

 

4- باورکنید که جذب جنس مخالف یکی از طبیعی ترین کارها در سرتاسر دنیاست

 

 

اگر برای بدست آوردن چیزی، بیش از اندازه تلاش می کنید، بهتر است کاملاً ریلکس با قضیه برخورد کنید؛ چراکه طبیعت آنچه را که لازم است، انجام می دهد!

 

 

 

5- همان طور رفتار کنید که انتظار دارید دیگری با شما رفتار کند

 

 

در خودتان همان صفاتی را که دوست دارید شریکتان داشته باشد، پرورش دهید و برای ارتقای آنها از هیچ تلاشی مضایقه نکنید: کلاس، آماده سازی، تراپی، رشد معنوی، رژیم، ورزش و غیره.

 

 

 

6- اگر کاری که انجام می دهید نتیجه بخش نیست موارد دیگر را امتحان کنید


 

خود را از مرزهایی که در سرتاسر خود کشیده اید، رها سازید. اگر برای مدت زمان بسار زیادی است که با آدم ها متفاوت قرار ملاقات می گذارید، اما به نتیجه دلخواه دست پیدا نمی کنید، به خودتان مدتی فرصت بدهید تا بتوانید راحت تر با مسائل برخورد کنید. اگر جزء افرادی هستید که بیشتر وقت خود را در خانه می گذرانند، بهتر است کمی به بیرون بروید، و یا به کانون های همسریابی ملحق شوید.

 

 

 

7- به *** با همسرتان به عنوان یک امر مقدس نگاه کنید

 

 

چون همین طور هم هست. *** نشانه مقدسی از عشق حقیقی و سرسپردگی شما، هم نسبت به خودتان و هم نسبت به شریک زندگیتان می باشد. یک رابطه موفق جنسی می تواند یک ارتباط ضعیف را حتی تا 3 سال نیز برقرار نگه دارد. شما که دوست ندارید پس به پایان رسیدن دورانتان مجبور شوید جلوی آینه، سیگار دود کنید؟

 

 

 

8- اصوات درونی خود را که موجب تخریب رابطه می شوند، کنترل کنید

 

 

وقت بگذارید و با صدای درونتی تان در مورد وقایع گذشته، ترس ها، ناراحتی ها، نگرانی ها، آسیب ها، و زخم ها صحبت می کند. با انجام این کار به طور حتم به نتیجه دلخواه خواهید رسید.

 

 

 

9- سعی کنید برای شخص منحصر بفردی که وارد زندگیتان می شود ارزش و احترام قائل باشید

 

 

آن خانم و یا آقای مورد نظر در حال حاضر مشغول زندگی شخصی خود هستند. باید برای آنها انرژی بفرستید تا آنها را پذیرای زندگی مشترک سازید.

 

 

 

10- با روی باز از دیدگاههای جدید استقبال کنید

 

 

کتاب هایی از قبیل آنچه در این قسمت به آن اشاره می شود را مطالعه کنید: کتاب آمادگی برای انجام کارهای شخصی، نوشته دکتر پاتریشیا آلن؛ چگونه مجرد نمانیم، نوشته نیتا تاکر؛ *** ، عشق ، شیفتگی: چگونه می توانم تشخیص دهم؟ نوشته ری ای شرت. حتی اگر با تمام مطالب داخل کتاب موافق نبودید سعی کنید به تدریج دید خود را نسبت به مسائل مختلف تغییر دهید.

 

منبع : مردمان

shiva & hasan بازدید : 114 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

در يك مطالعه درباره ازدواج محققان از متخصصان مشاوره ازدواج، روان‌شناسان و زوج‌ها خواستند به مشاجره‌هاي چند زوج كه ضبط شده نگاه كنند و علت جدايي آنها را تشخيص دهند.

 

اين مطالعه نشان داد متخصصان مشاوره ازدواج هم در كشف علت طلاق زوج‌ها اشتباه مي‌كنند. اما دكتر تاراپاركرپوپ معتقد است پاسخ به 3 سوال زير ازدواج را موفق‌تر مي‌كند.

 

1. از جر و بحث دوري مي‌كنيد؟ در ابتداي مطالعه 3 ساله‌اي كه محققان دانشگاه واشنگتن روي زوج‌هاي تازه انجام دادند مشخص شد زوج‌هايي كه جر و بحث كمتري مي‌كنند شادتر از زوج‌هاي پرخاشگر هستند. آنها در انتهاي 3 سال دوباره روابط اين زوج‌ها را بررسي كردند و پي بردند زوج‌هايي كه جروبحث مي‌كردند به نسبت زوج‌هايي كه به سلامت روابط خود باور داشتند ازدواجي موفق‌تر دارند. آنها معتقدند مطالعات آنها نشان‌دهنده آن نيست كه مشاجره روابط را استحكام مي‌بخشد.

 

2. به همسرتان چشم غره مي‌رويد؟ محققان دانشگاه واشنگتن معتقدند چشم غره رفتن حتي اگر همراه لبخند و خنده باشد تحقير و بي‌احترامي و براي روابط زوج‌ها سم است. دكتر جنسن كي‌كولد از دانشگاه ايالتي اوهايو گفت: ابتدا بايد اين كار متوقف و سپس دلايل آن بررسي شود.

 

3. اجازه مي‌دهيد همسرتان درباره چگونه سپري كردن زماني كه با هم هستيد تصميم بگيرد؟ دكتر هارمن مارك‌من، روان‌پزشك دانشگاه دفوور معتقد است اگر يك نفر كنترل رابطه را به دست بگيرد خطر آسيب‌‌پذيري رابطه با شدت بالا مي‌رود.

منبع: readersdigest 20 

shiva & hasan بازدید : 106 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

زن و مردی پس از سالها تلاش برای ازدواج با یکدیگر بالاخره به آرزوی دیرین خود رسیده و ازدواج می کنند. آنها از شوق این وصال تصمیم می گیرند برای مسافرت ماه عسل خود دور دنیا را سیاحت کنند.اما در این سفر کشتی از مسیر اصلی خود خارج شده و آنها نا خواسته وارد جزیره آدم خوارها می شوند.

 

 

شاهزاده خانم قبیله آدم خوارها با دیدن این زوج جوان به مرد پیشنهاد می دهد که با او ازدواج کند تا آزاد شود. مرد قصه ما دو راه بیشتر پیش رو ندارد:

 

 

 

یا باید همسر رویاهایش را با تمام علاقه ای که به او دارد رها کرده و با این خانم ازدواج کند یا بمیرد.او راه دوم را انتخاب کرده و با شاهزاده خانم ازدواج نمی کند و در نتیجه زنده زنده پخته می شود.

 

 

 

 

حال شما برای این داستان چه عنوانی را پیشنهاد می کنید؟

 

 

 

این داستان از جمله سوالاتی است که برای بررسی توانایی خلاقیت افراد مطرح می شود و هر چه عنوانهای ارایه شده به وسیله آزمون شونده تازه تر و بدیع تر باشد، نمره بیشتری به آن تعلق می گیرد.

 

 

 

در ضمن این سوال از جمله سوالاتی است که برای آموزش و ارزیابی بارش فکری(از مهم ترین روش های کاربردی برای آموزش خلاقیت) در افراد به خصوص دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد.

 

 

بارش فکری روشی است که در آن راه حلهای عجیب و غریب، نامانوس و حتی غیر قابل اجرا نیز می تواند خوب باشند.

 

 

 

 

بارش فکری یک روش تولید فکر است که دو هدف عمده به همراه دارد:

 

 

 

1- فرو ریختن دیوار عادات

 

 

 

2- ارایه و پیشنهاد مجموعه ای از عقاید و سپس انتخاب یکی از آنها برای کاربرد

 

 

 

 

راهنمایی های اساسی و پایه ای در مورد بارش فکری

 

 

 

بارش فکری یک روش مفید برای برخورد با برخی مشکلات خاص است. در این مواقع این روش به ما کمک می کند که یک راه حل مناسب، تازه و بدیع خلق کنیم.

