loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 196 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

هر چند شکستن و از بین بردن اعتماد همسر می تواند شکل رابطه زن و شوهر را تا مدتهای طولانی تحت تاثیر خود قرار دهد اما نسبت به آنچه از روی اشتباه مرتکب شده اید صادق باشید.

 

 

خوشبختانه یکی از قابل اعتماد ترین افرادی که در زندگی اکثریت افراد وجود دارد، همسرشان است. کسی که با او ازدواج کرده اید همان کسی است که با وی عهد و پیمانی مقدس بسته و تعهد و التزام داده اید.

 

با یکدیگر عهد بسته اید که نسبت به هم صادق باشید و مراقب یکدیگر باشید. اما متاسفانه برخی از ازدواجها به دلیل اینکه یکی یا هر دو طرف تصمیم می گیرند به هم دروغ بگویند به انتها می رسند و یا به ورطه نابودی می افتد.

 

واضح است که بدترین نوع تزلزل در اعتماد زمانی رخ می دهد که یکی از زوجین نسبت به دیگری مرتکب بی وفایی ( خیانت ) شود. این نوع دروغ کاملا ریشه اعتماد و عشق در یک ازدواج را می خشکاند و باعث می شود طرف مقابل احساس بسیار بد، عذاب آور، تلخ وحشتناک مورد خیانت واقع شدن را تجربه کند. البته باز هم انواع مختلفی از نیرنگ و فریب وجود دارد که می توانند زندگی زناشویی را تا مرز از هم پاشیدگی پیش ببرند مانند زن یا شوهری که درباره مسایل مالی به یکدیگر دروغ می گویند، و یا مردی که هیچگاه دوست ندارد به همسرش بگوید کجا می رود یا می آید و .... همه نمونه هایی از آسیبهای جدی ازدواج و زندگی مشترک هستند. همچنین یکی دیگر از موضوعات مهم عدم صداقت در زندگی زناشویی اعتیاد مرد به یک داروی خاص یا مواد مخدر است که عمدتا هیچکس از آن اطلاعی ندارد ولی زمانی که این موضوع برای زن برملا شود باعث پیدایش حس خیانت و عصبانیت مفرط می گردد.

 

همچنین دروغ گفتن در مورد بی ارزش ترین چیزها می تواند به پیدایش یک بی اعتمادی کلی نسبت به همسر شود.

 

حال ادامه بحث ما در مورد زندگی زوجینی است که به هر یک از اشکال عنوان شده، با عدم صداقت یا همان خیانت همسرشان مواجه شده اند.

 

1 - اگر همسرتان سبب از بین رفتن اعتماد شما شده است و یا اگر شما چنین کاری را در حق او کرده اید دو مساله وجود دارد که باید برای شما اتفاق بیفتد تا مجددا به هم اعتماد کنید. هر کدام از شما دو نفر محتاج عشق و تفاهم هستید و اگر نسبت به همسرتان احساس خشم می کنید لازم است از این عصبانیت دست بکشید و الا قادر به ایجاد اعتماد مجدد نخواهید بود. عصبانیت های طولانی مدت سبب می گردد که به این راحتی پذیرای عذرخواهی و گذشت نباشید و این در حالی است که عذر خواهی اولین چیزی است که برای ایجاد اعتماد مجدد باید محقق شود. صادقانه عذرخواهی کنید و سعی کنید با کمال صداقت به گناه خود اعتراف کنید و اگر شما کسی هستید که باید عذرخواهی را بپذیرد اینکار را صادقانه و صمیمانه انجام دهید. سپس درباره آنچه حس می کنید و اینکه کاهش حس اعتماد چه اثری بر شما داشته با هم حرف بزنید . نسبت به همسرتان صادق و بی غل و غش و مودب باشید وقتی که همسرتان تصمیم می گیرد درباره احساساتش با شما حرف بزند باید خیلی مراقب باشید که او را نرنجانید.

 

2 - هر چند تعهدی شکسته شده اما اعتماد مجدد زمانی دوباره حاصل می شود که شما باز هم نسبت به یکدیگر متعهد شوید و از آن مراقبت کنید. متعهد شوید که صادق و بی ریا باشید و بیشتر با هم تعامل برقرار کنید. وقتی تعهد پایه ریزی می شود تنها راه ایجاد مجدد اعتماد حذف کردن اشتباه گذشته است. ممکن است در یک لحظه آن مشکل قدیمی فراموش شود اما تنها یک ارتباط جدید که بر اساس اعتماد پی ریزی شده است می تواند خود را حفظ کند.

 

3 - در برخورد با این فرآیند صبور باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید اعتمادتان به سرعت به جایگاه اول باز نمی گردد. این مساله نسبی است زیرا فرض شده که یک شوهر قابل اعتمادترین دوست زن است.

 

ولی اگر شما نسبت به اعتماد همسرتان مرتکب خیانت شده اید لازم است بفهمید چه موقع او نسبت به شما احساس خشم می کند. ابتدا انتظار یک پاسخ شدید نسبت به بی وفایی خود را داشته باشید و به تمام چیزها و کارهایی که به اشتباه انجام داده اید اقرار کنید و آنها را بپذیرید. هر گونه ریاکاری و عدم صداقت در این مورد نهایتا فاش خواهد شد و به مشکلات بیشتر و برتری ختم خواهد شد.

 

اگر خواهان یک رابطه قوی و محکم بر پایه اعتماد هستید، لازم است اکنون نسبت به آنچه در گذشته انجام داده اید کاملا صادق باشید.

 

هر چند شکستن و از بین بردن اعتماد همسر می تواند شکل رابطه زن و شوهر را تا مدتهای طولانی تحت تاثیر خود قرار دهد اما نسبت به آنچه از روی اشتباه مرتکب شده اید صادق باشید. اگر نسبت به بی وفایی و ریاکاری خود احساس گناه می کنید همان کسی باشید که به همسرتان درباره آنچه انجام داده اید خبر می دهد. در غیر این صورت به طور مستقل مطلع خواهد شد و احساس خیانت بیشتری خواهد کرد.

 

با کمی صبوری و پشت کار بیشتر می توانید مجددا روابط دوستانه و عاشقانه ای را که در ابتدای ازدواج دارا هستید احیا کنید.

منبع : tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 160 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

هر فرد در طول زندگی‌اش بارها كیك و شیرینی خریده و خورده ولی این باركیك و شیرینی با بقیه فرق دارد. شیرینی که این بار می خرید، شیرینی عروسی شماست و قرار است کام ده ها نفر را شیرین کند!


نكات مهمی در این مورد وجود دارد. یكی از ویژگی‌هایی كه كیك عروسی را از دیگر كیك‌ها متمایز می‌كند تعداد طبقات آن است. این تعداد، عدد یا فرمول خاصی ندارد ولی چیزی كه در این تصمیم‌گیری تاثیر دارد تعداد مهمانان است.

 

قنادان بهترین افرادی هستند كه می‌توانند شما را راهنمایی كنند با چه تعداد مهمان چند كیلو كیك یا شیرینی نیازدارید.

 

توجه داشته باشید كه بزرگ‌ترین كیك یك‌طبقه‌ای كه شكل و حجمی زیبا داشته باشد بیشتر از 6 كیلو نمی‌شود و معمولا برای مراسمی مثل ازدواج مرسوم نیست كه كیك یك طبقه باشد بلكه كیك های دو سه طبقه هم زیباست، هم متناسب با تعداد مهمانان می‌تواند یكی از انواع دسر‌هایی باشد كه همراه شام سرو می‌شود.

 

در تهیه كیك معمولا مواد مختلفی به‌عنوان مخلفات اضافه می‌شود كه طعم و مزه خاصی به كیك می‌دهد؛ این مواد می‌تواند موز، آناناس، گردو یا شكلات باشد. توجه كنید میوه‌هایی مثل موز و آناناس ممكن است به‌دلیل برش خوردن و فاصله زمانی تهیه تا مصرف تغییر رنگ دهند پس بهتر است از آن‌ها بگذرید و انواع مغزها یا شكلات‌ها را انتخاب كنید.

 

در آلبوم مدل كیك گاهی نمونه‌هایی را می‌بینید كه با گل طبیعی تزئین می‌شوند؛ شما می‌توانید برای این كار گلی هماهنگ با گل دست‌تان به شیرینی‌فروشی سفارش دهید تا هارمونی زیبایی داشته باشد. نكته‌ای كه باید به آن توجه كنید این است كه برگ‌های گرد دار جزو این گل‌ها نباشد، چون با هر حركتی میزان زیادی از آن روی سطح كیك پخش می‌شود و آن را غیرقابل خوردن می‌كند. توجه داشته باشید كه كیفیت كیك را فدای زیبایی‌اش نكنید.

 

اگر میزان كیك شما زیاد باشد، می‌توانید بعد از غذا از آن به‌عنوان دسر استفاده كنید. یعنی دسر را از منوی غذایی‌تان حذف كنید و بخواهید كه مهمانداران كیك را بین مهمانان تقسیم كنند.

 

شیرین كام باشید

 

غیر از كیك عروسی، شیرینی هم جزو جدایی‌ناپذیر میزهای پذیرایی است ولی این‌كه این شیرینی‌‌تر باشد یا خشك به سلیقه و تمایل میزبان بستگی دارد. شیرینی تر به دلیل نقل و انتقال و نگهداری بسیار سخت و دردسر آفرین معمولا برای مراسم ازدواج سرو نمی شود. کمتر خورده می شود و معمولا بعد از مراسم اضافه می آید. معمولا در مجلس عروسی به دلیل وجود كیك در كنار آن، استقبال كمی از شیرینی تر می‌شود.

 

اما شیرینی خشك تنوع بیشتری دارد و می‌تواند هر نوع سلیقه‌ای را راضی كند. حمل‌ونقل آن خیلی آسان است و نیازی به نگهداری در یخچال ندارد. البته كمی سنگین است و ممكن است با توجه به وزن، تعداد كمتری را شامل شود كه این مورد هم با مشورت با قنادان كاملا قابل حل است. شما برای برنامه‌های روز آینده نیازی به سفارش مجدد ندارید و می‌توانید از باقی مانده آن برای پذیرایی مجدد استفاده كنید.

 

شیرینی های محلی

 

شاید ترجیح دهید از شیرینی های محلی خودتان در مراسم استفاده کنید. این رسم بسیار عالی است و می تواند مراسم شما را برای مهمانانتان جالب تر کند. معمولا از کلمپه، باقلوا و شیرینی های سنتی نظیر آنها در مراسم استفاده می کنند و اگر به عنوان شیرینی دوم باشند، به تك‌تك مهمانان تعارف خواهند شد.

منبع:برگرفته از زندگی ایده آل

shiva & hasan بازدید : 213 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

هر چند شکستن و از بین بردن اعتماد همسر می تواند شکل رابطه زن و شوهر را تا مدتهای طولانی تحت تاثیر خود قرار دهد اما نسبت به آنچه از روی اشتباه مرتکب شده اید صادق باشید.

 

 

خوشبختانه یکی از قابل اعتماد ترین افرادی که در زندگی اکثریت افراد وجود دارد، همسرشان است. کسی که با او ازدواج کرده اید همان کسی است که با وی عهد و پیمانی مقدس بسته و تعهد و التزام داده اید.

 

با یکدیگر عهد بسته اید که نسبت به هم صادق باشید و مراقب یکدیگر باشید. اما متاسفانه برخی از ازدواجها به دلیل اینکه یکی یا هر دو طرف تصمیم می گیرند به هم دروغ بگویند به انتها می رسند و یا به ورطه نابودی می افتد.

 

واضح است که بدترین نوع تزلزل در اعتماد زمانی رخ می دهد که یکی از زوجین نسبت به دیگری مرتکب بی وفایی ( خیانت ) شود. این نوع دروغ کاملا ریشه اعتماد و عشق در یک ازدواج را می خشکاند و باعث می شود طرف مقابل احساس بسیار بد، عذاب آور، تلخ وحشتناک مورد خیانت واقع شدن را تجربه کند. البته باز هم انواع مختلفی از نیرنگ و فریب وجود دارد که می توانند زندگی زناشویی را تا مرز از هم پاشیدگی پیش ببرند مانند زن یا شوهری که درباره مسایل مالی به یکدیگر دروغ می گویند، و یا مردی که هیچگاه دوست ندارد به همسرش بگوید کجا می رود یا می آید و .... همه نمونه هایی از آسیبهای جدی ازدواج و زندگی مشترک هستند. همچنین یکی دیگر از موضوعات مهم عدم صداقت در زندگی زناشویی اعتیاد مرد به یک داروی خاص یا مواد مخدر است که عمدتا هیچکس از آن اطلاعی ندارد ولی زمانی که این موضوع برای زن برملا شود باعث پیدایش حس خیانت و عصبانیت مفرط می گردد.

 

همچنین دروغ گفتن در مورد بی ارزش ترین چیزها می تواند به پیدایش یک بی اعتمادی کلی نسبت به همسر شود.

 

حال ادامه بحث ما در مورد زندگی زوجینی است که به هر یک از اشکال عنوان شده، با عدم صداقت یا همان خیانت همسرشان مواجه شده اند.

 

1 - اگر همسرتان سبب از بین رفتن اعتماد شما شده است و یا اگر شما چنین کاری را در حق او کرده اید دو مساله وجود دارد که باید برای شما اتفاق بیفتد تا مجددا به هم اعتماد کنید. هر کدام از شما دو نفر محتاج عشق و تفاهم هستید و اگر نسبت به همسرتان احساس خشم می کنید لازم است از این عصبانیت دست بکشید و الا قادر به ایجاد اعتماد مجدد نخواهید بود. عصبانیت های طولانی مدت سبب می گردد که به این راحتی پذیرای عذرخواهی و گذشت نباشید و این در حالی است که عذر خواهی اولین چیزی است که برای ایجاد اعتماد مجدد باید محقق شود. صادقانه عذرخواهی کنید و سعی کنید با کمال صداقت به گناه خود اعتراف کنید و اگر شما کسی هستید که باید عذرخواهی را بپذیرد اینکار را صادقانه و صمیمانه انجام دهید. سپس درباره آنچه حس می کنید و اینکه کاهش حس اعتماد چه اثری بر شما داشته با هم حرف بزنید . نسبت به همسرتان صادق و بی غل و غش و مودب باشید وقتی که همسرتان تصمیم می گیرد درباره احساساتش با شما حرف بزند باید خیلی مراقب باشید که او را نرنجانید.

 

2 - هر چند تعهدی شکسته شده اما اعتماد مجدد زمانی دوباره حاصل می شود که شما باز هم نسبت به یکدیگر متعهد شوید و از آن مراقبت کنید. متعهد شوید که صادق و بی ریا باشید و بیشتر با هم تعامل برقرار کنید. وقتی تعهد پایه ریزی می شود تنها راه ایجاد مجدد اعتماد حذف کردن اشتباه گذشته است. ممکن است در یک لحظه آن مشکل قدیمی فراموش شود اما تنها یک ارتباط جدید که بر اساس اعتماد پی ریزی شده است می تواند خود را حفظ کند.

 

3 - در برخورد با این فرآیند صبور باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید اعتمادتان به سرعت به جایگاه اول باز نمی گردد. این مساله نسبی است زیرا فرض شده که یک شوهر قابل اعتمادترین دوست زن است.

 

ولی اگر شما نسبت به اعتماد همسرتان مرتکب خیانت شده اید لازم است بفهمید چه موقع او نسبت به شما احساس خشم می کند. ابتدا انتظار یک پاسخ شدید نسبت به بی وفایی خود را داشته باشید و به تمام چیزها و کارهایی که به اشتباه انجام داده اید اقرار کنید و آنها را بپذیرید. هر گونه ریاکاری و عدم صداقت در این مورد نهایتا فاش خواهد شد و به مشکلات بیشتر و برتری ختم خواهد شد.

 

اگر خواهان یک رابطه قوی و محکم بر پایه اعتماد هستید، لازم است اکنون نسبت به آنچه در گذشته انجام داده اید کاملا صادق باشید.

 

هر چند شکستن و از بین بردن اعتماد همسر می تواند شکل رابطه زن و شوهر را تا مدتهای طولانی تحت تاثیر خود قرار دهد اما نسبت به آنچه از روی اشتباه مرتکب شده اید صادق باشید. اگر نسبت به بی وفایی و ریاکاری خود احساس گناه می کنید همان کسی باشید که به همسرتان درباره آنچه انجام داده اید خبر می دهد. در غیر این صورت به طور مستقل مطلع خواهد شد و احساس خیانت بیشتری خواهد کرد.

 

با کمی صبوری و پشت کار بیشتر می توانید مجددا روابط دوستانه و عاشقانه ای را که در ابتدای ازدواج دارا هستید احیا کنید.

منبع : tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 228 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

فهمیدن اینكه چه مردی، مرد زندگی است كمی زمان می‌برد. پس با نشانه‌های یك مرد خوب آشنا شوید و ببینید كه طرف مقابل تان این ویژگی ها را دارد یا نه. این نکته را هم بگوییم که شناخت همه این ویژگی ها در مرحله آشنایی ممکن نیست اما می توانید تعدادی از آنها را در طرف مقابل تشخیص دهید و هرچه بیشتر این ویژگی ها را داشت، به او اطمینان بیشتری کنید.

 

ویژگی‌های یک مرد خوب

 

نشانه اول؛ احترام

 

احترام موضوعی است كه در صدر جدول خوشبختی قرار دارد و خودش را به هزار و یك جلوه نشان می‌دهد و البته احترام یك موضوع 2جانبه است؛ موضوعی كه هم شما باید برای رعایت‌كردنش تلاش كنید و هم همسرتان باید در رفتارهایش آن ‌را نشان دهد. اگر می‌خواهید بدانید احترام در رابطه میان شما و نامزد‌تان جایی دارد، می‌توانید از نشانه‌های زیر كمك بگیرید.


1.اهل سازش است و به خاطر منافع مشترك‌تان كوتاه می‌آید.

 

او گذشت‌های شما را می‌بیند و برای كم كردن فشار روی شما و ارتباط‌تان، گاهی از خواسته‌هایش می‌گذرد. به احساسات و نگرانی‌های شما گوش می‌كند و بدون نصیحت كردن یا رنجیدن، برای درك كردن‌شان تلاش می‌كند.

 

2.می‌داند كه یك آدم بی‌عیب و نقص نیستید اما شما را همان‌طور كه هستید دوست دارد و با دیگران مقایسه‌تان نمی‌كند. برای نظر‌های شما ارزش قائل است؛ قبل از هر تصمیم اساسی‌ای، نظر شما را می‌پرسد و با تك‌روی سعی نمی‌كند حرف خودش را به كرسی بنشاند.

 

3.وقتی موفقیتی به دست می‌آورید با تمام وجود برای‌تان خوشحال می‌شود و سعی می‌كند زمینه را برای موفقیت‌های آینده‌تان فراهم كند.

 

4.احترام فقط در لحن خوب و رفتار پرمحبت خودش را نشان نمی‌دهد. پس اول ببینید كه نامزد‌تان نشانه‌های بالا را در رفتارهایش نشان می‌دهد یا خیر و بعد وجود آن‌ها را در رفتارهای خودتان بررسی كنید.

 

مهم نیست كه از نظر بقیه فردی كه انتخاب كرده‌اید چقدر شگفت‌انگیز یا ایده‌آل است، مهم این است كه این فرد چقدر به معیارهای خود شما نزدیك باشد و البته اینكه از مرزبندی‌ها و خط قرمز‌های‌تان هم عبور نكند

 

نشانه دوم: اولویت‌های مشترك

 

همه ما ایده‌آل‌هایی در ذهن‌مان داریم كه از بچگی، ‌وقتی صحبت ازدواج در آینده می‌آید، در ذهن‌مان چرخ می‌زنند. از ویژگی‌های ظاهری‌ای مثل قد و وزن گرفته تا شرایط مالی، تحصیلات و خصلت‌های رفتاری. اولویت‌گذاری آدم‌ها برای این ویژگی‌ها یكسان نیست. یكی به شأن اجتماعی اهمیت بیشتری می‌دهد و یكی به خلق‌وخو؛ یكی خانواده برایش مهم است و یكی هم پول.

 

1.برای انتخاب همسر، به الگوهای دیگران نگاه نكنید و سعی كنید كه این موضوعات مهم را از نظر خودتان دسته‌بندی كنید.

 

2.مهم نیست كه از نظر بقیه فردی كه انتخاب كرده‌اید چقدر شگفت‌انگیز یا ایده‌آل است، مهم این است كه این فرد چقدر به معیارهای خود شما نزدیك باشد و البته اینكه از مرزبندی‌ها و خط قرمز‌های‌تان هم عبور نكند.

 

3.اگر به یك مورد خاص فكر می‌كنید و برای ازدواج فردی را بررسی می‌كنید، اول 10 ویژگی مهمی كه برای‌تان در اولویت قرار دارند را روی كاغذ بیاورید و بعد در مورد ایده‌آل بودن یا نبودن این فرد تصمیم بگیرید. حتی اگر او 7 ویژگی از این 10 تا را داشته باشد، می‌تواند یك همسر مناسب برای شما باشد. تا اینجای كار 50 درصد مشكل حل شده. حالا وقت آن است كه از این همسر آینده هم بخواهیم اولویت‌هایش را روی كاغذ بنویسد و ببیند كه آیا شما هم می‌توانید همسر اید‌آلی برایش باشید یا نه!


نشانه سوم: از خط قرمز‌ها نمی‌گذرد

 

در هر ارتباطی خط قرمز‌هایی هست كه شكسته شدن‌شان همه چیز را به هم می‌ریزد و البته محدودیت‌های همه ارتباط‌ها مثل هم نیستند. وقتی هم كه پای زندگی مشترك به میان بیاید، خط قرمز‌ها پیچیده‌تر و گاهی هم غیرقابل عبورتر می‌شوند و به همین دلیل یكی از اصلی‌ترین نشانه‌هایی كه به شما می‌گوید یك مرد، همسر ایده‌آل شماست، احترام به همین خط قرمز‌هاست. این خطوط قرمز ممکن است حریم روابط کلامی و فیزیکی، صداقت، حریم خانواده، رازداری و... باشد.

 

1.بعضی از خط قرمز‌ها در همه ارتباط‌ها مثل هم هستند و بعضی‌های دیگر هم تنها در مورد زندگی مشترك شما صادق هستند. پس اگر او می‌خواهد برای‌تان بهترین همسر دنیا باشد، باید هر دوی این مسیرهای ممنوعه را بشناسد و به آنها احترام بگذارد.

 

2.یك همسر ایده‌آل نباید تنها و تنها از مسیرهایی كه خودش درست می‌داند عبور كند بلكه باید نگاهی به مفهوم درست در ذهن شما بیندازد و در صورتی كه می‌بیند انجام یك كار به تصور ذهنی شما در موردش آسیب می‌زند، از انجام دادنش دست بردارد.

 

3.شما هم در این مورد یك وظیفه دارید. درست است كه بسیاری از این مرزبندی‌ها جزو كلیشه‌هایی هستند كه همه مردها از آن باخبرند اما اگر مورد دیگری در ذهن‌تان وجود دارد، انتظار نداشته باشید كه مرد‌تان آن را حدس بزند بلكه با توضیح آن موضوع و بیان دلایل‌تان، اهمیت این خط قرمز را بازگو كنید و از او بخواهید كه به این محدودیت احترام بگذارد.

 

همه ما دوست داریم بهترین باشیم و اگر مقابل فردی بنشینیم كه دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را به‌مراتب بهتر از خود واقعی‌مان جلوه دهیم و ضعف‌ها و شكست‌های‌مان را در مقابلش پنهان كنیم. اما در یك رابطه ایده‌آل شما هیچ نیازی به پنهان كردن خود واقعی‌تان نخواهید داشت

 

نشانه چهارم: اجازه می‌دهد خودتان باشید

 

همه ما دوست داریم بهترین باشیم. بهتر از چیزی كه هستیم و حتی بهتر از چیزی كه در توان‌مان هست. به خصوص اگر مقابل فردی بنشینیم كه دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را به‌مراتب بهتر از خود واقعی‌مان جلوه دهیم و ضعف‌ها و شكست‌های‌مان را در مقابلش پنهان كنیم. اما در یك رابطه ایده‌آل شما هیچ نیازی به پنهان كردن خود واقعی‌تان نخواهید داشت.

 

1.می‌دانید او شما را همان‌طور كه هستید دوست دارد و حتی اگر هزار زن قدرتمند‌تر و داناتر از شما مقابلش ظاهر شوند، ‌باز هم شما را انتخاب می‌كند.

 

2.این حس به شما اعتماد به نفس می‌دهد و نمی‌گذارد كه با حسادت، ترس‌ها و بی‌اعتمادی‌های بی‌مورد یا احساس ناامنی، زندگی مشترك‌تان را خراب كنید.

ویژگی‌های یک مرد خوب

 

نشانه پنجم: از شما دفاع می‌كند

 

گرچه بهترین حالت ممكن این است كه ازدواج شما همه را خوشحال كند و كوچك‌ترین سردی و مشكلی در این مسیر پیش نیاید اما نباید فراموش كنید كه این حالت رویایی همیشه هم اتفاق نمی‌افتد. تفاوت‌های خانوادگی، تفاوت در انتظارها و سبك زندگی و بسیاری عوامل دیگر می‌تواند انتقاد دیگران را متوجه شما و تصمیم مشترك‌تان كند.

