loading...
ازدواج | مشاور ازدواج و خانواده | دانستنیهای قبل از ازدواج
shiva & hasan بازدید : 205 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

معمولاً مهاجرت اتباع خارجی به یك کشور (به صورت قانونی یا غیر قانونی) باعث ایجاد معضلات و مشكلات فراوانی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... آن جامعه می شود. یکی از این مهمترین و مهلكترین این مشكلات ازدواج مهاجران خارجی با اتباع ایرانی می باشد و از آنجایی كه 91 درصد اتباع بیگانه ایران را افغانی ها تشكیل می دهند،‌ متاسفانه ازدواج مردان افغان با زنان ایرانی بدون رعایت مقررات قانونی روز به روز در كشور بیشتر رواج می یابد.

گسترش چنین خانواده هایی در ایران باعث به چالش كشیده شدن اتباع ایرانی و بروز مشكلات عدیده برای كشور عزیزمان می گردد كه در ذیل به مهمترین آنها اشاره می شود.

 

مشكلات و معضلات ازدواج با افاغنه

 

1. اگر یک زن ایرانی بدون اجازه دولت ایران با همسری خارجی ازدواج نماید، ازدواجش در دفترخانه های رسمی ثبت نشده و بسیاری از حق و حقوق قانونی خود نظیر ضمانت نامه قانونی و رسمی برای پایبندی زوج به ادامه زندگی و پرداخت نفقه، مشخص بودن وضع حضانت و قیومیت فرزندان در صورت فوت زوج یا زوجه یا هر دو، پیگیری کردن مسائل حقوقی و اقامه دعوی از سوی زوجه علیه زوج به سبب ثبت نشدن ازدواج و... را از دست خواهد داد و در واقع دادگاه های ایران اثری بر این ازدواج مترتب نخواهند کرد.

 

2. گاه مشاهده می شود كه مرد به دلایلی چون مسائل اقتصادی یا فشار كشور مبنی بر خروج تصمیم به ترك ایران می گیرد و بر خلاف تعهدات قبلی خود به دختر خانم و خانواده اش، همسرش را مجبور به همراهی با خود و ترك وطن می نماید.

 

3. تفاوت و تمایز فاحش فرهنگی زن و مرد نیز باعث بروز اختلافات و درگیری های بسیاری در خانواده نوپایشان می گردد. از آنجایی كه هر یك از زن و مرد در كشوری جداگانه و با فرهنگی متفاوت رشد یافته اند پس بدیهی است كه در بسیاری از زمینه ها و امور با یكدیگر متفاوت باشند و حتی گاه به تضاد های فاحش برخورد نمایند كه در این صورت بروز اختلافات گوناگون باعث سست شدن پایه های زندگی زناشویی شان می گردد.

 

4. معمولاً زنانی كه تن به چنین ازدواج هایی می دهند پس از مدتی به دلیل از دست دادن حقوق طبیعی خود، فرار از جامعه به دلیل اشتباه در ازدواج،‌ داشتن اختلافات زناشویی به دلیل تمایزات فرهنگی و ... دچار اختلالات و تعارضات روحی و روانی می گردند.

 

5. فرزندان حاصل از این نوع ازدواج ها هم وضعی بهتر از پدر و مادرشان ندارند. زیرا دولت آنها را به عنوان یك شهروند ایرانی قلمداد ننموده و به آنها شناسنامه نمی دهد. نداشتن شناسنامه یعنی از دست دادن بسیاری از حقوق شهروندی چون تحصیل در مدرسه و دانشگاه،‌ ازدواج، استفاده از خدمات درمانی و بیمه ای و... .

 

6. فرزندانی كه از این ازدواج ها به وجود می آیند چون احساس بی هویتی كرده و تعلق خاطری به خاك ایران ندارند و حتی از ساده ترین حقوق شهروندی هم برخوردار نیستند، بیشتر به سمت ارتكاب به جرم و جنایت و ناهنجاری ها پیش می روند. همین امر باعث ایجاد آسیب های بسیاری چون آسیب های فردی مانند مشكلات روحی و روانی فرزندان، آسیب های خانوادگی چون: مشكلات خانوادگی و آسیب های اجتماعی چون:‌ رواج جرم و جنایت در جامعه ایجاد می نماید.

منبع: تبیان

shiva & hasan بازدید : 204 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

حساس بودن

مزایای عمومی:   تیزهوش، تیزبین، هیجانات تنظیم شده

مزایا برای عشق:   عمیق، پربار، آگاهی از احساسات

معایب عمومی:   زود رنجی

معایب برای عشق:   گذشت نکردن، حق به جانب بودن

 

***

 

جسارت

مزایای عمومی:   قابلیت دستیابی به اهداف، پیگیری

مزایا برای عشق:   تداوم داشتن، پایداری

معایب عمومی:   کم احساس، کم‌توجه، خودخواه

معایب برای عشق: معمولاً ناخوشایند برای جنس مخالف

 

***

 

قابل اعتماد

مزایای عمومی:   دیدن خوبیها در دیگران

مزایا برای عشق:   فرصت‌های عالی برای ملاقات با تعداد زیادی از افراد

معایب عمومی:   مورد سوء استفاده قرار گرفتن

معایب برای عشق: احتمال خیانت

***

حسادت

مزایای عمومی:   می‌تواند از شما محافظت کند.

مزایا برای عشق:   شاید بتواند باعث کنار زدن رقیبان بالقوه شود.

معایب عمومی:   نشانه کمبود اعتماد به نفس، آغازگر خشم و بدگمانی

معایب برای عشق: ناخوشایند برای طرف مقابل و تحریک او به عدم صداقت

***

خجالتی بودن

مزایای عمومی:   مهربان، غالباً حساس

مزایا برای عشق:   پرجاذبه برای افرادی به همین اندازه حساس

معایب عمومی:   کمبود توانایی برای نشان دادن خود، از دست دادن فرصت‌ها

معایب برای عشق: ترس از درگیر شدن، از دست دادن صمیمیت و نزدیکی

***

شهودی بودن

مزایای عمومی:   مهربان، غالباً حساس

مزایا برای عشق:   پرجاذبه برای افرادی به همین اندازه حساس

معایب عمومی:   کمبود توانایی برای نشان دادن خود، از دست دادن فرصت‌ها

معایب برای عشق: ترس از درگیر شدن، از دست دادن صمیمیت و نزدیکی

***

جدی بودن

مزایای عمومی:   غالباً پایدار و مقاوم

مزایا برای عشق:   تعهد پذیری، جدیت

معایب عمومی:   احتمالاً خیلی حساس و انعطاف ناپذیر

معایب برای عشق: اشکال در آرامش داشتن، با جریان‌های زندگی حرکت کردن، یا خودجوش بودن

***

مبتکر بودن

مزایای عمومی:   در نظر گرفتن احتمالات مختلف، ایجاد دیدگاه‌های تازه

مزایا برای عشق:   می‌تواند رابطه عاشقانه را هیجان‌انگیز، غیرمعمول و سرگرم کننده کند.

معایب عمومی:   ناشکیبایی در مقابل آداب و رسوم، گاهی عصبی

معایب برای عشق: عدم رعایت انتظارات سنتی، ناپایداری در حفظ رابطه

***

شیدایی

مزایای عمومی:   اشتیاق، شور و شوق، و انرژی نامحدود

مزایا برای عشق:   شوخ طبعی، تمایلات عاشقانه، سرحالی

معایب عمومی:   امکان اشتباه، بی‌احتیاطی و افسردگی

معایب برای عشق: زود جوش آوردن، تسلط جویی، خراب کردن رابطه

***

پرشور و شوق

مزایای عمومی:   قوی، ظرفیت زیاد برای ارضاء پذیری و احساس رضایت

مزایا برای عشق:   نیرومند، تمایل-. جنسی وافر

معایب عمومی:   احتمالاً غیرقابل کنترل

معایب برای عشق: خسته کردن طرف مقابل، تقاضای بیش از حدّ

منبع:سایت پرداد

shiva & hasan بازدید : 177 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

 آيا اين عشق است، يعني عاشق شده‏ ام؟ هميشه به او فکر مي‏کنم، مي‎خواهم همه جا حضور داشته باشد، اگر نباشد دلتنگ مي‏شوم، وقتي مي‏خندد خوشحالم و وقتي گريه مي‏کند، ناراحت مي‏شوم، هماني را مي‏خواهم که او مي‏خواهد. به طور حتم اين عشق است.

 

عشق چيست؟

 

از قرن‏ها پيش عشق احساس قلبي شناخته مي‏شده است اما از قرن هجدهم به بعد که علم قلب‏ شناسي بال و پر گرفت، جايگاه عشق به مرور متزلزل شد تا آنکه در نهايت در قرن بيستم، عشق احساسي توليد و کنترل شده از سوي مغز و نتيجه فعل و انفعالات شيميايي در بدن خوانده شد. با پيشرفت هر چه بيشتر علم، مشخص شد عشق نتيجه واکنش متقابل مغز (مراکز مربوط به غرايز، احساسات و منطق) و قلب است. ده‏ها هزار نورون اطلاعات دروني را به مغز مخاطره مي‏کنند و در نهايت مرکز مربوط به غرايز اين اطلاعات را بررسي کرده و دستور بروز عکس‏العمل‏هاي فيزيکي مثل تندشدن ضربان قلب، سرخ شدن پوست و عميق‏تر شدن تنفس را صادر مي‏کند.

 

آيا واقعا عاشقي؟

 

برخي نشانه‏ ها مي‏تواند به شما اثبات کند که عاشق طرف مقابل هستيد و او هم به همان اندازه شما را دوست دارد.

 

1 به سمت هم کشيده مي‏شويد

 

يکي از نشانه ‏هاي عشاق اين است که از کنار هم بودن احساس غرور مي‏کنند و همديگر را در مقابل ديگران به‏ گونه ‏اي توصيف مي‏کنند که انگار برترين هستند. در مقابل افرادي که همديگر را دوست دارند اما عاشق واقعي نيستند، عيوب همديگر را بيشتر از خوبي‏هاي هم مي‏بينند و هر يک در رابطه احساس حقارت مي‏کنند.

 

2 با هم خوش مي‏گذرانيد

 

وقتي عاشقيد حضور طرف مقابل لذت‏بخش است و در عين داشتن اضطراب، فرد عاشق احساس لذت مي‏کند و اين درواقع همان تقابل عقل و احساس است. وقتي با فردي قراري عاشقانه داريد، اما احساس افسردگي خستگي و سردرگمي مي‏کنيد يعني يا شما عاشق نيستيد يا طرف مقابلتان.

 

3 هميشه براي هم حاضريد

 

وقتي با او تماس مي‏گيريد حتي اگر در جلسه کاري باشد پاسخ شما را کوتاه هم که شده مي‏دهد. هميشه خوش خلق است و به دنبال فرصتي براي ديدنتان مي‏گردد. تمامي اين کارها يک معنا دارد طرف مقابل عاشق شماست. شما اولويت اول او هستيد، او مي‏خواهد اين حس را نشانتان دهد. اگر طرف مقابلتان به شما زنگ نمي‏زند خود را با کار سرگرم کرده و وقتي با شماست مرتبا با تلفن حرف مي‏زند يعني عاشقتان نيست.

 

4 نگران هم هستيد

 

وقتي با هم هستيد از شما مي‏پرسد که روز خوبي را گذرانده‏اي يا نه و اينکه شما مشکلي نداري؟ به عبارت ديگر فرد عاشق نيازهاي نارسيسيک خود را فراموش مي‏کند و به ديگري گرايش مي‏يابد. اين گرايش نه از روي احترام، بلکه به خاطر عشق است. اگر طرف مقابلتان توجه زيادي به شما نشان نمي‏دهد و مشکلات درگيري‏ هايتان براي او مهم نيست، چشم و گوشتتان را بهتر باز کنيد.

 

5 آسيب‏ پذيريد

 

فرد عاشق دوست دارد براي طرف مقابل از خود بگويد؛ از هر آنچه که دوست دارد از کودکي ‏اش و موقعيت‏هايي که از دست داده. او سعي مي‏کند اعتماد طرف مقابل را به دست بياورد البته با توصيف آنچه که هست نه آنچه که بايد باشد. معمولا خود را آسيب‏ پذير نشان مي‏دهد تا در پناه ديگري امنيت و محبت را بيابد. اگر طرف مقابل شما اظهار مي‏کند که مردها و زن‏ها را خوب مي‏شناسد، مراقب باشيد. او تنها مي ‏خواهد مدتي را با شما خوش بگذراند.

 

6 در روياي هم هستيد

 

داشتن يک خانه، فرزندان زياد و زندگي رويايي. عاشق‏ها روياهاي هم را همانند يک پازل کنار هم مي‏چينند و زندگي آينده را کنار هم مي‏سازند. اگر فردي که در کنار شماست، زندگي را يکنواخت مي‏بيند و اشتياقي به روياپردازي ندارد و اهميتي به برنامه‏ ريزي‏هاي شما براي آينده نمي‏دهد، خود را گول نزنيد او عاشق شما نيست. وقتي عاشق کسي هستيد، بزرگ‏ترين نگراني اين است که چگونه فرد مقابل را از احساسات خود نسبت به او باخبر کنيد.

اکثر افراد فکر مي‏کنند بايد اين کار را به صورت ناخودآگاه و در کمتر از 3 ثانيه انجام داد اما اين بدترين روش است. اگر جزو افرادي هستيد که تصور مي‏کنيد براي ابراز احساساتتان بايد جلو برويد و به فرد مقابل بگوييد «سلام من شما را دوست دارم و مي‏خواهم با هم باشيم»، تکنيکي است که تنها باعث دورشدن طرف مقابل از شما خواهد شد. پس به اين 6 روش عمل کنيد. به طور حتم اين روش‏ها موثرتر خواهد بود.

 

7 دلتان را به دريا بزنيد

 

مي‏گويد 4 ماه است که عاشق او شده اما جرات نمي‏کند به او بگويد. اما چرا؟ چون نمي‏داند عکس‏ العمل او چه خواهد بود؟!

اگر عاشق هستيد به جاي انتظار کشيدن راهي براي بيان خواسته ‏تان پيدا کنيد با انتظار چيزي درست نمي‏شود. پا پيش بگذاريد و به نحوي باب صحبت را باز کنيد.

 

8 نگوييد عاشق شما هستم

 

هرگز در برخورد اول به فرد مقابل نگوييد که عاشقانه او را دوست داريد. مي‏توانيد پيشنهاد رفتن به سينما يا رستوران را به او بدهيد تا با هم بيشتر آشنا شويد. به احساسات طرف مقابل احترام بگذاريد و قدم به قدم پيش رويد.

 

9 منتظر موقعيت باشيد

 

مطمئنا نمي‏شود در يک جمع دوستانه به خانمي گفت که عاشقش هستيد. براي اظهار عشق همه چيز بايد برنامه ‏ريزي شده باشد. بهترين زمان از روز براي بيان احساسات، عصر است. البته براي بيان احساساتتان موقعيت فرد را در نظر بگيريد، اگر فرد مقابل شما درگير کار و رسيدگي به دستورات رييس خود است يا به تازگي بحثي با دوستان يا والدينش داشته، مطمئنا توجهي به اظهار عشق شما نخواهد کرد. بهتر است بعد از اينکه موقعيت مناسبي يافتيد رودررو (نه تلفني يا با فرستادن اس‏ام‏اس و ايميل) اظهارات خود را ابراز کنيد و خجالت را کنار بگذاريد.

 

10 اصرار نکنيد، از نو شروع کنيد

 

به عکس‏ العمل‏ هاي طرف مقابل احترام بگذاريد. اگر او درخواست شما را رد کرد، بيش از حد اصرار نکنيد. شانس ديگري به خود بدهيد و بعد از مدتي صبر (مثلا پس از گذشت چند روز) دوباره درخواستتان را مطرح کنيد. اگر در نهايت موفق نشديد به احساسات طرف مقابل بها دهيد.

 

11 اعتماد به نفس داشته باشيد

 

آنچه زنان را عاشق مردان مي‏کند، ثبات‏ قدم و اعتمادبه‏ نفس آنهاست. پس با ترس و لرز براي اظهار عشق قدم برنداريد. اگر واقعا نمي‏دانيد چگونه بايد عشقتان را ابراز کنيد چند کتاب و مجله بخوانيد يا در سمينارهاي مربوطه شرکت کنيد. وقتي اعتمادبه ‏نفستان به اندازه کافي بالا رفت، عشقتان را ابراز کنيد.

 

12 بيش از حد رمانتيک نباشيد

 

در برخي فيلم‏ها مي‏بينيم که عشاق نيمه‏ شب در جنگل زير نور ماه يا در هلي‏کوپتر هنگام سقوط، عشقشان را ابراز مي‏کنند، اما بهتر است شما منطقي‏ تر باشيد. براساس زندگي خودتان موقعيت مناسب را بيابيد و درخواستتان را مطرح کنيد.

منبع:زندگی مثبت

shiva & hasan بازدید : 156 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

خون شما، فقط از بیماری‌های پنهان‌تان خبر نمی‌دهد و شما با یک آزمایش خون، فقط از کم و کاستی‌های بدن تان با خبر نمی‌شوید. بعضی از پژوهشگران می‌گویند که گروه خونی‌تان می‌تواند خلق و خوی شما را هم تحت تاثیر قرار دهد و بعضی‌های دیگر می‌گویند آدم شناسی با توجه به یک آزمایش خون، ادعایی است که باید به درستی‌اش شک کرد. اما در این شماره، ما باورهای گروه اول را در اختیار شما می‌گذاریم و قضاوت در مورد آن را به خود‌تان می‌سپاریم. شاید برای‌تان جالب باشد که بخشی از خصوصیت‌های آزاردهنده همسرتان، در خونش نهفته‌است و به همین دلیل است که به راحتی قابل اصلاح شدن نیست!

 

A؛ منظم و دلسوز

 

مدیران باهوش اما پر اشتباه

 

اعضای این گروه خونی رهبرانی باهوش و مقتدر هستند اما اشتباهات زیادی را هم مرتکب می‌شوند. لیندن جانسون، ریچارد نیکسون و هیتلر همگی از رهبران بزرگ سیاسی جهان هستند که به دلیل اقتدار‌شان نامشان در تاریخ ماند ولی نتوانستند تا پایان حمایت مردم را به خود جلب کنند و فجایع یا بحران‌هایی را با نام خود در تاریخ ثبت کردند.

 

اگر گروه خونی همسر شما A باشد، باید بگوییم که او فردی مشکل‌پسند و منظم است. او عاشق هماهنگی و موقعیت‌های شفاف است و بیشتر از صاحبان هر گروه خونی دیگری از قانون پیروی می‌کند. چنین فردی مدام به فکر سر و سامان دادن اوضاع است و حتی لباس پوشیدن و آرایش موهایش هم، همیشه مرتب به نظر می‌رسد. محققان می‌گویند صاحبان گروه خونی A دلسوزترین آدم‌های جهان هستند اما در عین حال، افرادی کمال‌گرا بوده و دوست دارند همیشه در شرایط از پیش تعیین شده و منظم قرار بگیرند.

 

بررسی‌ها روی گروه خونی افراد نشان داده شغل پلیسی، از هر کاری برای آنها مناسب‌تر است زیرا این افراد به جزئیات اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌دهند و از بایگانی و نگهداری اسناد هم لذت می‌برند.

 

اگر با یکی از دارندگان این گروه خونی روبه‌رو هستید، خوشحال باشید. زیرا این افراد به راحتی از دست شما عصبانی نمی‌شوند و به شکل عجیب و غریبی خویشتندار هستند. این افراد وظیفه‌شناساند و حتی اگر بی‌قانونی بیداد کند، از زیر مسئولیت‌هایشان شانه خالی نمی‌کنند. با چنین فردی شما می‌توانید یک زندگی آرام و پر از اطمینان داشته باشید. متعلقان به این گروه خونی، به شدت فداکار هستند و می‌توانیم آنها را به عنوان صادق‌ترین افراد جهان معرفی کنیم. البته اگر فرد اجتماعی و برون‌گرایی باشید، باید بدانید این افراد درست برعکس شما هستند. آنها تودار هستند و کمی سخت‌تر از دیگران با جمع خودمانی می‌شوند. درست است که افراد متعلق به گروه خونی A هزار و یک خصوصیت مثبت دارند اما اگر می‌خواهید یکی از آنها را برای یک عمر زندگی انتخاب کنید باید بدانید که فردی انعطاف‌ناپذیر است و هیچ مهارتی در پس‌انداز پول و پیشرفت مالی ندارد.

 

O؛ رقابت‌جو و ریسک‌پذیر

 

مدیران مقتدر یا مافیای مخرب

 

رونالد ریگان، ملکه الیزابت و پسرش پرنس چارلز، همه از اعضای این گروه خونی هستند و نمونه‌های خوبی برای نشان دادن اقتدار افراد این گروه خونی به شمار می‌روند. البته اقتدار آنها همیشه در مسیر درست هدایت نمی‌شود و تاریخ نشان داده که برجسته‌ترین اعضای گروه‌های بزرگ مافیا هم دارندگان گروه خونی O هستند. یکی از معروف‌ترین این افراد، آل‌کاپون است و بوی جورج، ستاره موسیقی ساختارشکن راک هم یکی دیگر از آنهاست که بعد از مشهور شدن با مصرف زیاد مواد مخدر رسوایی برپا کرد.

 

این گروه چه در رشته‌های ورزشی وارد شوند و چه در کسب و کار‌شان، همیشه در خط مقدم هستند. عاشق رقابت هستند و می‌توانند در هر گروهی، مثل یک مدیر خوب و مقتدر عمل کنند.

آنها افرادی هدفمند هستند و خوب می‌دانند که برای چه چیزی تلاش می‌کنند؛ البته ریسک‌پذیر بودنشان هم در این مسیر همراهی‌شان می‌کند و چون درک خوبی از سلسله مراتب اجتماعی دارند، بعد از حضور در یک موقعیت، می‌توانند نظر مثبت دیگران را به ‌خود جلب کنند.

 

افراد صاحب این گروه خونی، خوشبین و وفادارند و میانه‌ای هم با عصبانیت ندارند. البته نباید فراموش کرد که بی‌نهایت حسود هستند و مدیریت بحران خوبی هم ندارند و به ‌جای آن ترجیح می‌دهند از موقعیت‌های آشفته فرار کنند. درست است که آنها عاشق قدرت هستند اما همین ویژگی می‌تواند از اعضای این گروه، افرادی طماع بسازد.

 

B؛ ساختارشکن و نوآور

 

عاشق تمرکز و جنگ

 

جالب اینجاست که اعضای این گروه خونی، سهم زیادی در میان ورزش‌هایی که نیاز به تمرکز زیاد دارد، دارند. در میان موفق‌ترین گلف‌بازان جهان، کسانی مثل جک نیکولاوس و قهرمانان ژاپنی مثل جومبو زاکی و ایسائو را می‌توانیم ببینیم. آنها در جنگ هم می‌توانند فرماند‌هانی خلاق باشند و کسانی مثل ناپلئون بناپارت، مارشکال رومل و ژولیوس سزار همگی از صاحبان این گروه خونی بوده‌اند.

 

جمعیت دارندگان این گروه خونی زیاد نیست اما می‌توانیم آنها را در دسته جالب‌ترین آدم‌های روی زمین جا دهیم. افراد این گروه خونی را هرکسی نمی‌تواند تحمل کند اما خصوصیات جالبی دارند که در اوج پیچیده بودنشان، آنها را زیبا‌تر جلوه می‌دهد. این افراد به شدت رک هستند و دوست دارند زود سر اصل مطلب بروند. آنها کار زیادی با ساختارهای پیچیده اجتماعی ندارند و زیاد هم در قید و بند آداب و تشریفات نیستند. آنها به قوانین اهمیت زیادی نمی‌دهند و گرچه این ویژگی یکی از خصوصیات منفی آنهاست اما باعث می‌شود این افراد در نوآوری و پدید آوردن راه و رسم‌های تازه،‌ همیشه در صف اول باشند.آنها بی‌قید و بند هستند و افرادی انعطاف‌پذیر به شمار می‌روند. اما پیچیدگی‌های آنها، چیزی از توانایی خارق‌العاده‌شان در تجسس کم نمی‌کند، بلکه تنها به خلاقیت‌شان می‌افزاید. این افراد تیزهوش هستند اما هرگز نمی‌توانید آنها را کنترل و وادارشان کنید که منظم شوند. این افراد تمایل زیادی به یک شغل مادام‌العمر ندارند و در اوج تکبر، آسان‌گیر هستند. افراد گروه خونی B آشپزهای خارق‌العاده‌ای هستند و به شکم‌شان بیش از حد اهمیت می‌دهند. آنها علاقه‌ای به زرق و برق ندارند و زندگی را راحت‌تر از دیگران می‌بینند. چنین افرادی می‌توانند به راحتی و با سخنانشان شما را شیفته خود کرده و به یک عشق ماجراجویانه دعوت‌تان کنند. اما یادتان نرود که آنها می‌توانند به راحتی بی‌وفایی کنند، گاهی هم افرادی تنبل و حتی دم‌دمی مزاج می‌شوند.

 

AB؛ طناز و منطقی

 

مدیران ماندگار مذهبی

 

کولی‌ها اصلی‌ترین صاحبان این گروه خونی هستند و حساسیت شگفت‌انگیز روحی‌شان هم می‌تواند نشانه‌ای برای عضویت‌شان در این گروه باشد. اما در میان AB‌ها، سرگروه‌های مذهبی را هم مشاهده می‌کنیم. برای مثال بودا، سن فرانسیس و مهاتما گاندی همگی از اعضای این گروه خونی بوده‌اند و آرامش فوق‌العاده‌شان هم گویای تعلق‌شان به این گروه است.

 

آمارهای سال 85 می‌گوید که جمعیت این گروه خونی در ایران تنها 42/7 درصد است اما این گروه کم‌جمعیت را می‌توانیم فرهیخته‌ترین گروه جمعیتی بدانیم. آنها عاشق علم هستند و افراد منطقی، حساس و آرام به حساب می‌آیند. این افراد بسیار خونسرد و خویشتندار هستند اما مراقب باشید که از این خصوصیت‌شان سوء استفاده نکنید و بار زیادی را روی دوش‌شان نیندازید. افراد دارای گروه‌خونی AB می‌توانند آشوب‌‌هایی را آرام کنند. آنها می‌توانند دیگران را با روحیه طنزی که دارند نقد کنند و با قهقهه‌های‌شان جمعیت را سرحال بیاورند. آنها تاجران خوبی هستند؛ اگر خواستگاری با گروه خونی AB دارید،‌ می‌توانید امیدوار باشید که با پشتکارش، خیلی زود پیشرفت کند. آنها حسابدارهای خوبی می‌شوند و به این رشته بیشتر از سایر مشاغل علاقه دارند. گرچه صاحبان گروه خونی A افرادی وقت‌شناس هستند، ‌اما AB‌ها نیز در رتبه دوم وقت‌شناسی قرار دارند.

 

اگر با فردی از این گروه خونی روبه‌رو هستید، باید بدانید که نه به گذشته فکر می‌کند و نه به آینده دور؛ برای او حال و آینده نزدیک در اولویت قرار دارد و با تمام وجود در زمان زندگی می‌کند.

 

شناختن فردی از این گروه خونی آسان نیست زیرا او نه فردی خودمانی است و نه محافظه‌کار بودنش می‌گذارد که از حال و هوایش سر در بیاورید. اما این افراد هنرمندان خوبی نیز هستند و از آنجا که محاسبه‌گر خوبی هستند، می‌توانید حساب زندگی را به راحتی به دستشان بسپارید.

منبع:سایت برترین ها

shiva & hasan بازدید : 214 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

زناشویی - موضوعات مهمی وجود دارد که باید قبل از ازدواج مطرح شود و مورد بحث و گفتگو قرار گیرد. اما این موضوعات چه هستند؟ آنچه در ادامه می آید شامل نکاتی است که از نظر کارشناسان حتما باید قبل از ازدواج مطرح شود و به نتیجه برسد.

 

در مورد کار و پول صحبت کنید

مسائل مالی یکی از مهم ترین مسائلی است که زوج ها را به بحث و جدل وا می دارد پس همین الان حرف هایتان را بزنید ششو سنگ ها را وا بکنید. دوست دارید حساب مشترک داشته باشید یا حساب جداگانه؟ چه کسی باید خرج های روزانه را بدهد؟ سرمایه گذاری های بزرگ بر عهده کدام یک از شما خواهد بود؟ فرد صرفه جویی هستید یا ولخرجی می کنید؟ بعد از اینکه در مورد این سوالات صحبت کردید، برنامه های کاری و شغلی خود را نیز بیان کنید. دوست دارید 5 سال بعد به کجا رسیده باشید؟ از در آمدتان راضی هستید؟ اگر نه، چه برنامه هایی برای بیشتر کردن درآمدتان دارید؟

 

نکته: اگر بر سر ساعات کار به توافق نرسیدید اشکالی ندارد. وقتی یکی از زوجین بیش از اندازه کار می کند و زمان زیادی را در خارج از خانه سپری می کند، این احتمال هست که در اوایل ازدواج به مشکل بربخورند ولی ممکن است در آینده هردو بپذیرند که در درازمدت، ثبات مالی از هرچیز دیگری مهم تر است.