 


 

حباب

 

 

 

این روش می تواند به صورت فردی و یا حتی جمعی مورد استفاده قرار بگیرد و در برخی از موارد گروههایی با ظرفیت 10 نفر مورد استفاده قرار می گیرد اما به نظر می رسد که 4-7 نفر عضو در یک گروه بارش فکری، حدی ایده آل باشد. البته باید در نظر گرفت که برای بکار گیری این روش اصولی را حتما باید مد نظر قرار داد. این اصول عبارتند از:

 

 

 

خودداری از قضاوت

 

 

 

این اساسی ترین و مهم ترین قانون است. وقتی در برخورد با یک مساله، خودتان و یا اطرافیان تان به راه حلی می رسید، هرگز در مورد آن قضاوت نکنید. ابتدا باید همه راه حلها یادداشت شود و در مراحل بعدی، ارزیابی باید به زمانی مناسب تر موکول گردد.

 

 

 

تفکر بی قید و شرط

 

 

 

آزادانه و به دور از هر قید و شرطی به دنبال راه حل باشید. راه حلهای عجیب و غریب، نامانوس و حتی غیر قابل اجرا نیز می تواند خوب باشند. در حقیقت در جلسات گروهی بارش فکری امکان دارد تعداد زیادی نظرات نامانوس و عجیب ارایه گردد که به جای قابل استفاده بودن، خنده دار باشد. با این حال پیشنهاد می شود که برای یافتن راه حل بدیع و جدید، خارج از مرزها و الگوی معمول فکر کنید شاید همین روشهای به ظاهر خنده دار و مضحک تبدیل به روشهای عملی گردند.

 

در مراحل اولیه بارش فکری احتمالا 20 -25 ایده اولیه ارایه شده، بدیع، جدی و خلاقانه نیستند

 

 

 

بارور سازی

 

 
 

منظور از این اصل آن است که سعی داشته باشید عقاید ارایه شده در جلسات بارش فکری را بهبود بخشیده، تغییر دهید و یا حتی چند ایده مختلف رابا هم ترکیب کنید تا به یک روش مناسب و بدیع دست یابید . برای مثال در برابر هر نظری که اریه می شود می توانید این سوالات را از سایر اعضا بپرسید:

 

 

 

1- نظر شما در مورد این پیشنهاد چیست؟

 

 

 

2- فکر می کنید چگونه می توان این کار را عملی کرد؟

 

 

 

3- چه تغیراتی در این ایده باعث کاربردی تر شدن آن می گردد؟

 

 

 

توجه به کمیت

 

 

 

در بکار گیری روش بارش فکری توصیه می شود که دامنه وسیعی از افکار و ایده ها در نظر گرفته شود. این پیشنهاد به دو دلیل عمده ارایه می گردد:

 

 

 

حباب و گل

 

 

 

1- در مراحل اولیه بارش فکری احتمالا 20 -25 ایده اولیه ارایه شده، بدیع، جدی و خلاقانه نیستند. بنابراین با گسترش دادن لیست پیشنهادی از جانب گروه امکان ارایه ایده های جدید افزایش می یابد. برای مثال مطابق با این داستان ارایه شده، آزمونی ها در ابتدا برای نامگذاری این داستان از عنوان های کلیشه ای مانند شاهزاده خانم ناکام، مرگ یا زندگی و ... استفاده می کنند. بعد از مدتی که از ارایه نامها و عناوین کلیشه ای می گذرد،کم کم آزمودنی ها نامهای جدیدتر و بدیع تری به ذهن شان خطور می کند.

 

 

 

2- هر چه این لیست بزرگتر و متنوع تر باشد، دست شما برای انتخاب راه حل مناسب باز تر خواهد بود.

 

 

 

در حال حاضر توجه به بحث خلاقیت و روش های یاددهی آن به افراد (بارش فکری) از موضوعات روز دنیا به شما می رود. عرضه ایده ها و فعالیت های نو به مردم به منظور بازکردن ذهن آن ها و سپس بحث درباب اینکه احساسات یا بصیرت ها چه ارتباطی با کار آن ها دارند، امری متداول شده است. دیگر آموزش فنون ویژه چگونگی انجام بارش فکری مؤثر به افراد، دشوارتر از آموزش سایر مهارت های کار گروهی به افراد نیست.

 

تبیان

shiva & hasan بازدید : 79 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد.

 

 

 

۱-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.(ضرب المثل آلمانی)

 

 

۲- مردی که به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوکری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)

 

 

۳- لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)

 

 

۴- زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر" باشد. (ضرب المثل یونانی)

 

 

۵- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. (ضرب المثل انگلیسی)

 

 

۶- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)

 

 

۷- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. (ضرب المثل آلمانی)

 

 

۸- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)

 

 

۹- دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. (ضرب المثل ایتالیایی)

 

 

۱۰-داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای. (ضرب المثل فرانسوی)

 

 

۱۱- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)

 

 

۱۲- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی)

 

 

۱۳- برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی)

 

 

۱۴- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)

 

 

۱۵- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)

 

 

۱۶- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی)

 

 

۱۷- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

 

 

۱۸- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)

 

 

۱۹- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)

 

 

۲۰- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط )

 

 

۲۱- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)

 

 

۲۲- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. (رولاند)

 

 

۲۳- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)

 

 

۲۴- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (محمد حجازی)

 

 

۲۵- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)

 

 

۲۶- با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود، بهترین دوست شما می شد. (بردون)

 

 

۲۷- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)

 

 

۲۸- برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید " کر " باشد و زن " لال ". (سروانتس)

 

 

۲۹- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. (کریستین)

 

 

۳۰- تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. (اسمایلز)

 

 

۳۱- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)

 

 

۳۲- خانه بدون زن ، گورستان است. (بالزاک)

 

 

۳۳- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)

 

 

۳۴- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. (سعید نفیسی)

 

 

۳۵- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)

 

 

۳۶- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن. (سیریوس)

 

 

۳۷- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)

 

 

۳۸- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)

 

 

۳۹- مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)

 

 

۴۰- با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش. (سینکالویس)

 

 

۴۱- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید. (پاستور)

 

 

۴۲- ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. (سقراط)

 

 

۴۳- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)

 

 

۴۴- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)

 

 

۴۵- من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . (آگاتا کریستی)

 

 

۴۶- هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها کمتر خواهد شد. (ولتر)

 

 

۴۷- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)

 

 

۴۸- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)

 

 

۴۹- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

 

 

۵۰- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت! (روزنامه نگار ایرلندی)

 

 

۵۱ - هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. (ضرب المثل اسکاتلندی)

 

 

۵۲ - با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)

 

 

۵۳ - تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

 

 

۵۴ - دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)

 

 

۵۵ - ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. (مثل سانسکریت)

 

 

۵۶ - زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند. (ضرب المثل آلمانی)

 

 

۵۷ - ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)

 

 

۵۸ - ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی. (ولتر)

 

porbazde.com

shiva & hasan بازدید : 90 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

برای دوران نامزدی مدت خاصی را نمی توان معین کرد، بلکه به موقعیت و سلیقه افراد بستگی دارد. اما می توان گفت اگر وضعیت خاصی مانند ادامه تحصیلات و گذراندن دوران سربازی و غیره... وجود نداشته باشد و دختر و پسر و خانواده هایشان آمادگی لازم را برای عروسی به دست آورده باشند، مدت خیلی طولانی این دوران می تواند مشکلاتی را به وجود آورد.