 

1.اگر او همسر ایده‌آل شما باشد، با شنیدن این داوری‌ها و گوشه كنایه‌ها از تصمیمش دلسرد نمی‌شود و برای راضی كردن دیگران، به فكر تغییر برنامه‌هایش نمی‌افتد.

 

2.شاید شما 2 نفر با گرفتن یك تصمیم مشترك بتوانید راه را برای این ازدواج هموارتر كنید اما یك مرد ایده‌آل هرگز بار این تغییرات را به دوش شما نمی‌اندازد و با قرار دادن‌تان در برابر دیگران، به‌دنبال حاشیه امنی برای خودش نمی‌گردد.


نشانه ششم: حس‌تان به شما می‌گوید...

 

حتی اگر او تمام نشانه‌هایی كه یك همسر ایده‌آل باید داشته باشد را دارد، باز هم به معنای این نیست كه او مردی است كه برای آرامش شما آفریده شده است. با وجود بررسی تمام این موضوعات، دست آخر باید به این فكر كنید كه چه حسی درباره این مرد دارید.

 

آیا هر زمان كه او را می‌بینید احساس شوق و هیجان سراغ‌تان می‌آید؟ آیا بعد از هر دیدار، با اشتیاق منتظر گذاشتن قرار بعدی می‌مانید؟ آیا وقتی صحبت از ازدواج می‌شود، دل‌تان می‌خواهد كه زود همه‌چیز جفت‌وجور شود و برای همیشه در كنار او باشید؟

 

اگر پاسخ شما به این سوال‌ها منفی است اما وقتی دو‌دو‌تا چهارتا می‌كنید، می‌بینید كه او ایرادی ندارد كه بخواهید به خاطرش از ازدواج صرف‌نظر كنید، ‌دست نگه‌دارید!

 

حسی كه شما باید به همسر آینده‌تان داشته باشید، بسیار مهم است ، حسی كه اگر نباشد، ‌با وجود تمام ویژگی‌های مثبت هم نمی‌تواند شما را به ماندن در یك زندگی دلگرم كند.

منبع:برگرفته از برترین ها

shiva & hasan بازدید : 168 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

حتما تعجب خواهيد كرد اگر بشنويد عقيده رايج روانشناسان و فيلسوفان‏اجتماعى غرب بر اين است كه مرد چند همسرى آفريده شده،تك همسرى بر خلاف‏طبيعت اوست. ويل دورانت در لذات فلسفه صفحه 91 پس از آن كه شرحى درباره‏آشفتگيهاى اخلاقى امروز از نظر امور جنسى مي‏دهد،مى‏گويد: «بى شك بسيارى از آن،نتيجه علاقه‏«اصلاح ناپذيرى‏»است كه به تنوع داريم وطبيعت‏به يك زن بسنده نميكند.»

 

هم او مي‏گويد: «مرد ذاتا طبيعت چند همسرى دارد و فقط نيرومندترين قيود اخلاقى،ميزان‏مناسبى از فقر و كار سخت و نظارت دائمى زوجه مى‏تواند تك همسرى را به اوتحميل كند.»

 

 
 

در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان‏«آيا مرد طبيعتا خيانتكار است؟» نوشته‏است:«پروفسور اشميد آلمانى گفته است:...در طول تاريخ،مرد هميشه خيانتكار بوده وزن دنباله‏رو خيانت.حتى در قرون وسطى نيز برابر شواهد موجود 90 درصد ازجوانان به دفعات رفيقه عوض مى‏كردند و 50 درصد از مردان زندار به همسرانشان‏خيانت مى‏ورزيدند.رابرت كينزى، محقق معروف امريكايى در گزارشش-كه به‏كينزى راپورت مشهور شده-نوشته است:مردان و زنان امريكايى در بى‏وفايى وخيانت دست‏ساير ملل دنيا را از پشت‏بسته‏اند...

 

كينزى در قسمت ديگر گزارشش‏آورده است:«زن بر خلاف مرد از تنوع‏جويى در عشق و لذت بيزار است.به همين‏دليل بعضى اوقات از رفتار مرد سر در نمى‏آورد.ولى مرد تنوع جويى را نوعى‏ماجراجويى تلقى مى‏كند،آسان از راه بدر مى‏رود و به نظر او آنچه مهم است لذت‏جسمى است نه لذت عاطفى و روحى.تظاهر به تماس عاطفى و روحى در مرد فقطتا وقتى است كه فرصتى براى درك لذت جسمى پيش نيامده است.روزى پزشك‏مشهورى به من گفت:«پوليگام‏»بودن مرد(تنوع دوستى و تعدد خواهى)و«منوگام‏»بودن زن(انحصار خواهى و يكه شناسى)يك امر بديهى است،زيرا در مردميليونها سلول‏«اسپرم‏»توليد مي‏شود در حالى كه زن در دوران آمادگى جز يك‏تخم از تخمدان توليد نمى‏كند.صرف نظر از فرضيه كينزى،بد نيست از خودمان‏بپرسيم:آيا وفادار بودن براى مرد مشكل است؟

 

 

هانرى دومنترلان فرانسوى در پاسخ اين سؤال نوشته است:وفادار بودن براى مردمشكل نيست‏بلكه غير ممكن است.يك زن براى يك مرد آفريده شده است و يك‏مرد براى زندگى و همه زنها.مرد اگر به تاريكى مى‏پرد و به زنش خيانت مى‏كندتقصير خودش نيست،تقصير خلقت و طبيعت است كه همه عوامل خيانت را در اوبه وجود آورده است.»

 

 

در شماره 120 همين مجله تحت عنوان‏«عشق و ازدواج به سبك فرانسوى‏» چنين مي‏نويسد: «زن و شوهر فرانسوى مساله بى‏وفايى را بين خودشان حل كرده و براى آن قاعده‏و قانون و حد و حدودى قائل شده‏اند.اگر مرد از مرز اين قاعده و قانون تجاوز نكندپرش به تاريكي‏اش بي‏اهميت است.آيا اصولا يك مرد بعد از دو سال زندگي‏زناشويى مي‏تواند وفادار بماند؟به طور يقين نه،زيرا اين خلاف طبيعتش است.امادر مورد زنان تا اندازه‏اى تفاوت مى‏كند و خوشبختانه آنها به اين تفاوت واقفند.درفرانسه اگر شوهرى مرتكب خيانت‏شود زنش احساس نارضايى نمى‏كند ياعصبانى نمي‏شود،زيرا به خودش دلدارى مى‏دهد:او فقط جسمش را با خودش‏نزد ديگرى برده نه روح و احساساتش را،روح و احساساتش مال من است.»

 

 

در چند سال پيش نظريه يك پروفسور زيست‏شناس به نام دكتر راسل لى در همين‏زمينه در روزنامه كيهان منتشر شد و مدتى مورد بحث و گفتگوى نويسندگان ايراني ‏بود.به عقيده دكتر راسل لى قناعت مرد به يك زن خيانت‏به نسل است،نه از نظر كميت‏بلكه از نظر كيفيت;زيرا بسنده كردن مرد به يك زن نسل او را ضعيف مي‏كند.نسل درچند همسرى قوى و نيرومند مي‏گردد.

 

آیاطبیعت مرد چند همسری است

 

 

به عقيده ما اين توصيف از طبيعت مرد به هيچ وجه صحيح نيست.الهام بخش اين‏مفكران در اين عقيده اوضاع خاص محيط اجتماعى آنها بوده نه طبيعت واقعى مرد. البته ما مدعى نيستيم كه زن و مرد از لحاظ زيست‏شناسى و روانشناسى وضع‏مشابهى دارند.

 

 

بر عكس، معتقديم زيست‏شناسى و روانشناسى مرد و زن متفاوت است‏ و خلقت از اين تفاوت هدف داشته است،و به همين جهت نبايد تساوى حقوق انساني ‏زن و مرد را بهانه براى تشابه و يكنواختى حقوق آنها قرار داد.از نظر روحيه‏تك همسرى نيز قطعا زن و مرد روحيه‏هاى متفاوتى دارند.زن طبعا تك شوهر است; چند شوهرى بر ضد روحيه اوست.نوع تمنيات زن از شوهر با چند شوهرى سازگارنيست.اما مرد طبعا تك همسر نيست،به اين معنى كه چند زنى بر ضد روحيه او نيست. چند زنى با نوع تمنياتى كه مرد از وجود زن دارد ناسازگار نيست.

 

 

اما ما با آن عقيده كه روحيه مرد با تك همسرى ناسازگار است مخالفيم.ما منكراين نظر هستيم كه مي‏گويد علاقه مرد به تنوع‏«اصلاح ناپذير»است.ما با اين عقيده‏مخالفيم كه وفادارى براى مرد غير ممكن است و يك زن براى يك مرد آفريده شده ويك مرد براى همه زنها.

 

 

به عقيده ما عوامل خيانت را محيطهاى اجتماعى در مرد به وجود مى‏آورد نه‏خلقت و طبيعت.مسؤول خيانت مرد خلقت نيست،محيط اجتماعى است.عوامل‏خيانت را محيطى به وجود مى‏آورد كه از يك طرف زن را تشويق مى‏كند تمام فنون‏اغوا و انحراف را براى مرد بيگانه به كار ببرد،هزار و يك نيرنگ براى از راه بيرون‏رفتن او بسازد;و از طرف ديگر به بهانه اينكه يگانه صورت قانونى ازدواج‏تك همسرى است،صدها هزار بلكه ميليونها زن آماده و نيازمند به ازدواج را از حق‏زناشويى محروم مى‏كند و آنها را براى اغواى مرد روانه اجتماع مى‏سازد.

 

 

در مشرق اسلامى پيش از آن كه آداب و رسوم غربى رايج گردد 90 درصد مردان،تك همسر واقعى بودند;نه بيش از يك زن شرعى داشتند و نه با رفيقه و معشوقه ‏سرگرم بودند.زوجيت اختصاصى به مفهوم واقعى كلمه بر اكثريت قريب به اتفاق‏خانواده‏هاى اسلامى حكم فرما بود.

shiva & hasan بازدید : 153 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

خطاهای عاشقانه,عشق و ازدواج

 

عشق بر همه مشکلات غلبه می کند، عشق همه نیازها را درک و بر آورده می سازد و ... شاید شما هم بارها این جملات را شنیده باشید اما فکر می کنید چقدر این عبارت ها واقعی و قابل اعتنا هستند؟

 

واقعیت این است که خیلی از ما به صورت آگاهانه و ناآگاهانه، برخی باورهای نادرست از عشق را در ذهن خود پرورش می دهیم که متخصصان به عنوان خطاهای شناختی یا فانتزی های عاشقانه از آنها یاد می کنند. یاد می شود. دانستن این نکات شما را از افتادن در دام این خطاها نجات می دهد.

 

حکایت عشق و ازدواج

 

عشق در جامعه ما با دست اندازهای فراوانی رو به روست و ازدواج های عاشقانه نیز همین مسیر را باید طی کنند که بزرگسالان در این زمینه سعی می کنند عشق میان جوانان را به قولی بشکنند و سیستم منطقی را جایگزین کنند. که البته نمی توان به این روش امتیاز کامل داد و آن را بهترین شیوه انتخاب همسر دانست.

 

در فرهنگ سنتی ما، عشق را از ازدواج مجزا می دانند، در صورتی که عشق یکی از هیجانات اصلی و غیرقابل کنترل است و مقوله ای برای ازدواج محسوب می شود.

 

اما در مقابل، باورهای نادرستی هم میان جوانان درباره عشق مرسوم است که درست در ضدیت با فرهنگ سنتی جامعه قرار می گیرد. بنابراین قبل از هر چیز باید باورهای نادرست در زمینه عشق و رابطه عاشقانه را بشناسید.

 

فانتزی های عاشقانه از آنجا شروع می شود که دختران منتظر همسر ایده آل و شاهزاده زرین کمر هستند و پسران به دنبال پرنس و دختر پادشاه، در صورتی که این مسائل در واقعیت رخ نمی دهد. هیچ کدام از ما کامل نیستیم و قرار هم نیست طرف مقابل ما، ایده آل و صد در صد کامل باشد

 

شاهزاده زرین کمر

 

فانتزی های عاشقانه از آنجا شروع می شود که دختران منتظر همسر ایده آل و شاهزاده زرین کمر هستند و پسران به دنبال پرنس و دختر پادشاه، در صورتی که این مسائل در واقعیت رخ نمی دهد. هیچ کدام از ما کامل نیستیم و قرار هم نیست طرف مقابل ما، ایده آل و صد در صد کامل باشد.

 

باورهایی مانند «من با عشق به خوشبختی کامل می رسم»، «اولین شخصی که دیده ام ایده آل ترین است»، «با عشق از همه دنیا غافل و بی نیازم»، «می توان با عشق به دور از دیگران زندگی کرد»، «با عشق می توان یکی شد» فانتزی های عاشقانه ای است که متاسفانه پیش از محک زدن طرف مقابل در باب عشق به وجود می آید و افراد بیشتر از آنکه به دنبال انتخاب فرد ایده آل و همسر مناسب باشند، می خواهند خلا های خود را پر کنند.

  

رایج ترین فانتزی های عاشقانه عبارتند از

 

- احساس می کنید رابطه عاشقانه برایتان مسئولیتی بیش از حد می آورد.

 

- معشوقتان باید از هر نظر کامل و جامع باشد و هیچ گونه نقصی نداشته باشد و با کوچک ترین نقص، اولین فکری که به ذهن تان می رسد، این است که ممکن است بهتر از آن پیدا کنم؛ چرا که معتقدید رابطه تان باید در سطح خیلی عالی رخ دهد.

 

- در مقابل این عقیده بعضی ها با توجه به هزاران عیب و نقص در طرف مقابل، می خواهند به هر نحوی که شده رابطه را حفظ کنند، چون فکر می کنند عشق میان آن ها همه مشکلات را حل و فصل می کند. برای مثال، اگر طرف مقابل از مشروبات الکلی استفاده کند یا خیانت کرده باشد، یا مدام در حال انتقاد از او باشد، آن ها فکر می کنند که اگر این فرد را حفظ نکنیم، یعنی به کمال نمی رسیم، یعنی پایان همه چیز و در اینجاست که فرد بعد از جدایی به شدت آسیب می بیند.

 

- در اوایل آشنایی و اوج عشق، دو طرف خیلی مراقبت رفتار کردار و رفت و آمد خود هستند که بعد از مدت زمانی این مراقبت ناخودآگاه کم می شود و افراد به گونه ای خودشان را رها می کنند و از اینجاست که جوانان با مشکلات روبه رو می شوند، در واقع با تناقض ها رو به رو شده و رابطه به سمت آشفتگی پیش می رود، طرفین احساس می کنند که رابطه میانشان بد شده، اما این موضوع را از بد بودن فرد مقابل خود می دانند. در واقع مشکل اینجاست که آنها نگرش روشنی از آینده عشق و معشوق ندارند.

 

- عشق در روند تکاملی خود بعد از مدتی از اوج می افتد و به دوستی و دوستی به محبت تبدیل می شود. اما بعضی ها فکر می کنند عشق همیشه باید در اوج و تب و تاب باشد. آنها خواهان همان هیجان پیشین هستند و چون از طرفشان دیگر این موضوع و مهر و دریافت را نمی کنند، باور نادرستی نسبت به عشق پیدا می کنند.

 

- عشق در نگاه برخی به معنی اسارت است که این از باورهای نادرست مردان در رابطه با عشق و رابطه عاشقانه به حساب می آید. آنها بر این باورند که باید وارد برخی از چارچوب ها شوند و آزادی عملشان گرفته می شود. در صورتی که عشق درست می تواند شما را به بلوغ و تکامل برساند.

منبع:برگرفته از سپیده دانایی

shiva & hasan بازدید : 161 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

دوستی‌های دختران و پسران و از طرفی افزایش آمار طلاق و سن ازدواج باعث شد تا ریشه این معضلات که بی اعتمادی را در سطح جامعه رواج داده است برای ما سوال برانگیز باشد.به همین دلیل به سراغ کلینیک سلامت خانواده رفته و دلایل افزایش پدیده طلاق و عدم اعتماد دوطرف برای امر ازدواج را جویا شدیم. کاظم فروتن، رئیس کلینیک سلامت خانواده در مصاحبه‌ای با سینا نیوز به دلایل عدم ازدواج جوانان و افزایش طلاق در جامعه پرداخت.

 

 

به نظر شما دلیل ازدواج نکردن جوانان و افزایش طلاق چیست؟

 

هم اکنون فکرجوانان در مورد ازدواج به شرایط مالی و تحصیلی ختم می‌شود. اما باید به این نکته توجه کنیم که کدام یک از پدر و مادرهای ما که می‌خواستند ازدواج کنند، در شرایط رفاهی کامل بودند. اکثر این افراد در گذشته با مشکلاتی روبرو بودند ولی قناعت می‌کردند و با کمک بزرگتر‌ها زندگی خود را سروسامان می‌دادند.

 

پس جوانان باید چگونه فکر کنند؟

 

ما باید ببینیم به خاطر دیر ازدواج کردن به دلیل مسائل اقتصادی که البته حسن است، چه چیزی را از دست می‌دهیم و این دو را در کنار هم قرار دهیم و ببینیم کدام یک بهتر است. وقتی فردی دیر ازدواج می‌کند جذابیت دوران جوانی را از دست می‌دهد همچنین اگر غریزه به موقع ارضاء نشود ممکن است زمینه انحراف و یا حتی افسردگی را برای فرد به وجود بیاورد.

 

شما برای بهتر درک کردن جوانان چه توصیه‌ای دارید؟

 

این سئوال مطرح می‌شودکه چرا مهریه بالا، مدارک تحصیلی و زندگی با امکانات بالا در ‌‌نهایت منجر به طلاق می‌شود؟ وقتی آمار طلاق رسمی در کشوررا نگاه می‌کنیم نشان می‌دهد این مسائل حل کننده مشکلات نیست البته درست است که این مسائل در زندگی موثر است ولی حرف اول را در زندگی نمی‌زند.

 

آیا عدم اعتماد جوانان به یکدیگر می‌تواند زمینه ای برای ایجاد این مشکلات باشد؟

 

کاملا درست است، وقتی مشکلات در جامعه زیاد باشد و افراد در خانواده‌ها طلاق را به طور متعدد ببینند ممکن است به فکرشان خطور کند که به چه دلیل باید ازدواج کنم در صورتی که این فکر کاملا اشتباه است. اگر دیگران مسیر را اشتباه رفته‌اند و دچار مشکل شده‌اند، آیا باید صورت مساله را پاک کنیم؟ در صورتی که اگر ما از زندگی افرادی که دچار مشکل شده‌اند درس بگیریم و برای زندگی خود برنامه ریزی کنیم با این مشکلات روبرو نخواهیم شد.

 

شما دلیل ناهنجاری‌های اجتماعی نظیر دختران فراری و یا اعتیاد در جوانان را چه می‌دانید؟

دو نفری که بدون شناخت وتفاهم با هم ازدواج می‌کنند مسلما نمی‌توانند فرزند خوبی نیز تربیت کنند، در واقع ریشه ناهنجاری دختر و یا پسر خیابانی به والدینی که از یکدیگر شناخت کافی نداشتند مربوط می‌شود.

 

شناخت کافی چگونه به دست می‌آید؟

 

در جامعه ما خواستگاری‌ها خیلی سطحی گرفته می‌شود. ما برای خرید تلفن و رشته دانشگاه تحقیق می‌کنیم ولی برای مهم‌ترین چیزی که اصل زندگی و تعیین کننده سرنوشت است بسیار ساده عبور می‌کنیم. در ابتدا هر دو طرف از خوبی‌های یکدیگر صحبت می‌کنند در حالی که فکر نمی‌کنند آیا اخلاق این فرد برای اومناسب است یا خیر، ممکن است فردی کاملا از نظر اخلاقی خوب باشد ولی برای همسری مناسب نباشد.

 

جوانان چگونه نگرانی خود را در خصوص عدم اعتماد رفع کنند؟

 

دختر و پسر‌ها حق دارند نگران شوند اما باید بررسی کنند، افرادی که از هم جدا شده‌اند آیا شناخت خوبی از یکدیگر داشته‌اند که به طلاق منجر شد؟ آیا ازدواج خیابانی، داشکده، ظاهر فریبنده و مهم‌تر از عاشقی منجر به ازدواج آن‌ها شد؟ ما معتقدیم ازدواج‌های عاشقانه زندگی بسیار تهدید کننده‌ای دارند. افرادی که عاشق می‌شوند و بعد ازدواج می‌کنند نمی‌توانند بدی‌ها و ضعف‌های یکدیگر را ببینند به همین دلیل شناخت نقش مهمی در موفقت دارد.

 

با توجه به این افزایش موارد طلاق، چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟

 

همانطور که برای پیشگیری از تالاسمی قبل از ازدواج قوانین بسیاری وضع شده است باید برای طلاق وازدواج نیز آموزش اجباری گذاشته شود، متاسفانه در جامعه ما وقتی خانواده از یکدیگر متلاشی می‌شود هیچ برنامه‌ای وجود ندارند. تنها چیزی که زوجین در ازدواج یاد نگرفته‌اند زن و شوهر بودن است همه چیز را به ما یاد داده‌اند خرجی خانه، غذا درست کن، اگر دچار این مشکل شدی راههای گوناگونی را نشان می‌دهند ولی متاسفانه رفتار درست میان زن و، شوهر را یاد نگرفته‌ایم. مثلا اگر آقا عصبانی است خانم نمی‌داند باید چه عکس العملی نشان دهد واگر خانمی به دلیل مشکلات هورمونی نگرانی و افسردگی دارد آقا نمی‌داند که چه رفتاری باید داشته باشد.

منبع:سلامت نیوز 

shiva & hasan بازدید : 203 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

خود ارضایی دختران

یک عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه شاهد با بیان اینکه آنورگاسمی یکی از مهمترین عوارض خودارضایی در دختران است تاکید کرد:« ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما درآینده رضایتمندی جنسی درزندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

معصومه حیدری در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در دختران با تحریک قسمت های خارجی دستگاه تناسلی رایج تر است که صدمه چندانی به دستگاه تناسلی نمی رساند اما زمانی که خودارضایی دختران با تحریک قسمت های داخلی تر دستگاه تناسلی باشد بسته به نوع فشار و ناحیه لمس شونده ممکن است در صورتی که به صورت مداوم خودارضایی تکرار شود آسیب های جدی به دستگاه تناسلی دختران وارد سازد.»

وی ادامه داد:«در برخی موارد خودارضایی در دختران با تخیلات جنسی، دیدن تصاویر و فیلم صورت می گیرد که فرد با دیدن این تصاویر به هیجان می رسد و در این صورت آسیبی به دستگاه تناسلی وی وارد نمی شود اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خودارضایی از لحاظ شرعی و بهداشتی نفی شده است؟

واقعیت این است که دختران و پسران با بلوغ دچار تغییرات هورمونی و جسمانی می شوند و در دوره ای قرار می گیرند که نیازهای جنسی آنها شعله ور شده و راهی برای ارضاء ندارند و ممکن است به سمت خودارضایی کشیده شوند اما همانطوری که می دانید ازدواج تنها راه صحیح ارضای افراد است و ما رفتارهای پرخطر جنسی را نهی می کنیم و بایستی به مقتضای سن و رشد و نیازهای فکری ازدواج به موقع صورت گیرد چرا که نیازهای جنسی یک روند فیزیولوژیک دارد و باید طی شود و افرادی که از لحاظ شرعی مقیدند نیازهای جنسی خود را در جاده صحیح خود قرار دهند بایستی ازدواج کنند.»

 

 

 

عوارض خود ارضایی دختران

عوارض خودارضایی دختران

 

عوارض خود ارضایی دختران

عوارض خودارضایی دختران-این کارشناس ارشد مامایی در ادامه به خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در دختران عوارض بسیاری را در پی خواهد داشت و در صورتی که به صورت رفتار روزانه درآید خطرناک می شود و مانند هر اعتیادی،روح و جسم و روان فرد را به هم می ریزد و زمانی که فردی اقدام به خودارضایی می کند خیلی سریع فاز هیجان جنسی اتفاق می افتد و جنبه های مهم و عاطفی در یک ارتباط صحیح جنسی را دریافت نمی کند و دچار خلاء عاطفی، افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس می شود  و بعد از ازدواج در یک رابطه زناشویی دیگر تحریک نمی شود و در به ارگاسم رسیدن دچار مشکل می شود چرا که با خودارضایی شرطی شده است تا در یک وضعیت خاصی که خود را تحریک می کند به ارگاسم برسد و به هنگام نزدیکی به همسر خود به یاد رفتارهای خود می افتد و گمان می کند تنها در آن شرایط می تواند به ارگاسم برسد.»