 

حتما در مورد بچه صحبت کنید

اگر قبلا فرصتش پیش نیامده حالا وقت آن است که در نظر خود را در مورد بچه داشتن یا نداشتن بیان کنید. بگویید بچه دوست دارید یا نه. اما مراقب باشید بحث را در اینجا متوقف نکنید. در مورد همه احتمالات صحبت کنید. جنسیت بچه برایتان مهم است؟ چند سال بعد از ازدواج می خواهید بچه دار شوید؟ آیا در صورت لزوم حاضرید بچه ای را به فرزندخواندگی بپذیرید؟ اگر کودکتان نافرمانی کرد چگونه با او برخورد می کنید؟ همه اینها موضوعاتی هستند که اگر در موردشان به روشنی صحبت نکنید در آینده تبدیل به بحث و دعوا خواهند شد.

 

نکته: اشکالی ندارد اگر در مورد تعداد بچه ها به توافق نرسیده اید. تنها بعد از تولد اولین بچه است که می توان تصمیم گرفت چند بچه کافی است.

 

در مورد مذهب و ارزش های انسانی صحبت کنید 

ایمان و ارزش های اخلاقی ممکن است در اوایل ازدواج چندان مهم به نظر نرسند اما نقش دین و اخلاقیات از آنچه اکثر زوج ها تصور می کنند مهم تراست.به گزارش برترین ها روانشناسان می گویند بسیاری از افراد وقتی درمی یابند که همسرشان از آنچه فکر می کرده اند مذهبی تر است، یا در می یابند همسرشان آنقدرها که می خواهند مذهبی نیست، دچار اختلاف می شوند. این مساله وقتی جدی تر می شود که بچه به دنیا می آید و باید در مورد طرز تربیت او تصمیم بگیرید. بنابراین حتما در مورد دین و ایمان و تاثیری که فکر می کنید بر زندگی شما خواهد داشت صحبت کنید.

 

نکته: اگر برسر موضوعات مربوط به خانواده همسرتان به توافق نرسیدید اشکالی ندارد. مسائل خانوادگی جزو مشکلات کوچک همه زوج های جوان هستند ولی لزوما رابطه زن و شوهر را تهدید نمی کنند. مثلا می توانید به همسرتان بگویید که می تواند به دیدن پدر و مادرش برود ولی شما ممکن است بعضی اوقات او را همراهی نکنید. مهم این است که هیچ یک از دوطرف حس نکند که نسبت به خانواده همسرش در اولویت دوم قرار دارد.

 

در مورد اختلافات و دعواها صحبت کنید

در زندگی مشترک بحث و جدل اجتناب ناپذیر است. همه زوج ها گاهی با هم اختلاف و کشمکش پیدا می کنند. اما آنچه مهم است چگونگی برخورد آنها با این اختلافات است. هرکس روشی برای مدیریت اختلافات دارد. اطمینان حاصل کنید که روش مدیریت یکدیگر را درک می کنید. به آخرین باری که دعوا کرده اید فکر کنید. چه اتفاقی افتاد؟ چه چیز شما را ناراحت کرد؟ آیا جزو کسانی هستید که سکوت می کنند و حرف نمی زنند یا جزو کسانی که تا مشکل را حل و فصل نکنند خوابشان نمی برد؟

 

نکته: افراد معمولا در مورد مسائل کوچکی مثل اداره خانه، تقسیم کارهای خانه و غیره به مشکل می خورند. چه کسی باید دستشویی را بشوید؟ آشغال ها را چه کسی بیرون ببرد؟ و غیره. اینها چیزهایی هستند که با کمی گذشت و درک حل می شوند ونگران کننده نیستند.

 

حساسیت ها، ترس ها و عادت های خود را بیان کنید

اگر چیزی هست که شما را عصبی می کند، یا اگر از چیز خاصی می ترسید یا وسواس خاصی دارید حتما در مورد آن صحبت کنید. اگر از ولخرجی بدتان می آید حتما به همسرتان بگویید. اگر تحمل ندارید که شوهرتان به غیر از موارد لزوم با خانم های دیگر صحبت کند حتما این احساس خود را بیان کنید.

 

نکته: اشکالی ندارد اگر در مورد سرگرمی ها و چگونه پر کردن اوقات فراغتتان به توافق نرسیده اید. مثلا اگر شما عاشق تماشای فوتبال هستید ولی طرف مقابل علاقه ای به آن ندارد، نگران نباشید. شما می توانید به تنهایی فوتبال نگاه کنید. نکته مهم این است که شما و او بر سر مدت زمانی که جدا از هم سپری می کنید توافق کنید.

منبع:برترین ها

shiva & hasan بازدید : 156 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

آنها ترجیح می دهند یک شبه ره صد ساله را بروند و معمولا می گویند: « چرا باید سربازی بروم وقتی می توانم این زمان را کار کنم و دو سال جلوتر باشم؟ » این استدلال اگر چه منطقی به نظر می رسد اما در واقع نشان می دهد که ...

 

سربازی رفتن،‌ برای خیلی از پسران معضل بزرگی است که بر سر راه ازدواجشان وجود دارد. معضلی که خیلی ها را نگران می کند و البته نامزدهای زیادی را با دلتنگی و اشک و آه در انتظار پایان دوره خدمت می گذارد.

 

مشکلات یک ماموریت 2 ساله

برخی از خانواده ها به پسرهایی كه سربازی نرفته اند،‌ دختر نمی دهند. برخی دیگر به پسرهای سرباز هم دختر نمی دهند. برخی از خانواده ها نیز برای پسر سرباز نرفته شان خواستگاری نمی روند و بعضی دیگر هم برای پسر سربازشان زن نمی گیرند. خب در این شرایط، سوال مهم این است كه آیا واقعاً نباید با پسری كه سربازی نرفته ازدواج كرد یا نه؟

 

اگر خواستگاری دارید كه سربازی نرفته است و نمی دانید كه چه پاسخی باید به او بدهید به این قسمت خوب توجه کنید. عموما پسرها به چند دلیل سربازی نمی روند: برخی از سربازی فرار می كنند. عده ای دلیلی نمی‌بینند كه سربازی بروند و عده ای به دلیل اشتغال به تحصیل هنوز فرصت رفتن به سربازی نداشته اند.

 

با کی ازدواج کنیم؟

گروه اول،‌گروه خطرناكی است و باید از ازدواج با آنها اجتناب کنید. این افراد حاضر نیستند كه خود را به سختی بیندازند و معمولاً از پذیرش هرگونه مسئولیتی سرباز می زنند و به قول معروف بی كار و بی عارند. باید توجه داشت كه هرگز نمی توان به افراد این گروه اعتماد و تكیه كرد.

آنها ترجیح می دهند یک شبه ره صد ساله را بروند و معمولا می گویند: « چرا باید سربازی بروم وقتی می توانم این زمان را کار کنم و دو سال جلوتر باشم؟ » این استدلال اگر چه منطقی به نظر می رسد اما در واقع نشان می دهد که پسر نمی خواهد با واقعیت های موجود کنار بیاید و به دنبال فرار از وظایف خود است.

 

گروه دوم،‌ كسانی اند كه به دلیل شرایط كاری و خانوادگی دلیلی برای سربازی رفتن نمی بینند. بیشترین افراد این گروه را كسانی تشكیل می دهند كه به كارهای آزاد اشتغال دارند.

 

ازدواج با افرادی كه حاضر نیستند هرگز به سربازی بروند مشكلات زیادی در زندگی فردی و زناشویی ایجاد می كند زیرا جامعه و قانون ما برای آنها محدودیت هایی ایجاد نموده است.

طبق قوانین كشور ما استخدام و به كارگیری فردی كه سربازی نرفته به خصوص در ادارات دولتی و نیمه دولتی ممنوع است. نقل و انتقال هرگونه سند رسمی برای این افراد غیر ممكن است. مثلاً این افراد حق خرید و فروش خانه، مغازه و ... به نام خود را ندارند. حق خروج از كشور و رفتن به سفرهای برون كشوری از این افراد سلب شده است. در واقع به این افراد پاسپورت داده نمی شود.

 

و اما گروه سوم، كسانی هستند كه به دلیل ادامه تحصیل و پیشرفت علمی به صورت موقت رفتن به سربازی را به عقب انداخته اند كه كاملاً منطقی و درست است.

 

بر این اساس افراد با فرض طی سریع مدارج علمی در 23 سالگی از مقطع کارشناسی و در 25 سالگی از مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل می شوند. اگر این افراد بخواهند پس از اتمام تحصیلاتشان تازه دوران خدمت سربازی را طی نمایند و بعد به فكر ازدواج بیفتند یعنی تقریباً باید در سن 27 الی 28 سالگی ازدواج نمایند. در حالیكه ازدواج نه منافاتی با ادامه تحصیل و پیشرفت علمی فرد دارد و نه با سربازی رفتن در تضاد است.

 

البته زندگی متاهلی و سربازی رفتن سختی های خاص خود چون كم درآمدی،‌ سختی كار، دوری و ... را برای زن و مرد به همراه می‌آورد ولی شیرینی های زندگی مشترك آنقدر زیاد هست كه بتوان به خاطر رسیدن به آن برخی از تلخ‌كامی ها را تحمل كرد.

 

پس اینكه عده ای سربازی نرفتن پسر را دلیل محكمی برای رد خواستگاری پسر معرفی می كنند، در حالی‌كه پسر به دلیل اشتغال به كار، حرفه یا تحصیل و بالاجبار رفتن به سربازی اش را به تعویق انداخته است اشتباهی بزرگ است.

منبع :tebyan.net

shiva & hasan بازدید : 171 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند؟ چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

 

تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.

 

اما چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

 

1- پسرهای تی تیش مامانی

پسرهای تی تیش همانطورکه از اسمشان پیداست پسرهای نازی هستند که محتاج مراقبت و توجه دیگرانند، آنها قدرت زیادی از خود ندارند، اهل ریسک کردن در زندگی نیستند، در هیچ زمینه ای استقلال ندارند و در واقع در ازدواج به دنبال یک «مامان» هستند که آنها را تر و خشک کند و مراقبشان باشد.

 

این جور مردان بیش از حد به خودشان می رسند و نه جذاب هستند و نه قابل اعتماد. به احتمال زیاد بینی شان را عمل زیبایی کرده اند، نگران جوش های صورتشان هستند، به اضافه وزنشان دقت زیادی دارند و مرتب از کرم ضد آفتاب استفاده می کنند (فکرش را بکن!).

 

آنها معمولا از خاکی شدن لباسشان می ترسند و برای هر تصمیمی هم با مامان مشورت می کنند. این نوع پسرها به شدت توجه طلب هستند و گاهی حسودی هم می کنند. آنها واقعا توانایی گرداندن زندگی مشترک را ندارند و آویزان دیگران هستند. به شدت به طرف مقابلشان وابسته می شوند و او را خفه می کنند.

 

اما همه اینها با تصویری که ما از «مرد زندگی» داریم (مردی قدرتمند و مستقل) منافات دارد. اگر جزو این گروه هستید بدانید که موهای عجیب و غریب شما هیچ جذابیتی برای طرف مقابلتان ندارد!

 

2- پسرهای سیب زمینی نشان

فکر می کنید چرا پسرهای سیب زمینی نشان هیچ وقت نمی توانند ازدواج کنند؟ چون جلسه اول آشنایی آنها هرگز به جلسه دوم نمی کشد. رفتار آنها با کسی که قرار است همسر آینده شان شود تفاوت قابل توجهی با رفتارشان با آقایان ندارد. به خاطر همین بیشترین جمله ای که از خانم ها می شنوند این است: «فکر می کنم ما به درد هم نمی خوریم!»

 

پسرهای سیب زمینی نشان – لطفا مرا ببخشید که از این اصطلاح برای توصیف این نوع پسرها استفاده می کنم، اما فکر نمی کنم اصطلاح دیگری وجود داشته باشد که بتواند به این خوبی آنها را وصف کند – هیچ توجهی به طرف مقابلشان ندارند. آنها ممکن است ذاتا آدم های بی توجهی باشند، یا اینکه دچار یکی از این عوارض باشند: اعتیاد به کار، اعتیاد به اینترنت و کامپیوتر، اعتیاد به ماشین، اعتیاد به خانواده اصلی، یا هر نوع اعتیاد دیگری که تمام توجهشان را به خود جلب می کند. نقطه مشترکشان این است که طرف مقابلشان اصلا دیده نمی شود؛ و من به شما می گویم که هیچ دختری روی کره زمین نیست که نخواهد دیده شود.

 

3- پسرهای اتوکشیده

چون با ادب و تمیز باشی، نزد همه کس عزیز باشی. این شعار پسرهای اتوکشیده است. به خاطر همین هم آنها برای اینکه نزد همه کس عزیز باشند آنقدر در این خصوصیات اغراق می کنند که دیگر همه از دور و برشان فرار می کنند، چون مردم نمی توانند با آنها راحت باشند.

 

درست است که آنها خیلی محترمند و همیشه طبق آداب رفتار می کنند اما در واقع بیش از حد «آقا» هستند و برای همین مصاحبت با آنها بسیار سخت است. هیچ کس جرات نمی کند در حضور آنها لطیفه تعریف کند یا شوخی کند. ما آدمها خصوصیات مثبت را در حد صددرصد و مطلق دوست نداریم.

 

در واقع افرادی که کمی پایین تر از این حد رفتار می کنند برایمان جذاب تر و طبیعی تر به نظر می رسند. آدم های صددرصد به طرز عجیبی ایده آل و ویترینی به نظر می رسند و بنابراین تعجبی ندارد که هیچ دختری نتواند چنین جسارتی در حقشان بکند که بخواهد حتی به ازدواج با آنها فکر کند!

 

البته آنها واقعا آدم های خوبی هستند، تا جایی که می توانند به دیگران کمک می کنند، به شدت دلسوزند و فداکارانه کارهای دیگران را راه می اندازند. شاید به همین خاطر است که بیشتر می توان آنها را برادری خوب و مهربان در نظر گرفت تا همسری شایسته.

 

4- پسرهای دخالت گر

هیچ کس به این اندازه اعصاب خانم ها را به هم نمی ریزد. این نوع پسرها سر از همه کاری در می آورند. آنها در همه چیز دخالت می کنند؛ از آشپزی گرفته تا انواع شیوه های لکه بری.البته اشکالی ندارد که آدم اطلاعاتش زیاد باشد اما مشکل آنها این است که در زمینه های کاملا زنانه ای که اصلا ربطی به آنها ندارد سررشته دارند و این اطلاعات را مدام توی چشم خانم ها می کنند.

 

تصور کنید مردی بخواهد به همسرش بگوید سرامیک ها چطور براق می شوند یا فسنجان چقدر وقت لازم دارد تا کاملا جا بیفتد. پسرهای دخالت گر به مدل لباس و آرایش دیگران کار دارند ودقت زیادی روی ظرایف زنانه و جزییاتی از این دست دارند.

 

البته بدتر از این هم هست: آنها پشت سر این و آن حرف می زنند و خودشان را در روابط و مناسبات زنانه دخالت می دهند. حتی فکر کردن به آن هم ... راستش را بخواهید دنیای زنان و مردان واقعا با هم تفاوت دارد و از هم جداست، و هیچ کس انتظار ندارد یک مرد تا این حد وارد جزییات زنانه شود؛ شاید اینطوری بتوانید بیشتر وارد دنیای آنها شوید و آنها را درک کنید، اما می توانید مطمئن باشید که به همان اندازه مورد نفرت آنها قرار خواهید گرفت.

 

5- پسرهای خودشیفته

اولویت بندی زندگی آنها به این شکل است: اول خودم، دوم خودم، سوم هم خودم! آنها تمام مدت از خودشان و موفقیت هایشان در دنیای کسب و کار و روابط اجتماعی داد سخن می دهند. طرف مقابل آنها به هیچ وجه فرصت ابراز وجود ندارد و هرگز نوبت حرف زدن او نمی شود چون خودشیفته ها بعد از اینکه دو ساعت تمام از خودشان تعریف کردند، تلاش هایشان در زندگی را برشمردند و خوبی های خودشان را گفتند می گویند: «خب، دیگر بس است؛ زیاد از خودم حرف زدم. بگذار در مورد کارم برایت بگویم!»

 

خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی به حساب می آید که البته در دنیای امروز رو به گسترش است. سر کردن با یک آدم خودشیفته واقعا خسته کننده است و انرژی زیادی از آدم می گیرد، علاوه بر اینکه هیچ انرژی به آدم نمی دهد و او مدام مجبور است تعریف های فرد خودشیفته را تایید کند و حرف ها و نظرات خودش را قورت بدهد.

 

البته خودشیفته ها بیشتر اوقات واقعا آدم های موفقی هستند و جزو دسته «خالی بندها» قرار نمی گیرند اما به هر حال باید بدانند که هر شخصی برای خودش موفقیت های ریز و درشتی دارد و دوست دارد شنیده و دیده شود. چاره اش این است که به جای فکر کردن به خودتان، کمی هم به طرف مقابلتان فکر کنید.

 

6- پسرهای مفلوک

خر آنها از همان کُرِگی بی دم بوده: من پول زیادی ندارم. کار درست و حسابی ندارم. تحصیلات درست و حسابی ندارم. خانواده درست و حسابی ندارم. قدرت بدنی زیادی هم ندارم. حتما فکر می کنید چنین کسی اصلا چرا می خواهد ازدواج کند؟ خب محققان هنوز پاسخ این سوال را کشف نکرده اند. مساله اینجاست که اینجور مردها هیچ کدام از این مشکلات و فلاکت ها را تقصیر خودشان نمی دانند، بلکه این سرنوشت و بخت بد آنها بوده که آنها را به این روز انداخته است.

 

آنها پدر و مادر خوبی نداشتند پس درست تربیت نشده اند، به خاطر شرایط سخت زندگی نتوانسته اند ادامه تحصیل بدهند، به خاطر اینکه مثل بقیه «پارتی کلفت» نداشته اند نتوانسته اند کار خوبی پیدا کنند، و «رفقای ناباب» هم آنها را از راه به در کرده اند!

 

جلسه آشنایی آنها بیشتر شبیه مراسم روضه خوانی است و طرف مقابلشان باید دستمال به دست بنشیند و برایشان گریه کند اما به هر حال باز هم بخت با آنها یار نیست و در ازدواج هم شانس نمی آورند چون آنها دو شرط اصلی شروع زندگی مشترک را ندارند: اول مسوولیت پذیری و دوم حداقل امکانات و توانمندی برای چرخاندن چرخ زندگی.

 

7- پسرهای بی بند و بار

تعهد، اولین شرط لازم برای ازدواج است و مهمترین شرط برای یک دختر ایرانی. پسرهای بی قید و بی تعهد شاید بتوانند در ابتدا خودشان را توی دل کسی جا کنند (مسلما آنها هرگز نمی روند به کسی بگویند «سلام من آدم غیرمتعهدی هستم، با من ازدواج می کنی؟!») اما بعد از مدتی نشانه هایشان بروز می کند و طرف مقابلشان را از آنها فراری می دهد.

 

نشانه های این جور پسرها هم برای کسی پوشیده نیست: آنها رفتار متعهدانه ندارند و پای حرف ها و قول هایشان نمی ایستند، به شروع زندگی مشترک اهمیت زیادی نمی دهند، مدام چشمشان می چرخد، در روابطشان با غیرهمجنس حتی جلوی همسر آینده شان حد و مرزی ندارند، مدام کارهایشان را توجیه می کنند و برای خودشان دلیل می تراشند، و رفتارهای مشکوک زیادی دارندنه که هر دختر باهوشی به راحتی می تواند آنها را ردیابی کند. قطعا آنها تکیه گاه خوبی برای یک ازدواج سالم نیستند. چه کسی حاضر است چنین کاری کند؟!

منبع:موفقیت

shiva & hasan بازدید : 313 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

درست است كه آدم‌ها با ازدواج بيشتر عادت‌هايشان تغيير مي‌كند و اصلا شيوه زندگي و علايق‌شان هم با قبل تفاوت پيدا مي‌كند، اما باز هم عادت‌هايي وجود دارد كه نه تنها با گذشت زمان درست نمي‌شود بلكه ممكن است روز به روز شديد‌تر هم شود. در این مقاله با فهرست كوچكي از اين ويژگي‌هاي تغييرناپذير آشنا شويد.

 

اوضاع هر روز براي‌تان سخت و سخت‌تر مي‌شود اما منتظر مي‌مانيد. منتظر روزي كه او به تصوير ايده‌آل شما تبديل شود و همه اين ويژگي‌هايي كه آزار‌تان مي‌دهد را تغيير دهد. شما او را همانطور كه هست، نمي‌بينيد و نمي‌خواهيد و تنها در انتظار اين تغييرات به اين رابطه ادامه مي‌دهيد. درست است كه آدم‌ها با ازدواج بيشتر عادت‌هايشان تغيير مي‌كند و اصلا شيوه زندگي و علايق‌شان هم با قبل تفاوت پيدا مي‌كند، اما باز هم عادت‌هايي وجود دارد كه نه تنها با گذشت زمان درست نمي‌شود بلكه ممكن است روز به روز شديد‌تر هم شود. این را باید بدانید و دست از خیالپردازی بکشید. در این مقاله با فهرست كوچكي از اين ويژگي‌هاي تغييرناپذير آشنا شويد.

 

از در و ديوار شاكي است؟

فكر نكنيد آدم‌هاي نااميد با حضور فرشته نجاتي چون شما اصلاح مي‌شوند. اگر نامزد‌تان به زمين و زمان بدبين است و فكر مي‌كند هميشه در حقش ظلم شده، كمي بيشتر به دلايل‌تان براي ازدواج فكر كنيد، چراكه چنين فردي با تلاش‌ها و فداكاري‌هاي شما هم درست نمي‌شود و نگاهش به زندگي هم تغيير نمي‌كند. شايد او در آغاز شما را ستايش كند و ناجي خود بنامد اما بعد از مدتي شما هم برايش رنگ آدم‌هاي ديگر را مي‌گيريد و به يكي ديگر از دلايل ناكامي و شكايتش تبديل مي‌شويد. آدم‌هايي كه حاضر نيستند مسئوليت زندگي‌شان را بپذيرند و براي هر شكستي ديگران را مقصر مي‌دانند، حتي با وجود محبت‌هاي بي‌دريغ شما هم اصلاح نخواهند شد.

 

اعتياد دارد؟

بهانه اين موضوع هم معلوم است. «شرايطم خوب نبوده و اگر در كنارم باشي و حمايتم كني تغيير مي‌كنم!» افرادي كه به مخدر و هر چيز ديگري اعتياد دارند، ادعا مي‌كنند كه شرايط نامساعد زندگي آنها را به دامان چنين مشكلي انداخته است. آنها حتي خودشان هم نسبت به شخصيت‌شان آگاهي لازم را ندارند و درون خودشان هم فكر مي‌كنند اگر يك فرشته فداكار در كنار‌شان باشد، اوضاع درست مي‌شود و دست از اين عادت‌هاي اعتيادگونه برمي‌دارند. اما واقعيت اين است كه حتي اگر براي يك مدت كوتاه اعتياد‌شان را كنار بگذارند، باز هم با كوچك‌ترين بهانه يا احساس خلأيي دوباره سراغ عادت قديمي‌شان مي‌روند. نمي‌گوييم تمامي اين افراد دوباره به عادت مخرب‌شان برمي‌گردند اما بايد بدانيد كه اين موضوع به آن سادگي كه شما و او فكر مي‌كنيد هم نيست.

 

خسيس است؟

زماني‌كه بدون اطلاع قبلي، جنسي از پشت ويترين چشم‌تان را مي‌گيرد و براي خريدش اقدام مي‌كنيد، سعي مي‌كند شما را منصرف كند؟ در اين مدت نامزدي يك‌بار هم به يك رستوران خوب نرفته‌ايد و هيچ ميلي به خريدن كادوهاي كوچك براي‌تان ندارد؟ شايد فكر كنيد دستش فعلا تنگ است و براي خريد وسايل خانه يا تدارك ديدن جشن عروسي، به همين پول‌هاي اندك نياز دارد. اما اگر بخواهيد به اين قضاوت‌تان اعتماد كنيد، بايد باقي رفتار‌هاي او را هم بررسي كنيد و مطمئن شويد. زندگي با آدم‌هاي خسيس آسان نيست و آنها هم راحت عوض نمي‌شوند. شايد با گذشت زمان، فرد خسيس پول‌هايش را هم در اختيار شما بگذارد اما او از اين موضوع عذاب خواهد كشيد و از خرج كردن يك ريال از آن پول‌ها هم لذت نخواهد برد.

 

اعتماد به نفس ندارد؟

منزوي و گوشه‌گير است و آنقدر اعتماد به نفس ندارد كه بتواند خودش را در جمع نشان دهد؟ براي او مهماني رفتن و حضور در مقابل ديگران سخت‌ترين كار است و به‌دليل گوشه‌گيري‌اش در محيط كار هم نتوانسته تاكنون آن‌طور كه بايد پيشرفت كند؟ يادتان نرود كه زندگي كردن با چنين فردي آسان نيست. آدم‌هايي كه اعتماد به نفس پاييني دارند نه تنها در اين موقعيت‌ها بلكه در تك‌تك لحظات زندگي از ديگران فاصله مي‌گيرند و جا مي‌مانند و نمي‌توانند همسري توانمند و موفق براي‌تان باشند. البته تغيير دادن اين آدم‌ها محال نيست اما از آنجا كه اين مسئله ريشه در شخصيت و اوضاع رواني‌شان دارد، تنها يك درمان طولاني مدت است كه مي‌تواند اين ترس از ابراز وجود را از آنها بگيرد، پس اگر نمي‌خواهيد مثل يك پرستار چنين فردي را تا بهبود يافتن همراهي كنيد، درباره انتخاب‌تان تجديدنظر كنيد.

 

عاشق سينه‌چاك است؟

هيچ‌كس از اينكه مورد عشق ديگري قرار بگيرد، بدش نمي‌آيد. ما آدم‌ها محتاج توجه و محبتيم و وقتي كسي با تمام وجود چنين هديه‌هايي را نثارمان مي‌كند، نه تنها احساس آرامش مي‌كنيم بلكه حس غرور هم سراغ‌مان مي‌آيد و در مقابل ديگراني كه در معرض چنين عشقي قرار نگرفته‌اند، احساس پيروزي مي‌كنيم، اما عشق همه آدم‌ها از اين جنس نيست. شما نمي‌توانيد از رفتارهاي افراطي‌اي كه به نام عشق انجام مي‌شوند، آرامش بگيريد. كساني كه براي پر كردن خلأهاي وجودي‌شان، محبت غيرقابل جبراني را نثارتان مي‌كنند، هرگز قابل اعتماد نيستند و بدانيد كه اگر او در مقابل شما از تحقير شدن نمي‌ترسد و اگر براي اثبات عشقش به شما مي‌چسبد و يك جاي تنفس هم در زندگي‌تان نمي‌گذارد، بايد در مورد آينده اين رابطه، بيشتر فكر كنيد.

 

بددهن است؟

خيلي راحت از آدم‌هاي دور و برش مي‌رنجد و انتقاد‌هاي مداومش به زمين و زمان با تندي و بد دهني همراه است؟ او حتي اگر پايش به يك سنگ بخورد تا ساعت‌ها عصبي مي‌ماند و از بد و بيراه گفتن دست برنمي‌دارد؟ هميشه به‌دنبال بهانه‌اي است تا عصبانيتش را ابراز كند و در بحث‌هاي دونفره‌تان، حرمت هيچ‌چيز را نگه نمي‌دارد؟ او حاضر است ديوار‌هاي ميان‌تان را با چند كلمه نادرست و آزار‌دهنده از ميان ببرد و به راحتي آب خوردن دل‌تان را مي‌شكند؟ چنين فردي حتي اگر هزار و يك ويژگي مثبت داشته باشد، نمي‌تواند همسر شايسته‌اي براي شما باشد. درست است كه بسياري از اين آدم‌ها بعد از انجام كارهايشان پشيمان مي‌شوند و محبت زيادي را نثار‌تان مي‌كنند اما آنها در لحظات عصبانيت، نه عشق را مي‌شناسند و نه احترام را. زندگي با كسي كه چنين حرمت‌هايي برايش بي‌معناست اصلا خوشايند نيست و اين آدم‌ها هم به سادگي تغيير نمي‌كنند.