 

 

واقعا چه تعداد از روابط ناسالم پایان گرفته بود تنها اگر طرفین معنای «در کنار یکدیگر بودن» را درک کرده بودند و با مسائل و موضوعاتی روبرو می شدند که به طور معمول از رویارویی با آن اجتناب می کنند. این مقاله به شما کمک می کند تا عواقب مثبت و منفی نامزدی طولانی با شخص مورد علاقه تان را بهتر بشناسید و در جهت تصمیم درست برای سپری کردن این دوران کوشش کنید.

 

 

 

ویژگی هائی که باعث می شوند، عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگی شما را بعد از شروع زندگی مشترک تضمین کند. ممکن است، دریابید که سبک زندگی شما و همسرتان با یکدیگر هماهنگی و همخوانی ندارند و این چیزی است که هرگز نمی توانستید بفهمید مگر آنکه روابط نزدیکتری(در دوران نامزدی) داشته باشید

 

 

 

 

جنبه های مثبت نامزدی طولانی

 

 

 

در نامزدی های طولانی شما قسمتهایی از شخصیت همسرتان را خواهید شناخت که به طور معمول امکان نداشت بر آنها آگاهی یابید، مگر آنکه با هم زندگی کنید. برای شناخت شخصی که به طور متناوب و نه پیوسته او را می بیند، هیچ راهی بهتر از اینکه عملاً با او رفت و آمد کنید، وجود ندارد.

 

 

 

عشقولانه

 

 

 

در دیدارهای کوتاه افراد، اغلب بهترین رفتارشان را نشان می دهند، اما واقعیت در زمان طولانی تر با روابط صمیمانه تر، آشکار می شود. هنگامی که با کسی زندگی می کنید، عادتها، نگرش ها و رفتارهائی را از او می بینید که هرگز از او سراغ نداشتید. چرا که او را در محل زندگی و یا به عبارتی «منطقه امن» او که همانا خانه اش باشد، می بینید. او را هنگامی که خسته، مریض، عصبانی و مأیوس است، می بینید. زندگی مشترک قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین، سازش و انعطاف پذیری هائی از خود نشان دهند. تنها با زندگی مشترک است که طیف کامل تری از عکس العمل های احساسی و روحی شریک زندگیتان بر شما فاش می شود.

 

 

 

از سوی دیگر ویژگی هائی که باعث می شوند، عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگی شما را بعد از شروع زندگی مشترک تضمین کند. ممکن است، دریابید که سبک زندگی شما و همسرتان با یکدیگر هماهنگی و همخوانی ندارند و این چیزی است که هرگز نمی توانستید بفهمید مگر آنکه روابط نزدیکتری(در دوران نامزدی) داشته باشید.همچنین در این دامنه زمانی در می یابید که قابلیت و توانائی همسرتان در خلق ارتباط حقیقی و کانونی گرم، به چه میزان است.

 

 

 

 

جنبه های منفی نامزدی طولانی

 

 

 

باید بدانیم احتمال پیدایش آفت در این دوران وجود دارد. این آفتهای احتمالی نسبت به جوامع و خانواده های گوناگون، یکسان نیست؛ بلکه همانگونه که عادات و اخلاق و آداب و رسوم و عقاید مردم متفاوت است آفات دوران نامزدی و کلاً آفات زندگی خانوادگی نیز متفاوت و گوناگون است. از جمله مشکلاتی که می تواند در این دوران خودنمائی کند عبارتند از:

 

 

 

 

- توقعات بیجا

 
 

 

 

متأسفانه گاهی مشاهده می شود دختر و پسر و یا خانواده هایشان توقعات بیجایی از یکدیگر دارند و بارهای سنگینی را بر هم تحمیل می کنند. این توقعات پیش پا افتاده و مادی است که اصرار بر آنها در شرایط نامناسب، باعث دلسردی و ناراحتی می شود. حتی اگر بزرگترها چنین مسائلی را پیش آورند دختر و پسر، باید هوای همدیگر را داشته باشند و هر کدام نگذارند بر دیگری فشار آید ؛ چراکه ممکن است رابطه شان را که هنوز به ازدواج نیانجامیده است، با توقعات زیاد و نابجا از طرف مقابل، تخریب کنند.

 

 

 

کسانی که نسبت به تعهد هراس دارند ممکن است خود را پشت نامزدی پنهان کنند تا صمیمیتی را که محتاجانه به دنبالش هستند؛ تجربه کنند و در عین حال از تعهد نهائی و خاتمه دوران نامزدی و مسئولیت های آن راحت باشند

 

 

 

 

- عدم پذیرش مسؤلیت

 

 

 

ممکن است انگیزه و تمایلتان را نسبت به تعهد مادام العمر از دست بدهید. بعضی از اشخاص که نسبت به تعهد هراس دارند ممکن است خود را پشت نامزدی پنهان کنند تا صمیمیتی را که محتاجانه به دنبالش هستند؛ تجربه کنند و در عین حال از تعهد نهائی و خاتمه دوران نامزدی و مسئولیت های آن راحت باشند.

 

 

 

چنانچه به زندگی مشترک با کسی می اندیشید، و ساختار رسمی و سنتی ازدواج را ترجیح می دهید، قبل از شروع زندگی مشترک می بایستی که در باره تمامی موضوعات فوق با همسرتان مذاکره و گفتگو کنید تا از سوء تفاهم های احتمالی جلوگیری کنید. ممکن است بخواهید تا برای خود یک مهلت زمانی در نظر بگیرید. به عنوان مثال، نه ماه الی یکسال؛ تا اینکه در خلال این مدت بتوانید رابطه تان را مجدداً ارزیابی کنید و بفهمید که آیا آمادگی ازدواج را دارید یا نه.

 

 

 

 

- تجدید خاطرات ناخوشایند اولیه

 

 

 

ممکن است در طول دوران قبل از عقد، کدورتها و ناراحتیهایی پیش بیاید. مثلاً درهنگام خواستگاری، تعیین مهریه وغیره... آنچه که مسلم است این است که این کدورتها نباید به دوران بعد از عقد کشیده شود چراکه مطرح کردن این امور که نشانه عدم رشد و ناپختگی مطرح کننده است، باعث کم شدن محبت میان زوجین می شود و گاهی لطمه های سنگینی بر پیکره زندگی های نو پا وارد می کند.

 
 

 

 

 

- گفتگو درباره خاطر خواهان گذشته

 

 

 

بعضی دختر و پسر ها و یا حتی بزرگترها برای عزیز کردن خود و یا جبران عقده های حقارتشان از خواستگاران قبلی خود مکرر صحبت می کنند، باید بدانیم این کار نه تنها آنها را عزیز تر نمی کند بلکه موجب کدورت خاطر ها می شود و مهمتر این که زیانهای فراوانی نیز به دنبال دارد.

 

 

 

همانگونه که قبلاً نیز گفتیم، زندگی مشترک، قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین سازشکار و انعطاف پذیر باشند. چراکه عادات و خواسته های دو انسان متفاوت و منحصر به فرد، حالا قرار است با یکدیگر ادغام شود. تنها وقتی که مجبورید با هم راجع به امور اقتصادی، غذا، مسئولیت های خانه، تملکات و... تصمیم بگیرید، می توانید از اینکه آیا همسرتان همراه خوبی است، مطمئن شوید.

 

tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 139 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

با رعایت این نکات بهداشتی می توانید تا میزان زیادی از بروز عفونت های مجاری ادراری جـلوگـیری به عمل آورید.

 

 

تــرشحات طبیعی مهبل برای سلامت مهبل ضروری می باشد.در مهبل باکتریهای غیر بیماری زای طبیعی وجود دارنـد کـه وجـودشـان از بـروز عفونتهای باکتریایی و قارچی ممانعت بعمل می آورد. ترشحات طبیعی مهبل شفاف و یا سفید،رقیق و یا غلیظ بوده اما بی بو و ایجاد سوزش و خارش نمی کند.عفونتهای باکتریایی،قارچی،انگلی و عفونتهای ادراری معمولا در زنان شایع است.