این درمانگر اختلالات جنسی بانوان افزود:«یکی از مهمترین مشکلاتی که این زنان به آن دچار می شوند این است که دچار نارضایتی جنسی شده و رفته رفته با بی میلی جنسی مواجه می شوند بنابراین بایستی گفت ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما آینده طولانی زندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

 

چگونه می توان از خود ارضایی دست کشید؟

همکار علمی کلینیک سلامت خانواده افزود:«از جمله راههای پیشنهادی برای ترک خودارضایی دختران پرداختن به فعالیت های مختلفی از جمله ورزش کردن، مطالعه کردن، با خستگی به خواب رفتن و تفریحات ، نخوردن غذاهای محرک و عدم استفاده از لباس های تنگ است همچنین نباید به مدت طولانی در حمام زیر دوش آب باشند و مهمتر از همه این موارد دوری کردن از محرکات و دوستی با جنس مخالف و تماشای فیلم های محرک است تا فرد به سن مناسب ازدواج برسد و با ازدواج بتواند نیازهای خود را به طور صحیحی ارضاء کند.»

lمنبع:سلامت نیوز

shiva & hasan بازدید : 178 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

تصمیم گیری برای آغاز یک زندگی مشترک معمولاً با ترس و تردیدهای خاص خود همراه است که آرامش از زوجین سلب می کند. تمرین زیر به شما و همسر آینده تان کمک می کند تا انتظارات خود را از زندگی مشترک بیابید. همچنین این فرصت را به شما می دهد تا درباره بعضی از ترس ها و تردیدهای احتمالی تان با یکدیگر صحبت کنید.

 

 

شما می توانید این تمرین را با هم، یا جداگانه انجام دهید و سپس در مورد آن با یکدیگر صحبت کنید.

 

چه باید کرد؟ ابتدا هر یک از شما شش برگ کاغذ تهیه کنید و موضوع اصلی را بالای هر صفحه بنویسید (اهداف واقعگرایانه که هم اکنون به دنبال آن هستید و چیزهایی که در آینده نسبت به آن اشتیاق دارید: امکانات زندگی، انتظارات، مراسم ازدواج، نگهداری از کودک و...)

 

شما فرصت کافی دارید تا هر عنوانی که به ذهنتان می رسد و به آن اهمیت می دهید در بالای صفحه بگنجانید.

 

هر دو نفر باید هر چیزی را که به آن امید، یا شک و بیم دارید صراحتاً با یکدیگر در میان بگذارید.

 

از سۆالات زیر می توانید برای کمک به خود استفاده کنید

 

داشتن و نگهداری کردن: «زوج» بودن به چه معنی است؟ از نظر «وفاداری» شما در کجا قرار دارید؟ چه مدت زمان برای در کنار هم یا جدا بودن از یکدیگر در نظر می گیرید؟ چه چیزهایی را با هم در میان می گذارید و چه چیزهایی را باید مخفی نگه دارید؟

 

از امروز به بعد: در مورد «تعهد داشتن» چه احساسی دارید؟ نظرتان در مورد «طلاق» چیست؟ طی سال ها زندگی، روابط تان چگونه باید دستخوش تغییر شود؟ کودکان چه بخشی از زندگی شما را پر می کنند؟

 

برای بهتر یا بدتر بودن: «صمیمیت» در روابط شما چه معنایی دارد؟ اختلافات را چگونه حل می کنید؟ در صورتی که مشکل عمده ای بین شما و همسرتان پیش بیاید چه راه حلی را در نظر می گیرید؟

 

برای پولداری و یا بی پولی: از نظر اقتصادی ازدواج برای شما چه معنایی دارد؟ بعد از ازدواج شغل شما تغییر خواهد کرد؟ یک شغل در همه زندگی، یا تغییر شغل؟ محل کار، درآمد و ساعات کار؟

 

در هنگام بروز بیماری: وقتی مشکل، بیماری و غم وارد زندگی تان می شود چگونه از یکدیگر حمایت می کنید؟

 

محبت ورزیدن: محبت کردن به یکدیگر در ازدواج شما چگونه نمایان می شود؟

 

خانه: می خواهید در کجا خانه اجاره و یا خریداری کنید؟

 

وقتی این مطالب را کامل کردید، زمانی را برای علت دوست داشتن چیزهایی که فکر می کنید به آنها علاقه دارید، بگذارید. در درون خود چه چیزی حس می کنید که درصدد دستیابی به اهداف خود هستید. مثلاً: آیا برای امنیت، محبوبیت و یا رضایت شخصی است و یا جهت دستیابی به اهدافی در زندگی شما مانند مواظبت از خانواده و یا اجتماع. در میان گذاشتن این اطلاعات با همسرتان به شما کمک می کند تا احساس صمیمیت و نزدیکی در شما به وجود آید.

 

اگر انجام این تمرین باعث بروز ناراحتی و نگرانی در مورد روابط فیمابین شما می شود، سعی کنید با همسر خود در این مورد صحبت کنید، یا دوست مورد اعتماد خود را در جریان قرار دهید. همچنین می توانید با یک مشاور خانواده نیز صحبت کنید.

 

هفت سۆال پرسیدنی قبل از ازدواج

 

ازدواج یکی از بزرگترین تصمیم هایی است که در طول عمر خود می گیرید، بنابراین ارزش آن را دارد که در مورد زندگی با همسر آینده خود کمی بیشتر تفکر کنید. از خود این سۆالات را بپرسید.

 

- آیا ما یکدیگر را دوست داشته و به هم اعتماد و احترام متقابل داریم؟

 

- آیا انتظارات هر دوی ما از ازدواج، یکسان است؟

 

- آیا دارای سلیقه یکسانی هستیم که باعث سکوت، گریه کردن و یا خندیدن شود؟

 

- در مورد مسائل عمده زندگی مانند بچه، خانواده، دوستان، این که در کجا و چگونه زندگی کنیم توافق داریم؟

 

- آیا همانطور که امروز به یکدیگر علاقه داریم، بدون این که بخواهیم چیزی را از همسرمان مخفی کنیم در آینده نزدیک نیز زندگی توأم با عشق و محبت خواهیم داشت؟

 

شما لزوماً نباید با همه این سۆال ها موافق باشید. مهم این است که شما و همسرتان این موضوعات را با هم در میان بگذارید و صحبت کنید و اطمینان داشته باشید که می توانید در کنار هم زندگی و کار کنید در حالی که از اعتقادات طرف مقابل خود آگاهی دارید.

برگرفته از: فرهنگسرای خانواده

shiva & hasan بازدید : 172 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

برای خوشبخت بودن هزار و یك راه وجود دارد. راه‌هایی كه شاید یكی‌شان را تاكنون رفته باشید اما قطعا هزارتای‌شان را هنوز امتحان نكرده‌اید. بعضی از این راه‌ها آسان نیستند اما خیلی‌های‌شان را می‌توانید در یك چشم به‌هم‌زدن به عادات روزانه‌تان تبدیل كرده و خوشبختی‌تان را تضمین كنید.

 

تغییرات تدریجی اتفاق می‌افتند

 

هیچ كسی نیست كه تغییر نكند و مطمئنا بعد از چند سال، شما و همسرتان هم تغییرهای زیادی خواهید كرد. یك‌سری از آرزوهای‌تان را فراموش می‌كنید و عادات جدیدی به دست خواهید آورد. این‌كه از خودتان یا او توقع تغییر نكردن داشته باشید، راه خوشبخت ماندن نیست اما شما باید این تغییرات را در یك محدوده مشترك هدایت كنید. شما حق ندارید همسرتان را جا بگذارید و ظرف چند سال زیر و رو شوید اما اگر با هم وقت زیادی بگذارید، به مرور در جهت شبیه‌تر شدن به یكدیگر تغییر خواهید كرد و این همان چیزی است كه بعد از چند سال زندگی مشترك از شما و او انتظار می‌رود.

 

برای تغییر صبر می‌خواهید

 

قطعا نامزد شما هم مثل همه آدم‌ها اشتباهاتی می‌كند؛ اشتباهات كوچكی كه شاید به‌نظر او بی‌اهمیت باشند اما برای شما بدترین اتفاق ممكن تلقی می‌شوند و هرچه هم غر می‌زنید، نمی‌توانید او را عوض كنید و جلوی این اتفاقات را بگیرید. به‌جای داستان‌پردازی و پرونده‌سازی‌، خواسته‌های‌تان را در 3 جمله بیان كنید.

 

مثلا اگر قرار بوده روز تولد مادر شما به خانه تان بیاید اما این روز را فراموش کرده است، به جای گفتن این‌كه تو هیچ‌وقت به قول‌هایت عمل نمی‌كنی تنها بگویید: «گفته بودی می آیی اما فراموش کردی، فردا بیا اما سعی کن از دل مادرم درآوری.» مشكل تان را بدون ایجاد تنش‌های اضافه حل كنید تا نامزدتان با دیدن محبت همیشگی و صبوری شما، در رویه اش تغییر ایجاد کند.

 

درست است که بعد از عقد بیشتر دیدارها در خانه پدر و مادر عروس یا داماد انجام می شود اما سعی کنید زمانی را برای با هم تنها بودن اختصاص دهید و در این زمان بیشتر یکدیگر را بشناسید یا درباره خط مشی زندگی آینده تان با هم صحبت کنید. به درد و دل همدیگر گوش كنید و ارتباط عاطفی بهتری پیدا کنید

 

وقت دو نفره داشته باشید

 

حداقل هر هفته یك‌بار با هم بیرون بروید و سعی کنید فرصتی برای گفتگو با هم داشته باشید. درست است که بعد از عقد بیشتر دیدارها در خانه پدر و مادر عروس یا داماد انجام می شود یا به مهمانی های زیادی دعوت خواهید شد اما سعی کنید زمانی را برای با هم تنها بودن اختصاص دهید و در این زمان بیشتر یکدیگر را بشناسید یا درباره خط مشی زندگی آینده تان با هم صحبت کنید. به درد و دل همدیگر گوش كنید و ارتباط عاطفی بهتری پیدا کنید.

 

بخشش عشق می‌آورد

 

زمانی كه نامزدتان انتظار دارد با او برخورد كنید و سرزنشش كنید، ببخشیدش و از كنار خطایش بگذرید. فرض كنید كه ناخواسته اشتباهی كه می‌دانسته آزار‌تان می‌دهد را انجام داده و حالا به دلیل واكنشی كه از شما انتظار دارد مضطرب است. می‌توانید در این لحظه او را غافلگیركنید و هم متانت و بزرگواری‌تان را به رخش بكشید و هم با یك بخشش غیرمنتظره او را هزار برابر عاشق‌تر كنید.

 

منم منم نكنید

 

خیلی از ما برای صحبت‌كردن از احساسات‌مان یا اثبات جدی‌تان مرتب از واژه من استفاده می‌كنیم. از آنجایی كه در اغلب اوقات قصد بدی پشت حرف‌های‌مان نیست و فقط از سر عادت این واژه را به زبان می‌آوریم، ‌خودمان متوجه فاجعه‌ای كه این واژه به بار می‌آورد نمی‌شویم. گفتن جملاتی مثل «من امروز حوصله بیرون آمدن ندارم»، «من از رفت‌وآمد با فلانی راضی نیستم»، «این شرایط من را خسته كرده» و... از نظر همسرتان به هیچ‌وجه بیان ساده احساسات نیست بلكه او گمان می‌كند در تمامی این موارد، شما او را مقصر می‌دانید و بی‌كفایتی اوست كه اوضاع را برای شما سخت كرده است.

 

حرف‌هایش را بشنوید

 

شنیدن، بزرگ‌ترین انتظاری است كه همسر آینده تان از شما دارد. برای صحبت درباره زندگی آینده، برنامه ریزی های کاری و تحصیلی، تعیین خط مشی روابط، مسائل روزمره و خاطرات او وقت بگذارید و او را از همه توجه تان بهره مند کنید.

 

غلط‌گیری ممنوع

 

فكر نكنید بیشتر می‌دانید و می‌توانید اشتباهات دیگران را اصلاح كنید. این‌كه مدام غلط‌های گفتاری نامزدتان را بگیرید، از لباس پوشیدن و جویدن غذای او ایراد بگیرید و احساس دانای كل بودن كنید، می‌تواند رابطه شما را به وضعیت خطرناكی وارد كند. این رفتار باعث خواهد شد همسرتان در مقابل شما احساس ناامنی كرده و اعتماد به نفسش پایین بیاید و زمانی كه در جمع حضور دارد، برای هر كاری كه می‌كند منتظر واكنش شما بماند یا به‌خاطر استرسی كه در او به‌وجود آورده‌اید، بیشتر از قبل اشتباه كند. اگر می‌خواهید اشتباهاتش را اصلاح كنید، سعی كنید با رفتار‌های‌تان شیوه درست رفتار‌كردن را به او یاد بدهید، نه این‌كه مدام در صحبت‌های‌تان غلط‌های او را بگیرید. 

برگرفته از: زندگی ایده آل

shiva & hasan بازدید : 152 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

هدف ازازدواج

 

امروز ازدواج در کشور ما، دچار تغییراتی شده است. هدف ابتدایی از ازدواج، تحت الشعاع اهداف فرعی و حاشیه ای آن قرار گرفته و کم رنگ تر شده است. پس وقتی می پرسیم ازدواج، خوب است یا نه، درواقع به ازدواج های امروزی و عواملی که باعث ایجاد چنین سوال و تردیدی در جوانان شده توجه داریم؛ نه به ذات و ماهیت چنین اتفاقی.

 

اصلا چرا باید ازدواج کنیم؟

 

ازدواج طبیعت خلقت است

 

ازدواج از همان روز نخست آفرینش جهان هستی جزء قوانین آفرینش بود. آدم و حوا اگر باهم ازدواج نمی کردند الان انسانی روی زمین وجود نداشت. نه فقط انسان، بلکه قانون زوجیت برای همه موجودات جهان از گیاهان و جانوران گرفته تا مولکول ها و اتم ها وجود دارد و انسان هم برای این که به کامیابی حقیقی برسد باید خودر ا با قوانین هستی هماهنگ کند.

 

ازدواج خوشبختمان می کند!

 

در یک مطالعه اخیر که در 17 کشور پیشرفته دنیا انجام شد مشخص شد که «افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند». مارتین سلیگمن، روان شناس برجسته دانشگاه پنسیلوانیا می گوید: «ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسان ها، در خوشبختی آنها نقش دارد.» او معتقد است که ازدواج است که به زندگی افرد معنا می دهد و می گوید خوشبخت ترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کرده اند. طبق شواهد موجود و نظر کارشناسان، دو عاملی که بیشترین نقش را در خوشبختی تمام انسان های کره زمین ایفا می کنند عبارتند از: 1 – ایمان به خدا و 2 – ازدواج.

 

ازدواج به ما آرامش می دهد

 

وقتی ازدواج می کنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق می ورزیم دایمی و همیشگی می کنیم و همین می تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود و دیگر این نگرانی را نداریم که ممکن است او را از دست بدهیم.

 

یک علت این آرامش عشق است. نیروی عشق آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم. این نکته را خداوند هم در قرآن مجید نقل به مضمون فرموده است: «برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا به واسطه آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و دوستی برقرار کردیم.»

 

ازدواج کنید تا سالم بمانید

 

همچنین یک بررسی دیگر نشان داد رابطه خوب با همسر سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و این که حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود! نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است. نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه بود: افراد متاهل کمتری درصد افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند (بیشترین تعداد، مربوط به کسانی بود که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند). ازدواج سالم می تواند شما را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد.

مردان و زنان مجرد خود را همسر دهید، ... اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می کند. خداوند گشایشگر و آگاه است.» (32، نور)

 

ازدواج وضعمان را خوب می کند!

 

متوسط درآمد سالانه متاهل ها بیشتر از مجردهاست. بعضی از تحقیقات نشان می دهد که مردان متاهل حتی تا سه برابر بیشتر از همتایان مجردشان درآمد دارند. یکی از مطالعات جالب توجه که در سال 2004 در نشریه دیدگاه های روان شناسی به چاپ رسید حاکی از این بود که احتمال صاحب خانه بودن متاهل ها 7 برابر بیشتر از مجردهاست و متاهل ها 80 درصد بیشتر از مجردها دارای ثروت و سرمایه و پس انداز هستند. ازدواج کردن یعنی شریک شدن زندگی با شخصی دیگر و این شراکت نه فقط از نظر روانی و عاطفی بلکه از نظر اقتصادی هم اتفاق می افتد؛ وقتی زندگیمان را با کسی شریک می شویم یعنی هزینه هایمان، تلاش هایمان و سرمایه هایمان را هم با اهم شریک می شویم.

 

اما مهم تر از مقرون به صرفه بودن، قولی است که خداوند در این باره به ما داده است: «مردان و زنان مجرد خود را همسر دهید، ... اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می کند. خداوند گشایشگر و آگاه است.» (32، نور)

 

عشق واقعی را در ازدوج تجربه می کنیم

 

در یک مطالعه که در سال 2000 توسط کونتز در ایالات متحده منتشر شد بیان شد که مهم ترین چیزی که مردم از ازدواج انتظار دارند عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. در مطالعه ای دیگر وقتی از افراد مجرد خواستند که بگویند با ازدواج نکردن چه چیزی را از دست خواهند داد، 45 درصد مردان و سه چهارم زنان اعلام کردند «عشق و دوستی». زندگی بدون عشق برای اکثر ما معنایی ندارد.

 

ازدواج دو خط شکسته را یکی می کند، به دو زندگی بی هدف، کار می بخشد و نیروی هرکدام را برای انجام آن کار دو برابر می کند

 

ازدواج به زندگی ما معنای بیشتری می دهد

 

مارک تواین می گوید: «ازدواج دو خط شکسته را یکی می کند، به دو زندگی بی هدف، کار می بخشد و نیروی هرکدام را برای انجام آن کار دوبرابر می کند. به دو سرشت جست و جوگر دلیلی برای زندگی کردن می دهد و چیزی که به خاطر آن زندگی کنند.»

 

ازدواج باعث می شود هدفمندتر زندگی کنیم. اگر پیش از ازدواج هنوز بچه مامان و بابا بودیم، حالا دیگر همسر کسی هستیم و به زودی هم ممکن است پدر یا مادر کسی شویم و این یعنی زندگی ما بیشتر از آن ارزش دارد که بخواهیم سرسری آن را بگذرانیم. بعد از ازدواج دیگر مال خودمان نیستیم بلکه مال همسر و فرزندانمان هم هستیم. به خاطر همین باید بیشتر به فکر زندگیمان باشیم. مسوولیتی که ازدواج برای فرد همراه دارد باعث می شود زودتر خودش را جمع و جور کند و آینده نگری بیشتری داشته باشد.

 

پیمودن مسیر زندگی با ازدواج لذت بخش تر می شود

 

اگر بخواهید سینما یا پارک بروید با دوست مورد علاقه تان بیشتر به شما خوش می گذرد یا تنهایی؟ اگر بخواهید مسافتی طولانی را برای انجام کاری بپیمایید چطور؟ یا وقتی می خواهید به مسافرت تفریحی بروید؟

 

اگر انسان سالمی باشید قطعا در هر سه مورد همراهی دوست تان را به تنهایی ترجیح می دهید. در مورد زندگی هم همین طور است. وقتی با کسی که به او علاقه دراید باشید سفر زندگی برایتان لذت بخش تر می شود. در سختی ها به هم کمک می کنید و در خوشی ها هم شادیتان را با هم شریک می شوید.

 

ازدواج برایمان اعتبار می آفریند

 

قبول کنیم یا نه، متاهل ها در جامعه اعتبار بیشتری دارند. در محل کار آنها را بیشتر تحویل می گیریند و در میان دوستان و آشنایان نیز افراد متاهل بیشتر از مجردها مورد اطمینان و احترام اطرافیان هستند. علاوه بر این، متاهل ها از مزایای بیشتری هم برخوردارند.

اصلا چرا باید ازدواج کنیم؟

 

با ازدواج جامعه بهتری خواهیم داشت

 

شاید این حرف که خانواده رکن اصلی جامعه است، برایتان خیلی تکراری و کلیشه ای باشد. ولی به هر حال، از دیدگاه اجتماعی هدف اصلی ازدواج این است که کانون مطمئن برای پرورش فرزندان و اجتماعی کردن آنها شکل بگیرد؛ کاری که خود اجتماع نمی تواند از پس آن بربیاید. آدام اسمیت می گوید: «نخستین نشانه تمدن بشر، ازدواج و تشکیل خانواده است.»

 

در جوامع غربی هم بعد از این که همه آزادی ها و... را تجربه کردند باز به همان نقطه اول برگشتند که برای داشتن جامعه سالم ازدواج و تشکیل خانواده نقش حیاتی دارد. این نتیجه گیری از آنجا حاصل شد که معلوم شد هیچ رکنی در جامعه متمدن، نه آموزش و پرورش، نه دانشگاه و ... هیچ کدام نتوانست مثل خانواده در درونی کردن ارزش ها و ارائه آموزش ها و همچنین برآورده کردن نیازهای روانی و عاطفی کودکان موثر باشد.

 

ازدواج باعث می شود خودمان را بهتر بشناسیم

 

شنیده اید که می گویند مومن آینه مومن است؟ این را درمورد همسر هم می توانیم بگوییم: همسر، آینه همسر است. افراد متاهل در سایه یک رابطه نزدیک و صمیمانه و همچنین در شرایط جدید و مسوولیت های تازه می توانند خودشان رابهتر بشناسند و به نقاط قوت و ضعف خودشان پی ببرند.

 

البته فقط نقاط ضعف نیست که طی ازدواج برای ما آشکار می شود بلکه بسیار از توانمندی های و قدرت هایی که در وجود ما نهفته بوده و تا به حال شرایطی برای بروز پیدا نکرده بود نیز برایمان روشن می شود. شاید تا پیش از ازدواج با غرور فکر می کردید که از پس خیلی چیزها برمی آیید یا خیلی از کارها را به خوبی بلدید، اما بعد از ازدواج وقتی در موقعیتش قرار گرفتید پی ببرید که به این سادگی ها هم نیست یا برعکس، شاید اصلا فکر نمی کردید که بتوانید از پس بسیاری از کارهایی بربیایید که ازدواج شما را در موقعیت انجام قرار داد.

 

ازدواج باعث رشد ما می شود

 

بعد از ازدواج مسوولیت های ما بیشتر می شود، انتظارات خودمان از خودمان و دیگران از ما بیشتر می شود و تلاش بیشتری می کنیم. همین باعث می شود رشد کنیم و استعدادهایمان در خیلی از زمینه ها شکوفا شود.

 

با ازدواج از همه مستقل می شویم و نقش های جدید همسر بودن، عروس یا داماد بودن، پدرشدن یا مادرشدن و... باعث می شود ما در موقعیت های گوناگون و بی شماری قرار بگیریم و تجربه های زیادی به دست بیاوریم. نقش هایی که بدون ازدواج هرگز تجربه نخواهیم کرد. تجربه پدر یا مادرشدن یکی از تجربه های عمیق زندگی است که ازدواج آن را به ما هدیه می کند و از طریق آن وارد دنیایی جدید و پر از تازگی می شویم. به این صورت به تدریج شخصیت ما وسیع تر و کامل تر می شود.

منبع: برگرفته از موفقیت

shiva & hasan بازدید : 172 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

برای تازه عروس ها این که همسرشان روز به روز عاشق تر شود، موضوع بی اهمیتی نیست. آن ها دوست دارند با تک تک حرف ها و رفتارهای شان یک قدم به همسرشان نزدیک تر شوند اما همیشه ماجرا این طور پیش نمی رود. گاهی هر قدم رو به جلوی زن، مرد را ده ها قدم به عقب می راند. برای زنی که فکر می کند، حساب همه چیز را کرده و تمام تلاشش را به خرج داده کنار آمدن با این موضوع، آسان نیست. اگر شما چنین احساساتی را تجربه کرده اید، باید بار دیگر گذشته تان را مرور کنید تا بدانید چرا در چشم همسرتان یک زن ایده آل جلوه نکرده اید.

 

 

● باید خاص باشید

 

 

 

یک مرد به دنبال زنی خاص می گردد که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند. مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آن ها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند.

 

 

 

● باید قانع باشید

 

 

 

مردها دوست دارند، بعد از ازدواج همان طوری که پیش از این بوده اند بمانند. آن ها همسری می خواهند که با وجود معایب یا خلق و خوی خاص شان آن ها را بپذیرد و عاشق شان بماند. این ویژگی یکی از مهم ترین چیزهایی است که در ذهن مردها می گذرد. آن ها از سرکوفت خوردن بیزارند و دوست دارند همسرشان با همین اخلاقی که دارند و همین وضع زندگی ای که دارند بسازد و مدام برای تغییر کردن، آن ها را تحت فشار نگذارد. برخلاف اغلب زن ها که سعی می کنند، از مرد معمولی مقابل شان همسر ایده آل و رویایی بسازند، مردها دوست دارند با زنی زندگی کنند که به همین وضع موجود قانع باشد.

 

 

 

● باید سعی کنید زیبا باشید

 

 

 

درست است که زیبایی و وضعیت ظاهری نخستین موضوعی نیست که اغلب مردها به آن توجه می کنند اما این موضوع در انتخاب همسر آینده آن ها بی تاثیر هم نیست. انگار مردها دوست دارند از این طریق انتخاب شان را به رخ دیگران بکشند و یک افتخار کسب کنند. ظرافت و زیبایی در رفتار هم می تواند تاثیر مثبتی روی انتخاب آن ها بگذارد. گرچه معیارهای زیبایی از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما همیشه با نگه داشتن حد وسط می توان از این که یکی از کاندیداهای ازدواج مردان اطراف تان هستید یا خیر مطمئن شوید.