 

پليس بازي در مي‌آورد؟

آدم‌هاي كنترل‌گر به اين سادگي‌ها كه فكر مي‌كنيد تغيير نمي‌كنند. اگر نامزدتان مدام به‌دنبال جنگ قدرت است و از اينكه با كنترل كردن شما اين جنگ را ببرد لذت مي‌برد، در مورد انتخابش تجديد نظر كنيد. شايد اسم اين عادت را عشق بگذارد و شايد با ترس از به هم ريختن اوضاع توجيهش كند. چنين آدم‌هايي سرشار از ترس هستند و در بيشتر موارد نه تنها با كوتاه آمدن‌هاي شما بهتر نمي‌شوند بلكه ميدان را براي شك كردن‌ها و كنترل‌گري‌هايشان هم بازتر مي‌بينند، اما بهانه او هرچه كه باشد بايد بدانيد كه تغيير دادن چنين آدمي اگر به‌طور كامل ناممكن نباشد، لااقل تنها با كمك شما و آدم‌هاي عادي دور و برتان ناممكن است. چنين آدم‌هايي از دردي دروني رنج مي‌برند و تنها درمان‌هاي طولاني‌مدت روانشناختي است كه مي‌تواند آنها را آرام‌ كرده و اين عادت را از سرشان بيرون كند. اما يادتان نرود كه اين آدم‌ها عاشق قدرت ساختگي‌شان هستند و به راحتي حاضر نمي‌شوند تحت درمان قرار گيرند.

 

مي‌گويد همينم كه هستم؟

تغيير دادن آدم‌ها كار سختي است اما غيرممكن نيست. اين موضوع زماني ناممكن مي‌شود كه فرد مقابل شما خودش ميلي به تغيير نداشته باشد و بدتر اينكه هر زمان نام تغيير كردن به ميان مي‌آيد، ‌يك سپر آهني دستش بگيرد و از ويژگي‌هاي فعلي‌اش دفاع كند. افرادي كه صراحتا مي‌گويند خودشان را همين‌طور كه هستند دوست دارند و حاضر نيستند هيچ كدام از ويژگي‌هايشان را تغيير دهند، نمي‌توانند گزينه مناسبي براي زندگي مشترك‌تان باشند. البته اگر شما آنها را دقيقا همان‌طور كه هستند دوست داريد و مي‌پذيريد، اوضاع كمي فرق مي‌كند؛ اما اگر شما هم از آنها گلايه‌هايي داريد و منتظر تغيير كردن‌شان هستيد، بهتر است اين اميد بيهوده را از سر‌تان بيرون كنيد.

منبع:مجله سیب سبز

shiva & hasan بازدید : 192 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

معمولا تفاوت قابل توجهی بین آنچه كه خانم ها از مرد مورد نظرشان انتظار دارند و خصوصیات واقعی آن شخص وجود دارد. به عبارت دیگر، خصوصیات واقعی فرد مورد نظر و اسطوره ای كه طرف مقابل از شخص مورد نظر برای خود ساخته است با هم متفاوتند. آنچه در زیر آمده برخی از عمومی ترین خصوصیات ذكر شده از مرد ایده آل خانم ها است.

 

مرد حساس

بسیاری از خانم ها می گویند به مرد حساسی علاقه مندند كه از بیان مداوم احساسات خود واهمه نداشته باشد، وقتی این مورد زیاد تكرار می شود با احساس زنانه او هماهنگ است اما واقعیت این است که این مردی است كه رفتار مردانه ندارد. بنابراین چنین مردی در نهایت هر زنی را از خود می راند و انتظارات او را نیز بالا می برد (این مورد زمانی روی می دهد كه مرد بسیار احساساتی و نفوذ پذیر باشد).

 

پس خانمها به دنبال چه نوع مردی هستند؟ مردی بین دو مورد ذكر شده. مردی كه نه زیاد احساساتی باشد و نه زیاد بی احساس. به عنوان مثال در صورت درگذشت یكی از بستگان نزدیك عادی است كه مردها فریاد بزنند اما این مورد برای بیستم بار به یاد آوری یك نمایش، بسیار غیر عادی خواهد بود. همچنین، زمانی كه خانمها به شخصی واقعا علاقه مند باشند، رفتار آنان كمی مرموز و عجیب می شود. پس باید بدانید كه چه موقع باید كنار او باشید و چه موقع باید تنهایش بگذارید. به عنوان مثال در صورتی كه به شما با حالتی گریان زنگ بزند چرا كه یكی از بدترین هفته های زندگی اش را گذرانده و شما به خوبی با او رفتار نكنید، اصلا رفتار خوبی نخواهد بود پس عصبی اش نكنید و به او زنگ بزنید.

 

بر خلاف باور عمومی سن جوانی سن حساس، خوب و پر از سلحشوری و فتوت است. با این وجود خانمها مرد بسیار احساساتی را دوست ندارند، آنها یك مرد واقعی با احساسات مردانه را می پسندند. اما باز هم سخن از تعادل می باشد. چنانچه سعی در تحت تاثیر قرار دادن ما از طریق احساساتی بودن زیاد دارید، احساسات ما را خاموش خواهید كرد، اما چنانچه با اغوش باز در را به روی همسرتان باز كنید و برایش چای بریزید و به او خسته نباشید بگویید، راه درست را بر گزیده اید.

 

پولدار پولدار

اغلب آقایان فكر می كنند خانم ها یك مرد پولدار موفق با ماشین آخر سیستم و آپارتمان مجلل می خواهند. اما درست نیست، چرا كه اغلب خصوصیات خوب آقایان است كه خانمها را تحت تاثیر قرار می دهد نه حسابهای بانكی آنان.خانمها مردی را خواهند پسندید كه قادر به ایجاد یك زندگی خوب و راحت باشد همچنین بلند پرواز باشد نه اینكه ناگهان ارث پدری به او رسیده و از طریق آن خوشبخت و پولدار شود. چرا كه به قول معروف باد آورده را باد می برد، بنابراین خانهما می خواهند بدانند آیا واقعا مردشان قدرت بدست آوردن پول و جرات چرخاندن یك زندگی را دارد یا نه.

 

هوش خانمها را آزمایش نکنید

به غیر از زنان فرومایه و دختران نوجوان، دیگر خانم ها از شما انتظار نخواهند داشت كه مانند یك ستاره سینما عمل كنید. آنچه كه آنان از شما انتظار دارند اینست كه از آنچه به دست می آورند، نهایت استفاده را بكنید و به خودتان اهمیت دهید، اعتماد بنفس و جذبه بالائی داشته و توان استفاده از آن در اداره زندگی را داشته باشید. همچنین بدانید كه چه مدلها و رنگهایی به شما می آید و از آنان استفاده نمائید.

 

مرد خانواده

زنی كه به دنبال یک زندگی ماندگار طولانی است، می خواهد با مردی باشد كه حداقل از زندگی در بین سرو صدای بچه ها برای خود جهنم نسازد و بچه ها را دوست داشته باشد. لازم نیست كژپنداری كنید و فكر كنید كه زنها به دنبال پدری برای فرزندان متولد نشده شان هستند. این فقط بدین معناست كه چنانچه خانمها برای خود در آینده فرزندی تصور كنند، مایلند شریك زندگی آنان كسی باشد كه مانند آنان فكر كند، بنابراین اگر روزی زنی احساس كند كه باردار است نگران این نباشد كه این قضیه برای همسرش شك بدی است و یا اینكه نگران این نباشد كه همسرش از او بخواهد بچه را سقط كند؛ این مرد مورد علاقه اوست. همچنین اغلب خانم ها مایلند با كسی زندگی كنند كه با افراد خانواده آنان رابطه خوبی داشته باشد و با آنان با احترام و مهربانی برخورد نماید. این قضیه نشان می دهد كه او برای مفهوم خانواده ارزش قائل است و اهمیت یك رابطه خوب و نزدیك داشتن را در خانواده می داند.

 

خصوصیات دیگری كه زنها در زندگی برای مرد مورد علاقه اشان به دنبال آن هستند عبارتند از:

خوش اخلاقی كه فقط مختص به شوخی و مزه ریختن با دیگران نمی شود، وفاداری (هیچ زنی وجود یك هوو را تحمل نمی كند)، احترام، مهربانی، گرما، هوشمندی، تفاهم.

 برگرفته از: پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

shiva & hasan بازدید : 164 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

تردیدهای ازدواج

تردیدهای ازدواج - معمولاً وارد شدن به مرحله جدیدی از زندگی برای افراد نوعی حس ترس و تردید به همراه می آورد و تنها راه نجات از این تردید توكل بر خداوند و تصمیم گیری عاقلانه براساس شناخت آگاهانه ای است كه فرد می تواند كسب نماید.

 

به همین دلیل است كه متخصصین امر ازدواج بر گفتگوی درست دختر و پسر، تحقیقات مناسب و كامل آنها از یكدیگر و ... تاكید بسیار كرده و آنها را عامل مهمی در شناخت بهتر طرفین از یكدیگر می دانند و معتقدند كه ازدواج بدون گذراندن این مراحل محكوم به شكست و نابودی خواهد بود. اما بررسی این امور فرد را نسبت به موفقیت در زندگی آینده خوشبین تر كرده و تردید را از وی دور می سازد.

 

علل تردید

 

1. نداشتن هدف در زندگی: هدف داشتن، محركی است تا افراد برای رسیدن به آن برنامه ریزی كرده و براساس آن اقدام نمایند تا به هدفشان دست یابند. افرادی كه در زندگی هدفی را دنبال نمی كنند و در مورد آینده فكر نمی كنند و اصلاً به دنبال پیشرفت نیستند،‌ برای زندگی شان نیز برنامه ریزی نكرده و تلاش و تكاپو و ریسكی نمی كنند. این افراد همیشه به همه امور زندگی (حتی ازدواج) با دیده تردید می نگرند.‌

 

2. داشتن افكار منفی: بعضی از افراد به دلیل داشتن برخی افكار منفی كه قادر به دور كردن آنها از خود نیستند مدام دچار تردید می شوند. مثلاً افكاری چون:

 

-امروزه روز همه ازدواج ها منجر به طلاق می شود.

 

-بیشتر اطرافیانم كه ازدواج كرده اند معتقدند بدبخت شده اند. هیچ كس از ازدواجش راضی نیست.

 

-دختر یا پسر خوب دیگر پیدا نمیشود.

 

-و ...

 

3. ترس از ازدواج: عده ای دیگر از امر ازدواج و مسائل تابعه و جانبی آن وحشت دارند.

 

-ترس از شكست در ازدواج

 

-ترس از عدم توانایی در انجام مسئولیت های زندگی مشترك

 

-ترس از آینده مبهم زندگی مشترك

 

-ترس از بد بودن فرد مقابل

 

-ترس از مشكلات مالی و معنوی زندگی مشترك

 

-ترس از دست دادن زیبای های دوران تجرد: این افراد معتقدند خوشی ها و لذت های زندگی تنها در زندگی مجردی خلاصه می شود و ازدواج یعنی اسارت.

 

-و...

 

4. ایده آل گرایی صرف

 

-افرادی كه تا الان از آنها خواستگاری كرده ام یا به خواستگاری ام آمده اند ناقص بوده اند. من به دنبال فردی هستم كه از همه لحاظ خوب و عالی باشد.

 

-همسر آینده من باید از نظر مالی وضع مناسبی داشته باشد

 

-وی باید دارای خانواده بسیار خوبی هم باشد.

 

-هیچ عیب ریز و درشتی هم نداشته باشد.

 

-و...

  

5. تاخیر در ازدواج: برخی از افراد به دلایل مختلفی ازدواجشان را به تاخیر می اندازند. همین امر باعث بالا رفتن سن آنها و‌ داشتن و دیدن تجربیات اشتباه بسیار شده و آنها را در زندگی بسیار محتاط می كند. احتیاط كردن شرط لازم همه فعالیت های انسان هاست اما احتیاط زیاد باعث ایجاد وسواس و به نتیجه نرسیدن فعالیت ها می شود. ازدواج هم از این امر مستثنی نمی باشد.

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 152 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

 

تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.

 

چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

 

1- دخترهایی که برای خودشان «مرد» شده اند!

شمار این جور دخترها در دنیای امروز روبه افزایش است، و جالب اینجاست که آنها اصلا از دافعه های خودشان خبر ندارند و به «مردانگی» خودشان کاملا افتخار می کنند. آنها زنان دیگر را ضعیف، ناتوان، ظریف و وابسته می دانند و اصلا حاضر نیستند به عنوان جنس زن به آنها نگاه شود.

 

لباس های مردانه، کارهای مردانه، بازوهای قوی و برجسته و صدای کلفت و مردانه از چیزهای مورد علاقه آنهاست که با آن فخر می فروشند. اگر شما هم ظرافت های زنانه را باعث سرافکندگی خود می دانید، به مقاله «پسرهایی که مجرد» می مانند نگاهی بیندازید.

 

زنان مردنما همانقدر برای دیگران دافعه دارند که مردان زن نما حال شما را بد می کنند. زن، زن آفریده شده و مرد، مرد، و هر کدام از این دو جنس در قالب خصوصیات خودشان است که جذابیت دارد، قدرت دارد و می تواند کارهایش را راه بیندازد.

 

البته این جور دختران می توانند به خوبی جای پدر را برای بچه هایشان پر کنند اما متاسفانه مجرد می مانند، چون پدر بچه ها دنبال «همسر» خوبی برای خود می گردد!

 

2- دخترهای خرافاتی

اگر اولین سوالی که در هنگام آشنایی با افراد می پرسید این است که متولد چه ماهی هستند، اگر پای دکه روزنامه فروشی می ایستید و فال این ماهتان را در تمام مجلات می خوانید، اگر در کتابخانه اتاقتان انواع گوناگون کتاب های تعبیر خواب، فال قهوه، طالع بینی هندی، چینی، رومی، فرانسوی و ... است، اگر به خودتان انواع سنگ های ضد چشم زخم، ازدیاد حافظه، مهره مار، سنگ ماه تولد، سنگ سیاره ژوپیتر و از این جور چیزها آویزان کرده اید و اگر پاتوق شما خانه معروف ترین فال قهوه گیر شهر است که برای رسیدن به آرزوها و خواسته های مختلفتان نسخه های عجیب و غریب می پیچد، باید بگوییم که سرگرمی خوبی دارید اما خیالتان را راحت کنم: متاسفانه در طالع شما هیچ ازدواج موفقی دیده نمی شود!

 

می دانید چیست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبیعه در نمی آورند و اصلا نمی توانند شما را درک کنند. آنها واقع بین هستند و اکثرا همه چیز را از دید عقل و تجربه میبینند، به خاطر همین ذاتا از این جور کارها دل خوشی ندارند. البته که مهم نیست آنها چه فکری در مورد شما می کنند، اما ... خواهش می کنم به خاطر خودتان هم که شده کمی منطقی باشید!

 

3- دخترهای خانم معلم

من یکی از آنها را می شناسم. او مثل یک وجدان آگاه «اکسترنال» است که به من وصلش کرده باشند: مدام مسائل و باید و نبایدهای بهداشتی، روانشناختی، علمی، اجتماعی، سلامت، تغذیه و خلاصه هر چیز دیگری که راجع به آن مطالعه ای داشته را به من گوشزد می کند.

 

او مرتب یادآوری می کند که موقع ظرف شستن بهتر است دستکش بپوشم، موقع رد شدن از خیابان خیلی احتیاط کنم، بزرگترها را نباید به اسم کوچک صدا کنم، کلم بروکلی برای سلامتی مان خیلی خوب است، چت کردن کار بدی است، موقع کار با کامپیوتر باید صاف نشست، و هیچ وقت نباید از چراغ قرمز رد شد! و خدا نکند که من بخواهم دست از پا خطا کنم و این دستورات را نادیده بگیرم، مثلا خدای ناکرده بروم سینما و پفک و چیپس با سس تند بخورم!

 

البته او خیلی دختر خوب و شایسته ای است، اما هیچ وقت نمی توانم از بودن با او لذت ببرم. (بیچاره همسرش!) بد نیست بدانید که همه ما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، یک «معلم» درون هم داریم که اینها را به ما گوشزد می کند اما فرقش این است که گاهی می توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت هایمان لذت ببریم. معلم بازی به شدت دیگران را از شما فراری می دهد.

 

4- دخترهای پول پرست

نیازی به توضیح نیست که اینها چه جور دخترهایی هستند. این دخترها نشانه هایی دارند که طرف مقابلشان خیلی زود آنها را می شناسد: آنها مدام در مورد مسائل مالی حرف می زنند، اولین سوالاتی که می پرسند در موردمیزان درآمد، مدل ماشین، محل زندگی، وضعی اقتصادی خانواده و این قبیل است و اگر در چشم انداز آینده یک رابطه احتمال بحران مالی یا احیانا اجبار به قناعت را ببینند بلافاصله محو می شوند!

 

قضیه خیلی ساده است، دختری که دنبال جیب طرف مقابلش است در روزهای سخت به درد نمی خورد. رابطه عاطفی با چنین دخترانی بی نهایت شکننده و نامطمئن است وهمسرشان تحت استرس زیادی قرار دارد. اگر چنین دختری هستید متاسفانه طرفداری ندارید؛ پسرها هم می خواهند با کسی ازدواج کنند که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیبشان (آنها هم دل دارند!)، همانطور که شما دوست دارید طرف مقابلتان شما را به خاطر خودتان بخواهد نه ظاهرتان.

 

5- دخترهای انحصارطلب

دخترهای انحصارطلب خیلی خوبند، فقط یک ایراد بزرگ دارند: آنها روزگار همسرشان را سیاه می کنند! آنها می خواهند تمام زندگی طرف مقابلشان شوند و این اصلا منطقی نیست. همه خانم ها دوست دارند در مرکز توجه مرد زندگی شان باشند اما این توجه حد و مرزی دارد که دخترهای انحصارطلب از آن بی خبرند.

 

آنها تنها زمانی شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زندگی شان به آنهاست، و اگر او کوچکترین توجهی به دیگران یا به مسائل و جنبه های دیگر زندگی اش بکند اوقاتشان تلخ می شود. حتی ممکن است تبدیل به افرادی کنترلگر شوند و مدام همسرشان را چک کنند و مثل سایه دنبالش باشند.

 

البته در ابتدای آشنایی خودبخود طرف مقابل ما تمام زندگی مان می شود اما اگر این روند بخواهد ادامه پیدا کند ما را از کار و زندگی می اندازد. هر فردی در کنار ازدواجش، که البته جنبه بسیار مهمی از زندگی اش است، لازم است به خانواده اش، کارش، تفریحات و دوستانش و علایق دیگرش هم به اندازه خودشان توجه کند؛ همچنین به فردیت خودشبه عنوان یک انسان مستقل. این دخترها جلوی رشد و پیشرفت همسرشان را می گیرند، وهیچ مردی هم این را نمی خواهد.

 

6- دخترهای خودباخته

دخترهای خودباخته را حتما می شناسید: آنها به خاطر رابطه شان از همه چیزشان می گذرند و حاضرند تمام زندگی شان را برای طرف مقابلشان فدا کنند. آنها از خود گذشته هایی هستند که همیشه در دسترسند، هرگز ناراحت و دلخور نمی شوند، همیه دنبال راضی کردن طرف مقابلند، هیچ اولویتی برای خودشان قائل نیستند، از نیازهای خودشان می گذرند تا به نیازهای مرد زندگی شان برسند، به فکر رشد و پیشرفت شخصی نیستند و بالاخره همه زندگی شان در رابطه شان خلاصه می شود.

 

این جور دخترها همه این کارها را به خاطر خشنود کردن طرف مقابل انجام می دهند، اما برعکس آنچه خودشان فکر می کنند به جای راضی کردن طرف مقابل او را از خود می رانند. آنها در نهایت به افرادی بی هویت و به شدت وابسته تبدیل می شوند که همه بار زندگی شان روی دوش همسرشان خواهد بود.

 

گاهی اینطور به نظر می رسد که دخترهای سر به زیر حرف گوش کن بیشتر مورد توجه هستند، اما آنها بعد از مدتی بی نهایت کسل کننده می شوند. در واقع دخترهایی که در حد خودشان استقلال و هویت دارند و به دنبال رشد شخصی خودشان هم هستند برای همه جذابترند.

 

7- دخترهای غرغرو

این آخرین مورد است اما بیشتر از تمام مواردی که تا اینجا خواندید آدم ها را از شما فراری می دهد. واقعا چه کسی دلش می خواهد یک نفر مثل رادیوهای قدیمی مدام زیر گوش وزوز کند، آن هم از نوع غرغر؟!

 

از نزدیکترین مردی که دم دستتان است سوال کنید چه چیز بیشتر از همه روی مخش می رود و او به شما خواهد گفت که یک آدم غرغرو. غرغروها انرژی آدم را تحلیل می برند و واقعا روی اعصاب راه می روند و متاسفانه خودشان هم متوجه نمی شوند که چقدر این کارشان بیهوده است.

 

وقتی مدام غرغر می کنید دیگر کسی به حرف های شما گوش نمی دهد و محتوای حرف هایتان را نمی فهمد؛ اگر هم تا به حال با غرغر توانسته اید به هدفتان دست پیدا کنید و کسی را مجبور به کاری بکنید فقط برای این بوده که از دستتان خلاص شوند و شما را از سر وا کنند، نه هیچ چیز دیگری.

 

البته که شما حق دارید خواسته هایتان را از دیگران بخواهید یا شکایت هایتان را مطرح کنید اما چطور است یک شیوه موثرتر و جذاب تر برای این منظور پیدا کنید؟ شاید هم خواسته هایتان نیاز به بازبینی داشته باشد. مطمئنم اصلا دوست ندارید کسی توی دلش به شما بد و بیراه بگوید.

منبع:موفقیت

shiva & hasan بازدید : 155 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

دانستنیهای قبل از ازدواج

درباره ازدواج از پیامبر نقل شده که بهتر است زن در چهار چیز از مرد پایین‌تر باشد. خصوصیاتی که شاید در نگاه اول قابل چشم‌پوشی باشند اما قطعا در طولانی مدت می توانند روی زندگی زوج‌ها سایه بیندازند.

 

اول: از نظر سن

مرد‌ها باید سن شان از زنان بیشتر باشد. چرا؟ چه مزیت‌هایی دارد؟ و چقدر باید تفاوت سنی باشد؟ کارشناسان فیزیولوژیک معتقدند که رشد دختران بیشتر از رشد پسران است لذا یک دختر 14 ساله خیلی از مسائل را درک می‌کند و خیلی از واژه‌های اخلاقی، اجتماعی و انسانی را می‌فهمد. در مقابل یک پسر 14 ساله خیلی عقب‌تر است از نظر جسمی هم همینطور است. دخترها زود‌تر از پسرها رشد می‌کنند. بخاطر همین مطلب اسلام بلوغ تکلیفی را برای دختران 9 سال و برای پسران 15 سال تمام ذکر کرده است. پس می‌توان نتیجه گرفت که دختران زود‌تر از پسران به بلوغ جسمی، جنسی، عقلی، اجتماعی، و تکلیفی می‌رسد. در ازدواج هم بهتر است این موضوع رعایت شود. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که چقدر تفاوت سنی خوب است؟

 

به نظر می‌رسد برای تفاوت سنی هفت سال عالی است اگر بیشتر از این نباشد بهتر است. البته تفاوت 10 سال یکسری حسن‌ها دارد و یک سری قول‌ها که بحث آن در آینجا نیست. البته واضح است که اگر تفاوت سنی کمتر از 10 سال باشد بهتر است. حداکثر و حداقل سنی که به نظر می‌رسد مناسب باشد 4 سال و 7 سال است.

 

زمانی مشکل بین همسران ایجاد می‌شود که تفاوت سنی آنان 10 سال با بالا باشد یا اینکه سن دختر بیشتر از سن پسر باشد. این موارد احتمال یکسری اشکالات را در بر خواهد داشت که به چند علت آن اشاره می‌کنیم.

 

نکته اول: اینکه در اوایل کتاب، پیرامون جوانان و بحران‌های انتخاب، بحثی را در زمینه تصویر سازی ذهنی، در دختران و پسران مطرح کردیم. که یکی از آفات آن سن زیاد است.

 

دوم اینکه: زنان چون از بدنی نازک‌تر و نرم‌تر برخوردار هستند، به مجرد آنکه فرزندی را به دنیا می‌آورند، در وجود جسمانی و زیبایی آنان گاهی تا 50 درصد، شکست ایجاد می‌شود. البته در همه زنان اینطور نیست. ولی در زنانی که سن زیادتری دارند چون جوان‌تر نیستند شکست آنها بیشتر نمایان می‌شود.

 

سوم اینکه: بروز اختلافات است چون زن بیشتر در جامعه بوده لذا بیشتر با مسائل آشناست از آن طرف هم مرد سرپرستی خانوده را به عهده دارد و تجربه او از همسرش کمتر است لذا یکسری بگومگو‌ها و اختلافات بروز می‌کند. اینجاست که زن نمی‌تواند هدفش را به مرد بفهماند و مردم هم هرچه می‌گوید به حساب خودش زن درک نمی‌کند و منظور مرد را نمی‌فهمد.

 

چهارم اینکه: سطح توقعات بالاتر از مرد جوانتراست، توقع‌هایش جوانانه و گاهی اوقات بچه‌گانه است. اما همسرش یک زن و یک مادر مجرب است. و هماهنگی این دو سقف می‌شود اگر مرد آشنا به مسائل آیین همسرداری نباشد اختلاف ایجاد می‌شود. ولی اگر عقل میان این مرد و زن حاکم شد در زندگی مشکلی پیش نمی‌آید حتی اگر اختلاف این‌چنینی هم داشته باشد.

 

پنجم اینکه: پاسخ به نیازها، اگر تفاوت سن زن با مرد از ده سال زیاد‌تر باشد مرد زودتر پا به پیری و زمان رکود جنسی می‌گذارند ولی زن که از نظر شهوت بالا‌تر از مرد است، از همسرش توقع ارضای جنسی دارد و مرد توان پاسخگویی ندارد لذا احتمال گرایش به انحطاط جنسی و مسائل حرام پیش می‌آید و اگر هم این نشود، زن خودش را در زندکی شکست خورده و ناکام می‌داند و همیشه غصه می‌خورد که چرا تن به این ازدواج و زندگی داده است.

   

دوم: از نظر شخصیت خانوادگی

مرد باید از خانواده ای باشد که در اجتماع از خانواده همسر خود یک درجه بالاتر باشد. معمولا جامعه را از نظر پایگاه مالی و اعتبار اجتماعی و شغلی به 5 دسته تقسیم می‌کنند:

 

دسته اول، رجال: امرا، وزراء، نمایندگان، مهندسین، دکترها، روسا،...

دسته دوم، سرشناس‌ها: فلان حاج آقا، فلان رئیس اداره شهرستان، یا رئیس فلان کارخانه،...

دسته سوم، متوسط‌ها: فلان دبیر، فلان استاد دانشگاه، فلان حاج آقا کاسب،...

دسته چهارم، متوسط‌ها و ضعیف تر: مغازه دار، کاسب معمولی، کارمند، معلم دبستان و...

دسته پنجم، مستضعفین: که اکثراً مشاغل کم درآمد و بی ثباتی مثل کارگری، خدمتکاری، روزمزدی، و... دارند.

 

اگر جامعه را از نظر شخصیت اجتماعی به این پنچ سطح تقسیم کنیم. من از خانواده پنجم باشم و دختر از خانواده اول، بسیار اشتباه است. مرد یک خدمتکار قراردادی است و مثلاً دختر از خانواده رئیس کارخانه. عقلاٌ این دو با هم هماهنگ نمی‌شود. خیلی بعید می‌رسد که بتوانند با هم زندگی خوشبختی داشته باشند. اگر هم نمونه ای باشد بسیار نادر است و برعکسش به وفور پیدا می‌شود.

 

فاصله طبقاتی در حد یک درجه مناسب است که البته در آن مرد بالا‌تر از همسرش باشد. این برتری اثر خوبی را برای تحکیم زندگی ایجاد می‌کند و زن همیشه به وجود مردش افتخار می‌کند. که از خانواده بالاتری هستند و در میان اقوامش همیشه سربلند است. اما اگر زن بالاتر بود، احساس سرشکستگی می‌کند. مخصوصاً اگر از دو درجه بالاتر باشد و چون مرد، رئیس خانواده است لذا دچار اختلاف زدگی می‌گردد.