 

 

 

 

بطور مختصر با علایم این بیماریها در ادامه مطلب آشنا شوید:

 

 

 

*عفونت قارچی(کلامیدیا):

 

ترشحات سفید و پنیری شکل مهبل-تورم و درد در نواحی تناسلی-خارش شدید-مقاربت دردناک.

 

 

 

* عفونت باکتریایی:

 

ترشحات سفید،خاکستری و زرد-بوی نامطبوع ماهی-خارش و سوزش-التهاب و تورم خفیف مهبل.

 

 

 

* عفونت انگلی(تریکومونا):

 

خارش،سوزش و تورم شدید مهبل-ترشحات کف آلود خاکستری،زرد و یا سبز-بوی نامطبوع ماهی-درد حین ادرار و یا مقاربت جنسی.

 

 

 

* عفونت مجاری ادرار:

 

احساس سوزش حین ادرار-وجود خون در ادرار-ادرار با بوی تند و تیره رنگ-اضطرار فراوان برای ادرار کردن حتی زمانی که مثانه نیمه پر باشد- قطره قطره آمدن ادرار-تکرار ادرار.

 

 

 

نکات بهداشتی ویژه دختران و زنان:

 

 

 

* پس از ادرار کردن و اجابت مزاج همیشه از سمت جلو به طرف عقب خود را بشویید.این کار از رانده شدن باکتریهای نواحی مقعد به مهبل جلوگیری میکند.

 

 

 

* در طی روز لباسهای زیر با جنس الیاف نخی به تن کنید.از پوشیدن لباسهای بدون تهویه مانند لباسهای نایلونی و ساخته شده ازسایر الیاف مصنوعی خودداری کنید.تا آنجا که ممکن است شبها بدون لباس زیر بخوابید تا مهبل با جریان هوا در تماس باشد.

 

 

 

* از پوشیدن لباسهای تنگ مانند شلوار جین،جوراب شلواری و مایو به مدت طولانی اجتناب کنید. لباسهای گشاد و راحت به تن کنید.

 

 

 

* برای شستشوی لباسهای زیر خود از شوینده های غیر معطر و ملایم استفاده کنید.

 

 

 

* از وان آب داغ و جکوزی استفاده نکنید.

 

 

 

* کاندومها و دیافراگمهای از جنس لاتکس و ژلهای اسپرم کش در برخی از زنان ایجاد حساسیت می کنند که باید از سایر روشهای جلوگیری از بارداری استفاده گردد.

 

 

 

* حین مقاربت جنسی از لغزنده کننده های (لوبریکیشن) پایه آب (محلول در آب) و غیر معطر استفاده کنید.از وازلین و لوبریکیشنهای حاوی سیلیکون استفاده نکنید.

 

 

 

* لباسهای زیر خود را حداقل هر دو روز در میان عوض کنید.

 

 

 

* حتما قبل و پس از آمیزش جنسی ادرار کنید.

 

 

 

* از پودر تالک در اطراف مهبل استفاده نکنید زیرا که پودر تالک رطوبت را در خود نگه می دارد.

 

 

 

* در صورتی که از تامپون در دوران قاعدگی استفاده می کنید حداکثر آن را هر 4-3 ساعت یکبار عوض کنید.پیش از گذاشتن تامپون دستهای خود را کاملا بشویید.در طی خواب شبانه هیچگاه از تامپون استفاده نکنید و جای آن از پد های بهداشتی استفاده کنید.

 

 

 

* نوار بهداشتی (پد) را میبایست هر 6-4 ساعت یکبار (حداکثر 8 ساعت) عوض کرد.پیش از گذاشتن پد نیز دستهای خود را با آب و صابون بشویید.

 

 

 

* از تامپون،نوارهای بهداشتی و دستمال توالت معطر استفاده نکنید.

 

 

 

* همیشه مهبل و اطراف آن را خشک و تمیز نگه دارید.رطوبت رشد میکروبها و قارچها را سرعت می بخشد.

 

 

 

* بطور منظم سطح خارجی مهبل را با آب ولرم شستشو دهید.برای شستن مهبل نیازی به استفاده از صابون نمی باشد.

 

 

 

* حین استحمام از صابون و شامپوهای غیر معطر و ملایم استفاده کنید.از وان کف صابون نیز استفاده نکنید.

 

 

 

* هیچگاه لباسهای خیس و مرطوب را به تن نکنید.چنانچه لباسهایتان خیس شد فورا آن را عوض کنید.

 

 

 

* هنگام شامپو کردن و آب کشیدن موها حین استحمام سر خود را بسمت جلو خم کنید تا شامپو با مهبل و ناحیه تناسلی تماس نیابد.

 

 

 

* پس از استحمام با یک حوله نرم ناحیه تناسلی را به ملایمت خشک کنید.برای این کار می توانید از سشوار (با درجه باد سرد ) نیز استفاده کنید.

 

 

 

* هیچگاه ادرار خود را نگه ندارید.

 

 

 

* از دوش مهبل استفاده نکنید.چرا که این عمل ترشحات و باکتریهای طبیعی و محافظ مهبل را می شوید.

 

 

 

* پس از استحمام ادرار کنید.

 

 

 

* از روابط جنسی پر خطر اجتناب کنید.

 

 

 

* در طی روز آب فراوان بنوشید.استرس و وزن خود را نیز کاهش دهید.

 

 

 

* مصرف روزانه ماست از بروز عفونتهای قارچی مهبل جلوگیری می کند.

 

 

 

* مصرف بی رویه و سر خود آنتی بیوتیکها میکروبهای مفید و طبیعی مهبل را از میان برده و زمینه ابتلا به عفونتهای قارچی را افزایش می دهد.

 

 

 

* خانمهای که در دوران حاملگی،شیر دهی و یائسگی می باشند و همچنین خانمهایی که از قرصهای ضد بارداری استفاده می کنند از آنجایی که سطوح هورمونهای بدن آنها دستخوش تغییر می شود می بایست بیشتر بهداشت فردی خود را رعایت کنند.

 
 
 

منبع:پزشکان بدون مرز

shiva & hasan بازدید : 103 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

اغلب ما صرفاً به این دلیل عاشق می شویم که بر اساس سوابق، پیشینه، سبک زندگی و شخصیت خودمان زوج مناسب خود را یافته باشیم. اغلب زوج ها و ازدواج های موفق در یک مورد مشترک می باشند و آن نکته این است که طرفین شباهت هایی بین شخصیت، باورها، ارزش ها و سبک زندگی مورد علاقه خود با یکدیگر داشته اند و این شباهت ها به حدی است که می توانند زندگی توام با تفاهم را با هم داشته باشند.

 

کشف این مورد که چه همسری(زن یا مرد) می تواند مرا خوشحال کند و در زندگی موجب آرامش من شود تنها در نتیجه ی رشد شخصی خود و کشف خود واقعی شماست. در حقیقت با رشد و تغییر شخصی شما، خواسته هایتان از همسرتان نیز تغییر خواهد کرد.چنان چه هنوز وقت کافی صرف خودشناسی واقعی نکرده اید به سادگی نمی توانید بفهمید از همسرتان چه می خواهید و این که اساساً چه کسی برایتان مناسب است.

 

 

 

چنان چه هنوز وقت کافی صرف خودشناسی واقعی نکرده اید به سادگی نمی توانید بفهمید از همسرتان چه می خواهید و این که اساساً چه کسی برایتان مناسب است.