 

 

 

● باید جاه طلب باشید

 

 

 

نمی توان در این مورد یک قانون بی چون و چرا صادر کرد اما اغلب مردهای امروز، به دنبال همسری می گردند که چیزی بیشتر از زنان دیگر دارد. یک مهارت خاص، دانش بالا یا شغلی که به آن افتخار کنند. مردهای امروزی زنانی را دوست دارند که در کنار تعهدات خانوادگی، امور روزمره کار و فعالیت های اجتماعی اش را هم جدی بگیرد. این موضوع به آن ها ثابت می کند آن زن قادر است زندگی خود را پیش ببرد و بیش از زنان اطرافش توانمند است. جاه طلبی هم برای مردان دلیل دوست داشتن یک زن است؛ زنی که برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند و به سادگی عقب نشینی نمی کند.

 

 

 

● باید نیمی از مشکلات مال شما باشد

 

 

 

سال ها از روزگاری که مردها بار خانه را یک تنه به دوش می کشیده اند گذشته است. مردهای امروزی دوست دارند زن شان دوشادوش آن ها حرکت کند، بحران های خانه را بشناسد و گاهی مانند آن ها استرس های زندگی بعد از ازدواج را به دوش بکشد. آن ها دوست ندارند تنها فکر کنند، تنها تلاش کنند، تنها نگران باشند و تنها عمل کنند. مردهای امروز به دنبال همسری هستند که در تمامی این لحظه ها کنارشان باشد و این مشکلات را مشکلات خودش بداند، نه این که اگر کاری برای حل کردن شان می کند آن را یک لطف تلقی کند.

 

 

 

● باید با فامیل و دوستان همسرتان دوست باشید

 

 

 

جدا شدن از زندگی مجردی در سال های بعد از ازدواج سخت ترین اتفاقی است که می تواند برای یک مرد بیفتد. مردها از تنهایی بعد از ازدواج می ترسند. آن ها دوست دارند روابط قبلی شان را این بار در کنار همسرشان تجربه کنند. رابطه با خانواده و اعضای فامیل شان و همین طور دوستانی که حضورشان برای آن ها اهمیت دارد. هیچ مردی نمی تواند بدگویی علیه دوست یا خانواده اش را تحمل کند و تمام عمرش را تنها و تنها با همسرش بگذراند. آن ها ترجیح می دهند، با ازدواج خانواده پیشین شان بزرگ تر شود نه این که از یک خانواده بیرون بروند و خانواده تازه ای را بسازند. اغلب مردها در ارتباط داشتن با آدم های تازه و شرایط تازه کمی مشکل دارند. آن ها دوست دارند، زن شان روابط اجتماعی خوبی داشته باشد و آن ها را در پیوند زدن به این اجتماع یاری دهد. گذشته از این، آن ها دوست دارند با ورود همسرشان به خانواده شان، روابط خانوادگی و فامیلی گرم تری را هم برای شان به همراه بیاورد و لاک تنهایی شان را از آن ها بگیرد.

 

 

 

● باید ستایش کنید

 

 

 

دوست داشته شدن حس خوبی به آدم ها می دهد. مردها هم از این قاعده مستثنا نیستند. آن ها ترجیح می دهند، وقتی خسته از کار بر می گردند یک لبخند منتظرشان باشد و به خاطر این که زنی تا این حد دوست شان دارد به همه فخر بفروشند. خیلی از مردها زندگی خود را با اطرافیان شان مقایسه می کنند و تصویر ذهنی که دیگران به آن ها منتقل می کنند برای شان اهمیت زیادی دارد. همین است که آن ها دوست دارند همسری فداکار و پر محبت داشته باشند و این موضوع را به دیگران هم نشان دهند. مردها دوست دارند همسرشان قدرت و توانایی شان را ستایش کند و به آن ها تکیه داشته باشد. آن ها از این که مستقل ترین زن جهان هم برای تصمیم گیری هایش با آن ها مشورت کند و در مشکلاتش به آن ها تکیه کند لذت می برند.

 

 

 

● باید با منطق باشید

 

 

 

گرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد ها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد.

 

 

 

● باید پیشرفت کنید

 

 

 

یک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد. مردها دوست دارند زن شان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد.

 

منبع:Bartarinha.ir

shiva & hasan بازدید : 201 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

مدتی پیش خبر فعالیت یك سایت همسریابی مشكوك در فضای اینترنت پخش شد و باعث شد تا این موضوع قدیمی یك بار دیگر سر زبان‌ها بیفتد. این سایت كه البته با شعار ترویج ازدواج موقت راه اندازی شده بود، عملكردی عجیب داشت؛ آنقدر كه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلافاصله موضوع مجوز داشتن این سایت را تكذیب كردند.

 

 

اما همین موضوع بهانه خوبی است تا به این مسئله بپردازیم كه آیا می‌توان در میان وب‌سایت‌های اینترنتی به دنبال همسر گشت؟

 

بنگاه های همسریابی اینترنتی این روزها سر‌و‌كله‌شان در صفحات وب بیشتر از گذشته پیدا می شود. «ازدواج آگاهانه ‌حق ‌شماست»، «در کمتر از یک هفته مناسب‌ترین همسر دنیا را به شما معرفی خواهیم کرد»،‌«روش‌های نوین در ازدواج» و ‌«شیوه علمی در ازدواج هدفمند» و «حضور تمام وقت كارشناسان مجرب در موسسه» از شعارهایی است كه مراكز همسر یابی اینترنتی برای جذب مخاطب استفاده می كنند تا هم بتوانند آمار بازدید كنندگان از سایت را بالاتر ببرند و هم با حق عضویتی كه دریافت می كنند حساب های بانكی خود را بیش از گذشته پر و پیمان كنند.

 

حق عضویت در سایت های همسر یابی از 50 هزار ریال شروع و تا 800 هزار ریال عضویت برای دو ماه متفاوت است. البته اگر در این مدت همسر مناسب خود را در این سایت ها پیدا نكردید برای حق شارژ مجدد عضویت باید معادل مبلغ اولیه را پرداخت كنید.

 

بر اساس اساسنامه بیشتر این مراكز، در صورتی كه موفق به ازدواج با فرد مورد علاقه خود شدید نیز باید برای گذر از مراحل مختلف مثل صحبت‌های اولیه دو‌طرف و مشاوره با كارشناسان(البته اگر كارشناسی باشد)‌ باید مبالغی از 500 هزار تا 950 هزار ریال را پرداخت كنید.

 

این موسسات معمولا روش های كاری شبیه به هم دارند، تهیه بانك اطلاعاتی كه بر اساس عكس داوطلبان تنظیم شده و ترتیب دادن ملاقات بین داوطلبان و البته «همسان گزینی» از شعارهایی است كه این مراكز به هیچ عنوان از آن كوتاه نمی آیند، چرا كه به گفته آنها این روش بسیار پر‌مشتری است و طی سال‌های گذشته جواب خود را پس داده؛ چرا كه داوطلبانی كه به این مراكز مراجعه می كنند در مرحله نخست اصرار بر «هم كفو بودن» دو طرف و انتخاب همسری «همسان» دارند.

 

گفته می شود هیچ كدام از این سایت‌های همسر یابی مجوز ندارند اما كافی است نگاهی به صفحات نیازمندی اینترنتی مراجعه كنید. آن گاه با انبوهی از آگهی ها و آدرس های وبی مواجه می شوید كه خبر از فعالیت آنها در زمینه همسریابی می دهد. این درحالی است كه تعدادی از این سایتها از ثبت شدن سایت خود در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی خبر می دهند، موضوعی كه به گفته محمد صادق افراسیابی، مسئول ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی و خبرگزاری های غیر دولتی كذب است.

 

به گفته او، ثبت سایت های همسر یابی در این ستاد ممنوع است و تنها پایگاه‌هایی می‌توانند مجوز فعالیت دریافت کنند که فعالیت آنها از نظر وزارت ورزش و جوانان بلامانع تشخیص داده شود.

 

اما کامبیز نوروزی، وکیل دادگستری، با اشاره به اصل کلی آزادی، این‌گونه فعالیت‌ها را شامل منع قانونی نمی‌داند و می‌گوید: «با توجه به اصل کلی آزادی، اصل بر جواز است؛ مگر این‌که خلافش ثابت شود.

 

آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائی نظر خود را پیرامون همسریابی اینترنتی بیان کردند: «تا آنجا که اطلاع داریم تاکنون افراد یا گروه های متعددی اقدام به این کار کرده‌اند، بعضی موفق بوده‌اند و بعضی با مشکلات مواجه شده‌اند. ولی به هر حال اگر این کار زیر نظر افراد مطمئن و با رعایت تمام شئونات اسلامی و اخذ مجوز از مقامات ذی صلاح صورت گیرد، کار خوبی است و ممکن است جلوی بسیاری از مشکلات ازدواج‌ها را بگیرد، اما با توجه به ظرافت و حساسیت های مسئله، نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد‌.»

 

در قانون ما هیچ اشاره‌ای درباره غیر‌قانونی‌بودن فعالیت این وب‌سایت‌ها ‌یا حتی بنگاه‌های همسریابی وجود ندارد. بنابراین هیچ دلیلی برای غیرقانونی‌بودن فعالیت آنها نداریم.»

 

وی در باره مناسب بودن این سایت‌ها برای همسر یابی جوانان می‌گوید: «جامعه امروز ما درگیر مجموعه‌ای از مشكلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که در مسائل جوانان بازتاب پیدا می‌کند. نگاهی که در ایران نسبت به مسائل جوانان وجود دارد، نگاه ریشه‌ای و درستی نیست و آن را از مسائل جامعه منفک می‌بینند.پس ‌پیداکردن ریشه این مسائل لازم به نظر می‌رسد. باید ببینیم چه بر سر جوانان آمده که در وب‌سایت‌ها و در یک جامعه مجازی به دنبال شریک زندگی‌شان می‌گردند.»

 

ازدواج سنتی زیباترین نوع ازدواج است

 

دكتر سیما فردوسی پور، روانشناس با اشاره به این نكته كه راه اندازی مراكز همسریابی باید تخصصی باشد، به تهران امروز می گوید:‌ «در صورتی كه در این مراكز از كارشناسان و متخصصان امر ازدواج استفاده نشود، مراجعه افراد سود جو و فرصت طلب به این مراكز و انجام رفتارهای نا‌به‌جا می‌تواند پیامدهای ناگواری را برای خانواده، جامعه و جوانان به همراه داشته باشد.»

 

وی رسیدن به بلوغ دینی، فكری، اجتماعی و فرهنگی را لازمه یك ازدواج مناسب و آگاهانه عنوان كرده و می گوید:«‌ انجام مدیریت مناسب در زندگی خانوادگی از طرف زن و مرد و قبول مسئولیت‌های زندگی از طرف آنها یكی از علائم بلوغ برای ازدواج است.» به عقیده وی: «زیباترین نوع ازدواج ازدواج‌های سنتی است.

 

اما در سال‌های اخیر ازدواج‌های غیر سنتی در جامعه رواج پیدا كرده و گاهی فرزندان بدون كسب اجازه از والدین اقدام به تشكیل خانواده می‌كنند كه مطمئنا این ازدواج‌ها خیلی زود به جدایی منجر می‌شود.»

 

حضور خانواده در تمامی مراحل از ثبت درخواست تا احتمال ازدواج بین دو جوان از دیگر نكاتی است كه فردوسی پور به آن اشاره كرده و می‌گوید: ‌« حضور خانواده در تمام مراحل حضور تا ازدواج در مراكز همسریابی باعث می شود تا مشكلاتی كه ممكن است در این مراكز و در اثر آشنایی دو جوان به وجود بیاید، كمتر شود اما در صورتی كه خانواده ها اطلاعی از حضور جوانانشان در این مراكز نداشته باشند مشكلات متعددی برای خانم‌ها و دخترانی كه به این مراكز مراجعه می‌كنند به وجود می‌آید.»

 

حضور مشاوران و روانشناسان موضوع دیگری ‌است كه فردوسی پور به آن اشاره كرده و می‌گوید:‌ «در این مراكز باید مشاوران و روانشناسان وجود داشته باشند كه از لحاظ علمی موضوع را بررسی كنند و ببینند دو نفری كه قرار است با هم ازدواج كنند صلاحیت ازدواج با هم را دارند یا نه؟»

منبع: روزنامه تهران امروز

shiva & hasan بازدید : 212 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

پرده بکارت

پرده بکارت به بافت یا غشای نازکی می گویند که از جنس مخاطی است و ورودی مهبل زن را به صورت ناقص می‌پوشاند.

 

محل قرار گیری پرده بکارت کجاست؟

پرده بکارت در حقیقت بخش خارجی اندام جنسی است.به همین دلیل دقیقا در ورودی دهانه واژن تعبیه شده است. اما ورودی دهانه واژن در برخی از افراد در همان ابتدای اندام تناسلی است و به سادگی قابل رویت و تشخیص است و در برخی نیز در عمق است و مشاهده آن به طور معمول امکان پذیر نیست.

 

سوال و جوابهایی درمورد پرده بکارت!


چرا شکل پرده بکارت من با آنچه در تصاویر اینترنتی می بینم ، متفاوت است؟ آیا برای من مشکلی پیش آمده است؟

اولا توصیه می کنم برای ارضای حس کنجکاوی خود در مسائل جنسی به مشاهده تصاویری که دیدنشان گناه است ، متوسل نشوید. هم ارزش ندارد ، هم این که سوالاتی را برای شما به وجود می آورد که نتیجه آن جز نگرانی و افسردگی چیز دیگری نخواهد بود .

ثانیا شکل ، رنگ و حالت اندام جنسی در افراد مختلف متفاوت است. بنا بر این اندام جنسی خود را با دیگران مقایسه نکنید. کلیات آن در همه مشترک است اما در مسائل جزئی تفاوت های بسیاری وجود دارد.

 

چرا پرده بکارت من سوارخ است. نگرانم که پرده بکارتم خود به خود پاره شده باشد؟

همه پرده های بکارت سوارخ هستند. از طریق همین سوارخ است که خون قاعدگی از مهبل خارج می شود. البته در افراد محدودی پرده های بکارت به طور کامل بسته است. این گونه افراد وقتی که به سن قاعدگی برسند،‌ به دلیل جمع شدن خون در پشت پرده بکارت احساس درد می کنند که با مراجعه به متخصص زنان و زایمان پرده بکارت آن ها برداشته شده و گواهی لازم نیز توسط پزشک قانونی به آن ها داده می شود تا موقع ازدواج مشکلی نداشته باشند.

 

آیا هنگام نزدیکی یا وارد کردن شی خارجی به واژن ،‌ پرده بکارت کلا از بین می رود؟

خیر . ممکن است پرده بکارت از چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسیم شود. یا ممکن است موجب پارگی بخش کوچکی از جداره آن و در نتیجه پارگی تعداد اندکی مویرگ و خونریزی مختصری شود . بقایای پرده بکارت تنها هنگام زایمان است که به طور کامل از بین می‏رود.

 

ایا ممکن است پرده بکارت هرگز پاره نشود؟

بله. در چنین مواردی به پزشک مراجعه می کنند تا به وسیله عمل جراحی پرده برداشته شود.

 

آیا همه پرده های بکارت شبیه هم هستند و در همه آن ها موقع پاره شدن ، خونریزی وجود دارد؟

پرده‌های بکارت با یکدیگر متفاوتند. انواع گوناگونی از پرده‌های بکارت شناسایی شده اند اما از بین آنها به طور کلی رایجترینشان عبارتند از:

الف) حلقوی: در این نوع ، پرده به صورت حلقه ای دور ورودی واژن را می پوشاند. لذا در خیلی از موارد خون ریزی ندارد.

 

ب) ارتجاعی: پرده ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل ارتجاع است و به هنگام ورود آلت تناسلی پاره نمی شود، یا اینکه به طور جزئی پاره می شود و معمولاً خونریزی ندارد.

 

ج) تیغه ای: پرده تیغه ای یا دو سوراخی، پرده ای است که یک تیغه ممتد در طول واژن دارد. خون ریزی دارد.

 

د) غربالی: پرده غربالی یا سوراخ سوراخ، پرده ای است که به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده امّا سطح آن سوراخ سوراخ است. خون ریزی دارد.

 

ھ) پرده بسته: پرده بسته یا پرده بدون سوراخ، پرده ای است که تنها با خروج نوزاد پاره می شود. امّا به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند. همان طور که قبلا هم گفتیم، در دخترانی که به سن بلوغ می رسند. در صورتی که دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود و در نتیجه باعث بروز درد می شود. اینگونه افراد باید به پزشک مراجعه نمایند تا طی عمل جراحی و ایجاد برش در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود.


پرده بکارت من از نوع حلقوی است.آیا می توانم بادوست پسرم رابطه جنسی داشته باشم؟

خیر. اولا صرف نظر از جنبه پزشکی مساله از نظر شرعی این رابطه حرام است و در صورتی که اتفاق بیفتد زنا شده که گناه کبیره است. ثانیا هر گونه رابطه جنسی و عمل دخولی که صورت بگیرد حتی در پرده حلقوی و ارتجاعی ، توسط پزشکی قانونی قابل تشخیص است، حتی اگر پرده پاره نشده باشد.

 

آیا با داخل کردن انگشت امکان دارد پرده بکارت به تدریج نازک شده و در نهایت پاره شود؟

نمی توان در پاسخ به این سوال نظر قطعی داد. این بستگی به محل واقع شدن پرده بکارت و نیز نوع پرده بکارت و بزرگی و کوچکی انگشت دارد. ولی این گونه نیست که پرده به مرور به وسیله انگشت نازک شود. بلکه به طور جزئی صدمه می بیند. برای تشخیص این پارگی پرده بکارت باید به متخصص زنان و زایمان مراجعه کرد.

 

آیا متخصص هنگام معاینه پرده بکارت من می تواند بفهمد که قبلا خودارضایی داشته ام یا نه؟

خیر. اگر خودتان چیزی نگویید ، نه متخصص ، نه همسرتان و نه هیچ کس دیگر ، متوجه نمی شود. ضرورتی هم ندارد که چیزی بگویید. بعضی از پزشکان ممکن است سوالاتی در این مورد از شما بپرسند اما این سوال دلیل بر این نمی شود که چیزی فهمیده باشند.

 

من از پاره شدن پرده بکارتم نگرانم ولی می ترسم برای معاینه به متخصص مراجعه کنم؟ ممکن است به خانواده ام اطلاع دهد.

شما هرگز نباید از مراجعه به متخصص هراسی به دل خود راه دهید. پزشک متخصص نیز انسانی است مانند من و شما که به قوانین انسانی پایبند است. یکی از وظایف اولیه پزشکان رازداری است. در ماده 648 قانون مجازات اسلامی آمده است که افشای اسرار بیماران جرم است و مجازات دارد. مجازات آن هم سه ماه و یک روز تا یک سال حبس ، یا یک میلیون و پانصد هزار تا شش میلیون ریال جزای نقدی است. بنا بر این حتی اگر پزشکی چنین کاری را انجام دهد شما از حیث قانونی می توانید علیه وی شکایت کنید. پزشکان دائما با بیماران مختلف سروکار دارند . آن ها بیش از شما به حفظ اسرار پایبندند. اصلا شغل پزشکی به صورتی است که افراد مختلف مشکلات و بیماری خود را در حدی که حتی به نزدیکترین افراد خانواده خود نمی گویند را با آنها در میان می گذارند. بنا بر این ترس به دل خود راه ندهید و حتما برای معاینه مراجعه کنید. البته برای اسودگی خاطر ، اگر به پزشک ناشناس مراجعه کنید بهتر است.

 

من در دوره قاعدگی لخته خون مشاهده کردم. آیا این لخته خون نشانه پارگی بکارت من است؟

خیر. وجود لخته خون در قاعدگی طبیعی است و ربطی به پرده بکارت ندارد اما اگر بیش از حد این اتفاق برایتان می افتد ،‌ به پزشک مراجعه کنید تا ادامه یافتن آن منجر به کم خونی نشود و با تجویز داروهای لازم درمان شود.

 

من تازه ازدواج کرده ام اما می ترسم خونریزی و درد شدیدی هنگام برداشته شدن پرده بکارت داشته باشم؟

بیهوده مضطرب نباشید. خونریزی پاره شدن بکارت در حد چند قطره مختصر خواهد بود که حتی در برخی به سختی تشخیص داده می شود. اما برای این که درد نداشته باشید ، همسرتان باید با روش درستی عمل نماید. اگر آمادگی روحی لازم برای نزدیکی نباشد و تحریک لازم صورت نگرفته باشد این درد خواهد بود. توصیه می کنم در اولین شب عروسی نزدیکی صورت نگیرد. صبر کنید و با آرامش کامل و آمادگی لازم اقدام کنید. نگران حرف دیگران هم نباشید . قبل از نزدیکی لازم است برای دخول بدن شما انقدر تحریک شده باشد که متمایل به برقراری رابطه شود. پیش از هر چیز باید به آرامش در این رابطه تمرکز کنید و به موضوع بکارت و برداشته شدن آن اصلا فکر نکنید. این مشکل کاملا جنبه روحی دارد. توصیه می کنم همسرتان با پزشک حتما مشاوره داشته باشد تا بهتر بتواند به شما کمک کند. ایشان اگر درست عمل نماید ،‌ نقش موثر و مهمتری را ایفا خواهد کرد.

 

من هنوز نتوانسته ام پرده بکارت همسرم را بردارم و موقعی که فشار میدهم درد بسیار زیادی را متحمل میشود. ایا میشود از اسپری بی حس کننده استفاده کرد و اگر می شود: اسپری را باید مستقیما بر روی پرده بکارت بپاشیم؟

برای از بین بردن درد ناشی از پاره نمودن پرده بکارت هرگز نباید از اسپری بی حس کننده استفاده کنید. بسیاری از خانم ها به دلیل حساسیت قسمت‏های داخلی مهبل ، نسبت به داروهای بی حس کننده دچار سوزش شدید می شوند.

شما برای برداشتن پرده بکارت همسرتان ابتدا باید آمادگی لازم را برای وی ایجاد کنید. به طوری که ایشان تصور کند صرفا می خواهید به ایشان لذت بدهید و در صدد پاره کردن پرده نیستید. اما در زمانی مناسب به طور ناگهانی اقدام به فشار مناسب جهت پاره کردن پرده کنید. اگر فشار شما ارام (کند و به مرور) باشد طبیعی است که درد آن و نیز نگرانی همسرتان اجازه نمی دهد که ادامه دهید. اما در پرده های معمولی اگر به صورت ناگهانی اقدام شود مشکل حل می شود. برای شما یک مثال می زنم : اگر دندان پزشک ، دندان سست را بدون شدت و فشار لازم و خیلی کند و آرام بکشد ، طبعا شخص خیلی آزار خواهد دید. اما اگر غافلگیرانه و به یکباره اقدام کند ، موفق خواهد بود و درد کمتری هم متوجه شخص می شود.

توجه: در برخی از افراد پرده به صورتی است که باید با جراحی برداشته شود. روشی را که گفتم آزمایش کنید . اگر درست عمل کردید و جواب نداد جهت مشاوره با متخصص زنان و زایمان اقدام کنید. 

.منبع:تلخیص از iran20.com

shiva & hasan بازدید : 166 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج با همکار

 

وقتی زن و مرد با هم همكار باشند یعنی شبانه روز در كنار هم هستند و گاهی همین حضور شبانه روزی زن و مرد در كنار هم و عدم دوری باعث سردی و یكنواختی روابطشان می شود.

 

 

محیط های كاری یكی از روش های آشنایی افراد با یكدیگر محسوب می شود و بسیار اتفاق می افتد كه افراد پس از آشنایی با یكدیگر در این محیط تصمیم بر خواستگاری از یكدیگر و ازدواج با هم می گیرند. این امر علاوه بر مزایای بسیاری كه دارد، معایبی را هم به دنبال می آورد كه بهتر است قبل از هر تصمیمی تمام جوانب آن سنجیده شود.

 

مزایا

 

1 - وقتی همكار فرد، خواستگارش می شود بدین معناست كه این دو نفر ماهها و یا حتی سالها در كنار هم بوده اند و با هم آشنا هستند. همین آشنایی باعث شناخت بهتر و كاملتر فرد از همكارش شده و شرایطی را حاصل می كند تا طرفین به سمت ازدواجی آگاهانه حركت نموده و در تشكیل زندگی مشتركشان موفقتر از دیگران باشند.

 

2 - وقتی زن و مرد هر دو در یك شغل مشغول به كار باشند بسیار بهتر از دیگران می توانند فرد مقابل را درك كنند زیرا با مشكلات و معضلات شغلشان آشنایی كامل دارند. مثلاً وقتی یك خانم پرستار با یك آقای پزشك ازدواج می كند؛ هر دوشان نسبت به شغل فرد مقابل شناخت و آگاهی كامل داشته و می دانند كه شغل نامزدشان دارای محدودیت ها و مشكلاتی است كه آنها به عنوان یك همسر باید این معضلات و محدودیت ها را درك كنند و فرد مقابل را در تحمل این سختی ها یاری رسانند. در حالی كه اگر همین خانم پرستار با آقایی كه كارمند است یا شغل آزاد دارد ازدواج كند در بسیاری از امور چون مواقع ضروری و شیفت های شبانه، ساعات كاری زیاد،‌خستگی فراوان، حساسیت های روحی و ... نمی تواند همسر خود را درك كند و همین امور باعث ایجاد تنش هایی در زندگی زناشویی شان می شود.

 

3 - حضور همسر در محیط كار باعث افزایش اعتماد به نفس فرد می شود. به بیان دیگر وقتی فرد حس می كند كه همسرش در كنار اوست و در مواقع نیاز می تواند به وی تكیه كند اعتماد به نفسش بالا رفته و روحیه اش بهتر می شود.