 

سوم از نظر اقتصادی

بهتر است مرد و خانواده‌اش یك درجه از خانواده زن بالاتر باشد تا همسرش از نظر مادی و خرج در زندگی احساس راحتی كند و به خودش بیشتر دلگرم شود. مثلا: زن تا دیروز در خانه پدرش پرتقال و سیب می‌خورده حالا كه ازدواج كرده گاهی موز، كیوی و آناناس هم بخورد.یا از نظر پوشاك، كفش و... هم باید همینطور باشد. این مایه دلگرمی و شادابی زن می‌شود و علتش هم همان فاصله اقتصادی خانواده مرد با زن است. اما اگر بر عكس شود خطرناك می‌شود. اختلاف‌ها، سردی ها، عدم دلبستگی بین زن و شوهر، بروز می‌كند. پس مرد باید یك درجه از نظر اقتصادی از همسرش بالاتر باشد نه كمتر و نه بیشتر. فاصله یك درجه خوب بنظر می‌رسد.

 

چهارم از نظر قد

پیامبر (ص) فرمودند: "بهتر است مرد مقداری از نظر قد و قامتش از همسرش بالاتر باشد." این مطلب از نظر روانی و تحكیم روابط زندگی برای زن و مرد اثرات خوبی دارد. با ذكر مثالی مطلب را بیان می‌كنیم: مثلا كسی كه می‌خواهد با بچه كوچكی صحبت كند و بازی كند باید قامتش را خم كند و با بچه‌ها بگو مگو كند و بخندد و مثل آنها بازی كند تا بین بچه و تو ارتباط محبت آمیز برقرار شود. با قامت ایستاده نمی‌شود با بچه رابطه برقرار كرد.

 

بنظر می‌رسد در زندگی زناشویی نیز این قضیه حاكم است. از آنجایی كه مردها دارای غرور مردانه هستند و این غرور مزاحم مسیر عاطفه و عشق زندگی است و از طرفی زندگی بین زن و شوهر باید از محبت و عطوفت برخوردار باشد لذا این غرور كاذب مردها مزاحم ایجاد محبت و عطوفت میان زن و شوهر می‌شود. و وقتی قد كمی كوتاه‌تر باشد، مرد مجبور است بخاطر اینكه حرف را بشنود یا دقیقاًبا او گرم بگیرد، خود را بشكند تا با او هم اندازه شود و این در سلامت روابط زن و شوهر مۆثر است. برای مرد هم خوب است؛ چون مرد رئیس خانواده است، اِشرافیت بیشتری بر كوچكترها دارد و كوچكها هم اطاعت بیشتری از بزرگترها دارند. این از نظر روانی مۆثر‌تر است و همسرش را بیشتر اطاعت می‌كند.

منبع: مر کز خدمات رواشناسی سیاووشان

shiva & hasan بازدید : 162 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

عشق میان شما دو نفر به جایی رسیده که بدون یکدیگر نمی توانید زندگی کنید اما می دانید به هزار و یک دلیل، مثل مخالفت خانواده ها نمی توانید زندگی مشترک را با یکدیگر شروع کنید. باید فراموشش کنید و به دنبال کس دیگری باشید تا بتواند نیمه گمشده شما لقب بگیرد. در این وضعیت چه طور باید با عشق بی فرجام تان کنار بیایید؟

 

بارها دیده و شنیده ایم که خانواده ها مانع یک ازدواج شده اند. واقعیت این است که سر گرفتن یک زندگی با مخالفت خانواده ها انقدر سخت و پرریسک است که شاید بهتر باشد وقتی با مخالفت های سرسخت آنها رو به رو می شوید، کمی بیشتر درباره ازدواج تان فکر کنید. این مخالفت ها می تواند بعد از مدتی شما را به جایی برساند که از همسرتان هم دلزده شوید و زندگی مشترک را شکنجه گاه ببینید.

 

در فرهنگ ایرانی، ازدواج شما با فرد مورد علاقه تان، ازدواج دو نفر نیست. پیوند دو خانواده و فامیل است.

 

یعنی پیوندی که باید همه جوره با ظرافت و احترام انجام بگیرد. اگر می‌خواهیم ازدواج کنیم باید رضایت خانواده‌ی هر دو طرف، به دست آید. اگر در این مورد خانواده‌ها مخالف باشند و نگرانی‌هایی برای آن‌ها ایجاد شود، جدا شدن افراد از هم جنبه‌ی مثبت قضیه است؛ البته در صورتی که افراد با توافق یکدیگر از هم جدا شوند.

 

خیلی طبیعی است که افسرده شوید چون بخش بزرگی از علایق، امیدها، وابستگی ها و خاطرات خوشتان را از دست داده اید و باید برای همیشه آن را فراموش کنید. اما در کنار پذیرفتن این دلتنگی ها، بپذیرید که مخالفت ها و تنش هایی که امروز به چشم دیده اید، در یک زندگی مشترک می تواند ده ها برابر شدید شود

 

اما احساس افسردگی و دلتنگی که پس از جدا شدن در فرد شکل می‌گیرد، قابل توجیه است. به این دلیل که حس علاقه و دوست داشتن در همه‌ی افراد وجود دارد. علاقه به همه‌چیز حتی به اشیا هم وجود دارد. زمانی ‌که کیف پول‌مان را گم می‌کنیم تا مدتی ممکن است حالت نگرانی و ناراحتی همراه‌مان باشد. حال رابطه‌ی انسانی و دوست داشتن یک فرد که به دلیل جدا شدن افراد شکل می‌گیرد، می‌تواند حالتی از افسردگی و دلتنگی را به دنبال داشته باشد که امری کاملاً طبیعی است. اگر این دلتنگی ادامه یابد، حالت سوگ هم پیدا می‌کند و ممکن است تا ماه‌ها به طول انجامد. اما نکته مهم در تمام این مدت این است که نگذارید تفکر احساسی شما از تفکر منطقی تان پیشی بگیرد.

 

خیلی طبیعی است که افسرده شوید چون بخش بزرگی از علایق، امیدها، وابستگی ها و خاطرات خوشتان را از دست داده اید و باید برای همیشه آن را فراموش کنید. اما در کنار پذیرفتن این دلتنگی ها، بپذیرید که مخالفت ها و تنش هایی که امروز به چشم دیده اید، در یک زندگی مشترک می تواند ده ها برابر شدید شود و شما را از زندگی ای که با این سختی ساخته اید، دلزده کند. اختلاف ها گاهی اوقات عشق را فدا می کنند و احساس پشیمانی به شما می دهند.

 

در این برهه‌ی زمانی که غمگین و دل شکسته اید باید به فعالیت‌های اجتماعی یا کارهایی که ذهن تان را مشغول کرده است، بپردازید و از این طریق سعی کنید به‌تدریج این ناراحتی را که برایتان پیش آمده فراموش کنید.

 

یادتان باشد در پروسه‌ی فراموش کردن، فرد نباید زیاد به خود فشار بیاورد، چرا که ممکن است حالت عکس داشته باشد. به‌سرعت یا با فشار فراموش کردن امور، ممکن است حالت سرکوب کردن داشته باشد و به زخم کهنه‌ای تبدیل شود که بار دیگر و در جایی دیگر سر باز کند. باید اجازه داد این حالت غم سپری شود و با گذشت زمان بار هیجانات عاطفی کم شود.

منبع:برگرفته از سپیده دانایی

shiva & hasan بازدید : 177 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

ازدواج و تشکیل خانواده در اسلام آنقدر زیاد است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در احادیث متفاوت و به گونه های مختلفی بارها و بارها بر آن تاكید فرموده اند.

 

« مَا بَنَی بَناءً فِی الاِسلام اَحَبُّ إلَی الله مِنَ التَزوِیج؛ (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 153.) نزد خداوند هیچ بنایی محبوبتر از خانه ای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد.»

 

و نیز می فرمایند: «برای مرد مسلمان(بعد از ایمان به اسلام) فایده ای برتر از همسری مسلمان نیست که مرد با نگاه به او شادمان گردد و...» (بحارالانوار، ج 103، ص217.)

 

با اینكه در اسلام در مورد مباحث مهمی چون ازدواج كردن، اجتناب از تجرد، آداب ازدواج و... بسیار بحث شده و مسیر برای مومنان هموار و روشن گردیده است، اما در كنار آنها بحث بسیار جالب دیگری با عنوان «ازدواج های ممنوعه» نیز مطرح می شود كه بررسی آن لازم و ضروری به نظر می رسد.

 

در اسلام ازدواج های ممنوع به چند دسته تقسیم می شوند:

 

الف) ازدواج با محارم

« برای شما (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادران و دختران خواهرانتان و مادرانی که شما را شیر داده‌اند و خواهران رضاعی شما و مادران همسرانتان و دخترانشان حرام است... » (سوره نساء، آیات 22 و 23)

 

محارم سه دسته اند:

1. نسبی: برخی از زن و مردها به واسطه خویشاوندی بر هم محرم شده و نمی توانند با هم ازدواج نمایند.

 

محارم مرد:

 

-مادر و مادر بزرگ ها

-دختر

-نوه های دختری و پسری

-خواهر

-دختر خواهر و نوادگان او

-دختر برادر و نوادگان او

-عمه و عمه های پدر و مادر

-خاله و خاله های پدر و مادر

 

محارم زن:

 

-پدر و پدربزرگ ها

-پسر

-نوه های پسری و دختری

-برادر

-پسر برادر و نوه های او

-پسر خواهر و نواده های او

-عمو و عموهای پدر و مادر

-دایی و دایی های پدر و مادر

 

2. سببی: افراد به واسطه ازدواج بر برخی دیگر محرم می شوند.

 

کسانی که پس از عقد به داماد محرم می شوند:

 

-مادر و مادربزرگ های عروس

-دختر زن ( نادختری) و نوه های او

-زن پدر( نامادری)

-زن پسر (عروس)

-نواده های پسری زن

 

کسانی که پس از عقد به عروس، محرم می شوند:

 

-پدر و پدر بزرگ های داماد

-پسرشوهر (ناپسری) و نوه های او

-شوهر مادر (ناپدری)

-شوهردختر (داماد)

-نواده های دختری شوهر

 

3. رضاعی: اگر کودکی، شیر زنی غیر از مادر خود را ( با شرایط خاصی) بنوشد، به آن زن و بستگان او محرم می شود. در اصطلاح به این نوع رابطه، محرمیت رضاعی یا شیری گفته می شود.

 

شرایط شیرخوارگی محرمیت:

 

-شیر زن، محصول زایمان و آمیزش حلال باشد. یعنی اگر زنی بدون زایمان کودک را شیر بدهد یا از راه زنا زایمان کرده باشد، به کودک محرم نمی شود.

-کودک، شیر را به طور مستقیم از سینه زن بمکد نه از طریق شیشه شیر و...

-2 سال كودك تمام نشده باشد.

- کیفیت شیر خوردن كودك به صورتی باشد كه: آن قدر شیر بخورد که گوشتش بروید و استخوانش محکم شود، یک شبانه روز، غذایش منحصر در شیر دایه باشد، یا 15 مرتبه به طور متوالی شیر دایه را بنوشد. (تحریرالوسیله، ج 2، ص 265-267)

 

ب) ازدواج با کافر

در دین مبین اسلام فرد مسلمان حق ازدواج با كافر و مشرك را ندارد. چه به طور دائم، چه به طور موقت. ولی ازدواج موقت مرد مسلمان با زن اهل کتاب، مانند یهودی و مسیحی جایز است. (همان، ص 285)

 

« ... هرگاه زنان را مومن یافتید آنها را به سوی كفار بازنگردانید. نه آنها برای كفار حلالند و نه كفار برای آنها حلال ... » (سوره ممتحنه،‌آیه 10.)

 

« با زنان مشرک ازدواج نکنید، مگر آن که ایمان آورند و همانا کنیزکی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است، هر چند از حسن او به شگفت آیید و زن به مشرکان ندهید، مگر آن که ایمان آورند و ...» (سوره بقره آیه 221)

 

ج‌) ازدواج با زن عده دار

« و در باره آنچه شما به طور سربسته از آنان (در زمان عده شان) خواستگارى كرده یا (آن را) در دل پوشیده داشته اید بر شما گناهى نیست‏. خدا مى دانست كه (شما) به زودى به یاد آنان خواهید افتاد ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذارید مگر آنكه سخنى پسندیده بگویید و به عقد زناشویى تصمیم مگیرید تا زمان مقرر به سرآید و بدانید كه خداوند آنچه را در دل دارید مى داند پس از او بترسید و بدانید كه خداوند آمرزنده و بردبار است.» (سوره بقره آیه 235)

 

عده به مدت زمانی‌ گفته می شود که زن بعد از وفات شوهر یا پس از جدائی از او، باید در آن مدت از ازدواج امتناع ورزد.

 

انواع عده:

- عده زنی ‌که قاعده و حیض می ‌شود سه دوره حیض است‌.

-عده زنی ‌که حیض نمی شود سه ماه است‌.

-عده زنی ‌که شوهرش مرده چهار ماه و ده روز است مشروط بر آنکه آبستن نباشد.

-عده زنی که حامله است تا زمان وضع حملش می باشد.

 

د) ازدواج با زن شوهردار

« و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را كه (از راه اسارت) مالك شده‏اید (زیرا اسارت آنها در حكم طلاق است). اینها احكامى است كه خداوند بر شما مقرر داشته است ... » (سوره نساء ،‌آیه 24)

 

براساس این آیه زنان غیر مسلمانى كه به در جنگ ها به اسارت مسلمانان در می آمدند، اسارتشان بمنزله طلاق از شوهران سابقشان تلقى می شده و اجازه داشتند پس از اتمام دوره عده شان با فرد دیگری ازدواج نمایند. این حكم درست مانند حكم زن غیر مسلمانى است كه با اسلام آوردنش، رابطه اش با همسر سابقش (در صورت ادامه كفر) قطع ‏گردیده و در ردیف زنان بدون شوهر قرار می گیرد.

 

از اینجا روشن مى‏شود كه اسلام به هیچوجه اجازه نداده است كه مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج نمایند. (تفسیر نمونه، ج3، صفحه333)

 منبع:سایت تبیان

shiva & hasan بازدید : 165 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

دانستنیهای قبل از ازدواج

اگر پس از آنکه این مطلب را خواندید، گمان می کنید در یکی از این ده نوع رابطه هستید، سعی کنید کمک بگیرید، با خانواده و یا دوستان نزدیک خود صحبت کنید، نزد مشاور یا روان شناس بروید تا به شما کمک کند

 

همین که هرکدام از این ده نوع رابطه را می خوانید، به انتخاب های عشقی گذشته و نیز روابط فعلی خود و همچنین روابط اعضای خانواده و دوستان نزدیک تان بیندیشید. آن ده نوع رابطه اینها هستند:

 

ده نوع رابطه که سرانجامی نخواهد داشت:

1 – رابطه ای که در آن بیش از آنچه نامزدتان به شما عشق می ورزد، شما به او عشق می ورزید.

 

2 – رابطه ای که در آن کمتر از آنچه نامزدتان به شما عشق می ورزد، شما به او عشق می ورزید.

 

3 – رابطه ای که در آن عاشق توانایی های بالقوه نامزد خود هستید.

 

4 – رابطه ای که در آن مأموریت نجات نامزدتان را به عهده دارید.

 

5 – رابطه ای که در آن به نامزد خود به عنوان یک الگو و آموزگار چشم دوخته اید.

 

6 – رابطه ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته نامزد خود شده اید.

 

7 – رابطه ای که در آن شما و نامزدتان از تفاهم جزئی برخوردار هستید.

 

8 – رابطه ای که در آن نامزدتان را از روی سرکشی و عصیان انتخاب کرده اید.

 

9 – رابطه ای در آن نامزدتان را به عنوان عکس العملی در برابر نامزد قبلی تان انتخاب کرده اید.

 

10 – رابطه که در آن نامزدتان در دسترس شما نیست.

 

نکته مهم

اگر پس از آنکه این مطلب را خواندید، گمان می کنید در یکی از این ده نوع رابطه هستید، سعی کنید کمک بگیرید، با خانواده و یا دوستان نزدیک خود صحبت کنید، نزد مشاور یا روان شناس بروید تا به شما کمک کند بفهمید که آیا عاقلانه است به رابطه تان ادامه دهید یا باید به رابطه تان خاتمه دهید.

منبع : سپیده دانایی

shiva & hasan بازدید : 166 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

اگر شما با این 8 بهانه می‌خواهید به خواستگارتان جواب مثبت دهید، كمی صبر كنید. ممكن است بعد از ازدواج با چنین دلایلی، آینده خوبی در انتظار‌تان نباشد.

 

شاید عاشق نشده باشید اما در ذهن‌تان دلایلی داشته باشید كه شما را به سمت ازدواج هل می‌دهد. اتفاقاتی كه دور و بر‌تان افتاده یا حرف‌هایی كه می‌شنوید، شما را از دوران مجردی دلزده می‌كند و فكر می‌كنید وقت آن رسیده كه رنگی به زندگی‌تان بدهید و پوشیدن یك لباس سفید رویایی را تجربه كنید. نه گمان می‌كنید كه نیمه گم‌شده‌تان پیدا شده و نه در مقابل خودتان مرد رؤیاهایتان را می‌بینید. اما باز هم احساس می‌كنید كه باید به تنهایی پایان دهید و با گفتن یك بله، زندگی‌تان را زیر و رو كنید. اگر شما با این 8 بهانه می‌خواهید به خواستگارتان جواب مثبت دهید، كمی صبر كنید. ممكن است بعد از ازدواج با چنین دلایلی، آینده خوبی در انتظار‌تان نباشد.

 

اگر برای ازدواج‌تان این دلیل‌ها را دارید دست نگه دارید

 

از این خانه خسته‌ام

نظارت‌ها و سختگیری‌های پدر و مادر‌تان یا اختلافی كه با یكی از اعضای خانواده دارید آزار‌تان می‌دهد؟ گمان می‌كنید اگر ازدواج كنید، از شر این حرف و حدیث‌ها راحت می‌شوید و خودتان برای زندگی‌تان تصمیم می‌گیرید؟ دعواهای همیشگی پدر و مادرتان شما را كلافه كرده و دوست دارید از این خانه پر از آشوب بیرون بیایید؟ فشار مالی‌ای كه خانواده را درگیر كرده نمی‌گذارد به آرزوهایتان برسید و می‌خواهید از زیر این فشار فرار كنید و فرد دیگری را مسئول زندگی خود كنید؟ اگر چنین دلایلی باعث شده به ازدواج فكر كنید دست نگه دارید. ازدواجی كه انگیزه‌اش بیرون آمدن از خانه پدری باشد، بیشتر از هر شكل دیگری از ازدواج احتمال دارد به شكست ختم شود. روانشناسان می‌گویند، اگر می‌خواهید یك ازدواج موفق داشته باشید، باید بدون چنین محرك‌هایی برای تشكیل زندگی قدم بردارید و درواقع هدف شما از این شروع تازه، تنها عشق‌تان به همسر آینده‌تان باشد وگرنه از چاله به چاه می‌افتید.

 

می‌ترسید بهتر از او پیدا نکنید

بعد از مدت‌ها یك موقعیت خوب ازدواج پیدا شده و گمان می‌كنید اگر به او نه بگویید، دیگر نمی‌توانید با فرد بهتری آشنا شوید؟ هیچ حسی نسبت به او در دل‌تان نیست اما وقتی دو دو تا چهارتا می‌كنید، می‌بینید كه او بهترین گزینه برای ازدواج است؟ اگر با چنین دلایلی به سمت ازدواج می‌روید، دست نگه دارید؛ شاید حق با شما باشد و نتوانید دیگر به چنین موقعیتی برسید اما آیا ارزش دارد كه یك عمر بدون عشق زندگی كنید؟ گمان نكنید خواستگار امروز‌تان، آخرین فردی است كه به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد. شاید بخت بهتری برای شما وجود داشته باشد و از آن بی‌خبر باشید.

 

شناسنامه آزارتان می‌دهد؟

به سنی رسیده‌اید كه دوستان‌تان سر خانه و زندگی‌شان رفته‌اند و گمان می‌كنید اگر مجرد بمانید، از قافله آنها عقب می‌مانید و دیگر جایی در جمع‌شان ندارید؟ از قضاوت دیگران می‌ترسید و اینكه در این سن هم به چشم یك فرد مجرد دیده شوید آزار‌تان می‌دهد؟ اگر پایان دادن به مجردی تنها انگیزه شما برای ازدواج است، باید بگوییم كه در اشتباهید. ترس از تنهایی و نگرانی نسبت به نگاهی كه جامعه به شما دارد، دلیلی منطقی برای ازدواج نیست. شاید شما با این انتخاب، به جمع متاهل‌ها وارد شوید اما ازدواجی كه پشت آن انگیزه احساسی دیگری وجود نداشته باشد یا انتخاب فردی كه با معیار‌های‌تان همخوانی ندارد و تنها قرار است نقش همسری را برای‌تان ایفا كند، نمی‌تواند به خوشبختی شما بینجامد.

 

باید این ارتباط را به جایی برسانم

شاید در دوره نامزدی به سر می‌برید اما هنوز ذهن‌تان پر از شك و تردید است؟ یك دنیا اختلاف كوچك و بزرگ دارید كه هنوز نتوانسته‌اید حل‌شان كنید اما از طرف دیگر، گمان می‌كنید حالا كه حرف‌تان همه جا پیچیده و همه انتظار دارند شما را زیر یك سقف ببینند، باید به ازدواج تن بدهید؟ احساس می‌كنید مدت طولانی‌ای نامزد بوده‌اید و دیگر نمی‌توانید بدون او زندگی كنید اما از طرف دیگر تصمیمی كه برای ازدواج گرفته‌اید شما را هیجان‌زده و خوشحال نمی‌كند؟ اگر شما با چنین بهانه‌هایی برای برگزار كردن جشن عروسی‌تان تدارك می‌بینید، صبر كنید. دوره نامزدی دوره شناخت است و تنها مقدمه‌ای برای ازدواج نیست. حالا كه این دوره را پشت سر گذاشته‌اید، باید بتوانید به این سؤال‌ها پاسخ بدهید: آیا شناختی كه از او به دست آورده‌اید، به شما می‌گوید كه همسر ایده‌آلی برای‌تان نخواهد بود؟ آیا هنوز به زمان بیشتری برای شناختنش نیاز دارید و فكر می‌كنید این دوره برای نامزدی‌تان كوتاه بوده‌است؟ اگر پاسخ شما به این دو سؤال مثبت است، قبل از آنكه فاجعه‌ای بیافرینید، در تصمیم‌تان تجدید نظر كنید.

 

می‌خواهم انتقام بگیرم

یك نامزدی شكست خورده را پشت سر گذاشته‌اید یا از مردی كه چند سال با او زیر یك سقف زندگی كرده‌اید طلاق گرفته‌اید؟ یعنی جدایی تلخ و آزاردهنده‌ای را پشت سر گذاشته‌اید و می‌خواهید با ازدواج با فرد دیگری، به این شریك قدیمی نشان دهید كه هیچ نیازی به او ندارید و كسی هست كه در زندگی شما را شاد كند؟ اگر دلایل شما برای بله گفتن به خواستگار جدید‌تان اینهاست، بیشتر فكر كنید. لجبازی با فردی دیگر یا انتخاب یك شریك تازه برای فرار از تنهایی، هرگز نمی‌تواند به خوشبختی شما منجر شود.

 

چشم دیگران را خیره می‌كنم

خواستگاری با ویژگی‌های ظاهری خوب، شرایط مالی مناسب برای‌تان پیدا شده و احساس می‌كنید اگر با او ازدواج كرده و در جمع‌ها حاضر شوید، حسادت همه آدم‌های جمع را متوجه خود می‌كنید و چشم‌شان را با این انتخاب شایسته خیره می‌كنید؟ شما دوست دارید دیگران با دیدن همسرتان یك آه بكشند و به توانایی‌های‌تان در انتخاب چنین همسری احسنت بگویند؟می‌خواهید دیگران را شگفت‌زده كنید اما هنوز آن حسی كه باید را به این خواستگار جدید ندارید و در شخصیتش ویژگی‌هایی می‌بینید كه شما را آزار می‌دهد؟ اگر شما به خاطر شرایط اجتماعی، ظاهری، خانوادگی و شغلی یك فرد می‌خواهید با او ازدواج كنید و برای خودتان در كنارش اعتباری بخرید، باید بیشتر حواس‌تان را جمع كنید. درست است كه دیگران همسرتان را با این شرایط می‌بینند اما آنچه در زندگی مشترك شما را راضی نگه می‌دارد، خود این فرد است كه فارغ از شغل،خانواده و پولش در كنار شما می‌نشیند.

 

باید جای خالی او را پر كنم

كسی كه برای‌تان بسیار عزیز بوده را از دست داده‌اید و احساس می‌كنید دنیا شما را تنها گذاشته؟ از اینكه هر روز به یك خانه بدون او وارد شوید عذاب می‌كشید و هیچ كس شما را آنطور كه می‌خواهید تسلی نمی‌دهد؟ فردی پیدا شده كه می‌خواهد در این غم از دست دادن با شما شریك باشد و اجازه دهد كه غصه‌های‌تان را با او قسمت كنید؟ شاید شما این احساسات را با عشق اشتباه گرفته باشید و فكر كنید هركه می‌تواند شریك خوبی برای غم‌های‌تان باشد، شریك خوبی هم برای زندگی‌تان خواهد شد؟ اشتباه می‌كنید! شما در زندگی تنها به كسی احتیاج ندارید كه این درد از دست دادن را برای‌تان تسلی دهد. اگر این احساسات دلیل شما برای انتخاب یك فرد است، باید كمی بیشتر به موقعیتی كه دارید فكر كنید و نگذارید كه غم‌های‌تان شما را به زندگی‌ای وارد كنند كه تضمینی برای دوامش وجود ندارد.

 

فکر می‌کنید بعدا درست می‌شود؟

نامزد یا خواستگار شما ویژگی‌هایی دارد كه نمی‌توانید با آنها كنار بیایید؟ برای‌تان تصمیم می‌گیرد و شما را به اجرای‌شان مجبور می‌كند؟ عقاید‌تان را نادیده می‌گیرد و می‌خواهد مثل او فكر و زندگی كنید؟ شما را از آرزوهایی كه دارید محروم می‌كند و برای‌تان خط و نشان می‌كشد؟ بددهن است و حرمت‌ها را نگه نمی‌دارد؟ خسیس است یا باتنبلی فرصت‌هایش را از دست می‌دهد؟ اگر نامزد شما این ویژگی‌ها را دارد و گمان می‌كنید كه بعد از ازدواج می‌تواند آنها را تغییر دهد اشتباه می‌كنید. شما باید همسر آینده‌تان را همانطور كه هست ببینید و احساس كنید با همین ویژگی‌ها و شرایطی كه دارد برای‌تان قابل پذیرش است. باور كنید بعد از ازدواج معجزه نمی‌شود و همسر بدخلق شما، یك‌شبه به یك فرشته تبدیل نمی‌شود.

منبع:مجله ایده آل

shiva & hasan بازدید : 158 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

از نقطه نظر مردان، زنان هنگام ابراز علایق رومانتیك خود بصورتی زیركانه و پیچیده عمل می كنند ( مگراینكه طرف مقابلشان خوش تیپ و پول دار باشد آنجوریكه خودشان اظهار می كنند) و اكثر آنها جوابهای ضـد و نقیضی میـ دهـند چون خودشان مطمئن نیستند كه چـه چیزی در سرشان می گذرد.

 

بنابراین آنچه كه اغلب آقایان به دنبالش هستند، یك سری علائم و نشانه هایی اسـت كه بوسیله آنها متوجه علاقه مندی حقیقی طرف مقابلشان شوند.

 

در زیر برخـی از نـشـانه هـایی كـه می تـواند نـشانه علاقمندی یك زن باشد را مشاهده می كنید:

 

1 - او همگام با شما است

ناگهان متوجه می شوید كه او همه جا حضور دارد. او "بطور اتفاقی" هر كجا شما هستید پیدایش می شود، یا در راهروی محل كارتان مرتب جلوی شما قدم می زند، یا "تصادفی" به شما برخورد می كند، یا در میهمانی در اطراف شما مانور می دهد.

آنچه كه او انجام می دهد تلاش برای جلب توجه شما است، و بـرای این اسـت كه خود را در موقعیتی قرار می دهد تا شما "قدم اول" را بردارید. مسئله اینـجا اسـت كــه بـسـیـاری از مردان نسبت به این عمل زنان بی توجه هستند و به همین دلیـل بسیاری از فرصت ها را از دست می دهند. مردان مستقیم عمل می كنند، زنان غیر مستقیم. بنابرایـن اگر زنـی مكررا" شروع به قـرار گـرفـتـن سـر راه شـما نـمود، احتمال اینكه او اینكار را عمدا" انـجام می دهد زیاد است.

 

2 - او حركاتی بخصوص انجام می دهد

یك جمله قدیمی می گوید:"جسم دروغ نمی گوید." طبیعت بشر را جوری برنامه ریزی نموده كه هنـگام ابـراز عـلاقه بـی اخـتیـار شـروع بـه انـجام یـك سـری حركات جسمانی مشخص می كند. این اعمال غیر شفاهـی از گـشاد شـدن چشم هنگام نظاره به چیزی جالب گرفته تا لبخند زدن و لمس كردن، متغیر است.