 

 

 

لیست تفاهم به چه دردی می خورد؟

 

 

 

بهتر است لیست تفاهم خود را تهیه کنید، چراکه این لیست در شناسایی همسر مناسب به شما کمک خواهد کرد؛ چنان چه گزینه مورد نظر خود را انتخاب کرده اید ، ترتیب دادن این لیست تفاهم به شما کمک می کند نواحی مشکل ساز رابطه ی خود را شناسایی کرده به علاوه می توانید متوجه نکات مثبت و قوت همسرتان نیز بشوید و قدر آنها را بدانید؛ چنانچه در این فکر هستید که نامزدی خود را به هم بزنید ، لیست تفاهم به شما کمک می کند تا بدانید چه مشکلی دارید و از چه ناحیه ای ضربه می خورید؛ چنانچه در فکر ازدواج هستید لیست تفاهم به شما کمک می کند فراموش نکنید از همسر ایده آلتان چه می خواهید و خواسته های واقعی شما کدام ها هستند؛ همچنین این لیست به شما کمک می کند تا همچنان در مسیر درست باقی بمانید. فرصت مناسبی بیابید و در سکوت و آرامش به خصوصیات و ویژگی هایی که در همسر مناسب به دنبال آن می باشید بیاندیشید حتماً به یاد داشته باشید موارد زیر را در لیست زیر منظور کنید:

 
 

 

 

 

چگونه لیست تفاهم درست کنید؟

 

 

 

1 - علایق شخصی:

 
 

علاقه مند به مطالعه و یادگیری باشد، علاقه به هنر داشته باشد، اهل موسیقی باشد، علاقه به مسافرت داشته باشد و غیره...

 

 

 

2 - اطلاعات داده های ظاهری:

 
 

سن، قیافه، هیکل، سرو وضع

 

 

 

3 - بهداشت و سلامت:

 
 

ورزش، رژیم غذایی، سیگار، مشروبات الکلی

 

 

 

4 - نگرش های فلسفی و اخلاقی:

 
 

دید و نگرش مثبت به همه چیز داشته باشد، اخلاقمند باشد، با صداقت باشد، علاقه مند به ارزش های قدیمی و بعضاً از مد افتاده باشد، علاقه به روابط اجتماعی داشته باشد.

 

 

 
 

5 - سوابق تحصیلی:

 

تحصیلات دانشگاهی داشته باشد یا نداشته باشد ، کتاب خوانده (با اطلاع)باشد، روشنفکرباشد، علاقمند به رشد شخصی خود باشد...

 

 

 

6 - استعداد و قریحه در هنر، سرگرمی، لباس پوشیدن :

 
 

علاقه به امور فرهنگی و کلاسیک داشته باشد، بسیارخوش سلیقه و انتخابگر باشد، علاقه به خرید لباس و پوشیدن لباس های زیبا باشد.

 

 

 
 

7 - سبک های اجتماعی:

 
 
 

برون گرا باشد،گرم و صمیمی باشد، رفتار دوستانه با دیگران داشته باشد،و یا درون گرا باشد، خانواده مدار باشد، علاقه مند به بچه و خانواده باشد، با مردم راحت باشد.

 

 

 
 

8 - علایق معنوی روحی و مذهبی:

 

درون نگر باشد، علاقه مند به کمک به دیگران باشد، ایمان به خدا داشته باشد.

 

 

 
 

9 - سبک عشقی:

 

به راحتی احساسات خود را بیان کند، نگرش مثبت به عشق ورزی و روابط خصوصی داشته باشد، علاقمند به رابطه ی متعهد و ماندگارباشد، احساساتی بودن، مهربانی، واقع گرا بودن، رمانتیک بودن، ابرازگر بودن یا نبودن.

 

 

 
 

10 - اهداف شغلی مالی و اقتصادی:

 

ثبات مالی و اقتصادی داشته باشد، دور اندیش و محافظه کار باشد، سختکوش باشد، مهارت داشتن در برنامه ریزی در رسیدن به اهداف، فعالیت در کارهای عام المنفعه، درشغلش موفق باشد.

 

 

 

سعی کنید تا آنجا که می توانید موارد خاص و ویژه را نیز در لیست خود منظور کنید. یک راه برای این که چیزی را از قلم نیندازید این است که حتماً خصوصیات و ویژگی هایی را که دنبالش بوده اید و روابط شما فاقد آن موارد بوده و باعث بروز مشکلات و درگیری برای شما شده بوده را نیز در لیست خود وارد کنید.

 

 

 

اگر متوجه می شوید که مدام کسی می شوید که می خواهید همسرتان را تغییر دهید و به شخص ایده آل خود تبدیل کنید دست از این کار بردارید در این گونه مواقع شما معشوق خوبی نیستید بلکه تبدیل به تعمیر کار و مکانیک آدم شده اید

 

 

 

نکته مهم:

 

 

 

بیشتر اوقات ما هنگامی که با کسی آشنا می شویم او را به زور با تصویر ذهنی شخصی خود، از همسر ایده آل منطبق می کنیم، به جای اینکه او را طوری که هست بپذیریم.

 

 

 

باید بدانیم که هرگز نباید عاشق توانایی های بالقوه و پتانسیل های کسی شویم؛ چراکه شما یک مرکز بازپروری نیستیداما اگر متوجه می شوید که مدام کسی می شوید که می خواهید همسرتان را تغییر دهید و به شخص ایده آل خود تبدیل کنید دست از این کار بردارید در این گونه مواقع شما معشوق خوبی نیستید بلکه تبدیل به تعمیر کار و مکانیک آدم شده اید. اگرچه همه ما مدام در حال تغییر هستیم نکته کلیدی این است که همسر شما خودش باید تمایل داشته باشد تغییر کند.

 

ashura.ir

shiva & hasan بازدید : 95 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

انتقام عشقی: گرفتن یا نگرفتن؟ این مسئله حس انتقام جویی را در برخی از آنها بیدار میکند.

 

 

 

افرادی که در روابط عاشقانه وارد می شوند ممکن است از طرق مختلف دچار صدمات روحی و عاطفی گردند که این مسئله حس انتقام جویی را در برخی از آنها بیدار میکند. فرد صدمه دیده که به نوعی قربانی عشقی بحساب می آید به شدت تحت تاثیر عواطف خود قرار گرفته و در صدد تخلیه خشم و احساساتش برمی آید. صدمات عاطفی که می تواند در درون فرد ایجاد بحران نماید به دلایل زیر پدید می آید:

 

 

 

خیانت:

 

 

بی وفایی و خیانت یکی از عوامل اصلی ایجاد بحرانهای عمیقی احساسی و روحی در فرد است. غریزه انسانها در رابطه با پیوند ایجاد شده بین دو جنس بسیار حساس و قوی عمل می کند به این معنی که اشخاص بطور طبیعی تمایل زیادی برای حفظ جفت خود دارند و هر مسئله ای که باعث سست شدن این رابطه شود با عکس العمل و فوران شدید احساسات روبرو خواهد شد. مردان و زنانی که به هم خیانت میکنند در حقیقت بار عاطفی و درد روحی بسیاری را به یکدیگر وارد میکنند. فرد خیانت دیده ممکن است تا مدتی طولانی دچار عارضه هایی مانند عدم اعتماد به دیگران، حساسیت شدید، شکاکی، خود خوری، بیماری های عصبی، افسردگی و اختلالهای شخصیتی گردد و اعتماد بنفس خود را نیز از دست بدهد. فشاری روانی ناشی از خیانت بار احساسی سنگینی را بر فرد خیانت دیده تحمیل خواهد کرد و درمان کامل آن می تواند بسیار زمان بر و یا حتی در برخی از موارد غیر ممکن باشد.

 

 

 

کسی که مورد خیانت قرار گرفته ممکن است در دو حالت در صدد انتقام جویی برآید. در حالت اول انتقام از همان شخصی که خیانت کرده و حالت دوم از فردی که جدیداً رابطه ای را با او شروع نموده است. در حالت اول شخص بدلیل وسواس فکری و بیاد آوری مکرر اتفاقات و حوادث روی داده تصور می کند که اگر مقابله به مثل کند می تواند از صدمات عاطفی خود بکاهد. به این صورت که اولاً طعم تلخ خیانت را به وی چشانده و دقیقاً همان احساس را در ذهن او تداعی کرده است و دوم از بُعد تسویه حساب شخصی.