 

4 - افزایش اعتماد به نفس و داشتن روحیه بالا، باعث افزایش انرژی و در نتیجه كارایی افراد می شود.

 

معایب

 

1 - بسیاری گمان می كنند كه چون چند سال است با خواستگارشان همكارند پس او را كامل می شناسند به همین دلیل به اموری چون صحبتهای جدی و منطقی و تحقیق اهمیت نداده و از انجام آنها خودداری می كنند. در حالیكه تحقیقات محلی یكی از اصول شناخت كاملتر فرد محسوب می شود. برخی از خصلت های فردی تنها در خانواده و محله بروز می یابند.

 

2 - گاهی اتفاق می افتد كه خواستگار همكار جز رده روسا و مدیران محسوب می شود. همین امر محدودیت ها و معذوریت های فراوانی برای فرد مقابل به همراه می آورد. مثلاً اگر خانم قصد ازدواج با مدیر خود را نداشته باشد و پاسخش به خواستگاری وی منفی باشد احتمالا آینده شغلی اش تا حدودی به خطر می افتد. وجود این قبیل مشكلات بسیاری را از دادن پاسخ منفی می ترساند یا وادار به دادن جواب مثبت و در نتیجه تشكیل زندگی ناموفق می كند.

 

3 - پاسخ منفی به خواستگاری كه جز همكاران معمولی نیز می باشد خالی از مشكل نبوده و یقیناً بر روابط كاری طرفین و نحوه برخورد آنها با یكدیگر تاثیر گذار است.

 

4 - ازدواج دو همکار باعث ایجاد برخی ملاحظات و محدودیت ها در میان خودشان می شود كه تا پیش از ازدواج اصلاً برایشان مهم نبوده و به آنها توجه نمی كردند. مثلاً وقتی خانمی ببیند شوهرش با یک همكار خانم دیگری گرم صحبت و یا خنده است از خود واکنش نشان می دهد حال آنکه قبل از ازدواج چنین حساسیتی نداشته است.

 

5 - وقتی زن و مرد با هم همكار باشند یعنی شبانه روز در كنار هم هستند و گاهی همین حضور شبانه روزی زن و مرد در كنار هم و عدم دوری باعث سردی و یكنواختی روابطشان می شود. یادمان باشد كه دوری متعارف، دلتنگی و در نتیجه عشق و علاقه می آورد.

 

6 - معمولاً برای این زوج ها فاصله قرار دادن میان كار و زندگی سخت و گاه غیرممكن است. به همین دلیل آنها مشكلات كاری را وارد زندگی مشترك و مشكلات و دعواهای زناشویی شان را وارد محیط كار می كنند.

منبع : tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 148 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

یک مرد واقعی همیشه به خود و دیگران احترام می گذارد، مگر اینکه مورد بی احترامی قرار گیرد. اوالگو و نمونه ای برای پیروان خود و به خصوص فرزندانش است.

 

 

درس امروز درسی پایه ای و اساسی است، در مورد پایه و اساس مرد بودن است. با کلیه ی اطلاعاتی که در دست دارم، مطمئن هستم که شما بحث درمورد چنین مسائلی را بی فایده می دانید و خواهید گفت چرا وقتی مسائل مهمتری مثل کار و تجارت هست، باید چنین چیزهایی یاد بگیرید.

 

پاسخ این سوال بسیار ساده است:

 

برای ساختن یک خانه فوق العاده، ابتدا باید یک فونداسیون محکم بسازید تا بتوانید سایر چیزهای زیبا را روی آن قرار دهید. برای ساختن یک مرد بزرگ نیز، نیاز به یک پایه و اساسی استوار و مستحکم است تا بعد بتوانید چیزهای کوچک دیگر را روی آن اضافه کنید.

 

طی چند سال گذشته به من ثابت شده که اکثر مردها فاقد این فونداسیون و بنیاد هستند تا بتوان به آنها قانون ها و اصول دیگر را آموزش داد. تعاریف بسیاری برای یک مرد وجود دارد و افراد مختلف نظریه های متفاوتی دارند. اما من در اینجا آنچه واقعاً لازم است بدانید را برایتان آورده ام.

 

ویژگی اول: یک مرد واقعی محکم و قوی است

 

یک مرد واقعی بخاطر هر چیزی گریه نمی کند، زاری نمی کند، شکایت از چیزی نمی کند، تمارض نمی کند، و لازم نیست هر بار که عطسه کرد به پزشک مراجعه کند. یک مرد واقعی تصمیم می گیرد و با عواقب و نتایج این تصمیمات روزگار می گذراند. یک مرد واقعی مسئولیت اعمال و حرف های خود را بر عهده می گیرد. یک مرد واقعی، محکم و استوار است. و با سختی های زندگی مقابله می کند. یک مرد واقعی خشن و سرسخت است و از خود احساسات نشان نمی دهد. یک مرد واقعی ستون فقرات خانواده است و نمی تواند از خود ضعف نشان دهد. اگر از عنکبوت می ترسید، مسلماً یک مرد واقعی نیستید.

 

ویژگی دوم : یک مرد واقعی متمرکز است

 

یک مرد واقعی تفاوت بین مهم بودن چیزی و مهم نبودن آن را می فهمد. یک مرد واقعی وقت خود را صرف کارهای بیهوده ای که هیچ عایدی برای او ندارند، نمی کند. مطمئناً کارهای زیادی برای تفریح و سرگرمی وجود دارد، اما او باید برای انجام این کارها هم دلیل داشته باشد. یک مرد واقعی خود را روی قدرت، پول و خانواده اش متمرکز می کند. هیچگاه خود را روی مسائل جنسی متمرکز نمی کند. روابط جنسی در نتیجه ی داشتن قدرت، پول و خانواده، خود به خود به سراغش می آید.

 

ویژگی سوم : یک مرد واقعی، اهمیت خانواده را درک می کند

 

یک مرد واقعی خانواده اش را قدرتمند نگاه می دارد و به تاریخچه خانوادگی خود اهمیت زیادی می دهد. یک مرد واقعی می داند که فرزندانش هدیه ای از جانب خداوند هستند و باید با آنها به خوبی رفتار کند، هرچند هر از گاهی باید برای آنها قوانین و مقرراتی تعیین کند.

 

ویژگی چهارم : یک مرد واقعی غیبت نمی کند

 

یک مرد واقعی اطلاعاتش را درمورد دیگران پیش خود نگاه می دارد. یک مرد واقعی در بحث های هیچ و پوچ شرکت نمی کند و درمورد چیزهایی که از آن اطلاع ندارد و مطمئن نیست حرف نمی زند.

 

ویژگی پنجم : یک مرد واقعی همیشه سر حرفش هست

 

هر وقت قولی بدهد، آن را عمل می کند. و اگر بداند که از عهده انجام قولی بر نمی آید، هیچ وقت حرفش را نمی زند. یک مرد واقعی مردن را به شکستن عهدش ترجیح می دهد. او می داند که حرفش نیز باید به قدرت عملش باشد.

 

ویژگی ششم : یک مرد واقعی تلاش می کند تا الگو باشد

 

یک مرد واقعی همیشه به خود و دیگران احترام می گذارد، مگر اینکه مورد بی احترامی قرار گیرد. او الگو و نمونه ای برای پیروان خود و به خصوص فرزندانش است. من هیچ وقت کارهایم را به خانه نمی آورم، به همین دلیل فرزندانم من را فقط به عنوان یک پدر می شناسند. شما نیز باید همین کار را بکنید. یک مرد واقعی هیچ گاه اجازه نمی دهد که فرزندانش پی به ضعف های او ببرند.

 

ویژگی هفتم : یک مرد واقعی پول مورد نیازش را خود به دست می آورد

 

یک مرد واقعی در انتظار صدقات و نیکوکاری های دیگران نمی نشیند. و پول پدرش نیز برای او کفایت نمی کند. او خود در جستجوی روزی خود بر می آید و اگر از پدرانش به او ارثیه ای برسد، به جای هدر دادن آن، ده برابرش می کند.

 

ویژگی هشتم : یک مرد واقعی زن نما نیست

 

یک مرد واقعی در گوشهایش گوشواره نمی اندازد و موهایش را بلند نمی کند . یک مرد واقعی باید حداقل سه دست کت و شلوار در کمد داشته باشد و حداقل سه بار در هفته باید کت و شلوار بپوشد. یک مرد واقعی می داند که چطور باید شیک باشد.

منبع : mardoman.net

shiva & hasan بازدید : 147 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

روبه‌رو‌شدن با خواستگار

 

راهنماي روبه‌رو‌شدن با خواستگار در نخستين جلسه:خواستگاري و ازدواج، يك راه و يك شيوه ندارد. اين اتفاق غافلگيركننده، ممكن است براي هر‌كدام از شما به‌شكلي خودش را نشان دهد.

 

 

خواستگاري و ازدواج، يك راه و يك شيوه ندارد. اين اتفاق غافلگيركننده، ممكن است براي هر‌كدام از شما به‌شكلي خودش را نشان دهد. گاهي مثل داستان‌هاي قديمي با يك نگاه عاشق شويد يا مثل افسانه‌ها كسي در زندگي‌تان باشد كه از كودكي عقدتان را با او در آسمان‌ها بسته باشند. گاهي هم ممكن است همكارتان همسر آينده‌تان شود يا اين‌كه خواستگاري كه تا ديروز براي‌تان كاملا غريبه بوده به عزيز‌ترين شخص آينده زندگي شما تبديل شود. در اين صفحه مي‌خواهيم از همين خواستگار‌هاي غريبه صحبت كنيد. كساني كه با واسطه يا بي‌واسطه، شما را براي صحبت كردن در مورد آينده مشترك به يك قرار دعوت مي‌كنند اما اين جلسه را چگونه خواهيد گذراند؟

 

جمع‌آوري اطلاعات

 

اگر يكي از آشنايان يا دوستان‌تان او را به شما معرفي كرده يا اين‌كه به واسطه‌اي، خودتان هم تاحدودي مي‌شناسيدش، بهتر است با اطلاعات قبلي وارد اين قرار شويد. از فرد واسطه در مورد شخصيت خواستگارتان سوالاتي بپرسيد و از اين‌كه چه مسائلي برايش بيشترين اهميت را دارد هم باخبر شويد. شايد بد نباشد كه اطلاعات كمي هم در مورد وضعيت خانوادگي‌اش به دست بياوريد تا با پيش فرض‌هاي مناسب در قرار اول‌تان حاضر شويد.

 

وقت شناس باشيد

 

ممكن است فكر كنيد كه اين آدم جديد هنوز براي‌تان اهميتي ندارد. پس بد نيست كه او را كمي منتظر بگذاريد و گربه را دم حجله بكشيد اما اين تصور كاملا اشتباه است. نخستين فكري كه اين غريبه در مورد شما مي‌كند، در ادامه اين رابطه تاثير زيادي خواهد گذاشت. او نه شما را كاملا مي‌شناسد و نه قضاوت خاصي در موردتان دارد. پس نگذاريد نخستين قضاوتش در موردتان بدقولي باشد.

 

اين‌بار كليات بهتر از جزئيات است

 

رفتار طبيعي‌ داشته باشيد. نه اين‌كه در همان جلسه اول خيلي خودماني شويد و نه اين‌كه فكر كنيد كه با يك دوست يا همكار داريد صحبت مي‌كنيد، خيلي رسمي حرف نزنيد و رفتار نكنيد. مي‌توانيد حتي از خاطرات‌تان را براي هم بگوييد يا از علائق‌تان اما اين قرار را پر از پرسش و پاسخ برگزار نكنيد. هرگز در مورد مسائل زندگي خصوصي، شرايط مالي و مسائلي از اين دست در اين جلسه صحبت نكنيد و هيچ وقت در جلسه اول از او نپرسيد كه اين چندمين باري است كه خواستگاري مي‌كند يا اين‌كه قبل از شما افراد ديگري در زندگي‌اش بوده‌اند يا نه!

 

شنونده خوبي باشيد

 

حتي اگر حرف‌هايش براي‌تان چندان جالب نيست، باز هم بايد با اشتياق گوش كنيد. يادتان نرود كه براي شنيدن حرف‌هاي او و گفتن حرف‌هاي خودتان اين قرار را گذاشته‌ايد. پس هرگز صحبت‌هايش را از روي بي‌ميلي قطع نكنيد و در طول اين مدت با لبخندتان او را همراهي كنيد. مهم‌ترين كاري كه در اين يك جلسه از دست‌تان بر‌مي‌آيد اين است كه شنونده خوبي باشيد.

 

اول جنگ كنيد

 

هميشه شنيده‌ايد كه جنگ اول بهتر از صلح آخر است. در اين مواقع هم بهتر است در آغاز كار مواضع‌تان را مشخص كنيد. اگر اهدافي براي زندگي‌تان داريد كه نمي‌توانيد از آن‌ها بگذريد و براي‌تان حياتي هستند، بهتر است در آغاز كار او را با اين موارد آشنا كنيد. اگر قصد داريد ادامه تحصيل بدهيد، به شهر يا كشور ديگري برويد يا هر اتفاق مهم ديگري را پيگيري كنيد، با ملايمت آن را مطرح كرده و واكنش اورا به اين نظر را مشاهده كنيد.

 

تلفن همراه يك مزاحم است

 

تلفن همراه‌تان را خاموش كنيد يا زنگش را قطع كرده و در كيف‌تان بگذاريد. پيامك فرستادن يا چك كردن تلفن‌همراه در اين مدت يا صحبت كردن با افراد ديگر آزاردهنده‌ترين كاري است كه مي‌توانيد بكنيد. اگر فكر مي‌كنيد كه در همان جلسه اول مي‌توانيد با پيامك همه جزئيات را به دوست صميمي‌تان توضيح بدهيد، كاملا در اشتباهيد.

 

در مورد موفقيت‌هاي‌تان حرف بزنيد

 

به جاي حرف زدن در مورد شكست‌هاي عاطفي و خواستگار‌هاي قبلي يا غرولند‌هاي رئيستان، از موضوعات هيجان انگيز و مثبت حرف بزنيد. علائق‌تان، تجربيات هيجان‌انگيزي كه داشته‌ايد يا برنامه‌هايي كه براي آينده داريد مي‌تواند موضوعات خوبي براي حرف‌هاي‌تان باشد. قرار نيست خودستايي كنيد اما مي‌توانيد در لابه‌لاي حرف‌ها و در پاسخ به بعضي سوالاتش، در مورد موفقيت‌هاي خودتان هم صحبت كنيد.

 

فقط خودتان باخبر باشيد

 

اين جلسه تنها به قصد آشنايي و در واقع نوعي خواستگاري برگزار شده. پس نه در موردش فكري جدي و رمانتيك كنيد و نه چنين تصوري را به ديگران القا كنيد. ممكن است شما يا حتي او، بعد از اين قرار تمايلي به ادامه دادن رابطه نداشته باشيد، پس با باخبر كردن ديگران از اين اتفاق، ‌خودتان را در برابر آن‌ها مسئول يا پاسخ‌گو نكنيد.

 

اهميت لباس‌هاي‌تان

 

راحت بودن‌تان را فداي زيبايي‌تان نكنيد. اگركفش زيبايي كه توان درست راه رفتن را از شما مي‌گيرد به پا كنيد، ممكن است براي‌تان دردسرساز شود. در عين آراسته بودن، مناسب شرايط لباس بپوشيد. اگر قرار شما در يك رستوران و براي صرف شام است، يك لباس نيمه رسمي و كفشي با پاشنه متناسب و برق افتاده مي‌تواند مناسب باشد اما اگر قرار است در روز به سينما برويد و بعد از آن كمي پياده‌روي كنيد دليلي ندارد كه لباس‌هاي سنگين مناسب ملاقات‌هاي مجلسي را بپوشيد.

 

از زندگي‌اش با خبر شويد

 

بدون آن‌كه موضوع را شبيه به كندوكاو زندگي او كنيد، سعي كنيد اطلاعاتي را در مورد خانواده‌اش به دست بياوريد. وضعيت زندگي خواهر و برادر‌ها، شغل‌شان و شيوه زندگي‌شان مي‌تواند شما را به شخصيت او نزديك‌تر كند. ببنيد كه چقدر با خانواده‌اش نزديك و صميمي است و چگونه يكديگر را در جريان زندگي حمايت مي‌كنند. يادتان نرود كه قابل اعتماد‌ترين مردان، كساني هستند كه با خانواده خودشان ارتباط نزديك عاطفي دارند.

 

فقط چند ساعت

 

بهتر است قرار اول شما يك قرار طولاني مدت نباشد. نيازي نيست كه از صبح تا غروب آفتاب با هم بيرون برويد و مثل دوستاني كه سال‌هاست يكديگر را مي‌شناسيد از هر دري حرف بزنيد. قرار اول بهتر است يك ملاقات نيمه‌رسمي و براي آشنايي بيشتر باشد. حتي اگر او را پسنديده‌ايد و دل‌تان نمي‌آيد به اين قرار پايان دهيد، باز هم بهتر است كه قانون‌هاي قرار‌هاي اول را رعايت كنيد. پس چند ساعتي را براي صحبت كردن با او خالي بگذاريد و بعد در كمال ادب، از او به خاطر اين دعوت تشكر كرده و به خانه برگرديد.

 

صادقانه و شفاف« نه» بگوييد

 

بعد از تمام شدن قرار منتظر تماس بعدي او باشيد. از آنجايي كه اين معامله 2 طرفه است، همان‌طور كه شما بايد او را بپسنديد او هم نياز دارد كه در مورد شما كمي فكر كند. اگر او را پسنديده‌ايد، ‌منتظر تماسش بمانيد و با خوشرويي پيشنهادش را براي قرار بعدي بپذيريد. اگر هم فكر مي‌كنيد كه او مرد روياهاي شما نيست، باز هم بايد كه در مورد اين موضوع با هم صحبت كنيد. برنداشتن تلفن يا جواب ندادن به پيامك مشكلي را حل نمي‌كند، پس خودتان را از او پنهان نكنيد. با او صادقانه صحبت كنيد و اين حقيقت را كه او نمي‌تواند مرد آينده شما باشد را با حفظ احترام، برايش توضيح دهيد. هرگز براي دادن اين جواب «نه» واسطه‌ها را نفرستيد. اين حق اوست كه جواب‌تان را از زبان خودتان بشنود.

منبع: برترین ها

shiva & hasan بازدید : 255 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

زیبایی چه نقشی در ازدواج دارد

 

اگرچه ازدواج و تشکیل خانواده ریشه های متعدد دارد مانند (تدیّن، اخلاق نیک، شرافت خانوادگی، عقل ، سلامت جسم و روح، علم و سواد و...) امّا «زیبایی و زیباپسندی» هم نقش پررنگی در ازدواج دارد.

 

زیبایی چه نقشی در ازدواج دارد؟

 

 

 

شما نمی توانید ازدواج کنید بدون این که چهره همسرتان را بپسندید. مطمئن باشید که اگرچه ظواهر بعد از گذشت مدتی برای شما عادی می شود اما در وهله اول بسیار مهم است که بتوانید با چهره، ظاهر، حرکات همسرتان خو بگیرید نه این که آن را تحمل کنید. بنابراین وقتی از زیبایی همسر صحبت می کنیم، منظورمان چهره و ظاهری بی عیب و نقص نیست که همه را انگشت به دهان بگذارد. زیبایی اینجا تعبیری است که ما از پذیرش ظاهر همسر داریم و در واقع حکایت همان علفی است که باید به دهان بز شیرین بیاید!

 
 
 

 

 

زیبایی همسر و پسندیدن ظاهر، در حفظ و تقویّت عفّت و ایمان همسرش تأثیر دارد. اگر کسی از زیبایی همسرش راضی باشد، چشم و فکر و عملش، متوجه دیگران نخواهد شد و حسرت «زیبایان بیگانه» را نخواهد خورد. پسندیدن ظاهر باعث می شود شما به همسرتان گرایشی همیشگی داشته باشید و از دام خیانت دور بمانید.

 
 

 

 

گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، اما نباید به عنوان بزرگ ترین هدف و معیار و ملاک ازدواج محسوب شود، به طوری که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بعد زیبایی، (زیبایی صوری و ظاهری یا تناسب اندام) و (زیبایی باطنی یا معنوی و فرهنگی ) ترکیب شود

 

 

 

زیبایی از دیدگاه زن و مرد یکسان نیست، بلکه مقابل هم است. زیرا زیبایی همسر از نظر مرد، تناسب اندام، ظرافت مو و ابرو، نازکی لب ها و صدا، ایمان، حیا، عفّت و پاکدامنی زن است و از نظر زن، زیبایی همسر، قدرت، نیرومندی، هیکلی چهارشانه، صدای کلفت، موهای خشن، شهرت اجتماعی، توان دفاع و غیرت و پاکی چشم و فکر و عمل است.

 

 

 

در اینجا لازم است سه مطلب تذکر داده شود:

 

 

 

1- گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، اما نباید به عنوان بزرگ ترین هدف و معیار و ملاک ازدواج محسوب شود، به طوری که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بعد زیبایی، (زیبایی صوری و ظاهری یا تناسب اندام) و (زیبایی باطنی یا معنوی و فرهنگی مانند ایمان، تقوا، حیا، عفّت، هوش و استعداد، نجابت و اصالت خانوادگی و...) ترکیب شود و به همه آن ها اصالت داده شود که در این صورت زندگی مشترک یک عمر گلستان می شود.

 

 

 

«زیبایی ظاهری» باید در کنار دیگر صفات و معیارها، مورد توجه و بررسی قرار گیرد، نه به طور مستقل. زیبایی تناسب اندام بدون تدیّن و شرافت خانوادگی و...، آفتی است خطرناک و بلایی است رسواگر که اگر بر مبنای ارزش های الهی پیوند نخورد، بزودی ناپایدار خواهد بود.

 

 

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم می فرمایند: من تزوّج امرءة... لجمالها، رأی فیها یکره.

 

 

 

« کسی که (فقط) به خاطر زیبایی زنی با او ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید.»

 

 

 
 

زیبایی چه نقشی در ازدواج دارد؟

 

 

 

2- گر چه زیبایی (ظاهری، معنوی، فرهنگی و...) امری است پسندیده و نیکو و در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، لیکن نباید از حد معمول تجاوز کند و به صورت «مشکل پسندی» در آید و انسان را از ازدواج به موقع باز دارد و یا اینکه طرفین تناسب در زیبایی نداشته باشند. بلکه اگر از زیبایی نسبی برخوردار بودند و دین و اخلاق همدیگر را قبل داشتند، بهتر است بعد از تحقیقات و شناخت کافی (در همه ی زمینه ها) از همدیگر، با توکل بر خداوند و راهنمایی و ارشاد والدین، با همسر مورد نظر ازدواج نمایند و مطمئن باشند که عقل و ایمان و اخلاق نیک و خانواده های اصیل و با شرافت بسیاری از کمبودها را جبران می کند.

 
 
 
 
 

 

 

3- بهتر است پسر و دختر در مراسم خواستگاری، با اجازه و رضایت والدین، همدیگر را ببینند و واقعیّت ها را به همدیگر بگویند و اگر نمی توانند همدیگر را تا قبل از خواستگاری رسمی ببینند، برای شناخت لازم و تشخیص جمال و زیبایی دختر مورد نظر، خوب است پسر، مادر یا خواهر و یا یکی از خویشان نزدیک و مورد اعتماد را برای دیدن انتخاب کند و بفرستد تا زن مورد نظر را خوب ببینند و خصوصیّاتش را برای او توضیح دهند.

 
 
 
 
 
 

منبع:کتاب راهنمای ازدواج (امیرملک محمودی)، پورتال طوبی

shiva & hasan بازدید : 165 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج بدون خرج و مخارج

 

برگزاری یک جشن عروسی معمولی که شما بتوانید خواسته‌ها و آرزوهایتان را در آن ببینید کم هزینه نیست و باید برای آن برنامه‌ریزی کنید و پول کافی کنار گذاشته باشید. با این حال می‌توانید تا آنجا که می‌توانید آن را ساده‌تر و معقول‌تر برگزار کنید.

 

 

شما باید برای کم‌تر کردن هزینه‌ها بعضی از خواسته‌ها و آرزوهایی که از شب عروسی‌تان داشته‌اید را کنار بگذارید. زیرا حتی وقتی تمام تلاشتان را می‌کنید تا یک مراسم ساده و بی‌دردسر بگیرید بازهم فشارهای مالی و روحی زیادی را تحمل می‌کنید. با این حال هنوز هم شما می‌توانید روش و منش خودتان را داشته باشید و هزینه‌های یک عروسی خوب را کم کنید.

 

1- جلب توجه نکنید: لزومی ندارد که مهمان‌هایتان را با برگزاری جشن عروسی‌تان تحت تأثیر قرار بدهید. آنها را دعوت کنید تا در کنار شما ساعاتی را جشن بگیرند و در شادی شما شریک شوند.

 

اگر ذهنیتتان را تغییر بدهید هم شما و هم مهمان‌هایتان لذت بیشتری از مهمانی خواهید برد. پس در قدم اول عروسی‌های رویایی و عروسی‌های اشراف‌زاده‌ها را کنار بگذارید و با این حقیقت مواجه شوید و باور کنید که کیفیت زندگی زناشویی شما و ارتباطات‌تان با دوستان، خانواده و فامیل با این مسائل بهتر نمی‌شود و چه بسا آن را تخریب کند.