 

در اینجا برخی از علائم زبان جسمانی را مشاهده میكنید:

* اشاره نمودن در جهت شما با پاها یا شانه ها

* خم شدن به طرف شما هنگام صحبت

* بازی كردن با مو و دست كشیدن لای موها

* نوازش كردن جواهرات ( مانند گوشواره ) و لمس نمودن دسته عینك

* چشم برنداشتن از شما هنگام صحبت و گفتگو

* تقلید از حركات شما ( مثلا" اگر دست خود را روی میز بگذارید او هم همین كار را می كند.)

* لبخند زدن هنگامی كه شما او را برانداز می كنید.

* اگر برخی از این علائم را هنگام حضور طرف مقابل مشاهده نمودید، تقریبا" می توانید مطمئن شوید كه او چراغ سبز شروعرابطه برای ازدواج را دارد به شما نشان می دهد.

 

3 - او هیچگاه برای شما سرش شلوغ نیست

این اصلی ترین قانون بازی عشق است. اگر زنی علاقه به برقراری رابـطـه و بـیرون رفتن با شما داشته باشد، همیشه خودش را در دسترس قرار می دهد. یـعنـی او یـك شـمـاره تلفن كاری یا آدرس ایمیل به شما خواهد داد. او در اسرع وقت به تلفـن یا ایـمیـل شـما جواب خواهد داد. او دعوت شما را برای با هم بودن خواهد پذیرفت - و اگر او در روزی كه شما تعیـین كرده اید وقت نداشت، چیزی شبیـه این خواهد گفت: "خوب، این پنجشنبه نمی تونم، اما اگر اشكال نداره بندازیم برای پنجشنبه دیگه، باشه؟ "

 

شـمـا هـرگـز از یـك زن عـلاقـه مـند چـنین جملاتی را نخواهید شنید: " الان واقـعـا" سـرم شلوغه"، یا "بذار بینم وقت دارم"، یا "نمیدونم بتونم بیام یا نه"

 

4 - او در مورد شما كنجكاو است

زنی كه به شما علاقه مند است دوست دارد همه چیزتان را بداند ( تا بتواند در این مـورد با دوستان دخترش صحبت كند). او درمورد خانواده، پیشینه،سلیقه غذایی، موسیقی، فیلم و مسائل گوناگون شما پرسش خواهد كرد. انگیزه اصلی او این اسـت كـه عـلایـق شما را بشناسد تا بتواند خود را دارای علایق مشــتـرك بــا شما نموده و پـیـوسـتـگـی بیشتری با شما ایجاد كند. مثلا اگر از قایق سواری خوشتان نمی آید، او نیز ناگهان از این كار متنفر می شود.

 

5 - او وضعیت مالی شما را می سنجد

زن علاقه مند دوست دارد منابع و بنیه مالی همسر آینده خود را مورد سنجش قرار دهد. سؤالاتی مانند: "كجا زندگی می كنی؟"، "چه ماشینی داری؟" و "شغلت چیه؟" مـی تواند نشانه علاقه مندی وی باشد. اگر پاسخ این سؤالات مطابق با "استانداردهای" او باشــد، علائم بعدی ظاهر خواهند شد وگرنه او در غباری از مه فرو خواهد رفت.

 

6 - او در مورد آینده صحبت می كند

یك زن علاقه مند همیشه دوست دارد در مورد نقشه های آینده و كارهایی كه می توانید با هم انجام دهید اشتیاق نشـان مـی دهد. در واقع او اغلب چیزی شـبـیـه ایـن میـ گـویـد: "وای... تـو هـم از بـولیـنگ خوشت میاد؟ باید یه بار با هم بریم بازی كنیم." اگر او چنین عمل نمود، شك نكنید كه دوست دارد ازش بخواهید با شما بیرون برود.

 

7 - او بیقراری و بی تابی می كند

اگر او واقعا" علاقه مند باشد، همانند یك گربه دور و بر شما دستپاچه و بیقرار خواهد بود، بخصوص هنگامی كه شما نتوانید متوجه علائم اشتیاق او شوید. البته ممكن است كه ذاتا" یك شخص خجالتی نرمال باشد - اگر او فقط پیش شما بی قراری می كند، احتمالا در سرش فكر ازدواج دارد.

 

8 - او نسبت به زنان دیگر، حسادت می ورزد

یك زن سعی می كـند از مـرد مـورد علاقه خود همانند یك عقاب مراقبت نموده و او را با چنگ و دندان حفظ كند. بنابراین اگر در حـال جوك گفـتن بـرای زنـان دیـگر متـوجـه حرص خوردن و جلز و ولز كردن او شـدیـد، بـدانـید كـه او انـتظار دارد برایش بیشتر از یك دوست باشید.

 

البته نشانه های فوق ممكن است لزوما" دلیل بر علاقـه مـندی یك زن نـبـاشد چـون بـرخـی از زنان كلا" با دیگران حالتی دوستانه دارند اما اگر تـعـداد زیـادی از ایـن عـلائم را در فـردی مشاهده نمودید می توانید به خود امیدواری دهید و به دلتان صابون بزنید.

منبع : farshad7.com

shiva & hasan بازدید : 208 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

آمارهای نشان می دهد که 97 درصد از جمعیت بزرگسالان در جهان در طول زندگی خود حداقل یک بار ازدواج می کنند. طبق آمار جهانی، نرخ ازدواج در طول 15 سال گذشته تقریباً ثابت مانده است، اما این وضعیت در مورد نرخ طلاق صادق نیست. آمارها نشان می دهند که نرخ طلاق امروزه به مراتب بیش از گذشته است، به طوری که میزان طلاق در کشورمان برای جمعیت شهری به طور متوسط 15 درصد بوده است که با توجه به ارزش های مذهبی و سنت های دیرین خانوادگی و اصالت و باور به زندگی مقدس زناشویی، به یقین باید آمار طلاق در ایران روند کندتری داشته باشد.

 

اما چه چیز باعث می شود بسیاری از زوج هایی که غالباً با جمله ی «تنها مرگ ما را از یکدیگر جدا می کند» زندگی مشترک خود را آغاز می کنند و ابتدا به آن احساس تعهد دارند، پس از مدتی با مشکلات زیادی رو به رو می شوند و در نهایت به جای مرگ، طلاق آن ها را از هم جدا می کند، و کار به جایی می رسد که به هم پرخاش و با هم نزاع می کنند و در مواردی، کار به متارکه و طلاق می انجامد.

آنچه مسلم است زوج جوان از آغاز با دیدی غلط و محدود وارد زندگی زناشویی می شوند و برای خود بنایی رویایی و سراسر ایده آل تصویر می کنند و از آنجا که اطلاعاتشان از یکدیگر و از امکانات و توانایی های هم بسیاری محدود و ناقص است و چه بسا با وهم و خیال خواسته اند برای خود دنیایی بسازند، پس از گذشت چند ماه یا چند سال زندگی مشترک، به فکر حسابرسی و ارزیابی می افتنند و در می یابند آنچه تصور کرده اند، باطل و بی حساب بوده و این سرآغاز مشکلات جدی تری است. تحقیق روان شناسان و مشاوران خانواده در چند کشور نشان می دهد حدود 50 درصد از همسران، ازدواج خود را در نهایت ناموفق ارزیابی می کنند.

 

در هر حال، تشکیل زندگی زناشویی مرحله ی انتقالی دشوار و پیچیده ای است، چرا که ازدواج مستلزم از نو تعریف کردن افراد برا خود و والدین شان است. زن و مرد در ازدواج نیاز دارند خود را در قالب نقش های جدید بپذیرند و این مهم بدون آگاهی از مسائل مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امکان پذیر نیست. تحقیقات و شواهد بسیاری نشان می دهد که در جوامع امروز، همسران جوان در اوایل زندگی با مشکلات گوناگون و گاه شدیدی مواجهند.

 

زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر و ... لاجرم با مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیک و صمیمانه با یکدیگر مواجه می شوند. طبق طبقه بندی های تشخیص روان پزشکی، مسائل زناشویی و خانوادگی یکی از بیشترین علل رجوع به کلینیک ها و مراکز خدمات مشاوره ای است که این خود گواه صحت مطالب ذکر شده است

 

بنابراین، پیشنهاد اصلی و اساسی بهره مندی از خدمات مشاوره ای پیش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهی بیشتر و تجهیز به دانش کافی در ارتباط با خود، ویژگی های خود و ویژگی های همسر آینده و نیز اهداف ازدواج به این دوره پویا و شکوفا در زندگی با آرامش بیشتری گام نهند. به بیان دیگر، مرد و زن، هر دو، از آموزش های پیش از ازدواج، به ویژه در مورد انتظاراتی که از آن ها به عنوان زن و شوهر می رود، سود می برند. در جوامع امروز، زندگی انسان ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی بوده است. بازتاب ماهیت پیچیده ی این تغییرات و تحولات در زندگی فردی و اجتماعی افراد کاملاً محسوس است.

 

ازدواج و زندگی زناشویی و تشکیل خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم با مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیک و صمیمانه با یکدیگر مواجه می شوند. طبق طبقه بندی های تشخیص روان پزشکی، مسائل زناشویی و خانوادگی یکی از بیشترین علل رجوع به کلینیک ها و مراکز خدمات مشاوره ای است که این خود گواه صحت مطالب ذکر شده است.

 

دلایل ضرورت

آموزش همسران جوان معمولاً یکی از برنامه های رسمی و غیررسمی خانواده ها و دیگر نهادهای اجتماعی در اغلب کشورهای جهان است. همسران جوان که اغلب از دو فرهنگ ( و چندین خرده فرهنگ) متفاوت اثر پذیرفته اند، به منظور افزایش سطح رضایت در تشکیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشکیل خانواده ی جدید، باید آموزش های لازم را کسب کنند. اسلام نیز که خانواده را پیمانی مقدس بین زن و مرد می داند و ثمره ی ازدواج را انس و آرامش خانوادگی و فردی بیان می کند (سوره روم، آیه 21)، بر اهمیت مشاوره تأکید دارد و بارها در قرآن کریم به مشورت کردن توصیه می کند: «در کارها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن».

 

امام علی (علیه السلام) نیز می فرمایند: «مشورت کنید که موفقیت و رستگاری از مشاوره به دست می آید».

 

برخی از عواملی كه این ضروری را در ازدواج بیشتر جلوه می دهد عبارتند از:

 

1. اشتباهات احتمالی والدین خود را تكرار نكنید و بر عادات بدی كه در خانواده خود فرا گرفته‌اند غلبه کنند.

 

2. نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت بپذیرید. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شكست در زندگی زناشویی است.

 

3. انتظارات واقع‌بینانه از زندگی زناشویی به دست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارید.

 

4. بدانید كه چه انتظاری از خود و از همسر خود و از ازدواج دارید. این انتظارات بنیان ایمان و اعتقاد به زندگی را شكل می‌دهد.

 

این آموزش‌ها به شیوه‌های گوناگونی میسر است، از جمله آموزش از كلاس‌های رسمی و غیررسمی، توزیع جزوات، تشكیل كلاس‌های پرسش و پاسخ و بحث‌های گروهی، و طرح موارد مبتلا به اكثریت .

 

مشاوره در ایران

در کشورمان اما هنوز این موضوع به طور كامل برای جوانان در آستانه ی ازدواج جا نیفتاده است. تاسیس و گسترش مراكز مشاوره پیش از ازدواج از مهم ترین گام‌ها و مسئولیت‌ها است تا از این طریق بتوان به خانواده‌ها، برای رشد سالم و مطلوب و نیز پویایی و شكوفایی استعدادهای همه ی اعضای خانواده و پیشگیری از اختلافات و ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی كمك كرد.

 

بدیهی است موفقیت و كارایی مراكز مشاوره منوط به برخورداری از وجود مشاوران صالح و متخصص و كارآمد است. در هر حال، ضرورت وجود کلاس‌هایی با عنوان مشاوره ی پیش از ازدواج برای دانشجویان روان شناسی و مشاوره بیشتر حس می شود.

برگرفته از سپیده دانایی

shiva & hasan بازدید : 157 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

اگر مراسم خواستگاری انجام شود، علاوه بر اینكه سنتی پسندیده رعایت شده است، به شناخت بهتری ازطرف مقابل دست می یابیم. یكی ازدلایلی كه ازدواج جوانان را ناپایدارمی كند، انتخاب همسربه صورت فردی است. معمولاً هنگامی كه ازدواج ها با حضور و موافقت خانواده ها صورت می گیرند، ازپایداری بیشتری برخوردار می شوند.

از دیگر عوامل مۆثر بر پایداری این ازدواج ها، وجود امكان بیشتر برای شناخت است. آنچه جوان را از بزرگسال متمایز می كند، میزان تجارب بیشتر فرد بزرگ سال است وگرنه ساختارهای ذهنی در هر دو مورد مشابه است. پس ما وقتی به تنهایی ازكسی تقاضای ازدواج می كنیم، فرصت استفاده ازتجارب ارزنده دیگران را ازدست می دهیم و به شناختی محدود از فرد دل خوش می كنیم.

 

فواید شناخت در خواستگاری جمعی

در شناخت جمعی چون افراد زیادی در شناسایی نقش دارند، شناخت دقیق‌تر انجام می‌شود. در این نوع شناخت، فرد از جوانب گوناگون مورد سنجش قرار می‌گیرد و هرکس از زاویه خاصی به وی می‌نگرد. بنابراین، علاوه بر بررسی کلّیت وجود فرد، به جنبه‌های ویژه او نیز توجه می‌شود كه درنتیجه انتخاب بهتری صورت می‌گیرد؛ زیرا هدف همه حاضران شناخت طرف مقابل است. در انتخاب جمعی، زمانی که افراد مجرب پس از ارزیابی خود فرد مقابل را تأیید می‌کنند، امید به استحکام زندگی زوجین بیشتر می‌شود تا هنگامی که فقط یک فرد به انتخاب فردی دیگر می‌پردازد.

 

شناخت جمعی، اطمینان خاصی را برای فرد به ارمغان می‌آورد. وقتی که چند نفر بر خوب‌ بودن فردی صحّه می‌گذارند، دختر یا پسر با اتکا به شناختی که از ناحیه دیگران به‌دست می‌آورند، از آرامش روانی بیشتری برخوردار می‌شوند؛ به‌ این‌ ترتیب هر یك از آنها به ‌هنگام گزینش همسر، قوت قلب بیشتری دارند. این در حالی‌ است كه در انتخاب فردی، که توسط خود دختر یا پسر صورت می‌گیرد، مدام نگران هستند که مبادا طرف مقابل از شایستگی‌های لازم برخوردار نباشد؛ زیرا در این صورت آنها خود را به‌دلیل انتخاب نامناسب، مستحق سرزنش و شماتت می‌بینند و آرامش روانی خویش را از دست می‌دهند.

 

از دیگر فواید شناخت جمعی، کاهش تردید در انتخاب است. تجربه نشان می‌دهد هنگامی كه شخص به‌ تنهایی مبادرت به انتخاب همسر می‌کند، سخت دچار تردید در گزینش همسر می‌شود، زیرا نگران است که مبادا به ‌میزان کافی از شناخت نرسیده باشد. اما وقتی که در کنار شناخت خود، شناخت دیگران را نیز ملاک قرار ‌دهید از تردیدها کاسته و باعث می‌شود زودتر به انتخاب صحیح برسید. شناخت جمعی، مانع تأخیر بی‌مورد در ازدواج ‌می‌شود و از درگیری‌های شخص با خودش می‌کاهد و او را کمتر دچار کشش‌های درونی می‌کند.

 

مشورت با دیگران نیز موهبت دیگری است که دختر یا پسر جوان به‌ هنگام همسر گزینی می‌توانند از آن بهره‌مند شوند. افلاطون می‌گوید: وقتی آدمی بر سر دوراهی قرار می‌گیرد، در صورتی‌ که همراهانی دارد باید با آنها مشورت کند و تا معلوم نشده است که هر راه به کجا می‌رسد، نباید گامی پیش بنهد. پس عقل که ابزار شناسایی است از طریق وقوف بر یافته‌های دیگران به انتخابی بهتر دست می‌یابد؛ چراكه با مدد عقل دیگران، توانی مضاعف می‌یابد.

 

حسن دیگری که خواستگاری جمعی دارد این است که دختر احساس احترام بیشتری می‌کند و برداشت او این است که برای او احترام ویژه‌ای قائل شده‌اند؛ حال آنکه در انتخاب فردی چنین احساسی ندارد.

 

چرا خواستگاری پسر از دختر؟

در جامعه ما رسم بر این است كه خانواده پسر به خواستگاری دختر بروند. خواستگاری پسر از دختر، امری عرفی است كه از فطرت مرد و زن نشئت می گیرد؛ زیرا مرد خواهان است و زن خوانده؛ مرد طالب است و زن مطلوب؛ فطرت مرد طلب و نیاز است و فطرت زن جلوه وناز.

 

خواستگاری مرد به دلیل بالا بودن ارزش، حیثیت، لطافت و ظرافت زن است. گوهر را در موزه نگهداری می كنند و این خواستاران هستند كه برای دیدن آن موجود ارزشمند به سراغش می روند. بنابراین كاملاً خلاف فطرت، احترام و شخصیت زن است كه به دنبال مرد برود. برای مرد قابل تحمل است كه از خانمی خواستگاری كند و آن خانم بهانه بیاورد، نازكند، شرط بگذارد و نهایتاً جواب منفی بدهد. اما برای زن قابل تحمل نیست كه مردی را به همسری خود دعوت كند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود؛ زیرا زن می خواهد الهه عشق، معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند.

 

تجربه ها نشان می دهد اكثر دخترانی كه از پسران خواستگاری كرده اند، پس ازازدواج با نارضایتی، اختلاف با خانواده همسر و شكست روبه رو شده اند. مطالب ذكرشده، واقعیت های اجتماع بشر است. به عقیده ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس معروف آمریكایی، حیا وخودداری ظریفانه زن، غریزی نیست. بلكه دختران درطول تاریخ دریافته اند كه این مسئله اختصاص به جنس بشر ندارد. همواره این مأموریت به جنس نر داده شده است كه خود را دل باخته و نیازمند به جنس مخالف نشان بدهد. شاید بتوان گفت خواستگاری از جنس ماده درمیان انسان ها نه غریزی است و نه آموخته تاریخ، بلكه فطری است. به این معنا كه جذب و انجذاب میان آدمیان برخواسته ازعواطف عالی انسانی است و نه صرفاً تمایلات جسمی وجنسی.

 

اما متأسفانه امروزه نهضت فمینیسم و متعصبان به جنس زن، به بهانه برابرسازی حقوق زن و مرد این موجود ظریف و رۆیایی را كه بهشت می تواند زیر پای او باشد از عرش به فرش آورده و شخصیت انسانی و الهی او را لكه داركرده است.

  

نکاتی درمورد آداب خواستگاری

* طبق سخنان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) بهترین روز برای خواستگاری، روز جمعه و در ساعات بعد از ظهر است. همچنین بهتر است زمانی برگزار نشود که قمر در عقرب است.

 

* برای به دست آوردن آرامش، قبل از خواستگاری دو ركعت نماز طلب بخوانید و دعا كنید كه آنچه خیر و صلاح است برای شما پیش آید.

 

* از آنجا كه اولین دیدارها همیشه در اذهان می ماند، رعایت پاكیزگی و منظم بودن بسیار مهم است.

 

* جلسه اول خواستگاری را در خانه عروس برگزاركنید نه جای دیگر، زیرا محیط خانه آرامش بیشتر و شناخت كاملتری به دنبال دارد.

 

* حضور والدین و یا شخص امین و با تجربه، كمك زیادی به انجام خواستگاری می كند.

 

* مهم نیست چند نوع میوه خریداری كرده اید. اما سعی كنید با زیبا چیدن آنها و پاكیزگی و زیبا آراستن سالن پذیرایی، محیطی دلپذیر ایجاد كنید.

 

* از پوشیدن لباس های تنگ كه باعث ناراحتی شما می شود و همچنین از پوشیدن لباس های پر زرق و برق اجتناب كنید به دلیل اینكه جلب توجه می كنند و تمركز را برهم می زنند.

 

* برای دستیابی به شناخت بیشتر از خانواده پسر و نیز آشنایی با فرهنگ وآداب و رسوم و موقعیت اقتصادی آنها جلسه یا جلساتی از گفتگوها را در منزل پسر برگزار كنید.

 

* دختر و پسر برای شناخت بیشتر از یكدیگر می توانند به نحوه راه رفتن، نشستن، صحبت كردن و حتی كفش پوشیدن طرف مقابل توجه كنند. همه این رفتارها نشان دهنده شخصیت فرداست.

 

* صحبت حضوری دختر و پسر با یكدیگر بهتر از صحبت كردن با تلفن، چت و... است. با صحبت كردن حضوری قادر به دیدن حالات و حركات و نحوه مكالمات یكدیگر هستید. در نتیجه، با رعایت این مطلب به شناخت بهتری خواهید رسید.

 

* اگر در نگاه اول از ظاهر فرد مقابل خوشتان نیامد ولی برایتان قابل تحمل بود، با او به گفتگو بپردازید؛ شاید نظرتان عوض شد.

 

* چنانچه در اواسط جلسه احساس كردید طرف مقابل مناسب شما نیست، جلسه را متوقف كنید. زیرا در صورت ادامه، ممكن است بین افراد وابستگی ایجاد شود. در این صورت، دادن جواب منفی سخت است و به فرد مقابل ضربه روحی وارد می شود.

برگرفته از ساج

shiva & hasan بازدید : 205 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

آیا از ازدواج و پذیرفتن مسئولیت های یک زندگی واقعی ترس دارید؟ خیلی از خانم‌ها مثل شما هستند. این می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از ترس‌های کودکی گرفته تا تجربیات بزرگسالی.

 

ترس از متعهد شدن لزوماً به این معنا نیست که نیاز به کمک حرفه‌ای دارید بلکه نشانه این است که باید دیدگاه‌های خودتان را درمورد روابط ارزیابی کنید تا ببینید چه چیز جلوی شما را می‌گیرد و نمی‌گذارد وابستگی دائمی ایجاد کنید.

 

برای غلبه بر این مشکلات، این 10 نکته را بخوانید تا ببینید مشکل شما کدامیک از اینهاست.

 

1. روابط زیادی را دیده‌اید که برهم خورده است

آیا والدینتان از هم طلاق گرفته‌اند؟ شاید دوستان زیادی داشته باشید که روابطشان برهم خورده و بخاطر آن سختی و درد زیادی را متحمل شده‌اند. اگر اینطور است، ترس شما از متعهد شدن در روابط قابل درک است. با شاهد مشکلات احساسی دیگران بودن می‌فهمید که چه زمان‌هایی ممکن است رابطه دچار مشکل شود.به جای اینکه روی روابط شکست‌خورده اطرافتان تمرکز کنید، به زوج‌های موفقی که می‌شناسید دقت کنید تا ببینید آنها برای شاد و خوشبخت زندگی کردن کنار هم چه می‌کنند.

 

2. آشنایان و دوستان نزدیک از زندگی مجردی لذت می‌برند

با روی کار آمدن فمینیسم، مجرد ماندن دخترها و بالا رفتن سن ازدواج آنها افزایش یافت و زنان زیادی انتخاب می‌کنند که زندگی مجردی داشته باشند. زنان مجرد هیچوقت فرصت‌های بیشتری نداشته‌اند و حداکثر زندگی شان در کار خلاصه می شود.

 

از شکست فردی ترس دارید

 

شاید به این دلیل از متعهد شدن می‌ترسید که مهارت‌های ارتباط طولانی‌مدت مثل صبر، حوصله و فداکاری را در خود نمی‌بینید. شاید غذا پختن و تمیزکاری خانه را بلد نیستید و از این می‌ترسید که طرف‌مقابلتان را در زندگی زناشویی ناامید کنید. به خاطر داشته باشید که هر فرد توانایی‌های خاص خود را دارد و افراد مختلف به توانایی‌های مختلفی ارزش می‌گذارند. روابط طولانی زمانی موفق می‌شوند که افراد به یکدیگر برای آنچه که هستند ارزش بگذارند. همچنین می‌توانید وقت بگذارید و مهارت‌های جدیدی را یاد بگیرید و از زنانی که ازدواج‌های موفقی دارند کمک بگیرید تا اعتماد‌به‌نفس لازم برای غلبه بر ترس از متعهد شدن را به شما بدهند.

 

از ناامیدی یا سرخوردگی می‌ترسید

 

وقتی به سالهای آینده یک ازدواج فکر می‌کنید، ممکن است نگران شوید که ازدواجتان انتظاراتتان را برآورده نکرده و آنی نباشد که می‌خواستید. البته این تاحدی درست است. ممکن است یک روز از کنار یک مرد شکم‌گنده از خواب بیدار شوید که جواب حرف‌هایتان را به جای قربان‌صدقه با بی‌حوصلگی می‌دهد. همچنین ممکن است مثل قبل دیگر به شما توجه نداشته باشد. اما وقتی آن روز می‌رسد، همانطور که برای همه زوج‌ها پیش می‌آید، به خودتان یادآور شوید که چرا با این مرد ازدواج کردید و افکاری که بیشترین ترس از متعهد شدن را برایتان آورده است را سرکوب کنید.به خاطر داشته باشید که صداقت و حرف زدن می‌تواند ترس از سرخوردگی و ناامیدی را از بین برده و بدانید که همه زندگی‌ها بالا و پایین دارند.

 

در گذشته شکست در رابطه را تجربه کرده‌اید

 

مسائل و مشکلات مربوط به متعهد شدن بعد از یک رابطه شکست‌خورده بیشتر می‌شود. ازآنجاکه خانم‌های بسیاری بیش از یک بار در روابط خود شکست می‌خورند، نگرانی آنها از متعهد شدن بالاتر می‌رود. به جای اینکه به متعهد شدن به عنوان یک رفتار جمعی، سعی کنید هر رابطه را به شکل فردی و خاص نگاه کنید. از خودتان بپرسید چرا روابط سابقتان شکست خوردند و ببینید در آینده چه کارهای متفاوتی می‌توانید انجام دهید.با این خودآگاهی در وضعیت بهتری برای ارزیابی مردهایی که وارد زندگیتان می‌شوند خواهید داشت و خواهید توانست تعهد طولانی‌مدت ایجاد کنید.

 

6. نمی‌دانید چطور دوام یک رابطه را حفظ کنید

حتی زنان بسیار خوش‌بین و بااعتماد‌به‌نفس هم در یک رابطه ایده آل نگرانی‌هایی برای دوام بخشیدن به رابطه خود دارند. در نامعلومی و بلاتکلیفی دنیای امروز، با زوال ارزش‌ها و جدایی خانواده‌ها، به نظر نمی‌رسد روش مطمئنی برای حفظ دوام ازدواج وجود داشته باشد. به همین دلیل است که ارتباط و گفتگو بین زوج ضروری و حیاتی است. هر دو طرف باید با هم هماهنگ باشند تا بفهمند چه اتفاقاتی می‌افتد و اصلاحات لازم را انجام دهند. اگر ارتباط کلامی دو طرف از بین برود، نخواهید دانست چه باید بکنید.

از خودتان بپرسید چرا روابط سابقتان شکست خوردند و ببینید در آینده چه کارهای متفاوتی می‌توانید انجام دهید.با این خودآگاهی در وضعیت بهتری برای ارزیابی مردهایی که وارد زندگیتان می‌شوند خواهید داشت و خواهید توانست تعهد طولانی‌مدت ایجاد کنید

 

7. مطمئن نیستید او همانی است که می‌خواهید

اگر دوست دارید بدون اینکه برای همیشه متعهد شوید، رابطه‌ای بادوام داشته باشید، ممکن است لازم باشد درمورد مشکلتان برای متعهد شدن با یک مشاور صحبت کنید.اگر کسی که می‌خواهید باقی عمرتان را با او بگذرانید پیدا نکرده‌اید، از خودتان سوال کنید شاید توقعات و انتظاراتتان خیلی بالا باشد. آیا در جای نادرست به دنبال آدم درست هستید؟ آیا با کسانی ارتباط برقرار می‌کنید که هدفشان از آشنایی متفاوت با شماست؟ هرکدام از این دلایل ممکن است باعث شود فکر کنید نمی‌توانید به مرد زندگیتان متعهد شوید.