 

 

 

طبق تحقیقات و بررسی های انجام گرفته روی زوجهایی که در صدد انتقام عشقی به دلیل خیانت طرف مقابل برآمدند، در اکثر موارد وضعیت پیچیده تر و بحرانی تر شده و احتمال برهم خوردن کلی رابطه بسیار بالا رفته است. بدلیل تفاوتهای احساسی در بین زنان و مردان فرد خیانت دیده و خیانت کننده هر یک به نوعی خاص به این پدیده نگاه میکنند و عکس العملهای درونی آنها متفاوت است. زنان بسیار مشکل تر می توانند خیانت احساسی مردان را تحمل کنند و مردان بسیار مشکل تر می توانند با خیانت جنسی زنان کنار بیایند. انتقام فقط شرایط را بدتر و رابطه را متزلزل تر خواهد کرد. راه حل مشکل این است که در وهله اول زوجین از خیانت نسبت به هم جداً پرهیز کنند و بدانند راه وفاداری و صداقت به همراه گفتگوی آزاد و صریح میتواند راه حل اکثر مشکلات زناشویی باشد و در صورت بروز خیانت، هیچ گاه انتقام جویی نکنند و بجای آن با ریشه یابی مشکل و بهره گیری از مشاوره صحیح، اعتماد از دست رفته را بازسازی کنند و به رابطه شان برگردند. البته فرد خیانت دیده نباید به سادگی از مسئله بگذرد و فرد خیانت کننده نیز نباید با توجیهات واهی بر کار خود صحه بگذارد و باید در پی جبران باشد.

 

 

گاهی اوقات بعد از بر هم خوردن رابطه، فرد خیانت دیده در رابطه جدیدش تصمیم میگیرد به طرفش خیانت کند چون احساس میکند ممکن است که این شخص نیز همان رفتار نفر قبل را در مقابلش در پیش بگیرد و می خواهد به نوعی پیش دستی نماید. اختلالات عاطفی و حس بدبینی و عدم اعتماد به دیگران نیز میتواند دلیل بر این عمل باشد. فرد خیانت دیده ممکن است تصور کند که همه افراد مانند فردی هستند که به او خیانت کرده و این حس بدبینی انگیزه انتقام جویی از افراد بیگناه را شدت می بخشد. در این مورد نیز باید دانست که انتقام بی دلیل هیچ پایه و اساس منطقی نداشته و به هیچ عنوان زخمهای کهنه را التیام نخواهد بخشید.

 

 

 

 

عدم پذیرش:

 

 

گاهی فرد از طرف کسی که به وی علاقه مند است پس زده میشود و بطور مکرر مورد عدم پذیرش او قرار میگیرد. معمولاً اشخاص تمایل زیادی به کسی که ردشان میکند پیدا میکنند به این دلیل که در خود نوعی ضعف و در طرف مقابل نوعی قدرت و برتری حس می نمایند. هرچقدر چیزی دست نیافتی تر جلوه کند، برای دیگران جذاب تر و خواستنی تر میگردد. وقتی فردی مرتب از طرف مقابلش رد می شود، تماسهایش بی جواب می ماند، ابراز احساساتش با بی تفاوتی روبرو میگردد و در نهایت شکست می خورد، این فرایند بصورت گره ای ناگشودنی در ذهنش نقش می بندد و بصورت وسواس فکری در می آید. فردی که این گونه شکست عشقی را تجربه کرده و همیشه از ناتوانی خود برای بدست آورن شخص مورد علاقه اش در عذاب و مشغول ملالت خویش است، ممکن است همین رویکرد را در برابر نفرات دیگر در پیش بگیرد یعنی دقیقاً همانگونه که با وی رفتار شده، او نیز با دیگران برخورد نماید. شاید یکی از دلایلش این باشد که بخواهد انتقام بگیرد و یا آزار و اذیتهایی که در این راه دیده را بر سر دیگری فرود آورد.

 

 

انگیزه دیگر این است که فرد قربانی از تجربه اش دریافته که می تواند با همین طرز برخورد دیگران را جذب خودش کند همانگونه که خود جذب نفر اول شده بود. در کل باید ابراز داشت که اینگونه رفتارها که منشا آن در روابط گذشته است، ممکن است بصورت موقت اثر دلخواه را بر جای گذارد، اما در دراز مدت رابطه را بر هم خواهد زد. کم محلی، رد و عدم پذیرش کسی که تمایل به برقراری رابطه با او داریم هیچگاه باعث نخواهد شد از صدمات عاطفی روابط قبلی آسوده شویم و فقط شخصیت ما را زیر سوال خواهد برد. اینکه برخی احساس کنند چون نفر قبلی اینگونه برخورد میکرده، آنها نیز طرف مقابلشان را رد کنند و یا ابراز احساساتشان را به سخره بگیرند و یا تماسهایشان را بی پاسخ بگذارند، باعث التیام زخمهایشان خواهد شد، سخت در اشتباهند. راه حل این است که بصورت منطقی با مسئله برخورد کنند، و اصلاً اجازه ندهند کسی با آنها اینگونه برخورد کند. اگر با مقاومت شخص مورد نظرشان روبرو شدند، بدانند که همیشه حق انتخاب های بیشتر و بهتری نیز وجود دارد و عشق هیچگاه با اجبار و اسرار، جاودان نخواهد ماند.

 

 

 

 

تحقیر و بد رفتاری:

 

 

یکی دیگر از دلایل بروز صدمات عاطفی در افراد، نحوه رفتار و برخورد طرف مقابلشان است. اگر شخصی در رابطه ای ناسالم قرار بگیرد، ممکن است مورد بی احترامی، بد دهانی، تحقیر، سوء استفاده جسمی، جنسی و مالی قرار بگیرد که این موضوع نیز باعث ایجاد احساسات ناسالم در فرد خواهد شد.

 

 

 

در این مورد هم قربانی میتواند در دو حالت در صدد انتقام و مقابله بمثل برآید. در حالت اول مقابله به مثل در برابر همان شخص و در حالت دوم در برابر فرد جدید که با او وارد رابطه شده است. او سعی می کند آنها را تحقیر کند، و رفتار مناسبی نداشته باشد. همواره زمانهایی را بخاطر می آورد که مورد بد رفتاری قرار میگرفت و مایل است دقیقاً همان گونه برخورد نماید. اگر شخص اول تلفن را بدون خداحافظی برویش قطع میکرد، از الفاظ زشت استفاده می نمود، کلمات محبت آمیز به زبان نمی آورد، رفتاری دوگانه و مبهم داشت، از ظاهرش ایراد می گرفت،... او نیز تمایل پیدا میکند دقیقاً همین برخوردها را با طرف مقابلش داشته باشد. نوعی حس انتقام جویی بدون پشتوانه منطقی. در این شرایط باید دانست که هر انسانی دارای شخصیت و خط مشی منحصر به خود است. صرف اینکه مورد بی احترامی و تحقیر قرار گرفته ایم دلیل نمی شود که ما نیز با دیگران اینگونه رفتار کنیم و این تنها باعث سستی و برهم خوردن رابطه خواهد شد.

 

 

در کل باید دانست انتقام عشقی به هر صورتی که باشد باعث التیام عاطفی نخواهد شد و این ما هستیم که با سلامت احساسی و دوری ورزیدن از هر گونه رفتار ناهنجار میتوانیم دوام و مانایی رابطه مان را تضمین کنیم. محبت، صداقت و رفتار صحیح میتواند جایگزین مناسبی برای انتقام جویی باشد. همیشه بیاد آورید که آنگونه رفتارها چقدر برای شما عذاب آور و ناراحت کننده بود، بنابراین هیچگاه در مورد دیگران تکرارشان نکنید.