 

2- تشریفات قبل از عروسی را کم کنید: امروزه هزینه‌های برگزاری یک عروسی بسیار ساده هم زیاد است. اگر واقعاً توان پرداخت هزینه‌ها را ندارید و یا باید فشار مالی زیادی به خود و خانواده‌هایتان تحمیل کنید تشریفات ازدواج را کم کنید. مراسم یک عقد مجلل، حنابندان و رسوم دیگری که در فرهنگ‌های متفاوت ایرانی وجود دارد را کنار بگذارید و به جای همه آنها یک عروسی خوب برگزار کنید.

 

3- یک محیط مطلوب را انتخاب کنید: اگر سالن و مکانی که برای برگزاری مراسم ازدواجتان انتخاب می‌کنید، تمیز و زیبا نباشد تمام هزینه‌های عروسی دورریختن پول و بی‌فایده است. پس قبل از برنامه‌ریزی‌های دیگر برگزاری جشن بخشی از پول را برای مکان عروسی کنار بگذارید. جایی که انتخاب می‌کنید باید فضایی زیبا، تمیزو تعریف شده برای برگزاری یک جشن عروسی باشد.

 

4- شام عروسی را ساده‌تر بگیرید: بخش مهم هزینه‌های مراسم عروسی، میز شام شماست. اگر چشم و همچشمی و رقابت با دیگران را کنار بگذارید به راحتی می‌توانید با سفارش یک یا دوپیش غذا و یک یا دو غذای اصلی و یک دسر و کیک خوشمزه که خوب هم تزیین شده‌اند از مهمان‌هایتان پذیرایی کنید. مطمئن باشید 6ماه بعد هیچ کس حتی به یاد نمی آورد در عروسی شما چه خورده است، پس زیادی شلوغش نکنید.

 

5- گل‌آرایی کم هزینه داشته باشید: به نمایشگاه‌ها و بازارهای گل سر بزنید. در بازار گل می‌توانید انواع گل را با قیمت‌های بسیار کمتر از فروشگاه‌های گل انتخاب کنید و بخرید. بسیاری از مسئولان فروش این بازارها تزیین و گل آرایی نیز انجام می‌دهند. از دوستانتان کمک بگیرید و از آنها بخواهید که در روز مراسم پیگیری تهیه گل‌ها را برایتان انجام بدهند. آنها از کمک به شما خوشحال خواهند شد.

 

6- لباس نخرید: به جای خریدن یا دوختن، لباس عروس را از مزون‌های لباس اجاره کنید. هر لباسی را در هر سطحی که می‌پسندید می‌توانید با قیمتی بسیار کمتر از خرید آن اجاره کنید. به این بهانه که لباس را یادگاری نگه دارید پول زیادی ندهید. لباس عروس را فقط همان یک بار خواهید پوشید و هیچ کارکرد دیگری برایتان نخواهد داشت.

 

7- تزیینات را کم کنید: تزیینات با شمع و گل‌آرایی و بادکنک‌آرایی مد امروز است و بسیاری از برگزارکنندگان مجالس عروسی هزینه آن را از شما خواهند گرفت. برای همه این موارد شما می‌توانید ایده‌های شخصی‌تان را عملی کنید. گل‌ها را از بازار گل تهیه کنید. شمع‌ها را عمده بخرید و یا بسیاری از موارد غیرضروری مثل هدایای یادبود عروسی را از برنامه‌هایتان حذف کنید.

 

8- مهمان‌ها را محدود کنید: اگر می‌دانید فردی به مهمانیتان نمی‌آید یا اگر با او صمیمی نیستید، فقط بخاطر رسم و رسوم دعوتش نکنید و به جای آن با خیال راحت مهمان‌های اصلی را دعوت کنید و برایشان هزینه کنید. همین که کارت دعوت را برای خویشاوند یا دوستی می‌فرستید باید فرض را بر این بگذارید که او به جشن شما خواهد آمد پس کسانی را دعوت کنید که واقعا برای شما و همسرتان مهم هستند و حضورشان را در جشن عروسی می‌خواهید.


9- کم عکس بگیرید اما با کیفیت: حتی اگر از بهترین عکاس شهر بخواهید تا از شما عکاسی کند شک نکنید که بعد از گذشت چند سال تمام عکس‌ها و فیلم‌هایتان قدیمی و از مد افتاده خواهند بود. لزومی هم ندارد که در همه مدل‌ها و حالت‌ها عکس بگیرید و آنها را چاپ کنید. یک عکاس خوب پیدا کنید و از او بخواهید چند عکس متفاوت و خاص بگیرد.

 

صادقانه درباره میزان پولی که می‌توانید برای عکاسی بدهید را مطرح کنید و از عکاس بخواهید به همان اندازه عکس و فیلم بگیرد. فکر گرفتن عکس‌های هدیه و یادگاری را هم کنار بگذارید. عکس‌های شما جز برای عده محدودی از افراد خانواده قابلیت و ارزش نگه داری را ندارد.

 

10- از وام‌های محدود استفاده کنید: برای پرداختن هزینه‌ها می‌توانید وام‌هایی با سودهای پایین بگیرید. وام‌های کوچک را می‌توانید بعداز عروسی پرداخت کنید. اگر بخواهید می‌توانید بخشی از آن را با هدایایی که گرفته‌اید پرداخت کنید و یا هر ماه از حقوقتان کسر کنید. هرگز برای یک شب عروسی وام زیاد با سود بالا نگیرید. زیرا تمام هزینه‌های عروسی در یک شب تمام می‌شود و سود بلندمدتی از آن نخواهید برد.

 

11- غیرمهم ها را حذف کنید: خریدن آینه و شمعدان یک عرف است و هیچ مبنایی جز برپایه سنت‌های مرسوم ندارد. می‌توانید آن را نخرید. خریدن سرویس جواهر و طلا تأثیر مستقیمی در زندگی شما ندارد و اگر همسرتان می‌خواهد هدیه‌ای به شما بدهد این هدیه می‌تواند هر چیز خوب دیگری باشد.

 

12- به خودتان یادآوری کنید: اگر در هر مرحله‌ای از برگزاری مراسم ازدواجتان احساس کردید که دوست داشتید آن را مجلل‌تر و با تشریفات بیشتری برگزار کنید، این نکته را به خودتان یادآوری کنید که این مراسم فقط یک روز است و بعد از چند روز و چند ماه و در خوشبینانه‌ترین حالت بعد از چند سال از یاد اطرافیانتان خواهد رفت. حتی خود شما با وجود فیلم و عکس نمی‌توانید تمام جزییات، احساسات و هیجانتان را به یاد بیاورید. درحالیکه دقیقاً بعد از همین روز، شما دغدغه‌های فراوان دیگری خواهید داشت. مثلاً خانه‌ای بخرید، خانه بزرگتری اجاره کنید، کار بهتری پیدا کنید و... همیشه نیازهای فوری‌تر و جدی‌تری در زندگی زناشویی‌تان پیش می‌آید که در مقایسه با برگزاری یک مراسم ازدواج مجلل اهمیت و ارزش بیشتری دارند.

 

13- خانواده ها را قانع کنید: در فرهنگ ایرانی بخش زیادی از هزینه‌های برگزاری مراسم ازدواج به پای خانواده‌ها است و در واقع بسیاری از مهمان‌ها وابستگان نزدیک آنها هستند. سعی کنید آنها از تصمیمات شخصی‌تان مطلع کنید و اجازه بدهید آنها نیز در این باره نظر و ایده بدهند. البته در بعضی از موارد خاص انتظارات و توقعات خانواده‌ها از زوج‌ها بیشتر است و مشکلاتی نیز ایجاد می‌کنند. سعی کنید خانواده‌هایتان را متقاعد کنید و به آنها توضیح بدهید که چرا ترجیح می‌دهید مهمانی ساده تری برگزار کنید و چه هدفی از این کار دارید. آنها شاید کمی سرسختی نشان بدهند اما در نهایت با خواسته‌های شما همراهی خواهند کرد.

برگرفته از اطلاعات

shiva & hasan بازدید : 186 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

مشاوره خانواده - این روزها کارشناسان بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً بامشاور معتمد مشورت کنند. این توصیه از آنجا جدی شده که رسانه ها در سال های گذشته آمار نگران کننده ای را در خصوص طلاق زوجین به خصوص در 5 سال اول زندگی مشترک منتشر کرده اند. به همین دلیل است که بحث نیاز جدی به مشاوره قبل از ازدواج برای زوج های جوان مطرح می شود.

 

متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.

 

عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.

 

این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.

 

شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.

 

زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.

 

مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند

 

استقلال مالی چقدر مهم است؟

 

استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.


با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟ بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.

 

البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.

 

موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.


ازدواج جداً ممنوع!

 

گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.

 

مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.

برگرفته از: نوعروس

shiva & hasan بازدید : 196 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

دوران عقد دورانی است كه روابط عاطفی بین شما و همسرتان شكل می‌گیرد و به اوج خود می‌رسد. دراین دوران باهم انس می‌گیرید، یکدیگر را می شناسید و قلق های همدیگر را تا حدود زیادی پیدا می کنید.

 

 

دوران عقد در واقع دورانی است که شما به لطف نزدیک تر شدنتان به همسر خود، شناختی از او به دست می آورید که شاید هیچ کس دیگر نتواند تا این حد او را بشناسد و این البته صرف نظر از لذتی است که از با هم بودن نصیب تان می شود.

 

در دوران عقد احساسات عاطفی شكل می‌گیرد و رابطه جنسی اگر كنترل شده و خفیف باشد می‌تواند به شكل‌گیری و ظهور این احساسات كمك زیادی كند. با این حال، رابطه جنسی تنها هدف ازدواج نیست و هیچ ازدواجی كه تنها براساس این رابطه شكل بگیرد پایدار و استوار نمی‌ماند.

 

اما واقعا سوال خیلی از دختر و پسرهای عقد کرده است است که حد این روابط کجاست؟ شما در دوران عقد می توانید مثل یک زوج واقعی با هم رابطه داشته باشید یا باید همچنان از همدیگر فاصله بگیرید؟

 

اگر قرار باشد پاسخ این سوال را در یک عبارت بگوییم، باید بگوییم هیچ کدام! رابطه جنسی در دوران عقد تعاریف خاص خودش را دارد. شما شرعا همسر هستید و اگر یک رابطه کامل با هم داشته باشید که حتی منجر به بارداری شود، باز هم شرعا و قانونا کسی نمی تواند به شما خرده بگیرد. اما آنچه در این میان شک و تردید به وجود می آورد، عرف است.


در مقابل عرف نباید جبهه گرفت. همیشه آن چیزی که از قدیم باب بوده اشتباه نیست. بلکه ملاحظات دوران است که بر اساس تجربه رعایت می شود. شما و همسرتان بعد از عقد شرعا زن و شوهر هستید اما زن و شوهری که زندگی مشترکتان را هنوز آغار نکرده اید و وابسته به پدر و مادرتان هستید. این یعنی شما باید برخی از چهارچوب های زندگی دوران تجرد را همچنان حفظ کنید.

 

این چهارچوب ها می گوید که شما باید در دوران عقد از فرصت محرمیت و نزدیک تر شدنتان برای شناخت بیشتر استفاده کنید. در این بین حد متوسطی از روابط نزدیک جسمی می تواند عاطفه میان شما را تقویت کند و شما را با روحیات هم بیشتر آشنا کند اما این حد، اگر نادیده گرفته شود و رابطه جنسی کاملی شکل گیرد، شما قدرت تصمیم گیری در آینده را از دست خواهید داد.

 

مشکل فقط تغییرات جسمی که برای شما اتفاق می افتد نیست؛ یک رابطه جنسی کامل، شما را پایبند یکدیگر می کند. احساس تعهد می آورد، وابسته می کند و باعث می شود در جایی که باید تفکر منطقی داشته باشید احساسی تصمیم بگیرید. چگونه؟

 

شاید شما احساس کنید که همسر آینده تان دقیقا آن طور نیست که فکر می کردید و زندگی با او می تواند باعث بدبختی شما شود. در چنین شرایطی، رابطه جنسی شما را در فاز وابستگی عاطفی قرار می دهد و تصمیم گیری بر اساس منطق و جدایی برایتان دشوار می شود.

 

به همین دلیل است که می گویند روابط جنسی کامل خود را به زمانی موكول كنید كه باهم زندگی مشترك را آغاز کرده اید و به صورت مستقل جدا از پدر و مادر خود زندگی می‌كنید.

 

اما در مقابل قرار نیست شما از همسرتان دوری کنید و رابطه تان را با او در حد رابطه خواهر و برادری نگه دارید. حفظ رابطه شما، نیاز به نزدیک تر شدنتان دارد و این حاصل نمی شود، مگر وقتی که شما از چهارچوب های عرفی فاصله بگیرید و به یکدیگر عشق بورزید. بسیاری از مشكلات و اختلالاتی كه در دوران عقد به وجود می‌آید ناشی از عدم آگاهی زوجین به برقراری روابط درست جنسی است.

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 187 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

انتخاب همسر همیشه حساس و نیازمند دقت است. اما اگر در یکی از 10 موقعیت زیر قرار دارید، این حساسیت برایتان بیشتر هم خواهد بود. بنابراین بی گدار به آب نزنید و مرحله به مرحله با سنجش شرایط آینده پیش بروید.

 

ده وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر

 

1- زیبایی خیره کننده

 

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!


شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟


موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم

 

2-پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

 

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند

 

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر خانم دکتر نخواهید بود!

 

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟


3- شیفتگی و عشق بی اندازه

 

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

 

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.

 

اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.

 

اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.


4- احساس تنهایی شدید

 

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.

 

تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

 

افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.


5-عجله

 

*برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود* آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟

 

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

 

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!


6-سن پایین

 

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.

 

این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

 

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

 

با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!

 

7- شناخت ناقص

 

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید. احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.


8- بحران روحی

 

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

 

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.


9- سرخوشی و هیجان

 

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!


هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.

 

در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.


10- چشم و هم چشمی

 

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

 

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند

 

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید.

برگرفته از:پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

shiva & hasan بازدید : 198 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ارضاء شدن همزمان

خيلي مواقع زوج‌ها سعي مي‌كنند طوري عشق‌بازي‌شان را پيش برند كه ارگاسم‌ و یا ارضاء شدن شان همزمان با هم رخ دهد. بر خلاف تصورشان، اين نوع زمابندي مي‌تواند به سلامت رابطه جنسی صدمه بزند و از رضايت‌بخشي آن بكاهد.

 

در اين حالت، زن هميشه دلواپس اين خواهد بود كه كي به ارگاسم مي‌رسد؟ مطمئن باشيد توجه به اين مسئله خيلي آشفته‌اش خواهد كرد.

 

او نياز دارد، بدون هيچ بازداري يا كنترلي، آزادانه به رابطه جنسی بپردازد تا ارگاسم به سراغش آيد. وقت ارگاسم براي او همان زماني است كه رخ مي‌دهد. پس، مرد مي‌تواند بعد از او فوراً ارگاسم داشته باشد يا حتي نحوه‌ي بهتر آن اين است كه مي‌تواند كمي صبر كند.

به اين نكته‌ي مهم نيز توجه داشته باشيد: رسيدن هم‌زمان مرد و زن به ارگاسم هر دو را چنان جذب لذت شديد خود مي‌كند كه شراكت و توجه به عواطف ديگري برايشان به ناگاه از دست مي‌رود و خاصه‌ي اصيل عشق، يعني انس و الفت، در ميانشان ناپديد مي‌شود.

 

لحظه‌اي زن سرشار از توجه كامل به احساسات مرد است؛ و لحظه‌ي ديگر، هيچ برجا نمانده. مرد هم، فرقي ندارد، آن زمان كه ارگاسم را تجربه مي‌كند لذت زن را از خاطر مي‌برد. او، كه تا پيش از رسيدن به ارگاسم، همه‌ي حواسش متوجه‌ي لذت رو به افزايش زن بوده، آناً چنان مي‌گسلد و دل مشغول لذت بردن خود مي‌شود كه جايي برا احساس لذت زن و توجه به عشقش باقي نمي‌ماند.

 

ارگاسم داشتن همزمان مرد و زن مي‌تواند باعث رضايت‌بخشي كمتري شود.

اگر مرد مسئوليت كنترل خود را به عهده بگيرد،‌اين امكان براي زن به وجود مي‌آيد كه از كنترل خارج شود و به پيش رود. از اين راه، ‌مرد توجه‌اش را به زن حفظ كرده و مي‌توان از لذت بردن او به طور كامل لذت ببرد. سپس، زن اين امكان رامي‌يابد كه با توجه‌ي كامل به مرد ارگاسم دهد و از احساس لذت او برخوردار شود. در اين صورت،‌ مثل اين است كه هر دوي آن‌ها به جاي يك ارگاسم دو ارگاسم را تجربه كنند؛ ابتدا هر دو ارگاسم زن را و بعد هر دو ارگاسم مرد را.

 

اما، اين كه ‌مرد بخواهد لذت كامل خود را مقدم بر زن تجربه كند،‌چه اشكالي دارد؟ ‌او با اين روش زن را از شكل‌گيري آرام خواهشش دور مي‌كند و چنانچه علي‌رغم آن، زن بتواند به ارگاسم برسد، مرد به خاطر فقدان برانگيختگي كامل در شرايطي نيست كه قادر باشد ارگاسم او را به خوبي احساس كند.

 

پيروي از دستورالعمل‌هاي كلي رابطه جنسی دوقطبي به زن فرصت آن را مي‌دهد كه در هر بار شانس كافي براي رسيدن به ارگاسم و ارضا شدن را داشته باشد. حال،‌ اگر اين خواهشش حاصل نشد، چون مرد وقت خود را بدون توقع يا ايجاد زحمت برايش صرف كرده، ‌زن احساس رضايت كافي خواهد كرد.

 

پيروي از دستورالعمل‌هاي كلي رابطه جنسی دو قطبي به زن فرصت آن را مي‌دهد كه در هر بار شانس كافي براي رسيدن به ارگاسم و ارضا شدن راداشته باشد.

 

فوايد اضافي رابطه جنسی دوقطبي

از فوايد رابطه جنسی دو قطبي احساس محق بودن زن براي رسيدن به ارگاسم و ارضا شدن است. وقتي مرد در زمان خود لذتش را برد و نوبت به زن رسيد،‌ طبيعت زن به زن مي‌گويد حالا نوبت توست. بدون اين احساس حق داشتن، براي بعضي از زنان رسيدن به ارگاسم و ارضا شدن بسيار دشوار است.

 

بسياري از زنان بخشش را به راحتي انجام مي‌دهند؛ ولي وقتي نوبت دريافت كردن مي‌رسد، برايشان همه‌چيز خيلي سخت مي‌شود. زن به هنگام رابطه جنسی ممكن است چنان نگران يا در فكر نيازهاي شريك جنسي‌اش باشد كه به خود اجازه ندهد به نيازهاي خودش نيز توجه كند. چنين گرايشي مي‌تواند كاملاً ناخودآگاه باشد.



ارضاء شدن همزمان

 

 

يك بار حين شرح اين نكته در يكي از سمينارهايم، زني كه معلوم بود شديداً به هيجان آمده تقريباً فرياد زد: «اوه، باور كردني نيست! دليش بايد همين باشد.» هر كسي مي‌توانست بفهمد او دچار درك آني و شگفتي‌آوري شده است. سخنراني را قطع كردم و موضوع را از او پرسيدم. ماجرا را چنين برايمان شرح داد:

همين الان فهميدم چرا فقط يك بار در زندگي‌ام ارگاسم داشته‌ام. زني چهل و دو ساله‌ام و سال‌ها از زندگي مشتركم مي‌گذرد، ولي فقط يك بار آن هم طي تجربه‌اي خاص به ارگاسم رسيدم. حدود شش سال از آن موقع مي‌‌گذرد. هميشه فكر مي‌كردم دليلش چه بوده، ‌ولي به نتيجه‌اي نمي‌رسيدم تا امروز.

 

راستش را بخواهيد حدود شش سال پيش در يكي از روزها وقتي همسرم خواهان رابطه جنسی شد، ‌من شرايط روحي مساعدي نداشتم. فكر مي‌كردم در رابطه‌مان به اندازه‌ي كافي ايثار كرده‌‌ام،‌ اما اثري از هيچ تجربه‌ي باشكوهي نمي‌ديدم. بالاخره، پس از اصرار زياد همسرم رابطه را پذيرفتم؛‌ منتها تصميم گرفتم فقط دريافت كننده باشم و از نوازشش لذت ببرم.

برايم همه كاري كرد؛ ‌و من برخلاف هميشه، هيچ كاري برايش نكردم. با خودم گفتم اين بار مال من است. واقعاً‌ نيز لحظات خوشي را گذارندم. حالا مي‌فهمم چرا در این رابطه ارضا شدم و ارگاسم داشتم. در آن مورد خاص، توجه‌ام به او معطوف نبود. براي اولين بار به خودم توجه كردم و همين هم موثر واقع شد. جالب اين كه هيچ كاري براي لذت بخشيدن به شريك جنسي‌ام انجام ندادم، ولي او هم راضي و خشنود بود.

 

همان طور كه مثال بالا نشان مي‌دهد،‌وقتي زن بتواند كاملاً‌ دريافت كننده باشد،‌ مي‌تواند واقعاً ‌از رابطه جنسی لذت ببرد. رابطه جنسی دو قطبي راهي براي زن مي‌گشايد تا زماني براي پذيرش و زماني براي دريافت داشته باشد. پس از آن كه آشكارا لذت مي‌بخشد، اين حق را براي خويش مي‌بيند كه به قطب لذت بردن تغيير مكان دهد. با درك دو جانبه‌ي رابطه جنسی دو قطبي و علامت دادن واضح مبني بر اين كه مرحله‌ي دوم آغاز شده،‌ زن در آرامش كامل‌تري مي‌آسايد و از شكل‌گيري تدريجي كاميابي جنسي‌اش لذت مي‌برد.

 

وقتي مرد خود را كنترل مي‌كند

مرد آگاهانه خود را كنترل مي‌كند تا قبل از زن به مرحله ارضا شدن و ارگاسم نرسد. اين يعني فرصت خوبي براي زن تا لذت بيشتري از رابطه جنسی ببرد. مرد با پذيرش مسئوليت، زن را از دلواپسي نجات مي‌دهد و به او اين احساس را مي‌بخشد كه فرصت دارد و نيازي نيست براي ارگاسم داشتن و ارضا شدن قبل از مرد عجله كند.

 

خوب، هرچه اطمينان زن به مرد بيشتر باشد و مطمئن‌تر باشد كه مرد قبل از او به اوج لذت نمي‌رسد با آرامش بيشتري مي‌آسايد و خود را به دستان وي مي‌سپارد. اين خوب است. توجه داريد كه مزيت ديگري براي رابطه جنسی دو قطبي است.

مرحله‌ي اول شروع مي‌شود. مرد بدون ارگاسم لذت خود را مي‌برد. بعد، مرحله‌ي دوم فرا مي‌رسد. زن مي‌داند بقيه‌ي وقت به او تعلق دارد و مرد مي‌خواهد او بهره‌مند شود. پس، با خيال راحت خود را رها مي‌كند.

هرچه زن مطمئن‌تر باشد مرد قرار نيست قبل از او ارضا شود، راحت‌تر مي‌آسايد و رهاتر خواهد بود.

 

البته احساسات مسير يكنواختي را طي نمي‌كنند. گاه مرد نياز شديدي احساس مي‌كند كه قبل از زن ارگاسم داشته باشد. در چنين مواقعي، نبايد بگذارد آتشش بيشتر تحريك شود. عمل درست خلاصي از تحريك و آرام گرفتن است. آرام گرفتن در دو مرحله انجام مي‌‌گيرد:

ابتدا بايد قبل از آن كه دير شود با كنار كشيدن، مانع تحريك بيشتر خود شود. سپس بايد شروع به افزايش برانگيختگي زن كند. تحريك زن و رشد لذت او به مرد فرصت مي‌دهد كنترلش را بازيابد.

 

اتفاق ديگري كه گاه در طي رابطه جنسی مي‌افتد، خواست زن براي ارگاسم قبل از مقاربت است. اين خواسته روند زير را مي‌طلبد: مرد در مرحله‌ي اول تحريك مي‌شود؛ سپس زن را به ارگاسم مي‌رساند؛ آنگاه به مقاربت مي‌پردازد و مرد نيز ارگاسم را تجربه مي‌كند. دخول بعد از رسيدن زن به ارگاسم، موجب پذيرفته شدن عالي مرد مي‌شود.

دكتر جان گري به نقل از askmen.com

منبع:forum.iransalamat

shiva & hasan بازدید : 179 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج های امروزی,دوستی های دختروپسر

 

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود.

 

مرد

 

ازدواج های امروزی، فرد محور تر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و وقتی مطمئن شدند این آشنایی عاقبت خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و علنی می کنند. این آشنایی برای عده ای جدی است و برای عده ای بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج ختم شود و شاید هم نه!

 

تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوایل جوانی به چشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف است.

 

دختران معمولا تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. اما واقعیت این است که در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج ابایی ندارند.

 

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود. در این شرایط، طولانی شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد. مثلا دختر خانمی فکر می کند حالا که 6 سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد. این در حالی است که از نگاه پسرها ( اگر نگوییم همه، باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق آنها ) طولانی شدن یک رابطه دوستی که خانواده ها از آن اطلاع ندارند، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و به محض فراهم شدن شرایط ازدواجشان، یا به محض آنکه با فردی موجه تر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، رابطه دوستی شان را خاتمه می دهند.