 

8. نمی‌خواهید اعضای خانواده را ناامید کنید

یکی دیگر از دلایل ترس از متعهد شدن در روابط، داشتن والدین پرتوقع است که انتظار دارند جراح مغز و اعصاب شوید یا با رئیس‌جمهور بعدی امریکا ازدواج کنید. اگر از ازدواج قبلی خود بچه دارید، ممکن است نگران واکنش آنها به ناپدری خود باشید. ممکن است هم هست بدون ارزیابی نیازهای احساسی خود و میزان آمادگی‌تان برای ازدواج، با یکی از دخترخاله‌ها یا دخترعموها برای ازدواج کردن وارد رقابت شده‌اید.

 

بااینکه نگرانی درمورد فرزندان شوهر سابقتان در رابطه با فرد کنونی اهمیت زیادی داشته و منطقی است، خودداری از متعهد شدن برای خوشحال نگه داشتن بقیه به این معنی است که معیار اشتباهی برای داشتن یک رابطه موفق دارید. وقت بگذارید و به این فکر کنید که به جای نیازهای دیگران چه چیزی برای خودتان بهتر است.

 

9. می‌خواهید برای لذت بردن از خوشی‌های زندگی مجرد بمانید

اگر زندگی راحت و ‌آرامی دارید و نمی‌خواهید آن را با نگرانی‌های رابطه خراب کنید که تا حدی قابل درک است. آیا می‌خواهید تا پایان عمرتان مجرد بمانید؟ آیا از مسئولیت‌های ازدواج هراس دارید؟ با مسائل و مشکلاتی نظیر این باید روبه‌رو شوید تا مطمئن شوید به تعهد نگاهی سالم دارید. برخلاف این، اگر سبک زندگیتان به شکل غیرمعقولی آزادانه است و نمی‌توانید محدود شدن ازدواج را بپذیرید، پس احتمالاً برای متعهد شدن آماده نیستید. به خودتان زمان بدهید تا به دلایل واقعی اینکه چرا باتوجه به سبک زندگیتان و اهداف آینده‌تان از متعهد شدن می‌ترسید، فکر کنید.

تعداد مجردهایی که از متعهد شدن ترس دارند بنا به دلایل مختلف بالا رفته است. اگر شما هم از ایندسته افراد هستید، الان وقتش رسیده است که دلایل الگوهای روابطتان را بررسی کرده و ببینید چطور می‌توانید برای غلبه بر ترس از متعهد شدن در خودتان ایجاد تغییر کنید

 

10. تصور می‌کنید تعهد عشق رابطه را از بین می‌برد

عشق مسئله‌ای ظریف و حساس است و باید از آن مراقبت شود. بااینکه زندگی واقعی چهره خود را بعد از ازدواج نشان می‌دهد و پیدا کردن وقت برای صمیمت و لحظات دونفره را سخت می‌کند، زوج‌ها اگر می‌خواهند رابطه‌شان همیشگی شود، باید بالاترین اولویت را به رابطه‌شان بدهند. زوج‌های مسن‌تر ادعا می‌کنند که روابط عاشقانه باثباتی که در طولانی مدت ساخته شده‌اند بسیار عمیق‌تر و پرمعنی‌تر از عشق پرهیجانی است که رابطه با آن آغاز شده است. اجازه بدهید عشقتان رشد کنند.تعداد مجردهایی که از متعهد شدن ترس دارند بنا به دلایل مختلف بالا رفته است. اگر شما هم از ایندسته افراد هستید، الان وقتش رسیده است که دلایل الگوهای روابطتان را بررسی کرده و ببینید چطور می‌توانید برای غلبه بر ترس از متعهد شدن در خودتان ایجاد تغییر کنید.

منبع:  مردمان

shiva & hasan بازدید : 160 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

به نظر می‌رسد که این روزها وقتی اخبار مربوط به طلاق گرفتن بعضی و ازدواج یا نامزد کردن بعضی دیگر را می‌شنوید، تعجب می کنید. واقعیت این است که ازدواج برای همه آدمها مناسب نیست.

 

گاهی‌اوقات زمان آن هنوز نرسیده است؛ خیلی وقت‌ها هم فرد موردنظرتان فرد مناسبی نیست. برای خیلی‌ها قبول کردن این مسئله سخت است. اما اگر واقعیت را نپذیریم و کورکورانه وارد زندگی زناشویی شویم، اثرات آن به جز خودتان خیلی‌های دیگر را هم درگیر خواهد کرد (در بسیاری از موارد شکست یک ازدواج موجب شکست بچه‌ها و شکست کل جامعه می‌شود). یکی از دلایل مهم برای بالا رفتن میزان طلاق یک دلیل بسیار ساده است: خیلی از ما زمانی ازدواج می‌کنیم که اصلاً برای آن آمادگی نداریم.

 

بهترین راه برای کنار آمدن با یک ازدواج شکست‌خورده، این است که پیشدستی کنید زیرا وقتی یک ازدواج با شکست روبه‌رو شود، برگرداندن و درست کردن آن بسیار مشکل است. از آنجاکه پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، خیلی مهم است که بفهمیم چطور تشخیص دهیم برای ازدواج آمادگی داریم یا نه.

 

در زیر به 12 نشانه عدم آمادگی افراد برای ازدواج اشاره می‌کنیم. البته اگر فکر کردید که نشانه‌ای را جا انداخته‌ایم، حتماً در قسمت نظرات ما را از آن مطلع کنید.

 

1. بیشتر درگیر مراسم عروسی هستید تا خود ازدواج

خیلی‌وقت‌ها بیشتر زمان صرف آماده‌سازی و برنامه ریختن برای جزئیات مراسم عروسی می‌شود تا اینکه خود ازدواج موردنظر قرار گیرد. اگر بیشتر از اینکه درمورد وضعیت بدهی‌های همسر آینده‌تان بدانید، درمورد سالن مراسم عروسی اطلاعات دارید، ازدواج هنوز برای شما مناسب نیست. اگر هیجان عروس یا داماد شدن برایتان آنقدر زیاد است که فرقی ندارد کنار چه کسی لباس عروسی/دامادی تن کنید، باز هم بدانید که راه را خطا رفته اید.

 

2. هنوز بین شما اعتماد ایجاد نشده است

اعتماد یکی از ضروری‌تری فاکتورهای ازدواج است. اما بعضی‌ها فکر می‌کنند که نمی‌توان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر می‌کنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کرده‌اید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطه‌ای بدون اعتماد باقی نمی‌ماند.

 

3. نمی‌توانید تصور کنید پدر/مادر فرزند او باشید

وقتی با کسی وارد رابطه می‌شوید که قبلاً ازدواج کرده و از زندگی سابق خود بچه دارد، علاوه بر خود او، درواقع با فرزندش هم وارد رابطه شده‌اید. خیلی‌ها را می‌بینیم که می‌گویند، «خودش را خیلی دوست دارم اما بچه‌اش را نه». متاسفانه این موقعیت اصلاً جالب نیست. بچه‌ها بخش دائم و مهم این رابطه هستند. این وضعیت طور دیگری هم ممکن است اتفاق بیفتد. این که شما حس کنید طرف مقابلتان را دوست دارید اما نه به عنوان پدر یا مادر فرزندی که در آینده خواهید داشت. یعنی یا به مسئولیت پذیری او به عنوان والد اعتماد ندارید یا این که ویژگی هایی در او می بینید که دوست ندارید فرزندتان آنها را به ارث ببرد. سر گرفتن چنین اعتمادی به شدت خطرناک است.

 

4. خیلی وقت است که خواستگار نداشته‌اید

اگر خیلی وقت است که خواستگار نداشته اید یا اگر مرد هستید و خیلی وقت است دختر مورد پسندتان را ندیده اید، عجله نکنید. پیدا شدن یک نفر در زندگی شما به معنی این نیست که الزاما با او خوشبخت خواهید شد. هیجان زده نشوید و کمی بیشتر سبک سنگین کنید.

این که شما حس کنید طرف مقابلتان را دوست دارید اما نه به عنوان پدر یا مادر فرزندی که در آینده خواهید داشت. یعنی یا به مسئولیت پذیری او به عنوان والد اعتماد ندارید یا این که ویژگی هایی در او می بینید که دوست ندارید فرزندتان آنها را به ارث ببرد. سر گرفتن چنین اعتمادی به شدت خطرناک است

 

5. درمورد مسائل حیاتی‌تان توافق نکرده‌اید

اگر بدون اینکه درمورد مسائل مهم زندگی با هم حرف بزنید و تصمیم‌گیری کنید سر سفره عقد رفته‌اید، کارتان اشتباه است. مسائل حیاتی ازدواج، ارزش‌های شما، تیپ شخصیتی‌تان و مسائلی از این دست، چیزی نیست که درباره آن بتوانید توافق کنید چون اساسا تغییرپذیر نیستند. اینها همه چیزهایی هستند که باید بدانید و هیچ وقت آنها را برای کسی تغییر ندهید. مسائل مهم و حیاتی شما اهمیت زیادی دارند زیرا کلید یک رابطه موفق ارتباط و گفتگو و حل اختلافات است. با این مسائل باید بعنوان فرصت‌هایی برای تبادل نظر و عقیده و حل مشکلات استفاده کنید.

 

6. آماده مصالحه نیستید

هیچ وقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگر اینکه تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمان‌ها و شرایط سخت، آدم‌ها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش می‌دهند: یا خودخواه می‌شوند و فقط به خودشان فکر می‌کنند و یا ازخودگذشته می‌شوند و فقط به طرف مقابلشان فکر می‌کنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکرده‌اید.

 

7. تحت‌ فشار هستید

آیا به این دلیل می‌خواهید ازدواج کنید که تحت تهدید یا اولتیماتوم هستید؟ اگر اینطور است، اصلاً نباید این کار را بکنید. ازدواج باید آزادانه و با عشق و احترام از طرف هر دو نفر انتخاب شود. اگر کسی برای ازدواج مجبورتان کرده یا تحت فشارتان گذاشته است، بهتر است که یک بازنگری درمورد اساس و بنیاد رابطه‌تان داشته باشید.

 

8. زبان عشقتان یکی نیست

ناتوانی برای درک و دریافت و یا ابراز زبان عشق طرف‌مقابلتان موجب ویرانی رابطه است. اگر عشقتان را به زبانی که طرف‌مقابلتان درک می‌کند ابراز نکرده یا عشق طرف‌مقابل را به زبان خودتان دریافت نکنید، به این معنی است که شما و همسرتان هیچ وقت به طور کامل عشق را احساس نخواهید کرد.

 

9. جذابیت جنسی برای هم ندارید

خیلی ساده است، ممکن است طرف مقابل تان بهترین زن یا مرد روی کره زمین باشد اما اگر از نظر ظاهری و جنسی به او جذب نشوید، رابطه‌تان خیلی زود برهم خواهد خورد.

 

10. با اعتیاد یا مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کنید

خیلی‌ها به مشکلاتی مثل اختلال شخصیت‌های غیراجتماعی، افسردگی، انزوا و... مبتلا هستند. داشتن ذهن و روان سالم پیش‌نیاز داشتن یک رابطه سالم است. این چیزی است که در مشاوره های ازدواج مشخص می شود. همچنین سلامت اخلاقی داشتن، عدم اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر، اینترنت، تصاویر مستهجن و... شرط مهمی در انتخاب طرف مقابل برای یک عمر زندگی است.

 

11. بیش از حد توانتان انرژی می‌گذارید

وصل شدن دو نفر، وصل شدن دو خانواده و دو گروه دوستان هم هست. فشار اجتماعی معمولاً یکی از مهمترین علت‌های طلاق است. باید از خودتان بپرسید، «من به چه قیمتی در این رابطه هستم؟» اگر قرار است از دوستانتان یا خانواده‌تان به خاطر طرف‌مقابل بگذرید، این قیمت بسیار بالایی است که باید بپردازید. دلیل آن این است که اگر همه چیز بین شما و طرف‌مقابل برهم بخورد، شما هم از نظر احساسی و هم اجتماعی شکست خواهید خورد.

 

12. ذهنتان هنوز سردرگم است

اگر به این دلیل نگران ازدواج هستید که احساس می‌کنید فردی بهتر ممکن است بعدها بر سر راهتان قرار گیرد، ازدواج هنوز مناسب شما نیست. وقتی ازدواج می‌کنید، باید اطمینان کامل داشته باشید که این فرد، بهترین برای شماست و بدون او قادر به زندگی کردن نیستید.

منبع: ایده آل

shiva & hasan بازدید : 162 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

شما نمی توانید ازدواج کنید بدون آن که از میزان اعتماد به نفس طرف مقابلتان آگاه باشید. فردی با اعتماد به نفس پایین توانایی پیشبرد زندگی خود را ندارد و در زندگی مشترک هم بار کارهای خود را به دوش شما می اندازد یا مانع پیشرفت خود، شما و زندگی مشترکتان می شود.

 

حالا چطور می توان از میزان اعتماد به نفس طرف مقابل در جلسه خواستگاری مطلع شد؟

 

ما چند راه را به شما پیشنهاد می کنیم:

 

1- پرسیدن برخی از سوالات در جلسات خواستگاری برای محک میزان اعتماد به نفس فرد مقابل:

 

- نظر شما در مورد خودتان چیست؟ یا به چه چیزی بیش از هر چیز دیگر در زندگی خود افتخار می کنید؟ (توجه کنید که آیا در پاسخ به سوال شما از آنچه هست و دارد راضی است یا نه. زیرا عزت نفس حقیقی به انسان حس استواری و قدرت درونی می بخشد.)

 

- تا به حال چه کارهایی انجام داده اید که نشانگر عشق و توجه شما نسبت به خودتان باشد؟

- آیا تا به حال در زندگی تان ریسک کرده اید؟ کجاها؟

-نگرش شما در مورد زندگی چیست؟ (افرادی که دارای اعتماد به نفس پایین هستند خود را قربانی می دانند و به زندگی بد و سیاه می نگرند.)

 

2. توجه به رفتارها و حرکات فرد مقابل در رفت و آمدهای قبل و یا حتی پس از عقد:

 

راه دیگر پی بردن به احساس فرد به خود (میزان اعتماد به نفس) این است که به رفتارها و حرکاتش دقت کنید. مثلاً توجه کنید که چقدر به ظاهر خود می رسد،‌ چگونه از جسم و سلامتی خود محافظت می کند،‌ چه غذاهایی می خورد و... تمامی این موارد انعکاس هایی از اعتماد به نفس هستند. کسی که با خود بد رفتار می کند، برایش اهمیتی ندارد که با شما نیز بد رفتار کند.

 

علائم كمبود اعتماد به نفس:

 

پرخوابی

شكایت از خستگی

كناره‌گیری از فعالیت‌ها

شركت نكردن در بحث‌ها و گفت‌وگوها (تمایل به بودن در حاشیه)، بیشتر شنونده بودن تا شركت کننده

كاهش میل جنسی

كاهش رفتارهای خودانگیخته

حالت اضطراب، غمگینی و ناامیدی، درماندگی و عجز

ترس از عصبانی كردن دیگران

احساس تنهایی، احساس اینكه دیگران شخص را دوست ندارند و قادر نبودن به بیان احساس خود و ضعف در مواجه یا چیرگی بر مشكلات

اجتناب از موقعیت‌هایی كه شخص باید در معرض عموم قرار گیرد و خود را افشا كند.

ناتوانی در انجام دادن كارها به نحو مطلوب یا ثمربخش.

حساسیت به انتقاد، كمرویی

شكایت‌های فراوان از دردهای جسمانی

راه دیگر پی بردن به احساس فرد به خود (میزان اعتماد به نفس) این است که به رفتارها و حرکاتش دقت کنید. مثلاً توجه کنید که چقدر به ظاهر خود می رسد،‌ چگونه از جسم و سلامتی خود محافظت می کند،‌ چه غذاهایی می خورد و... تمامی این موارد انعکاس هایی از اعتماد به نفس هستند

احساس بی‌ارزشی و بی‌لیاقتی

حالاتی از ملامت خود، تنفر از خود و راضی نبودن از خود.

انكار موفقیت‌ها و دستاوردهای گذشته و انكار موفقیت در فعالیت‌های جاری

احساس اینكه هر كاری كه شخص انجام می‌دهد با شكست مواجه می‌شود و یا بی‌معنی است.

زیر و رو کردن مسائل زندگی

در جست‌وجو و طالب تشویق از سوی دیگران،تلاش برای به دست آوردن محبت اما ناتوانی در انجام نثار متقابل محبت به دیگران خود را سربار دیگران دیدن.

برگرفته از مردمان، سیمرغ

shiva & hasan بازدید : 141 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

مرد زندگی‌تان چطور روزهایش را می‌گذراند، در حرفه‌اش چه می‌گذرد و چه برنامه‌ای برای آینده دارد. باید بتوانید واکنش‌هایش را در مهمانی‌هایی که قرار است در آینده بروید پیش‌بینی کنید و بدانید که او به ازدواج و شخصی به نام «همسر» چطور نگاه می‌کند. 

قرار است یک عمر با او زیر یک سقف زندگی کنید. صاحب فرزند شوید و در کنارش با جوانی‌تان خداحافظی کنید. اما معمولا آنچه دلیل انتخاب‌تان می‌شود، چنین تصویری نیست. شاید شما به دنبال انتخابی هستید که همه را شگفت‌زده کند؛ انتخاب شایسته‌ای که ارزش شما را در ذهن دیگران بیشتر کند و مهم‌تر اینکه زندگی بی‌دغدغه و آرامی را برایتان به همراه بیاورد. خب... بهتر است کمی دید‌تان را باز‌تر کنید و چند قدم آن‌طرف‌تر را هم ببینید.

 

برای خوشبختی

 

شما علاوه بر این موضوعات به چیزهای دیگری هم برای خوشبختی نیاز دارید. باید بدانید که مرد زندگی‌تان چطور روزهایش را می‌گذراند، در حرفه‌اش چه می‌گذرد و چه برنامه‌ای برای آینده دارد. باید بتوانید واکنش‌هایش را در مهمانی‌هایی که قرار است در آینده بروید پیش‌بینی کنید و بدانید که او به ازدواج و شخصی به نام «همسر» چطور نگاه می‌کند. باخبر شدن از این موضوعات پیچیده آسان نیست اما اگر به شغل خواستگار‌تان نگاه کنید و از اسطوره‌ها کمک بگیرید، کار برایتان کمی آسان‌تر می‌شود.

برای خوشبختی

تاجر است؟

خوبی‌اش این است که:

آدم‌هایی که سراغ حرفه تجارت می‌روند، حسابی با اجتماع درگیر می‌شوند. ساعات طولانی این کار باعث می‌شود که صمیمیتی میان آنها و همکاران‌شان ایجاد شده و دایره روابط اجتماعی‌شان هر روز بزرگ‌تر شود. اگر با یک بازاری ازدواج کنید، دغدغه مالی نخواهید داشت و خوبی این شغل این است که همسرتان هیچ‌وقت کارش گیر نمی‌افتد،‌ چون همیشه آدم‌هایی در کنارش هستند که مشکلاتش را حل کنند. افرادی که چنین شغلی دارند، از حساب، کتاب و اقتصاد سر درمی‌آورند. آنها می‌توانند راهنمای خوبی برای اطرافیان‌شان باشند و در مورد موضوعات شایعی مثل پرداخت مالیات، وام گرفتن و دیگر مسائل مالی به آنها مشاوره دهند.

بدی‌اش این است که:

به دلیل ساعات کار طولانی، خسته و فرسوده به خانه می‌رسند و گرچه در بسیاری مواقع اوضاع مالی‌شان روبه راه است اما نوسانات اقتصادی به آنها اضطراب زیادی وارد می‌کند. آنها می‌توانند شرایط مالی خوبی را برای شما فراهم کنند، اما ممکن است مثل مرد‌های دیگر نتوانند زمان زیادی را با شما بگذرانند و شاید مجبور باشند که حتی در روزهای تعطیلی که همه به مسافرت می‌روند، در خدمت شغل‌شان باشند. مردی که شغل آزاد دارد، نمی‌تواند مثل یک کارمند ساعت 6 بعد از ظهر به خانه بیاید و به احتمال زیاد وقتی در کنار شما حضور پیدا می‌کند که فکر و جسمی خسته دارد.

زئوس؛ فرمانروای بی‌رقیب

مرد بازاری، یک مرد زئوسی است. او در کارش حرفه‌ای است و چنین توانایی‌ای برایش غرور را هم به همراه می‌آورد. چنین مردی همیشه زیردست‌هایی دارد که خرده‌کاری‌هایش را انجام می‌دهند و اصلا هم بعید نیست که در دنیای زندگی مشترک هم به دنبال زیردست بگردد. تفریح برای او جمع شدن در گروه مردانی است که همه صاحب شهرت و قدرت هستند. کم پیش می‌‌آید که یک مرد زئوسی توصیه‌های دیگران را بپذیرد زیرا گمان می‌کند هیچ کس به خوبی او نمی‌تواند دنیا را ببیند.

همسری از جنس زئوس

برای این مرد‌ها قدرت حرف اول را می‌زند و احساس در درجه دوم اهمیت قرار دارد. درست است که مردان زئوسی عاشق قدرت هستند اما بعضی‌هایشان ترجیح می‌دهند زنی فرمانروایشان شود و اختیار‌شان را به دست بگیرد. آنها ترجیح می‌دهند با فردی مثل خود یا بالاتر از خود ازدواج کنند. برای مثال مرد زئوسی‌ای که صاحب یک شرکت است، ترجیح می‌دهد با دختر فردی ازدواج کند که شرکتی بزرگ‌تر در اختیار دارد. به همین دلیل است که در میان برخی بازاری‌ها، ازدواج‌های عاشقانه را کمتر می‌بینیم زیرا آنها ترجیح می‌دهند با چشم باز معیار‌های دختر مقابل‌شان را بسنجند و سنتی ازدواج کنند. در اغلب موارد چنین مردی یک پدرسالار است که هم قدرت را به دست می‌گیرد و هم خودش وظایفی که در قبال خانواده دارد را به خوبی انجام می‌دهد. اگر می‌خواهید با یک زئوسی ازدواج کنید، باید خیلی واقعیت‌ها را بپذیرید و قبول کنید که او مثل خیلی از مرد‌های دیگر شریک تک‌تک لحظات زندگی‌تان نمی‌ماند زیرا چنین مردی بعد از تمام شدن ماه عسل، وقت زیادی برای همسرش ندارد و تازه در میانسالی یادش می‌آید که باید به روابطش عمق بدهد و قدر اطرافیانش را بداند. البته در موارد کمی هم یک زن چنان پیکان عشقش را به قلب او می‌زند که حتی یک زئوسی تا آخر عمر برده‌اش می‌شود.

برای خوشبختی

خبرنگار است؟

خوبی‌اش این است که:

اگر خواستگار شما اهل رسانه و وسایل ارتباط جمعی است، خوشحال باشید. او روحیه‌ای لطیف و درکی خوب از اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، دارد. حساس است و به جزئیات توجه می‌کند و در هر جمعی که بنشیند، حرفی برای گفتن دارد. چنین فردی برون‌گراست و نه‌تنها از اینکه دانسته‌هایش را در اختیار دیگران بگذارد، خجالت نمی‌کشد، بلکه از این راه برای جلب نظر آنها هم استفاده می‌کند. او خیلی خوب روی آدم‌های اطرافش تاثیر می‌گذارد و آنها را طرفدار خود می‌کند. زندگی با چنین فردی زیباست زیرا او همیشه راه تازه‌ای برای رفتن پیش رو دارد و هیچ‌وقت تکراری و کسل‌کننده نمی‌شود.

بدی‌اش این است که:

ظرف یک چشم بر هم زدن بیکار می‌شود و روی همیشگی بودن درآمدش نمی‌توانید حساب کنید. شغلش پراسترس است و زمان‌بندی کارش می‌تواند زندگی‌تان را به هم بریزد زیرا اگر در کارش حرفه‌ای باشد، احتمالا وقت و بی‌وقت برای رسیدگی کردن به آن از خانه بیرون می‌زند و حتی ممکن است گاهی چند روز تنهایتان بگذارد. اگر به دنبال یک همسر مظلوم و باوقار می‌گردید، او را انتخاب نکنید، چون بیش از حد اجتماعی بودنش ممکن است شما را آزار دهد. گرچه او فردی توانمند است و همیشه راهی برای موفق بودن پیدا می‌کند، اما از این شاخه به آن شاخه پریدنش گاهی شما را آزار خواهد داد.

هرمس؛ خلاق و ماجراجو

مرد هرمسی ذهنی سریع دارد. او ایده‌پردازی موفق است و بدون وقت‌کشی می‌تواند ایده‌هایش را محقق کند. او مدام در حال حرکت است و هرگز نمی‌توانید یکجا بنشانیدش. چنین مردی سخنور خوبی است گرچه خلاقیتش همیشه او را پیش می‌راند اما علایق متنوعش نمی‌گذارد که یک کار را تا آخر انجام دهد و در آن متخصص شود. او دوست ندارد کاری را بر اساس نظر دیگران انجام دهد و ترجیح می‌دهد میانبری را برای رسیدن به هدف و مقصدش پیدا کند. مرد هرمسی مدام در سفر است، سبک و ساده سفر می‌کند و برای آزادی فیزیکی و روانی‌اش ارزش زیادی قائل است. همین حس ماجراجویی است که این مردها را مورد توجه قرار می‌دهد و باعث می‌شود در همان ملاقات‌های اول، زن مقابلش احساس کند که مرد زندگی‌‌اش را پیدا کرده ‌است.

همسری از جنس هرمس

مرد هرمسی اگر بتواند زن رویایی‌اش را پیدا کند، با تمام وجود عاشقش می‌شود و اگر زنی انتظارات غیرواقعی از او نداشته باشد، به خوبی در کنارش زندگی می‌کند. او به دنبال همسری می‌گردد که در نبودش بتواند خانه و زندگی را به شکلی شایسته نگه ‌دارد و همیشه منتظر بازگشت او باقی بماند. البته انتظار نداشته باشید که یک مرد هرمسی جزئیات کارش را با شما در میان بگذارد و از شما همفکری بخواهد چراکه حتی اگر نظر شما را هم بپرسد، در نهایت کار خودش را می‌کند. این مردها دوست دارند با زنانی مستقل ازدواج کنند؛ زنانی که از زندگی و معادلاتش سر درمی‌آورند و دنیا را به شکلی متفاوت از آدم‌های عادی می‌بینند. زندگی با یک مرد هرمسی زیباست اما می‌تواند بعد از مدتی استرس‌زا هم شود. از این شاخه به آن شاخه پریدن این مرد، باعث می‌شود که هیچ‌وقت نتوانید روی ثبات زندگی‌تان حساب کنید و چه از نظر مالی و چه از نظر اجتماعی، همیشه دلتان بلرزد. چنین مردی معمولا در حال زندگی كرده و کمتر از هر چیزی به آینده و عاقبت‌نگری فکر می‌کند.

برای خوشبختی

هنرمند است؟

خوبی‌اش این است که:

لطیف و بااحساس است و پلیدی‌هایی که شاید در آدم‌های دیگر بتوانید پیدا کنید در ذهن و زندگی او جایی ندارد. او به چهره‌اش نقاب نمی‌زند و با آدم‌های دورو هم میانه‌ای ندارد. چنین مردی به دنبال زنی می‌گردد که ارزش واقعی عشق را بداند. اگر با او ازدواج کنید، می‌توانید به حسی که دارد هم مطمئن باشید. حمایت عاطفی این مرد را می‌توانید تا ابد از آن خود کرده و یک زندگی رمانتیک و پر از عشق را در کنارش تجربه کنید. او معمولا فردی متین است که برای آدم‌های دور و برش هم قابل احترام است.

بدی‌اش این است که:

زیاد به فکر پول و درآمد نیست و نمی‌تواند زندگی مرفهی را برای شما بسازد. اگر ازدواج‌تان با او با عشق انجام نشود، هیچ امیدی به خوشبختی نمی‌توانید داشته باشید چراکه تنها دلیل دلبستگی او به زندگی مشترک، عشق است. گاهی از اینکه در دنیای واقعی زندگی نمی‌کند و زندگی را با تمام بدی‌هایش نمی‌بیند عصبانی می‌شوید و گاهی از اینکه آنقدر بی‌آلایش است که مورد سوء‌استفاده آدم‌های دور و برش قرار می‌گیرد آسیب می‌بینید. اگر در خانواده‌ای که هنر در آن جایی ندارد زندگی می‌کنید، نباید انتظار صمیمی شدن او با اطرافیان‌تان را داشته باشید زیرا او به داشتن حرف مشترک و بی‌آلایش بودن آدم‌ها اهمیت زیادی می‌دهد.