 
 
 

منبع: mardoman.net

shiva & hasan بازدید : 125 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

بسیاری از نیازهای روحی، جسمی و عاطفی بشر از طریق ازدواجی سالم برطرف میگردد و معمولاً افرادی که ازدواج موفقی را تجربه کرده اند، هدفمندتر، سالمتر و شاداب تر از کسانی هستند که یا مجرد مانده اند و یا ازدواجی ناموفق داشته اند. ازدواج به عنوان یکی از حقوق اولیه و طبیعی انسانها دارای اصولی است که پیروی از آن باعث می گردد تا رضایت بیشتری در این زمینه بدست آید.

 

 

یکی از این اصول سن ازدواج است که می تواند تاثیر مستقیمی در روند موفقیت و رضایت افراد داشته باشد. بدیهی است که هر چقدر ازدواج در سنین مناسب تر رخ دهد، درصد موفقیتش هم بیشتر میگردد. البته این موضوع به بلوغ فکری طرفین بستگی دارد به این معنا که هر دختر و پسری به محض اینکه به درجه ای کافی از درک و فهم و آمادگی برای تشکیل خانواده و زندگی مشترک رسید، باید برای ازدواج اقدام کند و در این مسیر قدم بردارد.

 

 

 

افزایش سن ازدواج در جوامع مختلف میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد. بالارفتن سطح زندگی و تحصیلات، گذر از سنت به مدرنیته، مشغله و مسئولیتهای کاری برخی از این دلایل می باشند.

 

 

 

در کشور ما نیز بالارفتن سن ازدواج دلایل خاص خود را دارد که باید بصورتی جدی مورد بررسی قرار گیرد. متاسفانه بسیاری از جوانان با وجود اینکه به سن ازدواج رسیده اند و یا حتی از آن رد شده اند کماکان مجردند و از ازدواج به عناوین مختلف و بهانه های واهی طفره می روند. ساختار فرهنگی و سنتی جامعه امروزی از یک طرف و تضاد آن با شرایط نوین و زندگی مدرن از طرف دیگر یکی از دلایل مهم این مسئله می باشد.

 

 

 

نوع نگاه و برداشت جوانان امروزی و خانواده های آنها از پدیده ازدواج باعث سخت تر شدن هر چه بیشتر شرایط و کمتر شدن انگیزه ها گردیده است. برخی از دلایل عمده کم شدن تمایل جوانان برای ازدواج به شرح زیر است:

 

 

 

سنت ها و مراسمات دست و پا گیر، پر هزینه و بی مورد

 

 

 

توقعات بیش از حد و نابجا از طرفین از قبیل داشتن وضعیت مالی و سطح تحصیلات بالا

 

 

 

تعیین مهریه های سنگین

 

 

 

چشم و هم چشمی ها و مقایسه های فامیلی

 

 

 

دخالتهای مکرر خانواده ها در امور همدیگر

 

 

 

دوستی های بی قید و بند، بدون نظارت و روابط آزاد پیش از ازدواج

 

 

 

ازدواج های ناموفق افراد دیگر خانواده و آشنایان

 

 

 

وضعیت نامطلوب اقتصادی

 

 

 

تجمل گرایی، زیاده خواهی و ایده آل طلبی

 

 

 

عدم اعتماد دختران و پسران به یکدیگر

 

 

 
 
 

ازدواج امری مقدس است، پیوند دو روح، ارتباط دو جسم، رسیدن به آرامش و تکامل، تقسیم شادی ها و سختیها، کسب تجربه های شیرین، آموختن صبر و گذشت، عشق و محبت، برآوردن نیازهای عاطفی و جنسی. چه بسا دختران و پسرانی در سن ازدواج و در اوج نیاز روز را بدون انگیزه و شب را بدون همسر سپری می کنند. این افراد دچار بحرانهای روحی می شوند بدون اینکه خود متوجه باشند. دخترانی که تا سنین بالا نجابت خود را حفظ میکنند و در آرزوی آرمیدن در کنار همسر خود باقی می مانند، پسرانی که نیارهای خود را سرکوب میکنند و یا از شدت لبریز شدن غریزه به گناه می افتند و نسبت به جنس مخالف خود حریص میشوند. ولی هنوز از ازدواج خبری نیست! براستی گناه این دوری از جفت بر گردن کیست؟ دخترانی که نیاز به همسر دارند و پسرانی که از فرط تنهایی دچار افسردگی شده اند.

 

 

 

به نظر می رسد گذر از معنویات و پیدایش دید مادی به مسائل دلیل اصلی است. مطمئناً می توان با کمی انعطاف و پایین آوردن سطح توقعات، چه از طرف دختران و پسران و چه از طرف خانواده ها راه را هموار نمود. آیا لذت برخورداری از همسر و تشکیل خانواده حق افراد نیست؟ احساسات موضوعی نیست که نادیده گرفته شود و باید به نحو مطلوبی ارضا گردد. لذتی که افراد در سنین پایین تر از ازدواج می برند قابل مقایسه با سنین بالاتر نیست. نوازشهای شبانه یک همسر مهربان و هم آغوشی گرم و عاشقانه همدمی دوست داشتنی در غالب خانواده ای صمیمی با هیچ چیز در دنیا قابل تعویض نیست.

 

 

 

بالا رفتن سن ازدواج با شرایط سختی که معمولا توسط خود افراد بوجود می آید در ارتباط مستقیم است و این یعنی صدمات جبران ناپذیر روحی-روانی. در جامعه ای که جوانان آن با وجود داشتن نیازهای شدید عاطفی و جنسی از ازدواج دوری میکنند، باید شاهد نا امنی های اخلاقی، هنجار شکنی های اجتماعی و آینده ای مبهم باشیم.

 

 

 

در این میان ممکن است بسیاری از دختران و پسرانی که تمایل به ازدواج دارند مشکلشان یافتن یکدیگر باشد و براستی ندانند که نیمه گم شده خود را در چه مکانی باید بیابند، کجا با یکدیگر آشنا شوند، چگونه بفهمند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر، از روحیات یکدیگر به چه طریقی مطلع شوند. ایجاد مرکزی اینترنتی که از روشهای علمی برای تطابق افراد استفاده میکند تحت نظارت مراجع ذیصلاح و بهره گیری از متخصصین امور ازدواج و خانواده می تواند افرادی که با هدف ازدواج در پی یافتن همسر می باشند را یاری نماید. البته این امر مستلزم نظارت بسیار دقیق است تا افراد سوء استفاده گر راه نفوذ در چنین محیط هایی را نداشته باشند.

 

 

 

مسئولین نیز لازم است برای ترغیب جوانان به ازدواج در سنین پایین تر، شرایط اقتصادی، آموزشی و فرهنگی جامعه را ارتقا دهند و نسبت به قوانینی مانند تعدد زوجات و ازدواج موقت که مناسب شرایط کنونی جامعه نبوده و باعث بروز مشکلات فراوان و پیچیده تر شدن مشکل میگردد تجدید نظر به عمل آورند.

 

 
 

زندگی زیباست بشرطی که زیبا ببینیم!

 

مردمان

shiva & hasan بازدید : 130 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

دخترهای بسیاری هستند که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه می‌کند، آشنا می‌شوند و وقتی حس می‌کنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ...

 

 

ناگهان می فهمند رودست خورده اند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او را به بازی بگیرد. دختری می گوید" تا به حال سه مورد این چنینی برای من اتفاق افتاده است. اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم. بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دل بسته شدم و به او و حرف های عاشقانه ای که می زد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر هم دارد و به خاطر رابطه چندماهه ای که داشتیم آن قدر سرخورده شدم که چند واحد درسی ام را افتادم و مدتی افسرده شدم. حالا هم که 26 ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار می کنم با یکی از همکارانم که در بخش دیگری مشغول است، دوست شده ام. او می گوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم. نمی دانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم اما از طرفی می ترسم که او نیز مثل قبلی ها با احساسات ام بازی کند و دست آخر هم از ازدواج طفره برود. کاملا گیج شده ام و نمی توانم تصمیم بگیرم..."