 

دوستی هایی برای پر كردن اوقات فراغت

 

دوستی هایی كه بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر كردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه !! صورت می گیرد و گاهی برای توجیه عملكرد خود دم از شناخت برای ازدواج می زنند . دوستی هایی كه شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران نا پذیر است . بخصوص برای دختران كه در این گونه دوستی ها بیشترین ضرر را در قالب شكست عاطفی تا هتك حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند .

 

دوستی های خیابانی، برای دختران نوجوان و جوان به نظر راه شادی است كه آن ها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهی است كه ره به تركستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی كند. این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناك است كه به جان اندیشه ها و اخلاقیات دختران نوجوان می افتد و آن تفكر ساده خوش گذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط گیری های نامعقول می كند . منجلاب این گونه گرفتاری ها و عادات غیر اخلاقی كه زاییده دوستی های خیابانی است می تواند انسان را تا مرحله بدنامی و فحشا فرو ببرد.

 

این پسرها هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و...

 

راه چاره چیست؟

 

** بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.

 

** بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.

 

** اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا 6 ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.

 

به این مردان اعتماد نکنید

 

کسانی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:

 

** به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.

 

**از آشنایی با خانواده شما طفره می رود.

 

**عفت را زیر پا می گذارد، درخواست های نامشروع دارد یا درباره مسائل جنسی، تحریک کننده و نا متعارف با شما صحبت می کند.

 

** مایل است آشنایی تان طولانی شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.

 

** به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند اما او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.

دروغ گفتن

 

** هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و...

 

نقش والدین در پیشگیری

 

در این میان والدین نقش مهمی در پیشگیری دارند. آنها باید در صورت روبرو شدن با چنین مواردی با یک مشاور مجرب صحبت کنند. چرا که آگاهی، آشنایی و داشتن علم نوین تربیتی برای هدایت فرزندان امری ضروری است. بنابراین آنچه تأثیرگذار و پاسخگو است شیوه های صحیح برخورد است. مطمئن هم باشیم خشونت و رفتار تند والدین نه تنها مۆثر نیست بلکه فرزندان را از خانواده جدا می کند. در کنار خانواده ها، مدارس و صدا و سیما و رسانه ها نیز باید با ارائه برنامه های آموزشی صحیح و کارشناسی روابط پسران و دختران را در حد قانون و شرع به فرزندان آموزش دهند و عواقب سوء روابط پنهانی و بدون آشنائی را از طریق بررسیهای علمی همواره به آنها گوشزد کنند.

منابع: خبر گزاری مهر

shiva & hasan بازدید : 170 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

اگر تصمیم تان را گرفته اید و می خواهید به خواستگارتان جواب رد بدهید، باید بدانید که این جواب دادن ، خودش اصول و قاعده ای دارد که باید رعایت کنید. در غیر این صورت جواب رد شما ممکن است باعث دلخوری یا حتی کینه هایی شود که پاک کردن اثرات آن تا مدت ها زمان می برد. به خصوص اگر پای خواستگاری های فامیلی یا همکاری در میان باشد!


راستش را بگویید

 

اگر بعد از بررسی تمام موارد و درست تحلیل كردن شرایط‌تان، باز هم فكر می‌كنید برای هم ساخته نشده‌اید، باید هرچه زودتر حرف‌ دل‌تان را به او هم بگویید. حستان را در دلتان نگه ندارید و سعی نكنید با تحقیر و كم‌محلی، به او پاسخ منفی‌تان را نشان‌دهید. دلایل‌تان را بیان كنید و مقابلش اعتراف كنید كه علاقه‌ای به او ندارید. از شكستن دلش نترسید و نگذارید كه بیشتر از این امیدوار باشد و در دلش برای ازدواج كردن با شما برنامه بریزد.

 

پرده‌پوشی را كنار بگذارید. اگر قرار بود منظور شما را به زبان بی‌زبانی بفهمد تا حالا فهمیده بود، پس وقت آن است كه با صراحت تمام و بدون ترس، تكلیف را روشن كنید. ممكن است حرف شما دلش را بشكند. اشكالی ندارد. اگر بدون توهین و او نشانه گرفتن نقاط ضعفش، تنها واقعیت را روشن كنید، دیگر مسئولیتی متوجه شما نخواهد بود، پس كاملا منطقی و بدون اینكه هیجان بی‌موردی به این روند تزریق كنید، بگویید كه برای خودتان و او آینده خوبی نمی‌بینید یا اینكه احساسی كه به او دارید از این جنس نیست و هیچ‌وقت هم نخواهد بود.

 

چشم در چشم حرف بزنید

 

اگر هنوز جواب منفی‌تان را قاطعانه به او نداده‌اید، بجنبید. در نخستین فرصت یك قرار دونفره با او بگذارید و بدون گوشه و كنایه یا در لفافه حرف‌زدن، برایش همه چیز را توضیح دهید. احترام گذاشتن به او پذیرش این موضوع را برایش آسان‌تر می‌كند و تنظیم كردن چنین قراری یكی از نشانه‌های این احترام است.

 

قرار نیست این ملاقات را دوباره تكرار و ده‌ها بار موضعتان را بیان كنید. چه قانع شود و چه نه، شما تنها باید یك‌بار و برای همیشه تكلیف این ماجرا را روشن كنید.

 

غرورش را نشکنید

 

هیچ وقت او را به‌دلیل علاقه‌ای كه به شما دارد، تحقیر نكنید. شما هر راهی را برای رد كردن درخواستش می‌توانید بروید؛ اما حق ندارید به او حمله و توهین كنید یا به‌دلیل حسی كه دارد او را سرزنش كنید. اگر او با درخواست‌های مكررش شما را آزار می‌دهد، تنها جریان ارتباط‌تان را قطع كرده و تلاش كنید تاجایی كه می‌توانید از او فاصله بگیرید.


مراقب واژه‌ها باشید

 

موضعتان را طوری بیان كنید كه امكان هیچ برداشت دیگری وجود نداشته باشد و مهم‌تر اینكه، هیچ امیدی برای آینده به او ندهید. جملاتی مثل «فعلا قصد ازدواج ندارم»، «بگذار بازهم فكر كنم»، «به‌دلیل مخالفت خانواده‌ام نمی‌توانم» و... نه تنها كمكی به پیشبرد این ماجرا نمی‌كند بلكه او را هم معلق و بلاتكلیف گذاشته و آینده‌اش را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. به‌دلیل ناتوانی در نه گفتن، با او بازی نكنید.


علمی تصمیم بگیرید، نه احساسی

 

قبل از آنكه موضوع را علنی كنید، باید یك قدم دیگر هم بردارید. یك روانشناس خبره پیدا كنید و برای مشاوره و البته دادن یك تست از او وقت بگیرید. تست‌های شخصیت كه از هر دو شما گرفته می‌شوند، می‌توانند تاحدودی آینده ازدواج‌تان را پیش‌بینی كنند. مشاور با تحلیل تستی كه از شما می‌گیرد، می‌تواند بگوید كه چقدر با هم تفاهم دارید و در چه مواردی ممكن است دچار مشكل شوید.


بگذارید از احساسش حرف بزند

 

متكلم وحده نباشید و به او هم اجازه دهید كه حرف‌هایش را بزند و از خودش دفاع كند. بدون آنكه حرفش را قطع كنید یا با لحنی تند و شتاب‌زده به او جواب دهید، بگذارید خودش را خالی كند. او به‌عنوان خواستگار شما، حق دارد تمام تلاشش را بكند و هر راهی كه گمان می‌كند برای رسیدن به شما منتهی می‌شود را برود. پس به او این فرصت را بدهید اما در تمام مراحل، قاطعانه روی موضع اولی‌تان پافشاری كنید.

چطور جواب رد دهیم؟

 

با اقتدار حرف بزنید

 

اینجا هم اعتماد به نفس حرف اول را می‌زند مثل آدم‌های ضعیف رفتار نكنید و با اعتماد به‌نفس حرف دلتان را بزنید. این حق شماست كه تنها با كسی كه دوستش دارید زیر یك سقف زندگی كنید و علاقه فرد دیگری به شما، نمی‌تواند این حق را از بین ببرد. هر كسی مسئول احساسات خودش است و اگر شما كاری نكرده‌اید كه به او آسیب بزند، پس دیگر نباید نگران چیزی باشید. او باید آنقدر منطقی باشد كه بتواند با این موضوع كنار بیاید و اگر در این مورد ناتوان است، شما نمی‌توانید كمكی به او بكنید.


بگویید با دیگران خوشبخت می شود اما با شما نه!

 

اگر می‌خواهید یك پایان‌بندی خوب ایجاد كنید، كمی او را تحسین كنید. در ذهن‌تان فهرستی از نقاط قوت او را بچینید و وقت نه گفتن، با اشاره به همه آنها برایش توضیح دهید كه باز هم می‌تواند شانس عاشق شدن و دوست داشته شدن را داشته باشد. فقط برایش توضیح دهید كه او را به چشم مرد زندگی‌تان ببینید و این به معنای بد بودن یا ناتوان بودن او نیست.


رابطه را کش ندهید

 

اگر پیشنهاد ازدواجش را رد كرده‌اید، باید تا آب‌ها از آسیاب نیفتاده از او فاصله بگیرید. به خصوص در رابطه های همکاری، دانشگاهی یا فامیلی. به هیچ بهانه‌ای به او زنگ نزنید. شاید برای شما كه به او احساسی ندارید، این اتفاق كاملا عادی به‌نظر برسد و بخواهید كاملا دوستانه با او حرف بزنید یا ببینیدش، اما اشتباه می‌كنید، حتی باوجود پایان گرفتن این ارتباط، ماجرا در او تمام نشده، پس آتشی كه سعی كردید خاموشش كنید را دوباره روشن نكنید.


وقت مشاوره

 

اگر می‌بینید كه بعد از گفتن حرف دلتان، شرایط زندگی برای او روز به روز سخت‌تر می‌شود یا اینكه با نپذیرفتن حرف شما، همچنان برای برقراری این ارتباط تلاش می‌كند، یك راه دیگر را امتحان كنید. با او به جلسه‌های مشاوره بروید و حل كردن این ماجرا را به علم روانشناسی بسپارید. به او نگویید كه برای قانع كردنش نیاز به كمك روانشناس دارید، بلكه موضوع مشاوره پیش از ازدواج را مطرح كنید و بگویید اگر واقعا با شما بودن را می‌خواهد، باید این شرط، یعنی شركت در جلسات مشاوره را بپذیرد. شاید او در كنترل و شناخت احساساتش دچار مشكل شده و نیاز به كمك‌های یك متخصص داشته باشد.

 

هرگز به‌دلیل ترحم وارد یك ارتباط نشوید. اگر واقعا به او حسی ندارید، حق ندارید به‌دلیل اینكه دلش را بشكنید به او وعده‌ای بدهید كه در مورد ادامه‌ دادنش مطمئن نیستید. اگر به آینده مشترك‌تان امیدی ندارید، قبل از آنكه چیزی شروع شود، تمامش كنید

 

بازندگی‌تان بازی نكنید

 

هرگز به‌دلیل ترحم وارد یك ارتباط نشوید. اگر واقعا به او حسی ندارید، حق ندارید به‌دلیل اینكه دلش را بشكنید به او وعده‌ای بدهید كه در مورد ادامه‌ دادنش مطمئن نیستید. اگر به آینده مشترك‌تان امیدی ندارید، قبل از آنكه چیزی شروع شود، تمامش كنید. شما نمی‌توانید یك عمر با ترحم زندگی كنید، پس با كش دادن این ماجرا با احساسات و آینده او بازی نكنید و خودتان را هم به بازی نگیرید.


تصمیم‌تان را بگیرید، می‌خواهیدش یا نه؟

 

قبل از آنكه حجت را برای این خواستگار‌تان تمام كنید، به پیشنهاد خواستگار دیگری فكر نكنید. درست است كه رابطه‌ای میان شما و هیچ كدام از آنها نیست اما تا زمانی‌كه پاسخ قطعی‌تان را نداده‌اید، در قبال فكری كه این خواستگار در مورد آینده مشترك‌تان می‌كند، مسئولید، پس با گفتن جواب‌تان به این مسئولیت پایان دهید. شاید هم پاسخ ندادن شما به‌دلیل تردید باشد، اما اگر فكر می‌كنید كه اول باید موقعیت بهتری پیدا كنید و بعد باید به این خواستگار جواب منفی بدهید در اشتباه هستید. شما حق ندارید به‌دلیل منافع خودتان، دیگران را معلق نگه‌ دارید.

منبع:برترین ها

shiva & hasan بازدید : 160 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

تحقیق برای ازدواج,زندگی زناشویی

 

 

البته این بدان معنا نیست كه عشق و محبت جایی در زندگی زناشویی ندارد بلكه به دل نشستن فرد مقابل یكی از معیارهای انتخاب همسر محسوب می شود. اما عاقلانه تر آن است كه ابتدا فرد مقابل و روحیات و اخلاقیاتش به صورت درست و كامل شناخته شود بعد پای محبت و عشق به میان بیاید. همه بزرگان و متخصصین نیز بر این اصل صحه می گذارند كه عشق انسان را كر و كور كرده و از واقعیات به دور می سازد.

  

حال سوال اساسی این است كه راه های شناخت فرد مقابل (خواستگار) چیست؟

 

مهم‌ترین راه‌های شناخت خواستگار، گفتگوی رو در رو در جلسات خواستگاری و تحقیق و تفحص در مورد وی است. از دید بسیاری تحقیق از گفتگو مهم‌تر است زیرا معمولاً در گفتگوهای مستقیم کشش و جاذبه جنس مخالف مانع از شناخت درست و دقیق وی می شود. علاوه بر آن در این ملاقات‏ ها چون هر یک از طرفین سعی می‏کنند بهترین تصویر را از خود نشان داده و نقطه ضعف هایشان را پنهان کنند، شناخت و درك فرد مقابل بسیار سخت تر می شود. اما افراد می توانند با یك تحقیق درست و همه جانبه صحت گفته های فرد مقابل را دریافته و او را بهتر و كاملتر بشناسند.

 

تحقیق درست و همه جانبه چیست؟

 

برای اینکه از طریق تحقیق بتوانیم به شناختی جامع وکامل نسبت به فرد مقابلمان دست یابیم باید وی را از منظر برخی از افراد و گروه های مرتبط با وی بررسی نماییم تا از این طریق با تمام زوایای شخصیتی و روحی وی آشنا شویم.

 

-پرس و جو از اقوام و آشنایان فرد (خواستگار): یكی از مهمترین منابع اطلاعاتی برای شناخت افراد، اقوام و آشنایان وی می باشند. بسیاری از ویژگی های ریز اخلاقی و روحی فرد مقابل تنها از این طریق قابل شناسایی می باشد.

 

-تحقیق از همسایگان: همسایگان و هم محله ای ها یكی دیگر از راه های شناخت می باشند. این گروه بهترین منبع شناخت برخی از رفتارها، حركات و ویژگی ها چون چشم چرانی،‌ اهل دعوا و مرافعه، فرهنگ پایین فرد و خانواده اش و... محسوب می شوند.

 

-تحقیق و پرس و جو از همكاران و دوستان: دوستان و همكاران نزدیک فرد که مدتی است با او در تماس و معاشرتند، موارد خوبی برای تحقیق بوده و از دو جهت ما را با فرد مقابل آشنا می سازند.

 

دوستان هر فرد از سویی تا حد بسیاری نشاندهنده روحیات و ویژگی های او هستند و از سوی دیگر همین افراد می توانند ما را با برخی از ویژگی های فرد مقابل چون نحوه برخورد او با ارباب رجوع، نحوه مراوده با همکاران و دوستان، میزان همکاری وسازش با دیگران، پایبندی به اعتقادات دینی و... آشنا سازند.

 

-پرس و جو از معرف: گاه فردی در قالب معرف واسطه آشنایی دختر و پسری با یكدیگر می شود. معرفین نیز منبعی مهم برای شناخت طرفین نسبت به یكدیگر محسوب می شوند. البته این در صورتی است كه معرف خود با شناخت كامل از طرفین آنها را به یكدیگر معرفی كرده باشد.

منبع:  تبیان

shiva & hasan بازدید : 130 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

زناشویی - مشاوره ها نشان می دهد ازدواجهایی که با شکست روبرو بوده یا در مرحله آشنایی بهم خورده اند وجوه مشترکی زیادی با یکدیگر داشته اند که بر اساس دسته بندی به 8 دسته طبقه بندی می شوند، لذا شایسته است افرادی که جهت آشنایی و ازدواج جزء این دسته بندی ها هستند محتاط تر عمل کنند.

  

دسته اول: ازدواج هایی که قبل از 25 سالگی آقایان و قبل از 23 سالگی خانم ها صورت پذیرفته

 

با توجه به عدم ثبات معیار های انتخاب همسر، عدم شناخت فردی و شرایط پیرامون، عدم استقلال فکری، مالی و ضعف تصمیم گیری، انتخابهای احساسی و عدم شناخت کافی از جنس مخالف، این دسته از ازدواج ها یکی از پر ریسک ترین نوع ازدواج ها به شمار میرود و افرادی که در این رده سنی تصمیم به ازدواج و طی مراحل آشنایی دارند لازم است آموزشهای لازم را جهت ارتباط و شناخت صحیح کسب نمایند وبا مشاور و راهنمایی خانواده ها نسبت به آن اقدام نمایند.

 

دسته دوم: ازدواج به علت نیاز جنسی

 

اگر چه بخش اعظم دلیل ازدواج مردان میتواند به منظور تامین غریزه جنسی آنها باشد و این حق عرفی و شرعی آنهاست، اما نیاز جنسی نباید تنها دلیل ازدواج باشد چرا که پس ازتامین شدن آن فشارحاصل از شرایط پیرامون زندگی و مسئولیت پذیری و عدم برنامه ریزی میتوانند باعث شکست در ازدواج شود.

 

دسته سوم: ازدواج تحمیلی

 

ازدواجهایی که به طرفین از سوی خانواده یا بر اساس رسم و رسومات تحمیل می شود و بعضا ازدواجهای فامیلی میباشند که علاوه بر اینکه درصد شکست در ایندسته از ازدواجها زیاد است، میتواند باعث گسترش خیانت های جنسی و عاطفی زوجین نسبت به یکدیگر شود همچنین باعث سرخوردگی و ضعف در استقلال فکری و تصمیم گیری افراد شود.

اگر چه انسان مجذوب زیبائی ها می شود و نمیتواند به ظواهر بی اهمیت باشد اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شودلذا با توجه به تجارب مشاورین توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب

 

دسته چهارم: ازدواج هایی که بواسطه ظاهر و موقعیت اجتماعی طرفین صورت میپذیرد

 

اگر چه انسان مجذوب زیبائی ها می شود و نمیتواند به ظواهر بی اهمیت باشد اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شود و پس از سایر خصوصیات که اکثرا باطنی هستند نمود میکند لذا با توجه به تجارب مشاورین توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب.

 

دسته پنجم: ازدواجهایی که در آن زن نسبت به مرد برتری دارد

 

مسئله این نیست که خانم ظرفیت برتری نسبت به آقایان ندارند بلکه یکی از دلایل درونی خانم ها جهت ازدواج نیاز به یک تکیه گاه قوی است پس در ازدواج شایسته است مرد در چند عامل برتری داشته باشد.

 

1- سن ( بیشتر بودن سن مرد نسبت به زن )

 

2- وضعیت اقتصادی و وجه اجتماعی ( بالا بودن جایگاه شغلی مرد و درامد وی )

 

3- قد ( شایسته است مرد از زن بلندتر باشد همچنین در احادیث پیامبر(ص) در مورد ازدواج در این مورد نیز توصیه شده است )

 

دسته ششم: ازدواج های راه دور

 

شناخت صحیح یکی از ارکان اصلی جهت انتخاب شایسته همسر است و در شناختهایی که دو طرف نسبت به یکدیگر در فاصله مکانی دوری قرار گرفته اند بخش اعظم ارتباط بوسیله اینترنت، تلفن و یا پیامک صورت میگیرد که این سطح از شناخت نمی تواند قابل اکتفا جهت اتخاذ مهمترین تصمیم زندگی افراد باشد، همانطور که در مشاوره های صورت گرفته این مسئله نمود کرده است لذا حتی المقدور حتی با توجه به شرایط سختی دوری راه در صورتی که دوطرف میل به شناخت و ازدواج دارند لازم است این ارتباط حتما با اطلاع خانواده ها همرا ه باشد و شرایط به گونه ای باشد که دو طرف بعد از هر 10 دفعه مکالمه تلفنی یک دیدار حضوری داشته باشند.

 

دسته هفتم: ازدواج هایی که دو خانواده دارای دو فرهنگ مختلف هستند

 

خانواده مهترین نقش در تربیت فرد بازی می کند، اختلافات خانوادگی زمانی بیشتر می شود که دو خانواده آداب و رسوم و فرهنگ مختلفی داشته باشند معمولا این اختلافات شامل: اختلاف ب سر مهریه – اختلاف بر سر مراسم – اختلاف در زمینه دخالت های خانوادگی – اختلاف سلیقه لذا فشار روحی و استرس زیادتری بر طرفین وارد می شود، حتی المقدور شایسته است وصال با خانواده ای هم فرهنگ صورت پذیرد.

 

دسته هشتم: ازدواجهای اینترنتی

 

ازدواجهای اینترنتی پدیده ای که روبه افزایش است ومتاسفانه باعث افزایش آمار طلاق شده است، شناخت اینترنتی نمیتواند به هیچ وجه شناختی صحیح باشد و بواسطه تایپ و درج کلمات به سطح مناسبی از شناخت نسبت به فرد مقابل دست یافت از اینرودرصد ریسک در ازدواج های اینترنتی بسیار بسیار بالا میباشد.

 

همچنین واحد مشاوره پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده، توصیه میکند در هر فرایند و سطح آشنایی اطلاع خانواده ها میتواند در انتخابی منطقی و امن تر تاثیر گذار باشد لذا افراد از ارتباط های پنهانی به منظور شناخت اجتناب کنند.

برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

shiva & hasan بازدید : 142 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

دو نوع شوهر,زندگي زناشويي

 

تجربه نشان مي دهد كه دو نوع شوهر وجود دارد، شوهران نوع اول، كه به چيزها و مسائل بزرگ فكر مي كنند، بيشتر گوش مي دهند، كمتر صحبت مي كنند، بيشتر تمركز مي كنند و مي بينند، تشكر و قدرداني مي كنند و صادق هستند و از كلمات خوب و صحيح استفاده مي كنند و صبور و شكيبا هستند. هر كسي كه تمام اين ويژگي ها و خصوصيات ها را ندارد يا تنها بعضي از آنها را داراست جزو شوهران نوع دوم محسوب مي شود. بياييد چند عادت خوب را در خود پرورش دهيم. هيچ وقت براي اين كار دور نيست! تصور كنيد كه قرار است شما براي 75 سال زندگي كنيد ـ ده سال كمتر يا بيشتر ـ و بيشتر از آن تصور كنيد كه قرار است در سن 25 سالگي ازدواج كنيد، شما حدوداً 50 سال با همسرتان زندگي خواهيد كرد ـ ده سال كمتر يا بيشتر ـ درست است؟ براي همين هم بهتر است كه من بخشي از تحقيقات و بررسي هايي كه در مورد روش هاي بهتري براي اينكه زنتان را خشنود كنيد و او را شريكي دلسوز و همياري براي خود سازيد، انجام داده ام را با شما سهيم شوم.

اينكه زنتان را راضي سازيد، يك ايده و فكر سخت و دشوار و پر مخاطره است. براي اينكه چگونه با فردي براي پنجاه سال زندگي يم كنيد دوست باشيد، بهتر است كه بياموزيد كه او را شاد و سعادتمند سازيد.

به خاطر اينكه تنها آن وقت است كه شما خودتان هم خشنود و خوشبخت خواهيد بود. اين حقيقت شماره يك است.

بسياري از شوهران احساس مي كنند كه تقريباً غير ممكن است كه همسرشان را راضي و خشنود نمود. شايد امكان داشته باشد كه تنها در طول سه سال اول ازدواج يا در طول سال هاي بعد از بازنشستگي موفق به راضي و خشنود نمودن او شويد. البته يك راه خيلي ساده وجود دارد كه انجام آن نيز بسيار ساده و سهل است و آ» به گفته يكي از بزرگان اين است كه:« هميشه بين ما يك درك و تفاهم كامل وجود دارد و موقع كه ما با هم اختلاف و مشكل پيدا مي كنيم، همسرم راه خودش را مي رود( و بنا به خواسته خود پيش مي رود) و من هم به دنبال او مي روم.» اين من را به ياد داستان هنري فورد مي اندازد كه در اواخر سنين هفتاد سالگي، بعد از مرگ پسرش ادسل، خواست كه شركت فورد توسط مديرش اداره شود. همسر او خانم كارلا فورد تهديد كرد كه اگر او اين كار را كند، او را ترك خواهد كرد و پيش والدينش باز خواهد گشت. آن عمل او مؤثر و نتيجه بخش بود و عاقبت تصميم گرفت كه شركت را به نوه اش هنري كه در آن زمان تنها 28 سال داشت، بسپارد. 