هادس رؤیایی و عاشق

برای انسانی که دور از اجتماع زندگی می‌کند، آنچه در دنیای بیرون رخ می‌دهد، اهمیتی ندارد و زندگی هادس هم چنین زندگی‌ای است. مرد هادسی از شهرت و ثروت کافی برخوردار نیست و اهمیتی هم به آن نمی‌دهد. او نقابی به چهره ندارد و دوست دارد خودش را همانطور که هست به آدم‌های بیرون نشان دهد. حتی اگر او مزه دنیای بیرون را چشیده باشد و در دوره‌ای از زندگی‌اش غنا را تجربه کرده باشد، باز هم ترجیح می‌دهد که به دنیای درونش بازگردد و قید همه داشته‌هایش را بزند. او فردی قابل اطمینان و مشاوری خوب است. چنین مردی می‌تواند یک همیشه عاشق باشد و معمولا به کارهایی مشغول می‌شود که برایش معنا دارد.

همسری از جنس هادس

انتظار نداشته باشید که یک مرد هادسی مدیرکل یک سازمان بزرگ شود چون نه‌تنها او درهیچ حرفه‌ای استخدام نمی‌شود، بلکه تا پایان عمر کاری معمولی که از آن لذت می‌برد را، حتی با کمترین درآمد انجام می‌دهد. او برای زن‌ها مناسب و خودش هم می‌تواند عشق را به عمیق‌ترین شیوه تجربه کند اما درون‌گرایی بیش از حدش گاهی می‌تواند به تنهایی‌اش تا پایان عمر بینجامد زیرا او تنها با یک عشق دو طرفه تن به ازدواج می‌دهد. خبرهای ورزشی، سیاست و موضوعاتی از این دست برای او زیبایی ندارد. مرد هادسی حتی در شلوغ‌ترین جمع‌ها هم ساکت است و کمتر توجه دیگران را به خود جلب می‌کند. اگر به دنبال یک همسر برون‌گرا هستید که شمع مجالس باشد، هرگز چنین مردی را انتخاب نکنید، چون حتی با اصرار‌های شما هم حاضر نمی‌شود از لاک خودش بیرون بیاید. او نمی‌تواند به‌راحتی با آدم‌ها صمیمی شود و احساسات خودش را بیرون بریزد و تنها اگر همسری ایده‌آل برایش باشید، می‌توانید از راز‌هایش باخبر شوید.

برای خوشبختی

پزشک است؟

آپولو مرد قانون و نظم

مردی که عاشق نظم و قانون است، یک آپولویی است. او میانه‌ای با رفتارهای هیجانی و احساسی ندارد و با قانون، موسیقی و نظم زندگی می‌کند. او معمولا فردی ایده‌آل‌گراست اما محدودیت‌های خود را هم می‌شناسد. یک مرد آپولویی سیمایی قهرمانانه دارد اما هرگز مثل یک قهرمان بی‌محابا عمل نمی‌کند و با احتیاط، از خطر دوری می‌کند. او به‌جای انداختن خود در مهلکه ترجیح می‌دهد فقط تماشاگر باشد. مرد آپولویی کاملا پیشرو و موفق است و می‌تواند روی یک کار تمرکز کند و با موفقیت آن را به اتمام برساند. به همین دلیل است که چنین مردی می‌تواند رهبر سازمانی موفقی باشد. او هدفمند است و ترجیح می‌دهد به رشته‌های حقوق و پزشکی وارد شود. مردی با روحیه آپولویی در سازمان‌های بزرگ مشغول کار می‌شود و حتی می‌تواند با وجود روابط دوستانه‌ای که با دیگران دارد، رقابت‌جو باشد.

خوبی‌اش این است که:

احتمالا درآمد خوبی دارد و به‌دلیل مهارتی که دارد، می‌تواند در زندگی شخصی هم از شما محافظت کند و به فکر سلامت‌تان باشد. حضور چنین فردی در خانه، می‌تواند شما را با گروه زیادی از آدم‌ها در شغل‌ها و جایگاه‌های مختلف پیوند بزند و نگذارد که مشکلات‌تان حل نشده باقی بماند. معمولا به نشانه‌ها و جزئیات توجه زیادی نشان می‌دهد و دقت و صبوری‌اش هم زیاد است. اگر با چنین مردی زندگی می‌کنید، می‌توانید مدیریت برنامه‌های خانواده را بر عهده‌اش بگذارید و نگران چیزی نباشید.

بدی‌اش این است که:

مدام درگیر کار یا مطالعه است و از آنجا که بیشتر با درد‌ها و غصه‌های آدم‌ها درگیر است، فکرش مشغول می‌شود؛ اما لذت یک درمان موفق، می‌تواند احساس غرور‌ش را بیشتر کند. اگر با چنین مردی ازدواج می‌کنید، انتظار نداشته باشید که پابه‌پایتان مسئولیت‌های خانه و خانه‌داری را برعهده بگیرد چراکه او بیشتر شریک شما در برنامه‌ریزی و امور مالی‌ است. در کنار او خودتان را فراموش نکنید چراکه میانه‌ای با زنان وابسته و ناتوان ندارد و این موضوع می‌تواند به شکست زندگی شما بینجامد.

 

وکیل است؟

همسری از جنس آپولو

چنین مردانی معمولا جذب زن‌های مستقل، با لیاقت و زیبا می‌شوند و در محیط کار هم ترجیح می‌دهند با چنین افرادی همکار باشند. سرگرمی آنها بازی‌های رقابتی است و در اوقات فراغت‌شان هم دوست دارند با شما مسابقه دهند. مرد آپولویی به هنر و موسیقی اهمیت می‌دهد اما معمولا درگیر عشق نمی‌شود و در رابطه با همسرش، چندان احساسی رفتار نمی‌کند. در مقابل او مراقب رفتار‌هایتان باشید و کاری نکنید که نتواند تا پایان عمر آن را فراموش کند چراکه کینه و انتقام‌جویی رفتار‌هایی است که می‌تواند در وجودش پنهان شده باشد. با تمام این اوصاف، ازدواج برای او مثل وارد شدن به دانشگاه و شروع یک کار جدید است که با جدیت و برنامه‌ریزی آن را ادامه می‌دهد. این مردها به دنبال این هستند که جفتی مناسب و هماهنگ با خود پیدا کنند اما دوام ازدواج آنها، کاملا به همسرش بستگی دارد.

خوبی‌اش این است که:

معمولا افراد منظمی هستند و اغلب پایگاه اجتماعی شایسته و درآمد خوبی هم دارند. این آدم‌ها معمولا در میان فامیل و دوستان محبوب هستند چون می‌توانند آنها را در مورد مسائل رایج زندگی راهنمایی کرده و در لحظات سخت زندگی‌شان، مشکلات را برایشان حل یا کمرنگ کنند. آنها آدم‌های سخت‌کوشی هستند و معمولا روانشناسان خوبی هم به‌شمار می‌آیند چون هم می‌توانند دل مراجعان‌شان را راضی کنند و هم در مقابل قانونمداران به تاثیرگذارترین شکل حرف‌هایشان را بیان کنند.

بدی‌اش این است که:

شغل آنها یکی از خطرناک‌ترین شغل‌هاست و نه‌تنها پر از اضطراب و هراس است بلكه می‌تواند صاحبش را هم در معرض تهدید‌های جدی قرار دهد. او یا از نظر ذهنی و عاطفی درگیر مشکل موکلش می‌شود و به خاطرش عذاب می‌کشد یا به دلیل بن‌بست‌هایی که در مراحل انجام کار با آنها روبه‌رو می‌شود، مدام تحت فشار و استرس است. اگر او دفتر وکالت دارد،‌ نباید انتظار آوردن یک پول ثابت ماهانه به خانه را داشته باشید چراکه پول‌های کلان را در فاصله‌های زمانی طولانی کسب می‌کند.

منبع:برترین ها

shiva & hasan بازدید : 153 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

پرسشنامه مشاوره قبل از ازدواج

این پرسشنامه با سۆالاتی آسان ام کلیدی و مهم طراحی شده است که زوجین با پاسخ دادن به آنهابه صورت فردی سپس بحث با یکدیگر در این باره می توانند به شناخت بهتری از یکدیگر در این 8 زمینه ی کلیدی دست یابند.

 

این پرسشنامه به زوجین کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف ارتباط خود را ارزیابی کنند. این پرسش ها به شکل تمرینی برای خود – ارزشیابی است که زوجین در مرحله ی آمادگی برای ازدواج می توانند آن را تکمیل کنند حتی زوجینی که ازدواج کرده اند نیز می توانند به آن پاسخ دهند.

 

هدف این پرسشنامه این است که بتواند تفکر را در زوج ها برانگیزاند و مباحثی را مطرح کند که تعهد آن ها را به عشق ورزیدن و گرامی داشتن یکدیگر در دوران های مختلف و فراز و نشیب های زندگی شان افزایش دهد.

 

زمینه های ازدواج موفق

تجارب نشان داده است که زمینه های زیر برای یک رابطه ی ازدواج موفقیت آمیز مهم و ضروری است:

 

1- ارتباط

رابطه کارآمد و مناسب یکی از بهترین عوامل ازدواج موفق است. اگر زوج ها بتوانند به گونه ای صادقانه احساسات خود را بیان کنند شانس شان برای یک ازدواج شاد و موفق افزایش می یابد.

 

سۆالاتی که زوجین در این زمینه می توانند پاسخ دهند شامل موارد زیراست:

 

- آیا هر دو نفر شما درباره اهمیت برقراری ارتباط خوب و مناسب توافق دارید؟

- آیا شما دو نفر از چگونگی برقراری ارتباط با یکد یگر راضی هستید؟

- آیا شما وقت و زمان کافی برای برقراری ارتباط داشته اید؟ (حداقل 6 ماه نامزدی)

- هر یک از شما شخصیت دیگری را چگونه توصیف می کنید؟

- آیا وقتی درباره چیزی که در ذهنتان می گذرد با شریک زندگیتان صحبت می کنید مطلب را می فهمد؟

- آیا شما درباره ی اینکه از او بپرسید خواسته هایش چیست احساس راحتی می کنید؟

- آیا شما دو نفر از سطح هوشی یکسان برخوردار هستید؟

- آیا علایق مشترک دارید؟

- آیا نظام ارزشی و اعتقادی شما مشترک است؟

- اگر شما ناامید یا افسرده باشید آیا شریک زندگی آینده شما حمایت و دلگرمی برای شما ایجاد می کند؟

- آیا از شیوه تصمیم گیری و ارتباطتان راضی هستید؟

- آیا با یکدیگر به تفریح و بازی می پردازید؟

- سرگرمیهای شما دو نفر چیست؟

- آیا به یکدیگر افتخار می کنید؟

- به نظر شما وظایف و مسئولیت های یک زن و یک شوهر چیست؟

- آیا شما روحیه ی مبارزه طلبی دارید یا اهل گذشت هستید؟

 

2- حل تعارض ها و کشمکش ها

مسائل زناشویی عموما وقتی پیچیده می شود که زوجین با به کارگیری روش های غلط و مخرب سعی در حل آنها داشته باشند مثلا فریاد بزنید، تهدید کنید، قهر کنید و .....

 

توانایی گفتگو و حل کشمکش ها از طریق مذاکره ی سازنده مشخصه احترام متقابل است هنری است که باید کسب شود.

 

- آیا شما عموما از نتیجه ی عدم توافق هایی که با یکدیگر دارید ناراضی هستید؟

- آیا شریک زندگی شما وقتی از دست شما عصبانی است آن را نشان می دهد؟

- وقتی شما از او عصبانی هستید به او می گویید؟

- آیا هردو شما دونفر می توانید عصبانیت خود را کنترل کنید؟

- آیا اشتباهات گذشته ی یکدیگر را دوباره مطرح می کنید؟

- آیا در حضور دیگران از یکدیگر انتقاد می کنید؟

- آیا در صورت وجود مسائلی که ازدواجتان را تهدید می کند به خدمات مشاوره ای روی خواهید آورد؟

 

3- مسائل مالی

در بسیاری از زوجین مسائل مالی آغازگر تعارضات زناشویی است. تعارضات می تواند از چگونگی کنترل در آمد زوج ها ناشی شود به منظور اجتناب از مسائل مالی جدی، زوجین تشویق می شوند که بودجه ای را بپذیرند که توافق دوطرفه آنها را در زمینه اولویت هایشان منعکس کند.

 

- موقعیت اقتصادی شما چگونه است؟

- آیا می دانید درآمد شریک زندگی تان چقدر است؟

- دیدگاه های شما درباره مسائل مالی چیست؟

- آیا به شریک زندگی تان در زمینه های مالی اعتماد دارید؟

- آیا هر دو نفر شاغل هستید؟ آیا در یان باره به توافق رسیده اید؟

- آیا حساب بانکی مشترک دارید؟

- درباره هزینه ها و درآمدهایتان با یکدیگر صحبت می کنید؟

 

4- روابط جنسی

عشق می تواند به گونه ای بسیار زیبا و رضایت بخش از طریق رابطه ی جنسی شما ابراز شود. در عین حال که زوجین می توانند حس عمیق صمیمیت را از تجلی جسمانی عشق شان تجربه کنند، گاه روابط جنسی می تواند منشأ ناکامی و اضطراب نیز باشد مبادله ی صادقانه ی احساسات فردی درباره روابط جنسی می تواند احساس و ادراک زوجین را از این خصوصی ترین و صمیمانه ترین فعالیت انسانی افزایش دهد.

 

- آیا روابط جنسی شما کنترل شده است؟

- آیا شما از شیوه و میزان ابراز عواطف شریک زندگی خود راضی هستید؟

- آیا شما درباره مسائل و روابط جنسی به راحتی می توانید با یکدیگر صحبت کنید؟

- آیا درباره توانایی شریک زندگیتان در مورد وفاداری به زندگی زناشویی اطمینان دارید؟

- آیا معتقدید که احساسات عاشقانه شما به یکدیگر از جذابیت جنسی شما به یکدیگر مهمتر است؟

- آیا از شیوه های برقراری ارتباط همسرتان با جنس مخالف – مثلا در یک مهمانی – راضی هستید؟

- آیا به رابطه جنسی به چشم چیزی لذت بخش می نگرید یا رابطه ای که باید آن را تحمل کرد؟

- آیا خواهان داشتن فرزند هستند؟ در این باره با یکدیگر حرف زده اید؟

 

5- کودکان

تعداد و زمان بچه دار شدن مسئله ای مهم درازدواج است زوجین لازم است درباره احساساتشان و عقایدشان در این باره صحبت کنند و درباره مسئولیت ها و برنامه های پس از بچه دار شدن به گفتگو بپردازند.

 

- آیا درباره تعداد فرزندان در آینده با یکدیگر صحبت کرده اید؟

- آیا درباره ی زمان بچه دار شدن به توافق رسیده اید؟

- چگونه فرزندان خود را تربیت خواهید کرد؟

- چه نظام ارزشی و اعتقادی را در تربیت بچه به کار خواهید برد؟

- برای ایجاد انضباط چه خواهید کرد؟ تنبیه و تشویق ها را برنامه ریزی کرده اید؟

- آیا درباره مباحث فرزند دار شدن دیدگاه های مشابهی دارید – مثلا سقط جنین، فرزند خواندگی، و....

 

6- مذهب

دیدگاه فردی و مشترک مذهبی می تواند تأثیر اساسی در ازدواج داشته باشد.مطالعات نشان داده است که انجام اعمال مذهبی مشترک در میزان رضایت مندی بیشتر از زندگی زناشویی و کاهش احتمال طلاق نقش مهمی دارد ایمان زوج ها نه تنها برزندگی آنها اثر می گذارد بلکه برزندگی فرزندان و اطرافیانشان نیز مۆثر است.

 

- آیا هر دو یک مذهب دارید؟

- آیا شما به یکدیگر در نزدیک شدن به خدا کمک می کنید؟ چگونه؟

- آیا برای انجام مراسم مذهبی با یکدیگر برنامه ریزی می کنید؟

- دیدگاه شما نسبت به ازدواج و طلاق چیست؟

- آیا می توانید سه هدف از ازدواج کردن را نام ببرید؟

- احساس شما نسبت به یک ازدواج موفق چیست؟

- آیا درباره تربیت مذهبی کودکانتان با یکدیگر توافق دارید؟

- آیا در نگرش شریک زندگی تان نسبت به باورها و مناسک مذهبی راضی هستید؟

- آیا شما یکدیگر را با یک عشق از منظر الهی دوست دارید؟

 

ما ضمن اینکه برعواطف مثبت در طی دوران نامزدی تأکید می کنیم در عین حال مسائل عاطفی می تواند یک منطقه حساس و مین گذاری شده باشد! این فرصت را به یکدیگر بدهیم تا به کمک هم از پیچیدگی عواطف زنانه و مردانه عبور کنید.

 

7- خانواده و دوستان

رابطه شما با خانواده و دوستان پس از ازدواج تا چه حدی تغییر می کند؟ باید دانست که در حالیکه زن و شوهر باید بهترین دوستان هم باشند در عین حال هر کدام به داشتن دوستان خوب و اعضای خانواده شان برای حمایت شدن در سراسر زندگی مشترک نیاز دارند.

 

- آیا خانواده های یکدیگر را تأیید می کنید؟ آیا آنها رابطه ی شما را تحکیم می کنند؟

- آیا می توانید خانواده های یکدیگر را بپذیرید و آنها را درک کنید؟

- چگونه باخانواده های یکدیگر رابطه برقرار خواهید کرد؟

- آیا از میزان ارتباط خانواده ی همسرتان در رابطه مشترکتان راضی هستید؟

- آیا دوستان مشترک دارید؟

- نحوه ی ارتباط با دوستانتان چگونه است؟ چقدر؟

- آیا شما روابط حل نشده و پیچیده ای در گذشته داشته اید؟

 

8- مسائل عاطفی

ما ضمن اینکه برعواطف مثبت در طی دوران نامزدی تأکید می کنیم در عین حال مسائل عاطفی می تواند یک منطقه حساس و مین گذاری شده باشد! این فرصت را به یکدیگر بدهیم تا به کمک هم از پیچیدگی عواطف زنانه و مردانه عبور کنید.

 

- خلق و خوی شما چگونه است و فکر می کنید چطور این خلق وخو روی ازدواجتان تأثیر خواهد گذاشت؟

- آیا شما حالیت های عاطفی و مسائلی دارید که لازم است همسرتان آنها را بداند؟ (مثلا از موردی خاص عصبی می شوید)

- چقدر در روابط منعطف هستید؟

- آیا به لحاظ عاطفی به یکدیگر کمک می کنید و از هم حمایت می کنید؟

- اگر روزی عاشق شوید چگونه متوجه خواهید شد که این احساس زودگذر نیست؟

- روابط شما با والدینتان چطور است؟

 

برای داشتن یک ازدواج موفق، هر چه شناخت بیشتر باشد می توان انتظار ازدواج پایدارتری داشت در این مقاله برخی از زمینه های ضروری شناخت بیان شد که لازم است زوجین پس از پاسخ دادن به آنها، با مراجعه به یک مشاور خبره در زمینه ی ازدواج به بحث و تبادل نظر بپردازند.

منبع:تبیان

shiva & hasan بازدید : 185 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

در جامعه امروز، تعامل زن و مرد اجتناب ناپذیر است. دختران در محیط های کاری و تحصیلی حضور پررنگ تری دارند و همین مساله می تواند زمینه ساز تعامل های نزدیک تر شود. اما به طور کلی باید دانست که هر ارتباطی، دوستی دختر و پسر نیست.

 

دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد.» در کل، می‌توان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطه‏ای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ارتباط تلفنی و..‌. ایجاد ‏شود. در واقع وقتی احساس کردید در رابطه شما با جنس مخالف، چیزی وجود دارد که دوست دارید آن را از اطرافیان پنهان کنید، چه حس تان به طرف مقابل باشد، چه دیدارهایتان و چه جملاتی که بین شما رد و بدل می شود، بدانید که وارد یک رابطه دوستی شده اید.

 

مشکلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعه ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار‌ پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می‌دهند خوش باشند. ازاین‌رو، به ازدواج با نگاه منفی می‌نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احسا‌سی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان‌پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.

 

وعده ازدواج

یكی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است كه معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می كنند. دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یكدیگر رفاقت كرده و سعی می كنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده كنند. حقیقت امر این است كه این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر ھم مطرح شود، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند.

 

بنابراین، وجود فكر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوكار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است.ا ضطرابی كه در اثر عمل خلاف قواعد و ھنجارھای خانواده و جامعه به وجود می آید. بھترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ كه خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری كند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات ھمدیگر مطلع شوند.

 

انگیزه جنسی

از انگیزه ھای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بھره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه كه از لحاظ رشد فكری و فرھنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، ھمه ارزش ھای خانوادگی و فردی خود را قربانی می كنند و دست به رفتاری می زنند كه برای اغلب افراد جامعھ، بسیار پست تلقی می شود. چنانچه این ارتباط ھای ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند، مشكلات زیادی برای دختر كه قربانی اصلی این رابطه است به وجود می آید. درگیری ذھنی درباره اینكه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشكل ساز باشد، تعادل روانی اش را به نحو چشم گیری برھم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می كند. چنین دخترانی برای ازدواج با مشكل مواجه می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دھند، ھمیشه نگران افشای رابطه گذشته خود ھستند و از اینكه ھمسرشان از رابطه مخفی آنھا در گذشته آگاه شود رنج می برند.

 

توھم قدرت و جاذبه

یكی دیگر از انگیزه ھای دوستی با جنس مخالف این است كه پسران داشتن دوست دختر را یك قدرت اجتماعی برای خود تصور می كنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یك جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طولی نمی كشد كه متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجھ، دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.

 

پناه جویی به یكدیگر

دختران و پسران جوانی كه در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد كسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران كمبودھای محبتی خود ھستند. اما اطمینان خاطری كه دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش ھستند ھیچ گاه حاصل نمی شود؛ زیرا این روابط پنھانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به ھمین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف كنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراھم كنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری كه دو طرف باید تحمل كنند تا این روابط از چشم آشنایان پنھان بماند، رضایتمندی و آرامشی را كه به دنبال آن ھستند، خنثی می كند.

 

در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی ھم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانواده آنھا به لحاظ مالی در سطح پایینی بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنھا برای رسیدن به ھدفشان اغلب با افرادی دوست می شوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان ھستند و این دوستی، علاقه و ازدواج را بھانه ای برای رابطه شان معرفی می کنند.

 

روابط آسیب زا

ارتباط و مواجھه پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است. ھنگامی كه از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنھانی، غیرعادی و ناپخته ای است كه به دور از ھرگونه شناخت كافی بوده و به صورت ھیجانی، تخیلات و رۆیاھای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی كه به منظور جلب توجه جنس مخالف و با ھدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می كنند، معمولا با احساس سرخوردگی و بیھودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.

 

غریزه جنسی غریزه ای نیرومند است که ھرچه بیشتر اطاعت شود، سركش تر می شود؛ ھمچون آتشی كه ھرچه بیشتر به آن خوراك بدھند، شعله ورتر می شود.

 

نظر اسلام چیست؟

رابطه دوستى بین دختر و پسراین نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و این‌گونه روابط را نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى می‌بیند و پایه‌هاى ازدواج و خانواده سست می‌شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه به‌وجود می‌آید.

 

با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى ‌بودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرایز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند.

 

بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید:

 

1- اگر ضرورتى نیست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم به‌جای رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن هم ‌صحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان. علت این است که چه‌ بسا همین هم‌ صحبت ‌شدن‌ها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد کند و نقطه آغازى براى غوطه‌ورشدن در انحراف و فساد شود. به ‌هر حال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبت‌ کردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد.

 

2- در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفت‌وگو و نگاه‌هاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاس‌ها، به‌گونه‌اى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفت‌وگو، هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:

 

از گفت‌وگوهاى تحریک‌کننده پرهیز شود؛

از نگاه‌هاى آلوده و شهوانى خوددارى شود؛

حجاب شرعى رعایت شود؛

قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد؛

دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.

منبع: ساج

shiva & hasan بازدید : 156 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

جایگاه قسمت در ازدواج

از مباحث مهمی که معمولاً در امر ازدواج از آن خیلی سخن به میان می آید، بحث قسمت است. می گویند: سخت گیری نکنید، اگر قسمت باشد می شود و قسمت نباشد نمی شود.

قسمت به معنای نقش و اراده نداشتن انسان در رخدادهای زندگی ـ از جمله ازدواج ـ درست نیست. زیرا انسان آزاد و صاحب اختیار آفریده شده است، البته این آزادی مطلق نیست، بلکه مستند به اراده و مشیت خداوند است.

برای تحقق یک رخداد (ازدواج) عوامل گوناگونی از جمله اراده انسان دخالت دارد كه البته این موضوع در طول اراده خداوند است. مثلاً برای اینکه لامپ منزل شما روشن شود، باید نیروگاه برقی وجود داشته باشد که نیروی برق را تولید کند و باید از نیروگاه تا منزل شما سیمکشی شده باشد، در سیم ها نیز نیروی الکتریسیته جریان داشته باشد و شما هم باید کلید برق را فشار دهید. اگر هریک از این عوامل وجود نداشته باشد، لامپ روشن نمی شود.

در رابطه با مسئله ازدواج هم همینطور است. برای ازدواج باید اراده و اقدام کنید و فرایند خواستگاری را بگذرانید، اما درنهایت اگر توکل بر خدا کنید، ممکن است خداوند به جهت مصالحی که نمی دانید، اراده خود را بر اراده شما حاکم کند و با وجود شرایط مناسب ظاهری، آن ازدواج به سامان نرسد.

بنابراین، آنچه در بین مردم معروف است كه در ازدواج قسمت و تقدیر دخالت دارد و قبلاً همه چیز معلوم و مشخص شده است و یا می گویند: فلان دختر قسمت فلان پسر است و یا بالعكس؛ این گونه سخنان صحیح نیست و هیچ ریشه دینی و عقلی ندارد. همان طور كه به روشنی، اختیار و انتخاب را در خرید و فروش، انتخاب شغل و تعیین رشته تحصیلی می بینیم، در ازدواج نیز كه موضوع مهم و سرنوشت سازی است، مشاهده می كنیم.

علاوه بر حكم عقل و منطق، روایاتی كه در آن معیارهای انتخاب همسر ذكر شده اند، دلیل محكمی بر دخالت انسان در سرنوشت خویش است. پیشوایان دین به ما توصیه كرده اند كه در انتخاب همسر نهایت دقت را مبذول دارید و چشم بسته ازدواج نكنید. چرا كه ازدواج یك موضوع حیاتی است و برای هركس به طور طبیعی در طول زندگی اش فقط یك بار اتفاق می افتد.

بر این اساس، پسر و دختر جوان، نباید منتظر بخت و شانس و قسمت بمانند، بلكه چه پسر و چه دختر باید برای این تصمیم سرنوشت ساز خود را آماده كرده و با كمال دقت و خردورزی و با كمك تجارب خانواده، راهنمایی مشاوران دلسوز و كاردان، فرد مورد نظر را انتخاب كنند. زیرا منشأ و سرچشمه بسیاری از گرفتاری ها و بدبختی های انسان، غفلت و بی تفاوتی است.

 

غفلت، در تمام امور، خسارت بار است و در مسئله انتخاب همسر، خسارت بارتر. ممكن است یك لحظه غفلت و یا انتخاب نادرست، یك عمر پشیمانی و حسرت را به دنبال داشته باشد. امام علی (علیه السلام) فرموده اند: «خدای منزه را به تغییر اراده های آهنین شناختم.»

اگر شما برای ازدواج اقدام کردید و موفق نشدید (خود در محقق نشدن آن دخالت نداشتید) مطمئن باشید آن ازدواج به مصلحت شما نبوده است و دیگر جای رنجش و ناراحتی نیست، این را می توان قسمت الهی دانست. پس قسمت به این معنا درست و به معنای اراده نداشتن انسان نادرست است.

اعتقاد به شانس و ستاره بخت نیز یکی از آسیب های ازدواج و شبیه همان اعتقاد به قسمت (به معنای نادرست آن) است که شخص را از حرکت باز می دارد یا عاملی برای بی دقتی و سهل انگاری در ازدواج می شود. اشخاصی که به این خرافات اعتقاد دارند، یا به دلیل تنبلی و سستی برای اقدام است یا از دیدگاه روانشناسی می خواهند ضعف اعتماد به نفس (خودباوری) خویش را بازیابی کنند.

در روایات آمده است هرگاه در یک تحیر و سرگردانی گرفتار شدید، با یك نفر مۆمن مشورت کنید. ما به آن مۆمن خیر شما را الهام می کنیم و به زبان او هدایت شما را جاری می كنیم

 

جایگاه استخاره در ازدواج

از دیگر مباحث مربوط به تصمیم گیری، مسئله استخاره است. مقصود از استخاره «طلب خیر از خداوند» است.