 

 

 

 

دکتر بدری سادات بهرامی روان شناس و مشاور

 

 

 

یکی از نیازهای اساسی ما آدم ها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم. به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامین کننده آن نیاز می تواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند. بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی های عاطفی روانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی روانی را از گذشته داشته باشند عمیق تر و سریع تر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت هایی که دارد ما را به خود وابسته می کند.

 

 

 

وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می بینیم که دوست مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می شود. برعکس، وقتی می بینیم کسی دوست مان ندارد و یا از رابطه ای که با ما دارد، خارج می شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می شود، احساس بی ارزشی است.

 

 

 

اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بی اهمیت پس از پایان یک دوستی، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می بینیم که دوست مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می شود. برعکس، وقتی می بینیم کسی دوست مان ندارد و یا از رابطه ای که با ما دارد، خارج می شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می شود، احساس بی ارزشی است.

 

 

 

یکی از مسیرهایی که دو فرد را در یک رابطه عاطفی قرار داده و ممکن است عوارضی را برای هر دو به وجود آورد دوستی های دختر و پسر است. شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطه ها را برایشان تعریف کنیم تا با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند بر اوضاع مسلط شوند. می توانند به این موضوع فکر کنند که چه طور رفتار کنند تا کسی نتواند احساسات و عواطف آنها را به بازی بگیرد.

 

 

 

 

چرا بعضی ها با احساسات دیگران بازی می کنند؟


 

وابستگی دختر و پسر

 

 

 

وقتی کسی آنچه در درونش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. در این بازی، هر یک از دوطرف که آگاهانه بازی را شروع می کنند در جستجوی یک رابطه جدی و هدف مند نیستند اما وانمود می کنند لبریز از عشق و عاطفه اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت آمیز و کلیشه ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر شود اما آنها یکدیگر را به بازی می گیرند.

 

برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزه های سالم و غیرفریبکارانه این بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است. شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده می شود نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم... مخ طرف را زدم...» اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبت آمیزی که قاعدتا در عشق های واقعی رد و بدل می شود از این جوان ها می پرسم، در توجیه رفتار خود می گویند: «اینها را می گم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه. اگر من نگم، دیگری می گه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم...»

 

 

 

پسرهایی که وارد زندگی یگانه "دختر مذکور" شده اند دچار مشکلات روانی نبوده اند اما آنها قوانین بازی فریبکارانه را از هم سالان خود آموخته و می دانستند چه طور باید رفتار کنند تا بتوانند احساسات او را به بازی بگیرند. دو دختری که در دانشکده با آن پسر رابطه داشته اند نیز می دانستند چه طور باید حرکت های مقابل او را انجام دهند تا رودست نخورند. این دختر و پسرها دنبال رابطه های ابزاری و یا دوستی ساده و شاید هم رابطه ای حمایتی باشند و به هر جهت، خواهان رابطه ای عاشقانه و به قصد تشکیل خانواده نیستند.

 

 

 

اگر حتی می دانیدقرار است با خواستگار خود آشنا شوید و هدف هر دو شما ازدواج است، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطش شود.

 

 

 

درس دوم اینکه اگر حتی می دانیدقرار است با خواستگار خود آشنا شوید و هدف هر دو شما ازدواج است، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف تان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، نباید کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.

 

 

 

به یاد داشته باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر می بینید به سمت وابسته شدن در حرکت اید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی از اوست و یا آن قدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق می مانید، باید هوشیارانه عمل کنید. گاهی موبایل تان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماس هایش پاسخ نمی دهید.

 

منبع:funpatogh.com

shiva & hasan بازدید : 135 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

اصرار بر برقراری رابطه میان زوجین در شب عروسی، موجب اختلالات جنسی می‌شود. « 99 درصد از افرادی که به دلیل کوچکی اندازه آلت خود به مراجعه می‌کنند مشکلی ندارند و تنها تحت تاثیر تبلیغات نادرست قرار گرفته‌اند.»

 

 

« اصولا مشکلات جنسی به سه دلیل عمده میان زوجین بوجود می‌آید که یا ناشی از اختلالات جنسی بوده که طیف گسترده‌ای را هم در زن و هم در مرد هم ثانویه به اختلال همسر اتفاق می‌افتد، یعنی به دلیل اختلال جنسی در یکی از زوجین(مثل مشکل زودانزالی، ناتوانی جنسی، بی میلی جنسی، واژنیسیم) مثلا زن، مرد هم دچار اختلال جنسی ثانویه می‌شود.»

 

 

 

«بسیاری از مشکلات جنسی میان زوجین ناشی از باورها و نگرش وتصورات نادرست است که می‌تواند به دلایل مختلفی از جمله تبلیغات ماهواره‌ای و برخی رسانه ها بوجود بیاید مثل برخی تبلیغاتی که برای افزایش اندازه آلت تناسلی مرد صورت می‌گیرد که این تبلیغات موجب ایجاد یک تصور نادرست در توقع فرد می‌شود و بیش از 99 درصد از افرادی که به دلیل کوچکی اندازه آلت خود به مراجعه می کنند مشکلی ندارند و تنها تحت تاثیر تبلیغات نادرست قرار گرفته‌اند.»

 

 

«دومین دلیل مشکلات جنسی زوجین نادرستی فرهنگی است از جمله اینکه در شب عروسی عده‌ای اصرار به برقراری رابطه میان زوجین در همان شب را دارند نیز موجب اختلالات جنسی زوجین می‌شود.حتی عده‌ای پشت در منتظر می‌ایستند تا از انجام این رابطه مطمئن شوند و در نتیجه هم به دلیل خستگی‌های ناشی از برپایی مراسم عروسی و نیز به خاطر استرسی که برای برقراری اجباری رابطه در همان شب دارند این موارد مانع برقراری رابطه خوب میان زوجین شده و ضمن اینکه انتظار اطرافیان واسترس ناشی از این انتظار منجر به اختلالات عملکرد جنسی می‌شود.»

 

 

 

«این تصور که حتما برقراری رابطه زناشویی حق مرد است و تمکین از وظایف زن است و زن هیچ حقی در آمیزش ندارد نیز باعث ناکام ماندن رابطه زناشویی شده و رابطه جنسی زمانی سالم است که دوسویه باشد وتکالیف یک سویه رابطه جنسی بین زن و شوهر را بر هم می‌زند.»

 

 

 

« سومین دلیل مشکلات جنسی ناشی از اختلالات و ناسازگاری‌ها در خارج از بستر خواب بوده و همان طور که می‌دانیم مشکلات میان زوجین به دو گروه عمده خارج از بستر و داخل بستر خواب مربوط می‌شود و درست است که رابطه زوجین در بستر خواب بخش کوچکی از زمان زندگی آنها را تشکیل می‌دهد اما همان طور که قبلا هم اشاره شد رابطه جنسی سالم اگر اصل زندگی نیست، چسب زندگی است.»

 

 

 

«بیشترین طلاق‌ها در همان دوران اولیه زندگی ناشی از ناسازگاری‌ها در اوایل زندگی است و سردی روابط به تمام ابعاد و سطوح زندگی از جمله سطح رابطه جنسی کشیده می‌شود و زوجین در داخل بستر خواب رابطه جنسی خوبی نخواهند داشت.»

دکتر اخوان تقوی

منبع:salamatnews.com

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 235
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,373
  • بازدید ماه : 2,301
  • بازدید سال : 15,476
  • بازدید کلی : 170,916
  • کدهای اختصاصی