شما را نمي دانم، اما من دوست ندارم كه زني خسته كننده و ملال آور داشته باشم، كه هر روز موقعي كه از سر كار به خانه بر مي گردم با بد خلقي و ترشرويي از من اسقبال مي كند، زني كه هر لباسي را برايش مي خرم و چه از آن خوشش بيايد و چه خوشش نيايد، از آن تعريف مي كند و زني كه به كارهاي من اهميت نمي دهد. براي من زندگي يك مبارزه است. هر روز من مجبورم تلاش كنم تا زنم را راضي و خشنود سازم. مطمئنم كه اين موضوع در مورد بيشتر مردان صدق مي كند. اين حقيقت شماره دو است.

بعضي از زنان زماني كه ناخشنود و ناراحت هستند، احساس خوشحالي و خوشبختي مي كنند! اين مسأله عجيب است اما حقيقت دارد، پس هر وقت زنتان با شما يا با فرزندانتان يا خانواده تان يا خدمتكارتان بدا خلاقي كرد و ناراحت بود( البته تنها تاشش مرتبه در روز)، به دلتان نگيريد و ناراحت نشويد. دليل اين كارها و اخم وتخم او اين است كه نمي خواهد زندگي زناشويي اش دچار نفرين و طلسم شود.

اين حقيقت شماره سه است.

بعد از اين كه حقايق اساسي و اصلي را بيان كرديم، حال مي توانيم بعضي از روشها كه همسرتان را شاد و خوشنود مي سازد را مورد بحث قرار دهيم. براي اين كار، شما ابتدا بايد چند عادت و رفتار بهتر را بياموزيد و در خود ايجاد و پرورش دهيد. و آنها اينها هستند.....

هميشه يك درك و تفاهم كامل بين ما وجود دارد و هر موقع كه ما بايد هم اختلاف نظر و مشكل پيدا مي كنيم همسرم راه خودش را مي رود و من هم به دنبال او مي روم!

زن ها از مهمان ناخوانده و مهماني هاي از پيش برنامه ريزي شده خوششان نمي آيد. به او زمان كافي براي برنامه ريزي دهيد و به خاطر داشته باشيد قبل از دعوت كردن افراد، با او مشورت كنيد. اين موضوع براي او بشيار مهم است.

منبع:انجمن اندیشمندان جوان

shiva & hasan بازدید : 235 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج دختران, مانع ازدواج دختران

در میان تعداد زیادی از مرد و زن مجردی كه در اطراف‌مان هستند، تنها گروه كوچكی را می‌بینیم كه با دلایل منطقی و محكمشان از عالم مجردی لذت می‌برند و باقی این افراد، به خاطر دلایلی تنهایی را به جان می‌خرند كه یا موقتا شاد‌شان می‌كند یا تنها یك سد دروغین را در برابرشان ایجاد كرده‌است.

 

ازدواج

 

بسیاری از دلایل این افراد برای «نه» گفتن به فرصت‌هایشان، تنها از عادت‌ها یا ترس‌هایی ناشی می‌شود كه از وجود‌شان بیرون نمی‌رود. اگر شما هم به دلیل‌های مشابه به ازدواج فكر نمی‌كنید، بهتر است یك‌بار دیگر به زندگی‌تان و انتظاری كه از آینده‌تان دارید نگاه كنید و با دلایل منطقی‌تر در این مورد تصمیم بگیرید.

 

زیاد از حد عشق كارید؟

 

شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلی‌تان شده‌اید كه نمی‌توانید فكری اساسی برای زندگی عاطفی‌تان كنید. ممكن است فكر كنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت كاری راضی نمی‌كند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفكر شده‌اید، كه حتی فكر تغییر هم در سرتان چرخ نمی‌زند. نگاهی به محیط كارتان بیندازید. افرادی كه مثل شما عشق كارند كم نیستند. 

كسانی كه حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگی‌شان، تنها با پرونده‌های روی میز‌شان زندگی می‌كنند. حالا كمی دقیق‌تر به آنها نگاه كنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟ 

راه حل 

شمایی كه كارتان همه زندگی‌تان بوده، قرار نیست یك شبه خانه‌نشین شوید. پس باید مردی را انتخاب كنید كه توان پذیرش محدودیت‌های شما را داشته باشد. او باید با نوع كار شما و شرایطی كه دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشكلات احتمالی كه در این مسیر پیش می‌آید را در ذهنش شكل دهد. 

اگر نمی‌خواهید كه در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید كنید پس سعی كنید تصویری دقیق از اهداف و شرایط‌تان را برای خواستگارتان شكل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید كه چقدر اهداف‌تان در یك راستا هستند و تا چه حد می‌توانید با محدودیت‌های یكدیگر كنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست. شما نمی‌توانید بدون ‌هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشته‌باشید كه همسر آینده‌تان شما را درك كند. شما باید بپذیرید كه بعد از ازدواج، شرایط كاری‌تان هم شكل دیگری به‌خود می‌گیرد و شما دیگر نمی‌توانید تمام لحظه‌های زندگی‌تان را با پرونده‌های كاری‌تان بگذرانید. 

استانداردهای غیر قابل عبوری دارید؟ 

شاید معیار‌های سفت و سخت شما در مورد همسر آینده‌تان دلیل این تنهایی باشد؛ حق هم دارید. پای یك عمر زندگی در میان است و نمی‌خواهید كه بی‌گدار به آب بزنید. احتمالا شما با دیدن مردهای اطرافتان و همسر دوستان‌تان فورا ایرادهایشان را می‌بینید و در دلتان می‌گویید اگر من بودم، با مردی كه این ویژگی را داشته باشد ازدواج نمی‌كردم و از آنجا كه خواستگارهایتان هم یكی از مردهای همین كره خاكی هستند و از همین دسته عیب و نقص‌ها را در خود دارند،پس شما نمی‌توانید دلتان را راضی كنید و به مردی كه چنین عیب‌هایی داشته باشد «بله» بگویید. از آنجایی كه خودتان سال‌ها در مورد ازدواج‌های دیگران قضاوت كرده‌اید، احتمالا در دلتان می‌گویید، مردم در مورد انتخاب من چه می‌گویند... .

راه حل 

وقتی پای یك عمر زندگی در میان است، قطعا نمی‌توانید به مردی كه هیچ كدام از معیارهایتان را ندارد «بله» بگویید. اما قبل از اینكه با این قضاوت تنهایی را به جان بخرید، نگاهی به خودتان و معیارهایتان بیندازید. 

در درجه اول بهتر است نقاط ضعف و ایراد‌های خودتان را ببینید. آیا شما یك فرد بی‌عیب و نقصید كه به دنبال یك مرد بی‌عیب و نقص هستید؟ در درجه دوم، باید فهرستی از این معیارها كه عمری شما را تنها نگه‌داشته‌ است بنویسید. آنها را به ترتیب اهمیت فهرست كنید. 

حالا دوباره مرورشان كنید، از كدام ویژگی‌هایی كه نوشته‌اید می‌توانید بگذرید و كدامشان غیرقابل چشم‌پوشی هستند. حالا كه این فهرست را پاكسازی كردید، نگاهی به گزینه‌هایی كه برای ازدواج دارید بیندازید. شاید یكی از این افراد، چند نمونه از این ویژگی‌های منفی را داشته باشد اما این ویژگی‌ها ممكن است جزء اصلی شخصیت او نباشد. اگر این خصوصیات در او كمرنگ هستند و در مقابل خصوصیات بسیار مطلوب دیگری دارد كه می‌توانید به آنها تكیه كنید، بهتر است كمی بیشتر در مورد این گزینه فكر كنید.

بودن با دوستان‌تان برای شما كافی‌است؟ 

ازدواج به چشم افرادی كه یك لحظه هم بدون دوستان‌شان زندگی نمی‌كنند، یعنی محدودیت. این افراد گروه‌های متفاوتی از دوستان را در كنار خود دارند و برایشان تنهایی معنایی ندارد. آنها نمی‌توانند بپذیرند كه بعد از ازدواج، باید دور خیلی از این لحظه‌ها را خط بكشند. 

دوستان نزدیك و صمیمی، نمی‌گذارند كه این افراد هیچ خلأ عاطفی‌ای را در زندگی‌شان احساس كنند و به همین دلیل خود را وارد زندگی‌ای بكنند‌ كه باعث می‌شود در ظاهر تنها تر از قبل شوند. 

راه‌حل 

اگر شما در گروه این افراد هستید، ازدواج برایتان تصمیم سختی است. 

اما بهتر است به‌جای این سختگیری، چند قدم جلوتر را هم ببینید و به آینده نگاه كنید. این دوستان صمیمی تا كجا با شما پیش می‌آیند؟ تجربه دیگران می‌گوید، احتمالا آنها هم یكی یكی ازدواج می‌كنند و این گروه‌های سرشار از صمیمیت هم روز به روز كوچك‌تر می‌شوند. اگر مراقب نباشید، این ماجرا خیلی زود از شما یك فرد همیشه تنها می‌سازد. 

فردی كه در گروه متاهل‌ها احساس خوشبختی نمی‌كند و البته دیگر دوستانی ندارد كه هر لحظه برای بودن در كنار او حاضر باشند. گذشته از این، ازدواج قرار نیست به معنای از دست دادن دوستان و تنها شدنتان باشد. شما می‌توانید با كسی ازدواج كنید كه از بودن در كنار گروه دوستان‌تان هم لذت ببرد و بعد از شكل دادن زندگی‌تان، با پذیرش محدودیت‌هایی كه یك زندگی متاهلی دارد، تلاش كنید تا از این دوستان هم فاصله نگیرید. 

به دنبال موقعیت‌های بهترید؟ 

فكر می‌كنید كه «بله» گفتن به یك گزینه، یعنی «نه» گفتن به باقی گزینه‌ها و به همین دلیل نمی‌توانید خودتان را برای تصمیم‌گرفتن راضی كنید؟ شاید گمان می‌كنید همیشه فرصت‌های بهتری در مقابل‌تان قرار خواهند داشت و لیاقت شما بیشتر از مواردی است كه تا امروز به شما پیشنهاد شده. اگر شما گرفتار چنین تفكراتی هستید، احتمالا نمی‌توانید به گزینه‌هایی كه تا چند وقت پیش به نظر‌تان ایده‌آل می‌آمدند هم «بله» بگویید و به همین دلیل فرصت‌هایی كه روزی برایتان آرزو بوده‌اند را هم رد می‌كنید. 

راه‌حل 

در مورد گزینه‌های بهتر، نمی‌توان حكم قطعی‌ صادر كرد. شاید حق با شما باشد و كسانی شایسته‌تر از خواستگاران فعلی‌تان هم روزی به شما پیشنهاد ازدواج دهند. اما نگاهی به خودتان بیندازید؛ احتمالا در آن زمان هم شما برای رسیدن یك پیشنهاد بهتر به آنها «نه» می‌گویید. 

فكر بهترین بودن را از سرتان بیرون كنید. سری به همان فهرست اولویت‌ها بزنید و خواستگارتان را با آن اولویت‌های اساسی بسنجید. اگر فكر می‌كنید مهم‌ترین ویژگی‌هایی كه برایتان مطرح بوده را در خود دارد، مته به خشخاش نگذارید. بپذیرید كه بهترینی وجود ندارد و همه افراد ضعف‌های خاص خودشان را دارند. ضعف‌هایی كه در همه وجود دارد اما نوعشان از فردی به فرد دیگر فرق می‌كند. پس به‌جای این آرمان گرایی، تلاش كنید سراغ كسی كه ویژگی‌هایش با خط قرمز‌های شما هماهنگی ندارد، نروید. 

از اینكه كسی واقعیت را بفهمد می‌ترسید؟ 

ممكن است شما و خانواده‌تان، تفاوت‌های زیادی داشته باشید. از عقاید شخصی‌تان گرفته تا سبك زندگی اجتماعی شما كه می‌تواند متفاوت یا حتی متضاد با خانواده‌تان باشد. شمایی كه به سن ازدواج رسیده‌اید و نسبت به این اتفاق بی‌میل هم نیستید، به‌خاطر این تفاوت‌ها به خواستگارهایتان «نه» می‌گویید. 

از طرفی كسانی‌كه خانواده به شما پیشنهاد می‌كنند، مرد رۆیاهای شما نیستند و از طرف دیگر نمی‌توانید مردی كه در مقابلش خود را به شكل دیگری معرفی كرده‌اید را، با خانواده‌تان آشنا كنید. شما گمان می‌كنید كه «بله» گفتن به انتخاب خانواده‌تان؛ یعنی یك عمر زندگی سرد و «بله» گفتن به خواستگاری كه هنوز خانواده‌تان را ندیده، یعنی یك زندگی شكست خورده یا جدایی از همه عزیزان‌تان. 

راه‌حل 

اشتباه نكنید. ازدواج یك جعبه كامل است كه نمی‌توانید هیچ كدام از محتویاتش را گل‌چین كنید. خانواده و دوستان شما، خانواده و دوستان او و تمام محدودیت‌ها و شرایط‌تان در این جعبه قرار می‌گیرند و اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید باید با همه آن شرایط روبه‌رو شوید. برای شمایی كه در مورد ازدواج بی‌میل نیستید، چنین دلیلی نباید مانع بزرگی تلقی شود. كافی است خودتان باشید؛ همانطور كه هستید نه آنطور كه خانواده‌تان می‌خواهد. از طرف دیگر، باید پنهان كاری را كنار بگذارید. 

با خواستگارتان در مورد شرایط خانوادگی‌تان صحبت كنید و تفاوت‌ها را روشن كنید. به او بگویید كه حفظ خانواده و ارتباط‌تان برای شما یك اولویت اساسی است و اگر می‌خواهد كه در كنار شما خوشبخت باشد، باید این موضوع را بپذیرد و در كمال احترام با این تفاوت‌ها كنار بیاید. 

فكر نكنید با این خط و نشان كشیدن‌ها خودتان را بی‌ارزش كرده‌اید. اهمیتی كه شما به عزیزان‌تان و شرایطی كه دارید می‌دهید، می‌تواند ارزش شما را در نظر او چند برابر كند. 

شاید روبه‌رو كردن این 2‌گروه با هم آسان نباشد اما اگر منطقی پیش بروید و از مسیری مناسب با خانواده‌تان وارد مذاكره شوید كه برایشان قابل پذیرش باشد، می‌توانید خیلی زود و با كمترین تنش، به نتیجه برسید.

منبع: سیب سبز

shiva & hasan بازدید : 155 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

آموزش روابط زناشویی,خط قرمزهای پزشكی در ازدواج, پزشك متخصص زنان

 

درمان بیماری‌ها راه‌های گوناگونی دارد كه اغلب مردم با آن آشنایی دارند. مثلاً دارو درمانی، جراحی، شیمی درمانی، پرتو درمانی و... اما در درمان بیماری‌های روان- تنی روش‌های دیگری نیز كاربرد دارد كه شاید كمتر شناخته شده است مثل كار درمانی، موسیقی درمانی، مذهب‌ درمانی و ... به عبارت دیگر هرگونه دگرگونی در بافت‌ها و مواد سازنده بدن و یا تغییر در شیوه زندگی و تفكر می‌تواند در جای خود نقش درمانی داشته باشد. آیا ازدواج نیز می‌تواند این چنین باشد؟ در این صورت به چه كسانی باید توصیه شود و در چه نوع بیماری‌هایی كاربرد دارد؟

بیماری‌های كلیوی

در مورد بیماری‌های كلیوی، كم‌خونی‌های ارثی و اختلالات متابولیك نیز تقریباً هیچ‌گونه ممنوعیت مطلقی برای ازدواج وجود ندارد و همانگونه كه ذكر شد باید عواقب بیماری و احتمال انتقال ژنتیك به همسر گزارش شود.

در اینجا تنها از یك اختلال یا بیماری می‌توان نام برد كه وضعیت منحصر به فردی دارد و متأسفانه مورد آن كم نیست. این اعتیاد است. الكل و مواد مخدر كه مصرف آن در كشور ما جرم محسوب می‌شود و عملی غیرقانونی است، از دیدگاه پزشكی نیز بیماری شمرده می‌شود كه متأسفانه جامعه از آن درك درستی ندارد. بسیاری از نامزدهای جوان كه به یار خود قول داده‌اند با ترك اعتیاد و گرفتن همسر به اصطلاح «اهل» خواهند شد، دگرباره به سوی اعتیاد روی آورده، زندگی جدید خود را ویران ساخته‌اند.

بدیهی است فرد معتاد نمی‌تواند وظایف همسری یا تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان خود را برآورد. اگر بعضی از معتادان زندگی خانوادگیشان سال‌ها دوام می‌یابد در حقیقت خانواده متحمل آن می‌شوند.

اعتیاد، غیرت و پاكدامنی و وظیفه‌شناسی را نابود می‌كند و آدمی را با عشق كه والاترین جلوه روح است بیگانه می‌سازد. در نتیجه، معتاد آدمی بی‌مهر و بی‌‌عاطفه می‌شود و از آنچه لازمه خوشبختی است دور می‌افتد. نمی‌گویم كه اعتیاد درمان‌پذیر نیست و معتاد را باید از اجتماع طرد كرد، اما ترك اعتیاد هنگامی محقق است كه دست‌كم یك سال از آن گذشته و شخص بازگشت به مواد مخدر نداشته باشد.

ناگفته نماند اعتیاد فرد را آماده می‌كند تا به انواع جرایم و آلودگی‌های دیگر نیز روی آورد كه در صدر این اعمال ناپسند، تقلب و دروغگویی است. بنابراین بر قول و وعده معتادان به‌ویژه در مورد ترك اعتیاد نباید چندان اعتماد كرد.

بیماری‌های قلبی

در بیماری‌های مزمن قلبی، قدما می‌گفتند كه اگر زن مجردی دچار تنگی میترال باشد نباید ازدواج كند و اگر ازدواج كند نباید آبستن شود و اگر آبستن شد، زایمان برایش ممنوع است (سقط درمانی) و اگر زایمان كرد نباید به بچه‌اش شیر بدهد! اما پیشرفت دانش پزشكی این حكم را به كلی دگرگون ساخته است. امروز ما می‌گویم تنگی میترال مانعی برای ازدواج نیست و به هنگام لزوم- حتی طی آبستنی- می‌توان آن را به دست جراح سپرد.

زایمان اینگونه بیماران باید در بیمارستان و زیر نظر یك پزشك متخصص زنان انجام شود و در موقع لزوم، عمل سزارین موفقیت‌آمیز خواهد بود. اگر بیمار به تعداد دلخواه فرزند دارد استفاده از روش‌های مناسب جلوگیری از بارداری برای كمك به كاهش بار قلب- كه در زمان آبستنی افزایش می‌یابد- توصیه می‌شود.

چشم‌های كشیده و درشت

شاید این سوال را شنیده باشید كه آیا ازدواج در بهبود این بیماری‌ها موثر است؟ و یا اینكه: «دختر خاله‌ام همین كسالت را داشت. بعد از ازدواج بهبود یافت.» و... قطعاً روانپزشكان با نظایر این پرسش‌ها بیشتر مواجه می‌شوند. گاهی هم افراد بدبین می‌پرسند: «اگر ازدواج كند حالش بدتر نمی‌شود؟» و یا: «ازدواج برای این بیماری خطری ندارد؟» در این حالت، پزشك در آغاز زندگی مشترك، به عنوان مشاور، می‌تواند نقش سازنده و باارزشی ایفا كند و با دادن آگاهی‌هایی روشنگر، بیمار را در انتخاب راه درست راهنما باشد. در این صورت پیش از هرگونه اظهارنظری باید تا حد امكان به دانسته‌های زیر دست یابد.

 1- ماهیت بیماری چیست و عواقب و پیش‌آگهی آن چگونه است؟

2- همسر مورد نظر دارای چه مشخصات جسمی و روحی و اجتماعی است؟

3- اهداف زوجین از این ازدواج در شرایط موجود تا چه حد عملی و تحقق‌پذیر است؟

در مورد بیماری‌های جسمی، بدخیمی‌هایی كه به مرگ می‌انجامد. به خاطر دشواری‌های روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی كه دامنگیر همسر می‌گردد، توصیه می‌شود پیش آگهی مصیبت‌بار به آرامی با نامزد بیمار و بستگان وی در میان گذاشته شود تا از ازدواجی نافرجام جلوگیری گردد. بنابراین دختران و پسران بسیاری را باید پیش از ازدواج راهنمایی كرد تا ناآگاهانه دست به ازدواج نزنند.

در بیماری‌های مزمن و لاعلاج چون نقص عضو، عقب‌ماندگی‌های ذهنی یا امراضی كه درمان همیشگی و نامحدودی را می‌طلبد مانند همودیالیز و یا بیماری‌هایی كه بر توانایی جسمی یا قابلیت باروری مۆثر است مثل عقیم شدن در مرد، باید حقایق را با حضور بیمار در اختیار نامزد ازدواج قرار داد تا فرصتی برای تفكر و بررسی جوانب به او داده شود. در این گونه موارد رفتار پزشك نباید طوری باشد كه ترحم و دلسوزی یكی از طرفین را برانگیزد و یا تفكر مرسوم در جامعه را كه بنیادی دینی و اخلاقی ندارد، القا كند. مثلاً در جامعه، اگر سن مرد ده یا بیست سال از زن بیشتر باشد امری عادی تلقی می‌شود، اما اگر زن یكی دو سال مسن‌تر از مرد باشد غیرعادی است و حال آنكه هیچ اصل علمی، اخلاقی و دینی این باور را تأیید نمی‌كند.

بیماری‌های روانی

در مورد سایر بیماری‌های روانی نیز ممنوعیت ازدواج به صورت مطلق تقریباً وجود ندارد. آن دسته از بیماری‌های روانی كه می‌تواند موجب آزار همسر و یا حتی خطر جانی برای او باشد، حالات پیشرفته‌ای هستند كه در یك معاینه روانی به راحتی شناخته می‌شود، اما امراض شایعی به شمار نمی‌روند.

روان گیسختگی (اسكیزوفرنی) معمولاً رفتار و افكار شگفت‌آوری در شخص پدید می‌آورد كه در اجتماع به سهولت شناخته می‌شود. اما حالت خفیف و «مرزی» آن چندان كمیاب نیست و برای رسیدن به تشخیص قطعی، بیمار باید زیر نظر پزشك باشد.

در این مورد پزشك خانوادگی می‌تواند نوع بیماری و شدت آن را ارزیابی كند.

در میان بیماری‌های روانی كه در حد روان‌پریشانی نیست و حالت‌های خفیف و متوسط آن بسیار رایج است- كه از نظر قانونی و حقوق هم «جنون» محسوب نمی‌شود- افسردگی و اضطراب است. در جهان، بیش از پانصد میلیون نفر به این حالات دچارند. خلق افسرده، در بعضی از مردم به صورت سرشتی و تقریباً در تمامی عمر وجود دارد و مانعی برای ازدواج و زندگی عادی محسوب نمی‌شود و تنها در بحران‌های افسردگی ممكن است خطراتی چون خودكشی، بیمار را تهدید كند.

هیچ‌كدام از این بیماری‌ها كه شایع‌ترین علت مراجعه به مطب روانپزشكان را تشكیل می‌دهد و به نوعی با آن دست به گریبانند، مانعی برای ازدواج نیست. حتی باید گفت در حالت‌های خفیف، داشتن یار و همسر موجب تقویت روحی و كمك به درمان بیمار نیز می‌شود.

بدیهی است همسر مهربان و غمگسار، تحمل هر نوع بیماری، حتی سرطان را برای آدمی آسان‌تر می‌كند. هر نوع ضعف اعصاب كه در درمان آن تغییر شیوه زندگی مۆثر باشد، با ازدواج بهتر می‌شود، مگر آنكه بیماری در حدی شدید باشد كه بیمار نتواند مسئولیت زندگی مشترك را بپذیرد. در آن صورت واضح است كه بر مشكلات وی افزوده می‌گردد. تا اینجا راجع به بیماری‌ها صحبت كردم، اما گاهی پرسش‌های دیگری نیز مطرح می‌شود كه با بیماری ارتباطی ندارد. مثلاً می‌پرسند كه آیا ازدواج مانع ادامه تحصیل یا پیشرفت در شغل و موقعیت اجتماعی نمی‌شود؟ در سال‌های اخیر كه دانشجویان پزشكی غالباً متأهل هستند و اكثر دستیاران من تشكیل خانواده داده‌اند، می‌بینم كه به هیچ‌وجه كارآیی و توان فكری و عملی خانم‌ها و آقایان متأهل از همكاران مجرد آنان كمتر نیست و عشق و ازدواج در عمل، مانعی برای تحصیل و پیشرفت نبوده است.

البته لازم به تذكر است كه مشاهدات من روی دانشجویان سال‌های آخر پزشكی و تخصصی است كه طبعاً از شرایط خوب اجتماعی و هوشی، بهره دارند، وگرنه زوج‌های كم سن و سال كه به دنبال عشق‌های طوفانی و ازدواج برق‌آسا (غالباً در كلانتری!)، بدون موافقت والدین، زندگی مشترك خود را آغاز می‌كنند، باید سختی‌های فراوانی را تحمل كنند كه من چون فرصتی برای راهنمایی آنان نداشته‌ام، برایشان دعا می‌كنم.

منبع: دنیای زنان

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 497
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,635
  • بازدید ماه : 2,563
  • بازدید سال : 15,738
  • بازدید کلی : 171,178
  • کدهای اختصاصی