وقتی می خواهیم کاری را انجام دهیم، باید از خداوند طلب خیر کنیم، یعنی دو رکعت نماز استخاره بخوانیم و بگوییم خداوندا آنچه خیر است، برای من رقم بزن. آن راهی که خیر است به دل من بینداز تا آن را برگزینم. خدایا اگر خیر من در این ازدواج است، مشکلات را آسان و اگر این ازدواج به صلاح من نیست، مشکل و موانعی برای آن ایجاد کن.

نحوه استخاره چنین است که دو رکعت نماز استخاره خوانده می شود، سپس به سجده رفته و صد مرتبه این ذکر گفته می شود: «استخیرالله برحمته»

مسئله ازدواج مورد مهمی است که بسیاری از خانواده‏ها برای انجام آن به استخاره روی می آورند. برخی می گویند ما با استخاره می خواهیم با خدا مشورت کنیم؛ استخاره مشورت با خدا نیست. در هیچ روایتی بیان نشده است كه برای مشورت با خدا استخاره کنید، اما مشورت با مۆمنین، مشورت با خدا دانسته شده و حتی خدا به پیامبر خود امر به مشاوره و مشورت كرده است.

در روایات آمده است هرگاه در یک تحیر و سرگردانی گرفتار شدید، با یك نفر مۆمن مشورت کنید. ما به آن مۆمن خیر شما را الهام می کنیم و به زبان او هدایت شما را جاری می كنیم.

نکته مهمی که گاهی از آن غفلت می شود این است كه باید قبل از استخاره، مواردی مثل بررسی و تحقیق، مطالعه و فکر، مشورت با اهل فن و افراد مجرب و... انجام شود. اگر این موارد رعایت شد و باز هم تردید وجود داشت، آنگاه نوبت به استخاره می رسد.

پس از عمل به موارد گفته شده، اگر شواهد و دلایل کافی برای صلاحیت فرد پیدا کردید و با فرزانگی و حکمت و به دور از هیجان و احساسات طرف را شایسته همسری دیدید، دیگر برای ازدواج با آن شخص به دنبال استخاره گرفتن نباشید. اما اگر پس از طی همه مقدمات و اصول لازم باز هم تردید داشتید، آنگاه نزد فرد شایسته‏ای رفته و اقدام به استخاره کنید. به یاد داشته باشید که هر کسی شایستگی استخاره گرفتن ندارد.

 

استخاره کردن درباره ازدواج

سوال مهم دیگر این است که برای چه کاری باید مشورت و تحقیق كرد و برای چه کاری باید استخاره گرفت. هیچ کدام به معنای آن نیست که عمل از هر جهت مناسب و بی کاستی است، بلکه بیانگر آن است که در مجموع، انجام آن کار یا ترک آن ترجیح دارد.

 

چگونه به خواستگار جواب بدهیم؟

لازم نیست دختر در همان جلسه اول لازم نیست جواب مثبت یا منفی بدهد، خانواده دختر باید یک یا دو هفته از خانواده داماد مهلت بخواهد تا بتوانند پاسخ خواستگاری آنها را بدهند و در این مدت نیز باید به کارهای تحقیق، مشاوره و در نهایت تصمیم گیری بپردازند. اگر خواستگار از هر جهت پسندیده شد و نسبت به آنها نظر مثبت داشتید، جلسات دیگری را ترتیب دهید تا همه نکات روشن شود و شبه های برای طرفین در هیچ زمین های باقی نماند. پس از توافق در این جلسات می توانید جواب مثبت خود را به آنها انتقال دهید و برای کارهای آینده برنامه ریزی کنید.

البته اگر پاسخ منفی بود، باید با کمال احترام، سنجیده و با دلایل محکم آن را به خانواده داماد منتقل کنید.

منبع:ساج

shiva & hasan بازدید : 134 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

در بیشتر مواقع خودتان را در وضعیت بدی در شرکت قرار خواهید داد که مطمئناً دوست نخواهید داشت. احتمالاً مورد حسادت دیگران قرار می‌گیرید و همچنین باید تحمل شنیدن شایعات و غیبت‌هایی که هیچ پایه و اساسی ندارند را داشته باشید.

شما بیشتر وقت زمان بیداری‌تان را در کنار کسانی می‌گذرانید که با آنها کار می‌کنید، به همین دلیل درگیر شدن در زندگی همدیگر غیرقابل اجتناب است.

طبیعی است که دوستی‌هایی بین شما ایجاد شود و در برخی موارد حتی عشق و عاشقی رخ دهد. سوال این است که چه زمان ایجاد ارتباطی عمیق‌تر با یکی از همکارانتان قابل قبول است؟ وقتی به زندگی همکارانتان نزدیک‌تر می‌شوید، احتیاطات بیشتری را باید پیش بگیرید. باید همیشه به خاطر داشته باشید که تا زمانیکه در آن محیط کار می‌کنید باید این آدمها را ببینید و به همین علت باید با احتیاط پیش بروید.

در مورد دوستی‌های درون محیط‌ کار، مراقب کسی که به او اعتماد می‌کنید باشید. وارد کردن دوستان کاری به زندگی خصوصی‌تان کاری پرخطر است که مرز بسیار ظریفی دارد. یادتان باشد که برای کار کردن در آن محیط هستید و دخالت در زندگی خصوصی همدیگر وضعیت کار را برایتان دشوار می‌کند. قبل از اینکه داستان زندگیتان را برای همکارانتان تعریف کنید، مطمئن شوید که نیت آنها برای شما خیر است. آرام آرام در ارتباطاتتان پیش روید و مراقب باشید اطلاعاتی که برای استخدامتان در آن شرکت اهمیت دارد را با افراد نامناسب درمیان نگذارید.

 

وقتی دوستی‌ها عمیق‌تر می‌شوند چه اتفاقی می‌افتد؟

شما هر روز همدیگر را می‌بینید و هیجان اولیه خیلی زود از بین می‌رود. قبل از اینکه از روی احساس رفتار کنید، موقعیت را ارزیابی کرده و تصمیم بگیرید که این عشق ارزش عواقب آن را دارد. اول اینکه، ضروری است از مقررات و قوانین مربوط به روابط میان‌فردی در شرکت مطلع شوید. بسیاری از شرکت‌ها قوانین سفت و سختی درمورد روابط عاشقانه بین پرسنل خود دارند زیرا تصور می‌کنند این روابط بر بازده شرکت اثر منفی دارد. اگر احساس می‌کنید قوانین شرکت را زیر پا گذاشته‌اید، پیشنهاد ما این است که در موقع مناسب نزد رئیستان بروید و او را از این مسئله باخبر کنید. صداقت همیشه بهترین سیاست است.

 

از ابراز احساسات در ملاء‌عام خودداری کنید

این نوع رفتار مشکل‌ساز خواهد بود. نشان ندادن چنین رفتارهایی باعث می‌شود شکست رابطه، عواقب منفی بر کار شما نداشته باشد.

 

اهداف طولانی‌مدت خود با شرکت را ارزیابی کنید

تا زمانیکه در آن شرکت جا نیفتاده‌اید و شخصیتتان را ثابت نکرده‌اید، با کسی رابطه نزدیک ایجاد نکنید. سعی کنید همیشه مرزی مشخص بین کار و زندگی‌ شخصی‌تان داشته باشید.

 

چرا عاقلانه است که با رئیستان وارد رابطه عاشقانه نشوید

یکی از بدترین کارهایی که می‌توانید در محل‌ کارتان انجام دهید این است که با رئیستان ارتباط نزدیک و عاشقانه پیدا کنید. با اینکه زمان‌هایی هست که این روابط خوب نتیجه می‌دهند اما در اکثر مواقع فاجعه‌آمیز به پایان می‌رسند. بنابراین چرا عاقلانه است که با رئیستان رابطه عاشقانه پیدا نکنید؟ این دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم.

 

1 - ممکن است رئیستان را در موقعیت بدی قرار دهید

رئیستان حتماً باید به شخصی دیگر پاسخگو باشد و اگر آن یک نفر شایعاتی درمورد ارتباط شما شنیده باشد، ممکن است رئیستان بخاطر قوانین شرکت در معرض برکناری قرار گیرد. حتی اگر اخراج نشده یا برکنار نشود، باز هم برایشان بد خواهد بود و ارزش حرفه‌ای آنها را پایین خواهد آورد.

 

2 - ممکن است خودتان را در موقعیت بدی قرار دهید

در بیشتر مواقع خودتان را در وضعیت بدی در شرکت قرار خواهید داد که مطمئناً دوست نخواهید داشت. احتمالاً مورد حسادت دیگران قرار می‌گیرید و همچنین باید تحمل شنیدن شایعات و غیبت‌هایی که هیچ پایه و اساسی ندارند را داشته باشید. اگر باوجود همه این مسائل تصمیم می‌گیرید که پیش بروید، باید برای دفاع از رابطه‌تان همیشه آماده باشید.

 

3 - رئیستان به طرفداری از شما متهم خواهد شد

اگر قرار باشد یک پروژه خاص به شما داده شود یا ترفیع بگیرید یا حقوقتان افزایش یابد، ممکن اتس رئیستان به جانبداری کردن از شما متهم شود، حتی اگر واقعیت نداشته باشد. حتی ممکن است منجر به شکایت رسمی شود که شما و رئیس را فقط بخاطر ارتباط عاشقانه‌تان در وضعیت بدی قرار خواهد داد.

 

4 - اگر قرار باشد دعوا داشته باشید

این آتش غیبت‌های درون شرکت را تندتر خواهد کرد. اگر با هم کنار نیایید، کار کردن با همدیگر خیلی سخت خواهد شد. خودتان را آماده کنید که همه اجازه نظر دادن درمورد زندگی عشقی شما را به خود بدهند.

 

5 - اگر قرار باشد رابطه را تمام کنید

اگر این اتفاق بیفتد، از هر اتفاقی بدتر خواهد بود. کنار هم ماندن برای کار برایتان غیرقابل‌تحمل خواهد شد.

 

با در نظر داشتن همه اینها، می‌توانید ببینید که برقرار نکردن رابطه عاشقانه با رئیستان بهترین کار خواهد بود، اگر هر دوی شما مجذوب هم شده‌اید و دوست دارید واقعاً یک رابطه را با هم شروع کنید، بهتر است یکی از شما اول یک کار دیگر برای خود پیدا کند. اگر امکان این وجود نداشت، تنها کار دیگری که می‌توانید انجام دهید این است که ارتباطتان را از همه مخفی کنید و امیدوار باشید که هیچ کس از این رابطه بویی نبرد.

منبع : mardoman.net

shiva & hasan بازدید : 152 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

وقتی می‌خواهید ازدواج كنید احتمالا همیشه این سۆال در ذهن‌تان هست كه شخص مقابل چه خصوصیات اخلاقی‌ای دارد؟ مثلا از شخصیت آرامی برخوردار است یا نه، آیا زود عصبانی می‌شود یا نه؟ گاهی در طول شناخت پیش از ازدواج متوجه بعضی خصوصیات اخلاقی عجیب و غریب در فرد مقابل می‌شویم از جمله خشم و عصبانیت بی‌مورد. آیا می‌شود با اینگونه افراد زندگی مشترك خوبی داشت؟

 

اصلا خشم یعنی چه؟

خشم، احساس ناخرسندی و ناخوشایند و خصومت ما در مقابل خودمان یا دیگران یا موقعیتی كه پیش آمده است كه یكسری واكنش‌های بیرونی هم دارد؛ مثل چهره برافروخته، حالت از كوره در رفتن و رفتارهای تكانشی كه انرژی‌های خشم را به این طریق نشان می‌دهیم. همه ما ممكن است دچار ناراحتی‌ها، اختلاف‌ها و غم‌هایی در طول روز شویم ولی خشم ظاهر آدم‌ها را بیشتر به‌هم می‌ریزد و انرژی منفی آن بسیار شدیدتر است. اگر ناراحتی‌های ما روی هم جمع شوند، خشم شكل می‌گیرد (یعنی ناراحتی‌هایی كه تلنبار شده، بیان نشده، به آنها نپرداخته‌ایم و در‌ك‌شان نكرده‌ایم.) معمولا افرادی كه نمی‌‌‌دانند چگونه مسائل و ناراحتی‌هایشان را با خودشان یا دیگران حل كنند دچار خشم می‌شوند.

 

چند جور خشمگین می‌‌شویم؟

خشم به خودمان: نشان‌دهنده این است كه من با خودم مسائلی دارم كه حل نشده‌اند و حس‌های نامطلوبی نسبت به خودم دارم.

خشم به دیگران: این یعنی تحمل پذیرش رفتارهای دیگران را نداریم. شاید حتی مهارت‌های گفت‌وگو و رفتارهای سازنده با دیگران را هم نداشته باشیم.

خشم به شرایط: معمولا افراد خشمگین رابطه عمیق و زیبایی با خودشان ندارند. خود را خیلی دوست ندارند. حالا اطرافیان وقتی این را بدانند می‌توانند كمك كنند تا این جایگاه خالی و خلأعشق برای آنها پر شود.

 

اما از كجا بفهمید كه مثلا خواستگارتان آدم خشنی هست یا نه. یكی از توصیه‌های اصلی و اكید ما قبل از ازدواج این است كه حتما زمانی را برای شناخت هم قائل شوید و این زمان لزوما چند روز، یك هفته یا یك ماه نیست. معمولا دوره شناخت را بین 6 ماه تا یك سال پیشنهاد می‌كنیم زیرا رفتارهای مختلف و خاص افراد در طول زمان، بالاخره خودش را نشان می‌‌دهد. باید زمان قابل‌ملاحظه‌ای را با فرد بگذرانید، البته نه فقط با پیامك و تلفن بلکه بهتر است خانواده‌ها و دوستان دو طرف هم در موقعیت‌های مختلف با هم آشنا شوند.

معمولا خشم یكسری آثار دارد؛ مثل اینكه فرد وقتی چیزی مطابق سلایق و عقایدش نباشد خیلی به هم می‌ریزد و برافروخته می‌شود، با فشار و حرص صحبت می‌كند و شما متوجه می‌شوید كه انرژی منفی او در یك لحظه بالا می‌رود.

معمولا افرادی كه دچار پرخاشگری هستند از تن صدای بالایی برخوردارند و از كلمات پرخاشگرانه و توهین‌آمیز استفاده می‌كنند. به هر حال این افراد در طول زمان خودشان را نشان می‌دهند. افراد خشمگین ممكن است تا مدت طولانی بتوانند چهره خوبی از خود نشان دهند اما كم‌كم چهره واقعی‌شان آشکار می‌شود.

 

آیا می‌شود با فرد پرخاشگر زندگی خوبی داشت؟

اما اگر ازدواج كردید و دیدید همسرتان پرخاشگر است باید بدانید تغییر دادن طرف مقابل كار بسیار دشواری است مگر اینكه خودش بخواهد. اصولا آدم‌‌ها تغییر نمی‌كنند مگر اینكه خودشان بخواهند. اگر فرد پرخاشگر نخواهد تغییر كند كار خیلی دشوار خواهد بود. درحقیقت كسی كه بخواهد با این فرد زندگی كند ابتدا باید تصمیم بگیرد كه آیا می‌تواند با فردی كه پرخاشگر است زندگی كند یا خیر؟

یعنی آیا رفتارهای پرخاشگرانه او آنقدر آسیب‌زننده است كه تصمیم به جدایی بگیرد یا نه؟ اگر می‌خواهد زندگی كند كه باید او را همان‌طور كه هست، بپذیرد. درحقیقت اینجا جز پذیرش طرف مقابل هیچ چاره‌ای ندارد و باید روی آرام‌سازی خودش كار كند.

اما فرض بر اینكه آن فرد پرخاشگر می‌خواهد تغییر كند، ضمن اینكه باید یكسری مهارت‌های مدیریت خشم را بیاموزد، خانواده هم می‌تواند خیلی كمك‌كننده باشد. اما چگونه این کار را بکنیم:

 

1- به مروز زمان افراد متوجه می‌شوند كه اشخاص پرخاشگر چه خط قرمزهایی دارند که می‌توانند مراقب آنها باشند.

2- معمولا افرادی كه پرخاشگرند، افراد حساسی هستند و چون دارند در دنیای درون‌شان با خودشان خشم را تجربه می‌كنند دیگر تحمل‌شان تمام می‌شود و آن را به بیرون می‌‌ریزند؛ یعنی ما هر چیزی را كه در درون داریم به بیرون نشان می‌دهیم. من اگر در درونم با خودم سرزنش‌‌گرانه و توهین‌آمیز برخورد كنم طبیعتا با دیگران نیز همین‌طور خواهم بود. معمولا افراد خشمگین رابطه عمیق و زیبایی با خودشان ندارند. خود را خیلی دوست ندارند. حالا اطرافیان وقتی این را بدانند می‌توانند كمك كنند تا این جایگاه خالی و خلأعشق برای آنها پر شود.

 

با فرد پرخاشگر ازدواج نكنید، مگر...

در مورد ازدواج همیشه باید شناخت و آگاهی ما نسبت به فرد مقابل در رابطه‌اش با ما یك قدم جلوتر باشد. در روانشناسی نیز یك اصل است كه احساس‌محوری یكی از خطاهای ذهنی است. افراد احساس‌محور معمولا تصمیماتی می‌گیرند كه بعدها دچار ناكامی و پشیمانی شده و متوجه می‌شوند كه تصمیمات‌شان اشتباه بوده و چه بسا همین عامل می‌تواند باعث افسردگی شود. وقتی در سنجش شخصیت طرف مقابل كه یكی از ملاك‌های اصلی است پرخاشگری را مشاهده كنیم و در مقابل او یك فرد آرام قرار بگیرد اتفاقی كه بین این دو می‌افتد، این است كه فرد پرخاشگر معمولا حاكم بر فرد آرام خواهد شد. با این شرایط پیشنهاد ما این است كه ازدواج صورت نگیرد مگر اینكه فرد پرخاشگر روی خشم خود كار كند.

منبع:زندگی ایده آل

shiva & hasan بازدید : 276 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

این سوالی است که خیلی از کسانی که در آستانه ازدواج قرار دارند از روان شناس یا مشاور پیش از ازدواج خود می پرسند. این که همسر شما چه شخصیتی دارد یکی از مهم ترین سوال هایی است که باید به آن جواب دهید.این که طرف مقابل ما درچه خانواده ای تربیت شده است ازجمله مواردی است که حتماً باید قبل از ازدواج معلوم شود.

 

توجه به نوع برخورد پدر و مادر همسرتان با یکدیگر، همچنین برخورد آنان با فرزندان شان ( به خصوص همسر آینده تان ) اطلاعات زیادی به شما می دهد.البته معمولاً خانواده ها از خودشان ویترین ارائه می دهند، اما به تدریج و با زیرکی می توانید شیوه های ارتباطی خانواده همسرتان را کشف کنید.معمولاً از دو طریق می توان این کار را انجام داد. یا با توجه به مرزهای خانوادگی یا با توجه به سبک فرزندپروری. که در این شماره شناخت انواع مرز های خانوادگی را مورد بررسی قرار می دهیم. توجه داشته باشید که اگر نوع مرز بندی خانواده ای که شما در آن بزرگ شده اید با مرز بندی خانواده همسر آینده تان متفاوت باشد احتمالا در زندگی مشترک دچار مشکل خواهید شد.

 

مرزهای درون خانواده

هر خانواده ای برای خودش مرز بندی مخصوصی دارد. هر خانواده ای از دو زیرمجموعه والدین و بچه ها هم تشکیل شده است.این خانواده در یک قرارداد نانوشته توافق کرده اند هر کسی چه وظیفه ای در قبال خودش و خانواده اش دارد، چه آزادی هایی و چه محدودیت هایی دارد.توجه به مرزهایی که بین افراد وجود دارد، می تواند تربیت خانوادگی همسر آینده تان را نشان دهد.

 

الف) مرزهای درهم تنیده

این خانواده ها در بین روان شناسان خانواده به « خانواده با درهای باز » مشهور هستند. در این خانواده ها همه چی شلم شورباست. بی قانونی مطلق، ملغمه ای که در آن هیچ کسی شکل خودش را پیدا نکرده است. همه به شدت به هم وابسته اند، مشق های بچه کوچک را بیشتر وقت ها بچه بزرگ می نویسد، جای مشخصی برای خواب پدر و مادر در نظر گرفته نشده است، یا اگر در نظر گرفته شده باشد کاربری های دیگری هم مثل محل بازی و احتمالاً خواب بچه ها را نیز پیدا کرده است. همه لباس همدیگر را می پوشند، دست همه در جیب همدیگر است و شماره رمز کارت بانک پدر را همه دارند.این خانواده ها باعث فلج روانی بچه ها می شوند و باعث می شوند بچه ها هیچ وقت کاملاً مستقل شدن را یاد نگیرند. بچه های این خانواده همیشه بچه و وابسته نگاه داشته می شوند و مهارت های ارتباط درست و بااحترام به حریم شخصی دیگران، هیچ وقت در این خانواده ها یاد گرفته نمی شود.

 

ب - مرزهای خشک و بی انعطاف ( مرزهای بسته)

این یکی دقیقاً برعکس اولی است. در خانواده هایی که مرزبندی داخلی شان خشک است شاید بیشتر با یک پادگان نظامی روبه رو هستیم. هر کس کار خودش را انجام می دهد. هیچ کس به هیچ کس کمک نمی کند؛ حتی اگر واقعاً عضو خانواده درمانده باشد. هیچ کس هیچ کس را تشویق نمی کند و هیچ کس دلش برای کسی نمی سوزد.در این خانواده ها وظیفه هر کس خیلی خشک مشخص شده است.مثلاً پدر در هر حال باید پول دربیاورد، مادر هر روز غذا بپزد، پسر هر روز به مدرسه برود و در یک ساعت مشخص برگردد. دختر به دانشگاه برود و... این خانواده ها از نظر قدرت به یک پادگان نظامی و از لحاظ عاطفه به یک مجمع الجزایر خانواده نام شبیه هستند.بچه هایی که در این خانواده ها پرورش می یابند، عزت نفس پایینی دارند و برای شروع رابطه صمیمانه با دیگران به شدت مشکل خواهند داشت.

 

ج - مرزهای منعطف

خیلی از خانواده ها مرزهای شان نه کاملا در هم تنیده است و نه کاملا خشک است. خانواده هایی که مرزهای منعطف دارند در درجه اول مرزهای شان را مشخص کرده اند. یعنی خیلی واضح و روشن، هرکس وظیفه خودش را می داند، کسی ابهام ندارد که چه کاره است. مادر خانه می داند خرید تا کجای کار با اوست و از کجا آن طرف تر با پدر خانواده. در شرایط معمول کسی سلیقه خودش را به دیگری اعمال نمی کند و کسی لباس دیگری را نمی پوشد. خلاصه این که هر کسی حریم خودش را درست و حسابی می شناسد و برای حریم دیگر اعضا هم احترام قائل است. همه اینها یک «اما» دارد. در خانواده های سالم، در شرایط ضروری این مرزها و وظیفه ها قابل تغییرند. مثلاً اگر در این خانواده وظیفه پسرها بعد از اتمام تحصیلات، استقلال مالی تعریف شده بود، پدر در عین احترام به این قانون می تواند یک سرمایه مالی هم برای شروع کار پسر در نظر بگیرد. در این خانواده ها مرزها با یک منطق خانوادگی تعیین شده اند. اما عاطفه می تواند این مرزها را جابه جا کند.

منبع :تندرستی

shiva & hasan بازدید : 175 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم‌ جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای كشف حقیقت آمده‌اید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم هرچند ارتباط مناسب و حسن‌ تفاهم. می‌تواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نكات مهمی بیان كند.

 

1 - مهم است كه پسر روزیش را از راه حلال به‌ دست می‌آورد یا نه. در این زمینه می‌توانید از همكارانش سۆال كنید و علاوه بر اینكه از خصوصیات اخلاقی او می‌پرسید، از نحوه كاركردن و دقت او در حلال و حرام سۆال كنید.

 

2 - وقتی از همسایه‌ها راجع به طرف مقابل تحقیق می‌كنید، مواظب باشید كه جزئیات خواستگاری و ارتباط با آنها را بر ملا نكنید؛ چون ممكن است همسایه‌ها سوگیری كنند یا بعداً مزاحمت ایجاد كنند.

 

3 - سعی كنید با همكار و هم‌ مغازه‌ای او قرار ملاقاتی بگذارید و از دوستان او راجع به خصوصیات روحی‌اش سۆال كنید. از مسافرت‌هایی و جاهایی كه با هم رفته‌اند و از علایق او بپرسید؛ موقعیت آنها و اینكه به چه اسم و عنوانی مشهورند، چقدر با همسایگان ارتباط دارند و اینكه چه چیزهایی بیشتر برایشان مهم است.

 

4 - یك راه كشف، پرسیدن از پدر و مادر اوست (سۆالات اكتشافی) در تمام مراحل تحقیق این نكته را فراموش نكنید كه این خود شما هستید كه بایستی پیگیر مسئله تحقیق باشید. به موضوع اهمیت بیشتری بدهید.

 

5 - محقق باید با دوستان فرد گفتگو كند تا هم ظاهر آنها را ببیند، هم با خلقیات آنها آشنا شود و هم اطلاعاتی به‌دست آورد.

 

6 - فرد را از دوستانش بشناسد. فراموش نكنید كه او كسی را برای دوستی انتخاب كرده است كه از لحاظ شخصیتی و مذهبی تا حدی هم جهت اوست. تحقیقات نباید به ‌گونه‌ای باشد كه اسباب اذیت و یا تجسس بی‌مورد را فراهم كند از محقق بخواهید سۆالاتی بپرسد كه جواب بله و خیر نداشته باشد بلكه شخص مقابل را به توضیح وادارد.

 

7 - قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم‌ جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای كشف حقیقت آمده‌اید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم هرچند ارتباط مناسب و حسن‌ تفاهم. می‌تواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نكات مهمی بیان كند.

 

8 - تغییر و تحول در زندگی فرد خود نشانه‌هایی از حالات و روحیات اوست. در تحقیق به این مسئله توجه كنید.

 

9 - از همسایگان در مورد اخلاق در خانه، سابقه دعوا و یا رفتار بد در محله پرس‌ وجو كنید .

 

10 - كسی كه برای تحقیق می‌رود، می‌تواند با موضوع دیگری غیر از ازدواج سۆالاتی بپرسد. سپس موضوعات را به‌طور مستقیم بیان كند.

 

11 - از كسی كه بیشتر با او به مسافرت رفته است راجع به عادات، اخلاقیات و روحیات او پرس‌وجو كنید و بپرسید آیا باز هم دوست دارد با او به مسافرت برود یا خیر.

 

12 - موضوعاتی كه برایتان اهمیت بیشتری دارد به محقق تأكید كنید و از او بخواهید اهمیت موضوع را بروز ندهد.

 

13 - در كنار تحقیق از فرد، در مورد خانواده‌اش نیز پرس‌وجو كنید تا او را در ارتباط با جمع و خانواده‌اش بشناسید.

 

14 - اگر هنگام گفتگو با افراد مختلف به تناقضی رسیدید، تحقیق در آن زمینه را با دقت بیشتر و به ‌دور از حساسیت ادامه دهید.

 

15 - بعد از اینكه محقق تحقیقات خود را انجام داد، زمانی را تعیین كنید و از او بخواهید تا یافته‌هایش را برایتان تعریف كند. آن را ارزیابی كنید تا نواقص كارش برای تحقیق بعدی مشخص شود. با بیشتر حرف زدن با محقق معلوم می‌شود كه محقق درباره همان چیزهایی كه ما می‌خواهیم تحقیق كرده است یا نه. بهتر است بعد از آخرین تحقیقات درصورتی‌كه با مشكلی روبه‌رو شدید ـ برای رفع ابهامات جلسه‌ای ترتیب دهید.

 

16 - برای دستیابی به اطلاعات كامل و دقیق، بایستی از وضعیت فعلی و سابق فرد در زمینه‌های گوناگون تحقیق كنید. بعضی سۆالات مشترك‌اند؛ برای اطمینان و اعتماد می‌توانید آن را از همه بپرسید. ولی سۆالاتی هستند كه فقط عده خاصی جوابگو هستند. افعال و حالات مشخص را در محیط‌های مختلف بررسی و آن را با گفته‌هایش در جلسات خواستگاری مقایسه كنید. وجود بیماری خاص یا اعتیاد داشتن او با مراجعه به پرونده پزشكی او روشن می‌شود. اگر یكی از دوستان، همكاران و یا فردی از خانواده یا فامیل او معتاد بودند زنگ خطری است برای اینكه او نیز معتاد باشد. پس باید از عدم آن اطمینان حاصل كرد.

منبع : tebyan.net

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
همگی دست به دست هم دهیم تا بستری سالم فراهم کنیم برای رساندن دلها به یکدیگر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    محتوا و مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 485
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,623
  • بازدید ماه : 2,551
  • بازدید سال : 15,726
  • بازدید کلی : 171,166
  • کدهای اختصاصی